Fadak.IR راهکارهای فدک
English Русский العربية فارسی
مقالات مدیریت مطالعات زبان


/ علوم انسانی / زبان و ادبیات / زبان روسی

آموزش زبان روسی به فارسی از صدای روسیه


      درس اول
      درس دوم
      درس سوم
      درس چهارم
      درس پنجم
      درس ششم
      درس هفتم
      درس هشتم
      درس نهم
      درس دهم
      درس یازدهم
      درس دوازدهم
      درس سیزدهم
      درس چهاردهم
      درس پانزدهم
      درس پانزدهم
      درس شانزدهم
      درس هفدهم
      درس نوزدهم
      درس بیستم
      درس بیست و یکم
      درس بیست و دوم
      درس بیست و سوم
      درس بیست و چهارم
      درس بیست و پنجم
      درس بیست و ششم
      درس بیست و هفتم
      درس بیست و هشتم
      درس بیست و نهم
      درس سی ام
      درس سی و یکم
      درس سی و دوم
      درس سی و سوم
      درس سی و چهارم
      درس سی و پنجم
      درس سی و ششم
      درس سی و هفتم
      درس سی و هشتم
      درس سی و نهم
      درس چهلم
      درس چل و یکم
      درس چهل ودوم
      درس چهل و سوم
      درس چهل و چهارم
      درس چهل و پنجم
      درس چهل و ششم
      درس چهل و هفتم
      درس چهل و هشتم
      درس چهل و نهم
      درس پنجاهم
      درس پنجاه و یکم
      درس پنجاه و دوم
      درس پنجاه و سوم
      درس پنجاه و چهارم
      درس پنجاه و پنجم
      درس پنجاه و ششم
      درس پنجاه و هفتم
      درس پنجاه و هشتم
      درس پنجاه و نهم
      درس شستم
      درس شست و یکم
      درس شست و دوم
      درس شست و سوم
      درس شست و چهارم
      درس شست و پنجم
      درس شست و ششم
      درس شست و هفتم
      درس شست و هشتم
      درس شست و نهم
      درس هفتادم
      درس هفتاد و یکم
      درس هفتاد و دوم
      درس هفتاد و سوم
      درس هفتاد و چهارم
      درس هفتاد و پنجم
      درس هفتاد و ششم
      درس هفتاد و هفتم
      درس هفتاد و هشتم
      درس هفتاد و نهم
   90
   91
   92
   93
   94
   95

درس اول

ابتدا بخش اول تاریخچه زبان روسی را مورد توجهتان قرار می‌دهیم. زبان روسی یکی از رایج‌ترین زبانهای دنیاست. از نظر تعداد افرادی که به این زبان تکلم می‌کنند زبان روسی جای پنجم بعد از زبان چینی، انگلیسی، هندی و اسپانیولی را به خود اختصاص می‌دهد .
در بین زبان‌های اسلاوی زبان روسی رایج‌ترین آنهاست. تمام زبانهای اسلاوی شباهت زیادی با یکدیگر دارند. اما زبان بلاروسی و اوکراینی بیشتر از دیگر زبانهای اسلاوی به روسی نزدیکند. این سه زبان با هم گروه زبانهای اسلاوی شرقی را تشکیل می‌دهند که جزئی از گروه اسلاوی خانواده هند و اروپایی است .
با نگاه به درخت زبانها مشاهده می‌کنیم که شاخه‌های زبانهای اسلاوی از تنه محکم و قوی خانواده زبانهای هندو اروپایی منشعب شده است. زبانهای هندی، ایرانی، یونانی، ایتالیایی، رومی و کلت، آلمانی و گروه بالتیکی زبانها، ارمنی و آلبانی و دیگر زبانها جزئی از این خانواده هستند. زبانهای اسلاوی بیشتر از دیگر زبانهای هند و اروپایی، به زبانهای بالتیکی نزدیک هستند: زبان لتونی و لاتونی و زبان مرده روسی که تا دهه اول قرن 81 کاملاٌ ناپدید شد. فروپاشی وحدت زبانی هندو اروپایی به دوره‌ای از اواخر هزاره سوم، اوایل هزاره دوم قبل از میلاد مربوط می‌شود. احتمالاٌ در آن موقع روندهایی به وقوع پیوستند که باعث ظاهر شدن زبان اولیه اسلاوی و جدا شدن آن از گروه زبانهای هندو اروپایی شد .
زبان اولیه اسلاوی جد تمام زبانهای اسلاوی است که فاقد کتابت و به هیچ شکلی به ثبت نرسیده بود. وطن جد اندر جد اسلاو‌ها که آنها در آنجا به عنوان یک قوم با زبان خاص خود ساکن شدند و بعدها به سرزمین‌های جدیدی رفتند از دونای وسطی تا دنپر را تشکیل می‌داد. طی قرون 6 و 7 امواج سکنی گزیدن اسلاوها به بخش اعظم شبه جزیره بالکان از جمله یونان معاصر رسید. تا پایان دوره زبان اولیه اسلاوی، اسلاوها بخش اعظم اراضی در اروپای مرکزی و شرقی را اشغال کرده بودند .
سالها در پی هم سپری شدند و قرنها با یکدیگر جا عوض کردند و در پی بروز تغییرات در سلایق، عادتها و رفتار انسان و بروز دگرگونی در دنیای معنوی، سخن او یا ساده تر گفته شود، زبان او نیز دچار تغییر شد. زبان اولیه اسلاوی در تاریخ طولانی خود، تغییرات زیادی را از سر گذراند. در اولین دوره موجودیت خود، تکامل آن خیلی کند بود و تا حد زیادی یکجور بود، هر چند تنوع لهجه‌ای در آن وجود داشت. دیرتر حدوداٌ از قرن 4 تا 6 عصر حاضر در زبان اولیه اسلاوی تغییرات شدیدی بروز کرد که در قرن 6 عصر حاضر باعث فروپاشی آن و ظاهر شدن زبانهای جداگانه اسلاوی شد .
زبان روسی باستانی جد زبانهای روسی و بلاروسی و اوکرائینی معاصر بود. فروپاشی زبان روسی باستانی باعث بروز زبان روسی یا زبان روسی کبیر شد که با زبان بلاروسی و اوکرائینی فرق داشت. این اتفاق در قرن 86 اتفاق افتاد .
خوب عزیزان، بخش اول تاریخچه مختصر شکلگیری زبان روسی را مورد توجه شما قرار دادیم و حالا می‌پردازیم به درس اول امروز .
امروز اولین درس از سری جدید دروس زبان روسی را آغاز می‌کنیم، این بخش شامل ده درس اول و دوره ابتدایی زبان روسی و اصوات و تلفظ کلمات است که در فرا گرفتن این زبان از طریق آموزش رادیویی به شما کمک خواهد کرد .
جدول حروف بیصدا در زبان روسی
تلفظ حروف بیصدا نوشتن حروف و ترجمه مثال روسی حروف بیصدای روسی مانند «ب» فارسی در کلمه «برفB (bank) » بانکБ-б (банк)
مانند «و» فارسی در کلمه «وزیرV (vada) » آبВ-в (вода)
مانند «گ» فارسی در کلمه «گاریG (gara) »
Г-г (гора) کوه
Д-д (дом) خانه
Ц-ц (цемент, овца) سیمان، میش » Ch (Chai) مانند «چ» فارسی در کلمه «چند Ч-ч (чай) چای » Sh (koshka, mashina, مانند «ش» فارسی در کلمات «شور، شاد،شغل
karandash) گربه، ماشین، مدادШ-ш (кошка, машина, карандаш) چنین حرفی در زبان فارسی نیست، برای تلفظ آن باید «ش» را کشیده تلفظ کرد. Sh-e (tavarish, pisha)
رفیق، غذاЩ-щ (товарищ, пища) تلفظ کلمات روسی به کمک حروف انگلیسی
Да Da
Нет Net

عصر بخیر Добрый вечер!
شب بخیر
Спокойной ночи!
حالتون چطوره؟ Как дела?
توتТут
بوماگاБумага
حالا به تلفظ و معانی این کلمات و جملات توجه فرمائید و سعی کنید آنها را تکرار کنید :
اینجا Тут
آنجا Там
و حالا این جملات را تکرار کنید :
Тут дом.
خانه اینجاست .
Там дом. خانه آنجاست .

درس دوم

زبان زنده‌ترین و پایدارترین و غنی‌ترین وسیله ارتباطی است که نسل گذشته و حال را به نسل آینده ملتها در یک دوره تاریخی کامل بطور زنده پیوند می‌دهد. این گفته اوشینسکی ارتباط بین زمان و نسلها را به اثبات می‌رساند. از قدیم الایام در روس باستان توجه و احترام خاصی به کتابت می‌شد. کتابهای زیادی نوشته می‌شدند و حتی حسودانه از آنها مراقبت می‌کردند. در صومعه‌ها قوانین سرسختانه‌ای در رابطه با دریافت کتاب و پس دادن آن به کتابخانه برقرار بود. آنقدر برای کتاب احترام قائل بودند که اگر شخصی کتابی را می‌گرفت و بر نمی‌گرداند مجازات سختی در انتظارش بود. تا قبل از گرویدن روسیه به مسیحیت در سال 811، در روس باستان افرادی بودند که به زبان اسلاوی باستانی تسلط داشتند و از الفبای سریلیک برای اسناد دولتی و دیگر نوشته‌ها استفاده می‌کردند. یافته‌های باستان شناسی گواه این امر است .

اما همانا گرویدن به مسیحیت لحظه تاریخی آغاز رواج کتابت در روس باستان شد. کتب مذهبی از زبان یونانی به زبان اسلاوی باستانی ترجمه شدند و این زبان خویشاوند و نزدیک اجداد روسها نقش مهمی را در تکامل فرهنگ سخن و شکل گیری زبان ادبی روسی ایفا کرد. به این ترتیب کتب زیادی نوشته شدند و وقت آن فرا رسیده بود که زبان نیز تکامل یابد. زبان کلیسای اسلاوی هر چه بیشتر با زبان عامیانه مخلوط می‌شد .

در قرن 87 در کنار لهجه کلیسایی که محافل عالی جامعه به آن تکلم می‌کرد، لهجه ساده تر مسکویی به رسمیت شناخته شد. موازین الزامی نوشتاری ضعیف تر شد. در سال 8671 تزار آلکسی میخائیلوویچ فرمانی را صادر کرد و اجازه داد هر کس هر طور که تلفظ می‌کند و با توجه به شهری که زندگی می‌کند بنویسد. در این دوره، زبان واحد ادبی نوشتاری که دارای سیستم خاصی باشد ایجاد نشد اما زمینه را برای تکامل زبان ایجاد کرد. در عصر حکومت پطر اول تمام عرصه‌های زندگی کشور دچار تغییرات فاحشی شد که نمی‌توانست بر سرنوشت زبان بی تأثیر باشد. زبان کلیسای اسلاوی قاطعانه از زبان عامیانه جدا شد. اصلاحات الفبایی که به فرمان و با شرکت مستقیم پطر اول انجام شد نقش مهمی در این عرصه ایفا کرد. پطر اول از زبان رسمی و کاری سادگی و دقیق بودن اصطلاحات را طلب نمود. همزمان با اجرای چنین اصلاحات زبانی پطر اول مراقبت زیادی از میراث تاریخی می‌کرد. از اسناد تاریخی مشخص است که در کتابخانه شخصی تزار دستنوشته‌های روس باستان نگهداری می‌شد که بعد از مرگ او به کتابخانه آکادمی علوم سنت پطرزبورگ منتقل شدند .
قبل از شروع درس چند واژه پر کاربرد را که در درس قبلی به شما آموخته شدند تکرار می‌کنیم .

سلام مؤدبانه !
Здравствуйте!
سلام دوستانه !Привет
صبح بخیر Доброе утро!
بعد ازظهر بخیر Добрый день!
عصر بخیر
Добрый вечер!
شب بخیر Спокойной ночи!
حالتون چطوره؟ Как дела?
متشکرم !

،این جاده است، خانه آنجاست Это дорога. Там дом.
این اتاق است، پنجره اینجاست. نقشه و کاغذ آنجاست .
Это комната. Тут окно. Там карта и бумага.
این مامان و بابا است. و این برادر است. صبح مامان و بابا خانه هستند .
Это мама и папа. А это брат. Утром мама и папа дома.
لطفاٌ کلمات این متن را تکرار کنید :
این
Это

مامان آنجاست؟ بله، مامان آنجاست .
Мама там?- Да, мама там. بابا خانه است؟ بله، بابا خانه است .
Папа дома,- Да, папа дома. برادر خانه است؟ بله؟ برادر خانه است .
Брат дома,- Да, брат дома.

در زبان روسی کلمات یک، دو، سه و چند هجایی وجود دارند، غالباٌ تعداد هجاهای کلمه وابسته است به حروف صدادار یعنی کلمه هر قدر حرف صدادار داشته باشد به همان اندازه هجا دارد، اگر کلمه یک هجایی باشد، در اینصورت از یک هجای ضربه‌ای تشکیل شده است، مثلاٌ در کلماتдом وон.
نکته مهم در تلفظ کلمات روسی این است که تمام حروف صدادار که ضربه روی آنها نباشد خیلی ضعیف و کوتاه تلفظ می‌شوند و
حروف صدادارА, О وقتی ضربه نداشته باشند تقریباٌ یکسان تلفظ می‌شوند. مثلاً در کلمات ذیل :
Мама, папа, карта, дома, бумага, комната, это, окно, утром.

درس سوم

همراه با مفاهیم و ایده‌های جدید، لغات کوچک و بزرگ خارجی نیز مثل جویبار در روسیه جاری شدند. می‌توان گفت نفوذ گسترده واژه‌های اروپای غربی در زمان حکومت به نوعی زمینه را برای توسعه کشور فراهم نمود. در آن زمان استفاده از لغات خارجی مد شده بود. و پطر اول که واژه‌های جدید زیادی را وارد زبان کرد با افراط در کاربرد لغات خارجی شدیداٌ مخالفت ورزید.
در زمان پطر کتب روشنگری و علمی زیادی به چاپ رسید. در این دوره زمانی بیش از 666 عنوان کتاب مختلف به چاپ رسیدند. یکی از موضوعاتی که پطر توجه خاصی نسبت به آن مبذول می‌داشت تهیه لغت نامه بود. امپراطور بطور خستگی ناپذیر نه تنها به هر شکل ممکن تهیه فرهنگ لغات را تشویق می‌کرد بلکه خودش نیز برای شرکت در این کار مهم اجتماعی وقت می‌گذاشت. بدین تریب پطر اول باعث تشویق و شکلگیری زبان ادبی روسی شد. پس از مدتی جریان زندگی دمکراتیزه کردن و نظم دادن به زبان روسی را طلب کرد. تنها کسی که از عهده این کار بر می‌آمد لومونوسوف نابغه، دانشمند کبیر همه علوم بود که خوشبختانه از استعداد شاعری نیز بهره مند بود. بلینسکی زمانی نوشت: از لومونوسوف ادبیات ما شروع می‌شود. او پدر و حامی آن بود. او پطر کبیر ادبیات ما بود .
باید گفت تاریخ سرنوشت خودویژه‌ای برای زبان روسی تعیین کرده بود. الکساندر پوشکین شاعر کبیر روس سهم عظیم و بسیار مهمی در توسعه ادبیات میهنی ادا کرد. او را بحق بنیانگذار زبان ادبی معاصر روسی می‌دانند. تورگنیف زمانی نوشت: شکی نیست که او را می‌توان خالق زبان شعر و ادبیات ما دانست و اینکه ما و نسل‌های بعدی فقط باید قدم در این راه گذاشته و راه این نابغه را ادامه دهیم». لومونوسوف زمینه را برای ایجاد زبان واحد ادبی فراهم کرد و پوشکین به گفته بلینسکی از زبان روسی معجزه آفرید. پوشکین راه را برای توسعه و تکامل آزاد و طبیعی زبان گشود .
ولادیمیر دال نیز سهم بسزایی در رشد و حفظ زبان ادا نمود. در فرهنگ لغات او تجربیات چندین قرنی زندگی ملت روس به ثبت رسیده است. فرهنگ لغات او پلی مرتبط بین گذشته و حال زبان روسی شد .
امروز شما را با چند حرف دیگر روسی آشنا می‌کنیم. حروف روسیВ,Ф,З,С تقریباٌ مانند حروف فارسی: و-ف-ز-س فارسی تلفظ می‌شوند. مانند :
آب Вода
فوتبال Футбол
باغ Сад
فردا
Завтра
اما در فارسی حرفЫ وجود ندارد. تلفظ آن کمی شبیه به تلفظ «ای» است. در زبان روسی کلمات با حرفЫ شروع نمی‌شوند و به این دلیل هرگز به شکل بزرگ نوشته نمی‌شود. حالا به این جملات توجه کنید .
این خانه است .
Вот дом.
این اتاق است .
Это комната
ما اینجا هستیم، ماخانه هستیم .
Мы тут, мы дома. باغ آنجاست، شما آنجاهستید .
Вот сад, вы там. و حالا به متن کامل توجه کنید :
Вот дом. Это комната. Мы тут, мы дома. Вот сад, вы там. : لطفاٌ به تلفظ این کلمات مفرد و جمع توجه فرمائید
Кто چه وقت کی
Когда
درس
Урок
فردا
Завтра
МыوВы ما و شما ضمایر شخص اول و دوم جمع هستند. ضمیرВы به علامت احترام و نزاکت در دوم شخص مفرد نیز بکار می‌رود. و اما در زبان روسی اکثر حروف بیصدا به حروف بیصدار زنگدار و بی زنگ جفت‌هایی دارند، مثلاٌ حروفБ- Д- В- Г- З با حروفП-Т-Ф-К-С جفت و قرینه هستند. به این نمونه‌ها توجه فرمائید :
در کلمهСад حرف آخر «د» به صورت «ت» تلفظ می‌شود. در کلمهЗавтра حرف «و» به صورت «ف» تلفظ می‌شود. و یا حروف بیصدای بدون زنگ جلوی حروف زنگ دار در وسط کلمه و یا در نتیجه تلفظ متصل آنها زنگ پیدا می‌کند. برای نمونه در کلماتВот дом. حرف «ت» درВот به «د» مبدل می‌شود و این جمله چنین تلفظ می‌شود: Вот(д) дом. در جملهВот дорога نیز وضعیت همینطور است .
و حالا این جملات را تکرار کنید :
کی )چه وقت( ناتا خانه است؟ Когда Ната дома?
چه وقت او خانه است؟ Когда он дома?
و حالا چند جمله جمع :
این نقشه است. اینها نقشه‌ها هستند .
Это карта -это карты.
این اتاق است. اینها اتاق‌ها هستند .
Это комната — это комнаты.
این باغ است. اینها باغها هستند .
Это сад -это сады.
این مامان و بابا است. اینها مامانها و باباها هستند .
.Это мама и папа -это мамы и папы

درس چهارم

و اما قرن بیستم زبان روسی خیلی سریع نسبت به تغییرات در زندگی اجتماعی از خود عکس العمل نشان داد. حوادث سال 8887 واژه‌های زیاد جدیدی را وارد زبان کردند. البته آنها به همان سرعت ظاهر شدنشنان فراموش می‌شدند. در قرن 26 نیز این پدیده ادامه داشت.
می توان گفت به معنی واقعی کلمه هر روز یک لغت جدید متولد می‌شد. زبان روسی معاصر واقعاٌ یکی از غنی‌ترین و پیشرفته‌ترین زبانهای دنیاست. وسعت واژه‌های آن نه تنها زمینه را برای گسترش دخیره لغوی خود فراهم می‌کند، بلکه آن لغت یگانه لازمی را پیدا می‌کند که می‌توان آن را در وضعیتهای پیچیده و متنوع زندگی امروزی به کار برد .
افراط در کاربرد واژه‌های خارجی را نمی‌توان تنها نقص بیان معاصر دانست. زنگ خطر را نقض جنبه‌های اخلاقی و زیباشناسانه فرهنگ بیان، ممنوعیت استفاده از لغاتی که قبلاٍ جزء لغات ممنوعه به حساب می‌آمد به صدا در می‌آورد. برای نمونه قبلاٌ حتی بر تحقیقات علمی که در باره سرچشمه شکلگیری ناسزاها و فحش‌ها به انجام می‌رسید مهر « فقط برای استفاده علمی» زده می‌شد. در اینجا می‌توان گفت که کاربرد چنین لغاتی در ملاء عام بدور از فرهنگ سنتی روسی است .
آری، نمی‌توان مانع از رشد و پیشرفت زبان شد. زبان روسی معاصر نیز یکدفعه پدیدار نشده، تغییرات قطره قطره و بدون آنکه زیاد حس شوند طی قرنها جا در زبان روسی باز کردند تا اینکه آن را بشکل کنونی درآوردند. خیلی چیزها طی این مدت تغییر کرده است. لغاتی از زبان خارج شدند، لغات دیگری ظاهر و گرامر نیز شکل خود را تغییر داد .
رویهمرفته زبان هر ملتی میراث فوق العاده ارزشمند آن است که هر فردی در طول عمر از آن جدا نمی‌شود. و بالاخره اینکه نباید نسبت به کاربرد زبان و انعکاس افکار خود به کمک زبان و ارزشی که برای زبان مادری خود قائلیم بی تفاوت باشیم. پائوستوفسکی نویسنده کلاسیک روس گفته خوبی در این باره دارد: « شخصی که نسبت به زبان مادری خود بی تفاوت باشد یک وحشی است، زیرا بی تفاوتی او نسبت به زبان نشاندهنده بی تفاوتی کامل او نسبت به گذشته و حال و آینده ملت خود است ».
هر ملتی باید در حفظ زبان خود کوشا باشد. زیرا فقط واژه‌ها و زبان تمام معنی موجودیت بشری را در خود جمع می‌کند. این هم بیان،هم ملت و هم خاک پدران است .

дравствуйте!
ابتدا متنی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم :
Это наш дом. Это мой брат. Это мама и папа, а это я, Наташа. Мой папа врач. И мама
врач.
- А кто это?
- Это наш друг Юра.
- А это Нина?
- Да, это Нина. Нина и Юра живут там.
Что это?- Это щи.
Наташа ест щи.
Это наш дом. Вот мое окно.

حالا به معنی لغات توجه کرده سعی کنید آنها را تکرار کنید :
مال من Мой
مال ما
Наш
من
Я
مردان و هم زنان به یکسان بکار رود. توجه کنید :
Мой папа врач. И мама врач. : به خاطر بسپارید
Это брат. Это мой брат. Это врач. Это мой врач. Это папа. Это мой папа. А это мама. Это моя мама.
Это друг. Это наш друг.
Это карта. Это наша карта. Это дом. Это наш дом. А это окно. Это наше окно. : و حالا به چند جمله سئوالی توجه فرمائید اینها کیستند؟
Кто это?
دکتر ما صبح خانه است .
.Наш врач дома утром

درس پنجم

امروز درس پنجم زبان روسی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم. و قبل پرداختن به آشنایی شما با چند حروف دیگر روسی ابتدا چند واژه پرکاربرد را تکرار می‌کنیم. امیدواریم آنها را فراموش نکرده باشید :

شما با هم آشنا هستید؟ Вы знакомы?
حالت چطور است؟
Как ты живешь?
خوب .
Хорошо.
و تو؟ یا حال تو چطور است؟

حروف بیصدای سخت Мама
Она
Нина
Вот
کلمات با حروف بیصدای نرم Меня
Юра
Живешь
به خاطر بسپارید که حروف بیصدایЩ,Ч,Ш,Ж یا نرم تلفظ می‌شوند یا سخت. اما حروفШ,Ж حتی هنگامیکه در کلمه قبل از حروف باصدا قرار بگیرند سخت تلفظ می‌شوند. و حروفЩ,Ч همیشه نرم تلفظ می‌شوند .

ضمایر به آنها تعلق می‌گیرد .
Ты дома. Это твой друг.
تو خانه هستی. این دوست توست. مذکر
مونث Вы там. Вот ваша подруга.
شما آنجا هستید. این دوست شماست .
Это ваше окно?
این پنجره شماست؟ خنثی Это ваш врач.
این دکتر شماست .
Это ваша подруга.
این دوست دختر شماست .
Это твоя бумага.
این کاغذ توست .
Это ваш урок.
این درس شماست.

درس ششم

امروز شما را با حرف دیگری از الفبای روسی آشنا می‌کنیم. حرفЦ. چنین حرفی در زبان فارسی وجود ندارد. تلفظ آن چیزی شبیه صدای تلفظ توام «ت» و «س» است. حرفЦ همیشه سخت تلفظ می‌شود. و حالا از شما دعوت می‌کنیم ابتدا به یک متن و گفتگوی کوتاه توجه فرمائید :
Это город Москва. Моя подруга Анна живет тоже тут. Она не студентка. Она уже
работает. Она гид. Она хорошо знает английский язык. Анна любит свою специальность.

راهنما
Она не студентка . او « مونث» دانشجو نیست
Хорошо знает
. خوب می‌داند английский
انگلیسی язык زبان Я من  
آنها آنجا زندگی می‌کنند .

و فعلработать، کارکردن :

ДАВАЙТЕ ПОЗНАКОМИМСЯ!
بیائید با هم آشنا بشویم !
МЕНЯ ЗОВУТ… … نام من
Я ДИКТОР.
من گوینده هستم .
ЭТО…
این …

Я من
خوب، خوبم در مورد تمام ضمایر شخصی بکار می‌رود، مثلا خوب است، خوبیم
ЗДОРОВЬЕ
تندرستی، سلامتی ЗДОРОВЫЙ
سالم، تندرست
ДОБРЫЙ
خوب
و حالا چند واژه دیگر :
СТАРИК

درس هفتم

حرفЛ شبیه حرف «ل» در فارسی تلفظ می‌شود. این حرف هم سخت تلفظ می‌شود و هم نرم. تلفظ «ل» روسی سخت شبیه تلفظ «ل» فارسی در کلماتی مانند «لازم» و «لایق» است .
Это Москва. Тут живет моя семья. Это мои родители. Они врачи. Это мой брат Володя. Он инженер. Вот мои друзья Таня и Юра. Они студенты. Я тоже студентка. مال من ضمیر ملکی جمع اول شخص مفرد родители
والدین они
آنها
Володя
اسم مرد он او ضمیر مذکر инженер
Артистка Балерина
بالرین
Птица
پرنده Яйцо
تخم مرغ Колесо

حالا به چند جمله توجه کنید :
Мой брат инженер. Мои братья инженеры. Моя подруга тоже инженер. Мои подруги
тоже инженеры.
معنی این جملات بدین قرار است: برادرم مهندس است. برادرانم مهندس هستند. دوست دخترم نیز مهندس است. دوستانم نیز مهندس هستند که در آخرین جمله منظور تعداد بیشتر از یک دوست دختر است .
در زبان روسی ضمائر ملکی برای اسامی در حالت مفرد و جمع شکلهای مختلفی دارند. مقایسه کنید :
Это мой друг. Это мои друзья.
این دوست من است. اینها دوستان من هستند .
Это наш друг. Это наши друзья.
این دوست ماست. اینها دوستان ما هستند .
ضمائر ملکی در حالت جمع برای اسامی مذکر و مونث یکسان است .
Это мои друзья. Это мои подруги.
Аудитория
سالن سخنرانی История
تاریخ
Химия
شیمی География
جغرافیا
کلمات خنثی که به حرف«е» ختم می‌شود. به عنوان مثال :
Море Дочь
فرزند دختر Дверь
در Кровать
تخت
Медаль
مدال Ночь
شب Осень
پاییز دفترچه
شیر Кофе
قهوه Масло
روغن، کره Мясо گوشت Рыба
ماهی Рис

درس هشتم

عصر بخیر دوستان عزیز
Добрый вечер!

امیدواریم شما درس‌های قبلی زبان روسی را که از طریق امواج «صدای روسیه» پخش می‌شوند گوش کرده باشید. بهر حال اگر شنوندگان گرامی صدای روسیه موفق به شنیدن این درس‌ها نشده و یا فقط به تعدادی از آنها گوش داده‌اند جای نگرانی نیست. برنامه‌های درس زبان روسی تکرار می‌شوند و شما می‌توانید به این برنامه‌ها در ساعت پخش آنها گوش کنید. و حالا می‌پردازیم به درس امروز .
ابتدا متن و گفتگو
Это студенты: Наташа, Таня и Юра. Они читают книги. Это английский язык, а это
персидский язык. Они изучают английский и персидский языки.
اینها دانشجویان ناتاشا، تانیا و یورا هستند. آنها کتاب می‌خوانند. این کتاب زبان انگلیسی و این زبان فارسی است. آنها زبانهای انگلیسی و فارسی را می‌آموزند .

Диалоги
گفتگو
- Скажите, пожалуйста, персидский язык трудный?
لطفاٌ بگوئید، زبان فارسی مشکل است؟
- Нет, не трудный. Это легкий язык.
نخیر، سخت نیست. این یک زبان آسان است .
- А английский трудный?
زبان انگلیسی چطور؟
- Нет, не очень трудный.
نخیر، خیلی مشکل نیست .
Это ваши книги?
اینها کتابهای شما هستند؟
- Да, это наши книги.
بله، اینها کتابهای ما هستند .
А это чьи книги?
این کتاب کیست؟
- Это моя книга.
کتاب من است .

Читают
می خوانند Читать
خواندن
Книги
کتابها Книга
کتاب Персидский فارسی

Трудный урок
Легкий урок
یادآور می‌شویم که در زبان روسی صفت پس از موصوف مربوطه قرار می‌گیرد. اگر صفت بعد از موصوف قرارگیرد حکم خبر را پیدا می‌کند. مقایسه کنید :
Это трудный язык.
این زبان سختی است .
Персидский язык трудный.
زبان فارسی سخت است .
و حالا صرف زمان حال دو فعلЧитать وИзучать . در زبان روسی صرف افعال از لحاظ جزء آخر علامت زمان حال به دو نوع مختلف تقسیم می‌شود. صرف اول و صرف دوم. بنابراین افعال از این حیث به دو گروه تقسیم می‌گردد. افعالی را که تا کنون با آنها آشنا شدید جزو نحوه صرف اول می‌نامند مانند :
Работать, знать, жить, читать, изучать
بخش آخر یا علامت پسوند زمان حال این افعال را به خاطر بسپارید :
افعالЧитать وИзучать پسوندهای یکجور دارند و پسوندهای فعلжить طور دیگری است .
Я читаю книги
Ты читаешь книги
Он, она читает книги
Мы читаем книги
Вы читаете книги
Они читают книги
فعلИзучать نیز به همین شکل صرف می‌شود :
Я изучаю русский язык
Ты изучаешь русский язык
و همینطور تا به آخر، درست مانند صرف فعل خواندن. اما در مورد فعل زندگی کردنжить پسوندهای اول شخص مفرد و سوم شخص جمع تغییر می‌کنند و بجای کلمهю بهу ختم می‌شود. توجه کنید: اول شخص مفرد فعل خواندن می‌شودчитаю و اول شخص فعل زندگی کردن می‌شودживу. همینطور در مورد سوم شخص جمع: читают وживут.
و اما توضیح مختصری در باره ضمایر ملکی اول شخص و دوم شخص و سوم شخص مفرد و جمع :
Мой
مال من Твой
مال تو Её
مال او مونث Его
مال او مذکر Наш
مال ما Ваш
مال شما Их
مال آنها

و حالا ترکیب ضمایری :
ضمایر ملکی مونث её стол
میز او
её книга
کتاب او نامه او
До скорой встречи!
تا دیداری دیگر. به امید دیدار در آینده نزدیک !
Не пропадай!
در تماس باش! غیبت نزند !
Спасибо!
متشکرم !
Спасибо, и вам того же. . متشکرم، شما هم همچنین
Большое спасибо
خیلی متشکرم .
Вы очень добры. . شما خیلی لطف دارید

درس نهم

درس نهم آموزش زبان روسی را آغاز می‌کنیم. در این برنامه ابتدا چند شکل جمع اسامی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم و شما را با اولین حالت زبان روسیИменительный падеж یا حالت اسمی آشنا می‌کنیم. لطفا عنوان حالت‌های گرامر روسی را به خاطر بسپارید تا موقع تکرار آنها شما بتوانید حالت مورد نظر را حدس بزنید .
درИменительный падеж یا حالت اسمی اسامی مذکر، مونث و خنثی به اشکال گوناگونی جمع می‌شوند که در درسهای قبلی بطور مختصر در باره آنها توضیح دادیم. حالا نمونه‌های چندی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم تا بهتر با این حالت گرامری آشنا شوید :
دو سئوال مطرح می‌شود :
Что это?
این چیست؟ Кто это?
این کیست؟
در پاسخ اسامی را بصورت جمع مذکر و مونث می‌آوریم. معانی تحت اللفظی هستند تا شما متوجه حالت گرامری بشوید .
Это самолеты.
این هواپیماهاست. که در این جمله هواپیما بی جان و به حرف بی صدا منتهی شده و مذکر است .
Это космонавты.
این فضانوردان است. که در این جمله فضانوردان جاندار و آن هم به حرف بی صدا ختم شده و مذکر است .
Это машины.
این ماشینهاست. که در این جا کلمه ماشین مونث است، زیرا به حرف صدادار «آ» ختم شده است .
Это балерины.
این بالرین‌هاست. که در اینجا نیز کلمه بالرین به حرف صدادار « آ» ختم شده و مونث است .
علامت جمع در دو مورد مذکر و مونث این کلمات حرفы است .
چند نمونه دیگر می‌آوریم .
اسامی جمع مذکر Артисты
هنرپیشگان Рестораны
رستورانها Театры
تئاترها Мужчины
مردها
اسامی جمع مونث Ракеты
موشکها Буквы
حروف
Шляпы
کلاه‌ها Женщины
زنان
در صورتیکه اسامی مذکر به حروفг к х و اسامی مونث به حروفж ч ш щ ختم شده باشند حرف آخر جمع آنها نهы بلکهи
دکتر-دکترها
پ اسپورت-پاسپورتها Глаз-глаза چشم -چشمها Голос-голоса صدا -صداها Вечер-вечера
عصر -عصرها Адрес-адреса
آدرس-آدرسها Дом-дома خانه-خانه‌ها
و حالا چند سئوال و پاسخ در این رابطه :
Кто вы?
شما کی هستید؟ Я инженер.
من مهندسم .
Ваш сын?
پسر شما؟
Сын студент.
سلام !
Здравствуй, мальчик! ! سلام، پسر
Кто вы? شما کی هستید؟
Я художник. А ты кто?
من نقاشم. تو کی هستی؟ Я школьник.
من دانش آموز مدرسه هستم .
Вы русский?
شما روس هستید؟

А я немного говорю по-английски.
و من کمی انگلیسی حرف می‌زنم .
Я плохо говорю по-русски.
روسی حرف زدن من بد است .
А я не говорю по-персидски. . و من فارسی حرف نمی‌زنم
Я немного понимаю по-русски. . من کمی روسی می‌فهمم
Говорите, пожалуйста, помедленнее.
کسی
Здесь
اینجا
Немного
کمی، یکذره
Плохо
بد
Пожалуйста
لطفاٌ
Помедленнее
آهسته تر، آرام تر، یواش تر
Простите?

درس دهم

تکرار واژه‌ها و کلمات پرکاربرد
Добрый вечер
عصر بخیر
До свидания! خداحافظ شکل مودبانه
Кто-нибудь говорит по-персидски?
کسی فارسی حرف می‌زند؟
Здесь кто-нибудь говорит по-русски?
اینجا کسی روسی حرف می‌زند؟
Я говорю по-персидски.
من فارسی حرف می‌زنم .
А я немного говорю по-английски.
و من کمی انگلیسی حرف می‌زنم .
Я плохо говорю по-русски.
روسی حرف زدن من بد است .
А я не говорю по-персидски.
و من فارسی حرف نمی‌زنم .
Я немного понимаю по-русски.

توجه داشته باشید که حرفه و شغلهایی مانندГеолог, инженер, экономист هنگام استفاده از ضمایر شخصی یکسان هستند و تغییری نمی‌کنند. برای نمونه :

Кто ваши дети?
فرزندان شما چکاره هستند؟
Сын геолог и дочь геолог.
پسرم زمین شناس و دخترم هم زمین شناس است .
А мой сын инженер, а дочь — экономист.
پسرم مهندس و دخترم کارشناس اقتصاد است .

در اینجا نمونه‌های مختلف ضمیر ملکی استفهامیчей را می‌آوریم که مربوط به حالت مذکر و مونث و یا اسم جمع است :
مذکر، منظور کلمه خانه است که به حرف بیصدای «م» ختم شده است .
Чей это дом? – это мой дом.
این خانه کیست؟ این خانه من است .
مونث، که به حرف صدادار « آ» ختم شده است :
Чья это комната? – это моя комната.
این اتاق کیست؟ — این اتاق من است .
خنثی، که به حرف صدادار « او» ختم شده است :
Чье это окно? – это мое окно.
این پنجره کیست؟ — این پنجره من است .
جمع، که در مثالهای زیر به کتاب، خانه و پنجره مربوط می‌شوند :
Чьи это книги?- это мои книги.
Чьи это дома? – это наши дома.
Чьи это окна? – это наши окна.
طرز استقرار کلمات در جملات سئوالی دارای کلمهЧей ممکن است به شکل دیگری باشد، برای نمونه :
А это чья книга?
و این کتاب کیست؟
که در این جمله تکیه بیشتر روی کلمه «این» و نه ضمیر ملکی می‌شود .
از شمادعوت می‌کنیم به یک متن و گفتگو توجه فرمائید :

Это институт. Тут учатся Наташа, Таня и Юра. Они изучают иностранные языки:
персидский и английский. Персидский язык не трудный. Английский тоже не трудный.
Они уже немного говорят по-персидски, читают легкие тексты.
این انستیتو است. در اینجا ناتاشا، تانیا و یورا درس می‌خوانند. آنها زبانهای خارجی یاد می‌گیرند: فارسی و انگلیسی. زبان فارسی سخت نیست. زبان انگلیسی نیز سخت نیست. آنها تا بحال کمی فارسی حرف می‌زنند و متون ساده را می‌خوانند .

گفتگو

Скажите, пожалуйста, какой язык вы изучаете?
Я изучаю персидский язык.
А ваша подруга?
Она тоже изучает персидский язык.
Вы уже говорите по-персидски? Да, мы немного говорим по-персидски. Вам нравится персидский язык? Да, очень. Скажите, пожалуйста, русский язык трудный?
Вы уже говорите по-персидски?
شما حالا دیگر به زبان فارسی حرف می‌زنید؟
Вам нравится персидский язык?
شما از زبان فارسی خوشتان می‌آید؟ русский язык
زبان روسی
Русский
روسی
по-русски به روسی

Я говор-ю по-персидски
Ты говор-ишь по-персидски
Он, она говор-ит по-персидски
Мы говор-им по-персидски
Вы говор-ите по-персидски
Они говор-ят по-персидски
و اما یکی از مهمترین نکات در صحبت به زبان روسی تکیه در کلمات است که بستگی به آن دارد که گوینده ضمن سخن خود چه کلمه‌ای را می‌خواهد به نحو نمایان بیان کند. این کلمه با لحن صدا مشخص می‌گردد. مثالی می‌آوریم :
Вы изучаете русский язык?
آیا شما زبان روسی یاد می‌گیرید؟
در این جمله سه نوع تکیه منطقی در کلام ممکن است وجود داشته باشد، توجه کنید :
Вы изучаете русский язык?
آیا شما زبان روسی یاد می‌گیرید؟
در اینجا ممکن است تکیه بر شخص باشد که در جواب می‌توان گفت :

درس یازدهم

درس یازدهم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا متن و گفتگویی مورد توجه شما قرار داده می‌شود .

русски:
Вам нравится Москва?
شما از مسکو خوشتان آمده است؟
Да, очень.
بله، خیلی .

حالا از شما دعوت می‌کنیم به معانی لغات جدید در این درس توجه کنید :
توریستها
туристы
توریست
турист
به زبان روسی توضیح می‌دهد
افعالпонимать وобьяснять جزو قاعده صرف اول بوده و طبق نمونه فعلчитать صرف می‌گردند. بدین ترتیب که هنگام صرف این دو افعال پسوندهای آنهاю, ешь, ет, ем, ете, ют است. اما صرف فعلвидеть را باید به خاطر بسپارید .

Я виж-у памятник من مجسمه را می‌بینم Ты вид-ишь памятник تو مجسمه را می‌بینی و الی آخر .
Она вид-ит памятник
Мы вид-им памятник
Вы вид-ите памятник
Они вид-ят памятник

ضمایر ملکی :
Мой
مال من
Твой
مال تو
Её مال او مونث Его
مال او مذکر Наш
مال ما Ваш
مال شما Их
مال آنها

کتاب Комната
اتاق Где کجا در حالت سکون Бывший
سابق، قدیمی، قبلی در این جا مذکر Муж
شوهر Вот
این، این است Люблю
دوست دارم Играть
بازی کردن Собака سگ
و حالا شما را با چند جمله سئوالی و فعل « کارکردن» آشنا می‌کنیم .
Я работаю.
من کار می‌کنم .

Делаете
کار می‌کنید Делать
انجام دادن Мальчик پسربچه Дети
بچه‌ها، کودکان Гуляют
گردش می‌کنند Гулять
الو؟ بفرمائید Слушать
شنیدن، گوش کردن ?Отдыхаешь
استراحت می‌کنی؟ Отдыхать
استراحت کردن
читаю и думаю
می خوانم و فکر می‌کنم
Думать

Нет, я читаю и думаю.

Молодец!

А что делают Маша и Петя? Они играют или рисуют?

.Они играют

درس دوازدهم

ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک گفتگو توجه فرمائید :

Вера, что делает мама? – Я не знаю, что она делает.
ورا، مامان چکار می‌کند؟- من نمی‌دانم او چکار می‌کند .
Саша, что делает папа? – Я не знаю, что он делает.
ساشا، بابا چکار میکند؟ — من نمیدانم او چکار می‌کند .
Вы не знаете, что они делают? – Мы думаем, что они работают.
شما نمی‌دانید آنها چکار می‌کنند؟ — ما فکر می‌کنیم آنها کار می‌کنند .
Что вы делаете?
شما‌ها چکار می‌کنید؟
Мы разговариваем по-русски. Я спрашиваю, а Жан отвечает, потом Жан спрашивает, а я
отвечаю.
ما روسی حرف می‌زنیم. من می‌پرسم، ژان جواب می‌دهد و بعد ژان می‌پرسد و من جواب می‌دهم .
И ты понимаешь, что говорит Жан?
تو حرفهای ژان را می‌فهمی؟ یا تو می‌فهمی ژان چه می‌گوید؟
Да, я понимаю.
بله، من می‌فهمم .
Жан, а ты понимаешь, что говорит Курт?
ژان، تو می‌فهمی کورت چه می‌گوید؟ Нет, я не очень хорошо понимаю, что он говорит.
نخیر، خیلی خوب حرفهای او را نمی‌فهمم .

و حالا چند فعل بصورت مصدر مورد توجه شما قرار داده می‌شود. لطفاٌ تکرار کنید و به خاطر بسپارید .
Слушать
شنیدن، گوش کردن Отдыхать
استراحت کردن читать
خواندن Думать
فکر کردن Рисовать
نقاشی کردن Делать
انجام دادن Работать کار کردن
Играть
بازی کردن
Знать
Саша, ты знаешь, что делает инженер?
ساشا، تو می‌دانی مهندس چکار می‌کند؟
Я знаю. Инженер работает. Доктор тоже работает. . می‌دانم. او کار می‌کند. دکتر هم کار می‌کند
Он лечит. Учитель учит. او معالجه می‌کند. معلم درس می‌دهد .
Строитель строит. Артист играет. Летчик летает.
معمار خانه می‌سازد. آرتیست بازی می‌کند. خلبان پرواز می‌کند .
Правильно?
درسته؟ Правильно.
درسته .
Вы курите?
شما سیگار می‌کشید؟
Нет, спасибо, я не курю.
نخیر، متشکرم، من سیگار نمی‌کشم .

در اینجا به نکته‌ای باید جلب توجه شود و آن اینکه در زبان روسی یک قانون عمومی در مورد حروفЖ, Ч, Ш, Щ وجود دارد و آن اینکه بعد از این حروف در کلمات و افعال حروفЮ, Я هیچوقت قرار نمی‌گیرد. مثلاٌ هنگام صرف افعال زمان حال پسوندها У, АТ خواهند بود. به چند نمونه توجه فرمائید :
فعلГладить هنگام صرف اول شخص مفرد که به کلمه « ژ» ختم می‌شود پسوندУ و نهЮ می‌گیرد. Я глажу و یا فعلПлатить که هنگام صرف اول شخص مفرد به کلمه «چ» ختم می‌شود نیز پسوندУ می‌گیرد. Я плачу
نکته دیگری که در رابطه با پسوندهای افعال بهتر است در اینجا ذکر شود پسوندСЯ است که در آخر فعل می‌آید و عمل برگشت به شخص را انجام می‌دهد. برای نمونه : فعلумывать شستن،شستشو کردن وقتیСЯ می‌گیرد می‌شودумываться. در اینجا معنی تغییر نمی‌کند. اما منظور این است که شخص خودش را می‌شوید و یا خودش شستشو می‌کند و نه کس دیگری را شستشو می‌دهد. توجه کنید :
Я умываюсь.
من خودم را می‌شویم .
Они умываются.
آنها خودشان را می‌شویند .
Мама умывает ребенка.
مامان بچه را می‌شوید .
Я учусь.
من می‌آموزم .

و حالا گفتگوی کوتاهی. تکرار کنید و به کلمات جدید توجه فرمائید :
Здравствуйте!
سلام! مودبانه !Привет
سلام دوستانه Это Саша?
این ساشاست؟
Да, это Саша. . بله؟ این ساشاست
Что это?
این چیه؟
Это книги. این کتابهاست .
Это чьи книги?
این کتابهای کیست؟
Это его книги. . کتابهای اوست
Что делает Саша?
ساشا چکار میکند؟
Он внимательно читает трудный текст. Он читает по-персидски. Там новое слово. Саша не понимает и спрашивает: : او بدقت متن سختی را می‌خواند. او به زبان فارسی می‌خواند. در آنجا کلمات جدید هست. ساشا نمی‌فهمد و می‌پرسد
Наташа, ты знаешь это слово?
ناتاشا، تو معنی این کلمه را می‌دانی؟
Нет, не знаю. Вот словарь. . نه، نمی‌دانم. فرهنگ لغات اینجاست
Саша читает дальше. Он изучает персидский язык и любит читать по-персидскии. . ساشا به خواندن ادامه می‌دهد. او زبان فارسی یاد می‌گیرد و خواندن به زبان فارسی را دوست دارد
Саша, новый текст трудный?
ساشا درس جدید سخت است؟
Да, трудный. . بله. سخت است
Ты хорошо знаешь новые слова?
تو بخوبی کلمات جدید را می‌دانی؟
Нет, не очень хорошо. . نخیر، نه خیلی خوب
А когда наш урок?
درس ما کی شروع می‌شود؟
Наш урок завтра. درس ما فردا شروع می‌شود .
Я не понимаю это слово. . من این کلمه را نمی‌فهمم
Я тоже не понимаю. Это новое слово. . من هم نمی‌فهمم. این کلمه جدید است
Вы читаете новый текст? Вот словарь.
شما دارید متن جدید را می‌خوانید؟ فرهنگ لغات اینجاست .
Чей это словарь?
این فرهنگ لغات کیست؟ Это мой словарь.
این فرهنگ لغات من است .

من حرفهای شما را نفهمیدم .
Повторите, пожалуйста, еще раз.
لطفاٌ یکبار دیگر تکرار کنید .
Напишите, пожалуйста, на бумаге. . لطفاٌ روی کاغذ بنویسید

و اما لغات این گفتگو :
Хорошо
خوب Где

درس سیزدهم

درس سیزدهم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. در ابتدا گفتگویی را موردتوجه شما قرار می‌دهیم. سعی کنید آنچه را که در درس قبلی برایتان توضیح دادیم به خاطر آورید .
فعلрисовать به معنی نقاشی کردن است. افعال دیگری مانندбеседовать, بحث کردن، صحبت کردن، танцевать رقصیدن، вставать بلند شدن نیز به همین شکل صرف می‌شوند. اما در مورد فعل نوشتنписать صرف آن بشکل دیگری صورت میگیرد. اول شخص به جایУ، Юمی گیرد و سوم شخص جمع به جایУТ، ЮТمی گیرد .
Я пишу.
Они пишут.

در مورد اسامی خنثی جمع آنها معمولاٌ به حرف « آ» ختم می‌شود. تکیه ممکن است روی هجای مختلف باشد. به این دلیل باید آنها را به خاطر سپرد. توجه کنید:
Слово-слова
Окно- окна
و حالا صفتновое در جملهвот новое слово. خنثی می‌باشد. پس از حروف بیصدای سخت پسوندОЕ می‌آید. و اما ضمایر اشاره, Это, Эта, Этот, Эти که در مورد اسامی مذکر و مونث و خنثی تغییر می‌کند. توجه کنید :
Этот дом.
Это окно.
Эта бумага.
Эти дома.
Эти окна.
Эти бумаги.
باید کلمهЭто را وقتی در ابتدای جمله می‌آید و وقتی بصورت ضمیر اشاره خنثی می‌باشد از هم تمیز داد .
Это институт.
این انستیتو است .
Я знаю это слово.
من این کلمه را بلدم .
در مورد استفاده از افعال این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که اگر در جمله دو فعل باشد، فعل اول صرف می‌شود و فعل دوم به صورت مصدر می‌آید. به یک نمونه توجه کنید :
Он любит читать по-персидски.
او فارسی خواندن را دوست دارد .
Мы любим говорить по-русски.
ما روسی حرف زدن را دوست داریم .
علامت زمان گذشته افعال حرف« Л» است که آخر فعل قرار می‌گیرد. لازم به ذکر است که در صورت مونث به حرف« Л» حرف «آ» اضافه می‌شود و در صورت جمع حرف « ای». به صرف مذکر و مونث و جمع فعل کارکردن توجه فرمائید :
Я работал.
من کار کردم. در اینجا فاعل مذکر است .
Я работала.
من کار کردم. در این جا فاعل مونث است .
Мы работали.
ما کار کردیم. در این جا فاعل جمع است .
از شما دعوت می‌کنیم به جملات زیر بدقت توجه کنید و تکرار کنید :
Я работал.
من کار کردم .
Мальчик играл.
پسربچه بازی کرد .
Дети гуляли.
بچه‌ها گردش کردند .
Кто играл?
کی بازی کرد؟
Что делал мальчик?
پسربچه چکار کرد؟ Мальчик играл?
پسربچه بازی کرد؟ Кто гулял?
کی گردش کرد؟

Я стирала, гладила, готовила, муж отдыхал, а дети играли.
من رخت شستم، اتو کردم، غذا پختم، شوهرم استراحت کرد و بچه‌ها بازی کردند .
И, конечно, мы все разговаривали и шутили.
و البته، همگی حرف زدیم و جوک گفتیم .

لغات و معانی این متن. لطفاٌ تکرار کنید و به خاطر بسپارید .
Как
چطور
И
و

Здравствуй, Николай! Как ты живешь?
… Спасибо, хорошо. …
Что ты делал вчера?

Вчера я много работал: читал, писал, рисовал, а сегодня я отдыхаю.

Маша, что вы вчера делали? …



قابلی ندارد !
درس سیزدهم زبان روسی در اینجا به پایان رسید. خدانگهدارتان
До свидания

درس چهاردهم

درس چهاردهم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا چند جمله پرکاربرد را مورد توجه شما قرار می‌دهیم :
Добрый вечер!
عصر بخیر !
Привет!
Меня зовут Валентин Петров.
اسم من والنتین پطروف است .
Познакомьтесь, это мои друзья.
آشنا بشوید، اینها دوستان من هستند .
Это моя жена.
این همسر من است .
Это мой муж.
این شوهر من است .
Это мои коллеги.
اینها همکاران من هستند .
Очень приятно.
بسیار خوب .
Рад знакомству.
از آشنایی با شما خوشحالم .

Шел, шла, шли
رفت )مذکر، مونث(، رفتند .

در اینجا متنی برای شماخوانده می‌شود. علاوه بر حالت سئوالی جملات بدقت به موارد استفاده حروف اضافهВ, ( در) НА (در، بر( توجه کنید .
Где вы живете? کجا شما زندگی می‌کنید؟
Я живу на улице Цветной бульвар. . من در بلوار گلها زندگی می‌کنم
А где находится Красная площадь?
و میدان سرخ کجا واقع است؟
Площадь
میدان
В центре
در مرکز
Центр
مرکز Не знаю
نمی دانم Знать
دانستن شاید
در خانه بزرگ زیبایی На втором этаже در طبقه دوم В небольшой, но уютной квартире در آپارتمان کوچک، اما راحتی
به خاطر بسپارید که صفات و اعداد ترتیبی مذکر در حالت راجعیت یاпредложный падеж پسوندОМ و صفات مونث پسوندОЙ می‌گیرند .
معنی حرف ربطно، اما، ولی، لکن است و برای مقابله یک بیان با بیان دیگر استفاده می‌شود :
Текст большой, но легкий
متن بزرگ، اما آسان است .
به تلفظ چند اسم و صفت توجه کنید :
красивая роза Кенгуру милый
کانگرو ناز است .

милое письмо
یک نامه خوب
милая книга یک کتاب خوب милое пальто
یک پالتوی خوب .
و حالا به صرف فعلупасть افتادن در زمان گذشته همراه اسامی مذکر، مونث و خنثی توجه کنید :

Так себе.

Как ваши дети?

Спасибо, хорошо.

درس پانزدهم

درس پانزدهم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به چند جمله توجه کرده، آنها را تکرار کنید و به خاطر بسپارید :

Добрый вечер!

Меня зовут Валентин Петров.
اسم من والنتین پطروف است .
Познакомьтесь, это мои друзья.
آشنا بشوید، اینها دوستان من هستند .
Это моя жена.
این همسر من است .

А вы?
و شما؟ Я дома.
در خانه .

حالا سعی می‌کنیم به کمک متنی که اکنون در ذیل می‌آید بطور مختصر اشیاء داخل یک اتاق را به شما بیاموزیم .

Меня зовут Маша.
اسم من ماشاست .
Это моя комната.
این اتاق من است .
Окно
Дверь
Лампа
لامپ چراغ
Тапки
دمپایی бутылка воды

لطفاً بده .
Я не очень хорошо знаю новые слова. . من معنی کلمات جدید را زیاد خوب نمی‌دانم
Покупатель: У вас есть новый русский словарь?
خریدار: شما فرهنگ لغات جدید روسی را دارید؟
Продавец: Есть.
فروشنده: داریم. هست
Покупатель: Дайте, пожалуйста. . خریدار: لطفاً بدهید

شما چی گفتید؟
Где, вы сказали?
گفتید کجا؟
Господин
آقا
Госпожа
خانم
Доктор
دکتر
Дамы и господа
خانمها و آقایان
Официант  
برای انجام کاری .
… как туристы.
به عنوان توریست .
Я говорю по-русски плохо.
من روسی بد حرف می‌زنم .
Вы говорите по-английски?
شما انگلیسی صحبت می‌کنید؟ Как это называется по-русски?
نام این به روسی چیست؟

و حالا به نکته خاصی در مورد پسوند اسامی در حالت جمع توجه فرمائید :
اسامی مذکر و مونث مختوم به حرف بیصدای سخت بهы ختم می‌شود. برای نمونه :
Институт-институты
Карта- карты
اسامی مذکر و مونث مختوم به حرف بیصدای نرم و مختوم به حروفХ,К,Г در جمع به حرفИ ختم می‌شوند. به نکته مهمی که باید به آن توجه کنید طرز تلفظ این اسامی است که جای تکیه روی حرف در کلمه تغییر می‌کند و با تکرار مداوم و تمرین حتی از لحن گفتار می‌توانید تشخیص بدهید که صحبت از یک اسم، یک شیء و یا چند اسم و چند شیء می‌شود. برای نمونه:
Словарь-словари
Тетрадь-тетради
Врач-врачи
Дорога-дороги
Урок-уроки
و اما چند نمونه دیگر که باید به خاطر سپرده شوند. برای اسامی مذکر مختوم بهЙ علامت جمعИ است. برای نمونه :
Мавзолей-мавзолеи
مقبره-مقبره‌ها
اسامی مونث مختوم بهЯ نیزИ می‌گیرند. برای نمونه :
Семья-семьи
خانواده- خانواده‌ها
اسامی خنثی مختوم بهО در جمع به حرفА مبدل می‌شود. برای نمونه :
Слово-слова
لغت-لغتها
این قانون در مورد بعضی از اسامی مذکر نیز صدق می‌کند مانند :
Дом-дома
خانه-خانه‌ها

و حالا لغات و واژه‌ها و جملات این درس. تکرار کنید و به خاطر بسپارید :

Меня зовут Маша.

Это моя комната.

Она небольшая, но очень уютная. …

Лампа

Тапки
… бутылка воды … Кровать

درس پانزدهم

زبان روسی در اینجا به پایان رسید. خدانگهدارتان

درس شانزدهم

درس شانزدهم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا متن گفتگویی را مورد توجهتان قرار می‌دهیم، سعی کنید ببیند معانی جملات و کلمات را درست به خاطر سپردید؟
Повторите, пожалуйста
Вы видели Красную площадь ?
شما میدان سرخ را دیدید؟ Как вы себя чувствуете ?
حالتون چطوره؟
Хорошо, спасибо.
خوبم، مرسی .
Я из Ирана.
من از ایران هستم. من ایرانی هستم .
Мы из России.
ما از روسیه هستیم .
Я приехал… من آمدم… مذکر по делам … برای انجام کاری
… как турист.
به عنوان توریست .
Мы приехали… … ما آمدیم
… по делам.
برای انجام کاری .
… как туристы.
به عنوان توریست .
Я говорю по-русски плохо.
من روسی بد حرف می‌زنم .
Вы говорите по-английски?
شما انگلیسی صحبت می‌کنید؟ Как это называется по-русски?
نام این به روسی چیست؟
و حالا از شما دعوت می‌کنیم به ضمایر اسم و تغییرات آنها در شش حالت گرامری زبان روسی توجه فرمائید. باید این حالات را به خاطر بسپارید تا در خواندن و نوشتن و معنی جملات با مشکلی روبرو نشوید. اگر با مشکلی روبرو شدید نگران نشوید. زیرا این کلمات در جملات و متون درسهای آتی زبان روسی بارها تکرار خواهند شد. مهمترین نکته یاد گیری آنها بطور صحیح است.
موضوع دیگر آن است که عناوین حالت‌های گرامری روسی را سعی کنید به زبان روسی به خاطر بسپارید تا توضیحات آتی برایتان راحت تر باشد و با شنیدن نام هر یک از حالات مشخصاً متوجه شوید صحبت از کدام حالت گرامری می‌رود و قوانین مربوط به آن را به یاد آورید .
ضمایر شخصی را یادآوری می‌کنیم :
Я من Ты
تو он, она, оно او، مذکر، او مونث و او خنثی
Мы
ما Вы
شما Они
آنها
در مورد ضمایر شخصیон, она, оно باید این نکته را نیز در نظرداشته باشید که در حالت‌های مختلف گرامری زبان روسی آنها فقط به صورت ضمایر شخصی استفاده نمی‌شوند، بلکه به عنوان تعیین کننده جنس اسم مورد استفاده قرار می‌گیرند. برای نمونهкнига که به حرف صدادار «آ» ختم شده است یک اسم مونث است و ضمیر جایگزین آن می‌شودона. و یاстол که به حرف بی صدای سخت منتهی شده یک اسم مذکر است که ضمیر آن می‌شودон. به این ترتیب در جملات با توجه به ضمایر کاربردی کاملاً مشخص می‌شود که تغییرات جمله چگونه باید انجام شود. حالا تغییر شکل ضمایر شخصی در شش حالت گرامری زبان روسی را موردتوجه شما قرار می‌دهیم .
صرف ضمیرهای شخصی .
حالات سئوال اول شخص مفرد دوم شخص مفرد دوم شخص جمع اول شخص جمع
Именительный падеж
Кто? Что? فاعلی
Я ты вы мы کی؟ چی؟ Родительный падеж Кого? Чего? اضافه
Меня Тебя Вас Нас از چه کسی؟ از چه چیزی Дательный падеж
Кому? Чему? مفعول بواسطه
Мне Тебе Вам Нам دادن به کسی، به چیزی
Винительный падеж Кого? Что? مفعول صریح
Меня Тебя Вас Нас چه کسی را، چه چیزی را Кем? Чем? مُعِیُُت یا به وسیله چه کسی، یا چه چیزیТворительный падеж
Мной (мною) Тобой (тобою) Вами Нами با چه کسی، با چه چیزی
Предложный падеж
О ком? О чем? تخصیص یا ارجعیت
Обо мне О тебе О вас О нас در باره کی یا چی
یکی از بهترین روش‌های یادگیری این حالتها و صرف اسامی، به خاطر سپردن سئوال هر یک از حالتهاست. با مطرح کردن سئوال، شما براحتی می‌توانید جواب آن را پیدا کنید و ضمیر مربوطه را در جمله نوشته و یا در صحبت بکار ببرید .
اگر به خاطر داشته باشید حرف ربط « و» در زبان روسیИ می‌باشد، حالا لغاتی را بااستفاده از این حرف ربط مورد توجه شما قرار می‌دهیم تا چند لغت جدید دیگر را نیز یاد بگیرید :
Курица и кошка
Ручка и шляпа
و حالا به دو جمله دیگر توجه فرمائید که اشکال ضمیرهایты , вы در آنها مورد استفاده قرار می‌گیرد .
У тебя есть словарь?
تو فرهنگ لغات داری؟ У вас есть словарь?
شما فرهنگ لغات دارید؟
Тебяبرای خطاب دوستانه وвас برای خطاب مودبانه به یک نفر و یا حالت جمع بکار می‌رود. اگر فراموش نکرده باشید
این دو ضمیر در حالتродительный падеж یا حالت اضافه و در جواب سئوالاتкого, чего بکار می‌رود. حالا به چند نمونه دیگر توجه فرمائید، گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید :
У вас есть карта?
شما نقشه دارید؟
Да, у меня есть карта.
Нет, я не русский. Я француз.
نخیر، من روس نیستم. من فرانسوی هستم .
И вы француз?
شماهم فرانسوی هستید؟
Нет, я иранец. А ты москвичка?
نخیر، من ایرانیم. تو مسکویی هستی؟
.Да بله .

Как вы доехали?

Я давно не видел вас.
… Вы были здесь раньше?

Вы видели Красную площадь ?

Как вы себя чувствуете?
… Хорошо, спасибо. …

درس هفدهم

درس هفدهم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا از شمادعوت می‌کنیم به چند جمله پر کاربرد توجه کنید :
Простите?
ببخشید؟ متوجه نشدم .

لطفاً روی کاغذ بنویسد .
Переводите.
ترجمه کنید .
Повторите, пожалуйста.
لطفاً تکرار کنید .
Как это сказать по-английски?
این کلمه در انگلیسی چطور نامیده می‌شود؟ Нам нужен переводчик.
ما احتیاج به مترجم داریم .
Нам не нужен переводчик.
ما به مترجم نیاز نداریم .

پدربزرگ Брат
برادر
дядя
دایی، عمو
Племянник
پسر خاله، پسر دایی، پسر عمو
двоюродный брат
برادرزاده Муж شوهر Внучка
نوه دختر Бабушка
مادربزرگ
Сестра
خواهر Тётя خاله، عمه Мы будем Вы будете
Они будут
و اینک به جملاتی که افعال آنها در زمان آینده هستند توجه فرمائید. لطفاً گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید :

Я буду работать
من کار خواهم کرد .
Мальчик будет играть.
پسربچه بازی خواهد کرد .
Дети будут гулять.
بچه‌ها گردش خواهند کرد .
Кто будет играть?
کی باز خواهد کرد؟

ماریا؟ ماشا؟ ماشا امروز عصر چکار خواهید کرد؟ Вечером? Я буду выступать. Я актриса.
عصر؟ من هنرنمایی خواهم کرد. من هنرپیشه هستم .
О! И завтра вы будете выступать?
آه! فردا هم هنرنمایی خواهید کرد؟
Нет, завтра я буду отдыхать.
نخیر، فردا استراحت خواهم کرد .

و حالا شما را با چند قید زمان دیگر آشنا می‌کنیم. Сегодня امروز، Завтра فردا، вчера دیروز، утром صبح، сейчас حالا، днемظهر، вечеромعصر. به جملاتی در این باره گوش کنید :
سلام منو برسون .
Надеюсь вскоре встретиться с тобой
امیدوارم بزودی تو را ببینم .
Я позвоню тебе позднее . من بعداً بهت زنگ خواهم زد
Счастливого пути!
به امان خدا !
Не болей. Будь здорова. . مریض نشو، سلامت باش
Береги здоровье! ! مواظب خودت باش До новых встреч

Вечером? Я буду выступать. Я актриса.

О! И завтра вы будете выступать?
… .Нет, завтра я буду отдыхать
درس هجدهم
درس هجدهم زبان روسی را با کلمات و جملات مورد استفاده در موقعیت‌های گوناگون گفتگوی تلفنی آغاز می‌کنیم. توجه داشته باشید که پسوندهای اسامی یلنا، تانیا، ناتاشا، ورا و اولگا در حالتهای مختلف گرامری تغییر می‌کند .

Можно поговорить с Еленой?

شماره او را به من بدهید .
Как позвонить Тане?
چطور می‌شود به تانیا تلفن کرد؟ Дайте код Москвы.
کد مسکو را به من بدهید .
Aлло!
الو؟
Это говорит Арман. . آرمان صحبت می‌کند
Это Наташа?
ناتاشا؟
Позовите, пожалуйста, Веру.

بلند تر صحبت کنید .
Это опять я. دوباره من هستم. بازم خودم هستم
Нас разъединили. . قطع شد
Жаль, её нет.
متأسفانه، او خانه نیست .
Что-нибудь передать?
پیغامی برایش دارید؟
Пожалуйста, попросите её позвонить мне.
لطفاً از او خواهش کنید به من زنگ بزند .
Я перезвоню.
خودم دوباره زنگ می‌زنم .
Когда мне перезвонить?
کی بهتره زنگ بزنم؟ Запишите, пожалуйста, мой номер.
لطفاً شماره مرا بنویسید .
Передайте ей, что звонил Арман
لطفاٌ به او بگوئید که آرمان تماس گرفت .
Я передам ей.
به او خواهم گفت .
Я скажу, чтобы она позвонила вам.
به او خواهم گفت که به شما زنگ بزند .
Что ты делаешь?
چکا ر میکنی؟ Куда-нибудь собираешься?
قصد داری جایی بروی؟ Простите, что я вас побеспокоил.
ببخشید که مزاحم شما شدم .
Я не мог к ней дозвониться.
نمی توانستم با او تماس بگیرم .

و حالا شما را با پسوندهای صفتهای مفرد و جمع در حالات فاعلی و فرعی آشنا می‌کنیم. در حالت
فاعلی، سئوال مربوطه در حالت مذکرкакой? می‌باشد و در حالت مونثкакая? و در حالت جمع برای هر سه جنس какие? که به معنی، چگونه، چطور و غیره است. برای مشخص تر شدن سئوال و جواب در اینجا ضمایر اشاره را نیز می‌آوریم.
ضمایر اشاره نیز بر حسب جنس تغییر می‌کند، ضمیر اشاره برای جنس مذکرэтот و برای جنس مونث، эта و برای جنس خنثیэто و در حالت جمعэти می‌باشد. حالا به مثالهای مربوط به صفتهای مفرد و جمع در حالت فاعلی یا
: توجه فرمائیدИменительный падеж
Какой журнал лежал там?
چه مجله‌ای در آنجا بود؟ Этот журнал лежал там.
این مجله در آنجا بود .
Какая книга лежала там?
چه کتابی در آنجا بود؟Эта книга лежала там.
این کتاب در آنجا بود .
Какое письмо лежало там?
چه نامه‌ای در آنجا بود؟ Это письмо лежало там.
این نامه در آنجا بود .
Какие вещи лежали там?
چ ه وسایلی آنجا بودند؟ Эти вещи лежали там.
این وسایل آنجا بودند .
در حالتРодительный падеж اضافه، سئوالкакого? خواهد بود. و جزء پسین صفات در حالت مذکر و خنثیего، پاسخ آن برای نمونه می‌شود: холодного дня به معنی روزی سرد، در حالت مذکر، در حالت خنثی نمونه: холодного утра، صبح سرد. سئوال در حالت مونثкакой و جزء پسینой,ей، مانند: холодной зимы زمستان سرد. و در حالت جمع سئوال این حالت گرامریкаких? و جزء پسین آنих,ых می‌باشد، مانند: холодных дней. روزهای سرد .
در حالت گرامریДательный падеж مفعول بواسطه، سئوال مربوطهкакому? در حالت مذکر و خنثی با اجزاء پسین ому,ему و مونثкакой با اجزاء پسینой,ей و جمعкаким? با اجزاء پسینим,ым.. مثالها مانند نمونه اضافه است فقط جزء پسین آنها تغییر می‌کند .

در حالت گرامریВинительный падеж مفعول صریح در رابطه با جنس مذکر و خنثی صرف صفتها مانند حالت فاعلی و یا اضافه انجام می‌شود و در اسامی مونث سئوالкакую با اجزاء پسینую,юю است. در مورد جمع نیز صرف مانند حالت فاعلی و یا اضافه انجام می‌شود .

در حالت گرامریТворительный падеж مُعِیُُت یا به وسیله چه کسی، یا چه چیزی سئوالкаким? اجزاء پسین در اسامی مذکر و خنثیим, ым, در اسامی مونثкакой با اجزاء پسینею,ою, ей, ой، درحالت جمع سئوالкакими? با اجزاء پسینими,ыми می‌باشد .

و در حالت گرامریПредложный падеж تخصیص یا ارجعیت، سئوالо каком? اجزاء پسین در اسامی مذکر و خنثی ем, ом، سئوال مربوط به اسامی مونثкакой و اجزاء پسین آنой,ей و در اسامی جمع سئوالкаких? و جزء پسین آن
. می‌باشدих,ых
این توضیحات واجب هستند تا شما بتوانید هنگام خواندن متن و یا پاسخ به سئوال جواب درست را بدهید. تمرینات مربوط به تمام درسها و گرامر زبان روسی در بخش فارسی سایت صدای روسیه بتدریج درج می‌شوند .
حالا از شما دعوت می‌کنیم به جملاتی با استفاده از صفات، اجزاء پسین و آنچه در این درس برایتان توضح دادیم توجه کنید.
لطفاً گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید :

Какой это словарь? — Это хороший русский словарь.
این چه فرهنگ لغاتی است؟- این فرهنگ لغات جدید روسی است .
Какой это галстук?
این مغازه جدید «ادژدا به معنی پوشاک» است. در آنجا می‌توان پالتوی خوب، سیاه، خاکستری و یا صورمه ای، کت و شلوار مد سفید و پیراهن زنانه قشنگی خرید .

- Таня, это твоё пальто?
تانیا، این پالتوی توست؟
- Какое? Серое? — Да, моё. کدام یکی؟ خاکستری رنگه؟ بله، مال من است .
- А коричневая сумка тоже твоя?
کیف قهوه‌ای رنگ هم مال توست؟
- Нет, коричневая не моя. Моя — чёрная. . نخیر، کیف قهوه‌ای مال من نیست. مال من سیاه است

Какой это костюм? — Это новый вечерний костюм. . این چه جور لباسی است؟ — این لباس جدید شب است
Какое это платье? — Это красивое летнее платье. . این چه جور پیراهنی است؟ — این پیراهن زیبای تابستانی است

Это новый магазин "Одежда". Там можно купить хорошее зимнее пальто, модный костюм или красивое вечернее платье. . این مغازه جدید « پوشاک» است. در آنجا می‌توان پالتو خوب زمستانی، لباس مد و یا پیراهن زیبای شب خرید

А это магазин "Продукты". Там всегда свежие фрукты и вкусные булочки. Напротив — киоск. Там интересные журналы, утренние и вечерние газеты.
و این مغازه مواد خوراکی است. در آنجا همیشه میوه تازه و شیرینی‌های خوشمزه هست. روبروی آن باجه روزنامه فروشی هست. در آنجا مجلات، روزنامه‌های صبح و عصر هست .
و حالا لغات جدید :

Галстук
کراوات
синий галстук
کراوات صورمه‌ای
Рубашка
پیراهن مردانه
голубая рубашка
پیراهن آبی رنگ
Платье
پیراهن زنانه синее платье پیراهن زنانه صورمه‌ای رنگ
Серый
خاکستری Серое пальто
پالتوی خاکستری Сумка کیف
همیشه Фрукты
میوه‌ها свежие фрукты
میوه‌های تازه Булочки شیرینی، نان گرده، کلوچه
вкусные булочки
نان شیرینی‌های خوشمزه Напротив
روبرو، در مقابل، جلوی Киоск

А это магазин "Продукты". Там всегда свежие фрукты и вкусные булочки. Напротив — .киоск. Там интересные журналы, утренние и вечерние газеты

درس نوزدهم

درس نوزدهم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا متنی برای شما خوانده می‌شود. بدقت گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید معانی جملات را به یاد آورید .

Наташа, Таня и Юра в институте. Сейчас они на уроке. Преподаватель спрашивает, студенты отвечают. Они читают новый текст, повторяют старые слова, делают упражнения. Преподаватель объясняет новое правило. Новое правило не трудное.
Студенты хорошо понимают, что объясняет преподаватель. Преподаватель доволен.
ناتاشا، تانیا و یورا در انستیتو هستند. اکنون آنها سر درس هستند. معلم سئوال می‌کند، دانشجویان جواب می‌دهند. آنها متن جدید را می‌خوانند، لغات قدیمی را تکرار می‌کنند و تمرینها را انجام می‌دهند. معلم قواعد جدید را توضیح میدهد. قواعد جدید سخت نیستند. دانشجویان آنچه را که معلم توضیح می‌دهد خوب می‌فهمند. معلم راضی است .

Наташа, что вы делаете на уроке?
ناتاشا، شما سر درس چکار می‌کنید؟
Мы читаем, пишем, говорим по-персидски и по-английски.
ما می‌خوانیم، می‌نویسیم و به زبان فارسی و انگلیسی حرف می‌زنیم .
А вы делаете упражнения на уроке?
شما سر درس تمرین حل می‌کنید؟
Да, мы делаем упражнения и повторяем старые тексты и слова.
بله، ما تمرین‌ها را انجام می‌دهیم و متن و لغات قدیمی را تکرار می‌کنیم .
Юра, ты знаешь новое правило?
یورا، تو قواعد جدید را بلدی؟
Не очень хорошо.
نه زیاد خوب .
У тебя есть книга?
تو کتاب داری؟ Нет. Дай, пожалуйста.
نخیر، لطفاً آن را بده .

لغات متن :
Сейчас
اکنون، حالا، در حال حاضر، در زمان حاضر،
На уроке سر درس Преподаватель
معلم، دانشیار، استاد Спрашивать پرسیدن Отвечать
جواب دادن، پاسخ دادن Повторять
تکرار کردن
Старые слова У них есть магнитофон.
آنها ضبط صوت دارند .
همانطور که متوجه شدید از ترکیبУ و ضمایر شخصیРодительный падеж که عبارتند ازменя,тебя,него, нее,нас,вас, них همراه با اسامی ترکیب کلماتی به وجود می‌آیند که داشتن چیزی را در نزد کسی و یا چیزی مشخص می‌کند.و حالا برای تکرار ضمایر ملکی چند مثال دیگر با ترکیب فوق الذکر می‌آوریم. لطفاً توجه فرمائید :

У меня есть мотоцикл.
من موتورسیکلت دارم .
Это мой мотоцикл.
این موتورسیکلت من است .
У нас есть квартира.
ما آپارتمان داریم .
Это наша квартира.
این آپارتمان ماست .
У нее есть машина.
او ماشین دارد. مونث Это ее машина.
این ماشین اوست .
У них есть дети.
آنها فرزند دارند .
Это их дети.
اینها فرزندان آنها هستند .

و اما فعلбыть بودن که در زمان حالесть به معنی هست می‌باشد، در زمان گذشته در حالت‌های مذکر و مونث و خنثی و جمع بدین شکل است. در حالت مذکرбыл، در حالت مونثбыла، در حالت خنثی былоو در حالت جمعбыли. به مثال‌هایی در این رابطه گوش کنید، تکرار کنید، به خاطر بسپارید :
توجه داشته باشید حالت مذکر، مونث، خنثی و جمع جملات وابسته به اسم تغییر می‌کند. در جمله
Вчера у нас был урок.
دیروز ما درس داشتیم. استفاده از فعلбыл بشکل مذکر وابسته بهурок انجام شده که کلمه‌ای است مذکر، زیرا به حرف بی صدای سختк ختم شده است که یکی از علائم اسامی مذکر است. و در جمله دیروز شما گزارش یا سخنرانی داشتید .
Вчера у вас была лекция.
فعلбыла وابسته بهлекция استفاده شده که کلمه‌ای است مونث، زیرا به حرفя ختم شده که حرفی صدادار و یکی از علائم اسامی مونث است. در جمله:
Вчера у нее было собрание.
دیروز او جلسه داشت نیز به همین ترتیب. فعلбыло وابسته بهсобрание ( جلسه( بکار رفته که کلمه ایست خنثی، زیرا به حرفе ختم شده است. و در جمله :
Вчера у них были экзамены.
دیروز آنها امتحان داشتند، فعلбыли وابسته بهэкзамены بکار رفته که اسمی در حالت جمع است و بهы ختم شده است که علامت جمع در اسم مذکرэкзамен یک امتحان است .
همانطور که در درسهای قبلی برایتان توضیح داده شد زمان آینده نیز از این فعل مشتق می‌شود .
: توجه کنیدБыть- будет.
Завтра у нас будет урок.
فردا ما درس خواهیم داشت .
Завтра у нас будет собрание. Завтра у нас будут экзамены. . فردا ما جلسه و امتحان خواهیم داشت

… Елена дома?
یلنا خانه است؟
Здравствуйте. Елену, пожалуйста. . سلام، لطفاً یلنا را صدا کنید
Мне нужна Елена.
من با یلنا کار دارم .
С кем я говорю?
با کی صحبت می‌کنم؟ یا شما؟ Она там?
او آنجاست؟ Кто говорит?
کی پشت خط است؟ Вас вызывает Тегеран. از تهران تماس برقرار شده .
Абонент занят. . شماره مشغول است
Извините, вы ошиблись. ببخشید، شماره را اشتباه گرفتید .
Здесь таких нет.
Когда мне перезвонить?
کی بهتره زنگ بزنم؟
Запишите, пожалуйста, мой номер. . لطفاً شماره مرا بنویسید
Передайте ей, что звонил Арман
لطفاٌ به او بگوئید که آرمان تماس گرفت .
Я передам ей.
به او خواهم گفت .
Я скажу, чтобы она позвонила вам.
به او خواهم گفت که به شما زنگ بزند .
Что ты делаешь?

درس بیستم

درس بیستم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا متنی برای شما خوانده می‌شود. بدقت گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید معانی

Да, я слышал, что мама говорила: «Это Ира. Она уже школьница».
آره، وقتی مامان داشت می‌گفت که: این ایراست و مدرسه می‌رود» حرفهایش را شنیدم .
А ты тоже школьник?
تو هم مدرسه می‌روی؟ محصلی؟ Нет, я еще не школьник. نه، من هنوز مدرسه نمی‌روم .
Диалог
گفتگو
Здравствуй, Наташа! ! سلام، ناتاشا
Здравствуй, Юра! Почему ты не был на уроке?
سلام یورا! چرا سر درس نبودی؟
Я был болен. . مریض بودم
Как ты себя чувствуешь?
حالت چطوره؟
Не очень хорошо. Скажи, пожалуйста, что вы делали на уроке?
زیاد خوب نیست. لطفاً بگو سر درس چکار کردید؟
Мы читали текст «Семья», писали новые слова, делали упражнения и
повторяли старые правила. Да, я купила новый учебник персидского языка. ما متن « خانواده» را خواندیم، کلمات جدید را نوشتیم، تمرین حل کردیم و قواعد قدیمی را تکرار کردیم. آها، من کتاب درسی جدید زبان فارسی را خریدم .
Хочешь посмотреть?
می خواهی نگاه کنی؟
С удовольствием! Это очень интересно. ! با کمال میل! خیلی جالبه
Преподаватель: Юра, почему вы не были на уроке?
معلم: یورا، چرا شما سر درس حاضر نبودید؟
Юра: Я был болен. . یورا: مریض بودم
Преподаватель: Как вы себя чувствуете?
معلم: حال شما چطور است؟
Юра: Хорошо. . خوبم
Преподаватель: Вы уже купили новый учебник персидского языка?
معلم: شما کتاب درسی جدید زبان فارسی را خریدید؟
Юра: Нет, не купил, но я видел этот учебник. . یورا: نخیر، نخریدم، اما این کتاب را دیدم
Таня: Здравствуй, Юра! ! تانیا: سلام، یورا
Юра: Здравствуй, Таня! ! یورا: سلام، تانیا
Таня: Как ты себя чувствуешь?
تانیا: حالت چطوره؟
Юра: Сейчас хорошо. Хочешь посмотреть, что я купил?
یورا: حالا خوبم، می‌خواهی ببینی من چی خریدم؟
Таня: Я знаю, что ты купил. Ты купил новый учебник персидского языка. . تانیا: می‌دانم تو چی خریدی. تو کتاب درسی جدید زبان فارسی را خریدی

писали новые слова
لغات جدید را نوشتیم
делали упражнения
تمرینات را انجام دادیم
повторяли старые правила
قواعد قدیمی را تکرار کردیم
Да, я купила новый учебник персидского языка. . بله، من کتاب درسی جدید زبان فارسی را خریدم
Купить
او سر درس نبود .
آنها سر درس نبودند .

Юра был болен. . یورا مریض بود
Таня была больна.
تانیا مریض بود .
Юра и Таня были больны.
یورا و تانیا مریض بودند .
باید به این نکته توجه داشته باشید که در زبان روسی زمان گذشته افعال از لحاظ شخص تغییر نمیکتد بلکه از لحاظ جنس و افراد و جمع تغییر می‌کند .
Девочка моя
Зайчик мой
Я люблю тебя . دوستت دارم

خداحافظ !
До встречи!
به امید دیدار !
Пока!
خداحافظ دوستانه До скорого! بزودی می‌بینمت !
До завтра!
تا فردا !
До следующей недели!
تا هفته آینده !
تا دوشنبه !

درس بیست و یکم

درس بیست و یکم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. امروز شما را با نوع افعال آشنا می‌کنیم. در زبان روسی دو نوع فعل وجود دارد:
Не могу жить без тебя بدون تو نمی‌توانم زندگی کنم .
Ты нужна мне
به تو احتیاج دارم .
Хочу, чтобы ты была моей
ای کاش مال من بودی. دلم می‌خواهد که مال من بودی
Люблю тебя всем сердцем, всей душою . با تمام قلب و روحم دوستت دارم
Любовь вошла в моё сердце
عشق قلبم را پر کرده است .
Лечу к тебе на крыльях любви . بر بالهای عشق بسویت پرواز می‌کنم
Любовь всё преодолеет عشق همه چیز را از سر راه بر می‌داره .
Для нашей любви нет преград
هیچ مانعی برای عشق ما وجود ندارد .
Я полюбил тебя с первого взгляда
از همان نگاه اول عاشقت شدم .
Я знал, что найду тебя
می دانستم پیدایت می‌کنم .
گوش کنید. سعی совершенный вид و несовершенный вид و حالا از شما دعوت می‌کنیم به متنی در باره افعال : را از هم تشخیص دهید совершенный вид و несовершенный вид کنید افعال Маша, сегодня ты отдыхаешь?
ماشا، امروز استراحت می‌کنی؟
Нет, утром и днем я работала. : نه، صبح و ظهر کار کردم
Стирала, гладила, готовила, шила. . رخت شستم،اتو کردم، غذا پختم، خیاطی کردم
А теперь я все сделала, постирала и погладила белье, приготовила обед и сделала пирог. . و حالا همه کارها انجام شده، رختها را شستم و اتو کردم، پختن غذا را تمام کردم و پاته پختم
Я вижу, что ты еще сшила платье?
می بینم دوختن پیراهنت را نیز تمام کردی؟
Да, хорошо?
بله، خوب شده؟
Прекрасно! Ты мастер! عالیه! به تو می‌گویند استاد ! و حالا به چند جمله دیگر در این باره توجه فرمائید :
Ура! Мама пришла! !هورا! مامان آمد
Надя, ты сделала уроки?
نادیا، درسها را تمام کردی؟
Мамочка, я прочитала и перевела текст и выучила стихотворение. . مامان عزیزم، من خواندن متن و ترجمه آن را تمام کردم و شعر را یاد گرفتم
А рассказ ты написала?
قصه را تا آخر نوشتی؟
Нет, я писала долго, но не написала.
نه، من خیلی وقت صرف نوشتن آن کردم، ولی تمامش نکردم .
حالا از شما دعوت می‌کنیم به لغات این درس و توضیحات مربوطه در باره نوع افعالнесовершенный вид و совершенный вид توجه کنید که در زبان فارسی چنین نوع تقسیم بندی وجود ندارد. گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید: ты отдыхаешь تو استراحت می‌کنی
я работала من کار کردم Делала- несовершенный вид
کار کردم
Сделала- совершенный вид
کار را تمام کردم زمان گذشته
Стирала- несовершенный вид رخت شستم Постирала- совершенный вид
رخت شستن را تمام کردم
Гладила- несовершенный вид
اتو کردم )در اینجا یادآوری می‌کنیم که در مورد فعلнесовершенный вид، پروسه و جریان کار مطرح است. مثلاً شخصی در حال اتوکردن لباس است ولی لباس هنوز اتو نشده است. و وقتی از فعل
Погладила- совершенный вид
استفاده می‌شود یعنی لباس اتوشده و آماده استفاده است. د رمورد باقی افعال نیز پروسه کاری به این شکل است .
Готовила- несовершенный вид
غذا پختم .
Приготовила- совершенный вид
پختن غذا را تمام کردم .
Шила- несовершенный вид
لباس را دوختم .
Сшила- совершенный вид
دوختن لباس را تمام کردم .
Читала- несовершенный вид
خواندم.
Прочитала- совершенный вид
خواندن کتاب را تمام کردم .
Писала- несовершенный вид
نوشتم .
Написала- совершенный вид . نوشتن را تمام کردم
Обедать مصدر- غذا خوردن-ناهار خوردن
Пообедать- совершенный вид

Я сдавал экзамен, но не сдал. .من داشتم امتحان می‌دادم، ولی ندادمش
Ничего. Сдашь завтра. .عیب نداره. فردا خواهی داد
حتماً شما متوجه شده اید که به افعالсовершенный вид پیشوندهای مختلفی مانند про,на,с,вы,за,по و دیگر پیشوندها اضافه می‌شود. گاهی نیز در موارد استثنایی بجای پیشوند پسوند می‌گیرند .
و حالا از شمادعوت می‌کنیم به چند جمله دو فعلی توجه فرمائید. فعل اول بر طبق قوانینی که در درسهای قبلی برایتان توضیح داده شد صرف می‌شود و فعل دوم بصورت مصدر می‌آید. گوش کنید، تکرار کنید و بخاطر بسپارید :

Не очень. Я люблю смотрить. А ты?
نه خیلی. تماشای آن را دوست دارم. و تو؟ Я очень люблю танцевать.
من خیلی از رقصیدن خوشم می‌آید .
و حالا چندین کلمه و جمله پر کاربرد را مورد توجه شما قرار می‌دهیم که با تعدادی از آنها در درسهای قبلی آشنا شدید :
До свидания!

درس بیست و دوم

درس بیست و دوم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. امروز شما را با ترکیب دو فعلی در جملاتی که نوع افعال آنها
совершенный видو несовершенный вид
آشنا می‌کنیم. دراین جملات از فعل پرکاربردхотеть ( خواستن( که صرف مفرد و جمع آن در زمان گذشته می‌شود:

او می‌تواند ما می‌توانیم Вы можете
شما می‌توانید Они могут
آنها می‌توانند
و حالا توجه کنید که افعال
совершенный вид وнесовершенный вид بعد از این فعل چگونه قرار می‌گیرد. گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید:

Сестра должна перевести текст
Студенты должны заниматься Что сестра должна сделать? Кто должен перевести текст?
Что студенты должны делать?
دانشجویان چکار باید بکنند؟
Кто должен заниматься?
کی باید درس بخواند؟
Я должен переводить текст. .من باید متن را ترجمه کنم
Ты хочешь помочь мне?
تو می‌خواهی به من کمک کنی؟
А что я должен делать?
من چکار باید بکنم؟

Ему два года. .او دو سالش است
Девочке пять лет. .دخترم 1 سال دارد
Сколько ей лет?
او چند سال دارد؟ Ей пять лет?
او پنج سالش است.

نکته‌ای که در اینجا باید به آن توجه کنید این است که در زبان روسی بر خلاف فارسی شمارش اعداد نیز صرف می‌شوند و همیشه یکسان نیستند. مثلاً اگر منظور شما فقط یک سال است باید بگوئید:

один год.
اما اگر منظورتان 2 یا 3 یا 4 سال باشد باید بگوئید:
два,три,четыре года.
یعنی در واقع از
родительный падеж .بصورت مفرد استفاده می‌شود пять, шесть лет.
одиннадцать
یازده двенадцать
دوزاده тринадцать
سیزده четырнадцать пятнадцать четыреста
چهارصد пятьсот
پانصد шестьсот ششصد هفتصد هشت صد نهصد
بسیار خوب. این هم صد و سی روبل.

در درس آینده موارد گرامری دیگر در رابطه با استفاده از اعداد را مورد توجه شما قرار خواهیم داد.
و حالا چند واژه پرکاربرد دیگر: گوش کنید، تکرار کنید و طرز تلفظ ومعنی آنها را به خاطر بسپارید:

Обмен валюты
محل تبدیل ارز метро
مترو вход
ورود выход
خروج
Желаю вам приятных выходных برای شما تعطیلات آخر هفته خوبی آرزومندم.
Приятных выходных
تعطیلات خوبی داشته باشید.
Желаю вам приятного путешествия .سفر خوبی برایتان آرزومندم
Приятного путешествия
سفر خوبی داشته باشید.
Желаю вам хорошо отдохнуть .آرزو می‌کنم خوب استراحت کنید
Желаю тебе хорошо отдохнуть
برایت استراحت خوبی را آرزو می‌کنم.
Желаю счастья!

درس بیست و سوم

درس بیست و سوم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. امروز شما را با موارد گرامری دیگر در رابطه با استفاده از اعداد آشنا می‌کنیم .
همانطور که گفتیم اعداد در زبان روسی بنا به حالت گرامری تغییر می‌کند که در اینجا چند نمونه دیگر مورد توجه شما قرار می‌دهیم. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید به خاطر بسپارید:

حالا نمونه مذکر اسامی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم.

)Сто пятьдесят один (одна) студент (студентка, книга, песня
صد و پنجاه و یک دانشجو، کتاب، ترانه
Сто семьдесят четыре дома, платья
صد و هفتاد و چهار خانه، پیراهن Тридцать окон, зданий سی پنجره، ساختمان
و حالا از شما دعوت می‌کنیم به یک گفتگو توجه کنید:


کجا می‌ری Куда کجا؟ Идти رفتن иду на стадион به استادیوم می‌روم Стадион استادیوم Сегодня امروز
جالب سخت آسان خوب Уютный-уютно راحت Красивый-красиво زیبا

و حالا چند کلمه و جمله پرکاربرد سئوالی را موردتوجه شما قرار می‌دهیم. جملات کوتاه هستند و در شرایط مختلف قابل استفاده می‌باشند. از این رو بدقت گوش کنید و سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید.
?Как это называется
?Что вы сказали
?Что вы делаете
?Что вы хотите
چی می‌خواهید؟ چکار دارید؟ کاری دارید؟
?Что вам нужно فرمایش؟
?В чём дело موضوع چیه؟
?Что случилось
چه اتفاقی افتاده؟
.Спасибо. Это очень мило с вашей (твоей) стороны
ممنونم. لطف کردید.
.Спасибо. Это было совсем не обязательно, не стоило беспокоиться

درس بیست و چهارم

درس بیست و چهارم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. در این درس یک حالت گرامری دیگر را به شما معرفی می‌کنیم که از ترکیب ضمایر شخصی در حالت گرامری

дательный падеж
нравиться
تو از فیلم خوشت خواهد آمد.

گفتگو

Катя, тебе нравится это платье?
کاتیا، تو از این لباس خوشت می‌آید؟ Очень. Ты хочешь купить его?
خیلی. می‌خواهی آن را بخری؟
Да. Я хочу купить его, только не знаю, сколько оно стоит.
بله، می‌خواهم آن را بخرم، اما نمی‌دانم چقدر قیمت دارد.
Скажите, пожалуйста, сколько стоит это платье?
لطفاً بگوئید قیمت این پیراهن چقدر است؟
Четыре тысячи пятьсот рублей.
چهار هزار و پانصد روبل.
Хорошо. Вот пять тысяч рублей.
بسیار خوب. بفرمائید، این هم پنج هزار روبل.
Получите пятьсот рублей. Это сдача.
بفرمائید، پانصد روبل باقی پول شما.
Вам нравится цирк?
شما از سیرک خوشتان می‌آید؟
Раньше мне очень нравился цирк. А теперь не очень. Я люблю театр.
قبلاً از سیرک خیلی خوشم می‌آمد. اما حالا نه زیاد. از تئاتر خوشم می‌آید.
А мне раньше нравился и теперь очень нравится цирк.
من هم قبلاً و هم حالا خیلی از سیرک خوشم می‌آید.

و حالا چند جمله پرکاربرد همدردی و امیدوارکننده برای استفاده در مواردی که دوست و یا یکی از نزدیکان با واقعه ناخوشایندی روبرو شده باشد:

Помни, я всегда рядом
یادت باشه که من همیشه کنار تو هستم.
Можешь рассчитывать на меня .می توانی روی من حساب کنی
Положись на меня
روی من حساب کن.
Я всё сделаю как надо
کارها را آنطور که لازم باشد انجام خواهم داد.
Не волнуйся, я обо всём позабочусь .نگران نباش، همه کارها را روبراه خواه کرد
Расслабься, я этим займусь
راحت باش، من به آنها رسیدگی می‌کنم.
Предоставь это мне
اجازه بده من انجامشان بدهم.
Всё под контролем همه چیز تحت کنترل است.
Доверься мне У нас всё получится
ما از عهده هر کاری برخواهیم آمد.
Успокойся, всё хорошо
خودت را ناراحت نکن، همه چیز خوب است.
Всё идёт как надо
همه چیزهمانطور که باید جریان دارد.
Это нормально
این عادیه.
Ты же знаешь, так и должно быть .تو که می‌دانی، همینطور هم باید باشد

در این درس یک حالت گرامری دیگر را به شما معرفی می‌کنیم که از ترکیب ضمایر شخصی در حالت گرامری



و حالا معنی لغات این درس:

Мне надо
من باید Заниматься
درس خواندن Что
یادگرفتن شعر
не надо
نباید )همانطور که متوجه شدید در زبان روسی به کمک کلمهне جمله منفی می‌شود(
Отдыхаю
استراحت می‌کنم.


و حالا مثالهایی در رابطه با طرز استفادهможно ( ممکن است، می‌شود( مورد توجه شما قرار می‌دهیم. شما باید ساختار اینگونه جملات را به خاطر بسپارید زیرا همیشه به یک شکل ساخته می‌شوند. گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید:
Мне уже можно вставать.
بفرمائید.
اجازه ورود می‌دهید؟ می‌شود وارد شد؟
بله، بفرمائید.
Здесь можно курить?
اینجا می‌شود سیگار کشید؟
Можно. .می شود

Говорите, пожалуйста, громче. .لطفاً بلندتر صحبت کنید
Говорите, пожалуйста, медленнее. .لطفاً آهسته تر صحبت کنید
Простите, я не совсем понял, что вы сказали. .ببخشید من خوب متوجه نشدم شما چی گفتید
Напишите, пожалуйста.
لطفاً بنویسید.

درس بیست و پنجم

درس بیست و پنجم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا از آشنایی شما با چند ضمیر اشاره شروع می‌کنیم.
тот, то, та, те
такой, такая, такие
чей, чья, чьё, чьи
مال کی )مذکر، مونث، خنثی، جمع(
какой, какая, какие
کدام، چه نوع
به این چند جمله سئوالی با استفاده از این ضمایر توجه کنید:
Кто открыл дверь?
کی در را باز کرد؟ Что открыло дверь?
Чья это лягушка?
کی به دنیا آمده؟ Сколько ты хочешь за машину?
چقدر در ازای ماشین می‌خواهی؟ Почему ты настолько её хочешь?
چرا اینقدر برای داشتن آن اصرار می‌کنی؟ На чём сидит твоя лягушка?
قورباغه تو روی چی نشسته؟
Кому ты дал свою лягушку?
قورباغه ات را به کی دادی؟

و حالا شما را با مثالهایی در رابطه با « مدت زمان» در زبان روسی آشنا می‌کنیم. ملاحظه فرمائید که این جملات به شکلی که مورد توجه شما قرار می‌گیرند همیشه به این صورت در زبان روسی استفاده می‌شوند، به این دلیل خوب گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنیدآنها را به خاطر بسپارید.


Я гуляю по вечерам/по пятницам/по средам.
من عصرها، روزهای جمعه و چهارشنبه به هواخوری می‌روم.

تکرار در یک چارچوب مشخص زمانی


Маша поедет туда завтра утром/летом/следующей осенью.
ماشا فردا صبح، تابستان، پاییز آینده به آنجا خواهد رفت.

و حالا از شما دعوت می‌کنیم به چند جمله در رابطه با استفاده از فعل

ПРИБЫВАТЬ
توجه کنید.
Мы приехали в составе делегации ученых. .ما در ترکیب هیأت علمی آمدیم
А мы прибыли на международную выставку. .و ما برای شرکت در نمایشگاه بین المللی آمدیم

Я приехал (прибыл)
Ты приехал (прибыл)
Он приехал (прибыл)
Она приехала (прибыла) Мы приехали (прибыли)
Вы приехали (прибыли)
Они приехали (прибыли)

Познакомиться

Я много слышал о вас خیلی چیزها در باره شما شنیده بودم.
Я давно хотел побывать خیلی وقت بود می‌خواستم به... بیایم.
Где?
کجا؟
В России
به روسیه
В Москве
به مسکو به نمایشگاه
Организация
Приглашать
دعوت کردن
Приглашение
دعوتنامه
Приехать по приглашению
سفر از طریق دعوتنامه
Приезд
آمدن

درس بیست و ششم

درس بیست و ششم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. در یکی از درسهای گذشته زبان روسی یک حالت گرامری را به شما یاد داده بودیم که از ترکیب دو کلمه ساخته می‌شد: У وродительный падеж حالت گرامری ضمیر شخصی. توجه کنید:

Где моя ручка?
Она на столе.
Где моя книга?
Она на столе тоже.
آنهم روی میز است.
Где ваш автомобиль?
اتومبیل شما کجاست؟ Он на улице.
در خیابان.
Где вы (ты)?
شما کجائید؟ Покажи
نشان بده! حالت امر Поймай
بگیر ! حالت امر Летучая мышь
خفاش
Лови
Мальчику нельзя курить.
Что мальчику нельзя делать? پسر چه کاری نباید انجام دهد؟
Кому нельзя курить?
کی نباید سیگار بکشد؟
Тебе нельзя разговаривать.


کاتیا، بگو!
Александр Иванович, скажите…!
الکساند رایوانویچ، بگوئید! )حالت محترمانه( که در این موارد نام و نام پدر شخص بیان می‌شود.
Екатерина Сергеевна, скажите…!
یکاترینا سرگیونا، بگوئید! )حالت محترمانه(
چند نمونه دیگر از افعال امر در شرایط مختلف:

در خیابان )برای دریافت کمک برای پیدا کردن آدرس و غیره( !… Посоветуйте
Откройте рот.
دهانتان را باز کنید!
Горло болит?
گلویتان درد می‌کند؟ Закройте рот.
دهانتان را ببندید.
Разденьтесь …!
لخت شوید، لباستان را درآورید!
По телефону
در رابطه با تلفن

Обратите внимание …! .توجه کنید
Прочитайте …! .بخوانید
Расскажите …! .تعریف کنید
Сделайте …! Спойте …!

درس بیست و هفتم

درس بیست و هفتم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. در درس قبلی شما را با حالتهای مختلف فعل امر آشنا کردیم. حالا شما را با مثالهای افعال امر آشنا می‌کنیم. گوش کنید، تکرار کنید بخاطر بسپارید. به یاد داشته باشید طرز ساخت جملات امر همیشه به همان شکلی است که مورد توجه شما قرار داده می‌شود.

انجام می‌دهی Делает انجام میدهد Делаем
انجام می‌دهیم Делаете انجام بدهید
делают
انجام می‌دهند
و حالا صرف فعل گذاشتن را مورد توجه شما قرار می‌دهیم:

داد نزنید!
Не курите!
سیگار نکشید!
Не мешайте!
مزاحم نشوید!
Не опаздывайте!
دیر نکنید!
Здравствуй, Ира! Как давно мы не встречались! Как ты живешь? Замужем? И дети у тебя
есть?
سلام، ایرا! خیلی وقته همدیگر را ندیدیم! حال و احوالت چطور است؟ ازدواج کردی؟ فرزندی داری؟
Сласибо, все хорошо. У меня два сына и дочь. А у тебя есть дети? Я слышала, что ты тоже
вышла замуж.
مرسی، همه چیز خوبه. من دو تا پسر و یک دختر دارم. توچی، فرزندی داری؟ شنیدم تو هم ازدواج کردی؟
Да, у меня уже есть сын. Его зовут Иван, но мы его зовем Ванюша. Ему два года.
بله، من یک پسر دارم. اسمش ایوان است. اما ما او را وانیوشا صدا می‌کنیم. دو سالش است.

حالا به صرف چند فعل دیگر توجه فرمائید:

Могуمی توانم Можем می‌توانیم Люблю دوست دارم Любим دوست داریم
Можешьمی توانی Можете می‌توانید Любишь دوست داری Любитеدوست دارید
Может می‌تواند Могут می‌توانند любит دوست دارد Любятدوست دارند

я пишу من می‌نویسم я напишу خواهم نوشت
ты пишешь تو می‌نویسی ты напишешь خواهی نوشت
он(а) пишет اومی نویسد он(а) напишет خواهد نوشت )مذکر و مونث(
мы пишем ما می‌نویسیم мы напишем خواهیم نوشت
вы пишете شما می‌نویسید вы напишете شما خواهید نوشت
они пишут آنها می‌نویسند они напишут آنها خواهند نوشت
منتواوما

همانطور که از متن قبلی متوجه شدید فعلесть داشتن همراهу меня حالت گرامر خاصی را تشکیل می‌دهد که در توضیح می‌توان گفت به معنی «من دارم» است. نکته‌ای که در رابطه بااینگونه جملات در حالت نفی باید به آن توجه داشت باشید این است که فعلесть با کلمهнет در یک جمله قرار نمی‌گیرد. برای نفی اینگونه جملات، فعلесть حذف می‌شود و به جای آن нет می‌آید.
به این مثالها گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید:

У меня есть друзья.
من دوستانی دارم.
У меня есть хорошие друзья. .من دوستان خوبی دارم

Сейчас русско-персидского словаря у нас нет. Я вам советую зайти завтра. .الان، فرهنگ روسی-فارسی نداریم. به شما توصیه می‌کنم فردا بیائید
А завтра у вас будут словари?
فردا فرهنگها خواهند بود؟
Думаю, что да.
فکر کنم، بله.
Спасибо, я обязательно зайду!
ممنونم، حتماً سری می‌زنم.

حالا که صحبت از فرهنگ لغات شد بد نیست اسامی زبانهای مختلف را به زبان روسی مورد توجه شما قرار بدهیم.
چکی
اسلوواکی Белорусский بلا روسی Русский روسی Украинский اوکرائینی
Болгарский
بلغاری
Польский
لهستانی
До скорого!

درس بیست و هشتم

درس بیست و هشتم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک متن گوش کنید:
В субботу в институте, где учатся Наташа, Таня и Юра, будет вечер. Студенты будут читать стихи на персидском языке, петь иранские народные песни. Они уже знают персидский язык. Наташа будет читать стихи Омара Хайяма. Она очень любит его стихи. Таня будет п
еть иранскую народную песню, а Юра будет играть на иранском народном инструменте. Преподаватели тоже будут на вечере, они будут смотреть, как выступают студенты. روز شنبه، در انستیتویی که ناتاشا، تانیا و یورا درس می‌خوانند، مجلسی برپا خواهد شد. دانشجویان اشعاری به زبان فارسی و ترانه‌های ملی ایرانی را خواهند خواند. آنها زبان فارسی را بلد هستند. ناتاشا اشعار عمر خیام را خواهد خواند. او خیلی از اشعار خیام خوشش می‌آید. تانیا ترانه ملی ایرانی را خواهد خواند و یورا ساز ملی ایرانی را خواهد نواخت. استادان هم در این مجلس شرکت خواهند داشت. آنها هنرنمایی دانشجویان را تماشا خواهند کرد.

-Юра, ты был на вечере в субботу?
یورا، در مجلس روز شنبه حضور داشتی؟
-Да. Было очень интересно. А почему ты не был?
بله، خیلی جالب بود، تو چرا نبودی؟
-Я был болен. .من مریض بودم
و حالا لغات متن:

в субботу
روز شنبه
Суббота
شنبه
в институте
در انستیتو
Где
کجا
будет вечер
مجلسی خواهد بود
Вечер مجلس، مهمانی، شب نشینی Вечера
مجلس‌ها )جمع( Стихи
شعر на персидском языке

خوش باش که غصه بیکران خواهد بود در چرخ قِران، اختران خواهد بود خشتی که ز خاک تو بخواهند زدن
دیوار سرای دگران خواهد بود

быть
زمان آینده فعل جمله از زمان آینده فعلбыть و مصدر فعل اصلی ساخته میشود، برای نمونه:
Я буду петь
من آواز خواهم خواند Ты будешь петь
تو آواز خواهی خواند
صیغه‌های زمان آینده فعلбыть بطور مستقل هم استعمال می‌شود، دراین مورد فعل روسیбыть با فعل فارسی «بودن» معادل است، توجه کنید:

В субботу будет вечер.
Преподаватели будут на вечере.
برای بیان زمان عمل در جواب سئوالкогда? چه وقت؟ حالت مفعول صریح استفاده می‌شود.
Сегодня суббота.
امروز شنبه است.
Когда будет вечер?
مهمانی کی است؟ Вечер будет в субботу.
مهمانی روز شنبه خواهد بود.

اسامی مونث مختوم بهА,Я در حالت مفعول صریح پسوندУ,Ю می‌گیرند. حالت مفعول صریح اسامی مونث مختوم بهЬ از لحاظ شکل با حالت فاعلی آنها معادل است.
صفات مونث در حالت مفعول صریح پس از حروف بیصدای سخت پسوندУЮ و پس از حروف بیصدای نرم پسوندЮЮ دارند.
توجه کنید:

Вечер будет в субботу.
Таня будет петь иранскую народную песню.
Я купила лишнюю тетрадь.
حالت جمع اسامی و صفات مونث از لحاظ شکل با حالت جمع اسامی و صفات مذکر معادل است، توجه فرمائید: مذکر
Студенты будут читать трудные русские тексты.
مونث
Студенты будут петь русские народные песни.
در پاسخ به سئوال کی؟ ?Когда
В воскресенье روز یکشنبه В субботу
روز شنبه
Читать стихи на русском языке
На персидском языке
Петь русские народные песни
Иранские народные песни
سر کی درد می‌کند؟ پاهایم درد می‌کند.

Котёнок
Принесли котенка в дом, Белый, мягкий, теплый ком.
Хвост и ушки черные, Лапоньки проворные.
Любит есть сметану,
Бегать по дивану,
Ласково мурлыкать, На колени прыгать.
Он для нас для всех дружок,
Назовем его Пушок
گربه اومد تو خونه سفید و نرم، یه گوله گرم با گوش و دم سیاه با پنجه‌های فرفری عاشق خامه، خامه می‌پره رو کاناپه میو میو می‌کنه رو زانوها می‌پره دوست من و دوست ما اسمشو می‌ذاریم پشمکی

و حالا بعد از تکرار بخش اول داستان پیرزن به بخش دوم آن می‌پردازیم.

Старушка
پیرزن
Старушка подметала свой дом и нашла изогнутую маленькую денежку.
پیرزن داشت کف اتاقش را جارو می‌زد که یک سکه کوچک کج و معوج پیدا کرد.
Что,- сказала она, я сделаю с этим грошиком?
اوگفت : با این سکه کوچک چکار کنم؟ Я пойду на базар и куплю козленка.
می روم بازار و یک بزغاله می‌خرم.
Когда она шла домой, подошла к перелазу; козленок не захотел перелезать через
перелаз.
پیرزن وقتی به خانه برمی گشت به حصار کم ارتفاعی رسید، اما بزغاله نمی‌خواست از روی آن رد شود.
Она прошла немного дальше и встретила собаку. И вот она сказала собаке:
собака, собака, укуси козленка. Но собака не захотела.
پیرزن کمی دورتر رفت و به سگی برخورد. در این موقع به سگ گفت: سگ، سگ، بزغاله را گاز بگیر. اما سگ نمی‌خواست اینکار را بکند.

مع انی لغات Подметала
جارو می‌کرد )زمان گذشته( Дом
خانه
Нашла
پیدا کرد маленькую денежку
سکه کوچک на базар
Купить

درس بیست و نهم

درس بیست و نهم زبان روسی را آغاز می‌کنیم. ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک گفتگو توجه فرمائید:

Наташа: Здравствуй, Анна! !ناتاشا: سلام آنا
Анна: Здравствуй, Наташа! !آنا: سلام ناتاشا
Наташа: Мы давно не виделись. Как ты живешь?
ناتاشا: خیلی وقته همدیگر را ندیده ایم. اوضاع و احوال چطوره؟
Анна: Хорошо. А ты?
آنا: خوبه، تو چطوری؟
Наташа: Тоже хорошо. Что ты будешь делать в воскресенье?
ناتاشا: من هم خوبم. برای یکشنبه چه برنامه‌ای داری؟
Анна: Я пойду на выставку современной живописи. Хочешь пойти вместе со мной?
آنا: من به نمایشگاه نقاشی معاصر می‌روم. می‌خواهی با من بیایی؟
Наташа: С удовольствием. Я не была на этой выставке. .ناتاشا: با کمال میل. من این نمایشگاه را ندیده ام
Анна: Выставка находится недалеко. Мы пойдем туда пешком. Будем идти медленно и разговаривать. Это будет хорошая прогулка. .آنا: نمایشگاه زیاد دور نیست. ما پیاده به آنجا می‌رویم. آهسته می‌رویم و صحبت می‌کنیم. گردش خوبی خواهد بود
В воскресенье Наташа и Анна пойдут на выставку современной живописи. Они давно не виделись и хотят пойти на выставку вместе. Они пойдут туда пешком, потому что выставка находится недалеко. روز یکشنبه ناتاشا و آنا به نمایشگاه نقاشی معاصر می‌روند. آنها مدتها بود که همدیگر را ندیده بودند و می‌خواهند باهم به .نمایشگاه بروند. آنهاپیاده به آنجا می‌روند، زیرا نمایگشاه نزدیک است
و حالا معانی لغات و جملات این متن:
Мы давно не виделись مدتهاست که همدیگر را ندیده ایم.
Что ты будешь делать в воскресенье?
روز یکشنبه چکار خواهی کرد؟
Пойду на выставку современной живописи
به نمایشگاه نقاشی معاصر خواهم رفت
Пойти
رفتن، آمدن
Выставка
نمایشگاه
Хочешь пойти вместе со мной?
می خواهی با من بیایی؟
Хотеть
خواستن
Я не была на этой выставке. .من در این نمایشگاه نبوده ام
Недалеко در این نزدیکی، دور نیست
Он, она хочет пойти на выставку. توجه داشته باشید که در مفرد حرف «ت» به حرف «چ» تبدیل شده است ودارای پسوند صرف اول است و در جمع دوباره حرف «ت» می‌آید و دارای پسوند صرف دوم است. پس از فعلхотеть اغلب مصدر افعال دیگر میآید.
باید به تفاوت بین دو قیدтуда, там توجه کنید. Туда مبین سمت حرکت وтам مبین محل انجام عمل است. ملاحظه بفرمائید:
مذکر Архитектором آرشیتکت، طراح، نقشه کش Костя, кем ты будешь?
کوستیا تو کی خواهی بود )یا چکاره خواهی شد؟( Я буду летчиком. Это моя мечта.
من خلبان خواهم شد. این آرزوی من است.
Маша, кем ты хочешь быть?
ماشا تو چکاره می‌خواهی بشوی؟ Я хочу быть балериной.
من می‌خواهم بالرین بشوم.
А ты умеешь танцевать?
تو رقص بلدی؟
Да, я умею и очень люблю танцевать.
بله، بلدم و خیلی رقصیدن را دوست دارم.

و حالا از شما دعوت می‌کنیم به چند اسم روسی و تغییرات آنها توجه کنید. همانطور که در زبان فارسی نیز رسم است، معمولاً در خانه و یا در بین دوستان و یا افراد نزدیک بهم اسامی به شکل‌های مختلف بکار برده می‌شوند، برای مثال، فریدون، می‌شود فری و یا فرحناز می‌شود فرح و مهرداد را بعضی‌ها « مِِهی» صدا می‌کنند و غیره. در زبان روسی اشکال مختلف یک اسم بسیار رایج است ومعمولاً فقط در موارد رسمی اسم اصلی و نام پدر و نام فامیل به شکل اولیه آنها بر زبان می‌آید. در موارد دیگر از انواع مختلف یک اسم استفاده می‌شود. تلفظ اسامی روسی را گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید به خاطر بسپارید.

Anastasia آناستاسیا Анастасия, Настя, Настенька, Настюша, Настёна, Настасья
Daria داریا Дарья, Даша, Дашенька, Дашечка,Дашуня
Eugenia یوگنیا Евгения, Женя, Женька, Женечка
Irina ایرینا Ирина, Ира, Иринка, Ириночка, Иришка, Иринчик, Ирунчик
Julia جولیا Юлия, Юля, Юленька, Юлька, Юльчик
Ekaterina یکاترینا Екатерина, Катя, Катюша, Катенька, Катерина, Катюшка
Lena
لنا Елена, Лена, Леночка, Ленок, Еленушка
Ludmila لودمیلا Людмила, Люда, Люся, Людочка, Мила, Милочка
Maria ماریا Мария, Маша, Машенька, Машуша, Машуня
Natalia
ناتالیا
Наташа, Наташенька, Наташечка, Ната, Натусенька, Натусик
Oksana
اوکسانا
Оксана, Оксаночка, Ксюша, Ксюшенька, Ксана

Alexandra
الکساندرا
Александра, Саша, Сашенька, Сашка, Шура, Шурочка
Polina
پولینا
Полина, Поля, Полинка
Лариса, Лара, Ларочка
Какие новости?
چه خبرا؟
Как семья?
خانواده چطورن؟
Как твоя мама?
مامانت چطوره؟
У тебя всё в порядке?
همه چیز روبراهه؟
Прекрасно, спасибо. Очень хорошо.
Когда она шла домой, подошла к перелазу; козленок не захотел перелезать через перелаз. .پیرزن وقتی به خانه برمی گشت به حصار کم ارتفاعی رسید، بزغاله نمی‌خواست از روی آن رد شود
Она прошла немного дальше и встретила собаку. И вот она сказала собаке: собака, собака, укуси козленка. Но собака не захотела.
پیرزن کمی دورتر رفت و به سگی برخورد. در این موقع به سگ گفت: سگ، سگ، بزغاله را گاز بگیر. اما سگ نمی‌خواست اینکار را بکند.

و حالا ادامه ماجرا:

درس سی ام

شنوندگان عزیز درس سی ام زبان روسی را آغاز می‌کنیم.

Катюша

درختهای سیب و گلابی شکوفه کردند مه بر رودخانه شناور بود کاتیوشا بر ساحل شیب دار بلند رودخانه برآمد روی تپه
آمد و آواز خواند در باره عقاب خاکستری دشت در باره کسی که دوستش داشت در باره کسی که حافظ نامه‌‌اش بود

и و Груши
درخت گلابی Туманы
مه
песенка девичья
ترانه کوچک )کوتاه(دخترانه Лети
پرواز کن
ясным солнцем
خورشید تابان، درخشان Вслед در پی، به دنبال
Бойца
سرباز،
на дальнем пограничье

دویدن )یکبار)
Бегать
دویدن )تکرار(
Нести
بردن
Носить
پوشیدن، )با( بر خود حمل کردن Везти
بردن با وسیله نقلیه Возить
بردن با وسیله نقلیه )تکرار( Вести

Сейчас…
حالا- زمان حال، در حال حاضر Куда ты бежишь?
به کجا می‌دوی؟
Я бегу в школу. Опаздываю на урок. .به سمت مدرسه می‌دوم. دیرم شده است
Куда ты несешь книги?
کتابها را به کجا می‌بری؟ )که در اینجا فعل بردن گویای حمل کتاب در بغل است(
Закончились экзамены.
امتحانات به پایان رسیدند.
И я несу книги в библиотеку.
و من کتابها را به کتابخانه می‌برم.

یعنی او در کودکستان بود. )که در واقع گویای یک عمل انجام شده است
Завтра…
فردا
Завтра мы пойдем в театр. А ты?
فردا به تئاتر می‌رویم. تو کجا می‌روی؟
А мы поедем в Минск. ما به مینسک خواهیم رفت. )زمان آینده(

پیشوندПо بعلاوهидти می‌شودпойти که مربوط به زمان آینده می‌شود: совершенный вид و همین قانون در موردпоехать صدق می‌کند که آن هم به زمان آینده مربوط می‌شود و فرقش آن است که حرکت با وسیله نقلیه رادر نظر دارد. در درسهای آینده توضیحات بیشتری در باره افعال حرکتی برای شما خواهیم داد. حالا ادامه داستان پیرزن را مورد توجه شما قرار می‌دهیم: پیرزن
Старушка подметала свой дом и нашла изогнутую маленькую денежку. .پیرزن داشت کف اتاقش را جارو می‌زد که یک سکه کوچک کج و معوج پیدا کرد
Что,- сказала она, я сделаю с этим грошиком?
اوگفت: با این سکه کوچک چکار کنم؟
Я пойду на базар и куплю козленка. .می روم بازار و یک بزغاله می‌خرم
Когда она шла домой, подошла к перелазу; козленок не захотел перелезать через перелаз. .پیرزن وقتی به خانه برمی گشت به حصار کم ارتفاعی رسید، اما بزغاله نمی‌خواست از روی آن رد شود
Она прошла немного дальше и встретила собаку. И вот она сказала собаке: собака, собака, укуси козленка. Но собака не захотела. پیرزن کمی دورتر رفت و به سگی برخورد. در این موقع به سگ گفت: سگ، سگ، بزغاله را گاز بگیر. اما سگ نمیخواست اینکار را .بکند :و حالا ادامه ماجرا
И она прошла немного дальше и встретила палку. .پیرزن کمی جلوتر رفت و چوبی را دید
И вот она сказала: «Палка, палка, побей собаку!» Но палка не захотела. .او گفت: چوب، چوب، سگ را بزن!» اما چوب نمی‌خواست اینکار را بکند
И она прошла немного дальше и встретила огонь. .او کمی دورتر رفت و آتش را دید
И вот она сказала: «Огонь, огонь, сожги палку!» Но огонь не захотел. .پیرزن گفت: « آتش، آتش چوب را بسوزان!» اما آتش نمی‌خواست این کار را بکند
И она прошла немного дальше и встретила водичку. .پیرزن کمی جلوتر رفت و به آب برخورد
Тогда она сказала: «Водичка, водичка, потуши огонь!» Но вода не захотела. .او گفت: « آب، آب آتش را خاموش کن!» اما آب نمی‌خواست اینکار را بکند
И она пошла немного дальше и встретила быка.
او کمی جلوتر رفت و به گاو نری برخورد.
И вот она сказала: «Бык, бык, выпей воду!». Но бык не захотел. .پیرزن گفت: « گاو، گاو، آب را بنوش!» اما گاو نمیخواست اینکار را بکند
И она пошла немного дальше и встретила мясника. .پیرزن کمی جلوتر رفت و به قصاب برخورد
Тогда она сказала: «Мясник, мясник, убей быка».

درس سی و یکم

ابتدا به چند جمله دارای فعل حرکتی در زمانهای حال،گذشته و آینده توجه فرمائید.

Это будет интересный вечер.
این مهمانی، مجلس جالبی خواهد بود. )مذکر در ارتباط با کلمه مهمانی( Это будет интересная прогулка.
این گردش جالبی خواهد بود. )مونث در ارتباط با کلمه گردش( Это будут интересные уроки.
این‌ها درسهای جالبی خواهند بود. )جمع در ارتباط با درسها( Вы хотите выступить на вечере?
شمامی خواهید در مهمانی هنرنمایی کنید؟ یا سخنرانی کنید؟
Да, я хочу выступить на вечере.
بله، من می‌خواهم در مهمانی هنرنمایی کنم.
Нет, я не хочу выступать на вечере.
نخیر، من نمی‌خواهم در مهمانی سخنرانی کنم .
Кто как двигается?
Завтра я должен пойти на работу.
Почтальон идет и несет почту.
پستچی می‌رود و نامه‌ها را می‌برد.
یعنی الان پستچی می‌رود و نامه‌ها را می‌برد )حمل می‌کند( )استفاده از دو فعلидет и несет در جمله به این معناست که کار یکبار انجام می‌شود و تکرار ندارد یعنی همین الان نامه‌ها را می‌دهد و تمام(.
و درجمله(Почтальоны ходят и носят почту پستچی‌ها می‌روند و نامه‌ها را می‌برند( دو فعلходят и носят هم جمع و هم به معنی تکرار عمل است یعنی پستچی‌ها همیشه می‌روند و نامه‌ها را می‌برند.
به نمونه‌های دیگر افعال حرکتی توجه فرمائید:

Мать идет и несет ребенка.
مادر می‌رود و کودک را می‌برد. )دراینجا منظور این است که مادر بچه را در بغل، روی دست حمل می‌کند و باتوجه به فعل حرکتی جمله، کار یکبار انجام می‌گیرد(
Мать ходит и носит ребенка.
مادر می‌رود و کودک را می‌برد. )در اینجا با توجه به فعل حرکتی، منظور تکرار در کار است، مثلاً هر روز(
Идет и несет
می رود و می‌برد )با پای پیاده( Едет и везет
می رود و می‌برد )سواره، با وسیله نقلیه(
Идет и везет
می رود و چرخی را همراه می‌کشد. )چون این وسیله چرخ دارد و خودش حرکت می‌کند از فعل حرکتی وسایل نقلیه استفاده می‌شود(
Идет и ведет
می رود و همراهی می‌کند. د راینجا فعلведет در نمونه پدر دست کودک را گرفته و او را با خود می‌برد مورد استفاده قرار می‌گیرد. در واقع اگر کسی راهنمای حرکتی برای کس دیگری باشد از این فعل استفاده می‌شود، البته در صورت پیاده.

حالا از شمادعوت میکنیم به متن دیگری توجه فرمائید:

Встреча в автобусе
دیدار در اتوبوس Здравствуй, Юра!
سلام، یورا!
Здравствуй, Виктор!
سلام، ویکتور!
Куда ты едешь?
کجا می‌روی؟
Я еду на строительную выставку. А ты куда?
من به نمایشگاه فناوری‌های ساختمانی می‌روم. و تو کجا می‌روی؟
Я еду домой.
من به خانه می‌روم. )توجه داشته باشید که فعل حرکتی وسایل نقلیه استفاده شده است(.
Ты спешишь?
عجله داری؟
Нет, я не спешу.
نخیر، عجله ندارم.
Хочешь поехать вместе со мной?
می خواهی همراه من بروی؟
С удовольствием поеду. Я не был на этой выставке. А где она находится?
با کمال میل می‌روم. من در این نمایشگاه نبودم. کجا واقع شده است؟

می روی
به استادیوم Я еду в центр من به مرکز می‌روم Туда
آنجا
Домой
خانه
На площадь Гагарина
به میدان گاگارین

Я еду домой. Кудаکه سئوال آن می‌شود Я люблю заниматься дома.
که سئوال آن می‌شودгде
باید تفاوت میان قیدдомой. وдома را تمیز دهید. Домой نشانه سمت حرکت است وдома نشانه محل انجام عمل است. خوب حالا تنفسی به افعال حرکتی میدهیم و به بخش دیگری از داستان «پیرزن» می‌پردازیم.
تا آنجا گفتیم که

И вот она пошла немного дальше и встретила крысу. .در این موقع پیرزن کمی جلوتر رفت تا موشی را دید
Тогда она сказала: «Крыса, крыса, перегрызи веревку!» Но крыса не захотела. .در این موقع او گفت:« موش، موش، طناب را بجو!» اما موش نمی‌خواست اینکار را بکند و حالا ادامه ماجرا
Затем она встретила кошку. И вот она сказала: «Кошка, кошка, съешь крысу.»
بعد پیرزن به گربه‌ای برخورد و گفت: کربه، گربه، موش را بخور.
Кошка сказала ей: «Если ты пойдешь вон к той корове и принесешь мне блюдечко молока, я съем крысу». .»گربه به او گفت: « اگر تو بروی آنجا و از آن گاو نعلبکی شیر بیاوری من موش را خواهم خورد
И вот пошла старушка к корове и сказала: «Корова, корова, дай мне блюдечко молока». .»پیرزن به سراغ گاو رفت و گفت: گاو، گاو، یه نعلبکی شیر به من بده
Но корова сказала ей: «Если ты пойдешь вон к тем косарям и принесешь мне клок сена, я дам тебе молоко». .اما گاو گفت: اگر تو بروی سراغ آن دروگر و از او علف بگیری و بیاوری من به تو شیر خواهم داد
И вот пошла старушка к косарям и сказала: «Косари, косари, дайте мне клочок сена». .به این ترتیب پیرزن سراغ دروگران رفت و گفت: دروگران، دروگران کمی علف به من بدهید
Но косари сказали ей: « Если ты пойдешь вон к той речке и принесешь нам ведро воды, мы дадим тебе сено». .اما دروگران به او گفتند: « اگر بری آنجا و از آن رودخانه سطلی آب بیاوری ما به تو علف خواهیم داد
И вот прочь старушка пошла, но, когда она добралась до речки, она обнаружила в ведре много дыр. .پیرزن رفت، اما وقتی به رودخانه رسید متوجه شد که ته سطل پر از سوراخ است

تا اینجای داستان را به خاطر بسپارید تا در برنامه دیگری شما را با قسمت بعدی آن آشنا کنیم.
خدانگهدارتان.
!До скорого

درس سی و دوم

ابتدا چند جمله را مورد توجه شما قرار میدهیم.

Мой брат не играет на музыкальных инструментах.
برادرم هیچ ساز موزیکالی را نمی‌نوازد.
Я бы не хотел, чтобы она пела. У нее нет музыкального слуха.
دلم نمی‌خواست که او آواز بخواند، صدای موزیکال ندارد. играть с листа (по нотам) از روی نت نواختن
Она - певица от Бога.
او)مونث( خواننده‌ای است که استعداد خدادادی دارد.

و حالا کمی در باره ورزش فوتبال

Они играют дома (на своем поле).
آنها در خانه، در زمین خودشان بازی می‌کنند.
на поле противника در زمین رقیب
очень способный футболист.
فوتبالیست‌های خیلی با استعدادی هستند.
Он всегда в эпицентре (в самой гуще) событий.
او همیشه در مرکز رویدادهاست.
Он живет футболом. Вся его жизнь - это футбол. Он просто помешан на футболе.
زندگی‌‌اش به فوتبال وابسته است. فوتبال تمام زندگی اوست. فوتبال برای او همه چیز است.
играет в обороне.
در تیم بازی می‌کند Он надежно защищает ворота.
او دروازه بان مطمئنی است.
Он превосходно забивает мяч головой.
او بشکل شگفت آوری توپ را با سر می‌زند.
мощный удар по воротам ضربه قوی به دروازه
Он "дразнит" защиту, удерживая мяч.
او با نگه داشتن توپ دفاع تیم رقیب را «کلافه می‌کند.»

حالت مختصر صفت مقایسه منظم

короткий فاصله کم коротко коротка короче
краткий زمان کم кратко кратка кратче
длинный فاصله دراز длинно длинна длинее
долгий مدت طولانی долго долга дольше, долее

крепкий قوی крепко крепка крепче
слабый ضعیف слабо слаба слабее

лёгкий سبک، آسان легко легка легче
тяжёлый سنگین тяжело тяжела тяжелее
трудный مشکل трудно трудна труднее

молодой جوان молодо молода моложе
старый پیر старо стара старше, старее

мягкий نرم мягко мягка мягче
твёрдый سخت، سفت твёрдо тверда тверже
жёсткий سفت )صندلی( жёстко жестка жёсче

простой ساده просто проста проще
сложный پیچیده сложно сложна сложнее

редкий نادر، کمیاب редко редка реже
частый دائمی، مکرر часто часта чаще
густой غلیظ، ضخیم густо густа гуще

толстый کلفت، چاق толсто толста толще
тонкий لاغز، کشیده тонко тонка тоньше

хороший خوب хорошо хороша лучше
плохой بد плохо плоха хуже

широкий عریض широко широка шире


و حالا چند اسم در حالت گرامریпредложный падеж که به پسوند «او» ختم می‌شود.

حرف آ، حرف اول الفباست!

"Б"
ب
Барабанит барабан:
طبل داره می‌زنه
Бам-Бам Бам!
بام، بام، بام
Бам-Бам-Бам!
Открывает
باز می‌کند، می‌گشاید Алфавит
الفبا
Барабанит
طبل می‌زند Барабан

беззаботный человек, с которым легко иметь дело .آدم بی خیالی که می‌شود با او راحت بود
с широким кругозором, терпимый к различным взглядам
با دید وسیع، با برخوردی صبورانه نسبت به دیدگاه‌های مختلف افراد
люди, придерживающиеся одинаковых взглядов, имеющие общие интересы .افرادی که از دیدگاه‌ها و منافع یکسانی برخوردارند

Наши намерения مقاصد و نیات و تمایلات ما
идти на свидание с незнакомым человеком

Мы все время ссоримся по пустякам. تمام مدت به خاطر چیزهای کوچیک و بیهوده دعوا می‌کنیم.
Я уверен, он с кем-то встречается (у него есть любовница)!
مطمئن هستم که او سر و سری داره )او معشوقه‌ای دارد)
Давай разведемся.
بیا از هم جدا شویم.
Но я не могу.
نمی توانم.
Почему?
چرا؟

درس سی و سوم

ابتدا متنی مورد توجه شما قرار داده می‌شود و سپس در باره حالات گرامریвинительный падеж و حالت گرامری Именительный падеж به کمک مثال توضیحاتی خواهیم داد.
اینک به متن گفتگویی گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید حالت ساخت جملات را به خاطر بسپارید:

Я читаю роман.
Что вы читаете?
Что ты читаешь?
Мать любит сына.
Кого она любит?
توجه داشته باشید که در زبان روسی در اکثر موارد برای دانستن حالت گرامری مورد استفاده در جملات معمولاً از کلمه سئوالی آن مثلاًЧто وКого کمک گرفته می‌شود. زیرا هر حالت گرامری کلمات سئوالی خاص خود را دارد که البته در بعضی حالات متأسفانه این کلمات شبیه بهم هستند ولی بهرحال به کمک آنها می‌توان حالت گرامری را مشخص کرد .به این ترتیب باید به کلمات سئوالی توجه زیادی شود. در مثالهای بعدی شما را با کلمات سئوالیЧто وКого که مربوط بهвинительный падеж هستند آشنا می‌کنیم. توجه کنید:
Художник рисует портрет.
نقاش پرتره می‌کشد.
Художник рисует картину.
نقاش تابلو می‌کشد.
Рабочие строят дом.
کارگران خانه می‌سازند.
Рабочие строят школу.
کارگران مدرسه می‌سازند.
Я купил словарь.
من لغت نامه خریدم.
Я купил книгу.
من کتاب خریدم.
Что ты купил там?
آنجا چه چیزی خریدی؟
О! очень много. Во-первых, я купил подарки, а во-вторых, я купил костюм, пальто,
рубашку, галстук и шляпу.
اوه! خیلی چیزها. اولاً هدایا. دوماً کت و شلوار، پالتو، پیراهن مردانه، کراوات و کلاه خریدم.
И ботинки?
چکمه چطور؟ Да, и ботинки купил.
بله، چکمه هم خریدم.
Что ты хочешь купить?
تو چی می‌خواهی بخری؟ Машину.
ماشین.
Машину? Но это очень дорого!
ماشین؟ این که خیلی گران است!
Ничего. Подожди меня.
مهم نیست. منتظرم بمان.

دوست را )مذکر- که در اینجا منظور دوست پسر است(
Сестру
خواهر را )مونث( Подругу
دوست دختر )مونث(
و حالا تصور کنید که دو نفر با دوربین در حال نظاره جایی هستند.
Что ты там видишь? я вижу брата
من برادر را می‌بینم.
я вижу Андрея
من آندری را می‌بینم.
я вижу учителя .من معلم را می‌بینم я вижу сестру
من خواهر را می‌بینم. я вижу Таню
من تانیا را می‌بینم.

من کودک را حمام می‌دهم.
Я одеваюсь.
من لباس می‌پوشم.
Я одеваю сына.
من پسر را لباس می‌پوشانم.
Я причесываюсь.
من موهایم را شانه می‌کنم.
Я причесываю дочь.
من موهای دختر را شانه می‌زنم.

و حالا کمی از حالات گرامری استراحت می‌کنیم و چند حرف دیگر روسی را بصورت شعرگونه مورد توجه شما قرار می‌دهیم.
"Г" حرف «گ»
وزن ش خیلی زیاده Потому что - много ест!
چون خیلی خیلی می‌خوره

و حالا جملاتی در مورد غذا

Еда
غذا
Давай пойдем поедим как следует . .بیا بریم یک غذای درست و حسابی بخوریم
наедимся до отвала .شکمی سیر بخوریم
. Я умираю с голоду من دارم از گرسنگی تلف می‌شوم.
.( Я жутко голоден ( готов съесть слона من بطور وحشتناکی گرسنه هستم. حاضرم فیل را هم بخورم.
Я слегка проголодался . .من کمی گرسنه شدم
забегаловка, закусочная
کافه غذای مختصر و سریع
Меню было смешанным . .لیست غذا قاطی باطی بود
Я бы предпочел острую индийскую еду карри . .من غذای هندی )کاری( را ترجیح می‌دادم
классический английский завтрак (обжаренные на сковороде или гриле бекон, яйца, сосиски, помидоры, грибы, фасоль и др.)
صبحانه کلاسیک انگلیسی )کالباس، تخم مرغ، سوسیس، گوجه فرنگی و قارچ و لوبیا سرخ شده توی تابه یا کباب شده،و غیره)
А русский? روسی چطور؟
Каша, кофе , чай, хлеб с маслом, иногда мед и джем. .کاشا )نوعی شیربرنج(، قهوه، چای، نان و کره، گاهی عسل و مربا
еда, которую можно заказать в пабе
غذایی که می‌توان در کافه سفارش داد
закуска پیش غذا
основные блюда
غذای اصلی
пудинг, запеканка
پاته
десерт دسر чаевые پاداش گارسن
. Я утолил голод گرسنگی خودم را رفع کردم.
Я наелся досыта . .شکم سیری غذا خوردم Я сыт !
Поздравляю вас (тебя) с днем рождения. !به شما )تو( روز تولدت را تبریک می‌گویم
Мои сердечные поздравления с днем рождения! !تبریکات قلبی مرا به مناسبت روز تولدت بپذیر
Желаю вам (тебе) всего доброго в Новом году. .در سال نو برایت بهترین‌ها را آرزومندم
За ваше (твое) здоровье!
بسلامتی شما، بسلامتی تو!
За здоровье!
بسلامتی!
Будьте здоровы!
سالم باشی )عافیت باشه! که وقتی کسی عطسه می‌کند این جمله گفته می‌شود(
Желаю вам, чтобы вы поскорее поправились

درس سی و چهارم

ابتدا به ادامه مبحث حالت گرامریвинительный падеж مفعول بواسطه می‌پردازیم. سعی می‌کنیم با آوردن نمونه‌هایی شما را بهتر با این حالت گرامری آشنا کنیم. شایان ذکر است که کلمه سئوالی کمک زیادی به تشخیص حالت گرامری می‌کند که در این مورد کلمات سئوالی ?что?, кого می‌باشند. به مثالهایی در این باره توجه فرمائید. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید آنها را به همین شکلی که می‌شنوید به خاطر بسپارید.
Именительный падеж

و حالا نمونه‌هایی در رابطه با کلمات جاندار جمع.

Именительный падеж
حالت اسمیЭто артисты. اینها آرتیستها هستند. винительный падеж حالت مفعول بواسطه همین اسم. я вижу артистов.

Девушка машет подруге. دختر به)برای( دوستانش دست تکان میدهد.

اگر پاکت پستی را مجسم کنید روی آن نوشته شده: آدرس فرستنده که به روسی می‌شود: куда و نام گیرنده که به روسی می‌شودкому. حالا از شما دعوت می‌کنیم به یک متن کوتاه توجه فرمائید:

Ты опять пишешь письмо?
تو دوباره نامه می‌نویسی؟ Да, я люблю писать письма.
بله، من نامه نوشتن را دوست دارم.
Вчера ты писал брату и сестре, а кому ты пишешь сегодня? Родителям?
دیروز تو به برادر و خواهرت نامه نوشتی، امروز به کی نامه می‌نویسی؟ به والدینت؟
Нет. Это секрет.
نه. این سری است.
Секрет? Я понимаю: ты пишешь девушке.
سری است؟ آها، فهمیدم. به دوست دخترت می‌نویسی.
Ты угадал.
حدست درست بود.
Катя, не мешай мне, пожалуйста!
کاتیا، لطفاً مزاحم من نشو!
Что ты говоришь, мамочка? Я помогаю тебе.
مامان جون، چه حرفها می‌زنی؟ من دارم بهت کمک می‌کنم.

و حالا توضیحاتی در بارهдательный падеж با استفاده از مثالها. یک نکته مثبت این حالت گرامری این است که تمام اسامی جاندار و بیجان جمع در این حالت پسوندهای « آم» و « یام» می‌گیرند که تا اندازه‌ای کار را راحت می‌کند. ولی در حالت مفرد هر اسمی بنا به مذکر و مونث و خنثی بودن آن پسوند خاص خود را دارد که باید به خاطر سپرده شوند. توجه فرمائید:

Именительный падеж
حالت اسمی Кто? Что?
کی؟ چی؟ Это брат.
این برادر است.
дательный падеж

кому?
به کی я помогаю брату.

در این جا با وجود آنکه پدربزرگ مذکر است اما چون به حرف «آ» علامت مونث ختم شده تغییر آن در این حالت گرامری مانند اسامی مفرد مونث صورت گرفته و پسوند «ی» می‌گیرد.

و حالا چند مثال جمع را مورد توجه شما قرار می‌دهیم:

Я чувствую себя разбитым .
احساس می‌کنم بدنم خرد و خمیر شده است.
Я валюсь с ног.
دارم از پا درمی آم.
Ты выглядишь нездоровым .
به نظر مریض می‌آیی.
Выглядите ужасно.
رنگ و رویت وحشتناک است.
Ты выглядишь плохо . .قیافه ات جالب نیست
Хорошее самочувствие
حال خوب
Я чувствую себя прекрасно ( превосходно ).
احساس می‌کنم حالم عالی است.
Он излучает здоровье . .از او سلامتی می‌درخشد
Она - само воплощение здоровья . .او)مونث( تجسم گر سلامتی است
و حالا ادامه داستان پیرزن

И вот пошла старушка к косарям и сказала: «Косари, косари, дайте мне клочок сена». .به این ترتیب پیرزن سراغ دروگران رفت و گفت: دروگران، دروگران کمی علف به من بدهید
Но косари сказали ей: « Если ты пойдешь вон к той речке и принесешь нам ведро воды, мы дадим тебе сено». .اما دروگران به او گفتند: « اگر بری آنجا و از آن رودخانه سطلی آب بیاوری ما به تو علف خواهیم داد
И вот прочь старушка пошла, но, когда она добралась до речки, она обнаружила в ведре много дыр. .پیرزن رفت، اما وقتی به رودخانه رسید متوجه شد که ته سطل پر از سوراخ است
Тогда покрыла она дно камешками, а затем наполнила ведро водой. .پیرزن ته سطل را با سنگریزه‌ها پوشاند و بعد آنرا پر از آب کرد
И вот пошла она обратно с ним к косарям, и они дали ей клок сена. .سطل را بلند کرد و نزد دروگران برگشت و آنها به او یک بسته علف دادند
Старушка поблагодарила их от всего сердца. .پیرزن از ته قلب از آنها تشکر کرد
Она понесла клок сена назад корове и положила его на землю. .او علف را برای گاو برد و روی زمین گذاشت
Как только корова съела сено, она дала старушке молока, и вот пошла она с блюдечком молока к кошке. .همینکه گاو علفها را خورد، به پیرزن شیر داد و پیرزن با یک نعلبکی شیر پیش گربه رفت
Как только кошка вылакала молоко… .و همینکه گربه شیر را خورد
Все прошло гладко для старушки, и она наконец добралась в ту ночь домой с козленком.
همه کارهای پیرزن روبراه شد و او توانست آن شب با بزغاله بالاخره به خانه برگردد .

درس سی و چهارم زبان روسی در اینجا به پایان می‌رسد. خدانگهدارتان.

!До скорого

درس سی و پنجم

ابتدا چند جمله پرکاربرد را مورد توجه شما قرار می‌دهیم. توجه کنید کدام یک از این جملات برای شما آشناست.

Скажите, пожалуйста, ...
لطفاً بگوئید...
1) Вы говорите по-русски? شما فارسی صحبت می‌کنید؟ - Да, немного. .بله، کمی
- Очень плохо. .خیلی بد
2) Как вас зовут? اسم شما چیست؟ - Меня зовут Дарьюш. .اسم من داریوش است

3) Кто вы по национальности? ملیت شما چیست؟ - Я иранец (иранка). .من ایرانی هستم
4) Сколько вам лет?
چند سال دارید؟ - Мне 33 года. .من 33 سال دارم
- Я родился (родилась) в 1973 (в семьдесят третьем) году. .من در سال 8873 به دنیا آمده ام
6) Вы учитесь или работаете?
شمادرس می‌خوانید یا کار می‌کنید؟
Я учусь.] -] من درس می‌خوانم. [- Я работаю.] .من کار می‌کنم
Где вы учитесь?
کجا شما درس می‌خوانید؟ Где вы работаете?
شما در کجا کار می‌کنید؟
- Я учусь в Тегеранском университете. .من در دانشگاه تهران درس می‌خوانم - Я работаю в компании Белла. .من در کمپانی بلا کار می‌کنم
Какая у вас специальность? رشته شما چیست؟ Какая у вас должность? مقام شما چیست؟
- Моя специальность - менеджмент. .رشته تخصصی من –مدیریت است - Я - начальник отдела. .من رئیس بخش هستم
)7 Вы женаты (замужем)?
شما متأهل هستید؟ - Да, я женат (замужем). .بله، من متأهل هستم
- Нет, я не женат (не замужем). .نخیر، من متأهل نیستم
)8 Из кого состоит ваша семья?
خانواده شما از چه کسی تشکیل شده ا ست؟ - У меня есть ... [отец, мать, жена, муж, бабушка, дедушка, (младший, старший)

брат, (младшая, старшая) сестра, сын, дочь] خانواده من از پدر، مادر، همسر، شوهر، مادربزرگ،پدربزرگ، برادر کوچک و بزرگ و خواهر کوچک و بزرک، پسر ودختر تشکیل شده است.

- В русском центре. .در مرکز فرهنگی روسیه
- Правда? А кто у вас преподаватель? جدی؟ راست می‌گوئید؟ معلم شما کیه؟
- Госпожа Екатерина.
خانم یکاترینا.
- Госпожа Екатерина? Я её знаю. Она очень хороший преподаватель. А вы студент или уже работаете?
خانم یکاترینا؟ می‌شناسمش. معلم خیلی خوبیه. شما دانشجوئید یا کار می‌کنید؟
- Я студент. Я учусь в Тегеранском университете.
من دانشجو هستم. من در دنشگاه تهران درس می‌خوانم. Я работаю в компании Белла.

نامه به مادر
Подарок жене
هدیه به همسر
Цветы девушке
Он написал письмо другу, сестре
Он дал книгу мальчику, девочке
Медицинская помощь کمک پزشکی
записаться на прием к врачу از دکتر وقت گرفتن
Меня направили к врачу-консультанту . .من را بسراغ پزشک مشاور فرستادند
медосмотр

مونث خنثی جمع красной красным красными
تخصیص مذکر مونث خنثی جمع о о о красном красной красном о красных
ووچکا کجا داری می‌ری؟ .سر کار
کجا کار می‌کنی؟ کودکستان.
چکاره ای؟ کودکم.
3. - Тебе сколько лет? - Пять. А тебе? - Не знаю. - Ты интересуешься девочками? - Нет.

درس سی و ششم

ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک گفتگو توجه فرمائید.

Текст
متن

Вчера Юра и Виктор ездили на строительную выставку. Они ездили туда на автобусе. Выставка открылась в сентябре и работает уже два месяце. Там можно увидеть много интересного. Юра и Виктор долго ходили по выставке. Гид обьяснял, какие дома уже строят в Москве и какие будут строить.
دیروز یورا و ویکتور، به نمایشگاه فناوری ساختمانی رفتند. آنها با اتوبوس به آنجا رفتند. نمایشگاه ماه سپتامبر گشایش یافت و دو ماه است که کار می‌کند. در انجا می‌توان خیلی چیزهای جالب را دید. یورا و ویکتور مدت طولانی در نمایشگاه گردش کردند. راهنما توضیح داد چه خانه‌هایی در مسکو می‌سازند و چه خانه‌هایی خواهند ساخت.

Студенты: Юра и Виктор, где вы были вчера?
دانشجویان: یورا و ویکتور، دیروز کجا بودید؟
Мы ездили на строительную выставку. Она находится на площади Гагарина. .ما به نمایشگاه فناوری‌های ساختمانی رفتیم. نمایشگاه در میدان گاگارین واقع است
На чем вы ездили туда?
با چی رفتید؟
На автобусе. .با اتوبوس
А когда открылась эта выставка?
کی نمایشگاه باز شد )گشایش یافت(؟
В сентябре. .ماه سپتامبر
و حالا معنی لغات و جملات این متن:

Они
آنها
ездили на строительную выставку
به نمایشگاه فناوری ساختمانی رفتند
Ездить
رفتن )سواره(
Выставка открылась в сентябре
نمایشگاه ماه سپتامبر باز شد )گشایش یافت(
Сентябрь
سپتامبر دو ماه ماه
ездитьکه مصدر آن ездили, ездила, ездил توجه داشته باشید که فعل

به معنی سواره رفتن و سواره آمدن است مانند فعلходить در زمان گذشته مبین حرکت بسوی هدف و برعکس است، ولی نه پیاده، بلکه سواره. این فعل نیز معادل فعلбыть به معنی بودن در زمان گذشته می‌باشد. توجه کنید:

Юра и Виктор ездили на выставку.
یورا و ویکتور به نمایشگاه رفتند )سواره( Юра и Виктор были на выставке.
یورا و ویکتور در نمایشگاه بودند.
Юра и Виктор ходили на выставку.
یورا و ویکتور به نمایشگاه رفتند )منظور رفتند و برگشتند( Юра и Виктор были на выставке.
فعلходить ممکن است مبین حرکت در جهات مختلف باشد:
Юра и Виктор долго ходили по выставке.
یورا و ویکتور مدت زیادی در نمایشگاه گردش کردند، حرکت کردن، راه رفتند.
Туристы ходили по городу.
توریستها در شهر گردش کردند، راه رفتند )پیاده

по выставке وпо городу شکل حالت مفعول بواسطه هستند. حالت مفعول بواسطه با حرف اضافهПО برای بیان محل استعمال می‌شود.
حالت مفعول بواسطه اغلب اسامی مذکر مفرد دارای پسوندУ می‌باشد و اسامی مونث در این حالت پسوندЕ می‌گیرند.

و حالا یک جمله سئوالی:

Когда открылась выставка?
کی نمایشگاه باز شد؟
Выставка открылась в сентябре.
نمایشگاه ماه سپتامبر باز شد یا گشایش یافت.

برای تعیین زمان عمل وقتی زمان با ماه تعیین و بیان می‌شود حالت راجعیت بکار برده می‌شود. مقایسه کنید:

Выставка открылась в субботу.
نمایشگاه روز شنبه گشایش یافت ) روز هفته، حالت مفعول صریح(

بعد از اعداد اصلی اسم در حالت اضافه بکار می‌رود:

Выставка работает уже два месяца.
نمایشگاه دو ماه است که کار می‌کند.

و اما در این جملات:

Преподаватель обьяснял новое правило.
معلم دستورات جدید را توضیح داد.
Что?
چی را؟
Гид обьяснял, какие дома будут строить в Москве.
راهنما توضیح داد چه خانه‌هایی در مسکو ساخته خواهند شد.

حالا به مثالهای دیگری توجه فرمائید: گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید:
У этого мальчика есть кролик, он в ящике.
این پسربچه خرگوش دارد. او در جعبه است.
У той девочки есть кукла, она большая.
آن دختر عروسک دارد، آن بزرگ است.
У нее есть лента, лента красная. .او روبان دارد، روبان قرمز است
У них есть два котенка, восемь утят и двенадцать цыплят. .آنها دو بچه گربه، هشت اردک و 82 جوجه دارند

نو است.
Те белые колокольчики серебряные?
آن زنگهای سفید نقره هستند؟
Да, те белые колокольчики серебряные. .بله، آن زنگهای سفید از نقره هستند
Твои папа и мама дома?
بابا و مامانت خانه هستند؟
Да, они дома. بله، آنها خانه هستند.

"Ж"
На четвертом этаже Проживает буква "Ж",
А машина, запороЖец,
Проживает в гараже.
Потому что много ест! !خیلی می‌خورد
Очень
خیلی
Схожа
شبیه است، شباهت دارد
Со своей сестричкой
با خواهر کوچکش
Но
اما

На рынке:
- У вас куры свежие? - Да, только вчера чихали!
در بازار مرغای شما تازه هستن؟ آره، همین دیروز بود که عطسه می‌کردن!
Стакан воды, пожалуйста.
- С сиропом или без? - Без сиропа.

درس سی و هفتم

ابتدا از شمادعوت می‌کنیم به یک متن توجه کنید. در این متن بر حالت گرامری معیت یا Творительный падеж تکیه می‌شود. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید جملات را به همان شکلی که می‌شنوید به خاطر بسپارید.

Это мой коллега. Мы работали вместе и много лет дружили с ним, а потом
переписывались. Недавно я встретился с ним опять.
او همکار من است. ما با هم کار می‌کردیم، سالها بااو دوست بودیم و بعد مکاتبه کردیم. چندی پیش دوباره او را ملاقات کردم.
Ты не знаешь, с кем он разговаривает?
نمی دانی با کی حرف می‌زند؟ Нет, я не знаю, с кем он разговаривает.
نخیر، نمی‌دانم با کی حرف می‌زند.


معمولاً هنگام تدریس گرامر زبان روسی در مدارس بچه‌ها به کمک این کلماتی که مورد توجه شما قرار داده شد پسوندهای حالت گرامری مربوطه را پیدا کرده و به اسم باصطلاح می‌چسبانند.
و اما یکبار دیگر اسامی مذکر و مونث و خنثی را برایتان یادآوری می‌کنیم.



مذکر آخرین حرف مونث آخرین حرف خنثی آخرین حرف
Стол - - -комната -а -окно -o
Студент - - -студентка -а -море -e
Музей - - -земля -я
Герой - - -семья -я
День -ь -дверь -ь
Словарь -ь -новость -ь


стол, студент
مذکر سخت هستند )از لحاظ دارابودن حرف بیصدای سخت)
музей, герой
مذکر نرم هستند )از لحاظ دارابودن حرف صدادار نرم)
اسامی مونث معمولاً به«А, Я» ختم می‌شوند، مانندкомната وземля.
اسامی خنثی به حروف صدادارО, Е ختم می‌شوند. مانند: окно وморе.
و اما این موارد استثنا را باید به خاطر بسپارید:
اسامی مذکری که به«А, Я» ختم می‌شوند، مانند юноша, جوان، мужчина, مرد، дядяدایی.
و اما تمام اسامی که به پسوندМЯ ختم می‌شوند به گروه اسامی خنثی تعلق دارند مانند: имя, اسم، نام، пламя, شعله آتش،племя, قبیله، время, زمان، وقت знамя, پرچم.
و اما یک مورد دیگر نیز وجود دارد که باعث دردسر می‌شود و آن اینکه اگر اسم به حرفЬ – ختم شده باشد می‌تواند هم مذکر باشد و هم مونث. به این دلیل باید آنها را حفظ کرد و بخاطر سپرد که هنگام استفاده پسوند در حالات گرامری دچار اشتباه نشد .
در این جا چند مثال مورد توجه شما قرار می‌دهیم، گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید:

مذکر مونث
.1 Ночь شب
Мышь
موش

2. словарь
لغتنامه
3. учитель معلم
4. январь
ژانویه
февраль فوریه


و اما در این موارد استثنایی می‌توان به کمک پسوندها نیز جنس اسامی را تشخیص داد. مثلاً اسامی که به پسوند‌های–АРЬ - ТЕЛЬ - ختم می‌شوند و ماهها مذکر هستند. مانندсловарь :لغتنامه،учитель, - معلم وписатель نویسنده.
و اسامی که پسوندОСТЬ – دارند به گروه اسامی مونث تعلق دارند مانند: жидкость, гордость;
و حالا چند جمله پرکابرد را مورد توجه شما قرار می‌دهیم تا با طرز صحبت مردم عادی و به ویژه جوانان آشنا شوید.
در مغازه و کافه
Я думаю, я возьму эту серую блузку...
فکر کنم این بلوز خاکستری را بخرم...
- А я бы купила вот это платье - жёлтое с большими зелёными пуговицами - смотри - как
круто!
من این پیراهن را می‌خریدم- زرد با دکمه‌های بزرگ سبز. ببین، چه باحاله!
- Ты что такой кислый? Может, ещё кофе?
چرا اینقدر دمقی؟ شاید یک فنجان قهوه دیگر سفارش بدهیم؟
- Слушай, почему бы нам не пойти на дискотеку вместо того, чтобы торчать в этом
дурацком кафе?
هی، گوش کن، چطوره برویم به دیسکو، به جای اینکه توی این کافه احمقانه درجا بزنیم؟
Да всё будет хорошо - чего ты волнуешься?
همه چیز روبراه خواهد شد- چرا نگرانی؟ Да ты гонишь! Я чё - машину ни разу не водил?
دروغ نگو! فکر می‌کنی بار اول که رانندگی می‌کنم؟
СОГЛАСИЕ موافقت
Хорошо, хорошо, я согласен. Но фильм всё равно дурацкий.
خوب، خوب، موافقم. اماهر چی بگی، فیلم خیلی مزخرفی بود.
Ну, ладно, уговорил!
خوب، باشه، راضیم کردی!
Ну, если так, тогда я согласен.
خب، اگر اینطوره، پس من موافقم.
Ну, если так поставить вопрос, тогда конечно.
خب، پس اگر مسأله اینطور مطرح بشود، من موافقم.
ОТКАЗ رد
Извини, но - я знаю - ты уже разбил три машины, как я могу тебе дать свою?
ببخش، اما من می‌دونم- تو تا بحال سه تا ماشین را خرد و خمیر کردی، چطور می‌توانم ماشین خودم را به تو بدهم؟
Ты что - с ума сошёл?
چی میگی-دیوونه شدی؟
Да отстань ты / да отвяжись ты / да иди ты отсюда (со своей дурацкой идеей)!
راحتم بذار، مزاحم نشو، برو از اینجا )گمشو( با این ایده‌های احمقانه ات!
Отвали!
مزاحم نشو!)گورتو گم کن(!
Я бы на твоём месте больше занимался в университете, вместо того чтобы ездить на
всякие там острова.
اگر به جای تو بودم بیشتر به دانشگاه می‌رفتم تا به این جاهای جورواجور.

درس سی و هشتم

ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک متن توجه کنید:
Во вторник вечером Наташа и ее брат Володя были дома. Наташа занималась, в Володя отдыхал. Наташа читала новый персидский текст и писала в тетради новые слова. Она прочитала две страницы и написала все новые слова. Потом она делала упражнения, учила новые правила и повторяла старые. Она сделала два упражнения, хорошо выучила новые правила и повторила старые. Потом Наташа и Володя смотрели телевизор. روز سه شنبه عصر ناتاشا و برادرش والودیا خانه بودند. ناتاشا درس حاضر می‌کرد و والودیا استراحت می‌کرد. ناتاشا متن جدید فارسی را می‌خواند و کلمات جدید را در دفترش می‌نوشت. او دو صفحه را خواند و تمام لغات جدید را نوشت. بعداً او تمرینات را انجام داد، دستورات جدید را یاد گرفت و قدیمی‌ها را تکرار کرد. او دو تمرین انجام داد، بخوبی دستورات جدید را یاد .گرفت و قدیمی‌ها را تکرار کرد. بعد ناتاشا و والودیا تلویزیون نگاه کردند

Диалог
گفتگو
Наташа, что ты делала вчера вечером?
ناتاشا، دیروز عصر چکار کردی؟
Сначала занималась, а потом смотрела телевизор. .ابتدا درسها را حاضر کردم و بعد تلویزیون تماشا کردم
Ты повторила второй урок?
تو درس دوم را تکرار کردی؟
Да, я буду завтра отвечать. .بله، فردا باید جواب بدهم

Во вторник
روز سه شنبه
Вечером عصر
Наташа занималась, в Володя отдыхал
ناتاشا درس حاضر می‌کرد و والودیا استراحت می‌کرد
Отдыхать استراحت کردن
Отдыхаю استراخت می‌کنم
Отдыхаешь
استراحت می‌کنی
Прочитать خواندن
две страницы

در زبان روسی بیشتر افعال از یک زوج عبارتند که یکی را فعل استمراری و دیگری را فعل غیر استمراری می‌نامند و هر دو فعل دارای معنای یکسانی هستند ولی از لحاظ خصوصیت عملی متفاوتند. مقایسه کنید:
Вечером Наташа занималась: она читала текст, писала и учила слова, делала упражнения.
عصر ناتاش درس حاضر می‌کرد: او متن را می‌خواند، کلمات را می‌نوشت و یاد می‌گرفت، تمرینات را انجام می‌داد.
و در مورد دیگر که زمان گذشته است افعال همین جملات به شکل متفاوتی استفاده می‌شود:
Она прочитала текст, написала и выучила слова, сделала упражнения.
او متن را خواند، کلمات را نوشت و یاد گرفت، تمرینات را انجام داد.
افعال جمله اول افعال استمراری هستند و نشاندهنده جریان عمل می‌باشند. افعال جمله دوم افعال غیر استمراری و مبین عمل تمام شده و به پایان رسیده می‌باشند و توجه را به نتیجه عمل معطوف می‌دارند . написала словаبدان معنی است که اولاً عمل نوشتن تمام شده و دوماً تمام کلمات در دفتر او نوشته شده است. در متن ممکن است کلماتی باشد که بخصوص نشان دهنده نتیجه عملی است که به وسیله فعل غیر استمراری بیان گردیده است. توجه کنید:

Она прочитала две страницы и хорошо выучила новые слова.
او دو صفحه خواند و کلمات تازه را خوب یاد گرفت.

توجه داشته باشید که با وجود زمان مشخص گذشته اما منظور از افعال پیشوند دار بیشتر پایان عمل است. افعال غیر استمراری به کمک پیشوندها و پسوندهای مختلف از افعال استمراری ساخته می‌شوند. قبلاً تعدادی از آنها را برایتان خواندیم. و حالا زمان گذشته فعل با پسوندСЯ. پس از حروف بیصدا پسوندСЯ قرار می‌گیرد و پس از حروف صدادار پسوندСЬ. توجه فرمائید:

Заниматься
Я,ты,он занимался
Я, ты, она занималась
Мы,вы,они занимались

و اما د رمورد عدد «2». این عدد به دو شکل استعمال می‌شود: ДВА برای مذکر و خنثی وДВЕ برای مونث. مقایسه کنید:
Наташа прочитала два текста.
ناتاشا دو متن را خواند.
Она сделала два упражнения.
او دو تمرین را انجام داد.
Она прочитала две страницы.
او دو صفحه را انجام داد.

اشکال حالت اضافی اسامی خنثی در حالت مفرد چنین است:
Два упражнения, два воскресенья, два правила.

Множественное число جمع
Мы
ما наш, наша, наше, наши
مال ما наш, наша, наше, наши
вы شما ваш, ваша, ваше, ваши
مال شما ваш, ваша, ваше, ваши
Они
آنها их
مال آنها их

кто -whom кого, кому, что, какой; чей; который.
و حال به داستان درس امروز می‌پردازیم. پیرزن
Старушка подметала свой дом и нашла изогнутую маленькую денежку. .پیرزن داشت کف اتاقش را جارو می‌زد که یک سکه کوچک کج و معوج پیدا کرد
Что,- сказала она, я сделаю с этим грошиком?
او گفت: با این سکه کوچک چکار کنم؟
Я пойду на базар и куплю козленка. .می روم بازار و یک بزغاله می‌خرم
Когда она шла домой, подошла к перелазу; козленок не захотел перелезать через перелаз. .پیرزن وقتی به خانه برمی گشت به حصار کم ارتفاعی رسید، اما بزغاله نمی‌خواست از روی آن رد شود
Она прошла немного дальше и встретила собаку. И вот она сказала собаке: собака, собака, укуси козленка. Но собака не захотела. پیرزن کمی دورتر رفت و به سگی برخورد. در این موقع به سگ گفت: سگ، سگ، بزغاله را گاز بگیر. اما سگ نمی‌خواست اینکار را .بکند
И она прошла немного дальше и встретила палку. .پیرزن کمی جلوتر رفت و چوبی را دید
И вот она сказала: «Палка, палка, побей собаку!» Но палка не захотела. .او گفت: چوب، چوب، سگ رو بزن!» اما چوب نمی‌خواست اینکار را بکند
И она прошла немного дальше и встретила огонь. .او کمی دورتر رفت و آتش را دید
И вот она сказала: «Огонь, огонь, сожги палку!» Но огонь не захотел. .پیرزن گفت: « آتش، آتش چوب را بسوزان!» اما آتش نمی‌خواست این کار را بکند
И она прошла немного дальше и встретила водичку. .پیرزن کمی جلوتر رفت و به آب برخورد
Тогда она сказала: «Водичка, водичка, потуши огонь!» Но вода не захотела. .او گفت: « آب، آب آتش را خاموش کن!» اما آب نمی‌خواست اینکار را بکند
И она пошла немного дальше и встретила быка. .او کمی جلوتر رفت و به گاو نری برخورد
И вот она сказала: «Бык, бык, выпей воду!». Но бык не захотел. .پیرزن گفت: « گاو، گاو، آب را بنوش!» اما گاو نمیخواست اینکار را بکند
И она пошла немного дальше и встретила мясника. .پیرزن کمی جلوتر رفت و به قصاب برخورد
Тогда она сказала: «Мясник, мясник, убей быка». !»و گفت: « قصاب، قصاب، گاو را بکش
Но мясник не захотел. اما قصاب نمی‌خواست اینکار را بکند.
И вот она пошла немного дальше и встретила веревку. .پیرزن کمی جلوتر رفت و به طناب برخورد
И она сказала: « Веревка , веревка, повесь мясника!» Но веревка не захотела.
او گفتک « طناب، طناب، قصاب را آویزان کن!» اما طناب نمی‌خواست اینکار را بکند.
И вот она пошла немного дальше и встретила крысу. .در این موقع پیرزن کمی جلوتر رفت تا موشی را دید
Тогда она сказала: «Крыса, крыса, перегрызи веревку!» Но крыса не захотела. .در این موقع او گفت:« موش، موش، طناب را بجو!» اما موش نمی‌خواست اینکار را بکند

Затем она встретила кошку. И вот она сказала: «Кошка, кошка, съешь крысу.»
بعد پیرزن به گربه‌ای برخورد و گفت: کربه، گربه، موش را بخور.
Кошка сказала ей: «Если ты пойдешь вон к той корове и принесешь мне блюдечко молока, я съем крысу». .»گربه به او گفت: « اگر تو بروی آنجا و از آن گاو یک نعلبکی شیر بیاوری من موش را خواهم خورد
И вот пошла старушка к корове и сказала: «Корова, корова, дай мне блюдечко молока». .»پیرزن به سراغ گاو رفت و گفت: گاو، گاو، یه نعلبکی شیر به من بده
Но корова сказала ей: «Если ты пойдешь вон к тем косарям и принесешь мне клок сена, я дам тебе молоко». .اما گاو گفت: اگر تو بروی سراغ آن دروگر و از او علف بگیری و بیاوری من به تو شیر خواهم داد
И вот пошла старушка к косарям и сказала: «Косари, косари, дайте мне клочок сена». .به این ترتیب پیرزن سراغ دروگران رفت و گفت: دروگران، دروگران کمی علف به من بدهید
Но косари сказали ей: « Если ты пойдешь вон к той речке и принесешь нам ведро воды, мы дадим тебе сено». .اما دروگران به او گفتند: « اگر بری آنجا و از آن رودخانه سطلی آب بیاوری ما به تو علف خواهیم داد
И вот прочь старушка пошла, но, когда она добралась до речки, обнаружила в ведре много дыр. .پیرزن رفت، اما وقتی به رودخانه رسید متوجه شد که ته سطل پر از سوراخ است
Тогда покрыла она дно камешками, а затем наполнила ведро водой. .پیرزن ته سطل را با سنگریزه‌ها پوشاند و بعد آنرا پر از آب کرد
И вот пошла она обратно с ним к косарям, и они дали ей клок сена. .سطل را بلند کرد و نزد دروگران برگشت و آنها به او یک بسته علف دادند
Старушка поблагодарила их от всего сердца. .پیرزن از انها تشکر کرد
Она понесла клок сена назад корове и положила его на землю. .او علف را برای گاو برد و روی زمین گذاشت
Как только корова съела сено, она дала старушке молока, и вот пошла она с блюдечком молока к кошке. .همینکه گاو علفها را خورد، به پیرزن شیر داد و پیرزن با یک نعلبکی شیر پیش گربه رفت
Как только кошка вылакала молоко…
و همینکه گربه شیر را خورد.
.Все прошло гладко для старушки, и она наконец добралась в ту ночь домой с козленком
همه کارهای پیرزن روبراه شد و او توانست آن شب با بزغاله بالاخره به خانه برگردد. درس سی و هشتم زبان روسی در اینجا به پایان رسید. خدانگهدارتان
!До свидания

درس سی و نهم

ابتدا متنی مورد توجه شما قرار می‌دهیم:
توجه داشته باشید که معنای جملات روسی تا حدودی ممکن است از حالت تحت اللفظی برخوردار باشند. این کار عمداً انجام می‌شود تا معنای لغات روسی دقیقاً به همان شکلی که در روسی آمده است برگردانده شوند و برای علاقمندان به یادگیری این زبان پیدا کردن واژه‌ها و معانی آنها راحت تر باشد.

В четверг Таня не была в институте. Когда кончился последний урок, Наташа позвонила ей по телефону. Оказалось, что Таня больна. Наташа рассказала ей, что они делали в
институте, и передала привет от Юры и Виктора.
Она обещала Тане позвонить в субботу.
روز پنج شنبه تانیا در انستیتو نبود. وقتی درس آخر تمام شد ناتاشا به او تلفن کرد. معلوم شد تانیا بیمار است. ناتاشا برایش تعریف کرد در انستیتوی چکار کردند و سلام یورا و ویکتور را به او رساند. او به تانیا قول داد روز شنبه زنگ بزند.
Диалог گفتگو
Наташа, ты не знаешь, почему Таня не была в институте?
ناتاشا، تو نمی‌دانی چرا تانیا در انستیتو نبود؟ Она больна. Я звонила ей по телефону.
او مریض است.من به او تلفن کردم.
Передай ей привет!
بهش سلام برسون!

و حالا معانی لغات و جملات:
В четверг روز پنج شنبه Когда кончился последний урок وقتی درس آخر تمام شد Кончиться
تمام شدن، به پایان رسیدن )مصدر(
Последний آخری، آخرین
позвонила ей по телефону به او تلفن کرد
Позвонить
تلفن کردن، زنگ زدن )غیر استمراری) Звонить
تلفن کردن، زنگ زدن )استمراری)
Звоню
زنگ می‌زنم
Звонишь زنگ می‌زنی
Телефон
تلفن
Оказалось, что
معلوم شد که چکار کردن
Мы закончили заниматься. .ما درس را تمام کردیم

فعلзакончиться با فعل بدون پسوند СЯ یعنی فعلЗакончить مطابقت دارد. توجه داشته باشید که فعل دارای پسوند СЯبا فاعلی بکار می‌رود که مبین اسامی غیرجاندار است. فعل بدونСЯ با فاعلی بکار می‌رود که مبین اسامی جاندار بوده و مفعولی دارد که عبارت است از اسم در حالت مفعول صریح و یا مصدر فعل.
برای تعیین مخاطب یا گیرنده، حالت مفعول بواسطه بکار می‌رود که سئوال آنКому? یعنی به کی؟ است.

Передала Тане (ей) привет от Юры и Виктора.
و اگر شخصی که منشا عمل است خود گوینده باشد ممکن است مفعول دوم نیز حذف گردد:
Передай ей привет от меня, от нас.
از طرف من، از طرف ما سلام برسان.

افعال غیر استمراری اغلب برای بیان یک سلسله اعمالی بکار می‌رود که یکی پس از دیگری صورت گرفته و هر عمل بعد از انجام عمل ماقبل آغاز می‌گردد:
Урок кончился, Наташа позвонила Тане, рассказала ей, что…, передала привет от Юры. .افعال استمراری اغلب برای بیان یک عمل تنها در گذشته بدون ارتباط با خاتمه عمل قبلی بکار می‌رود
Таня больна. Я звонила ей по телефону.
Оказалось, что она больна. звонить-позвонить подруге, другу,…по телефону передай передайте ей,ему,им привет!

و حالا از شما دعوت می‌کنیم به چند جمله در رابطه با ضمایر شخصی در حالات مختلف گرامری توجه فرمائید:
He можете ли Вы сказать мне, где живет Юра?
می توانید به من بگوئید یورا کجا زندگی می‌کند؟
Что тебе от него надо, мальчик?
پسر، چکارش داری؟
Они (безработные) подбирали корки апельсинов, кожуру яблок и ели их. .آنها )بیکاران( پوست پرتقال و سیب را جمع می‌کردند و می‌خوردند
Он сказал мне, что он еще ничего не ел сегодня. .او به من گفت که امرو زهنوز هیچی نخورده است
Им невозможно было уехать. .آنها نمی‌توانستند بروند
Они радовались своим успехам, и я радовался вместе с ними.
آنها به خاطر موفقیت خود خوشحال بودند و من هم در شادی آنها شریک شدم )یا با آنها شاد شدم)
чей?
مال کی؟
Это ее дело, не ваше.
این کار اوست، نه مال شما )یا این امر به او مربوط می‌شود نه به شما)
Вот ваша шляпа, а где моя?
کلاه شما ایناهاش، مال من کو؟
Я принес свой словарь. .من فرهنگ لغات خودم را آوردم
Студент (он) принес свой словарь. .دانشجو، )او- مذکر( فرهنگ لغات خودش را آورد
Студентка (она) принесла свой словарь
دانشجو )او- مونث( فرهنگ لغات خودش را آورد.
Мы принесли свои словари.
ما فرهنگ لغات خودمان را آوردیم.
Студенты (они) принесли свои словари.
دانشجویان )آنها-جمع( فرهنگ لغات خودشان را آوردند.
Он сует руки в карманы и прохаживается по комнате.
او دستانش را توی جیبش می‌کند و توی اتاق قدم می‌زند.

و حالا توجه فرمائید کهсебя ضمیر شخصی )خودم( در اول شخص و دوم شخص و سوم شخص مفرد و جمع چگونه به کار برده می‌شود و هیچ تغییری نمی‌کند.
Я спросил себя.
من از خودم پرسیدم.
Он спросил себя.
او از خودش پرسید.
Она спросила себя.
آنها از خودشان پرسیدند.
Мы спросили себя.
ما از خودمان پرسیدیم.
Вы спросили себя.
تو از خودت پرسیدی.
Вы спросили себя.
شما از خودتان پرسیدید.
Они спросили себя.
آنها از خودشان پرسیدند.
Это такая вещь, которую нельзя сделать самому.
این چیزی است که نباید خودم انجامش بدهم.
Улицы были так похожи одна на другую, что можно было легко
заблудиться.
خیابانها آنقدر شبیه یکدیگر بودند که براحتی می‌شد گم شد.
Они посмотрели друг на друга и улыбнулись.
آنها بهم )به یکدیگر( نگاه کردند و لبخند زدند.
“Мы остановимся здесь, на этом месте... Но, смотри, что это на реке..., там, на той скале?” ما در اینجا توقف می‌کنیم، در همینجا.اما، ببین آنجا روی آن صخره چه رودخانه‌ای روان است؟
Что это такое?
این چیست؟
Эти люди также верят в будущее, но они и борются за него.
این آدمها هم به آینده باور دارند اما آنها برایش مبارزه می‌کنند.
Кто помогает вам в работе?
کی د ر کارها به شما کمک می‌کند؟
Кто изобрел радио?
مخترع رادیو کی بود؟
Кто они (эти люди)?
آنها )این آدمها( کی هستن؟ Кто она (эта девушка)?
او )این دختر( کیست؟
Эта девушка, которой едва исполнилось 20, уже проработала 5 лет.
این دختر که تازه بیست سالش شده پنج سال است که کار می‌کند.

و بدینجا درس سی ونهم زبان روسی به پایان می‌رسد. خدانگهدارتان
До свидания!

درس چهلم

ابتدا چند لغت و جمله پرکاربرد را مورد توجه شما قرار می‌دهیم. گوش کنید تکرار کنید و سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید:
Спасибо.
متشکرم

چرا؟
Зачем? Для чего?
به چه دلیل؟ برای چه؟ Когда?
کی، چه وقت؟
Где?
کجا؟
В чем дело? موضوع از چه قراره؟ چی شده؟
Что здесь происходит?
اینجا چه خبره؟
Что случилось?
چه اتفاقی افتاده است؟
Куда вы едете? Куда вы идете? کجا می‌روید )سواره؟ کجا می‌روید )پیاده(؟
Откуда вы прибыли? شما از کجا آمدید؟ )وارد شدید؟)
Из какой вы страны?
از چه کشوری هستید؟
Текст متن
В пятницу занятия кончились рано, потому что не было последнего урока. .روز جمعه درسها زود تمام شدند، زیرا درس آخر نبود
Наташа позвонила домой и сказала, что пойдет к Тане. .ناتاشا به خانه تلفن کرد و گفت می‌رود سراغ تانیا
Наташа шла пешком. Сначала она шла по проспекту Победы, а потом по улице Тверской.
По дороге она купила Тане цветы. Таня была очень рада, что пришла Наташа. Они давно не виделись. Наташа ушла поздно. ناتاشا پیاده رفت. ابتدا خیابان «پابدا» )پیروزی( را طی کرد بعد خیابان «تورسکایا» را. در راه برای تانیا گل خرید. تانیا از اینکه ناتاشا سراغش رفته بود خیلی خوشحال شد. خیلی وقت بود همدیگر را ندیده بودند. ناتاشا مدت طولانی پیش او بود. )یا دیروقت خانه او را ترک کرد.(


گفتگو بین ناتاشا و مادرش
Мама, это ты?
ماما، خودتی؟
Да, что ты хочешь, Наташа?
آره، چکار داری ناتاشا؟
Занятия уже кончились. Я пойду к Тане. Приду домой поздно. .درسها تمام شده است. من می‌روم خانه تانیا. دیر برمی گردم خانه
Хорошо. Передай Тане привет! ! باشه. سلام مرا به تانیا برسان
و حالا معانی لغات و جملات این متن:
В пятницу روز جمعه Занятия

К кому?
پیش کی؟ نزد کی؟ Пойдет к Тане.
می رود پیش تانیا.

این شکل مفعول بواسطه با حرف اضافهК می‌باشد و برای بیان حرکت بطرف کسی بکار می‌رود. سئوالкуда? و یاК кому?
نزد کی؟ می‌باشد. مقایسه کنید:
حرکت به جایی Пойду Я приду من می‌آیم Ты придешь
تو می‌آیی و الی آخر Он, она придет
Мы придем
Вы придете
Они придут

Я уйду من می‌روم Ты уйдешь
تو می‌روی و الی آخر Он, она уйдет Мы уйдем
Вы уйдете
Они уйдут
زمان آینده
برخی از افعال غیراستمراری به وسیله پیشوندهایی از افعال استمراری مشتق می‌گردند. زمان آینده افعال غیراستمراری از لحاظ شکل درست مانند زمان حال افعال استمراری می‌باشد که از آنها مشتق گردیده اند. مقایسه کنید:
زمان حال

Рано-поздно
زود-دیر
Прийти-уйти
آمدن-رفتن
و حالا قطعه شعری مورد توجه شما قرار داده می‌شود.
ЧЕРНЫЙ ЧЕЛОВЕК Друг мой, друг мой, Я очень и очень болен.

بچرخد.
آدم سیاه آدم سیاه آدم سیاه روی تخت کنارم می‌نشیند آدم سیاه شب و خواب
از چشمم برمی گیرد.

درس چل و یکم

درس امروز را با توضیحات بیشتری در باره حالت گرامی معیت در زبان روسی آغاز می‌کنیم که سئوال آنЧем? Кем? و یاС кем? С чем? است. گوش کنید، در چند ثانیه مکث معرفی شده تکرار کنید و سعی کنید ساختار جملات را به همان شکلی که می‌شنوید به خاطر بسپارید.

Он интересуется ботаникой.
او از گیاه شناسی خوشش میآید.
Чем он интересуется?
او از چه چیزی خوشش می‌آید؟ Он занимается спортом.
او به ورزش اشتغال دارد.
Она работает библиотекарем.
او )مونث( کتابدار است.
Он ест ложкой.
او )مذکر( با قاشق غذا می‌خورد.
Она машет рукой.
او )مونث( دستش را تکان می‌دهد.
Он режет ножницами.
او با قیچی می‌برد.
Она любуется морем.
او به نظاره دریا نشسته است.
Чем занимаются ваши дети?
بچه‌های شما چکار می‌کنند؟ یا به چه کاری اشتغال دارند؟
Сын филолог. Он заведует кафедрой. Дочь еще не решила, кем она будет.
Она увлекается физикой, химией, любит заниматься музыкой и языками. Я очень
люблю своих детей и горжусь ими.

پسرم زبان شناس است. او رئیس کرسی است. دخترم هنوز تصمیم نگرفته چکاره می‌خواهد بشود. او از فیزیک و شیمی خوشش می‌آید و یادگیری موسیقی و زبانها را دوست دارد. من خیلی بچه‌هایم را دوست دارم و به آنها افتخار می‌کنم.

و حالا صرف ضمایر شخصی حالت گرامری در جواب به سئوالКем? با کی؟

Он-им
Они-ими Она-ею С кем?
С ним С ней (с нею) С ними
حالت تخصیص

Предложный падеж
О чем она мечтает?
او چه آرزویی دارد؟
Она мечтает о сцене. О ком он рассказывает?
او در باره کی حرف می‌زند؟
Он рассказывает о друге. .او در باره دوستش تعریف می‌کند
Они говорят о матче.
آنها در باره بازی صحبت می‌کنند.
.Он думает о сыне او به پسرش فکر می‌کند.
Она рассказывает о Пушкине. او )مونث( در باره پوشکین تعریف می‌کند.
Разговор о Москве
صحبت در باره مسکو
Рассказ о Пушкине
تعریف در باره پوشکین
Мечта о полетах
آرزوی پرواز
Екатерина Петровна, расскажите нам о Москве! !یکاترینا پطروونا در باره مسکو برایمان تعریف کنید
С удовольствием. Вы должны много знать об этом городе. .با کمال میل. شما باید خیلی چیزها در باره این شهر بدانید
О чем ты думаешь?
به چی فکر می‌کنی؟Не о чем, а о ком. Я думаю о Тане. У нее завтра экзамен, а она не думает о нем. Танцует, слушает музыку и не занимается. نه در باره چی، در باره کی.فردا امتحان دارد و او )مونث( به آن فکر نمی‌کند. می‌رقصد، موسیقی گوش می‌کند و درس نمی‌.خواند
Надо поговорить с ней. .باید با او حرف زد
Таня, ты забыла, что у тебя завтра экзамен?
تانیا یادت رفته که فردا امتحان داری؟
Нет, папочка. Я, конечно, помню об экзамене, но не надо о нем говорить. У меня еще есть время. Вечером я буду заниматься. .نه، باباجون، البته که امتحان یادمه، اما بهتره درباره‌‌اش حرفی نزنیم. هنوز وقت دارم. شب درسها را حاضر خواهم کرد
حالا ترکیبВам нравится را تکرار می‌کنیم که از ضمایر شخصی در حالت گرامریДательный падеж و فعل ساخته می‌شود. توجه فرمائید:

Вам нравится
شما خوشتان می‌آید
- Вам нравится футбол?
شما از فوتبال خوشتان می‌آید؟
- Мне не очень нравится футбол. Но я люблю смотреть, когда играет российская сборная. .من زیاد از فوتبال خوشم نمی‌آید، اما دوست دارم بازی تیم روسیه را تماشا کنم
- Вы любите русскую литературу?
شما ادبیات روسی را دوست دارید؟
- Да, я обожаю Пушкина, Толстого, Достоевского. .بله، ما شیفته پوشکین، تولستوی و داستایوسکی هستم - Что вы не любите?
Я терпеть не могу... ...تحملش را نمی‌توانم بکنم
Я ненавижу...
متنفرم از
Я не выношу...
چشم دیدن...ندارم
Вам нравится ... ?
شما از...خوشتان می‌آید؟
Бейсбол
بیسبال есть гамбургеры
خوردن‌هامبورگر ваш университет دانشگاه خودتان
مجلات کمیکس Романы
رمان‌ها
Он любит пить ... او از نوشیدن...خوشش می‌آید
Я люблю пить ... من از نوشیدن...خوشم می‌آید
Пиво
Коктейль
کوکتیل
волейбол футбол теннис
تنیس плавание
شنا гольф
گلف رپ
Авангард
آوانگارد комиксы کمیکس фантастика
تخیلی детективы
پلیسی


Кто ваш любимый бейсболист (футболист, теннисист, теннисистка, баскетболист, баскетболистка)?

Кто ваш любимый писатель (поэт, певец, певица, актёр, актриса, художник, драматург, режиссёр)?

Ваша любимая группа? Какие виды спорта популярны в Иране?

درس چهل ودوم

ابتدا متن و گفتگویی مورد توجه شما قرار داده می‌شود.
Текст متن
Сегодня понедельник. Начинается рабочая неделя. Люди идут на работу. .امروز دوشنبه است، هفته کار شروع می‌شود، مردم سر کار می‌روند
Понедельник, вторник, среда, четверг и пятница- это рабочие дни. Суббота и воскресенье- нерабочие дни. Два дня люди отдыхают. دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه روزهای کار هستند، شنبه و یکشنبه روزهای تعطیل. مردم دو روز استراحت .می کنند
Сегодня понедельник. Анна на работе. Во вторник, в среду, в четверг и в пятницу она тоже будет на работе, а в суббуту и в воскресенье она будет дома. Это нерабочие дни.
امروز دوشنبه است. آنا سر کار است. روز سه شنبه، چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه هم او کار می‌کند و شنبه و یکشنبه خانه خواهد بود. اینها روزهای تعطیل هستند.
Юра: Какой сегодня день?
یورا: امروز چه روزی است؟
Виктор: Пятница.
ویکتور: جمعه
Какой сегодня день? Неделя прошла очень быстро.
چی روزی؟ هفته چه زود گذشت.
و حالا معانی لغات. گوش کنید و در مکث کوتاه تکرار کنید و سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید:

Понедельник
دوشنبه
Начинается рабочая неделя
هفته کار شروع می‌شود
Начинается شروع شدن، آغاز شدن
Рабочий
کار
Неделя
هفته
Люди идут на работу
مردم سر کار می‌روند.
вторник, سه شنبه Среда چهارشنبه
Четверг
پنج شنبه
Пятница جمعه
Какой день будет завтра?
فردا چه روزی خواهد بود؟
Завтра будет пятница. .فردا جمعه خواهد بود

برای بیان روزهای هفته در جواب سئوالКакой день، چه روزی؟ حالت فاعلی بکار می‌رود. بیاد داشته باشید که زمان گذشته فعلБЫТЬ از لحاظ جنس، افراد، جمع و زمان آینده آن با فاعل مطابقت دارد.
از فعلначинаться شروع شدن، آغاز گردیدن، فقط دو صیغه )سوم شخص مفرد و سوم شخص جمع( استعمال می‌شود. توجه کنید:
Урок начинается.
Уроки начинаются.

Неделя прошла очень быстро
Медленно-быстро (آهسته-سریع )تند

و حالا در باره حالت گرامری تخصیصпредложный падеж, О ком? توضیحات مفصل تری برایتان می‌دهیم.
سئوال این حالت گرامری: О ком? О чем? است. به مقایسه نمونه‌های حالت فاعلی و تخصیص توجه فرمائید.
مفرد

Он рассказывает о(б) артистах, учителях
Это артисты, учителя اینها آرتیستها، معلمها هستند
Он рассказывает о морях
Это моря
اینها دریاها هستند
Он рассказывает о сестрах, подругах
Это сестры, подруги اینهاخواهرها، دوستان دختر هستند.

Он рассказывает нам о друге. او درباره دوستش برایمان تعریف می‌کند.
О ком он вам рассказывает?
او درباره کی برای شما تعریف می‌کند؟
Кому он рассказывает о друге? او برای کی در باره دوستش تعریف می‌کند؟
Он рассказывает нам о друге.
Он рассказывает нам о матче. او د رباره مسابقه برایم تعریف می‌کند.
О чем он вам рассказывает? Кому он рассказывает о матче?
Он написал, (напомнил, объявил, рассказал, сказал, сообщил) нам о встрече.
او در باره ملاقات، دیدار نوشت )یادآوری کرد، اعلام کرد، تعریف کرد، گفت، خبر داد)
Ты знаешь, что сегодня будет концерт?
تو می‌دانی که امروز کنسرت خواهد بود؟
Да, знаю. Мне о нем сказал мой коллега. بله، می‌دانم. همکارم این خبر را به من داد یا در باره آن به من خبر داد.
О чем ты мечтаешь?
در چه خیالی هستی؟
Вчера учительница очень интересно рассказывала нам о космосе и космонавтах. Теперь я мечтаю о полете. .دیروز خانم معلم خیلی جالب در باره فضا برایمان تعریف کرد. حالا من آرزوی پرواز بسرم زده است
و حالا چند جمله دیگر:
Твой отец знает о том, что ты уже работаешь?
پدرت می‌داند که تو کار می‌کنی؟
Да, я написал ему о работе. .بله، در باره کارم برایش نوشتم
Извините, но я, к شما انگلیسی حرف می‌زنید؟ Вы говорите по-английски? صبح بخیر Доброе утро
. Боюсь, что я очень ببخشید، متأسفم، من انگلیسی حرف نمی‌زنمсожалению, не говорю по-английски. . عیب نداره، عیب نداره Ничего, ничего. می‌ترسم زبان روسی من خیلی بد باشدплохо говорю по-русски.
. Я всегда чувствую себя не в своей خیلی خوب دارید حرف می‌زنیدУ Вас прекрасно получается.
. Я очень хорошо همیشه وقتی روسی حرف می‌زنم حالم یه جوری می‌شهтарелке, когда говорю по-русски.
Вас понимаю. خیلی خوب حالتون را می‌فهمم

(по)плыл, плыла
شنا کردن، شناور بودن

"М" Обожает буква "М" Есть мороженое и джем.
Любит мед и мармелад,
Ест все сладости подряд.

درس چهل و سوم

ابتدا یکی از داستانهای ملی روسی برای شما خوانده می‌شود و بعد معانی لغات آن مورد توجه شما قرار داده می‌شود. لطفاً خوب گوش کنید، در چند ثانیه مکث داده شده جملات و لغات را تکرار کنید و سعی کنید معانی و طرز تلفظ کلمات و آهنگ جملات را بخوبی به خاطر بسپارید.


کار کرد )زمان گذشته، مذکر(
Работать کار کردن
в поле در مزرعه А و Жена
زن، همسر Хозяйничала
خانه داری کردن )زمان گذشته، مونث(
رفت Остался
ماند، باقی ماند Остаться باقی ماندن، ماندن
Пришла آمد )زمان گذشته، مونث)
Прийти
آمدن на обед
وقت ناهار
в колодец и достать не может...
توی چاه و نمی‌تواند آن را بیرون بکشد
Жена посмотрела и говорит:
زن نگاه کرد و گفت
Нечего сказать, нахозяйничал! ! چشم و دلم روشن، عجب خانه داری
Хорошо, что сам жив остался! !خوبه که خودت زنده موندی

Как муж дома хозяйничал
Каждый день муж работал в поле, а жена дома хозяйничала. Муж часто говорил ей:
- Я целый день в поле работаю, а ты что делаешь? Ты ничего не делаешь! Целый день дома сидишь! - Хорошо, - сказала она однажды. - Ты оставайся дома, а я пойду в поле. Так и сделали. Жена в поле работать пошла, а муж дома остался хозяйничать. Пришла жена домой на обед и видит: коза капусту ест, все куры в огороде, корова мычит голодная, кошка молоко разлила, печка холодная и обеда нет. Пошла жена мужа искать. А он около колодца стоит, ведро уронил в колодец и достать не может... Жена посмотрела и говорит: - Нечего сказать, нахозяйничал! Хорошо, что сам жив остался!
چگونه شوهر به کار خانه داری پرداخت هر روز شوهر در مزرعه کار می‌کرد و زن به کارهای خانه مشغول بود. شوهر اغلب به او می‌گفت:
-من تمام روز در مزرعه کار می‌کنم و تو چکار می‌کنی؟ تو هیچ کاری نمی‌کنی! تمام روز توی خانه نشستی!
-یکروز زن به او گفت: باشه، تو خانه بمان من می‌رم مزرعه. همین کار را هم کردند. زن رفت در مزرعه کار کند و شوهرش ماند تا به کارهای خانه برسد. وقتی
زن برای ناهار به خانه آمد دید: بز داره کلم می‌خوره، مرغ‌ها توی جالیزار هستند و گاو از گرسنگی مومو می‌کنه و گربه شیر را ریخته، تنور سرد است و از ناهار خبری نیست. زن رفت شوهرش را پیدا کند. شوهر کنار چاه ایستاده بود، سطل را انداخته بود توی چاه و نمی‌دانست چطور بیرونش آورد. زن نگاهی به او انداخت و گفت: چشم و دلم روشن، عجب خانه داری! حالا خوبه که خودت زنده موندی!
و حالا چند جکله دیگر برای کمک به یادگیری یک حالت گرامری دیگر زبان روسی
Они достигли вершины. .آنها به قله رسیدند
Чего они достигли? آنها به چه چیزی دست یافتند؟
Студент добился успехов. .دانشجو به موفقیت دست یافت
Мальчик просит извинения.
پسرک معذرت خواهی می‌کند.
Люди ждут автобуса.
مردم منتظر اتوبوس هستند.

موارد استثنا:
Мать, дочь- матери, дочери مادر، دختر جمع

Родительный падеж
حالت اضافه، ملکی
Именительный падеж
حالت فاعلی (ов-ей)

Не встречать сочувствия با حس همدردی روبرو نشدن
Не знать боли
آشنانبودن با درد
Не любить шума
سرو صدا دوست نداشتن
Не видеть интереса توجه )منفعت( را ندیدن
و حالا گفتگو و یا پیام موبایلی Ты в порядке?
حالت خوبه؟
به نظر من Ну все, пока.
بسه بسه، خداحافظ.

یک قطعه شعر زیبا

Черный человек
Водит пальцем по мерзкой книге
И, гнусавя надо мной,
Как над усопшим монах,
Читает мне жизнь
می گوید نقشه‌ها اندیشه‌ها در کتاب‌ها خوب و زیادند. این آدم در سرزمین بدترین حقه بازها و بی خردان زیسته است.

خدانگهدارتان، До встречи

درس چهل و چهارم

ابتدا متن کوتاهی بصورت گفتگو را مورد توجه شما قرار می‌دهیم، لطفاً گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید همانطور که جملات تلفظ می‌شوند، آنها را به خاطر بسپارید.

خیابان تورسکایا.

و حالا می‌پردازیم به بخش گرامر این درس. با شنیدن و تکرار این جملات گرامری سعی کنید همانطور که آنها را می‌شنوید به خاطر بسپارید.

استفاده از ضمیر« خود» در رابطه با دوست داشتن خواهر خود:
من خواهر خودم را دوست دارم تو خواهر خودت را دوست داری و الی آخر.


.1شخصی
я, ты, мы, вы, он, она, оно, они.

.2استفهامی، سئوالی
кто, что, какой, чей, сколько, который
کی، چی،چگونه،مال چه کسی، چند تا، کدام

.3ضمیر خودی Себя

Я люблю сестру.
من خواهرم را دوست دارم.
جا، مکان Я приехал в Москву.
من به مسکو آمدم )مذکر(
Он положил книгу на стол.
او کتاب را روی میز گذاشت.
Мы перешли улицу.
ما از خیابان رد شدیم.
زمان

حروف اضافه مثال سمت هدف، حرکت
куда?
کجا в-
به، در، داخل، درون
-на
بر، روی،سر پشت، عقب В 2 часа سر ساعت دو روزهای هفته
когда?
в- В среду در چهارشنبه دوره خاصی از زمان
когда?
-в В годы войны در سالهای جنگ
حالت مفعولی با حروف اضافه همراه با حالت اضافه و حروف اضافه مورد استفاده

زمان مشخص – دوره مربوط به شروع کاری

کی؟
за.
до
За день до праздника
زمان مشخص-دوره بعد از نقطه آغاز
کی؟
через после
Через неделю послеэкзаменов
و حالا چند حرف دیگر زبان روسی را به شعر مورد توجه شما قرار می‌دهیم. سعی کنید با پیدا کردن معانی کلمات جملات را
معنی کنید:
"С" Собралась однажды в лес По орехи буква "С" Думала найти орешки - Принесла две сыроежки. "Т" Тук-тук-тук!Тук-тук-тук! Что случилось?Что за стук! -Вы меня в беде не бросьте, Букву "Т" - пустите в гости. У меня сломался зонт - "Т" стоит и слезы льет... "У" Потерялась буква "У" Мама плачет на лугу:- Вдруг она в лесу дремучем? Где ты,доченька, а-УУУ! "Ф" Буква "Ф" с мячом бежит- На футбол она спешит. На трибуне - не фырчит, не филонит:Гоол!-кричит. "Х" Ха-ха-ха - хохочет "Х"- Я,пожалуй,неплоха! Говорят - дурной характер. Ой,какая чепуха!
Хорошее у вас настроение или плохое - вы всегда сможете выразить свои чувства, используя разговорные выражения из нашей серии "Живой язык". اگر روحیه شما خوب باشد یا بد شماهمیشه می‌توانید با استفاده از کلمات و جملات واصطلاحات از قسمت« زبان زنده و رایج در بین مردم عادی» برای بیان احساس خود بهره بگیرید. چند نمونه دیگر در اینجا مورد توجهتان قرار می‌دهیم. لطفاً بدقت گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید طرز تلفظ و معانی آنها را به خاطر بسپارید:
Хорошее настроение روحیه خوب
У меня все просто здорово.
اوقاتم خوش خوش است.
Я превосходно провожу время. .به بهترین وجه وقت را می‌گذرانم
Я на седьмом небе от счастья! !از خوشحالی دارم پر درمی آورم
Это просто блаженство! !بهتر از این نمی‌شود
Я безумно счастлив!
بحد جنون خوشبختم!
Все здорово (отлично)! !همه چیز عالی است
Меня ничто не тревожит (мне не о чем беспокоиться). !هیچ چیزی باعث نگرانی من نمی‌شود )هیچ چیزی مرا ناراحت نمی‌کند
Плохое настроение
روحیه بد
У меня была ужасная неделя. .هفته وحشتناکی را پشت سر گذاشتم
кошмарная неделя .هفته‌ای مثل یک کابوس
Мне совершенно безразлично (наплевать). .من قید همه چیز را زدم، دیگر هیچ چیزی برایم مهم نیست
Он ужасно раздражителен (готов наброситься на кого угодно без причины).
او به حد زیادی عصبی است )آماده است بی دلیل خشمش را سر همه خالی کند)
Она не в себе. او حال خودش را نمی‌فهمد.
Меня не на шутку разозлили. .خوب عصبانیم کردند
У нее "крыша" поехала. او که اصلاً عقلش را از دست داده است.
Даниэль приводит меня в бешенство.
دانیئل مرا سخت خشمگین می‌کند )دیوانه می‌کند)
Разногласия اختلاف عقیده
Они все утро ссорятся. .آنها تمام روز دعوا کردند
Здесь плохая (тяжелая) атмосфера. .جو اینجا سنگین و بد است
Начались серьезные разногласия (ссоры). .دعوا و اختلاف جدی شروع شد
Новость о том, что Мило получил работу, расстроила Андрея. Ему было очень обидно. Новость выбила Андрея из колеи. خبر اینکه میلو کار پیدا کرده اوقات اندری را تلخ کرد، او اصلاً از این خبر خوشش نیامد )این خبر باعث رنجش زیاد او شد(. این .خبر خوب حال آندری را گرفت
Я больше не собираюсь слушать тебя! . من دیگر نمی‌خواهم به حرفهای تو گوش کنم
Решение проблем/ Устранение разногласий
حل مسائل، رفع اختلاات
Мы поцеловались и помирились.
ما همدیگر را بوسیدیم و آشتی کردیم.
Они вновь общаются.
آنها دوباره همدیگر را می‌بینند.
Мы все уладили.
ما همه چیز را روبراه کردیم.

درس چهل و پنجم

ابتدا متنی را بصورت گفتگو مورد توجه شما قرار می‌دهیم. لطفاً گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید:

На автобусной остановке
در ایستگاه اتوبوس
-Вы не скажете, где остановка автобуса (Или автобусная остановка)?
لطفاً بگویید ایستگاه اتوبوس کجاست؟
- Вот она. .ایناهاش
- Здесь останавливается 111-й автобус?
اتوبوس شماره 888 اینجا توقف می‌کند؟
- Да. .بله
- Этот автобус идет до метро?
این اتوبوس تا مترو می‌رود؟
- Нет, вам нужен 41-й.نخیر، شما باید سوار شماره 48 بشوید.
- На чем можно доехать до Парка культуры?
با چی می‌شود تا پارک فرهنگ رفت؟
- На 10-м троллейбусе или 108-м автобусе. .861 با اتوبوس برقی شماره 86 یا اتوبوس شماره
- Этот автобус идет в сторону центра?
این اتوبوس به سمت مرکز می‌رود؟
- Нет, в противоположную.
نخیر، به سمت عکس.
Научитесь общаться по-русский
معاشرت به زبان روسی را بیاموزید
Говоритьвнеофициальнойобстановке
گفتگو در محیط غیر رسمی
- Разговор в неофициальной обстановке может быть с другом или незнакомым человеком. Давайте подробно рассмотрим разговор с незнакомым человеком в неофициальной обстановке. صحبت و گفتگو در محیط غیر رسمی می‌تواند با دوست یا فرد ناآشنایی رخ دهد. بیائید بطور مفصل گفتگو با فرد ناآشنا در .شرایط غیر رسمی را بررسی کنیم

- Например, мы хотим познакомиться с незнакомым человеком в автобусе. Такой разговор может быть начат с общего замечания об обстановке - о:
برای نمونه، ما می‌خواهیم با یک فرد ناآشنا در اتوبوس آشنا شویم. چنین گفتگویی می‌تواند با تذکرات عمومی در باره وضعیت

- Вашу фамилию:
نام فامیل
- могут попросить продиктовать по буквам:ممکن است از شما بخواهند آن را حرف به حرف تکرار کنید.
Ваше имя:
نام شما
- Ваш адрес:
آدرس شما
- Ваш возраст:
سن شما
- Когда Вы родились (год, месяц, день).
کی بدنیا آمده اید )سال،ماه، روز(
- Вашу профессию:
شغل شما
- Как долго Вы там работаете?
چه مدتی است که در آنجا کار می‌کنید؟
- могут попросить расписаться:
ممکن است از شما بخواهند امضا کنید
- Выражения для специальных случаев
اصطلاحات مربوط به مناسبتهای ویژه
Поздравить кого-либо с Новым годом
تبریک به کسی به مناسبت سال نو
поздравить кого-либо с днём рождения
تبریک به کسی به مناسبت جشن تولد
пожелать удачи (друзьям, сдающим экзамены или переходящим на новую работу)
آرزوی موفقیت کردن)برای دوستان، دادن امتحان و یا انتقال به کار جدید(
по особым случаям
رویدادهای ویژه
Подписывать открытки
امضای کارت
С наилучшими пожеланиями
با بهترین آروزها
Пожелать удачи
آرزوی موفقیت کردن
Приободрить (заболевшего)
بالابردن روحیه کسی که بیمار شده
Сожалею, что Вы заболели. Надеюсь, Вы сейчас чувствуете себя лучше и скоро полностью выздоровеете. متأسفم که شما بیمار شدید. امیدوارم، الان حالتون بهترشده باشد و بزودی کاملاً خوب بشوید
Ничего себе! !نگاش کن
Еще спрашиваешь!
باز می‌پرسی!
Как хочешь.
هر طور دلت بخواد بیا، بدون کلک!
Список наиболее употребительных русских фраз
Расслабься.
راحت باشید .
Отвали.
راحتم بگذار.
Договорились.
قرار را گذاشتیم .

موافقی؟ Вот об этом я как раз и забыл.
این همونی بود که فراموشش کردم.
Зайди попозже.
الان مشغولم، دیرتر بیا .
Чего встал в такую рань?
چرا به این زودی بیدار شدی؟
Здрасьте, я к вам. .سلام، با شما کار دارم

Уже в пути. .دارم می‌آم
Ну ты вообще ничего.
بدک نیستی‌ها !
Опять ты?
باز تو؟
Не болеешь?
حالت خوبه؟ حالم یه جوریه.
Называл скверной девочкой
И своею милою.
Счастье,- говорил он, Есть ловкость ума и рук.
Все неловкие души За несчастных всегда известны.
Приносят изломанные
روان تنبل است.
حرکات دروغین ژستهای دروغین که بس مشکل آفرینند ارزشی ندارند.
در رعد، در طوفان در گرداب مسائل زندگی در اندوه جانکاه در غم و درد سنگین عالی‌ترین هنر در جهان به نظر ساده و مسخره می‌آید.

درس چهل و ششم

ابتدا متن و گفتگوی کوتاهی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم:

День рождения Наташи
روز تولد ناتاشا
Сегодня у Наташи день рождения. Ей исполнилось 20 (двадцать) лет. В гости к ней пришли родные, подруга Анна и студенты. .امروز روز تولد ناتاشاست. او 26 ساله می‌شود. خویشاوندان، آنا دوست دخترش و دانشجویان مهمانان او هستند
Из Петербурга приехал дядя. .عمویش از پطر بورگ آمد
Сколько лет ей исполнилось? او چند سالش شد؟
Ей исполнилось двацать лет.
او بیست سالش شد.
Откуда приехал дядя?
عمو از کجا آمد؟
Он приехал из Петербурга. .او از پطربورگ آمد

Диалог
گفتگو
Таня: Здравствуй, Наташа! Поздравляю тебя с днем рождения! !تانیا: سلام، ناتاشا! به مناسبت روز تولدت به تو تبریک می‌گویم
Наташа: Спасибо, Таня. Я очень рада, что ты пришла. .ناتاشا: مرسی، تانیا. خیلی خوشحالم که تو آمدی
Юра: Наташа, твой дядя живет в Москве?
یورا: ناتاشا، عموی تو در مسکو زندگی می‌کند؟
Наташа: Нет, в Петербурге. Он приехал в Москву на два дня. .ناتاشا: نخیر، در پطربورگ. او برای دو روز به مسکو آمد
Юра: Он, кажется, долго был в Иране? .یورا: به نظر می‌رسد مدت زیادی در ایران بوده است
Наташа: Да, сегодня он расскажет нам много интересного. .ناتاشا: بله، امروز او خیلی چیزهای جالب برایمان تعریف خواهد کرد

День рождения
روز تولد
Ей исполнилось 20 (двадцать) лет
او بیست ساله شد
Прийти в гости
رفتن به مهمانی
Родные خویشاوندان
У Наташи. У Виктора.
و اما در مورد ضمایر شخصی: من کتاب دارم، تو کتاب داری و الی آخر.
У меня есть книга. У тебя есть книга. У него (у нее) есть книга.
У нас есть книга.
У вас есть книга.
У них есть книга.

و حالا به ترکیب حروف اضافه از الت گرامری اضافه توجه کنید. در این جملات پسوند کلمات تغییر می‌کند و در موارد گوناگون می‌بایست از حرف اضافه مربوطه استفاده کرد. به این صورت که اگر در زبان فارسی فقط از یک «از» در مورد شهر و نمایشگاه و استادیوم و غیره استفاده می‌شود، در زبان روسی « از» بصورت استفاده از حروف اضافه گوناگون در جمله نمایان می‌شود. لطفاً گوش کنید، توجه فرمائید و سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید.
Из, С, Со, + Родительный падеж

Один год
Два года
Три года
Четыре года
Пять лет
Шесть лет
Двадцать лет

و حالا اعداد و ترتیب آنها را مورد توجه شما قرار می‌دهیم:
один два три
اولی دومی سومی چهارمی پنجمی ششمی هفتمی هشتمی نهمی دهمی

چهاردهمی پانزدهمی شانزدهمی هفدهمی هجدهمی نوزدهمی بیستمین
مامان از چهار کیلو توت فرنگی و پنج کیلو شکر مربا درست کرد.
Цена билетов на концерт была от пятидесяти пяти довосьмидесятитысяч рублей.
قیمت بلیط کنسرت از پنجاه و پنج تا هشتاد هزار روبل بود.
На стадионе было около ста тысяч болельщиков.
حدود صد هزار هوادار در استادیوم بودند.

Мужчина входит в ресторан, садится за стол и говорит: -Официант, мне бы пару яиц и доброе слово. Тот приносит 2 яйца. - А доброе слово?! - Не ешьте эти яйца. .هیچم خوب نیست، شبها بلند می‌شم آب بخورم تا بر می‌گردم می‌بینم رختخواب جمع و مرتب شده است
Летит компьютер с 50 этажа.
И думает: "Вот бы сейчас зависнуть" کامپیوتر از طبقه پنجاه در حال فرود است و پیش خود فکر می‌کند، حالا وقتشه که دی.سی کنم! هنرپیشگان تنها دورویان صادق هستند ویلیام‌هازلیت
Актеры - единственные честные лицемеры. .عشق جدالی بین واکنش‌ها و تراوش افکار است

Я верю в пунктуальность, хотя это и делает меня очень одиноким.
مرد درست مثل افتادن از پله، عاشق می‌شود- مثل یک اتفاق ناگوار
ساتلساتلِیِی
Человек влюбляется точно так же, как и падает с лестницы. Это - несчастный случай.
تمرین بهترین معلم است
پابلیئوس
Практика - наилучший учитель.
هرچیزی تا وقتی مضحک است که برای دیگران اتفاق بیفتد.
روجرز
Все смешно, пока это происходит с другими.
یک زن ایده آل زنی است که شوهر ایده آلی داشته باشد.

درس چهل و هفتم

ابتدا متنی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم. لطفاً توجه کنید، گوش کنید و سعی کنید جملات را به خاطر بسپارید.

День рождения Наташи
جشن تولد ناتاشا
(продолжение)
ادامه
Студенты были в гостях у Наташи. У нее был день рождения. Там был дядя Наташи, который недавно вернулся из Ирана. Он корреспондент, много ездил по стране, хорошо говорит по-персидски. Было очень интересно. . دانشجویان مهمان ناتاشا بودند. جشن تولد او بود. عموی ناتاشا هم آنجا بود که چندی پیش از ایران برگشته بود. او خبرنگار است .زیاد در کشور سفر کرده بود، زبان فارسی را خوب حرف می‌زند. همه چیز خیلی جالب بود
Откуда вернулся дядя Наташи?
عموی ناتاشا از کجا برگشته بود؟
Он вернулся из Ирана. .او از ایران برگشته بود
О чем рассказывал дядя?
عمو در باره چی تعریف کرد؟
Он рассказывал об Иране. .او در باره ایران تعریف کرد
Какой дядя?
کدوم عمو؟
Дядя, который недавно вернулся из Ирана. .عمویی که چندی پیش از ایران برگشته بود

Диалог
گفتگو
Таня, как вы провели время у Наташи? - تانیا، شما خانه ناتاشا چطور وقت گذرانی کردید؟ یا خانه ناتاشا به شما خوش گذشت؟
- Очень хорошо. Ее дядя много рассказывал нам об Иране. Он корреспондент. .خیلی خوب. عمویش خیلی چیزها در باره ایران برایمان تعریف کرد. او خبرنگار است
- Как интересно!
چه جالب!
- В субботу он будет выступать в нашем институте. .روز شنبه او در انستیتوی ما سخنرانی خواهد کرد


و حالا لغات این متن Продолжение
ادامه
быть в гостях مهمان بودن
چی؟ چه چیزی؟ اسلایدهای رنگی
وقت را چطور گذراندید؟ Как интересно!
چه جالب!
О ком рассказывала Наташа?
ناتاشا در باره کی تعریف کرد؟ یا صحبت کرد؟ Цвет-ы
رنگ، که در حالتهای شخصی متفاوت مذکر، مونث و خنثی و جمع پسوندهای ان گوناگون خواهد بود ولی معنی یکی )رنگی(

Дядя рассказывал об Иране.
عمو در باره ایران تعریف کرد.
Преподаватель говорил об институте.
معلم در باره انستیتو صحبت کرد.
Друзья писали о Москве.
دوستان در باره مسکو نوشتند.
Мы читали о выставке.
ما در باره نمایشگاه خواندیم.

Именительный падеж+родительный падеж
حالت فاعلی + حالت اضافه
Дядя Наташи- корреспондент.
Дядя در حالت فاعلی در جمله قرار دارد و

Будущее время
زمان آینده
Я вернусь- мы вернемся
Ты вернешься- вы вернетесь
Он (она) вернется- они вернутся

Прошедшее время
زمان گذشته
Я,ты,он вернулся
Она вернулась
Мы, вы, они вернулись
و حالا از شما دعوت می‌کنیم به یک نظر خواهی کوتاه توجه فرمائید:
1-Вы оптимист(ка) или пессимист(ка)?
شما آدمی خوشبین هستید یا بدبین؟
Я оптимист. И мне кажется, что каждый человек в этой жизни должен быть оптимистом.
Потому что тем, кто пессимисты, очень сложно будет жить в нашем и так не очень радостном мире. من خوشبین هستم. به نظرم، هر آدمی در این زندگی باید خوشبین باشد، زیرا زندگی در این دنیای نه چند شاد ما برای کسانی که بدبین هستند دشوار خواهد بود.
2. Вы доверчивый человек?
شما خوش باورید؟
Да, очень. И это моя самая большая проблема. .بله، خیلی. و این بزرگترین مشکل من است
3. Вы когда-нибудь влюблялись? В кого? Кто был вашей первой любовью?
شما تا کنون عاشق شدید؟ عاشق کی؟ عشق اول شما کی بود؟
Да. Было дело в первом классе. Девочка была белокурая, с голубыми глазами, одним словом, эталон красоты. Очень смешная. Так я в нее сразу и влюбился. Но как это всегда бывает, она меня считала только другом. А потом 11 класс, выпускной и…Вы не поверите, где она сейчас. Вот как раз сидит рядом со мной и играет с ребенком, таким же белокурым, как и она сама. آه، بله. کلاس اول دبستان بود. دختری بور بور با چشمانی آبی آبی، خلاصه مثل یک تابلوی زیبا. خیلی هم بامزه. من از همان نگاه اول عاشقش شدم. اما مثل هر ماجرای دیگری از این نوع او فقط به چشم دوست به من نگاه می‌کرد. بعد کلاس یازده و تمام شدن مدرسه ... باورتان نمی‌شود اگر بگویم او الان کجاست. کف اتاق نزدیک من نشسته و داره با فرزند ما که مثل خودش بور بوره بازی .می کند

4. Что вы не любите? Что мешает вам жить? شما از چی خوشتان نمی‌آید؟ چه چیزی مانع از زندگی شما می‌شود؟

Я не люблю предательства. По работе мне иногда приходилось встречаться с предательством, притом иногда самых близких друзей. И это наносило очень большие раны. Потом просто перестаешь верить людям. А без доверия не может быть даже нормальных рабочих отношений.

من از خیانت بدم می‌آید. سر کار اتفاق افتاده که با آن روبرو شدم و آنهم از طرف دوستان نزدیکم که صدمه بزرگ روحی برایم بوده است. به این ترتیب بعداً دیگر به چیزی باور نمی‌کنی. و بدون باور، هیچ گونه رابطه نرمال کاری وجود نخواهد داشت.

5. Являетесь ли вы членом какого-нибудь клуба или организации?
آیا شما عضو کلوب یا سازمانی هستید؟
Я являюсь членом клуба верховой езды. .من عضو باشگاه اسب سواری هستم

6. Довольны ли вы своей жизнью? Если нет, то что бы вы хотели изменить в своей жизни?
آیا شما از زندگی خود راضی هستید؟ اگر نه، چه چیزی را می‌خواستید در آن تغییر دهید؟
Я полностью доволен своей жизню. У меня прекрасная семья, хорошая работа, хорошие доходы. Может быть, конечно, хотелось бы побольше развлечений в жизни, но мне кажется, что это придет еще со времен. Все впереди!،من کاملاً از زندگی خود راضی هستم. من خانواده خوبی دارم، کار خوب و درآمد خوبی. شاید یک کمی تفریح بیشتر در زندگی !اما به نظرم زمان آن را هم برایم روبراه خواهد کرد. هنوز وقت هست

7. Какое ваше самое большое желание?
بزرگترین آرزوی شما چیست؟
Мое самое большое желание, чтобы были в здравии мои самые близкие люди. Чтобы они всегда были счастливы и никогда не испытывали грусть. А также, чтобы я как можно дольше был рядом с ними и помогал им на их жизненном пути.
بزرگترین آرزوی من این است که نزدیکان من سالم باشند. اینکه آنها همیشه خوشبخت باشند و هیچوقت غم و اندوه را احساس
نکنند و اینکه من بتوانم هر چه بیشتر کنارشان باشم و به آنها در جاده زندگی کمک کنم.

8. Кто помог вам в жизни больше всех?
کی بیشتر از بقیه در زندگی به شما کمک کرده است؟

В жизни, как и большинству людей, мне помогли родители. Но самую большую помощь себе оказал я сам.
در زندگی مثل اکثر مردم، والدینم به من کمک کردند. اما بزرگترین کمک را خودم به خودم کردم.

9. У вас есть кумир или человек, на которого вы хотите быть похожим (похожей)?
شما بت یا شخصی را در خیال دارید که دلتان بخواهد شبیه به او باشید.
Честно говоря, я не очень люблю фанатизм. Мне кажется, что человек должен беречь и радоваться тому, что ему дали и какой он есть сам. Потому что в каждом из нас есть какая-то изюминка, и она играет очень важную роль. Поэтому у меня нет кумира как такового.

راستش را بگویم من از فانتزی زیاد خوشم نمی‌آید. به نظرم انسان باید از آنچه به او داده شده خوب محافظت کند و از داشتن آن شاد باشد. زیرا در هر یک از ما چیزی هست که در دیگری نیست و نقش مهمی را بازی می‌کند. به این دلیل من بت آنطوری
ندارم.

10. Вы когда-нибудь списывали на экзамене?
تا بحال سر امتحان تقلب کرده اید؟
Но кто же не списывал на экзамене? Конечно, списывал, и меня чуть не запалили. Ох, было страшно!!!! !کسی را می‌توانید پیدا کنید که تقلب نکرده باشد؟ البته که تقلب کردم و کم مانده بود گیر بیفتم. خیلی وحشتناک بود

11. Когда вы хотите жениться (выйти замуж)?
کی خیال ازدواج دارید؟
А я уже женат! И женился я в 22 года.
من متأهلم. در سن 22 سالگی زن گرفتم.
12. Что может напугать вас?
چی می‌تونه شما را بترساند؟
Это сложный вопрос… Меня пугают хищные животные. А еще такие люди, которые смотрят на всех исподлобья. Прямо мурашки по коже, когда их видишь и когда они смотрят на тебя.
سئوال سختی است...من از حیوانات درنده می‌ترسم. دیگه از آدمهایی که زیر چشمی همه را زیر نظر دارند. آه، وقتی آنها را می‌
بینی و یا آنها به تو نگاه می‌کنند، مو بر تن آدم سیخ می‌شود.
خدانگهدارتان.
До скорого!

درس چهل و هشتم

ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک گفتگو در رابطه با آشنایی توجه فرمائید:

ПОЗНАКОМИМСЯ;
آشنایی
-Антон,я хочу вас познакомить с Виктором. .آنتون، من می‌خواهم شما را با ویکتور آشنا کنم
-Здравствуйте
سلام.
Здравствуйте.Очень приятно.- سلام، خیلی از آشنایی با شما خوشوقتم.
-Виктор-друг Влада.Он несколько недель тому назад прибыл в Тегеран. .ویکتور دوست ولاد است. او چند هفته پیش به تهران آمد
-Откуда вы?(приехали)
شما از کجا آمده اید؟
-Я из Москвы. .از مسکو
-Из России? Вы эмигрант или гостите у родственников?
از روسیه؟ شما مهاجر هستید و یا مهمان خویشاوندان؟
-Я приехал сюда на постоянное жительство.Я ждал восемь лет получения визы. .من برای اقامت دائم به اینجا آمده ام. من هشت سال منتظر دریافت ویزا شدم
Простите.Вот пришли Кузнецовы. .ببخشید، خانوده کوزنیتسووها آمدند
Я должен с ними поздороваться. .من باید با آنها احوالپرسی کنم
-Вам нравится Иран?
شما از ایران خوشتان می‌آید؟
-Мне здесь очень нравится.Но пока у меня куча забот. .من از اینجا خیلی خوشم می‌آید. اما فعلاً با مسائل زیادی روبرو هستم
-Вы здесь с семьей?
شما با خانواده آمده اید؟
-Да.С женой и сыном. .بله، با همسر و پسرم
-Какие ваши первоочередные проблемы?
مسائل درجه اول شما کدام هستند؟
-Прежде всего я должен найти работу. .قبل از هر چیز باید کاری پیدا کنم
-Ваша профессия?
حرفه شما؟
-Я-инженер-электрик,моя жена--чертежница. .من مهندس برق و همسرم نقشه کش
-Может быть, я сумею вам помочь найти работу.Я работаю в агентстве по
трудоустройству.Вот моя визитная карточка.Позвоните мне во вторник утром,если вам удобно. شاید من بتوانم به شما کمک کنم. من در آژانس کاریابی کار میکنم. این کارت ویزیت من. اگر برایتان مناسب بود سه شنبه صبح به من تلفن کنید.
-В какое время лучше всего вам позвонить?
در چه ساعتی بهتر است با شما تماس بگیریم؟
-После 10 часов утра. .بعد از ساعت ده صبح
-Большое спасибо.Я непременно вам позвоню. .خیلی متشکرم. حتماً با شما تماس خواهم گرفت
-Вы хорошо говорите по-персидски. .شما فارسی خوب حرف می‌زنید
-Спасибо,вы очень любезны. .ممنون. لطف دارید
-Уже поздно.Думаю,что у вас еще нет машины.Я с удовольствием подвезу вас. .دیگر دیر است. فکر کنم شما هنوز ماشین ندارید. من با کمال میل شما را می‌رسانم
-Очень признателен.
خیلی ممنون می‌شوم.
و حالا از شمادعوت می‌کنیم به یک متن توجه فرمائید:

Москва- большой и красивый город. Вы уже знаете, что в центре Москве находится Красная площадь и Кремль. Есть еще одна красивая площадь в центре Москвы. Она называется «Театральная площадь». На этой площади находится Большой театр. Большой театр знают и любят в России. Здесь можно посмотрить балет, послушать оперу. مسکو شهر بزرگ و قشنگی است. شما می‌دانید که میدان سرخ و کرملین در مرکز مسکو قرار دارد. یک میدان زیبای دیگر در مرکز مسکو هست. اسم آن « میدان تئاتری» است. بالشوی تئاتر در این میدان واقع است. همه در روسیه بالشوی تئاتر را می‌.شناسند و دوست دارند. در اینجا می‌توان باله تماشا کرد و اوپرا گوش داد

Диалог
گفتگو
- Скажите, пожалуйста, что сегодня идет в Большом театре?
لطفاً بگوئید برنامه امروز تئاتر بالشوی چیست؟
- Балет «Спартак». .باله اسپارتاکوس
- У вас есть билет?
بلیط هست؟
- Есть. .بله
- Дайте, пожалуйста, два билета.
Посмотреть دیدن، تماشا کردن
Балет
باله
послушать оперу
شنیدن اوپرا، گوش دادن به اوپرا Послушать شنیدن Опера
اوپرا Кассир
بلیط فروش

توجه داشته باشید که پسوندهای مورد استفاده در این حالت گرامری برای اسامی مذکرОМУ, ЕМУ و برای اسامی مونثОЙ, ЕЙ می‌باشد. و حالا همین قانون را در جملات دارای کلمه اشاره مقایسه کنید .
К кому идет Виктор? Виктор идет к этому студенту. К этой студентке.
К кому مذکر مذکر یک شهر
مونث
Одна площадь
یک میدان
خنثی Одно место یک جا

Именительный падеж حالت فاعلی
Это дом. Сын студент. Мальчик играет.
این خانه است. پسر دانشجوست. پسربچه بازی می‌کند.
در این جملات، خانه، دانشجو و پسر بچه در حالت فاعلی قرار گرفته اند.

Я люблю читать. Студенты должны заниматься.
من خواندن را دوست دارم. دانشجویان باید کار کنند.
در این جملات، کلمه من و دانشجویان درحالت فاعلی هستند.

Костюм стоит тысячу рублей. У меня есть журнал. У меня болит горло.
کت و شلوار هزار روبل قیمت دارد. من مجله دارم. گلویم درد می‌کند.
و در این جملات کت و شلوار )یا دامن( و مجله و گلو در حالت فاعلی آمده اند.

Родительный падеж حالت اضافه یا ملکی
У меня есть журнал. У меня нет журнала.
در این جملات کلمات ترکیبی « من دارم» و مجله در حالت اضافه آمده اند.
Они достигли вершины. Он взял книгу у друга.
آنها به قله رسیدند. او کتاب را از دوستش گرفت.
و در این جملات قله و «از دوست» در این حالت گرامری قرار گرفته اند.
Дательный падеж مفعول بواسطه
Мне двадцать лет. Мне нравится роман.
من بیست سال دارم. من از کتاب رمان خوشم می‌آید.
Мне надо заниматься. Мне можно (нельзя) вставать.
من باید درس بخوانم. من باید )نباید( از جا بلند شوم.
Девочке весело. Он пишет другу.
دختر شاد است. او به دوستش نامه می‌نویسد.
در این جملات کلمه « من» و « دختر» در این حالت گرامری قرار دارند.
Винительный падеж مفعول صریح
Меня зовут Сергей. Я читаю роман.
اسم من سرگی است. من در حال خواندن کتاب رمان هستم.
و در این جمله کلمه « من» و « رمان» در حالت مفعول صریح قرار گرفته اند.
Творительный падеж معیت
Он был студентом. Он разговаривает с братом.
او دانشجو بود. او با برادرش صحبت می‌کند.
Он интересуется ботаникой.
او به گیاه شناسی علاقه دارد.
در این جملات کلمات « دانشجو»، « با برادر» و « گیاه شناسی» در حالت گرامری معیت می‌باشد.
Предложный падеж تخصیص
Она мечтает о сцене. .او در آرزوی صحنه است

درس چهل و نهم

برنامه امروز را با چند کلمه و جمله پرکاربرد آغاز می‌کنیم. لطفاً گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید به خاطر بسپارید.
с удовольствием با کمال میل я вполне согласен
-В конце улицы آخر خیابان
-Через квартал بعد از یک محله
-На ближайшем углу.
سر نزدیکترین نبش
-Как лучше всего к вам добраться?
بهترین راه برای رسیدن به شما کدام راه است؟

-Привет,Александр!Где ты? На углу Тверской и Маяковской? Подожди меня там.Через пять минут я там буду. .سلام، الکساندر! تو کجایی؟ سر نبش خیابان تورسکایا و مایاکوفسکایا؟ همانجا منتظرم باش. بعد از پنج دقیقه آنجا خواهم بود

-Не нужно.Я на машине.Скажи мне,как ехать,и я сам найду дорогу к твоему дому.
لزومی نداره. من با ماشین هستم. بگو چطور بروم، خودم راه تا خانه تو را پیدا خواهم کرد.

-Ладно.Поезжай в северном направлении. Ты не сможешь не заметить большого супермаркета.Там поверни налево.Продолжай ехать до Четвертой улицы. Поверни затем направо и поезжай до середины квартала.Я буду тебя ждать перед домом. باشد . بسمت شمال حرکت کن. حتماً سوپر مارکت را خواهی دید. به آنجا که رسیدی بپیچ دست چپ. تا خیابان چهارم برو و .بعد به سمت راست بپیچ و تا وسط محله برو. جلوی خانه منتظرت خواهم بود

-Понял.До скорой встречи,Эдуард! !فهمیدم. به امید دیدار، ادوارد
-Боюсь,что мы едем не туда. .فکر کنم راه را درست نمی‌رویم
- Нам бы лучше спросить дорогу. .بهتره از یکی بپرسیم
-Хорошо.Я спрошу, как нам ехать, на следующей бензоколонке. .باشد. نزدیک پمپ بنزین بعدی از یکی راه را خواهم پرسید
Останавливаясь у бензоколонки:
در مقابل پمپ بنزین توقف کردند
-Как нам проехать по этому адресу?
چطور به این آدرس می‌توانیم برسیم؟
-Вы едете на запад, а вам надо ехать в восточном направлении. .شما دارید به سمت جنوب می‌روید، در حالی که باید به سمت شمال بروید
-Мы должны развернуться?
ما باید برگردیم؟

-Да.Развернитесь и поезжайте вперед.У светофора поверните направо. Вы не сможете пропустить нужное вам место. .بله. برگردید و مستقیم بروید. سر چراغ قرمز به سمت راست بپیچید. حتماً آدرس را پیدا خواهید کرد

-Большое спасибо. .خیلی ممنون
Она живет в Москве. .او در مسکو زندگی می‌کند
Где она живет? او کجا زندگی می‌کند.
В Москве. .در مسکو
Он был на стадионе. .او در استادیوم بود
Где он был?
او کجا بود؟ На стадионе.
در استادیوم.

Где?
کلمه سئوالی کجا؟ فقط در حالت سکون و نه حرکت برای تعیین جای قرار داشتن مورد استفاده قرار می‌گیرد و با حروف اضافه В-На به معنی در و یا روی می‌آید. این قید در حالت گرامری تخصیص مورد استفاده قرار می‌گیرد. به مثالهایی در این رابطه توجه فرمائید. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید همانطور آنها را به خاطر بسپارید.

В столе – на столе در داخل میز- روی میز В чемодане – на чемодане در چمدان – روی چمدان В конверте – на конверте در پاکت – روی پاکت
Он жил в городе, в деревне, в доме, в квартире… او در شهر، روستا، خانه و آپارتمان زندگی کرد Он был на улице, на площади, на балконе… او در خیابان، میدان و سر بالکن )یا در بالکن( بود Он находился дома, здесь, там, справа, слева, внизу… او درخانه، اینجا، آنجا، سمت راست، سمت چپ و پایین بود
Где ты живешь?
تو کجا زندگی می‌کنی؟
Я живу в Москве, на улице Кедрова, в доме номер 5, на втором этаже.
من در مسکو در خیابان کدروو، درخانه شماره پنج در طبقه دوم زندگی می‌کنم.
Где вы были?
شما کجا بودید؟
Я был в Большом театре на опере.
من نمایش باله‌ای در بالشوی تئاتر را دیدم.
А я был в университете на лекции.
و من سر درس دانشگاه بودم.
Ну а я был дома, сидел с друзьями в комнате и слушал музыку.
و من خانه بودم و با دوستانم در اتاق نشستیم و موسیقی گوش دادیم.
Куда?
کجا؟
و اما این کلمه نیز که به معنی کجاست بصورت تعیین کننده جا ولی در حال حرکت و با افعال حرکتی بکار برده می‌شود و حروف اضافه آن مانندГде، همانВ-На می‌باشد. این کلمه استفهامی در حالت گرامری مفعول صریح می‌آید که باید به تغییرات پسوندها نیز توجه شود. به مثالهایی در این رابطه توجه فرمائید. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید همانطور آنها را به خاطر بسپارید.

Я иду в Большой театр на оперу.
من برای شنیدن اوپرا به بالشوی تئاتر می‌روم.
А я иду в университет на лекцию. و من برای شنیدن سخنرانی به دانشگاه می‌روم.
Ну а я иду домой. .ولی من به خانه می‌روم

Принеси сыру к обеду! Поставь чайник на стол! و حالا متن دیگری را مورد توجه شما قرار می‌دهیم. سعی کنید جملات آن را همانطور که می‌شنوید تکرار کنید و به خاطر بسپارید.

В лесу много грибов. Они бывают под деревьями и кустами. Там также много ягод. В лесу много птиц, бабочек, пчел и божьих коровок. Там много животных: лис, летучих мышей, волков и зайцев. Деревья в лесу зеленые. Они очень большие и крепкие. Их листья зеленые. В полях много цветов. Цветы бывают красные, желтые, белые и голубые.، در جنگل قارچ زیاد است. آنها زیر درختان و بوته‌ها قرار دارند. در آنجا دانه‌های جنگلی هم زیاد هستند. در جنگل پرندگان .پروانه‌ها، زنبور و کفشدوز هم زیاد هست. جانوران دیگر هم هست: روباه، خفاش، گرگ و خرگوش. درختان توی جنگل سبز است آنها خیلی بزرگ و محکم هستند. برگهای آنها سبز است. در دشت و صحرا گلهای زیادی هست. گلها قرمز و زرد و سفید و آبی .هستند

Сколько дней в неделе?
هفته چند روز دارد؟
В неделе 7 дней. .هفته هفت روز دارد
Сколько дней в месяце?
ماه چند روز دارد؟
В месяце 30 или 31 день. .ماه سی روز و سی و یک روز دارد
В году 12 месяцев. В месяце 4 недели. .هر سال 82 ماه دارد. هر ماه 4 هفته
Ночью небо бывает очень темное. Сейчас на небе много серых облаков. .شب، آسمان خیلی تاریک به نظر می‌رسد. الان در آسمان ابرهای خاکستری زیاد هست
Ночью на небе бывает луна. Звезды на небе бывают тоже ночью. .شب ماه در آسمان پدیدار می‌شود. ستارگان هم شبها در آسمان ظاهر می‌شوند
و حالا به قسمت دیگری از شعر « آدم سیاه» نوشته سرگی یسنین، شاعر معروف روس گوش کنید:

"Черный человек! Ты не смеешь этого!
Ты ведь не на службе Живешь водолазовой.
Что мне до жизни
Скандального поэта.
Пожалуйста, другим
Читай и рассказывай".
Черный человек Глядит на меня в упор. نمی‌دانم این درد
یا باد سوت زنان از روی مزرعه خشک و بی حاصل درگذر است یا مثل بیشه در ماه سپتامبر مغزم از درد مستی فرو می‌ریزد

درس پنجاهم

ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک متن و گفتگوی کوتاه توجه فرمائید:

Большой Театр
تئاتر بالشوی
И москвичи, и гости столицы стремятся побывать в Большом театре. .هم مسکویی‌ها و هم مهمانان پایتخت سعی می‌کنند به بالشوی تئاتر بروند
Сегодня в Большом театре идет новый балет «Спартак». Юра и Таня слышали, что это прекрасный балет, и хотят пойти в Большой театр. امروز، باله جدید « اسپارتاک» در بالشوی تئاتر روی صحنه می‌رود. یورا و تانیا شنیدند که این باله خوبی است و می‌خواهند به .بالشوی تئاتر بروند

Диалог
گفتگو
- Таня, ты свободна вечером?
تانیا، تو امروز عصر آزادی؟
- Я хочу пойти в библиотеку. А ты?
من می‌خواهم به کتابخانه بروم، تو چی؟
- У меня есть два билета в театр на балет «Спартак». Ты не хочешь пойти?
من دوتا بلیط باله « اسپارتاک» دارم. می‌خواهی با من بروی تئاتر؟
- На «Спартак»? Конечно, хочу. Я очень люблю балет. А в библиотеку пойду завтра. .باله اسپارتاک؟ البته که می‌خواهم. من خیلی باله دوست دارم. فردا به کتابخانه خواهم رفت
- Прекрасно! Жду тебя у Большого театра. .عالیه! جلوی بالشوی تئاتر منتظر تو خواهم شد
- Хорошо.بسیار خوب.
و حالا معانی لغات و جملات متن:
Москвич
اهل مسکو
гости столицы
مهمانان پایتخت
Гость مهمان
Столица
پایتخت
И москвичи, и гости столицы стремятся побывать в Большом театре
مسکویی‌ها و مهمانان پایتخت سعی می‌کنند به بالشوی تئاتر بروند
Побывать
بودن، رفتن، حضور داشتن Они слышали آنها شنیدند Слышать

و حالا به طرز ساخت کلمات مشتق شده از کلمه « مسکو» توجه فرمائید:
Москва-московский مسکو - مسکویی Московский Кремль کرملین مسکو Московские улицы خیابان‌های مسکو

در این جملات از حالت‌های گرامری استفاده شده‌اند که توجه شما را به آنها جلب می‌کنیم:

در حالت اشاره:
У кого был день рождения?
جشن تولد کی بود؟ У этого студента.
این دانشجو اِ. )مذکر( У этой студентки. این دانشجو اِ. )مونث(
У кого? کی؟ مال کی؟
У моего друга – у нашего друга .دوست من – دوست ما و الی آخر
У твоего друга – у вашего друга
У его (ее) друга – у их друга .بله، من مشغول هستم
Нет, я сейчас свободен. .نخیر، من الان آزاد هستم
Это место занято?
اینجا اشغال شده؟ یا این جا را گرفتن؟
Да, это место занято. .بله، این جا اشغاله
Нет, это место свободно. .نخیر،این جا آزاد است

و حالا متنی در باره سواری با اتوبوس مورد توجه شما قرار می‌گیرد. سعی کنید جملات را به همان شکلی که می‌شنوید به خاطر
بسپارید.
ПОЕЗДКА НА АВТОБУСЕ
سواری با توبوس )سفر با اتوبوس(
-Простите,автобусы здесь останавливаются?
ببخشید، اتوبوس اینجا توقف می‌کند؟
-Да.Большая часть автобусов,отправляющихся в деловую часть города, останавливается здесь. .بیشترین اتوبوس‌هایی که به سمت بخش اداری- کاری شهر حرکت می‌کنند در اینجا توقف می‌کنند
-Мне надо попасть на улицу Бухарина. Мне подходит любой из автобусов,которые здесь останавливаются? من باید به خیابان بوخانووا برسم. می‌توانم سوار هر یک از اتوبوس‌هایی بشوم که در اینجا توقف می‌کند؟
-Вы можете сесть на любой из них, за исключением номера 12. Автобус номер 12 сворачивает на площади Безымянного. .شما می‌توانید سوار هر یک از آنها بشوید، البته به غیر از شماره 82. اتوبوس شماره 82 در میدان بزایمیانووا توقف می‌کند
-Как часто ходят автобусы?
فاصله بین حرکت اتوبوس‌ها چقدر است؟
-Считается,что они придерживаются расписания, которое висит вон там. Но фактически автобусы не всегда ходят по расписанию. فرض می‌شود که آنها بر طبق برنامه‌ای حرکت می‌کنند که آنجا آویزان است. اما در عمل اتوبوس‌ها همیشه سر وقت حرکت .نمی کنند
-Через какие интервалы обычно прибывают автобусы?
در چه فاصله زمانی معمولاً اتوبوس‌ها می‌رسند؟
-Примерно каждые 15 минут. .تقریباً هر 81 دقیقه
Но вам уже не придется ждать. Вон идет автобус.Это номер 5. Он вам подходит. اما شما مجبور نیستید منتظر شوید. اتوبوس دارد می‌آید. این اتوبوس شماره پنج است که به درد شما می‌خورد.
-Билет, пожалуйста. .بلیط لطفاً
-Сколько стоит поездка?
قیمت بلیط چقدر است؟
- 15 рублей.
.روبل15 -Отойдите от дверей. Продвиньтесь. Не мешайте пассажирам при выходе. .از نزدیک در کنار بروید، بروید کنار. مزاحم مسافران موقع خروج نشوید
-Боюсь,как бы мне не пропустить (остановку у) библиотеки. .می ترسم ایستگاه کتابخانه را رد کنم
-Какой именно?
دقیقا کدام ایستگاه؟
- Детской библиотеки. .کتابخانه کودکان
-Ладно.Я вам скажу, когда надо выйти. .باشد. وقتی برسیم شما را خبر خواهیم کرد
Несколько минут позже. .چند دقیقه بعد
-Выходите на следующей остановке.Перейдите затем улицу. Перед вами будет большое здание библиотеки, вы непременно его увидите. .ایستگاه بعدی پیاده شوید. بروید آنطرف خیابان. ساختمان بزرگ کتابخانه را در مقابل خود خواهید دید. حتماً آن را خواهید دید
-Вы не могли бы сказать мне, когда мы подъедем к городскому театру?
شما می‌توانید بگوئید کی به تئاتر شهر می‌رسیم؟
- Это следующая остановка. .ایستگاه بعدی
-Спасибо. .متشکرم
-Продвигайтесь,пожалуйста. .لطفاً بروید کنار
-Много народа ждет у входа. Хватит. Я закрываю дверь. Через пять минут прибудет другой автобус. .خیلی‌ها نزدیک در اتوبوس منتظر هستند. کافیه. در بسته می‌شود. پنج دقیقه بعد اتوبوس دیگری می‌آید
و حالا بخش دیگری از شعر «آدم سیاه» سرگی یسنین شاعر نامدار روس را مورد توجه شما قرار می‌دهیم.
Ночь морозная. Тих покой перекрестка.
Я один у окошка, Ни гостя, ни друга не жду.
Вся равнина покрыта
Сыпучей и мягкой известкой,
И деревья, как всадники, Съехались в нашем саду.

Где-то плачет Ночная зловещая птица.
Деревянные всадники Сеют копытливый стук.
Вот опять этот черный
На кресло мое садится,
Приподняв свой цилиндр И откинув небрежно сюртук.

سوارها پاهای چوبی بر زمین می‌کوبند نگاه کن، نگاه کن این سیاه دوباره در صندلی من لم داده کلاه از سر برگرفته و دکمه‌های کت آزاد کرده گوش کن، گوش کن، به من زل زده خروپف می‌کند

درس پنجاه و یکم

ابتدا متن و گفتگوی کوتاهی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم:

Туристы в Москве
توریستها در مسکو

В Москву приехали иностранные туристы. Они уже бывали в Москве раньше. .توریستهای خارجی به مسکو آمدند. آنها قبلاً نیز به مسکو آمده بودند
Теперь они хотят посмотреть, как изменилась Москва, хотят побывать в новых районах, на новых проспектах и площадях. Они ходят по городу вместе с Анной. حالا آنها می‌خواهند ببینند مسکو تا چه حد تغییر کرده است، می‌خواهند از اماکن و خیابانها و میادین جدید دیدن کنند. آنها .همراه آنا به گردش می‌روند
Вот проспект Новый Арбат. Анна говорит, что это красивый проспект. Туристы видят красивые современные дома, широкие тротуары. Москвичи любят гулять по этому проспекту. آنا می‌گوید این خیابان زیبای کالینین است. توریستها ساختمانهای زیبای مدرن و پیاده روهای عریض را می‌بینند. مسکویی‌ها .دوست دارند در این خیابان گردش کنند

Диалоги
گفتگو

- Скажите, пожалуйста, сколько лет строили этот проспект?
لطفاً بگوئید چند سال برای ساخت این خیابان وقت صرف شد؟
- Два года.
دو سال.
- Какие дома здесь были раньше?
چه جور خانه‌هایی قبلاً در آنجا بودند؟
- Здесь были небольшие старые дома и узкие улицы. .در اینجا خانه‌های کوچک و خیابانهای کم عرض و تنگ وجود داشتند
- Анна, вы живете в центре?
آنا شما در مرکز زندگی می‌کنید؟
- Да, в центре. .بله، در مرکز
- Вы ходите на работу пешком?
شما پیاده سرکار می‌روید؟
- Обычно я хожу пешком, а иногда езжу на автобусе. .معمولاً پیاده می‌روم و گاهی با اتوبوس
معانی لغات و جملات

Раньше
قبلاً Теперь
حالا Район
محله، جا، مکان تعییر می‌کند Раньше – теперь
قبلاً - حالا Широкие улицы – узкие улицы
خیابانهای گشاد – خیابانهای تنگ Предложный падеж
حالت گرامری تخصیص

افعال حرکتی

Идти – ехать
رفتن پیاده و سواره
Он идет в институт.
او به انستیتو می‌رود )پیاده(
Он едет в институт.
او به انستیتو می‌رود )سواره(
Ходить – ездить
رفتن )تکرار(

-Каким именно?
کدام آگهی؟
-Относительно квартиры с двумя спальнями.Сколько составляет квартплата?
آگهی مربوط به آپارتمان دو اتاق خوابه، قیمتش چنده؟
-700 долларов в месяц.Вы также должны внести залог в размере 700 долларов,которые будут вам возвращены, когда вы будете выезжать. Агенство взимает плату, равняющуюся сумме квартплаты за месяц.
700دلار در ماه. شما همچنین باید 766 دلار وثیقه بگذارید که بعد از ترک آپارتمان به شما برگردانده خواهد شد. آژانس نیز مبلغی برابر کرایه یک ماه دریافت می‌کند.

-Арендный договор подписывается?
قرارداد اجاره به امضا می‌رسد؟
-Да.Договор на два года. .بله، برای دو سال
-Когда я смогу посмотреть квартиру?
کی می‌توانم آپارتمان را ببینم؟
-Вы ее сможете осмотреть сегодня же, после трех часов. .شما می‌توانید آن را همین امروز بعد از ساعت 3 ببینید
-В четыре часа вас устраивает?
ساعت چهار مناسب است؟
-Хорошо.Встретимся у входа в квартиру на улице Косыгина, дом номер 5-А. .خوبه. پس جلوی در ورودی ساختمان شما را می‌بینم. خیابان کاسیگینا، خانه شماره 1-آ
- Очень хорошо. Благодарю вас. .عالیه. متشکرم
و حالا از شمادعوت می‌کنیم به اولین بخش مبحثی گوش کنید که طی آن شما با صحبتهای معمولی اهالی مسکو در باره موضوعات مختلف زندگی روزانه آشنا می‌شوید.

То, что мужчина — единственный добытчик в семье, — миф, неоднократно и успешно развенчанный женщинами. Сегодня слабый пол наравне с сильным зарабатывает деньги и занимает руководящие посты. Интересно, а как это отразилось на домашних обязанностях? Поменялось ли семейное разделение труда или по-прежнему удел женщины — плита и половая тряпка, ну а мужчина раз в году забивает свой коронный гвоздь?

Кирилл, 44 года, экономист:

— Мне просто отвратительна позиция, когда мужчина тычет жене в лицо своей зарплатой и заявляет: «Я зарабатываю больше, значит, ты вылизывай дом и готовь еду». Когда люди женятся, они обещают друг другу делить всё пополам, и домашние хлопоты, я уверен, входят в это «всё». Какие у мужчины основания устраивать такую тиранию, если жена работает наравне с ним, но просто меньше зарабатывает? Рабовладельческий строй какой-то. К тому же обеспечивать свою семью — это прямая обязанность любого нормального мужика, а вовсе не козырь в борьбе со своей второй половиной. Если жена готовит и стирает, муж должен помогать с уборкой и детьми. Это нормальный и правильный подход. Другое дело, когда жена — домохозяйка. Естественно, она и
заботится о доме полностью, ведь это — её работа.

حالا دیگر آن دوره پشت سر گذاشته شده است که می‌گفتند مرد تنهانان آور خانه است. زنان طی سالها توانستند خود را به پای مردان برسانند و همراه آنها کار کنند و حتی به مقامهای بالای اجتماعی و سیاسی دست یابند. جالب است بدانیم این روند چه تأثیری بر وظایف خانگی می‌گذارد. آیا در تقسیم بندی کار خانه تغییری رخ داده است یا تمام وظایف خانه، پخت و پز و شستن و روفتن همانطور در سبد کاری زن خانه باقی مانده و یکبار در سال میخی به دیوار کوبیدن تنها وظیفه مرد خانه است؟

برای روشن شدن این موضع هیچ کس به غیر از خود اعضای خانواده نمی‌تواند به آن پاسخ دهد. امروز شما را با اولین نظر و عقیده در این باب آشنا می‌کنیم.

کریل 44 ساله اقتصاددان در اینباره چنین می‌گوید:

برایم قابل تحمل نیست وقتی مرد هی حقوقش را به رخ زنش می‌کشد و می‌گوید: من بیشتراز تو پول در می‌آورم، پس حواست باشه که خانه همیشه تر و تمیز و مرتب و غذا حاضر و آماده باشد.» وقتی دو نفر باهم ازدواج می‌کنند بهم قول می‌دهند که همه چیز را بین خود تقسیم کنند، وظایف خانه هم به نظر من جزو این « همه چیز» است. مرد چه حقی دارد داد و بیداد راه بیاندازد و شلوغ بازی در بیاورد اگر زن پا به پای او کار می‌کند ولی حقوقش کمتر است؟ این را دیگر می‌توان گفت برده داری. علاوه بر آن، تأمین خانواده وظیفه مستقیم هر مرد نرمالی است و نه ورقی در مبارزه با همسرش. اگر زن خانه غذا می‌پزد و لباس می‌شوید، مرد باید در تمیز کردن خانه و مواظبت از بچه‌ها کمک کند. این یک برخورد عادی و درست است. اما اگر زن کار نمی‌کند و خانه دار است، پس طبیعتاً کار خانه می‌شود کار او که باید به انجام برسد.

درس پنجاه و دوم

ابتدا متن و گفتگوی کوتاهی برایتان خوانده می‌شود

Туристы в Москве
توریست‌ها در مسکو

Туристы вместе с Анной идут по проспекту Новый Арбат. Они видят большой магазин. Это
«Московский дом книги». توریستها همراه آنا در خیابان « آربات نو» گردش می‌کنند. آنها مغازه بزرگی را می‌بینند. این « خانه کتاب مسکو» است.

Туристы интересуются русским языком и литературой. Они должны купить учебники, словари и другие книги. Учебники продаются на втором этаже. توریستها به کتابهای زبان روسی و ادبیات جلب توجه می‌کنند. آنها باید کتابهای درسی، لغت نامه و کتابهای دیگری را خریداری .کنند. کتاب‌های درسی در طبقه دوم به فروش می‌رسد
Туристы просят показать им учебники русского языка. Им нравится этот учебник.
Они покупают его. توریستها درخواست می‌کنند کتابهای زبان روسی به آنها نشان داده شوند. آنها از این کتاب خوششان می‌آید. آنها آن را می‌خرند.
Потом туристы идут в другие отделы. Они хотят купить стихи и новые русские песни. بعداً توریستها به قسمتهای دیگر کتابفروشی سر می‌زنند. آنها می‌خواهند کتاب اشعار و ترانه‌های جدید روسی را بخرند.

Чем они интересуются?
آنها به چه چیزی علاقمند هستند؟
Они интересуются русским языком и русской литературой. .آنها به زبان و ادبیات روسی علاقمندند
Диалог
گفتگو

Турист: Скажите, пожалуйста, какие учебники русского языка у вас есть?
توریست: لطفاً بگوئید چه نوع کتاب درسی زبان روسی شما دارید؟
Продавец: Есть учебник для французов, для англичан…
فروشنده: کتابهای هست برای فرانسویان، انگلیسی‌ها...
Турист: Покажите, пожалуйста, учебник для англичан. .توریست: لطفاً کتاب درسی برای انگلیسی‌ها را نشان بدهید
Продавец: Пожалуйста. Вот этот. .بفرمائید. این کتاب
Турист: А русско-английский словарь у вас есть?
توریست: لغت نامه روسی-انگلیسی دارید؟
Продавец: Есть. .فروشنده: بله
Турист: Сколько стоит учебник и словарь?
توریست: کتاب درسی و لغت نامه چقدر قیمت دارد؟ Продавец: Две тысячи рублей.
кому? что?
покупать,-ю,-ешь…,
خریدن ?что
چی را؟
Отдел
بخش، قسمت
чем они интересуются?
آنها به چه چیزی علاقه دارند؟ یا اظهار علاقه می‌کنند و یا توجه دارند؟
آنها با کی در شهر قدم می‌زنند؟ با معلم خوبс новой студенткой
با دانشجوی جدید с хорошей преподавательницей
با خانم معلم خوب افعال

Интересоваться
اظهار علاقه کردن настоящее время صرف این فعل در زمان حال

я интересуюсь - мы интересуемся ты интересуешься - вы интересуетесь он, она интересуется - они интересуются
прошедшее время حالا فرض می‌کنیم که شما می‌خواهید آپارتمانی برای اقامت پیدا کنید.

В поисках квартиры
پیدا کردن آپارتمان
Вот гостиная.- این اتاق پذیرایی.
-Она довольно большая. А как насчет спален?
به اندازه کافی بزرگ است. اتاق خوب چطور؟
-Давайте заглянем (в них). Из окон спален открывается красивый вид на океан. .بیاید نگاهی به آنها بیاندازیم. از پنجره اتاق خوابها منظره زیبایی به دریا جلوی چشم باز می‌شود
-Сколько тут стенных шкафов?
چند تا کمد تو دیواری اینجاهست؟
Два шкафа для одежды,один для белья.- دوتا کمد برای لباس و یکی برای وسایل خواب، ملافه و غیره.
-А где ванная? حمام کجاست؟

-Имеются душ и ванна.Теперь пойдем на кухню.Как вы видите, кухня (вполне) современная. В ней новые раковина и плита.Имеется место для посудомоечной машины.Вам нравится квартира?
در اینجا هم دوش هست و هم وان. حالا برویم به آشپزخانه. همانطور که می‌بینید بخوبی مدرن است. ظرفشویی و گاز نو دارد. جایی هم برای نصب ماشین ظرفشویی دارد. شما از این آپارتمان خوشتان آمده است؟

-Да.К сожалению, квартирная плата довольно высокая. .بله. اما متأسفانه مبلغ اجاره آن گران است
-В этом районе вы не найдете более дешевых квартир. .در این محله شما آپارتمان ارزانتری پیدا نخواهید کرد
Подумаю.Спасибо.- متشکرم. فکر می‌کنم بعد خبرتان می‌کنم.
-Пожалуйста. .هرطور مایلید
(Спустя два дня). بعد از گذشت دو رو
-Я хотел бы снять квартиру, которую вы мне показывали позавчера.Она еще свободна?
من می‌خواستم آپارتمانی را که پریروز به من نشان دادید اجاره کنم. آپارتمان هنوز آزاد است؟
-Да. .بله
-Я снимаю квартиру.Она мне нравится.
من آن را می‌گیرم )کرایه می‌کنم(. من از آن خوشم آمده است.
-Хорошо.Арендный договор вы можете подписать в моем кабинете.
بسیار خوب. سند اجاره را در دفتر من می‌توانید امضا کنید.

و حالا از شمادعوت می‌کنیم به دومین بخش مبحثی گوش کنید که طی آن شما با صحبتهای معمولی اهالی مسکو در باره موضوعات مختلف زندگی روزانه آنها آشنا می‌شوید
Евгений, 36 лет, электрик:

— Вы можете себе представить мужчину, который регулярно моет в квартире пол? Вот и я не могу. И никогда не мою. Потому что считаю, что такие вещи, как мытьё полов, стирка, глажка и перемена подгузников детям, — работа женская. У мужчины в семье должны быть свои, но совершенно другие обязанности. Я чиню то, что вышло из строя, выношу мусор, иногда готовлю, занимаюсь нашей машиной. Но чтобы я когда-нибудь взял тряпку в руки?!

یوگنی 36 ساله مهندس برق.

شما می‌توانید مردی را تصور کنید که بطور منظم کف آپارتمان را دستمال می‌کشد؟ من که نمی‌توانم چنین چیزی را تصور کنم. هیچوقت هم دست به چنین کاری نمی‌زنم. چون معتقدم که کارهایی مثل کف اتاق را تمیز کردن، رخت شستن و اتو کردن و عوض کردن بچه اینها کارهایی است که خانم خانه باید انجام بدهد. مرد خانه باید از وظایف دیگری برخوردار باشد . مثلاً من وسیله‌ای را که خراب شده تعمیر می‌کنم، آشغال‌ها را بیرون می‌برم، گاهی غذایی می‌پزم و به اتومبیل می‌رسم. ولی اینکه دستمال بگیرم دستم و کف اتاق را تمیز کنم، هرگز!

درس پنجاه و سوم

ابتدا متنی مورد توجه شما قرارداده می‌شود. گوش کنید و سعی کنید معانی و ساخت گرامری جملات را به خاطر بسپارید.

Новый год
سال نو

Скоро Новый год. Новый год считается семейным праздником. Новый год обычно встречают дома вместе с родными и друзьями. Существует традиция: перед Новым годом во многих домах ставят красивые елки. Их украшают елочными игрушками и разноцветными маленькими лампочками.
Новогоднюю елку можно увидеть в эти дни не только в квартире, но и в магазине,на .площади,в театре, на стадионе بزودی سال نو فرا می‌رسد. سال نو یک جشن خانوادگی به حساب می‌آید. سال نو را معمولاً در خانه در کنار خویشاوندان و دوستان برگزار می‌کنند. چنین سنتی وجود دارد: قبل از سال نو در خانه‌های زیادی درخت‌های کاج زیبا گذاشته و آنها را با عروسکها و لامپ‌های کوچک رنگارنگ تزیین می‌کنند. کاج سال نو را می‌توان نه فقط در آپارتمانها بلکه مغازه‌ها و میادین، تئاترها و استودیوم‌ها دید.

Чем украшают елку?
با چی کاج را تزیین می‌کنند؟
Елку украшают елочными игрушками. کاج را با عروسکها و یا اسباب بازیهای کاج تزیین می‌کنند.

Диалог
گفتگو

Юра: Таня, приходи к нам встречать Новый год. .یورا: بیا خانه ما، سال نو را برگزار کنیم
Таня: Спасибо. Я с удовольствием приду. .تانیا: ممنونم با کمال میل
Юра: Мои родители будут очень рады. Наташа, Володя и Виктор тоже придут. .یورا: والدینم خیلی خوشحال خواهند شد. ناتاشا، والودیا و ویکتور هم خواهند آمد
Таня: Да? Это очень хорошо. А елку ты уже купил?
تانیا: راست می‌گی؟ عالیه. کاج را خریدی؟
Юра: Купил. Елка большая и красивая. Таня, мы будем тебя ждать. Приходи! !یورا: خریدم. کاج بزرگ و زیبایی هست. تانیا ما منتظر تو خواهیم شد. حتماً بیا
Таня: Хорошо, хорошо. Я приду! !تانیا: باشه، باشه. حتماً می‌آیم

Слова и выражения
لغات و اصطلاحات

Скоро
بزودی

маленький,-ая,-ое,-ие کوچک با پسوندهای مذکر، مونث، خنثی و جمع
новогодний,-яя,-ее,-ие
سال نو با پسوندهای مذکر، مونث، خنثی و جمع
не только в квартире, но и… نه فقط در آپارتمان، بلکه در...هم Приходи
بیا!
Приходи(те) к нам в гости!

حالت اشاره چنین است:
Чем вы будете украшать елку?
با چی درخت کاج را تزیین خواهید کرد؟ Я буду украшать елку этими игрушками.
با این اسباب بازی‌ها درخت کاج را تزیین خواهم کرد.

С кем?
با کی؟
с моими друзьями - нашими друзьями با دوستان خودم- با دوستان خودمان و الی آخر.
с твоими друзьями - с вашими друзьями с его (е) друзьями - с их друзьями

На многих площадях можно увидеть красивую елку. .در میادین زیادی می‌توان درخت کاج زیبا را دید

و حال گردشی در سوپرمارکت می‌کنیم. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید جملات را به همان شکلی که می‌شنوید به خاطر بسپارید:

В СУПЕРМАРКЕТЕ
در سوپرمارکت یا فروشگاه بزرگ

- У тебя есть список покупок?
لیست خرید را داری؟ یا با خودت آوردی؟
-Да, он у меня в кармане. Я возьму тележку.Мы будем покупать вместе.Нам нужен порошок для стирки. .بله. توی جیبم هست. چرخ خرید را برمی دارم. ما باهم خرید خواهیم کرد. ما پودر رختشویی لازم داریم

-Коробка большого размера слишком дорогая?
جعبه بزرگ خیلی گران است؟

-Ничуть.Имеет смысл покупать большую коробку порошка.Так ты экономишь деньги. .اصلاً. بهتره جعبه بزرگ خریداری شود. به این ترتیب، تو در پولت صرفه جویی می‌کنی

-Надо обращать внимание не только на цену расфасованного продукта,но также на цену товара по весу и объему.Дешевле покупать в более крупной расфасовке, особенно, если эти товары предназначены для длительного пользования. باید نه فقط به قیمت روی بسته بندی توجه کرد، بلکه همچنین به قیمت جنس، در ازای هر کیلو و وزن آن توجه داشت. بسته .های بزرگتر ارزانتر تمام می‌شوند، به ویژه اگر این جنس برای استفاده طولانی در نظر گرفته شده باشد
Я запомню это.Что там идет дальше по списку?- متوجه شدم. این نکته را به خاطر خواهم سپرد. خوب، جنس بعدی توی لیست چیه؟
-Апельсиновый сок. .آب پرتقال
-Тут столько разных сортов! !آه، چه قدر زیادند
-Самый дешевый тот, на котором стоит марка магазина.Качество такое же, но цена немного ниже. .ارزانترین، آن جنسی است که علامت مغازه روی آن باشد. کیفیت همان است ولی قیمت کمی ارزانتر است
-Большие супермаркеты производят и другие продукты под своей собственной маркой?
سوپرهای بزرگ محصولاتی با علائم خود نیز تولید می‌کنند؟
-Да.Всегда надо выбирать товары,на которых стоит марка магазина.Такие сорта дешевле. .بله. همیشه باید جنسی را انتخاب کرد که علامت مغازه روی آن است. چنین نوع اجناسی ارزانتر هستند
-Как насчет яблок?
سیب‌ها کجا هستند؟
-Яблоки в восьмом ряду.
در ردیف هشتم.
-Сколько они стоят?
قیمتشان چقدر است؟
-1кг яблок стоит 64 рубля. .یک کیلو سیب 64 روبل قیمت دارد
-Что еще нам нужно?
دیگر چی لازم داریم؟
-Пойдем к мясному прилавку. .بریم به قسمت گوشت
-Хорошо.Я думаю,что нам нужно купить курицу и телятину.Я возьму и то, и другое. .بسیار خوب. فکر کنم باید مرغ و گوشت گوساله بخریم. من هر دوی آنها را می‌خرم
-Не забудь посмотреть на дату на этикетке. .یادت نرود به تاریخ روی برچسب توجه کنی
-Здесь указано 23-е февраля для курицы и 22-е для телятины. .اینجا روی مرغ نوشته 23 فوریه و روی بسته بندی گوساله نوشته 22 فوریه
-Что значит эта дата(на этикетке)?
تاریخ روی بسته بندی چه معنی‌ای دارد؟
-На этикетке указана дата, после которой магазин не должен продавать этот продукт. .روی برچسب تاریخی نوشته شده که بعد از آن مغازه نباید این جنس را بفروش برساند
- На каких продуктах питания указывается дата?
روی کدام محصولات غذایی تاریخ نوشته شده است؟
-Дата должна быть указана на всех скоропортящихся продуктах. .تاریخ باید روی تمام محصولاتی که زود فاسد می‌شوند وجود داشته باشد
-Ты опытный покупатель. Что еще нам нужно?
تو خریدار واردی هستی. دیگر چی لازم داریم؟
- Я проверю по списку. Нам нужны полкило масла, сметана и яйца.Молочные продукты в третьем ряду. .صبر کن نگاهی به لیست بیاندازم. نیم کیلو روغن، خامه و تخم مرغ لازم داریم، مواد لبنیاتی در ردیف سوم است
-Хорошо.Вот яйца.Я предпочитаю несоленое масло. Возьми,пожалуйста. .خوب. این هم تخم مرغ. من روغن بی نمک را ترجیح می‌دهم. لطفاً یکی بردار
-Я взял масло и сметану. Теперь мы купим кофе. Это в пятом ряду. .من کره و خامه را برداشتم. حالا قهوه می‌خریم. قهوه در ردیف پنجم است
-Я вырезала из газеты объявление.Они рекламируют растворимый кофе по сниженным ценам. .من از توی روزنامه آگهی را جدا کردم که نسکافه ارزان را تبلیغ می‌کرد
-Возьми (банку)кофе, который указан в объявлении.Это все,что нам нужно.Теперь пойдем к кассе. قوطی قهوه‌ای را بردار که در آگهی از آن نام برده شده است. این‌ها همه چیزهایی هستند که ما لازم داریم. حالا می‌رویم به .صندوق

و حالا از شمادعوت می‌کنیم به دومین بخش مبحثی گوش کنید که طی آن شما با صحبتهای معمولی اهالی مسکو در باره موضوعات مختلف زندگی روزانه آنها آشنا می‌شوید.

Антон, 33 года, инженер:
— В нашей семье нет каких-то исключительно женских или же мужских обязанностей. Мы делаем всё вместе. Тот, кто возвращается с работы первым, готовит еду, другой, соответственно, моет посуду. Если жена стирает, я глажу, и наоборот. Она моет полы, я ванну. Естественно, если кто-то из нас устал или занят, другой не станет его заставлять. Мы во всём стараемся помогать друг другу, и это, на мой взгляд, залог наших долгих и, не побоюсь сказать, счастливых отношений. Ведь многие молодые семьи
разрушаются именно из-за быта и пресловутых домашних обязанностей.

آنتون مهندس سیمای یک مرد ایده آل خانه را به تصویر می‌کشد .
در خانه ما هیچگونه وظیفه خاص مردانه و زنانه وجود ندارد. ما همه کارها را باهم انجام می‌دهیم. کسی که زودتر از سر می‌آید غذا درست می‌کند و کسی که دیرتر آمده ظرفها را می‌شورد. اگر همسرم رخت می‌شورد من آنها را اتو می‌کنم و برعکس.
او زمین را دستمال می‌کشد من وان حمام را می‌شورم. البته اگر یکی از ما بعد از بازگشت از سر کار خسته است دیگری او را مجبور به انجام کاری نمی‌کند. ما سعی می‌کنیم در هر کاری به یکدیگر کمک کنیم، به نظرم چنین برخوردی نسبت به یکدیگر تضمین کننده رابطه طولانی و سعادتبار است. آخر خانواده‌های جوان زیادی همانا به خاطر انجام وظایف توی خانه از هم فرو می‌پاشند.

درس پنجاه و چهارم

امروز ابتدا نمونه‌هایی از زمان را مود توجه شما قرار می‌دهیم. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید به خاطر بسپارید.

Время

25دقیقه به سه مانده و الی آخر

2:40 2 часа 40 минут без двадцати три
2:45 2 часа 45 минут без пятнадцати три
2:50 2 часа 50 минут без десяти три
2:55 2 часа 55 минут без пяти три
حالات فاعلی و اضافه ردیف عددی
Именительный и родительный падежи порядковых числительных.

طرز پرسیدن ساعت:
- Извините, не (под)скажете, сколько времени?
ببخشید لطفاً بگوئید ساعت چنده؟
[- Извините, вы время не (под)скажете?] [- Извините, вы не (под)скажете, который час?] که معنی این دو جمله هم می‌شود: لطفاً بگوئید ساعت چند است؟
20 минут пятого. - .1 بیست دقیقه از چهار گذشته.
4 часа 40 минут. - .2 20دقیقه به پنج مانده یا 46 دقیقه از 4 گذشته. به مثالهای دیگری در این موضوع توجه کنید:
1. Я поехал на работу в 7 часов утра.
من ساعت 7 صبح سر کار رفتم )سواره(
2. Он приехал домой поздно - в 3 часа ночи.
او دیر به خانه آمد- سه نیمه شب )سواره(
3. Она пошла в университет в 7:30. .او )مونث( ساعت هفت ونیم به دانشگاه رفت
4. Я подошёл к кинотеатру в 18:50.
من ساعت شش و نیم به سینما رسیدم.
5. Мы ушли с работы в 17:20. .ما ساعت پنج و 2 دقیقه از سر کار رفتیم
6. Я вышел из дома в 12:30. من ساعت دوازده ونیم از خانه بیرون رفتم.
7. Мы работаем с 9:00 до 17:00. Перерыв на обед с 12:00 до 13:00. .83 ما از ساعت 8 تا پنج کار می‌کنیم. وقت ناهار از ساعت 82 تا
8. Наше занятие начинается в 19:00 и заканчивается в 20:00.
درسهای ما ساعت هفت عصر شروع و ساعت هشت شب به پایان می‌رسد.
9. Мы занимаемся с 19:00 до 20:00. .ما از ساعت هفت تاهشت درس می‌خوانیم
10. С 8:30 до 20:30 я был в университете.
از ساعت هشت و نیم صبح تا هشت ونیم شب من در دانشگاه بودم.
С 8:30 до 14:00 я был на лекциях, потом обедал, а потом с 15:00 до 20:30 занимался в библиотеке. از ساعت هشت ونیم تا دو بعدازظهر من سر درس بودم، بعداً ناهار خوردم و بعد از ساعت سه بعدازظهر تا هشت و نیم در کتابخانه به درسها پرداختم.
11. Магазин открывается в 10:30 и закрывается в 20:30. .مغازه ساعت ده و نیم باز و ساعت هشت ونیم بسته می‌شود

ПОКУПКА ОДЕЖДЫ
خرید لباس

-Вы можете мне помочь?
شما می‌توانید به من کمک کنید؟
-Да. В чем дело?
بله. مشکلتان چیست؟
-Мне нужен фланелевый костюм 40 размера. .من به کت و شلوار فلانل اندازه 46 احتیاج دارم
-Какого цвета?
چه رنگی؟ چه رنگی؟
-Желтые и белые. .زرد و سفید
-Они вот здесь. .آنها اینجا هستند
-Из какого материала (блузки)?
جنس بلوزها چیست؟
-Поровну из хлопка и синтетики. .بطور مساوی نخ و سنتتیک
-Эта белая блузка мне нравится. Я хотела бы ее примерить. .من از این بلوز سفید خوشم آمد. دلم می‌خواهد آن را پرو کنم
-Примерочная налево. .اتاق پرو سمت چپ است
-Думаю, что блузка сидит хорошо. .فکر کنم این بلوز بهم می‌یاد
-Очень хорошо, госпожа. Вы будете платить наличными или по кредитной карточке? .خانم، خیلی خوب است. شما نقد می‌پردازید یا با کارد اعتباری
-Я хотела бы выписать чек.
می خواستم چک بنویسم.
-Нам нужно хотя бы одно удостоверение личности. .حداقل یک کارت شخصی نشانمان بدهید
-Вот мои водительские права. .بفرمائید، گواهینامه رانندگی
-Хорошо мы примем ваш чек. .بسیارخوب، چک شما را قبول می‌کنیم

-Это красивые туфли. Какие цвета у вас есть?
اینها کفش‌های قشنگی هستند. چه رنگهای دارید؟
-Сейчас у нас есть такие туфли коричневого и черного цвета. .الان از این نوع کفشها رنگ قهوه‌ای و سیاهش را داریم
Вы можете мне показать черные туфли на среднем каблуке?- می‌توانید کفشی به رنگ سیاه با پاشنه نه چندان بلند )متوسط( به من نشان بدهید )یا برایم بیاورید(؟
-Туфли этого фасона у нас есть на высоком,низком и среднем каблуке. Одну минуту. Я вам принесу пару,которую вы хотели посмотреть. .از این نوع کفش‌ها ما پاشنه کوتاه، متوسط و بلند داریم. یک دقیقه صبر کنید. من جفتی را می‌آورم که شما خواستید ببینید
-Вчера я купила эту юбку. Я хотела бы вернуть ее и получить деньги. .دیروز این دامن را خریدم، می‌خواستم آن را برگردانم و پولش را بگیرم
-Вы принесли чек?
قبض خرید را آوردید؟
-Да. .بله
-Вы получите деньги в комнате208, на втором этаже. .شما می‌توانید پول را در اتاق 261 در طبقه دوم دریافت کنید


خوب اگر یادتان باشد بخشی را آغاز کردیم که عنوان آن چنین است: « کی باید ظرف بشوید؟» که به آشنایی با نظرات زوج‌های روسی در باره موضوعات مختلف اختصاص دارد. امروز بخش دیگری از آن را مورد توجه شما قرار می‌دهیم.
و حالا برویم ببینیم اولگا 38 ساله حسابدار در این باره چه نظری دارد.

Ольга, 39 лет, бухгалтер:
— То, что женщина может зарабатывать ничуть не меньше, чем её муж, совершенно не даёт ей никакого права снимать с себя домашние обязанности. Ведь изначально женщина, как бы это банально ни звучало, хранительница домашнего очага и мать.
Хорошая жена — та, кто может совместить свою работу и дом. Я сейчас не говорю о тех бизнес-леди, которые могут позволить себе домработницу, я говорю об обычных россиянках среднего достатка. Так вот, несмотря на то что они, как и их мужья, заняты, я всё-таки считаю, что стирка, готовка, уборка и прочее по-прежнему должны оставаться исключительно женскими обязанностями. Да и вообще, мне лично не понравится мужчина в фартуке с половой тряпкой в руках. Своего мужа я привыкла видеть сильным, волевым человеком, который принимает решения, а не хлопочет по хозяйству. Весь
дом на мне, и я, поверьте, отлично с этим справляюсь.

اولگا 38 ساله حسابدار می‌گوید:
اینکه زن خانه می‌تواند بیشتر و یا به همان میزان شوهرش دستمزد داشته باشد اصلاً دلیلی بر آن نیست که خودش را از انجام وظایف خانه خلاص کند. آخر هر چند ممکن است پیش پاافتاده به نظر برسد، اما زن قبل از هر چیز حافظ اجاق خانه و مادر است. زن خوب، کسی است که قادر باشد کار بیرون و خانه را درهم ادغام کند. من الان در باره آن بیزنس لیدی‌ها صحبت نمی‌کنم که می‌توانند خدمتکاری برای انجام کارهای خانه آشان استخدام کنند . من در باره خانواده‌های سطح متوسط روس حرف می‌زنم. با وجود اینکه این خانمها مثل شوهرانشان مشغولیت کاری دارند معتقدم که لباس شستن و غذا پختن و تمیز کردن خانه و دیگر کارهای خانه می‌بایست از وظایفی باشد که فقط او باید انجامشان بدهد. کلاً من اصلاً خوشم نمی‌آید مرد خانه را با پیش بند و دستمال در دست ببینم. من عادت کردم شوهرم را مردی قوی و با اراده ببینم که تصمیم می‌گیرد و فکرش را گرفتار کارهای خانه نمی‌کند. انجام تمام کارهای خانه به گردن من است و باور کنید که بخوبی از عهده همه کارها برمی آیم.

درس پنجاه و پنجم

ابتدا متنی مورد توجه شما قرار داده می‌شود. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید طرز ساخت جملات را به خاطر بسپارید.

Новый год
سال نو

В России Новый год встречают 31 (тридцать первого) декабря. Вечером за праздничным столом собираются родные и друзья. Зажигаются елки. По радио и по телевизору обычно бывает интересный праздничный концерт. در روسیه سال نو 38 ماه دسامبر جشن گرفته می‌شود. شب خویشاوندان و دوستان دور میز جشن جمع می‌شوند. چراغهای .درخت کاج روشن می‌شود. کنسرت‌های جالب جشن معمولاً از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود

Ровно в 12 (двенадцать) часов открывают шампанское, поздравляют друг друга с Новым годом и желают счастья и успехов в Новом году. درست سر ساعت 82 شامپاین را باز می‌کنند و سال نو را به یکدیگر تبریک می‌گویند و برای هم آرزوی سعادت و موفقیت در سال .نو می‌کنند

Когда (какого числа) встречают Новый год в России?
کی، در چه تاریخی سال نو در روسیه جشن گرفته می‌شود؟
В России встречают Новый год тридцать первого декабря. .در روسیه، سال نو 38 ماه دسامبر جشن گرفته می‌شود
Когда (в котором часу) поздравляют друг друга с Новым годом?
کی، در چه ساعتی سال نو را به یکدیگر تبریک می‌گویند؟
В двенадцать часов поздравляют друг друга с Новым годом. .ساعت 82 شب آنها سال نو را بهم تبریک می‌گویند

Диалог
گفتگو

Таня: Наташа, где мы встретимся?
تانیا: ناتاشا کجا همدیگر را خواهیم دید؟
Наташа: У Большого театра. Мы с Володей будем ждать тебя в 10 (десять) часов. . ناتاشا: کنار تئاتر بالشوی. من و والودیا در ساعت ده منتظرت خواهیم بود
Таня: Хорошо. .تانیا: بسیار خوب
Наташа: Я предлагаю пойти пешком и посмотреть на праздничные улицы.
ناتاشا: من پیشنهاد می‌کنم قدم بزنیم و خیابانهای چراغانی شده را تماشا کنیم.
Таня: С удовольствием. Я очень люблю московские улицы в новогодний вечер.
تانیا: با کمال میل. من خیلی از خیابانهای مسکو در شب سال نو خوشم می‌آید .

Слова и выражения

кому? чего?
برای کی؟ چه چیزی را؟ какого числа? چه تاریخی؟
в котором часу?
چه ساعتی؟ ,встретиться ملاقات کردن، دیدار کردن

بیست و دوم سپتامبر Когда (в котором часу)?
کی ) در چه ساعتی(؟ Я пришел домой в два часа.
من ساعت دو به خانه آمدم.
….
в пять часов.
در ساعت پنج
Я пришел домой в час.
من ساعت یک به خانه آمدم.

امیدواریم اسامی رنگها و جانوران به زبان روسی یادتان نرفته باشد. بهرحال متنی که برایتان خوانده می‌شود تکرار دیگری است برای یادآوری آنها و حالات گرامری زبان روسی.

Какого цвета твой карандаш? Мой карандаш зеленый. Покажите мне вашу синюю рубашку! Дайте мне ее серое платье! Папа, где красный флаг? Те белые колокольчики серебряные. У меня есть черная курица, ее цыплята желтые.
چنگالهای ببر خیلی تیز است.
Коза, коза. Дай мне свою шубу! !بز، بز، پوستت را به من بده
Ха!ха! разбежалась! !ها!‌ها! پیاده شو باهم بریم
Как его зовут?
اسمش چیه؟
Кики.
کیکی
Кто это?
کیه؟
Кики-старый ослик. Он очень слабый. .کیکی، اسم خر کوچولوی پیری است که خیلی ضعیفه
Где он?
کجاست؟
Ослик под деревом. خر کوچولو زیر درخت ایستاده است.
Я вижу много овец под теми большими вечнозелеными кустами. .من گوسفندهای زیادی زیر بوته‌های همیشه سبز دیدم
Мама, смотри, мое блюдце с медом полно муравьев. .مامان، نگاه کن، نعلبکی عسلم پر از مورچه شده است
Вы не должны плавать в реке, если не умеете. .اگر شنا بلد نیستید، نباید در رود شنا کنید
Утки и утята любят плавать в прудах. Эта собака хитра, как лиса. مرغابی‌ها و بچه‌هایشان دوست دارند در برکه‌ها شنا کنند. این سگ مثل روباه فریبکار است.
Эти груши и те апельсины очень сочные. .این گلابی‌ها و پرتقال‌ها خیلی آبدار هستند
Какое большое фруктовое дерево! !چه درخت بزرگ میوه ای
Оно полно персиков. .پر از هلوست
Этот виноград довольно хороший. .این انگورها خوب هستند
Чьи это сливы?
این آلوها مال کیست؟
.Мои مال من است.
Посмотрите на того охотника! Он ест мои сливы! !به آن شکارچی نگاه کن! دارد آلوهای مرا می‌خورد
شنوندگان گرامی، درس پنجاه و پنجم زبان روسی در اینجا به پایان می‌رسد. خدانگهدارتان!
!До свидания

درس پنجاه و ششم

ابتدا متنی برای شماخوانده می‌شود. لطفاً گوش کنید، تکرار کنید و به ساختار گرامری جملات توجه فرمائید.

Зимние каникулы
تعطیلات زمستانی

В конце января и в начале февраля бывают зимние студенческие каникулы. .اواخر ماه ژانویه و اوایل ماه فوریه تعطیلات زمستانی دانشجویان است
Они продолжаются две недели. После каникул начинается второй семестр. .این تعطیلات دو هفته طول می‌کشد. پس از تعطیلات ترم دوم شروع می‌شود Наташа решила поехать к дяде в Петербург. Она пригласила свою подругу Таню и своего друга Юру поехать вместе с ней. ناتاشا تصمیم گرفت به پطربورگ به نزد عمویش برود. او تانیا، دوست دختر و یورا دوست پسر خود را دعوت کرد باهم به آنجا .بروند
Они купили льготные билеты на поезд и 24 (двадцать четвертого) января поехали в Петербург. Юра взял с собой фотоаппарат. .آنها بلیط دانشجویی خریدند و 24 ماه ژانویه به پطربورگ رفتند. یورا دوربین را همراه خود برد
Когда начинается второй семестр?
ترم دوم کی شروع می‌شود؟
Второй семестр начинается после каникул. .ترم دوم بعد از تعطیلات شروع می‌شود
Диалог
گفتگو

Наташа: Таня, хочешь поехать в Петербург на каникулы?
ناتاشا: تانیا می‌خواهی برای تعطیلات به پطربورگ بروی؟
Таня: С удовольствием. А где мы будем жить?
تانیا: با کمال میل. کجا زندگی خواهیم کرد یا اقامت خواهیم کرد؟
Наташа: У моего дяди. Юра тоже поедет вместе с нами.
ناتاشا: خانه عمویم. یوراهم با ما می‌رود،
Таня: Хорошо. Поедем на поезде?
تانیا: بسیار خوب. با قطار می‌رویم؟
Наташа: Да. Ты знаешь, для студентов продаются льготные билеты.
ناتاشا: بله، می‌دانی برای دانشجویان بلیطها با تخفیف است،
Таня: Вот хорошо! Какого числа мы поедем?
تانیا: عالیه! چه تاریخی می‌رویم؟
Наташа: Двадцать четвертого вечером.
ناتاشا: بیست و چهارم شب،

Слова и выражения لغات و اصطلاحات


кого?
از کی، کی را؟
вместе с ней
همراه او льготные билеты
بلیط با تخفیف
поезд, –поезда
قطار - قطارها взять с собой,
بردن با خود возьму, возьмешь… می‌برم، می‌بری که سئوالات این فعل می‌شود:
Неодушевленные существительные
اسامی بی جان

в.п. = им.п. مفع ول صریح – حالت فاعلی Одушевленные существительные
اسامی جاندار

в.п. = р.п.
مفعول صریح – حالت اضافه، ملکی
что?
кого?
в.п. = им.п.
в.п. = р.п.
что? кого? Я вижу книгу.. .من کتاب را می‌بینم
Я вижу подругу. من دوستم را می‌بینم )در اینجا منظور دوست دختر است(
Я знаю эту дорогу. من این راه را می‌شناسم، یا بلدم.
Я знаю эту студентку. .من این دانشجو را می‌شناسم
Преподаватель взял с собой маленькую карту. .معلم نقشه کوچکی را با خود برداشت
Преподаватель взял с собой новую студентку. .معلم دانشجویی )دختر( جدیدی را همراه خود آورد

Я пойду к своему брату. .من به نزد برادرم می‌روم

В.п. مفعول صریح Я люблю своего брата.
من برادر خودم را دوست دارم.
Т.п.
معیت
با ما با شما с ними
با آنها
Когда?
کی، چه وقت؟
Когда студенты пойдут на выставку?
دانشجویان کی به نمایشگاه می‌روند؟
Студенты пойдут на выставку после урока. .دانشجویان بعد از درس به نمایشگاه می‌روند
Когда Наташа будет заниматься? ناتاشا چه وقت درس خواهد خواند؟ درس را حاضر خواهد کرد؟
Наташа будет заниматься после прогулки. ناتاشا بعد از گردش یا قدم زدن درسها را حاضر خواهد کرد.

Предлог для.
حرف اضافه برای

Для кого вы купили эти книги?
برای کی این کتاب را خریدید؟
Я купил эти книги для своего брата
من این کتاب را برای برادرم خریدم.
для своей учительницы. .برای خانم معلمم
خوب اگر یادتان باشد بخشی را آغاز کردیم که عنوان آن چنین است: « کی باید ظرف بشوید؟» که به آشنایی با نظرات زوج‌های روسی در باره موضوعات مختلف اختصاص داشت. امروز بخش دیگری از آن را مورد توجه شما قرار می‌دهیم.
در برنامه قبلی شما را با نظرات یوگنی و آنتون در اینباره آشنا کردیم و حالا برویم ببینیم اولگا 38 ساله حسابدار و پولینا 24 ساله مشاور فروش در این باره چه نظری دارند.

Полина, 24 года, продавец-консультант:

— Главная обязанность моего молодого человека — не мусорить или хотя бы постараться не делать этого. Все мои попытки приучить его к созидательному домашнему труду не принесли никаких положительных результатов. После того как мой благоверный мыл посуду, мне всё приходилось перемывать. Он просто не мог понять, зачем тарелки споласкивать с обеих сторон, если мы всё равно едим только с одной. О том, чтобы он вытер пыль и пропылесосил, не могло быть и речи. Во-первых, он всё делал ужасно небрежно и неаккуратно, а во-вторых, мне приходилось тратить столько времени на уговоры, что проще было сделать всё самой. Зато, чувствуя свою вину из-за минимального участия в хозяйственных делах, он не устаёт баловать меня маленькими приятными подарками. Так что букеты цветов и всевозможные сюрпризы в нашем доме не редкость, а вполне обычное явление.
پولینا 24 ساله مشاور فروش می‌گوید:

درس پنجاه و هفتم

ابتدا متنی در رابطه شغل و حرفه مورد توجه شما قرار می‌دهیم. گوش کنید، توجه فرمائید و سعی کنید جملات را تکرار کرده و همانطور که می‌شنوید آنها را به خاطر بسپارید.

ВАКАНТНАЯ ДОЛЖНОСТЬ
مقام خالی )آگهی استخدام(

Парвиз смотрел телевизор, когда зазвонил телефон.Звонил его русский друг
Виктор. پرویز تلویزیون نگاه می‌کرد که تلفن زنگ زد. دوست روسی‌‌اش ویکتور زنگ زد.
- Парвиз,ничего,что так поздно звоню?
عیب نداره، اشکالی نداره که اینقدر دیر زنگ زدم؟
-Конечно,нет. Я смотрел телевизионную передачу.Как дела?
البته که نه. من برنامه تلویزیونی تماشا می‌کردم. چطوری؟
-Все в порядке.Я звоню так поздно, потому что у меня для вас хорошие новости.Час тому назад я говорил с приятелем.Он- член совета директоров компании «Зима-лето". Им срочно нужен программист. Они ищут специалиста в этой области.Я рассказал приятелю о вас. Он хочет знать,сможете ли вы завтра прийти на интервью. Вам не следовало бы упускать такую возможность.
همه چیز خوب است. دیروقت زنگ زدم، چون خبر خوبی برای شما دارم. یکساعت پیش با رفیقم، یا دوستم صحبت کردم. او عضو شورای مدیران « کمپانی زیما - لیتو» است.آنها خیلی سریع احتیاج به یک برنامه نویس دارند. آنها دنبال یک متخصص در این رشته می‌گردند. من در باره شما برای دوستم تعریف کردم. او می‌خواهد بداند شما فردا می‌توانید برای مصاحبه بروید. بهتره چنین شانسی را از دست ندهید.

-Вы совершенно правы, Виктор. Я с вами полностью согласен.Понимаю,что мне следует пойти на интервью. Но как мне быть с моей работой на бензоколонке? کاملاً حق با شماست، ویکتور. من کاملاً با شما موافق هستم. می‌فهمم که باید برای مصاحبه بروم. اما با کارم در پمپ بنزین
چکار کنم؟

-Да бросьте вы! Не говорите им, куда вы идете. Скажите начальнику, что у вас личные дела. Обещайте ему отработать пропущенное время. .ولش کن، بابا! نگو کجا می‌ری. به رئیست بگو که کار شخصی دارید. قول بدهید که وقت غیبت را اضافه کاری خواهید کرد

- Это разумно. Но я немного боюсь этой встречи из-за слабого знания русского языка. .حرفتان عاقلانه است. اما من به خاطر روسی ضعیفم یک کمی از این ملاقات می‌ترسم

-Не беспокойтесь на этот счет. Единственное, что от вас требуется, - это объяснить,какой у вас прежний опыт работы. А сделать это вы сможете очень хорошо, показав свой профессиональный опыт,а не стилистические тонкости русского языка.Даже если вы допустите несколько грамматических ошибок,вам это не повредит. Я уверен, вы будете себя спокойно чувствовать во время интервью. به این دلیل خودت را ناراحت نکن. تنها چیزی که شما باید توضیح بدهید، تجربه قبلی اتان است. با نشان دادن تجربه کاری، و نه سبک نگارش زبان روسی شما می‌توانید بخوبی اینکار را انجام بدهید. حتی اگر مرتکب چند اشتباه گرامری هم بشوید، این .موضوع ضرری به شما نمی‌رساند. مطمئن هستم هنگام مصاحبه اشکالی پیش نخواهد آمد

Я надеюсь .Но все же я путаю русские глагольные времена.Тем не менее, я решился.Я -пойду на интервью. امیدوارم. ولی هر چه هست من زمان افعال روسی را همیشه با هم قاطی می‌کنم. با وجود این، من تصمیم خودم را گرفتم . من برای مصاحبه خواهم رفت.

-Хорошо.Пожалуйста,запишите адрес. .بسیا رخوب. پس لطفاً، آدرس را بنویسید
-Да.Слушаю вас. .بله، گوشم با شماست
- Ул.Тверская, дом 62,25-й этаж.Спросить отдел кадров.Не забудьте взять с собой резюме.Желаю удачи! !خیاابن تورسکایا، شماره 62، طبقه 21. کارگزینی. یادتان نرود بیوگرافی خود را همراه ببرید. موفق باشید
-Спасибо. .متشکرم

ДЕЛОВЫЕ РАЗГОВОРЫ ПО ТЕЛЕФОНУ.
گفتگوی کاری تلفنی

- Доброе утро (добрый день).Г-на Иванова,пожалуйста. .صبح بخیر )روز بخیر( آقای ایوانوف، لطفاً
- В данный момент его нет на месте.Кто говорит? الان ایشان سر جای خود نیستند. شما؟

- Это Парвиз Давуди.Я получил письмо от г-на Иванова,в котором он просит связаться с
ним по телефону,чтобы договориться о деловой

встрече.
У него мое резюме.



من پرویز داوودی هستم. من نامه‌ای از آقای ایوانوف دریافت کردم که از من خواسته است تماس تلفنی با او بگیرم تا در باره یک دیدار کاری به توافق برسیم. بیوگرافی من نزد اوست.


نام شخص یا شیی
Это Андрей. Это журнал.
این آندری است. این مجله است.

شخص یا شیی گویای خاصیتی Мальчик умный.Книга интересная.
پسرک باهوش است. کتاب جالب است.
خصوصیات شخص یا شیی یا جا Москва-столица. Он врач.
مسکو- پایتخت است. او دکتر است.



به نمونه‌های دیگری توجه کنید:
Мальчик играет.
Мальчик сидит.
Мальчик умный. Сегодня идет снег.
В университете конференция.


Что есть у тебя (у них, у детей, у тех девочек, у этих охотников)?
تو )آنها، بچه‌ها، آن دخترها، این شکارچیان( چی دارند؟

Сколько книг
у твоего друга?
دوست تو چندتا کتاب دارد؟

У кого есть новая тетрадь, красная лента, цветные картинки и ручки?
کی دفترچه نو، روبان قرمز، مداد رنگی و قلم دارد؟

Я доктор (шофер, охотник, маленькая девочка, большой мальчик). .من دکتر )شوفر، شکارچی، دختر کوچولو، پسر بزرگ( هستم
و حالا شما را با بخشی از کلمات و افکار قصار شخصیتهای معروف آشنا می‌کنیم.

Мудрые мысли известных людей:
سخنان قصار شخصیتهای مشهور

Отрывок, посвященный браку и семейной жизни, из дневников последней русской императрицы Александры Федоровны, жены Николая II. :قطعه‌ای مختص ازدواج و زندگی خانوادکی از دفتر خاطرات الکساندرا فدورونا، آخرین امپراطریس روسیه، همسر نیکلای دوم

Смысл брака в том, чтобы приносить радость. Подразумевается, что супружеская жизнь - жизнь самая счастливая, полная, чистая, богатая. Это установление Господа о совершенстве. Божественный замысел поэтому в том, чтобы брак приносил счастье, чтобы он делал жизнь и мужа, и жены более полной, чтобы ни один из них не проиграл, а оба выиграли. Если все же брак не становится счастьем и не делает жизнь богаче и полнее, то вина не в самих брачных узах; вина в людях, которые ими соединены.
ایجاد شادی معنی و مفهوم ازدواج را تشکیل می‌دهد. تصور می‌شود که زندگی زناشویی، سعادتبار ترین، کاملترین و پاک‌ترین و غنی‌ترین زندگی است.این فرمان پروردگار در باره کمال است.
حکم خدا در آن است که ازدواج سعادت ببار آورد و اینکه پیوند ازدواج زندگی زن و شوهر را کامل تر کند واینکه هیچ یک از انها ضرری نبیند و هر دو از ان منفعت ببرند. ولی اگر بهر حال، ازدواج سعادت آور نباشد، زندگی را غنی تر و کامل تر نکند، تقصیر نه در خود پیوند ازدواج، بلکه در افرادی است که توسط این پیوندها زندگی مشترکی را آغاز کرده اند.

درس پنجاه و هشتم

متنی مورد توجه شما قرار داده می‌شود. گوش کنید، تکرار کنید و به طرز ساخت جملات و حالت گرامری آنها توجه فرمائید:

Зимние каникулы
تعطیلات زمستانی
(Продолжение)
ادامه

Наташа, Таня и Юра в первый раз были в Петербурге. Они провели там две недели. За это время они успели многое посмотреть. Они были в музеях, в СанктПетербургском театре оперы и балета. Кроме того, они много ходили по улицам, проспектам и площадям. Ведь Санкт-Петербург- это город Октябрьской революции, там много исторических памятников.

Через две недели студенты вернулись в Москву.
ناتاشا، تانیا و یورا برای اولین بار بود که به پطربورگ می‌رفتند. آنها دو هفته را در آنجا گذراندند. طی این مدت توانستند از خیلی جاها دیدن کنند. آنها به موزه و تئاتر اوپرا و باله سنت پطرزبورگ رفتند. علاوه بر آن، خیلی زیاد در خیابانها و بزرگراه‌ها و میادین آنجا گردش کردند. زیرا، سنت پطرزبورگ، شهر انقلاب اکتبر است و در آنجا یادبودهای تاریخی زیادی وجود دارد. بعد از دو هفته دانشجویان به مسکو برگشتند.
و حالا به طرز استفاده زمان )دو هفته( توجه فرمائید:

Сколько времени студенты провели в Петербурге?
دانشجویان چه مدتی را در پطربورگ گذراندند؟
Они провели там две недели. .آنها دو هفته در آنجا بودند
Когда (через сколько времени) студенты вернулись в Москву?
کی، )بعد از چه مدتی( دانشجویان به مسکو برگشتند؟
Студенты вернулись в Москву через две недели. .دانشجویان بعد از دو هفته به مسکو برگشتند
Откуда вернулась Наташа?
ناتاشا از کجا برگشت؟
Наташа вернулась из Петербурга от своего дяди. .ناتاشا از پطربورگ از نزد عموی خودش برگشت
Диалог
گفتگو

Виктор: Наташа, как ты провела каникулы?
ویکتور: ناتاشا، تعطیلات خود را چگونه گذراندی؟
Наташа:Мы с Таней и Юрой были в Петербурге у моего дяди. Мы вернулись от него только вчера вечером. .ناتاشا: من با تانیا و یورا در پطربورگ، در خانه عمویم بودم. ما دیشب از نزد او برگشتیم
Виктор: Тебе понравился Петербург?
تاریخی
Через две недели
بعد از دو هفته
Сколько времени студенты провели в Петербурге?
через сколько времени студенты вернулись в Москву?
Только
فقط Понравиться خوش آمدن، دوست داشتن


کلماتСколько, много, мало، چقدر، زیاد، کم بصورت جمع در حالت گرامری اضافه مورد استفاده قرار می‌گیرند. توجه فرمائید:

Сколько домов на этой улице? На этой улице много домов. Мало домов. : ОВ, ЕВ, ЕЙپسوندهای مذکر بدین قرارند
Много
Тетрадей
Специальностей
Семей
در حالت خنثی نیز اسامی یا پسوندЙ می‌گیرند و یا بدون پسوند تغییر می‌کنند. توجه کنید:
Много

Мест
Слов
Правил
Окон
Упражнений
Зданий
Занятий
Мальчик умный.
Мальчик толстый, плохой, глупый. .پسربچه چاق، بد و احمق است
Флаг красный. .پرچم قرمز است
Он синий, желтый, зеленый, черный, белый, коричневый. .آن، آبی، زرد، سبز، سیاه، سفید و قهوه‌ای است

Его зовут…
اسم او )مذکر...(
Ее зовут…
اسم او )مونث...(
Того доктора зовут…
اسم آن دکتر....
و حالا ماجرایی که برای یک دانشجو اتفاق افتاده است را برایتان می‌خوانیم. گوش کنید و با دقت سعی کنید به معنی این متن پی ببرید. در درس بعدی معنی این متن را مورد توجه شما قرار خواهیم داد.

Было это в начале июня. Я пыталась одновременно работать и сдавать сессию. Последствия понятны: постоянно не хватает времени и очень хочется спать. И вот однажды я проснулась за 15 минут до начала рабочего дня, собралась, побежала к остановке и догнала уже почти уходящий трамвай. Потом, делая пересадку, еще один трамвай догнала. На работе меня отправили в редакцию с макетом сборника, а оттуда надо было успеть на зачет в университет. И вот я догоняю трамвай по дороге в редакцию и, выходя из нее, вновь бегу за трамваем, чтобы за 5 минут добраться до универа... А жара, надо сказать, стояла страшная! За 30 градусов зашкаливало! Захожу я в универ, вся в пене, язык можно на плечо закидывать, и вижу на информационном экране надпись: "Вы студент этого университета и умеете быстро бегать?" Тут несмотря на усталость, мне стало ТАК смешно, что даже силенок прибавилось. Поднимаюсь на второй этаж и думаю: "Вот бы искупаться сейчас..." А там другой такой экран и на нем надпись: " Вы студент и хотите научиться плавать?" Выяснилось, что именно в сессию администрация решила сформировать спортивную студенческую команду...

خدانگهدارتان.

درس پنجاه و نهم

ابتدا یک گفتگوی تلفنی کاری را مورد توجهتان قرار می‌دهیم. لطفاً گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید جملات را به همان شکلی که می‌شنوید به خاطر بسپارید:

-Доброе утро.Попросите,пожалуйста, Петра Орлова. .صبح بخیر، ببخشید، با پطر ارولوف کار داشتم
-Слушаю вас.
خودم هستم. )یا بفرمائید، یا گوشم با شماست(

-Это говорит Мария Толстикова из компании Metronas.Я секретарь г-на Горкина.Ваши письмо и резюме его заинтересовали,и он хотел бы с вами встретиться. من ماریا تولستیکووا از کمپانی )شرکت( متروناس هستم، من منشی آقای گورکین هستم، نامه و بیوگرافی شما مورد توجه او قرار .گرفت و اومی خواست با شما ملاقات کند

-Очень хорошо.Я очень хотел бы поговорить с ним. .بسیار خوب. خیلی دلم می‌خواست با او صحبت کنم
-Давайте договоримся о времени встречи. .پس بیائید در باره وقت ملاقات قرار بگذاریم
Хорошо.- بسیارخوب.
-Как насчет завтрашнего дня в 10 часов утра?
فردا ساعت ده صبح چطور است؟
-Меня это вполне устраивает. .کاملاً مناسب است

-Наш адрес-Пятницкая улица, дом 18, седьмой этаж.Вы знаете,как сюда добраться?
ـآدرس ما: خیابان پیانتیتسکایا، شماره 81، طبقه هفتم. می‌دانید چطور باید به اینجا بیائید؟
-Думаю,что знаю.Наверное,я могу доехать поездом. Где мне надо выйти?
فکر کنم، بلدم. با قطار می‌توانم به آنجا برسم. در کدام ایستگاه باید پیاده شوم؟
-Вам надо доехать до станции Павелецкая. Оттуда пойдете пешком.За пять минут доберетесь до нашего офиса. .شما باید تا ایستگاه پاولتسکایا بروید. از آنجا پیاده 1 دقیقه راه تا اداره ماست
-Будьте добры,повторите,пожалуйста, адрес. .لطف کنید، یکبار دیگر آدرس را تکرار کنید
Наш адрес-Пятницкая улица, дом 18, седьмой этаж. Спросите отдел кадров. .آدرس ما، خیابان پیاتنیتسکایا، شماره 81، طبقه هفتم. سراغ کارگزینی را بگیرید
-Спасибо. .م تشکرم -Пожалуйста.До завтра.
قابلی ندارد. تا فردا.

و حالا اصطلاحات مفیدی را مورد توجهتان قرار می‌دهیم که در مکالمات تلفنی نیز به کار می‌آیند.

Какой у вас номер(телефона?) Возьмите,пожалуйста,трубку.
لطفاً گوشی را بردارید.
Я звоню из автомата.
من از تلفن عمومی زنگ می‌زنم.
Кто-то повесил трубку.
یکی گوشی را گذاشت.
Телефон не работает.
تلفن کار نمی‌کند.
Мой служебный номер...
شماره محل کارم...
Мой домашний номер...
شماره خانه...
Я звоню вам в ответ на ваш звонок.
من در جواب تماس شما زنگ می‌زنم.

و حالا یکی دو نکته گرامری دیگر که با حالت گرامری اضافه و ملکی در ارتباط است. صفات در این حالت گرامری از پسوندهای ЫХ, ИХ برخوردار خواهند بود. توجه کنید:

Там много исторических памятников, интересных зданий и красных площадей.
یک نمونه در مورد ضمایر اشاره.

В этом магазине много этих учебников, этих книг.
Много моих друзей – много ваших друзей
Мног твоих друзей – много ваших друзей
Много его (ее) друзей – много их друзей

و حالا توضیح کوتاهی در باره استفاده از قید زمان و حالت گرامری مربوط به آن:

Когда (через сколько времени)?
در مواردی که از ترکیب قید زمان )بعد از یک ساعت، یک روز،، یک هفته، یکماه و یکسال( استفاده شود حالت گرامری مفعول صریح خواهد بود. یعنی پسوند کلمات ساعت، روز، هفته، ماه و سال بر طبق حالت گرامری مفعول صریح تغییر می‌کند. توجه فرمائید:

Через час, день, месяц, год, неделю
در صورتی که اعداد دو، سه، چهار در مورد ساعت، روز، ماه و سال، اعداد دو، سه و چهار در مورد هفته بکار برده شده باشند از حالت گرامری اضافه-ملکی مفرد استفاده می‌شود. توجه کنید:

Через два
Три
Четыре часа, дня, месяца, года
Через две, три, четыре недели
و اگر اعداد پنج، شش و بیشتر باشند از حالت گرامری اضافه-ملکی در حالت جمع استفاده می‌شود: توجه فرمائید:

و حالا ماجرایی که برای یک دانشجو اتفاق افتاده است را برایتان می‌خوانیم .

Было это в начале июня. Я пыталась одновременно работать и сдавать сессию.
Последствия понятны: постоянно не хватает времени и очень хочется спать.
اوایل ماه ژوئن بود. من سعی می‌کردم همزمان هم کار کنم و هم امتحانات دانشگاه را بدهم. پیامد چنین کاری معلوم است: کمبود مداوم وقت و اینکه آدم خیلی دلش می‌خواهد بخوابد.

И вот однажды я проснулась за 15 минут до начала рабочего дня, собралась, побежала к остановке и догнала уже почти уходящий трамвай. Потом, делая пересадку, еще один трамвай догнала. یکروز درست 81 دقیقه قبل از شروع ساعت کار بیدار شدم. حاضر شدم و بسمت ایستگاه دویدم و به تراموایی رسیدم که داشت .حرکت می‌کرد. هنگام سوار شدن به تراموای دیگر دوباره همین ماجرا تکرار شد

На работе меня отправили в редакцию с макетом сборника, а оттуда надо было успеть на зачет в университет. И вот я догоняю трамвай по дороге в редакцию и, выходя из нее, вновь бегу за трамваем, чтобы за 5 минут добраться до универа...
سر کار مرا با ماکت مجله راهی دفتر روزنامه کردند و از آنجا من می‌بایست خودم را برای دادن امتحان به دانشگاه برسانم. دوباره دنبال تراموای تا دفتر روزنامه دویدم و بعداز خروج از آنجا دوباره دنبال تراموای می‌کنم تا در عرض پنج دقیقه به دانشگاه برسم...

А жара, надо сказать, стояла страшная! За 30 градусов зашкаливало! Захожу я в универ, вся в пене, язык можно на плечо закидывать, и вижу на информационном экране надпись: "Вы студент этого университета и умеете быстро бегать?" Тут несмотря на усталость, мне стало ТАК смешно, что даже силенок прибавилось. Поднимаюсь на второй этаж и думаю: "Вот бы искупаться сейчас..." А там другой такой экран и на нем
надпись: " Вы студент и хотите научиться плавать?"
گرما بیداد می‌کرد! درجه حرارت بالاتر از 36 بود. عرقریزان وارد دانشگاه می‌شوم، زبانم از گرما آنقدر آویزان شده بود که می‌شد آن را روی شانه ام بیندازم. در یک همچین حالی متوجه نوشته‌ای روی تابلوی اطلاعات دانشگاه شدم: « شما دانشجوی این دانشگاه هستید و سریع می‌دوید؟» با خواندن این جمله، با وجود خستگی خنده ام گرفت و حتی نیروی کوچکی در من بیدار شد. در حال بالا رفتن به طبقه دوم فکر کردم: بد نبود اگر می‌شد الان می‌رفتم شنا...». در آنجا روی تابلوی دیگری نوشته شده بود: «
شما دانشجوئید و می‌خواهید شنا یاد بگیرید؟

Выяснилось, что именно в сессию администрация решила сформировать спортивную студенческую команду...
معلوم شد که دفتر دانشگاه تصمیم گرفته همانا در زمان امتحانات تیم ورزشی دانشجویی را تشکیل بدهد. و حالا یکبار دیگر به این متن گوش کنید:

درس شستم

ابتدا متنی مورد توجه شما قرار می‌دهیم. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید طرز ساخت جملات متن را به خاطر بسپارید.

Зима
زمستان
Январь и февраль- самые холодные зимние месяцы. В это время температура бывает от 10 (десяти) до 30 (тридцати) градусов мороза. Часто идет снег. В феврале бывают метели. Зимой люди тепло одеваются. Они надевают теплое зимнее пальто, меховую шапку и меховые ботинки.
ژانویه و فوریه سردترین ماه‌های زمستان هستند. در این موقع، درجه حرارت از ده تا سی درجه زیر صفر می‌رود. اغلب برف می‌بارد. در ماه فوریه برف و بوران می‌شود. زمستان مردم لباس گرم می‌پوشند. آنها پالتوی گرم زمستانی، کلاه پوست و چکمه‌های پوست می‌پوشند.

Какая температура бывает зимой?
درجه حرارت زمستان چقدر است؟
Зимой температура бывает от десяти до тридцати градусов мороза. .در زمستان درجه حرارت از ده تا سی درجه زیر صفر می‌رود
Как одеваются люди зимой?
مردم چه لباسی در زمستان می‌پوشند؟
Зимой люди тепло одеваются. .زمستان مردم لباس گرم می‌پوشند

Диалог
گفتگو

Мать: Наташа, я слышала по радио, что завтра будет очень холодно. Когда пойдешь в институт, оденься теплее. .مادر: ناتاشا، از رادیو شنیدم که فردا هوا خیلی سرد خواهد بود. وقتی دانشگاه می‌روی گرمتر لباس بپوش
Наташа: А сколько градусов будет?
ناتاشا: چند درجه خواهد بود؟
Мать: Утром 30 (тридцать) градусов, но вечером начнется метель. .مادر: صبح سی درجه زیر صفر، اما عصر بوران برف شروع خواهد شد
Наташа: Тогда я завтра надену меховую шапку, она теплее. .ناتاشا: پس، فردا کلاه پوست می‌پوشم، گرمتر است
Слова и выражения
کلمات و اصطلاحات

Зима
زمستان سردترین ماهها چکمه ) همیشه بصورت جمع می‌آید(
Когда пойдешь в институт,
وقتی به دانشگاه می‌روی оденься теплее
گرمتر بپوش
начаться, начнется, начнутся

معاون رئیس.
Во сколько вы встаёте (просыпаетесь) утром?
صبحها چه ساعتی بیدار می‌شوید؟
В 7.00 часов.
.صبح7 Во сколько вы завтракаете?
چه ساعتی صبحانه می‌خورید؟ 7.30. В هفت و نیم.

Что вы едите на обед?
ناهار چه چیزی می‌خورید؟
О! Очень много вкусного! !اوه! خیلی چیزهای خوشمزه
Во сколько вы приезжаете (возвращаетесь) домой? چه ساعتی به خانه برمی گردید؟
В 18.00 часов. .ساعت شش عصر
Что вы делаете после ужина?
پس از شام چکار می‌کنید؟
Иногда смотрю телевизор, иногда читаю, иногда просто мечтаю! گاهی تلویزیون نگاه می‌کنم، گاهی کتاب می‌خوانم، گاهی صاف و ساده به خیالپردازی می‌پردازم.
Во сколько вы ложитесь спать?
چه ساعتی می‌خوابید؟
В 12.00 ночи. ساعت دوازده شب. و حالا یک قصه کوتاه از فولکلور روسی برایتان می‌خوانیم.

Мужик и заяц

Шел однажды бедный мужик по полю. Вдруг видит - сидит под кустом заяц. Обрадовался мужик и говорит:

- Вот теперь я буду жить хорошо! Возьму этого зайца и продам его. А на эти деньги куплю свинью. Она принесет мне двенадцать поросят. Поросята вырастут, принесут еще каждый по двенадцати. Будет у меня много мяса. Я мясо продам, а на эти деньги новый дом пост рою, хозяйство заведу, работников найму и женюсь. Жена родит мне двух сыновей. Станут сыновья в поле работать, а я буду у окна сидеть и за порядком смотреть.

"Эй вы, ребятки! - крикну я. - Не заставляйте работников много работать, не забывайте,
что сами бедно жили!"

И так громко крикнул мужик, что заяц испугался и убежал.

Мужик
مرد، دهقان
Заяц
خرگوش
Шел می‌رفت )زمان گذشته مذکر(
Идти رفتن )پیاده(
Однажды
یکبار Бедный
فقیر бедный мужик
مرد فقیر، دهقان فقیر دشت، صحرا، مزرعه Возьму
می برم Взять
بردن Продать فروختن Продам
می فروشم Деньги
پول )همیشه جمع است(
на эти деньги با این پول Жениться
زن گرفتن، ازدواج کردن بدنیا آوردن двух сыновей
دو پسر в поле работать در مزرعه کار کردن у окна
کنار پنجره
Не заставляйте
مجبور نکنید
Крикнуть- крикну, крикнешь, крикнет
فریاد زدن، فراموش نکنید

درس شست و یکم

ابتدا چند جمله‌ای با فعل حرکتی « رفتن» مورد توجه شما قرار می‌دهیم که در جملات مختلف معانی گوناگونی دارد و سپس بسراغ حروف اضافه « از» و « تا» می‌رویم.
Он идет в театр.

Завтра будет тепло.

در جملاتی که اکنون می‌شنوید از حالت گرامری مفعول بواسطه استفاده شده است.

Мне, тебе, ему, нам, вам, им
من، تو، او )مذکر( ما، شما و آنها Холодно
سردمان است.
Было холодно
امروز سرده.
فردا سردتر خواهد بود.
Оденься тепло.
لباس گرم بپوش.
Оденься теплее.
لباس گرمتری بپوش.
В этот день было холодно.

و حالا به کاربرد زمان در دو حالت گرامری مختلف توجه کنید:

Внительный падеж
حالت مفعول صریح

رفتن )سواره( که صرف آن به این ترتیب است. возвращаться
ложиться спать
برای خواب آماده شدن، دراز کشیدن در جای خواب :Запомните эти слова
дни недели روزهای هفته
понедельник
دوشنبه

день неделя месяц год
дня недели месяца года
дней недель месяцев лет

Когда?
کی، چه وقت؟
в прошлом году (месяце), на прошлой неделе .در سال )ماه( گذشته، در هفته گذشته
توجه داشته باشید که در جمله‌ای که شنیدید برای سال گذشته از حرفв به معنی در زبان فارسی استفاده شد ولی در مورد در هفته گذشته از حرفна استفاده شده است. چنین مواردی باید به خاطر سپرده شوند.
в прошлый понедельник, в прошлую среду, в прошлое воскресенье в прошлые выходные
прошлым летом, прошлой осенью (зимой, весной)

в следующем (будущем) году, на следующей (будущей) неделе
در سال آینده، هفته آینده،
в следующий понедельник, в следующую среду, в следующее воскресенье в следующие выходные
следующим (будущим) летом, следующей (будущей) весной

два дня назад, три месяца назад, 4 года назад, много лет назад,
دو روز قبل، سه ماه قبل، 4 سال قبل، سالها قبل
пол-часа назад, 5 минут назад

сегодня утром, вчера вечером, в субботу вечером, в понедельник утром

каждый год (месяц, день, вечер, вторник)
هر سال، هر ماه، هر روز، هر عصر، هر سه شنبه
каждую неделю (субботу, ночь, осень) каждое утро (воскресенье, лето)
و حالا به تغییرات بار )دفعه( هنگام استفاده از اعداد توجه فرمائید:
1 раз

یکبار 2,3,4 раза в день (неделю, месяц, год)

Какой это насекомое?

اینها چه حشراتی هستند؟

به عنوان یادآوری اسامی حشرات و چند جانور را تکرار می‌کنیم

مورچه
بیائید ما هم برویم سینما!

!До свидания

درس شست و دوم

ابتدا از افعالСлышать شنیدن وСлушать گوش کردن وВидеть, دیدن وСмотрить تماشا کردن آغاز می‌کنیم.


Что вы посоветуете? چه توصیه‌ای و یا پیشنهادی می‌کنید؟
Я хотел бы съесть... (male)
مایلم ...بخورم )مذکر(
Я хотел бы выпить что-нибудь. (male)
دلم می‌خواست یا مایلم چیزی بنوشم. )مذکر(
У вас есть национальные блюда?
آیا شما غذای ملی دارید؟
Принесите пожалуйста меню.

Принисите нам, пожалуйста...
...вилку
...ложку
...нож ...тарелку ...салфетку
...пепельницу

لطفاً برایمان بیاورید...
چنگال قاشق کارد
بشقاب دستمال
می خواستم )فاعل مذکر( می‌خواستم )مونث(
می شود این را عوض کنید؟ Этого я не заказывал. (male)
من این را )غذا را ( سفارش نداده بودم )فاعل مذکر( Мне это не нравится. از این خوشم نمی‌آید.
Советую взять... پیشنهاد می‌کنم این را سفارش بدهید...
Было очень вкусно. .خیلی خوشمزه بود
Новый Год
سال نو اول ژانویه
Рождество Христово (کریسمس )میلاد مسیح

هفت ژانویه به تقویم ارتدکس
Международный Женский День

تاریخ مشخصی ندارد ولی در فصل بهار برگزار می‌شود
و حالا چندنکته گرامری. ابتدا جدول حالا ت گرامری زبان روسی و سئوالات وابسته به آنها:

حالت فاعلی حالت اضافه یا مالکیت حالت مفعول غیر صریح حالت مفعولی حالت واسطهl حالت اضافه یا تخصیص

Именительный
Родительный
Дательный
Винительный
Творительный
Предложный

(И)
(Р) (Д)
(В)
(Т)
(П)

Кто?, Что? Кого?, Чего? Кому?, Чему? Кого?, Чего? Кем?, Чем?
(о)Ком?, (о) Чем?
در رابطه با تغییرات گرامری اسامی و صفات باید به نکات زیر توجه داشته باشید. اسامی در حالت فاعلی تغییر نمی‌کنند. در حالت جمع پسوندهایی بنا به مذکر، مونث و خنثی بودن خود می‌گیرند. پسوندها در حالت گرامری حالت اضافه یا مالکیت بر همین اساسЫ,И,А,Я,ОВ,ЕВ,ЕЙ، در حالت گرامری مفعول غیر صریحУ,Ю, Е, АМ, ЯМ در حالت مفعولی مذکر و جمع مانند حالت اضافه است و اسامی و صفات مونث پسوندУ,Ю می‌گیرند. در حالت واسطه،, ОМ, ЕМ, ОЙ, ЕЙ, АМИ, ЯМИ، به صورت پسوند می‌آید و در حالت تخصیص پسوندها در مذکر، مونث و جمع، Е, АХ, ЯХ می‌باشند. توجه فرمائید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید.
حالت مفرد جمع مذکر خنثی مونثИ.п. Кто? Что? Студент دانشجوМузей موزهСловарь لغت نامهОкно پنجره
Студенты Комнаты -Ы Музеи Словари -И Песни Окна ترانه Песня اتاق Комната دریاМоре
-А Моря -Я Р.п. Кого? Чего? Студента Окна -А Музея Словаря -Я Моря Комнаты -Ы Песни -И Студентов -ОВ Музеев -ЕВ Словарей Морей -ЕЙ Комнат песен Д.п. Кому?
Чему? Студенту Окну -У Музею Словарю Морю -Ю Комнате Песне -Е Студентам Окнам Комнатам -АМ Музеям Словарям -ЯМ Морям песням В.п. Кого? Что? Animate noun as in the Gen.case Inanimate noun as in the Nom.case Комнату -У Песню -Ю Animate noun as in the Gen.case Inanimate noun as in the
Nom.case Т.п. Кем? Чем? Студентом -ОМ Окном Морем Музеем -Е
М словарем Комнатой -ОЙ Песней -ЕЙ Студентами Комнатами -АМИ Окнами Музеями
Словарями -ЯМИ Морями Песнями П.п. О ком? О чем? Студенте Музее Словаре -Е Окне Море Комнате -Е Песне Студентах Окнах -АХ Комнатах Музеях -ЯХ Словарях Морях песнях
حالت مفرد جمع مذکر خنثی مونث

И.п.
П.п.
Лекции
Санаториях
Лекциях -ЯХ Зданиях

درس شصت و دوم زبان روسی در اینجا به پایان رسید. خدانگهدارتان!

!До свидания

درس شست و سوم

ابتدا از شمادعوت می‌کنیم به چند جمله استاندارد خوشامدگویی و آنچه برای توریستها دانستنش در وهله اول لازم است توجه کنید.


خداحافظی

.متأسفانه من )ما( باید برویمК сожалению, мне (нам) пора идти خداحافظДо свидания!
!Покаخدانگهدار )دوستانه(
Увидимсяبه امید دیدار Счастливого пути! سفر خوبی داشته باشید!
Вы говорите по-английски? شما به زبان انگلیسی صحبت می‌کنید؟
.زبان روسی من بد استЯ плохо говорю по-русски
.لطفاً آهسته تر صحبت کنیدГоворите, пожалуйста, медленнее
.نمی فهممЯ не понимаю
.می فهممЯ понимаю

در فرودگاه

Вот мой паспорт این هم پاسپورت من Вот моя виза این هم ویزای من Я пробуду здесь неделю من یک هفته اینجا خواهم بود Я здесь в отпуске من برای تعطیلات اینجا هستم.
Я здесь по делам من برای کار یا مأموریت اینجا هستم У меня бутылка водки من یک بطری ودکا دارم Можно это провезти? می‌توانم این را بیاورم؟
Какую пошлину мне нужно заплатить? چه عوارض گمرکی یا مالیات گمرکی باید بپردازم؟
.قصد دارم در هتل اقامت کنمЯ собираюсь жить в гостинице .من نزد آشنایانم اقامت خواهم کردЯ остановлюсь у знакомых

و حالا با پرداختن به چند جمله استاندارد دیگر از شما دعوت می‌کنیم به کلمات اشارهЭта, Эти, Тот, Те و طرز ساخت جملات به کمک این ضمایر اشاره توجه فرمائید.

Эта роза красная.
این رز قرمز است.

که در اینجا بدون آوردن فعلесть ( بودن( معنی جمله مفهوم است. در زبان روسی معمولاً در چنین مواردی فعل حذف می‌شود و حالت‌های گرامری بخودی خود گویای معنی جمله هستند.

Эти розы красные.
Тот верблюд коричневый.
Те тигры желтые.
Чья тарелка это?
Это моя.
Чьи дети здесь?
Не знаю.
В нашем лесу есть озера.

در این جمله فعلесть ( بودن( مترادف است با فعلимеется داشتن که آن هم در زبان روسی معمولاً در جملاتی از این نوع حذف می‌شوند. به یک نمونه دیگر توجه کنید:
در کوزه شیر هست؟
Где наше молоко?
Молоко в кувшине.
Есть хлеб к обеду?
برای نهار نان هست؟ Да, есть сколько-то.
بله، مقداری هست.
Есть ли стулья в той комнате,
آیا در آن اتاق صندلی هست؟
Да, есть несколько штук. Много ли девочек в вашем классе?
گریه کردن

Я плачу, ты плачешь, они плачут
Прятать
پنهان کردن

Я прячу, ты прячешь, они прячут…
Ждать


- Ну, вот еще!به همین خیال باش!
И пошла как раз около самого края. Вдруг земля у нее под ногами осыпалась, и она упала в пропасть. Постоял муж, погоревал и пошел домой. زن درست از لبه جاده راه رفت. یکدفعه زمین زیر پایش فرو ریخت و او توی دره افتاد. شوهر ایستاد، از خشم و عصبانیت داد و .فریاد راه انداخت و به خانه برگشت
На другой день в полночь кто-то постучал в дверь. .روز بعد، نصف شب بود که یکی در خانه را بصدا درآورد
- Кто там? Чего надо?
کیه؟ چکار دارین؟
Открыл мужик дверь и видит: стоит перед ним черт с рогами и хвостом и спрашивает: مرد در را باز کرد و با چنین صحنه‌ای روبرو شد: شیطان با دو تا شاخ بالای سر و دم درازی روبرویش ایستاده بود و می‌پرسید:
- Это твоя жена вчера в бездонную пропасть упала?
زن تو دیروز توی دره افتاده بود؟
- Моя. А что?
آره، زن من، مگه چی شده؟
- Как что? Она к нам попала! И нет нам теперь житья. Возьми ее назад! !یعنی چی چی شده؟ افتاد پیش ما! پدر ما را درآورده! پسش بگیر
Обрадовался мужик, что жена жива, но виду не показал: .مرد خوشحال شد که زنش زنده است، اما به روی خودش نیاورد
- Ну, нет! Мучился я с ней десять лет, теперь вы помучайтесь, а я отдохну.
نه، نمی‌خوامش، ده سال از دستش عذاب کشیدم، حالا شما عذاب بکشید و من استراحت می‌کنم.
А черт просит: شیطان به خواهش و التماس می‌افتد:
- Возьми ее обратно, сделай милость! Мы тебе за это мешок золота дадим. .رحم کن، اونو پس بگیر! در عوض این لطف یک گونی طلا به تو می‌دهیم
- А не обманешь?
کلک نمی‌زنی؟
- Ни за что не обману! - сказал черт и пропал, как сквозь землю провалился. .به هیچ وجه کلک نمی‌زنم! شیطان این را گفت و در یک چشم بهم زدن غیبش زد، انگار توی زمین فرو رفت
Вышел мужик на крыльцо, посмотрел и видит - подходит к дому его жена, жива здорова, как ни в чем не бывало. .مرد از در بیرون رفت و نگاه کرد، دید زنش صحیح و سالم بطرف خانه می‌آید، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود
А наутро нашли они за дверью мешок золота. Побоялся черт обмануть! .صبح روز بعد آنها یک گونی طلا پشت در پیدا کردند. شیطان ترسیده بود کلک بزند
و حالا از شمادعوت می‌کنیم یکبار دیگر به این متن توجه فرمائید. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید جملات را به خاطر بسپارید.

Жили-были муж с женой. Жена была такая упрямая, что и сказать нельзя. Попросит ее муж о чем-нибудь, а у нее всегда один ответ: "Ну вот еще!" И сделает все наоборот. Шли они однажды по дороге. Муж и говорит: - Видишь, справа обрыв? Иди левее, а то упадешь.

- Ну, вот еще! И пошла как раз около самого края. Вдруг земля у нее под ногами осыпалась, и она упала в пропасть. Постоял муж, погоревал и пошел домой. На другой день в полночь кто-то постучал в дверь. - Кто там? Чего надо?
спрашивает: - Моя. А что?

درس شست و چهارم

از شما دعوت می‌کنیم به یک متن توجه فرمائید. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید جملات را همانگونه که می‌شنوید بخاطر بسپارید:

Зимний спорт
ورزش زمستانی
Москвичи любят холодную зиму и с удовольствием занимаются спортом. .مسکویی‌ها زمستان سرد را دوست دارند و با علاقه ورزش می‌کنند

Самый массовый вид зимнего спорта в России - лыжи. На лыжах ходит не только молодежь, но и пожилые люди. .پرطرفدارترین نوع ورزش زمستانی در روسیه- اسکی بازی است. نه تنها جوانان بلکه سالخوردگان نیز به این ورزش می‌پردازند

В субботу и в воскресенье на лыжные прогулки отправляется много народа. Часто из дома с лыжами выходит вся семья: отец, мать и дети. Прогулки на лыжах- это прекрасный отдых. روز شنبه و یکشنبه خیلی‌ها راهی گردش اسکی یا اسکی بازی می‌شوند. اغلب تمام اهل خانه: پدر، مادر و بچه‌ها با چوب‌های .اسکی از خانه خارج می‌شوند. اسکی بازی بهترین تفریح است

Чем занимаются москвичи зимой?
اهالی مسکو زمستان چکار می‌کنند؟
Зимой москвичи занимаются спортом. .مسکویی‌ها زمستان ورزش می‌کنند
Откуда они выходят?
از کجا بیرون می‌آیند؟
Они выходят из дома. .از خانه

Диалог
گفتگو

Юра: Наташа, хочешь поехать в воскресенье за город?
یورا: ناتاشا می‌خوای روز یکشنبه بروی بیرون شهر؟
Наташа: С удовольствием. А кто еще поедет?
ناتاشا: با کمال میل. دیگه چه کسانی می‌روند؟
Юра: Все наши друзья. Мы встретимся у института. .یورا: تمام دوستانمان. ما در انستیتو قرار ملاقات گذاشتیم
Наташа: Когда?
ناتاشا: کی؟
Юра: В 8 (восемь) часов утра.
یورا: هشت صبح
Наташа: А когда мы вернемся?
Юра: Поздно. Мы будем там весь день. .یورا: دیر وقت. تمام روز آنجا خواهیم بود
из дома с лыжами выходит вся семья
همه اعضای خانواده با اسکی از خانه خارج می‌شوند выходить, выхожу, выходишь…
خارج شدن
Отец
پدر
Мать
مادر Дети
بچه‌ها
за город خارج از شهر

ورود به هتل
من احتیاج به اتاقی در هتل دارمМне нужен номер в гостинице من اتاق یک تخته می‌خواهمМне нужна комната на одного من یک اتاق دو تخته می‌خواهمМне нужна комната на двоих هتل کجاست؟Где гостиница ?
قیمت اتاق برای یک شب چقدر است؟Сколько стоит номер в сутки ?
آیا غذا جزئی از قیمت اتاق به حساب می‌آید؟Входит ли в стоимость номера питание ?
فکر کنم یک هفته‌ای بمانمЯ думаю остановиться на несколько дней شماره اتاق من کدام است؟Какой мой номер ?

ترک هتل
لطفاً تمام حسابهای مرا تا زمانПриготовьте, пожалуйста, все счета к моему отъезду ترک هتل آماده کنید

فردا صبح هتل را ترک می‌کنمЯ уезжаю завтра утром ظهر فردا هتل را ترک می‌کنمЯ уезжаю завтра днём عصر فردا هتل را ترک می‌کنمЯ уезжаю завтра вечером کجا می‌شود تاکسی گیر آورد؟Где можно найти такси ?
Мне нужно в аэропорт فرودگاه ) یا معنی تحت اللفظی آن می‌شود : من باید به فرودگاه برسم( Мне нужно на вокзал ایستگاه راه آهن یا معنی تحت اللفظی آن می‌وشد : من باید به ایستگاه راه آهن برسم(

و حالا اولین قسمت داستان مرغ پر قرمزی و دانه گندم را موردتوجه شما قرار می‌دهیم. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید حالات گرامری را که در جملات بکار برده شده به خاطر بسپارید. به پسوندهای صفات اسامی، قید زمان و مکان و تعداد و ضمایر شخصی مذکر، مونث و خنثی توجه فرمائید که همانا به کمک این پسوندها شمامی توانید در جمله و یا گفتار متوجه شوید که حرف از چه شخصی می‌رود، شخص مذکر یا مونث. همچنین به کمک این پسوندها شما می‌توانید تغییرات دیگر جمله از نظر حالات گرامری بنا به مذکر و یا مونث و خنثی بودن اسم را تغییر دهید.

Рыжая курочка и пшеничное зерно
مرغ پر قرمزی و دانه گندم

Жила-была рыжая курочка на большом крестьянском дворе.
یکی بود، یکی نبود، مرغ پر قرمزی در حیاط روستایی بزرگی زندگی می‌کرد.
У нее было три пушистых желтых цыпленка.
او سه جوجه تپل و نرم زرد رنگ داشت.
Однажды утром, когда они усердно разгребали двор, разыскивая что-нибудь
поесть, маленькая рыжая курочка нашла зерно пшеницы.
یک روز صبح وقتی آنها با جدیت تمام مشغول چنگ زدن به زمین برای پیدا کردن چیزی برای خوردن بودند، مرغ پر قرمزی کوچولو یک دانه گندم پیدا کرد.
Взволнованно она позвала кошку, утку и поросенка, которые жили на крестьянском дворе с ней. .او هیجان زده گربه، اردک و بچه خوک را صدا کرد که آنها هم همراه او در حیات روستایی زندگی می‌کردند
Смотрите!- сказала она.- поглядите, что я нашла. Кто поможет мне посадить это пшеничное зерно?
او گفت: نگاه کنید! ببینید من چی پیدا کردم. کی به من کمک می‌کند دانه گندم را بکاریم؟
Не я, сказала утка,- я должна идти к пруду поплавать. .اردک گفت: من نمی‌تونم، من باید توی برکه شنا کنم
Не я, - сказала кошка, - ко мне гости должны прийти через несколько минут. .گربه گفت: من هم نمی‌تونم، چون تا چند دقیقه دیگه مهمونا باید بیایند
Не я, сказал поросенок. – я не знаю, как делается что-либо подобное. .بچهخوک گفت: من هم نمی‌تونم، چون نمی‌دانم چنین کاری چطور انجام می‌شود
Они пошли прочь от рыжей курочки, как можно быстрее, и остались на другом конце крестьянского двора, где они могли бездельничать. .آنها سریع از مرغ پر قرمزی دور شدند و در آنطرف حیاط ماندند تا بتوانند تنبلی کنند
و حالا یکبار دیگر این قسمت را بطور کامل گوش کنید:

Рыжая курочка и пшеничное зерно

Жила-была рыжая курочка на большом крестьянском дворе. У нее было три пушистых желтых цыпленка. Однажды утром, когда они усердно разгребали двор, разыскивая чтонибудь поесть, маленькая рыжая курочка нашла зерно пшеницы. Взволнованно она позвала кошку, утку и поросенка, которые жили на крестьянском дворе с ней. Смотрите!- сказала она.- поглядите, что я нашла. Кто поможет мне посадить это пшеничное зерно?

Не я, сказала утка.- я должна идти к пруду поплавать. Не я, - сказала кошка, - ко мне гости должны прийти через несколько минут. Не я, сказал поросенок. – я не знаю, как делается что-либо подобное.
Они пошли прочь от рыжей курочки, как можно быстрее, и остались на другом конце крестьянского двора, где они могли бездельничать.


درس شصت و چهارم زبان روسی در اینجا به پایان رسید. خدانگهدارتان

!До свидания

درس شست و پنجم

ابتدا چند نکته گرامری را موردتوجه شما قرار می‌دهیم.

Сколько
چند تا Много
خیلی، زیاد Мало
کم

با کلمات فوق فعل به صورت سوم شخص مفرد می‌آید و کلمه بعد از آنها جمع و در حالت گرامری مالکیت یا اضافه می‌باشد.
توجه فرمائید:

В воскресенье много людей отправляется на лыжные прогулки. На выставку пойдет
много студентов.
روز یکشنبه افراد زیادی به گردش اسکی می‌روند. تعداد زیادی دانشجو به نمایشگاه می‌روند.

همانطور که متوجه شدیدмного людей وмного студентов در حالت گرامری مالکیت و جمع قرار دارند، ولی افعال отправляется وпойдет درحالت سوم شخص مفرد آمده‌اند که یک نشانه دیگر استفاده از این افعال این است که کلمات روسی « چند تا»، « خیلی، زیاد» و «کم» به حرف « او» ختم می‌شوند که نشانه سوم شخص مفرد خنثی است و طبیعتاً فعل آن هم سوم شخص مفرد می‌باشد. به نمونه‌های دیگر نیز توجه فرمائید:

На вечер пришло мало преподавателей. Сколько студенток ездило в Ленинград?
تعداد کمی از معلمان به مهمانی عصر آمدند. چند تا دانشجو به لنینگراد رفتند؟

کلماتвесь, вся, всё, все ( همه تمام، مذکر، مونث، خنثی و جمع(. به طرز استفاده آنها در جملات توجه فرمائید.

Я прочитал весь текст. Вся семья отправилась на лыжную прогулку. Я сделал всё
упражнение. Все студенты поедут за город.
من تمام متن را خواندم. تمام اهل خانه به گردش اسکی رفتند. من تمام تمرینات را انجام دادم. تمام دانشجویان به بیرون شهر می‌روند.
Сколько времени? (Как долго?) چه مدت؟ یا چقدر طول خواهد کشید؟ Сколько времени (как долго) ты занимался?
چه مدتی تو درس خواندی؟ Я занимался весь день.
من تمام روز درس خواندم.
Сколько времени (как долго) ты был болен?
چه مدتی مریض بودی؟ Я был болен всю неделю.
تمام هفته مریض بودم.
Сколько времени (как долго) ты отдыхал?
چه مدتی تو استراحت کردی؟ Я отдыхал всё лето.
تمام تابستان استراحت کردم.

دانشجویان ساعت هشت صبح ملاقات کردند. آنها ساعت ده عصر برگشتند.
دانشجویان صبح باهم ملاقات کردند. آنها عصر برگشتند.
Глагол заниматься + творительный падеж.
فعل درس خواندن، مطالعه کردن، به انجام کاری مشغول بودن بعلاوه حالت گرامری واسطه
Чем вы занимаетесь? Я занимаюсь спортом.
شما چه کار می‌کنید؟ من دارم ورزش می‌کنم.
Чем занимается Наташа? Она занимается персидским языком.
ناتاشا چکار می‌کند؟ ناتاشا در حال خواندن یا مطالعه زبان فارسی است.
Чем занимается этот студент? Этот студент занимается русской литературой.
این دانشجو دارد چکار می‌کند؟ این دانشجو دارد ادبیات روسی مطالعه می‌کند.

و حالا چندین جمله پر کاربرد دیگر را مورد توجه شما قرار می‌دهیم:

آب معدنی...минеральную воду
...квас کواس - یک نوع نوشابه ملی روسی

غذاهای سنتی
Дайте мне... ممکنه برایم بیاورید....
کیک تابه‌ای با خاویار...блины с икрой کیک تابه‌ای با خامه...блины со сметаной سوپ برش...борщ سوپ با کواس...окрошку
...осетрину по-русски ماهی خاویار به پخت روسی )که شامل ماهی سس گوجه فرنگی و سبزیجات است( ...пельмени پلمنی
و حالا قسمت دوم داستان مرغ پر قرمزی و دانه گندم را مورد توجه شما قرار می‌دهیم. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید حالات گرامری را که در جملات بکار برده شده به خاطر بسپارید.

Рыжая курочка достала свою мотыгу, грабли и лопату. .مرغ پر قرمزی بیل و کلنگ و شن کش خود را بیرون آورد
Три пушистых желтых цыпленочка помогали своей маме, и скоро они вырыли маленькую ямку, чтобы положить в нее пшеничное зерно. .سه جوجه زرد تپلی به مادرشان کمک کردند و بزودی آنها یک چاله کوچولو کندند تا دانه گندم را توی آن بگذارند
Они слегка закрыли ее землей. Спустя несколько дней появились маленькие зеленые ростки. .آنها کمی خاک رویش ریختند. بعد از چند روز جوانه‌های کوچک سبز رنگ از خاک بیرون زدند
Пшеничка росла и росла. .گندم بزرگ و بزرگ تر شد
« А теперь, кто будет поливать пшеничку?»- спросила однажды рыжая курочка.
یکروز مرغ پر قرمزی پرسید: حالا کی به گندم آب خواهد داد؟
Не я, сказала утка. Как раз сейчас мне нужно сделать кое-что другое. .اردک گفت: من نمی‌تونم. درست همین الان باید بکار دیگری برسم
Не я, сказала кошка, - я должна вздремнуть немножко. .گربه گفت: من باید کمی چرت بزنم
Не я, - сказал поросенок,- я должен пойти и подкрепиться (отдохнуть) в сарае. .بچه خوک گفت: من باید بروم توی انبار کمی استراحت کنم
Тогда я полью, - сказала рыжая курочка и полила. .مرغ پر قرمزی گفت: پس من آب می‌دهم و رفت و گندم را آب داد
و حالا یکبار دیگر به این متن توجه کنید:

Рыжая курочка достала свою мотыгу, грабли и лопату.
Три пушистых желтых цыпленочка помогали своей маме, и скоро они вырыли маленькую ямку, чтобы положить в нее пшеничное зерно.
Они слегка закрыли ее землей. Спустя несколько дней появились маленькие зеленые ростки.
Пшеничка росла и росла.
« А теперь, кто будет поливать пшеничку?»- спросила однажды рыжая курочка. Не я, сказала утка. Как раз сейчас мне нужно сделать кое-что другое. Не я, сказала кошка, - я должна вздремнуть немножко. Не я, - сказал поросенок,- я должен пойти и подкрепиться (отдохнуть) в сарае. Тогда я полью, - сказала рыжая курочка и полила.

درس شست و ششم

ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به متنی توجه کنید:

Новое знакомство
آشنایی جدید

Наташа и Таня познакомились с одной индийской студенткой, которую зовут Сита. .ناتاشا و تانیا با یک دانشجوی هندی آشنا شدند که نامش سیتا است
Сита приехала в Москву изучать русский язык. .سیتا برای یادگیری زبان روسی به مسکو آمده است
Она приехала в Москву в прошлом году и уже неплохо говорит по-русски. .او سال گذشته به مسکو آمده و حالا روسی‌‌اش بدک نیست
Сейчас она учится на подготовительном факультете Московского университета, а потом будет учиться на филологическом факультете. .فعلاً او دوره آمادگی دانشگاه مسکو را می‌گذراند و بعد در دانشکده زبان شناسی درس خواهد خواند
Сита изучает русский язык, чтобы потом преподавать его на своей родине. .سیتا زبان روسی را یاد می‌گیرد تا بعداً آن را در کشور خود درس بدهد
С кем познакомились Наташа и Таня?
ناتاشا و تانیا با کی آشنا شدند؟
Наташа и Таня познакомились с одной индийской студенткой. .ناتاشا و تانیا با یک دختر دانشجوی هندی آشنا شدند
С какой студенткой познакомились Наташа и Таня?
ناتاشا و تانیا با چه دانشجویی آشنا شدند؟
Со студенткой, которую зовут Сита. .با دانشجویی که اسمش سیتا است
Для чего изучает Сита русский язык?
سیتا برای چه زبان روسی می‌آموزد؟
Чтобы потом преподавать его на своей родине. .برای اینکه آن را در کشورش تدریس کند

Диалог
گفتگو

Наташа: Сита, где ты живешь?
ناتاشا: سیتا، تو کجا زندگی می‌کنی؟
Сита: Я живу в общежитии. .سیتا: من در خوابگاه زندگی می‌کنم
Наташа: Сколько человек в вашей комнате?
ناتاشا: چند نفر در اتاق شما هست؟ Сита: Четыре.
سیتا: چهار نفر.
ناتاشا: همه خارجی هستن؟ سیتا: نه، دو تادختر روس هستند.
دانشگاه مسکو Чтобы
تا اینکه преподаватель, -даю, -даешь, تدریس کردن، درس دادن، آموختن ?что
چی؟ Родина کشور، وطن

.من می‌خواهم این را برگردانم و پولم را واپس بگیرمЯ хочу вернуть покупку и получить деньги обратно این نوار و یا سی.دی را می‌توان گوش داد؟Можно послушать эту кассету (этот диск)?
Где касса? صندوق کجاست؟
قیمت

قیمت این چند است؟Сколько это стоит?
Напишите, пожалуйста لطفاً آن را روی کاغذ بنویسید.
.خیلی گران استЭто слишком дорого
ارزانتر از این ندارید؟Нет ли у Вас чего-нибудь подешевле
همانطور که در برنامه‌های قبلی متوجه شدید بخش‌هایی از قصه مرغ پر قرمزی و دانه گندم را برایتان خواندیم و حالا به بخش دیگری از آن می‌پردازیم.

Спустя некоторое время сорняки появились между стебельками пшеницы. .بعد از گذشت مدتی علفها در میان ساقه‌های گندم ظاهر شدند
Однажды рыжая курочка спросила: :یک روز مرغ پر قرمزی پرسید
А теперь, кто будет полоть эту пшеничку?
حالا کی علفها را می‌کند؟
Не я, сказала утка, - такая работа не для меня. Вообще такая работа мне не подходит. .اردک گفت: من نمی‌تونم. چنین کاری اصلاً به من نمی‌آید
Не я, сказала кошка, я бы не смогла отличить сорняки от пшеницы. .گربه گفت : من نمی‌تونم . من اصلاً نمی‌تونم علف را از گندم تشخیص بدهم
Не я, сказал поросенок, мне не до пшеницы. .بچه خوک گفت: من فرصت ندارم، سرم شلوغه
Очень хорошо, я выполю тогда, - сказала рыжая курочка и выполола. .مرغ پر قرمزی گفت: بسیار خوب. من خودم این کار را می‌کنم
Спустя некоторое время пшеница начала созревать. .بعد از مدتی گندم شروع کرد به رسیدن
Какая прекрасная пшеница у нас, сказала кошка, утка и поросенок. .گربه، اردک و بچه خوک گفتند: چه گندم زیبایی داریم
Да, действительно, пора жать пшеницу, -сказала рыжая курочка. .مرغ پر قرمزی گفت: واقعاً هم! وقت درو گندم رسیده است
Кто бы пожелал сжать ее для нас?
کی می‌تواند آن را برای ما درو کند؟
О,не я,- сказала кошка. .گربه گفت: آه، من که نمی‌توانم
Не я, - сказал поросенок.
بچه خوک گفت: منم همینطور.
Не я, - сказала утка.
اردک هم گفت: من هم همینطور.
Очень хорошо, тогда я сожну, - сказала рыжая курочка.
مرغ پر قرمزی گفت: بسیار خوب، پس من آن را درو می‌کنم.
از شمادعوت می‌کنیم به این متن توجه فرمائید:

درس شست و هفتم

گوش گنید، تکرار کنید و سعی کنید جملات را آنطور که می‌شنوید تکرار کنید.

Дательный падеж. Множественное число.
مفعول غیر صریح. جمع

с кем?
با کی؟
С кем познакомились русские девушки? Они познакомились с индийской студенткой. .دختران روس با کی آشنا شدند؟ آنها با یک دانشجوی هندی آشنا شدند
С кем разговаривал преподаватель? Он разговаривал со студентами.
استاد با کی صحبت کرد؟ او )مذکر( با دانشجویان صحبت کرد.
Идти
رفتن )پیاده)
Ходить
رفتن )پیاده که معمولاً در مورد تکرار عمل بکار می‌رود(
Ехать
رفتن )سواره( Ездить
رفتن )سواره- تکراری(
куда?
کجا؟ с кем?
با کی؟
Юра ходил в Большой театр с Таней.
یورا با تانیا به بالشوی تئاتر رفت.
Наташа ездила в Ленинград со своими друзьями.
ناتاشا با دوستانش به لنینگراد رفت.
быть где? с кем?
کجا بودن؟ با کی؟
Наташа была в музее с Таней.
ناتاشا با تانیا در موزه بود. )یا به موزه رفت(

و حالا به دو حرف اضافهВ, НА می‌پردازیم. لطفاً به نمونه‌هایی که این حروف در آنها بکار برده شده‌اند توجه فرمائید. سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید تا هنگام استفاده دچار اشتباه نشوید. خوشبختانه این نمونه‌ها در همه جا یکسان است، یعنی در حالات گرامری مفعولی و اضافه حروف اضافه «و» و «نا» به همان شکلی که می‌شنوید بکار برده می‌شوند و هیچگونه تغییری نمی‌کنند.
توجه کنید:

в университете, в институте, в стране, в театре, в Москве, в городе, на факультете, на
уроке, на родине, на концерте, на улице, на площади

Сложное предложение
جملات ترکیبی

Вот русский студент. Его зовут Юра. Вот русский студент, которого зовут Юра.
این دانشجوی روس است. اسم او یوراست. این دانشجوی روسی است که نامش یوراست.

و حالا نمونه‌های دیگر:

Вот индийская студентка. Ее зовут Сита. Вот русская студентка, которую зовут Сита. Учебник есть у индийской студентки, которую зовут Сита. Наташа позвонила индийской студентке, которую зовут Сита.
Я знаю индийскую студентку, которую зовут Сита. Наташа познакомилась с индийской студенткой, которую зовут Сита. Она говорила об индийской студентке, которую зовут Сита. Для чего Сита изучает русский язык? Сита изучает русский язык, чтобы преподавать его.
و حالا با طرز استفاده کلمهчтобы ( برای اینکه( )تا( آشنا می‌شوید. این کلمه معمولاً با مصدر می‌آید.
توجه کنید:

чтобы + инфинитив
برای اینکه بعلاوه مصدر
Сита два раза читала текст, чтобы хорошо знать его. (Сита читала, и Сита будет знать) .سیتا دوبار متن را خواند تا خوب آن را یاد بگیرد
чтобы + прошедшее время
تا )برای اینکه( بعلاوه زمان گذشته
Преподаватель два раза объяснял текст, чтобы студент хорошо его понял.
(Преподаватель объяснял, студент понял) .استاد دوبار متن را توضیح داد تا دانشجو خوب آن را بفهمد когда?
کی؟
Когда Сита приехала в Москву? Сита приехала в Москву в прошлом году. .سیتا کی به مسکو آمد؟ سیتا سال گذشته به مسکو آمد
Когда Наташа и Сита ходили в театр? Наташа и Сита ходили в театр на прошлой неделе.

Предложный падеж
حالت گرامری اضافه

в этом, в прошлом месяце, в этом, в прошлом году, на этой, на прошлой неделе
و حالا چند جمله پر کاربرد دیگر: Мне (срочно) нужен врач فوری احتیاج به دکتر دارم.
.لطفاً دکتر را صدا کنیدВызовите, пожалуйста, врача
.حالم خوب نیستЯ плохо себя чувствую .اینجا درد می‌کندЗдесь болит
.اینجا درد نمی‌کندЗдесь не болит حالم بهتره- بدترهМне лучше (хуже) .سرم )دلم( درد می‌کندУ меня болит голова (живот)
.تبم بالاستУ меня высокая температура
.سرم گیج می‌رودУ меня кружится голова
.سرما خودرمУ меня насморк
چه داروهایی باید استفاده کنم؟Какое лекарство мне нужно принимать?
.یک چیزی رفت توی چشممМне что-то попало в глаз .دندانم درد می‌کندУ меня болит зуб
Сколько я должен за визит?
چقدر باید بابت ویزیت بپردازم- مذکر
Сколько я должна за визит?
چقدر باید بابت ویزیت بپردازم - مونث Что у вас болит? کجایتان درد می‌کند؟ Откройте рот دهانتان را باز کنید.
.لطفاً سرفه کنیدПокашляйте, пожалуйста
.نفس عمیق بکشیدСделайте (глубокий) вдох .نفستان را بیرون بدهیدВыдохните نفس نکشیدНе дышите .اینجا دراز بکشیدЛожитесь сюда
.به شما آمپول می‌زنمЯ сделаю вам укол
و حالا به بخش دیگر قصه مرغ پر قرمزی و دانه گندم می‌پردازیم.

Рыжая курочка отрезала колоски от хлебного злака очень осторожно и положила их в мешок. .مرغ پر قرمزی گندم‌ها را با احتیاط درو کرد و آنها را توی کیسه گذاشت
Затем она обратилась к кошке, утке и поросенку.
بعد او رو کرد به گربه، اردک و بچه خوک
А теперь, кто понесет эту пшеницу на мельницу смолоть в муку?- спросила она.
و پرسید: حالا کی این گندم را به آسیاب می‌برد تا آرد شود؟
Не я, сказала утка, - вы же знаете, я не могу таскать такой тяжелый груз.
اردک گفت: من نمی‌توانم، شماکه می‌دانید، من نمی‌توانم چنین بار سنگینی را حمل کنم.
Не я, - сказала кошка,- пыль попадет мне в нос и заставит меня чихать. .گربه گفت: من نمی‌توانم، گرد و غبار توی دماغم می‌رود و مرا به عطسه می‌اندازد
Не я, - сказал поросенок, - я не знаю где мельница.
بچه خوک گفت: من نمی‌توانم، چون نمی‌دانم آسیاب کجاست،
Очень хорошо, сказала рыжая курочка, - тогда я отнесу ее сама.
مرغ پر قرمزی گفت: بسیار خوب، پس خودم آن را می‌برم،
Итак, рыжая курочка потащилась на мельницу, и через несколько часов она вернулась с мешком прекрасной муки. .به این ترتیب مرغ پر قرمزی کیسه را به آسیاب برد و بعد از چند ساعت با یک کیسه آرد عالی برگشت
А теперь, кто будет делать из этой муки хлеб?- спросила рыжая курочка.
مرغ پر قرمزی پرسید: حالا کی از این آرد نان درست خواهد کرد؟
Не я, - сказала утка. .اردک گفت: من نمی‌توانم
Не я, - сказала кошка.
گربه گفت: من نمی‌توانم،
Не я, -сказал поросенок. بچه خوک هم گفت: من هم نمی‌توانم.
و حالا یکبار دیگر به این متن توجه کنید:

Рыжая курочка отрезала колоски от хлебного злака очень осторожно и положила их в мешок. Затем она обратилась к кошке, утке и поросенку. А теперь, кто понесет эту пшеницу на мельницу смолоть в муку?- спросила она. Не я, сказала утка, - вы же знаете, я не могу таскать такой тяжелый груз. Не я, - сказала кошка,- пыль попадет мне в нос и заставит меня чихать. Не я, - сказал поросенок, - я не знаю где мельница. Очень хорошо, сказала рыжая курочка, - тогда я отнесу ее сама. Итак, рыжая курочка потащилась на мельницу, и через несколько часов она вернулась с мешком прекрасной муки. А теперь, кто будет делать из этой муки хлеб?- спросила рыжая курочка. Не я, - сказала утка. Не я, - сказала кошка.
.Не я, -сказал поросенок

درس شست و هشتم

ابتدا متنی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم. گوش کنید و سعی کنید جملات را همانگونه که می‌شنوید به خاطر سپرده مورد استفاده قرار دهید.

Подготовительный факультет МГУ
دانشکده آمادگی دانشگاه دولتی مسکو

Сита пригласила новых друзей на подготовительный факультет. .سیتا از دوستان جدیدش دعوت کرد به دانشکده آمادگی بروند
Наташа и Таня пришли к концу занятий. ناتاشا و تانیا نزدیک پایان درس به آنجا رسیدند.
Через несколько минут из аудиторий начали выходить студенты. .بعد از چند دقیقه دانشجویان ز کلاس بیرون آمدند
Многие говорили по-русски. Они говорили не очень хорошо, но девушки понимали их. .خیلی‌ها به زبان روسی حرف می‌زدند. زبان روسی آنها زیاد خوب نبود، اما دخترها حرفهای آنها را می‌فهمیدند
Подготовительный факультет МГУ для иностранных граждан сушествует уже много лет. .دانشکده آمادگی دانشگاه دولتی مسکو برای شهروندان خارجی سالهای زیادی است که وجود دارد
Это самый первый подготовительный факультет для иностранной молодежи в нашей стране. .این اولین دانشکده آمادگی برای جوانان خارجی در کشور ما به حساب می‌آید
На подготовительном факультете учатся студенты из стран Европы, Азии, Африки и
Латинской Америки. دانشجویانی از اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکا یلاتین در دانشکده آمادگی درس می‌خوانند.
Они учатся на подготовительном факультете один год и сначала изучают только русский язык. .آنها در دانشکده آمادگی یکسال درس می‌خوانند و ابتدا فقط زبان روسی را یاد می‌گیرند
Через год они станут студентами основных факультетов Московского университета или других институтов. .بعداز یکسال آنها دانشجویان دانشکده‌های اصلی دانشگاه مسکو و یا دیگر انستیتوها می‌شوند
Студенты из каких стран учатся на подготовительном факультете?
دانشجویان چه کشورهایی در دانشکده آمادگی تحصیل می‌کنند؟
На подготовительном факультете учатся студенты из стран Европы, Азии, Африки и
Латинской Америки. دانشجویانی از اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکا یلاتین در دانشکده آمادگی درس می‌خوانند.
و حالا از شما دعوت می‌کنیم به معانی لغات و اصطلاحات توجه فرمائید:
МГУ- Московский государственный университет
دانشگاه دولتی مسکو
пришли к концу занятий
آخر درس آمدند
Несколько
دانشکده‌های اصلی از کدام کشورها؟
Подождать, подожду, подождешь,
منتظر شدن، انتظار کشیدن
Кого?
چه کسی را؟
Около (чего?) نزدیک )چی(؟
Кем станет (будет) Сита?
سیتا چه کسی خواهد شد؟ )منظور تخصص و یا حرفه شخص است(

Иди сюда!
بیا اینجا!
Но я же здесь.
من اینجام.
Иди туда! Твой друг там.
برو آنجا! دوستت آنجاست )مذکر(
Когда бывает солнце на небе?
خورشید کی در آسمان پیدایش می‌شود؟
.Днем در روز.
Когда бывают звезды на небе?
ستارگان کی در آسمان پیدا می‌شوند؟
Ночью, когда нет облаков. .شب، وقتی آسمان ابری نیست
Я люблю сидет в лунном свете. .من دوست دارم زیر نور مهتاب بنشینم
Я могу сидет там, пока не поднимется солнце. .می توانم تا خورشید بالا نیامده آنجا بنشینم
Садитесь в тени этой пальмы. .در سایه این نخل بنشینید
و حالا از شما دعوت می‌کنیم به آخرین بخش قصه مرغ پر قرمزی و دانه گندم توجه فرمائید:

А теперь, кто будет делать из этой муки хлеб?- спросила рыжая курочка.
مرغ پر قرمزی پرسید: حالا کی از این آرد نان درست خواهد کرد؟ و بعداز اینکه گربه و اردک و بچه خوک از زیر کار در رفتند او گفت:
Тогда я сделаю, сказала рыжая курочка и сделала. .پس خودم درست می‌کنم و همان کار را هم کرد
Скоро буханка была готова для печи. .بزودی خمیر برای رفتن توی تنور آماده شد
А теперь, кто будет печь этот хлеб?- спросила рыжая курочка.
مرغ پر قرمزی پرسید: کی این نان را می‌پزد؟
Не я,- сказала кошка. .گربه گفت: من نمی‌توانم
Не я, - сказала утка. اردک گفت: من هم نمی‌توانم.
Не я, - сказал поросенок, - я боюсь, что я сожгу его.
بچه خوک گفت: می‌ترسم آن را بسوزانم.
Очень хорошо, - сказала рыжая курочка, - тогда я сделаю это. .مرغ پر قرمزی گفت: بسیار خوب. پس خودم این کار را می‌کنم
Итак, буханка хлеба была испечена, и она была покрыта красивой золотистой корочкой.
به این ترتیب، قرص نان پخته و رویش طلایی و خوشگل شده بود.
Рыжая курочка поставила ее на кухонный стол, а кошка, утка и поросенок вошли в дом и смотрели на нее с завистью. .مرغ پر قرمزی آن را روی میز آشپزخانه گذاشت، گربه و اردک و بچه خوک وارد خانه شدند و با حسادت تمام به آن نگاه کردند
Ну, а теперь, кто будет есть эту буханку хлеба?- спросила рыжая курочка.
مرغ پر قرمزی پرسید: حالا کی این قرص نان راخواهد خورد؟
Я буду, - сказала утка быстро. .اردک خیلی سریع گفت: من می‌خورم
Я буду, - сказала кошка, подвигаясь ближе. .گربه نزدیکتر آمد و گفت: من می‌خورم
Я буду, - сказал поросенок, проталкиваясь прямо к столу. .بچه خوک که بقیه را کنار می‌زد تا خودش را به میز برساند گفت: من می‌خورم
Они столпились вокруг рыжей курочки, каждый стараясь подобраться ближе всего к соблазнительной буханке хлеба, но никто из них не смел тронуть ее.
آنها دور مرغ پر قرمزی جمع شدند. هر یک سعی می‌کرد به این قرص وسوسه کننده نان نزدیکتر باشد، اما هیچ یک از آنها جرئت نکرد به نان دست بزند.
О, нет, вы не будете, - сказала рыжая курочка, - я буду есть ее сама. .مرغ پر قرمزی گفت: اوه، نه، نه، شماها آن رو نمی‌خورید. خودم آن را می‌خورم
Затем она созвала своих цылята, и они сьели целую буханку хлеба. .بعداً مرغ پر قرمزی جوجه‌هایش را صدا کرد و آنها یک قرص کامل نان را خوردند
Ни крошечки не осталось для утки, кошки и поросенка. .و حتی خرده‌های آن هم برای اردک، گربه و بچه خوک باقی نماند
و حالا یکبار دیگر به این متن گوش کنید:

А теперь, кто будет делать из этой муки хлеб?- спросила рыжая курочка.
Тогда я сделаю, сказала рыжая курочка и сделала. Скоро буханка была готова для печи.
А теперь, кто будет печь этот хлеб?- спросила рыжая курочка. Не я,- сказала кошка. Не я, - сказала утка.
Не я, - сказал поросенок, - я боюсь, что я сожгу его. Очень хорошо, - сказала рыжая курочка, - тогда я сделаю это.
Итак, буханка хлеба была испечена, и она была покрыта красивой золотистой
корочкой.
Рыжая курочка поставила ее на кухонный стол, а кошка, утка и поросенок вошли в дом и смотрели на нее с завистью. Ну, а теперь, кто будет есть эту буханку хлеба?- спросила рыжая курочка. Я буду, - сказала утка быстро.
Я буду, - сказала кошка, подвигаясь ближе. Я буду, - сказал поросенок, проталкиваясь прямо к столу.
Они столпились вокруг рыжей курочки, каждый стараясь подобраться ближе всего к соблазнительной буханке хлеба, но никто из них не смел тронуть ее. О, нет, вы не будете, - сказала рыжая курочка, - я буду есть ее сама. Затем она созвала своих цылята, и они сьели целую буханку хлеба. Ни крошечки не осталось для утки, кошки и поросенка.

درس شست و نهم

ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک دیالوگ )گفتگو( توجه کنید و سپس چند مورد گرامری دیگر را مورد توجه شما قرار خواهیم داد.

Диалог
گفتگو

Наташа: Скажите, пожалуйста, когда кончаются занятия?
ناتاشا : لطفاً بگویید درسها کی تمام می‌شوند؟ Дежурный: Через 15 (пятнадцать) минут. А что вы хотите?
نگهبان کشیک: بعد از 81 دقیقه. کاری داشتید؟
Наташа: Я хочу увидеть одну индийскую студентку, ее зовут Сита.
ناتاشا: من می‌خواستم یک دانشجوی هندی را ملاقات کنم ) یا با یک دانشجوی هندی قرار داشتم(. اسمش سیتا است.
Дежурный: Она занимается на втором этаже.
نگهبان کشیک: او در طبقه دوم درس دارد. )کلاسش در طبقه دوم است.(
Наташа: В какой аудитории?
ناتاشا: در کدام کلاس؟
Дежурный: Сейчас посмотрю…В 23 (двадцать третьей) аудитории.
نگهبان کشیک: الان نگاه می‌کنم... در اتاق 23.
Наташа: Спасибо. Можно подождать около аудитории?
ناتاشا: متشکرم. می‌توانم نزدیک کلاس منتظر شوم؟
Дежурный: Пожалуйста.
نگهبان کشیک: بفرمائید.

و حالا می‌پردازیم به چند حالت گرامری که شما باید به پسوندهای آنها در جملات توجه فرمائید:

Винительный падеж
حالت مفعولی-جمع که سئوال‌های آنКого?, Чего? می‌باشد.

به جملاتی که در جمله فقط فعل دعوت کردنпригласить بکار برده شده است ولی مفعول‌ها بصورت جمع مذکر و مونث آمده‌اند توجه فرمائید:

Кого пригласила Сита на подготовительный факультет?
سیتا چه کسی را به دانشکده آمادگی دعوت کرد؟
Сита пригласила новых друзей.
سیتا دوستان جدید را دعوت کرد.
Русских подруг.
)دوستان روس )دختر Этих студентов.
این دانشجویان را. )پسر( Этих студенток.
این دانشجویان را )دختر) Моих родителей.
والدین مرا.
استادان ما را.

و حالا به حالت گرامری اضافه با استفاده از «بعد از» و «چند» توجه فرمائید:

Через несколько минут, недель
Через несколько часов, месяцев
Через несколько дней
Через несколько лет

Ты такая добрая
تو خیلی مهربانی! Ты такая открытая تو خیلی گشاده رو هستی!
Ты такая обаятельная
تو خیلی فرینده هستی!
Ты такая очаровательная
تو خیلی ملیحی! Ты такая преданная تو خیلی با وفایی!
!تو چه وفاداریТы такая верная
!تو مثل الهه بهشتی میمانیТы такая изумительная
Ты такая восхитительная تو واقعاً خیلی خوبی! Ты такая одарённая تو نابغه ای! بچه‌ها باید خوب درس بخوانند.
Антон может нарисовать стакан за 5 или 10 минут? آنتون می‌تواند استکان را در 1 یا 86 دقیقه بکشد؟
Может ли он нарисовать бутылку с молоком за 15 минут?
آیا او می‌تواند بطری شیر را طی 81 دقیقه بکشد؟
Нет. Он может выпить все молоко за 10 минут! !نه. او می‌تواند تمام شیر را در 86 دقیقه بنوشد
Может он вставать рано?
آیا او می‌تواند صبح زود بیدار شود؟
Нет. Он ленивый.

درس هفتادم

ابتدا در باره چند فعل روسی توضیحاتی برای شما می‌دهیم. به مثال‌هایی در رابطه با افعالстать, быть که با حالت گرامری معیت می‌آیند توجه فرمائید. ابتدا فعلстать و حالت گرامری معیت.

و اما افعالКОНЧАТЬ, НАЧИНАТЬ, ПРОДОЛЖАТЬ، پایان دادن، آغاز کردن، ادامه دادن

Занятия кончаются через пятнадцать минут.
درسها بعد از پانزده دقیقه به پایان می‌رسد.
Занятия начинаются в девять часов.
درسها ساعت 8 آغاز می‌شوند.
Занятия продолжаются.
درسها ادامه دارند.
Преподаватель кончает занятия через пятнадцать минут.
استاد درس را بعد از پانزده دقیقه تمام می‌کند.
Преподаватель начинает занятия в девять часов.
استاد ساعت 8 درس را شروع می‌کند.
Преподаватель продолжает занятия.
استاد درس را ادامه می‌دهد.

و اما به حالتСВ افعال فوق الذکر که زمان گذشته و آینده فعل را در بر می‌گیرد و این در صورتی است که عمل یکبار انجام شده باشد وНСВ افعال فوق الذکر که زمان حال و آینده به اضافه زمان آینده فعلБыть را دربرمی گیرد و آن را ترکیبی آینده نیز می‌نامند. توجه کنید:

Кончать (нсв)- кончить (св) Начинать(нсв) – начать (св) Продолжать (нсв) Я кончил заниматься.
Наташа начала читать текст.
Преподаватель продолжал обьяснять правило.

و حالا حرف اضافهОКОЛО، نزدیک، کنار، پهلوی که با حالت گرامری اضافه ملکی می‌آید. به مثالهایی در این باره توجه فرمائید:

Около аудитории نزدیک کلاس Около дома
نزدیک خانه Около института
نزدیک انستیتو

همانطور که متوجه شدید پسوندهای کلماتаудитории وдома وинститута پسوندهای مخصوص حالت گرامری اضافه هستند که )ای، آ و آ( می‌باشند. و حالا بسراغ دو کلمه دیگرможно, надо می‌رویم که به معنی ممکن است و باید می‌باشد.
این دو کلمه با مصدر فعل می‌آیند. به مثالهایی در این رابطه توجه کنید.

Можно войти в аудиторию?
ممکن است )یا اجازه هست( وارد کلاس شوم؟ Можно посмотрить эту книгу?
می توان این کتاب را دید یا دیدن این کتاب ممکن است؟
Можно подождать здесь?
می توان اینجا منتظر شد؟

هنگام استفاده ازможно, надо از حالت گرامری مفعول بواسطه و مصدر می‌توان استفاده کرد. به نمونه‌های دیگری در این زمینه توجه کنید:
چی شد؟
چه اتفاقی افتاد؟
Куда вы едете? Куда вы идете?
کجا می‌روید؟ )سواره( کجا می‌روید )پیاده(
Откуда вы прибыли?
از کجا آمدید؟
Чем вы занимаетесь в России?
در روسیه چکار می‌کنید؟
Это деловая поездка?
Вы турист или бизнесмен?
شماتوریست هستید یا تاجر؟
Вы находитесь в частной поездке?
Как вам это нравится?
از این خوشتان می‌آید؟
Хорошая книга. .کتاب خوبی است
Я могу вам чем-нибудь помочь?
می توانم کمکی به شما بکنم؟
Я хотел бы вас кое о чем попросить. .می خواستم چیزی از شما بپرسم
Как мне с вами связаться? چطور می‌توانم با شما تماس بگیرم.
Вот мой адрес.
بفرمائید این آدرس من.
У вас не найдется для меня пары минут?
یکی دو دقیقه از وقتتان را می‌توانید دراختیار من بگذارید؟ Я хотел бы сказать вам несколько слов.
می خواستم چند کلمه‌ای با شما صحبت کنم.

و اما حالا آنچه در متروی مسکو اعلام می‌شود:

درس هفتاد و یکم

ابتدا چند قانون املایی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم.

Студентка института
)دانشجوی انستیتو )مونث Какой?Какая?-ое?-ие?
Какая студентка?
چه دانشجویی؟

تعیین بخشی از کل

Центр города
مرکز شهر Центр чего?
مرکز چی؟ Брата нет дома
برادر خانه نیست Снега не было
нет, не было, не будет
با کلمات، نه،نبود و نخواهد بود
غیبت شخص یا شی زمان حال

У меня нет машины من ماشین ندارم Здесь нет музея
اینجا موزه نیست


از کجا؟ از چی؟ از کی؟ جای شروع حرکت
Из
از
Приехал из Москвы
از مسکو آمد

برداشتن چیزی از جایی



نقطه پایان حرکت )به کجا، به چی(

نقطه پایان حرکت در رابطه با شخص یا شیی До
تا Доехать до вокзала
رفتن تا ایستگاه راه آهن


Был у сестры
او نزد خواهرش بود

جای چند چیز درامتداد چیز دیگر Вдоль
امتداد، کنار Вдоль улицы
در امتداد خیابان


Во время войны В течение болезни

دوره مشخصی از عمل بین دو زمان с…до
از تا С апреля до августа از آوریل تا اوت
عملی که بعد از اعمال دیگر رخ دهد



из-за
به خاطر، به دلیل Из-за дождя мы опоздали в кино به دلیل باران ما دیر به سینما رسیدیم
شخصی که به تقصیر او اتفاقی افتاده باشد из-за
به خاطر، به تقصیر Из-за Виктора я не сделал работу به خاطر ویکتور من کارم را انجام ندادم
دلیل مربوط به تغییر وضعیت
از
из

Ложка изсеребра
قاشق از نقره
در نزد у

Жили-были муж с женой. Когда они были молодые, жили хорошо, дружно, никогда не ссорились. Но вот пришла старость, и стали они чаще и чаще спорить друг с другом.
Старик скажет старухе слово, а она ему - два, он ей - два, а она ему - пять, он - пять, а она - десять. И такая ссора между ними начинается, что хоть из избы убегай.

А разбираться начнут - никто не виноват.

- Что это мы с тобой, старуха, а? - скажет старик.

- Да это ты, старый, ты все!

- Я? А не ты ли? Со своим длинным языком?

- Не я, а ты!

- Ты, а не я!

И снова ссора начинается.
Вот стала старуха думать, что делать? Как быть? Как жить со стариком дальше? Пошла она к соседке и рассказала ей про свою беду. Соседка ей говорит:
- Я могу помочь твоему горю. Есть у меня волшебная водица. Как старик начнет кричать, ты возьми в рот немного этой водицы. Но, смотри, не проглоти ее, а держи во рту, пока он не успокоится... И все будет хорошо.
И дала она старухе воды в бутылочке. Старуха поблагодарила и пошла домой.
Только она вошла в дом, а старик сразу начал кричать:
- Где ты была? Что делала? Давно уже пора самовар ставить, чай пить, а тебя нет!
Хотела старуха ответить ему, но вспомнила про совет, взяла в рот воды из бутылочки и не проглотила ее, а стала во рту держать.
А старик видит, что старуха не отвечает, и сам замолчал.
Обрадовалась старуха: "Видно, эта водица-то и действительно волшебная!"
Спрятала она бутылочку с волшебной водицей и самовар стала ставить.
- Что это ты там гремишь? - закричал старик. - Самовар поставить не умеешь!
А старуха хотела ему ответить, да вспомнила совет соседки и опять взяла в рот водицу.
Видит старик, что старуха ни словечка ему не отвечает, удивился и... замолчал.
И с тех пор перестали они ссориться и стали жить, как в молодые годы. А все потому, что как только старик начнет кричать, старуха сейчас - за волшебную водицу.
!Вот, сила-то в ней какая

درس هفتاد و دوم

ابتدا به ایمیل آقای مهدی مولایی پاسخ می‌دهیم. این شنونده گرامی در ایمیل خود چنین نوشته اند:

باقی حروف صدادار فقط کمی ضعیفتر تلفظ می‌شوند.
و حالا متنی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم که به ویژه در رابطه با کاریابی مورد استفاده قرار می‌گیرد. گوش کنید، سعی کنید جملات را همانطور که می‌شنوید تکرار کرده و به خاطر بسپارید.

-Рад с вами познакомиться (рад вас встретить),Реза.Моя сестра Линда не раз говорила мне о вас. .از آشنایی با شما خوشحالم رضا، لیندا خواهرم بارها در باره شما برایم تعریف کرده است
-Я также рад познакомиться с вами, Петр. .پیتر، من هم از آشنایی با شما خوشحالم
-Итак, вы недавно прибыли сюда из Ирана.Сколько времени вы живете в Москве?
خب، شما تازه از ایران آمده اید. چند وقت است که در مسکو زندگی می‌کنید؟
Я живу здесь около 10 месяцев.- حدود ده ماه است که در اینجا زندگی می‌کنم.
-Вам нравится здесь?
از اینجا خوشتان می‌آید؟
-Да.Москва-интереснейший город. .بله، مسکو، شهر جالبیه
-Вы работаете?
کار می‌کنید؟-Да.Но это-грустная история. Я-инженер-электронщик, но без российского опыта. Работаю в настоящее время продовцом на рынке. بله، اما این ماجرای غم انگیزی است. من مهندس برق هستم اما بدون سابقه کار در روسیه. درحال حاضر در بازار به عنوان فروشنده .کار می‌کنم
-Не падайте духом. Если у вас хорошая профессиональная подготовка, вы рано или поздно найдете работу по специальности.У вас есть резюме? .امیدتان را از دست ندهید. اگر آمادگی حرفه‌ای شما خوب باشد، دیر یا زود در رابطه با تخصص خود کاری پیداخواهید کرد بیوگرافی خودتان را دارید؟
-Да.Оно у меня с собой. .بله، همراهم است
-Вы можете мне его показать? Я раньше работал в отделе кадров крупной компании. .می توانید آن را به من نشان بدهید. من قبلاً در کارگزینی یک شرکت بزرگ کار می‌کردم
Вот оно.- بفرمائید، این است.
-С таким резюме вы не получите квалифицированной работы. .با چنین بیوگرافی شما کار تخصصی پیدانخواهید کرد
-В чем же дело?
اشکالش چیه؟
-Многие люди, ищущие работу, подчеркивают ненужные детали. .خیلی‌ها که دنبال کار می‌گردند جزئیات غیر ضروری را برجسته می‌کنند
-Но мое резюме должно отражать мой профессиональный опыт, не так ли ?
اما بیوگرافی کاری من باید بازتاب دهنده تجربه حرفه‌ای من باشد، مگر نه؟
-Да,конечно.Вы пишите о себе как об инженере-электронщике.Этого недостаточно.Вы, несомненно,обладаете выдающимися знаниями . .بله، البته. شما به عنوان یک مهندس برق در باره خود نوشته اید. این کافی نیست. بدون شک شما دانش کافی در این زمینه دارید
Но какой цели вы добиваетесь ? Какую должность вы хотите иметь?
اما دنبال چه هدفی هستید؟ چه سمتی می‌خواهید داشته باشید؟
Какие именно данные делают вас подходящим для работы в качестве инженера электронщика, скажем, в компании «Росэнергии»? کدام مشخصات شما را برای کار به عنوان مهندس برق مثلاً برای کار در شرکت «روس انرژی» مناسب است؟
Вы должны (в резюме) показать свой опыт и свои сильные стороны, которые позволят вам выполнять данную работу. .شما باید در بیوگرافی خود تجربه و نکات قوی را ذکر کنید که امکان انجام کار مذکور را بدهد
-Порой довольно трудно решить, что следует подчеркивать и что надо опускать.
اینطور که پیداست تعیین تشخیص اهمیت نکات مشکل می‌شود.
-Наниматель, главным образом, заинтересован в том, какую пользу вы можете принести его компании. Включите информацию, показывающую,что вы подходите для данной работы. کارف رما، اصولاً در این امر ذینفع است که شما چه سودی برای کمپانی او خواهید آورد. اطلاعاتی را در بیوگرافی خود شامل کنید .که نشان بدهد شما برای کار موردنظر مناسب هستید-А как насчет отсутствия российского опыта? Это же серьезное препятствие в получении работы. .فقدان تجربه زبان روسی چه می‌شود؟ این مانع جدی در یافتن کار است
-Если наниматель поймет, что вы подходящий человек для определенной должности, он назначит вам деловую встречу. Напишите новый вариант резюме и покажите его мне. اگر کارفرما بفهمد که شما شخص مناسبی برای سمت مشخصی هستید، او یک دیدار کاری با شما ترتیب خواهد داد. بیوگرافی .دیگری بنویسید و آن را به من نشان بدهید
-Большое спасибо. .خیلی متشکرم
Пожалуйста. Позвоните мне, как только резюме будет готово.- قابلی ندارد. همینکه تقاضانامه حاوی مشخصات شما آماده شد با من تماس بگیرید.
و حالا از شما دعوت می‌کنیم به چند فعل حرکتیГлаголы движения توجه کنید.

Идти – ехать رفتن با پای پیاده، رفتن سواره
Бежать – летать
دویدن- پرواز کردن
Плыть – ползти
شنا کردن – خزیدن
و حالا به جملات ساده‌ای در این باره توجه فرمائید:

Он идет.
Он едет.
Он бежит.
Он плывет.
Он ползет.

و حالا چند جمله ترکیبی با استفاده از افعال حرکتی.

Он идет по аллее. Куда вы идете?- В магазин.
По тропинке идет женщина с корзинкой.
زن با سبد در باریکه راه- کوچه باغ - می‌رود. )که در اینجا منظور پیاده است(
Я смотрю, как легко и спокойно Вилька идет к поезду, а до поезда ему несколько шагов.
می بینم چقدر راحت و نرم ویلکا به سمت قطار می‌رود و تا قطار چند قدم بیشتر باقی نمانده است.
Я шел рядом с Варварой Павловной и думал о ее сыне.
من کنار واروارا پاولونا راه می‌رفتم و درباره پسرش فکر می‌کردم.
Домой Мария вернулась поздно, позвонила отцу: «Папа, я еду в Москву
руководителем делегации.»
ماریا دیر به خانه برگشت به پدرش زنگ زد و گفت: بابا، من به عنوان رئیس هیأت به مسکو می‌روم.
По пыльной дороге ехал трактор.
تراکتور در راه خاکی حرکت کرد.
Осторожно!Машина едет.
مواظب باشید! ماشین در حرکت است.
Он едет в город на автобусе.
او بااتوبوس به شهر می‌رود.
Он едет верхом.
او سواره می‌رود.

در رابطه افعال دیگر پرواز و شنا که در واقع به معنی همان رفتن و حرکت کردن است بدون استفاده این افعال در جمله، جملات ساخته می‌شوند که در واقع با استفاده از افعال پرواز و شنا کردن منظور حرکت با یک وسیله نقلیه کاملاً منتقل می‌شود. توجه فرمائید:

Самолет летит в Новосибирск.
هواپیما به نووسیبیرسک پرواز می‌کند.
Теплоход плывет в Астрахань.
کشتی به سمت آستاراخان در حرکت است.
Смотрите, вон летит самолет!
نگاه کنید، هواپیما دارد پرواز می‌کند!
По реке плывет теплоход.
کشتی بر رودخانه حرکت می‌کند.
Он едет в Петербург.
او به پطربورگ می‌رود.

درس هفتاد و سوم

ابتدا متنی مورد توجه شما قرار داده می‌شود. سپس لغات و اصطلاحات موجود در این در س با معانی آنها خوانده می‌شوند. لطفاً گوش گنید، تکرار کنید و سعی کنید لغات جدید را به خاطر بسپارید:

Московский государственный университет
دانشگاه دولتی مسکو

В Московском университете более 16 (шестнадцати) факультетов, на которых учится более 27.600 (двадцати семи тысяч шестьсот) студентов и более 4.200 (четырех тысяч двухсот) аспирантов. دا نشگاه دولتی مسکو بیش از 86 دانشکده دارد که بیش از 27 هزار و 666 دانشجو و 4266 دانشجوی دوره کارشناسی ارشد در آن .مشغول تحصیل هستند

В Московском университете учится молодежь из разных городов России и других стран. .جوانان از شهرهای مختلف روسیه ودیگر کشورها در دانشگاه دولتی مسکو تحصیل می‌کنند

Московский университет – это большой студенческий город, в котором есть всё для занятий и отдыха студентов: библиотека, читальные залы, столовые, магазины; в одном из зданий находится поликлиника; для занятий спортом - прекрасные спортивные залы, бассейн. У студентов есть свой клуб, в котором бывают концерты, интересные вечера. :دانشگاه مسکو را می‌توان یک شهر بزرگ دانشجویی نامید که در آنجاهمه چیز برای تحصیل و استراحت دانشجویان وجود دارد .کتابخانه، سالن قرائت، غذاخوری، مغازه. در یکی از ساختمانها پلی کلینیک وسالن‌های بسیار خوب ورزشی و استخر وجود دارد .دانشجویان کلوب خاص خود را دارند که در آنجا کنسرت و برنامه‌های جالب دیگری برگزار می‌شود

Диалог
گفتگو

Экскурсовод: Вот центральное здание университета. Это самое высокое здание в Европе. .راهنمای توریستی: این هم ساختمان مرکزی دانشگاه. این بلندترین ساختمان در اروپاست
Можно поехать на последний этаж этого здания и посмотреть на Москву. Хотите?
می توان به آخرین طبقه این ساختمان رفت و از آنجا مسکو را تماشا کرد. می‌خواهید به آنجا بروید؟
Студенты: Хотим. دانشجویان: می‌خواهیم.

Экскурсовод: Но сначала я покажу вам другие здания университета. Справа химический факультет, слева - физический.
راهنما: اما اول به شما ساختمان دیگر دانشگاه را نشان می‌دهم. سمت راست دانشکده شیمی قرار دارد و سمت چپ دانشکده فیزیک.
Сита: А где филологический факультет?
سیتا : دانشکده زبان شناسی کجاست؟ Экскурсовод: Видите там дальше новое здание?
راهنما: آن ساختمان جدید را کمی دورتر می‌بینید؟ Столовая В одном из зданий در یکی از ساختمانها Поликлиника
پلی کلینیک Занятия спортом
ورزش کردن
Бассейн
استخر
Клуб
کلوب

Волшебная водица
آب جادو
Жили-были муж с женой. یکی بود یکی نبود، زن و شوهری با هم زندگی می‌کردند.
Когда они были молодые, жили хорошо, дружно, никогда не ссорились. .وقتی جوان بودند، خوب زندگی می‌کردند، دوستانه و هیچ وقت دعوا نمی‌کردند
Но вот пришла старость, и стали они чаще и чаще спорить друг с другом. .اما دوران پیری سر رسید و آنها بیشتر و بیشتر با هم دعوایشان می‌شد
Старик скажет старухе слово, а она ему - два, он ей - два, а она ему - пять, он - пять, а она - десять. پیرمرد اگر یک کلمه به پیرزن می‌گفت، پیرزن دوتا جوابش را می‌داد و اگر پیرمرد دوتا می‌گفت، او پنج تا و اگر او پنج تا، پیرزن ده تا جوابش را می‌داد.
И такая ссора между ними начинается, что хоть из избы убегай. .و چنان دعوایی بین آنها در می‌گرفت که فقط فرار از کلبه باقی می‌ماند
А разбираться начнут - никто не виноват. وقتی می‌نشستند تا بینند تقصیر کی بوده، معلوم می‌شد هیچ کدام مقصر نبودند.
- Что это мы с тобой, старуха, а? - скажет старик.
پیرمرد می‌گفت: هی، پیرزن، چرا به پر و پای هم می‌پیچیم،‌ها؟
- Да это ты, старый, ты все! .همش تقصیر تواِ، تو پیرمرد
- Я? А не ты ли? Со своим длинным языком?
من؟ یا تو؟ با آن زبان درازت؟
- Не я, а ты! !نه من، تو
- Ты, а не я!
تو، نه من!
И снова ссора начинается. .و دوباره دعوا شروع می‌شد
Вот стала старуха думать, что делать? Как быть? Как жить со стариком дальше? پیرزن شروع کرد به فکر که چکار باید کرد؟ چه چاره‌ای بیاندیشد؟ چطور با این پیرمرد زندگی کند؟
Пошла она к соседке и рассказала ей про свою беду. Соседка ей говорит: :او نزد همسایه رفت و مشکل خودش را با او در میان گذاشت. همسایه به او گفت
- Я могу помочь твоему горю. Есть у меня волшебная водица. Как старик начнет кричать, ты возьми в рот немного этой водицы. می‌توانم مشکل تو را حل کنم. من آب جادویی در اختیار دارم که تا پیرمرد شروع کرد به داد و فریاد، تو باید یک کمی از آن را .توی دهانت بریزی
.Но, смотри, не проглоти ее, а держи во рту, пока он не успокоится... И все будет хорошо اما حواست باشد که آن را قورت ندهی و فقط توی دهانت نگه داری تا پیرمرد آرام شود.اگر این کار را بکنی همه چیز روبراه خواهد شد.
И дала она старухе воды в бутылочке. Старуха поблагодарила и пошла домой. .او یک شیشه کوچک آب به پیرزن داد. پیرزن از او تشکر کرد و به خانه رفت
Только она вошла в дом, а старик сразу начал кричать:
به محض ورود پیرزن به خانه، پیرمرد شروع کرد به داد زدن:
- Где ты была? Что делала? Давно уже пора самовар ставить, чай пить, а тебя нет! !کجا بودی؟ چکار کردی؟ خیلی وقت پیش باید سماور را روشن می‌کردی تا چای بنوشیم، ولی خبری از تو نیست
Хотела старуха ответить ему, но вспомнила про совет, взяла в рот воды из бутылочки и не проглотила ее, а стала во рту держать. پیرزن می‌خواست جوابش را بدهد، اما یاد توصیه )همسایه( افتاد، کمی از آب شیشه را به دهان برد و قورتش نداد و در دهان نگه .داشت
А старик видит, что старуха не отвечает, и сам замолчал.
پیرمرد که دید پیرزن جوابش رانمی دهد، خودش ساکت شد.
Обрадовалась старуха: "Видно, эта водица-то и действительно волшебная!"
پیرزن خوشحال شد: معلومه که این آب واقعاً آب جادویی است!
Спрятала она бутылочку с волшебной водицей и самовар стала ставить. .پیرزن شیشه را در جایی قایم کرد و سماور را روشن کرد
- Что это ты там гремишь? - закричал старик. - Самовар поставить не умеешь!پیرمرد دوباره صدایش درآمد: چه خبره این قدر سرو صدا راه انداختی؟ سماور روشن کردن هم بلد نیستی!
А старуха хотела ему ответить, да вспомнила совет соседки и опять взяла в рот водицу. .پیرزن می‌خواست جوابش را بدهد، اما به یاد توصیه همسایه افتاد و دوباره کمی از آن آب را در دهان نگه داشت
Видит старик, что старуха ни словечка ему не отвечает, удивился и... замолчал. .پیرمرد دید پیرزن یک کلمه هم جوابش را نمی‌دهد تعجب کرد و ساکت شد
И с тех пор перестали они ссориться и стали жить, как в молодые годы. А все потому, что как только старик начнет кричать, старуха сейчас - за волшебную водицу. از آن زمان تا کنون مثل سالهای جوانی دیگر دعوایشان نشد. تا پیرمرد شروع می‌کرد به فریاد زدن، پیرزن بلافاصله می‌دوید سراغ .آب جادو
Вот, сила-то в ней какая! آب جادو، واقعاً که چه قدرتی داشت!

درس هفتاد و چهارم

ابتدا چند نمونه از جملات ترکیبی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم:

Это студенческий город. В студенческом городе есть все для студентов.
این شهر دانشجویی است. در شهر دانشجویی همه چیز برای دانشجویان هست.
Это студенческий город, в котором есть все для студентов.
این شهر دانشجویی است که در آن همه چیز برای دانشجویان هست.

همانطور که متوجه شدید این دو جمله به کمک کلمه ربطв котором ( که در آن( بهم پیوند خورده اند. به نمونه‌هایی دیگری از این نوع جملات ترکیبی توجه فرمائید:

Это студенческое общежитие. В студенческом общежитии живут студенты.
این خوابگاه دانشجویی است. در خوابگاه دانشجویی دانشجویان زندگی می‌کنند.
Это студенческое общежитие, в котором живут студенты.
این خوابگاه دانشجویان است که در آن دانشجویان زندگی می‌کنند.
Это студенческая столовая.
این غذاخوری دانشجویی است.
В студенческой столовой сейчас много народу.
در غذاخوری دانشجویی الان خیلی شلوغ است )یا آدم زیاد است(
Это студенческая столовая, в которой сейчас много народу.
این غذاخوری دانشجویی است که الان در آن آدم زیاد است )که الان خیلی شلوغ است(
В Московском университете более шестнадцати факультетов.
در دانشگاه مسکو بیش از شانزده دانشکده است.
На этих факультетах учатся студенты и аспиранты.
در این دانشکده‌ها دانشجویان و دانشجویان دوره کارشناسی ارشد تحصیل می‌کنند.
В Московском университете более шестнадцати факультетов, на которых учатся студенты
и аспиранты.
در دانشگاه مسکو بیش از شانزده دانشکده وجود دارد که دانشجویان و دانشجویان دوره کارشناسی ارشد در آنها تحصیل می‌کنند.

Числительное тысяча (1.000)
حالا از شما دعوت می‌کنیم به باصطلاح صرف عدد هزار توجه فرمائید، به ویژه به پسوندهای گرامری آنها.

Одна тысяча
یک هزار Две, три – тысячи دو، سه هزار
Четыре, пять, шесть - тысяч


Двадцать

Тысяча + р.п., мн.ч.


عمل مثال فاعل Виктора нет дома.
ویکتور خانه نیست )به پسوند اسامی توجه کنید در حالت گرامری اضافه مورد استفاده قرار می‌گیرد(

У Виктора есть машина.
ویکتور ماشین دارد.


Я студент Университета дружбы народов.
من دانشجوی دانشگاه دوستی ملل هستم.

Я люблю пить чай без молока. .من چای بدون شیر را دوست دارم
قید مکان

жаль
надо нужно необходимо можно нельзя
видно слышно понятно
کار حالت مفعول غیر صریح با حروف ربط

Function

Question

Preposition


К зиме
К экзамену
مشخص کردن زمان عمل )تکرار(

-когда?
-как часто?

-по + Д.п. -мн.ч.

По четвергам

صبح بخیر Доброе Утро!

روز بخیر


زندگی بر وفق مراد می‌گذرد؟ Как поживаешь? بد نیست، متشکرم، شما چطورید؟
Вполне Хорошо, спасибо. А как ты?
خوبم، و شما؟
Хорошо, а как ты?

Подходит декан:
-А если я вас обоих уволю, меня весь факультет на руках носить будет. :دو تا پروفسور دانشگاه با هم گپ می‌زنند
اولی: اگر من سر امتحان شده فقط به یک نفر نمره چهار بدهم، تمام کلاس مرا رو دست بلند خواهد کرد.
دومی: چی می‌گی؟ اگر بالاترین نمره‌ای که به کسی می‌دهم، حتی شده به یک نفر، سه باشد، همه کلاس منو سر درس بلند خواهند کرد!
در این موقع رئیس دانشکده به آنها نزدیک شد و گفت: و اگر من هر دوی شما را اخراج کنم، تمام دانشکده مرا روی دست بلند

درس هفتاد و پنجم

از آشنایی شما با چند نکته گرامری شروع کنید. لطفاً گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید.

عمل حالت مفعول غیر صریح

Он позвонил другу .او به دوستش زنگ زد

Я дал другу книгу او کتاب را به دوستش داد.

Это заявление декану
این تقاضانامه برای مدیر است.
صفت.


Любить сестру
خواهرش را دوست دارد

Рисовать картину تابلو کشیدن را دوست دارد

زمان

Учиться один год یکسال تحصیل کند

هدف حرکت

куда?

-на
-за
-под

Приехать в Москву
Пойти на занятие
Пойти за угол
Положить под книгу


В среду
زمان وقوع عمل
когда?



Решить задачу за минуту
زمان مشخص
когда? -через

Приеду через час


Я люблю сестру.
من خواهرم را دوست دارم
فاعل در ساختار Я пишу письмо.
من دارم نامه می‌نویسم.

تغییردهنده‌ها


Я занимаюсь музыкой 2 раза в неделю.
من دو بار در هفته کلاس موسیقی می‌روم.

Мы пригласили друзей на субботу.
ما از دوستان دعوت کردیم روز شنبه به خانه ما بیایند.

Я приехал в Москву на 5 лет.
برای 1 سال به مسکو آمدم.


به اسامی مونث که به صدای نرم ختم شده باشد و اسامی مذکری وصل می‌شود که به حرف

ختم شده باشند

-ЕЙ

به اسامی که به صدای نرم ختم شده باشند وصل می‌شود اسامی مونث که آخرین حرف آنها


Взять рукой
با دست گرفتن

مفعول قابل اداره

Управлять машиной, руководить институтом
هدایت ماشین، اداره انستیتو


Это на память.به عنوان یادگاری
! Успехов!موفق باشی
! Приятных снов!خواب‌های خوب ببینی
! Счастливо!شاد باش
! Увидимся!می بینمت

درس هفتاد و ششم

ابتدا متنی را که به ویژه در رابطه با کاریابی مورد استفاده قرار می‌گیرد و در چند برنامه قبلی قسمت اول آن پخش شد را مورد توجه شما قرار می‌دهیم . گوش کنید، سعی کنید جملات را همانطور که می‌شنوید تکرار کرده و به خاطر بسپارید.

-Рад с вами познакомиться (рад вас встретить),Реза.Моя сестра Линда не раз говорила мне о вас.
از آشنایی با شما خوشحالم رضا، لیندا خواهرم بارها در باره شما برایم تعریف کرده است.

-Я также рад познакомиться с вами, Петр.
پیتر من هم از آشنایی با شما خوشحالم.

-Итак, вы недавно прибыли сюда из Ирана.Сколько времени вы живете в Москве?
خب، شما تازه از ایران آمده اید. چند وقت است که در مسکو زندگی می‌کنید؟

-Я живу здесь около 10 месяцев.
حدود ده ماه است که در اینجا زندگی می‌کنم.

-Вам нравится здесь?
از اینجا خوشتان می‌آید؟

-Да. Москва-интереснейший город.
بله، مسکو، شهر جالبیه.

-Вы работаете?
کار می‌کنید؟

-Да.Но это-грустная история. Я-инженер-электронщик, но без российского опыта. Работаю
в настоящее время продавцом на рынке.
بله، اما این ماجرای غم انگیزی است. من مهندس برق هستم اما بدون سابقه کار در روسیه. در حال حاضر در بازار به عنوان فروشنده کار می‌کنم.

-Не падайте духом. Если у вас хорошая профессиональная подготовка, вы рано или
поздно найдете работу по специальности.У вас есть резюме?
امیدتان را از دست ندهید. اگر آمادگی حرفه‌ای شما خوب باشد، دیر یا زود در رابطه با تخصص خود کاری پیداخواهید کرد.
بیوگرافی خودتان را دارید؟

-Да.Оно у меня с собой.
بله، همراهم است.
-Вы можете мне его показать? Я раньше работал в отделе кадров крупной компании. .می توانید آن را به من نشان بدهید. من قبلاً در کارگزینی یک شرکت بزرگ کار می‌کردم

Вот оно.- بفرمائید، ایناهاش.

-С таким резюме вы не получите квалифицированной работы. .با چنین بیوگرافی شما کار تخصصی پیدانخواهید کرد

-В чем же дело?
اشکالش چیه؟

-Многие люди, ищущие работу, подчеркивают ненужные детали. .خیلی‌ها که دنبال کار می‌گردند جزئیات غیر ضروری را برجسته می‌کنند

-Но мое резюме должно отражать мой профессиональный опыт, не так ли ?
اما بیوگرافی کاری من باید بازتاب دهنده تجربه حرفه‌ای من باشد، مگر نه؟

-Да,конечно.Вы пишите о себе как об инженере-электронщике.Этого недостаточно.Вы, несомненно,обладаете выдающимися знаниями . .بله، البته. شما به عنوان یک مهندس برق در باره خود نوشته اید. این کافی نیست. بدون شک شما دانش کافی در این زمینه دارید

Но какой цели вы добиваетесь ? Какую должность вы хотите иметь?
اما دنبال چه هدفی هستید؟ چه سمتی می‌خواهید داشته باشید؟

Какие именно данные делают вас подходящим для работы в качестве инженера электронщика, скажем, в компании «Росэнергия»? کدام مشخصات شمارا برای کار به عنوان مهندس برق مثلاً برای کار در شرکت «روس انرژی» مناسب می‌کند؟

Вы должны (в резюме) показать свой опыт и свои сильные стороны, которые позволят вам выполнять данную работу. .شما باید در بیوگرافی خود تجربه و نکات قوی را ذکر کنید که امکان انجام کار مذکور را بدهد

-Порой довольно трудно решить, что следует подчеркивать и что надо опускать.
اینطور که پیداست تعیین تشخیص اهمیت نکات مشکل می‌شود.

-Наниматель, главным образом, заинтересован в том, какую пользу вы можете принести его компании. Включите информацию, показывающую,что вы подходите для данной работы.
کارفرما، اصولاً در این امر ذینفع است که شما چه سودی برای کمپانی او خواهید آورد. اطلاعاتی را در بیوگرافی خود شامل کنید که نشان بدهد شما برای کار موردنظر مناسب هستید.

-А как насчет отсутствия российского опыта? Это же серьезное препятствие в получении работы. .فقدان تجربه روسی چه می‌شود؟ این مانع جدی در یافتن کار است

-Если наниматель поймет, что вы подходящий человек для определенной должности, он назначит вам деловую встречу. Напишите новый вариант резюме и покажите его мне. اگر کارفرما بفهمد که شما شخص مناسبی برای سمت مشخصی هستید، او یک دیدار کاری با شما ترتیب خواهد داد. بیوگرافی .دیگری بنویسید و آن را به من نشان بدهید

-Большое спасибо. .خیلی متشکرم

-Пожалуйста. Позвоните мне, как только резюме будет готово. .قابلی ندارد. همینکه بیوگرافی شما آماده شد با من تماس بگیرید

ПОДГОТОВКА К СОБЕСЕДОВАНИЮ ДЛЯ ПОСТУПЛЕНИЯ НА РАБОТУ
آماده شدن برای مصاحبه کاریابی

-Теперь у вас дельное резюме. .به این می‌گویند بیوگرافی خوب

При его чтении ваш потенциальный наниматель поймет, какие именно способности делают вас подходящей кандидатурой для работы инженера- электронщика. .هنگام خواندن آن، کارفرمای بالقوه می‌فهمد که چه خصوصیاتی شما را نامزد مناسبی برای شغل مهندس برق می‌کند

Указано,чем вы хотите заниматься. در اینجا آنچه شما می‌خواهید انجام دهید ذکر شده است.

Я надеюсь,что ваше новое резюме повлечет за собой ряд собеседований по поводу работы. .امیدوارم که بیوگرافی جدید شما باعث آن شود تا به چند سری مصاحبه کاری از شما دعوت شود

-Когда я думаю о том, что мне предстоит собеседование,я просто боюсь.Мой русский недостаточно хорош, и я не знаю, как себя вести во время такого собеседования.
وقتی فکر مصاحبه را می‌کنم ترس برم می‌دارد. زبان روسی من چندان خوب نیست و من نمی‌دانم موقع چنین مصاحبه‌ای چگونه رفتار کنم.

-Прежде чем отправиться на собеседование,попытайтесь найти информацию о компании или о работе, в которых вы заинтересованы. – قبل از اینکه برای مصاحبه بروید، سعی کنید اطلاعاتی در باره شرکت و یا کاری که دوست دارید آن راانجام بدهید جمع آوری .پیدا- کنید

Если у вас, например, собеседование в крупной электронной фирме,вы произведете лучшее впечатление,заранее ознакомившись со статьями об этой компании. اگر برای نمونه شما مصاحبه‌ای با یک شرکت بزرگ الکترونی در پیش دارید و از قبل با این شرکت آشنا شده باشید تأثیر خوبی بر .همصحبت خود خواهید گذاشت

Для того,чтобы делать что бы то ни было хорошо,нужна информация. .برای انجام هر کار خوبی، اطلاعات لازم است

Это относится также к поискам работы. .این موضوع به کاریابی نیز مربوط می‌شود

В каждой хорошей библиотеке имеются книги,в которых вы найдете названия компаний,интересующих вас, а также имена людей,представляющих эти компании. در هر کتابخانه خوبی کتابهایی وجود دارد که در آنها اسامی شرکت‌هایی که برای شما ممکن است جالب باشد و افرادی که .نمایندگان آنها هستند، درج شده است

-Вы совершенно правы, Петр.Но как мне преодолеть свою нервозность?
کاملاً حق با شماست، پیتر. اما با نگرانی ام چکار کنم؟

-Если вы располагаете хорошей информацией, у вас будет больше уверенности в себе. .اگر شما از اطلاعات خوبی برخوردار باشید اعتماد به نفس شما بیشتر خواهد شد

Вы знакомы с русской терминологией в своей области. .شما با اصطلاحات روسی در رشته خود آشناهستید

Вы опытный специалист. شما متخصص باتجربه‌ای هستید.

Когда человек хорошо подготовлен,другие это чувствуют. .در اینصورت، وقتی شخص آمادگی خوبی داشته باشد دیگران آن را حس می‌کنند
Вам зададут вопросы, на которые вы сможете легко ответить. .از شما سئوالاتی می‌پرسند که شما براحتی می‌توانید جواب آنها را بدهید

Вы не будете нервничать на предстоящем собеседовании. .موقع مصاحبه احساس نگرانی نخواهید کرد

Лучше всего полагаться на присущий вам здравый смысл. .بهترین چیز این است که به عقل سلیم خود تکیه کنید

Но существует несколько основных правил, применимых к большинству собеседований. .اما چندین مقررات اساسی وجود دارد که در اکثر مصاحبه‌ها می‌توان آنها را بکار برد

-Вы можете привести несколько примеров?
می توانید چند نمونه برایم توضیح دهید؟

-Здороваясь с представителем компании, ждите, пока он первый не протянет вам руку для пожатия.Ждите также,пока он вам не предложит сесть. موقع آشنایی با نماینده شرکت صبر کنید تا او دستش را برای دست دادن پیش آورد. همچنین منتظر شوید تا او از شما به .نشستن دعوت کند

-Как насчет обычных вопросов,которые задаются людям во время

собеседования по трудоустройству?
چه سئوالات معمولی موقع مصاحبه کاریابی از اشخاص می‌شود؟

-Наиболее типичны такие вопросы: Почему вы заинтересованы в том, чтобы поступить на работу в нашу компанию? عادی‌ترین سوالات چنین هستند: چرا شما می‌خواهید در شرکت ما مشغول کار شوید؟

-Почему вы считаете себя подходящим кандидатом на эту должность?
چرا شما خود را نامزد مناسبی برای این شغل می‌دانید؟

- Что вы знаете о нашей компании?
در باره شرکت ما چه می‌دانید؟

-Вам нравится работать с другими людьми?
شما از کار با دیگران خوشتان می‌آید؟

-Вы согласны работать сверхурочно?
شما مخالفتی با اضافه کاری ندارید؟

-Расскажите мне о своем опыте. .در باره تجربه خود برایم تعریف کنید

-Чем могу вам помочь?
چه کمکی می‌توانم به شما بکنم؟

-А бывают вопросы,способные застать человека врасплох?
سئوالاتی مطرح می‌شوند که آدم را گیر بیاندازند؟

-Вам следует ожидать вопросы типа : Почему же мне нанимать вас?
شما البته باید انتظار شنیدن چنین سئوالاتی را نیز داشته باشید: چرا باید شما را استخدام کنم؟

- Какие

ваши три основных преимущества для получения этой работы? .سه امتیاز اصلی خود را برای دریافت این شغل بیان کنید

-Понимаю.Это довольно каверзные вопросы.Обсуждения каких тем мне следует избегать во время собеседования? متوجه شدم. اینها سئوالات بحد کافی زیرکانه‌ای هستند. از بحث در باره چه موضوعاتی هنگام مصاحبه بهتر است خودداری کنم؟

-Говоря о прежних должностях, вы должны избегать критики по адресу бывших начальников или коллег. .با صحبت در باره شغل‌های قبلی خود، بهتر است از روسا و یاهمکاران قبلی خود انتقاد نکنید

Не обсуждайте свои личные, домашние или финансовые проблемы,если вам не задали специального вопроса о них. .از مسائل شخصی، خانوادگی و یا مالی خود صحبت نکنید، اگر مستقیماً در این باره از شما سئوال نشود

-Если мне предложат работу, уместно ли задать вопрос насчет жалованья?
اگر به من کاری پیشنهاد شد، آیا می‌توانم در باره حقوق آن سئوال کنم؟

-Вполне.Вы можете назвать желаемую сумму,но делайте это лишь после того,как наниматель затронул эту тему.
البته. شما می‌توانید دستمزد درخواستی خود را مطرح کنید، ولی بهتر است فقط بعد از اینکه کارفرما این موضوع را با شما در میان گذاشت از آن صحبت کنید.

-Я вам очень признателен за ценную информацию.
از شما به خاطر این اطلاعات با ارزش خیلی تشکر می‌کنم.

و حالا چند کلمه‌ای در باره تاکسی. در مسکو معمولاً پارکینگ‌هایی وجود دارد که مخصوص تاکسی است، ولی در هر کجای خیابان می‌توان تاکسی را نگه داشت، در تاکسی نباید بیش از چهار نفر سوار شوند. نشستن بچه‌ها در صندلی جلو ممنوع است. شخص دیگری به غیر از شما اگر از همراهان شما نباشد حق ندارد مسافر دیگر آن تاکسی شود. قیمت را هم می‌توان از قبل با راننده معین کرد و یا در صورتی که تاکسی مجهز به کیلومترشمار باشد بر طبق کیلومتر طی شده هزینه سواری را باید پرداخت. تاکسی تلفنی هنگام سفارش آنها قیمت خود را از مبداً تا مقصد به مسافر اطلاع می‌دهند که اگر مناسب بود می‌توان از خدمات این آژانسها استفاده کرد. قیمت آنها نیز بر طبق دوری و نزدیکی مقصد از خط حلقه مسکو و زمان حرکت تعیین می‌شود.
فرودگاههای مسکو معمولاً قیمت مشخصی دارند.

Скажите, где ближайшая стоянка такси?
لطفاً بگوئید نزدیکترین ایستگاه تاکسی کجاست؟
Вы свободны (у вас свободно)?
این تاکسی آزاداست؟ خالی است؟ К Курскому вокзалу, пожалуйста!
به ایستگاه راه آهن کورسکی لطفاً.
Остановитесь, пожалуйста около того дома!
لطفاً نزدیک )یا کنار( آن خانه توقف کنید.
Сколько с меня?
چقدر باید بپردازم.

درس هفتاد و هفتم

و حالا از شما دعوت می‌کنیم به چند نکته گرامری توجه کنید. گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید به خاطر بسپارید.

Местоимения ضمیر

никто, ничто, некого, нечего, никакой, ничей, нисколько.
هیچ کس،هیچ چیز،هیچ کس، هیچ چیز، هیچ کدام، مال هیچ کس،هیچ مقداری

Притяжательные
مالکیت

мой, твой, ваш, наш, свой, его, ее, их.
مال من، مال تو، مال شما، مال ما، خودمان، مال او)مذکر(، مال او )مونث(، مال آنها


незачем
به دلیلی
و حالا در صورتی که تکیه برНИ باشد:
- без ударения


Как? Каким образом?
چطور؟ به چه شکلی؟

عمل، شکل
Быстро, медленно, прочно, хорошо, по-хорошему, вслух, наизусть, пешком, никак,
...

Когда? С каких пор? До каких пор? Как долго?

را در قیود مورد توجه شما قرار می‌دهیم: НЕ и НИ و حالا نمونه‌های پیشوندهای

НЕ- под ударением
با تکیه

НИ без ударения
بدون تکیه


когда? с каких пор? до каких пор?

приехали накануне остался до утра Причины
علل
почему? отчего?
задержался из-за непогоды

при каком условии? при желании научитесь

Уступки
گذشت، برخلاف
вопреки чему?
вопреки желанию не успел

و حالا توضیح کوتاهی در باره قرار گرفتن تکیه‌ها:
بعد از حروف بی صدای سخت به غیر از [ж], [ш], [ц]

После [ж], [ш], [ц]:
بعد از حروف فوق الذکر تلفظ به این شکل است:

у
[у] шуметь [шу]меть
е
[ы] шестой [шы]стой ю
[у] любить [л'у]бить
у
[у]
чудесный [ч'у]десный
и
[и] миры [м'и]ры

игра [и]гра
э
[и] этаж [и]таж و حالا چند سخن قصار

Если хочешь увидеть радугу, будь готова попасть под дождь. اگر می‌خواهی رنگین کمان را ببینی باید خودت را برای خیس شدن زیر باران آماده کنی.
Друг - это не тот, кто берет за руку, а тот, кто касается сердца! .دوست آن کسی نیست که دستت را بگیرد، بلکه کسی است که بتواند به قلبت راه یابد
Мужчина, если бы и смог понять, что думает женщина, все равно бы не поверил. .مردها اگر هم می‌توانستند بفهمند زنها به چه فکر می‌کنند، باورشان نمی‌شد
Оптимизм как электричество: все минусы - в прошлом, плюсы - в будущем, а в настоящем - радостное напряжение. .خوشبین مثل برق است: تمام قطبهای منفی‌‌اش در گذشته مانده، مثبتها در آینده و زمان حالش را فشاربرقی شاد پر کرده است
Вам нужен кто-нибудь, кто бы любил вас, пока вы ищете, кого полюбить. شما احتیاج به کسی دارید که شما را دوست داشته باشد تا وقتی شما دنبال کسی می‌گردید که دوستش داشته باشید.
Еще ни один пешеход не задавил автомобиля, тем не менее, недовольны почему-то автомобилисты. .تا بحال هیچ عابری حتی یک ماشین راهم له ولورده نکرده، با وجود این، معلوم نیست چرا رانندگان از دست عابران ناراضی اند
Мы существуем в этой жизни до тех пор, пока не поймём, что есть человек, которому ты очень нужен и лишь после осознания этой истины мы начинаем ЖИТЬ! ما در این دنیا تا وقتی زندگی می‌کنیم که بفهمیم آدمی هست که به ما محتاج است و فقط بعد از درک چنین حقیقتی، زندگی .واقعی را شروع می‌شود

درس هفتاد و هشتم

ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک متن کوتاه توجه کنید. لطفاً بدقت به طرز تلفظ جملات توجه کرده، گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید.

Русские сувениры
سوغاتی روسی

Наташа и Саша проходили мимо одного магазина. .ناتاشا و ساشا از جلوی یک مغازه رد شدند
В окне Сита увидела много красивых вещей. .سیتا در ویترین مغازه خیلی چیزهای زیبا دید
Девушки подошли поближе. دخترها به ویترین مغازه نزدیکتر شدند.
Они увидели русские национальные сувениры. .آنها سوغاتی‌های ملی روسی را دیدند
Они вошли в магазин и подошли к продавцу. .آنها وارد مغازه شدند و به سمت فروشنده رفتند
Сита попросила показать ей деревянную куклу, которая называется матрешка. .سیتا از او خواست عروسک چوبی را نشانش بدهد که آن را ماتروشکا می‌نامند
Внутри матрешки находится кукла поменьше. .داخل ماتروشکا عروسک کوچکتری وجود دارد
Внутри второй куклы – третья кукла, она еще меньше. .در داخل عروسک دوم، سومین عروسک که از آن کوچکتر است
Внутри третьей куклы – четвертая и т.д. .در داخل سومی چهارمی و همینطور تا آخر
Сита купила две матрешки. .سیتا دو تا ماتریوشکا خرید
Она была очень довольна, что они зашли в этот магазин. .او از اینکه آنها وارد آن مغازه شده بودند خیلی راضی بود
Где находится кукла поменьше?
عروسک کوچکتر کجا قرار دارد؟
Кукла поменьше находится внутри первой куклы. .عروسک کوچکتر در داخل عروسک اول قرار دارد
Где находится третья кукла?
عروسک سوم کجا قرار دارد؟
Третья кукла находится внутри второй куклы. .عروسک سومی داخل عروسک دومی قرار دارد
Слова и выражения
لغات و اصطلاحات

Сувенир
سوغاتی проходить мимо
از جلو، از روبرو عبور کردن
Деревянный
چوبی
Матрешка
ماتریوشکا внутри (чего?)
)داخل )چی؟ поменьше (=меньше)
کوچکتر، کوچک еще меньше
باز هم کوچکتر و الی آخر وارد شدن
هیچ وقت نمی‌توانی بگویی بعداً چکار خواهد کرد.
Никогда не знаешь, что он еще выдумает.
معلوم نیست حالا چه خواهد شد.
Неизвестно, что теперь будет.
منظور شما را نفهمیدم.
Я не понимаю вас.
متوجه نشدم.
Не понял. راستش از هیچی سردرنیاوردم.
Ровным счетом ничего не понимаю. صاف و ساده نمی‌فهمم چطور مردم به حرفش باور می‌کنند. اینطور که پیداست چاره دیگری نیست.
По-видимому, нет другого выхода. Боюсь, что нет.
Нет, он не работает. Он отдыхает.
Он знает русский язык, Да, он знает русский язык. Нет, он не знает русский язык.
Анна и Павел изучают русский язык.
Борис обедает, Нет, он ужинает. Вера читает письмо?
Нет, Вера слушает радио. Кто это?

درس هفتاد و نهم

ابتدا از شما دعوت می‌کنیم به یک گفتگوی کوتاه توجه کنید. لطفاً بدقت به طرز تلفظ جملات توجه کرده، گوش کنید، تکرار کنید و به خاطر بسپارید.

Диалог
گفتگو

Сита: Наташа, какая матрешка лучше -- эта или та?
سیتا : ناتاشا، کدام یک از این ماتریوشکا‌ها بهتره...این یا آن یکی؟ Наташа: Мне кажется, эта матрешка лучше, чем та.
ناتاشا: به نظرم این ماتریوشکا بهتر از آن یکی است.
Сита: Хорошо, я возьму ее. А ты хочешь что-нибудь купить?
سیتا : باشد، من آن را می‌خرم. تو می‌خواهی چیزی بخری؟ Наташа: Сейчас нет. Нам надо спешить. Я зайду сюда в другой раз.
ناتاشا: الان نه. باید عجله کنیم. دفعه دیگر سری به اینجا خواهم زد.

و حالا چند فعل حرکتی دیگر را مورد توجه شما قرار می‌دهیم. همانطور که قبلاً برایتان توضیح دادیم در زبان روسی 24 فعل حرکتی وجود دارد.

Глаголы движения
افعال حرکتی

проходить мимо + р.п.
از جلو یا روبروی چیزی گذشتن Девушки проходили мимо магазина.
دخترها از جلوی مغازه گذشتند یا عبور کردند.
подойти к + д.п.
نزدیک شدن به، که با حالت گرامری مفعول بواسطه می‌آید.
отойди от +р.п.
دور شدن از، که با حالت گرامری اضافه ملکی میآید.
Девушки подошли к продавцу.
دخترها به سمت فروشنده حرکت کردند یا به او نزدیک شدند.
Девушки отошли от продавца.
دخترها از فروشنده دور شدند.
Войти в + в.п.
داخل شدن به، که با حالت گرامری مفعول صریح می‌آید.
выйти из + р.п.
خارج شدن از، که با حالت گرامری اضافه ملکی می‌اید.
Девушки вошли в магазин. .دخترها وارد مغازه شدند
Девушки вышли из магазина. .دخترها از مغازه خارج شدند
Приставки + идти, ходить
پسوندهای افعال رفتن несовершенный вид
Я пришел в институт к врачу. .من به انستیتو به نزد پزشک رفتم
Я пришел из института от врача. .من از انستیتو از نزد پزشک آمدم
Они подошли к продавцу. .آنها به فروشنده نزدیک شدند
Они отошли от продавца. .آنها از فروشنده دور شدند
Он вошел в комнату. .او وارد اتاق شد
Он вышел из комнаты. او از اتاق خارج شد. آنها از جلوی مغازه رد شدند.
Я зашел в институт к подруге.
Примите,пожалуйста, заказ на разговор с Екатеринбургом
چطور می‌شود از این تلفن استفاده کرد.
Как пользоваться этим телефоном?
شماره شما کدام است؟
Какой у вас номер?
شماره او را به من بدهید.
Дайте мне её номер телефона
چطور می‌توان به تانیا زنگ زد؟
Как позвонить Тане? .کد مسکو را به من بدهید
Дайте код Москвы. !الو
Говорите громче.
قطع شد.
Нас разъединили. متأسفم، او خانه نیست.
Жаль, её нет.
پیغامی دارید؟

"Как похудеть на 20 кг за 1 день. Как стать миллионером за 1 неделю. Как стать президентом за 1 месяц".
Это и многое другое вы узнаете из нашего нового журнала "А бог его знает". چطور می‌توان در عرض یک روز 26 کیلو لاغر شد. چطور در عرض یک هفته میلیونر شد. چطور در عرض یکماه رئیس جمهور شد.
درس هشتادم درس امروز را با چند جمله ترکیبی آغاز می‌کنیم.

Сложное предложение.
جملات ترکیبی. توجه داشته باشید که در این جملات از افعال حرکتی با پسوند‌های مختلف استفاده می‌شود.
Они зашли в этот магазин.
آنها وارد این مغازه شدند.
Сита была довольна.
سیتا راضی بود.
Сита была довольна, что они зашли в этот магазин.
سیتا راضی بود )خشحال بود( که آنها وارد آن مغازه شدند. ) در اینجا دو بخش جمله ترکیبی با کلمه «که» بهم مربوط می‌شود(
Студенты отвечают хорошо. Преподаватель доволен.
دانشجویان پاسخ درست می‌دهند. استاد راضی است.
Преподаватель доволен, что студенты отвечают хорошо.
استاد راضی است که دانشجویان پاسخ صحیح می‌دهند.
Лучше. Чем… больше, чем … меньше, чем…
بهتر از، بیشتر از، کمتر از.
Твой словарь лучше, чем мой.
لغت نامه تو بهتر از مال من است.
Эта матрешка больше, чем та.
این ماتریوشکا بزرگتر از آن یکی است.
Комната Тани меньше, чем комната Наташи.
اتاق تانیا کوچکتر از اتاق ناتاشاست.
Наречия: здесь, там,
قید: اینجا، آنجا )در حالت سکون(
сюда, туда.
به اینجا، به آنجا، )در حالت حرکت به سویی( Где живут Наташа и Таня?
ناتاشا و تانیا کجا زندگی می‌کنند؟
Наташа живет здесь. Таня живет там.
ناتاشا اینجا زندگی می‌کند. تانیا آنجا زندگی می‌کند.
Куда идут Юра и Володя?
یورا و والودیا کجا می‌روند؟ Юра идет сюда.
یورا به اینجا می‌آید.
Володя идет туда.
والودیا می‌رود آنجا.
где?
Здесь там Куда? туда, Сюда

مونث

Какая книга? новая Какая песня? русская خنثی

Какое здание? новое
Какое слово? русское


Нина очень рада, что Олег придет к нам в гости.
نینا خیلی خوشحال است که اولگ به خانه ما می‌آید. )جمله ترکیبی(
Антон согласен помочь нам. .آنتون قبول کرد به ما کمک کند
Антон был согласен помочь нам.
بعضی از صفات فقط از یک شکل کوتاه تشکیل شده‌اند مانند:

рад, должен, благодарен, вынужден, готов, виноват, равен и т.д.
کاربرد شکل کوتاه صفت لازم است، نیاز است، احتیاج داشتن

КОМУ?
МНЕ

بسیارخوب. رویهمرفته 34 روبل.

-Можно получить квитанцию?
قبض صندوق را می‌توان دریافت کرد؟ Разумеется.- البته.
-Мне еще нужны наклейки "авиапочта"). .من برچسب « پست هوایی» لازم دارم

-Хорошо.
بفرمائید. )بسیار خوب(

-У меня еще вопрос.Я хочу отправить это письмо заказным.Могу я оформить это в вашем окне? یک سئوال دیگر داشتم. می‌خواهم این نامه را سفارشی بفرستم. در اینجا می‌توانم آن را سفارشی کنم؟

-Нет,подойдите ко второму окну направо. .نخیر. بروید به میز دومی در سمت راست

-Я хочу отправить это письмо заказным. .من می‌خواهم این نامه را سفارشی بفرستم

-Вам нужно заполнить эту форму.Вы хотите получить уведомление о вручении?
شما باید این فرم را پر کنید. می‌خواهید ابلاغیه نیز دریافت کنید؟

-Что это такое-уведомление о вручении?
ابلاغیه یعنی چه؟

-Когда адресат получает заказное письмо или пакет,он расписывается.Почтовое ведомство возвращает вам уведомление воздушной почтой. Уведомление свидетельствует, что письмо действительно вручено адресату. وقتی گیرنده نامه سفارشی یا بسته‌ای را دریافت می‌کند او ورق پستی را امضا می‌کند. اداره پست ابلاغیه را با پسته وایی برایمان .می فرستد. ابلاغیه رسیدن نامه به دست گیرنده را به اثبات می‌رساند

-Хорошо.Я хотел бы получить уведомление о вручении. .بسیارخوب. من هم می‌خواهم ابلاغیه را دریافت کنم

-Тогда вам нужно заполнить дополнительный формуляр в виде открытки.
پس شما باید یک فرم اضافی دیگر نیز بصورت کارت پستی پر کنید،

و حالا با سه لطیفه کوتاه درس امروز را به پایان می‌بریم.

- Доктор, вы советовали мне, чтобы уснуть, сосчитать до 100000! - Ну и как,уснули? - Нет,уже наступило утро!

 

 

90

ابتدا چند جمله روسی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم. لطفاً به طرز استفاده از نشان‌های گرامری С кем، Кому، с которым و البته مقدار، نوع، درباره و غیره توجه فرموده، سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید.

С кем разговаривает Лили?
لیلی با کی حرف می‌زند؟

Кому они собираются дать это?
به چه کسی قصد دارند این را بدهند؟

Это тот человек, с которым вы говорили вчера?
این همان شخصی است که شما دیروز با او صحبت کردید؟

Чье имя носит Московский университет?
دانشگاه مسکو به نام چه کسی است؟

Что случилось?
چه اتفاقی افتاده؟

Каково ваше мнение по этому вопросу?
نظر شما در اینباره چیست؟

Каковы физические свойства этого материала?
مشخصات فیزیکی این ماده چیست؟

Чем вызывается напряжение?
چه چیزی باعث تشنج می‌شود؟

О чем он собирается говорить?
او قصد دارد در باره چه حرف بزند؟

Для чего вы это сделали?
برای چه این کار را کردید؟

Кто из вас пойдет со мной?
کدام یک از شما با من می‌رود؟

Они вернулись к своей лодке, которую (они) оставили на реке.
آنها به قایق خود برگشتند که در رودخانه باقی گذاشته بودند.

Он ходит туда, когда у него есть время, что бывает часто.
او هر وقت وقت داشته باشد به آنجا می‌رود که زیاد هم اتفاق می‌افتد.

Шекспир был величайшим драматургом, которого когда-либо знал мир.
شکسپیر یک نمایش‌نامه نویس کبیر بود که زمانی جهان به چشم دید.

Он был там единственным человеком, которого я знаю.
او تنها کسی در آنجا بود که من می‌شناختم.

Это вы так сказали!
شما این را گفتید!


و حالا یکبار دیگر ضمایر، چیزی، بعضی، مقداری، کسی، چیزی و هیچی، هیچ کسی را مورد توجه شما قرار می‌دهیم:

В утвердительных предложениях

В вопросительных предложениях

В отрицательных предложениях
никакой, никакой, нисколько
какой-нибудь, сколько-нибудь
какой-нибудь, некоторый, несколько
- кто-то, кто-нибудь кто-нибудь никто,
что-то, что-нибудь что-нибудь Ничто
 
و حالا به مثالهایی در این رابطه توجه کنید:

Он ничего не знает об этом.
او هیچ چیزی در این باره نمی‌داند.

Знает ли он что-нибудь об этом?
آیا او چیزی در اینباره می‌داند؟

Он что-то знает об этом.
او یک چیزهایی در این باره می‌داند.

Было ясно, что что-то случилось.
معلوم بود که اتفاقی افتاده است.

Дайте мне чернил.
جوهر را به من بدهید.

Вы принесли воды?
شما آب را آوردید؟

He дадите ли вы мне немного чернил?
ممکن است کمی جوهر به من بدهید؟

Дайте мне чернила (т. е. все то количество черни, которое здесь находится).
به من جوهر بدهید (که در این جمله منظور آن مقدار جوهری است که در اینجا قرار دارد.)

He хотите ли печенья?
بیسکویت می‌خواهید؟

Пожалуйста, купите марок.
لطفاً تمبر بخرید.

Около трехсот делегатов соберутся в нашем городе.
حدود سیصد نماینده در شهر ما جمع خواهند شد.

Есть у вас какие-нибудь новости?
آیا شما خبری دارید؟

Да, есть.
بله، هست.

 و حالا از شما دعوت دعوت می‌کنیم به بخش اول یک داستان کوتاه معاصر توجه کنید:

Нечаянная радость
شادی ناگهانی

Я ВЫРОСЛА без бабушек и дедушек. Но зато у меня были три фантастические тетушки — Анна, Александра и Зинаида, старшие сестры моего папы. В классической литературе после таких слов обычно следует продолжение — «я выросла у них на руках». Нет, тетушки меня не воспитывали. У них было другое предназначение — они дарили праздники. Водили в цирк и зоопарк, летом вывозили на море, доставали дефицит и снабжали импортными тряпками. Благодаря тетушкам первые настоящие джинсы в нашем классе были у меня.

من بدون مادر بزرگ و پدربزرگ از هر دو طرف بزرگ شدم. اما سه عمه داشتم: آنا، الکساندرا و زینائیدا. در ادبیات کلاسیک بعد از چنین کلماتی معمولاً چنین جمله‌ای می‌آید: آنها بخوبی از من مراقبت کردند». نه، عمه‌ها مرا تربیت نکردند. آنها وظیفه دیگری داشتند- آنها به من جشن‌های زیادی را هدیه کردند. به سیرک و باغ وحش می‌بردند، تابستانها به کنار دریا و وسایل کمیاب و لباسهای خارجی را برایم تهیه می‌کردند. به خاطر زحمتهای عمه‌هام من اولین کسی توی کلاس بودم که اولین شلوار جینز واقعی را به پا کردم.

و حالا از شما دعوت می‌کنیم به ادامه متن روسی بخش اول این داستان توجه کنید:

Остаться у тетушек с ночевкой было высшей наградой. Их жизнь казалась необыкновенной. Тетушки были одеты с иголочки, аккуратно причесаны и вкусно пахли неведомыми ароматами. В холодильнике у них всегда хранились икра, апельсины и торт «Сказка», на верхней полке высокого серванта меня непременно дожидался подарок. А под кроватью вызревали гроздья бананов. Бананы закупали впрок, зелеными, и месяцами доводили до нужного состояния.

Тетушки любили меня неистово — своих детей ни у одной из них не было. Старшая, Анна, после смерти бабушки оставшаяся младшим за мать, считала своим долгом сначала поднять брата и сестер, а потом уж думать о себе. Александра была «сердечницей» — в то время это считалось противопоказанием для беременности. У Зинаиды была какая-то необыкновенная любовь с ее красавцем-мужем, они боялись не успеть пожить для себя, а когда спохватились, что нужен ребенок, выяснилось, что иметь его уже поздно.

Наблюдая за ними, я рано поняла, что женское счастье спрятано в розовой детской ладошке. Наверное, поэтому я мечтала не о принце на белом коне, как все мои сверстницы, а о его наследнике в кружевном конверте. Впрочем, принц на моем горизонте все же появился.

Уже на свадьбе тетушка Александра, пристально вглядываясь в меня, все пыталась узнать, уж не беременностью ли вызвана моя бледность. А Анна, знакомясь с новоиспеченным мужем, вместо приветствия сказала:

— С детьми не затягивайте. Мы поможем.

Их помощь не потребовалась. Хотя препятствий для скорейшего появления наследников не было. Сразу после свадьбы мы поселились в отдельной квартире. Муж занялся бизнесом, и его дела быстро пошли в гору. У меня появились заморские наряды и французские духи. В холодильнике не переводилась икра. А бананы перестали быть дефицитом, и необходимости закупать их впрок не было.

Тетушки ушли из жизни в один год — одна за другой. Зинаида, уже знавшая о своем страшном диагнозе, в один из последних приездов сказала:

— По врачам не ходи. Не помогут. Лучше молись, чтобы все-таки ты смогла родить.

ТЕТУШКА не знала, что к тому времени на врачей мы уже истратили кучу денег и измотали километры нервов. Мы обращались к известным специалистам, но они лишь разводили руками. Сбоев в работе моего организма обнаружить не удалось, инфекции «не высевались», а анализы мужа были настолько блестящими, что медсестра, их выдававшая, участливо посмотрела на меня и сказала:

— Вы уж его далеко от себя не отпускайте.

С молитвой тоже ничего не получалось. Я узнала имена своих покровителей и святых, которым молятся в супружеском бесчадии, и регулярно ездила в паломнические поездки. Только среди верующих чувствовала себя «не в своей тарелке». И чаще всего, отстояв длинную очередь к раке с мощами святых, я не испытывала ничего, кроме неловкости. Свои прошения я бормотала скороговоркой — наверное, с тем же чувством, с каким произносила заклинание над новогодним бокалом шампанского.
خواندن کامل متن: http://ir.sputniknews.com/persian.ruvr.ru/radio_broadcast/6871318/129098282/

91

امروز نیز سعی می‌کنیم شما را با جملاتی که در اماکن عمومی به کار برده می‌شوند آشنا کنیم. لطفاً توجه کنید، گوش کنید و سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید:

 
На железнодорожном вокзале
در ایستگاه راه آهن

Пожалуйста, один билет до Сочи на вторник, 20-е, поезд 32, купейный вагон. Если можно, нижнее место.
لطفاً یک بلیط تا سوچی برای سه شنبه بیستم، قطار شماره 32، کوپه. اگر ممکن است طبقه اول.

 - С какого вокзала ( с какой платформы, с какого пути) отправляется 32-й поезд? В котором часу отходит поезд?
از کدام ایستگاه راه‌آهن (پلاتفرم و یا مسیر) قطار شماره 32 حرکت می‌کند؟ قطار چه ساعتی ایستگاه را ترک می‌کند؟

В поезде
در قطار

 Когда мы будем в Санкт-Петербурге?
چه وقتی به سنت پطرزبورگ خواهیم رسید؟

Мы уже проехали Тверь?
از تور گذشتیم؟

Пожалуйста, три стакана чая!
لطفاً سه استکان چای!

Где вагон-ресторан?
واگن رستوران کجاست؟

Мы не опаздываем?
دیر نکردیم؟

Когда поезд приходит (прибывает) в Санкт-Петербург?
قطار کی به سنت‌پطرزبورگ می‌رسد؟

Мы уже подьезжаем?
ما داریم می‌رسیم؟

و حالا از شما دعوت می‌کنیم از طریق شنیدن جملاتی چند با استفاده از کلمات زیاد و کم و دیگر حالات گرامری ساخت جملات آشنا شوید. لطفاً به طرز استفاده حالت گرامری که با کم و زیاد و دیگر نشان‌های جملات می‌آنید توجه فرمائید:

 много книг (карандашей, дней, вопросов и т. д.)
کتاب زیاد (مداد، روز، سئوال و غیره)

мало книг (карандашей, дней, вопросов и т. д.)
کتاب کم (مداد، روز و سئوال و غیره)

много железа (нефти, угля,сахара, воздуха и т. д.)
آهن زیاد ( نفت، ذغال سنگ، شکر، هوا و غیره)

мало железа (нефти, угля,сахара, воздуха и т. д.)
آهن کم ( نفت، ذغال سنگ، شکر، هوا و غیره)

Я сказал, что не могу допустить, чтобы он взял на себя такой большой труд.
من گفتم (مذکر) که نمی‌توانم اجازه بدهم که او (مذکر)تنها به چنین کار سختی دست بزند.

Багажа оказалось много, когда мы его сложили весь вместе.
بار وقتی آنها را جمع کردیم به نظر زیاد آمد.

Есть небольшая надежда (букв.: есть немного надежды).
امید کمی هست.

Надежды мало.
امید کم است.

У него есть несколько друзей.
او چند تا دوست دارد.

У него мало друзей.
او دوستان کمی دارد.

Мы отдохнем несколько минут и пойдем обратно.
ما چند دقیقه استراحت می‌کنیم و برمی گردیم.

Не могли бы вы уделить нам немного воды?
آیا شما می‌توانید کمی آب به ما بدهید؟

Нужно это сделать.
باید این کار انجام شود.

Следует это сделать.
این کار بهتر است و یا باید انجام شود.

Можно это сделать.
می توان این کار را انجام داد.

و حالا طرز استفاه

Все

(همه) را با خواندن چند جمله مورد توجه شما قرار می‌دهیم/ لطفاً به طرز قرار گرفتن و حالت گرامری توجه فرمائید.

Все утро шли сильные ливни.
تمام صبح باران شدید یبارید.

Все хорошо, что хорошо кончается (пословица)
همه چیز خوب است که پایان خوبی داشته باشد. (ضرب‌المثل)

Это всё, что он спросил у меня.
این تمام چیزی است که او (مذکر) از من پرسید.

Все знают это (или: каждый знает это).
همه از این باخبرند (یا هر کسی این را می‌داند).

Все сразу повернулись к окнам.
همه فوراً به سمت پنجره برگشتند.

 وحالا از شما دعوت می‌کنیم به قسمت دوم داستان معاصر کوتاه « شادی ناگهانی» که بخش اول آن را در برنامه قبلی شنیدید توجه فرمائید: و حالا قسمتی از آن را با ترجمه مرود توجهتان قرار می‌دهیم و بخش دیگر آن را به زبان روسی خواهید شنید.

В жизни наступило безвременье. Я не понимала, зачем живу. По совету врачей я добросовестно пыталась «переключиться» и «найти в жизни другие приоритеты». Уходила с головой в работу, изматывала себя в спортзалах, пыталась увлечься икебаной и даже зачем-то закончила автомобильные курсы экстремального вождения.
در زندگی خلاء زمانی فرا رسید. نمی‌فهمیدم چرا زندگی می‌کنم. بنا به توصیه پزشکان، من صادقانه سعی کردم چیزهای نوئی در زندگی پیدا کنم. خودم را در کار غرق کردم، در سالن‌های ورزشی جسمم را خسته و کوفته کردم، غذاهای غیر عادی می‌خوردم و حتی نمی‌دانم چرا دوره رانندگی خطرناک را به پایان رساندم.

و حالا به باقی داستان گوش کنید:

ОДНАЖДЫ в холодный зимний день я плутала по переулкам старой Москвы, тщетно пытаясь отыскать кабинет очередного медицинского светила. Пробиваясь сквозь ледяную мглу, мечтала об одном — поскорее добраться до спасительного тепла. Подняв голову, я обнаружила, что прохожу мимо старинной церкви. Внутри храма было тихо. Маленькими разноцветными фонариками горели лампады, слабо мерцали старинные оклады икон, шаги гулко отдавались под сводами. В тот час, кроме меня, в храме никого не было.
— Вам, наверное, «Нечаянная радость» нужна? — откуда-то послышался голос. Я не сразу разглядела служительницу за церковным ящиком. — Она там, слева от алтаря. Чудотворная.
Икону я увидела сразу. Она оказалась неожиданно большой — выше человеческого роста. Оклад украшен живыми цветами. За стеклом развешанные на цепочках украшения — золотые кресты, кольца, кулоны, браслеты. Я уже знала, что это — дары верующих, принесенные в благодарность за исполнение прошений. Богородица смотрела пристально и строго. Я вдруг подумала, что помощи ждать больше неоткуда. Ведь все действительно ценное — любовь, здоровье, детей, друзей — нельзя ни заработать, ни купить. Это нам дарится свыше.
Неожиданно полились слова. Я рассказала о том, как пуста моя жизнь, как бесплодны попытки заполнить ее праздничной мишурой, как больно мне видеть чужих детей и с какой завистью я смотрю вслед беременным женщинам.
И ВДРУГ что-то произошло. На душе стало тепло и спокойно. Я словно получила заверение, что все будет хорошо.
Однажды на мой вопрос, как правильно молиться, одна монахиня ответила:
— Проси с открытым сердцем. Когда молитва дойдет — ты это почувствуешь. На душу ляжет благодать.
В тот день я решила не ходить к врачу. А на следующий день не поехала на анализы.
Я даже не стала покупать тест спустя две недели.
Потому что твердо знала, что молитва дошла. И мой сын уже со мной.
خواندن کامل متن: http://ir.sputniknews.com/persian.ruvr.ru/radio_broadcast/6871318/129098422/

92

امروز نیز سعی می‌کنیم شما را با جملاتی که در اماکن عمومی به کار برده می‌شوند آشنا کنیم. لطفاً توجه کنید، گوش کنید و سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید:
 
Где регистрация на рейс 345 на Ташкент?
قسمت پرواز شماره 345 به تاشکند کجاست؟

Регистрация пассажиров уже началась?
ثبت مسافران شروع شده است.

Посадка еще не обьявлена?
پرواز را هنوز اعلام نکرده‌اند؟

Когда вылетает самолет в Прагу?
کی هواپیما به پراگ پرواز می‌کند؟

Самолет вылетает вовремя?
هواپیما بموقع پرواز می‌کند؟

На сколько (времени) задерживается вылет?
برای چه مدتی پرواز تأخیر دارد؟

Произвел посадку самолет из Дели?
هواپیما از دهلی به زمین نشسته؟

 
В универмаге
در فروشگاه

У вас есть часы «Полет»?
شما ساعت مارک « پالوت» را دارید؟

Покажите, пожалуйста, эту вазу!
لطفاً این گلدان را نشان بدهید.

Сколько стоит эта матрешка?
قیمت این ماتریوشکا چقدر است؟

Можно примерить это платье?
ممکن است پیراهن را پرو کنم؟

Есть ли у вас рубашка другого цвета?
آیا پیراهن رنگ دیگری دارید؟

Дайте, пожалуйста, на размер меньше!
لطفاً یک اندازه کوچکتر بدهید!

Простите, не это, а вон то!
ببخشید، نه این، اون یکی را!

Выпишите, пожалуйста!
لطفاً کاغذ خرید آن را بنویسید.

Отложите, пожалуйста, на полчаса!
لطفاً برای نیم ساعت این را کنار بگذارید!

و حالا از شما دعوت می‌کنیم به جملات پرکاربرد دیگری توجه فرمائید، لطفاً گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید طرز تلفظ و ساخت جملات را به همان شکلی که می‌شنوید به خاطر بسپارید:

Я заблудился.
من گم شده‌ام.

Мне нужно…на улицу…в отель…
من می‌خواهم به خیابان، به هتل...

Я иностранец.
من خارجی هستم.

Я потерял паспорт.
من پاسپورتم را گم کرده ام.

У меня украли сумку с деньгами и документами.
کیف با پول و اسنادم را دزدیدند.

Произошел несчастный случай…авария.
اتفاق بدی، تصادفی رخ داده است.

Вызовите, пожалуйста, дорожную полицию….врача!
لطفاً پلیس راه..پزشک را صدا کنید!

Мне нужен переводчик.
من احتیاج به مترجم دارم.

Мне нужна правовая помошь.
من احتیاج به کمک حقوقی دارم.

Меня встречают.
به استقبال من می‌آیند.

Позвоните, пожалуйста, моему русскому другу…коллеге…партнеру.
لطفاً به دوست روسم، همکار و شریکم تلفن کنید.

Позвоните, пожалуйста, в Иранское консульство.
لطفاً به کنسولگری ایران زنگ بزنید.

صفت
Мы купили интересные книги. Эти книги интересные.
ما کتابهای جالبی خریدیم. این کتابها جالب هستند.

و حالا به حالات گرامری نمونه‌های صفات توجه فرمائید:

جنس

مفرد (چه نوع)
какой? какая? какое?

جمع
какие?

مذکر
Какой врач? новый
Какой театр? русский

Какие

врачи
театры
книги
песни
здания
слова

 
НОВЫЕ
РУССКИЕ

مونث

Какая книга? новая
Какая песня? русская

خنثی

Какое здание? новое
Какое слово? русское

انواع کامل ریشه‌های صفت


جنس

حروف بیصدای سخت

بیصدای نرم

ریشه‌های ختم شده به حروف
Щ,Ш, Ж, Ч

ریشه‌های ختم شده به حروف
Г, К, Х

پسوندهای گرامری

مذکر

новый
молодой

летний

хороший
большой

русский
дорогой

ЫЙ. ИЙ, ОЙ,

خنثی

новое
молодое

летнее

хорошее
большое

русское
дорогое

ОЕ, ЕЕ

مونث

новая
молодая

летняя

хорошая
большая

русская
дорогая

АЯ, ЯЯ

جمع

новые
молодые

летние

хорошие
большие

русские
дорогие

ЫЕ, ИЕ

 

صفات جنس مذکر به ОЙ ختم می‌شود، مانند большой, сухой, живой, дорогой .

صفات جنس خنثی با ریشه‌های ختم شده به حروف Ж, Ч, Ш, Щ دارای پسوندهای گرامری ОЕ و ЕЕ هستند.
большое, хорошее .

و اما چند طنز بچه‌گانه:

Филипп, 5 лет.
Бабушка:
- Филипп, ешь суп!
- Дай сначала сухарик, надо зубки поточить

 فیلیپ 5 ساله

مامان بزرگ: فیلیپ سوپت رو بخورد!

اول بذار با نون سوخاری‌ها دندونامو تیز کنم!

 Света, 3 года.
Бабушке:
- И зачем ты такое хорошенькое яичко сварила?! Лучше бы я
на него села и цыпленочка высидела!

سوتا سه ساله به مادربزرگش گفت: چرا تو تخم مرغ‌ها رو اینقدر سفت پختی؟ بهتر بود من روی آنها می‌نشستم تا جوجه درست می‌شد!
Дочка! Просыпайсяяяяя!
- А! Что случилось?
- Я тебе снотворное принесла.

مادر به دخترش: دخترم! دخترم! بلند شووووو!

ها!‌ها! چی شده؟

هیچی، برات قرص خواب آوردم!
خواندن کامل متن: http://ir.sputniknews.com/persian.ruvr.ru/radio_broadcast/6871318/129098570/

93

 درس نودو سوم زبان روسی ابتدا چند نکته گرامری را موردتوجه شما قرار می‌دهیم. در درس قبلی از صفات و پسوندهای گرامری آنها در مطابقت با جنس مذکر و مونث و خنثی و مفرد و جمع یاد کردیم. امروز به مجموعه صفات در یک جمله توجه کنید.

У меня нет большой хорошей сумки.
من کیف بزرگ خوب ندارم.

در اینجا لطفا به پسوندهای گرامری صفات خوب و بزرگ توجه کنید که بنا به جنس کیف (مونث) به کلمات پیوند می‌خورد.

حالت گرامری

سئوال

جمع صفات

پسوند گرامری

فاعلی

какие?

новые хорошие летние русские

ЫЕ, ИЕ

اضافه ملکی

каких?

новых хороших летних русских

ЫХ, ИХ

تخصیص

о каких?

новых хороших летних русских

ЫХ, ИХ

مفعول بواسطه

каким?

новым хорошим летним русским

ЫМ, ИМ

معیت

какими?

новыми хорошими летними русскими

ЫМИ, ИМИ

و حالا باصطلاح اندازه صفات:

سئوال مهم

- самый важный вопрос
مهمترین سئوال

- наиболее важный вопрос
- наименее важный вопрос

مسأله مشکل

- самая трудная задача
مشکل‌ترین مسأله، مورد

- наиболее трудная задача
- наименее трудная задача

عمارت زیبا

- самое красивое здание
زیباترین عمارت

- наиболее красивое здание
- наименее красивое здание

دیدار جالب

- самые интересные встречи
جالبترین دیدار

- наиболее интересные встречи
- наименее интересные встречи

چند نمونه از اشکال کوتاه صفات

Нина очень рада, что Олег придет к нам в гости.
Антон согласен помочь нам.
Антон был согласен помочь нам.
Я буду рада видеть вас у себя.

- Ты читал стихи Пушкина?
تو اشعار پوشکین را خوانده ای؟

- Читал.
خوانده‌ام.

-Ты хорошо плаваешь?

- Я хорошо плаваю.
من خوب شنا می‌کنم.

- Ты долго писал письма?
خیلی طول کشید تا نامه را بنویسی؟

- Я писал письма весь вечер.
من تمام شب نامه را نوشتم.

Я часто пишу письма другу.
من اغلب به دوستم نامه می‌نویسم.

Я писал письма и слушал музыку.
من نامه نوشتم و موسیقی گوش دادم.

Когда я писал письмо, мой друг читал газету.
وقتی من نامه می‌نوشتم، دوستم روزنامه می‌خواند.

 

Ольга, 39 лет, бухгалтер:

— То, что женщина может зарабатывать ничуть не меньше, чем её муж, совершенно не даёт ей никакого права снимать с себя домашние обязанности. Ведь изначально женщина, как бы это банально ни звучало, хранительница домашнего очага и мать. Хорошая жена — та, кто может совместить свою работу и дом. Я сейчас не говорю о тех бизнес-леди, которые могут позволить себе домработницу, я говорю об обычных россиянках среднего достатка. Так вот, несмотря на то что они, как и их мужья, заняты, я всё-таки считаю, что стирка, готовка, уборка и прочее по-прежнему должны оставаться исключительно женскими обязанностями. Да и вообще, мне лично не понравится мужчина в фартуке с половой тряпкой в руках. Своего мужа я привыкла видеть сильным, волевым человеком, который принимает решения, а не хлопочет по хозяйству. Весь дом на мне, и я, поверьте, отлично с этим справляюсь.

 
خواندن کامل متن: http://ir.sputniknews.com/persian.ruvr.ru/radio_broadcast/6871318/129098577/

 

94

Давайте познакомимся !

بیائید باهم آشنا شویم

 

- Извините, можно ?

ببخشید، ممکنه؟

| ТЫ | ВЫ |

تو، شما


| Извини ! | Извините ! |
ببخش، ببخشید

| Здравствуй ! | Здравствуйте ! |

 

- Очень приятно.

خیلی خوشحالم.

 

و حالا چند اسم روسی

Русские имена

اسامی روسی

Марина Ивановна Егорова, Игорь Петрович Егоров, Мария Петровна Крючкова, Иван Иванович Кузьмин, Пётр Семёнович Зайцев, Наталья Дмитриевна Никольская

- Извините, Рамин - это фамилия или имя ?

ببخشید، رامین- اسم است یا نام فامیل؟

- Имя. Я иранец.

اسم، من ایرانی هستم.

- Вы Егоров, а Марина Ивановна - Егорова. Извините, вы муж и жена ?

شما یگوروف و مارینا ایوانونا- یگوروا. ببخشید، شما زن و شوهر هستید؟

- Да.

بله.

 

و حالا یک امتحان کوچک

 

2. Скажите, где имя, где фамилия!

بگوئید، اسم کدام است، نام فامیل کدام است!

 

Марина Ивановна - это имя. Егорова - это фамилия.

مارینا - اسم است و یگوروا- نام فامیل

 

Продолжайте !

ادامه بدهید، چند اسم دیگر را مثال بزنید:


Ирина Петровна Пахмутова.

Галина Викторовна Вдовина.

 

Ответы: (Ирина - это имя, Пахмутова - это фамилия ;

Галина - имя, Вдовина - это фамилия.)

 

 - Кто это ? Вы ?

این کیست؟ شما؟


- Да.

بله.


- А это кто ?

و این کیه؟

- Это моя мама, а это мой папа.

این مامان من است و این بابا.

 

- Это ваш муж, да ? А это кто ?

این شوهر شماست، آره؟ این دیگه کیه؟

- Это моя дочка.

این دخترم است.

- Ваша дочка ? Правда ? Вы уже мама ?

دختر شما؟ راست می‌گوئید؟ یعنی شما مادر شدید؟

- Да.

بله.

 

 

СТОП !

توقف!

به نکات گرامری این درس توجه فرمائید:

Мой, твой, ваш - муж, брат, папа (отец), сын, дедушка

Моя, твоя, ваша - жена, сестра, мама (мать), дочка (дочь), бабушка

و حالا به لغات و اصطلاحات این درس گوش کنید، تکرار کنید و سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید:

 

Слова и выражния

لغات و اصطلاحات

 

Я

Ты

Вы

Мой

Моя

Твой

Твоя

Мама

Папа

Отец

Муж

Жена

Дочь

Дочка

Ваш

Ваша

Кто

Это

Фамилия

Имя

Директор

Иранец

Правда

Уже

А

И

Или

Сын

Бабушка

Дедушка (он)

Сестра

Брат

Извините !

Можно ?

Пожалуйста !

Да. Нет.

Здравствуйте !

Давайте познакомимся !

Очень приятно.

ОН - мой, твой, ваш

ОНА - моя, твоя, ваша

Кто он, кто она ?

бабушка, дедушка, папа, мама, муж, дочка

Рамин, это вы ?

- Марина ! Вы здесь ? Какой сюрприз !

- Как я рад !

- И я очень рада !

- Марина, как ваши дела ?

- Спасибо, хорошо. А ваши ?

- Ничего.

اگر یادتان باشد در جواب حال شما چطوراست؟ پاسخ‌های گوناگونی می‌توان داد که چند نمونه دیگر را در اینجا تکرار می‌کنیم:

Как ещё отвечают на вопрос "Как ваши дела ?"

- Нормально.

- Спасибо, хорошо.

- Так себе.

- Плохо.

و اما برنامه امروز درس زبان روسی را با دو قطعه کوتاه از لرمانتوف به پایان می‌بریم:

Я жить хочу! хочу печали Любви и счастию назло; Они мой ум избаловали И слишком сгладили чело. Пора, пора насмешкам света Прогнать спокойствия туман; Что без страданий жизнь поэта? И что без бури океан? Он хочет жить ценою муки, Ценой томительных забот. Он покупает неба звуки, Он даром славы не берет. Москва, Москва!.. люблю тебя как сын, Как русский,- сильно, пламенно и нежно! Люблю священный блеск твоих седин И этот Кремль зубчатый, безмятежный. Напрасно думал чуждый властелин* С тобой, столетним русским великаном, Померяться главою и обманом Тебя низвергнуть. Тщетно поражал Тебя пришлец: ты вздрогнул - он упал! Вселенная замолкла... Величавый, Один ты жив, наследник нашей славы.
خواندن کامل متن: http://ir.sputniknews.com/persian.ruvr.ru/radio_broadcast/6871318/129098880/

95

درس نود و پنجم زبان روسی. امروز سعی می‌کنیم جملات ساده‌ای را مورد توجه شما قرار بدهیم تا اگر بعضی از کلمات و حالات گرامری را فراموش کرده اید یادآوری دیگری برای شما باشد.

 На вокзале
در راه‌آهن

- Ваш билет ?
بلیط شما؟

- Пожалуйста.
لطفاً.

- Спасибо, проходите.
مرسی، بفرمائید.

- Извините, можно ? Кажется, это моё место.
ببخشید، ممکنه؟ به نظرم،این جای منه.

- Проходите, пожалуйста.
بفرمائید، لطفاً.

- Извините, ваш билет ?
ببخشید، لطفاً بلیطتتون را نشان بدهید.

- Ой, где мой билет ? Ах, вот он. Пожалуйста.
اوه، بلیطم کو؟ آها، ایناهاش. بفرمائید.

 - Скажите, пожалуйста, где моё купе ?
لطفاً بگوئید کوپه من کدام است؟

- Ваше купе ? Вот оно.
کوپه شما؟ ایناهاش.

- Ой, моя шляпа !
وای، کلاهم!

- Ваша шляпа ? Пожалуйста, вот она.

کلاه شما؟ بفرمائید؛ ایناهاش.

ВАШ ВАША ВАШЕ
ТВОЙ ТВОЯ ТВОЁ

Подумайте !
به یاد آورید.

ОН ОНА ОНО
Мой Моя Моё
Твой Твоя Твоё
Ваш Ваша ваше

Где карандаш ? Вот он.
Где шляпа ? Вот она.
Где зеркало ? Вот оно.

В купе:
در کوپه

 - Можно открыть окно ?
می شه پنجره را باز کرد؟

- Нет, что вы !
نخیر، چه کار می‌خواهید بکنید!

- А дверь можно открыть ?
در را می‌شه باز کرد؟

- Нет.
نخیر.

- Можно включить радио ?
می شه رادیو را روشن کرد؟

- Нет, что вы !
نخیر، چه حرفا می‌زنید!

Тогда что здесь можно делать?
پس اینجا چکار می‌شه کرد؟

Вообще ничего!
راستش هیچی.

- Здесь можно курить ?
اینجا می‌شه سیگار کشید؟

- Конечно, нельзя.
البته که نه.

- А где можно курить ?
کجا می‌شه سیگار کشید؟

- Там !
آنجا!

- Познакомьтесь, пожалуйста, это мой коллега Рамин.
آشنا بشوید لطفاً، این همکار من، رامین است.

Он тоже математик.
او هم ریاضی دان است.

- Очень приятно.
خیلی خوشوقتم.

Рамин Данеши.
رامین دانشی

- Марина Ивановна. Скажите, Рамин - это фамилия ?
مارینا ایوانونا، لطفاً بگویئد رامین نام فامیل است؟

- Нет, имя. Я иранец.
نخیر اسم است. من ایرانی هستم.

- А я русская.
ومن روس.

НАЦИОНАЛЬНОСТИ
و حالا عناوین چندین ملیت به زبان روسی در حالت مذکر و مونث

Русский - русская
Американец - американка
Англичанин - англичанка
Венгр - венгерка
Индиец - индианка
Итальянец - итальянка
Немец - немка
Поляк - полька
Француз - француженка
Швед - шведка
Японец - японка

В купе:
در کوپه

 - Пора обедать !
وقته ناهاره!

- Да, пора.
بله، وقته ناهاره!

- Рамин, вы не хотите есть ?
رامین، شما نمی‌خواهید ناهار بخورید؟

- Хочу.
می خواهم.

- Марина, а ты хочешь есть ?
مارینا، تو می‌خواهی ناهار بخوری؟

- Хочу.
می خواهم.

- А вы, Антон?
و شما آنتون؟

- Нет, я ещё не хочу есть. Ещё рано.
نخیر، من فعلاً نمی‌خواهم، هنوز زود است.

- Пойдём обедать!
برویم ناهار بخوریم!

- Пойдём !
برویم!

- Приятного аппетита !
نوش جان!

و حالا به صرف فعل خواستن توجه فرمائید:

ХОТЕТЬ. я хочу, ты хочешь, он/она хочет, мы хотим, вы хотите, они хотят

 و ادامه صرف ناهار در کوپه:

- Садитесь !
بنشینید!

- А где меню ? Дайте, пожалуйста, меню !
لیست غذا کو؟ لطفاً لیست غذا را بدهید!

Пожалуйста !
بفرمائید!

Икра есть ?
خاویار دارید؟

Есть.
داریم.

- А рыба ?
ماهی چطور؟

- Рыба тоже есть.
ماهی هم داریم.

- Покажи, где сыр !
نشان بده پنیر کجاست؟

- Вот он !
ایناها!

- Покажите, где икра !
لطفاً نشان بدهید خاویار کجاست؟

- Вот она !
ایناها!

- Покажи, где яйцо !
نشون بده تخم مرغ کجاست؟

- Вот оно !
بفرمائید!
 
СТОП !
توقف!
 
Вот меню:
لیست غذا!

икра, салат, рыба, колбаса, сыр, яйцо, мясо, картошка, рис, каша, компот, мороженое, чай, кофе, лимонад, пепси-кола, фанта, сок, вода, водка, коньяк, вино, пиво

خاویار، سالاد، ماهی، کالباس، پنیر، تخم مرغ، گوشت، سیب‌زمینی، برنج، شیربرنج، کامپوت، بستنی، چای، قهوه، آب لیمو، لیموناد، پپسی کولا، فانتا، آب میوه، آب، ودکا، کنیاک، شراب، آبجو

Скажите, что вы хотите !
بگوئید چه میل دارید؟

- Я ХОЧУ СУП (- ОН)
من سوپ می‌خواهم (سوپ در این جا مذکر است)

- Я ХОЧУ МЯСО (-ОНО)
من گوشت می‌خواهم ( گوشت در اینجا خنثی است، زیرا به حرف (او) ختم شده است)
- Я ХОЧУ ПЕПСИ-КОЛУ (-ОНА !!! )
من پپسی کولا می‌خواهم (مونث )

 
СЛОВА И ВЫРАЖЕНИЯ
کلمات و اصطلاحات این درس
Он
Она
Оно
Моё
Твоё
Ваше
Здесь
Билет
Место
Сумка
Зонт
Кошелёк
Ручка
Карандаш
Зеркало
Лекарство
Паспорт
Блокнот
Книга
Зажигалка
Пальто
Тетрадь (она)
Учебник
Расчёска
Шляпа
Купе
Улица
Проспект
Квартира
Вагон
Кажется
Вот
Где
Сколько
Какой сюрприз !
Как я рад !
Как ваши дела ?
Сколько будет три плюс/минус два ?
Закрыть
Курить
Открыть
Включить
Окно
Дверь (она)
Радио
Телевизор
Математик
Венгр
Русский
Японка
Нельзя
Там
Конечно
Тоже
Свет
Магнитофон
Проигрыватель (он)
Видеомагнитофон
Коллега (он, она)
Познакомьтесь, пожалуйста ! Это....
Скажите, пожалуйста !
Что вы ! Что ты !
Ура !
Пора
Обедать
Хотеть
Есть
Вагон-ресторан
Меню
Ещё
Рано
Очень
Сейчас
Не
Пойдём обедать !
Пойдём !
Приятного аппетита !
Садитесь, пожалуйста !
Дайте, пожалуйста .... !
Покажите, пожалуйста....!

 خواندن کامل متن: http://ir.sputniknews.com/persian.ruvr.ru/radio_broadcast/6871318/129099025/

منبع


مقالات
سیاست
رسانه‎های دیجیتال
علوم انسانی
مدیریت
روش تحقیق‌وتحلیل
متفرقه
درباره فدک
مدیریت
مجله مدیریت معاصر
آیات مدیریتی
عکس نوشته‌ها
عکس نوشته
بانک پژوهشگران مدیریتی
عناوین مقالات مدیریتی
منابع درسی (حوزه و دانشگاه)
مطالعات
رصدخانه شخصیت‌ها
رصدخانه - فرهنگی
رصدخانه - دانشگاهی
رصدخانه - رسانه
رصدخانه- رویدادهای علمی
زبان
لغت نامه
تست زبان روسی
ضرب المثل روسی
ضرب المثل انگلیسی
جملات چهار زبانه
logo-samandehi
درباره ما | ارتباط با ما | سیاست حفظ حریم خصوصی | مقررات | خط مشی کوکی‌ها |
نسخه پیش آلفا 2000-2022 CMS Fadak. ||| Version : 5.2 ||| By: Fadak Solutions نسخه قدیم