روش: فرآیند عقلانی یا غیرعقلانی ذهن برای دستیابی به شناخت یا توصیف واقعیت.
روش ممکن است:
روششناسی(methodology): شناخت و بررسی کارآمدیها و ناکارآمدیهای روشهای گوناگون است.(منظور ما)
واژه روش و مشتقات آن در هفت معنا به کار میرود:(11)
1- روش معرفت: اگر روش تاریخی و نقلی را جدا فرض کنیم، پنج روش معرفت خواهیم داشت: روش تاریخی، روش نقلی، روش فلسفی، روش شهودی و روش تجربی.
2- نوع استدلال: قیاسی یا استقرایی، لمّی یا انّی یا ...
3- روشها یا فنون گردآوری اطلاعات: برای جمع آوری اطلاعات از چهار روش عمده میتوان بهره برد: روش مشاهده، روش پرسشنامه، روشمصاحبه و روشکتابخانهای. به معنای دقیق کلمه، اینها فن(12) تحقیق هستند، نه روش تحقیق.
4- روش تحلیل دادهها: پس از گردآوری اطلاعات، نوبت به تحلیل آنها میرسد. روش تحلیل دادهها میتواند کلاسیک یا آماری باشد.
5- سطح تحلیل: معمولاً در پژوهشها و پایان نامهها از روش توصیفی - تحلیلی و امثال آن نام میبرند. این معنای روش به سطح تحلیل نظر دارد. روش تحقیق به این معنا در نگاه کلی خود به دو روش توصیفی (به معنای اعم) و هنجاری تقسیم میشود.
6- نوع نگاه به موضوع: میتوان با دید پدیدار شناسانه یا ساختار گرایانه یا هرمنوتیکی و امثال آن بنگرد.
7- روش شناسی: در معنای آخر، روش شناسی به عنوان دانشی درجه دوم قرار دارد، که از دیدگاهی بالاتر به روشهای تحقیق به عنوان دانشی درجه اول میپردازد.
ظاهراً برای سطح اول و دوم،اصطلاح انگلیسی method، برای سطح سوم technique، برای سطح چهارم تا ششم research method، و برای آخرین سطح methodology را به کار میبرند. در سطح اول میتوان از پنج نوع روش سخن گفت. روش معرفت ممکن است فلسفی (عقلی)، علمی (تجربی)، شهودی یا نقلی باشد. در روش عقلی با استعانت از قیاس یا استقرا، صغرا و کبراهای منطقی تشکیل میشود. قیاس ممکن است شکل برهانی (با مواد یقینی و بدیهی)، جدلی (با استفاده از مقبولات)، خطابی (مشهورات)، شعری (تخیلی) یا مغالطی داشته باشد. روش علمی در صدد است همواره از مراحل مشخص زیر گذر کند: مشاهده، طبقه بندی مشاهدات، فرضیه سازی، آزمایش، و تجزیه و تحلیل دادهها به منظور اثبات یا رد فرضیه. در این روش، باید اثبات یا رد فرضیهها از طریق تجربه امکان پذیر باشد، تعیین رابطه میان علت و معلول از طریق آزمون ارتباط میان متغیرها عملی شود و همه افراد بتوانند بر اساس آن روش به نتیجه واحدی برسند. فرآیند و مراحل روش علمی عبارت است از: طرح و بیان موضوع یا سؤال مورد نظر، بررسی و ارزیابی اطلاعات موجود،تعیین جامعه مورد مطالعه، تعیین روش جمع آوری اطلاعات و اجرای پژوهش، استخراج و جدول بندی و محاسبات آماری، و بالأخره تجزیه و تحلیل وتفسیر نتایج.
روش شهودی دو کاربرد متفاوت در عرفان و علوم انسانی دارد. عرفایی که روشهای تجربی و عقلی را ناکافی میدانند، سه مرحله برای روش شهودی معرفی میکنند: مشاهده، مکاشفه و محاضره. روش شهودی در علوم انسانی در مقابل روشهای تحصلی و اثباتی قرار میگیرد. تأویل گرایی و روش تفهمی در نقد اثبات گرایی مطرح شده اند.(13)
روش نقلی دو معنا دارد. این روش به معنای اعم، شامل روش تاریخی نیز میشود. روش نقلی به معنای خاص، یکی از روشهای دینی به حساب میآید. در علم فقه با مبنا قرار دادن منابع دینی (قرآن و سنت)، سعی میشود قول شارع مقدس از طریق روش نقلی کشف شود.(14)
کاربرد روش به معنای دوم (نوع استدلال) در ارتباط مستقیم با معنای اول است، چرا که به طور مثال، روش تحقیق فلسفی نوع استدلال قیاسی، و روش تحقیق تجربی نوع استدلال استقرایی را میطلبد.
دانش پژوه در متن تحقیقی خود هم به فن تحقیق و هم به روش تحقیق به معنای چهارم و پنجم اشاره میکند. فن مشاهده و پرسش نامه و مصاحبه در جامعه شناسی و مطالعات تجربی، و فن کتابخانهای در تحقیقات بنیادین و اندیشهای کاربرد دارد. در روش تحلیل دادهها (کاربرد چهارم) نیز این مسأله وجود دارد. به قول موریس دوورژه روش کلاسیک از روشهای نقد ادبی و نقد تاریخی مشتق شدهاند و برای تحلیل درونی اسناد به کار میروند، در حالی که روش آماری و کمی به علومی همچون اقتصاد و جامعه شناسی یا تحلیل کمّی متن اختصاص دارد.(15)
در سطح پنجم، روش توصیفی به معنای اعم خود به روش توصیفی به معنای اخص، روش تحلیلی و روش نقدی تقسیم میشود. روش توصیفی به معنای اخص نیز به توصیف مشاهدتی و توصیف تحلیلی یا تبیین منقسم میگردد. ما در توصیف مشاهدتی تنها مشاهدات خود را بدون هیچ گونه تحلیل یا نقدی بیان میکنیم؛ البته توصیف و تبیین اموری اضافی هستند، به این معنا که هر تبیینی نسبت به تبیین فراتر خود نوعی توصیف محسوب میشود. هدف تبیین، یافتن علل پدیدهها، و هدف تحلیل، یافتن پیش فرضها و آثار و نتایج مترتب بر یک رأی است. در نقد - بر خلاف تحلیل - به داوری نظری و عملی موضوع میپردازیم. نقد نظری به مطابقت مسأله با واقع، و نقد عملی به آثار و نتایج فردی و اجتماعی آن مربوط میشود. تحقیق هنجاری به ارائه بایدها و نبایدها میپردازد.(16) در خصوص روش تحقیق در حد نگارش پایان نامه و رساله باید اذعان کرد که روش واحدی وجود ندارد. این مسأله به اختلاف نظر در فلسفه علم و روش شناسی برمی گردد؛ به طور مثال، اثبات گرایان، روش تحقیق و فرضیههای اثباتی را توصیه میکنند، در حالی که نقادان آنها به این گونه سخت گیریها معترضند. در ایران هم این اختلاف نظر در سلایق اساتید درس روش تحقیق و طرحهای تحقیقاتی پایان نامههای دانشگاهی و غیر دانشگاهی ملاحظه میشود. برخی اساتید حتی در مباحث اندیشهای ذکر کردن فرضیه و متغیر مستقل و وابسته را لازم میدانند، در حالی که برخی دیگر حتی بر نوشتن فرضیه نیز اصرار ندارند!
سطح ششم نوع نگاه به موضوع
به طور مثال، دید ما به موضوع میتواند پدیدار شناختی یا هرمنوتیکی باشد. به دلیل اهمیت این معنای روش شناسی، سعی میکنیم به شکل گذرا به کاربرد آن در علوم سیاسی اشاره کنیم. رفتارگرایی، تمثل و تجلی معرفت شناسی اثبات گرایانه در علوم اجتماعی است. اهمیت رفتارگرایی در آن است که علی رغم متحمل شدن نقدهای پیاپی و شدید، هنوز هم الگوی غالب در علوم اجتماعی و علوم سیاسی محسوب میشود. بر اساس تاریخ گرایی، اندیشهها به هم پیوستهاند و گسستی بین آنها مشاهده نمیشود. بدین جهت میتوان روش شناسی تاریخ گرایی را نقطه مقابل ساختارگرایی و نظریه گفتمان قرار داد. روش فوکو از این جهت در مقابل روش هگل قرار میگیرد که به تداوم سنتها در تاریخ اعتقادی ندارد. استفادههابرماس از هرمنوتیک انتقادی جهت اثبات رهایی، و نیز تفاوتهای روش شناسانه او با فوکو حائز اهمیت است.
روش تفهمی به بخشی از دانشهای سیاسی مربوط میشود، نه به همه آنها.این روش به فهم اعمال و افعال سیاسی مربوط میشود، نه به فهم اندیشه سیاسی. پدیدارشناسی نیز هرچند ظاهرا" در علوم سیاسی به نحو مستقیم مورد استفاده روش شناسانه قرار نگرفته است، ولی تأثیر رگههای آن در هرمنوتیک و پسامدرنیسم قابل پی گیری میباشد.
ساختارگرایی نیز روش شناسی خاص خود را داراست. ساختارگرایان که از کل به هم پیوسته سخن میگویند، در کشف و مشاهده «ساخت»(17) در پس واقعیت اجتماعی کوشش میکنند. مفروضه تغییر ناپذیری ساختها، خواه ناخواه ایشان را به نوعی جبرگرایی(18) سوق میدهد. بدون شک در این بحث لازم است بین اقسام ساختارگرایی به ویژه ساختارگرایی آمریکایی و ساختارگرایی فرانسوی تمایز قائل شویم. چهار روش گفتمان، دیرینه شناسی، تبارشناسی و شالوده شکنی، زیرمجموعه روشهای پسامدرن قرار میگیرند؛ هرچند برخی از آن روشها همانند گفتمان در ماقبل فراتجددگرایی نیز سابقه دارند. بررسی این روشها هم از جهت به چالش کشیدن روش شناسیهای مدرن، و هم از جهت امکان استفاده آنها در حوزه اندیشه سیاسی اسلامی حائز اهمیت است.
در سطح هفتم به روش شناسی به عنوان دانشی درجه دوم میپردازیم. موضوع دانش درجه دوم، دانشی دیگر است. در این جا نیز روشها یا روش تحقیقهای مختلف، موضوع روش شناسی قرار میگیرند. به نظر میرسد در باب معنای روش شناسی و رابطه آن با دیگر دانشها ابهاماتی وجود داشته باشد:
بعضی روش شناسی را مبحثی نظری میدانند که با تعقل، منطق و فلسفه پیوسته است. بعضی دیگر روش شناسی را از فلسفه جدا دانسته، آن را یک رشته علمی میدانند. بالأخره بعضی دیگر در این راه (علمی دانستن روش شناسی و جدا سازی آن از فلسفه) بیشتر تأکید دارند. آنان ضمن پذیرش منطق، فلسفه و به طور کلی تعقل در کار روش و احراز شناخت، معتقدند باید با مباحث ملموس و پدیدههای حیات انسانی تماسی نزدیک تر برقرار سازیم.(19)
به هرحال نباید فراموش کرد که موضوع روش شناسی، روشها هستند و بدین جهت از نظر معرفت شناختی، رتبه روش شناسی یک مرتبه بالاتر از موضوع خود است. روش شناسی به مطالعه روشهای علوم، مقایسه و یافتن محدودیتها و نقاط ضعف و قوت آنها میپردازد. قابل توجه است که کتاب منتشر شده در یکی از دانشگاههای کشورمان، روش شناسی را معادل فلسفه علم به کار برده (20) و سپس هر دو را معادل علم شناسی و شناخت شناسی معرفی میکند!(21)
فیلیسین شاله در تعریف روش شناسی میگوید:
فلسفه علمی را منطق عملی یا متدلوژی (شناخت روش) نیز میتوان نامید. این فلسفه قسمت مهم منطق است که خود، مطالعه حقیقت و علم قوانین استدلال است. متدلوژی، یعنی مطالعه نفسانیات عالم با روش صحیح. متدلوژی علمی است دستوری، زیرا برای فکر، قواعدی مقرر میدارد و تعیین میکند که انسان چگونه باید حقایق را در علوم جستجو کند.(22)
بر این اساس، روش شناسی بخشی از منطق عملی است، زیرا این بخش منطق، ابزارها و شیوههایی را برای رسیدن به حقیقت معرفی میکند. هرچند این نحوه نگرش دستوری در خصوص روش شناسی و فلسفه علمی مدتها پذیرفته شده بود، اما رویکرد جدید در فلسفه علم و روش شناسی آن را به مثابه شاخهای از علوم تحلیلی و توصیفی تلقی میکند، که درصدد است خود را از «دستور» و «تجویز» برحذر دارد. روش شناسی، شاخهای از فلسفه علم است؛ به بیان دیگر، فلسفه علم شامل مباحثی دیگر، غیر از روش شناسی نیز میشود. جهت تمایز مفهومی روش شناسی با دیگر مفاهیم مربوط، باید تفاوت آن را با روش، روش تحقیق، فلسفه علم، منطق و معرفت شناسی، بحث کرد. رابرت برگس ضمن اذعان به مبهم بودن تعاریف اصطلاحات فوق میگوید:
اصطلاح «روش» به شکل وسیعی در تحقیقات اجتماعی به کار میرود. برخی اصطلاحات ناظر به دو اصطلاح مبهم «روش شناسی پژوهش» و «روش تحقیق»(23) هستند. روش تحقیق به عملیات معطوف به واقعیت ویژهای اشاره دارد که در خصوص داده (های اجتماعی) صورت میگیرد. در علوم اجتماعی دامنه وسیعی از روشها ممکن است مورد استفاده قرار گیرند. این روشها در خصوص علوم اجتماعی توسط واس(24) (1986) بدین ترتیب تلخیص شده است: روشهای تجربی،(25) روشهای پیمایشی(26) و روشهای نمونه پژوهی. (27) ما باید به این لیست روشهای اَسنادی و تاریخی(28) را نیز بیفزاییم.
روش اول تأثیر یک متغیر را بر متغیر دیگر مورد بررسی قرار میدهد. روش دوم که احتمالاً عمومیت بیشتری در پژوهشهای اجتماعی دارد، ممکن است از روش مصاحبه یا پرسش نامه بهره برد. نوع سوم از مشاهده و یا روشهای غیر ساختاری مصاحبه و پرسش نامه استفاده میکند. روش اخیر از منابع و اسناد تاریخی و شفاهی بهره میجوید.
به مجموعه فوق باید روش ترکیبی را نیز افزود.(29)
روش شناسی از نظر معرفتی مادون فلسفه دانش(30) و فلسفه علم(31) قرار دارد، هرچند طبق استدلال فوق بالاتر از روش تحقیق قرار میگیرد.
2. اهمیت روش شناسی در علوم مختلف
شناخت روشها در هر علمی، امری بایسته به نظر میرسد. برخی دانشمندان تمایز علوم را به روش دانسته و موضوع یا غایت را متمایز کننده علوم ندانسته اند. نکته مهم این است که روش در هر علم و مکتب و نظریه ای، نقش کلیدی دارد. حتی میتوان گفت بحث روش در مکاتب فلسفی و مکاتب فلسفه علم نیز محور دیگر مباحث میباشد.
هر پژوهش مکتوب یا تفکر نانوشتهای خواه ناخواه روشی دارد. اگر فکر را به «حرکتی به سوی مبادی، و از مبادی به سمت مقصد»(32) تعریف کنیم، بدون شک این حرکت دو قسمتی، همراه با روش است. پژوهشگر ممکن است به روش خود تصریح نکند، همان گونه که معمولاً این چنین است. پنهان نگاهداشتن روش معمولاً به نفع مؤلف و متفکر تمام میشود، چرا که در درجه اول مشقت تحریر و تدوین روش از دوش او برداشته میشود. و از طرف دیگر، تصریح به روش ممکن است محدودیتهایی برای او به همراه داشته باشد. در اغلب موارد، نظریه پردازان حرفهای از نظر روان شناختی سعی میکنند از روشهای خاص خود، همانند سلاحهای راهبردی و اتمی، حفاظت کنند و تنها در مواقع ضروری آنها را به کار گیرند.
هر روشی به مقتضای ماهیت خود، محدودیتهایی دارد. هیچ روشی به شکل مطلق خوب یا بد، کامل یا ناقص، و یا ممدوح یا مذموم نیست. همه روشها از جهاتی دارای نقاط مثبت، و از جهاتی دیگر دارای نقاط منفی اند. این احتمال هم وجود دارد که روشی خاص در ارتباط با شرایط یا موضوعی ویژه، کارآمدی بیشتری داشته باشد؛ به طور مثال، روش قیاسی بیشتر از روش استقرایی با علم فلسفه سازگاری و هماهنگی دارد. از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که در درجه اول، هر علم یا اندیشه ای، روشی دارد، و در درجه دوم، هر روشی از محدودیتها و کارآمدیهایی برخوردار است.
از جمله فواید تصریح به روش این است که شخص با احاطه به جوانب موضوع، از مطلق گرایی دور و به نسبی گرایی روش شناختی نزدیک میشود. روش هیچ مکتبی به شکل مطلق، کامل و بی نقص نیست و همواره با چالشها و کمبودهایی رو به رو است. امروزه کثرت گرایی روش شناختی(33) بر این اساس مقبولیت وسیعی پیدا کرده است.
پی نوشت:
7. باقر ساروخانی، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1375) ج1، ص 24.
8methodology
9first order
10 second order
11. سید صادق حقیقت، «بر حاشیه روش تحقیق در علوم سیاسی»، دانش پژوهان، ش 1 (نیمسال دوم 81-82) ص 33 - 42.
12 technique
13. عباس جوار شکیان، «مبانی نظری روشهای تحقیق در علوم انسانی»، مجله مصباح، سال اول، شماره صفر (زمستان 1370).
14. ر.ک: مصطفی ملکیان، «روش شناسی در علوم سیاسی»، فصلنامه علوم سیاسی، ش 14 (تابستان 1380).
15. موریس دوورژه، روشهای علوم اجتماعی، ترجمه خسرو اسدی (تهران: امیرکبیر، 1362) ص 104-116.
16. مصطفی ملکیان، پیشین.
17structure
18determinism
19. باقر ساروخانی، پیشین، ص 4-23.
20. همو، فلسفه علم و متدلوژی (تبریز: دانشگاه تبریز، 1380) ص 7، 13 و23 (و نقد آن در: سعید ناجی، «نقد کتاب فلسفه علم و متدلوژی»، مجله حوزه و دانشگاه، ش 34 (بهار 1382) ص 155 - 170.
21. همان.
22. ر.ک: فیلیسین شاله. شناخت روش علوم یا فلسفه علمی، ترجمه یحیی مهدوی (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1350) ص 6-22.
23 Research method.
24 Vaus.
25 Experimental methods.
26 Survey methods.
27 Case study methods.
28 Documentary and historical methods.
29 See: Adam Kuper and Jessica Kuper, The Social Science Encyclopedia (London: Routledge, 1996) pp. 533-536.
30 philosophy of Knowledge.
31 philosophy of Science.
32. ملاهادی سبزواری، منطق منظومه (قم: مصطفوی، بی تا) ص 9.
الفکر حرکة الی المبادی ومن مبادی الی المراد
33 methodological Pluralism.
منبع: معنای روش و روش شناسی