جریانها و جنبشهای مذهبی-سیاسی ایران،سالهای 1320-1357
تألیف:رسول جعفریان
ناشر:مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشهء معاصر،ویرایش دوم،تهران،1381،600 ص، مصور
چگونگی رشد و برآمدن نهضتها و تشکلهایی که دارای دو وجه مذهبی و سیاسی بوده و در سالهای 1320 تا 1357 پدید آمدهاند، موضوع کتاب حاضر است.در دوران حکومت رضا شاه بر عدم تشکیل انجمنها اعماز سیاسی و مذهبی تأکید شده و براثر قوانین وضع شده و تلاشی که برای جداسازی مذهب و حکومت صورت میپذیرفت،نهادهای مذهبی تضعیف گردید.پس از شهریور 20 با از میان رفتن دیکتاتوری،تشکلها اندک اندک شکل گرفت و بخشی از اینگونه مجامع در قالب مذهب به فعالیت پرداختند.در ابتدا هیچیک از آنها سیاسی نبوده و تنها در پی آن بودند تا در موقعیت به دست آمده،در اندیشهء احیای دین و هماهنگ ساختن آن با دنیای جدید بکوشند و آسیبهای دورهء گذشته را ترمیم نمایند.
همین مجمع مذهبی پس از مدتی برای ایجاد موقعیت مستحکم در ساختار سیاسی کشور به تلاش پرداخته و این امر به جنبشی انجامید که عمدهء نیروی رهبری آن از مذهبیون بودند.مبارزه برای از میان بردن جو ضد مذهبی و آثار سوء به جامانده از مبارزه با مذهب و بازسازی و بازنگری در اندیشهء دینی با اصلاح و به کارگیری شیوههای درست،تفکر در چگونگی دفاع از دین،تأثیر در روند کلی سیاسی کشور و رویارویی با بیدینی که در اشکال مبارزه با کسروی،مارکسیسم و بهاییت و مبارزه برای حجاب تجلی مینماید1توسط دو گروه عمده دنبال میشد.حوزههای علمیه و بهطور اخص مراجع تقلید و دوم متدینان و فعالان منفرد مذهبی.
مرجع تقلید عمدهء آن سالها تا 1325 آیت الله سید ابو الحسن اصفهانی بود و او نخستین مرجعی بود که اجازهء استفاده از سهم امام و وجوه زکات را برای کمک به مطبوعات دینی داد و از آن جا که تأسیس انجمنهای دینی را بخشی از تجلی باورهای اتقادی اهل دین میدانست با صراحت از مؤسسات دینی حمایت نمود.2
عنوان بعدی این بخش بررسیهایی درباره تشکلهای مذهبی در تهران و سپس معرفی گذرایی از مجامع مذهبی شهرستانها است.گفتنی استکه تقسیمبندی انجمنها به دو گروه منطقهای و فرامنطقهای در ارائهء بهینهء این بحث راهگشاتر خواهد بود.چه بسیاری از انجمنها که در پایتخت تشکیل یافتهاند و از مرز تهران پا فراتر نگذاشتهاند و بسیاری گروهها که در شهرستانها برپا شده و فرامنطقهای شدند.
فعالیت یک انجمن منطقهای درا مور عمرانی و خیریهای و گاه فرهنگی و آموزشی،تظاهرات مذهبی و اعتراض به عملکرد مسئولان است همانند جمعیت مسلمین اصفهان،انجمن نبرد با مسکرات کرمانشاه و...اما تلاش مجامع فرا منطقهای حضور بیشتر و بهتر در صحنهء سیاسی- اجتماعی و تحولات جهانی و دارای شعبههای مختلف در دیگر شهرها و مبارزه با فعالیت بهاییگری و حزب توده است مانند هیأت علمیه اصفهان،جمعیت هواداران تشیع و...بههرحال
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا » شماره 72 (صفحه 80)
موضوع کتاب «جریانها و جنبشهای مذهبی-سیاسی ایران» بررسی چگونگی رشد و برآمدن نهضتها و تشکلهایی است که دارای دو وجه مذهبی و سیاسی بوده و در سالهای 1320 تا 1357 پدید آمدهاند
آنچه در بررسی این انجمنها شایسته توجه است را بدین ترتیب میتوان برشمرد:
1-شناخت افکار مؤسسان این گروهها که از چه طریقی اسلام را شناخته بودند،چه تصوری از آن داشتند و به دنیای نو در زمان خویش چگونه نگاهی داشتهاند.
2-پیوند و نظرگاه آنان نسبت به روحانیت که به صورت رسمی و سنتی حفظ شعائر مذهبی را برعهده دارد.
3-بررسی عقاید رهبران این تشکلها درباره ارتباط و تعامل دین و سیات و حدود مداخلهء این دو مقوله در یکدیگر.
4-شناخت و بیان هدف نهایی آنان که آیا در پی اصلاح و یا احیای مذهبند یا در پی روشنگریهای سیاسی،اجتماعی و فرهنگی.
احساس نیاز به موافق بودن تبلیغ دین یا سیر زمان،روحانیت را وامیداشت تا علاوه بر وعظ و منبر از رسانهء مطبوعات نیز استفاده کنند.نخستین نشریهء دینی به نام الاسلام توسط سید محمد علی داعی الاسلام در سال 1320 قمری در اصفهان منتشر شد.این نشریه ابتدا به صورت ماهانه و سپس در قالب فصلنامه به نشر افکار«انجمن صفاخانه اصفهان»در طول سه سال کار خود پرداخت تا پاسخی به مبلغان عیسوی و شبهات اروپائیان باشد.
مطبوعات دینی دههء بیست و سی عنوان مبحث بعدی کتاب است که درصدد آشنایی خواننده با شیوهء نامههای به کار گرفته شده در نشریات این دو دهه برآمده و تکملهء آن را میتوان در بحث مجلات حوزوی در بخش حرکتهای فرهنگی-سیاسی حوزهء قم پی گرفت.3
آنچه مسلم است روند کلی چنین نشریاتی تلاش برای تنزیه اسلام با استفاده از نویسندگان ثابت و بهرهبرداری کمتر از جاذبههای مطبوعاتی، تکرار فراوان مطالب و اولویت دادن به چاپ مقالات تألیفی در مقابل نگاشتههای ترجمه شده است.
همچنین«حس نیاز به تأیید اسلام یا شخصیتهای اسلامی و یا تمدن اسلامی از سوی اروپاییان،حسی نیرومند است که سبب شده تا مقالات متعددی از این زاویه در این قبیل نشریات به چاپ برسد»4
چگونگی تفسیر رهبران مجامع مذهبی از دین،رویاروییها و تعامل آنان با اندیشههای نو و سیر فکری آنان که گاه به تشریح دین از زوایهء علوم اجتماعی و بازسازی مفاهیم سیاسی و اجتماعی اسلام در بستر این سالها میانجامید، همگی دارای تأثیرات مشهودی در مطبوعات دینی است.از جمله مجلات حوزوی به دو گروه اصلی تقسیم میگردند:یک گروه با گرایش و دیدگاه سنتی به ترویج افکار سنتی حوزه و نشر معارف اصیل اسلامی و نزدیک کردن مردم به اسلام و زدودن مفاسد اجتماعی،اخلاقی میاندیشید.
درسهایی از مکتب اسلام نخستین نشریهء حوزوی به مدیریت آیت اله مکارم شیرازی از شاگردان میرزا ایت الله شریعتمداری در آذر 1337 آغاز به کار کرد.این ماهنامه که در اختیار قرار گرفتن وسایل فساد و خرافات را پس از انقلاب صنعتی مایهء اصلی انحطاط اخلاقی جامعه میپنداشت با هدف ترویج و نشر معارف اسلامی و دینی و دستورات مذهبی برای نجات ملت و با استفاده از نویسندگانی چون داوود الهامی،محمود حکیمی و زین العابدین قربانی و با کاهش نقدها و بررسیها به نشریهای عامپسند تبدیل شده و با اقبال گستردهء مردم روبهرو گردید.درسهایی از مکتب اسلام نمونهء واقعی و خوبی برای نشریات دستهءنخست است.فصلنامهء مکتب تشیع که در اردیبهشت 1338 و با اندیشهء کم کردن فاصلهء میان روحانیت و سایر طبقات آغاز به کار میکند از گروه دوم مطبوعات مذهبی-سیاسی-حوزوی است که با تفکرات اصلاحی به ریشهیابی مشکلات دینی پرداخته و از ورود به مباحث عدالت اجتماعی، نابرابری طبقاتی و استفاده از افکار غیرحوزویان و روی آوردن به علوم جدید و همگامی با تغییرات و تحولات جامعه پرهیز نداشت.
مکتب تشیع خویش را رسانهای قوی میپنداشت که براساس قانون مقدس آسمانی در پی مخاطبان خاص و متفکران موجود است.از جمله نویسندگان این نشریه میتوان به مهدی بازرگان،صالحی نجفآبادی،محمود نجمآبادی، علامه طباطبائی،مرتضی مطهری،مهدی حائری یزدی و آیت الله طالقانی اشاره نمود.
سیاسی شدن نشریات دینی را میتوان در زمان مشروطیت پی گرفت.در آن زمان سه نشرهء الغری،النّجف و درّه النّجف به نشر افکار گروههای مذهبی و روحانیت و مراجع تقلید میپرداختند اما پس از شهریور 1320 نشریه خرد به صاحب امتیازی عمادزاده،سپس هفتهنامه نور دانش،آیین اسلام و آنگاه پرچم اسلام در این زمینه انتشار یافت.5
روند تثبیت دروس دینی در مدارس دولتی، نهضت خداپرستان سوسیالیست که در درون حزب ایران منحل شد و مبارزه با بهاییگیری از دیگر موضوعات کوتاه کتاب تا رسیدن بهعنوان فداییان اسلام در سالهای 1324 تا 1334 است.
شاید مهمترین دستاورد نهضت فداییان اسلام تأثیرگذاری بر جنبشهای آینده است؛این تأثیرات را بدینگونه میتوان برشمرد:اگر مرجعیت قادر به دخالت در امور سیاسی و یا حمایت از مجامع مذهبی-سیاسی نیست میتوان بهطور مستقل وارد عمل شد و تنها به حمایتهای ضمنی اکتفا نمود؛جذب جوانان متدیّن از قشر بازار؛صراحت در مبارزه با شخص شاه؛استراتژی نبرد مسلحانه و حذف عناصر کلیدی به صورت فیزیکی.ورود حوزه و مرجعیت در عرصهء سیاست عرصه بررسیهای دیگر کتاب پیش رو است.
در این هنگام گرایشهای گروههای گوناگون مذهبی به روشنی آشکار شده و برآمدن نهضت روحانیت را ناگزیر میساخت.این گرایشها عبارت بودند از:سنتگرا مانند فداییان اسلام و هیأتهای مؤتلفه که البته دیگر از بازنگری در سنت و پیوند با امروز بیم نداشتند.دوم دستهء سیاست گریزان و سیاست پرهیزان که بازهم در بطن خود به نوعی سیاسی بود،مانند انجمن حجتیّه و...
سوم گروههی که با آمیختگی میان اندیشههای سیاسی و اجتماعی غرب با اسلام در شرف تشکیل تشکلهایی چون سازمان مجاهدین و فرقان بودند.
پدیدهء روحانیون انقلابی در همین سالها تا 1343 روی داده و حوزویان را در اندیشهء سازماندهی فکری و آماده نمودن طرحهای فکری در قالب حرکتهای فرهنگی برای ورود جدیتر در صحنهء عمل و تربیت نیروی فکری لازم نمود.6
افتتاح دار التبلیغ اسلامی در شهر قم و نخستین اندیشهء ضرورت آشنایی با زبانهای
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا » شماره 72 (صفحه 81)
بیگانه و ساماندهی وضع اعزام مبلغ و چاپ کتابهای کوتاه و ارزشمند به شیوهء غربی و اصولی نمودن پذیرش اولیهء طلاب نتیجهء نیازهای دو دهه گذشته بود.
دیگر مؤسسات فرهنگی حوزه همانند مؤسسه در راه حق و مدارس نوین دینی چون مدرسهء حّقانی،رسالت و دار الزهارء در پی جدیتر قلمداد نمودن بحث و تحقیق علمی و نیاز به رسیدگی به امور طلاب جوان تأسیس یافتند.
«یکی از تشکلهای مذهبی که در آستانهء دههء چهل در ایران تشکیل شد و نشان از سیاسیشدن مذهب داشت،حزب ملل اسلامی بود»7نگارندهء این کتاب سپس به نهضت آزادی ایران پرداخته و پیش از آن شرحی کوتاه از نقش مستمر آیت الله طالقانی را ارائه میکند.8
به عقیده مؤلف«نهضت آزادی با این هدف که یک گروه مذهبی-سیاسی باشد تشکیل شد، اما بهطور عمده به فعالیت سیاسی پرداخت،چون فلسفهء تأسیس آن نوعی مبارزهء سیاسی بود نه مبارزه با بیدینی»9
در فراز و نشیب رهبران این نهضت که هنوز به دنبال تدوین ایدئولوژی بودند،چهرههای جوانی شکل گرفتند که اندکی تجربهء سیاسی اندوخته بودند و هر زمان از میان جمع مشخصتر میشدند تا آنکه تصمیم به تکیه بر خود گرفته و مبارزهء مسلحانه را بر مشی سیاسی نهضت آزادی ترجیح دادند.آنچه آنها پدید آوردند همان سازمان مجاهدین خلق ایران است.
کسانی که به سازمان پیوستند بهطور عمده عبارت از دانشجویان یا فارغ التحصیلان دانشگاهها بودند.بیشتر آنها در جریان انجمنهای اسلامی و شاخهء دانشجویی نهضت آزادی طی سالهای 40-44 با مسائل مذهبی آشنا شده و آگاهی آنان از مذهب بهطور معمول از طریق آثار مهندس بازرگان بود.10
ارتباط مجاهدین و روحانیت یکی از زیر فصلهای دیگری است کعه از دو زاویهء ارتباطژ فکری و ارتباط سیاسی و تشکیلاتی به پیوندهای ظاهری و باطنی سازمان با روحانیان پرداخته و موارد قابل مطالعهای موجود مورد بحث قرار داده است.
مؤلف تحول دامنهدار ارتداد را در کمونیستزدگی و مارکسیسم را بهعنوان فلسفه راستین طبقهء انقلابی قلمداد نمودن میداند11و در بیان سرانجام جریان ارتداد به گزارشهایی از رأی دادگاه انقلاب پس از سال 1357 میپردازد.
یکی دیگر از جریانهای فکری دورهء اخیر جریانی است که دکتر شریعتی پایهگذار آن بوده به ناموی شناخته میشود و موضوع بررسی فصلی از کتاب شده و در پایان اشارهای اجمالی بر برخی از دیدگاههای دکتر شریعتی دربارهء مسائل دینی که مورد انتقاد واقع شده است میپردازد: نگاه ابزاری به دین برای ایجاد تحول و تحرک اجتماعی و بالابردن کارکرد دین از جمله مسائلی است که در انتقاد به دکتر عنوان شد است.از نظر وی دینی ارزش دارد که به نوعی در ستیز دائمی با ستمگران و مستکبران است نه دین تحقیقاتی و سنتی.
بهطور کلیتر میتوان گفت برخلاف مشی مهندس بازرگان که در قالب علم گرایی تجربی به شناخت اسلام روی میآورد،شیریعتی براساس نگرش اجتماعی برگرفته از جامعهشناسی به دینژ نظر میکرد.در این نگاه،دین همانند ایدئولوژیهای غربی ملاحظه شده و صرفا تأثیر دنیوی آن مورد توجه قرار گرفته است.12
از سال 1350 به بعد بسیاری از دانشجویان، طلاب و بهطور کلی قشر جوان تحتتأثیر گسترش دامنهء مبارزه با رژیم در اندیشهء ایجاد تشکیلات تازهای برآمدند این گروهها را در یک تقسیمبندی کلی میتوان به دو دستهء متصل با روحانیت مانند توحیدی صف،منصورون،مهدویون و..و گروههای مستقل از روحانیات چون فرقان، آرمان مستضعفین و...تقسیم نمود.
جریانهای تجدیدنظر طلب در عقاید شیعه آخرین فصل و شاید خواندنیترین بخش کتاب حاضر است.در ابتدای فهرست اصلاحگران به نام احمد کسروی برمیخوریم که نویسنده وی را از لیست خارج مینماید؛«چرا که وی در جریان اصلاح،تقریبا چیزی از دین باقی نگذاشته و حرکت اصلاحی خود ساختهاش را تا به آخر خط میرساند»13
نویسنده در یک جمعبندی ویژگی این اندیشههای اصلاح گرایانه را چنین برمیشمرد: فاصله گرفتن از مرجعیت رسمی،تأثیرپذیری از نگرش وهابی و خردورزی غربی،قرآن گرایی و حدیث ستیزی.
و سرانجام پیوستهای گفتوگو با حجت الاسلام دعایی،ترا حقشناس و حسین روحانی و تصویر اسناد،اعلامیهها،روزنامهها، جزوهها و کتابهای مورد بحث پایان بخش کتاب حاضر است.
کتاب حاضر باوجود دستیابی به چند پروندهء موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی و آرشیو ارزشمند علامه سید محمد علی روضاتی آن چنان که تصور میرود مطالب نوین ارائه نمیدهد،به طوری که خواننده تنها به نام و مؤسس بسیاری از احزاب برمیخورد؛در حالی که دربارهء فداییان اسلام و سازمان مجاهدین و علی شریعتی که کتابهای مستقل و خوبی به نگارش درآمده، صفحات بسیار و فصلهای جداگانهای اختصاص داده شده است.گسترهء استفاده از اسناد بسیار به جا و قابل تأمل است اما نویسنده در توضیح روندها و دستاوردها مورد بحث گاه ضعف تحلیلی آشکاری را از خود بروز میدهد؛شتابزردگی در عدم ارتباط منطقی پاراگرافها و شیوهء ارجاع به مأخذ کاملا مشهود است،مطالب یکی بار در پاورقی و در جایی دیگر در متن منعکس شده14و گاه مطالب یکی پاورقی عینا در پاورقی پیشین آمده است. امید است که نویسنده در ویرایش بعدی به اصلاح موارد فوق مبادرت ورزد.
پینوشتها:
(1)-جریانها و جنبشهای مذهبی-سیاسی ایران، صص 19-2.
(2)-همان،ص 25.
(3)-همان،صص 169-176.
(4)-همان،ص 71.
(5)-همان،ص 81.
(6)-همان،ص 156.
(7)-همان،صص 190-192.
(8)-همان،صص 192-197.
(9)-همان،ص 201
(10)-همان،ص 255.
(11)-همان،ص 267.
(12)-همان،ص 308.
(13)-همان،ص 345.
(14)-همان،54 با ص 55؛ص 56 با ص 57 و...