ایده سرمایه اجتماعی از 1995 به بعد شکل گرفته . ایدهای که مفهوم سرمایه اجتماعی از ان سخن میگوید با وجود شهرت اخیر خود برای جامعه شناسان حرف تازهای ندارد. دورکیم در تقسیم کار اجتماعی نزدیک به یک قرن پیش آن را نوشته از تاثیر قدرت اخلاقی گروهها برای مهار خودخواهیهای فردی و ایجاد همبستگی مشترک در میان اعضا سخن گفته است.
سرمایه انسانی : عواملی چون تحصیلات و آموزشهای شغلی و وجود آنها در انسانها اشاره دارد. این مفهوم به معنی سرمایه گذاری برای پرورش انسانی فرهیخته، سالم و مطیع است و شامل مراقبتهای خانوادگی سالها پیش از آغاز آموزش و پیش دبستانی تا بازار کار میشود. مهارت و تواناییهایی که افراد کسب میکنند، مانند تواناییهایی در زمینه کسب میزان تحصیلات، تواناییهای کلامی و ارتباطی، اعتماد به مفس، قدرت رهبری
مفهوم نوین سرمایه اجتماعی: روابط اجتماعی مبتنی بر اعتماد و شبکههای متراکم تعامل و هنجارهای مشوق عمل جمعی نیز توانایی تسهیل تولید و دستیابی به هدف را دارند. تفاوت سرمایه اجتماعی، با دیگر سرمایهها این است که این شکل از سرمایه حاصل روابط و تعاملات اجتماعی مبتنی بر اعتماد و مشارکت اعضای گروههای اجتماعی است. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی متعلق به گروههاست و نه افراد و به شکل عینی و فیزیکی وجود ندارد. تفاوت دیگر این است که سرمایه اجتماعی هرچه بیشتر مصرف شود افزایش خواهد یافت و در صورت عدم مصرف رو به کاهش و نابودی خواهد گذاشت.
مهمترین تعاریف از مفهوم آن از آن دو جامعه شناس برجسته یعنی پیر بوردیو و جیمز کلمن و پیروان او رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما است.
تعریف بوردیو: انباشت منافع بالفعل یا بالقوهای که به تصاحب یک شبکه بادوام روابط کم و بیش نهادینه شده آشنایی یا بازشناخت متقابل مربوطند.
از نظر بوردیو شبکههای اجتماعی موهبتی طبیعی نیستند و باید آنها را با انجام کنشهای منطقی و قصدمند برای دستیابی به دیگر سرمایهها و منابع پدید آورد . او سرمایه اجتماعی را یکی از اشکال سرمایه میداند .
الف) سرمایه اقتصادی : که قابل تبدیل شدن به پول است و میتواند به شکل حقوق مالکیت نهادینه شود.
ب) سرمایه فرهنگی: که تحت تاثیر برخی شرایط به سرمایه اقتصادی بدل میشود و به شکل کیفیات آموزشی نهادینه میگردد.
ج) سرمایه اجتماعی : که تحت برخی شرایط به سرمایه اقتصادی تبدیل میشود.
بوردیو برای تبدیل پذیری اشکال مختلف سرمایه و بر تقلیل نهایی همه اشکال سرمایه اقتصادی تاکید میکند. از نظر او سرمایه اقتصادی کار انسانی انباشته شده است.
تعریف بوردیو از سرمایه اجتماعی نشان میدهد که این سرمایه دو عنصر دارد: نخست روابط اجتماعی که افراد را قادر به دستیابی به منابعی میکند که دیگران یعنی هم گروههایش صاحب آنهایند. و دوم مقدار و کیفیت منابعی که حاصل فرد میشود. سرمایه اجتماعی این امکان را برای فرد فراهم میاورد تا به منابعی مانند اطلاعات، فرصتهای اقتصادی و اموزشی دست یابد.
در نگرشی تا اندازهای متفاوت و تعاریف مبتنی بر آن که عمدتا برگرفته از دیدگاه جامعه شناسی آمریکایی است سرمایه اجتماعی به اعتماد، تعاملات و هنجارهای مشوق عمل جمعی که در میان گروههای اجتماعی پدیدار شده و سبب تسهیل همکاری و تعامل و کاهش هزینههای عمل میشوند اشاره دارد.
جیمز کلمن: به نظر کلمن سرمایه اجتماعی مانند دیگر اشکال سرمایه مولد است و امکان دستیابی به هدفهای معینی را که در نبود ان دست یافتنی است فراهم میآورد. کلمن سازمان اجتماعی را پدید آورنده سرمایه اجتماعی میداند و آن را با کارکردش تعریف میکند. از نگاه او سرمایه اجتماعی شیئی واحد نیست بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند، یک شامل جنبهای از ساخت اجتماعی هستند و دو کنشهای معین کنشگران جمعی را که در درون ساختار هستند تسهیل میکنند. سرمایه اجتماعی سبب میشود تا هزینههای دستیابی به هدفهای معینی کاهش یابد. هدفهایی که در نبود سرمایه اجتماعی دستیابی به آنها تنها با صرف هزینههای زیاد امکان پذیر میگشت. به این گونه کلمن بر سودمندی سرمایه اجتماعی تاکید میورزد. منبعی برای همکاری، روابط دو جانبه و توسعه اجتماعی . به اعتقاد کلمن عواملی که سبب ایجاد گسترش سرمایه اجتماعی میشوند عبارتند از : کمک، ایدئولوژی، اطلاعات و هنجارها
کمک : درخواست کمک افراد از یکدیگر مقدار سرمایه اجتماعی را بیشتر خواهد کرد. هرگاه عواملی مانند رفاه و فراوانی و کمک دولت سبب شود تا افراد نیازشان به یکدیگر کمتر شود، میزان سرمایه اجتماعی کمتر خواهد شود.
ایدئولوژی: اعتقاداتی مانند لزوم کمک به یکدیگر یا عمل به سود دیگری، سبب پدید آمدن سرمایه اجتماعی میشود و از این رو آن دسته از اعتقادات مذهبی که بر ضرورت کمک و عمل به نفع دیگران تاکید دارند عامل مهمی در شکل گیری سرمایه اجتماعی هستند.
اطلاعات: از نظر کلمن یک شکل مهم سرمایه اجتماعی ظرفیت بالقوه اطلاعات است که جزء ذاتی و جدایی ناپذیر روابط اجتماعی است. اهمیت اطلاعات در فراهم ساختن بنیان کنش است، اما به دست آوردن هزینه دارد. کمترین چیزی که برای کسب اطلاعات لازم است، توجه میباشد که همیشه اندک است. یکی از وسایلی که از طریق آن اطلاعات میتواند به دست آید استفاده از روابط اجتماعی است و اطلاعاتی که از طریق این روابط حاصل میشود، کنش را تسهیل میکند.
هنجارها: اگر در درون گروههای اجتماعی، هنجارهای مؤثر و نیرومندی بر اینکه فرد باید منافع شخصی را رها کرده و به سود جمع عمل کند، وجود داشته باشد، سرمایه اجتماعی شکل خواهد گرفت.
کلمن در کنار توجه به سودمندیهای سرمایه اجتماعی به ضررهای سرمایه اجتماعی هم توجه میکند . و از این موضوع بحث میکند که سرمایه اجتماعی ضمن ایجاد سهولت برای انجام برخی کنشها، برای برخی دیگر محدودیت ایجاد میکند. از نظر وی هنجارهای موجود در یک حوزه میتواند نوآوری در ان حوزه را کاهش دهد.
رابرت پاتنام:از نظر پاتنام ایده اصلی سرمایه اجتماعی عبارتست از « شبکهها و هنجارهای مرتبط با عمل متقابل» . او نیز چون کلمن بر سودمندی و کارکرد مثبت سرمایه اجتماعی برای افراد تاکید دارد. او نگران کاهش میزان سرمایه اجتماعی و پیامدهای ناشی از آن است. پاتنام در کتاب "بولینگ یک نفره" به مسئله تنزل سرمایه اجتماعی در امریکا میپردازد. شاخصهایی مانند " کاهش مشارکت در انتخابات" و " کاهش عضویت در انجمنهای داوطلبانه" مانند انجمن اولیا و مربیان و کلوپهای بولینگ از نظر او بیانگر کاهش سرمایه اجتماعی در آن کشور است. اتفاقی که برای حفط و تداوم دموکراسی آمریکایی چون بلایی از آسمان تلقی میشود. پاتنام پیوند میان سرمایه اجتماعی و تولید کالاهای عمومی را ساده تلقی نمیکند. او بر این نظر است که " بدون شک سازوکارهایی از طریق آنها تعهد مدنی و همبستگی اجتماعی نتایجی را نظیر آموزشهای بهتر، توسعه اقتصادی سریعتر، جرائم کمتر، حکومت کارآمدتر در پی دارند، پیچیده و چندگانه اند. این یافتهها مستلزم اثبات بیشتر و شاید کیفی کردن هستند. تعریف پاتنام از سرمایه اجتماعی شباهت زیادی به تعریف کلمن دارد. از نظر وی سرمایه اجتماعی ان دسته از ویژگیهای سازمان اجتماعی است که هماهنگی و همکاری را برای سود متقابل تسهیل میکند. این ویژگیها عبارتند از: شبکهها، هنجارهای معامله متقابل و اعتماد اجتماعی.
شبکهها: شبکههای رسمی و غیر رسمی ارتباطات و مبادلات در هر جامعهای اعم از مدرن و سنت ی، فئودالی یا سرمایه داری و ... .جود دارند. این شبکهها در نوع "افقی" و "عمودی" هستند. در شبکههای افقی شهروندانی عضویت دارند که از قدرت و وضعیت برابری برخوردارند. در این حالت همه کنشگران درگیر کنشها بوده با هم در ارتباطند و اطلاعات به صورت شفاف در اختیار کنشگران قرار میگیرد. در شبکههای عمودی شهروندانی عضویت دارند که وضعیتی نابرابر نسبت به هم دارند. در این حالت کنشگران باهم ارتباطی ندارند. به این معنی که رابطه کنشگران منقطع بوده و ایشان تنها اطلاعاتی را بدست خواهند اورد که منافع افراد در موقعیت بالاتر را به خطر نیاندازد و اطلاعات به صورت شفاف رد و بدل نمیشود.
کنشهای افقی قوی در شبکههای مشارکت مدنی مانند انجمنهای همسایگی، کانونهای سرود خوانی، تعاونیها، باشگاههای ورزشی و احزاب توده ای، روی میدهند. از نظر پاتنام شبکههای مشارکت مدنی یکی از اشکال ضروری سرمایه اجتماعی هستند. " هرچه این شبکهها در جامعهای متراکم تر باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که شهروندان بتوانند در جهت منافع متقابل همکاری کنند. " شبکههای افقی انبوه تقویت همکاری درون گروهی را سبب میشوند. آنها با دور زدن شکافهای طبقاتی، همکاری گسترده تری را پدید میآورند. از نظر پاتنام هرچه ساختار سازمانی افقی تر باشد، موفقیت نهادی آن در اجتماع بیشتر است خواهد شد. پاتنام میان عضویت در گروههای اداری نظم افقی مانند باشگاهههای ورزشی و ... ارتباط مثبتی متصور میشود. او شبکه عمودی یا سلسله مراتبی را فاقد توان برقراری اعتماد و همکاری اجتماعب میداند. زیرا جریان اطلاعات در شبکه عمودی نسبت به شبکه افقی، شفاف و مؤثر نیست. همچنین هنجارهای معامله متقابل و مجازاتهای مربوط به تخلف از ان که مانع فرصت طلبی میشوند، در شبکههای عمودی برای مقامات عالی رتبه کمتر وضع شده و کمتر اجرا میشوند. پاتنام شبکهای مشارکت مدنی را داری مزایای زیر میداند:
افزایش هزینههای بالقوه عهدشکنی در معاملات
تقویت هنجارهای قوی معامله متقابل
تسهیل ارتباطات و بهبود جریان اطلاعات در مورد قابل اعتماد بودن افراد
هنجارهای معامله متقابل: در هرگروه اجتماعی هنجارهایی هستند که مهمترین سودمندی آنها تقویت اعتماد، کاهش هزینه معاملات و تسهیل همکاری است. از نظر پاتنام مهمترین این هنجارها، هنجارهای معامله متقابل هستند. وی این هنجارها را از مولدترین اجزای سرمایه اجتماعی میداند. گروهها و جوامعی که از این هنجارها اطاعت میکنند به شکل مؤثری بر فرصت طلبی و مشکلات عمل جمعی فائق میآیند. این هنجارها با شبکههای انبوهی از مبادلات اجتماعی مرتبط هستند و هریک یکدیگر را تقویت میکنند.
اعتماد اجتماعی: پاتنام اعتماد اجتماعی را ناشی از دو منبع یعنی هنجارهای معامله متقابل و شبکههای مشارکت مدنی میداند. از نظر وی اعتماد، همکاری را تسهیل میکند و هرچه سطح اعتماد در یک جامعه بالاتر باشد، احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود. همکاری نیز به نوبه خود اعتماد را ایجاد میکند. به این ترتیب هرچه سرمایه اجتماعی بیشتر استفاده شود بجای استهلاک و کاهش، بیشتر افزایش خواهد یافت. از نظر پاتنام هرچه تعامل میان افراد بیشتر باشد، آنها اطلاعات بیشتری درباره یکدیگر به دست آورده و انگیزههای بیشتری برای اعتماد پیدا میکنند. در مجموع پاتنام منابع سرمایه اجتماعی را اعتماد، هنجارهای معامله متقابل و شبکههای افقی تعامل میداد که دارای ارتباطات درونی، خود تقویت کننده و خود افزاینده میباشند. بنا به اعتقاد پاتنام ویژگی بازتولیدی سرمایه اجتماعی منجر به تعامل اجتماعی همراه با سطح بالایی از همکاری، اعتماد، معامله متقابل، مشارکت مدنی و رفاه اجتماعی میگردد. وی همچنین اضافه میکند که نبود این ویژگیها در برخی از جوامع عهدشکنی، بی اعتمادی، فریب و حیله و بهره کشی، انزوا، بی نظمی و رکود را به دنبال خواهد داشت.
فرانسیس فوکویاما: فوکویاما نظریه پرداز دیگر این حوزه در تعریف این مفهوم بیشتر بر هنجارها و ارزشهای غیر رسمی تکیه کرده و آن را اینگونه تعریف میکند: "سرمایه اجتماعی را به سادگی میتوان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است در ان سهیم هستند. هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی میکنند اساسا باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهد و ارتباطات دو جانبه باشد.
به این ترتیب در دیدگاه این سه جامعه شناس امریکایی، سرمایه اجتماعی موجب میشود، تا همکاری و تعامل میان اعضای گروههای اجتماعی به سهولت انجام گرفته و هزینههای عمل کاهش یابد. سرمایه اجتماعی عنصری مطلوب برای انجام همکاریهای درون گروهی است و هرچه میزان آن بالاتر باشد دستیابی گروه به اهداف خود با هزینه کمتری انجام میگیرد. اگر در گروهی به سبب نبود ویژگیهای مانند اعتماد و هنجارهای مشوق مشارکت، سرمایه اجتماعی به اندازه کافی فراهم نباشد، هزینههای همکاری افزایش خواهد یافت و تحقق عملکرد بستگی به برقراری نظامهای نظارتی و کنترل پرهزینه پیدا خواهد کرد. در مقابل وجود سرمایه اجتماعی به میزان کافی و مناسب سبب برقراری انسجام اجتماعی و اعتماد متقابل شده و هزینههای تعاملات و همکاریهای گروهی کاهش مییابد و در نتیجه عملکرد گروه بهبود مییابد. پس:
هرچه سرمایه اجتماعی در گروه بیشتر، هزینه همکاری و تعامل کمتر در نتیجه عملکرد و دستیابی به اهداف بیشتر
هرچه سرمایه اجتماعی در گروه کمتر، هزینه همکاری و نعامل بیشتر، در نتیجه عملکرد و دستیابی به اهداف کمتر
اما به طور خلاصه همانگونه که پاکستون متذکر میشود میتوان سرمایه اجتماعی را متشکل از دو مؤلفه دانست:
پیوندهای علنی میان افراد : میباید ساختار شبکهای عینی وجود داشته باشد که افراد را به یکدیگر مرتبط کند . این مؤلفه نشان میدهد که افراد در فضای اجتماعی به یکدیگر مربوطند.
نوع ذهنی پیوند: پیوندها میان افراد باید نوعی ویژه باشد – دوجانه، مورد اعتماد و مستلزم احساس مثبت
پس پیامدهای مثبت سرمایه اجتماعی هنگامی وجود دارد که دو مؤلفه متشکل ان همزمان و به میزان بسنده حاضر باشند.
سطوح سرمایه اجتماعی:
سطح فردی یا سطح خرد: بطور معمول هریک از افراد جامعه در شبکه یا شکههایی عضویت دارد. منافع ناشی از این عضویت میتواند برای فرد مفید باشد. (رابطه دوستی)
سطح گروهی یا میانه: روابط مبتنی بر اعتماد میان اعضای گروه موجب تشکیل سرمایه اجتماعی میشود . این سرمایه در اختیار تمامی اعضای گروه است تا از ان برای پیشبرد امورشان استفاده کند. (فروشندگان بازار عمده فروشی)
سطح اجتماعی یا کلان: تعداد زیاد گروههای داوطلبانه در جامعه و روابط افقی میان آنها که بر پایه اعتماد است، سرمایه اجتماعی را تولید میکند که همه اعضای جامعه از آن بهره مند خواهند بود. از نگاه پاتنام سرمایه اجتماعی جامعه موجب میشود تانهادهای دموکراتیک حکومتی بهتر وظایف خود را انجام دهند و از نظر فوکویاما وجود سرمایه اجتماعی، نظم اجتماعی را به طریق مؤثر و کارآمدی حفظ و تداوم میبخشد.
اگر در قالب کالای عمومی موضوع را تشریح کنیم، باید گفت سرمایه اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی در سطح فردی فراهم آورنده کالای شخصی است که برای سود اقتصادی با دیگر منافع شخصی مانند موقعیت تحصیلی استفاده میشود. در سطوح بالاتر سرمایه اجتماعی همچون کالایی عمومی است که اعضای یک گروه خاص یا تمامی اعضای جامعه میتوانند از آن بهره برداری کنند. برای مثال امنیت اجتماعی در جامعه که حاصل سرمایه اجتماعی است میتواند ازسوی تمامی شهروندان استفاده شود.
کارکردهای مثبت سرمایه اجتماعی:
کنترل اجتماعی: این نوع از سرمایه اجتماعی برخاسته از درونی کردن هنجارهای اجتماعی، همبستگی محدود و اعتماد تحمیلی است. این سرمایه سبب میشود تا اعضای گروه هنجارهای حاکم را رعایت کرده و نظم لازم را برای فعالیتهای گروه تامین کنند. این شکل از سرمایه اجتماعی مورد علاقه والدین، معلمان، مقامات پلیس است. زیرا سبب نظم، تشویق اطاعت پذیری در افراد تحت امر میشود. (نظم حاکم در محیطهای محدود و کوچک مثل روستا و شهرک)
حمایت خانوادگی و خویشی (کلمن): خانواده سالم یعنی خانوادهای که پدر و مادر هر دو حضور دارند و خانوادههایی که وظیفه اصلی یکی از والدین تربیت فرزندان است، دارای سهم بیشتری از این سرمایه نسبت به خانوادههای تک والدی یا خانوادههایی که پدر و مادر هردو به کار مشغولند. هرگاه سرمایه اجتماعی در شکل کنترل اجتماعی کاهش یابد، شکل دیگری از این سرمایه اجتماعی یعنی حمایت خانوادگی و خویشی افزایش یافته و نبوغ نوع نخست را جبران میکند.
منافع ناشی از شبکههای فراخانوادگی: عمومیترین کارکرد مثبت سرمایه اجتماعی منافعی است که بواسطه عضویت در شبکههای فراخانوادگی به دست میآید. این نگاه به تعریف بوردیو از سرمایه اجتماعی نزدیک است. او سرمایه اجتماعی را در شکل حمایت خانوادگی، منبع سرمایه فرهنگی میداند در حالیکه سرمایه اجتماعی را منافعی و منابعی در نظر میگیرد که افراد بواسطه عضویت در شبکهها به دست آورند. این شکل از سرمایه اجتماعی بیشترین کاربرد تبیینی را در حوزه قشربندی دارد، شغل یابی، تحرک عمودی در نردبان شغلی و موفقیت رد کسب و کار موضوعاتی هستند که با سرمایه اجتماعی مورد تحلیل و تبیین قرار میگیرند. ( مثل انجمنهای اعتبار چرخشی زنان و دام) (محلههای قومی و کسب و کار قومی مهاجرین)
کارآمدی سازمانهای دموکراتیک: (پاتنام) عامل اصلی عملکرد خوب سازمانهای دموکراتیک در شمال ایتالیا سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی بیشتر سبب میشود تا سازمانهای دموکراتیک کارامدتر و پاسخگوتر باشد. در مقابل هر سرمایه اجتماعی در جامعه کمتر باشد، سازمانهای دموکراتیک در ان جامعه کارآمدی پایین تری خواهند داشت.
کارکردهای منفی سرمایه اجتماعی
ساز و کاری که افراد و گروهها به عنوان سرمایه اجتماعی مورد بهره برداری قرارش میدهند میتواند پیامدهای نامطلوب و کمتر خواستنی هم همراه داشته باشد. لذا لحاظ کردن سرمایه اجتماعی به عنوان خیر مطلق و در افتادن به ورطه بینات اخلاقی و صدور حکمهای ارزشی نادرست است. از اشکال منفی سرمایه اجتماعی:
طرد بیرونیها: شبکههای اجتماعی که برای اعضای خود منابع و منافع فراهم میکنند میتوانند کسان دیگری را در شبکه عضویت ندارند از دستیابی به آن منابع محروم کنند. (انحصار سنتی بازاریان یهودی بر الماس)
مطالبات زیاده از اعضای گروه: همبستگی شدید گروهی تحت برخی شرایط میتواند مانع از موفقیت و ابتکار اعضای ساعی شود. مسئله سوری مجانی در این شرایط مطرح است. اعضای کمتر ساعی گروه همه نوع تقاضای مورد حمایت از ساختار هنجاری مشترک را بر افراد موفق تر نحمیل میکنند. (مثل زن و شوهر تهرانی با خانواده شهرستانی)
محدودیت آزادی فرد: " همنوایی" یکی از ضرورتهای مهم مشارکت در گروهها و شبکههای اجتماعی است. در یک شهر با روستای کوچک که همه همسایهها همدیگر را میشناسند، فرد میتواند از مغازه سرگذر نسیه بگیرد. محیط خانواده و شبکه خویشاوندی مرجعی برای حمایت است. اما میزان کنترل اجتماعی در چنین وضعیتی بالاست و اغلب آزاذیهای فردی را بطور کامل با محدودیت مواجه میسازد. خانواده گرایی اگرچه مزایایی مانند حمایتهای عاطفی، اجتماعی و اقتصادی با خود دارد اما از آنجایی که در این نوع از روابط اجتماعی حفظ انسجام گروه بر امور دیگر مقدم است، " فردیت" جایگاه چندان مهمی نخواهد داشت. اگر فردیت را به معنی موقعیت فراهم آورنده خلاقیت، نوآوری و پیشرفت بدانیمآنگاه نباید انتظار زیادی از امکان تحقق تحرک، نوآوری و تنوع در محیط کوچک داشته باشیم. به عبارت دیگر هرچه اندازه یک اجتماع کوچک باشد به سبب محدودیت فضای تعامل اجتماعی و کاهش تنوع، روابط اجتماعی ویژگی نخستین را پیدا خواهد کرد.
هنجارهای همسطح نزولی : وضعیتهایی هستند که در انها استحکام همبستگی گروهی ناشی از تجربه مشترک تیره بختی و مخالفت با جامعه اصلی است. در چنین شرایطی بیان موقعیتهای فردی اعضای گروه به انسجام گروهی صدمه میزند. زیرا این انسجان دقیقا بر پایه عدم امکان چنین موفقیتهایی بنا شده است. نتیجه این وضعیت حاکمیت هنجارهای هم سطح نزولی است. کاربرد این هنجارها نگهداشت اوضاع در یک گروه عقب مانده است.