نویسنده: اسماعیل جهان بین
مقدمه
بررسی دقیق آموزههای اسلامی نشان میدهد که مساله سیاست و اصول مربوط به این حوزه از زندگی و حیات بشری در واقع بخشی مهم از این دین را تشکیل میدهد. همچنین بررسیهای تاریخی نشان میدهد که در مقایسه با سایر ادیان، دین اسلام را میتوان یکی از سیاسیترین ادیان به شمار آورد. گزافه نخواهد بود اگر کسی بر این عقیده باشد که سیاست جزیی از ذات اسلام است. نگاهی اجمالی به آموزههای فقهی دین اسلام بیانگر آن است که این آموزهها جنبه اجرایی داشته و صرفا جهت اطلاع مسلمانان نازل نشده است. بنابراین ضرورت اجرای این آموزهها به ناچار اسلام و مسلمانان را به عرصه مسائل سیاسی خواهد کشاند.
با این مقدمه کوتاه، در این درس بر آن هستیم تا برخی از مهمترین آراء و اندیشههای سیاسی متفکران مسلمان را به بررسی بنشینیم.
اندیشه سیاسی چیست؟
اندیشه سیاسی همچنان که از نام آن برمی آید، محصول و دستآورد تفکر بشر در حوزه مسایل سیاسی است. اما این تعریف بسیار کلی است و نمیتواند معنای دقیق این اصطلاح را به خوبی بیان کند. به همین دلیل خصوصیات و و یژگیهای معینی را به اصطلاح و مفهوم نسبت میدهند که دقت در آنها میتواند بسیار روشنگر باشد.
اندیشه سیاسی در واقع تلاش فکری بشر است برای پاسخگویی به سوالهای سیاسی موجود در جامعه و حل بحرانهایی که جامعه را از حالت تعادل خارج ساخته است. به همین دلیل است که در دورههای بحرانی تاریخ حیات بشر، بیشترین و بزرگترین متفکران سیاسی ظهور کرده اند. در همین بیان کوتاه، چند ویژگی اساسی اندیشه سیاسی معرفی شده است: اول این که اندیشه سیاسی به خودی خود ایجاد نمیشود، یعنی معلول وجود برخی مشکلات و مسائل سیاسی در اجتماع بشری است.
دوم این که این اندیشهها با نوع مسائل و بحرانهای موجود در ارتباط بوده و با آنها هم سنخ است؛ به همین علت همزمان با وقوع تغییر و تحول در مسائل و بحرانهای موجود، ماهیت و محتوای اندیشه سیاسی هم تغییر کرده و متحول میشود. به عبارت دیگر، اندیشه سیاسی، موضوع ثابتی نیست که در همه زمانها و مکانها کاربرد یکسان داشته باشد بلکه به تناسب شرایط و وضعیتهای مختلف، دچار تغییر و تحول شده و به اصطلاح «صیقل» میخورد. صیقل خوردن اندیشه سیاسی در بستر زمان، مساله بسیار مهمی است. زیرا این ویژگی نشان دهنده آن است که اندیشه سیاسی هیچگاه به طور کلی متحول نمیشود بلکه همواره در طول تاریخ از طریق صیقل خوردن جلوههای جدیدی از خود بروز داده و به تناسب مسائل هر عصر و زمانه، در قالبهای نوینی ارائه میگردد. خلاصه این که اندیشه سیاسی دارای خصلت «تراکمی» است، یعنی اندیشههای سیاسی جدید همواره بر پایه اندیشههای گذشتگان شکل میگیرد و در حقیقت مکمل اندیشههای سیاسی در دورههای قبلی است.
رهیافتهای اصلی اندیشههای سیاسی مسلمین
اندیشمندان و متفکران سیاسی مسلمان با روشهای متفاوتی به بررسی مسائل سیاسی پرداخته اند. فقها، فلاسفه، متکلمین، مورخین، شعرا، ادبا و حتی عرفای اسلامی نیز با تکیه بر گرایشهای علمی خود به مسائل سیاسی توجه کرده و آثار ارزشمند و ماندگاری را نیز در این زمینه به وجود آورده اند. سه رویکرد و روش اصلی تفکر سیاسی در نزد مسلمانان عبارتاند از: فقه سیاسی، فلسفه سیاسی و کلام سیاسی. روشهای دیگری نیز وجود دارند که برخی از آنها عبارتند از : اندرزنامه نویسی سیاسی، تاریخنامه نویسی و فرهنگ نامه نویسی.....
1)رهیافت فقه سیاسی
• شاخهای از فقه اسلامی است که تکالیف سیاسی مسلمانان را مشخص میکند.
• میتوان گفت که در حقیقت، به دنبال کشف احکام الهی در حوزه سیاست است.
• مهمترین استنادات فقهای سیاسی اسلامی، آیات قرآن و روایات و احادیث است.
• رویکردی تجویزی داشته و باید و نبایدهای سیاسی را معین میکند.
• به دنبال ارائه پاسخهای دین به سوالهای اساسی سیاسی است.
• مهمترین مباحث مطرح شده در این رهیافت عبارتاند از: ویژگیها و خصوصیات حاکمان، چگونگی به قدرت رسیدن حاکم، مکانیزم انتقال قدرت سیاسی، و .....
• فقهایی مانند غزالی، ماوردی، نائینی و امام خمینی(ره) در این گروه قرار میگیرند.
2)رهیافت فلسفه سیاسی
• در این روش، سیاست بخشی از حکمت عملی به شمار میآید.
• فیلسوف سیاسی به دنبال معرفی مدینه فاضله و بهترین شرایط ممکن سیاسی است.
• این رهیافت، توجه چندانی به مسائل روز جامعه ندارد ولی به طور کلی میتوان گفت که وضعیت موجود را قبول ندارد.
• فلاسفه سیاسی با استفاده از عقل به بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی پرداختند.
• مهمترین مسائل مورد توجه این رهیافت عبارتاند از: جامعه مطلوب، منشا تشکیل اجتماع بشری، خیر عمومی چیست؟ فضیلت کدام است؟ و .....
• اگر چه فلاسفه سیاسی مسلمان تحت تاثیر فلاسفه یونانی قرار دارند اما برخلاف یونانیها که به وحی عقیده ندارند، عقل پیوند خورده با وحی را مهترین ابزار شناخت مسائل سیاسی میدانند.
• فلسفه سیاسی چون متکی به استدلالها و یافتههای عقلی است، از قدرت اقناع بیشتری برخوردار است.
• این روش به دلیل عدم استقبال از فلسفه وارداتی یونانی در جهان اسلام بویژه از سوی فقهای اسلامی، از توفیق زیادی برخوردار نشد.
3)رهیافت کلام سیاسی
• موضوع صلی علم کلام، فعل الهی است.
• فرقههای کلامی در جهان اسلام نیز در واکنش به شبهاتی به وجود آمد که در مورد افعال الهی مطرح شده بود.
• بحث در مورد برخی از شبهات سیاسی در صدر اسلام، مانند این که چه کسی باید حاکم باشد؟ منجر به پیدایش رهیافت کلام سیاسی شد.
• یکی از مهمترین زمینههای ارتباط علم کلام با مسائل سیاسی، مبحث نبوت و ضرورت تداوم آن از طریق امامت با تاکید بر قاعده لطف است.
• مباحث جدید کلام سیاسی بیشتر پیرامون مسائلی نظیر رابطه دین و سیاست، شکل گرفته است.
• خواجه نصیر الدین طوسی ضمن آن که یک فیلسوف سیاسی و یک اندرزنامه نویس سیاسی است؛ یک متکلم سیاسی به معنای دقیق کلمه نیز هست.
سایر رهیافتها
همان طوری که قبلا نیز بیان شد علاوه بر سه روش اصلی فقه سیاسی، فلسفه سیاسی و کلام سیاسی روشهای دیگری نیز وجود دارند که عبارتند از:
1)اندرزنامه نویسی سیاسی
• این روش تفکر سیاسی بیشتر بوسیله سیاستمداران، ادبا و شعرا پی گیری شده است.
• مهمترین مسایل مورد بحث در این رویکرد عبارت است از: امنیت، عدالت، قدرت، سلطنت. یعنی در صدد پاسخگویی به این سوالهاست: پادشاه عادل کیست؟ نقش قدرت در سیاست چیست؟ چگونه میتوان امنیت را ایجاد کرد؟
• این رهیافت را میتوان جریانی وابسته به نظام حاکم دانست زیرا بزرگترین نمایندگان این جریان فکری را سیاستمدارانی تشکیل میدهند که خود از اجزای اصلی نظام حاکم بودند؛ اگر چه شاعران و نویسندگانی را هم میتوان یافت که ارتباط چندانی با دستگاه حاکمه نداشتند.
• هدف اصلی اندرزنامه نویسان ارائه راهکارهایی در مورد چگونگی کسب قدرت بوسیله پادشاهان و تقویت و استمرار آن میباشد.
• خواجه نظام الملک طوسی، نویسنده کتاب سیاستنامه، مهمترین اندرزنامه نویس مسلمان است.
2)تاریخنامه نویسی
• برخی از مورخین با تاثیر از قرآن مجید به بررسی تحولات تاریخی پرداخته اند.
• هدف این گروه از متفکران سیاسی کشف علل وقوع حوادث سیاسی در تاریخ است.
• مساله اصلی در این رهیافت، بررسی علل ظهور و سقوط دولتها در طول تاریخ است.
• افرادی چون ابن خلدون و مسعودی را میتوان در این گروه قرار داد.
3)فرهنگ نگاری
• این رهیافت بوسیله برخی سیاحان و سفرنامه نویسان مورد استفاده قرار گرفته است.
• این رهیافت از طریق توصیف عناصر فرهنگی جوامع مختلف وارد حوزه مسائل سیاسی بویژه در ارتباط با موضوع فرهنگ سیاسی میشود.
• ابوریحان بیرونی، ناصر خسرو و ابن بطوطه را میتوان در این گروه قرار داد..
مبانی اندیشه ورزی سیاسی در جهان اسلام
دین مبین اسلام در حقیقت سیاسیترین دین موجود در جهان است که به طور گستردهای به مسائل اجتماعی توجه کرده است. با این حال برخی از آموزههای اسلامی ارتباط مستقیمی با مسائل سیاسی داشته و نقش موثری در الهام بخشی به متفکران سیاسی مسلمان داشته است؛ برخی از این آموزهها عبارتاند از:
• لزوم حاکمیت الهی: حاکمیت از آن خداوند است که به صورت امانت به همه انسانها تفویض شده است.
• خداوند منشا همه قدرتهاست: همه چیز از آن خداوند است و همه قدرتها و از جمله قدرت سیاسی، از قدرت لایزال الهی نشات میگیرد.
• ضرورت قانونمند بودن: از دیدگاه دین اسلام کل جهان و تمامی هستی بر اساس نظم و قانون خاصی اداره میشود. به همین ترتیب جامعه انسانی نیز باید قانونمند باشد.
• ضرورت اهتمام مسلمین به امور یکدیگر: از نظر دین اسلام همه مسلمانان نسبت به یکدیگر دارای وظایف مشخصی هستند که نمیتوانند نسبت به آنها بی تفاوت باشند. ضرورت تعاون و همکاری اجتماعی بین مسلمانان در واقع از ضررویات مسلم این دین است که ترک آن موجب خروج از گروه دینداران میشود.
• ضرورت اقامه قسط و عدل در جامعه اسلامی و در جهان: فلسفه اصلی تشکیل حکومت در دین اسلام اجرای عدالت است.
• اصل امر به معروف و نهی منکر: یکی از مهمترین آموزههای سیاسی در دین اسلام است که الهام بخش متفکران بزرگی همچون غزالی بوده است.
• ضرورت رعایت اصل نفی سبیل: این اصل در واقع، معرفی کننده مهمترین قانون حاکم بر روابط خارجی حکومت اسلامی است.
• استقرار صلح و امنیت در جهان: اسلام طرفدار صلح و امنیت در کل جهان است.
البته باید توجه داشت آن بخش از آموزههای اسلامی که الهام بخش اندیشمندان سیاسی در دنیای اسلام بوده است بسیار بیش از مواردی است که در اینجا معرفی شده است. علاوه بر این، باید توجه داشت که سیره و عملکرد رهبران سیاسی در جهان اسلام نیز همواره مورد توجه مسلمانان اندیشمند و نکته سنج قرار داشته است. به عبارت دیگر، رفتارهای سیاسی و اجتماعی پیامبر عظیم الشان اسلام و ائمه هدی علیهم السلام از جمله عواملی است که توجه متفکران سیاسی را به خود معطوف داشته است. متفکران سیاسی مسلمان از طریق مطالعه این رفتارها به اصول و قواعد سیاسی حاکم بر جامعه اسلامی دست یافته و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. این امر از آنجا ناشی میشود که پیامبر گرامی اسلام از سوی خداوند متعال به عنوان الگو و اسوه برای همه مسلمانان معرفی شده است.