روح و جسم باهم وحدت دارند،جسم ظل روح است، روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است، اینها باهم یک هستند،جدایی از هم ندارند. همان طوری که جسم و روح انسان وحدت دارند باید طبیب جسمی و طبیب روحی وحدت داشته
باشند. آنها باید یک باشند .
امام خمینی «قُدِّسَ سِرُّهُ»صحیفه نور، ج 5، صفحه161
مقدمه
دانش روان شناسی به واسطه یافته های جدید، رشد چشمگیری داشته است. به خصوص در بعد شناختی در مقایسه با دیگر ابعاد، این تحول قابل توجه بوده است. یکی از مهم ترین دلایل تألیف کتاب جدید روان شناسی، به روز کردن محتوا و بهره گیری از دستاوردهای جدید در این حوزه و متناسب سازی آن با نیازهای مخاطبان است. در تألیف کتاب حاضر چند راهبرد اساسی مورد تأکید است. نخست اینکه هدف از نگاشت جدید، تدوین یک کتاب روان شناسی عمومی نیست. لذا بسیاری از مباحث آن که در یک کتاب روان شناسی دانشگاهی موجود است در کتاب حاضر دیده نمی شود. مباحثی که برای دانش آموزان مناسب است انتخاب گردیده است.
هدف دیگر از تألیف کتاب حاضر ترسیم یک کتاب مثبت، کاربردی و سازنده است بنابراین از طرح بعضی مباحث مانند بیماری ها و اختلالات روانی که بخش کوچکی از دانش روان شناسی را تشکیل می دهد پرهیز شده است.
نکته مهم دیگر این بوده که یادگیری مباحث این کتاب یادگیری دیگر دروس را سهل و آسان نماید و دانش آموز بتواند یافته های خود در این کتاب از قبیل راه های بهبود حافظه، حل مسئله، تصمیم گیری درست و ایجاد انگیزه های درونی به جای انگیزه های بیرونی را به کار گرفته و کمک شایانی به یادگیری خود بنماید.
رویکرد غالب در تألیف اثر حاضر همسو با یافته های جدید دانش روان شناسی، رویکرد شناختی است در این رویکرد بر کارکرد شناختی و عملکرد ذهنی تأکید می شود. رویکرد شناختی کوشش می کند تا به این فهم نایل آید که چطور مداخله های آموزشی بر فرایند های شناختی همچون توجه، حافظه و یادآوری اثر می گذارند و چطور این فرایندها در اکتساب دانش جدید تأثیرگذار است و چگونه دانش جدید بر عملکرد یادگیرنده اثر می گذارد.
رویکرد شناختی، به تأثیر متقابل مداخله های آموزشی و خصوصیات یادگیرنده که
شامل کلیۀ دانسته های فرد در موقعیت یادگیری است، توجه می کند و در عین حال به فرایند یادگیری و بازده های یادگیری و عملکرد یادگیری می پردازد.
موضوع اصلی در این رویکرد، دانش و چگونگی پردازش آن است و اینکه چه تغییراتی در ذهن دانش آموز اتفاق می افتد. این دیدگاه با دیدگاه فراگیر فعال هم خوانی دارد، در خلال دروس سعی شده تا با انجام فعالیت های گوناگون و متنوع دانش آموز در امر یادگیری خود سازنده دانش خود باشد. زیرا یادگیری امری فعال است.
در این رویکرد، یادگیرندگان همچون پردازش کنندگان فعال اطلاعات، به حساب می آیند و برای دانش و دیدگاه دانش آموزان به هنگام یادگیری، سهم اساسی قائل است. همچنین موضوع اصلی در آموزش، فقط کسب اطلاعات نیست، بلکه چگونگی به دست آوردن اطلاعات، انتخاب و سازماندهی مطالب و چگونگی ترکیب دانش جدید با دانش کنونی اهمیت بسزایی دارد.
ارزشیابی این درس بر اساس این رویکرد به بازده های یادگیری که در حین آموزش اتفاق می افتد توجه دارد نه صرفاً نتایج یادگیری در پایان آموزش. ارزشیابی براساس یک سیستم فرایند مدار صورت می گیرد. عمده نمرات دانش آموزان نیز بر مبنای میزان مشارکت دانش آموزان در بحث های کلاسی و همچنین شرکت فعال در فعالیت های پیش بینی شده در کتاب و فعالیت های خارج از کلاس به دست می آید.
این کتاب دارای هشت درس است که هر درس با صلاحدید معلم در دو تا چهار جلسه ارائه می گردد. همچنین در انتهای هر درس جمع بندی درس، توسط دانش آموز با پاسخ به سؤالات و یا فعالیت مربوط انجام می گیرد تا به نقاط قوت و ضعف خود پی ببرد. این فعالیت می تواند ملاکی برای ارزشیابی درس باشد.
به دبیران محترم توصیه می شود مطالبی که تحت عنوان«برای مطالعه» نگاشته شده است صرفاً جهت ارتباط بهتر مطالب و آشنایی بیشتر است لذا از این بخش در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استفاده نشود.
مقدمه
قبل از تعریف علم روان شناسی چند پرسش را طرح میکنیم:
چرا هنگام مطالعه، حواسمان مدام پرت میشود؟
چرا مطالعه با فاصله زمانی،بهتر از مطالعه بدون فاصله زمانی است؟ عوامل مؤثر بر فراموشی چیست؟ چرا یک فرد وقتی که در جمع قرار میگیرد متفاوت از سایر موقعیتها عمل میکند؟
افرادی که مکرّر و بدون دلیل موجه تن به جراحی زیبایی میدهند، در زیبایی بدنشان نقص دارند یا تصور نادرستی از زیبایی دارند؟
پاسخ علمی به پرسشهای مطرح شده، در قلمرو علم روان شناسی میگنجد. پاسخ دقیق به چنین پرسشهایی دغدغه روان شناسان است. برای بیان اهمیت ویژگیهای روان شناختی در عملکرد انسان، توجه شما را به یک داستان فرضی جلب میکنیم:
فعالیت1ـ2
فرض کنید در یک همایش علمی، هزار نفر از باتجربهترین جراحان مغز و اعصاب دنیا،قصد گزینش ده نفر از بهترین جراحان را دارند. در این همایش هر یک از آنها تجربه و دانش خود را به دیگر همکاران عرضه میکند. در نهایت، بعد از مباحثه و مناظره فراوان،ده نفرِ برتر انتخاب میشوند. به نظر شما اگر دلایل موفقیت این ده نفر را از آنها بپرسیم به چه میزان فقط به دانش پزشکی خودشان اشاره میکنند؟ آیا برتری و پیشرفت آنها فقط به دانش تخصصی شان مربوط است؟ پاسخهای خود را با پاسخ دیگر همکلاسیها مقایسه کنید.
برای آگاهی از درستی یا نادرستی پاسخ باید آنها را با واقعیتهای تأیید شده علم روان شناسی مطابقت دهیم. در صورت ناهمخوانی، پاسخ، پذیرفته نیست. روش دیگر اینکه اگر با پاسخی مواجه شدیم که دانشی از آن وجود نداشت باید آن پاسخ با روشهای علمی قابل بررسی باشد تا صحت آن تأیید شود. هر فردی میتواند به این پرسشها پاسخ دهد، اما پاسخهای دقیق و معتبر با ارزش است .
روان شناسی،با پرسشهای بسیاری مواجه است که پاسخگویی به آنها دانش و پژوهش روز افزونی را میطلبد. افراد غیرمتخصص به این پرسشها، پاسخهای عامیانه میدهند و به تدریج دیدگاه شخصی خود را باور کرده، تبعیت دیگران را میطلبند.
فعالیت1ـ3
با تأمل و اندیشه در رفتار خود و دیگران، با کمک دوستانتان به چند نمونه از باورهای غیرعلمی اشاره کنید؛ مانند:
عدد 1٣ نحس است.
افراد با گوش بزرگ تر هوش بالاتری دارند.
مصرف یک بار مواد، اعتیاد نمیآورد.
علم تجربی چیست؟
در زبان فارسی از واژه «علم » استفاده زیادی میشود. منظور از علم در اینجا،علم تجربی است که از روشها و ابزارهای دقیق و قابل اندازه گیری برای بررسی موضوع مورد مطالعه استفاده میکنند و یکی از اقسام علوم بشری است.
در علوم تجربی با کمک مشاهده و سایر روشهای دقیق، رابطه بین پدیدههای طبیعی بررسی میشود. دانشمندان برای بررسی روابط بین این قبیل پدیدهها از پرسشهای علمی،فرضیهها و نظریهها استفاده میکنند.
واژه «بیانهای علمی٢» به مفاهیم علمی مختلف اشاره دارد. در علوم تجربی برخی از این بیانها اهمیت زیادی دارد: مانند مسئله، فرضیه و نظریه.
پژوهشهای دانشمندان با طرح مسئله شروع میشود. آنها با توجه به دانش و تجربه خودشان و پیشینیان سعی میکنند پاسخهای خردمندانه و سنجیدهای به مسئلههای علمی بدهند. به این قبیل پاسخها«، فرضیه٣» میگویند.
فرضیه پاسخ اولیه پژوهشگران به مسئلههای علمی است. فرضیهها میتوانند ضمن اینکه در پاسخ به یک سؤال بیایند، باعث طرح سؤالهای دیگر هم بشوند. فرضیهها، در صورت تأیید تجربی به قانون یا اصل تبدیل میشوند. در نمودار زیر پیوستگی بیانهای علمی اشاره شده آمده است.
سلسله مراتب بیانهای علمی
مجموعهای از قوانین علمی، نظریه را شکل میدهند. به این مسئله توجه کنید: «گذشت زمان بر پایداری حافظه چه تأثیری دارد؟» گذشت زمان و استفاده نکردن از مطالبی که وارد حافظه شده است، دوام آنها را کمرنگ میکند. با توجه به این تجربیات، پاسخ خردمندانهای به سؤال فوق میدهیم:
ــ« گذشت زمان باعث تضعیف حافظه میشود».
این بیان فرضیه نام دارد که میتواند صحیح یا غلط باشد. این فرضیه را دانشمندان میآزمایند تا به درستی آن پی ببرند که در صورت تأیید «تأثیر گذشت زمان بر حافظه» به عنوان یک اصل یا قانون پذیرفته میشود.
نظریهها با ترکیب اصول و قوانین مختلف به دست میآیند. حافظه علاوه بر گذشت زمان،
تابع اصول و قوانین دیگری هم است. وقتی همه اصول حافظه کنار یکدیگر بیایند «نظریههای فراموشی» را شکل میدهند.
همه علوم، با نظریهها سروکار دارند. در روان شناسی نیز نظریههای زیادی وجود دارد؛ مثلاً مفهوم «یادگیری » و چگونگی آن با نظریههای متعددی تبیین میشود.
نظریهها دارای دو سطح ظاهری و تجربی هستند. سطح ظاهری یک نظریه، ساختار شکلی و نحوۀ نگارش آن است. منظور از سطح تجربی، تجربه پذیری و پژوهش پذیری آن است.
همه نظریههای علمی در دو سطح مذکور به یک اندازه رشد نکردند؛ زیرا ساختار ظاهری برخی نظریهها در زمان ارائه، قابل بررسی تجربی نیست. این موضوع در همه علوم مشهود است؛ چنان که در روان شناسی هم برخی نظریهها، پشتوانه تجربی قوی ندارند.
با توجه به تعریفی که از علم ارائه شده است، روان شناسی نیز مانند بسیاری از علوم تجربی، باید در این چارچوب بررسی شود.
فعالیت1ـ4
به نظر شما بین مسئله، فرضیه، قانون و نظریه علمی چه ارتباطی وجود دارد؟ به صورت گروهی بحث کنید و نتیجه را به کلاس گزارش دهید.
علم روان شناسی چه هدفهایی را دنبال میکند؟
هدف علم روان شناسی همانند سایر علوم تجربی،توصیف، تبیین، پیشبینی و کنترل موضوع پژوهش است .
منظور از «توصیف1»، بیان دقیق و روشن مفهوم مورد نظر است؛ مثلاً در مثال مربوط به حافظه، آیا کسی که سخنور خوبی است، حافظه خوبی هم خواهد داشت؟ قطعاً سخنوری معادل داشتن حافظه عالی نیست. نمونه دیگر توصیف یک مفهوم، بیان دقیق مفهوم «جرم» در فیزیک است. یک فیزیک دان ابتدا به توصیف دقیق این واژه و تفاوت آن با مفاهیمی همچون وزن میپردازد. نمونه دیگر توصیف علمی، تعریف «هوش» است. آیا هوش فرد سختکوش و با پشتکار، بالاتر از متوسط افراد جامعه است؟ توصیف افراد عادی و روان شناسان از این پدیدهها با یکدیگر متفاوت است. روان شناسان در توصیف پدیدهها دقیقاند و سعی میکنند تحت تأثیر پیشداوری شخصی قرار نگیرند.
هدف دیگر علم روان شناسی «تبیین٢» موضوع است. واژه «تبیین»، به بیان چرایی آن پدیده اشاره دارد در حالی که واژه «توصیف» به چیستی مربوط میشود. در روان شناسی تجربی سعی میشود مهمترین علل بروز پدیده، مطالعه شود. وجود بسیاری از پدیدههای روان شناختی تابع علتهای زیادی است. موفقیت در رسیدن به « پیشبینی٣ و کنترل٤» به چگونگی توصیف و تبیین پدیده مورد مطالعه بستگی دارد. روان شناسی،در مقایسه با سایر علوم تجربی، در توصیف و تبیینپدیدهها با دشواریهای زیادی روبه روست. مهمترین دلیل دشواری این است که پدیدههای روان شناختی تحت تأثیر علتهای زیادی هستند؛ در حالی که در علوم دیگر این گونه نیست.
مثال، روش خردکردن مسئله مهارت حل مسئله را افزایش میدهد، نمونهای از «پیش بینی »است. با آموزش این مهارت حل مسئله تحت «کنترل» قرار میگیرد. آن گونه که پیشبینی و کنترل در علوم دیگر سهل و آسان است، در علم روان شناسی نیست.
1ــ Description 2ــ Explanation 3ــ Prediction 4ــ Control
فعالیت1ـ 5
1 در گروههای دونفره به این دو جمله توجه کنید و بگویید کدام، توصیف و کدام،تبیین است؟ چرا؟
حافظه یعنی قدرت یادآوری و بازشناسی خاطرات گذشته.
تکرار به موقع خاطرات موجب تحکیم حافظه میشود.
2 به مثالهای زیر توجه کنید و بگویید تبیین کدام یک آسان تر است؟ چرا؟ گرما باعث انبساط فلز میشود.
امید به آینده، انگیزه پیشرفت را افزایش میدهد.
سؤال
چرا پیش بینی و کنترل پدیدههای روان شناختی دشوارتر از مفاهیم فیزیکی است؟
همچنان که در فعالیت1 ـ ٥ ملاحظه میکنید در فیزیک، پیشبینی انبساط فلز به وسیله گرما امر دشواری نیست. در حالی که پیشبینی انگیزه پیشرفت، به مراتب، دشوارتر است؛ چون تحت تأثیر عوامل متعددی است که به راحتی نمیتوان آنها را تبیین کرد. پیش بینی و کنترل موضوعی که توصیف و تبیین روشن تری داشته باشد، آسان تر است.
منابع کسب شناخت
قبل از اینکه به بیان «روش علمی» بپردازیم، شایسته است به این نکته اشاره کنیم که انسانها در پاسخ به سؤال و برای کسب شناخت، از منابع گوناگونی استفاده میکنند. فرض کنید از چهار نفر بپرسیم: آیا جهان نظم دارد؟ فرد اول با استناد به آیات الهی و سخن بزرگان دین پاسخ میدهد که جهان منظم و باقاعده است. فرد دوم با روشهای عرفانی و برداشت درونی، به منظم بودن جهان شناخت پیدا میکند. فرد سوم با توجه به استدلالهای منطقی و دلایل فلسفی جهان را قاعده مند میداند. فرد چهارم تلاش میکند با مثالهای مختلف به این سؤال پاسخ دهد؛ مثلاً میگوید: اگر کره زمین چند کیلومتر دورتر یا نزدیک تر به خورشید میبود، امکان حیات در زمین وجود نمیداشت؛ بنابراین حتماً جهان هستی نظم و انضباط دارد .
در این پاسخها به چهار منبع کسب شناخت اشاره شده است:
1 استناد به نظر صاحبنظران و مقام صلاحیتدار: منظور از
«صاحب نظران»، افراد متخصص و با تجربه است .
2 شیوههای مبتنی بر سیر و سلوک و روشهای شهودی: این روش مبتنی بر درک درونی است. روشهایی که عرفا برای کسب شناخت دارند در این مقوله قرار دارد. مهمترین ویژگی این شیوه، شخصی و غیر قابل تعمیم بودن آن روشها است.
3 شیوه خردگرایانه: در این شیوه با کمک فلسفه و روشهای مبتنی بر منطق، به حقیقت چیزی پی میبرند. فیلسوفان از این روش استفاده میکنند.
4 روش علمی: در این روش از روشهای تجربی استفاده میشود. روشهای علمی، عینی و قابل تکرار هستند.
روش علمی: یکی از روشهای کسب شناخت است. ممکن است در پاسخ به یک سؤال،چهار فرد با چهار روش ذکر شده به یک مقصد برسند، اما آنچه مهم است این است که هیچ یک نمیتوانند بر درستی روش خویش و انکار روشهای دیگران اصرار بورزند.
بسیاری از دانشمندان علوم تجربی در این زمینه دچار اشتباه میشوند. آنها بیش از حد به یافتههای خود اعتماد میکنند و منابع دیگر کسب شناخت را نامعتبر میدانند؛ حال آنکه موضِع آنها نسبت به سایر منابع شناخت باید « نمیدانم» باشد، نه اینکه بگویند:« نیست!.»
از روش علمی تعاریف متنوعی در دسترس است. شاید کاربردیترین تعریف روش علمی عبارت است از:
«فرایند جست و جوی با قاعده و نظام دار برای مشخص کردن یک موقعیت نامعین.»
در این تعریف از چند واژه استفاده شده است: «فرایند » به جریان یک عمل اشاره دارد. وقتی از مبدأ به سوی مقصد در حال حرکت هستیم، جریان رسیدن به هدف را «فرایند» گویند. در روش علمی همواره به دنبال جست و جوی چیزی هستیم. در جست و جوی چیزی بودن باعث میشود تا روش علمی، هدفمند باشد. گاهی ممکن است، بدون هدف اقدامی صورت بگیرد؛ در این صورت اقدام محقق شده، به دلیل توجه نداشتن به هدفِ مشخص، نتیجه بخش نخواهد بود .واژه مهم دیگر،«نظام دار بودن2» است. روش علمی تابع قواعد مشخصی است که به صورت منظم طی میشود. مهمترین تفاوت دانشمند با فرد عادی در این است که، هرچند هر دو با مسئله مواجه میشوند، اما مواجهه دانشمند، برخلاف فرد عادی، منظم و قاعدهمند است.
آخرین مفهوم در تعریف روش علمی، «موقعیت نامعین »است. دانشمند به دنبال ابهام زدایی و روشن سازی است. دانشمند با طرح مسئله، موقعیت ناشناخته را خلق میکند. به واسطه روشعلمی، موقعیت ناشناخته روشن میشود. روشن سازی موقعیت نامعین همانند نور در شب تاریک است؛ هرچه بر شدت نور افزوده میشود، از مقدار تاریکی کاسته میشود.
فعالیت1ـ 6
سعی کنید، با کمک دوستان خودتان، همانند مثال زیر مسئلهای را طرح و با استفاده از روش علمی، بهترین پاسخ )فرضیه( به آن مسئله را بررسی کنید.
مثال:
مهمترین علت افزایش دمای کره زمین چیست؟ )مسئله(
گازهای گلخانهای باعث افزایش دمای کره زمین شده است. )فرضیه(
)مسئله................ (
)فرضیه................. (
ویژگیهای روش علمی: روش علمی، روش مورد نظر روان شناسان است. در روش علمی هر« متغیر » باید به طور دقیق بیان شود. به این ویژگی،«تعریف عملیاتی2 »می گویند.
منظور از «تعریف عملیاتی» این است که در روش علمی متغیر موردنظر باید به صورت عینی و دقیق تعریف شود؛ به گونهای که همه افراد با مطالعه تعریف متغیر موردنظر، به برداشت یکسان و یا تقریباً یکسانی برسند. مثلاً یکی از جذابترین واژههای روان شناسی «واژه هوش» است،همگان تعریف واحدی از هوش ندارند.
فردی ممکن است کسی را که بذله گو هست باهوش تلقی کند، فرد دیگری کسی را که استعداد خاصی در نقاشی دارد را باهوش بداند یا فردی که به زیبایی سخن میگوید را باهوش بنامد .همچنان که در این مثالها میبینید برداشتهای مختلفی از هوش شده است، جهت یکپارچه سازی و شکل دهی مفاهیم مشترک از تعریف عملیاتی استفاده میشود در این مورد میتوان گفت:
هوش عبارت است از: قدرت سازگاری با محیط و به عبارت دقیق تر منظور از هوش عددی است که با اجرای «آزمون سازگاری» به دست میآید .
متغیر یعنی هر چیزی که تغییر میکند. نمره یک درس، مقادیر مختلفی از یک تا بیست را شامل میشود، پس یک متغیر است. تعریف عملیاتی
باعث سهولت اندازهگیری میشود. اندازهگیری یعنی نسبت دادن عدد به ویژگیهای اشیا و افراد. هرچه متغیر دقیقتر تعریف شود، اندازهگیری هم دقیق تر است .
به نظر شما تعریف عملیاتی کدام یک از واژگان زیر سختتر است:
جرم، اتم، اضطراب، پیشرفت تحصیلی، کلسترول،تصمیم گیری، سوخت و ساز، استدلال،قضاوت، هورمون؟
ویژگی دیگر روش علمی، «تکرار پذیری » است. یافتههای به دست آمده از روش علمی،خصوصی و شخصی نیست، بلکه هر فردی، در صورت رعایت ضوابط علمی، میتواند یافتههای دیگران را تکرار کند. بسیاری از انسانها با روشهایی منحصر به فرد، مسئله حل میکنند. هرچند این افراد ممکن است به نتیجه موردنظر برسند، اما چون پاسخ آنها به وسیله دیگران قابل تکرار نیست، در مجموعۀ روش علمی قرار نمیگیرد. همانند طرح سؤال در ویژگی پیشینِ روش علمی، در اینجا هم به بیان این پرسش میپردازیم که «آیا همه علوم به یک میزان دارای یافتههای تکرارپذیر هستند؟» اگر فیزیک دان، یافته مربوط به تأثیر گرما بر انبساط فلز را بارها تکرار کند، آیا روان شناس هم میتواند این گونه عمل کند؟
در برخی موارد، روان شناسان نمیتوانند به راحتی همانند فیزیک دانان عمل کنند. به دلیل رعایت مسائل اخلاقی و نیز پیچیدگی پژوهشهای مربوط به انسان، روش علمی همواره با محدودیتهایی مواجه است. شاید به همین دلیل است که استفاده از روش علمی تاکنون نتوانسته است به همه پرسشهای بشر امروز پاسخ دهد.
تعریف روان شناسی
اگر از شما بپرسند در روان شناسی چه چیزی مطالعه میشود، شاید به تعداد افراد کلاس، تعریف
ارائه شود . شگفتآور آن است که در بین روان شناسان هم، تعریف واحدی برای روان شناسی وجود ندارد.
این موضوع تعجّب آور نیست. گذشت زمان و پیشرفت دانش، باعث تغییر اطلاعات ما میشود؛ در نتیجه، از پدیدهها فهم دقیقتری خواهیم داشت. به علاوه، پدیدههای جهان چنان پیچیده است که دانشمندان مجبورند از زوایای گوناگون به آن نگاه کنند. همین امر موجب پیدایش نظریههای مختلف میشود؛ بنابراین، دلیل اصلی وجود تعاریف مختلف در روان شناسی،گذر زمان و پیشرفت دانش از یکسو، و زاویه نگاه دانشمند از سویی دیگر است.
جامعترین تعریف روان شناسی عبارت است از: «علم مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی
)شناخت(» . به هر نوع فعالیت مورد مشاهده جاندار«،رفتار1» میگویند. حرکت جمعی پرندگان، لانهسازیب رخی حیوانات، راه رفتنا نسانها، غذا خوردن، خوابیدن وب سیاری حرکات دیگر،ن مونههاییاز رفتار است. مطالعه رفتار، محدود به انسان نیست، بلکه همه موجودات زنده را شامل میشود.
بسیاری از رفتارها به صورت مستقیم قابل مشاهده نیستند که از جمله آنها« فرایندهای ذهنی» است. فرایندهای ذهنی را به واسطه نتایجی که دربردارد استنباط میکنیم. به عنوان مثال شما بیست اسلاید به دوستتان ارائه میکنید. بعد از ارائۀ همه تصاویر از او میخواهید تا با نشان دادن تصادفی اسلاید هفتم و اسلاید هشتم را به شما نشان دهد. در این مثال پاسخ موفقیت آمیز فرد نشان دهندۀ حافظه است که از جمله فرایندهای ذهنی است که به صورت مستقیم قابل مشاهده نیست.
امروزه از فرایندهای ذهنی با واژه «شناخت2» تعبیر میشود. در کتاب حاضر بر مفاهیم شناختی تأکید زیادی میشود؛ بنابراین، آن را جداگانه تعریف میکنیم.
فعالیت1ـ 7
به مثالهای زیر توجه کنید و بگویید کدام یک از آنها به صورت مستقیم )رفتار( و غیرمستقیم )شناخت( قابل مشاهده است:
حسین با دیدن دوستش به سمت او میرود.
فاطمه، با نگاه به آینده، به رشته تحصیلی دانشگاهیاش میاندیشد.
کودکان حرکت مادران را با چشم ردیابی میکنند.
تصاویر زیبای معابر شهری، احساس خوشایندی به شهروندان میدهد.
1ــ Behavior 2ــ Cognition
شناخت چیست؟
روان شناسی نوین، در تبیین موضوعات مورد مطالعه، با واژه «شناخت» بسیار سر و کار دارد .
ما در این بخش از کتاب به صورت دقیق و سلسله مراتبی، شناخت را تعریف میکنیم.
محیط ما لبریز از محرکهای مختلف است .این محرکها گیرندههای حسی همچون گوش و چشم را تحریک میکنند که به نتیجه آن احساس میگویند. به کمک «توجه1»، یک یا چند محرک احساس شده را انتخاب میکنیم؛ سپس محرک انتخاب شده را تعبیر و تفسیر میکنیم .به فرایند تفسیر محرکهای انتخابی، «ادراک٢» گفته میشود. در مرحله بعد، تفسیرهای خود را در محفظهای نگهداری میکنیم که به آن «حافظه٣» میگویند. اندیشمندان تمایل ندارند همانند لوح فشرده، حاوی اطلاعات خام باشند، بلکه سعی میکنند از اطلاعات موجود در حافظه، استنباطهای زیادی داشته باشند؛ به عبارت دیگر سعی میکنند با بازنمایی آنچه در حافظه است به مراتب بالاتر شناخت دست یابند. فرایند بازنمایی اطلاعات موجود در حافظه، «تفکر٤» نام دارد .
تفکر شامل استدلال، قضاوت، حل مسئله و تصمیمگیری است. با توجه به اهمیت موضوع حل مسئله و تصمیم گیری، این دو موضوع در فصلهای ٥ و 6 به تفصیل توضیح داده خواهد شد.
1ــ Attention 2 ــ Perception 3 ــ Memory 4ــ Thought
با توجه به شکل صفحه قبل میتوان گفت که از توجه تا تصمیمگیری شناخت نامیده میشود. متخصصان به فرایندهایی همچون توجه، ادراک و حافظه،«شناخت پایه» و به انواع تفکر،«شناخت عالی» میگویند. هرچه از شناخت پایه به سوی شناخت عالی پیش میرویم،عمل پردازش پیچیدهتر میشود. «پردازش» به معنای دریافت و فهم بیشتر است. انسانها در پردازش به یک شیوه عمل نمیکنند. هرگاه پردازش صرفاً بر ویژگیهای حسی، مانند اندازه و شکل ظاهری محرک تکیه داشته باشد،«پردازش ادراکی » است و پردازشی که علاوه بر ویژگیهای حسی تحت تأثیر ویژگیهای کیفی قرار دارد «پردازش مفهومی » است.
به عبارت دیگر در این نوع پردازش، پردازشگران به مفهوم میرسند .
هرچه پردازش ما مفهومیتر باشد، شناخت شکل گرفته، پایدارتر و کارآمدتر خواهد بود. با توجه به شکل صفحه قبل عالیترین مرتبه شناخت حل مسئله و تصمیمگیری است. حل مسئله و تصمیمگیری مبتنی بر پردازش مفهومی، کارآمدتر از تصمیمگیریِ مبتنی بر پردازش ادراکی است.
فعالیت1ـ 8
موقعیت زیر را مطالعه و نوع پردازش آن را مشخص کنید.
سارا ٥ ساله و سپیده 71 ساله با هم خواهرند و به همراه مادرشان برای خرید لباس به فروشگاه رفته اند. سارا با دیدن لباس قرمزی بر خرید آن اصرار دارد. برخلاف سارا، سپیده لباس را از نظر نرمی، کیفیت، دوام و قیمت بررسی میکند و سپس تصمیم به خرید میگیرد.
کدام تصمیم گیری کارآمدتر است؟ چرا؟
برای مطالعه
روان شناسی نزد پیشینیان
انسان از گذشته دور سعی کرده است «من» و « ِخویشتن» خویش را بشناسد .
در تعالیم دینی هم، سودمندترین معارف بشری را «معرفت نفس» دانستهاند .
شناختِ ابعاد غیرِ جسمانی انسانی ابتدا در معارفی همچون فلسفه مطالعه میشد .
به تدریج، ضرورت مطالعه تجربی ابعاد روانشناختی انسان محسوستر شد. در سال 1879 برای اولینبار ویلهلم وونت آلمانی در شهر لایپزیک آلمان اولین آزمایشگاه روان شناسی را تأسیس کرد. محققان، این سال را مبدأ شکلگیری روان شناسی علمی میدانند. از آن سال به بعد، روان شناسی، با شتاب بسیار و به مدد روشهای نوین، درکشورهای مختلف رشد یافته است.
در کنار یافتههای مغرب زمین و حتی قبل از آن، دانشمندان اسلامی از دیرباز با الهام از قرآن کریم و دیگر تعالیم دینی سعی کردند به تبیین مضامین روانشناختی بپردازند. از نظر قرآن کریم حیات انسان به دو شکل دنیوی )که مشترک با سایر جانداران است( و اخروی یا ابدی مطرح میشود )سورۀ نحل،آیۀ 79(. قرآن، زندگی دنیوی را متاعی فریبنده )سورۀ انعام، آیۀ ٣٢( و سرای آخرت را سرای زندگانی و آرامش میداند )سورۀ عنکبوت، آیۀ٤ 6(. از نظر قرآن کریم عامل تغییر و تحول اجتماعی، خود انسان است )سورۀ انفال، آیۀ ٥٣(. هر جامعهای از دید قرآن در گرو کردار خویش است )سورۀ بقره، آیۀ 1٣٤(.
جاحظ) ٢٥٥ـ 1٥0 ق( از پیشگامان روش علمی ـ تجربی است. ابزارهای شناخت انسان از نظر وی، حس، عقل و الهام است. ابن سحنون 6)٢٥ـ ٢0٢ ق( از دیگر دانشمندانی است که درباره هدفهای آموزشی و وظایف معلم و آموزش، مطالب ارزندهای دارد. کِندی 60)٢ـ 18٥ق( اولین فیلسوفی است که در اسلام به شرح و توصیف «نفس» و اقسام آن
به شیوه ارسطو پرداخته است. ابن سحنون 256)ـ202 ق(
ابونصر فارابی9) ٣٣ـ8 ٢٥ ق( در نظم بخشیدن به علوم و ایجاد هماهنگی میان آنها تلاش علمی وافری کرده است. به نظر فارابی برای رسیدن به سعادت باید بعد مثبت انسان تقویت شود. از نظر او شکوفایی فطرتها از طریق «آموزش »امکان پذیر است.
ابن سینا) ٤٢8 ـ ٣70 ق( بر اهمیت ادراک حسی در جریان شناخت تأکید دارد. شناخت راستین را «شناخت عقلی» میداند. خودشناسی و تربیت نفس، توجه به تفاوتهای فردی، شناخت استعدادها، در نظر گرفتن مراحل رشد، آموزش گروهی و تشویق،از اصول و روشهای تربیتی ابنسینا است.
از جمله مشاهیر دیگری که در موضوع نفس و مراتب شناخت، آثار علمی گرانقدری نگاشته اند،می توان از ابوحامد غزالی، شهابالدین سهروردی،
ابونصر فارابی 339)ـ258 ق(
ابن سینا) 428ـ 370 ق(
خواجه نصیرالدین طوسی، مولوی، سعدی و ابنخلدون نام برد.
با بررسی اجمالی پژوهشهای اندیشمندان اسلامی میتوان نتیجه گرفت که بیشتر این مطالعات جنبه صوریِ نظریهپردازی بوده است. لیکن در بعد تجربی با اینکه این دانشمندان آغازگران خوبی بوده اند، ولی این موضوع تداوم نیافت. خوشبختانه در عصر جدید، در دنیای اسلام، به خصوص در کشور عزیز ما پژوهشهای چشمگیری در حوزه روان شناختی صورت گرفته است.
فعالیت1ـ 9
با استفاده از اینترنت، با کلیدواژه «پر تولیدترین محققان علوم انسانی کشور» را جستجو کنید و فعالیتهای علمی آنها را مورد توجه قرار دهید، چه تعدادی از این محققان در حوزه روان شناسی فعالیت داشته اند؟
برای مطالعه
نقش دستگاه عصبی در فعالیتهای انسان
شما در سالهای گذشته در کتابهای مختلف با مبانی زیستی رفتار انسان، به اختصار، آشنا شدید. دستگاه عصبی، به خصوص مغز، اساس توانایی ما در زمینه توجه، ادراک، حافظه، تفکر و تعامل با دنیای اطراف است. در اینجا قصد نداریم ساختار دقیق و جزئی دستگاه عصبی، به ویژه مغز را تشریح کنیم. روان شناسان به این دلیل که کارکردهای روان شناختی با بخشهایی از مغز مرتبط است، مطالعه کارکردهای مغز را ضروری میدانند.
مغز را میتوان به سه منطقه اصلی پیش مغز، میانمغز و مغزپسین تقسیم کرد. این واژگان برگرفته از نحوه قرار گرفتن این بخشها از جلو تا عقب دستگاه عصبی در جنینِ در حال رشد است.
پیش مغز در سمت جلو و بالای مغز قرار دارد که شامل قشرمخ، هستههای قاعدهای، دستگاه لیمبیک یا کناری، تالاموس و هیپوتالاموس است. در بین بخشهای پیشمغز، قشر مخ اهمیت بسزایی دارد؛ چون در تفکر و سایر فرایندهای ذهنی نقش اساسی دارد. دستگاه لیمبیک برای هیجان، انگیزش، حافظه و یادگیری اهمیت دارد. موجوداتی همچون ماهیها و خزندگان، به دلیل اینکه دستگاه لیمبیک رشد نایافتهای دارند، عمدتاً به صورت غریزی به محیط پاسخ میدهند. تالاموس،اطلاعات حسی را به قشر مخ منتقل میکند. هیپوتالاموس، رفتار مربوط به بقای نوع را تنظیم میکند: جنگیدن، تغذیه، فرار کردن و جفتگیری .
میانمغز، ساختار متعددی دارد که مهمترین آن دستگاه فعالساز شبکهای است .
پیامهای مربوط به خواب و برانگیختگی از این طریق منتقل میشود. مغزپسین شامل بصلالنخاع، پل مغزی و مخچه است. بصلالنخاع دارای کارکردهای متعددی است که مهمترین آن کنترل فعالیت قلبی، تنفس، بلع و هضم است. پل مغزی شامل رشتههای عصبی است که علائم را از یک بخش به بخش دیگر مغز منتقل میکند. کنترل هماهنگی بدن، توازن و کشش عضلانی با مخچه است.
مطالعه کارکرد نیمکرههای مغز برای روان شناسان مهم است. مغز به دو نیمکره چپ و راست تقسیم میشود. نیمکره چپ در زبانآموزی و حرکت نقش مهمی دارد .افرادی که در حرکات مهارتی مشکل دارند، غالباً نیمکره چپ آنها دچار آسیب است .نیمکره راست، گنجینه دانش معنایی است. نیمکرههای مغز و قشر مخ برای مقاصد عملی به چهار قطعه پیشانی، آهیانهای، گیجگاهی و پسِ سری تقسیم میشوند.
نیمکره راست نیمکره چپ
قطعه پیشانی قطعه پیشانی لوب آهیانه ای
شیار طولیشیار مرکزیقطعه آهیانه ای
لوب ساقه مغزگیجگاهی مخچه
مغز تیره نخاعشیار طولی قطعه پس سری
بخشهای دو نیمکره مغز
قطعه پیشانی، با پردازش حرکت و فرایندهای عالی مانند تفکر سر و کار دارد. قطعه آهیانهای با پردازش تنی ـ حرکتی سر و کار دارد. قطعه پسِسری به پردازش اطلاعات دیداری مربوط میشود.
اگر مغز انسان آسیب ببیند، کارکرد شناختی وی مختل میشود. یکی از این آسیبها اختلال عروقی است که در اثر سکته پدید میآید. وقتی جریان خون مغز دچار اختلال ناگهانی میشود، سکته رخ میدهد. دو نوع سکته وجود دارد: نوع اول سکته کمخونی1 است. این سکته زمانی اتفاق میافتد که در طی سالیان دراز، بافتهای چربی در رگهای خونی به وجود آید و تکهای از این بافت جدا شده، در سرخرگ مغز متوقف شود.
نوع دوم، سکته خون ریزی٢ است و هنگامی به وجود میآید که یک رگ خونی در مغز پاره شود؛ در نتیجه با ریزش خون، سلولهای مغزی موجود در منطقۀ آسیب دیده، میمیرند.
1ــ Ischemic Stroke 2ــ Hemorrhagic
عامل دیگری که باعث آسیب به مغز میشود، تومور مغزی یا نئوپلاسم1 است .یکی از مهمترین عواملی که باعث اختلالات مغزی میشود، آسیب مستقیم به سر است. متأسفانه در کشور، ما به دلیل بروز سوانح رانندگی و موارد مشابه دیگر،آسیب مستقیم به مغز خیلی زیاد است. برخورد سر با شیشه جلو خودرو یا پرت شدن از موتور در اثر تصادف میتواند علت بروز چنین آسیبهایی باشد.
فعالیت1ـ10
همه اعضای بدن مفید و مهم هستند، امّا سیستم مغزی اهمیت مضاعفی دارد. چرا آنگونه که مواظب اندامهای دیگر بدن همچون مو و ناخن هستیم، به فکر مواظبت از مغز نیستیم؟ با راهنمایی دبیر محترمتان آمار تصادفات رانندگی و افرادی که به دلیل تصادف سر آنها آسیب دیده است را استخراج کنید. سعی کنید برای کاهش این آسیبها اقدامهای پیشگیرانهای ارائه دهید.
روشهای جمع آوری اطلاعات در روان شناسی
اطلاعات در علم روان شناسی با کمک روشهای مختلفی جمع آوری میشود. به اختصار به برخی از این روشها اشاره میکنیم:
مشاهده2: در مراحل اولیه پژوهش، بررسی آزمایشگاهی امکانپذیر نیست؛ در نتیجه، از راه مشاهده، موضوع مورد مطالعه تبیین میشود. بسیاری از محققان به مشاهده رفتار حیوانات و آدمیان میپردازند؛ مثلاً ما با مشاهده دقیق رفتار حیوانات میتوانیم رفتار نوع دوستانه را به صورت تکاملی مطالعه کنیم. فیلم برداری از نوزادان میتواند جزئیات الگوهای حرکتی آنان را پس از تولد نشان دهد. مشاهده باید همراه با ثبت دقیق و به دور از پیشداوری شخصی باشد .برخی از محققان در محیط آزمایشگاهی به مشاهده رفتار موردنظر میپردازند.
1ــ Neoplasms 2ــ Observation
فعالیت1ـ11
با کمک یک دوربین ساده، واکنشهای هیجانی تماشاگران مسابقه ورزشی دو تیم پرطرفدار را ثبت کنید. بعد از ثبت دقیق آنها سعی کنید نحوه ابراز هیجانها و واکنشهای عاطفی آنها را تحلیل نمایید. از نحوة واکنشهای هیجانی تماشاچیان چند اصل اساسی را استنباط کنید.
پرسش نامه : مسائلی را که با کمک مشاهده مستقیم امکانپذیر نیست، میتوان با استفاده از پرسش نامهها مطالعه کرد. در این حالت،محقق از خودِ فرد درباره رفتار یا افکار خاص او میپرسد. پرسش نامهها باید دقیق و معتبر باشد. پرسش نامه به صورتهای مختلف نمرهگذاری میشود. از نتایج پرسش نامهها باید با احتیاط استفاده کرد.
مصاحبه2: برخی موضوعات را نمیتوان به صورت از پیش تعیین شده مشاهده و یا با کمک پرسش نامهها مطالعه کرد؛ محققان در چنین حالتی از روش مصاحبه استفاده میکنند. در این حالت، محقق بعد از شنیدن پاسخ سؤال قبلی، پرسش بعدی را سازمان میدهد. مصاحبه،برخلاف گفتگوی معمولی، هدفمند و سازمانیافته است .
انواع مصاحبهها با توجه به موقعیت مصاحبه شکل میگیرد. هر چند مصاحبهها را به صورتهای مختلف اجرا میکنند، ولی دو شکل« کاملاً ساختار یافته» و« بدون ساختار» متداول تر است .پاسخ دهنده در مصاحبههای کاملاً ساختار یافته )نظام دار( با بلی یا خیر و یا انتخاب یکی از گزینهها به سؤال پاسخ میدهد. این نوع مصاحبهها، شبیه پرسش نامه است. مصاحبۀ ساختار یافته بر پرسش نامه ترجیح دارد؛ زیرا امکان اخذ اطلاعات بیشتری وجود دارد .در همه پرسیها معمولاً از مصاحبه ساختار یافته استفاده میکنند .
وقتی نتوانیم موضوعی را به صورت مستقیم از فردی بپرسیم، از مصاحبه بدون ساختار )بدون نظام( استفاده میشود. در این شیوه، با پیروی از برخی اصول و طرح کلی، فرد مصاحبه شونده را به سمت پاسخهای مورد نظر هدایت میکنند. از این شیوه برای اخذ اطلاعات عمیق استفاده میشود . محققان در استفاده از این شیوه باید به نکات اخلاقی توجه کنند. این روش بسیار وقت گیر و نیازمند آموزشهای ویژه است .
آزمونها: شاید بیش از هر روشی، افراد عادی جامعه با استفاده از آزمونهای روان شناختی مواجه شده باشند. آزمونها ابزاری برای کمّی کردن ویژگیهای روان شناختی هستند. ساخت آزمونها بسیار دشوار است و فرایند پیچیدهای را طی میکند .ترازو در اندازه گیری وزن استفاده میشود. وزن به دست آمده ارتباطی با حجم ندارد. از طرفی اگر چند بار با یک ترازوی سالم وزن یک شیء را بسنجیم،به یک عدد میرسیم. این ابزار دارای دو ویژگی مهم است: آزمونها هم باید دقیقاً چیزی را اندازه گیری کند که برای آن ساخته شده است. علاوه بر این، آزمونها در دفعات متعدد اجرا باید نمره یکسان یا تقریباً یکسانی به ما بدهند .
فعالیت1ـ12
با استفاده از اینترنت و با کمک دبیر درباره یکی از مفاهیم روان شناسی )مثلاً حل مسئله یا سبکهای تصمیم گیری( یک آزمون پیدا کنید.
استفاده از آزمونها، چگونگی اجرا و تفسیر آن باید به همراه سایر روشها باشد. استفاده افراد کم تجربه از آزمونها، بیش از آنکه راه گشا باشد، مشکلآفرین است.
برای مطالعه
روشهای نوین گردآوری اطلاعات
به دلیل دسترسی به فناوریهای جدید و روشهای نوین عصبشناختی، روشهای جدیدی شکل گرفته است .اغلب روان شناسان از نرمافزارهای رایانهای برای مطالعه پدیده موردنظر استفاده میکنند. در فصول دیگر این کتاب به برخی از این نرمافزارها اشاره خواهیم کرد.
بسیاری از روان شناسان با استفاده از روشهای نوین، کارکردهای مغز را مطالعه میکنند. مغز شامل حدود ٥0 بیلیون نورون )رشته عصبی( است که هریک از آنها میتوانند با ده هزار نورون دیگر در ارتباط باشند. با روشهای نوین مطالعه مغز سعی میشود مناطق و زمان درگیری یک فعالیت در مغز ثبت شود. روشهایی همچون «پ تانسیلهای وابسته به رویداد، برشنگاری با انتشار پوزیترون )PET(، تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی) FMRI(، موجنگاری مغناطیسی مغز )MEG(، و تحریک مغناطیسی سراسر جمجمه )TMS(» از جمله این روشها هستند. تهیه نوار مغزی و استفاده از MRI یکی از متداولترین ابزارهای بهره گیری از این روشها است.
یکی از روشهای نوین مطالعه مغز
مهمترین گرایشهای روان شناسی
در این فصل با کلیات روان شناسی آشنا شدید. روان شناسان، با توجه به حوزه مورد علاقه، گرایشهایی همچون روان شناسی تربیتی، روان شناسی شناختی،روان شناسی سلامت، روان شناسی اجتماعی، روان شناسی صنعتی و سازمانی،روان شناسی رشد و خانواده، روان شناسی ورزشی، روان شناسی بالینی، کودکان استثنایی و... دارند. با توجه به علایق و توانمندی، روان شناسان در محیطهای مختلف به آموزش، پژوهش و ارائه خدمات تخصصی مشغول اند. روان شناس،بعد از اخذ دیپلم، چهار سال در دانشگاه در مقطع کارشناسی روان شناسی تحصیل میکند. سپس حدود سه سال در یکی از گرایشهای ذکر شده به تحصیل ادامه میدهد. بعد از دریافت کارشناسی ارشد، به مدت چهار سال در مقطع دکتری تخصصی روان شناسی تحصیل میکند. روان شناس با روانپزشک تفاوت دارد. روانپزشک کسی است که بعد از دوره پزشکی عمومی،٣ سال در زمینه اختلالات روانی، تشخیص و درمان، آموزش میبیند. روان پزشکان، با کمک درمانهای دارویی اختلالات روانی را درمان میکنند.
اکنون که در پایان این فصل با مفاهیم پایهای و بنیادی روان شناسی آشنا شدید، توجه شما را به مطالعه فصل بعدی این کتاب، یعنی روان شناسی رشد معطوف میکنیم. آیا میتوانید حدس بزنید در فصل بعد درباره چه مفاهیمی خواهید خواند؟
ندا با مادرش، برای ثبت نام در کلاس اول، به مدرسه آمده است. مدیر مدرسه از مادر میپرسد: «دختر شما چند ساله است؟» مادر جواب میدهد: «شش ساله». سپس میپرسد: دختر شما سنجش شده است؟ مادر خیلی ناراحت میشود و میگوید: «دختر من برای رفتن به مدرسه و یادگیری خواندن و نوشتن چه سنجشی لازم دارد؟ معلوم است که الان چیزی بلد نیست.» در حین حرف زدن مادر، مدیر نیم نگاهی هم به دختر بچه دارد و احساس میکند او در حال بیرون کشیدن دست خود از دست مادر است. بنابراین میگوید: «ندا جان خسته شدی؟ عزیزم میخواهی شما پشت میزی که مداد رنگی و دفتر نقاشی دارد بنشینی و نقاشی بکشی؟ »ناگهان ندا شروع به گریه کردن و جیغ زدن میکند و به گفت وگوی مادر و مدیر مدرسه خاتمه میدهد.
به نظر شما چه اتفاقی برای ندا افتاد؟ منظور مدیر مدرسه از سنجش چه بود؟ آیا ندا آمادگی رفتن به مدرسه و تحصیل را داشت؟ آیا رفتن به مدرسه و تحصیل نیاز به آمادگی دارد؟
تعریف روان شناسی رشد
آیا تاکنون به ویژگیهای مشترک خودتان با دیگر افراد خانواده، از بزرگترین فرد مثل پدربزرگ تا کوچکترین فرد تازه به دنیا آمده فکر کرده اید؟ سؤال آن است که این افراد چه ویژگیهای متفاوت یا مشابهی دارند؟ خود شما نسبت به یک سال، سه سال و شش سال گذشته چه تغییراتی کرده اید؟ در سالهای آینده در زمان تحصیل یا بعد از آن در مرحله ازدواج و هنگام مادر و پدر شدن چه تغییراتی خواهید داشت؟ به عبارت دیگر آیا میتوان تغییراتی را که در طول زندگی رخ میدهد شناسایی و پیش بینی کرد؟
روان شناسی رشد، به عنوان یکی از گرایشهای روان شناسی، به این گونه سؤالات پاسخ میدهد.
شناسایـی و پیش بینی تغییرات در طـول زندگی که به آن «فراخنای زندگی » نیز گفته میشود، مـورد تـوجه روان شناسان قـرار گرفتـه است .روان شناسی رشد، شاخـهای از علـم روان شناسی است که تلاش میکند تغییراتی
را که در طول زندگی، از زمان تشکیل نطفه تا زمان مرگ، در آدمیرخ میدهد مطالعه کند. مهم
است که بدانیم این تغییرات از چه نوعی است؛ به طور مثال شما میدانید نسبت به گذشته تغییر کرده اید و در شش سال گذشته به طورکلی چیز متفاوتی بودید؟ اما سؤال این است که برای شناخت بهتر این تفاوت کلی آیا میتوان این تغییرات را طبقه بندی کرد؟ تغییرات شما نسبت به گذشته کدام است؟ قد شما بلندتر شده؟ مطالب بیشتری فرا گرفته اید؟ مسائل را بهتر حل میکنید؟ کم حوصله تر و هیجانی تر شده اید؟ اجتماعی تر شده اید؟
در پاسخ به پرسشهای فوق میتـوان جنبههای مختلف انسان را از یکدیگر تفکیک کـرد؛ جنبههای جسمانی )بلند شدن قد(، شناختی )حل مسائل(، هیجـانی )ابراز خشم(، اجتمـاعی )روابط با همسالان( و اخلاقی )رعایت حقوق دیگران( بر همین اساس، روان شناسی رشد دامنه گستردهای از حیطههای رشد جسمانی، شناختی، هیجانی، اجتماعی و اخلاقی در فراخنای زندگی فرد را شامل میشود .
سؤال
در چه سنی دوچرخه سواری را یاد گرفتید؟ آیا این مهارت در نتیجه تغییرات رشدی حاصل شده است، یا با تمرین و آموزش مکرر؟ عوامل مؤثر بر رشد
آیا تاکنون به شما گفته شده چقدر شبیه پدر یا مادر خود هستید؟ چه تفاوتهایی با دوستان و هم کلاسیهای خود دارید؟ این تفاوت در چه زمینهای است؟ جسمانی، رفتاری یا اخلاقی؟ به نظر شما علت این تشابهها و تفاوتها چیست؟ آیا هر فردی از ابتدای تشکیل نطفه خصوصیات ثابتی به دست میآورد یا برای شکل گیری خصوصیات در افراد به آموزش و محیطهای مناسب نیـاز است؛ مثلاً یکی از هم کلاسیهای شما بلنـدقد است دلیل آن تغذیه مناسب و ورزش است یا بلند قامت بودن پدر و مادرش؟ پاسخ به سؤالهای فوق آسان است، اما به مطالب زیر به راحتی نمیتوان پرداخت: علی بسیار فعال و زود جوش است و دوستان زیادی دارد، اما احمد در کلاس تا از وی سؤال نشود حرف نمیزند و دوستانش بسیار محدود و در گروه دوستان هم کم حرف است .
روان شناسان رشد معتقدند ویژگیهای افراد و تغییراتی که در طول دوره زندگی، از دوره جنینی تا دوره سالمندی، در افراد رخ میدهد میتواند معلول دو دسته عوامل وراثتی و محیطی باشد .
عوامل وراثتی
شما چه شباهتی با برادر یا خواهر خود دارید؟ این شباهتها در شما بیشتر است یا در دوقلوها؟ شباهت دوقلوها فقط در دوره نوزادی و کودکی بوده است یا به موازات رشد به هم شبیه تر شده اند؟ شباهتهای آنها از لحاظ ظاهری بود یا رفتاری؟ شاید دوقلوهایی را دیده باشید که نه تنها هم جنس بودند )یعنی هر دو دختر و یا هر دو پسر بودند( بلکه از لحاظ ظاهر و رفتار هم بیشتر اوقات قابل تشخیص نبودند. به این دوقلوها،دوقلوی همسان میگویند. دوقلوهای همسان دارای ویژگیهای وراثتی یکسان هستند؛ زیرا هر دو از یک تخمک به وجود آمده اند. برخی دوقلوها را ناهمسان مینامند؛ یعنی از دو تخمک جدا به وجود آمدهاند .
یکی از عوامل زیستی مؤثر بر رشد وراثت است. عوامل وراثتی، ایجاد کنندۀ صفاتی هستند که از قبل در فرد نهفته است. برخی از این صفات از بدو تولد در رفتار نوزاد ظاهر میشود؛ مثلا نوزادی را در نظر بگیرید که در هفته اول تولدش تمام بستگان و اطرافیان تلاش میکنند تشخًیص دهند از لحاظ ظاهری شبیه به کیست؟ پدر، مادر، مادر بزرگ و … ؟
آیا از همان ابتدای تولد معلوم است نوزاد مورد نظر ما درچه سنی راه میافتد و یا آمادگی حرف زدن و یا قلم به دست گرفتن پیدا میکند؟ برای راه افتادن، حرف زدن، خواندن و نوشتن یک آمادگی خاص نهفته لازم است تا کودک شروع به حرف زدن و یا خواندن و نوشتن بکند.
در روان شناسی به رفتارهایی که وابسته به آمادگی زیستی است «رَسِش یا پختگی1» گویند .رسش یا پختگی به معنای آن دسته از تغییراتی است که به آمادگی زیستی وابسته است و با گذشت زمان طبق یک برنامه طبیعی انجام میگیرد. عوامل محیطی نیز میتواند تا حدودی بر رسش یا پختگی تأثیر بگذارد. براساس فرایند رسش، آدمی، از دوره جنینی تا مرگ، برخی خصوصیات را در جنبههای مختلف رشد نشان خواهد داد. مثلاً از لحاظ رشد جسمانی به طور میانگین، کودک در 51 ماهگی بدون کمک میتواند راه برود یا به طور میانگین، نوجوان در11 تا 41 سالگی به بلوغ میرسد. از آنجا که وراثت نقش تعیین کنندهای در رسش یا آمادگی زیستی افراد برای تغییرات دارد، در بسیاری از موارد با توجه به بررسی خصوصیات افراد فامیل نزدیک و دور میتوان احتمال وقوع برخی از ویژگیهای رفتاری و شناختی را در دامنههای سنی خاص
رسش اسم مصدر «رسیدن» است مانند گمارش، گزینشMaturation ـ 1
عوامل محیطی
متخصصان رشد معتقدند علاوه بر عوامل وراثتی، عوامل محیطی نیز در تغییرات رشدی مؤثر هستند .عوامل محیطی در بیرون از فرد وجود دارد و بر نحوۀ بروز تغییرات در جنبهها و در مراحل مختلف رشد
تأثیرگذار است .یادگیری یکی از مهمترین عوامل محیطی است که بر روی تغییرات رشدی تأثیر بسزایی دارد. بسیاری از توانمندیهای جسمانی و شناختی به موازات افزایش سن در کودکان از طرق مختلف به یادگیری نیاز دارد.
سؤال
1 در یک خانواده پرجمعیت و خانواده تک فرزند همه کودکان در سن یکسانی شروع به صحبت میکنند. اما در خانواده پرجمعیت، کودک لغات بیشتری میآموزد. به نظر شما علت این تفاوت چیست؟
2 کدام یک از عوامل وراثتی یا محیطی باعث ایجاد تفاوت شده است؟
مراحل مهم رشد در «فراخنای زندگی»
آیا به خاطر دارید هفت سال پیش قد شما چند سانتی متر بود؟ چند هزار کلمه بلد بودید؟ چند نفر را میشناختید؟ چند مسئله ریاضی را میتوانستید حل کنید؟ الان احساس میکنید چقدر تغییر کرده اید؟ از اندازه قد، تعداد لغاتی که بلد هستید و یا تعداد افرادی که در زندگی خود میشناسید و یا مسائلی که میتوانید حل کنید چقدر آگاهی دارید؟ آیا تغییر در تعداد آنها است یا ویژگیهای شما تغییر اساسی و کیفی کرده است؟ ویژگیهای مربوط به رشد انسان را به دلیل پیوستگی رشد، نمیتوان به راحتی به مراحل مشخص تقسیم کرد، اما امروزه اکثر روان شناسان رشد، به رشد مرحلهای اعتقاد دارند. برهمین اساس، ابعاد مختلف رشد در طول زندگی یا فراخنای زندگی، به مراحل مختلف تقسیم میشود.
جدول 2ـ1ـ مراحل رشد انسان بعد از تولد
دامنۀ سنی دورۀ زندگی
دو سال اوّ ل زندگی 1ـ طفولیت دوره
کودکی
2 تا 7 سالگی )برخی کودکان 1 تا 3 ساله را که تازه راه میافتند،
«نوپا» مینامند(. 2ـ کودکی اول )قبل از دبستان(
7 تا 21 سالگی )تا شروع بلوغ جنسی( 3ـ کودکی دوم
21 تا 02 سالگی )برخی پایان نوجوانی را زمانی میدانند که فرد شروع به کار کند و از والدین مستقل شود(. 4ـ نوجوانی دوره
نوجوانی
02 تا 04 سالگی 5 ـ جوانی )بزرگسالی اوّ ل( دوره بزرگسالی
04 تا 56 سالگی 6 ـ میان سالی )بزرگسالی دوم(
56 سال به بالا 7ـ پیری
در اسلام مراحل رشد انسان تـا 12 سالگی، به سه مرحله تقسیم میشود. پیامبر گرامی اسلام میفرمایند: کودک هفت سال آقا و سرور است و هفت سال فرمانبردار و هفت سال وزیر و مشاور است . در هفت سال اول باید آزاد باشد که بازی کند. باید عواطف و احساسات صحیح او را رشد داد و با رفتار خوب و گفتار پسندیده او را پرورش داد و بدون توقع اطاعت از او،سعی کرد که با عمل و گفتار صحیح از حس تقلیدش بهره گیرد.
در هفت سال دوم کم کم باید زشتیها و زیباییها را به او فهماند و در تأدیب او کوشش کرد و او را به ارزشها و دوری از زشتیها رهنمون ساخت.
در هفت سال سوم باید با او به منزلۀ مشاور رفتار کرد. دیگر نباید به صورت آمرانه با او رفتار شود. باید وی را چون عضو بزرگ خانواده دانست و مانند دیگران او را در تصمیم گیریها دخالت داد.
ویژگیهای رشد در دوره قبل از تولد
رشد انسان از زمان تشکیل نطفه شروع میشود. وقتی اسپرم پدر، تخمک مادر را بارور میکند،نطفه تشکیل میشود. تخمک بارور شده طبیعی دارای 64 کروموزوم است )32 کروموزوم از مادر و 32 کروموزوم از پدر(. از طریق همین کروموزومها است که صفات به ارث برده میشوند .
عواملی همچون سن مادر، کیفیت تغذیه، فشار روانی، آلودگی محیط، حالتهای هیجانی،آرامش به ویژه ارتباط معنوی با خالق هستی و استفاده از داروها بر چگونگی رشد قبل از تولد تأثیر دارد.
فعالیت2ـ3
آیا تاکنون درباره آثار مخرب عوامل شیمیایی بر جنین در جنگهای مختلف شنیده اید؟ با مراجعه به منابع اطلاعاتی )مجلات و شبکههای مجازی( یک تصویر مربوط به این موضوع و توضیح آن را با خود به کلاس بیاورید و درباره آن بحث کنید.
ویژگیهای رشد در دوره کودکی
منظور از رشد در دوره کودکی، از زمان تولد تا 11ـ21 سالگی است. رشد در دوره کودکی با سرعت و تغییرات بسیاری همراه است .بسیاری بر این باورند که روان شناسی رشد فقط خصوصیات دوره کودکی را بررسی میکند، درحالی که روان شناسی رشد، مطالعه علمیانسان از زمان انعقاد نطفه تا پایان زندگی اوست. این دوره سنی،نسبت به سایر دورههای بعدی رشد، اهمیت زیادی دارد .
رشد جسمانی ـ حرکتی در کودکی
به نظر شما منظور از« رشد جسمانی» چیست؟ اگر وزن نوزاد پس از گذشت 6 ماه از تولد دو برابر و پس از پایان سال اول 3 برابر شود و قد وی نسبت به تولد بلندتر شود، میگوییم رشد جسمانی رخ داده است؟ آیا تغییرات در اعضای بدن )مثل افزایش وزن مغز و یا استحکام استخوانها( نیز رشد جسمانی محسوب میشود؟
ابتدایی تـرین و شاخص تـرین جنبه رشد، رشد جسمانی ـ حرکتی1 است. از زمان تولـد تا نوجوانی، رشد جسمانی ـ حرکتی با سرعت و تغییرات بسیاری همراه است.
1ــ Physical-Motor Development
کودکان در ابتدا قادر به حرکات درشتی همچون بالا رفتن از پلهها هستند سپس مهارت حرکات ظریف همچون بستن بند کفش را به دست میآورند.
رشد شناختی1 در دوره کودکی
رشد شناختی جنبه مهم دیگری از حیطههای رشد در دوره کودکی است. رشد شناختی، به رشد تواناییهای مرتبط با فرایندهایی همچون توجه، ادراک، حافظه، استدلال، قضاوت، حل مسئله،تصمیم گیری و تواناییهای زبانی کودک اطلاق میشود؛ مثلا تصور کنید شیشۀ شیر کودک شش ماههای را جلوی چشم وی پشت سرمان پنهان کنیم. در اًین حالت کودک برای برداشتن شیشه شیر خود چه میکند؟
سؤال
با توجه به آشنایی شما با انواع پردازش )مفهومی، ادراکی( چرا کودکان قبل از دبستان،هدایای بزرگ کم ارزش را بر هدایای کوچک پر ارزش ترجیح میدهند؟
فعالیت2ـ4
چرا کودکان تحت تأثیر ویژگی ظاهری اشیا قرار میگیرند؟
تصور کنید میخواهیم 41 لیتر شیر را در دو لیوان با حجم مساوی بریزیم. یکی از لیوانها بلند و باریک است و دیگری پهن و کوتاه. شیر را به مقدار مساوی در هر دو لیوان میریزیم و مقابل کودک 4 یا 5 ساله قرار میدهیم و از او میخواهیم یکی را انتخاب کند. به نظر شما کدام لیوان را ترجیح میدهد؟ چرا؟ این آزمایش را در طول هفته با بچههای کوچک تر انجام دهید و مشاهدات خود را در کلاس مطرح نمایید.
سؤال
عوامل محیطی در تسلط کودکان بر لغات تأثیر بسزایی دارد. یکی از مهمترین عوامل محیطی، اسباب بازی است. به نظر شما چه عوامل محیطی دیگری در رشد زبانی دوره کودکی مؤثر است؟
1ــ Cognitive Development
رشد هیجانی در دوره کودکی
رضا سه ساله است و اصرار دارد که همه کارها را خودش انجام دهد و اگر به خواستهاش عمل نکنیم، به راحتی خشمگین میشود. درعین حال رضا به والدین و اطرافیان ابراز محبت میکند و وقتی با لحنی آرام و محکم در مورد مسائلی که باعث خشم وی و ناراحتی دیگران شده است با او صحبت میکنیم، نظر مخالف را قبول میکند و حس آرامش در وی ایجاد میشود .اصرار بر خواسته، خشمگین شدن، ابراز محبت و حس آرامش داشتن، همگی، شکلهای مختلف هیجان است .
رشد هیجانی1 در کودکی، فرایندی پیچیده است که نه تنها مستلزم آگاهی از هیجانات خود کودک، بلکه مستلزم آگاهی از هیجانات اطرافیان اوست؛ مثلا وقتی پای کودکی دو ساله به طور تصادفی به لیوان میخورد و لیوان میشکند، مادر با تعجب فًریاد میزند: چرا لیوان شکست؟ ممکن است کودک این فریاد را به عنوان نشانه هیجان مثبت درک کند و حتی ممکن است دوباره رفتار شکستن را تکرار کند تا این هیجان یا توجه را از طرف مادر دریافت کند. بنابراین بروز این هیجان، مشروط به آگاهی فرد و رابطه دو طرفه کودک با مادرش بوده است. کودکان،با دریافت واکنش دیگران، به هیجانات خود جهت میدهند.
رشد هیجانی در دوره کودکی، معطوف به سه هیجان ساده2 ترس، خشم و محبت است. با توجه به رشد آگاهی کودکان از هیجانهای مختلف و واکنش اطرافیان )به خصوص واکنش مادر( سه هیجان فوق به هیجانهای مرکب3 دیگر، همچون احساس پشیمانی، سپاسگزاری و ترحم تعمیم مییابد.
2ـ ساده: بروز آن تحت تأثیر نظام پردازشهای فردی نیست و غالباً به یک صورت پدیدار میشود.
3ـ مرکب: بروز آن پیچیده تر بوده و باتوجه به نوع ارزیابی، ظهور متفاوتی مییابد.
سؤال
حیوانات هم مانند انسانها هیجانهای خود را بروز میدهند. به نظر شما در کدام یک از هیجانها )ساده و مرکب( انسان با حیوان مشترک است؟ چرا؟رشد هیجانی در انسان نسبت به حیوانات، به دلیل آگاهیبیشتر و برقراری تعامل با محیط بازتر و متنوع تر، رشد یافته تر است.
رشد اجتماعی در دوره کودکی
انسان موجودی اجتماعی است و از بودن با دیگران لذت میبرد. آگاهی انسان از این ویژگی مهم در فرایند رشد، به تدریج حاصل میشود و او را اجتماعی تر میکند. بسیاری از کودکان در سنین اولیه دوره کودکی در کنار همدیگر بازی میکنند، ولی هر کودک به بازی انفرادی خود میپردازد. بازی همین کودکان در سنین بالاتر قاعده مند میشود و مشترکاً بازی میکنند. این تغییر، بیانگر رشد اجتماعی1 آنهاست .
یکی از ابتداییترین علائم رشد اجتماعی در کودکان، لبخند اجتماعی است که در حدود
3ـ2 ماهگی بروز مییابد. ترس از غریبه نیز در 8 ـ 7 ماهگی رخ میدهد.
1ــ Social Development
برخی از رفتارهای اجتماعی کودک در جدول 2ـ2 نشان داده شده است .
جدول 2ـ2
اولین علامت رشد اجتماعی در 3 ـ 2 ماهگی لبخند اجتماعی است. 3ـ2 ماهگی
ترس از غریبه در 8 ماهگی است. 8 ماهگی
بازیهای موازی در 4 یا 5 سالگی است. در این بازیها کودکان علاقه مندند در کنار یکدیگر باشند، ولی به تنهایی بازی کنند . 4 یا 5 سالگی
کودکان در دوره دبستان با یکدیگر بازیهای گروهی میکنند، و علاقه خاصی به بازی با هم جنسان خود دارند. جمله معروف آنها )دخترها با دخترها و پسرها با پسرها( را همگی شنیدهایم. دوره دبستان
رشد درک اخلاقی در دوره کودکی
آیا راست گویی، کمک به دیگران، احترام به بزرگ ترها، انجام دادن کارهای خوب و پرهیز از کارهای بد، نمونههایی از رفتار اخلاقی است؟ تشخیص اینکه چه کاری خوب و چه کاری بد است به رشد نیاز دارد .
سؤال
به این مثال توجه کنید: مریم 5 ساله است. مادرش یک کیک خوشمزه برای او و برادرش پخته و آن را در یخچال قرار داده است. مریم، علاوه بر سهم خودش، سهم برادرش را هم میخورد، آیا کار مریم اخلاقی است؟ چرا؟
در تبیین فرایند رشد درک اخلاقی میتوان گفت که کودکان در ابتدا، هیچ تصوری از کار خوب و بد ندارند؛ به همین دلیل مسئول رفتار خود نیستند، برای اخلاق یک فرایند تدریجی و پیچیده طی میشود. رشد درک اخلاقی دربرگیرنده آن دسته از قوانین و مقررات اجتماعی و اصول شرعی و عرفی است که تعیین میکنند انسانها در رابطه با دیگران چگونه باید رفتارکنند. به عبارت دیگر منظور از رشد درک اخلاقی در اینجا همان انجام عمل اخلاقی است، هر چند ممکن است دلیل انجام عمل اخلاقی متفاوت باشد؛ مثلاً ممکن است یک کودک 6 ساله کاری را اخلاقی بداند که دوستش را خوشحال میکند، در حالی که وقتی بزرگ میشود کار اخلاقی را به دلیل درستی آن انجام میدهد نه صرفاً برای خوشحال کردن دوستش.
فعالیت2ـ6 به دو مثال زیر توجه کنید.
مینا6 ساله است. به سراغ قفسههای بالایی آشپزخانه میرود بدون اجازه مادر مقداری شکلات برمی دارد. هنگام پایین آوردن دستش، یک فنجان میشکند.
برادر دوقلوی مینا برای کمک به مادرش ناگهان دستش به سینی فنجانها میخورد و سه فنجان را میشکند.
عمل کدام یک از اینها اخلاقی نیست؟ این دو مثال را برای دو کودک 6 ـ 5 ساله تعریف و پاسخ را یادداشت کنید و به کلاس ارائه دهید.
1ــ Adolescence
سؤال
آیا شما این احساس را تجربه کرده اید که به طور ناگهانی تغییراتی در شما رخ دهد؟در چه سنی؟
دوره نوجوانی میان دورۀ کودکی و بزرگسالی قرار دارد. نوجوان در این دوره با تغییراتی در حیطههای مختلف رشد روبه رو شده و در انتهای این دوره به پختگی رسیده و شبیه بزرگسالان عمل میکند .
از دوازده سالگی تا بیست سالگی را با نام دوره نـوجـوانی میشناسیم. تغییرات در این دوره اهمیت زیادی دارند. در ادامه درباره ابعاد مختلف رشد نوجوانی بحث میکنیم.
رشد جسمانی و بلوغ جنسی در دوره نوجوانی
نوجوانان بسیاری هستند که شروع نوجوانی را برای خود شروع یک بحران میدانند. آنها میگویند به یک باره احساس کردم بینی من خیلی بزرگ شده، یا میگویند با اینکه خوشحال بودم که در حال قد کشیدن هستم، ولی بی قوارگی و عدم تناسب در قد را احساس میکردم. نوجوانی دورهای است که با شدیدترین و گستردهترین تغییرات زیستی همراه است. حوزههای اساسی رشد جسمانی، که در این دوره دستخوش تغییر میشوند، عبارتاند از: قد و وزن، رشد استخوانی و عضلانی، رشد مغز و سیستم عصبی، رشد اندامهای داخلی و تغییراتی که در هنگام بلوغ روی میدهند .
فعالیت2ـ7
شما دانش آموزان، به لحاظ سن، در دوره نوجوانی قرار دارید. در این دوره تغییرات متعددی را در خود مشاهده کرده اید.
حسن: احساس غرور کردم.
حسین: فکر کردم آدم دیگری شده ام.
علی: احساس خجالت میکنم؛ هیکلم بی قواره بزرگ شده است.
شما هم، مانند مثالهای فوق، تغییرات جسمانی و احساسات خودتان را بنویسید.
یکی از ویژگیهای رشد در دوره نوجوانی،ناگهانی بودن آن است؛ یعنی اندازه بدن بهسرعت افزایش مییابد و تناسب بدن به سرعت تغییر میکند. این تغییرات در اغلب اجزای بدن دیده میشود. وزن و قد نوجوان افزایش مییابد. در حدود یک سال پس از افزایش قد و وزن،ماهیچهها رشد بیشتری میکنند .
در دوره نـوجوانی اندامهای داخلی بدن نیز رشد قابل توجهی دارند؛ به طوری که اندازه و ظرفیت شُش سه برابر و اندازه قلب دو برابر قبل میشود و حجم کلی خون افزایش پیدا میکند. این تغییرات باعث میشود نوجوانان احساس توانمندی زیادی کنند.
رشد دستگاه تولید مثل، تغییر اساسی دوره نوجوانی است که با بلوغ جنسی رخ میدهد .منظور از بلوغ جنسی1، مرحلهای است که در آن رسش جنسی رخ میدهد. منظور از رسش جنسی وقوع تغییرات مربوط به جنس است. برجستهترین تغییرات مربوط به جنس در نوجوانی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: 1ـ تغییراتی که بر توانایی تولیدمثل تأثیر میگذارند که آنها را« ویژگیهای جنسی اولیه» مینامند؛ یعنی ویژگیهایی که به طور مستقیم در تولیدمثل نقش دارند؛ 2ـ تغییراتی که جزئی از علائم رشد و قابل رؤیتاند و آنها « ویژگیهای ثانویه» نامیده میشوند مثل رویش موی صورت در پسران.
1- Puberty
رشد شناختی در دوره نوجوانی
هرچند در بیان تغییرات دوره نوجوانی،بـه ویـژگی هـای جسمانی اشاره میشود،اما واقعیت ایـن است که تغییرات شنـاختی دوره نوجوانی شگفت آور است. یکی از ایـن تـغییرات، فرضیه سازی در نـوجـوانان است. بـرای اولین بـار در این دوره، تفکـر فـرضی شکل میگیرد؛ به ایـن معنـا که
نوجوانان فرضیه سازی میکنند و در پیش بینی یک موقعیت، از احتمالهای مختلف بهره میبرند؛ در حالی که مبنای استدلال در دوره کودکی، واقعیتهای ملموس و بیرونی است.
مادر رامین، مبلغی را به رامین سیـزده ساله و برادرش امین هفت ساله میدهـد و از آنها میخواهد تا برای خرید نمک به مغازه نزدیک منزلشان بروند. هنگام خروج از منزل به مادرشان میگویند:
امین: چشم مامان. همین الان سریع میروم و بعد از خرید برمی گردم.
رامین: چشم مامان. اگر بسته بود چکار کنم؟
تفاوت تفکر رامین و امین آشکار است. رامین به دلیل در نظر گرفتن احتمالهای مختلف،چیزی را احتمال میدهد که امین هرگز به آن نمیاندیشد .
توجه نوجوانان، در مقایسه با کودکان، گزینشی تر است؛ به این معنا که بر اطلاعات مرتبط متمرکز میشوند و با ضرورتهای تکلیف مورد نظر، بهتر سازگار میشوند.
شما در فصل مربوط به «حافظه» با روشهای مختلفی آشنا خواهید شد که برای کمک به حافظه مفید است. نوجوانان بهتر از کودکان قادر به رمزگردانی، اندوزش و بازیابی اطلاعات هستند. یکی از تفاوتهای مهمّ دوره نوجوانی با دوره کودکی این است که نوجوانان به دنبال چگونگی تقویت حافظه خـود هستند؛ به عبارت دیگـر میخواهند چگونگی به حافظه سپـردن اطلاعات را فرا بگیرند. به این نوع مهارت آموزی «فراحافظه» میگویند. این تلاش در دوره کودکی وجود ندارد.
نوجوانان، برخلاف کودکان، قادر به نظارت، ارزیابی و تغییر جهت تفکرِ لحظه به لحظههستند، در حالی که کودکان بر استدلالها، قضاوتها و تصمیمهایشان اشِراف ندارند.
سرعت تفکر در دوره نوجوانی افزایش مییابد؛ در نتیجه، در یک لحظه اطلاعات بیشتری در حافظه آنها نگه داشته میشود. نوجوانان، برخلاف کودکان، قادر به ظرفیت سازی حافظه خود هستند.
مطالب فصل اول درباره پردازش ادراکی و مفهومی را به خاطر آورید. کودکان براساس پردازش ادراکی، یعنی ویژگیهای حسی و فیزیکی، عمل میکنند؛ مثلا مفید بودن یک کالا را به اندازه و رنگ آن نسبت میدهند، در حالی که پردازش غالب نوجًوانان، مفهومی است .
نوجوانان فایده مندی یک کالا را براساس ماندگاری، کیفیت و ... میسنجند.
هر چند نوجوانان، در مقایسه با کودکان، رشد فزایندهای در تواناییهای شناختی دارند، اما در نحوه به کارگیری این تواناییها، پختگی لازم را ندارند و تغییرات شناختی نوجوانان باعث پیامدهای ناسازگارانهای میشود. در جدول 2ـ 3 برخی از این پیامدها آمده است.
جدول 2ـ3ـ پیامدهای تغییرات شناختی نوجوانان و توصیه پیشنهادیپیامد تغییرات شناختی توصیه
حساسیت نسبت به انتقاد دیگران بهتـر اسـت در حضـور دیگـران از نوجوانـان عیب جویـی نشود.
احساس منحصر به فرد بودن اغراق آمیز بایـد ویژگی هـای منحصـر بـه فـرد نوجوانـان را پذیرفـت تـا در زمـان مناسـب دیـدگاه متعادل تـری ایجـاد شـود.
آرمان گرایی و عیب جویی باید به نوجوانان کمک کرد تا دریابند جوامع و افراد، آمیزهای از محاسن و معایب هستند.
مشکل در تصمیم گیری روزمره بـه جـای نوجوانـان تصمیم گیـری نشـود. تصمیم گیـری کارآمـد، الگـوی تصمیم گیـری نوجوانـان باشـد.
سؤال
آیا شما غیر از موارد مذکور، خصوصیات شناختی و تفکر دیگری، در شروع نوجوانی و هم اکنون، در خود احساس میکنید؟ توضیح دهید.
رشد هیجانی در دوره نوجوانی
سارا 41 ساله است و بیشتر اوقات احساس میکند نمیتواند خود را کنترل کند. گاهی آن قدر شاد است که دلش میخواهد با صدای بلند بخندد و همه دوستان را به ناهار مهمان کند،و گاهی هم آن قدر غمگین است که دلش میخواهد زار زار گریه کند. علی 15 ساله است و میگوید: بیشتر اوقات، بدون اینکه خودم بخواهم، یک دفعه و ناگهانی عصبی میشوم و چیزی میگویم یا رفتاری نشان میدهم که بلافاصله پشیمان میشوم؛ مخصوصاً به برخی رفتارهای بزرگ ترها حساسم و بیشتر عصبانی میشوم. تصور کنید این دو نوجوان شما را مشاور خود قرار دادهاند و از شما میخواهند به آنها کمک کنید تا بتوانند احساسات و هیجانات خود را کنترل کنند. آنها نمیدانند علت این تحریک پذیری و بی ثباتی در احساسات و هیجاناتشان چیست و نگران این هستند که نکند بیمار باشند. شما چگونه این نوجوانان را راهنمایی میکنید؟ به دلیل تغییرات فیزیولوژیکی و هورمونی در دوره نوجوانی، تحریک پذیری نوجوانان افزایش مییابد و حالات هیجانی آنان به سرعت تغییر میکند. هیجانات منبع رفتارهای مثبت و سازنده هستند، در صورت هدایت نشدن و به کارگیری غلط آنها، هیجانها به رفتارهای مخرب و پرخطر منجر میشوند؛ بنابراین، لازم است در این دوره مهارتهایی را بیاموزیم که بتوانیم هیجانات خود را در جهت صحیح به کار گیریم؛ مهارتهایی از قبیل کنترل خشم و ورزش کردن.
فعالیت2ـ 8
1 به دو مثال زیر توجه کنید.
بهنام، برای هدایت هیجانهایش، تصمیم میگیرد هفتهای سه روز به صورت فشرده تمرینهای ورزشی انجام بدهد .
پوریا مدتی است تصور میکند بسیار پرانرژی است. او، برای نمایش توان خویش،هر روز به همراه برخی از دوستان، در معابر شهری، مزاحم رانندهها میشود و از این کار احساس لذت میکند.
هر دو مثال، محصول هیجان است، اما یک رفتار، مثبت و سازنده و دیگری مخرب و آزاردهنده است. شما چه رفتار مثبت و منفی دیگری در استفاده از هیجانات را میشناسید؟ از هر مورد یکی را توضیح دهید.
2 به نظر شما مهارتهای شناخت، ارزیابی و کنترل هیجان چه نوع مهارتهایی هستند؟ تاکنون در این زمینه تجربهای داشته اید؟
رشد اجتماعی در دوره نوجوانی
اگر قصد تفریح، مثلاً رفتن به سینما داشته باشید، ترجیح میدهید با چه کسانی به سینما بروید؟ پدر و مادر، دوستان و..؟ اگر از شما بخواهند برای مسافرت در ایام تعطیل، خانوادهای را انتخاب کنید که با خانواده شما همسفر شوند، احتمال انتخاب کدام خانواده بیشتر است؟ عمه،خاله، عمو و... یا خانوادهای که بچههای آن خانواده همسال شما باشند؟ نوع انتخاب شما بیانگر رشد اجتماعی شما است.
رشد اجتماعی در دوره نوجوانی، مانند دیگر ابعاد رشد، دستخوش تغییر میشود. در این دوره هم خود نوجوان و هم اطرافیان وی احساس میکنند که گرایش نوجوان به گروه همسالان خیلی بیشتر از سابق شده است و در کنار همسالان بودن برای نوجوان بسیار لذت بخش است. البته این به آن معنی نیست که نوجوان به ارتباط با والدین و یا خواهر و برادرهای خود علاقهای ندارد.
رشد و شکلگیری هویت1 در دوره نوجوانی
یکی از تغییرات در رشد اجتماعی دوره نوجوانی، دستیابی به «هویت» است.
آیا تاکنون از خود پرسیده اید که من کیستم؟ چه ویژگیهایی دارم؟ پسرم؟ دخترم؟ خوش قیـافه هستم؟ بـاهوشم؟ احساساتی هستم؟ اجتـماعی هستم؟ به دستورات مذهبی وفادارم؟ از چه چیزهایی خوشم یا بدم میآید؟ چه رشته دانشگاهی را انتخاب میکنم؟ در چه شغلی استعداد دارم؟ از چه آدمهایی خوشم میآید؟
پاسخ به این سؤالات، بیانگر هویت شماست. «من کیستم؟» این سؤالی است که ذهن هر فرد، بهویژه نوجوانان و جوانان را درگیر کرده است و افراد برای یافتن پاسخ همین سؤال به جست و جوی خویشتن و کسب هویت میپردازند. به عبارت دیگر هویت همان تمایزی است که فرد بین خود و دیگران میگذارد. هویت طرز فکر، عقاید و نحوه ارتباط فرد با دیگران را شامـل میشود .هویت،اجزای متعددی دارد و شامل ویـژگی هـای جسمی، جنسی،اجتماعی، شناختی، اخلاقی، هیجانی، آرمانی و شغلی است که در مجموع هویت فرد را میسازند. بهاین ترتیب، افراد ممکن است به لحاظ ویـژگیهای جسمی)قیافه(، جنسی )دختر یا پسر بودن(، ویژگیهای روانی )ایفای نقش جنسیتی برای نشان دادن رفتارهای زنانه یا مردانه(، اجتماعی )عضویت در گروهها یا انتخاب
شغل و پیشرفت(، سیاسی، مذهبی، اخلاقی، ارزشی و یا قومی، خصوصیات رفتاری و شخصیتی متمایزی را دارا باشند. نوجوانانی که خود را میپذیرند و هویت مثبتی برای خود قائل اند، به لحاظ روانی از افرادی که هویتی منفی داشته و به خود علاقهای ندارند، سالم ترند.
سؤال
به نظر شما تلاش برای هویت یابی در بین نوجوانان نسل گذشته با نسل امروز چه تفاوتی کرده است؟
عوامل شکل گیری هویت یابی در هر دو نسل چه بوده است؟
شما در تلاش برای هویت یابی تحت تأثیر کدام یک از عوامل زیر بوده اید؟
1ـ والدین 4 ـ 7 ـ
2ـ همسالان 5 ـ 8 ـ
3ـ مذهب 6 ـ 9ـ
شما هویت خود را مثبت میدانید یا منفی؟ چرا؟
1- Identity
برای مطالعه
چهار مسئله در هویت یابی
همچنـان که در شکل میبینید روان شناسان رشد بـر این عقیده انـد که در هویت یابی حداقل چهار مسئله اساسی وجود دارد. از این رو، رشد احساس هویت، مستلزم این است که فرد دریابد دارای هویت بینظیر، منحصر به فرد و متفاوت با دیگـران است.
مسئله انسانی مسئله فردیت
چهار مسئله در هویت یابی
مسئله جنسیت مسئله پایداری
ایـن گروه از روان شناسان رشد معتقدنـد که شکل گیری هـویت، به عنوان پیشرفت مهم شخصیت نوجوان، گامی مهم در مسیر تبدیل شدن به بزرگسال ثمربخش است .همه نوجوانان فرایند هویت یابی را به خوبی طی نمیکنند و با دو مشکل اساسی روبه رو میشوند: 1ـ در پایان دوره نوجوانی هویت شکل نمیگیرد و فرد دچار بحران هویت میشود؛ 2ـ بسیاری از نوجوانان در دوره نوجوانی دچار سردرگمی نقش میشوند که با بحران هویت متفاوت است.
سردرگمی نقش یعنی اینکه در دوره نوجوانی فرد تلاش میکند نقشها، ارزشها و ایدههای مختلف را مطالعه و حتی تجربه کند. مثلا ممکن است یک روز با این تصور که در آینده یک فوتبالیست بزرگی خواهد شد لباًس بپوشد، به استادیوم برود و در کلاس فوتبال ثبت نام کند، در حالی که یک هفته از این کلاس نگذشته به این نتیجه برسد که اصلاً ورزشکار بودن در زندگی یعنی مدام درخطر بودن؛ پس بهتر است هنرپیشه شود، در کلاس بازیگری ثبت نام کند و در مدرسه تئاتر اجرا کند .
بهزاد نوجوان 81 سالهای است که به مشاغل پر درآمد و فنی علاقه مند است .
وی بعد از گذراندن یک دوره سه ماهه در شغل ساعت سازی، تغییر شغل میدهد
و به مکانیکی خودرو روی میآورد. بعد از مدتی کوتاه به پدرش میگوید: امروز خیابانها پُـر از تعمیرگاه هـای مکانیکی است و پیشنهاد میکنـد که بـه سراغ فروشندگی تلفن همراه برود. بهزاد، در دو سال، مشاغل مختلفی را تجربه کرده است. به نظر شما بهزاد در هویت شغلی دچار کدام یک از مشکلات هویت یابی است؟ توضیح دهید.
رشد درک اخلاقی در دوره نوجوانی
نظر شما درباره انجام دادن اعمال اخلاقی در سنین مختلف، با توجه به رشد و تحول چیست؟ آیا الان که شما بزرگ تر شده اید، نسبت به گذشته راستگوتر شده اید؟ بیشتر به دیگران کمک میکنید؟ به حق خود قانع هستید و از کسی ـ حتی وقتی توانش را دارید ـ سوءاستفاده نمیکنید؟تحول اخلاقی و ارزشی در نوجوانی بیش از هر دوره دیگری است.
رشد سریع شناختی در نوجوانی و جوانی باعث میشود که فرد بهتر بتواند درباره مسائل اخلاقی، ارزشی و دینی قضاوت کند و واکنش دقیقتری نشان دهد .
روابط اجتماعی نوجوان، در مقایسه با دوران کودکی و بروز احساس خود مختاری و استقلال نسبت به والدین، با مسائل اخلاقی و ارزشی نیز بیشتر درگیر میشود و زمینههای رشد ارزشهای اخلاقی در وی افزایش مییابد. یکی از تکالیف اصلی رشد در دوره نوجوانی، شکل گیری هویت است. شناخت و تعریف نوجوان از هویت خویش،
مستلزم نسبت دادن ویژگیهای دینی، ارزشی و اخلاقی به خویشتن است. او باید به خود بگوید چه خصوصیات اخلاقی، ارزشی و دینی دارد؛ مثلا یک نوجوان ممکن است در خلوت به خود بگوید: «من فردی صادق و مهربان هستم» یا «منً آدمی دیندار و انساندوست هستم» یا «من فقط به مصالح خودم اهمیت میدهم و مسائل دیگران به من مربوط نیست.»
جملات بالا به رشد درک اخلاقی مربوط میشود. نحوۀ پاسخ نوجوانان به این موضوعات بر نوع تصمیم گیری در رفتار او تأثیر میگذارد.
هر چند رشد درک اخلاقی به شکل گیری سایر عناصر شناخت وابسته است، اما در بسیاری از موارد صرف داشتن شناخت، به رفتار اخلاقی منجر نمیشود. برای اینکه شناخت به اخلاق منتهی شود، شناخت باید به عقاید و باورها و ارزشهای فرد تبدیل شود .
سؤال
به دو مثال زیر توجه کنید.
پزشکی که میداند سیگار کشیدن برای سلامت بدن مضر است، ولی سیگار میکشد.
شخصی که میداند مسواک زدن موجب سلامتی و حفظ دندانها میشود، ولی در مسواک زدن سهل انگاری میکند.
به نظر شما اشکال کار در کجاست؟ شناخت یا باور؟ چرا؟
خودِ آرمانی و خودِ واقعی
همۀ افراد یک ِخود واقعی و یک ِخود آرمانی دارند. ِخود واقعی همان ویژگیهای فردی، و خودآرمانی ویژگیهایی است که فرد دوست دارد داشته باشد؛ مثلا پسری 41 ساله را در نظر بگیرید که قد بلند، دارای هوش متوسط، عملکرد تحصیلی معمولی، رًوحیه شاد و استعداد نقاشی عالی و علاقه مند به مسائل ارزشی است. اگر این نوجوان ایده آلهایی مثل هنرمند و یا فیلسوف شدن برای خود داشته باشد، این ایده آلها خودِ آرمانی او را شکل میدهد.
در روند طبیعی زندگی انتظار میرود که نوجوانان برای رسیدن به خودِ آرمانی تلاش کنند .در حالی که بسیاری از آنان به جای تلاش برای کم کردن فاصله بین خودِ آرمانی و خودِ واقعی،رؤیاپردازی میکنند و از آن لذت میبرند. هر چند این پدیده در دوره نوجوانی غیر طبیعی نیست، ولی استفادۀ مکرر از آن باعث افت در عملکرد تحصیلی و سایر عملکردها میشود.
هر یک از پرسشهای بالا، به ترتیب، به سه موضوع احساس1، توجه٢ و ادراک٣ مربوط میشود. موقعیتی را تصور کنید که هیچ چیزی را نبینید، صدایی را نشنوید، قادر به لمس چیزی نباشید، نتوانید چیزی را بچشید و یا قادر به بو کردن نباشید. آیا چنین موقعیتی قابل تحمل است؟
1ــ Sensation
2ــ Attention
3ــ Perception
روان شناسان برای یافتن پاسخ این پرسش، دست به آزمایشی زدند. آزمایشهای مربوط به فقدان حواس، در « شرایط محرومیت حسی» انجام میشود. محرومیت حسی یعنی اینکه فرد در شرایطی قرار بگیرد که هیچ یک از گیرندههای حسی مثل چشم، گوش و... به وسیله محرکهای بیرونی تحریک نشود. نتایج مطالعات نشان داد که داوطلبانی که حاضر شدند آزمایش محرومیت حسی بر روی آنها انجام شود، با وجود قول دریافت پاداش، نتوانستند بیشتر از چند ساعت شرایط محرومیت حسی را تحمل کنند. محرومیت حسی به دلیل آزارنده بودن آن، نوعی شکنجه تلقی میشود. مطالعات نشان میدهد که موجودات زنده، به خصوص انسان،نیاز به «احساس» دارند .
با حواس خود دریافت میکنیم. ما از بین دریافتهای حسی فقط برخی از آنها را انتخاب میکنیم.
وقتی جسمی را انتخاب کردیم، میفهمیم که در کجاست، چقدر از ما دور است و چه اندازهای دارد. به عبارت دیگر تحریک اندامهای حسی موجب « احساس» محرک میشود .
محرک هر چیزی است که گیرندههای حسی را تحریک میکند .
انتخاب محرک خاص، از بین محرکهای بی شمار پیرامون ما،« توجه» نام دارد .
تعبیر و تفسیر کردن و معنی و مفهوم و سازمان دادن به محرکهای توجه شده « ادراک» نام دارد. فاصله زمانی بین احساس، توجه و ادراک آن قدر سریع است که ما آن را نادیده میگیریم.
فعالیت3ـ3
محمد، حسن و جواد در حال مطالعه مطالب درسی هستند. حمید از دور با صدای بلند میگوید: «بچهها چه کار میکنید؟» دو نفر سرشان را بالا آورده نگاه میکنند. یکی اصلاً سر خود را بالا نمیآورد. در این مثال صدای حمید به گوش هر سه رسید )احساس(، اما دو نفر سرشان را بالا آوردند )توجه(. در بین این دو نفر که سرشان را بالا آوردند یک نفر )محمد( گفت:« چقدر داد میزنی!» )ادراک.(
این مثال را در مورد موضوع بویایی و سوختن یک غذا یا پختن یک کیک خوشمزه به کار ببرید )اسم سه نفر که این بو را در فاصلهای مناسب استشمام میکنند، بنویسید.(
از نظر تکاملی، احساسِ محرکهای بیرونی برای بقای موجود زنده حیاتی است. اگر احساس گرما نمیکردیم، به دنبال خنک کردن خودمان هم نبودیم؛ بنابراین، احساس، به حیات موجودات زنده کمک میکند.
همچنان که محرومیت حسی آزارنده است، درگیری حواس مختلف با محرکهای متنوع و مطلوب لذت بخش است.
فعالیت3ـ4 بررسی و جست وجو:
با کمک اینترنت،مفهوم «جبران حسی» را جست وجو کنید. با رعایت مطالبی که درباره روش علمی در درس اول خواندید، دریافت خود را درباره این موضوع بنویسید.
اگر یک موضوع را بتوان با چند حس دریافت کرد، دریافت ما قویتر میشود؛ مثلاً اگر مطلب شنیده شده را به صورت ترسیمی و نوشتاری تبدیل کنیم، یادگیری آن راحتتر خواهد بود. زمزمه مطالب هنگام خواندن، باعث درگیر شدن گوش و چشم میشود. به نظر شما دریافت تک حسی کارایی بیشتری دارد یا دریافت چند حسی؟ چرا؟
فعالیت3ـ 5
نوشتهای را )مانند مطالب همین صفحه( به سه شیوه مطالعه کنید:
1 جملات را با چشم بخوانید و تعقیب کنید.
2 علاوه بر تعقیب چشمی، مطالب را به گونهای بخوانید که گوشتان هم بشنود.
3 علاوه بر تعقیب چشمی و بلندخوانی، اگر یادداشت برداری نیز بکنید، نتایج چگونه خواهد بود؟ کدام یک از شیوهها مؤثرتر است؟ چرا؟ حواس مختلف
از حواس، طبقهبندی مختلفی وجود دارد. مهمترین حواس عبارتاند از: بینایی، شنوایی،چشایی، بویایی و لامسه. تحریک هر یک از گیرندههای حسی تابع شدت محرک است؛ یعنی تحریک حواس از سوی محرک باید به میزان خاصی برسد تا آن عضو حسی تحریک شود؛ مثلاً صدا باید به شدت خاصی برسد تا گوش ما آن را بشنود.
جدول 3ـ1ـ مقدار تقریبی آستانه مطلق در حواس پنجگانهحس حداقل شدت محرک مورد نیاز )آستانه(
بینایی شعله یک شمع در فاصله حدود0 ٥ کیلومتری در یک شب تاریک و صافشنوایی تیک تاک ساعت مچی در فاصله 6 متری در محیطی کاملاً ساکتچشایی یک قاشق چای خوری شکر که در حدود 8 لیتر آب حل شده است.
بویایی یک قطره عطر که در فضای یک خانه سه خوابه پخش شده است.
لامسه بال یک مگس که از فاصله یک سانتی متری روی گونه شما میافتد.
چشم، گیرنده حس بینایی است. در بین حواس مختلف،بیشترین دریافتهای حسی به وسیله چشم صورت میگیرد .
برای دیدن اشیا به نور کافی نیاز داریم .تیزبینی1، توانایی مشاهدۀ جزئیات است. برای مشاهدۀ دقیق اشیا باید به طور
مستقیم به آنها نگاه کنیم. وقتی روشنایی، اندک است، تیزبینی کم است. یکی از دلایل بروز اغلب تصادفات رانندگی در شب یا اوایل صبح، کاهش تیزبینی به دلیل نور کم است.
گیرنده حس شنوایی، گوش است. هر چیزی که مرتعش میشود، مولکولهای هوا را جابهجا میکند. اگر این ارتعاش به میزان مشخصی برسد ما صدای آن را میشنویم.
حس دیگر چشایی است. برای اینکه مزه شکلاتی را احساس کنیم باید آن شکلات در آب یا بزاق دهان حل شده باشد. مزهها در چهار گروه اصلی ترشی، شوری، شیرینی و تلخی طبقهبندی میشوند.
حس دیگر بویایی است. بیشتر بوهایی که احساس میکنیم، حاصل ذرات گازی شکلی هستند که از هوا سنگینترند. از آنجا که، بشر بر خلاف بیشتر پستانداران، روی دو پا میایستد از درک اغلب بوها محروم میماند .
1ــ Acuity
گیرندههای بویایی در انتهای حفرههای بینی قرار دارند.
لامسه حس دیگری است که به واسطۀ آن برخی از دریافتهای حسی را انجام میدهیم. با کمک حس لامسه،شکل، ابعاد، کنارهها، برجستگیها، فرورفتگیها، بافت،زبری و نرمی، وزن و انعطافپذیری اشیا را احساس میکنیم.
سؤال
با توجه به دو مثال زیر بگویید چرا تحمل درد برای این افراد یکسان نیست؟
1 جانبازان جنگ تحمیلی، در مقایسه با افراد عادی، برای جراحی یک عضو به یک اندازه ابراز ناراحتی نمیکنند.
2 درد زایمان برای خانمها، به مراتب قابل تحمل تر از درد ناشی از جراحی کلیه است.
توجه: محرکهای محیطی را چگونه انتخاب میکنیم؟ محیط ما پُر از محرکهای مختلف است. فرایند انتخاب یک محرک توجهاز بین محرکهای حسی مختلف را توجه مینامند. توجه با تمرکز متفاوت است. اگر توجه مداوم و پایدار باشد در آن صورت با تمرکز تمرکزمواجه هستیم. اغلب به دلیل ارتباط نزدیک میان دو مفهوم توجه و تمرکز، همه افراد قادر به تفکیک آن دو نیستند.
سؤال
قبل از شروع کلاس، برای یادگیری بهتر، تصمیم میگیرید سخنان دبیرمحترمتان را به دقت گوش دهید. در دقایق نخست تصمیم شما عملی میشود، اما بعد از چند دقیقه حواستان به موضوعهای دیگر معطوف میشود.
در این مثال، توجه شما دچار مشکل شده یا تمرکزتان؟ توضیح دهید.
شما هم در مطالعه و یادگیری مطالب در هر دو مرحله ممکن است با مشکل مواجه شوید؛یعنی ممکن است موضوع مورد نظر انتخاب نشود و یا بعد از انتخاب، بر روی آن تمرکز نداشته باشید . منابع توجه
منابع توجه تحت تأثیر سه عامل است. نخست حواس ما به وسیله محرکهای بیرونی تحریک میشود. عامل دوم،اطلاعات موجود در حافظه است. حافظه ما یکی از منابع مهم توجه است .عامل سوم،سبک پردازش افراد و انتظارات آنها است که باعث میشود تا محرکهای خاصی انتخاب شود. وقتی شما با یکی از دوستانتان قرار ملاقات دارید، هر فردی را از فاصله دور، آن دوست تلقی میکنید. فرض کنید یک استاد کار مکانیک، به صورت گذری، از یک بازارچه فروش کتاب میگذرد. چنین فردی در حافظه خودش، آن گونه که از ابزار و آلات مکانیکی اطلاعات دارد، از کتاب ندارد. اگر از همین فرد بپرسیم: آیا شما به هنگام طی مسیر، فلان انتشارات را دیدید ؟ شاید به ما بگوید که مگر در مسیر من کتاب فروشی وجود داشت! چیزی که توجه مکانیک را به محرکهایی غیر از کتاب فروشیها سوق داد اطلاعات موجود در حافظه وی بوده است. اگر در بین این همه کتاب فروشی، یک فروشگاه وسایل مکانیکی وجود میداشت قطعاً به آن توجه میکرد.
سؤال
به نظر شما یک دندانپزشک، در گفت وگو با دیگران، به کدامیک از اعضای بدن بیشتر توجه میکند؟ چرا؟ میتوانید صاحبان مشاغل دیگری را پیدا کنید که اینگونه هستند؟ آیا به همه آنچه توجه داریم آگاهی کامل داریم؟
به همۀ چیزهایی که در دامنه توجه ما قرار میگیرد آگاهی کامل نداریم .
ـ فرض کنید مشغول مطالعه عمیق متنی از کتاب حاضر هستید، در همین زمان مادر شما برای انجام کاری خواسته خود را بر زبان میآورد. صدای مادرتان را میشنوید ولی پاسخی نمیدهید. بعد از اتمام کار به مادرتان میگویید مثل اینکه مرا صدا زدید کاری داشتید؟
در این مثال میدانید که مادرتان شما را صدا زد،ولی نمیدانید دقیق چه چیزی گفته و چه خواستهای دارد؟ یعنی شما به محرک صوتی آگاهی نسبی داشته و آگاهی شما کامل نیست .
ـ همچنین فرض کنید از کتاب فروشی محله تان چند جلد کتاب میخرید. فروشنده،کتابها را در کیسهای قرار میدهد که نام تجاری خودکار خاصی روی آن درج شده است .روزی دیگر وقتی میخواهید خودکار بخرید، میان آن همه خودکار در فروشگاه، خودکاری را انتخاب میکنید که قبلاً با نام تجاری آن آشنا شده اید. روان شناسان به این پدیده،
آمادهسازی میگویند .آماده سازی، زمانی اتفاق میافتد که شناختِ محرکِ معینی،تحت تأثیر ارائه پیشین همان محرک یا محرک شبیه آن قرار میگیرد. در پدیده آماده سازی، ارائه پیشین محرک،دریافت بعدی را آسان میکند. در مثال فوق نام
تجاری خودکار بر روی کیسه باعث شده است تا موقع خرید، آن خودکار را انتخاب کنیم.
اگر قرار است صبح روز بعد کتابی را مطالعه کنید، اگر آن کتاب را بالای سرتان بگذارید و بخوابید، به هنگام صبح بهتر فرا میگیرید تا اینکه بخواهید دنبال کتاب بگردید. در این مثال،علت مطالعۀ ثمربخش این بوده که شما از شب قبل آمادۀ مطالعه شده اید.
سؤال
آیا دقت کرده اید که چرا در بیمارستانها، فرودگاهها و... قبل از اعلام خبری موسیقی یا صدایی نواخته میشود و سپس اصل پیام گفته میشود؟فعالیت3ـ 6
تماشاگران برای مشاهده مسابقه فوتبال به استادیوم میروند. دور تا دور زمین فوتبال پُر از تابلوهای تبلیغاتی است. هیچ یک از تماشاگران به قصد دیدن آن پیامهای تبلیغاتی به استادیوم نمیآیند. ولی این تصاویر، زمینه ذهنی آنها را برای خریدهای بعدی آماده میکند. این مثال، نمونهای از آماده سازی است. یک مورد مانند این مثال بیابید و به صورت گروهی آن را تجزیه و تحلیل کنید.
چگونه میتوانیم تمرکز ایجاد کنیم؟
خوگیری٢ آفت تمرکز است. خوگیری شامل عادت کردن به محرک خاص است به نحوی که به تدریج کمتر و کمتر به آن محرک میپردازیم. بسیاری از دانشآموزان موضوع خاصی را برای مطالعه انتخاب میکنند، ولی بر خلاف پیشرفتهای اولیه، در ادامه تصور میکنند قادر به یادگیری نیستند .
یکی از دلایل آن، خوگیری است. عوامل صفحه بعد باعث ایجاد خوگیری و عدم تمرکز میشود:
برخی از موانع تمرکز
1 یکنواختی و ثبات نسبی: وقتی موضوع مورد توجه همیشه به صورت یکنواخت ارائه شود، فرد به آن موضوع عادت میکند؛ در نتیجه، ابعاد جدید آن را درنمی یابد. استفاده از رنگهای مختلف به هنگام مطالعه و خط کشیدن روی واژگان مهم به وسیله برخی دانشآموزان، روش مفیدی برای خارج شدن از یکنواختی و در نتیجه ایجاد تمرکز است.
یکنواختی در مطالعه باعث عادت کردن و
خوابآلودگی میشود.
فعالیت3ـ 7
اگر بخواهید مطالب این درس را برای آزمون به دقت مطالعه کنید، کدام شیوۀ مطالعه را انتخاب میکنید؟ چرا؟
مطالعه کلّ مطالب درس در یک حالت ثابت و بدون وقفه؛
مطالعه بخشی از درس و سپس قدم زدن، استراحت و خوردن میان وعده و پس از استراحت کوتاه، ادامه مطالعه .
2 آشنایی نسبی با محرک و موضوع مورد توجه: تازگی موضوع ارائه شده، تمرکز ایجاد میکند. اگر محرک مورد نظر به دفعات متعدد ارائه شود، خوگیری شکل میگیرد. برای اینکه تمرکزتان هنگام مطالعه افزایش یابد، سعی کنید موضوع مورد مطالعه را به صورتهای مختلف و از زوایای متفاوت ببینید.
عوامل مانع تمرکز عوامل ایجادتمرکز
یکنواختی و ثبات آشنایی نسبی با تغییرات درونی درگیری و
نسبی محرک محرک انگیختگی ذهنی
عوامل ایجاد تمرکز
1 تغییرات درونی محرکها: موضوع مورد توجه اگر به لحاظ معنایی، شرایط متنوع و
جذابی داشته باشد،عادت را از بین میبرد. برخی از محرکها دارای تغییرات درونی بیشتری نسبت به بقیه هستند. یک فرش دستباف زیبای ایرانی که حاوی نقوش چشم نواز است، در مقایسه با زیرانداز ساده، دارای تغییرات درونی بیشتری است. مطالعۀ همین صفحه از کتاب،
اگر بدون هر نوع تنوع رنگی و تنوع تصویری باشد )عناصر زیباشناختی متن( ایجاد تمرکز نمیکند. از این زاویه میتوانید همه کتابهای درسی را با یکدیگر مقایسه و آنها را نقد کنید.
2 درگیری و انگیختگی ذهنی: سوخت و ساز فیزیولوژیکی انسانهای مختلف یکسان نیست؛ همین طور انگیختگی روان شناختی انسانها متفاوت است. به عنوان مثال فردی با مطالعه چند صفحه کتاب ابراز خستگی میکند درحالی که فرد دیگر میگوید: «تازه راه افتاده ام». میزان انگیختگی ذهنی، تحت تأثیر عوامل فیزیولوژیکی و روانشناختی است. تغذیه مناسب و تأمین نیازهای زیستی، یکی از عوامل فیزیولوژیکی ایجاد انگیختگی ذهنی است. عوامل مهم دیگر نیز )ایجاد هدف و اهمیت دهی به آن( در انگیختگی ذهنی مؤثر است.
کارکردهای توجه
1ـ ردیابی درست علامت: یکی از کارکردهای توجه،ردیابی درست علامتهای پیرامون ما است. در هر ِموقعیت توجه، دو نوع علامت وجود دارد: علامت هدف1 و علایم انحرافی٢ که باعث حواسپرتی میشوند.
منظور از علامت یا محرک هدف، علامتی است که فرد باید آن را برگزیند. منظور از محرکها یا علایم انحرافی، محرکهایی است که همواره مانع انتخاب هدف میشود. فرض کنید شما در یک اتاق تاریک به صفحهای نگاه میکنید. از شما خواسته میشود هر زمان نقطه نورانی کوچکی بر محل مورد نظر تابیده شد گزارش دهید. در این مثال اگر لحظه وقوع تابش آن نور را به درستی گزارش بدهید، تصمیم شما از نوعِ ردیابیِ درستِ علامتِ حاضر است که تصمیم درستی است .
در همین زمان اگر تابش نور را گزارش ندهید یعنی علامت حاضر را ردیابی نکرده اید. این نوع تصمیم گیری باعث از دست دادن محرک هدف میشود.
در مثال فوق ممکن است نور تابانده نشود، ولی شما آن را گزارش کنید؛ در آن صورت محرکی را ردیابی کرده اید که غایب بوده است. این حالت را« هشدار کاذب» میگویند، درحالی که تصمیم درست این بود که علامت غایب ردیابی نشود. به جدول ٣ـ٢ توجه کنید:
جدول 3ـ2ـ موقعیتهای ردیابی علامت
ردیابی نشدن علامت
771ــ Goal Signal 2ــ Distracting Signals
در هر موقعیت ردیابی هر دو خطا ممکن است رخ بدهد. اینکه از دست دادن را فدای هشدار کاذب بکنیم و یا برعکس، بستگی به اهمیت تکلیف دارد. تکالیف مهم تر با هشدار کاذب همراه است.
فعالیت3ـ 8
هنگام عبور از خروجیهای بازرسی فرودگاهها،مأموران، همه وسایل، حتی کمربند را هم بازرسی میکنند. به نظر شما در این ردیابی، هشدار کاذب وجود دارد یا از دست دادن؟ اگر قرار باشد دو درس با اهمیت متفاوت را مطالعه کنید در کدام درس باید پدیده هشدار کاذب باشد؟ چرا؟
2ـ گوش به زنگی: کارکرد دوم توجه،گوش به زنگی است. به توانایی فرد برای یافتن محرک هدف در یک دوره زمانی طولانی، گوش به زنگی گویند.
در یک آزمایش از آزمایش شوندگان خواسته شد تا به عقربه ثانیهشمار ساعت توجه کنند .تکلیف این بود که هر زمان عقربه ثانیه شمار به جای یک ثانیه، دو ثانیه پرش داشته است، گزارش کنند. نتیجه این آزمایش جالب بود. آزمایش شوندگان فقط تا نیم ساعت توانستند این تکلیف ساده را انجام دهند و بعد از نیم ساعت هر چه عقربههای ثانیه شمار به جای یک ثانیه، پرش دوثانیهای داشت هیچ کس گزارش نمیکرد؛ در واقع کارکرد گوش به زنگی، بعد از نیم ساعت، برای این تکلیف خاص کاهش یافت. مهمترین عامل گزارش نکردن پرش دو ثانیهای عقربه ثانیه شمار، خستگی است.
شاید به طور مکرر از رسانههای جمعی این هشدار متخصصین را شنیده باشید که:
همیشه باید برای مقابله با زلزله آمادگی داشته باشید. در این مثال منتظر وقوع یک رویداد هستیم،ولی نمیدانیم چه زمانی به وقوع خواهد پیوست.
آیا مردم اهمیت زلزله را نمیدانند؟ در پاسخ باید بگوییم میدانند اما چون خسته میشوند بعد از چند روز «گوش به زنگی» آن را رها میکنند.
سؤال
1 چرا بین دو کلاس آموزشی زنگ تفریح برای دانش آموزان در نظر گرفته میشود؟
2 آیا دانش آموزان دورههای مختلف، به زنگ تفریح یکسانی نیاز دارند؟ چرا؟
3ـ جست وجو: کارکرد سوم توجه،جست وجو1 است. در جست وجو به دنبال یافتن یک محرک مکانی در زمینه یا بافت مکانی هستیم، اما نمیدانیم در چه مکانی از شما میخواهیم حرف T را در دو مربع الف و ب شکل زیر پیدا کنید. حرف T را در مربع ب زودتر از مربع الف پیدا میکنید؛ چرا؟ علت آن است که تعداد عوامل انحرافی در مربع ب کمتر از مربع الف است .
در مربع ج و د دایره توپُر را زودتر از حرف T و دایره توخالی پیدا میکنیم؛ چرا؟ چون دایره توپر کاملاً مشکی بود و از این جهت منحصر به فرد بوده است. پیدا کردن محرک هدف، تابع تعداد عوامل انحرافی و ویژگی منحصر به فرد آن هدف است.
1ــ Search
فعالیت3ـ 9
یافتن یک خودرو در یک پارکینگ خلوت راحتتر است یا شلوغ؟ یافتن خودرو با رنگ کمیاب چطور؟ در این دو مثال کدامیک از دو عامل مؤثر )تعداد عوامل انحرافی و ویژگی منحصر به فرد آن هدف( رخ داده است؟ شما هم سعی کنید مثالهایی از این دست بیابید.
ساماندهی توجه
با توجه به مطالبی که تاکنون خوانده اید، رعایت نکات زیر باعث ساماندهی توجه شما میشود:
1 در توجه، هرچه آگاهی شما بیشتر باشد، نوع توجه هم ارادیتر خواهد بود. اگر کسی از شما بپرسد ساختمان مسکونی شما چند پله دارد، آیا به درستی میتوانید پاسخ دهید؟ به احتمال زیاد خیر. ناتوانی شما در پاسخ به این سؤال به این علت است که ارادهای برای شمارش تعداد پلهها نداشته اید، در نتیجه میزان آگاهی تان نسبت به «پلهها» کامل نبوده است.
2 برای حفظ توجه و ایجاد تمرکز، باید از انجام فعالیت در ساعات طولانی پرهیز کرد. بهتر است هر از چند گاهی بعد از مطالعه استراحت کنید. با آزمایش مربوط به ثبت عقربۀ ثانیه شمار، متوجه شدیم که هرچه مدت انجام تکلیف بیشتر میشود، کیفیت انجام آن کاهش مییابد .
برآورد دقیق حداکثر مدت زمان مفید برای ایجاد توجه مستمر،به ویژگیهای شخصی و دشواری تکلیف مورد نظر بستگی دارد.
3 برای ایجاد توجه متمرکز، از حواس مختلف برای انجام دادن یک تکلیف استفاده کنید.
اگر حواس مختلف، درگیر انجام دادن یک تکلیف باشد، کارایی خوبی خواهد داشت. خواندن یک مطلب علمی همراه با رؤیت تصاویر آن، نمونهای برای استفاده از دو حس برای یک تکلیف است. بسیاری از دانشآموزان خلاف آن را انجام میدهند؛ مثلاً هم درس میخوانند و هم فوتبال تماشا میکنند! در این صورت توجه به دو بخش تقسیم میشود.
4 انجام دادن تکلیف هم زمان، کارایی توجه را کاهش میدهد . در شرایطی که مجبور میشویم به طور هم زمان چند تکلیف را انجام دهیم؛ 1 هرچه دو تکلیف به همدیگر شبیه تر باشند ٢ و تکالیف مورد نظر دشواری کمتری داشته باشند ٣ و همچنین فرد انجام دهنده آن تکالیف از مهارتهای لازم برخوردار باشد، اثر منفی ناشی
از تقسیم توجه که به واسطه انجام هم زمان چند تکلیف ایجاد میگردد،کاهش مییابد.
سؤال
اگر تمایل داشتید هم زمان با تماشای یک برنامه مستند علمی درس خاصی را مرور کنید کدام کتاب درسی را انتخاب میکردید؟ چرا؟فعالیت3ـ10
آیا میتوانید حدس بزنید چرا رنگ تابلوهای « ورود ممنوع »قرمز است؟ اگر سبز میبود بر میزان توجه رانندگان چه تأثیری میداشت؟ حاصل بررسیتان را به دیگر دانشآموزان ارائه دهید. درباره « اثر استروپ »جست وجو کنید. حاصل تحقیقتان را در قالب یک گزارش به دیگر همکلاسیها ارائه دهید.
ادراک: محرکهای محیطی را چگونه تفسیر کنیم؟بعد از انتخاب دریافتهای حسی، آنها را تفسیر میکنیم .ادراک، فرایندی است که از طریق آن، محرکهای مورد توجه را بازشناسی و به آنها معنا میبخشیم.
همۀ آنچه را که احساس میکنیم، تفسیر نمیشوند. به عبارت دیگر بسیاری از محرکهای حسی در همان حد تحریک گیرندههای حسی باقی مانده، وارد فضای ادراکی نمیشوند. از طرفی دیگر، گاهی چیزهایی را ادراک میکنیم که هیچ موقع احساس نکرده ایم. به شکل روبه رو دقت کنید. همچنان که در این دو شکل میبینیم، همه افراد دو مثلث مشکی و سفید را گزارش میدهند در حالی که چنین چیزی حس نمیشود.
ادراک چیزی که وجود ندارد.
مطالب ذکر شده نشان میدهد گاهی چیزی را که وجود خارجی دارد ادراک نمیکنیم. گاهی نیز چیزی را ادراک میکنیم که احساس نشده است. روان شناسان به ادراک پدیدههای بدون احساس، توهم گویند.
سؤال
به نظر شما بین خطای ادراکی و توهم چه تفاوتی وجود دارد؟
مواردی همچون شکلهای آمده بیانگر خطای ادراکی است. وجود خطاهای ادراکی نشانگر این است که آنچه را حس میکنیم الزاما چیزی نیست که در ذهن خود ادراکش میکنیم.
به شکلهای زیر دقت کنید. در شکل اًلف، با اینکه طول دو خط وسط برابر است، خط بالایی را بلندتر ادراک میکنیم. همین طور در شکل ب با دو خط هم اندازه مواجه هستیم. یکی از این خطوط دارای پیکان واگرا و دیگری هم گرا است. معمولاً آزمایش شوندگان خط واگرا را بلندتر ادراک میکنند. به شکل الف خطای پونزو1 و به شکل ب خطای مولر ــ لایر٢ گویند.
خطای ادراکی پونزو )الف( و مولرــ لایر)ب(
فعالیت3ـ11
با جست وجو در اینترنت شما نیز چند نمونه از خطاهای ادراکی را جمع آوری کرده در کلاس ارائه کنید.
1ــ Ponzo Illusion 2ــ Muller ــ Lyer Illusion
از مطالب مربوط به خطای ادراکی، نتایج مختلفی به دست میآید .1ـ نتیجه اول: اینکه ادراک با احساس متفاوت است .٢ـ هرچه تعداد خطاها بیشتر باشد، به عنوان یک «خطای شناختی» وارد نظام ذهنی فرد میشود. در آن صورت نتایج آن وخیم تر از خطاهای ادراکی همچون خطای مولرــ لایر است!
سؤال درس اول درباره جراحی زیبایی مکرر را به خاطر بیاورید. بسیاری از این افراد در ادراک خود از بدنشان مشکل دارند. چه بسا این قبیل افراد بسیار زیبا باشند، اما به دلیل خطای شناختی،به طور مکرر، جراحی مکرر میکنند.
دانش آموزان از درجه دشواری مطالب درسی درک متفاوتی دارند؛ برخی مطالب را سهل و برخی دیگر همان مطلب را دشوار میپندارند. مشکل بودن یک درس احتمالاً به دلیل روش غلط مطالعه است، نه اینکه واقعاً دشوار است.
گشتالت
« گشتالت» یک واژۀ آلمانی به نام کل و هیئت است .در نزد روان شناسان گشتالتی «ادراک »اهمیت زیادی دارد. این روان شناسان بر این باور بودند که روشهای جزء نگر، درک جامعی ایجاد نمیکند.
همچنین آنان اعتقاد داشتند «کل بیشتر از مجموع اجزا است». از نظر آنها کل،علاوه بر مجموع اجزا، شامل روابط بین اجزا هم میشود که از جمع اجزا به دست نمیآید.
سؤال
بسیاری از افراد در فضای مجازی، خود را با عکس نیمرخشان )پروفایلشان( به دیگران معرفی میکنند. به نظر شما کدام شکل زیر موفق تر است؟ چرا؟
1 تصویری تمام قد و کامل از خود؛
2 تصویری از نمای بسیار نزدیک یا نیمی از صورت خود .
برخی از اصول روان شناسی گشتالت
روان شناسان پیرو مکتب گشتالت سعی کردند با استفاده از برخی اصول ساده منظور خود را تبیین کنند که تعدادی از آن اصول توضیح داده میشود.
1ـ اصل شکل و زمینه1: منظور از این اصل این است که ادراک ما از یک شکل، تحت تأثیر زمینههای مختلف، تغییر میکند.
به شکل پایین توجه کنید. همچنان که میبینیم در این شکل حرف B بدون توجه به A و C عدد سیزده خوانده میشود. در حالی که همین عدد وقتی با حروف A و C میآید حرف B خوانده میشود. همچنین دو دایره نارنجی وسط دایرههای مختلف، علی رغم اندازه یکسان به صورت متفاوت ادراک میشوند.
ادراک یک شکل، تحت تأثیر زمینه آن شکل است.
2ـ مجاورت2: وقتی چند شیء در کنار یکدیگر باشند ما آنها را به صورت یک گروه ادراک میکنیم.
همچنان که در شکل مقابل دیده میشود ما گرایش داریم چهار دایره میانی را به صورت دو زوج دایره ببینیم.
3ـ مشابهت3: ما معمولا تمایل داریم اشیا را براساس شباهت آنها در یک مقًوله طبقهبندی کنیم.
همچنان که در شکل روبه رو میبینیم ما در این شکل،٤ خط جداگانه ادراک نمیکنیم، بلکه میگوییم یک خط دوتایی و دو خط یکی.
4ـ استمرار4: ما گرایش داریم اشکال را به صورت متصل و پیوسته ببینیم، نه منقطع و غیرپیوسته.
1ــ Figure - Ground 2ــ Proximity
3ــ Similarity 4ــ Continuity
اگر به فرد بگوییم این تصویر را ادامه بده همین گونه ادامه خواهد داد.
5ـ تکمیل : ما تمایل داریم اشیای ناقص را به صورت کامل ببینیم. در شکل مقابل ما فقط خطوط بریده بریده را احساس میکنیم در حالی که در ادراک آن را مثلث میبینیم.
دانش امروزی از ادراک بسیار فراتر از آن چیزی است که روان شناسان گشتالت مطرح کردند. شواهد تجربی
جدید نشان میدهد که، علاوه بر ویژگیهای حسی، ادراک به شدت از نوع پردازش افراد اثر میپذیرد. مفهوم پردازش ادراکی و مفهومی درس اول را به خاطر آورید. فرض کنید یک فرد نوآموز زبان فارسی و یک فرد مسلط به زبان فارسی، متن داخل شکل زیر را میخوانند.
واژه «را» به وسیله فرد نوآموز دوبار خوانده میشود. در حالی که فرد مسلط به زبان فارسی آن را یک بار میخواند. فرد اول دارای پردازش ادراکی و فرد دوم دارای پردازش مفهومی است .شما هم میتوانید این آزمایش را روی یک بزرگسال و یک دانش آموز پایه اول یا دوم ابتدایی اجرا کنید. نتایج آن جالب توجه خواهد بود.
به واسطۀ ادراک، محرکهای بیرونی به اطلاعات روانشناختی معنادار تبدیل میشود. ما این اطلاعات را در مخزنی به نام حافظه نگهداری میکنیم. در درس بعد با موضوع حافظه و مهمترین علل فراموشی آشنا خواهید شد.
مقدمه
یکی از شگفتآورترین پدیدههای شناختی انسان، حافظه است.
لحظهای را تصور کنید که همه اطلاعات موجود در حافظه را از دست بدهیم. در آن صورت، نمیتوانستیم مسیر برگشت به منزلمان را پیدا کنیم؛ از کنار دوستان و آشنایان با بیتفاوتی عبور میکردیم؛ قادر به یادآوری هیچ دانشی نبودیم و نمیتوانستیم دو عدد ساده را در هم ضرب کنیم.
تصورات و ادراکات قبلی ما در حافظه،ذخیره میشود. مطالب فصل اول در تعریف شناخت را به خاطر آورید. یکی از برجستهترین ویژگیهای انسان، قدرت تفکر اوست. اگر حافظه شکل نگیرد،تفکری هم نخواهد بود. حافظه ابزاری برای گذر از شناخت پایه )مثل توجه و ادراک( و ورود به شناخت عالی، یعنی تفکر است.
1 اولین خاطره در چه سنی شکل میگیرد؟
2 آیا نوزادان، در اولین روز تولد، قادر به تشخیص بوی مادرانشان از سایر افراد هستند؟
3 آیا هر کس از حافظهاش بیشتر استفاده کند، دیرتر از دیگران دچار اختلالات حافظه میشود؟
4 آیا در ظرفیت حافظه هیچ محدودیتی وجود ندارد؟
5 آیا افرادی که در محاکم قضایی به عنوان شاهد، شهادت میدهند از هر نوع خطای حافظه مصون هستند؟
سؤالهای فوق نمونهای از پرسشهای جذابی است که درباره حافظه مطرح میشود.
اطلاعاتی که قبلاً به وسیلۀ توجه و ادراک دریافت کرده ایم در حافظه ذخیره میشوند.
مراحل حافظه
زهرا تصمیم میگیرد در نمایشگاه کتاب از غرفه کتابهای داستانی هشت سال دفاع مقدس بازدید کند .وی پس از بازدید، کتابی با عنوان «پایی که جا ماند »را ملاحظه میکند. تصمیم میگیرد این کتاب را بخرد .
بعد از مطالعه به دوستش سپیده میگوید: من کتاب جالبی با عنوان «پایی که جا ماند» را خریدم. این کتاب
را یکی از آزادگان نوشته است و آن را به یک گروهبان عراقی که در زمان اسارت او را خیلی شکنجه میکرد تقدیم کرده است. سپیده بعد از شنیدن این اطلاعات از زهرا میخواهد تا چند روزی کتاب را به وی امانت دهد و زهرا قول میدهد فردا کتاب را به دوستش بدهد و برای اینکه فراموش نکند یک روبان قرمز روی کیفش میگذارد. روز بعد زهرا از به یاد ماندن تقاضای دوستش خوشحال است و با شادمانی کتاب را به دوستش امانت میدهد .
چطور شد که زهرا روز بعد کتاب را با خود به همراه آورد؟
در این مثال«، عمل به وعده»، متضمن شکلگیری حافظه بوده است.
در گام نخست باید درخواست سپیده به یک رمز قابل قبول تبدیل شود و به حافظه سپرده شود. بعد از اینکه به حافظه سپرده شد باید تا صبح روز بعد آن اطلاعات حفظ شود. گام آخر،بیرون کشیدن اطلاعات سپرده شده از حافظه است .
در اینجا سه مرحله حافظه شکل گرفته است. گام به حافظه سپردن،رمزگردانی نام دارد .نگهداری اطلاعات، ذخیرهسازی یا اندوزش2 نام دارد. آخرین مرحله حافظه، یعنی به خاطر آوردن اطلاعات ذخیره شده،بازیابی3 نام دارد. حافظه در هر یک از این مراحل امکان خطا دارد.
در شکل زیر مراحل سه گانه حافظه آمده است .
رمز گردانی ذخیره سازی بازیابی
مراحل سهگانه حافظه
رمز گردانی
آیا همه افراد به یک شکل اطلاعات را رمزگردانی میکنند؟رمزگردانی به صورتهای مختلف صورت میگیرد. کودکان به صورت جزء به جزء اطلاعات را رمزگردانی میکنند، در حالی که بزرگسالان به صورت کلی و خلاصه رمزگردانی میکنند .رمزگردانی جزء به جزء شامل جزئیات یک موضوع یا رویداد است. در حالی که رمزگردانی کلی در برگیرنده خلاصه موضوع است. در رمزگردانی جزء به جزء، امکان خطای بیشتری وجود دارد. به همین دلیل به حافظه کودکان نمیتوان اعتماد کرد.
فعالیت4ـ1
با توجه به مثالهای زیر، نوع رمزگردانی هر یک را مشخص کنید.
1 چشمهای خود را ببندید. دبیرتان یک عدد هشت رقمی را برای شما میخواند و از شما میخواهد بعد از شنیدن عدد، آن را به همان ترتیبی که خوانده شده بازگو کنید .
رمزگذاری خود را برای یادآوری این شماره بیان کنید.
2 معلم، شماره تلفنی را بر روی تابلو نوشته و بلافاصله پاک میکند و از دانش آموزان میخواهد که شماره مورد نظر را بیان کنند.
3 معلم شماره دیگری را برای بچهها خوانده و آن را روی تابلو یادداشت میکند .دانش آموزان با نگاه به اعداد سعی میکنند آن را به راحتی به یاد بیاورند. یکی از دانش آموزان در مییابد که اعداد شماره تلفن را میتواند به دو مجموعه چهارتایی که مربوط به دو واقعه تاریخی مهم است و از قبل آن را به خوبی یاد گرفته تبدیل کند.
کدام یک از این سه پایدارتر است؟ چرا؟
همان طور که در این فعالیت ملاحظه شد، رمزگردانی به انواع شنیداری، دیداری و معنایی تقسیم میشود.
سؤال
در مثال زیر، علی از کدام رمزگردانی استفاده کرده است؟ چرا؟
علی هنگام برگشت به منزل بسیار گرسنه بود. به تابلوی تهیه غذای سر کوچه نگاه کرد و شمارۀ تلفن
را دررسید ذهن خودبلافاصله مرور گوشی کرد. تلفن را سپس برداشت وهنگامی که برایبه خانهناهار تهیه غذاخود غذا سفارش داد.
ذخیره سازی
آیا همه افراد اطلاعات را با دوره زمانی یکسانی ذخیره میکنند؟
1 اولین بار چه زمانی نام و نام خانوادگی تان را به زبان آوردید؟
2 معلمّ کلاس اوّل ابتدایی شما چه کسی بوده است؟
3 بهترین دوست دوران دبستان شما چه کسی بود؟
4 زبان انگلیسی را از چه سالی آموختید؟
5 جذابترین درس سال گذشته شما چه درسی بوده است؟
6 آخرین مسافرت یک ماه گذشته را به خاطر آورید؟ )چه زمانی بود؟ به کجا رفتید؟(
7 از هفته گذشته تاکنون چه ورزشهایی را انجام داده اید؟ چه مسابقاتی را تماشا کرده اید؟
8 عصر دیروز مشغول مطالعه چه کتابی بودهاید؟
همچنان که از این مثالها پیداست،زمان ذخیرهسازی اطلاعات متفاوت است. برخی از اینها مربوط به اولین خاطرات عمر شما، برخی دیگر به چند سال گذشته و بعضی نیز به ساعت پیش برمی گردد؛ بنابراین، بر اساس زمانِ ذخیرهسازی میتوان خاطرات را درجهبندی کرد.
فعالیت4ـ2
سعی کنید قدیمیترین خاطرهای را که در حافظه خود دارید برای دوستانتان نقل کنید. ضمن نقل آن خاطره قدیمی، زمان آن را هم بنویسید. به نظر شما قدیمیترین خاطره به چه سنی بر میگردد؟ سنی را که شما بیان کردید با سنهای بیان شده از سوی هم کلاسیها مقایسه کنید. میانگین به یادآوردن خاطره به چه سنی برمی گردد؟
بازیابی
آیا برای داشتن یک حافظه قوی، رمزگردانی و ذخیرهسازی کافی است؟سومین مرحله حافظه، بازیابی نام دارد. در بازیابی، اطلاعات از حافظه فراخوانده میشود. برخی، با اینکه رمزگردانی خوبی دارند و اطلاعات را برای مدت زمان طولانی در ذهن نگهداری میکنند، اما نمیتوانند آنها را از حافظه بیرون بیاورند.
در «پدیده نوکزبانی» فرد میگوید من پاسخ این سؤال را میدانم، )اصطلاحاً در نوک زبان من است( ولی نمیتوانم بگویم. اگر شما چنین وضعیتی را تجربه کرده اید، بدانید در مرحله بازیابی آن اطلاعات مشکل دارید. در این حالت به فرد مقابل میگویید: لطفاً اولین کلمه آن را بگویید ! بعد از شنیدن اولین کلمه بلافاصله بقیه اطلاعات به خاطرتان میآید. بازیابی اطلاعات از حافظه،به نشانههای آن اطلاعات وابسته است. هرچه نشانه بیشتری داشته باشیم، بازیابی بهتری انجام میشود. در پدیده نوک زبانی، گفتن اولین کلمه یکی از نشانههای مرتبط به آن بوده است.
سؤال
معلم دینی از بچهها خواسته بود که آیهًْ الکرسی را برای جلسه بعد حفظ کنند. مریم در جلسه بعد آماده پاسخ گویی بود. با وجود تسلط و آمادگی قبلی، زمانی که آیه اول را خواند، در به یاد آوردن اول آیه دوم، دچار مشکل شد. به محض شنیدن اولین کلمه آیه دوم به راحتی بقیه آیه را قرائت کرد. به نظر شما مریم در کدام یک از سه مرحله حافظه )رمزگردانی، اندوزش، بازیابی( دچار مشکل شده است؟ چرا؟ انواع حافظهفعالیت4ـ 3
به نمودار زیر نگاه کنید و آنچه را که درباره حافظه از آن درمی یابید در کلاس مطرح کنید.
حافظه حسی حافظه کوتاه مدت و حافظه کاری حافظه بلند مدت
صفحهای از کتاب را در یک اتاق تاریک به طور اتفاقی باز کنید. آن گاه دکمه فلاش دوربین را فشار دهید. لازم نیست عکس بگیرید، فقط فلاش بزنید. در این حالت میتوانید بیشتر متن کتاب را ببینید، اما قادر به فهم آن نخواهید بود. هر چند نور فلاش فقط چند هزارم ثانیه دوام میآورد، ولی شما تصویر کتاب را به مدت حدود نیم ثانیه میبینید.
در مثال فوق، حافظه حسی شکل گرفته است. اطلاعات محیط پیرامون ما ابتدا از طریق گیرندههای حسی )چشم( دریافت میشوند و سپس در مدت زمان کمتر از یک ثانیه اثری یا ردّی1 از آن در حافظه حسی ما میمانند. حجم ردهای حسی زیاد، اما مدت ذخیرهسازی آنها کوتاه است.
ردهای حسی ذخیره شده در حافظه حسی، در صورت توجه به اطلاعات تبدیل میشوند و به حافظه کوتاه مدت و حافظه کاری انتقال مییابند. حافظه کاری، علاوه بر ذخیرهسازی کوتاه مدت، کمک خوبی برای اجرای وظایف و تکالیف است .
در حافظه کوتاه مدت2 فقط تا چند دقیقه میتوانیم اطلاعات را ذخیره کنیم .ملاک ذخیره سازی اطلاعات در این حافظه فقط ذخیره سازی کوتاه )حداکثر چند دقیقه( است. ما بسیاری از اطلاعات را بر اساس میزان استفاده از آنها در مدت زمان کوتاه به خاطر میسپاریم .
در این صورت با حافظه کاری3 سروکار داریم. مفهوم حافظه کاری نشان دهندۀ این موضوع است که انواع حافظه را نمیتوانیم صرفاً بر اساس زمان تقسیم بندی نماییم؛ بلکه میزان استفاده از اطلاعات،تعیین کننده در دسترس بودن یا عدم دسترسی به آن اطلاعات است. در واقع حافظه کاری حافظهای است که به سایر اجزای شناخت خدمت رسانی میکند حافظه کاری میز کار همه اجزای شناخت ماست.
نمیتوانیم بیش از چند اطلاعات را برای مدت کوتاهی ذخیره کنیم. مهمترین دلیل فراموشیاطلاعات در حافظهکوتاه مدت، محو شدن مواد اطلاعاتی حافظه به دلیل گذشت زمان یا جایگزینی مواد اطلاعاتی با موارد جدید است .
اگر بخواهید به صورت هم زمان یادآوری یک بیت شعر، یک فرمول ریاضی و آیهای از قرآن را در ذهن فعال نگه دارید، نیرویی که صرف فعال سازی هر یک از آنها میشود، کمتر خواهد شد.
فعالیت4ـ4
به گروههای دو نفره تقسیم شوید. یکی از شما کتاب را بسته و این بیست لغت را برای دوستتان بخوانید: کاغذ، اتومبیل، سنگ، چمن، میخ، رایانه، مداد، کت، میدان، دریا،ماکارونی، هواپیما، زکات، مسابقه، یخ، والیبال، فردوسی، پول، روزه و ماهی. سپس از دوستتان بخواهید بعد از بیان کامل لغات، هر چه در ذهن دارد را برای شما بازگو کند. از دیگر هم کلاسیها یتان هم بپرسید چند لغت را توانستند به یاد بیاورند؟
با اجرای فعالیت 4ـ 4 به احتمال زیاد حداکثر لغت قابل یادآوری 2± 7 لغت است. یعنی 5 تا 9 لغت را میتوان به یاد آورد. این حالت را « فراخنای ارقام » میگویند.
حافظه کاری، نقش مهمی در تفکر دارد و همانند یک تخته سیاه است که ذهن محاسباتش را بر روی آن انجام میدهد .
بنابراین حافظه کاری دو کارکرد مهم زیر را دارد:
1 مطالبی را که به مدت کوتاهی لازم داریم، ذخیره میکند. )حافظه کوتاه مدت(؛
2 فضای کار برای فعالیت جاری ذهن فراهم میکند.
در آزمایش مربوط به یادآوری لغات اگر به دوستانتان
بگویید من ده دقیقه فرصت میدهم تا هر چه میتوانید آن 02 لغت را تکرار کنید و بعد از ده دقیقه تعداد لغات قابل یادآوری را بازگو کنید. در آن صورت تعداد لغات بازگو شده بیشتر از مرحله قبل خواهد بود. در این حالت، حافظه جدیدی شکل گرفته است. حافظه جدید، حافظه بلندمدت نام دارد. حجم اطلاعات ذخیره شده و مدت زمان نگهداری اطلاعات در حافظه بلندمدت،محدودیتی ندارد. در حافظه بلند مدت، اطلاعات از چند دقیقه تا پایان عمر ذخیره میشود.
یکی از سادهترین شیوههای انتقال اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به بلندمدت، بازگویی و تمرین است.
سه حافظه حسی، کوتاه مدت و بلندمدت با توجه به مراحل حافظه در جدول 4ـ1 با یکدیگر مقایسه شده اند.
جدول 4ـ1ـ مقایسۀ حافظۀ حسی، کوتاه مدت و بلندمدت با توجه به مراحل حافظه
و رویدادی تقسیم میشود .به نظریه را تعریف کنید؟
پاسخ به دو پرسش اول دربرگیرنده شکلگیری حافظه معنایی است. در این حافظه، دانشعمومی ذخیره میشود. پاسخ به پرسش سوم در برگیرنده تجربه مشخصی است که به یک زمان و مکان مشخصی مربوط میشود .
سؤال
به پرسشهای زیر توجه کنید و بگویید پاسخ به این پرسشها به حافظه معنایی مربوط میشود یا رویدادی؟ چرا؟
مهمترین علل آلودگی ناشی از ریزگردها را توضیح دهید.
اصول دین شامل چه مواردی است؟ ساعت 5 بعد از ظهر دیروز کجا بودید؟
با توجه به زمان، حافظه به چند نوع تقسیم میشود؟ در عملیات فتح المبین چه مناطقی از کشور عزیز ما آزاد شد؟ نام محل اقامت امام خمینی در فرانسه چه بوده است؟
معانی کلمات به صورت پیاپی و مرتبط با سایر معانی شکل میگیرند. چند لحظه به واژه «قناری »فکر کنید. همراه این کلمه چه چیزهایی در حافظه شما به یاد آورده میشود.
شبکه سلسله مراتبی واژه« قناری» در حافظه معنایی
سؤال
حال که با مراحل حافظه و انواع آن آشنا شدید، بگویید چرا مطالعه مراحل حافظه و انواع حافظه مهم است؟ برای پاسخ به این سؤال به مطالب بعدی توجه کنید.
خطاهای حافظه
عوامل مؤثر در ایجاد فراموشی
همه ما تلاش میکنیم اطلاعاتی را که به حافظه سپردهایم از دست ندهیم تا در هنگام نیاز قادر به فراخوانی آن اطلاعات از حافظه باشیم. با این وجود حافظه ما دچار خطا میشود .خطاهای حافظه به دو دسته: 1ـ حذف کردن و 2ـ اضافه کردن تقسیم میشود. خطای از نوع « حذف کردن » را با عنوان« فراموشی2» میشناسیم. در این خطا فرد بخشهایی از خاطرات سپرده شده را فراموش میکند. برخی از افراد در یادآوری اطلاعات گذشته، به تحریف خاطرات یا افسانه بافی روی میآورند. این موارد نمونهای از خطای نوع «اضافه کردن3» است. در این خطا فرد چالههای ایجاد شده را پر میکند. یکی از رایجترین خطاهای «اضافه کردن» بازشناسی یا یادآوری غیر واقعی رویداد اتفاق نیفتاده است که فرد به غلط ادعا میکند آن رویداد خاص قبلاً اتفاق افتاده است. در چنین حالتی میگویند حافظه کاذب شکل گرفته است. در محاکم قضایی که از حافظه شاهدان عینی یک حادثه برای جمع آوری مستندات وقوع جرم استفاده میشود، به دلیل خطای اضافه کردن، احتمال شکل گیری حافظه کاذب وجود دارد.
در این بحث بیشتر به خطای «حذف کردن» یعنی فراموشی میپردازیم. ما تمایل نداریم اطلاعات گذشته را فراموش کنیم، ولی فراموشی خاطرات آزاردهنده، نعمت بزرگی است. فراموشی یعنی ناتوانی در یادآوری و بازشناسی اطلاعاتی که قبلاً وارد حافظه شده است. اکنونبه برخی از مهمترین عوامل ایجاد کننده فراموشی اشاره میشود:
سؤال
به نظر شما مهمترین علل فراموشی چیست؟
برای دانستن درستی یا نادرستی پاسختان به مطالب بعدی توجه کنید.
عوامل ایجاد فراموشی
1ـ گذشت زمان: اگر یک نقاشی زیبا را جلوی نور آفتاب قرار دهیم و تا یک هفته به صورت روزانه به آن نقاشی سربزنیم،چه اتفاقی رخ میدهد؟ با گذشت هر روز، آن نقاشی کمرنگ و کم رنگتر میشود. به عبارت دیگر تأثیر گذشت زمان بر فراموشی در زمانهای مختلف متفاوت است.
یکی از عوامل مؤثر بر ایجاد فراموشی، گذشت زمان است .
ابینگهوس آزمایش جالبی در این باره انجام داد. او مجموعهای از واژگان بیمعنا همانند )داک،ووک، ساد و سیت( را حفظ کرد و بعد سعی کرد آنها را به خاطر آورد .آزمایش وی دو نتیجه در بر داشت:
1 با گذشت زمان، بعضی از واژگان فراموش شدند.
2 بیشترین مقدار فراموشی در ساعتهای نخست بعد از یادگیری صورت میگیرد. به نمودار روبه رو توجه کنید.
گذشت زمان به ساعت
اثر گذشت زمان بر فراموشی)نمودار فراموشی(
فعالیت4ـ 5
به نظر شما، با توجه به نمودار فراموشی، کدام یک از افراد زیر با فراموشی کمتری روبه رو خواهند شد؟ چرا؟
حسین، کل روزهای هفته را به گونهای برنامه ریزی میکند که صبح هر روز به یادگیری کتاب خاص و بعد از ظهر آن به یادآوری مطالب صبح میپردازد.
رضا، برخلاف حسین، برای آمادگی بیشتر، شیوه مطالعه خودش را به صورتی برنامه ریزی میکند که هر روز به یادگیری درسی خاص بپردازد. به گونهای که اگر در روز شنبه زبان انگلیسی میخواند، در شنبه هفته بعد به مرور آموختههای خودش در این درس میپردازد. با توجه به نمودار فراموشی، شیوه مطالعه رضا درست است یا خیر؟ چرا؟ سؤال
به این دو مثال توجه کرده، سؤال را پاسخ دهید.
1 فاطمه شب گذشته به تماشای سریال مورد علاقهاش پرداخت. وی، به دلیل خواب آلودگی، نتوانست دقایق آخر سریال را ببیند. صبح روز بعد وقایع اتفاق افتاده آن سریال را برای دوستش تعریف کرد. در انتهای صحبتهایش وقایعی از آن سریال را بازگو میکند که به دلیل خواب آلودگی ندیده بود. در این مثال چه خطایی رخ داده است؟
2 علی همه ده بیت شعر حافظ در کتاب درسی را حفظ کرده است. هنگام یادآوری،بیت پنجم را نخوانده، اشعار را به پایان میرساند. در این مثال چه خطایی رخ داده است؟
همچنان که در نمودار صفحه قبل میبینیم بعد از گذشت 1 ساعت تقریباً نیمی از مطالب حافظه فراموش میشود و بعد از آن با گذشت زمان از شدت فراموشی کاسته میشود. بهترین شیوه کنترل اثر گذشت زمان، مرور اطلاعات در زمان مناسب است.
سؤال
با توجه به منحنی نمودار فراموشی بهترین زمان برای مرور اطلاعات چه وقتی است؟ به نظر شما شدت فراموشی در کدام یک از فواصل بعد از یادگیری بیشتر است؟
2ـ تداخل اطلاعات: فرض کنید دبیر درس روان شناسی، بخشی از فصل حاضر را برای همه دانشآموزان کلاس تدریس کرده است. بعد از تدریس، دانشآموزان را به دو گروه تقسیم میکند. به یک گروه اجازه میدهد نیمساعت استراحت کنند و برای گروه دیگر ادامۀ فصل را تدریس میکند .
سپس هر دو گروه را در کلاس مینشاند و از آنان میخواهد تا به سؤالات بخشی که به هر دو گروه تدریس شد، پاسخ دهند. به نظر شما احتمال موفقیت کدام گروه بیشتر است؟
گروهی که استراحت کرده اند، موفقیت بیشتری خواهند داشت. گروهی که درگیر یادگیری بخش دوم بودند، نسبت به گروه دیگر، در امتحان احتمالاً موفقیت کمتری دارند. علت عملکرد ضعیف آنها، تداخل اطلاعات است؛ چون اثر گذشت زمان برای هر دو گروه یکسان بوده است .
3ـ عوامل عاطفی: بسیاری از دانشآموزان، دشوارترین اسامی خارجی همچون اسامی فوتبالیستها، والیبالیستها، هنرپیشهها و نامهای سخت خودروهای مختلف را به راحتی بیان میکنند. علت چیست؟
یکی از دلایل آن دخالت عوامل عاطفی است. به این معنا که چون دانشآموزان به این موارد علاقهمند هستند، اسامی ورزشکاران، هنرمندان و خودروها را به راحتی رمزگردانی، اندوزش و بازیابی میکنند. هر چه مطالب را دوست داشته باشیم، فراموشی آنها کمتر است. دخالت عوامل عاطفی بر حافظه، همیشه به صورت مثبت نیست.
به مثال زیر توجه کنید:
پروانه یکی از کتابهای مورد علاقهاش را اخیرا از نمایشگاه کتاب، خریداری کرد. بعد از مطالعه،علاقه وی بیش از گذشته شد. وی محتوای کتاب رًا برای دوستش سوسن تعریف میکند. سوسن بعد از شنیدن محتوای کتاب از وی میخواهد کتاب را برای خواندن به او امانت دهد.
پروانه با اینکه تمایل داشت به دوستش خدمتی بکند، به دلیل نگرانی از آسیب رسیدن احتمالی به کتاب، صبح روز بعد فراموش میکند کتاب را با خود به همراه بیاورد.
چرا پروانه فراموش کرد کتاب را با خود به همراه بیاورد؟
4ـ عدم رمزگردانی: حسین، عصر دیروز، برای خرید نوشتافزار به مغازه لوازمالتحریر رفته است. وی همه لوازم مورد نیازش را خریده است. بعد از مراجعه به منزل، برادرش قیمت همه نوشتافزار را میپرسد. حسین به دقت و بدون هیچ خطایی پاسخ میدهد. برادر حسین از او درباره رنگ چشم و رنگ پیراهن فروشنده سؤال میکند. او قادر به پاسخ به این سؤال نبود .
علت موفق نبودن حسین در پاسخ به سؤال درباره رنگ چشم فروشنده، رمزگردانی نکردن آن موضوع بوده است. در واقع بسیاری از فراموشیها در عمل ناشی از کمتوجهی و نبود رمزگردانی است .
شما هر روز پلههای ساختمان مسکونی خود را طی میکنید. آیا میتوانید بگویید ساختمان مسکونی شما چند پله دارد؟
آیا تاکنون به آن دقت کرده اید؟ سؤال
1 کفش ورزشی شما که اغلب در ساعات ورزش از آن استفاده میکنید، چند سوراخ دارد؟
2 تعداد دفتر و کتابهایی را که در سال تحصیلی فعلی از آنها استفاده میکنید، چقدر است؟
3 مانتوی مدرسه یا کُت شما چند دکمه دارد؟
5 ـ مشکلات مربوط به نشانههای بازیابیاحمد: نام یک پرنده است.
محمد: نمیدانم، این همه پرنده داریم.
احمد: تخم گذار است.
محمد: همه پرندهها تخم گذار هستند.
احمد: بال دارد.
محمد: همه پرندهها بال دارند.
احمد: پر دارد ولی پرواز نمیکند.
محمد: حالا فهمیدم. آن پرنده شتر مرغ است.
در مثال فوق محمد نه در مرحله رمزگردانی و ذخیرهسازی حافظه، بلکه در بازیابی، یعنی از حافظه در آوردن نام «شترمرغ»، مشکل داشت. در این مثال هرچه اطلاعات کامل تر میشد،به تعداد نشانههای لازم برای فراخوانی واژۀ شتر مرغ افزوده میشد. بازیابی واژۀ شتر مرغ، تابع تعداد نشانههای آن بوده است.
بسیاری از افراد نشانههای کافی و درست برای بازیابی اطلاعات، از حافظه ندارند. نشانهها را میتوان به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم کرد. منظور از نشانه درونی، نشانههای معنایی است و منظور از نشانه بیرونی، نشانههای حسی یا غیر معنایی است .
به جفت واژگان جدول 4ـ2 توجه کنید:
این ده جفت واژگان را برای دوستتان بخوانید. سپس از وی بخواهید با گفتن کلمه اول،کلمه دوم را بگوید، در کدام جفت واژه، احتمال خطای کمتری بود؟ چرا؟
تنها جفت واژهای که احتمال خطای کمتری دارد، جفت واژه «مربا ــ توتفرنگی» است .علت آن این است که علاوه بر اینکه این دو واژه کنار یکدیگر قرار گرفتند )نشانه بیرونی( ارتباط معنایی هم دارند؛ زیرا با توت فرنگی مربا درست میشود )نشانه درونی( .
فعالیت4ـ 6
شما هم ده جفت واژه بسازید که برخی واژگان، علاوه بر نشانه بیرونی، نشانه درونی هم داشته باشند. این آزمایش را برای خواهر، برادر یا دوست خود اجرا و نتایج آن را یادداشت کنید.
از انجام دادن این فعالیت چه چیزی را دریافتید؟
برای بازیابی اطلاعات از حافظه، نشانههای درونی، کارآمدتر از نشانههای بیرونی است.
فعالیت4ـ7
فرض کنید در آزمون تشریحی و چند گزینهای یک درس شرکت کرده اید. بعد از خروج از جلسه امتحان، احتمال بازیابی پاسخ درست سؤالات تشریحی بیشتر است یا چند گزینهای؟ چرا؟ در این زمینه، پس از جست وجوی اینترنتی در قالب یک گزارش، به هم کلاسیهایتان توضیح دهید.
چگونه مطالعه کنیم تا حافظه بهتری داشته باشیم؟
در ادامه به چند روش کارآمد برای داشتن حافظه قوی تر اشاره میشود. به کارگیری این فنون در مطالعه کلیۀ کتابهای درسی بسیار مفید است. افرادی که حافظه قوی دارند، باهوشتر نیستند، فقط به فنون بیشتری برای بهسازی حافظه مسلط هستند.
1 بیان اهمیت مطلب: برای اینکه حافظه شما پذیرای اطلاعات جدید باشد، سعی کنید در ابتدا، درباره اهمیت آن، اطلاعات کسب کنید. مطالب مهم و کاربردی، دوست داشتنی هستند .
چیزی را که دوست نداشته باشیم، به راحتی رمزگردانی نمیشوند .
2 پرهیز از هم زمانی چند فعالیت )توجه ناقص:( به اطلاعات توجه دقیق داشته باشید. بیشتر افرادی که میگویند حافظه ما ضعیف است، مشکل حافظه ندارند، بلکه مشکل توجه دارند. از انتخاب هم زمان چند ماده اطلاعاتی پرهیز کنید .وقتی هم زمان چند موضوع
را به حافظه میسپاریم، حاصل آن شکلگیری حافظههای ضعیف از موضوعهای مختلف است .3 مرور کارآمد: برای کنترل اثر گذشت زمان، از مرور مناسب استفاده کنید. مرور یعنی اینکه مطالب گذشته را تکرار کنیم. در مرور مطالب، در هر بار از خودتان بپرسید اینبار به چه مفهوم جدیدی رسیدم که در دفعات گذشته به آن دست نیافتم. مرور مطالب فراتر از تکرار صرف است.
4 کاهش فاصله زمانی بین یادگیری یک مطلب و یادآوری آن: برای کنترل اثرگذشت زمان، نباید فاصله مرور مطالب بیشتر از شش یا هفت ساعت باشد. بیشترین فراموشی در ساعات نخست بعد از یادگیری رخ میدهد؛ بنابراین، بهترین زمان مرور مطالب، چند ساعت بعد از یادگیری است .
5 کاهش اثر تداخل مطالب: برای کنترل اثر تداخل، یادگیری عمیق داشته باشید. سعی کنید، علاوه بر واژگان، معانی آنها را هم بفهمید. وقتی که ابیات شعری را حفظ میکنید، گاهی اوقات بیتهای مختلف یا مصرع هر بیت را جابهجا میکنید. علت آن، یادگیری سطحی و در نتیجه تداخل اطلاعات است .
6 یادگیری با استراحت: برای کنترل اثر تداخل، از یادگیری با فاصله استفاده کنید. یادگیری جدید مانع یادآوری قبلی میشود .
یادگیری با فاصله، اثر تداخل را کاهش میدهد .
7 ساماندهی مطالب: منظور از ساماندهی، نظم بخشی و قفسه بندی اطلاعات است. در کتابخانههای فاقد فهرستنویسی، با اینکه همه کتابها در آن هست، به راحتی نمیتوان کتاب مورد نظر را پیدا کرد. حافظۀ بدون نظم و انضباط، همانند کتابخانۀ بدون فهرستنویسی است.
8 استفاده از رمزگردانی معنادار: اگر اطلاعات را به صورت معنایی تبدیل و از معانی مختلف برای سپردن به حافظه استفاده کنید، مطالب، دیرتر فراموش میشوند. حفظ عدد هشت رقمی20021831 به ترتیب میتواند سال تولد شما به دو صورت میلادی2002) ( و شمسی )1831( باشد .
9 مطالعه چند حسی: رمزگردانی بیشتر مطالب به صورت شنیداری است. اگر همین اطلاعات به صورت دیداری هم رمزگردانی شوند، رمزگردانی قوی تر میشود. به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید قصد دارید نام محصولات کشاورزی صادراتیِ
کشورهای اسلامی را حفظ کنید. اگر صادرات کشور پاکستان سه محصول برنج، پنبه و انبه باشد، حفظ آنها ممکن است با صادرات محصولات کشاورزی سایر کشورها تداخل کند. تصور یک فرد پاکستانی در حالی که به یک بالش پنبهای تکیه داده و دو ظرف حاوی برنج و انبه پیش روی او باشد، احتمال تداخل را کمتر میکند. در این مثال، علاوه بر رمز شنیداری، از رمز دیداری هم استفاده شده است .
10 روش پس خبا: از فنون بهسازی حافظه استفاده کنید. این روش از حروف اول پنج فن تشکیل شده است. خلاصهای از روش پسخبا در جدول 4ـ3 آمده است .
جدول 4ـ3 ـ روش« پسخبا» برای بهسازی حافظه
پیش خوانی مطالب هر فصل را پیشخوانی کنید تا برداشت کلی داشته باشید.
سؤال کردن سعی کنید در مورد متن چند سؤال کلیدی داشته باشید.
خواندن مطالب را به دقت بخوانید تا بتوانید به پرسشها پاسخ دهید.
به خود پسدادن جوابها را بیان کنید و در صورت لزوم دوباره متن را بخوانید.
آزمون به صورت منظم یادآوری اطلاعات را آزمایش کنید .
11 استفاده از چند روش حرکتی: راه رفتن، یادداشتبرداری، برجستهکردن مفاهیم، خلاصهنویسی،رسم نمودار و حرکاتی از این قبیل، بسیار مفید است.
بسیاری از دانش آموزان به هنگام مطالعه دوست دارند فضایی را به صورت رفت و برگشت طی کنند و آن مطلب مورد نظر را با راه رفتن بیاموزند .
8 فعالیت4 ـ
فرض کنید در منزل چیزی را گم کرده اید. از خواهرتان میپرسید که فلان وسیلۀ من را ندیدی؟ هنوز سؤال شما به پایان نرسیده است، بلافاصله میگویید: آهان،یادم آمد !
میتوانید بگویید چرا جای شیء گمشده به خاطرتان آمده است؟
12 بسط معنایی: جامد یعنی چه؟ برای ذخیره شدن پاسخ درست این مفهوم، هر چه مثالهای بیشتری داشته باشیم، مفهوم مورد نظر بهتر از سایر مفاهیم در حافظه میماند .
فرض کنید فردی در آموزش مواد و حالات آن میگوید: مواد شامل جامد، مایع و گاز است .در تعریف جامد میگوید: جامد مادهای است که شکل آن تابع شکل ظرف آن نیست؛ مثلاً پاککن یک ماده جامد است. اگر آن را در ظرفهای مختلف قرار دهیم،شکل پاککن تغییر نمیکند. حال اگر این فرد، علاوه بر پاککن، از مثالهای بیشتری برای بیان مفهوم جامد استفاده کند، از روش بسط معنایی استفاده کرده است.
مریم از پدرش میپرسد: «سونامی» چیست؟ پدر پاسخ میدهد: پیشروی آب را در خشکی سونامی میگویند .مریم میگوید: به نظرم این تعریف واژۀ خلیج است، پس با سونامی چه تفاوتی دارد. پدر پاسخ میدهد: در دریا هم زلزله رخ میدهد. با وقوع زلزلۀ دریایی، موجهای بزرگی ایجاد میشود که به سواحل رسیده و ویرانی زیادی به بار میآورد. البته آب دوباره
به دریا باز میگردد اما خلیج در طی میلیونها سال تشکیل شده است. مریم گفت: اکنون که توضیح دادید، متوجّه شدم. در این مثال، با بیان مفهوم زلزله، بسط معنایی صورت گرفت و تفاوت دو مفهوم سونامی و خلیج معلوم شد .
13 تمایز بخشی: منظور از تمایز بخشی، برجسته کردن تفاوتهای دو مفهوم به لحاظ ظاهری و معنایی است. در مثال مربوط به مفهوم جامد، وقتی معلم یک لیوان آب را در ظرفهای متعدد میریزد، دانشآموزان میبینند که شکل آب، بر خلاف پاک کن، تابع شکل ظرفهای مختلف است .آب، یک مثال قابل تمایز برای تعریف جامد است. با طرح مثال آب، تعریف مفهوم جامد از مایع متمایز میشود .
14 برگردان به زبان خودتان: اصرار بر حفظ واژگان کتاب، فراموشی بیشتری به دنبال دارد. برای اینکه دچار فراموشی نشویم بهتر است مطالب یاد گرفته را به زبان خودمانی برای خود بازگو کنیم .
15 آزمون مکرر: همچنان که پیش تر گفته شد یکی از عوامل فراموشی، مشکلات مربوط به نشانههای بازیابی است. در بسیاری از مواقع اطلاعات را در حافظه دارید ولی به موقع نمیتوانید از حافظه بیرون آورید. در چنین حالتی در مرحلۀ بازیابی حافظه مشکل دارید. شرکت در آزمونهای مکرر شما را جهت بازیابی موفق، توانمندتر میسازد. هرچه بیشتر آزمون دهید نشانههای بازیابی بیشتری کسب خواهید کرد به این پدیده اصطلاحاً «اثر آزمون » گفته میشود.
9 فعالیت4ـ
برای پی بردن به ثمر بخشی هر یک از روشهای مطالعه هر هفته دو مورد از موارد آموخته را وارد سبک مطالعهتان کنید. از هر درسی که تمایل داشتید آغاز کنید. تجربه مثبت خودتان را برای دوستانتان نقل کنید .
بسیاری از دانش آموزان برای مطالعۀ دقیق از روشهای خلاق زیادی استفاده میکنند .
استفاده از تجربیات شخصی دیگران در اجرای فنون ذکر شده مفید است.
در این فصل سعی شد حافظه و روشهای تقویت آن معرفی شود. هرچند دستیابی به این هدف ارزشمند است، اما هدف از داشتن حافظۀ قوی، شکل دهی به تفکر است. بسیاری از دانش آموزان تصور میکنند وقتی مطلبی را به حافظه سپردند، به همه هدفهای آن درس رسیده اند. این تصور اشتباه است .ما نمیخواهیم مثل یک رایانه ساده فقط ذخیره کننده اطلاعات باشیم. تکلیف اساسی به بعد از حافظه، یعنی پرورش تفکر،مربوط میشود. برای اینکه تفکر در شما شکل بگیرد، به حافظه قوی نیاز دارید .ولی حافظه قوی به تنهایی متضمن موفقیت نیست. به این نکته علمی توجه داشته باشید که تمام هدفهای درس فقط با شکل گیری حافظه کامل نمیشود، بلکه حافظه ابزاری جهت دستیابی به مهارتهای مهم تر، همچون تفکر است. حافظه در نقش فراهم سازی دادههای خام برای تفکر است )همچون آرد و خمیر برای نانوا و یا آجر برای بنّا( .
در فصل بعد، یکی از مهمترین اجزای تفکر،یعنی« مهارت حل مسئله»، معرفی میشود.
مقدمه
در فصل گذشته با حافظه و نقش آن در ساختار ذهنی آشنا شدید. اطلاعات حافظه به این دلیل ارزشمند است که میتواند تفکر ما را بسازد. هر چه اطلاعات بیشتری در حافظه داشته باشیم،برای تفکر آمادگی بیشتری خواهیم داشت. البته برخورداری از حافظه قوی لزوماً به معنای داشتن تفکر قوی نیست.
احمد بی سروصدا در گوشه اتاق خودش نشسته
است و به دقت سؤالهای افقی و عمودی جدولی را میخواند و تلاش میکند واژگان درست را در جای خودش قرار دهد.
به نظر شما احمد در این فعالیت دقیقاً مشغول چه کاری است؟ آیا فقط اطلاعات موجود در حافظه را به خاطر میآورد؟ در پاسخ باید گفت: خیر؛ او اطلاعات حافظه را کنار هم قرار میدهد، تفسیر میکند، قضاوت میکند، مسئله حل میکند و، در نهایت، تصمیم میگیرد. به این قبیل فعالیتها تفکر1 میگویند.
اگر از احمد بپرسیم که مشغول چه کاری است؟ میگوید در حال دادن پاسخ دقیق به سؤالات برای تکمیل خانههای جدول است. بنابراین، تفکر کاملاً آگاهانه است. فردی که مشغول اندیشیدن درباره یک موضوع است، ضمن اینکه از دانش گذشته بهره مند میشود، به آنچه میاندیشد و نیز به روش تفکر خود، آگاهی کامل دارد.
سؤال
به نظر شما به کارگیری اصطلاح «تفکر بدون آگاهی» یا به اصطلاح «تفکر ناخودآگاه »درست است؟ چرا؟
1ـ Thinking
حل مسئله
در زندگی روزمره از واژه «مسئله» بسیار استفاده میکنیم. بسیاری از مردم از واژه «مسئله» تصور مثبتی ندارند؛ زیرا راهحل آن مسئله را نمیدانند.
وقتی در یک روز تعطیل کنار رودخانهای مینشینیم، صدای
آب و مسیر پر پیچ و خم آن برای ما بسیار لذت بخش است؛ چرا؟ اگر در مسیر حرکت آب مانعی مثل سنگ وجود نمیداشت، قطعاً صدای گوشنواز آن هم نبود.
اگر سرمای زمستان نبود،آیا لباس گرم تولید میشد؟ اگر گرمای تابستان نبود، دستگاهها و تجهیزات خنک کننده به وجود میآمد؟ به عبارت دیگر، اگر در دنیای پیرامون ما مجهولاتی وجود نمیداشت، آیا علم رشد میکرد؟ در کشورهای زلزلهخیز، محکمترین بناها ساخته میشود؛ زیرا دانش زمینشناسی و زلزله شناسی در آنها رشد خوبی داشته است .
مثالهای فوق نشان میدهد انسانها میکوشند با استفاده از روشهای درست، آن مسائل را حل کنند؛ در نتیجه، مسئله به جای تهدید به یک موضوع خوشایند و فرصت پیشرفت تبدیل میشود.
فعالیت5 ـ 1
پدر زهرا مجبور است خود را به سرعت به یک شهر دوردست برساند. او با خود فکر میکند که با چه وسیلهای به آن شهر برسد. یکی از این وسایل قطار است، اما قطارها گاهی با تأخیر حرکت میکنند. استفاده از وسیلة شخصی، گزینة دیگری است، اما به دلیل احتمال نقص فنی، وسیلة شخصی اطمینان بخش نیست. گزینة دیگر استفاده از اتوبوس است، ولی اتوبوسها خیلی کند حرکت میکنند. شهر مقصد فرودگاه ندارد. پدر زهرا چه باید بکند؟ او با چه چیزی )مسئله ای( روبه رو است؟
آیا شما نیز با موضوعی مواجه شده اید که برای شما «مسئله» باشد؟ آن را در کلاس مطرح کرده، با کمک هم کلاسیهای خود ویژگیهای مهمی که موجب شده آن موضوع به «مسئله ای» برای شما تبدیل شود را استخراج کنید .
با توجه به مطالبی که به آن اشاره شد «مسئله» عبارت است از:
«عدم دستیابی فوری به یک هدف مشخص به دلیل موانع مشخص با توجه به امکانات و توانمندیهای محدود». حل مسئله به معنای یافتن بهترین راه حل برای رسیدن به هدف با توجه به شرایط موجود است.
ویژگیهای مسئله
1 هدفمند است: زمانی احساس مسئله میکنیم که بدانیم هدف چیست. وقتی هدف روشن نباشد، درک از مسئله ناقص خواهد بود. یکی از دلایل اینکه برخی از افراد راهحل مسئله را نمیدانند این است که «هدف» را به صراحت تعریف نکردهاند .
2 مسئله یک «فرایند و جریان» تحت کنترل است: وقتی فردی درحال حل مسئله است، کاملاً درگیر موضوع است و به آنچه انجام میدهد آگاهی کامل دارد. در جریان حل یک مسئله، هر چه جدی تر باشیم احتمال انتخاب راهحل بهتر، بیشتر است .
3 در مسئله، توانمندیهای ما محدود است: اصولاً زمانی با مسئله مواجه میشویم که امکانات ما محدود باشد. بسیاری از افراد تواناییهای خود را نمیشناسند. عدم شناسایی دقیق توانمندیها باعث استفاده از راه حلهای غیرمنطقی میشود. مانند کسی که صرفاً با خوردن قرص لاغری میخواهد کاهش وزن داشته و از راههای درست استفاده نکرده، ورزش و پرهیز غذایی نداشته باشد .
4 در مسئله موقعیت فعلی یا مبدأ باید مشخص باشد: اگر قرار باشد به وزن مطلوبی برسید، شناخت میزان وزن فعلی تان به شما کمک میکند تا موانع احتمالی را به خوبی بشناسید و راه حلهای بهتری ارائه دهید.
فعالیت5 ـ 2
با توجه به آنچه که درباره ویژگیهای مسئله خوانده اید، یکی از مسئلههایی را که اخیراً با آن مواجه شدید طرح کنید و مهمترین دلایل حل نشدن آن را فهرست وار بنویسید.
با توجه به ویژگیهای مسئله میتوان گفت که حل مسئله فرایندی است که به وسیلة آن فرد میکوشد راه حل مناسبی برای مشکل پیدا کند.
چرا حل مسئله مهم است؟
یکی از هدفهای مهم نظام تعلیم و تربیت، پرورش افرادی است که بتوانند بر مسائل و مشکلات خود در زندگی روزمره غلبه کنند. هدف از تمرینهای مختلف آموزشی فقط دستیابی به راه حل آن مسئلة خاص نیست، بلکه هدف آن است که در اثر حل مسئله، به اصول و قوانینی دست یابیم که در موقعیتهای دیگر هم قابل استفاده باشد .به همین دلیل است که یادگیری حاصل از حل مسئله، در مقایسه با سایر یادگیریها، قابل تعمیم است.
فرض کنید با دوستتان در حال مسابقة شطرنج هستید. دوستتان شما را «کیش» میدهد شما با استفاده از قواعد بازی و دیگر مهرهها رفع کیش میکنید. همچنین این را نیز میدانید که شاه فقط میتواند در یک خانه اطراف خودش به صورت مشروط حرکت کند.
ـ فرضکنید پدر شماسوئیچاتومبیلش را داخل ماشین جا گذاشته است. درهای ماشین قفل شده است و پدرتان قصد دارد، بدون آسیبِ به اتومبیل،وارد آن شود. در چنین موقعیتی پیدا کردن راه حلِ مناسب بسیار دشوار است. مثلاً شکستن یکی از شیشههای خودرو مسئله را حل میکند، اما واضح است مشکلات دیگری را ایجاد خواهد کرد.
با توجه به این دو مثال به سؤالات زیر پاسخ دهید:
ـ دستیابی به راه حل در کدام مثال آسان تر است؟ـ در کدام یک از مثالها موانع روشن تری وجود دارد؟
استفاده از مهرههایی غیر از شاه برای رفع کیش، دلگرم کننده است، اما در مثال دوم نمیتوانیم صددرصد به راه حلهای احتمالی دل خوش کنیم.
مثال شطرنج یک مسئله «خوب تعریف شده» است. اگرچه این مسئله قدری پیچیده است اما موقعیت اولیه و اقدامات احتمالی آن مشخص است و قوانینِ کاملاً استاندارد هم وجود دارد .
هدف، رفع کیش است. مهم تر از همه اینکه میدانید اگر مراحل را به درستی طی کنیم، به هدف موردنظر میرسیم.
با توجه به شاخصهای زیر، مسئلهها به دو گروه «خوب تعریف شده » و «خوب تعریف نشده2» تقسیم میشود:
1 شناسایی موقعیت اولیه
2 فهرست اقدامات یا راهبردهای در دسترس
3 تعریف دقیق هدف
4 امکان تضمین دستیابی یا عدم دستیابی به هدف
در حالی که در مثال دوم ابهامهای زیادی وجود دارد: اقدامات مشخص و استانداردی نداریم و نمیدانیم آیا استفاده از این اقدامات ما را به هدف موردنظر میرساند یا خیر؛ بنابراین،مسئله دوم از نوع «خوب تعریف نشده» است. خوب تعریف نشده به معنای پیچیده بودن و دشواری حل یک مسئله است به عبارت دیگر مسئلههای پیچیده از آنجایی که علل متعددی دارند به راحتی قابل تعریف نیستند.
فعالیت5 ـ 4
با کمک دوستان و به صورت گروه دو یا سه نفری، یک مثال از مسئلههای
«خوب تعریف شده» و «خوب تعریف نشده» بنویسید. به نمونههای زیر توجه کنید:
خوب تعریف شده: بزرگترین عدد چهاررقمی فرد چه عددی است؟خوب تعریف نشده: چرا خودروی مقابل شما متوقف شده است؟
مسئلههایی که در علوم انسانی با آنها مواجه هستیم،عمدتاً از نوع «خوب تعریف نشده »هستند؛ در حالی که مسئلههای علوم دیگر این گونه نیست. به دو مثال زیر توجه کنید.
ـ دلیل بی عدالتی و نابرابری اجتماعی چیست؟ـ علت گرم شدن کره زمین چیست؟
به نظر شما کدام یک از دو مسئله فوق «خوب تعریف شده» و کدام یک« خوب تعریف نشده »است؟ چرا؟
مراحل حل مسئله
حل مسئله دارای پنج مرحله است:
تشخیص مسئله راه به حل مناسبکارگیری ارزیابی راه حل بازبینی و اصلاح انتخاب راه حلهای راه حل جایگزین
1 تشخیص مسئله: قبل از حل مسئله، باید خود مسئله مشخص شود. فرض کنید دانش آموزی پیشنهاد میدهد که نمایشگاه علمی در مدرسه برپا کند. چه درسی را باید انتخاب کند؟ اگر درس روان شناسی را انتخاب کرد، چه موضوعی مناسب تر است؟
تشخیص دقیق مسئله اولین گام حل آن است. تشخیص مسئله با احساس مبهم از یک مسئله متفاوت است. تصور مبهم از یک مسئله،به راه حلهای منطقی و درست منجر نمیشود.
در تشخیص مسئله، بهتر است دیگران نقش راهنما داشته باشند و فرد خود آن را شناسایی کند. مشخص کردن بسیاری از مسائلی که در زندگی واقعی وجود دارند، چندان آسان نیست .
2 به کارگیری راه حل مناسب برای حل مسئله: دانش آموزی که در یادگیری درس زبان انگلیسی مشکل دارد باید برای حل آن مشکل راه حلهای مناسبی را در پیش بگیرد. یکی از این راه حلها مطالعة خُرد خُرد و راه دیگر نیز تمرین مکرر است.
3 ارزیابی راه حل: باید راه حل انتخاب شده را ارزیابی کرد. این کار باعث میشود تا ملاک روشنی برای فهم موقعیت داشته باشیم. در مثال مربوط به مشکل یادگیری زبان انگلیسی،دانش آموز باید نمرات درسش را بعد و قبل از اجرای روش مطالعه جدید مقایسه کند.
4 بازبینی و اصلاح راه حل: قدم دیگر و مهم در حل مسئله، بازبینی و اصلاح راه حل است. افرادی که مسائل را به خوبی حل میکنند، دوست دارند روشهای قبلی را بهبود بخشند و یا اصلاح کنند.
5 انتخاب راه حلهای جایگزین: کسی که با به کارگیری روش مطالعه
جدید نتوانست در درس زبان انگلیسی پیشرفت کند، باید به راه حلهای جایگزین فکر کند؛ مثلاً ممکن است به این راه حل برسد که پیشرفت نکردن او در این درس به دلیل تسلط نداشتن او بر پیش نیازهای درس بوده است.
ً
چه عواملی بر حل مسئله تأثیر میگذارند؟
هنگام خاموش شدن ماشین در حال حرکت، کدام فرد بهتر عمل میکند؟
1 مکانیک باتجربه
2 فردی که به تازگی رانندگی یاد گرفته است؟ چرا؟
توانایی حل مسئله تحت تأثیر عوامل بسیاری است. در این بخش به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
تجربه گذشته: تجربه گذشته بر توانایی ما در حل مسئله تأثیر میگذارد. کسی که روشهای حل مسئله را میداند، در موقعیتهای جدید از آنها برای حل مسئله استفاده میکند. تأثیر یادگیریهای گذشته بر حل مسئله را« انتقال» گویند. کسی که دوچرخه سواری میداند،موتورسواری را زودتر یاد میگیرد. در این مثال، تجربه گذشته فرد، یادگیری جدید را آسان کرده است. ممکن است برای شما این سؤال مطرح شود که چه نیازی به حل این همه مسئله در درسهای مختلف است؟
اثر تجربه گذشته، همیشه آسان کردن راه حل نیست. در مسئله گره زدن دو طناب، اینکه بسیاری قادر به حل آن نیستند، به این دلیل است که نمیتوانند از انبردست به عنوان یک وزنه پاندول استفاده کنند و همچنان تحت تأثیر این تجربه گذشته بودهاند که از انبردست فقط در کارهای فنی میتوان استفاده کرد.
به شکل روبه رو توجه کنید: در شکل،8 سکه را میبینید. تکلیف شما این است که در هفت دقیقه هر یک از این سکهها را به گونهای بچینید که هم زمان با سه سکه دیگر در تماس باشد. به نظر
شما راه حل این مسئله چیست؟ مسئله 8 سکه
مهمترین دلیل عدم موفقیت برخی افراد در حل این مسئله،پیروی صرف از تجربه گذشته است. تجربه گذشته در صورت بازبینی، راهگشای مفیدی خواهد بود.
فعالیت5 ـ6
به نظر شما بزرگسالان از تجربه منفی گذشته تأثیر بیشتری میپذیرند یا کودکان؟ چرا؟ آزمایش 8 سکه را روی دو فرد 01 و0 ٣ ساله اجرا کنید و نتیجه را به کلاس ارائه دهید. زمان اجرا 7 دقیقه است.
نوع نگاه به مسئله
وقتی به شدت درگیر حل مسئله هستید ولی نمیتوانید آن مسئله را حل کنید، ممکن است شخصی مثل مادرتان به شما بگوید:
« بیا از زاویه دیگری به این مسئله نگاه کنیم.»در زندگی روزمره، شبیه این جمله را زیاد میشنوید. منظور از این جمله چیست؟
نوع نگاه حل کننده مسئله، باعث میشود تا فرد در حافظه خود اطلاعات مرتبط با آن نگاه
خاص را به خاطر آورد و اقدامات احتمالی فرد توماس ادیسون مخترع لامپبرای حل مسئله، تحت الشعاع آن نگاه خاص
خواهد بود. بن بست، زمانی ایجاد میشود که حل کننده مسئله با نگاه فعلی قادر به حل آن مسئله نباشد. راه خروج از این بن بست، تغییر نگاه فرد و تغییر بازنمایی آن مسئله است.
نوع نگاه دانشمندان به مسائل با افراد عادی بسیار متفاوت بوده و به همین علت آنها قادر به اکتشافات و اختراعات زیادی در رابطه با مسائل پیش آمده بوده اند.
فعالیت5 ـ7
در شکل روبه رو نهُ )9( دایره توپر کوچک را مشاهده میکنید. با نگاه اوّل شکل یک مربع به ذهنتان میآید. در این مثال تکلیف این است که با چهار خط مستقیم، همه نه دایره توپر را به یکدیگر وصل کنید. انجام این فعالیت دو شرط دارد:
1 دستتان را از روی صفحه کاغذ برندارید؛ مسئله 9 نقطه
2 از روی یک خط مجدداً رد نشوید.
نادیده گرفتن حل مسئله برای مدت زمانی خاص
معلم ادبیات از دانش آموزان میخواهد با انتخاب موضوع مناسب، انشایی دربارة آن بنویسند .
ساعتهای زیادی را در خانه صرف حل این مسئله میکند، اما نمیتواند موضوع انشای خوبی را انتخاب کند. بعد از درگیری ذهنی زیاد به خودش میگوید:« بهتر است یک ساعت به این موضوع فکر نکنم. بعد از گذشت یک ساعت، ادامه میدهم.»
وقتی مریم بعد از یک ساعت استراحت برمی گردد، احتمالاً یک راه حل مناسب به ذهنش میآید. به نظر شما دلیل حل مسئله مریم چه بوده است؟
وقتی سماجت بر حل مسئله برای مدت زمانی نادیده گرفته میشود عواملی که مانع حل آن مسئله هستند فراموش میشود، در نتیجه هنگام مراجعه مجدد و با نبود عواملی که مانع حل مسئله میشدند حل مسئله محقق میشود. به اثر نادیده گرفتن حل مسئله برای مدت زمانی مشخص،«اثر نهفتگی » میگویند .
اگر هنگام حل مسئله، قادر به ارائه راه حل فوری نبودید، نگران نباشید. مدتی آن را کنار بگذارید و بعد دوباره تلاش کنید.
نکته
نادیده گرفتن حل مسئله برای مدتی کوتاه )اثر نهفتگی( از دیرباز سنت معمول حکما و دانشمندان بوده است. روایت شده است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا هر زمان بعد از تلاش زیاد قادر به حل مسئله پیچیدهای نبود،مدت کوتاهی آن فعالیت را متوقف میکرد و به اعمال عبادی و نماز خواندن روی میآورد. او با این عمل علاوه بر بهره مندی از اثر نهفتگی از الطاف الهی نیز بهره میجست.
روشهای حل مسئله: تحلیلی، اکتشافی
دبیر یکی از درسها، بعد از مشورت با مدیر دبیرستان، وارد کلاس میشود و به دانش آموزان خبر میدهـد که مدیـر مدرسه تـصمیم گرفته است دوشنبة هفته آینده را برای استراحت،در خارج از مدرسه باشند؛ اینکه کجا باشند به انتخاب دانش آموزان است. دبیر از دانش آموزان میپرسد: کجا برویم؟
بعد از دریافت پیشنهادهای مختلف، سه پیشنهاد نهایی میشود:
پیشنهاد اول: با توجه به نزدیک بودن هفته کتاب و نیاز آنها، دانش آموزان به نمایشگاه سالانه کتاب بروند.
پیشنهاد دوم: چون بیشتر دانش آموزان از کوهنوردی خوششان میآید، پس به کوه بروند.
پیشنهاد سوم: سکه بیندازیم و هرچه برآمد بر اساس آن عمل کنیم.
فعالیت5 ـ 8
تجربه شخصی خود از حل یک مسئله ) به یکی از روشهای: 1 سکه انداختن ٢ روش فکر کردن ٣ روش مشورت با دیگران و جمع بندی نظرات( که اخیراً قادر به حل آن شدید را به صورت یک گزارش بنویسید و برای هم کلاسیهایتان بخوانید و بگویید با کدام روش بیشتر موافق هستید؟
به سه پیشنهاد فوق فکر کنید. کدام پیشنهاد منطقی و کدام غیرمنطقی است .
پیشنهاد اول دلایل مشخصی دارد: 1 در هر سال فقط یک هفته نمایشگاه کتاب دایر است،٢ همه ما دانش آموز هستیم؛ ٣ اطلاع از آخرین وضعیت علمی و نشر جدید، ضروری است. این پیشنهاد مبتنی بر محاسبات ذهنی، قواعد منطقی و نیازسنجی واقعی است و به همین دلیل به آن روش تحلیلی حل مسئله میگویند. استفاده از روشهای تحلیلی، دستیابی به راه حل مسئله را تضمین میکند. روشهای تحلیلی، مورد قبول همه است.
پیشنهاد دوم، و به خصوص سوم، با خطا مواجه بوده، با روشهای غیرمنطقی صورت میگیرد. این قبیل روشها عمدتاً تابع نظر و احساس شخصی است و اجرای آن دستیابی به راهحل مسئله را تضمین نمیکند. به روشهای حل مسئله، که بدون دلیل و مبتنی بر احساس و نظر شخصی باشد،روشهای اکتشافی میگویند .
فعالیت5 ـ 9
با توجه به مثالهای زیر، برای هر یک از روشهای تحلیلی و اکتشافی حل مسئله، دو مثال بزنید:
مثال برای روش تحلیلی: علی از دوستانش میپرسد آیا روز جمعه برای مهمانی به خانه آنها میآیند یا خیر؟ بعد از موافقت دوستان، به سراغ خرید مایحتاج مهمانی میرود.
.......................................................................................................................................
.......................................................................................................................................
مثال برای روش اکتشافی: رامین جهت میزبانی از دوستانش، براساس تجربیات قبلی، حدس میزند که روز جمعه چند نفر به خانة او میآیند؛ بنابراین، به سراغ خرید مایحتاج مهمانی میرود.
با توجه به فعالیت ٥ـ 9 کدام یک از روشهای حل مسئله، دستیابی به راه حل را تضمین میکند؟کدام روش خطای کمتری دارد؟
هرچند استفاده از روشهای تحلیلی برای مسئله،از قواعد مشخصی تبعیت میکند و ما را در دستیابی به نتیجه کمک میکند، اما در بسیاری از موارد زمانبرَ است. به دلیل محدودیت زمانی، برخی تمایل دارند از روشهای اکتشافی حل مسئله استفاده کنند .
روشهای اکتشافی نیاز به پردازش عمیق اطلاعات ندارند و در حداقل زمان به راه حل میرسند اما اعتبار آن راه حلها با گذشت زمان به شدت متزلزل میشود.
سؤال
به نظر شما افراد عجول و کم حوصله از کدام یک از روشهای حل مسئله استفاده میکنند؟ چرا؟
در ادامه به چهار روش اکتشافی حل مسئله اشاره میشود: روش خُردکردن مسئله، روش کاهش تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب، روش بارش مغزی و روش شروع از آخر.
1ـ روش خُرد کردن مسئله: در چند ماه گذشته، پیشرفت تحصیلی سارا کند بوده است .بـرای حل این مسئله، تصمیم میگیرد هر روز ٥ ساعت بیشتر مطالـعه کند. هفته اول نتـوانست تصمیم خود را عمـلی کند. مادرش پیشنهاد کرد روز اول یک ساعت بیشتر بخواند،روز دوم یک ساعتو نیم، روز سوم دو ساعت و این روند را تا رسیدن به پنج ساعت مطالعه بیشتر ادامه دهد. سارا برای حل مسئله، از روش خُرد کردن استفاده کرده است.
در روش خُرد کردن، یک مسئله بزرگ به چندین مسئله کوچک تقسیم میشود. در این روش افراد مسئلههای کوچک راحل میکنند تا به تدریج بتوانند به حل مسئله بزرگ دسترسی یابند. آیا شما از این روش استفاده کرده اید؟ پیشنهاد میکنیم اگر با یک مسئله بزرگ مواجه هستید و نمیتوانید آن را حل کنید، از روش خُرد کردن استفاده کنید.
فعالیت5 ـ 10
مثال زیر را به دقت مطالعه کنید و به دو سؤال پاسخ دهید:
مریم شماره رمز قفل کیف جدیدش را فراموش کرده است. فقط میداند که رمز آن چهاررقمی است و هرگاه در حین امتحان به رقم صحیح برسد صدای تقّه ظریفی به گوشش میآید. مسئله اصلی، یافتن همه آن چهار رقم است .
بیشتر افراد به جای حل این مسئلة کلی، هدف کلی را به چهار مسئلة فرعی تقسیم میکنند که هر مسئلة فرعی یافتن یکی از آن چهار رقم است. هدف فرعی اول، پیدا کردن رقم اول است؛ برای رسیدن به آن راهکاری وجود دارد که عمدتاً عبارت است از چرخاندن آرام قفل و در همان حال گوش سپردن به صدای تقّه ظریف. به همین شیوه هدف دوم، سوم و چهارم را میتوانید انتخاب کنید. در نهایت با این شیوه یک مسئلة کلی حل شده است.
در این مثال از چه روش حل مسئله استفاده شده است؟ چرا؟
به نظر شما مسئلة فوق از نوع «خوب تعریف شده» بود یا «خوب تعریف نشده»؟ چرا؟ پاسخهایتان را با پاسخ هم کلاسیها مقایسه کنید.
2ـ رِوش کاهش تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب: در هر موقعیت مسئله، با دو حالت وجود مسئله )وضعیت موجود( و حالت دسترسی به راهحل )وضعیت مطلوب( مواجه هستیم. در این روش، حل کننده مسئله تلاش میکند فاصله این دو وضعیت را کاهش دهد.
تصور کنید رانندهای در یک جاده بیابانی در حال رانندگی است. به طور ناگهانی صدایی را از فضای داخل موتور خودرو میشنود. دغدغه وی شناسایی قطعهای است که ایجاد صدا کرده است. زمانی که روی صندلی خودش نشسته است قادر به حدس درستی از محل صدا نیست .او ترجیح میدهد از خودرو پیاده شده و از نزدیک موتور را مشاهده کند. با تغییر وضعیت مکانی اولیه و وضعیت مکانی فعلی مسئله روشن تر شده است.
11 فعالیت5 ـ
دانش آموزان کلاسِ، با راهنمایی دبیر، به گروههای سه نفری تقسیم شوند و هر گروه با توجه به مسئله ذکر شده، گام به گام، کارهای انجام شده با روش «کاهش تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب» برای حل آن مسئله را بنویسند.
12 فعالیت5 ـ
در زبان شیرین فارسی با داستانهایی مواجه میشویم که معماگونه بوده و از افراد میخواهند تا راه حل آن را پیدا کنند. به مثال زیر توجه کنید:
چوپانی یک گرگ و یک گوسفند و مقداری علف دارد و میخواهد هر سه را به آن طرف رودخانه ببرد. چگونه گرگ و گوسفند و علف را به آن سوی رودخانه ببرد بدون اینکه علف و گوسفند خورده شوند؟
هریک از دانش آموزان، با بررسی متون ادبی زبان فارسی، نمونهای مانند مثال فوق را بیابند و به کلاس ارائه کنند.
به مسئله برجهانوی1 در شکل پایین توجه کنید. موقعیت اولیهٔ مسئله عبارت است از ٥ حلقه که براساس اندازه به صورت نزولی از پایین به بالا روی یک میله قرار گرفته اند. در صورتی که همه حلقهها به همین ترتیب در میلة سوم قرار بگیرند، )وضعیت مطلوب( مسئله حل شده است .
در حل این مسئله باید دو شرط رعایت شود: در هر حرکت تنها یک صفحه حرکت داده شود و یک صفحه با اندازه بزرگ تر نمیتواند بر روی صفحهای کوچک تر قرار بگیرد .
مسئله برجهانوی
1ــ Hanoi Tower
به نظر شما این مسئله با چند حرکت حل میشود؟ برای کاهش فاصله وضعیت موجود و مطلوب چه گامهایی را پیشنهاد میدهید؟
3ـ روش بارش مغزی : به مسئلة زیر توجه کنید:
چه کار کنیم تا در هفته بعد که آغاز اولین هفتة زمستان است، در ساعت ورزش یک مسابقة ورزشی شاد و فرح بخش برگزار شود؟ یکی از شیوههای حل مسئله این است که همه راهحلهای احتمالی که فکر میکنیم در پاسخ به یک مسئله میتواند درست باشد، ارائه شود .
در این روش بعد از اینکه مسئله تعریف شد )مرحله 1(، سعی میشود راه حلهای مختلف ارائه شود )مرحله ٢(؛ سپس معیارهایی برای داوری درباره هر راه حل ارائه میشود. )مرحله ٣(. در نهایت با استفاده از این معیارها بهترین راه حل ارائه میشود )مرحله ٤(.
4ـ روش شروع از آخر : این روش، بیشتر، در حل مسائل ریاضی کاربرد دارد .
برای مطالعه
به شکل زیر توجه کنید. مسئله این است که با فرض مستطیل بودن شکل ABCD ثابت کنید که طول AD و BC مساوی است. اگر فردی بخواهد از آخر شروع کند، ممکن است به ترتیب زیر عمل کند:
چگونه میتوان مساوی بودن طول AD و BC را ثابت کرد؟ روش حل آن است که ثابت شود دو مثلث ACD و BCD مشابه اند. چگونه میتوان مشابه بودن این دو مثلت را اثبات کرد؟ روش این است که ثابت کنیم دو ضلع و زاویه بین آنها در دو مثلث با هم مساوی اند.
در حل این مسئله، از هدف به هدف فرعی )اثبات تشابه مثلثها( و از آن به هدف فرعی دیگر )اثبات مساوی بودن اضلاع و A Bزاویه بینشان( میرسیم و این کار را آن قدر ادامه میدهیم تا سرانجام به هدف فرعیای برسیم که
وسیله رسیدن به آن را در اختیار داریم.C D
روش «مهندسی معکوس» نمونهای از روشهای شروع از آخر است
مثال اول: یک شرکت خودروسازی تصمیم میگیرد خودروی جدیدی را تولید کند. در ابتدا با این مشکل مواجه میشود که فناوری بسیاری از قطعات آن را در اختیار ندارد. مشاور فنی این شرکت به مدیرعامل پیشنهاد میدهد از تولید قطعاتی شروع کنیم که تکنولوژی آن را در اختیار داریم. مدیرعامل تصمیم میگیرد به همین شیوه )شیوه از آخر( قطعات را تولید کند .بعد از تولید قطعات ساده تر، به تدریج و با گذشت زمان، دانش فنی شرکت نیز رشد یافته، امکان تولید قطعات پیچیده تر فراهم میشود .
مثال دوم: خیاطی که برای اولین بار طرح جدیدی از لباس خاصی را در نمایشگاه لباس میبیند تلاش میکند تا گام به گام فرایند طراحی آن لباس را از آخر به اول بپیماید .
شما تاکنون با چند روش اکتشافی حل مسئله آشنا شدید. بهتر است از روشهای تحلیلی حل مسئله استفاده کنید. اگر به هر دلیلی قادر به استفاده از روش تحلیلی نبودید، بعد از استفاده از روشهای اکتشافی،برای اطمینان صددرصدی، استفاده از روشهای تحلیلی مفیدتر است.
پیامدهای ناتوانی در حل مسئله
موفقیت در حل مسئله، خوشایند و لذتبخش است. افرادی که در حل مسئله، دانش و تجربه لازم را دارند، نسبت به دیگران احساس عاطفی مثبتتری دارند؛ آنان زندگی را شیرین میدانند و از بودن با دیگران ابراز رضایت میکنند.
1ـ ناکامی:
ناتوانی درحل مسئله، وضعیت عاطفی ناخوشایندی را ایجاد میکند که« ناکامی » نام دارد .
ناکامیهای مکرر، پیامدهای ناگواری به دنبال دارد. بسیاری از افرادی که احساس شکست میکنند، مشکلات عاطفی جدی ندارند، بلکه مهارتهای حل مسئله را نمیدانند .
ناکامی باعث پرخاشگری میشود .هرقدر شهروندان جامعه از مهارتهای حل مسئله آگاه باشند، احتمال استفاده از روشهای تهاجمی و پرخاشگری کمتر خواهد بود .هواداران تیم مغلوب در مسابقات ورزشی به جای به کارگیری روشهای درست مقابلة با شکست، وسایل و تجهیزات عمومی را تخریب میکنند؛ چرا؟
فعالیت5 ـ 14
در محیط پیرامون تان فردی را بیابید که بسیار پرخاشگر است، رفتارش را زیرنظر بگیرید .موفقیت یا عدم موفقیت او در حل مسئلههایی که با آن مواجه است را ارزیابی کنید. حاصل بررسیتان را، بدون ذکر نام، به کلاس گزارش دهید. اگر توانمندیهای لازم را داشتید، به آن فرد، برای ارتقای مهارتهای حل مسئله، مشورت بدهید.
2ـ فشار روانی:
ناتوانی در حل مسئله علاوه بر ناکامی، باعث فشار روانی٢ هم میشود. شما در فصل هشتم با عوامل ایجاد فشار روانی آشنا خواهید شد. ناتوانی در حل مسئله، فرد را از رسیدن به هدف مورد نظر بازمی دارد؛ درنتیجه، احساس فشار روانی میکند. بنابراین یکی از روشهای کاهش فشار روانی، پرورش روشهای درست حل مسئله است. افرادی که مدام در حالت فشار روانی قرار دارند، روشهای کارآمد حل مسئله را نمیدانند.
حل مسئله و سرگرمی
سعی کنید با توجه به آنچه در این فصل آموختید، راه حلهای مناسبی برای مسائل زیر بیابید.
ناصر در حیاط مدرسه به توپ ضربه میزند. توپ٥ 1 متر مسافت را طی میکند و دوباره به سوی او برمی گردد. چگونه چنین چیزی ممکن است؟ از صفر تا صد چند تا عدد یک داریم؟
شخص الف پدر شخص ب است، ولی شخص ب پسر شخص الف نیست. چگونه چنین چیزی ممکن است؟
باغداری قصد دارد چهار نهال را با فاصلة یک متر از یکدیگر در باغش بکارد. او نتوانست این مسئله را حل کند. به نظر شما راه حل این مسئله چیست؟ برخی از ماهها1 ٣روز و برخی دیگر ٣0روز هستند. چند ماه9 ٢ روز دارد؟ چگونه فردی میتواند هشت روز نخوابد؟
اگر پزشکی به شما سه قرص بدهد و بگوید که هر نیم ساعت یک قرص بخورید،چه مدتی طول میکشد تا هر سه قرص مصرف شود؟
اگر سنگ قرمز رنگی را به داخل دریای آبی رنگ پرتاب کنید، این سنگ چه میشود؟
همچنان که در مثالهای فوق مشاهده میکنیم، علت ناتوانی بسیاری از افراد در حل مسئله، نداشتن تجربة گذشته یا نگاه جدید است. کافی است با نگاه جدیدی به مسئله بنگرید در آن صورت راه حل آن آسان خواهد بود،شما پس از کشف راه حل اولین مسئله از مسائل فوق، سایر مسئلهها را راحت تر حل کردید؛ چرا؟ یکی از دلایل موفقیت شما این بود که ارائه راه حل اولین مسئله، نگاه جدیدی را ایجاد کرد.
تعریف تصمیم گیری
پدر زهرا قصد دارد تابستان امسال برای زیارت مرقد مطهر امام رضا از تهران به مشهد مقدس سفر کند. او راههای مختلف سفر را بررسی میکند. پدر زهرا پیشنهاد میکند برای صرفهجویی در زمان، به صورت هوایی سفر کنند .
مادر زهرا پیشنهاد میدهد چون تاکنون از جاده سمنان و دیگر شهرهای این مسیر مسافرت نکرده اند، از جاده سمنان بروند. زهرا میگوید چون جاده شمال بسیار لذتبخش و دیدنی است بهتر است از جاده شمال به مشهد بروند .پدر زهرا با شنیدن این دیدگاههای مختلف،در میماند که بالاخره کدام روش را انتخاب کند؟
حسین در مهر سال تحصیلی آینده وارد پایة دهم میشود. قرار است یکی از انتخابهای مهم زندگی، یعنی انتخاب رشتة تحصیلی را تجربه کند. حسین مشخصات رشتههای مختلف را تهیّه میکند. ویژگیهای هر رشته و توانمندی و انگیزه خودش را با یکدیگر مقایسه میکند .
در نهایت، به دو رشته علوم تجربی و علوم انسانی میرسد، اما با وجود تأمّل فراوان،نمی تواند یکی از آن دو رشته را انتخاب کند .این موضوع آرامش او را بر هم میزند و مانع فعالیتهای روزانه او میشود. موضوع درگیری ذهنی حسین چیست؟
درگیری ذهنی پدر زهرا و حسین به
موضوع « تصمیمگیری » مربوط میشود. تصمیمگیری یعنی« ارزیابی راههای مختلف و انتخاب بهترین راه.»
فعالیت6 ـ1
شما با دو مثال روبهرو شدید که در آنها فعالیت ذهنی فرد از نوع تصمیمگیری بوده است .شما نیز چند نمونه از «تصمیم گیری» خود را بنویسید. تصمیم گیریهای خود را با دو دانش آموز دیگر مقایسه کنید. به نظر شما کدام تصمیم گیری دشوارتر است؟ چرا؟
1
2
تصمیمگیری، عالیترین و پیچیدهترین فعالیت شناختی انسان است. به همین دلیل توصیههای زیادی شده است. حضرت علی در حکمت 371 نهج البلاغه درباره اهمیت مشورت کردن در تصمیم گیری در کلام زیبایی میفرماید:
«آن کس که از افکار و آرای گوناگون استقبال میکند، صحیح را از خطا به خوبی تشخیص میدهد.»
حضرت علی در کلامی دیگر شرط تصمیم گیری را رسیدن به یقین میداند و در حکمت
472 نهج البلاغه میفرماید: «چون به یقین رسیدید، اقدام کنید.»
در فصل گذشته با موضوع حل مسئله آشنا شدید. حل مسئله با تصمیمگیری اشتراکها و اختلافهایی دارد: تصمیمگیری، نوعی حل مسئله است؛ چون تصمیمگیرندگان با این مسئله مواجه هستند که بهترین انتخاب چیست. از این جهت، حل مسئله و تصمیم گیری، هر دو، با مسئله روبه رو هستند. تفاوتهای آن دو نیز در این است که اوّلاً: در تصمیم گیری فرد باید از بین «انتخابهای» مختلف، بهترین را برگزیند. در حالی که در حل مسئله، حل کنندگان مسئله، باید راه حلهای مسئله مورد نظر را خودشان بازآفرینی کنند. دوم اینکه در تصمیم گیری با اولویتها سروکار داریم، در حالی که در حل مسئله با راهحلها مواجه هستیم. اولویتهای یک تصمیم گیری میتواند شامل همه گزینههای احتمالی باشد؛ به عبارت دیگر هر اولویتی،فرد تصمیم گیرنده را به مقصد میرساند، ولی ممکن است اولویت مطلوب نباشد. در حالی که در حل مسئله ممکن است راه حلهای مختلفی داشته باشیم، ولی فقط یک راه است که ما را به حل مسئله میرساند. سوم اینکه دغدغه تصمیم گیرندگان، انتخاب بهترین اولویت است، در حالی که در حل مسئله، افراد به دنبال روشهای موفق و کارآمد هستند .
تصمیم گیری همه راهها برایم امکان پذیر است، ولی این از همه مطلوب تر است.
حل مسئله فقط این راه مرا به هدف میرساند.
تفاوت های تصمیم گیری و حل مسئله
تصمیم گیری حل مسئله
1 توجه به موضوع انتخابها توجه به یافتن راه حلها
2 سروکار داشتن با اولویتها سرو کار داشتن با راه حلها
3 انتخاب بهترین اولویت انتخاب راه حل منتهی به حل مسئله
انواع تصمیم گیری
مینا، برای خرید مانتو، به همراه مادرش به یک فروشگاه بزرگ میرود. وقتی طرحهای گوناگون را در رنگهای متنوع میبیند، در انتخاب، دچار مشکل میشود.
پدر مینا قصد دارد شهر جدیدی را برای سکونت خود و خانوادهاش انتخاب کند. بعد از بررسیهای متعدد، در انتخاب شیراز یا اصفهان به تردید میرسد.
برادر مینا جراح یکی از بیمارستانهای معروف تهران است. در روز گذشته با فردی مواجه شده که بیماری خطرناکی داشته است. او در بین روشهای درمانی متعدد، جراحی را بهترین اولویت میداند، اما به دلیل کهولت سن بیمار، نگران پیامدهای بیهوشی است. برادر مینا با این پرسش مواجه است که بهترین گزینه برای نجات این بیمار از مرگ قریب الوقوع چیست؟ جراحی را انتخاب کند یا دارو درمانی را؟
«تصمیمها» از نظر تعداد اولویت ها و میزان اهمیت با یکدیگر فرق دارند. هرچند مینا با اولویتهای زیادی مواجه شده است و همین امر انتخاب را برای او مشکل کرده است، اما به خوبی میداند که این نوع تصمیم گیری از نوع تصمیمگیریهای ساده اوست .
تصمیمی که پدر مینا با آن مواجه است،هرچند دارای دو اولویت است، اما یکی از تصمیمگیریهای مهم و پیچیده زندگی اوست.
تصمیمگیری برادر مینا بسیار مهم است .در این مثال شاید تعداد انتخابها یا اولویتها محدود باشد، ولی به دلیل اهمیت فراوان موضوع، نوع تصمیمگیری دشوار است.
در جدول 6 ـ1 با توجه به تعداد اولویتها و میزان اهمیت، چهارنوع تصمیمگیری مشاهده میکنید: تصمیم مهم ساده، مهم پیچیده، معمولی ساده و معمولی پیچیده. به نظر شما تصمیمگیری در کدام حالت سختتر است؟ چرا؟
دشواری یک تصمیم گیری تابع توانمندی و نگرشها و تجربیات شخصی است. در برخی از تصمیم گیریها همه افراد یکسان عمل میکنند اما در آن دسته از تصمیم گیریهایی که بعُد شخصی دارد هر فردی متناسب با ویژگیهای خودش تصمیم میگیرد.
جدول 6 ـ1ـ تقسیمبندی انواع تصمیم گیری با توجه به تعداد اولویت ها و اهمیت تصمیم
تقسیم تصمیم گیری به انواع ساده ـ پیچیده و مهم ـ معمولی براساس نوع تصمیم بوده است. امّا براساس تعداد افراد تصمیم گیرنده، تصمیم گیری به دو نوع فردی و گروهی نیز تقسیم میشود. انتخاب یک رشته تحصیلی، یک تصمیم فردی است، اما انتخاب رئیس جمهور از بین نامزدهای مختلف، یک تصمیم گروهی است .
سؤال
به نظر شما آیا تصمیم گیری فردی انسان مانند تصمیم گیری گروهی اوست یا با آن متفاوت است؟ چرا؟
فعالیت6 ـ2
با توجه به چهار مثال زیر، نوع تصمیم گیری ها را مشخص کنید. نوع تصمیم گیریموقعیت1 انتخاب بهترین دروازه بان از بین دانش آموزان مدرسهموقعیت2 انتخاب رشتة تحصیلی از بین دو رشتة نظری و فنیموقعیت3 انتخاب همسر آینده
موقعیت4 انتخاب غذای مورد نظر در یک غذاخوری
انسانها براساس چه ملاکهایی تصمیم میگیرند؟ عوامل مؤثر بر تصمیمگیری چیست؟چرا در بین رایانههای مختلف، رایانة خاصی را برای خرید انتخاب میکنید؟
قطعاً پاسخ شما به مقدار هزینه و مزایای خاص آن مربوط است به عبارت دیگر شما براساس خرد و دانش خودتان تصمیم میگیرید کدام رایانه را بخرید. در ملاک های تصمیم گیریاین مثال، ملاک تصمیم گیری شما میزان سودمندی است که انتظار دارید به آن برسید.در بعضی مواقع تصمیمگیری با
«خطر1» همراه است. در چنین حالتی اطمینان کافی به نتایج هزینه ها مزیت ها خطر تصمیمگیری وجود ندارد .
فعالیت6 ـ3
به انتخاب دبیرکلاس، دو دانش آموز یک بسته هدیه حاوی 5 بادکنک و چند قلم از نوشتافزار درسی را تهیه کنند. یکی از دانش آموزان از دیگری بخواهد بادکنکها را باد کند، هرچه بیشتر باد کند، یک هدیه بیشتر میگیرد. اگر بادکنکی ترکید، باید همه هدایای قبلی را پس دهد. نتایج آزمایش را به کلاس ارائه دهید.
1ــ Risk
همچنان که در نتایج فعالیت6 ـ3 دیدید، هر یک از دو دانش آموز نگران ترکیدن بادکنکهاست؛ چون ترکیدن مساوی با از دست دادن پاداشهای قبلی است. به همین دلیل خطر نمیکنند.
اگر ملاک تصمیمگیری، خطر« از دستدادن» است، پس چرا عدهای علی رغم از دست دادن سلامتی و از دست دادن حیثیت اجتماعی خود حاضرند دخانیات و مواد مخدّر را مصرف کنند؟ آیا میتوانید به نمونههای دیگری از تصمیمگیری، همانند اعتیاد، اشاره کنید که با وجود ضرر زیاد برخی از افراد به آن روی میآورند؟
محمد و احمد تصمیم گرفتند برای تماشای بازی تیم فوتبال محبوب خودشان به محل مسابقه بروند. آنها با تحمل مشکلات زیاد، مسیر منزل تا ورزشگاه را طی کرده، مبلغ بلیت را به سختی پرداخت میکنند. قبل از شروع مسابقه متوجه میشوند که هوا بارانی خواهد شد. این در حالی است که هیچ لباس گرمی ندارند؛ در نتیجه احتمال سرماخوردگی آنها زیاد است. برای حفظ سلامتی میتوانند به منزل برگردند و در یک فضای مناسب مسابقه فوتبال را تماشا کنند، ولی این کار را نمیکنند و در ورزشگاه باقی میمانند. وقتی از آنها سؤال شد چرا با وجود اطلاع از بارندگی و احتمال ابتلا به بیماری، تصمیم گرفتید در ورزشگاه بمانید گفتند: حالا که این همه سختی کشیدیم و پول بلیت را دادیم، پس بهتر است بمانیم.
در این مثال محمد و احمد، فقط به دلیل پرداخت هزینه قبلی، مسیر آینده را با خطا طی میکنند.
ناصر بعد از تهیه لوازم شنا در دریا به محض رسیدن به ساحل درمی یابد هوا طوفانی است .
او با وجود خطرناک بودن شنا، فقط به این دلیل که لوازم شنا را به همراه آورده و زمان گذاشته، شنا میکند. چرا؟
نمونههای بالا نشان میدهد که ملاکهای تصمیم گیری، تابع منفعت، میزان خطرناک بودن و عوامل دیگر است؟ به نظر شما آن عوامل کدام اند؟
سبکهای تصمیم گیری
به روشهای ثابت و یکنواخت تصمیمگیری افراد، «سبک تصمیمگیری» میگویند. سبکهای تصمیمگیری مختلف است. بسیاری از آنها ناکارآمد و فقط یکی بهتر از سایر سبکهاست.
همچنان که در شکل بالا دیده میشود مهمترین سبکهای تصمیم گیری به پنج دسته تقسیم میشوند.
سبک تصمیم گیری تکانشی
فرید جوان 81 سالهای است که به ماشینهای جدید و آخرین مدل علاقه و توجه خاصی دارد. روزی در خیابان ماشین جدیدی را میبیند که به شدت توجه او را جلب میکند. راننده ماشین بدون اینکه سوئیچ را بردارد یا آن را خاموش کند، برای خرید بیرون آمده و به طرف مغازه میرود .فرید، ناگهان و بدون توجه به عواقب خطرناک کارش، سوار ماشین شده، به سرعت آن را میراند.
مردم، با داد و فریاد صاحب ماشین، شروع به تعقیب فرید
می کنند. فرید به دلیل عجله و ترس، با چند عابر برخورد میکند و بالاخره متوقف میشود. به این ترتیب فرید در زمان کوتاهی از یک نوجوان معمولی به یک سارق و قاتل تبدیل میشود.
سبک تصمیمگیری فرید از نوع تکانشی بوده است. در این سبک، فرد به صورت ناگهانی و باعجله و بدون محاسبه تصمیم میگیرد. در میان نوجوانان این گونه سبک تصمیمگیری،زیاد دیده میشود که بلافاصله با پشیمانی همراه است.
برای بر مطالعه اساس گزارش محاکم قضایی در 2 قتلهایی که اتفاق میافتد، قاتل و مقتول همدیگر را نمیشناسند. یعنی از 3قبل هیچ نقشهای برای کشتن ندارند .
فقط در یک موقعیت معمولی، مثلاً برخورد جزئی دو خودرو در یک تصادف، به دلیل سبک تصمیم گیری تکانشی، واقعهای خطرناک شکل میگیرد.
فعالیت6 ـ4
به تصمیمگیریهایی که در سه ماه اخیر داشته اید فکر کنید. یک تصمیم گیری تکانشی را بنویسید و پیامد ناگوار آن را مشخص کنید. یک دانش آموز، در صورت تمایل،تصمیم تکانشی خود را مطرح کند.
سبک تصمیم گیری احساسی
ریحانه 81 سال دارد. وی فرزند یک خانواده آبرومند است. هنگام برگشت از کلاس زبان، سوار یک خودروی شخصی میشود. راننده جوان با او سر صحبت را باز میکند و این شروعی برای آشنایی بیشتر آنها میشود؛ ریحانه احساس میکند به او علاقه مند شده است و مایل است با او ازدواج کند با آنکه شرایط خانوادگی، فرهنگی و مالی ریحانه با آن جوان تفاوتهای بسیاری دارد و با وجود مخالفتهای خانوادگی، با یکدیگر ازدواج میکنند .
با گذشت زمان به تدریج مشکلاتی به وجود میآید و ریحانه هر روز تجارب منفی بیشتری را در زندگی مشترک حس میکند و احساس تنهایی میکند. بعد از مدتی کوتاه، ریحانه متوجه میشود که ملاک تصمیم گیریاش صحیح نبوده است و میبایست با افراد خبره بیشتری مشورت میکرد.
ـ آیا همه تصمیم گیریها به راحتی قابل جبران است؟
سبک تصمیمگیری ریحانه، احساسی بوده است. در این سبک، ملاک تصمیمگیری،عواطف و هیجانات زودگذر است. در تصمیمگیری برای ازدواج، احساسی عمل کردن میتواند پیامدهای ناگوار داشته باشد. احساسات، به دلیل زودگذر بودن، نمیتواند زیربنای تصمیم گیری باشد. تصمیم گیری یک امر مهم و پایدار است و همه ابعاد زندگی را در برمی گیرد؛ در نتیجه،به روشهای پایدار و ماندنی نیاز دارد.
برای مطالعه
شاید شما از طریق رسانهها شنیده باشید که در بعضی از مناطق کشورمان
نسبت طلاق به ازدواج 41 است؛ یعنی به ازای چهار ازدواج یک طلاق ثبت شده است. آیا همة این افراد مشکلات اقتصادی و مسکن دارند؟ ـ آیا همگی از روشهای درست حل مسئله استفاده کرده اند؟ ـ آیا در تصمیم گیریهای خود با افراد صاحب نظر و باتجربه مشورت کرده اند؟
ـ بررسی کنید طلاق در بین اقشار مرفه بیشتر است یا سایر اقشار جامعه؟
فعالیت6 ـ 5
آیا تا به حال تصمیمگیری مبتنی بر احساسات و هیجانات داشته اید؟ یک مورد را بنویسید و پیامدهای ناگوار آن تصمیم را برای دانش آموزان کلاس تعریف کنید .
تصمیم احساسی:...........................................................................................................
پیامدهای منفی تصمیم احساسی: ................................................................................
فعالیت درمنزل
در متون دینی همواره به پرهیز از تصمیم گیری احساسی اشاره شده است. با مراجعه به قرآن کریم یا سخنان بزرگان دینی، یک متن کوتاه در این باره یادداشت کنید و برای دیگر هم کلاسیها بخوانید.
سبک تصمیم گیری وابسته
مریم قرار است مدرسه محل تحصیل خود را انتخاب کند. دوستان نزدیک او به مدرسهای رفتهاند که با منزل مریم فاصله نسبتاً زیادی دارد. مریم، به دلیل وجود دوستانش در آن مدرسه،همان مدرسه را انتخاب میکند، بدون اینکه به مسافت، هزینه و دیگر مسائل توجهی بکند .بعد از گذشت یک سال از تحصیل در رشته ریاضی، مریم از ادامه تحصیل منصرف شده و رشتة دیگری را انتخاب میکند.
سبک تصمیمگیری مریم از نوع «وابسته » بوده است؛ یعنی به جای فکر کردن، از دیگران کورکورانه اطاعت کرده است. در این روش دلیل انتخاب فرد این است که دیگران چنین تصمیمی گرفته اند، در حالی که انتخاب دیگران ممکن است برای ما انتخاب مناسبی نباشد.
فعالیت6 ـ 6
آیا تا به حال تصمیم گیری از نوع وابسته داشته اید؟ یک مورد را بنویسید و نتیجه آن را برای دیگر دوستان تعریف کنید.
تصمیم وابسته:..............................................................................................................
پیامدهای منفی تصمیم وابسته: ...................................................................................
سبک تصمیم گیری اجتنابی
ساسان اخیراً با چند نفر دوست شده است. وی در روزهای نخست از این موضوع ابراز رضایت میکرد، اما به تدریج متوجه شد که دوستان جدید وی رفتارهای شایستهای ندارند .
گاهی سیگار میکشند، از واژگان نامناسب استفاده میکنند و مردم آزاری میکنند. در نتیجه،ساسان تصمیم گرفت این گروه را ترک کند، ولی با وجود گذشت روزهای زیادی از این ماجرا، هنوز موفق به انجام این تصمیم نشده است و هر روز عملی کردن تصمیم خود را به روز دیگری محوّل میکند.
سبک تصمیم گیری ساسان از نوع« اجتنابی2» است. در این سبک، فرد قصد دارد تصمیم بگیرد، ولی هیچ گاه تصمیم وی عملی نمیشود. به عبارت دیگر، فردی که دارای این سبک،تصمیم گیری است «دست، دست میکند» و «کار امروز را به فردا میاندازد». افرادی که دارای این سبک تصمیم گیری هستند، بر این باورند که همه چیز خود به خود درست میشود؛ در نتیجه، زمان را از دست میدهند و مشکل آنها بیشتر میشود.
فعالیت6 ـ7
برای سبک تصمیم گیری اجتنابی در زمینه درس خواندن، نمونهای ذکر کنید و بگویید این سبک چه پیامدهایی برای شما داشته است؟
تصمیم گیری اجتنابی:....................................................................................................
پیامدهای منفی تصمیم گیری اجتنابی: ........................................................................
سبک تصمیم گیری منطقی
زهرا دانش آموز پایة دوازدهم است و قصد دارد پس از موفقیت در امتحان ورودی دانشگاه رشتة دانشگاهی خود را انتخاب کند. او برای این تصمیمگیری همة رشتههای مورد علاقهاش را بررسی و با مشورت مشاور مدرسه ویژگیهای هر یک را مطالعه میکند. و همچنین با پدر و مادرش مشورت
می کند، علایق و انگیزههای خود را در کنار سایر اطلاعات قرار میدهد و در نهایت، یک رشته را برمی گزیند. زهرا میداند که پشتکار و تلاش، آینده تحصیلی و شغلی وی را رقم میزند.
سبک تصمیمگیری زهرا از نوع «منطقی1» یا «عقلانی» است. سبک تصمیم گیری منطقی، بهترین شیوۀ تصمیم گیری است. زیربنای این تصمیمگیری، نه عجله و شتاب، نه احساسات و هیجانهای زودگذر، نه اطاعت و پیروی کورکورانه و نه اجتناب، بلکه اندیشیدن است. در این سبک، تصمیم گیرنده تمامی راهکارهای ممکن را میسنجد. سبک تصمیمگیری منطقی نه تنها در عوامل زیربنایی با سایر سبکها فرق دارد، بلکه تابع یک روش قاعده مند و منظم است. در این سبک، فرد پله پله و طبق قوانین پیش میرود.
فعالیت6 ـ 8 فعالیت درمنزل
شما در این درس با انواع سبکهای تصمیمگیری آشنا شدید. برای هر یک مثال بزنید.
سبک تصمیم گیری تکانشی:.........................................................................................
سبک تصمیم گیری احساسی:.......................................................................................
1ــ Rational
سبک تصمیم گیری اجتنابی:.........................................................................................
سبک تصمیم گیری وابسته:...........................................................................................
سبک تصمیم گیری منطقی:..........................................................................................
مراحل تصمیم گیری
برای رسیدن به نتایج مطلوب، هر نوع تصمیم گیری باید مرحله به مرحله پیش رود. در جدول 6 ـ2 مراحل تصمیمگیری، به ترتیب، آمده است.
جدول 6 ـ 2 ـ مراحل تصمیم گیری
مراحل اقدام مورد نیاز مثال توضیحی
1 شناسایی و تعریف تصمیم مورد نظر انتخاب رشته تحصیلی
2 تصمیمشناسایی تعداد انتخابها یا اولویتهای آن چهار انتخاب انتخابرشته تحصیلی دورۀ دوم متوسطه از بین
3 بیان ویژگیهای هر انتخاب یا اولویت بررسی دروس هر رشته و …
4 ارزیابی پیامدهای هر انتخاب یا اولویت امنیت شغلی و علایق تحصیلی
5 اجرای بهترین اولویت انتخاب رشتة علوم انسانی
6 تعهد و پایبندی به اجرای اولویت مورد نظر مطالعه دقیق هدفمند و کارآمد دروس این رشته
7 بررسی پیامدها و نتایج اجرای اولویت مورد نظر پیشرفت تحصیلی مطلوب و ابراز رضایت تحصیلی
همچنان که در جدول6 ـ2 میبینید، در گام نخست باید تصمیم موردنظر تعریف شود؛ مثلاً موضوع تصمیم میتواند انتخاب رشته تحصیلی باشد. مرحله بعد تعداد رشتههای انتخابی است. در مرحله سوم فرد باید ویژگیهای هر یک از رشتههای تحصیلی را استخراج کند. در مرحله چهارم فرد باید به ارزیابی پیامدهای انتخاب رشته تحصیلی انتخابی بپردازد و همینطور تا مرحله هفتم پیش رود.
فعالیت6 ـ 9
با یک مثال، مراحل تصمیمگیری را یک به یک اجرا کنید. سعی کنید مثال تان واقعی باشد؛مانند خرید یک رایانه، یا یک شلوار و یا …
موانع تصمیم گیری
گاهی مراحل تصمیمگیری به موانع تصمیم گیریدرستی انجام نمیشود و تحت تأثیر روشهای غلط، نتایج منفی به بار میآورد. یکی از این روشهای غلط «سوگیری تأیید1» است. در این
قاعده غلط، فرد از اطلاعاتی که دیدگاهش را تأیید کند، استفاده میکند. مانند کسی که با وجود دسترسی به شواهد ناراستی یکی از همشهریانش، همچنان بر این باور است که همشهریان وی عاری از خطا هستند.
«اعتماد افراطی» روش غلط دیگری است که مانع تصمیم گیری میشود. برخی از تصمیمگیرندگان، به قضاوتها و روشهای تصمیمگیری خود اعتماد بیش از حد دارند. در نتیجه تصمیم گیری آنها غلط از آب درمی آید. برای مثال دانش آموز زرنگی فکر میکند در همه جا با اندک مطالعهای بهترین نتیجه را به دست میآورد.
کوچک شمردن خود، دست کم گرفتن خود، عصبانی بودن، ترسو بودن و« اعتماد به نفس پایین» مانع تصمیمگیری درست میشود. بسیاری از تصمیمگیریهای مهم، علاوه بر دانش لازم، به اعتماد به نفس قوی نیاز دارد. تصمیم گیرندهای که اعتماد به نفس کمی داشته باشد،نمی تواند در فرایند تصمیمگیری موفق باشد.
سؤال
به نظر شما علاوه بر عوامل فوق، چه عوامل دیگری مانع تصمیمگیری کارآمد و مفید میشود؟
1ــ Conifrmation Bias
«کنترل نکردن هیجانات» عامل مهم دیگری است که مانع تصمیم گیری موفق میشود. در موقعیت تصمیم گیری،با افراد و حالتهای مختلفی مواجه میشویم. افراد مختلف،واکنشهای هیجانی متفاوتی در ما ایجاد میکنند. این واکنشهای عاطفی، به دلیل زودگذر بودن، نمیتواند ملاک
تصمیم گیری باشد. افرادی که قادر به کنترل هیجانهای خویش نباشند، به طور مداوم با شکست در تصمیم گیری روبه رو میشوند؛ مانند مربی فوتبالی که به دلیل ابراز احساسات منفی تماشاگران، بهترین بازیکن زمین را تعویض میکند.
فعالیت6 ـ10
کدام یک از موانع ذکر شده، در تصمیم گیری شما اثرگذار بوده است؟ برای آن مثالی بزنید و پیامد تصمیم گیری خود را بنویسید.
پیامدهای ناتوانی در تصمیم گیری
در یک آزمایش جالب، آزمایشگر در فضای آزمایشگاه به سگ آموخت تا با دیدن شکل دایره، پاسخ مورد نظر را ارائه دهد. سگ نباید به شکلی غیر از دایره، مثلاً شکل مربع، آن پاسخ را بدهد. بعد از کوششهای مختلف، سگ پاسخ درست را یاد گرفت. آزمایشگر بعد از هر پاسخ درست یک تکه غذا به حیوان میداد. بعد از اینکه پاسخ به شکل دایره و پاسخ ندادن به غیر از شکل دایره خوب آموخته شد، محقق به جای دایره از بیضی استفاده کرد. در این حالت حیوان مردد شده و به جای پاسخ دادن، زوزه میکشید و پای به زمین میکوبید. چون دایره برخلاف
مربع، به راحتی با شکل بیضی قابل تشخیص نبود، در این حالت حیوان قادر به تصمیم گیری نبوده، یعنی حالت «تعارض1» را تجربه کرده است.
وقتی در موقعیتی باشیم که حتماً باید تصمیم بگیریم ولی قادر به تصمیم گیری نباشیم،حالت عاطفی ناخوشایندی را تجربه میکنیم که «تعارض» نام دارد. تعارض، محصول ناتوانی در تصمیم گیری است. مواجه شدن پی در پی با تعارض، به بهداشت روانی ما لطمه میزند .
تعارض انواع مختلفی دارد. در ادامه مطالب، با ارائه سه مثال، به سه نوع تعارض اشاره میشود:
مثال اوّل: کامبیز به ادامه تحصیل در رشتة روان شناسی علاقه مند است. از طرفی تمایل دارد هم زمان با ادامه تحصیل، یک دورۀ آموزشی حسابداری را نیز طی کند. کارورزی در دورۀ حسابداری تمام وقت است و در نتیجه کامبیز باید یکی از دو موضوع دوست داشتنی خود را انتخاب کند. وی تردید دارد کدام یک را برگزیند.
در این مثال کامبیز دچار «تعارض» شده است. تعارض وی ناشی از ناتوانی در تصمیم گیری برای انتخاب دو موضوع جذاب و خواستنی است. به این نوع تعارض اصطلاحاً «تعارض گرایش ـ گرایش» گویند.
فعالیت6 ـ11
با مرور تجارب روزهای گذشته خود، برای تعارض گرایش ـ گرایش سه نمونه بیان کنید.
................................................................................................................................ 1
................................................................................................................................ 2
................................................................................................................................ 3
مثال دوم: آرش در رشته ریاضی فارغ التحصیل شده است. وی به مهندسی برق علاقه زیادی دارد. او در آزمون سراسری در دانشگاه یک شهر دوردست در رشته مورد علاقهاش پذیرفته شده است. شرط ضروری برای ادامه تحصیل در رشته برق، دوری از خانواده است. به همین دلیل وی در تصمیم به اینکه به آن شهر دوردست برود یا خیر، دچار سردرگمی شده است.
1ــ Conlfict
موقعیت تصمیمگیری آرش، با تعارض بین دو امر خواستنی )رشته مورد علاقه( و ناخواستنی
)دوری از خانواده( مواجه است. به این نوع تعارض اصطلاحاً «تعارض گرایش ـ اجتناب» گویند.
فعالیت6 ـ12
آیا شما تاکنون در موقعیت تصمیمگیریِ مربوط به تعارض از نوع گرایش ـ اجتناب قرار گرفته اید؟ آن موقعیت را بنویسید و برای دیگر هم کلاسیها بخوانید.
مثال سوم: نیلوفر مدتی است دچار سرماخوردگی شدید و کلافه کنندهای شده است. برای نجات از این وضعیت به پزشک خانوادگی خودش مراجعه میکند. پزشک برای نیلوفر آمپول تجویز میکند. اما او از آمپول میترسد. نیلوفر مردّد شده است که حالات ناخوشایند بیماری را بپذیرد و یا درد ناشی از تزریق آمپول را؟
در مثال فوق، تعارض ایجاد شده از نوع« اجتناب ـ اجتناب» است. در این حالت هر دو گزینه، نامطلوب و ناخواستنی است و فرد مجبور به انتخاب یکی از آنهاست.
یکی از روشهای درمانی رایج برای معالجه بیماران سرطانی، شیمی درمانی است. این روش درمانی اثرات جانبی فراوانی دارد که بسیاری از آنها ناخوشایند است. درد ناشی از بیماری و مواجه شدن با پیامدهای نامطلوب شیمی درمانی هر دو نامطلوباند که نمونه دیگری از تاکنون با سه نوع «تعارض»، که به دلیل ناتوانی در تصمیمگیری پدید میآید، آشنا شدید .اگر فردی، به صورت مداوم و پیدرپی، تعارضهای مختلفی را تجربه کند، دچار آسیبهای روانی و جسمانی میشود. در درس هشتم درباره ارتباط بین سلامت جسمانی و ویژگیهای روانی، بحث خواهد شد.
موفقیت یک انسان و حتی یک جامعه به چگونگی« تصمیمگیری» آنها بستگی دارد .
نه تنها موفقیت، بلکه سلامت یک فرد تابع تصمیم گیریهای وی است. تصمیمگیریهای شتابزده و بدون تفکر، علاوه بر آسیب فرد، آسیبهای روانی ـ اجتماعی همچون اعتیاد، ایدز،بزهکاری، خشونت، بیبندوباری و تصادفات جادهای را به دنبال دارد.
شما در این درس، به اختصار، با مبانی نظری و علمی تصمیمگیری آشنا شدید. تصمیمگیری یک مهارت است. هر فردی که دارای مهارت تصمیمگیری باشد، بیشتر از دیگران از آسیبهای روانی ـ اجتماعی آن، در امان خواهد بود. در ادامه چند پیشنهاد برای ارتقای مهارت تصمیمگیری ارائه میشود.
1ـ تصمیم مورد نظر را به خوبی بشناسید. قبل از هر اقدامی، تعریف دقیقی از تصمیم مورد نظر ارائه دهید. هرچه موضوع تصمیم گیری دقیقتر باشد، اقدامهای بعدی هم شفافتر خواهد بود.
2ـ از سبک تصمیمگیری منطقی استفاده کنید. در بین سبکهای مختلف تصمیمگیری،بهترین سبک، از نوع منطقی است. شاید همه ما در برخی موقعیتها مجبور شویم از سایر سبکهای تصمیمگیری استفاده کنیم، ولی باید به خاطر داشت سبک غالب هر فردی باید از نوع تصمیمگیری منطقی باشد. به خصوص در تصمیم گیریهای مهم، استفاده از سبکهای غیرمنطقی آسیب زا و خطرآفرین است.
3ـ در تصمیم گیری های پیچیده و مهم از روش های میان بر استفاده کنید. فرض کنید پدر شما قصد دارد یک آپارتمان 100 متری دو خوابه دارای پارکینگ خریداری کند. وی با 100 آگهی فروش مواجه میشود. بررسی همه آنها سخت است. استفاده از روش میان بر
« حذف تکتک جنبهها» کمک کننده خوبی است. مثلاً اول هر آپارتمانی که بیشتر و کمتر از
100 متر است را حذف میکند. گام بعدی این است که فقط آپارتمانهای دو خوابه را انتخاب کند. در گام بعد، آن دسته از آپارتمانهای 100 متری دو خوابه که دارای پارکینگ هستند را بررسی میکند. در نهایت، پدر شما باید آپارتمان مورد نظر خودش را در بین 51 ساختمان انتخاب کند. تصمیم گیری آپارتمان مورد نظر در بین 51 گزینه، به مراتب، راحتتر از 100 گزینه است.
4ـ موقعیت های پرخطر را بشناسید. برای نمونه، فهرستی از موقعیتهای پرخطر کودکان و نوجوانان عبارتاند از:
صحبت کردن با افراد غریبه راه دادن افراد غریبه به منزل مخفی کردن موضوع مهم از والدین به تنهایی در فضای تاریک رفتن رفتن به خانه غریبه سوار ماشین غریبه شدن
مصرف سیگار پاسخ به پیامهای ناشناس در فضای مجازی مصرف مادهای که خود نمیداند چیست؟ پاسخ عاطفی غیرمعمول به دیگر افراد اذیت و آزار دیگران اعتماد بیش از حد به دیگران
شما، علاوه بر موقعیتهای پرخطری که ذکر شد، چه موقعیت پرخطر دیگری را میشناسید؟ آنها را برای هم کلاسیهای خود بگویید و بهترین شیوه تصمیمگیری آن موقعیت را به بحث بگذارید.
انگیزه و نگرش
مینا دانش آموز پایۀ یازدهم است. او میخواهد در امتحانات نهایی از دانش آموزان ممتاز منطقۀ خود باشد، به همین دلیل تمام وقت و توان خود را بسیج کرده تا به این هدف برسد. برخلاف اوهانیه دوست هم کلاسی اش،علاقهای به درس و مدرسه ندارد و تکالیف مدرسه را به اجبار انجام میدهد.
به نظر شما چرا بعضی افراد دوست دارند برای کم کردن
مشکلات دیگران به آنها کمک کنند و بعضی دیگر تنها به رفاه و آسایش خود فکر میکنند؟ چرا بعضی شاداب و پرانرژیاند و برخی بی حوصله و بی انرژی؟ علت این همه تفاوت در رفتار چیست؟
همه پرسشهای فوق در پاسخ به «چرایی »رفتار مطرح میشود. جست وجوی علت رفتار، در واقع، به معنای توجه به عوامل انگیزشی آن رفتار است. انسان و حیوان،در پاسخ به نیازهای زیستی، عوامل انگیزشی مشترکی دارند، اما انسان، برخلاف حیوان، تابع عامل توانمندتری است که «نگرش» نام دارد.
حسین در هفته گذشته با والدینش مشورت میکرد تا وقت آزادش را با کارکردن در مغازه آهنگری عمویش بگذراند. پدر حسین گفت: «شما هیچ نیاز مالی نداری. بهتر است همه اوقات خودت را به مطالعه بپردازی» حسین در پاسخ میگوید: «من میخواهم روی پای خودم بایستم. پول حاصل از زحمات خودم به من عزت نفس میدهد .»آیا پاسخ حسین به نیازهای زیستی وی مربوط است؟ آیا حیوانات هم این گونه پاسخ میدهند؟
در بررسی چرایی رفتار گاه به عواملی توجه میشود که فراتر از نیازهای زیستی و مادی انسان است .به مجموعه عوامل فرازیستی که باعث به حرکت در آوردن رفتار و شناخت ما میشود، نگرش میگویند.
تشنگی و نیاز به سیراب شدن است که ما را همواره به سوی آب میکشد و در ما حرکت و جنبش ایجاد میکند .
حیوان و انسان، هردو، تشنه میشوند. هر دو به سمت آب میروند و میخواهند عطش خود را برطرف کنند. آیا بین برطرف کردن نیاز آدمی به آب با حیوان تفاوتی وجود دارد؟ تفاوت در چیست؟ اگر این انسان یک مادر باشد و در بیابان مقدار کمی آب همراه داشته باشد چه چیزی موجب میشود تا خود از نوشیدن آب سرباز زده و کودکش را سیراب کند؟ مگر مادر تشنه نیست و نیاز به آب ندارد؟ این از خود گذشتگی انسانها در شرایط سخت، بیانگر چه تفاوت مهمی میان انسان و حیوان است؟
با توجه به نکات مطرح شده به این سؤالات پاسخ دهید.
رفتاری که از انسان و حیوان در چنین شرایطی سر میزند چیست؟ انسان و حیوان از رسیدن به آب چه هدفی را دنبال میکنند؟ چه چیزی موجب حرکت انسان و حیوان به سمت آب میشود؟ چرا مادر تشنه، کودک را در نوشیدن آب بر خود مقدم میدارد؟
تفاوت انسان و حیوان به عنوان دو موجود زنده، این است که انسان فقط،صرفاً مانند حیوان،بر اساس غریزه و خواسته قدم بر نمیدارد، بلکه در کنار خواستهها آنچه که رفتار او را کنترل میکند، نگرش است؛ یعنی باوجود تشنگی نمینوشد و یا در صورت احتیاج شدید به پول و غذا، دیگری را بر خود مقدم میشمارد و این را فضیلت به حساب میآورد. چه بسا فردی با وجود خستگی زیاد و نیاز شدید به خواب، با بررسی موقعیت و جایگاهی که دارد، خواب خود را به صورت ارادی به تأخیر میاندازد و حضورش در آن موقعیت را )مثلاً در مهمانی، عزا، عروسی دوستان و ...( ترجیح میدهد؛ زیرا خواب یک نیاز فردی است، ولی احترام به جمع یک خواسته اجتماعی است و فرد براساس اراده خود، به احترام دیگران، خواسته جمعی را به خواسته فردی ترجیح میدهد.
عوامل شکل دهنده به رفتار انسان، علاوه بر عوامل انگیزشی )زیستی(، تابع عوامل مختلف نگرش افراد هم است. عوامل شکل دهنده نگرش، متنوع است و تحت تأثیر نظام شناختی فرد، باورها و ارزشهای او قرار دارد. ما در این فصل به برخی از مهمترین عوامل ایجاد نگرش اشاره میکنیم.
انگیزه1
عاملی که ما را برمی انگیزد، به حرکت وا میدارد و به سوی رفتار معین سوق میدهد را انگیزه گویند.
انگیزه چیزی است که ما را به حرکت در میآورد و مسیری که باید طی کنیم را معین میکند.
انگیزهها میتوانند، از نظر جهت و شدت، در افراد متفاوت باشند.
به مثال زیر توجه کنید:
ماشین برای حرکت به موتور و نیروی محرکه نیاز دارد. انسان نیز برای حرکت و انجام یک رفتار به موتور حرکتی نیاز دارد. موتور حرکتی انسان انگیزه است .انگیزه سبب میشود که فرد کاری را انجام دهد و رفتاری را از خود نمایان سازد. این انگیزهها هم درونی است و هم توسط عوامل بیرونی برای انسان ایجاد میشود .
اگر خودت حق انتخاب داشته باشی، دوست داری جای کدام یک از ماشینها باشی؟ چرا؟ این تصاویر چه ارتباطی با موضوع انگیزه دارد؟
1ـ Motivation
انگیزههای بیرونی1 ـ انگیزههای درونی2
با انگیزههای بیرونی چه چیزی را به دست میآوریم و با انگیزههای درونی چه چیزی را؟ کدام یک مهم تر است؟ چرا؟
در انگیزه بیرونی، عامل خارجی فرد را به انجام دادن کاری خاص بر میانگیزد.
در انگیزه درونی، فرد کار یا فعالیت را به خاطر خود آن چیز انجام میدهد، زیرا به آن کار علاقه دارد، برایش جالب است و با نیازهای فطری او مطابقت دارد. به عبارت دیگر، منبع انگیزش بیرونی در پاداش و لذتِ خارج از فرد قرار دارد؛ در حالی که در انگیزش درونی، منبع لذت در خود تکلیف است .
علاقه مندی یک فوتبالیست ماهر به بازی خوب، تحت تأثیر وعده و وعیدهای باشگاه برای دریافت پاداش و دستمزد بیشتر است. این، نمونهای از انگیزه بیرونی است؛ در حالی که گروهی نوجوان در حیاط خانه با یکدیگر فوتبال بازی میکنند و با وجود گرسنگی زیاد، حاضر به ترک بازی نیستند و کسی هم برای بازی به آنها پاداشی نمیدهد، در این فعالیت، منبع انگیزشی در خود فعالیت است .
سؤال
به نظر شما ماندگاری رفتارهای کدام یک از دو بازیکن بیشتر است؟ فعالیت7ـ1
کدام یک از موارد زیر انگیزه بیرونی است و کدام یک درونی؟ هر یک از افراد با تلاش خود چه چیز یا چیزهایی به دست میآورند؟
نمونهها یا انگیزه درونیبیرونی چیزی میکه به آورنددست
علی اتاقش را تمیز میکند تا والدینش او را به سینما ببرند.
زینب، که دانشجوی معماری است، برای ساخت یک ماکت ساختمان به قدری از خود علاقه نشان میدهد که گذر زمان را احساس نمیکند و اغلب تا ساعت 3 نیمه شب، بیدار میماند .
1ـ Extrinsic motivation 2ـ Intrinsic motivation
نگرش
چرا یکی حاضر است در گرمای طاقت فرسای تابستان، با وجود تشنگی فراوان، روزه بگیرد، ولی دیگری توجه به خواستههای جسمانی را ترجیح دهد؟ انگیزه افراد از این اعمال )خوردن یا نخوردن(، چیست؟
بزرگسالان بر خلاف کودکان و حیوانات، علت رفتار خود را فراتر از نیازهای زیستی میدانند؛ به عبارت دیگر، وقتی از آنها میپرسیم چرا دیگری را بر خود مقدم میدارید، پاسخی که به این قبیل «چرا»ها میدهند، به عواملی همچون گرسنگی و تشنگی ارتباط ندارد. به این گونه عوامل ایجاد کننده رفتار«، نگرش» میگویند .
نگرشها در شکل دهی به رفتار انسان، به دو صورت مثبت و منفی عمل میکنند .
مهمترین عوامل نگرشی )مثبت و منفی( عبارتاند از: باورها و نظام ارزشی فرد، اراده،هدفمندی )انتخاب هدف(، ناهماهنگی شناختی، ادراک کنترل و ادراک کارایی )احساس کارایی(، اسناد و درماندگی آموخته شده.
1 باورها و نظام ارزشی فرد
اعتقاد قوی به چیزی که شناخت داریم، نظام باورهای ما را شکل میدهد. اگر این اعتقاد را داشته باشیم که برای موفق شدن، تلاش و سخت کوشی شرط ضروری است، در واقع باور داریم که با پشتکار موفقیت حاصل میشود.
در دنیای فعلی برای اینکه« هر ملتی بمانند، باید بدانند» در این مثال این باور وجود دارد که شرط سرافرازی یک ملت دانایی است. بنابراین، باور عبارت است از:« اعتقاد راسخ و واقعی به بودن یا نبودن چیزی یا انجام پذیربودن یا انجام ناپذیر بودن کاری.»
نظام باورهای هر فرد و جامعه، موتور محرکه قوی جهت دستیابی به هدفهای فردی و جمعی است. نظام باورهای همه افراد به وسیله ارکانی همچون خانواده، مدرسه، اجتماع و در نهایت به وسیله خود فرد ساخته میشود.
به این دو مورد توجه کنید:
1ـ شاید داستان فالکونها را شنیده باشید. فالکونها گروهی بودند که برای اولین بار به قطب جنوب رفتهاند وقتی به قطب جنوب رسیدند بعد از مدت کوتاهی همه مواد غذایی و امکانات لازم را از دست داده بودند. حتی غذای کافی برای زنده ماندن نداشتند. اما چیزی که آنها را زنده نگه داشت این باور بود که بالاخره نجات مییابند. فالکونها علی رغم همه مشکلات در دمای منفی 52 درجه سانتی گراد به مدت 31 روز زنده ماندند تا اینکه بالاخره نجات پیدا کردند.
2ـ شما دانش آموزان اخبار جنگ تحمیلی را از رسانههای مختلف شنیده اید. در این جنگ همۀ قدرتهای بزرگ دنیا از دشمن حمایت کردند .علی رغم تنگناهای اقتصادی که انقلاب با آن درگیر بود این باور که،ما بر حقیم و پیروزیم مدافعان کشور را توانمند ساخته، تا اینکه بالاخره پیروز شدند.
در مثالهای فوق به اثر نیرو بخشی باورهای مثبت و سازنده اشاره شد. اگر باورهای غلط شکل بگیرد حتی اگر توانایی انجام کاری را داشته باشیم باز نمیتوانیم با موفقیت آن کار را انجام دهیم. عوامل فردی همچون احساس ناتوانی، ناامیدی، بی ارزشی و عوامل بیرونی همچون تحقیر دیگران، عدم حمایت اجتماعی و ... باعث شکل گیری باورهای غلط میشود.
فعالیت7ـ3
به جمله زیر توجه کرده و به سؤالات پاسخ دهید.
« شهر ما خانه ماست»
ـ آیا شما به این جمله باور دارید؟ـ پیامد این باور شما چه چیزی خواهد بود؟
ـ این باور چه تغییری در رفتار شما ایجاد میکند؟
در خصوص رفتار شهروندی به چند نمونه از این باورها اشاره کنید. مانند: ارائه بلیت یا کارت نشان دهندۀ شخصیت خوب شماست.................................................................... .
2 اراده1
نیک وی آچیچ: لحظهای چشمانتان را ببندید و فکر کنید دست ندارید. نمیتوانید چیزی را با انگشتانتان لمس کنید یا با دوستانتان دست دوستی بدهید و یا مادرتان را در آغوش بگیرید. حال تصور کنید پا ندارید .نمی توانید راه بروید، با دوستانتان پیاده روی کنید،دوچرخه سواری کنید یا پا به پای دوستان بدوید. فقط کافی است یک لحظه فکر کنید که نه دست دارید و نه پا! حتی فکر کردن به این موضوع هم تن آدم را به لرزه میاندازد. دست و پا نداشتن، زندگی را بسیار
1ـ Will
دشوار میکند، اما شرایط بدتری هم هست.
نیک وی آچیچ بدون دست و پا به دنیا آمد و در زندگی محدودیتهای زیادی داشته است،اما توانست با این محدودیتها کنار بیاید و حتی از بسیاری افراد سالم نیز موفق تر باشد.
نیک در سال 2891 در استرالیا به دنیا آمد .کسی حتی نمیتوانست تصور کند که این کودک معلول، روزی به یکی از موفقترین افراد جهان تبدیل شود و بتواند به جایی برسد که به افراد سالم درس امید و روش زندگی بیاموزد.در 8 سالگی دچار افسردگی شد و تصمیم به خودکشی گرفت، ولی به دلیل علاقه به پدر و مادرش از این کار منصرف شد. او با تلاش بسیار زیاد و به کمک مادرش یاد گرفت با دو انگشتی که در انتهای اندامی شبیه پا که در سمت چپ پایین تنهاش بود، بنویسد. همچنین کارهای روزانه دیگری مانند نوشیدن آب با لیوان،ماشین نویسی و پرتاب توپ بیس بال را آموخت.
در 71 سالگی مؤسسه «زندگی بدون دست و پا» را به منظور امید دادن به افراد افسرده و ناتوان تأسیس کرد. در 12 سالگی از دانشگاه با دو مدرک لیسانس در رشتههای حسابداری و برنامه ریزی مالی، فارغ التحصیل شد.
او با ادامه فعالیتهای خود، در نهایت، تبدیل به شخصی شد که سخنرانیهایش برای میلیونها شنونده در سراسر جهان، امید به زندگی و انگیزه به ارمغان میآورد. وی سخنران انگیزشی موفق و تأثیرگذاری است و مدیر سازمان غیرانتفاعی« زندگی بدون مرز» است و در شنا،موج سواری و بازی گلف مهارت دارد. او هم اکنون حدود چهل سال دارد و دارای یک فرزند سالم و با نشاط است .
سؤال
1 هدف چنین فردی از این فعالیتها چیست؟
2 چه عاملی او را به حرکت واداشته است؟
3 آیا او به دنبال رفع نیازهایی همچون خوردن و آشامیدن بوده است یا فراتر از آن؟
4 با توجه به نمونه مطرح شده بگویید این فرد چگونه توانسته با مشکلات و ناملایمات زندگی کنار بیاید؟
5 شما به این فرد، از نظر قدرت اراده، بین 1 تا 01 چه نمرهای میدهید؟ چرا؟
فعالیت7ـ4
رزمندگان اسلام در 8 سال دفاع مقدس برای غلبه بر قدرت دشمنان، با وجود نبود امکانات مادی، با بهره گیری از اراده فولادین توانستند شجاعتهای بسیاری از خود نشان دهند. با جست وجو در فضای مجازی یک یا چند نمونه از این موارد را بیابید و مطالب مناسبی درباره آن بنویسید )افرادی همچون شهیدان، آبشناسان، همت، باکری، صیاد شیرازی، نامجو و…(
3 هدفمندی )انتخاب هدف(
هدف، هر چیزی است که انسان سعی دارد به آن برسد و فکر میکند برای او مؤثر و مفید است. وقتی فردی سعی میکند یک میلیون تومان به دست بیاورد، نمره عالی بگیرد، از دانشگاه فارغ التحصیل شود، به قله کوهی برسد، باورهای خود را محکم و استوار کند، روزانه یک ساعت ورزش کند، یا در یک مسابقه پیروز شود، در واقع به رفتاری دست زده است که هدف دارد و هدفش متمرکز بر آینده است و با تلاش و کوشش میخواهد آن را به دست بیاورد و بخشی از نیازهای خود مانند پول، مدرک یا سلامتی را به دست بیاورد.
سؤال
1 برادرم به فوتبال علاقمند است و میخواهد در این زمینه پیشرفت کند. من چگونه میتوانم او را راهنمایی کنم تا تجارب موفقی داشته باشد و در صورت شکست در یک مرحله، دست از تلاش برندارد و به کوشش ادامه دهد؟
2 من میخواهم در تحصیل، انتخاب رشته و شغل آینده، انتخابهای درستی داشته باشم در هر مورد باید چه نکاتی را رعایت کنم؟
انتخاب هدف، علاوه بر ایجاد توانمندی، باعث انسجام در رفتار میشود. هدف معین، فرد را از بیراهه رفتن و اتلاف منابع انرژی خود مصون میدارد .
حرکت در مسیر دستیابی به هدف، نوعی موفقیت تلقی میشود؛ در نتیجه، فرد تحت تأثیر موانع زودگذر و عواملی همچون خستگی قرار نمیگیرد. انتخاب هدف، امید به موفقیت را به همراه میآورد .
فعالیت7ـ 5
هواپیمایی که از مبدأ به مقصد در حال پرواز است، با توجه به رادار، مستقیم به سمت هدف موردنظر پرواز میکند. وجود هدف مشخص، خلبان را از هر گونه انحراف باز میدارد .شما هم نمونهای از تجربیات شخصی خود را که به شدت تحت تأثیر انتخاب هدف شما بوده و شما را از هرگونه انحرافی به دور داشته است، نام ببرید .
4 ناهماهنگی شناختی
یکی دیگر از عوامل بروز رفتار در افراد این است که رفتار و باورمان هماهنگ نباشد و فرد دچار ناهماهنگی ذهنی شود که به آن «ناهماهنگی شناختی» میگویند .
وقتی شخص دارای دو شناخت هم زمان و در تضاد باشد، که با یکدیگر در تضاد است میگویند او دارای ناهماهنگی شناختی است.
اگر فردی بداند که سیگار کشیدن سبب ایجاد سرطان ریه میشود )شناخت و باور( و باز هم به کشیدن سیگار ادامه دهد)رفتار(، باور او با رفتارش ناهماهنگ است. برای رفع حالت ناهماهنگی، که ناراحت کننده هم هست، فرد میتواند این ارتباط را نپذیرد و بگوید سیگار با سرطان ریه ارتباطی ندارد. این استدلال، عقلانی نیست، اما امکان ادامه سیگار کشیدن او را فراهم میکند و فرد احساس آرامش فکری میکند.
مثال دیگر: شخصی میگوید «من حافظۀ خوبی دارم» و در جمله بعدی میگوید «من نام معلم پایه اول ابتدایی ام را فراموش کرده ام». این برای خود فرد و برای ما عجیب است که اگر حافظهاش قوی است پس چرا نام معلمش را فراموش کرده،و اگر حافظهاش خوب نیست، چرا خود را در حافظه توانمند میداند .
در اینجا فرد، برای اینکه دچار ناهماهنگی شناختی نشود، به رفتارها و توجیهاتی روی میآورد تا بین رفتار و شناخت هماهنگی حاصل شود؛ زیرا ناهماهنگی، ناخوشایند و تنش زاست. ممکن است بگوید به یاد آوردن نام معلم، آن هم معلم اول ابتدایی، چندان اهمیت ندارد )بی اهمیت جلوه دادن به خاطر آوریِ نام معلم اول ابتدایی( و یا بگوید از من کلمات انگلیسی یا تاریخ و نام دانشمندان را بپرسید تا همه را پاسخ بگویم )تأیید اینکه حافظه ام خوب است(. و یا ممکن است نگرش خود را تغییر داده بگوید: گویا،سنّم کمی بالا رفته و حافظه ام مانند قبل قوی نیست. در تمامی این پاسخها فرد تلاش میکند تا ناهماهنگی فکری خود را حل کرده، در خود احساس آرامش کند.
سؤال
یک مورد از ناهماهنگی شناختی خود را بگویید؛ برای حل آن چه کرده اید؟ )مثلاً: «من عمویم را خیلی دوست دارم ولی به دیدارش نمیروم» یا «دوست دارم آتش نشان شوم،ولی در مأموریتهای سخت و خطرناک شرکت نمیکنم.(»
هنگام بروز ناهماهنگی، فرد میتواند دو کار انجام دهد: 1ـ رفتار خود را تغییر دهد؛ 2ـ نگرش خود را تغییر دهد، تا این دو با هم هماهنگ شوند.
شناختِ ما همچون نظام قاعده مندی است که بین عناصر آن پیوندهای بسیاری برقرار است و این پیوندها تمایل زیادی به هماهنگ بودن دارند.
ارزیابی یک فرد از سیگار یا مواد اعتیاد آور، به مقدار زیاد،تحت تأثیر ارزشیابیهای او از نگرشش به مواد اعتیادآور قرار دارد. به شکل زیر و عناصری که در اطراف آن نوشته شده توجه کنید.
یک عنصر مثبت، مثلاً کاهش ناراحتی و درمان بیماری،می تواند به صورت مثبت به سیگار یا مواد اعتیاد آور پیوند یابد و این معنا را بدهد که مواد اعتیاد آور، درمان کننده است.
بررسی عوامل دیگر و قاعده مند بودن نظام شناختی،بیانگر این موضوع است که هرچه موارد مثبت پیرامون
یک موضوع بیشتر باشد، گرایش فرد به استفاده از آن بیشتر میشود و هر چه عوامل منفی در اطراف آن موضوع بیشتر باشد، مانع استفاده از مواد اعتیاد آور میشود. یعنی یک عنصر هرچه نیرومند تر و هر اندازه ارزیابی مثبت یا منفی آن قوی تر باشد، تأثیر قوی تری بر نگرش شخص خواهد داشت و رفتار او را شکل خواهد داد.
فعالیت7ـ 6
موضوع «هماهنگی میان عناصر شناخت» را در مورد یک فرد چاق در
نظر بگیرید و موارد مثبت و منفی آن را چاق شدن فردنام برده، توضیح دهید چه چیزی موجب چاقی میشود؟
چه چیزی باعث میشود فرد،با وجود
میل باطنی به غذا و داشتن امکانات، از خوردن اضافی خود داری کند؟
سؤال
هر گاه فرد مجبور شود، بین دو انتخاب مطلوب، یکی را برگزیند، دچار ناهماهنگی بعد از تصمیم میشود؛ چرا؟ مثلاً بین انتخاب دو مدرسه یا دو دانشگاه خوب باید یکی را انتخاب کند. چرا افراد بعد از انتخاب مدرسه یا دانشگاه مورد نظر، در مورد آنکه انتخاب کرده مزایا، و در مورد آنکه رد کرده است معایب را میشمارد؟
با عبارات زیر موافقید یا مخالف؟ چرا؟
رأی دهندگان به کسی رأی میدهند که نگرش او در مورد مسائل مختلف به نگرش آنها نزدیک باشد.
مردم کالایی را بیشتر تأیید میکنند که برای آن پول بیشتری داده باشند.
مردم نگرشهایی را حفظ میکنند که با نیازهای آنان جور درمی آید .
برای تغییر نگرشها باید کارکردی را که نگرشها در خدمت آن هستند شناخت و آن را تغییر داد.
نکاتی پیرامون نگرش
هر نگرش دارای یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و یک عنصر آمادگی برای عمل است .
نگرشهای دوران کودکی هماهنگ با نگرشهای خانواده است. این نگرشها در مدرسه نیز از هماهنگی برخوردار است؛ زیرا مدرسه نیز معمولاً در همان محیط زندگی کودک قرار دارد و در دوران تحصیل دانشگاهی امکان بیشترین تغییر را پیدا میکند .
نگرشها،پس از شکل گیری، از ثبات بیشتری برخوردار شده و تابع اصل هماهنگی شناختی هستند؛ یعنی در برابر تغییر مقاومت میکنند.
5 ادراک کنترل1 و ادراک کارایی2
یک جراح چه زمانی دست به عمل جراحی میزند؟
1 زمانی که انتظار داشته باشد که کارایی لازم را دارد و میتواند از پسِ عملِ جراحی بر بیاید؛ یعنی دانش و مهارت لازم در انجام دادن آن کار را در خود بیابد )ادراک کارایی.(
2 پس از پایان عمل، نتایج خوبی برای بیمار و جراح داشته باشد؛ یعنی حال بیمار بهبود یابد و برای جراح منافع روانی و مادی خوبی به بار آورد.
1ـ Control Perception 2ـ Efficacy Perception
ما همواره دوست داریم همه چیز مطابق نظر ما و تحت اختیار ما باشد و با انجام دادن رفتارهای گوناگون سعی میکنیم محیط را در کنترل خود بگیریم )ادراک کنترل( و پیامدهای ناگوار را از خود دور کنیم )یعنی از هر چه که سختی و درد دارد دوری میکنیم( .
ادراک کنترل و کارایی باید سازنده باشد؛ یعنی با شواهد محیطی هماهنگی لازم را داشته باشد، زیرا در صورت ناهماهنگی، نوعی ادراک کنترل و کارایی کاذب ایجاد میشود که مانع بروز رفتار است .
فردی را تصور کنید که هنگام کار با یک ابزار فلزی، تراشهای از آن وارد انگشتش میشود و درد و سوزش شدیدی در او ایجاد میکند. برای خارج کردن تراشه، از مادرش کمک میخواهد. مادر با یک سوزن بهداشتی سعی میکند تراشه را بیرون بیاورد. ناگهان از درد فریاد میکشد، سوزن را از دست مادر گرفته،خود سعی میکند تراشه را خارج کند، اما این بار باوجود سوزش شدید و ایجاد جراحت بیشتر، صدای آه و نالهاش بلند نمیشود .
چرا در حالتی که خود میکوشد تراشه را خارج کند و با وجود درد احساس رضایت میکند؟
والیبال حمید خوب نیست. دوستش از او دعوت کرد که در مسابقه والیبال محلی در تیم آنها بازی کند .حمید بهانه میآورد و عذر خواهی میکند. با توجه به ادراک کنترل و ادراک کارایی، به این سؤالات پاسخ دهید:
1 چرا حمید نخواست در مسابقه شرکت کند؟
6 اِسناد1
موفقیت یا شکستهای خود را به چه چیزی نسبت میدهید؟
اگر در یک مسابقه برنده شوید، علت موفقیت خود را در چه چیزی میدانید؟ اگر در امتحان زبان شکست بخورید، فکر میکنید علت چیست؟
پاسخهای افراد زیر در بیان علل موفقیت و شکست را بخوانید و بگویید اگر شما جای آنها بودید، کدام استدلال را میآوردید؟ چرا؟
تیم ما خیلی شانس آورد؛ حریف هندبال ما ضعیف بود. به همین خاطر برنده شدیم .
)داشتن شانس(
سؤالات امتحان ریاضی را خیلی سخت طراحی کرده بودند؛ طوری که استادهای دانشگاه هم نمیتوانند به این سؤالات پاسخ دهند. )دشوار بودن تکلیف(
در مسابقه والیبال خیلی خوب کار کردیم: پاسها،آبشارها و سرویسهایمان دقیق بود. تلاشهای چند ماهۀ ما نتیجه داد و توانستیم پیروز شویم. بچهها! دستتان درد نکند!
خسته نباشید! )تلاش و کوشش(
نمی دانم چرا من زبان را یاد نمیگیرم! گویا من استعداد فراگیری زبان را ندارم. ده سال هم که بخوانم،یاد نخواهم گرفت. )کم استعداد بودن یا کم بودن توانایی(
اغلب افراد علل شکست خود در امتحان را نمیدانند و آن را به علل دیگر نسبت میدهند و میگویند:
من آدم بد شانسی هستم.
امتحان سختی بود.
این معلم با من دشمنی دارد. او به من نمره بد داد.
ولی وقتی در امتحانی موفق میشوند میگویند:
این ثمره کار و تلاش خودم بود.
من استعدادم در این موضوع بسیار بالاست.
اگر من اراده کنم، به راحتی نمره قبولی را به دست میآورم« . این منم» که 19یا02 گرفته ام .
یعنی در شکست،دیگران را مقصر میدانند و در موفقیت،خود را عامل پیروزی میدانند .
1ـ Attribution
وقتی یادگیرندگان، شکست را به چیزی نسبت میدهند که نمیتوانند آن را کنترل کنند،)مانند توانایی پایین و دشواری تکلیف(، انگیزه بسیار کمی برای جبران آن خواهند داشت.
برای کمک به این افراد باید گفت، برای پیروزی در تکالیف و امتحانات، باید آنها را به چیزهایی نسبت دهند که در اختیار خودشان است نه به چیزهایی که از دایره اختیار آنها بیرون است. شکست و اشتباه خود را به ناتوانی و دشواری تکلیف نسبت ندهیم بلکه بگوییم: چون من تلاش نکردم،موفق نشدم؛ چون من برنامه ریزی نکردم، موفق نشدم. برنامه ریزی و تلاش از عوامل تحت کنترل ما هستند و به راحتی میتوانند شکستهای ما را در ورزش، درس و شغل جبران کرده و ما را به توفیق برسانند .
نکته دوم
کسانی که شکست را به عوامل پایدار، مانند استعداد و دشواری تکلیف، نسبت میدهند .استعداد، توانایی و تکلیف از عواملی نیست که در اختیار فرد باشد .فرد هرگز نمیتواند استعداد را افزایش داده یا تکلیف را آسان نماید. این موضوع مانند این است که شخصی با خودرویی با توان موتور متوسط بخواهد مسافت 0001 کیلومتری را در 4 ساعت طی کند. روشن است از عهده چنین کاری برنمی آید؛ زیرا این خودرو توان و امکان لازم برای طی چنین مسافتی را ندارد و اگر فرد در چنین مسابقهای شکست بخورد و شکست را به قابلیت نداشتن خودروی خود نسبت دهد، روشن است که دچار یأس و دلسردی برای شرکت در مسابقات بعدی شود .
یعنی برای موفقیت در هر کاری فرد باید به عواملی توجه کند که:
1 در کنترل خودش باشد؛
2 به عوامل ناپایدار مربوط کند تا بتواند تغییری در آن ایجاد کند یعنی بتواند با تلاش، موانع رسیدن به هدف را برطرف کند؛
3 پیروزی یا شکست را به عوامل درونی مانند تلاش نسبت دهد، نه به عوامل بیرونی مانند دشواری تکلیف.
عوامل مؤثر بر رشد و پیشرفت هر کشوری علاوه بر شناسایی موانع بیرونی تابع روشهای درست اسِناددهی همچون روشهای تحت کنترل میباشد نظیر کار بیشتر، افزایش بهره وری، نظم و انضباط، پشتکار، قدرت، اراده و... هستند.
سؤال
به نظر شما با توجه به بحث اسِنادها بعد از شناسایی موانع بیرونی رشد کشور، چه عواملی تعیین کننده اند؟
به بعضی از آنها اشاره کنید )مانند فشار کشورهای استکباری، محدودیت درونی در رشد اعتلای کشور و(...
درماندگی آموخته شده1
بسیاری از ناتوانیهای ما به دلیل یادگیری است نه اینکه واقعاً نمیتوانیم؛ یعنی باور میکنیم که ناتوانیم و کنترلی بر محیط خود نداریم و برای تغییر دادن شرایط نمیتوانیم کاری انجام دهیم؛ در نتیجه، انگیزه عمل در ما به وجود نمیآید و تلاشی نمیکنیم.
فعالیت7ـ 8
در شرایط زیر چه میکنید؟ اگر بدانید:
در انتخاب نماینده کلاس، چه رأی بدهید و چه ندهید، شخص خاصی انتخاب خواهد شد.
1ـ Iearned Helplessness
درس بخوانید یا نخوانید، معلم به شما نمره قبولی نخواهد داد.
داد بزنید یا سکوت کنید، کسی به کمک شما نخواهد آمد.
برای دوستان پول خرج کنید یا نکنید، کسی شما را به حساب نخواهد آورد و با شما دوست نخواهد شد.
دارو بخورید یا نخورید، سر درد شما خوب نخواهد شد.
خودرو خراب شده در راه را، چه دستکاری کنید یا نکنید، روشن نخواهد شد.
در اتاقی نشسته اید و هر 03 ثانیه یک بار، زنگ گوش خراش و آزاردهندهای به صدا در میآید .بار اول دکمهای را فشار میدهید تا صدای زنگ قطع شود، بار دوم و سوم و دفعات بعد هر چه دکمه را فشار میدهید، صدای زنگ قطع نمیشود. )یعنی چه دکمه را فشار بدهید یا ندهید، صدای زنگ قطع نخواهد شد(در چنین شرایطی آیا از شما رفتاری سر خواهد زد؟ چرا؟
وقتی افراد به تکلیفی مشغول میشوند یا کاری انجام میدهند انتظار دارند نتایج خوبی از رفتار و کارهایشان به دست آورند: پولی دریافت کنند، نمره خوبی بگیرند، مشکلی از آنان برطرف شود و ...؛ یعنی بین کار خود و نتایج آن رابطهای متقابل برقرار میکنند. زمانی که بین آن فعالیت و نتایج به دست آمده رابطهای نمیبینند، دچار« درماندگی آموخته شده »می شوند؛ یعنی یاد گرفتهاند که ناتوان هستند و حالتی که در آن پیامدها و نتایج کار هیچ ربطی با تلاش و کار فرد ندارد. این عدم رابطه را در جدول زیر مشاهده میکنید.
اگر بین کار خود و پیامدهای آن رابطهای نبینیم، دست از کار میکشیم؛ یعنی یاد میگیریم
داستان فیلهای باغ وحش، که به راحتی رام صاحب خود هستند، همین گونه است .فیلها را در کودکی با طناب یا زنجیر محکمی به یک پایه یا ستون، محکم، میبندند. فیل نمیتواند طناب یا زنجیر را پاره بکند تا جایی که در مییابد تلاشش بیهوده است و هر کاری بکند خلاصی نخواهد داشت؛ به همین دلیل رام میشود و میآموزد که آرام باشد و دست از تلاش بردارد و هر موقع طناب به گردنش باشد فرمانبر و مطیع صاحب خود میشود؛ حتی اگر این طناب در دست یک کودک باشد .
فیل توانایی پاره کردن طناب را دارد، اما پذیرفته که ناتوان است.
این مسئله در مورد انسان از این هم بدتر است. آدمیان، با وجود توانایی، میآموزند که ناتوان هستند و تلاش آنها موقعیت را به هیچ وجه به نفع آنها تغییر نخواهد داد .
اگر فرد به این باور برسد که هیچ کاری از دستش برنمی آید تا موقعیت ناگوارش را تغییر دهد، حالت او را درماندگی آموخته شده مینامند.
وضعیت «درماندگی آموخته شده» را میتوان این گونه توصیف کرد: شخص واقعاً ممکن است در موقعیت ناراحت کننده قرار داشته و تلاش او نتوانسته موقعیتش را تغییر دهد. در نتیجه از تلاش بازمانده و به این باور رسیده است که هیچ کاری از من ساخته نیست.
در این شرایط، فرد اطمینان به خود را از دست میدهد، به ناتوانی خود اذعان میکند و توان حرکت و خلاقیت از او سلب شده به موجودی بی تحرک و خنثی تبدیل میشود؛ یعنی احساس میکند کنترل اوضاع از دستش خارج شده است.
درماندگی آموخته شده مربوط به افرادی است که کوشش را با پیشرفت مرتبط نمیدانند .
آنها فکر میکنند هر کاری انجام دهند به موفقیت نمیرسند .یعنی پیامدهای رفتار را مستقل از خود رفتار میدانند؛ در نتیجه، این اعتقاد در فرد ایجاد میشود که رویدادها در کنترل او نیستند.
بار دوم سگ را در همان قفس قرار داده و این بار به هر دو طرف قفس شوک وارد میکنند. سگ برای فرار از شوک به طرف دیگر میپرد ولی میبیند شوک برقرار است دوباره به طرف قبلی میپرد و میبیند دوباره شوک برقرار است. چندین بار این کار را برای رهایی از شوک انجام میدهد و در مییابد که تلاشش بیهوده است و فایدهای ندارد. از حرکت ایستاده و تکان نمیخورد و فقط زوزه میکشد .
برای بار سوم سگ را در قفس قرار داده و مانند بار اول فقط به همان طرفی که سگ قرار دارد شوک میدهند. سگ باوجود دریافت شوک و اینکه میتواند با پرش به طرف دیگر، خود را نجات دهد، هیچ حرکتی نکرده، شوک را تحمل میکند و زوزه میکشد )یعنی به درماندگی آموخته شده رسیده است.(
پژوهشهای دیگری در این زمینه به تأثیر ناکامی بر رفتار یک اردک ماهی میپردازد .
ب ــ یک اردک ماهی را در آکواریومی قرار دادند که تعداد زیادی ماهی کپور در آن بود. اردک ماهی به وفور ذخیره غذایی در اطراف خود عادت کرد و هر موقع که گرسنه میشد میتوانست ماهیهای کپور را بخورد. سپس میان او و ماهیهای دیگر یک دیوار شیشهای قرار دادند. اردک ماهی پس از ساعاتی گرسنه شد. سعی کرد خود را به ماهیهای کپور برساند، ولی مدام سرش به دیوار شیشهای برخورد میکرد. نیاز او به غذا باعث شد سخت تر از پیش تلاش کند تا به ماهیهای کپور دست یابد،ولی شکست مکرر در وصول به هدف و خوردن سر به دیوار شیشهای به اندازه کافی موجب ناکامی او شد. به طوری که دیگر برای خوردن ماهیها کوشش نکرد. در مرحله سوم، دیوار شیشهای را برداشتند و مانند حالت اول اردک ماهی میتوانست ماهیهای کپور را شکار کرده و بخورد. امّا اردک ماهی تلاشی برای شکار نشان نداد، تا جایی که اردک ماهی در میان وفور خوراکی، از شدت گرسنگی، جان سپرد.
سؤال
1 شما در چه مواردی احساس درماندگی آموخته شده را تجربه کرده اید؟ ـ تحصیلیـ ورزشیـ اقتصادی
2 از خود چه واکنشهایی نشان دادید؟
3 برای اینکه این درماندگی را کنار بگذارید و اوضاع را کنترل کنید، چه کردید؟ فعالیت در منزل
در جدول زیر، به 61 مورد اشاره شده است .شما هم میتوانید با پاسخ دادن به آنها میزان انگیزه خود را تعیین کنید. برای هر مورد از یک )اصلاً این طور نیستم( تا پنج )کاملاً همین طور هستم( نمره بدهید .
8 من، نقصها و یادگیری و شکستهای موفقیت را خودمبه را خاطر پنهان خود نگه آنها دارم .دوست دارم، نه اینکه بخواهم از این راه
9 کارایی من، در مجموع، خوب است.
10 من به توانا بودن خودم در کلاس اعتماد دارم و آن را به خوبی به کار میگیرم .
11 به میطورکنم و منظمگام به هدف گامهایی پیش را میبرای روم.خودم در نظر میگیرم؛ برای رسیدن به آنها تلاش
12 دارای هدفهای اختصاصیِ در دسترس و تلاش برانگیز هستم.
13 از وقت خودم به خوبی استفاده میکنم و مطابق برنامه هفتگی عمل مینمایم.
14 از اشتباهات خودم چیزهایی یاد میگیرم تا بتوانم به موفقیتهای آینده برسم.
15 نمیگذارم نگرانیها و مسائل عاطفی دیگر بر من غلبه کنند و انگیزه ام را از بین ببرند.
16 با میگیرمروابط .خوبی که با دوستان و همکاران دارم از آنان برای حفظ انگیزه ام کمک
نمره دهی
به نمرهها نگاه کنید. اگر به هر مورد 4 یا 5 داده اید، میتوانید از انگیزه خود در کارها بهره بگیرید و مدل مثبت و خوبی برای دوستان و هم کلاسیهای خود باشید. در مواردی هم که نمره
3 یا پایین تر از آن آورده اید، بیشتر فکر کنید و ببینید چگونه میتوانید آنها را هم بهبود ببخشید.
برای مطالعه
آبراهام مازلو: )تولد 1 آوریل 8091 نیویورک آمریکا ــ مرگ 8 ژوئن (1970 به اعتقاد مازلو نیازهای آدمی از یک سلسله مراتبی برخوردارند و رفتار افراد،در لحظات خاص، تحت تأثیر شدیدترین نیاز قرار میگیرد.
نیازهای انسان
در این نظریه، نیازهای آدمی در پنج طبقه مرتبّ شده اند:
اوّل: نیازهای زیستی
نیازهای زیستی در اوج سلسله مراتب قرار دارند و تا زمانی که قدری ارضا شوند، بیشترین تأثیر را بر رفتار فرد دارند. نیازهای زیستی، لازمه حیات آدمی است: خوراک، پوشاک و مسکن. تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیتهای بدن به حد کافی ارضا نشوند، عمده فعالیتهای شخص احتمالاً در این سطح بوده، بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد.
دوم: نیازهای امنیتّی
نیازهای امنیّتی شامل نیاز به رهایی از وحشت، امنیّت جانی و محروم نبودن از حقوق اساسی است؛ به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده را شامل میشود.
سوم: نیازهای اجتماعی
نیاز اجتماعی همان احساس تعلق و محبت است. انسان موجودی اجتماعی است و هنگامی که نیازهای اجتماعی او اوج میگیرد، برای برقراری روابط معنی دار با دیگران، سخت میکوشد؛
چهارم: احترام
این احترام قبل از هر چیز، احترام به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل میشود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد برای ارضای نیاز «جلب توجه» و «مطرح شدن»، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود.
جمع بندی درس
با بررسی پیشرفت تحصیلی خودتان در یکی از دروس مورد نظر:
جایگاه انگیزه در دستیابی به اهداف آن درس را توضیح دهید.
..................................................................................................................................
..................................................................................................................................
..................................................................................................................................
..................................................................................................................................
مثالی )مانند نیک وی آچیچ( را در زمینه ورزشی، اخلاقی، شغلی و ... پیدا کرده و علل موفقیت آن فرد را با توجه به مطالب این درس مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و چکیده آن را با تصویر آن شخص، در کلاس ارائه دهید.
..................................................................................................................................
..................................................................................................................................
..................................................................................................................................
..................................................................................................................................
آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چرا افراد بیمار، بی حوصله میشوند یا چرا وقتی نگرانیها و فشارهای زندگی زیادتر میشود، احتمال ابتلا به بیماریها بیشتر میشود؟ جسم و روان ارتباط متقابلی باهم دارند. رویارویی با مسائل و موضوعاتی که انسان در زندگی با آنها مواجه میشود،می تواند بر سلامت جسمانی افراد تأثیر بگذارد.
خانم عسگری پرستار 53 سالهای است که 01 سال است در بیمارستان کار میکند. او احساس مسئولیت و تعهد زیادی دارد و به همین دلیل به عنوان پرستار ویژه قلب انتخاب شده است. پرستاران بخش قلب باید تمرکز بالایی داشته باشند و روزانه با بستگان بیماران ارتباط خوبی برقرار کنند؛ زیرا ممکن است برخی از بیماران در معرض آسیبهای جسمی شدید و حتی مرگ قرار بگیرند. خانم عسگری برای اینکه بتواند درآمد بیشتری داشته باشد، نوبت کاری عصر و شب را در بیمارستان میماند. در نتیجه کمتر از گذشته میتواند کنار اعضای خانواده باشد، این کار باعث اختلاف وی و اعضای خانواده شده است. او معمولاً به دلیل کم خوابی و خستگی، به دعوت خانواده و دوستان خود هم جواب مثبت نمیدهد. تا اینکه به روان شناس مراجعه کرد و وضعیت خود را چنین شرح داد:
حال خوشی ندارم و زود از دست بچههایم عصبانی میشوم. فشار خونم بالاست و مدتی است که در دست چپم احساس درد و فشار میکنم. گاهی با احساس خفگی از خواب میپرم .
با اینکه بخش قلب کار میکنم، برای درمان ناراحتی ام هیچ اقدامی نکرده ام.
سؤال
به نظر شما مهمترین عامل ایجاد فشارخون بالا و بیماری قلبی در زندگی خانم عسگری چیست؟
امید 41 ساله است و از آغاز تولد به دیابت )بیماری قند( مبتلا بوده است. او به طور مداومتحت نظر پزشک اطفال بوده و رژیم غذایی مخصوص دارد. پدر و مادر امید برای کنترل مصرف داروها و رعایت رژیم غذایی همیشه مراقب او هستند. والدین او، از همان ابتدا، بیماری وی را به مسئولان مدرسه اطلاع دادند و از آنها خواستند که هم کلاسیهای او را از بیماری امید آگاه کنند تا مراقب او باشند. با وجود این اطلاع رسانی، امید در مدرسه دوست صمیمی ندارد و بیشتر زنگهای تفریح تنها است. والدین امید میگویند همیشه به فرزند بیمارشان توجه داشته،خواستههای او را برآورده کرده اند، ولی امید اغلب اوقات در خانه عصبانی و غمگین است .
سؤال
به نظر شما رابطه بین جسم و روان در بیماری امید و خانم عسگری چه فرقی با هم دارد؟
چنان که در دو مثال بالا دیده میشود، بین سلامت جسمانی و ویژگیهای روان شناختی، ارتباط متقابل و تنگاتنگی وجود دارد. بررسی این ارتباط در حوزه « روان شناسی سلامت» قرار میگیرد.
روان شناسی سلامت1
روان شناسی سلامت، شاخهای از روان شناسی است که از یافتههای این علم برای پیشگیری و درمان بیماریهای جسمی بهره میبرد.
سلامت و بیماری: برای فهم درست روان شناسی سلامت لازم است با پیوستار سلامت2 آشنا شویم .
ً ً
1ـ Health Psychology
2ـ Health
سمت راست این پیوستار بیانگر وضعیت سلامت کامل و سمت چپ بیانگر مرگ است و میان این دو، درجات مختلفی از سلامت نشان داده شده است؛ به طوری که بیمار مبتلا به سرطان،که روش درمانی دیگر روی او اثر ندارد، نزدیک به انتهای چپ پیوستار یعنی مرگ )قسمت قرمز ناتوانیهای عمده ناشی از بیماری( قرار دارد. به عکس، فردی که در زندگی توانسته با انتخاب شیوهای صحیح و سالم، از بروز بیماریها در خود پیشگیری کند، در انتهای راست پیوستار )قسمت سبز شیوه زندگی بسیار سالم( یعنی سلامت کامل قرار میگیرد .
به عبارت دیگر در روان شناسی سلامت، اعتقاد بر این است که بیماری یا سلامت دو جنبه جداگانه نیستند، بلکه از سلامت کامل تا مرگ، یک پیوستار وجود دارد که هر یک از ما برروی یکی از نقاط پیوستار جای میگیریم .
علی 02 سال دارد و دانشجوی رشته کامپیوتر است. او هر روز صبح با سردرد شدید و کسالت از خواب بیدار میشود. به علت دیر بیدار شدن صبحانه نمیخورد و با عجله به کلاس میرود. در طول روز و بعد از خوردن ناهار، سردرد و گیجیِ علی از بین میرود. علی بر روی پیوستار سلامتی،در قسمت زرد رنگ علائم متوسط قرار میگیرد.
فعالیت8 ـ1
شما از نظر سلامتی در کدام بخش این پیوستار قرار دارید؟
یکی از هدفهای روان شناسی سلامت، پیشگیری و درمان بیماریها است. علاوه بر این،حفظ سلامتی و ارتقای آن هم مد نظر است؛ یعنی اینکه فرد در هر نقطهای از پیوستار قرار داشته باشد، نه تنها باید بتواند جایگاه خود را حفظ کند، بلکه باید تلاش کند به نقطه بالاتر، که به سلامت کامل نزدیک تر است، برسد .
نقش متقابل عوامل جسمانی و روانی در سلامت روان
در روان شناسی سلامت، متغیرهای روان شناختی در دو نقش بررسی میشوند:
1 عامل ایجاد بیماریهای جسمانی: برخی از مسائل روانی در ایجاد انواع بیماریهای جسمانی مؤثر است؛ مثلاً کسی مانند خانم عسگری،که در زندگی خود فشارهای زیادی را تجربه میکند، احتمال دارد به بیماریهای قلبی ـ عروقی و سایر بیماریهای جسمانی مبتلا شود.
2 پیامدهای بیماریهای جسمانی: اگر فردی مبتلا به بیماریها و مشکلات جسمانی باشد عوارض و مشکلات روانی نیز در وی بروز میکند؛ مثلاً کسی که مانند امید 41 ساله مبتلا به بیماری دیابت است، خیلی زود عصبانی میشود و احساس غمگینی میکند.
سبک زندگی و بیماری
یکی از مهمترین عوامل ایجاد بیماریها «سبک زندگی» افراد است که روان شناسان سلامت آن را بررسی میکنند.
اگر از شما بخواهند سبک زندگی خود را توصیف کنید، چه خواهید گفت؟ آیا سبک زندگی شما عبارت است از توضیح درباره ساعات خواب و بیداری، نوع فعالیت و تغذیه شما؟ ممکن است از شما بپرسند، معمولاً صبح چه ساعتی از خواب بیدار میشوید؟ صبحانه چه میخورید؟ با چه وسیلهای به مدرسه میروید؟ در مدرسه به چه دروسی علاقه دارید؟ رابطه شما با معلمان و اولیای مدرسه چگونه است؟ با دوستان خود چه طور رفتار میکنید؟ چه غذاهایی را دوست دارید؟ بعد از مدرسه چگونه به خانه میروید؟ چقدر از وقت خود را برای انجام دادن اعمال عبادی صرف میکنید؟ چقدر از وقت خود را برای درس خواندن میگذارید؟ آیا زمانی از روز را به تفریح یا ورزش میگذرانید؟ ورزش و تفریح شما به تنهایی است یا با دیگران؟ از همه مهم تر چه میزان از ساعات شبانه روز را به اندیشیدن اختصاص میدهید؟
نوع پاسخ شما به هریک از سؤالات بالا نشان دهنده الگوهای رفتاری و شناختی شماست. به مجموعه الگوهای رفتاری و شناختی، که شما معمولاً در زندگی روزمره از آنها استفاده میکنید سبک زندگی1 میگویند .سبک زندگی با عوامل خطر ساز بیماری رابطه دارد. الگوهای رفتار ناسالم در ایجاد وگسترش بیماریها مؤثرند؛ مثلاً اگر در برنامه روزانۀ یک نفر، که همان سبک زندگی اوست، خوردن غذاهای چرب و سرخ شده و عدم تحرک کافی باشد، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی،فشار خون و دیابت بیشتر میشود.
1ــ Life Style
ابعاد مهم سبک زندگی
روان شناسان سلامت در سبک زندگی افراد به سه مورد مهم اشاره میکنند .
تغذیه
2 ورزش
3 فشارهای روانی و روشهای مقابله با آن.
تغذیه
متخصصان تغذیه معتقدند که رژیم غذایی سالم باید حاوی کربوهیدرات زیاد و چربی کم باشد؛ همچنین آنان بر اهمیت مصرف مواد فیبردار و میوهها تأکید میکنند.
تغذیه سالم و متعادل به سبک زندگی افراد مرتبط است .همه افراد نیاز به رژیمهای غذایی خاص سن و جنس خودشان دارند و به تناسب رشد، نوع رژیم غذایی افراد تغییر میکند.
فعالیت8 ـ3
پرسش نامه سبک زندگی
روش نمره دهی چنین است: عدد 1 « تقریباً همیشه»، عدد 2« اغلب»، عدد 3 « گاهی،»عدد 4 «به ندرت» و عدد 5 «هرگز.»
موارد نمره
5 4 3 2 1
1ـ حداقل روزی یک وعده غذای گرم و متعادل میخورم.
2ـ حداقل چهار شب در هفته، 7 تا 8 ساعت میخوابم.
3ـ همیشه محبت میکنم و محبت میبینم.
4ـ در نزدیکی خود کسی را دارم که میتوانم به او اتکا کنم.
5 ـ در هفته حداقل دو بار به طوری ورزش میکنم که بدنم عرق میکند.
6 ـ سراغ سیگار نمیروم.
7ـ از مواد نیروزا استفاده نمیکنم.
8 ـ قد و وزنم مناسب است.
9ـ درآمد من برای زندگی ام کافی است.
10ـ عقاید مذهبی محکمی دارم.
11ـ برای نماز و دعا به مسجد میروم.
12ـ دوستان و آشنایان زیادی دارم.
13ـ دوستی دارم که با او درد دل کنم.
14ـ وضعیت سلامتی من خوب است )بینایی، شنوایی و دندانها(
15ـ وقتی خشمگین میشوم، احساسات خود را بیان میکنم.
16ـ دربارۀ مشکلات زندگی با اطرافیان صحبت میکنم.
17ـ حداقل هفتهای یک بار به تفریح و گردش میروم.
18ـ وقتم را خوب تنظیم میکنم.
19ـ در روز کمتر از سه فنجان چای مینوشم.
20ـ در طول روز برای خودم وقت استراحت درنظر میگیرم.
نمره کل:
برای محاسبه، نمره کل را به دست آورید و آن را منهای 02 کنید. اگر نمره به دست آمده بین 03 تا 49 باشد، فرد در برابر فشار روانی آسیب پذیر است. اگر نمره بین50 تا 07 باشد، جداً آسیب پذیر است و اگر از 57 بیشتر باشد، فرد خیلی آسیب پذیر است و به مراقبتهای ویژه نیاز دارد.
ورزش
همه ما در زندگی روزانه، تحرک و فعالیت بدنی داشته ایم و احساس نشاطی که ورزش کردن در ما ایجاد میکند را تجربه کرده ایم .
یکی از عوامل سبک زندگی سالم، فعالیت بدنی و انواع ورزشهاست. پیاده روی، کوه پیمایی،شنا و دویدن آهسته که به مصرف اکسیژن احتیاج دارند، نمونههایی از ورزشهای مناسب است. ورزش، علاوه بر ایجاد لذت و شادابی، موجب حفظ و ارتقای سلامتی و پیشگیری و کنترل بیماریها نیز میشود. همچنین، ورزش و تحرک زیاد میتواند سوخت وساز بدن را تنظیم کرده به کنترل وزن و تناسب اندام کمک کند. ورزش اثرات پرخوری بر وزن و سلامتی را کنترل میکند و موجب تناسب اندام میشود.
قبل از آشنایی با روشهای مقابله با فشارهای روانی، لازم است با تعریف فشار روانی بیشتر آشنا شویم.
فشار روانی
فشار روانی، روبه روشدن با تغییر در زندگی است. مواردی مانند بیماری، مرگ یکی از عزیزان، فشار کار سنگین و قبولی یا شکست در کنکور، یک ویژگی مشترک دارند و آن ایجاد تغییر در زندگی است. چنین تغییری باعث به هم خوردن تعادل در زندگی میشود و لازم است برای سازگار شدن با شرایط جدید بیشتر تلاش کنیم؛ بنابراین میتوان گفت «فشار روانی عبارت است از نیاز برای دوباره سازگارشدن با شرایط جدید زندگی».
فشار روانی به دو نوع، منفی1 و مثبت2 تقسیم میشود. هرچند اغلب افراد، فشار روانی را منفی تلقی میکنند. اما فشار روانی میتواند هر دو شکل منفی و مثبت را داشته باشد.
در نمونههای زیر فشارهای روانی منفی و مثبت را ملاحظه میکنید؛
1 حواس پرتی دانش آموز در جلسه امتحان به علت فشار روانی زیاد؛
2 ناراحتی شدید از دوست صمیمی در صورتی که نتوانید ناراحتیتان را به او بگویید؛
3 رقابت شدید دانش آموز برای کسب رتبه دو در سال تحصیلی؛
4 تحت فشار بودن یک فوتبالیست برای زدن پنالتی سرنوشت ساز در دقایق پایانی بازی.
همه افراد در زندگی خود استرس3 را تجربه میکنند. فشار روانی از نوع ارتباط شخص با محیط است. هنگام فشار روانی، شخص یک رویداد یا یک موقعیت را به صورت فشارآور و فراتر از توانایی خود،ارزیابی میکند و سلامتی خود را در خطر میبیند. با توجه به مثالهای بالا وقتی شما در جلسه امتحان سؤالات را سخت ارزیابی میکنید، دچار احساس فشار روانی میشوید .
فشار روانی پیامدهای ناخوشایندی به دنبال دارد که یکی از آنها از دست دادن تمرکز است.
در فشار روانی منفی، فرد به دلیل نوع ارزیابیاش از مشکل، احساس ناخوشایندی را تجربه میکند و در نتیجه، قادر به دستیابی به هدف نیست. برعکس، در فشار روانی مثبت، انگیزش و تلاش فرد برای رسیدن به هدفها افزایش یافته، با موقعیت به چالش برخاسته و هنگام رسیدن به هدف، فشار روانیاش از بین میرود. در مثال سوم و چهارم، هرچند فرد با فشار روانی مواجه است، امّا پیامد آن مطلوب و سازنده است. در حالی که در مثال اول و دوم،حالتی از درماندگی و نا امیدی و در نتیجه شکست و ناکامی شکل گرفته است )حواس پرتی و از دست دادن تمرکز.(
1ــ Distress
2ــ Eustress
3ــ Stress
فشار روانی مثبت باعث ارتقای واکنشهای رفتاری و پردازشهای شناختی میشود؛ برای مثال دروازه بان در فوتبال زمانی که توپ در زمین تیم مقابل است کاملاً احساس خونسردی میکند و همین باعث بی توجهی وی میشود، امّا همین که توپ به سمت او حرکت میکند،کاملاً هشیارانه عمل میکند؛ یعنی توجه متمرکز در او شکل گرفته، کوچکترین حرکتها را در نظر میگیرد. دروازه بان در این حالت با فشار روانی مثبت مواجه است.
راههای مقابله با فشارهای روانی منفی
فهرست فشار آورهای روانی خود و دیگر هم کلاسیهایتان را مجدداً بررسی کنید. آیا در کلاس شما کسی هست که در زندگی خود فشار روانی نداشته باشد؟
همه افراد با فشارهای روانی منفی متعددی مواجه هستند .آیا همه با این فشار آورهای روانی با روشهای یکسان مقابله میکنند؟ قبل از اینکه به روشها اشاره کنیم، ابتدا باید مفهوم« مقابله» را بدانیم.
مقابله1: به معنای تلاش فرد برای از بین بردن فشار روانی و یا به حداقل رساندن و تحمّل آن است، هنگام روبه رو شدن با موقعیت، فرد ابتدا بر اساس برداشت اولیه خود، آن را ارزیابی میکند و از خود میپرسد: آیا خطری مرا تهدید میکند؟ اگر پاسخ این سؤال مثبت باشد، فرد کنترل شخصی خود را ارزیابی میکند: آیا من میتوانم کاری برای تغییر موقعیت انجام دهم؟ به این ترتیب روشهای مقابلهای فرد، برای کاهش فشار روانی، فراخوانی میشوند. هدف اصلی فرد در مقابله، حذف عامل فشارآور است که زندگی او را از حالت عادی خارج ساخته است؛ مثلاً دانش آموزی که نمره خوبی نگرفته است،هر روز وقت بیشتری را صرف مطالعه و یادگیری آن درس میکند. در این مثال، دانش آموز سعی دارد مشکل درسی خود را برطرف کند .هر چند ممکن است دانش آموز دیگری، برای فرار از این مشکل، خود را با فعالیت دیگری مثل بازی کامپیوتری و یا تلفن همراه سرگرم کند. آیا همیشه میتوانیم فشار آورهای روانی را برطرف کنیم؟ باید گفت خیر؛ مثلاً برای فردی که پدر خود را از دست داده و دچار غم از دست دادن عزیز شده است، کاری نمیتوان کرد، مگر آنکه به طور
مقابلهها را میتوان به دو دسته سازگارانه و ناسازگارانه تقسیم کرد.
1ــ Coping
انواع مقابله با فشارهای روانی
1ـ مقابلههای سازگارانه1
دانش آموزی را در نظر بگیرید که برای قبول شدن به دو نمره نیاز دارد. او در برنامه روزانه خود، برای مطالعه درس مورد نظر،ساعت بیشتری را صرف میکند. فردی که پدر خود را از دست داده، برای کم کردن اندوه خود، اعمال پسندیدهای را انجام میدهد که پدرش دوست میداشت .
مقابلههایی که به حل مسائل و برطرف کردن عامل فشارآور و به حداقل رساندن و یا تحمل فشار روانی کمک میکنند،مقابلههای سازگارانه هستند.
افراد در مقابلههای سازگارانه،موقعیت را به خوبی میسنجند،از راهنمایی و حمایت دیگران استفاده میکنند و به روشهای انتخاب شده حل مسئله فکر میکنند.
ترس از قبول نشدن در رشته دلخواه در دانشگاه، فشار روانی به دنبال دارد. بسیاری از جوانان از مقابلههای سازگارانه برای کنترل این فشار روانی استفاده میکنند. روشهای مقابله با فشار روانی میتواند سازگارانه یا ناسازگارانه باشد .
نمونههایی از روشهای مقابلهای سازگارانه عبارتاند از:
الف( استفاده از مهارت حل مسئله: در این شیوه مقابله، فرد منبع استرس یا مشکل را یک مسئله در نظر میگیرد و برای مقابله با آن از مهارت حل مسئله استفاده میکند. )برای استفاده از این شیوه مقابله ای،از روشهای حل مسئله در فصل پنج استفاده کنید(
ب( مشورت و راهنمایی گرفتن: گاهی ممکن است فرد به تنهایی نتواند مشکل را حل کند؛ به همین دلیل، احساس فشار روانی در او باقی میماند. در این موارد، مشورت کردن و راهنمایی گرفتن از دیگران به عنوان یک مقابله سازگارانه در نظر گرفته میشود. اگر در مثال ترس از قبول نشدن در کنکور، دانش آموز آن قدر تحت فشار روانی باشد که حتی نتواند برای شناسایی منبع فشار تمرکز کند،پیشنهاد میشود از معلمان یا مشاوران راهنمایی بگیرد .
1ـ Adaptive Coping
ج( استفاده از حس شوخ طبعی: شوخی، به عنوان یک روش مقابله سازگارانه، در مواردی استفاده میشود که امکان از بین بردن مشکل در کوتاه مدت وجود ندارد برای اینکه راحت تر بتوان با فشار روانی سازگار شد، از حس شوخ طبعی استفاده میشود؛ مثلاً اگر در یک اردوی دانش آموزی، وسط زمستان، در جاده ماشین خراب شود
و منتظر نیروهای امدادگر باشیم، شوخی کردن و مشکل را سبک شمردن میتواند برای گذران آن اوقات سخت، کمک کند.
د( فعالیت بدنی و ورزش کردن: در بسیاری از مواقع میتوان از ورزش کردن، به عنوان یکی از روشهای سازگارانه مقابله با فشار روانی، استفاده کرد؛ مثلاً وقتی که به فرد فشارهای روانی زیادی وارد شده باشد ممکن است بر سلامتی او تأثیر منفی بگذارد .فعالیت بدنی و ورزش ملایم میتواند به وی کمک کند و باعث بی توجهی او به فشار روانی گردد.
فعالیت8 ـ 5
شما، علاوه بر چهار مورد بالا، چه روشهای مقابله سازگارانه دیگری را میشناسید؟ آنها را نام ببرید و توضیح دهید.
2ـ مقابلههای ناسازگارانه
مقابلههایی که به حل مسئله و برطرف کردن فشار روانی کمک نمیکنند، معمولاً مقابلههای ناکارآمد، ناسازگار و مضر هستند. فرد، در مقابلههای ناسازگارانه به منظور کاهش فشار روانی، به رفتارهای مضر و مخرب رو میآورد.
افرادی که از این نوع مقابلهها استفاده میکنند، معمولاً از موقعیت اجتناب کرده یا آن را انکار میکنند. خود و دیگران را به خاطر مشکل سرزنش میکنند، عصبانی، پرخاشگر و یا افسرده و منفعل میشوند و موجب بروز فشارهای روانی بیشتری میگردند که اثرات آنها وخیم تر و عظیم تر از فشار روانی اولیه است .
نمونههایی از مقابلههای ناسازگارانه عبارتاند از:
الف( منفعل بودن: در این مقابله ناکارآمد، فرد دست از فعالیت بر میدارد و برای از بین بردن فشار روانی، تلاش نمیکند؛ مثلاً دانش آموزی که ترس ردشدن در رشته دلخواه خود را در دانشگاه دارد؛ به طور کلی از قبولی ناامید میشود، درس خواندن را رها میکند و بیشتر از قبل میخوابد.
ب( در انتظار معجزه بودن: فرد در این مقابله، بدون اینکه تلاش کند، منتظر است اتفاق خارق العادهای رخ دهد.
ج( انجام دادن رفتارهای تکانشی و بدون
فکر و تأمل: فرد در این نوع مقابله هنگام رویارویی با فشار روانی، از لحاظ هیجانی، به شدت تحریک میشود؛ به طوری که بر هیجانات و رفتار خود کنترل ندارد، بسیار عصبی و پرخاشگر است و حتی ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند.
د( استفاده از داروهای شیمیایی، دخانیات و سایر موارد مشابه: فرد در این نوع مقابله،برای فراموش کردن هیجانات منفی فشار روانی و رهایی از آنها، از داروهای آرام بخش، مواد اعتیادآور یا سیگار استفاده میکند که نه تنها کمکی به کنترل فشار روانی نمیکند، بلکه فشار آورهای بزرگ تری را ایجاد کرده و بر سلامتی فرد نیز تأثیر مخرب دارد .
بسیاری از بزهکاریها، اعتیاد و انحرافهای فردی و اجتماعی به دلیل استفاده مکرر از مقابلههای نامناسب و ناسازگارانه در مقابل فشار روانی است.
فعالیت8 ـ6
مثالهای زیر را مطالعه کنید، و بگویید در هریک از موقعیتها از چه مقابلههایی برای کنترل فشار روانی استفاده شده است:
بهروز دانش آموز کلاس یازدهم است. او از لحاظ تحصیلی، روابط اجتماعی و شرکت در برنامههای فوق برنامه، جزء دانش آموزان موفق و فعال مدرسه بود،تا اینکه در ماه گذشته در بازی فوتبال مصدوم شد و پای وی آسیب دید. بازی نکردن موجب فشار روانی زیادی در بهروز شده است. او برای فراموش کردن فشار روانی، داروهای آرام بخش مصرف میکند.
رضا فوتبالیست است و در تیم مدرسه بازی میکند، اما در مسابقه امروز، به دلیل بازی ضعیف، تعویض شد. رضا از تعویض خود عصبانی شد و با خشم لباس ورزشی خود را در آورد و پرت کرد.
آذر در کنکور سراسری رتبه بالایی آورده است، ولی در انتخاب رشته تردید دارد و این مسئله باعث فشار روانی او شده است. او برای اینکه بتواند زودتر تصمیم بگیرد و عامل فشار زا را از بین ببرد با یک مشاور با تجربه برای انتخاب رشته مشورت میکند.
امیر در کنکور امسال در رشته دلخواه قبول نشده است .این وضعیت، موجب فشار روانی زیادی در زندگی او شده است. امیر، برای از بین بردن این فشار، راه حلهای
متعددی را بررسی میکند؛ از جمله اینکه یک سال دیگر با برنامه ریزی دقیق درس بخواند و سال آینده دوباره در کنکور شرکت کند.
تأثیر مذهب بر سلامت
مذهب و ارتباط با خداوند در ایجاد آرامش روانی و استفاده از مقابلههای سازگارانه در مقابله با فشار روانی تأثیر دارد. مذهب به دو راه مستقیم و غیر مستقیم بر سلامت تأثیر دارد.
راه مستقیم: مذهب و رفتارهای معنوی )مثل توکل به خدا(، از طریق ایجاد آرامش ذهنی،کاهش فشار روانی، رابطه با خداوند و ایجاد روحیۀ مثبت حاصل از شرکت در مراسم مذهبی،عبادت و افزایش احساس حمایت اجتماعی، باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی بدن میشود.
راه غیر مستقیم: تحقیقات نشان داده است افراد مذهبی، در مقایسه با دیگر افراد، سبک زندگی سالم تری دارند و از رفتارهای پرخطر جنسی، مصرف سیگار، الکل و تغذیه ناسالم اجتناب میکنند.
فعالیت8 ـ 7
با توجه به تأثیر مستقیم و غیرمستقیم مذهب، باورها و رفتارهای دینی بر سلامت،در ابتدا مثال زیر را بخوانید. سپس نمونههایی از این رفتارها و باورها را که در شما و یا نزدیکانتان تأثیر مثبت داشته، ذکر کنید.
الهام دانش آموز تلاشگری است که امسال در کنکور شرکت میکند. هم کلاسیهای الهام در مدرسه نیز بسیار با استعداد و تلاشگر هستند .الهام نیز، مانند هر دانش آموز پشت کنکوری، به علت رقابت در مدرسه و انتظارات خانواده، تحت فشار روانی است، گاهی شدت فشار روانی به حدی میرسدکه تمرکز او را در مطالعه از بین میبرد. چند ماهی است الهام با کمک گرفتن و توکل بر خدا و خواندن دعای مطالعه، توانسته است این فشار روانی را کنترل کند و در مطالعه تمرکز داشته باشد.
دعای مطالعه:
َاللهُمَّ أخَرِجنی مِن ظُلُماتِ الوَهم وَ أکَـرِمنـی بنِـــــــــورِ الفهمالَلهُمَّ افتَح عَلیَنا أبوابَ رحمتکِ وَ انشُر عَلیَنـا خزائــنَ علومِـک برحمتک یا أرَحَمَ الـرّاحمین؛
فعالیت8 ـ 8
بار خدایا مرا از تاریکیهای وهم و خیال خارج کنو به من نور فهم و آگاهی عنایت فرما.
خداوندا درهای رحمتت را به روی ما بگشاو گنجینههای علومت را بر ما بگستران؛به حق بخشندگی اتای مهربانترین مهربانان.
برای فهم بهتر این فصل، همه افراد خانواده خود را در نظر بگیرید و با کمک خودشان آنها را از لحاظ سلامتی و بیماری، روی پیوستار سلامتی جای دهید. سپس تصور کنید نقش یک روان شناس سلامت را دارید:
شیوه زندگی هر یک از اعضای خانواده خود را بررسی کنید. الگوهای تغذیهای هر یک از آنان چگونه است؟ آیا عادت به ورزش و یا فعالیت بدنی دارند؟ در زندگی آنان چه فشارهای روانی وجود دارد و روشهای مقابله با فشار روانی در زندگی شان چگونه است؟ هریک از افراد خانواده شما تا چه حد از روشهای مقابلهای سازگارانه و یا ناسازگارانه، در مقابله با فشارهای روانی استفاده میکنند؟
جمع بندی درس
یک بیمار خاص را در خانواده خود یا نزدیکان و دوستان در نظر بگیرید و به سؤالات زیر پاسخ دهید .
نام و نام خانوادگی: سن: نوع بیماری:
1 این فرد در کدام قسمت طیف سلامت قرار میگیرد؟..........................
2 مهمترین روش مقابله با فشار روانی ایجاد شده را چه میدانید؟
.......................................................................................................................
3 ضمن شناسایی راهکارهای مقابلهای این بیمار، راهکارهای مقابلهای سازگارانه را به وی پیشنهاد دهید .
.......................................................................................................................
.......................................................................................................................
4 جهت کاهش فشار روانی ناشی از بیماری، چند راهکار عملیاتی مأخوذ از باورهای دینی ارائه دهید .
.....................................................................................................................
.....................................................................................................................
واژگان اصلی
روان شناسی سلامت، سلامت، بیماری، فشار روانی ـ مقابلههای سازگارانه،مقابلههای سازگارانه، مقابلههای ناسازگارانه، ارتقا و حفظ سلامتی، سبک زندگی،الگوهای رفتاری، عامل فشارزا، منبع فشار روانی، مقابلههای ناکارآمد.
منابع
درس1
1. اژهای، جواد،روان شناسی از دیدگاه دانشمندان اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، )1931(.
2. براهنی، محمدنقی )و دیگران(،زمینه روان شناسی هیلگارد،انتشارات رشد، تهران، )ترجمه(،)5831(.
3. خرازی، سید کمال، حجازی، الهه، روان شناسیشناختی، انتشارات سمت، تهران، )ترجمه(،)5831(.
4. زارع، حسین و همکاران،روان شناسی شناختی حافظه، انتشارات آییژ، تهران، )ترجمه(، )2931(.
5. زارع، حسین، باقر پسندی، مهدی،روان شناسی شناختی زبان و تفکر، انتشارات ارجمند، تهران، )ترجمه(،)4931(.
6 . زارع، حسین )و همکاران(،روان شناسی، انتشارات دانشگاه پیام نور.(1386)،
7. فراهانی، محمدنقی،کرمی نوری، رضا،روان شناسی،نشر کتابهای درسی ایران.(1393)، درس2
1 . براون، کارول، روان شناسی رشد، ترجمه مهنازعلی اکبری دهکردی. تهران: انتشارات روان،)3931(.
2. رایس،ف. فیلیپ، ترجمه مهشید فروغان، تهران: انتشارات ارجمند، )7831(.
3. لطف آبادی،حسین،روان شناسی رشد 2، تهران: انتشارات سمت، )0831(.
4. سیف، سوسن،کدیور، پروین، کرمینوری، رضا و لطف آبادی، حسین،روان شناسی رشد 1 . تهران: انتشارات سمت، )8831(.
5. علی اکبری دهکردی،مهناز، مبانی نظری و پژوهشی روان شناسی جنسیت و نظریه آندروژنی، انتشارات محراب،)3931(.
6 . علی اکبری دهکردی،مهناز،روان شناسی رشد )نظریهها،پژوهشها، آزمونها(، انتشارات دانشگاه پیام نور،)4931(.
7. وزولا،رشد اخلاقی نظریهها و کاربردها، ترجمه مهناز علی اکبری دهکردی، انتشارات محراب، )3931(.
8. منصور، محمود و دادستان،پریرخ، روان شناسی ژنتیک،2 تهران: انتشارات ژرف،)9631(.
درس3
1. خرازی، سید کمال، حجازی، الهه،(1387) روانشناسی شناختی، انتشارات سمت، تهران، )ترجمه.(
2. رفیعی، حسن،(1395) .زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد، انتشارات ارجمند، تهران،)ترجمه.(
3. زارع، حسین، شریفی، علی اکبر،(1395) روانشناسی شناختی، انتشارات دانشگاه پیام نور .
4. وفایی، مریم،(1385)، روانشناسی شناختی،انتشارات دانشگاه تربیت مدرس، تهران، )ترجمه.(
5. تصویر آغاز درس3 : رشد تکنولوژی آموزشی شماره6/ اسفند 4931) دوره13،شماره پی در پی254 (
درس4
1. خرازی، سیدکمال .(1387)،تفکر کودکان: روانشناسی رشد شناختی، سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی. تهران، )ترجمه.( 2. رفیعی، حسن.(1395)، زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد، انتشارات ارجمند، تهران، )ترجمه.(
3. زارع، حسین، شریفی، علی اکبر،(1395)،روان شناسی شناختی،انتشارات دانشگاه پیام نور.
4. زارع، حسین، شریفی، علیاکبر،(1393)،توان بخشی حافظه، انتشارات دانشگاه پیامنور،)ترجمه.(
5. تصویر آغاز درس4 : رشد تکنولوژی آموزشی شماره8/ اردیبهشت 6931) دوره23،شماره پی در پی264 ( درس5
1. زارع، حسین و باقرپسندی، مهدی،(1394) روانشناسی شناختی، تألیف آیزنک وکین، انتشارات ارجمند، تهران،)ترجمه.(
2. زارع،حسین و شریفی، علیاکبر،(1395) روانشناسی شناختی، انتشارات دانشگاه پیام نور.
3. عبدالهی، محمدحسین و زارع، حسین،(1395) روانشناسی شناختی، انتشارات سمت، زیر چاپ.
4. زارع، حسین و رضایی، علیاکبر و مصطفایی، علی،(1395) روانشناسی تربیتی،انتشارات دانشگاه پیام نور.
5. رفیعی، حسن و با همکاری دلیر، مجتبی، )5931(، زمینه
روانشناسی اتکینسون و هیلگارد، تألیف نولن ــ هوکسما،فردریکسون، لافتوس و لوتز، انتشارات ارجمند، تهران.
6 . سیف، علیاکبر،(1385) روان شناسی پرورشی نوین، انتشارات دوران، تهران .
.7 Danek. A.H, wiley.J, ollinger. M. )2016(. Solving classical insight problems without Aha!
Experience: 9 Dot, 8 coin, and matchstick Arithmetic problems. Journal of problem solving, volume 9.
درس6
1. زارع، حسین و باقرپسندی، مهدی،(1394)، روانشناسی شناختی، تألیف آیزنک وکین،انتشارات ارجمند، تهران، )ترجمه.(2. زارع، حسین و شریفی، علیاکبر،(1395)، روان شناسی شناختی، انتشارات دانشگاه پیام نور.
3. عبدالهی، محمدحسین و زارع، حسین،(1395)، روانشناسی شناختی، انتشارات سمت، زیر چاپ.
4. کریمی، یوسف) 8831(، روانشناسی اجتماعی، تألیف بارون بیرن و برنسکامب، نشر روان.
درس7
1. مارشال ریو، جان، سیدمحمدی، یحیی،انگیزش و هیجان، انتشارات ویرایش،1395.