مفهوم فرهنگ و تعریف جریان شناسی و حزب سیاسی مؤلفههای جریان و تأثیرات آن طبقات جریانات فکری مخاطبین جریانات ابزار تأثیرگذاری جریانها غرب مدرن و مؤلفههای آن
کتاب جریان شناسی فکری ایران معاصر کتاب جریان شناسی ضد فرهنگها
نکته: این تعاریف نیازی به نقد و بررسی ندارد زیرا این مباحث بدون پیشینه است و از خود ماست و نیازی به توضیح تعاریف ندارد.
تعریف جریان:جریان یک جمعیت مدیریت شده تاثیر گذار بر جامعه است.
سه مولفه دارد:
جمعیت دارد: یعنی یک نفر نمیتواند جریان ایجاد کند و جریان ساز باشد .
مدیریت شده است یا توسط یک نفر یا چند نفر:
هماهنگ هستند: مانند جریان سنتی هماهنگ نیستند: مانند جریان تجدد ستیزی
تاثیر گذار بر جامعه میباشد)باید تاثیر غالب داشته باشد(
تاثیر فکری که منجر به جریان فکری شود مانند جریان روشنفکری و جریان تجدد ستیزی
تاثیر فرهنگی که منجر به جریان فرهنگی شود که در آن هر بخش نرم افزاری جزء فرهنگ آن جامعه خواهد شد. در مقابل بخشهای سخت افزاری جریانات که تبدیل به تمدن آن جامعه خواهد شد .
تاثیر سیاسی که منجر به جریان سیاسی شود مانند تشکیل حزب و معرفی کاندیدا .
تاثیر اقتصادی که منجر به جریان اقتصادی شود مثلا جریان گروههای هرمی .
نکته: منظور از تاثیر غالب آن است که این امور مذکور از یکدیگر جدا نیستند .
اینها از هم بریده نیستند یعنی امکان ندارد یک جریان فکری داشته باشید که فرهنگی نباشد سیاسی نباشد
نکته: فرهنگ دو معنا دارد.
معنای عام: تمام آموزش و پژوهش و تربیت یک جامعه بیان کننده فرهنگ عام آن جامعه است.
معنای خاص: رفتارهایی که در توده مردم جاری و ساری است مانند آداب و رسوم مردم. نقطه مقابل تمدن است. که حکم سخت افزاری دارد در مقابل فرهنگ اجتماعی که حکم نرم افزار تشکیل یک اجتماع را دارد
مانند ساخت بنای مسجد امام اصفهان که بناء مسجد تمدن صفویه را باز گو میکند و فکر ساخت این مسجد نشان دهنده فرهنگ غالب در آن جامعه میباشد.
جریان روشنفکری در ابتدا به روشنفکری دینی وبعد روشنفکری سکولار تبدیل میشود و عملا یک جریان سیاسی تشکیل میدهد مانند برپایی جبهه مشارکت و جریان اصلاحات.
اگر بعد مشارکتی و اصلاحات را بیان کند جریان سیاسی است .
اگر بعد فکری روشنفکری را بیان کند جریان فکری است .
اگر نشریه کیان را منتشر کند نشریه فکری این جریان است.
اگر نشریه شهروند را منتشر کند نشریه فرهنگی این جریان است.
وقتی در انتخابات بیانیه میدهد میشود یک جریان سیاسیمانند جریان خط امام:
وقتی امام)ره( کتاب ولایت فقیه را مینویسد جریان فکری است.
وقتی قصد دارد دولت تعیین کند جریان سیاسی است.
وقتی تاثیر اجتماعی دارد بر توده مردم برای به راه اندازی جبههها و مقابله با دشمن بعثی جریان فرهنگی است.
مثال دیگر: شخصی مانند آقای شریعتی )البته جریان ساختن به شخص نیست بلکه باید جمعیت و گروه داشته باشد(تفکر ایشان یک جریان فکری بود اگر چه تاثیر سیاسی هم گذاشت.
یا مانند شهید مطهری که تاثیرات فکری داشت اگرچه تاثیرات فرهنگی هم گذاشت.
ر تعریف یک جریان چند مولفه نیاز است.
ماهیت و جمعیت آن جریان اصول و مبانی)مولفهها( شخصیتهای تاثیرگذار تعامل شخصیتهای تاثیرگذار نحوه تاثیر گذاری این شخصیتها روشها و تاکتیکهای تاثیرگذاری
پس جریان شناسی شناخت تمام موارد بالا است.
نکته: در شناخت یک جریان باید به منابع دست اول فکری آن جریان دست پیدا کرد که خیلی مشکل است مانند کاری که معاونت اجتماعی نیروی انتظامی کرده است که اطلاعات خوبی در موضوع شیطان پرستی و ... جمع آوری کرده است.
دسته بندی و طبقات جریانات فکری:
مقدمه : مورد بحث ما درطبقات جریانات فکری فرهنگی و سیاسی جریاناتی است که قبل از انقلاب تا به امروز تاثیرگذار بوده اندو میتوانند مورد بحث باشند .
نکته: شناخت بعضی مناشی جریانات کشور از جهان اسلام یا ترکیه میتواند در فهمیدن جریانات داخلی کشور کمک بسزائی داشته باشد.
همچنین اگر کسی جریانات فکری شبه قاره هند را کمی بشناسد جریان فکری کشور را بهتر میفهمد.
طبقه بندی پیشینه: یعنی مصادیق جریانات را کاری نداریم.
جریانات پسینه: جریاناتی که تمام مصادیق و جریانات فکری را جمع کرده و طبق اصولی طبقه بندی میکند .
توضیح جریانات پسینی که در آن با مصادیق جریانات فکری کار داریم.
توضیح جریانات پیشینه:
نظریه اول:
جریانات سنتی مانند روحانیت سنتی که بسیار مقلد، خشک و غیر منعطف بوده است .
جریانات متجدد مانند روشنفکران غرب زده که مقلد غرب بودند
جریانات مجدد مانند جریان امام و انقلاب که بصورت منطقی هرچه که حق باشد میپذیرد. چه در غرب و چه در سنت .
نکته : اشکال مهمی که میتواند در بیان جریانات کشور برای کسی ایجاد شود آنست که از ابتدا میخواهد لباس فکری که خودش در ذهنش دوخته را بر تن جریانی کند و آن را به غلط جریان فکری ذهن خودش قلمداد کند.
نظریه دوم:
جریانات شریعت گرا مانند کسانی که تاکید بر فقه دارند .
جریانات تجدد گرا مانند کسانی که تاکیدشان بر غرب است .
جریانات تمدن گرا که قائلند از تمدن غرب برای رسیدن به تمدن اسلامی باید استفاده کرد .
نکته: پس در جریان شناسی باید جامعه شناسانه جریان شناسی کنیم نه آن که از پیش لباسی دوخته،غالبی را بسازیم و به اجبار بر تن شخص یا گروهی قرار دهیم .
نکته: بر طبق این روش جریانات کلان و فعال در کشور در ایران به پنج جریان تقسیم میشود.)نظریه استاد(جریان سنتی جریان تجدد گرایی جریان تجدد ستیزی جریان سنت گرایی جریان عقلانیت اسلامی
نکته: محور طبقه بندی پسینی: پاسخ به این سوال که نسبت سنت و غرب مدرن چیست؟)پست مدرن: غرب از قرن 17 تا کنون(
نکته: منظور از سنت یا سنت دینی میراث گذشته است : .
میراث سنت دینی : آنچنان که بعضی از حوزویان میگویند یا میراث سنت شرقی : مانند گفتههای آقای داریوش شایگان یا میراث سنت ایرانی: سخنان آقای نصر.
• مخاطبین جریان فکری:نخبگان و خواص حوزی و دانشگاهی را تحت تاثیر قرار میدهد
• پارادایم فکری جریان را توضیح میدهد.
• نظام معرفتیاش را توضیح میدهد.
• هستی شناسیاش را میگوید
• نظام دین شناختی خود را بیان میکند
جریان فکری در صدد بیان تئوریهاست در حالیکه توده مردم دنبال فکر و اندیشه نیستند.
پس جریان فکری چون میخواهد فکر منتقل کند مخاطب نخبه را تحت تاثیر قرار میدهد!
2-مخاطبین جریان فرهنگی:
جریان فرهنگی برتوده مردم تاثیر گذار است
)مانند جریانات بهاییت و وهابیت در ایران فرهنگی است اما در کشور عربستان بعنوان جریان سیاسی و هم فکری محسوب میشود(.
همچنین جریان شیطان پرستی در ایران که صرفا تاثیر فرهنگی داردکه نوع تاثیر آنها به این صورت است که در میان مردم نماد سازی میکنند.
مانند علامت صلیب معکوس – عدد95 و...
این تاثیرات بیشتر روی توده مردم است . مخاطب نخبه خیلی کم دیده میشود که این نمادها را بپذیرد و استفاده کند.
3-مخاطبین جریان اقتصادی:
از بعد فکری بر نخبگان تاثیرگذار است و از بعد عملی بر توده مردم.
همنطور که گفتیم هر جریان اقتصادی ابتدا موج فکری و جریان فکری ایجاد میکند که بر نخبگان جامعه تاثیر گذار است اما در عمل و در اجتماع روی مردم تاثیر دارد.
قطب فکری جریانات اقتصادی در ایران سه گروه هستند:
• دانشگاه شریف: طرفدار اقتصاد نئوکلاسیک است)فریدمن-هایگ(
• دانشگاه تهران: طرفدار اقتصاد بومی میباشد
• دانشگاه شهید بهشتی )ره(: با دانشگاه تهران در این زمینه مشترک میباشد اما در برنامه اجرایی با دانشگاه تهران اختلاف نظر دارد.
4-مخاطبین جریان سیاسی:
ابتدا مردم و سپس نخبگان جامعه مخاطب این جریان هستند.
لذا خیلی به ندرت دیده میشود نخبگان خود را به حزب سیاسی منسوب کنند این احزاب هستند که خود را به نخبگان سیاسی جامعه نسبت میدهند
ابزار تاثیر گذاری جریانات فکری: در ایران کتاب است و نشریههای تخصصی.
مانند: جریان فکری عقلانیت اسلامی یا جریان مجدد)جریان حضرت امام و رهبری و شهید مطهری و ...( در نشریه قبسات. کتاب نقد از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی- و همچنین موسسه امام خمینی)ره( مجلاتی در باب معرفت فلسفی و معرفت اخلاقی، تاریخ و مجله تخصصی تفسیر منتشر میکند .
مثال دیگر:
جریان روشنفکری، انتشارات شیرازه – نشر نی-ثالث، که کتب این جریان را چاپ میکنند.
البته این جریان روش دیگری برای تاثیرگذاری دارد که همان ترجمه آثار و کتب فیلسوفهای غربی مانند کتب هگل،کوپر، جان هیگ وهایدگر که در نهایت ترویج فکر روشنفکری میکند.
ابزار تاثیرگذاری جریانات فرهنگی: سینما و رسانه است .
مانند: فیلمنامههایی که به کتاب تبدیل میشود و مانند رمانهایی که به کتاب تبدیل میشوند مانند کتابهای پائلو کوئیلو .
مثال دیگر: تاثیرگذاری جریان فرهنگی فمنیسم اکثر فیلمهای خانم تهمینه میلانی
حتی در فیلمهای دینی نیز این تاثیرات دیده میشود که ظاهرا یک فیلم دینی است اما در بین فیلم تفکرات کارگردان جدای از اصل ماجرای قصه دینی دیده میشود.
3-ابزار تاثیرگذاری جریانات سیاسی:
روزنامهها، خبرگزاریها و تازه گیها پیامکهای سیاسی هستند.
جریانات آن: - در انگلستان: جریان تجربه گرائی- فرانسیس بیکن –بارکلی-هیوم• در فرانسه : جریان عقل گرائی- دکارت –پاسکال و...
• در آلمان: در نیمه دوم قرن 18 – جریانی از تلفیق عقل گرائی و تجربه گرائی به نام فلسفه استعلائی توسط کانت مطرح شد
برای مطالعه بیشترجزوه توضیحی جریانات غرب مدرن به سایت استاد مراجعه فرمائید به عنوان فایل ضمیمه در همین صفحه نیز موجود استآدرس سایت استاد: www.khosropanah.irمولفههای غرب معاصر:
1.فلسفه :فلسفه خودشان را دارند وحی گریزی مانند آنچه که دکارت میگوید یا وحی ستیزی مانند آنچه که هیوم میگوید.
2.علم: در تمام علوم غرب، علوم تجربی چه علوم پایه، چه علوم انسانی نتیجهاش کسب قدرت است و قدرت هم برای رسیدن به لذت بیشتر. به نظر استاد تعریف علوم انسانی به مجموعه علوم توصیفی و توصیهای برای انسان است که علوم انسانی در غرب فقط به توصیف انسان میپردازد.
نکته: رقیب دین در تغییر و توصیه به انسان علوم انسانی است.
3.تکنولوژی:یعنی علوم مهندسی یعنی فرمولهای ساخت صنعت مثل سلولهای بنیادی ودر راستای غرض و غایتی است که احتیاج دارند و بعد با همین علوم مهندسی صنعت میسازند .
4.صنعت : نظیر صنعت سینما در غرب مثلهالیوود که تمام فیلمهایی که میسازد معرفی انسان حیوانی است و حتی فیلمهای دینی آنها ضد خدا است وغلبه انسان بر خدا است.
5.فرهنگ: که همان فرهنگ برهنگی، بی خدایی و حیوانیت انسان است.
سوال استاد : این سنت میراث گذشته ما با هر دیدی که باشد با غرب معاصر چه نسبتی دارد ؟ جواب این سوال باعث شده است که اکثر این جریانات پدید آیند.
1 - تعریف جریان کدام است؟
الف -تودههای مختلف از افکار فکری، فرهنگی و سیاسی ب- جمعیت مدیریت نشده تاثیرگذار بر جامعه است .
ج- در جریانات مختلف تعریف متفاوتی دارد2 - از مولفههای جریانها این است که . ...
الف-یکنفر نمیتواند جریان ساز باشدب- تاثیر غالب بر اجتماع دارد ج- مدیریت نشده است د- تمام موارد بالا
3 - جریان مجرد مانند جریان امام و انقلاب جزء جریانات ... میباشد الف- فکری - پیشینه ب- سیاسی ج- فکری - پسینی د- فرهنگی
4 - مخاطبین جریان فکری، فرهنگی و سیاسی به ترتیب . ...
الف- توده مردم - نخبگان اجتماع - توده مردم ب- توده مردم - توده مردم - توده مردم ج-نخبگان جامعه - توده مردم - نخبگان سیاسی
5 - روزنامهها ابزار تاثیرگذاری کدام جریانات هستند؟ الف- جریان فکری ب- جریان فرهنگی ج- جریان سیاسی
6 - از مولفههای غرب معاصر کدام وحی گریز یا وحی ستیز است؟ الف- فرهنگ غربی ب- فلسفه غربی ج- صنعت غرب
تعریف جریان کدام است؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
جمعیت مدیریت شده تاثیرگذار بر جامعه است. درست
در جریانات مختلف تعریف متفاوتی دارد
تودههای مختلف از افکار فکری، فرهنگی و سیاسی
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 2
درست
نمره 3.00 از 3.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
از مولفههای جریانها این است که ....
یک گزینه را انتخاب کنید:
یکنفر نمیتواند جریان ساز باشد
تاثیر غالب بر اجتماع دارد
مدیریت شده است
تمام موارد بالا درست
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 3
درست
نمره 3.00 از 3.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
جریان مجدد مانند جریان امام و انقلاب جزء جریانات ... میباشد
یک گزینه را انتخاب کنید:
سیاسی
فکری - پسینی
فکری - پیشینه درست
فرهنگی
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 4
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
مخاطبین جریان فکری، فرهنگی و سیاسی به ترتیب ... .
یک گزینه را انتخاب کنید:
توده مردم - توده مردم - توده مردم
نخبگان جامعه - توده مردم - نخبگان سیاسی درست
توده مردم - نخبگان اجتماع - توده مردم
بازخورد
پاسخ شما صحیح است.
در این جلسه آشنا میشویم با:
خاصیت جریان شناسیشرح طبقات فکریجریان سنتیتجددگرایی و روشن فکریتجدد ستیزی سنتگراییعقلانیت اسلامیمؤلفههای روشن فکریقسمت اول
تعریف جریان: جمعیت مدیریت شده تأثیرگذار بر جامعه است، ومقصود شناخت ابعاد یک جریان از مبادی آن تا لوازم و کارکردهای آن میباشد.
خاصیت جریان شناسی برای همگان است برای:
• افراد وعناصر فرهنگی تاثیر گذار
• نهاد و سازمانها و عناصر فرهنگی
• نهادهای امنیتی )نظیر شورای امنیت ملی(؛ که اگر جریانهای مختلف فعال در کشور را نشناسد نمیتواند آنها را مدیریت کند. خصوصا جریانهای معاند با جریانهای فکری و فرهنگی ما هستند ما اگر نشناسیم جریانهای مخالف را چگونه با آنها مقابله میکنیم .
توضیح مثالها:
مانندجریان بهاییت در محیط دانشگاه جریان ابتذال فرهنگی
انجمن حجتیه و جریانات ضد فرهنگی دیگر فوائد مطالعه و دانستن جریان شناسی:
این جریانات از مقوله فکر و اندیشه است در مقابل جریان فکری باید با فکر و اندیشه مقابله کرد. در حالیکه در مقابل فرهنگ باید با فرهنگ مقابله کردو در بعضی مقاطع مقابله نظامی به صورت کوتاه مدت است و مقطعی.
توضیح چگونگی فروپاشی شوروی سابق
موسیقیهای مدرن زیرزمینی ضد فرهنگ)موسیقیهایی که با فرهنگ روسیه مطابق نبود( مثل راک و متال به صورت علنی در مسکو اجرا شدند، استقبال مردم روسیه از موسیقی ) در حالیکه مردمی بسیار اهل موسیقی هستند( نشان دهنده در اختیار بودن %90 فرهنگ روسیه در دست آمریکا و صهیونیستها بود .
نکته : شناخت جریانها از اولویتهای جامعه است که متأسفانه به آن پرداخته نمیشود
این طبقه بندیها جواب سؤال نسبت بین سنت و غرب مدرن است) به عبارت دیگر علل انحطاط مسلمین که از 150 سال گذشته مطرح شده است(.
دغدغه جریان سنتی میراث گذشته بود و کاری به علت انحطاط و عقبافتادگی مسلمین نداشت. در جریان سنتی هیچ نسبتی بین سنت وعلوم غرب برقرار نمیگردد.
منظور از میراث گذشته دینی :
• فلسفه اسلامی ) فلسفه مشاء،اشراق،حکمت متعالیه(
• عرفان اسلامی: نظیر عرفان ابن عربی)درکتاب تمهید القواعد،فصوص الحکم و...
• کلام اسلامی
• فقه اسلامی و تفسیر و حدیث و اخلاق
میراث گذشته دینی برایش مهم نبود که مثلا این فلسفه با فلسفه مدرن غرب چه نسبتی دارد و فقط تاکید بر میراث گذشته داشت وخود را با علم جدید و غرب مدرن درگیر نمیکرد .
در کشور ما دو جریان مطرح فکری موجود است:
جریان سنتی - جریان غرب مدرن
جریان سنتی)پایگاه فکری آ ن بیشتر حوزههای علمیه هستند( خصوصیات این جریان:
الف: دغدغه اش حفظ میراث گذشته دینی است) که در جلسه گذشته به آنها اشاره شد(
فلسفه اسلامی: نظیر کتابهای شفای بوعلی، اسفار ملاصدرا، چه فلسفه مشاء یا اشراق یا حکمت متعالیه صدرایی را تدریس میکنند.
عرفان اسلامی: نظیر تدریس کتب ابن عربی، تمهید القواعد،فصوص الحکم و...
کلام اسلامی: کتب شیخ طوسی، تجرید العقاید فقه اسلامی و تفسیر و حدیث و اخلاق
ب: نسبتی بین علوم اسلامی و علوم غربی برقرار نمیکردند.
ج: انشعابات جریانات سنتی
1. کسانی که مروج فقه و اصول بودند مانند آیت الله بروجردی
2. کسانی که مروج عرفان و کلام و فلسفه بودند نظیر مرحوم شعرانی، مرحوم رفیعی قزوینی و علامه طباطبایی
3. کسانی که بخشی از میراث گذشته دینی را قبول ندارند،نظیر کسانی که فقه و اصول و کلام را قبول دارند ولی با فلسفه و عرفان مخالفند.) مانند مکتب تفکیک(
نکته: البته جریان سنتی در مقابل رویدادهای اجتماعی، هرچند غربی وارد میشدند و مقابله میکردند، نظیر ورود جریان فکری مکتب مارکسیسم،که اعتقاد به عدم وجود خدا داشت که با آن مقابله میکردند.) البته چون آسیب آشکاری به جریان سنتی میزدند وارد میشدند و نقد و نفی میکردند(
خصوصیات
نسبت به میراث گذشته دینی )چه سنت ایرانی اسلامی چه شرقی( هیچ دغدغهای نداشتند و معتقد بودند همچنان که غرب مدرن، غرب سنتی را کنار گذاشت ما هم باید گذشته و سنت را کنار بگذاریم.
چند گروه بودند:
• کسانی که بی دین وملحد بودند و بسیار افراطی مقابل اسلام میایستادند .
•کسانی که از میراث گذشته استفاده ابزاری میبردند؛ مانند میرزا ملکم خان
• روشنفکر سکولار: دین حداقلی را قبول داشتند.)دین تنها، نه در عرصه سیاسی واجتماعی(
• روشنفکری دینی: جمع بین دین و روشنفکری میباشد.
قائل است که غرب را باید یکپارچه نفی نمود، نه علم نه تکنولوژی و نه صنعت و نه هیچ کدام از مفاهیم غرب را نمیپذیرد.
انواع تجدد ستیزی:
1. تجدد ستیزی سنتی
2. تجدد سیزی فلسفی
3. تجدد ستیزیهایدگری
جریان سنت گرایی )غیر از جریان سنتی است(
فرق این دو )جریان سنت گرایی و سنتی( در دغدغه داشتن به جواب سؤال نسبت بین سنت و غرب مدرن است جریان سنتی دغدغهای برای این سئوال ندارد اما سنت گرایی دغدغه دارد که هم سئوال را میشناسد و هم غرب را وهم تلاش میکند برای حفظ سنت.
خصوصیات این جریان:
• دنبال جواب سوال نسبت بین سنت و غرب مدرن است.
• تلاش میکند با وجود این غرب مدرن پیشنهادی دهد که سنت را حفظ کند.
جریان عقلانیت اسلامیجریانی است که:
• به سوال «نسبت بین سنت و غرب مدرن» توجه دارد و میراث گذشته برایش مهم است.
• تلاش میکند با حفظ و اصلاح و تکمیل سنت اسلامی با غرب مدرن روبرو شود.
• از غرب مدرن بهره میبرد یا به نقد آن میپردازد و به طور صد در صدی غرب رانمی پذیرد و رد نمیکند .
نکته: جریان عقلانیت میگوید باید سنت گذشته را حفظ و اصلاح و تکمیل کرد آن چنان که شیخ مفید )ره( در کتاب خود به نقد و اصلاح جریانات خویش پرداخته است .
علامه طباطبایی: با فلسفه اسلامی به جنگ فلسفه غرب رفت و بدایه الحکمه را نوشت.) به کمک شهید مطهری )ره( جلسهای را برای شاگردانش برقرار کرد که این گفتگوهاو مباحث علامه و شاگردانش شد کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم که شهید مطهری شرحی برای این کتاب نوشت(.
در واقع علامه میراث گذشته را طرد نکرد و اصلاح نمود و تکمیل نمود و با فلسفه غرب درگیر نمود.
شهید مطهری درجمع شاگردانش شرح منظومه حاجی سبزواری که یک کتاب فلسفه سنتی بود درس داد و به مناسبت به نقد فلسفه غرب نیزپرداخت .
اولین کسی که عبارت کلام جدید را مطرح کرد و شروع به بیان توحید و مباحث کلامی جدید نمود شهید مطهری بود.
حضرت امام )ره( در تحریرالوسیله حکم فقهی بحث تغییر جنسیت که آن وقت بحث جدیدی بود را مطرح کردند و جواب دادند.
در واقع فقیهی که مسلط به میراث گذشته دینی است و نسبت به مباحث جدید هم دغدغه دارد و حتی قبل از آنکه مسئله جدیدی از او استفتاء شود، در موردش تحقیق به روز میکند واین درجریان فکری عقلانیت اسلامی است .
در عراق شهید صدر کتاب فلسفتنا را مینویسد که به نقد عقاید غرب میپردازد .
بحث ولایت فقیه توسط حضرت امام )ره( )تکمیل شده نظریه علمای فقهی گذشته است.(مطرح میشود که حضرت امام در این نظریه بین جمهوریت و اسلامیت جمع کردند و جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه زیاد را تأسیس کردند.
یکی از آثار نظریه ولایت فقیه حضرت امام:
از بین رفتن و نقد نظریه سکولار غرب که در آن موقع جریان غالب بود.) جدایی دین از سیاست( )توضیح نهضت و راه اندازی عقلانیت اسلامی(
شاخصهای جریان عقلانیت اسلامی)در جلسه آینده بیان خواهد شد(: جریانی که به رهبری امام،علامه طباطبائی واستاد مطهری شکل گرفت البته کسانی هم بودهاند که بسیار تأثیرگذار بودند نظیر شیخ مفید که برای فهم نظرات و آراء فقهی زمان خود، شاگرد استاد سنی شافعی میشدند .
یاعلامه شعرانی از یک یهودی زبان یهودی عبری را میآموزد تا خود کتاب عهدین تورات و انجیل را بخواند وکتابی نوشت به نام راه سعادت که از خود کتاب یهود و مسیحیت استفاده کرده برای نقد مسیحیت و یهودیت .
تمام اینان تأثیرگذار بودند ولی جریان تولید نکردند، اما امام خمینی)ره( ایجاد جریان کردند و دلیل موفقیت ایشان جامعیت این جریان در بعد فکری، فرهنگی و سیاسی است. البته علامه طباطبایی با کتاب المیزان در رشد این تفکر در امام بسیار نقش موثری داشت.
موءلفههای جریان عقلانیت اسلامی)ارکان فکری(
1. طرفدار رئالیسم معرفتی است.
2. عقلانیت مستقل را مطرح میکند.
3. معنویت گرایی دارد.
4. توسعه و پیشرفت کوثری است در مقابل توسعه تکاثری و چند اصل دیگر که در جلسه بعد توضیح داده خواهد شدخلاصه مطالب
جریان: عبارتست از جمعیت مدیریت شده تأثیرگذار بر جامعه .
جریانهای فکری به پنج گروه تقسیم میشوند:
1.جریان سنتی: که تمام دغدغهاش حفظ میراث گذشته دینی است و انشعابات آن عبارتند از:
o کسانی که مروج فقه و اصول هستند.
o کسانی که مروج عرفان،کلام و فلسفه هستند.
o کسانی که بخشی از میراث گذشته مانند فلسفه و عرفان را قبول ندارد )مکتب تفکیک(.
2.جریان تجددگرایی یا روشنفکری: که با میراث گذشته هیچ رابطهای ندارد.
و به چهار گروه تقسیم میشود:
o کسانی که بی دین هستند
o کسانی که از میراث گذشته استفاده ابزاری میبرند o روشن فکر سکولار،که دین حداقلی را قبول دارد
o روشن فکر دینی،که بین دین و روشن فکری جمع میکند
3. جریان تجدد ستیزی: این جریان غرب را به طور یکپارچه رد میکند،و انواع آن عبارتند از :
o تجدد ستیزی سنتیo تجدد ستیزیهایدگریo تجدد ستیزی فلسفی
4. جریان سنت گرایی: برای پاسخ به سؤالِ «نسبت بین دین و مدرنیته» دغدغه دارد و برای حفظ سنت تلاش میکند.
5. جریان عقلانیت اسلامی : این جریان، هم به پاسخ سؤالِ «نسبت بین دین و مدرنیته» توجه دارد و هم میراث گذشته برایش دارای اهمیت است، و تلاش میکند با حفظ و اصلاح و تکمیل سنت اسلامی با غرب روبرو شود .
1 - فوائد مطالعه جریان شناسی این است که:
الف- با ضد فرهنگها آشنا می شویم ب- با عناصر و مولفههای جریانات آشنا میشویم
ج- جریانات معاند غالبا از مقوله فکر و اندیشه هستند که از مقابله با آنان باید با فکر و اندیشه مقابله کرد د- همه موارد فوق صحیح است
2 - محور طبقه بندی جریانات فکری چیست؟ الف- دین و مدرنیته است
ب- نسبت بین سنت و غرب مدرن
ج- دغدغه حفظ میراث گذشته دین داشتن د- موارد ب و ج
3 - پایگاه فکری جریان سنتی کدام است؟ الف- دانشگاهها
ب- محافل دینی و مذهبی ج- حوزههای علمیه د- توده مردم
4 - قائلین به مکتب تفکیک کدام اند؟
الف- کسانی که بخشی از میراث گذشته را قبول ندارند نظیر کسانی که با فلسفه و عرفان مخالفند ب- کسانی که تمام علوم دینی و اسلامی را جزء میراث گذشته میدانند و آن را قبول دارند ج- بین دین و سیاست در عمل قائل به تفکیک و جدایی هستند
5 - کسانی که از میراث گذشته استفاده ابزاری مینمودند جزء جریان ... هستند الف- تجدد گرایی
ب- جریان مجدد ج- جریان روشنفکری د- گزینه الف و ج صحیح است
6 - مخالفین با علم و تکنولوژی غرب به طور کلی جریان ..... هستند الف- روشنفکری دینی ب- جریان عقلانیت اسلامی ج- تجدد ستیزی
7 - فرق بین جریان سنتی و سنت گرایی کدام است؟
الف- جریان سنتی میراث گذشته دینی را حفظ میکند ولی جریان سنت گرایی اینطور نیست ب- فرق ایندو جریان در دغدغه داشتن برای جواب سوال نسبت بین سنت و غرب مدرن است ج- جریان سنت گرایی با رویکرد به غرب مدرن تلاش میکند سنت را هم حفظ کند
8 - عمده تعریف جریان عقلانیت اسلامی از سنت چیست؟ الف- قائل است که باید سنت را حفظ و اصلاح و تکمیل کرد ب- یک جریان عقلی تجربه گرا است
ج- غرب مدرن را به طور صددرصدی نمیپذیرد و رد هم نمیکند
9 - شاخص جریان عقلانیت اسلامی کدام جریان است؟
الف-جریانی که مرحوم آیت الله بروجردی و مرحوم شعرانی و ... بوجود آوردند
ب- جریاناتی نظیر مکتب تفکیک مخالف با جریان عقلانیت اسلامی هستند و این شاخص مهمی برای این جریان است
ج- جریانی که حضرت امام )ره( علامه طباطبایی و مقام معظم رهبری و ... بوجود آوردند
10 - نظریه ولایت فقیه حضرت امام )ره( ... میباشد
الف- تکمیل شده نظریه فقهای گذشته است که حضرت امام )ره( بین جمهوریت و اسلامیت جمع کردهاند ب- این نظریه نفد نظریه سکولار غرب است که جریان غالب آن زمان بود ج- گزینههای الف و ب صحیح است
فوائد مطالعه جریان شناسی این است که:
یک گزینه را انتخاب کنید:
با ضد فرهنگها آشنا میشویم
با عناصر و مولفههای جریانات آشنا میشویم درست
جریانات معاند غالبا از مقوله فکر و اندیشه هستند
که از مقابله با آنان باید با فکر و اندیشه مقابله کرد
همه موارد فوق صحیح است
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 2
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
محور طبقه بندی جریانات فکری چیست؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
الف) دین و مدرنیته است
ب) سبت بین سنت و غرب مدرن
ج) دغدغه حفظ میراث گذشته دین داشتن
د) موارد ب و ج درست
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 3
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
پایگاه فکری جریان سنتی کدام است؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
دانشگاهها
محافل دینی و مذهبی
حوزههای علمیه درست
توده مردم
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 4
نادرست
نمره 0.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
قائلین به مکتب تفکیک کدام اند؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
کسانی که بخشی از میراث گذشته را قبول ندارند نظیر کسانی که با فلسفه و عرفان مخالفند
کسانی که تمام علوم دینی و اسلامی را جزء میراث گذشته میدانند و آن را قبول دارند نادرست
بین دین و سیاست در عمل قائل به تفکیک و جدایی هستند
کسانی که از میراث گذشته استفاده ابزاری مینمودند جزء جریان ... هستند
یک گزینه را انتخاب کنید:
الف) جدد گرایی
ب) جریان مجدد
ج) جریان روشنفکری
د) گزینه الف و ج صحیح است درست
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 6
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
مخالفین با علم و تکنولوژی غرب به طور کلی جریان ..... هستند
یک گزینه را انتخاب کنید:
روشنفکری دینی
جریان عقلانیت اسلامی
تجدد ستیزی درست
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 7
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
فرق بین جریان سنتی و سنت گرایی کدام است؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
جریان سنتی میراث گذشته دینی را حفظ میکند ولی سنت گرایی اینطور نیست
فرق این دو جریان در دغدغه داشتن برای جواب سوال نسبت بین سنت و غرب مدرن است درست
جریان سنت گرایی با رویکرد به غرب مدرن تلاش میکند سنت را هم حفظ کند
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 8
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
عمده تعریف جریان عقلانیت اسلامی از سنت چیست؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
قائل است که باید سنت را حفظ و اصلاح و تکمیل کرد درست
یک جریان عقلی تجربه گرا است
غرب مدرن را به طور صددرصدی نمیپذیرد و رد هم نمیکند
شاخص جریان عقلانیت اسلامی کدام جریان است؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
جریانی که مرحوم آیت الله بروجردی و مرحوم شعرانی و ... بوجود آوردند
جریاناتی نظیر مکتب تفکیک مخالف با جریان عقلانیت اسلامی هستند و این شاخص مهمی برای این جریان است
جریانی که حضرت امام (ره) علامه طباطبایی و مقام معظم رهبری و ... بوجود آوردند درست
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 10
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
ظریه ولایت فقیه حضرت امام (ره) ... میباشد
یک گزینه را انتخاب کنید:
الف) کمیل شده نظریه فقهای گذشته است که حضرت امام (ره) بین جمهوریت و اسلامیت جمع کرده اند
ب) این نظریه نفد نظریه سکولار غرب است که جریان غالب آن زمان بود
ج) گزینههای الف و ب صحیح است درست
در این جلسه آشنا میشویم با:
دیگر اصول جریان عقلانیت اسلامی اعم از:
توجه به میراث گذشته دینی دغدغه دین و مدرنیته منطق فهم دین علم و توسعه بومی معنویت دینی و اسلامی
قسمت اول
اصول جریان عقلانیت اسلامی
اصل اول:خدامحوری و توحید محوریاصل دوم: رئالیسم معرفتیاصل سوم: عقلانیت مستقلاصل چهارم: جامعیت اسلام
در خصوص جامعیت اسلام سؤالاتی مطرح میشود که وقتی میگوییم اسلام جامع است چگونه میتواند دنیا را آباد کند و چه قدر ما در آبادانی این د نیا از غرب باید بهره ببریم اصلاً استفاده نکنیم یا بهره ببریم اما به صورت حد اقلی و معیار و شاخص این انتخاب چیست ؟ که پاسخ را در بحث تجدد ستیزی بررسی خواهیم کرد.
اصل پنجم: اصل توجه به میراث گذشته اسلامی و شیعه است.
که جریان عقلانیت اسلامی میراث گذشته را طرد نمیکند. میراث گذشته همان تلاشی است که عالمان مسلمان در عرصه فلسفه عرصه کلام، عرصه فقه، در عرصه تفسیر، حدیث شناسی در عرصه تاریخ انجام دادهاند این تلاشها را نا دیده نمیگیرند
بلکه تلاش میکنند تا از این تلاشها بهره ببرند و استفاده نمایند. لکن در صدد تکمیل و بالندگی این علوم هستندمثلاً جریان سنتی بر میراث گذشته تأکید دارد ولی نسبت به تحول آن و تکامل آن دغدغهای ندارد. دنبال این نیست که بگوید مثلاً فلسفه کمی بالنده تر شود و یا کلام و فقه فلسفه و تاریخ و امثال اینها بالنده تر شود. اما جریان عقلانیت اسلامی هم به میراث گذشته توجه دارد و هم میخواهد اصلاح و بالندگی را در جامعه اسلامی ایجاد کند. لذا عقلانیت اسلامی از این جهت شبیه جریان سنتی نیست جریان سنتی فقط میخواهد میراث گذشته حفظ شود. مثلاً در فقه که فقها گذشته ساختاری را ترسیم کردهاند از طهارت تا دیات را بحث مینماید. حال آنکه جریان عقلانیت اسلامی به این اصول اهمیت میدهد ولی در حال حاضر که سؤالات جدیدی در زمینه فقه پزشکی،فقه فرهنگ،فقه توسعه و غیره مطرح میشود، آیا نباید که فقه ما بالندگی پیدا کند و از بحث طهارت و دیات وارد بحثهای فقه پزشکی فرهنگی وتوسعه و امثال اینها شود؟لذا مسئله تحول حوزه در سخنان امام)ره( و مقام معظم رهبری به طور جدی و مطرح است.
توجه به این نکته مهم است که بالندگی حوزه تغییر حوزه نیست، بلکه اصلاح و بالندگی حوزهها است که در کلام رهبری شاهد آن هستیم.
و یا جریان سنتگرایی که در خصوص آن صحبت خواهیم کرد، وقتی که میگوید سنت منظورش هم سنت اسلامی و هم سنت مسیحی وهم سنت بودایی و غیره است و در مجموع سنتهای شرقی به طور مطلق است. و میگوید همه سنتهای شرقی ارزشمند هستند.
جریان سنتی فقط به میراث گذشته اسلامی و شیعی توجه دارد یا سنتگرایی به سنتهای شرقی )اسلامی مسیحی بودایی( توجه دارد ولی جریان عقلانیت اسلامی به میراث گذشته اسلام و شیعه توجه دارد ولی به نحوی که به بالندگی و تکامل برسد.
قسمت دوم
اصل ششم: دغدغه دین و مدرنیته و )نگرش گزینشی معیارمند به دنیای مدرن(
در غرب از قرن هفدهم به بعد یک سری تحولات اتفاق افتاده و فلسفه جدید، علم جدید،
تکنولوژی جدید و صنعت جدید و فرهنگ جدیدی به وجود آمده که مجموعه این اجزاء را غرب مدرن مینامیم. منظور از غرب مدرن یعنی غرب قرن هفدهم به بعد، نه مدرنی که در مقابل پست مدرن باشد. یعنی از قرن هفدهم تا قرن 21 فلسفه وعلم و صنعت وتکنولوژی و فر هنگ کاملا تفا وت دارد که بعدا بحث میشود .
برخی از جریانها در کشور ما وجود دارند که فقط دغدغه دین را دارند یعنی اسلام و نسبت به دنیای جدید کاری ندارند یعنی اینکه آیا پرسشهای جدید و چالشهای جدید و آسیبهای جدیدی وجود دارد یا خیر این برای آنها مهم نیست .مثلاً بعضی از علما نسبت به بعضی مسائل بسیار حساس هستند ولی نسبت به موضوعات جدیدی که اسلام را تهدید میکند دغدغهای ندارد چون تنها دغدغه آنها اسلام است و نه دنیای مدرن. ولی گروهی هم هستند که دغدغه آنها هر دو موضوع است یعنی دین اسلام و میراث گذشته اسلامی بانضمام دنیای مدرن هر دو باید مورد توجه قرار گیرد. عقلا نیت اسلامی بیان میدارد که هم باید به میراث گذشته و دین اسلام توجه داشت، و هم دنیای مدرن را بشناسیم، و هم پرسشهای دنیای جدید را پاسخ دهیم و به پرسشهای دنیای مدرن توجه میکنیم ولی همه پاسخها را نمیپذیریم ! بلکه گزینشی عمل میکنیم.
یعنی نه غرب ستیزیم و نه غربگرا هستیم و نه غرب گریز هستیم،بلکه گزینشی به مسئله توجه مینماییم. درواقع جریان عقلانیت اسلامی در خصوص این موضوع جریان غرب گزین است یعنی نسبت به آن گزینشی عمل میکند .که البته این گزینش دارای معیار و مبنای مشخصی است؛ یعنی اصلی به نام اصل منطق فهم دین را قبول دارد،و با این اصل سخنان غربیها را گزینش میکند ومناسب ترین آنها را میپذیرد. و هر کجا که نیاز به تغییر و یا نفی و یا اصلاح و یا تغییر پاسخ یا تغییر رویکرد دارد، آن تغییرات را اعمال مینماید و پاسخ مناسب را به دست آورد.و این معیار همان منطق فهم دین است.و ابزار آن عبارتست از«قرآن»،«سنت» و «عقل». حال قرآن و سنت را با چه چیزی باید فهمید؟ با یک سری قواعد عام زبانشناختی)مثل قاعده عام و خاص مثلاً : در این آیه قرآن که خداوند میفرماید «احل الله البیع »که یک قاعده عام است، یعنی هر معامله بیع حلال است.
اما در ادامه میفرماید« … وحرّم الرّبا »که با بیان این قاعده،به قاعده قبلی قید« ربا نبودن» را اضافه میکند یعنی:...« معاملهای حلال است که غیر ربوی باشد.(»
و یک سری قوائد خاص زبانشناختی)از قبیل صرف نحو،معانی،بیان و بدیع که دانستن آنها برای فهم صحیح معانی قرآن لازم است(
و نیز یک سری قواعد اخصّ زبانشناختی.) مانند قاعده ناسخ و منسوخ در زبان قرآن: مثلاً آیهای که در خصوص قبله که در ابتدا بیت المقدس را به عنوان قبله مسلمین معرفی مینماید و پس از آن در آیه دیگری کعبه را به عنوان قبله معرفی مینماید؛که در این مورد آیه جدید آیه قدیم را نسخ میکند؛ که اینها جز با فهم این قواعد و قواعدی از این دست برای انسان میسر نمیگردد.
اصل هفتم: منطق فهم دین
با کمک قواعدی که بیان شد دانشی به دست میآید به نام «منطق فهم دین.»
منطق فهم دین به ما نشان میدهد که دین چیست؟ ضد دین چیست؟ و غیر دین چیست؟
آنچه مدرنیته بیان میکند،اگر ضددینی و غیر دین نباشد میپذیریم، اما اگر غیر دینی و ضد دین باشد نمیپذیریم زیرا یک خطکش به نام منطق فهم دین داریم که براساس آن این اصول و امور را تشخیص میدهیم. )معیاری برای پذیرش و یا ردّ مدرنیته.(
در مقدمه معرفی منطق فهم دین بیان میکنیم که جامعیت اسلام برای رسیدن به سعادت است،و قرار نیست که مثلاً در مورد این که یک میز را چطور بسازیم،روش ساخت میز را دین به ما بیاموزد! همچنین در جامعه امروز ما نیز،نیازهای نظام مندی وجود دارد که با دین نیز تعارض ندارد و ما آنها را میپذیریم همچون نیاز به ماشین و نیازهای روزمره و معاصر...
مثلاً نیاز به برق یک نیاز معاصر است و دین هم آن را رد نمیکند و ممکن است در سالهای آینده همچنین نیازهای دیگری برای انسان بوجود بیاید که در رویارویی با این نیازها باید چنین برخورد کرد که اگر دین هم نیازها را رد نکرد و طبیعتاً وقتی عدهای از عقلاء نیازها را تأمین کردند،ما نیز از آنها استفاده میکنیم،بدین ترتیب که اگر نیازها را درست پاسخ گفتند ما نیز از آنها استفاده میکنیم، و اگر اشکالی داشتند اصلاح میکنیم،واگر غلط پاسخ دادند آن را رد میکنیم. یعنی هر کجا که پاسخ آن مغایرتی با منطق فهم دین داشت آنها را کنار میزنیم،کنار زدن نه به این معنی که با نیاز پاسخ ندهیم بلکه این معنی که از روش دیگر و از مسیر دیگری باید به پاسخ این نیاز برسیم .
اصل هشتم: علم و توسعه بومیتوسعه کوثری
درعقلانیت اسلامی مسئله پیشرفت و انحطاط یک مسئله مهم است. جریان عقلانیت اسلامی بیان میدارد،که جایگاه فعلی ما از جهت دینی و اسلامی جایگاه کامل و در شأن ما نیست! همچنان که در گذشته و در زمان دانشمندان و علمای گذشته اسلامی همچون بوعلی سینا خواجه نصیرالدین طوسی و غیره شاهد هستیم که همراه با پیشرفت علمی، پیشرفت دینی و تعبدی نیز وجود داشته است. لذا شاهد هستیم که حضرت امام خمینی رحمتالله علیه در خصوص علل عقبماندگی مسلمانان حرف برای گفتن دارد،همچنین مقام معظم رهبری، شهید مطهری،علامه طباطبایی، و تمام ک سانیکه در جریان عقلانیت اسلامی نقش دارند در این خصوص بحث و بررسی کرده اند. و حتی راه پیشرفت را هم ارائه داده اندکه این توسعه همواره با عدالت همراه است.
توسعه تکاثری
توسعه تکاثری در مقابل توسعه کوثری قرار میگیرد یعنی همواره نوعی تکاثر شیطانی و نفسانی و برخاسته از منیّت در آن وجود دارد؛در حالی که پیشرفت کوثری همچون مصداق آیه «اناّ اعطیناک الکوثر»است، که به دنبال آن «فصلّ لربکّ وانحر»...
می آید و تعبد خداوند را به همراه دارد؛یعنی وقتی توسعه کوثری باشد، تکثیر الهی است و نه تکثیر شیطانی! و همواره همراه با عدالت است، اما توسعه تکاثری بیان میدارد که: باید توسعه اقتصادی محقّق شود هرچند عدهای در زیر این لوازم لگدمال شوند! و پس از آنکه توسعه اقتصادی فراهم شد کمی هم افرادی که در مسیر توسعه از بین رفتهاند را –با برنامههایی از قبیل تأمین اجتماعی-در مییابیم. لذا مدل توسعه اسلامی پذیرفته است و نه مدل توسعه غربی .
قسمت پنجماصل نهم: اصل معنویت دینی و اسلامی
بعضی جریانها هستند که فقط دغدغهاش مربوط به دنیا میباشد و آن هم ظاهر دنیا،جریان عقلانیت اسلامی همان قدر که به ظاهر اهمیت میدهد به باطن نیز اهمیت میدهد،هر قدر به ملک توجه دارد به ملکوت نیز همچنین،همین طور به عالم معنا نیز توجه دارد و بیان میدارد که معنای انسانها تکامل انسانهاست. )سیر صعودی نفس انسانی مراتب هفت گانه دارد که سیر ترقی تدریجی ازنفس اماره به نفس مرضیه است.( * اماره- لوامه- عاقله- ملهمه – مطمئنه-راضیه-مرضیه * معنویت اسلامی این است و جریان عقلا نیت اسلامی همین مدل معنویت را پیشنهاد میدهد.
مقابل این معنویت، معنویتیست که در حال حاضر عرفانهای کاذب آن را مطرح میکنند؛که البته آن احساس آرامش است و نه خود آرامش. مثلاً با گوش دادن موسیقی یا انجام یوگا و امثال اینها انسان در مقابله با اضطراب به یک آرامش نسبی دست پیدا میکند .که آن نیز یک نتیجه نسبی و موقّتی دارد که اشتباه فکر میکنند که این معنویت است،درحالی که این حداقل معنویتی است که انسان میتواند به آن برسد.
خلاصه مباحث جلسه چهارم
پنج اصل باقی مانده از 9 اصل عقلانیت اسلامی عبارتند از:
اصل پنجم - توجه به میراث گذشته اسلامی و شیعی: که منظور از میراث گذشته، تلاشی است که عالمان دینی در عرصه کلام، فقه، تفسیر، فلسفه و … انجام دادند .که عقلانیت اسلامی این تلاشها را نادیده نمیگیرد و در صدد تکمیل و بالندگی این علوم میباشد.
اصل ششم - دغدغه دین و مدرنیته: عقلانیت اسلامی در این اصل بیان میدارد که هم باید به میراث گذشته توجه داشته باشیم، و هم باید دنیای مدرن را بشناسیم و به پرسشهای دنیای مدرن نیز توجه کنیم،ولی همه پاسخهای آنها را نمیپذیریم بلکه در این مورد گزینشی عمل میکنیم.
اصل هفتم - منطق فهم دین: منطق فهم دین معیاری برای پذیرش و یا رد مدرنیته میباشد. ابزار منطق فهم دین عبارتند از: قرآن، سنت، و عقل.
اصل هشتم - علم و توسعه بومی: که منظور از آن پیشرفت مبتنی بر عدالت)توسعه کوثری( است،که در مقابل پیشرفت بدون عدالت )توسعه تکاثری( قرار دارد .
اصل نهم - معنویت دینی: که بر رشد و تعالی انسان و تکامل او به سوی خداوند تأکید دارد.
آزمون
1 - چهار اصل از اصول عقلانیت اسلامی را نام ببرید
1. رئالیسم معرفتی - پلورالیزم دینی - جامعیت اسلام - منطق فهم دین
2. رئالیسم معرفتی - جامعیت اسلام - علم و توسعه بومی - منطق فهم دین
3. جامعیت اسلام - دغدغه دین و مدرنیته - سوسیالیسم دینی - منطق فهم دین
2 - نفاومت بین جریان سنتی و عقلانیت اسلامی چیست؟
1. سنتی تاکید بر میراث گذشته ندارد ولی عقلانیت اسلامی تاکید دارد
2. سنتی تاکید بر میراث گذشته دارد ولی عقلانیت اسلامی تاکید ندارد
3. سنتی تاکید بر میراث گذشته دارد و درصدد تکمیل است ولی عقلانیت تاکید ندارد و به دنبال تکمیل است
4. سنتی تاکید بر میراث گذشته دارد و درصدد تکمیل نیست ولی عقلانیت تاکید دارد و به دنبال تکمیل میباشد
3 - جریان عقلانیت اسلامی نسبت به دنیای مدرن نه ... و نه ... و نه ... میباشد بلکه نسبت به دنیای مدرن و سئوالاتشان به صورت گزینشی عمل میکند
1. غرب گرا - غرب گریز - غرب ستیز
2 .غرب گرا - تجدد ستیز - غرب ستیز
3. غرب گریز - تجدد ستیز - غرب گزین
4. غرب ستیز - غرب گرا - غرب گزین
4 - معیاری که برای پذیرش و یا رد مدرنیته وجود دارد و بر اساس آن اصول و امور تشخیص داده میشود... نام دارد
1. جامعیت اسلام
2. عقلانیت مستقل
3. منطق فهم دین
4. دغدغه دین و مدرنیته
5 - توسعه تکاثری به توسعهای گفته میشود که ...
1. در مقابل توسعه بومی قرار دارد. یعنی همواره نوعی تکاثر شیطانی و نفسانی در آن وجود دارد
2. در مقابل کوثری قرار دارد یعنی همواره نوعی پیشرفت نفسانی در آن وجود دارد
3. در مقابل توسعه کوثری قرار دارد یعنی همواره نوعی تکاثر شیطانی و نفسانی و بر خواسته از منیت وجود دارد
4. در مقابل توسعه بومی قرار دارد و همواره نوعی تکاثر کوثری برخواسته از منیت در آن وجود دارد
جریان ... درصدد دین ستیزی و جریان ... درصدد اخلاق ستیزی و جریان ... یک جریان شیعه ستیز میباشد
یک گزینه را انتخاب کنید:
عرفانهای کاذب - بهاییت - وهابیت
شیطان پرستی - فمنیسم - وهابیت درست
شیطان پرستی - ناسیونالیسم - وهابیت
ناسیونالیسم - شیطان پرستی - ابتذال فرهنگی
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 2
درست
نمره 4.00 از 4.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
منشا جریانهای ضد فرهنگ ... است و همه این جریانها گرفتار نوعی ... میباشند
یک گزینه را انتخاب کنید:
یهودی - نفاق
بهاییت - فراماسونری
وهابیت - نفاق
فراماسونری - نفاق درست
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 3
درست
نمره 4.00 از 4.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
جریانی که توجه به میراث گذشته دارد .... و جریانی که نفی مدرنیته میکند ... و جریانی که دین مدرنیته را با هم میسنجد... میباشد
یک گزینه را انتخاب کنید:
تجددگرایی - تجدد ستیزی - سنت گرایی
سنتی - عقلانیت اسلامی - سنت گرایی
سنتی - تجدد ستیزی - عقلانیت اسلامی درست
سنتی - تجدد گرایی - تجدد ستیزی
بازخورد
پاسخ شما صحیح است
سؤال 4
درست
نمره 4.00 از 4.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
واقعیت با چه ابزاری قابل سناخت است؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
عقل - حس - وحی - شهود درست
حس - عقل - وحی - اجماع
عقل - سنت - وحی - اجماع
عقل - وحی - اجماع - شهود
تعریف: کسی که میگوید واقعیتی وجود دارد ولی نمیتوانم اثباتش کنم و معیاری ندارد که ثابت کند چه واقعیتی است و چه واقعیتی نیست.به چنین کسی ... گویند.
یک گزینه را انتخاب کنید:
کثرت گرایی معرفتی
شکاک معرفتی
نسبی گرای معرفتی درست
رئالیسم معرفتی
در این جلسه آشنا میشویم با:
جریان سنتی و تقسیمبندی روحانیتروحانیت به لحاظ معرفت دینیروحانیت و مدرنیته
روحانیت در مواجهه با مدرنیته تقسیم میشوند به:
روحانیت سنتی حداکثریروحانیت سنتی نواندیشروحانیت نواندیش حداکثریقسمت اول
جریان سنتی
جریان سنتی همان جریانی است که دغدغهاش حفظ میراث گذشته است، بیگانه از دنیای مدرن است، استعمار و استثمار را نمیشناسد.و این جریان ممکن است هم در دانشگاه و هم در حوزه وجود داشته باشد،اما باید توجه داشت که جریانی که از قبل انقلاب در جریان سنتی فعال بود حوزهها هستند. روحانیت نماد جریان سنتی بود و نماد حداکثری آن بود. یعنی اکثریت روحانیت در قبل از انقلاب و بخشی از روحانیون در بعد از انقلاب در این جریان مسائل مربوط به دنیای جدید را نمیشناختندو در مقابل فعالیتهای اصلاحی در ساختار حوزه موضع شدیدی میگرفتند. و همچنین واکنشهایی که در قبل از انقلاب در مورد تغییر ساختار نظام شاهنشاهی،و بعضادًر دفاع از جریان غلط موجود از طرف برخی از علما مطرح میشد.
و پس از آن میبینیم که امام خمینی رحمه الله علیه حوزهها را بیدار میکنند. در همین راستا آیة 122 سوره توبه را مطرح میکنیم که به بیان مأموریت روحانیت میپردازد؛که خداوند در این آیه میفرماید« چرا از هر گروهی عدهای نمیروند تا تفقه در دین پیدا کنند و دین را دقیقاً بشناسند؟ تا دین را بهطور دقیق به مردم بشناساند؟...»اما نه شبیه به یک معلم که در کلاس درس یک معادله ساده را حل میکند، بلکه شناساندن انذاری؛تا مردم نیز بهتر دین را بشناسند.
در پاسخ این سؤال که کارکرد ذاتی روحانیت چیست؟پاسخش مطالب فوق است،ضمن اینکه باید بگوییم اگر روحانی دین را خوب نشناسد، و یا اینکه خوب بشناسد ولی به کسی نشناساند، و یا دین را خوب بشناسد و بشناساند،اما در تحقق دین دغدغهای نداشته باشد،رسالت روحانیت را انجام نداده است.
پس در نتیجه رسالت روحانیت به نوعی تلاش برای رسیدن به تحقق دین است. البته عینیت دین دارای مراتبی است،ممکن است دارای 10 درجه و یا 100 مرتبه باشد. اما ما به قدر توان خود باید در تحقق و عینیت دین تلاش کنیم.
و پس از تحلیل این مطلب که هر گروه از روحانیت در کدام طبقه قرار دارند، به یک آسیب شناسی از جریان سنتی خواهیم پرداخت...
قسمت دوم
با توجه به رسالت سه گانهای که برای حوزهها و روحانیت معرفی کردیم، و با توجه به نیازهای روز، روحانیت به سه دسته قابل تقسیم است:
از لحاظ معرفت دینی
به لحاظ نسبتش با مدرنیته )دنیای مدرن غرب( به لحاظ سیاست .
ز لحاظ «معرفت دینی» تمام روحانیت شیعه، چه علمای قدیم و چه روحانیت 30 سال اخیر) که کتاب به آن اشاره دارد( اعتقاد به اسلام جامعنگر دارند. هر چند به لحاظ ذوق و سلیقه و ضرورتی که احساس کردند و یا به لحاظ تخصص علمی،هر یک وارد عرصهای همچون اخلاق اسلامی، اقتصاد و... شده باشند، ولی باز هم همگی به جامعیت اسلام اعتقاد دارند و همگی مخالف سکولاریسم هستند.
اگر جایی شنیدید که مثلاً مرحوم آخوند خراسانی گفته:روحانیت نباید حکومت تشکیل دهد، به معنی حمایت از سکولاریسم نیست، بلکه دلیل آن صرفاً نبودن امکانات و موقعیت تشکیل حکومت بوده است که در زمان مشروطه و محمدعلی شاه این تشخیص را دادند و چه بسا اگر ایشان در زمان امام رحمه الله علیه بودند، همان کار امام و انقلاب و تشکیل حکومت را انجام میدادند. و مثالهایی از این دست همچون ماجرای شهید نواب صفوی و یا آیتالله کاشانی که همگی در نتیجه نبود بستر و موقعیت مناسب و سیاستهای موجود نتایج متفاوتی حاصل نمودند،که این نتایج هیچ یک ارتباطی با تئوری آنها ندارد و تئوری همگی آنها در راستای جامعیت اسلام بوده است.
قسمت سومروحانیت و مدرنیته
از جهت نسبت روحانیت با جهان مدرن سه دسته را میتوان معرفی نمود:
دسته سنتی حداکثریسنتی نواندیشنواندیش حداکثری سنتی حداکثری
گروه اول جریانی هستند که نسبت به دنیای مدرن بیشتر به صورت سنتی عمل میکنند و دغدغههای میراث گذشته را دنبال میکند. و البته ممکن است گاهاً که دنیای مدرن حرفی زد که با وسایل اثبات خداوند، و یا مواد و... تعارض داشت،این گروه وارد عرصه و مقابله شوند، مانند مرحوم کافی که گاهاً در مخالفت با بهائیت و مارکسیسم صحبتهایی میکردند،که البته این مخالفتها بعضاً به دور از تحلیل دقیق و شناخت عمیق از جریانات مزبور و بیشتر برخاسته از مخالفت جریانات مذکور با میراث گذشته اسلام بودند
قسمت چهارم
سنتی نواندیش
آن دسته از روحانیت هستند که دغدغه میراث گذشته را دارند، دنیای جدید را میشناسند و برای شناخت بیشتر آن نیز تلاش میکنند. همچنین میدانند دنیای جدید چیست؟ مدرنیسم چیست ؟پست مدرنیسم چیست؟ تفاوتش با جریانهای سنتی دنیای غرب چیست؟ مکاتب مختلف اجتماعی مثل سوسیالیسم لیبرالیسم و مارکسیسم چه تفاوتهایی دارند؟ همچنین مکاتب فلسفی مانند تجربهگرایی درونگرایی و غیره را نیز میشناسند. و میدانند که دنیای جدید برای انسان معاصر چه نیازهای فکری و فرهنگی به وجود آورد و تلاش میکنند با استفاده از میراث گذشته )مانند فلسفه،کلام، اخلاق،تفسیر، حدیث و غیره( به سؤالاتی که در زمینههای مختلف طرح میشود پاسخ دهند.) مانند پرسشهای رابطه علم و دین،نسبت اسلام و دنیای جدید، نسبت عقلانیت ابزاری با آموزههای دینی، نسبت فمینیسم با اسلام، حقوق زن و غیره(
قسمت پنجم
نواندیش حداکثری
نسبت به میراث گذشته دغدغهای ندارد و همه تلاشش رسیدگی به سوألات و پاسخ سؤالات دنیای جدید است. و در پاسخ گفتن به سؤالات هم از خودِ دنیای جدید استفاده میکند.) مثل استفاده آقای خاتمی از اندیشه لیبرالیسم در پاسخ به سؤالات جدید، برخلاف شهید مطهری که به آن سوألات برپایه میراث گذشته پاسخ میدادند. و یا مقایسه شهید بهشتی و فرزند ایشان از همین منظراست(...
خلاصه مطالب
جریان سنتی: جریانی است که دغدغهاش حفظ میراث گذشته است و بیگانه از دنیای مدرن، استعمار و استثمار میباشد .
ودر گذشته و خصوصاً پیش از انقلاب اسلامی ایران نماد این جریان در/> هر یک از دیدگاههای مزبور به دو دسته سنتی و نواندیش تقسیم میشود .
قسمت دومرویکرد ایجابی سنتی و نواندیش
رویکرد ایجابی سنتی )مانند شخصیتهایی چون آیتالله بهجت( هم معتقد به ولایت مطلقه فقیه بودند، هم معتقد به حضور روحانیت در سیاست، و آن هم به شکل سنتی. ولی در فضای اموری چون استفاده از دستاوردهای دنیای مدرن و یا اینکه کشورداری به صورت مدرن انجام شود یا خیر، و یا در مقاطع مختلف آیا باید مجلس شورا داشته باشیم یا خیر، و یا مثلاً باید مجمع تشخیص مصلحت نظام تشکیل شود یا خیر، و مسائلی از این دست نبودند.
رویکرد ایجابی نواندیش، آن گروهی بودند که هم معتقد به حضور روحانیت در عرصه سیاست بودند و هم در برابر چالشهای جدید، جهت برطرف کردن آن چالشها تشکیل گروه و یا نهادی میدادند. مثل حضرت امام خمینی رحمهالله علیه که بطور مثال در خصوص اداره کشور معتقد بودند که همان سه قوای گذشته کافی است و در جبران نقایص موجود و نظارت بر قوا شورای نگهبان را قرار دادند و یا زمانی که بین مجلس و شورای نگهبان بر سر اجرا شدن و یا اجرا نشدن یکسری احکام خاص اختلاف به وجودآمد، امام مجمع تشخیص مصلحت نظام را ایجاد کردند. که عدهای از اعضای شورای نگهبان، مجلس و قوه مجریه در آن حضور داشتند تا تشخیص دهند که مثلاً در حال حاضر به لحاظ مصلحت جای حکم ثانویه هست یا خیر؟
برخی معتقد به حضور روحانیت در سیاست هستند، ولی توانایی حل مشکل را ندارند،-)حال یک وقت مشکل در داخل است و گاه در خارج از کشور مثلاً: هم اکنون که برای مسلمانان بحرین مشکل ایجاد شده، و باید چارهای اندیشید.
قسمت سومرویکرد سلبی سنتی و نواندیش
رویکرد سلبی سنتی: بعضیها معتقد به حضور روحانیت در عرصه سیاسی نیستندالبته تعدادشان زیاد نیست که اینها هم به سنتی و نواندیش تقسیم میشوند. مثلاً آقای یعسوب الدین جویباری،که گرایش سنتی همین جریان است و شدیداً طرف دار شیعه و مخالف سرسخت اهل سنت است و همچنین مخالف صددر صد حضور روحانیت در عرصه سیاسی میباشد.
• سلبی نواندیش: یعنی غرب مدرن را میشناسند و با این وجود میگویند که روحانیت نباید در سیاست دخالت کند .و چهره شاخص این جریان دکتر مهدی حائری است .که با حاکمیت فقیه و نظریه ولایت فقیه و همچنین حضور روحانیت در عرصه سیاست مخالف است.
آقای حائری کتابی نوشت به نام «حکمت و حکومت» و در آنجا نظریه ولایت فقیه را نقد کرد و آیت الله جوادی آملی هم جوابشان را داد و در مقابل او جواب جوابهای ایشان را داد، و متقابلاً آقای جوادی جوابهای آقای حائری را نقد کردند، و مجموعه گفتگوهای این دو بزرگوار در مجله «حکومت اسلامی »که از ارگانهای مجلس خبرگان رهبری محسوب میشود چاپ شد. البته تعداد افراد گرایش سلبی در واقع بسیار اندک است.
قسمت چهارمنقدی بر حوزهها
نقدی که هم اکنون به حوزهها و برخی مراجع وارد است این است که در بعضی شهرها در همین حال حاضر حتی یک مجتهد هم وجود ندارد،و بهتر است که علما برخی از شاگردان خود را به شهرهای خود اعزام کنند، تا این شهرها از علما خالی نماند و به کارهای زمین مانده علمی و فرهنگی برسند. هر چند که حوزهها در 20 سال اخیر به اندازه 200 سال رشد کرده اند، ولی هنگامی که مردم با علما و روحانیت تعامل برقرار کردند، مشکلات و مسائل مردم، حتی مسائل خانوادگی و کوچکترین مسائل آنان نیز قابل حل است.
قسمت پنجم
پاسخ یک سئوال و نقد شریعتی
سؤالی مطرح میشود که چه تفاوتی بین نقد ما از روحانیت و نقد دکتر شریعتی وجود دارد؟
- در پاسخ باید گفت که بخشهایی از نقد ما با ایشان مشترک است، اما تفاوتها به طور مفصل در مبحث روشنفکری بیان خواهد شد، اما به طور خلاصه باید بگوییم که دکتر شریعتی روحانیت را به عنوان یک نهاد، کاملاً رد میکند، و روحانیت را صرفاً به عنوان «عالم دینی» قبول داشت، تا دین ایدئولوژیک را ترویج نماید .که در مقابل این نظر، نظر مقام معظم رهبری قرار دارد که در چند جلسه صحبتی که با دکتر شریعتی داشتند میفرمودند که باید« ایدئولوژی دینی»داشته باشیم و نه «دین ایدئولوژیک»!، زیرا که نهاد روحانیتِ فعلی حاصل تلاش، و میراثِ هزارساله علمای گذشته از شیخ طوسی تا کنون است، و به جای آنکه این میراث را حذف نمایید، و چیزی دیگری بنا کنیم که معلوم نیست عاقبتش چه خواهد شد؟...، بهتر است که همان میراث ارزشمند گذشته را آسیب زدایی کنیم. و به تعبیر دیگر از وضعیت جریان سنتی خارج شویم و به جریان عقلانیت اسلامی تبدیل شویم. البته آقای شریعتی به روحانیتی که «ابوذر وار» بودند اعتقاد داشت، و به روحانیتی که «بوعلی وار» بودند نقد داشت )مانند علامه مجلسی و امثال ایشان که در حکومتها نقش اجرایی داشتند(؛
... ولی باید گفت که نقش روحانیت ثابت نیست و گاهی لازم است ابوذر وار باشند و یا گاهی هم لازم است که سلمان فارسی شوند ) که حاکم مداین شد و مستقیماً در کار اجرایی حضور داشت.(
اشکالی هم که شهید بهشتی به شهید مطهری میگرفتند این بود که الان وقت نقد دکتر شریعتی نیست. اگر چه شریعتی اندیشههای التقاطی هم داشته باشد -،که ما آنها را قبول نداریم-، ولی در این وضعیت موجود فکر ایشان به پیشرفت انقلاب کمک میکند. و نقد کردنِ دکتر شریعتی در این وضعیت موجب تفرقه خواهد شد و ما را از کار اصلی مان بازمی دارد؛ولی در مقابل، آقای مطهری معتقد بودند که تفکر آقای شریعتی اگر همین طور که هست پیش برود، ما به یک اسلام التقاطی میرسیم که ضررش بیشتر از نفعش است.
لذا آقای مطهری پس از آنکه موقعیتهای سخنرانی و غیره را از ایشان گرفتند، افرادی همچون آقای مصباح، علامه جعفری و... را جهت دهی کردند و در مجموع میتوان گفت اختلاف شهید بهشتی و شهید مطهری یک اختلاف تاکتیکی بود.
مقام معظّم رهبری هم در نظرات خود بیان داشتند که شهید مطهری، چه در زمانی که شریعتی را تأیید کردند، و هم هنگامی که او را رد کردند، بسیار افراطی عمل کردند.
به نظر بنده)استاد خسرو پناه( شاید اگر هنگامی که آقای مطهری در حسینیه ارشاد با بعضی افراد اختلاف پیدا کردند آن پایگاه را رها نمیکردند، میتوانستند با صبوری و سعه صدر بیشتر آقای شریعتی را در جریان خود قرار دهند، و هم از سوءاستفاده ابزاری آقای مینا چی از دکتر شریعتی جلوگیری کند .که در نتیجه عدم حفظ آقای دکتر شریعتی توسط این افراد، دکتر شریعتی نمادِ جریان روشن فکری علیه روحانیت شد، تا جایی که ساواک هم از ایشان برای ایجاد جریانِ تعارض بین روحانیت و روشن فکری بهره برداری سیاسی بسیاری نمود.
البته اینها هیچ یک دلیلی بر نفی نقدهای شهید مطهری بر دکتر شریعتی نیست، و بنده هم از این جهت موافق با شهید مطهری و مخالف نظرات شهید بهشتی هستم.
نقدی بر حوزههاج( روحانیت و سیاست:
روحانیت به لحاظ سیاسی دارای دو رویکرد میباشد:
1- رویکرد ایجابی : که رویکرد معتقد به سیاست و ورود روحانیت به سیاست میباشد
2- رویکرد سلبی: اعتقاد دارد اسلام احکام سیاسی دارد، ولی معتقد به حضور روحانیت در سیاست نمیباشد.
هر یک از دو دیدگاه مذکور به دو دسته سنتی،و نواندیش تقسیم میشوند .
رویکرد ایجابی:
رویکرد ایجابی سنتی: معتقد به ولایت فقیه و حضور روحانیتدر سیاست به شکل سنتی میباشند و در فضای اموری چون استفاده از دستاوردهای دنیای مدرن نمیباشند.
رویکرد ایجابی نواندیش: معتقد به حضور روحانیت هم در سیاست و هم در برابر چالشها میباشند و در برطرف کردن چالشها تشکیل گروه و یا نهاد میدهند )مانند امام خمینی رحمه الله علیه( *رویکرد سلبی:
سلبی سنتی: گروهی هستند که کاملاً مخالف حضور روحانیت در عرصههای سیاسی میباشند.
سلبی نواندیش : گروهی که غرب مدرن را میشناسند و با این وجود مخالف حضور روحانیت در عرصه سیاسی هستند .آزمون
1 - کدام یک از جملات زیر تعریف رویکرد ایجابی میباشد)نسبت روحانیت و سیاست(
1. روحانیتی که معتقد به حضور در مباحث سیاسی نمیباشند و برای اسلام احکام سیاسی قائل نمیباشند
2. روحانیتی که معتقد به سیاست و ورود به آن هستند و در مباحث سیاسی هم وارد میشوند
3. روحانیتی که معتقد است که اسلام احکام سیاسی دارد ولی معتقد به حضور روحانیت در سیاست نمیباشد
2 - تفاوت بین رویکرد ایجابی سنتی و رویکرد ایجابی نواندیش در چیست؟
1. رویکرد ایجابی سنتی معتقد به حضور روحانیت در سیاست است ولی رویکرد ایجابی نواندیش معتقد به حضور روحانیت نیست
2. رویکرد ایجابی سنتی معتقد به حضور روحانیت و در برابر چالشهای جدید تشکیل نهاد میدهد ولی ایجابی نواندیش معتقد به حضور روحانیت باشد
3. رویکرد سنتی معتقد به حضور روحانیت در سیاست است و در فضای اموری همچون استفاده از دنیای مدرن نمیباشد .
ولی نواندیش علاوه بر اعتقاد به حضور روحانیت برای حل چالشها تشکل گروه و نهاد میدهد
3 - رویکرد... غرب مدرن را میشناسد و با این وجود میگوید که روحانیت نباید در سیاست دخالت کند
1. رویکرد سلبی نواندیش
2. رویکرد ایجابی نواندیش
3. رویکرد سلبی سنتی
4. رویکرد ایجابی سنتی
رسالت روحانیت به سه دسته تقسیم میشود نام ببرید.
یک گزینه را انتخاب کنید:
در تحقق دین دغدغه دارد - دین را میشناسد - دین را به دیگران میشناساند درست
در تحقق دین دغدغه دارد - دین را با سیاست حفظ میکند - دین را میشناسد
دین را با سیاست حفظ میکند - ادیان را میشناسد - تبلیغ دین میگند
دین را میشناسد - دین را به دیگران میشناساند در تحقق دین و سیاست تلاش میکند
بازخورد
پاسخ شما درست است
سؤال 2
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
روحانیت با توجه به رسالت سه گانه خود به چند دسته تقسیم میشود؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
به لحاظ معرفت سیاسی - به لحاظ معرفت دینی - به لحاظ نسبتش با مدرنیته
به لحاظ معرفت دین - به لحاظ نسبتش با مدرنیته - به لحاظ معرفت اخلاقی
به لحاظ معرفت دینی - به لحاظ سیاست - به لحاظ نسبتش به مدرنیته درست
به لحاظ معرفت دین - به لحاظ معرفت اخلاقی - به لحاظ معرفتی اجتماعی
بازخورد
پاسخ شما نادرست است
سؤال 3
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
جریانی که نسبت به دنیای مدرن بیشتر به صورت سنتی عمل میکنند و دغدغه
های میراث گذشته را دنبال میکنند
یک گزینه را انتخاب کنید:
سنتی حداکثری درست
سنتی مدرنیته
سنتی نو اندیش
نو اندیش مدرنیته
بازخورد
پاسخ درست است
سؤال 4
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
جریانی که نسبت به میراث گذشته دغدغهای ندارد و همه تلاشش رسیدگی و
پاسخ به سوالات دنیای جدید است ... نامیده میشود
یک گزینه را انتخاب کنید:
نو اندیش مدرنیته
نو اندیش حداکثری درست
نو اندیش سنتی
سنتی حداکثری
رسالت روحانیت به سه دسته تقسیم میشود نام ببرید.
یک گزینه را انتخاب کنید:
در تحقق دین دغدغه دارد - دین را میشناسد - دین را به دیگران میشناساند درست
در تحقق دین دغدغه دارد - دین را با سیاست حفظ میکند - دین را میشناسد
دین را با سیاست حفظ میکند - ادیان را میشناسد - تبلیغ دین میگند
دین را میشناسد - دین را به دیگران میشناساند در تحقق دین و سیاست تلاش میکند
بازخورد
پاسخ شما درست است
سؤال 2
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
روحانیت با توجه به رسالت سه گانه خود به چند دسته تقسیم میشود؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
به لحاظ معرفت سیاسی - به لحاظ معرفت دینی - به لحاظ نسبتش با مدرنیته
به لحاظ معرفت دین - به لحاظ نسبتش با مدرنیته - به لحاظ معرفت اخلاقی
به لحاظ معرفت دینی - به لحاظ سیاست - به لحاظ نسبتش به مدرنیته درست
به لحاظ معرفت دین - به لحاظ معرفت اخلاقی - به لحاظ معرفتی اجتماعی
بازخورد
پاسخ شما نادرست است
سؤال 3
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
جریانی که نسبت به دنیای مدرن بیشتر به صورت سنتی عمل میکنند و دغدغه
های میراث گذشته را دنبال میکنند
یک گزینه را انتخاب کنید:
سنتی حداکثری درست
سنتی مدرنیته
سنتی نو اندیش
نو اندیش مدرنیته
بازخورد
پاسخ درست است
سؤال 4
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
جریانی که نسبت به میراث گذشته دغدغهای ندارد و همه تلاشش رسیدگی و
پاسخ به سوالات دنیای جدید است ... نامیده میشود
یک گزینه را انتخاب کنید:
نو اندیش مدرنیته
نو اندیش حداکثری درست
نو اندیش سنتی
سنتی حداکثری
کدام یک از جملات زیر تعریف رویکرد ایجابی میباشد(نسبت روحانیت و سیاست)
یک گزینه را انتخاب کنید:
روحانیتی که معتقد به حضور در مباحث سیاسی نمیباشند و برای اسلام احکام سیاسی قائل نمیباشند
روحانیتی که معتقد است که اسلام احکام سیاسی دارد ولی معتقد به حضور روحانیت در سیاست نمیباشد
روحانیتی که معتقد به سیاست و ورود به آن هستند و در مباحث سیاسی هم وارد میشوند درست
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 2
درست
نمره 7.00 از 7.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
تفاوت بین رویکرد ایجابی سنتی و رویکرد ایجابی نواندیش در چیست؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
رویکرد ایجابی سنتی معتقد به حضور روحانیت و در
برابر چالشهای جدید تشکیل نهاد میدهد ولی ایجابی نواندیش معتقد به حضور روحانیت باشد
رویکرد ایجابی سنتی معتقد به حضور روحانیت در سیاست است ولی رویکرد ایجابی نواندیش معتقد به حضور روحانیت نیست
رویکرد سنتی معتقد به حضور روحانیت در سیاست است و در فضای اموری همچون استفاده از دنیای مدرن نمیباشد. ولی نواندیش علاوه بر اعتقاد به حضور روحانیت برای حل چالشها تشکل گروه و نهاد میدهد درست
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 3
درست
نمره 6.00 از 6.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
رویکرد... غرب مدرن را میشناسد و با این وجود میگوید که روحانیت
نباید در سیاست دخالت کند
یک گزینه را انتخاب کنید:
رویکرد سلبی سنتی
رویکرد ایجابی سنتی
رویکرد ایجابی نواندیش
رویکرد سلبی نواندیش درست
در این جلسه آشنا میشویم با:
شرح خلاصهای از جریان مکتب تفکیک نقد مرحله اول مکتب تفکیکنقد مرحله دوم مکتب تفکیکنقد مرحله سوم مکتب تفکیک دو اشکال کلی بر مراحل مکتب تفکیک انتقاد مکتب تفکیک بر عرفان ابن عربیقسمت اول
خلاصه سه مرحله تفکیک
در جلسه قبل گفته شد که مکتب تفکیک سه مرحله را پشت سر گذاشته است:
1-مرحله تأسیس
2-مرحله ترویج
3-مرحله تشریح
-مرحله تأسیس را که میرزا مهدی اصفهانی مطرح نمود و در مقابل فلسفه و عرفان ایستاد. )عمده مخالفتی که آقای اصفهانی با فلسفه و عرفان داشت این بود که ادعا داشت آموزههای فلسفه و عرفان با معارف قرآن و سنت اهل بیت در تعارض هستند( و لذا چون با فلسفه و عرفان مخالف بود، روش عقلی و شهودی را هم رد نمود.
-اما در مرحله دوم یا همان مرحله ترویج، جناب آقای قزوینی و شاگردانشان با روش عقلی و شهودی و حتی با خواندن فلسفه و عرفان مخالفتی نداشتند، بلکه بیشتر با تأویل گرایی مخالف بودند و معتقد بودند که بیشتر باید اهل تفکیک باشیم. )یعنی نباید معارف قرآن و اهل بیت را بر اساس فلسفه و عرفان تفسیر نماییم(!
-در مرحله سوم که مرحله تشریحی مکتب است، آقای سیدان بیان میدارد که تأویل هم اشکالی ندارد،ولی هر آیه و روایتی که نیاز به تأویل دارد، به صورت درونی به تأویل آن پرداخته شده است. و نیازی به تأویل بیرونی ندارد!
نقد نظر اول تفکیک
نقدی که ما به مرحوم اصفهانی داریم اینست که ایشان منکر استدلال عقلی بود و ایراد این انکار هم در این است که نفی استدلال عقلی نیز خود محتاج و نیازمند به استدلال عقلی است!
همان طور که ایشان میگفت:
-شیطان از قیاس منطقی استفاده کرد.
-هر کار شیطانی باطل است
-پس قیاس و استدلال منطقی نیز باطل است!
در حالی که میبینیم خود آقای اصفهانی هم برای ردّ قیاس و استدلال، از قیاس منطقی و استدلال کمک گرفته!
*که البته نباید این قیاس را با قیاس فقهی که باطل است، اشتباه گرفت! )که قیاس فقهی باطل عبارت است از سرایت حکم یک جزئی به جزئی دیگر بدون دلیل، مثل اینکه بگوییم: «مایع الف نجس است، مایع ب شبیه مایع الف است،پس مایع ب هم نجس است!»( و در واقع قیاس فقهی باطل بیشتر به نوعی تمثیل شبیه است و روایت «لیسَ مِن مذ هبنا القیاس»و روایاتی از این دست مربوط به همین تمثیل قیاس گونه است. مانند قیاس ابلیس)که از تمثیل خاک و آتش استفاده کرد .که روایت «اوّل مَن قاس هو ابلیس» هم در این خصوص است.
اما در مقابل این قیاس باطل، «برهان» وجود دارد که به استدلال محکم و بدون نقص اطلاق میشود و هیچ اشکال و مانعی هم ندارد. «قلهاتوا برهانکم»
اشکال اصلی و اساسی میرزا مهدی هم در همین است که ادراکات وجدانی و فطری را قبول دارد، ادراکات اکتسابی برگرفته از قرآن و سنت را هم قبول دارد، ولی ادراکات اکتسابی که به وسیله عقل استدلالی انسان به دست بیاید را قبول ندارد!
حال آنکه عقل استدلالی مبتنی بر بدیهیات است، و وقتی بدیهیات حجت باشد،پس استنتاج بر پایه بدیهیات هم حجت و معتبر است!
نقد مرحله دوم نظر تفکیک
در مرحله دوم نقدی که بر آقای حکیمی، آقای قزوینی و به امثال اینها وارد است این است که اگر ما باعقل استدلال گر به گزارهای رسیدیم که گفت: «الف، ب است، و در جایی دیگر قرآن و سنت هم گفتند: «الف، ب نیست»،حال که اینها هر دو )یعنی عقل و نقل( را قبول دارند با این تعارض چگونه کنار میآید؟! آیا به نظر این گروه میشود این دو نظر را تفکیک نمود؟ )مانند اینست که در خصوص معامله با فردی، یکی بگوید شخص قابل اعتمادی است، و دیگری بگوید شخص مورد نظر قابل اعتماد نیست .که دراین صورت نمیتوان نظر هر دو را اعمال نمود، بلکه باید تعارض به وجود آمده را حل و برطرف نمود(!
نقد مرحله سوم نظر تفکیک
در مرحله سوم به نظر میرسد که در این مرحله مسائل و ایراداتی که وجود داشته توسط افرادِ این مرحله تقریباً حل وفصل شده است. از جمله اینکه، در خصوص تعارضات موجود در برخی آیات و روایات و تعارض احتمالی آیات،نظر آقای سیدان اینست که در خود قرآن و روایات آیات و روایاتی وجود دارند که آیه و یا روایت مورد نظر را تأویل ببرند؛ )مانند تأویل متشابهات قرآن توسط محکمات قرآن( و یا تفسیر و تبیین آیات مجمل توسط آیات مُبَیَّن قرآن که معانی پنهان و آیات مجمل را آشکار و روشن میکند. چون قرآن خود تبیان و نور است. «...نزّلنا علیکَ الکتابَ تبیاناً لکِلِّ شیء،هدیً و رحمةً و بشُری للمؤمنین».و قرآنی که بیانگر هر چیزی هست، حتماً به همراه شرح و تفسیر سنت بیانگر خودش هم هست،و میبینیم که در این مرحله آقای سیدان از تفکیک به «تقریب» رسیده است و به نظرِ فلاسفهای همچون علامه طباطبایی بسیار نزدیک شده است.
اما در مرحله سوم شاهد هستیم که نظرات آقای سیدان در بعضی موارد با فلسفه و حکمت متعالیه اختلاف دارد و برخی از ادعاهای حکمت متعالیه را به وسیله قرآن و سنت، و گاهی هم به وسیله عقل نقد میکنند. )مثلاً در مقابل اعتقاد فلاسفه بر اینکه «عالمَ،قدیم است»، میگویند که عقلاً و نقلاً اثبات میکنیم که «عالمَ حادث است». و یا در مقابلِ نظر فلاسفه بر اینکه «اصالت، از آن وجود است»، میگویند که ما بوسیله عقل ثابت میکنیم که «اصالت، از آن ماهیت است و نه وجود!»
و یا حکمت متعالیه میگوید وقتی که روح از بدن جدا شد و موت حاصل شد، این انسان یک بدن عنصری )سلولی( دارد، و یک بدن برزخی و مثالی داردهمان بدنی که درعالم خواب میبینیم، ملا صدرا میگوید وقتی روح از بدن جدا شد،این بدن خاکی مثل لباس است درخاک میرود ومی پوسد،اما یک بدن مثالی داریم که ما با آن بدن مثالی محشور میشویم .حال پاسخ این سوأل که بدن مثالی چه شکلی دارد؟ اینست که بدن مثالی ما بر اساس رفتارها و ملکات نفسانیِ ما شکل میگیرد. یعنی اگر ملکات نفسانی ما الهی و ملکی باشد، بدن مثالی ما هم همان شکل را به خود میگیرد. و در روز قیامت هم آن چیزی که محشور میشود، روح انسان است به اضافه همین بدن مثالی اش) .که ملاصدرا این مطالب را در جلد نهم از کتاب «اسفار»، و مشهدِ سوم و مشهدِ چهارم از کتاب «شواهد الربوبیّه»، بیان میدارد.
اما در مقابل، تفکیکیّون میگویند که ما با دلیل اثبات میکنیم که« انسان با بدن خاکیاش محشور میشود.» دو اشکال اساسی به سه مرحله تفکیک
دو اشکال کلی هم بر این سه مرحله از مکتب تفکیک وارد است که عبارتند از:
1-اینکه چرا این مکتب به جای اثبات نمودن خود، به نفی حکمت صدرایی و عرفان ابن عربی - آن هم با عبارات سنگینی همچون «هادمون الاسلام» به معنی «منهدم کننده اسلام» - میپردازد. در حالی که یک مکتب زمانی میتواند پیش برود که ابتدا خود را اثبات کرده باشد و سپس به بیان تفاوتهای مکتب خود با دیگر مکاتب پردازد.
2-اشکال دوم این سه مرحله در این است که مکتب تفکیک وقت خود را صرف نفی حکمت متعالیهای مینماید که در دو دوره با قوت تمام مخالفان دین را نقد کرده. )- یک دوره زمانی که مارکسیسم در ایران جان گرفت، علامه طباطبایی با کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، شهید مطهری با کتاب «نقدی بر مارکسیسم» و...، با استناد به همین فلسفه صدرایی در برابر مارکسیسم ایستادند و با همین حکمت متعالیه در آن برهة حساس قشر فرهیخته و دانشگاهی را از دست مارکسیسم نجات دادند.
-دومین دوره تقریباً از اواخر دهة 60 یعنی از سال 67 به بعد و مخصوصاً بعد از جنگ، بسیاری از شبهاتِ الهیات مسیحی که بعدها به عنوان اصطلاحی« کلام جدید» مطرح شد )از قبیل تعارض علم و دین،بحث عقل و دین،انتظار بشر از دین،و قرائتهای مختلف از دین و ...که حجم بسیار زیادی از شبههها بودند و شبهات حدود 400 سال اروپا را به فارسی ترجمه کردند و آنها را بومی کردند و آنچه بر مسیحیت وارد بود بر اسلام بار کردند .که اگر علما و حوزههای علمیه برای پاسخ به این شبهات وارد عرصه نمیشدند، همچون پروتستان در مسیحیت، مطمئناً در مذهب تشیع نیز شعبهای جدید ایجاد میشد!...
حال خطاب به مکتب تفکیکیها باید گفت که اگر علما و حوزههای علمیهای که برای پاسخ به شیوهای شبهات وارد عرصه شدند، مسلح به حکمت متعالیه و فلسفه نبودند، چطور میتوانستند به پاسخ این شبهات برسند؟! و شما به جز نفی حکمت متعالیه در برابر این همه هجمه شبهات و حتّی تکفیر فلاسفه در آن دورهها چه کردید؟!
این کار مانند اینست که دشمن به نیروهای ما حمله کرده و در حالی که نیروهای ما در حال دفاع هستند، عدهای از افراد خودی به جای دفاع، به دیگر نیروهای خودی که مشغول دفاع هستند حمله میکند و آنها را هدف قرار میدهند.
صحبت ما این نیست که بر حکمت متعالیه نقدی وارد نیست، ولی این عمل مکتب تفکیک هم هرگز پذیرفته نیست که فلاسفه را تکفیر میکردند!
و یا بعد از مشروطیت که اوج نفوذ روشن فکری الحادی از غرب به ایران بود، مکتب تفکیکیها حتی یک مقاله نیز در نقد این جریانات ننوشتند. در حالی که در همان زمان فلاسفه مشغول رویارویی با شبهات و جریانات ایجاد شده توسط روشنفکران الحادی غربی بودند(.
درواقع جریان مکتب تفکیک جریانی است که دغدغه بخشی از سنت را دارد، به نفی بخشی از سنت)که فلسفه و عرفان است( میپردازد و دغدغهای هم نسبت به دنیای مدرن ندارد. و لذا مکتب تفکیک را یکی از انشعابات جریان سنتی میدانند.
درواقع این بی بصیرتی که بعضاً در مورد مسائل سیاسی مطرح میشود، گاهاً در مسائل علمی هم وجود دارد که این نمونه همین موضوع است.
انتقاد تفیکیک به عرفان ابن عربی
البته اشکالات و انتقاداتی که مکتب تفکیک به عرفان ابن عربی دارد تماماً مردود نیست و بعضاً اشکالات واردی هم هستند!
]عرفان ابن عربی در مجموع مشتمل بر سه مسئله است:
1-«الوجود واحدٌ لا شریکَ له»_ وجود تنها یکی است واین وجود از آن خداوند است.
2- ما سوی الله)بغیر از خدا(، همگی تجلیّات الهی هستند. همانند نوری که شعاعش سریان پیدا میکند.
3- بحث انسان کامل[.
البته نقدهایی هم برعرفان ابن عربی وجود دارد:
-از قبیل اینکه آنها معتقدند که برخی افراد «خالد در نار» هستند یعنی همان طورکه قرآن بیان میکند همیشه در آتش هستند،ولی نه این طور که همیشه در شکنجه باشند،بلکه با توجه به ریشه کلمه عذاب که از «عذب» به معنی شیرینی است، آنها همواره آتش را میچشند و لذت میبرند!
* که ما همگی بر این عقیده اشکال داریم، و معتقدیم که وقتی در قرآن عذاب به همراه «الیم» به معنی دردناک آمده است، دیگر هیچ توجیهی ندارد که بگوییم منظور از عذاب لذت بوده است و...
خلاصه مطالب
نقد مرحله اول مکتب تفکیک : این مرحله منکر استدلال عقلی است و ایراد این انکار در اینجاست که نفی استدلال عقلی خود محتاج به استدلال عقلی میباشد!
مثال:
• شیطان از قیاس منطقی استفاده کرد
• هر کار شیطانی باطل است
• پس قیاس و استدلال منطقی هم باطل است
که در اینجا میبینیم با یک استدلال عقلی برای رد استدلال عقلی دیگر اقدام شده است و این غلط است .
نقد مرحله دوم مکتب تفکیک:
در مرحله دوم تأکید بر این است که وقتی به اختلاف در آیات رسیدیم با عقل استدلال میکنیم و اختلاف پیش آمده را رها میکنیم. و نقدی که بر این عقیده وارد است اینست که مثلاً در مورد معامله با فردی، یک نفر میگوید شخص مورد نظر قابل اعتماد است، و دیگری میگوید قابل اعتمادی نیست،که در این صورت نه میتوان نظر هر دو را اعمال نمود، و نه میتوان مسئله را رها نمود. بلکه باید تعارض به وجود آمده را برطرف نماییم .
• نقد مرحله سوم مکتب تفکیک: که در این مرحله نظرات در بعضی موارد با فلسفه و حکمت متعالیه اختلاف دارد .
• دو اشکال کلی بر مراحل سه گانه مکتب تفکیک:
الف: این مکتب به جای اثبات نمودن نظریات و تئوری خود به نفی حکمت صدرایی و ابن عربی میپردازد! حال آنکه یک مکتب زمانی میتواند پیشرو باشد که خود را اثبات نماید و سپس به تفاوتهای خود با مکاتب دیگر بپردازد .
ب: مکتب تفکیک در دورههای حساس تمامی وقت خود را صرف نفی نمودن حکمت متعالیه میکند، در حالی که حکمت متعالیه در دو دوره با تمام قوت مخالفان دین را نقد نموده است، و اگر در آن دوران علما به حکمت متعالیه و فلسفه مسلح نبودند چگونه میتوانستند پاسخ به شبهات موجود را بدهد؟ و همچنین در مقابل، مکتب تفکیک هیچ کاری در مقابل هجمه شبهات موجود انجام نداده است!
آزمون
1 - اشکال استاد به نظر اول اهل تفکیک کدام است؟
1. میرزا مهدی اصفهانی منکر استدلال عقلی بود در حالیکه نفی استدلال عقلی خود نیازمند به قیاس منطقی و استدلال عقلی است .
2. اینکه چگونه نمیتوان در فهم آیات قرآنی استدلال عقلی آورد در حالیکه فقها استدلال فقهی عقلی در استباط احکام میآورند
3. اینکه استدلال عقلی مبتی بر بدیهیات است، پس اگر بدیهیات حجت باشند استدلال عقلی بر آنها هم حجت است و صحیح است
2 - اهل تفکیک در مرحله سوم عمده نظرشان چیست؟
1. می توان آیات قرآن را تاویل و تفسیر کرد ولی نیازی نیست چرا که قرآن خودش آیاتش را تفسیر میکند
2. در نظریات حکمت متعالیه به بعضی از نظرات صدرائی نقد دارند
3. گزینه الف و ب صحیح است
3 - کدام گزاره صحیح نیست؟
1. مکتب تفکیک بجای آنکه نظریات خود را ثابت کند و جای خویش را محکم سازد نباید در ابتدا حکمت متعالیه را نفی کند
2. در واقع جریان مکتب تفکیک جریانی است که دغدغه بخشی از سنت را دارد و دغدغهای هم نسبت به دنیای مدرن ندارد
3. بر حکمت متعالیه هیچ نقدی وارد نیست و این مکتب تفکیک است که باید خود را ثابت کند
جریان مکتب تفکیک را تعریف کنید.
یک گزینه را انتخاب کنید:
طرفداران این جریان معتقدند به ترویج فلسفه و عرفان با معارف اهل بیت هستند
طرفداران این جریان معتقدند به ترویج معارف اهل بیت و مخالف با فلسفه و عرفان هستند درست
طرفداران این جریان معتقدند دین باید از سیاست جدا شود
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 2
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
مرحله اول تفکیک را توضیح دهید.
یک گزینه را انتخاب کنید:
در این مرحله به شدت با مدرنیته و استدلال عقلی و منطقی مخالفت میگردد
در این مرحله به شدت با فلسفه و عرفان و روش استدلالی و منطقی مخالفت میگردد درست
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 3
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
منظور از عقل متصل معصوم چیست؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
منظور از متصل یک وجود نورانی که در اختیار پیامبر و اهل بیت میباشد درست
منظور عقلی که انسان دارد و با توجه به آن و توسل به اهل بیت از آن استفاده میکند
منظور عقلی که معصوم دارد و انسان با توجه به آن در زمان معصوم از آن استفاده میکند
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 4
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
اختلاف مرحله سوم تفکیک با مرحله دوم در چیست؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
مرحله سوم میگوید ما میتوانیم آیات را تاویل ببریم ولی هیچ آیهای نیاز به تاویل ندارد مگر اینکه در جای دیگر قرآن و یا روایات تاویل برده شده است ولی مرحله دوم قائل به تاویل نمیباشد درست
مرحله سوم میگوید ما میتوانیم آیات را با عقل منفصل تاویل ببریم و عقل متصل نمیتواند ولی مرحله دوم میگوید تاویل با عقل متصل هم امکان دارد
مرحله سوم قائل به تاویل استدلال نمیباشد ولی مرحله دوم قائل به تاویل با ستدلال است
در این جلسه آشنا میشویم با:
کلیات جریان تجدد ستیزی شرح تجدد ستیزی سنتی نقدهای وارد بر تجدد ستیزی سنتیتجدد ستیزیهایدگری
تعریف و توضیح کلی تجدد ستیزی
یکی از جریانات فکری جریان تجدد ستیزی است که منحصر به ایران و یا کشورهای اسلامی نیست، بلکه در اروپا و مسیحیت هم این جریان شایع است و اعتقاد به این جریان نیز شیوع دارد.
این جریان به سه دسته تقسیم میشود:
1-تجدد ستیزی سنتی
2-تجدد ستیزیهایدگری
3-تجدد ستیزی فلسفی )فلسفه شدن(
-هر سه گرایش ذکر شده در مجموع یک حرف را دارد و آن هم نفی تجدد در زمینه تحولات فکری، صنعتی، علمی و فرهنگی قرن هفدهم تا کنون که مدرنیسم و پستمدرنیسم را شامل میشود و میگوید که هیچ یک از دستاوردهای این دوره برای بشر مفید نبود و بلکه مضر هم بوده است . و یک وجه مشترک هم بین همه اینها وجود دارد که همگی غرب قبل از قرن شانزدهم را تأیید نمیکنند و کلاً به نفی غرب به طور یکپارچه میپردازند.)البته شخصیتهایی مانند آقای داوری برخی از شخصیتهای گذشته از جمله سقراط و امثال او را با نگاه مثبت بررسی میکند(
این گروه معتقدند تمام علومی که متأثر از غرب شده باشد )حال تأثیر کلی باشد یا جزئی(،منفی است و نباید از آنها استفاده کرد. ]البته اینکه میگویند نباید از این علوم استفاده کرد دو دسته تقسیم میشوند:
-گروه اول میگویند ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، همگی مان غربزده هستیم، اما مهم است که بدانیم غربزده هستیم و تلاش کنیم ازاین غربزدگی بیرون بیاییم.)نه به این دلیل که صنعت ما غربی است، بلکه اندیشههای ما و تمام زندگی مان هم غرب زده است.( مثل آقای فردید که ادعا داشت که میداند غرب زده است و تلاش هم داشت از این غربزدگی بیرون بیاید.
-گروه دیگر که از جمله آنها میتوان به فرهنگستان علوم اسلامی اشاره کرد، اعتقاد داشتند که غربزده نیستند )برخلاف گروه قبلی که به غرب زندگی خودشان هم اعتراف داشتند( و میگویند ما از غرب زدگی آمده ایم بیرون ولی گروه کوچکی از این جامعه هستیم باید راهکاری ارائه دهیم تا جامعه از غربزدگی بیرون بیایم[.
تجدد ستیزی سنتی گروه اول
گروه اول تجدد ستیزی سنتی است طرف داران چندانی ندارد ولی نماینده فکری این جریان یک ژورنالیست به نام آقای مهدی نصیری است، که شخصاً این جریان را هدایت نموده است. ایشان مدتی مؤسسه کیهان و هفتهنامه صبح را اداره میکرد و اکنون هم نشریه سمات را منتشر میکند .
آقای نصیری و همفکرانش تمام تلاششان این است که غرب و تمام تأثیر پذیرفته گان از غرب را هم اعم از عالمان و فیلسوفان نقد نماید. بیشتر هم نقدش به غرب از طریق نصوص دینی است، و میگوید ما کاری با عقل و منطق و … نداریم .و وقتی آیات و روایات را درباره علم بررسی میکنند میگویند منظور آیات و روایات از علم، صرفاً علم توحیدی و دینی است که قرآن و سنت بیان میدارد )علومی از قبیل عقاید، اخلاق و احکام( .همچنین معتقدند که علوم توقیفی هستند،یعنی تمام علومی که بشر لازم داشت از طریق پیامبر و اهل بیت برای ما بیان شده است،و هیچ گاه دیده نشده که ایشان از علوم طبیعی مانند فیزیک، شیمی و … دفاع کند .
و در مجموع استدلال آنها بر اینست که آنچه در قرآن و سنت در خصوص تأکید بر علم آمده، علم دینی و روایت است و نه بیشتر .
نقد اول بر تجدد ستیزی سنتی
آقای نصیری کتابی دارد به نام «اسلام و تجدد»،و کتابی هم در نقد فلسفه دارد.
در مجموع چند نقد جدی میتوان به آثاری از این دست وارد کرد:
اشکال اول این که متون دینی بههیچ وجه نفی دانش و تعقّل را مطرح نمیکنند، )حتی وقتی در روایات علم را تبیین میکنند میگویند «العلم علمان،علم الادیان و علم الابدان»و هیچ گاه از روایات نفی کلی علوم را نمیشود فهمید. )حتی بعضی از روایات تقسیم ثلاثی نمودهاند و بعضی هم تقسیم رباعی برای علم ارائه داده اند،و علم ادبیات و بعضاً علم هیأت را هم اضافه میکند( و اینطور فهمیده میشود که علاوه بر تأکید بر دقت در دین، تأکید فراوانی برای تحقیق و پژوهشهای علمی وجود دارد.روایات در مورد نصوص دینی زیاد است و کتابهایی که در مورد علم در نصوص دینی آمده است)مثلا آقای ری شهری روایاتی در دو جلد کتاب که در مورد علم است دارد(.
و همچنین علماء قدیم که از یونان استفاده میکردند یا به تولید علم به روش عقلی وتجربی میرسیدند از همین روایات استفاده میکردند و چون از این روایات این برداشت را داشتند رفتند سراغ تحقیقات علمی و آزمایشگاهی.
حال آنکه در قرن 13 میلادی تجربهگرایی امری مذموم و ناپسند شمار میرفت .وافرادی همچون «راجر بیکن» و پس از آن «فرانسیس بیکن» با دیدن تحقیقات علمی بیشمار در بین دانشمندان و علمای اسلامی، تجربه گرایی را با تأثیر از علوم اسلامی وارد اروپا نمودند و فرانسیس بیکن کتابی به نام « ارغنون نو» نوشت که در ادامه ارغنون ارسطو نوشته شده بود و علوم غربی را با تأسی از تجربهگرایی وارد مرحله جدیدی نمود.
نقد دوم بر تجدد ستیزی سنتی
اشکال دوم این است که سیره اهل بیت هم خلاف ادعای تجدد ستیزان را نشان میدهد. مثلاً زمانی که پیامبر صلوات الله علیه در یکی از جنگها از دستگاه منجنیق استفاده نمودند، و یا هنگامی که در جنگ از حفرِ خندق بهره گیری کردند،مشخص است که اینها تدابیر عُقَلایی بوده که پیامبر از پیشنهاد افرادی مانند سلمان برای همین اعمال استفاده نمودند. و همین نشان میدهد که پیامبر نیز از مشورت و بهره گیری از تجربیات و نظر عُقَلا در کارها بهره میگرفتند .
و یا حضرت امام حسین علیه السلام، در روز تاسوعا که دستور شروع جنگ به سپاه عمر سعد اعلام شد، قطعاً مهلت گرفتن یکشبة حضرت از آنها برای چند ساعت زندگیِ بیشتر نبود، و در تاریخ هم آمده که حضرت در آن شب علاوه بر اهداف معنوی و عباداتی که انجام دادند، به اموراتی رسیدگی کردند که از جمله آنها تدابیر نظامی بود. )مثلاً یکپارچه نمودن خیمهها که تا آن روز پراکنده بودند، و حفر خندق و روشن کردن آتش در درون خندقها برای جلوگیری از هجوم دشمن از پشت خی مهها( که بسیاری از این امور تدابیر عُقلایی بودند.
و یا امیرالمؤمنین هنگامی که ضربت خوردند، با وجود علم به تقدیری که از سوی خداوند برایشان رقم خورده بود، به حسب وظیفه شرعی از پزشک اهل کتاب کمک گرفتند که او )پزشک( نیز از تجربیات پزشکی خود بهره میگرفت؛ و همه اینها نمونههایی در ردّ اعتقاد تجدد ستیزان سنتی است که حتی قائل به تجربهپذیری غرب و علوم غربی هم نیستند!
پاسخ به یک سئوال درمورد مباحث یونان
یک دسته، مباحثی هستند که کاملاً تعارض با دین دارند )مثل مطالبی که یونانیان در مورد عبادت و شرک، و پرستش خدایان متعدد و … دارند(.
- اما برخی از آنها مباحثی هستند که تعارضی با دین نداشته و با آموزههای دینی متعارض نیستند )مثل مباحث منطق ارسطویی، و یا مباحث قیاس شکل اول و … . و ما شاهد هستیم که پیش از آنکه این علوم به مباحث به عربی ترجمه 48شود، قرآن، پیامبر و اهل بیت علیهم السلام از آنها استفاده مینمودند. )مثلاً استفاده قرآن از قیاس استثنایی در جایی که میفرماید: « لوَ کانَ فیهِما الهَِةٌ الّا الله لفََسَدَتا.»...
و یا مثلاً در ترجمه علوم نجوم، طب، ریاضیات و علوم دیگر، و ورود این علوم به دنیای اسلام هیچ گاه نمیبینیم که ائمه جز مباحث دین شناسی و مسائلی از این دست، مسائل ریاضیات و غیره را رد کنند، بلکه از آنها استفاده نیز مینمودند. و مثلاً در علومی مانند نجوم، به جز این که در بخشی از امور جلوی سوءاستفاده از این علم را گرفتند، در باقی موارد از این علوم استفاده و حتی در جاهایی نیز این علوم را تکمیل نموده اند.)مثل تکمیل و اضافه کردن قواعدی بر ادبیاتِ عرب توسط امیرالمؤمنین علیه السلام(
حضرت امام خمینی رحمه الله علیه نیز عقیده داشتند که یادگیری تمام علوم مورد نیاز اجتماع اسلامی واجب کفایی است، همانطور که اجتهاد واجب کفایی است .
در مجموع از دو حال خارج نیست که، یا باید دائماً جامعه اسلامی محتاج و مستعمره غرب باشد، و یا باید خود ما تکنولوژی و علم روز را یاد بگیریم که در این باره هر عالمی چه دینی باشد چه سکولار تشخیص میدهد که برای برطرف نمودن نیازهای روز بشر استفاده از تکنولوژی مفید روز بهتر از راهکارهای قدیمی و ناکارآمد گذشته است )مانند مقایسه استفاده از چهارپایان و ماشین.(
تجدد ستیزیهاید گری
این گرایش فکری تمامی نظریات غربی در یونان باستان از 2500 سال پیش تاکنون را مردود میدانند و هر گزینشی که از غرب انجام گرفته باشد را غلط میدانند .و لذا میگویند تمام روشنفکرانی که در نظراتشان از آموزههای غربی بهره میبردند مردودند، اما دراین میان یک نفر را استثناء میدانند و او «هایدگر»، فیلسوف آلمانی است )که مانند تمام فلاسفه آلمانی بسیار سخت نویس و پیچیده گو میباشد(.
هایدگر را برای اولین بار در ایران آقای «فردید» معرفی نمود که خود او هم به تأثیر ازهایدگر جلسات سخنرانی و درس بسیار پراکنده و آشفتهای داشت. )برخی گفتهاند او ذهنی آشفته و رفتاری آشفته تر داشت، و برخی نیز میگفتند قبل از انقلاب گرایشات مارکسیستی داشته.( و چون کتابی ننوشت او را فیلسوف شفاهی مینامند. ولی در ادامه شاگردانش سه جلد کتاب از اندیشههای او نوشتند که مباحث این فصل از کتاب )جریان شناسی( نیز برگرفته از همین سه کتاب است.
یکی از این کتابها کتاب «دیدار فرّهای و فتوحات آخرالزمان» از مرحوم مددپور است که بحثهای فردید در انجمن حکمت و فلسفه را جمعآوری نموده است.
کتاب دیگر کتاب «مفردات فردید» است که تکه مطالب ایشان را جمعآوری کردند .
و کتاب آخر، کتاب « حکمت انُسی» است که کتاب آقای معارفی است، ولی از مطالب آقای فردید در آن استفاده شده است .آقای فردید زبانی بسیار تند و برنده داشت که بسیار آزار دهنده بود و از تعابیری همچون غرب زده، طاغوت زده و شیطانی استفاده میکرد. ایشان حتی شاگردان خود را نیز مورد لطف قرار نمیداد و آنها را با عبارات بدی خطاب میکرد.
آقای فردید نقد غرب را ازهایدگر گرفت - )کههایدگر نیز به نوعی نقد غرب را مینمود و میگفت که غرب از زمان تالس و ارسطو تاکنون همواره به دنبالِ شناختن «موجود» بوده است، و هیچ کس دنبال شناخت خودِ «وجود» نبوده و به همین خاطر غربِ گذشته و جدید هر دو دچار انحراف هستند(.
گذشته از اندی شههایهایدگریِ آقای فردید، ایشان مدتی اندیشههای مارکسیستی داشت، و حوالیِ دوران انقلاب اسلامی ایران به جریان نظام عرفانی ابن عربی روی آورد.
آقای فردید بر اساس مباحث ابنعربی و مسئله اسماء و پنج دوره برای فلسفه تاریخی خود برای انسان تعریف نمود و استفاده کرد که عبارتند از:
دوره پریروز: که اشاره دارد به دورانی که هیچ یک از طبقات و تقسیمات تفاوتی وجود نداشت. )که البته در زمان گرایش اسلامی، آقای فردید، این دوره را به امت واحده و آیه 213 سوره بقره نسبت داده است(.
دوره دیروز: دورهای که غرب وارد جامعه شد و جامعه را به سمت غربزدگی رهنمون ساخت .
دوره امروز: دوره غربزدگی کامل )که اکنون در آن به سر میبریم(
دوره فردا: دوره شناخت جامعه بشری نسبت به غربزدگی و مذمّت آن )تلاش برای بیرون آمدن از غربزدگی(دوره پس فردا: دوره ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه
)*نکته: آقای فردید در زمان گرایشات مارکسیستی خود، هر یک از این دورههای ذکرشده را یک «کُمون» نام گذاری کرده
خلاصه مطالب
تجدد ستیزی: این جریان غرب را به طور کلی نفی میکند و دستاوردهای غرب را نیز مضرّ میداند. و به سه دسته:1- تجدد ستیزی سنتی 2-تجدد ستیزیهایدگری و 3- تجدد ستیزی فلسفی تقسیم میشود .
1. تجدد ستیزی سنتی: طرفداران این جریان میگویند وقتی آیات و روایات را بررسی میکنیم منظور ما از علم،صرفاً علم توحیدی و دینی میباشد )از قبیل عقاید، اخلاق و احکام(؛ و علوم، توقیفی هستند.
-دو اشکال وارد بر جریان تجدد ستیزی سنتی:
*اشکال اول: متون دینی به هیچ وجه نفی دانش و تعقل را مطرح نمیکنند و حتی در برخی روایات، علم تبیینهم میشود،و هیچگاه از روایات نفی کلیِ علوم فهمیده نمیشود .
*اشکال دوم: سیره اهل بیت علیهم السلام هم خلاف ادعای تجدد ستیزان است، مثل زمانی که حضرت رسول صلوات اللهعلیه در یکی از جنگها به پیشنهاد یاران از منجنیق استفاده نمودند.
2. تجدد ستیزیهایدگری: در این گرایش تمامی نظریات غربی از 2500 سال پیش تاکنون مردود شمرده میشوند و تمام روشنفکرانی که در نظریاتشان آموزههای غربی وجود دارد نیز مردود هستند، اما شخصی به نامهایدگر استثنا است و نظریاتش قابل پذیرش میباشد! این نظریه برای اولین بار توسط آقای فردید در ایران مطرح شد . فردید گذشته از اندیشههایهایدگری مدتی اندیشههای مارکسیستی داشت، و حوالی دوران انقلاب به جریان نظام عرفانی ابن عربی روی آورد.
آزمون
1 - هر سه گرایش تجدد ستیزی دارای یک اشتراک میباشند که همگی غرب را ...
1. به طور یکپارچه نفی نمیکنند
2. به طور یکپارچه نفی میکنند
3. تقسیم به منفی و مثبت مینمایند
2 - طرفداران جریان ... معتقدند که طبق آیات و روایات علم فقط علم توحیدی و دینی میباشند از قبیل )عقاید، اخلاق و احکام( و علوم توقیفی هستند 1. تجدد ستیزیهایدگری
2. تجدید ستیزی اسلامی
3. تجدد ستیزی فلسفی
4. تجدد ستیزی سنتی
3 - دو اشکال عمده بر تجدد ستیزی سنتی را بیان نمایید
1. متون دینی به هیچ وجه تایید دانش و تعقل را مطرح نمینماید
2. سیره اهل بیت خالف ادعای تجددستیزان میباشد. زمان پیامبر که در جنگ از منجنیق استفاده نمودند
3. متون دینی به هیچ وجه نفی دانش و تعقل را مطرح نمیکنند و حتی در روایات علم را تبیین میکنند
4. گزینه ب و ج صحیح میباشد
4 - چه کسی را فیلسوف شفاهی مینمامند و چرا؟ و چه فلسفهای را در ایران معرفی نمود؟
1. امام خمینی به خاطر سخنرانیهای متعددش و فلسفههایدگری را مطرح نمود
2. فردید به خاطر نابودشدن کتابهایش و فلسفه غربی را مطرح کرد
3. مهدی نصیری به خاطر نداشتن کتاب و فلسفه سنتی را مطرح کرد
4. فردید به خاطر نداشتن کتاب و فلسفههایدگری را مطرح کرد
اشکال استاد به نظر اول اهل تفکیک کدام است؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
اینکه استدلال عقلی مبتی بر بدیهیات است، پس اگر بدیهیات حجت باشند استدلال عقلی بر آنها هم حجت است و صحیح است
اینکه چگونه نمیتوان در فهم آیات قرآنی استدلال عقلی آورد در حالیکه فقها استدلال فقهی عقلی در استباط احکام میآورند
میرزا مهدی اصفهانی منکر استدلال عقلی بود در حالیکه نفی استدلال عقلی خود نیازمند به قیاس منطقی و استدلال عقلی است. درست
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 2
درست
نمره 6.00 از 6.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
اهل تفکیک در مرحله سوم عمده نظرشان چیست؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
در نظریات حکمت متعالیه به بعضی از نظرات صدرائی نقد دارند
گزینه اول و دوم صحیح است درست
می توان آیات قرآن را تاویل و تفسیر کرد ولی نیازی نیست چرا که قرآن خودش آیاتش را تفسیر میکند
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 3
درست
نمره 7.00 از 7.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
3 - کدام گزاره صحیح نیست؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
مکتب تفکیک بجای آنکه نظریات خود را ثابت کند و جای خویش را محکم سازد نباید در ابتدا حکمت متعالیه را نفی کند
در واقع جریان مکتب تفکیک جریانی است که دغدغه بخشی از سنت را دارد و دغدغهای هم نسبت به دنیای مدرن ندارد
بر حکمت متعالیه هیچ نقدی وارد نیست و این مکتب تفکیک است که باید خود را ثابت کند درست
در این جلسه آشنا میشویم با:
نقدهایی بر نظرات آقای فردید )گرایش هایدگری(تجدد ستیزی فلسفی )فرهنگستان علوم اسلامی قم(عقاید تجدد ستیزی فلسفینقدهای وارد بر تجدد ستیزی فلسفی
قسمت اول
نقد اول تجدد ستیزیهایدگریجریان تجدد ستیزی،گرایشهایدگری:
در ابتدا به نقدهایی که بر نظریات آقای فردید و طرفدارانش وارد است میپردازیم:
اشکال اول: اینکه در باب فلسفه، غرب و فیلسوفان غربی همانند فیلسوفان شرقی و اسلامی در یک سلسلة اندیشه قرار دارند،
اینطور نیست که یک فیلسوف با دیگران تفاوت داشته باشد،و
کسی بگوید که همه اندیشهها از یونان باستان و قرون وسطی تا رنسانس و دوران کنونی مردود هستند، اما برخی از آنها را به طور سلیقهای جدا کرد و گفت مثلا من از آن میانهایدگر را میپذیرم !؛ این کار عملی نیست، چونهایدگر نیز خود در بستر فکری و فرهنگی غرب رشد کرده و اگر اندیشه و نقدی هم دارد در همان فضای غرب است .و به تعبیر دیگر، افرادی که بر روی نظریاتهایدگر تأثیرگذار بودند )همچون هوسر و شِلارماخِر( و قبل از همه آنها متأثرّ از کانت هستند.
• اگر کسی اندیشههایهایدگر را بپذیرد لاجرم باید اندیشههای افرادی چون کانت، هوسر، و شلارماخر را که همگی نظریه پردازان غربی هستند )ولو بخشی از نظریههای آنها( را بپذیرد ! که دراین صورت این خود یک تناقض است و کلیات نقد غرب نیز زیر سؤال خواهد رفت!
• اما در مقابل، گروهی قرار دارند که تمامی غرب را نفی نمیکنند، بلکه غرب قرون وسطی را سالم تر میدانند و در واقع از رنسانس به بعد را سنت گرایی نصر نقد میکند )یعنی از قرن 16 به بعد( غرب دچار انحراف شده است، ولی قبل از آن غرب مسیر درست راطی کرده است)که شخصیت مطرح آنها آقای سید حسین نصر است( بحث در اندیشه است که اندیشه قرون وسطی سالم تر بوده است سنت گرایی آقای نصر میگوید بعد از دوره رنسانس بشرانحراف پیدا کرده است و ما کل این دوره را نفی میکنیم و نقد میکنیم حتیهایدگر را ولی آقای فردید
کل غرب را حتی گذشته آن را رد میکند ومیگوید فقطهایدگر را قبول دارد در حالی کههایدگر در این بستر رشد کرده واز این مبانی تاثیر گرفته است، پس نمیشود این را پذیرفت و باقی را رد کرد.
قسمت دوم
نقد اول تجدد ستیزیهایدگریجریان تجدد ستیزی،گرایشهایدگری:
اشکال دوم: کار آقای فردید التقاطهایدگری وعرفان ابن عربی است، این التقاطی است که نهایتاً سر از اجتماع نقیضین در میآورد. زیراهایدگر به هیچ منبع معرفتی که بتواند واقعیت را به بشر نشان بدهد قائل نبود )به دلیل نسبی گرا بودن( و مخالف کامل عقل واقع بین، وحی الهی، شهود عرفانی و مفاهیمی از این دست میباشد. و اشکالی هم که به پست مدرنیسم وارد است همین مسألة نداشتن معیار فهم . شناخت حقیقت است. در حالی که ابنعربی به منابعی از قُبیل حس، عقل، شهود و بالاتر از همه وحی الهی معتقد و اهل سیر و سلوک معنوی بود، پس بین ابن عربی وهایدگر قابل جمع نیست.
نقد اول تجدد ستیزیهایدگریجریان تجدد ستیزی،گرایشهایدگری:
اشکال سوم: اندیشههایهایدگر و اسلام و شیعه مخصوصا مهدویت باهم جمع نمیشوند در اسلام عقل بشر رشد میکند ولی فلسفههایدگری نسبی گرایی، نمیفهمیم، معلوم نیست و غیره است و معیاری برای سنجش وجود ندارد . و به همین دلیل بود که به محض ورود هرمنوتیک فلسفیهایدگری از آلمان به آمریکا فیلسوف آمریکایی به نام هِرش به سرعت جلوی ورود و ترویج این نظریه میایستد.هابرماس فیلسوف آلمانی ساکن آمریکا چند سال با گادامل )شاگردهایدگر( بحث میکند و میگوید شما که میگویید فهم نسبی است ومعیار ندارد پس تکلیف تعلیم و آموزش و قانون چه میشود، آن وقت شاگردی که در کلاس شرکت داشته است به فهم خود عمل میکند . حال با اعتقاد بر این که مقدمات اصلی مهدویت و ظهور امام زمان رشد عقلی بشر و درک عدالت و ایستادن در برابر ظلم است، تناقض بارز و مسلم اندیشههایهایدگر و مهدویت و اندیشههای ابن عربی کاملاً مشخص و مشهود است.
قسمت چهارم
نقد اول تجدد ستیزی فلسفیتجدد ستیزی فلسفی:
-فرهنگستان علوم اسلامی قم
آقای سید منیرالدین حسینی،فردی بود که بیش از آنکه مطالعه کند میاندیشید. و لذا قدرت تولید اندیشهاش هم بالا بود. اما گاهی اوقات به نظریاتی میرسید و دیدگاهی را مطرح مینمود که هگل مطرح کرده بود . و اشکال رویکرد ایشان این بود که میراث گذشته را چندان بررسی نکرده بود و در این زمینه بیشتر به صورت گزینشی مطالعه داشت .خصوصاً نسبت به فلسفه غرب که اطلاعاتشان بسیار اندک است. و نسبت به فلسفه اسلامی نیز تنها بعضی از افراد این گروه مانند آقای میرباقری مطالعاتی داشته اند، اما نسلهای بعدی هیچ یک فلسفه اسلامی را نخواندهاند و به شدت منتقد آن هستند و معتقدند که غرب و متأثران از غرب همگی منتفی هستند، حتی فلسفه اسلامی! آنها معتقدند که ما هیچ دانش و فلسفه اسلامی نداشته ایم و نداریم. و در فلسفه موجود نیز به دلیل استفاده از غرب و یونان،حتی اگر فلاسفه آن را اصلاح نموده باشند همه شان غرب زده هستند! آنها همچنین معتقدند که تنها دانشی که میتوان آن را اسلامی نامید دانش فقه است،که از قرآن و سنت گرفته شده. البته این فقه هم که از اسلام گرفته شده ناکارآمد است و نظام ساز نیست.
آنها در پاسخ این سؤال که با وضعیت موجود چه باید کرد؟ میگویند باید همه دانشها و میراث گذشته بشری اعم از اسلامی و غیراسلامی راتعطیل نماییم و یک دنیای جدید از صفر بسازیم. در همین راستا این گروه معتقدند در ابتدا باید فلسفهای بنا شود به نام «فلسفه شدن». یعنی فلسفهای که بتواند تغییرات ایجاد کند.تا بتواند طبیعت و انسان را تغییر دهد.
- پس از شکل گیری فلسفه باید به یک نوع «روش شناسی تولید علم» بپردازیم
- بوسیله روش شناسی تولید علم به علومی جدید دست بیابیم.
- به تبع ایجاد علوم جدید به یک صنعت جدید میرسیم.
- پس از ایجاد صنعت جدید به تکنولوژی جدیدی دست خواهیم یافت .
- که نتیجه ایجاد تکنولوژی جدید، به وجود آمدن فرهنگ جدید خواهد بود .
فرق این گرایش با گرایش آقای نصیری در اینست که آقای نصیری میگوید آنچه قرآن و سنت میگوید کافی است، ولی این گروه پس از ردّ دانش و علوم موجود معتقد به لزوم تولید علوم و تکنولوژی جدید هستند.
و لذا این گروه معتقد به تقدم ایمان بر معرفت هستند.و میگویند باید ابتدا ایمان به خداوند و ولایت الهی به وجود بیاید و پس از آن تمام علوم، تکنولوژی و فرهنگ بر پایه این ایمان استوار شود. اگر ولایت الهی کسی مقدم بر معرفت نباشد،باید بداند که ولایت شیطانی فرد مقدم بر معرفت اوست .
دنیای غرب و تاریخ تمدن اسلامی همگی تحت ولایت شیطانی هستند که نسبی است. دوره مدرن )قرن 16 و 17 به بعد( شیطانی تر از گذشته شده. البته که قرون وسطی و یونان باستان هم تا حدودی شیطانی بودند،و لذا فلاسفه ما هم که متأثر از اینها هستند شیطانی اند.
حال پس از سی و چند سال فعالیت،این گروه تازه توانستند فلسفه شدن را اندکی پیش ببرند. و ظاهراً این طور که پیش میرود باید سالها فرصت داشته باشند تا مباحث مطرح شده را به مرحله تحقیق و تدوین برسانند!
نقد اول تجدد ستیزیهایدگری
حال نقدی که بر این اندیشه وارد است این است که آنها معتقد به تقدم ایمان به معرفت هستند،که هر شخصی ایمان به ولایت الهی رادارد یا ولایت شیطانی، بر فرض اینکه در برابرفرد کافری که ولایت شیطانی را دارد قرار بگیریم،چطور میتوانیم اثبات کنیم که ولایت الهی صحیح است و نه ولایت شیطانی؟! که مشخصاً راه رسیدن به این تفاوت و برتری معرفت است. و مگر نه این که این گروه معرفت را مرحله بعد از ایمان میشمارند؟
پس باید معرفت جامعی وجود داشته باشد که به فرد کافر ارائه دهیم که در کلیات معرفت و بدیهیات مشترک باشد،)مثلاً اصل علیت و …(، حالا این گروه این مسئله را قبول ندارند وقتی قبول نداشتید ایمان میشود معلل نه مدلل یعنی یک وقت در خانوادهای هستیم مسلمان و میگوییم چون پدر و مادر ما مسلمان بودند من هم مسلمان شدم پس علتی باعث شده دیندار باشیم ولی یک وقت هم است میگوییم ما برای اثبات خداوند دلیل داریم برهان داریم که خدایی است و به دین نیاز داریم، این ایمان میشود مدلل یعنی پشتوانه استدلالی دارد.
اینها چون ایمان را مقدم برمعرفت میدانند و معرفتی مقدم برایمان قائل نیستند لذا نمیتوانند ثابت کنند ایمان مدلل است پس دچار تعارض میشوند.
آنها در ادامه میگویند که ما به دنبال صدق و کذب نیستیم، بلکه دنبال حق و باطل هستیم. و اگر شما ولایت الهی را برگزیدید، حق است و اگر ولایت شیطانی را پیش گرفتید باطل و مردود است .که البته این بیان هم بیان غلط و گریزی نافرجام است، چون تا صدق و کذب مسئلهای مشخص نباشد نمیتوان حق یا باطل بودنش را مشخص نمود.
زمانی حق وباطل را میفهمیم که صدق و کذب را بفهمیم و زمانی این معلوم میشود که معتقد به معرفت بدیهی باشیم قبل ازایمان، لذا اثبات خداوند ازبدیهیات است. نکته دیگر این است که در صورت قبول ولایت الهی هم چند شعبه ممکن است ایجاد شود زیرا عدهای مؤمن به اسلام، عدهای مؤمن به مسیحیت، یهود و یا زرتشت هستند و همگی آنها هم ولایت الهی دارند. حال چطور ممکن است که میان همه این ایمانها که همگی ولایت الهی دارند برحق و یا باطل بودن هر یک معرفت پیدا کنیم؟! و ظاهراً این گروه ادعایی را شروع کردند که در همان ابتدای کار بازماندند.
)*البته این مطالب غلط نباید با درکی که بعد از ایمان به دست میآید )مثل درک اینکه حجاب صحیح است،که زاییده ایمان قلبی و تفکر صحیح است( اشتباه گرفته شود( .
خلاصه درس جلسه دهم
نقدهایی بر نظریات آقای فردید )گرایشهایدگری:(
اشکال اول:
غرب و فیلسوفان غربی همگی در یک سلسلة فکری قراردارند، و اینطور نیست که فلسفههایدگر با دیگران تفاوت چشمگیری داشته باشد، زیراهایدگر خود در بستر فکری غرب رشد کرده است، و در این صورت تناقض به وجود خواهدآمد .
اشکال دوم:
تفکرهای فردید التقاطی از تفکر ابن عربی وهایدگر است،در حالی کههایدگر به هیچ منبع معرفتی که بتواند واقعیت را بشناسد قائل نبود، ومخالف عقل واقعبین، وحی الهی و … بود،ولی ابنعربی به منابعی از قبیل حس، عقل ووحی الهی قایل بود، پس در صورت پذیرش تفکرهای فردید اجتماع نقیضین به وجود میآید.
اشکال سوم:
اندیشههایهایدگر و اسلام)وخصوصاً شیعه و مهدویت( هرگز در یک جا جمع نمیشوند. در اسلام عقل بشر رشد میکند،ولی فلسفههایدگر همواره با عباراتی از قبیل «نمی فهمیم»، «معلوم نیست» و عباراتیاز این دست روبهرو است،و معیاری برای پذیرش حقیقت ندارد . پس دراین صورت میان اندیشههایهایدگر و اسلام تناقض بهوجود میآید .
تجدد ستیزیفلسفی:
متفکران ایناندیشه معتقدند غرب ومتأثران از غرب همگی منتفی هستند، حتی فلسفه اسلامی و تنهادانش موجود در آن یعنی)فقه(، نیز ناکارآمد میباشد .
آنها معتقدند کهمیراث گذشته باید کنار گذاشته شود، و فلسفة جدیدی از نو ساخته شود به نام «فلسفهشدن، »که وظیفه ایجاد تغییرات لازم را برعهده میگیرد. آنها همچنین معتقد بهتقدم ایمان بر معرفت میباشند و میگویندابتدا باید ایمان به خداوند بوجود بیاید، سپس تمام علوم بر پایه این ایمان استوارشود. و اگر ایمان کسی به معرفت او مقدم نشود، قطعاً ولایت شیطانی بر معرفت فردمقدم شده است .
اشکال این تفکر در این است که مثلاً اگر در مقابلفرد غافلی که ولایت شیطانی دارد قرار بگیریم، دراین صورت چطور میتوانیم اثباتکنیم که ولایت الهی صحیح است و نه ولایتشیطانی؟! پس باید معرفت جامعی ارائه دهیم که در کلیات معرفتی و بدیهیات مشترکباشند . لذا معرفت بر ایمان مقدم خواهد شد ! و این یک تناقض است .
آزمون
1 - اشکالاتی که بر تجدد ستیزیهایدگری وارد است عبارت است از
1. غرب و فیلسوفان غربی همگی در یک سلسله فکری قرار دارند وهایدگر با دیگران تفاوت چشمگیری ندارد و با پذیرش اندیشههایدگر همه اندیشههای غربی باید پذیرفته شود
2. تفکرات فردید التقاط از تفکر ابن عربی وهایدگر است در حالی کههایدگر قائل به هیج منبع معرفتی نمیباشد ولی ابن عربی قائل به حس، عقل و وحی الهی میباشد.اندیشههایهایدگر و اسلام مخصوصا شیعه و مهدویت با هم جمع نمیشوند. چون اسلام همواره در پیشرفت است ولیهایدگر با عباراتی همچون نمیفهمیم روبرو است و معیاری برای پذیرش حقیقت وجود ندارد
3. تفکرات فیلسوفان غرب التقاطی ازهایدگر و شلارماخر است و وحی را قبول ندارند لذا قائل به پیشرفت عقلی هستند
4. گزینه الف و ب صحیح است
2 - طرفداران تجدد ستیزی فلسفی معقتدند که باید همه دانشها و میراث گذشته تعطیل شود و از صفر ساخته شود و فلسفهای بنا شود که بتواند تغییراتی ایجاد کند تا بتواند طبیعت و انسان را تغییر دهد که این فلسفه را .... نام نهادند
1. فلسفه روش شناسی
2. فلسفه گزینشی
3. فلسفه شدن
4.فلسفه بودن
3 - نظریه طرفداران تجدد ستیزی فلسفی در بحث تقدم و تاخر ایمان و معرفت کدام گزینه میباشد
1. ایمان متاخر از معرفت است
2. ایمان و معرفت به همراه هم میباشد
3. ایمان مقدم بر معرفت است
4. معرفت مقدم بر ایمان میباشد
هر سه گرایش تجدد ستیزی دارای یک اشتراک میباشند که همگی غرب را ...
یک گزینه را انتخاب کنید:
به طور یکپارچه نفی نمیکنند
به طور یکپارچه نفی میکنند درست
تقسیم به منفی و مثبت مینمایند
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 2
درست
نمره 5.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
طرفداران جریان ... معتقدند که طبق آیات و روایات علم فقط علم توحیدی و دینی میباشند از قبیل (عقاید، اخلاق و احکام) و علوم توقیفی هستند
یک گزینه را انتخاب کنید:
تجدد ستیزیهایدگری
تجدید ستیزی اسلامی
تجدد ستیزی فلسفی
تجدد ستیزی سنتی درست
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 3
نادرست
نمره 0.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
دو اشکال عمده بر تجدد ستیزی سنتی را بیان نمایید
یک گزینه را انتخاب کنید:
گزینه دوم و سوم صحیح میباشد درست
سیره اهل بیت خالف ادعای تجددستیزان میباشد. زمان پیامبر که در جنگ از منجنیق استفاده نمودند
متون دینی به هیچ وجه نفی دانش و تعقل را مطرح نمیکنند و حتی در روایات علم را تبیین میکنند
متون دینی به هیچ وجه تایید دانش و تعقل را مطرح نمینماید
بازخورد
Your answer is incorrect.
سؤال 4
نادرست
نمره 0.00 از 5.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
چه کسی را فیلسوف شفاهی مینمامند و چرا؟ و چه فلسفهای را در ایران معرفی نمود؟
یک گزینه را انتخاب کنید:
امام خمینی به خاطر سخنرانیهای متعددش و فلسفههایدگری را مطرح نمود
فردید به خاطر نابودشدن کتابهایش و فلسفه غربی را مطرح کرد
مهدی نصیری به خاطر نداشتن کتاب و فلسفه سنتی را مطرح کرد
فردید به خاطر نداشتن کتاب و فلسفههایدگری را مطرح کرد درست
اشکالاتی که بر تجدد ستیزیهایدگری وارد است عبارت است از
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
غرب و فیلسوفان غربی همگی در یک سلسله فکری قرار دارند وهایدگر با دیگران تفاوت چشمگیری ندارد و با پذیرش اندیشههایدگر همه اندیشههای غربی باید پذیرفته شود
تفکرات فردید التقاط از تفکر ابن عربی وهایدگر است در حالی کههایدگر قائل به هیج منبع معرفتی نمیباشد ولی ابن عربی قائل به حس، عقل و وحی الهی میباشد.اندیشههایهایدگر و اسلام مخصوصا شیعه و مهدویت با هم جمع نمیشوند. چون اسلام همواره در پیشرفت است ولیهایدگر با عباراتی همچون نمیفهمیم روبرو است و معیاری برای پذیرش حقیقت وجود ندارد
تفکرات فیلسوفان غرب التقاطی ازهایدگر و شلارماخر است و وحی را قبول ندارند لذا قائل به پیشرفت عقلی هستند
گزینه اول و دوم صحیح است درست
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 2
درست
نمره 7.00 از 7.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
طرفداران تجدد ستیزی فلسفی معقتدند که باید همه دانشها و میراث گذشته تعطیل شود و از صفر ساخته شود و فلسفهای بنا شود که بتواند تغییراتی ایجاد کند تا بتواند طبیعت و انسان را تغییر دهد که این فلسفه را .... نام نهادند
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
فلسفه روش شناسی
فلسفه گزینشی
فلسفه شدن درست
فلسفه بودن
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 3
درست
نمره 7.00 از 7.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
نظریه طرفداران تجدد ستیزی فلسفی در بحث تقدم و تاخر ایمان و معرفت کدام گزینه میباشد
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
ایمان متاخر از معرفت است
ایمان و معرفت به همراه هم میباشد
ایمان مقدم بر معرفت است درست
معرفت مقدم بر ایمان میباشد
بازخورد
Your answer is correct.
یکی از شاخصههای جریان سنت گرایی تاکید بر سنت میباشد که منظور ...... است
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
میراث گذشته اسلامی و غیر اسلامی (شرقی) است درست
میراث گذشته اسلامی و غربی است
میراث گذشته غیر اسلامی و شرقی است
میراث گذشته اسلامی و شیعی است
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 2
درست
نمره 4.00 از 4.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
حکمت خالده چیست؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
حکمت خالده یعنی تمام ادیان قدیمی الهی ساخته ذهن انسان و از یک حقیقت که انسان خداست دفاع میکنند
حکمت خالده یعنی تمام ادیان شرقی و غربی باطل میباشند و تعابیرشان هیچ تفاوتی ندارد
حکمت خالده یعنی تمام ادیان قدیمی شرقی و غربی همگی از یک حقیقت دفاع میکنند و تعابیرشان متفاوت است درست
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 3
درست
نمره 4.00 از 4.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
گزینه صحیح را انتخاب نمایید
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
عقلانیت عرضی میخواهد روابط عقل و شهود را بشناسد
عقلانیت عرضی میخواهد روابط بین پدیدههای این جهانی را بشناسد درست
عقلانیت عرضی میخواهد روابط بین جهان مادی با جهان مجرد را کشف کند
هیچ کدام صحیح نمیباشد
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 4
درست
نمره 4.00 از 4.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
در عقلانیت طولی اگر رابطه با عقل استدلالگر شناسایی شود... و اگر با شهود شناسایی شود ... و ... نامیده میشود
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
عرفان - تصوف و منطق
عرفان - فلسفه و تصوف
منطق - فلسفه و تصوف
فلسفه - عرفان و تصوف درست
بازخورد
Your answer is correct.
پلورالیزم دینی یعنی تمام ادیان .... .
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
گذشته باطلند
گذشته الهی حق اند
گذشته غیرالهی باطلند
گذشته حقاند درست
در جریان روشنفکری در ایران گوهر تفکر این جریان ... میباشد
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
عقل انسان ناقص است و برای رفع نیازهای بشر کافی نمیباشد
عقل انسان برای شناخت نیاز به تفکرات غرب دارد
عقل انسان برای شناخت و رفع نیازهای بشر کافی است درست
عقل انسان برای شناخت علاوه بر دین به تفکرات غرب نیاز دارد
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 2
درست
نمره 3.00 از 3.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
راه کارهای سید جمال برای مقابله با انحطاط کدام یک از موارد زیر است؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
تقویت شیعه و سنی - تقویت فلسفه و کلام - مبارزه با غرب و استبداد
تقویت فلسفه و عقلانیت - مبارزه با استبداد و استعمار - وحدت شیعه و سنی درست
وحدت شیعه و سنی - تقویت فلسفه و عرفان - مبارزه با استبداد و استعمار
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 3
نادرست
نمره 0.00 از 3.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
روشنفکری برای حل معضل انحطاط و عقب ماندگی مسلمین نسخه ... و ... را ارئه دادند.
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
دین ستیزی - غرب گرایی
دین گزینی - دین ستیزی نادرست
دین گرایی - غرب ستیزی
دین گریزی - دین ستیزی
بازخورد
Your answer is incorrect.
سؤال 4
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
موسس جریان روشنفکری دینی آقای ... میباشد.
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
دکتر شریعتی
سیدجمال الدین اسدآبادی درست
محمد علی فروغی
میرزا مالکم خان
بازخورد
Your answer is correct.
دو جریان مخالف با جریان شرق گرا در ایران کدامند؟ گزینه صحیح را انتخاب نمایید.
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
نهضت آزادی - عقلانیت اسلامی درست
نهضت آزادی - تفکر مارکسیستی
عقلانیت اسلامی - تفکرسوسیالیستی
عقلانیت اسلامی - تفکرسوسیالیستی
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 6
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
اعتقاد جریان روشنفکری در راس آن میرزا ملکم خان و امثالهم در استفاده از غرب چه بود؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
اعتقاد داشتند که باید دانش غرب، تکنولوژی غرب، قانون غرب را بگیریم
اعتقاد دااشتند که باید دانش غرب، قانون غرب، دین غرب را بگیریم
اعتقاد داشتند که باید دانش غرب، قانون غرب، فرهنگ غرب را بگیریم
اعتقاد داشتند که باید دانش غرب، تکنولوژی غرب، فرهنگ غرب و هم قانون را بگیریم درست
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 7
درست
نمره 2.00 از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
دکتر شریعتی اندیشههای سوسیالیستی (تاثیر پذیری اجتماعی) را از ... که شخصیت مهم مکتب فرانکفورت است پذیرفته بود.
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
شهید مطهری
بازرگان
سارت
ماکوزه درست
بازخورد
Your answer is correct.
سؤال 8
درست
نمره 3.00 از 3.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
این دیدگاه از چه کسی است؟(هیچ تفاوتی بین ادیان وجود ندارد و همه حقاند و باید آموزههای دینی همگی تغییر کنند و به وسیله غرب و دنیای مدرن متحول شوند)
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
دکتر شریعتی
بازرگان
سروش درست
جلال آل احمد
بازخورد
Your answer is correct.
آزمون نهایی:
از مولفههای غرب معاصر فلسفهای ... و علم منتهی به ... و فرهنگ ... میباشد
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
وحی گریز – حیوانیت – بیخدایی
انسانگرا – قدرت – صنعتگرایی
غیراسلامی – قدرت – لذت جویی
وحی ستیز - قدرت – برهنگی
سؤال 2
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
جریانی که دین و مدرنیته را با هم میسنجد و جریان مدرنیته را نقد و گذشته را احیا میکند کدام است؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
سنتگرایی – سنتی
سنتگرایی – تجدد ستیزی
عقلانیت اسلامی – سنتی
عقلانیت اسلامی – سنتگرایی
سؤال 3
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 1.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
معیار پذیرش و رد مدرنیته چیست؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
توجه به نیازهای روز
توجه به اخبار و روایات
منطق فهم دین
هیچکدام
سؤال 4
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
روحانیتی که دغدغهی میراث گذشته را دارد و دنیای مدرن را هم میشناسد و برای شناختن بیشتر آن تلاش میکند کدام دسته از روحانیت است؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
نواندیش حداکثری
سنتی نو اندیش
سنتی حداکثری
نواندیش حداقلی
سؤال 5
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 1.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
کسانی که کاملاً مخالف حضور روحانیت در عرصههای سیاسی میباشند جزء کدام رویکرد فکری در حوزههای علمیه است؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
ایجابی سنتی
سلبی سنتی
سلبی نواندیش
ایجابی نواندیش
سؤال 6
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
کدام یک شرح مرحله اول مکتب تفکیک است؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
بر این عقیده است که انسان با وجدان و فطرت خود حقایق را
درک میکند و ادراکات اکتسابی را باید از عقل منفصل یا(معصوم) بدست آورد و حق
انجام استدلال منطقی با عقل وجود ندارد
بر این عقیده است که نباید استنتاجات عقلی را به آیات قرآن
تحمیل کرد و هر کجا که اختلافی بوجود آمد باید آن را رها نمود
بر این عقیده است که هیچ آیهای از قرآن نیست که نیاز به
تأویل داشته باشد مگر آنکه در جای دیگری خود آیات و روایات این تأویل را انجام
داده است
بر این عقیده است که باید آیات قرآن را با آخرین نتایج علوم
روز تطبیق و تفسیر کرد
سؤال 7
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
کدام نقد بر مکتب تفکیک وارد است؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
مکتب تفکیک هیچ کاری در مقابل هجمهی شبهات موجود انجام نداده است
مکتب تفکیک در دورههای حساس تمامی وقت خود را صرف نفی نمودن حکمت متعالیه میکند
نفی استدلال عقلی خود محتاج به استدلال عقلی میباشد
همه موارد
سؤال 8
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 1.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
درباره جریان روشنفکری کدام عبارت صحیح است؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
دین عامل انحطاط مسلمانان است و باید آن را حذف نمود
این جریان اولین بار توسط دانشجویانی که برای تحصیل به
فرانسه رفته بودند وارد ایران شد
عقل بشر برای رفع نیازهای او کافی است و نیازی به منابع
معرفتی وجود ندارد
همه موارد
سؤال 9
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
کدام گزینه نادرست است؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
هایدگر قائل به رشد عقل بشر بوده است و خود را عاجز از فهم علوم نمیدانسته است
از دیدگاه فردیدهایدگر با دیگر فلاسفه غربی تفاوت چشمگیری داشته و در بستر فکری متفاوتی اعمال نظر میکرده است
تفکرات فردید ترکیبی از تفکرات ابن عربی وهایدگر است
فردید علاوه بر اندیشههایهایدگری در برههای از زمان دارای اندیشههای مارکسیستی نیز بوده است
سؤال 10
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
از اعتقادات جریان فکری تجددستیزی فلسفی...
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
اعتقاد به تقدم معرفت بر ایمان
اعتقاد به تقدم ایمان بر معرفت
بنا کردن فلسفه جدید به همراه حفظ میراث گذشته
گزینه ب و ج صحیح میباشد
سؤال 11
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
کدام یک از اعتقادات عبدالکریم سروش نیست؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
نسبی بودن فهم دین
همهی ادیان بر حق هستند
دین باید از تمام دانشهای غربی تاثیر بپذیرد
تنها اسلام دین حق است و پیامبر و امامان معصوم هستند
سؤال 12
هنوز پاسخ داده نشده است
نمره از 2.00
علامت زدن سؤال
متن سؤال
حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) در رابطه با سنت و مدرنیته جزء کدام دسته از روحانیون بحساب میآید؟
دقت فرمائید، یک گزینه صحیح میباشد:
نواندیش با رویکرد ایجابی
سنتی با رویکرد ایجابی
سنتی با رویکرد سلبی
نواندیش با رویکرد سلبی