خلاصه کتاب روشهای تحقیق در علوم اجتماعی نوشته ارل ببی ترجمه دکتر رضا فاضل - بخش اول
پیشگفتار:
ـ هدف اصلی پژوهش اجتماعی علمی، فراهم ساختن ابزارهای لازم برای شناخت رفتار و هستی آدمی و پیشبینی این رفتارها و پدیدههاست. برای شناخت و پیشبینی رفتار و هستی آدمی، محقق باید اطلاعات یا واقعیتهای معتبر و موثقی در اختیار داشته باشد. برای دستیابی به واقعیتهای معتبر و موثق باید از قوانین صریح پیروی کرد تا بتوان میزان حقیقتی را که یک قلم اطلاعات در بردارد، تعیین کرد.
ـ واقعیت عبارت است از اطلاعات موثق و معتبر، اطلاعات باید قابل اعتماد باشد یعنی مشاهده مکرر یک پدیده نتایج یکسانی به دست دهد (قابلیت اعتماد) و از مشاهده آنچه قرار است سنجیده شود مقیاس بدست دهد. (اعتبار)
ـ مردم عادی برای واقعیت سه منبع قائلند:
1-اقتدار
2- الهام یا کشف و شهود
3- منطق.
ـ از آنجا که ممکن است هر یک از این معیارها (معیارهای مردم عادی) به نتایج غلط منجر شود، پژوهنده معیارهای خود را برای ایجاد واقعیتها به وجود میآورد و میان واقعیتها ارتباط صحیح برقرار میکند. این روش را روش علمی میگویند.
ـ علم کاری است بس سترگ که به کشف امور اختصاص دارد. اما مهم این نیست که چه چیز را میخواهید کشف کنید، مهم این است که برای این کار راههای زیادی وجود دارد.
ـ طرح تحقیق، دربرگیرنده برنامهریزی برای پژوهش علمی است یعنی راهبردی را برای کشف چیزی طراحی میکند. هر طرح تحقیق دو جنبه دارد:
1- محقق باید دقیقاً مشخص کند چه چیز را میخواهد کشف کند.
2- محقق باید بهترین راه را برای اجرای طرح تعیین کند.
ـ سه نوع از متداولترین و مفیدترین هدفهای تحقیق عبارتند از:
1-کاوش
2- توصیف
3- تبیین
ـ بررسی جداگانه هدفها از آن رو مفید است که هر یک از آنها برای جنبههای دیگر طرح تحقیق معانی و مفاهیم متفاوتی دارد.
ـ تحقیق اجتماعی بیشتر برای کاوش درباره یک موضوع یا آشنایی اولیه با آن موضوع صورت میگیرد.
ـ گاهی اوقات تحقیق کاوشی با استفاده از «گروههای کانونی» یا بحثهای هدایتشده در گروههای کوچک دنبال میشود. این شیوه غالباً در تحقیقات مربوط به بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
ـ مطالعات کاوشی عموماً برای سه منظور صورت میپذیرد:
1-برای ارضای حس کنجکاوی و علاقه محقق به دانستن بیشتر.
2-برای آزمودن امکان عملی بودن مطالعهای گستردهتر.
3-برای ایجاد روشهایی که در مطالعه آتی به کار گرفته میشوند.
ـ محققانی که کار را با نظریههای قیاسی شروع میکنند، متغیرهای اصلی را پیشاپیش معین میکنند.
ـ در تحققات علوماجتماعی، مطالعات کاوشی اهمیت زیادی دارند. اینگونه مطالعات زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند که محقق زمینه جدیدی را آغاز میکند و آنها تقریباً همیشه پیشنهای جدیدی درباره موضوع تحقیق به دست میدهند. مطالعات کاوشی منبعی برای نظریه مبنا نیز به شمار میروند. نقص عمده مطالعات کاوشی این است که چنین بررسیهایی بندرت جوابهای رضایتبخشی به سوالهای تحقیق میدهند، اگر چه آنها به جوابها اشاره میکنند و میتوانند درباره روشهای تحقیق بینشهایی پدید آورند که محقق را به جوابهای قطعی رهنون شوند.
ـ یکی از مقاصد عمده بسیاری از مطالعات در علوماجتماعی توصیف موقعیتها و رویدادها است. سرشماری نمونهای عالی از تحقیق توصیفی است. هدف سرشماری عبارت است از توصیف دقیق و صریح طیف وسیعی از ویژگیهای جمعیت و نیز جمعیتهای مناطق کوچکتر از قبیل استانها و ولایات.
ـ هدف اصلی بسیاری از مطالعات کیفی، توصیف است.
ـ گزارش نیات رأیدهندگان از دادن رأی یک فعالیت توصیفی است، اما گزارش اینکه «چرا» عدهای از مردم میخواهند به نامزد «الف» و عدهای یگر به نامزد «ب» رأی دهند فعالیتی تبیینی است.
ـ واحدهای تحلیل آن چیزهایی هستند که ما برای توصیف خلاصهای از اینگونه واحدها و تبیین تفاوتها میان این واحدها به بررسی آنها میپردازیم. تکتک انسانها معمولیترین واحدهای تحلیل برای تحقیق علمی در علوماجتماعی میباشند.
ـ هدف آن دسته از مطالعات توصیفی که واحدهای تحلیل آن افراد هستند عموماً توصیف جمعیتی است که آن افراد را تشکیل میدهد در حالی که هدف مطالعات تبیینی عبارت است از کشف پویاییهایی که درون آن جمعیت عمل میکنند.
ـ گروههای اجتماعی خود نیز ممکن است واحدهای تحلیل تحقیق علمی اجتماعی باشند. توجه داشته باشید که مطالعه گروهها با مطالعه افراد در یک گروه متفاوت است.
ـ سازمانهای رسمی اجتماعی نیز واحدهای تحلیل تحقیق اجتماعی میباشند.
ـ در برخی از بررسیها، بیش از یک واحد تحلیل را میتوان توصیف یا تبیین کرد. در این مورد، محقق باید پیشبینی کند که درخصوص کدام یک از واحدهای تحلیل چه نتایجی را میخواهد به دست آورد.
ـ یکی دیگر از واحدهای تحلیل، فرآوردههای اجتماعی یا هر محصول از وجودهای اجتماعی یا رفتار آنهاست. یک طبقه از فرآوردههای مشتملند بر اشیاء محسوس از قبیل کتابها، شعرها، نقاشیها، اتومبیلها، ساختمانها، آوازها، ظروف سفالین، لطیفهها، عذرهای دانشجویان برای شرکت نکردن در امتحانات و گفتمانهای علمی.
ـ کنشهای متقابل اجتماعی طبقه دیگری از فرآوردههایی را تشکیل میدهند که برای تحقیق علمی اجتماعی مناسبند.
ـ روزنبرگ از واحدهای تحلیل فردی، گروهی، سازمانی، نهادی، قضایی، فرهنگی و جامعتی سخن به میان میآورد.
ـ جان و لین لافلند از اعمال، پاره ماجراها، رویاروییها، نقشها، ارتباطها، گروهها، سازمانها، سکونتگاهها، دنیاهای اجتماعی، سبکهای زندگی و خردهفرهنگها به منزله واحدهای مناسب برای مطالعه سخن میگویند.
ـ اشتباه زیستبومی عبارتست از نتیجهگیری درباره افراد براساس مشاهده صرف گروهها. اگر چه ممکن است الگوهای مشاهده شده در میان متغیرها درست و معتبر باشند، خطر در عرضه کردن فرضیههای بیمورد و غیرموجه درباره علت آن الگوهاست، فرضیههایی درباره افرادی که گروهها را تشکیل میدهند.
ـ «کاهشگرایی» یعنی دیدن یا تبیین هر چیز بر حسب مفاهیم محدود و خاص. کاهشگرایی، مانند اشتباه زیستبومی، وقتی رخ میدهد که واحدهای تحلیل نامناسب را انتخاب کنیم.
ـ هرگاه یکایک افراد واحدهای تحلیل باشند ما غالباً به تفحص «جهتگیریها» یعنی نگرشها، اعتقادات، خصوصیات فردی، تعصبات، استعدادها و... میپردازیم. جهتگیریها عبارتند از تمایلات، گرایشها یا رجحانهای کلی. گروههای اجتماعی و سازمانهای رسمی را به همین نحو میتوان بر حسب هدفها، خطمشیها، مقررات یا روشهای اجرا، یا بر حسب جهتگیریهای جمعی اعضای آنها مشخص نمود.
ـ زمان بر تعمیمپذیری یافتههای تحقیق اثر میگذارد.
ـ انواع تحقیق از لحاظ زمان:
1-مطالعات مقطعی
2-مطالعات طولی
ـ بسیاری از طرحهای تحقیق را با ایجاد مقطعی از پدیدهای در یک زمان و تحلیل دقیق آن «مقطع» برای مطالعه طراحی میکنند. غالب مطالعات اکتشافی و توصیفی مقطعی هستند مانند سرشماریها. بسیاری از مطالعات تبیینی نیز بطور مقطعی انجام میگیرد.
ـ بررسیهای مبتنی بر مطالعه مقطعی تبیینی یک شکل ذاتی دارند. هر چند اینگونه بررسیها معمولاً به منظور شناخت فرایندهایی علّی که در طول زمان رخ میدهند صورت میگیرند، نتایج آنها مبتنی بر مشاهداتی است که فقط در یک زمان صورت گرفتهاند.
ـ مطالعات طولی جهت مشاهدات در درازمدت طراحی میشوند. اکثر طرحهای تحقیقی میدانی که مستلزم مشاهده مستقیم و شاید مصاحبههای عمقی هستند، مطالعات طولی به شمار میآیند.
ـ مطالعات طولی دارای سه نوع ویژه میباشد:
1-روندپژوهی: هرگاه تغییرات کل یک جمعیت را در طول زمان مطالعه میکنیم، سرگرم روندپژوهشی هستیم.
2-بررسیهای گروههای همسال: هرگاه تغییرات جمعیتهای فرعی نسبتاً خاص یا گروههای همسال را در طول زمان بررسی کنیم، به بررسی گروه همسال میپردازیم.
3- بررسیهای میزگردی (پنل): بررسیهای میزگردی هر چند با روندپژوهی و بررسیهای گروهی همسال مشابهند، مجموعه یکسانی از مردمان را در هر زمان مورد بررسی قرار میدهند.
ـ بررسی میزگردی تصویر کاملی از تغییرات یک متغیر در گروه را بدست میدهد ولی مطالعه گروههای همسان و روند پژوهی فقط تغییرات خالص را آشکار میسازد.
ـ بررسیهای میزگردی که جامعترین دادهها را درباره تغییرات در طول زمان عرضه میکنند با مسئله «کاهش تدریجی آزمودنیها در میزگرد» روبرو هستند.
ـ اگر تحقیقی با ساختار نه چندان محکم از قبیل مصاحبههای باز اجرا شود بخش مهمی از تحقیق مستلزم کشف ابعاد مختلف، جنبهها یا تفاوتهای ظریف بین مفاهیم خواهد بود.
ـ تحقیقات پیمایشی برای مطالعه افکار عمومی مناسبترند.
ـ در بهترین طرح تحقیق، معمولاً بیش از یک روش مورد استفاده قرار میگیرد و از نقاط قوت مختلف آنها بهرهبرداری میشود.
ـ تصمیمگیری درباره جمعیت و نمونهگیری با تصمیمگیری درباره روش تحقیقی که باید به کار برده شود ارتباط دارد. در حالی که شیوههای نمونهگیری احتمالی برای پیمایش گسترده و تحلیل محتوا مناسبند، محقق میدانی تنها به خبر رسانهایی نیاز دارد که تصویر متعادلی از موقعیت مورد مطالعه به دست دهند، در تحقیق آزمایشی نیز آزمایشگر آزمودنیها را به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل تقسیم و پس از آزمایش، آنان را با هم مقایسه میکند.
ـ مرحله پردازش دادهها برای پیمایش معمولاً مستلزم طبقهبندی (کدگذاری) جوابها و انتقال آنها به رایانه است.
ـ طرح تحقیق عبارت است از فرایند محدود و متمرکز کردن دید محقق برای مقاصد یک تحقیق خاص.
ـ در طراحی هر برنامه تحقیق محقق باید با ارزیابی سه مورد کار خود را آغاز نماید:
1-علایق خود
2-تواناییهای خود
3- منابع موجود.
ـ استفاده از چندین روش تحقیق مختلف برای آزمودن یافتههای یکسان را گاهی «سهسویگی» مینامند و محقق همیشه باید آن را به منزله یک راهبرد گرانقدر در نظر داشته باشد. از آنجا که هر روش تحقیق نقاط قوت و ضعف خاصی دارد، همواره این خطر وجود دارد که روش تحقیق دریافتههای تحقیق اثر گذارد. اگر محقق بخواهد که تحقیق از هر جهت با موضوع مربوط باشد، باید در طرح تحقیق خود بیش از یک روش تحقیق را بیاورد.
ـ اجزاء متشکله طرح پیشنهادی تحقیق:
1-مسئله یا هدف
2- آثار مکتوب
3- آزمودنیهای تحقیق
4- سنجش
5- روش جمعآوری دادهها
6- تحلیل
7- جدول زمانی
8- بودجه
فصل پنجم:
ـ سنجش به معنای مشاهدات دقیق و سنجیده دنیای واقعی برای توصیف اشیاء و رویدادها بر حسب صفاتی است که یک متغیر را تشکیل میدهند.
ـ اصطلاحاتی که با مفاهیم ذهنهای جداگانه ما مرتبطند این امکان را برایمان فراهم میسازند که درباره منظورمان از این اصطلاحات با یکدیگر ارتباط و در نهایت توافق برقرار کنیم. فرایند رسیدن به توافق را «مفهومسازی» و نتیجه آن را «مفهوم» مینامند.
ـ آبراهام کاپلان سه دسته از چیزهایی را که دانشمندان میسنجند را از هم تفکیک کرده است. دسته نخست چیزهایی هستند که « بطور مستقیم قابل مشاهدهاند». چیزهایی مانند رنگ سیب یا خانههایی که برای پاسخ دادن به سوالهای یک پرسشنامه در مقابل سوالها قرار داده شدهاند و ما به سادگی و مستقیماً میتوانیم آنها را مشاهده کنیم. دوم چیزهایی هستند که «بطور غیرمستقیم قابل مشاهدهاند». این چیزها نسبتاً نامحسوستر، پیچیدهتر یا مشاهدات غیرمستقیم به شمار میروند. در پرسشنامهای، با نگاه کردن به علامتی که یک پاسخگو در کنار صفت «مونث» قرار داده است بطور غیرمستقیم جنسیت آن شخص را مشاهده میکنیم. کتابهای تاریخ یا صورتجلسههای اعضای هیأت مدیره یک شرکت، مشاهدات غیرمستقیمی را درباره اقدامات اجتماعی گذشته به دست میدهند. دسته سوم سازههاست. «سازهها» آفریدههای نظری مبتنی بر مشاهداتند، اما نمیتوان آنها را بطور مستقیم یا غیرمستقیم مشاهده کرد. بهرههوشی (IQ) نمونهای مناسب برای این مورد است. بهرههوشی از مشاهده جوابهایی که در یک آزمون بهرههوشی به تعداد زیادی از سوالها داده شده است از طریق ریاضی ساخته میشود. کاپلان، «مفهوم» را «خانواده پنداشتها» تعریف میکند. به نظر او هر مفهوم یک سازه است.
ـ ارتباطات روزمره معمولاً از طریق نظامی از توافقهای کلی و مبهم درباره استفاده از اصطلاحات صورت میگیرد.
ـ کاترین مارشال و گرچن راسمن از «قیف مفهومی» سخن به میان آرودهاند. منظور آنان از قیف مفهومی آن است که علاقه ذاتی محقق بیشازپیش بر چیزی متمرکز شود. از دیدگاه آنها، محققی که علاقمند به مطالعه درباره موضوع «فعالیت اجتماعی» است، ذهن خود را از طریق «قیف مفهومی» بر افرادی که خود را متعهد به دادن اختیار و دگرگون ساختن جامعه میدانند و همچنین بر کشف فرایند تمرکز ذهن خواهناخواه با زبانی که به کار میبریم پیوند دارد.
ـ حاصل فرایند مفهومسازی عبارت است از تعیین یک یا چند شاخص از آنچه در ذهن خود داریم، شاخصی که حضور داشتن یا حضور نداشتن مفهومی را که سرگرم مطالعه آنیم نشان میدهد.
ـ وجه یا جنبهای قابل تشخیص از یک مفهوم را «بعد» میگوییم.
ـ مفهومسازی مستلزم مشخص ساختن ابعاد و تعیین شاخصهای گوناگون برای هر یک از ابعاد موضوع میباشد.
ـ «تعویضپذیری» شاخصها بدان معناست که اگر چندین شاخص مختلف، تا حدی، معرف یک مفهوم باشند، آنگاه همه آنها به همان شیوهای عمل خواهند کرد که آن مفهوم عمل میکند، مشروط بر اینکه آن مفهوم واقعی و قابل مشاهده باشد.
ـ مفاهیم از تصاویر ذهنیای (پنداشتهایی) مشتق میشوند که مجموعههایی از