آزمون و متن
آثار علمی اصحاب امامان معصوم(ع) با موضوع امامت
هشام بن حکم ابومحمد(م199هـ.ق) از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) از متکلمان برجسته شیعه در قرن دوم به شمار میآید. (1) مهمترین آثار کلامی ایشان در خصوص بحث امامت کتابهای «الامامة»، «التدبیر فی الامامة»، «الوصیة و الرد علی من انکرها»، «اختلاف الناس فی الامة»، است. (2)
محمد بن علی بن نعمان بن ابی طریقة بجلی کوفی ابوجعفر احول معروف به مؤمن الطاق از اصحاب امام زین العابدین(ع)، امام محمد باقر(ع) و از جمله برجستهترین شاگردان امام جعفر صادق(ع) است. مهمترین آثار تالیفی وی درباره بحث امامت، کتب «الامامة»، «اثبات الوصیة» و کتاب «الاحتجاج فی امامة امیرالمؤمنین(ع)» است. (3)
علی بن اسماعیل میثم تمار با دو تألیف به نامهای«الامامة» و «الاستحقاق» بنا بر نظر ابنندیم نخستین کسی است که در مساله امامت رسالهای تالیف کرد. (4) سایر شخصیتهای مهم شیعی که تالیفاتی را در خصوص موضوع امامت داشتهاند، عبارتند از:
2-1. ابوسهل اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت(237-311هـ.ق) که در زمان غیبت صغرا میزیست و از نخستین افرادی بوده است که بحث غیبت را تبیین نمود.(5)
2-2. ابنقبه، ابوجعفر محمد بن عبدالرحمان بن قبه رازی متکلم امامی در اوایل قرن چهارم است. کتابهای «الانصاف» و «المسالة المفردة فی الامامة» از آثار تالیفی ایشان حول محور امامت است. (6)
2-3. ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق(306-381 هـ.ق) از علمای بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری قمری است که دارای بیش از 300 جلد کتاب است. در برخی از آثار ایشان از جمله «الاعتقادات» و «الاوائل» و... بحث امامت بررسی شده است. (7)
2-4. محمد بن محمد بن نعمان ملقب به شیخ مفید معروف به ابنالمعلم از علمای برجسته شیعه در قرن چهارم هجری است که در آثار خود از قبیل «اوائل المقالات»، «شرح عقاید صدوق»، «اجوبة المسائل السرویة» و «مکتب الاعتقادیة» به مباحث درباره امامت پرداخت. (8)
2-5. ابوالقاسم علی بن حسین بن موسوی مشهور به سید مرتضی(355-436 هـ.ق) از شاگردان شیخ مفید و شیخ صدوق در کتاب معروف خود به نام «الشافی فی الامة» که شاید بتوان گفت از مهمترین کتب کلامی شیعی در حوزه امامت است نظرات خود را راجع به این موضوع مطرح ساخته است.
سایر علمای شیعی مانند عبیدالله بن عبدالله صاحب کتاب «المقنعة فی الامامة» در قرن پنجم، علامه حلی(م 726هـ.ق) صاحب کتاب معروف «منهاج الکرامة فی معرفة الامامة» و «الفین»، ابنهیثم بحرانی(م 699هـ.ق) صاحب کتاب «النجاة فی القیامة فی التحقیق من الامامة» با ترجمه آقای موسوی به نام «در پرتو امامت» و «قاعد المرام فی علم الکلام» و خواجه نصیر الدین طوسی در قرن هشتم صاحب کتاب «الامامة» و «التحریر تلخیص کتاب المحصل»، محمد بن عمر فخر رازی در قرن هشتم آثار خود را در این زمینه ارائه نمودهاند.
از شخصیتهای معاصر شیعی و پژوهشگر در این حوزه نیز میتوان به آیت الله حسینی تهرانی مؤلف کتاب «ایامشناسی» در شش جلد و آقای شریعتی سبزواری با کتاب «امامت و رهبری در نگاه عقل ودین» اشاره کرد.
همانطور که قبلا نیز اشاره گردید، اهل سنت نیز با رویکرد خاصی به تعریف از امامت و پژوهش درباره آن پرداختهاند که از جمله میتوان به کتاب «المغنی» قاضی عبدالجبار رئیس فرقه معتزله بغداد و مناظرهگر با شیخ مفید و کتاب «شرح المقاصد» مسعود بن عمر تفتازانی اشاره نمود.
چکیده
1. هشام بن حکم ابومحمد(م199هـ.ق) از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) از متکلمان برجسته شیعه در قرن دوم به شمار میآید. مهمترین آثار کلامی ایشان در خصوص بحث امامت کتابهای «الامامة»، «التدبیر فی الامامة»، «الوصیة و الرد علی من انکرها»، «اختلاف الناس فی الامة»، است.
2. شیخ صدوق کتابهای «الاعتقادات» و «الاوائل» را درباره امامت نوشت.
3. شیخ مفید کتابهای «اوائل المقالات»، «شرح عقاید صدوق»، «اجوبة المسائل السرویة» و «مکتب الاعتقادیة» را درباره امامت نوشت.
4. سید مرتضی(355-436 هـ.ق) از شاگردان شیخ مفید و شیخ صدوق در کتاب معروف خود به نام «الشافی فی الامة» به بحث امامت پرداخت.
5. از شخصیتهای معاصر شیعی و پژوهشگر در حوزه امامت کتاب نوشتند نیز میتوان به آیت الله حسینی تهرانی مؤلف کتاب «ایامشناسی» در شش جلد و آقای شریعتی سبزواری با کتاب «امامت و رهبری در نگاه عقل و دین» اشاره کرد.
6. از بین اهل سنت قاضی عبدالجبار رئیس فرقه معتزله بغداد کتاب«المغنی» و مسعود بن عمر تفتازانی کتاب «شرح المقاصد» را درباره امامت نگاشتند.
آزمون
1. کتاب «الشافی فی الامامیة» از کدام یک از شخصیتهای ذیل است؟
الف) شیخ مفید
ب) شیخ طوسی
ج) شیخ صدوق
د) سید مرتضی*
2. کدام یک از شخصیتهای کلامی ذیل معاصر با اهلبیت(ع) بوده است؟
الف) هشام بن حکم*
ب) سید مرتضی
ج) خواجه نصیرالدین طوسی
د) هیچکدام
3. آیا بحث امامت در اهل سنت نیز مورد بررسی قرار گرفته است؟
الف) آری مطابق تفسیر شیعیان
ب) خیر
ج) آری با نگاهی متفاوت از شیعیان*
د) هیچکدام
4. کتاب معروف قاضی عبدالجبار معتزلی در خصوص امامت چیست؟
الف) کتاب المغنی*
ب) کتاب المواقع
ج) کتاب المعاصر
د)هیچکدام
رویکرد فقهی
رویکرد فقهی، امامت را از فروع دین تلقی میکند و آن را جزء تکالیف بندگان میشمارد. این دیدگاه خاص علمای اهل سنت و مجرای اندیشههای کلامی و فقهی آنان محسوب میشود. مکتب اهل سنت برای فهم نظریه امامت، نظام فکری خود را به گونهای بنیان نهاد که امام را خلیفه و رهبری دانست که صرفاً هرم سلطه سیاسی را در نظام اسلامی به دست میگیرد. از آن جا که نقش امام در نظام فکری اهل سنت از دایره رهبری سیاسی فراتر نمیرود منطقی است که آنها به سمت نظریه شورا و انتخاب رهبر به دست بزرگان و اهل حل و عقد روی آوردهاند.
استاد شهید مطهری مینویسد که اگر مساله امامت در همین حد میبود یعنی سخن فقط در رهبری سیاسی مسلمانان بعد از پیامبر(ص) بود، انصافاً ما هم که شیعه هستیم امامت را جزء فروع دین قرار میدادیم و نه اصول. اما شیعه که قائل به امامت است تنها به این حد اکتفا نمیکند، بلکه در مساله دیگر میگوید که اصلا اهل تسنن به این دو مساله قائل نیستند. آن دو مسأله عبارتند از:
رویکرد کلامی
بسیاری از متکلمان امامی و جمعی از علمای اشعری امامت را از اصول دینی دانسته، انکار آن را با کفر مساوی شمردهاند. شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی و جمع کثیری از فقهای بزرگ مخالفان امامت را کافر میدانند.(3) این دیدگاه در میان عالمان اهل سنت نیز مطرح گردیده است و آنان نیز منکران امامت را کافر میدانند. برخی از این اندیشمندان عبارتند از: قاضی بیضاوی در «المنهاج» و ابوالفتوح اسروشتی در «فصول الاسروشتی». (4)
رویکرد عرفانی
رویکرد عرفانی یا همان رابطه امامت و ولایت در عرفان اسلامی که امام را واسطه فیض و حلقه اتصال عالم ماده به عالم بالا میداند. از جمله قائلان این رویکرد، سید حیدر آملی عارف شیعی قرن هشتم است که تلاش فراوانی نمود تا اندیشه عرفان و امامت تشیع را به هم نزدیک کند. وی در این زمینه میگوید: سرچشمه هر دو یکی است؛
رویکرد قرآنی و روائی
رویکرد قرآنی و روائی بحثی درونمذهبی است و امامت را از زاویه قرآن و روایات اهل بیت(ع) برررسی میکند.
رویکرد تاریخی
این رویکرد بیشتر نگاه مستشرقان به این قضیه را در بر میگیرد. در سده اخیر پیشرفتهای قابل توجهی در مطالعه تشیع دوازدهامامی پدید آمد. این پیشرفتها در زمینه کلام و فلسفه امامیه عمدتا به دلیل تلاشهایهانری کربن(1903-1978م.) بود که اولین بار به اهمیت مشارکت امامیه در توسعه فسفه اسلامی اشاره کرد. پس از وی ویلفرد مادلونگ به اهمیت متکلمان شیعی و توسعه کلام شیعه اشاره نمود. در این رویکرد پس از رحلت پیامبر(ص) مباحثی از قبیل طرح مکانی بحث امامت به ویژگیهای بحث امامت، فراز و فرودها و مواضع اتخاذ شده مطرح گردیده است.
چکیده
1. جایگاه امامت و ولایت بر اساس اهمیتی که به خود اختصاص داده از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار میگیرد.
2. رویکرد فقهی، امامت را از فروع دین تلقی میکند و آن را جزء تکالیف بندگان میشمارد.
3. بسیاری از متکلمان امامی و جمعی از علمای اشعری امامت را از اصول دینی دانسته، انکار آن را با کفر مساوی شمردهاند.
4. رویکرد عرفانی یا همان رابطه امامت و ولایت در عرفان اسلامی که امام را واسطه فیض و حلقه اتصال عالم ماده به عالم بالا میداند.
5. رویکرد قرآنی و روائی بحثی درونمذهبی است و امامت را از زاویه قرآن و روایات اهل بیت(ع) برررسی میکند.
6. رویکرد تاریخی بیشتر نگاه مستشرقان به این قضیه را در بر میگیرد.
آزمون
1. مهمترین رویکرد در بررسی مساله امامت کدام است؟
الف) رویکرد کلامی*
ب) رویکرد فقهی
ج) رویکرد تاریخی
د) هیچکدام
2. نگاه تاریخی به مساله امامت منحصر به کدام است؟
الف) مستشرقان*
ب) شیعیان
ج) اهل سنت
ج) هیچکدام
3. کدام رویکرد امامت را حلقه اتصال عالم ماده به بالا می داند؟
الف) رویکرد کلامی
ب) رویکرد تاریخی
ج) رویکرد عرفانی*
د) هیچکدام
مجموعه لغات پرسشی در زبان عربی به گفته حاجی سبزواری یازده لغت است که عبارتند از: 1. مای شارحه 2. مای حقیقیه 3. هل بسیطه 4. هل مرکبه 5. لمَِ ثبوتی 6. لِمَ اثباتی 7. ایُّ 8. أینَ 9. کیفَ 10. کَم 11. مَتی. هر یک از این لغات در فارسی معادلی دارد از قبیل: کیست؟ آیا؟ کدام؟ چیست؟ چرا؟... با این وجود، منطقیون پرسشهای گوناگون را به دو دسته ذیل تقسیم نمودهاند:
الف. اصول مطالب یعنی مطالب اصلی و پرسشهای اساسی. ب. فروع مطالب یعنی مطالب فرعی و پرسشهای درجه دو.
مطلب ما: چیستی و معرفتشناسی امامت در آن مورد بحث قرار میگیرد.
مطلب هَل: هستی و وجودشناسی امامت(انتولوژی) بررسی میگردد. اینکه بنا بر اقتضای حکمت الاهی، وجود امام واجب و لازم است یا نه و آیا وجود امام مربوط به مقطع خاصی است یا دائمی بوده، هیچگاه نباید زمین خالی از امام و حجت باشد مورد بحث قرار میگیرد.
مطلب لِمَ: علت غائی و وجه حکمت وجود امام و یا فلسفه وجودی امام چیست و چه امور و واقعیاتی در عالم بشری وجود امام را لازم و ضروری میکند؟
مطلب کیفَ: امام باید از چه اوصاف و ویژگیهایی برخوردار باشد؟
مطلب مَن(کیستی امام): امامان در تاریخ اسلام چه کسانی بودهاند؟ امام حاضر کیست؟
بنا بر قول شهرستانی: «اعظم الخلاف بین الامة، خلاف الامامة، إذ ما سل سیف فی الاسلام علی قاعده دینیة مثل ما سل امامة فی کل مکان»، شمشیری در اسلام کشیده نشد همانند شمشیری که برای امامت کشیده شد.
چکیده
1. یازده نوع پرسش را در زبان عربی میتوان مطرح کرد و همه این پرسشها را درباره امامت میتوان جاری کرد.
2. فیاض لاهیجی در کتاب «گوهر مراد»(کتاب کلامی شیعه در عهد صفوی) مینویسد: همه اختلافهای دینی متفرغ بر امامت است و 73 مذاهب که منشعب شده، از اختلاف در امامت ناشی شده است.
آزمون
1. «مطلب ما» در امامت به چه معناست؟
الف) چیستی و معرفتشناسی امام*
ب) امامت عامه
ج) ضروری بودن وجود امام
د) هیچکدام
2. کدام یک از گزینههای ذیل جزء امامت عامه است؟
الف) ضروری بودن اعتقاد به امام
ب) تعریف امام
ج) شرایط و اوصاف امام
د) هرسه*
3. در امامت خاصه چه چیزی مورد بررسی قرار میگیرد؟
الف) جایگاه امام
ب) ولایت امام
ج) شخص و تعیین مصداق امام*
د) هیچکدام
امامت در لغت و اصطلاح
واژه امامت در لغت از ریشه «امم» اخذ گردیده، به معنای مقتدا است. مقتدا را در فارسی به معنای مقدَّم و پیشرو یا قیّم و سرپرست و طریق و راه معنا میکنند. هر دو واژه أمام (به معنای جلو و مقدم) یا إمام (پیشوا) از یک ریشهاند و هر دو از ماده «أمَّ، یَؤُمُّ» گرفته شده است و به معنای قصد کردن و پیشی گرفتن است.
امامت در اصطلاح
همانطور که قبلا گفته شد، از آغاز تاکنون تعاریف بسیاری از امامت چه از ناحیه شیعیان و چه اهل تسنن و مستشرقان بیان شده است که ما از میان تمام این تعاریف فقط چند تعریف از شیعه و سنی را بیان میکنیم. تفتازانی در «شرح المقاصد» و ماوردی در «أحکام السلطانیة» چنین بیان نمودهاند: «الامامة رئاسة عامة فی امور الدین و الدنیا لشخص من الاشخاص نیابة عن النبی» امامت عبارت است از ریاست کلی فردی از افراد بر امت در همه شؤون دینی و دنیوی به نیابت از پیامبر(ص).(2)
در ألفین چنین آمده است: «ما الامام؟ الامام هو الانسان الذی له الریاسة العامة فی امور الدین و الدنیا بالاصالة فی دار التکلیف.» در این تعریف به جای نیابت، اصالت و استقلال آمده است.(3)
ابنخلدون مینویسد: «الخلافة، نیابة عن صاحب الشریعة فی حفظ الدین و سیاسة الدنیا.» (4) فضل بن روزبهان چنین تعریف میکند: «الامامة، خلافة عن الرسول فی اقامة الدین و حفظ حوزة الله بحیث یجب اتباعه علی کافة الامة.» (5) مطابق این تعریف، خلافت، جانشینی و نیابت از پیامبر(ص) در حفظ دین و پاسداری از جامعه اسلامی و پیروی از وی بر امت لازم است.
جامع تعریف در مورد امامت را میتوان تعریف خواجه نصیرالدین طوسی دانست. ایشان بیان مینماید که: «الامامة ریاسة عامة دینیة و دنیویة علی ترغیب الناس فی حفظ مصالحهم الدینیة و الدنیویة و زجرهم عما یضرُّهم بحسبها». (6)
امامت نوعی ریاست کلی دینی و دنیوی ست که عهدهدار ترغیب عموم مردم به حفظ و پاسداری از مصالح دینی و دنیایی آنها است و به دلیل حراست از همین مصالح است که از آنچه آسیب میرساند مردم را نهی میکند.
این سه تعریف اخیر میفهماند که امامت یک منصب الاهی است، نه مجرد مقام اجتماعی و سیاسی. ضمن اینکه به فلسفه امامت نیز اشاره میکند؛ یعنی سوق دادن جامعه به سمت حفظ دین و مصالح مادی و معنوی. این عمل، نفوذ کلام و مصونیت اخلاقی امام را میطلبد.
به طور کلی از نظر جامعه تشیع، امامت عبارت است از ریاست کلی بر تمام مکلفان در امور دین و دنیا بر اساس وصایت و نیابت از پیامبر(ص) با تعیین و نصب شخص امام از ناحیه خدا و رسول خدا(ص). در این تعریف، مردم در اصل گزینش پیامبر و امام نقشی ندارند، ولی اگر از ایشان پیروی نشود، امامت ظاهری و حکومت سیاسی و اجتماعی آنها در خارج تحقق پیدا نخواهد کرد. در واقع، اطاعت و بیعت مردم امت که به حکومت ظاهری امام فصلیت میبخشد و او را به وظیفه امامت مکلف و مصمم میسازد.
چکیده
1. امامت در لغت به معنای پیشوا است؛ اما در اصطلاح، ریاست مردم هم در امور دین و هم در امور دنیا است.
2. تعریف اهل سنت فقط رهبری دنیوی را در بر میگیرد.
3. شیعیان امامت را وصایت و نیابت از پیامبر خدا(ص) و با نصب الاهی میدانند.
آزمون
1. امامت در لغت به چه معناست؟
الف) پیشوا*
ب) نبی
ج) هردو
د) هیچکدام
2. کدام تعریف از امامت جامعترین تعاریف است؟
الف) تعریف خواجه نصیرالدین طوسی*
ب) تعریف تفتازانی
ج) تعریف علامه
د) هیچکدام
3. اهل سنت کدام تعریف از امام را قبول دارند؟
الف) صرفا امامت ظاهری و حکومت سیاسی اجتماعی آنها*
ب) هم امامت ظاهری و هم باطنی
ج) هر دو
د) هیچکدام
4. تعریف شیعه از امامت چگونه است؟
الف) امام وصی و نایب پیامبر(ص) و تعیین و نصب شده از طرف خداوند است*
ب) امام را صرفا پیامبر نصب میکند.
ج) هردو
د) هیچکدام
1.سه مؤلفه در تعریف امامت با توجه به اختلاف شیعه و سنی در مسأله امامت
1-1. جانشینی پیامبر(ص)
که بر اساس همین تعریف بعد از پیامبر(ص) باید فردی جانشین وی باشد که اهداف ایشان را محقق نماید و راه هدایت را به مردم نشان دهد و رهبری جامعه را بر عهده بگیرد. بر اساس اعتقاد شیعی، رهبری امت بعد از پیامبر(ص) بر اساس اراده الاهی و وصیت پیامبر(ص) صورت گرفته است.
1-2. ولایت و سرپرستی امت
متکلمان غالبا ریاست عامه یا ولایت بر همه مکلفان را در تعریف امامت اخذ کردهاند. با این رویکرد، برخی از متکلمان شیعه در تعریف امامت، ولایت را با قید مطلقه آوردهاند و برخی هم مانند ماوردی، ابنخلدون و تفتازانی از اهل سنت و شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و ابنمیثم بحرانی از تشیع، ولایت را در امور دینی و دنیوی محدود ننموده، قید اطلاق را نیاوردهاند.
1-3. واجب الاطاعة بودن
گروهی دیگر واجب الاطاعة بودن را نیز به تعریف امامت افزودهاند، چراکه امام صرفا یک انسان هدایتگر نیست، بلکه زمامدار مسلمانان است که اگر اطاعت نشود کار دین و دنیای امت مختل میشود. در این راستا امام علی(ع) میفرماید: «و لکن لا رأی لمن لا یطاع» رأی و عقیده کسی که اطاعت نشود، ظهور و درخششی ندارد.
2. اختلاف شیعه و سنی در تعریف امامت
2-1. اختلاف اساسی میان شیعه و سنی در تعریف امامت به دو امر بر میگردد. یکی به حقیقت امامت و دیگری به انتصابی بودن امام. از نظر شیعه نصب امام باید از ناحیه خدا و به تصریح پیامبر(ص) باشد؛ در حالی که اهل سنت انتخاب امام را از ناحیه امت میدانند و علم و عصمت او را در خلیفه پیامبر(ص) شرط و دخیل نمیدانند.
2-2. آنچه که در بررسی تعاریف ارائه شده بین شیعه و سنی میتوان استفاده نمود این است که اختلاف هم در حوزه تصور امامت و چیستی آن است و هم در مصداق. یعنی هم در چیستی امامت و هم در اینکه امام کیست.
عبدالرزاق لاهیجی که دقتهای او در مسایل کلامی و تحلیلهای تاریخی مشهور است مینویسد: «از عجایب امور آن است که تعریف یاد شده(ریاست عامه در امور دین و دنیا) در میان ما و عامه(اهل سنت) متفق علیه است؛ در صورتی که هیچ یک از خلفا و امامان اهل سنت به جز حضرت علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) از این صفات برخوردار نیستند. به دلیل اینکه ریاست در امور دینی ناگزیر موقوف است بر شناخت امور دینی به تمام معنا و حال آنکه اهل سنت اعلم بودن امام و خلیفه را در مسایل دینی شرط امامت نمیدانند و ادعایی ندارند که خلفای آنها به جمیع مسایل دینی آگاه بودهاند.(2)
2-3. ریاست در امور دین که از قیود امامت است به عدالت موقوف است؛ در صورتی که اهل سنت عدالت را در خلیفه شرط نمیدانند، بلکه در کتابها به عدم اشتراط آن تصریح کردهاند. سعدالدین تفتازانی از متکلمان مشهور اهل سنت در «شرح المقاصد» میگوید: «یکی از اسباب انعقاد خلافت، قهر و غلبه است و هرکس که با قهر و غلبه و بدون بیعت متصدی امامت شود، اگرچه فاسق و جاهل باشد بنا بر اظهر خلافت برای او منعقد میشود.»(3) این در حالی است که قید جانشین پیامبر که هم در تعریف شیعه و هم سنی آمد و اذن پیامبر(ص) را میطلبد، در تعریف تفتازانی شرط به حساب نیامده است.
به بیان لاهیجی متکلمان اهل سنت با آوردن این قیود گرفتار تناقض شدهاند، زیراکه از طرفی به تعریفی پایبند هستند که خلیفه و امام را اسلامشناسی عادل و مجاز از طرف رسول خدا(ص) میداند و از جانب دیگر مصادیقی را خلیفه میدانند که فاقد شرط فوق هستند.
چکیده
1. سه مؤلفه جانشینی پیامبر(ص)، ولایت و سرپرستی امت و واجب الاطاعة بودن امامت از ویژگیهای تعریف امامت است.
2. از نظر شیعیان امامت انتصابی یعنی از جانب خدا و به تصریح پیامبر(ص) است و از نظر اهل سنت امام را انتخابی از سوی مردم میدانند.
3. شیعیان علم و عصمت را در امام شرط میدانند و اهل سنت این دو شرط را دخیل نمیدانند.
آزمون
1. کدام یک از موارد در تعریف امام وارد نمیشود؟
الف) جانشینی پیامبر(ص)
ب) ولایت و سرپرستی امت
ج) واجب الاطاعة بودن
د) ثروت*
2. علم و عصمت امام را چه کسانی قبول ندارند؟
الف) شیعیان
ب) اهل سنت*
ج) هردو
د) هیچکدام
3. تعیین امامت در نظر شیعیان چگونه است؟
الف) انتصابی از طرف خدا*
ب) انتخابی از طرف مردم
ج) شورایی
د) هیچکدام
به دلیل اینکه برخی از علمای اسلام امامت را از فروع دین به حساب آوردهاند و جمعی دیگر آن را جزء مسائل فقهی و برخی نیز از اصول دانستهاند، لازم است تا جایگاه امامت در علم کلام مشخص و روشن گردیده، دلیل هر یک معلوم گردد. اگر امامت از اصول دین یا فروع آن و یا یکی از مسائل فقهی و عقلانی باشد، هر یک لوازمی خواهد داشت که التزام بدان از ضروریات است.
1-2. مراد از اصول دین، باورهایی است که جزء ماهیت دین به شمار میرود و به همین دلیل ملاک اسلام و کفر را باید در آن جستجو نمود. ولی منظور از اصول مذهب، اعتقاداتی است که جزء ماهیت دین به حساب نمیآید و دین بدون آنها فرو نمیریزد. چنین اندیشهای که جزء عقیده و روش خاصی از دین محسوب میگردد مذهب نامیده میشود.
در دیدگاه تشیع و تسنن نبی اعظم(ص) دارای سه منصب و مقام است:
بعد از رحلت پیامبر(ص) وحی تشریعی به پایان رسید، ولی وحی به مفهوم الهام و تحدیث برقرار است. درباره مقام اول بعد از پیامبر(ص) احدی نمیتواند این مقام را داشته باشد و هرگز پیامبری نخواهد آمد و امام معصوم(ع) نیز پیامبر نیست.
در خصوص دو منصب و مقام دیگر، یعنی تبیین مسایل وحی شده و ریاست بر دین و دنیای مسلمانان، شیعه بر این باور است که برای احراز آن دو منصب لازم است که شخصیتی از طرف خدا و رسول(ص) معین گردد؛ ولی از نظر متکلمان اهل سنت خلافت بر عهده امت است و نه رسول خدا(ص).
اهل سنت خلأ وجودی پیامبر(ص) را در تشریح مسایل وحی شده با اجتهاد و قیاس پر کردند. البته اجتهاد در نگاه شیعه و سنی به دو گونه است. اجتهاد در تشیع با عنایت به مفهوم دوران حضور و استمرار آن در عصر امامت تا واپسین لحظه تاریخ است که در واقع دوران حضور را جاودانه میسازد و پس از ختم نبوت، دوران ولایت امامان آغاز میشود و در غیبت امام زمان(عج) امور دین و دنیای مردم به کمک ولایت فقیه و اجتهاد نایبان عام آن حضرت اداره خواهد شد.
اهل سنت بر خلاف شیعه که نصب امام را بر اساس قاعده لطف و نصوص قرآن و سنت میداند، امامت را تداوم نبوت نمیشمارد و به مثابه تئوری حکومت در جامعه دینی تلقی میکند که به تفکیک دین از سیاست میانجامد.
شهید مطهری رویکرد دیگری را در تفاوت متکلمان شیعه و سنی در معنای امامت مطرح کرده است. بدین معنا که ایشان این بحث را بحث از مراتب امامت میداند.
استاد مطهری میفرماید: «صحیح است که جانشینی پیامبر(ص) مهمترین مولفه امامت از دیدگاه تشیع و تسنن است، ولی به دلیل درجات و مراتبی که در امامت وجود دارد، متکلمان شیعه و سنی در تمام مراتب بر آن اتفاق و همگرایی ندارند.(1)
مراتب امامت را میتوان در سه جایگاه ذیل تفصیل داد:
ریاست عامه و زعامت جامعه.
امامت به معنای مرجعیت دینی.
امامت به معنای ولایت که در حقیقت اوج معنای امامت است.
امامت به معنای ولایت، مفهومی است که عرفان و تصوف آن را از مکتب تشیع گرفته است. چنین امامی در این مرتبه همان انسان کامل و حجت عصر و زمان است. بر طبق آموزه دینی در هر دورهای انسان کاملی وجود دارد که حامل معنویات کلی انسانیت است. امام نزد شیعه انسان کاملی است که مقامات و درجات زیادی دارد. اهل سنت و حتا برخی از شیعیان این مرتبه از امامت را نمیپذیرند.
چکیده
1. امامت نزد شیعه از اصول دین به شمار میرود.
2. نبوت دارای سه منصب ذیل است:
3. از نظر شیعیان، امام میتواند واجد هر سه منصب لکن غیر از وحی تشریعی باشد.
4. اهل سنت خلافت را فقط به عهده امت میدانند.
آزمون
1. امام میتواند واجد کدام وحی باشد؟
الف) وحی تشریعی
ب) وحی به مفهوم الهام و تحدیث*
ج) هردو
د) هیچکدام
2. امامت برای شیعیان با کدام قاعده اثبات می شود؟
الف) قاعده لطف*
ب) قاعده نظم
ج) قاعده حدوث
د) هرسه
فقهی یا کلامیبودن مساله امامت
طبق نظر اشاعره و معتزله، امامت از موضوعات فقهی است. به طور مثال جوینی در این مورد میگوید: «سخن گفتن درباره امامت از اصول عقاید به شمار نمیآید و خطر کسی که وارد بحث امامت میشود به مراتب بیشتر از خطر گمراه شدن کسی است که نسبت به آن از اساس جاهل است.» (1) غزالی نیز معتقد است که بحث امامت، مسألهای فقهی است ولی از دیرباز چنین بوده است که کتابهای اعتقادی را با بحث امامت به پایان میبردند. (2)
بسیاری از متکلمان امامیه و جمعی از علمای اشعری، امامت را از اصول دین دانستهاند و انکار آن را با کفر مساوی میدانند. شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی و جمع کثیری از فقهای بزرگ شیعه مخالفان امامت را کافر میدانند. از بزرگان اهل سنت نیز قاضی بیضاوی در «المنهاج» و ابوالفتوح اسروشنی در «فصول الاسروشنی» همین دیدگاه را مطرح نمودهاند.
دلایل اصولی بودن امامت
کسانی که امامت را از اصول دین میدانند برای اثبات آن هم دلایل قرآنی و هم دلایل روائی اقامه نمودهاند. برای توضیح این مطلب به چند نمونه از آیات و روایات در این زمینه اشاره مینماییم:
آیه تبلیغ «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین.»(6)
با توجه به اینکه این آیه در سورۀ مائده است و در اواخر عمر پیامبر(ص) نازل گردیده و پیامبر(ص) پیش از این آیه درحجة الوداع روز غدیر تمام رسالتهای الاهی را ابلاغ نموده است؛ پس مراد از آن جز تبلیغ امر خلافت و امامت نخواهد بود. با توجه به اهمیت ابلاغ این رسالت و تاکید ویژه الاهی پیامبر(ص) امامت باید از اصول دین اسلام باشد.
آیه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون.» (7) بنا براین آیه ولایت فراتر از دوستی است و در ردیف ولایت خدا و رسول قرار میگیرد و بر همین اساس چنین امری قطعا از اصول خواهد بود. البته اگر مقصود از ولایت، حکومت و امامت باشد، دلالت آیه بر اینکه امامت از اصول دین است محرز میگردد.
آیه «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»(8)
بدین معنی که رابطه فرهنگی و اعتقادی میان امام و مردم در قیامت عینیتر و حقیقیتر از دنیاست؛ زیرا سرنوشت نهایی امتها به امامان آنها بستگی دارد و صفوف آنان به امامشان مشخص میگردد. از این آیه ضرورت داشتن امام عادل و عالم و کارشناس دین مفهوم میگردد.
آیه: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم.»(9)
بدین معنی که اطاعت مطلق از اولی الأمر در ردیف اطاعت از خدا و رسول قرار دارد و از واجبات به شمار میآید. پس امامت چگونه میتواند از اصول دین نباشد؟ روایت پیامبر(ص) که میفرماید: «مَن ماتَ و لَم یَعرف إمام زمانه ماتَ میتة الجاهلیة» (10)
این حدیث هم در منابع شیعه و هم اهل تسنن آمده است و نشان میدهد که امامت از اصول دین است. زیرا چنین معرفتی بدون شناخت امام نوعی مرگ مشرکانه تلقی میشود. در منابع دیگر اهل سنت نیز روایاتی با اندکی تفاوت بدین مضمون رسیده است که مطلب روایی ما را مورد تایید قرار میدهد. بنابراین از دیدگاه اکثر اهل سنت و عموم جامعه شیعه امامت باید از اصول ئین به شمار رود و با توجه به آیات و روایات نمیتوان آن را از شاخههای فروع دین و یا یک مساله فقهی و عقلانی تلقی نمود.
در «صحیح بخاری» به طرق مختلف از رسول اعظم(ص) نقل شده که فرمود در روز قیامت جمعی از اصحابم از حوض کوثر به خاطر ارتداد منع میشوند.
چکیده
1. از نظر شیعه، امامت از اصول دین است.
2. بسیاری از علمای اهل سنت نیز امامت را از اصول دین میدانند.
3. علمای شیعی برای اثبات امامت به عنوان اصل دینی، آیات قرآنی مانند آیه تبلیغ را ارائه نمودهاند برای اثبات همین مدعا روایاتی نیز اقامه شده است.
آزمون
1.از نظر شیعیان امامت جزء......... به شمار میرود.
الف) اصول دین*
ب) فروع دین
ج) هردو
د)هیچکدام
2.برخی علمای اهل سنت امامت را جزء......... می شمارند.
الف) احکام
ب) اساطیر
ج) هردو
د) فروع*
3.از مهمترین آیات جهت اثبات اصولی بودن امامت آیه........ است.
الف) تبلیغ*
ب) انذار
ج) تحدی
د) هیچکدام
رابطه امامت و رسالت
شیعه معتقد است که امامت تداوم برخی از مناصب رسالت و خاتمیت است. با استناد به آیه «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» (1) روشن میشود که بین امت و امام هدایت یا ضلالت رابطه فرهنگی و اعتقادی تا قیامت وجود دارد و امام در آخرت مانند کسی است که زنجیری بر وی و گروهش بسته شده باشد که آنان را به بهشت یا دوزخ میکشاند.
امامت هدایت و ضلالت
قرآن کریم به دو نوع امامت تصریح دارد؛ یکی ائمه کفر و گمراهی و دیگری امامان هدایت و روشنگری. آیه «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (2) به همین امر اشاره دارد و آیه «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لا یُنْصَرُونَ» (3) به امامان ضلالت اشاره مینماید. اگر امام، امام هدایت باشد به رهبری تبدیل میشود که در حقیقت هدایتکننده به بهشت برین و رضوان الاهی است. برخلاف امام کفر و ضلالت که انسان را گمراه و منحرف کرده، به جهنم رهسپار میکند.
دیدگاه اهل سنت نسبت به امتداد امامت
یکی از علمای اهل سنت که جزء معروفترین آنان نیز به شمار میآید و مساله امتداد امامت را مورد بحث و بررسی قرار داده، فخر رازی است. ایشان از ابیهریرة ذیل آیه 71 سوره اسراء از پیامبر(ص) نقل میکند که در قیامت منادیای فریاد میزند: «ای امت ابراهیم!ای امت موسی و عیسی!ای پیروان محمد(ص)! بیایید. پس اهل حق به پا خیزید. آنان که از پیامبرانشان پیروی کردهاند نامه آزادی از عذاب را با دست راست بگیرند. پس پیروان فرعون و نمرود و رؤسای ضلالت و بزرگان کفر را صدا میزنند و نامه اعمال را به دست چپ آنان میدهند و همراه با رهبرشان در عذاب الاهی قرار میگیرند. (4)
عدم تضاد امامت و خاتمیت
برخی این گمان را دارند که امامت طبق استنباط علمای تشیع با خاتمیت در تضاد است؛ در صورتیکه چنین نیست؛ زیرا در بحث خاتمیت به اثبات رسید که از نظر شیعه و اهل سنت، سلسله رسالت و نبوت با رحلت پیامبر(ص) خاتمه یافت و شریعت او نیز پایانبخش ادیان بوده است. پس از ایشان، هیچ کس به پیامبری برانگیخته نمیشود و فرشته وحی هم بر کسی نازل نمیشود. البته ذکر این نکته مخفی نیست که ختم نبوت و اتمام شرایع دینی بدین معنا نیست که بشر از نظر رشد عقلانی و علمی به پایگاهی رسیده است که دیگر نیازی به دین ندارد؛ همچنین خاتمیت بدین معنا نیسست که انسانها در آن مقطع زمانی به مرحلهای رسیده بودند که میتوانستند کلیات دین، استراتژی و تمام فروع آن را به یاری عقل خدادادی و تخصص کارشناسان دینی و اجتهاد عالمان اسلامی و اصحاب و تابعین از قرآن و سنت استفاده کرده، میزان علم و عمل خویش و دیگران قرار دهند و بدین سان مشکلات و نیازهای جامعه اسلامی را برطرف سازند.
آری، با نزول قرآن، وحی تشریعی به پایان رسید و قدرت فهم بشر بیشتر شد و زمینه مهیا گردید تا باب دیگری به نام وصایت، ولایت و امامت به روی مردم باز شود و بدین طریق رموز وحی و آیات الاهی برای مردم تشریح و تبیین گردد.
چکیده
1. امامت به عنوان یک اصل اعتقادی شیعی در امتداد اصل رسالت قرار گرفته است.
2. شیعه معتقد است که امامت تداوم برخی از مناصب رسالت و خاتمیت است.
3. واژه امامت بنا بر تعاریف قرآنی اعم از امامت هدایت و ضلالت است.
4. هیچ گونه تضادی بین امامت و خاتمیت وجود ندارد.
5. با شروع امامت در امتداد رسالت، واژگان وصایت، ولایت و امامت به روی مردم باز شد.
آزمون
1. امامت در امتداد اصل اعتقادی ......... قرار دارد.
الف) توحید
ب) معاد
ج) نبوت*
د) هیچکدام
2. وصایت جزء کدام یک از واژگان ذیل است؟
الف) امامت*
ب) معاد
ج) توحید
د) هیچکدام
3. چه کلمهای مترادف بحث وصایت است؟
الف) ولایت*
ب) توحید
ج) معاد
د) هیچکدام
اگر نگاهی منطقی به تعریف امامت شود و به قول منطقیها بعد از مطلب ما(تعریف امام)، مطلب هَل(ضرورت وجود امام) مورد بحث و بررسی قرار گیرد سه فرض را در ذهن هر پژوهشگری ایجاد مینماید که عبارتند از:
فرض اول: اینکه بنا بر حصر عقلی، مطلقا و در همه شرایط و زمانی وجود امام ضروری است.
فرض دوم: در هیچ شرایط و زمانی وجود امام ضروری نیست.
فرض سوم: در برخی از شرایط و ازمنه وجود امام ضروری و در برخی دیگر غیر ضروری است.
با توجه به این سه فرض یاد شده، پرسشی اصلی و کلی در ذهن ایجاد میشود و آن این که آیا اصلا وجود امام برای جامعه اسلامی واجب و لازم است یا نه؟ در پاسخ به این سؤال میتوان گفت که اکثر جریانهای اسلامی، فرَق و علمای اسلام وجود امام را ضروری و لازم دانستهاند و اختلاف هریک از آنها در جایگاه و نصب و توسعه اختیارات امامت بوده است.
در میان تمام این فرق اسلامی فقط یک گروه منفعل و متروک از همه جا، خوارج(1) بودهاند که ضرورت امامت را قبول نداشتهاند و با شعار لا حکم الا لله، وجود امام و خلیفه را نفی کردهاند. اما امروزه اثری از آنها نیست و آرا و نظراتشان دیگر بروز بیرونی و خارجی ندارد. این گروه که ضرورت امامت را انکار نمودهاند این دلیل را اقامه نمودهاند که اسلام تمام تکالیف مسلمانان را مشخص و تبیین نموده است و مسلمانان با انجام تمام این تکالیف اعم از تکالیف دینی، اخلاقی، شرعی و فقهی دیگر هیچ نیازی به مراجعه به شخص امام و قبول بحث امامت نمیماند.
با توجه به رویکرد مخالفان امامت سه پاسخ را در نقض این گفتار میتوان ارائه نمود:
عوام مردم نمیتوانند تمام تکالیف و کارهای لازم در شرایط خاص را انجام دهند.
در مسائل تازه و نوپدید همه مردم نمیتوانند تصمیمگیری نموده، تکلیف خود را بدانند.
همه مسلمانان با وظیفه خود آشنا نیستند و اگر هم بدانند در انجام آن دچار خطا میشوند.
چکیده
1. وجود امام برای جامعه اسلامی و امت لازم و ضروری است
2. امامت هم به دلایل عقلی و هم شرعی قابل اثبات است.
3. تمام فرق اسلامی اصل ضرورت وجود امام را تایید کردهاند و فقط تعدادی از خوارج اصل ضرورت وجود امام را مورد خدشه قرار دادند.
آزمون
1. نظر اکثریت مسلمانان در مورد ضرورت وجود امام چیست؟
الف) وجود امام هم عقلا و هم شرعا ضروری است.*
ب) وجود امام فقط عقلا ضروری است.
ج) وجود امام فقط شرعا ضروری است.
د) هیچکدام
2. از میان فرق اسلامی چه کسانی اصل ضرورت امام را منکر شدهاند؟
الف) خوارج*
ب) اشاعره
ج) معتزله
د) هیچکدام
نظر اشاعره و معتزله درباره امامت
اشاعره غالبا وجوب امامت را سمعی و شرعی میدانند و آن را نوعی تکلیف واجب بر مسلمانان میشمارند. در مقابل آنها معتزله با اینکه امامت را واجب عقلی میشمارند، اما تعیین و نصب آن را بر مردم واجب میدانند.
نظر متکلمان شیعه
شیعیان در عین اینکه معتقد به وجوب عقلی امامت هستند، ولی نصب آن را بر خدا و رسول(ص) لازم میدانند، نه بر مردم.
تعریفی که تمام فرقههای اسلامی در آن اتفاق نظر داشتند این بود که امامت ریاست عامه در امور دین و دنیای مردم به نیابت از رسول خدا(ص) است. (1) در اغلب این تعریفها این مؤلفه به چشم میخورد و اگر قیدی در برخی از تعاریف توسعه و یا تضییق یابد با تمام اختلافاتی که متکلمان در سایر شرایط امامت دارند در چیستی و تعریف امامت تا حدودی به اجماع رسیدهاند. اختلاف جوهری به کیفیت انتصابی بودن امام و شرایط ایشان بر میگردد. بدین معنا که آیا نصب امام باید به حکم عقل باشد یا به حکم شرع؟ در هر دو صورت آیا نصب امام بر عهده امت است یا خداوند متعال؟
اشاعره و جمعی از معتزله نصب امام را شرعا بر مردم واجب میدانند، اما شیعه و برخی از معتزلیان نصب امام را عقلا از سوی خداوند واجب میدانند و به هیچ وجه این ضرورت را مورد خدشه قرار ندادهاند.
چکیده
1. تمام فرق اسلامی به طور کلی در تعریف امامت اتفاق نظر دارند.
2. ضرورت وجود امام غیر قابل انکار است.
3. اشاعره و جمعی از معتزله نصب امام را شرعی و بر عهده مردم میدانند.
4. شیعه و برخی از معتزلیها نصب امام را عقلی و از جانب خداوند میدانند.
آزمون
1. بنا بر نظر متکلمان شیعه نصب امام ...... است.
الف) عقلی*
ب) شرعی
ج) هردو
د) هیچکدام
2. بنا بر نظر متکلمان شیعه نصب امام از جانب ........ است.
الف) خداوند*
ب) اصحاب حل و عقد
ج) مردم
د) هرسه
1. تعریف قابل قبول از نظر تمام فرقههای اسلامی نسبت به امامت قبول داشتن ریاست عامه در امور دین و دنیای مردم به نیابت از رسول خدا ص بود که اغلب غالب در تمامی تعاریف به چشم میخورد. با تمامی اختلافات متکلمان در چیستی و تعریف امامت میتوان اجماع مسلمین را تا حدی قابل قبول دانست.
لکن اختلافات اصلی و محوری به انتصابی بودن امام و شرایط او برمی گردد. بدین معنا که نصب امام باید به حکم عقل و یا شرع و یا هردو و یا اینکه نصب امام بر عهده امت است یا خدای متعال نکات قابل بحثی است که هرکدام باید بطور مفصل در دیدگاههای مختلف مورد بحث قرار گیرد. (1)
2. عمده علمای اشاعره امامت را سمعی و شرعی میدانند و آن را یکنوع تکلیف بر مکلفان میشمارند. لکن معتزله با اینکه همچون شیعیان امامت را واجب عقلی دانسته لکن تعیین و نصب آن را بر مردم واجب میدانند و این در حالی است که متکلمان شیعه در عین اینکه معتقد به وجوب عقلی امامتاند نصب آن را به خدا و رسول واجب و لازم دانسته اند.
3. علمای شیعه دلایل بسیاری را بر انتصابی بودن امامت از طرف خداوند جل و جلاله اقامه نمودهاند که در میان آنها هم دلایل عقلی و هم نقلی را میتوان صراحتا تفکیک نمود که در دو درس بعدی به تفکیک هریک از آنها پرداخته خواهد شد. مهمترین دلیل در میان تمام آنها دلیل عقلی قاعده لطف است که با مقدمات قاعده لطف عقل سلیم به تعیین خواهد رسید که پیش لطف سازنده و بازدارنده و ضروری از سوی خداوند رحمان از آغاز پیدایش انسان مسئول تا عصر حاضر همواره بوده و خواهد بود و بنا بر توضیح حاجی سبزواری " الفیض منه دائم متصل و المستفیض دائر و زائل" (2) فیض از ناحیه خدا پیوسته جاری و دائمی است و این گیرندگان فیض هستند که یکی پس از دیگری از میان میروند و چه فیضی بالاتر از امام معصوم است. در حلسه بعدی اصل برهان لطف و اشکالات وارده بر آن بطور جامع و کامل طرح و بررسی خواهد شد.
چکیده
غالب علمای اسلامی امامت را بعنوان نیابت از رسول خدا ص قبول دارند. اختلافات علمای اسلامی در انتصابی بودن امامت از طرف خداوند جل و جلاله و یا مردم است. علمای اشاعره امامت را سمعی و شرعی میدانند. معتزله مانند شیعیان امامت را واجب عقلی دانسته لکن از طرف مردم بر خلاف علمای شیعه که امامت را عقلی و از ناحیه خداوند جل و جلاله میدانند . مهمترین دلیل عقلی بر انتصابی بودن امامت از طرف خداوند از نظر شیعیان قاعده لطف است.
آزمون
1.علمای اشاعره ضرورت وجود امام را ....... میدانند.
الف) عقلی
ب) شرعی*
ج) هردو
د) هیچکدام
2.علمای معتزله ضرورت وجود امام را ....... میدانند.
الف) عقلی*
ب) شرعی
ج) هردو
د) هیچکدام
3.چه فرقی بین علمای شیعه و معتزله در عقلی بودن وجود امامت میباشد؟
الف) علمای شیعی امامت انتصابی و از جانب خداوند میدانند برخلاف معتزله که از ناحیه مردم میدانند.*
ب) علمای شیعی امامت انتصابی و از جانب خداوند نمیدانند برخلاف معتزله
ج) معتزله امامت را انتصابی و از جانب خداوند میدانند برخلاف معتزله
د) هیچکدام
1.بیان قاعده لطف
نصب امام به منظور هدایت و تربیت بندگان خدا و اداره حکوکت الهی، لطفی از الطاف الهی به مکلفین است و تحقق چنین لطفی برای باری تعالی عقلا واجب است پس چنین لطفی ضروری خواهد بود. بیان و شرح مطلب نیازمند چند مقدمه است تا فلسفه وجوب لطف الهی در نصب امام روشن گردد.
الف) هرچه از جانب حضرت حقصادر میشود بر اساس هدف و قسمت است هرچند که ما غرض و هدف فعل الهی را نشناخته و ندانیم.
ب) از حکیم واقعی هرگز عملی بدون هدف صادر نمیشود زیرا صدور عمل بیهوده و عبث برخلاف حکمت و عقل است و بر خدای حکیم قبیح است و ممکن نیست امر قبیح از خداوند حکیم صادر شود.
ج) ترک چنین لطفی باعث بوجود آمدن مفاسد اخلاقی سیاسی و اجتماعی است و به تشدید اختلاف و تضادهای داخلی کشیده میشود و چنین کاری از خدای رحیم و حکیم و منان صادر نمیگردد.
د) قدرت بر انجام چنین فعلی و داعی بر انجام آن نیز از نظر ذات باری تعالی روشن و محقق است و مانع و رادعی در حریم قدرت و اراده لایزال الهی وجود ندارد چنان که درباره نصب پیامبران چنین موانعی نبوده است.
ه) بدون تردید به کمک امام صالحی – که خداوند متعال آن را تعیین و نصب میکند- مصالح بندگانبه مراتب بهتر تامین میشود چرا که امت در تشخیص و گزینش امام و خلیفه واقعی افضل و داناتر از خدا و رسول او نیستند و اگر کسی چنین برداشتی داشته باشد عقیدهای است نامعقول و از نظر فتوایی با کفر و الحاد مساوی میباشد.
2.معتزله دلیل لطف را فقط در خصوص نبوت بکار میبرند لکن شیعه آن را در امامت هم دخیل دانسته و دلیل آن را استقرا قرار میدهد بدین معنا که فوائد، آثار و نتایجی مثبت که بر وجود امام مترتب میشود، مثبت لطف بودن امام است.
3.برای وجود امام پنج حالت را میتوان فرض نمود
1) امام خیر محض باشد
2) خیر اکثری باشد
3) شر محض باشد
4) شر اکثری باشد
5) علی السویه باشد
که از این 5 حالت، سه حالت آخر بدیهی البطلان بوده و از دو فرض اول فرض یکم با اثبات وجود امامت از طریق قاعده لطف ثابت میشود که وجود امام ضروری و لازم بوده و عینا مصداق غیر محض میباشد.
4.اشکال بر قاعده لطف :
اکثر عالمان اهل سنت اعم از اشاعره و معتزله بر این قاعده اشکال گرفتهاند بدین معنا که شیعیان آنچه را که میتواند لطف باشد واجب نمیدانند و آنچه را که واجب میدانند صلاحیت لطف بودن را ندارد. (2)
در پاسخ به این اشکال میتوان گفت که اولا نصب امام بر خدا و رسول واجب است به طریق اولی پذیرش و نصب و یاری چنین امامی بر امت قولا و عملا واجب میشود بلکه تقویت و امام منصوب، واجب مضاعفی خواهد بود یعنی هم شرعا لازم است زمینه حاکمیت او را فراهم نمایند هم عقل ضرورت آن را در مییابد و لی اگر آحاد امت و یا جامعه اسلامی، امامی را تعیین و یا به واسطه اصحاب حل و عقد منصوب نمایند چه بسا ممکن است پس از گذشت زمان پشیمان شوند ولی از ترس یا طمع قدرت حاکم به امامت ولی منافقانه تظاهر نمایند در این صورت اطاعت و تقویت چنین حاکمی برای نادمان وظیفه شرعی و عقلی نخواهد بود. بلکه حتی المقدور باید حکومت او را تضعیف کنند و یا وی را از حکومت برکنار نمایند. اما تنها گذاشتن و تضعیف امام منصوب و معصوم از ناحیه خداوند، به مثابه کفر و الحاد است و عذاب الهی در انتظار چنین امتی خواهد بود.
چکیده
شیعیان ضرورت وجود امام را لطف از ناحیه خداوند متعال میدانند همان لطفی که در ایجاد نبوت از طرف خداوند بوده همان در امامت هم ایجاد میشود. اکثر عالمان اهل سنت وجود امامت را لطف نمیدانند . شیعیان نصب امام به خدا و رسول را واجب دانسته و پذیرش و نصب و یاری چنین امامی را واجب میدانند.
آزمون
1.نصب امام به منظور هدایت و تربیت بندگان از طرف خداوند متعال است
الف) قاعده لطف*
ب) ترحم
ج) منت
د) هیچکدام
2.اهل سنت قاعده لطف را فقط در.....دخیل میدانند
الف) نبوت*
ب) امامت
ج) رهبری
د) هیچکدام
3.چه کسانی قاعده لطف را واجب نمیدانند؟
الف) اکثر علمای اهل سنت*
ب) شیعیان
ج) هردو
د) هیچکدام
با ورود امامت زمینههای تربیت، اطاعت از مقررات الاهی، اجتناب از معاصی، تقرب به خدا و شمول و نزول فیض حق امکان تحقق پیدا میکند و مردم به انجام فرایض و ترک محرمات، تحریص و تشویق میشوند. اگر در میان امت اسلامی و ملل پیشین پیشوای مطاع و امین و عادلی روی کار نبود، اهداف الاهی حاصل نمیشد و عدالت اجتماعی نیز استقرار پیدا نمیکرد، بلکه ظلم و تجاوز و کارهای ضد اخلاق و فحشا و منکرات رواج پیدا میکرد و ملتها نیز از فلسفه آفرینش خود باز میماندند. در نتیجه خداوند متعال حجتی برای بازخواست آنها نداشت. پس وجوب لطف باید به سه دلیل در طول تاریخ تحقق پیدا کرده باشد.
ترک لطف موجب شکستن غرض و هدف اعلام شده از ناحیه باری تعالی است و نقض غرض برای خدای قادر و حکیم قبیح است. لطف یک امر اختیاری است و داعی و مصلحت صدور آن از ناحیه خدا موجود است. بدیهی است با وجود مقتضی و فقدان موانع عدم تحقق چنین لطفی از ناحیه باری تعالی توجیهی خردپذیر و معقول ندارد.
ذات اقدس الهی، کانون افاضه فیوضات و برکات است و چنین لطفی از ضروریترین فیوضات الاهی برای بشر محسوب میگردد؛ چرا که مصلحت دین و دنیای بندگان بر چنین لطفی استوار است. پس افاضه چنین فیضی از خدای فیاض قطعی است و امساک از آن یا مولود ضعف است و یا بخل و غفلت که هر دو از حریم الاهی به دور است.
چکیده
1. قاعده لطف، مهمترین قاعده عقلی شیعیان نسبت به ضرورت وجود امام است.
2. امام نمیتواند بدیل داشته باشد. بدیل بدون امام نیز نتیجه معکوس دارد.
3. وجود امام لطف است و مبسوط الید بودن امام نیز لطفی دیگر.
4. حکمت خداوند این است که امام بر اساس شرایط و زمان برنامهای را ارائه نماید.
آزمون
1. ترک لطف از جانب خدا بر خداوند حکیم و قادر ............ است.
الف) واجب
ب) جایز
ج) قبیح*
د) هیچکدام
2. آیا لطف خداوند اقتضای بدیل بودن برای امام را نیز دارد؟
الف) آری
ب) خیر *
ج) در برخی موارد
د) هیچکدام
دلایل مهمی که انتصابی بودن امامت را از سوی خداوند واجب میسازد
آزمون
1. مجری شریعت بعد از پیامبر اعظم(ص) چه کسی باید باشد؟
الف) امام منصوب از ناحیه خداوند*
ب) امام منصوب از ناحیه مردم
ج) شورای حل و عقد
د) هیچکدام
2. بهترین جایگزین بعد از نبوت چیست؟
الف) امام*
ب) مردم
ج) رؤسای قبایل
د) هیچکدام
3. وجه افتراق در غیبت نبوت و امامت کدام است؟
الف) عدم وحی و نبوت در امام*
ب) عدم عصمت
ج) عدم علم
د) هیچکدام
اوصاف و ویژگیهای امام که به اصطلاح منطقیها به آن مطلب کیف میگویند.
ویژگیهای امام از نظر اهل تسنن
معتزله و اشاعره که برای امامت جز یک منزلت اجتماعی و منصب عادی نمیشناسند، شرایط احراز امامت را مجرد نصب خلیفه به دست امت و یا اصحاب حل و عقد میدانند، ولی عزل او را حتا به دست نمایندگان مردم هم جایز نمیشمارند. آنان نه عدالت و نه پیراستگی از گناه و خطا را شرط احراز امامت میدانند و نه علم کامل و بصیرت نافذ نسبت به کتاب و سنت. بلکه لیاقت و کاردانی معمولی در امر مدیریت جامعه را در احراز این منصب کافی دانستهاند که حتی لازم نیست ملتزم به سیره نبوی باشد. زیراکه خلیفه و امام در مقام اجرا و دستورها آزادند و هر شیوهای را که بخواهند میتوانند اتخاذ نمایند.
شرایط امام در نظر اهل تسنن:
1. بالغ؛ 2. مرد؛ 3. عادل؛ 4. مجتهد؛ 5. شجاع؛ 6. باکفایت؛ 7. مدبر؛ 8. بابصیرت؛ 9. قریشی(که شرط اخیر را برخی از معتزله و خوارج رد نمودهاند.
شرایط احراز امامت از نظر اهل تشیع
از نظر متکلمان امامیه، امام در واقع خلیفه پیامبر(ص) است و باید اغلب ویژگیهای شخصی و اجتماعی او را بجز مقام وحی و نبوت داشته باشد. در عظمت مقام امامت در اسلام همین بس که خداوند متعال پس از امتحانات سختی که از حضرت ابراهیم(ع) در دوران پیامبریاش گرفت و او سربلند بیرون آمد، او را امام بر مردم قرار داد. یعنی امامت از مقام نبوت هم بالاتر است. به همین دلیل حضرت ابراهیم(ع) درخواست نمود که خداوند امامت را در نسل آیندهاش نیز قرار دهد که از آن منع کرد. با توجه به توصیفات فوق، علاوه بر شروط گذشته، سه شرط برجسته در دیدگاه شیعیان وجود دارد که به ترتیب عصمت، افضلیت و اعلمیت هستند.
عصمت
یکی از ویژگیهای متعالی خلیفه و جانشین رسول خدا(ص) عصمت و پیراستگی از خطا و اشتباه است که علاوه بر امامیه، اسماعیلیه نیز به آن قائل است. عصمت در تعریف کلی، حالتی ثابت و نفسانی است و یا به بیان بهتر یک صفت ثابت نفسانی و ملکهای است که در وجود انسان راسخ شده، فرد را از هر گونه گناهی در تمام عمرش دور میکند.(ملکهای که با وجود آن داعی بر معصیت نباشد، اگرچه قدرت بر آن وجود داشته باشد). اهل تسنن به عصمت فردی اعتقاد ندارند و معتقدند که یکایک افراد معصوم نیستند، بلکه عصمت در کل جامعه اسلامی میتواند وقوع یابد و در مجموع امت اسلام میتواند معصوم باشد.
2. وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین.(بقره: 124)
آزمون
1.کدام یک از ویژگیهای ذیل جزء صفات امام از نظر اهل تسنن نیست؟
الف) عدالت
ب) اجتهاد
ج) مرد بودن
د) عرب بودن*
2. عصمت چیست؟
الف) پرهیز از گناهان کبیره
ب) عدم اصرار بر گناهان صغیره
ج) ملکهای که با وجود آن داعی بر معصیت نباشد؛ اگرچه قدرت بر آن وجود داشته باشد.*
د) هیچکدام
یکی از شرایط نبوت در پیامبران الاهی ضرورت عصمت آنها بود.
با توجه به اینکه فلسفه جعل خلیفه و امام برای هدایت و ارشاد مردم است تا آنان ازخطاهای اعتقادی اخلاقی و عملی محفوظ بمانند. اگر بنا شود شخص امام هم گرفتار خطا و عصیان باشد فلسفه وجودی چنین امامی لغو خواهد بود، مگر اینکه بگوییم در صورت سر زدن گناه و خطا از چنین امامی او نیز محتاج به امام بالاتری است و اگر امام بالاتر از خطای در بیان دین و ارتکاب گناه مصون باشد امام راستین اوست نه اولی. و اگر امام دوم هم گرفتار خطا و گناه باشد احتیاج به امام سوم است و سومی نیز به امام چهارم و... . بیشک با این روند در امامت تسلسل لازم میآید که عقلا محال است.
گذشته از آن، امام باید پاسدار مجموعه عقاید، اخلاق و احکام دین باشد؛ زیراکه از ناحیه خدا برای هدایت خلق به اینگونه امور منصوب و مامور گردیده است و اگر فاقد ملکه عصمت باشد نمیتواند از آیین الاهی پاسداری نماید و بهتدریج دین خدا دستخوش بدعتها، تحریفها و غلوّها خواهد شد، چنانکه ادیان گذشته گرفتار آن شدند.
صحیح است که قرآن به یمن اعجاز کلامی از تحریف لفظی و بدعت کلامی محفوظ مانده است، ولی از تحریف معنوی هرگز مصون نیست. از این رو، هر گروه و حزبی میتواند آیات آن را به دلخواه خود تفسیر نماید. همانند خوارج که شعار «لا حکم الا لله» را از آیه «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلین»(2) اقتباس کرده بودند و فهم نادرستی از آیات داشتند؛ در صورتی که مقصود از حکم، قانون است. قوانین الاهی از طریق وحی رسیده است و مسؤولیت اجرای آن بر عهده نبی و امام است. بنابراین قرآن از تحریف معنوی و تفسیر به رایها و پیشداوریها هیچ گاه مصون نمیماند، بلکه امام معصوم با استدلال معقول و مقبول حافظ و مجری کل دین بوده، با مجادله احسن از انحرافات بدعتگذاران جلوگیری مینماید. افزون بر آن، اگر امام معصوم نباشد، چگونه اطاعت از او در کنار اطاعت خدا و رسول قرار دارد؟ چنانکه در آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم»(3) دیده میشود. بیشک اولیالامر نیز باید مانند رسول خدا(ص) معصوم باشند تا اطاعت از وی معقول واجب و مشروع تلقی شود.(4)
چکیده
آزمون
1. درستی و نادرستی عبارت ذیل را بیابید: «از نظر شیعه، اثبات عصمت امامان فقط با ادله نقلی ممکن است.»
درست
نادرست*
2. عدم اعتقاد به عصمت امامان. ........ را در بر دارد.
الف) تسلسل*
ب) دور
ج) برهان خلف
د)هیچکدام
3. درستی و نادرستی عبارت ذیل را بیابید: «امام با داشتن عصمت حافظ شریعت میشود.»
درست*
نادرست