KHAMENEI.IR همایش نظریه بیداری اسلامی
اصطلاح «بیداری اسلامی» از بهمن 1389 بر سر زبانها افتاد. رهبر انقلاب در سه سطح توصیف حوادث، راهبری بیداری اسلامی و آسیبشناسی مورد تحلیل و بررسی قرار دادند.
پرسش پاسخ اجمالی
۱. ریشه شکلگیری بیداری اسلامی چیست؟ - احیای عزت و کرامت انسانی، در سایهی اسلام
۲. چرا قیامهای منطقه، اسلامی هستند؟ - ملتهای مسلمان عدالت، آزادی، مردمسالاری را در اسلام میبینند و نه در مکاتب دیگر
۳. راهبرد دشمن در برابر بیداری اسلامی چیست؟ - ایجاد اختلاف بین مسلمانان
- مصادره انقلابها
- شبیهسازی انقلابها در ایران و سوریه
- سلب مرجعیت فکری علما و تراشیدن مراجع فکری جدید
۴. انقلابهای منطقه بر چه اصولی متکی است؟ - احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی، ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه، برافراشتن پرچم اسلام
۵. نقش خواص در هدایت جریان بیداری اسلامی چیست؟ - ایجاد فکر، گفتمان و جریان فکری در جوامع
۶. بیداری اسلامی از نظر تاریخی برای ما چه اهمیتی دارد؟ - مسیری که ما حرکت میکنیم، مسیری است که میتواند تاریخ جهان و هندسه سیاسی دنیا را متحول کند
۷. ارتباط جنبش وال استریت با بیداری اسلامی چیست؟ - الهام گرفتن جوانان والاستریت از جوانان مصر و تونس و الهامگرفتن آنها از مجاهدان حزبالله و حماس
۸. آیا انقلابهای منطقه توطئهای امریکایی است؟ - عنصری بهتر از مبارک و بن علی برای امریکا وجود نداشت
امریکاییها کاری نمیکنند که مردم به صحنه بیایند
۹. مردم یا احزاب، کدامیک مهمترند؟ - مهمترین عنصر در این انقلابها، حضور واقعی و عمومی مردم در صحنهی مبارزه و جهاد است
۱۰. مهمترین اولویت انقلابهای پیروز شده چیست؟ - نظامسازی بر اساس اصول اسلامی
۱۱. درستی مسیر نهضتهای اسلامی چگونه باید فهمید؟ - درستی مسیر نهضتهای بیداری اسلامی را باید در موضعگیری آنان در قبال مسئلهی فلسطین جستجو کرد
۱۲. چشم انداز پیش روی بیداری اسلامی چیست؟ - هدف نهائی نمیتواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد
۱۳. نقش انقلاب اسلامی در شکلگیری بیداری اسلامی چه بوده است؟ - نمایش امکان پذیری تشکیل حکومت دینی و پیشرفت علمی و اقتصادی و سیاسی در سایه آن به مسلمانان
۱۴. ارتباط پیشنهاد مذاکره با ایران از طرف امریکا و حوادث بیداری اسلامی چیست؟ - غرض امریکا ناامید کردن ملتهای سربرافراشتهی مسلمان است
۱۵. تجربیات انقلاب اسلامی ایران که میتواند به نهضت اسلامی کشورهای دیگر کمک کند چیست؟ - توکل به خداوند و اعتماد و حسن ظن به وعدههای مؤکد نصرت الهی، بازخوانی دائمی اصول انقلاب
۱۶. سیاست ایران در قبال نهضتهای بیداری اسلامی چیست؟ - اعلام اعتقاد و التزام به قیام ملتها، وحدت، برادری مسلمین و جهاد اسلامی
۱۷. آیا تحولات سوریه انقلاب است؟ - واقعیت سوریه جنگ نیابتی علیه محور مقاومت و به نفع رژیم صهیونیستی است
۱۸. راه حل ایران برای مسئله سوریه چیست؟ - ما طرفدار ملت سوریه و مخالف هرگونه تحریک و دخالت خارجی در آن کشوریم
- هرگونه اصلاح در سوریه باید بهوسیلهی خود ملت و با روشهای ملی باشد
- ارسال سلاح به گروههای بیمسئولیت متوقف شود
۱۹. آیا ایران در پی صدور الگوی ولایت فقیه است؟ - این دروغها سیسال است که در پی جدا کردن ملت ایران از دیگر ملتها است
۲۰. آیا حمایت ایران از انقلاب مردم بحرین حمایتی شیعی است؟ - بزرگترین خدمت به دشمنان امت اسلامی است که حرکت عمومیِ ضد استبدادی یک ملت را حمل کنند به دعوای شیعه و سنی
۱- ریشه شکلگیری بیداری اسلامی
بیداری اسلامی یک حقیقتی است که اتفاق افتاده است. بعد از دهها سال متمادی تسلط دشمنان اسلام و دشمنان مسلمین بر جوامع اسلامی، چه به شکل استعمار مستقیم، چه به شکل استعمار جدید و استعمار غیر مستقیم، چه به صورت سلطهی فرهنگی یا سلطهی اقتصادی یا سلطهی سیاسی؛ بعد از سالهای متمادی که ملتهای مسلمان فشرده شدند در زیر این فشارهای عظیم سلطهی غربی و دولتهای اروپائی و آمریکائی بر کشورهاشان، بتدریج هستهی بیداری، یقظهی اسلامی رشد کرده، ثبت شده است و دارد خود را نشان میدهد. مردم دنیای اسلام امروز احساس میکنند که وسیلهی عزتشان، وسیلهی سربلندیشان، وسیلهی استقلالشان، اسلام است. ۱۳۹۱/۱۱/۱۰
این جنبشها و انقلابهای منطقه را که نگاه کنید، میبینید همه مرتبط با عزت ملت است. این انقلابها، از یمن و بحرین بگیرید تا مصر و لیبی و تونس و همچنین کشورهائی که هنوز آتش زیر خاکسترند و یک روزی شعلهور خواهند شد، همهی اینها انگیزهشان بازگشت به عزت ملی و عدالت اجتماعی و آزادی، و همه در سایهی اسلام است. ۱۳۹۰/۰۳/۱۴
مردم هم آمدند توی صحنه. این، خصوصیت این قضیه است. چرا آمدند؟ آن چیزی که آنها را کشاند، به صورت واضحی مسئلهی عزت و کرامت انسانی آنها بود. در مصر، در تونس و همچنین در کشورهای دیگر، غرور مردم به دست این حاکمان ظالم جریحهدار شده بود. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
۲- چرایی قیامهای منطقه
اینکه میگوئیم بیداری اسلامی، این حرف پایهدار است، ریشهدار است. ملتهای مسلمان عدالت را میخواهند، آزادی را میخواهند، مردمسالاری را میخواهند، اعتنای به هویت انسانها را میخواهند؛ اینها را در اسلام میبینند، نه در مکاتب دیگر؛ چون مکاتب دیگر امتحانداده و شکستخوردهاند. بدون مبنای فکری هم که نمیشود به این اهداف بلند دست پیدا کرد. آن مبنای فکری بر حسب ایمان و اعتقاد ملتهای منطقه عبارت است از اسلام و بیداری اسلامی. ماهیت جنبشها این است. ۱۳۹۱/۰۳/۱۴
دشمنان از کلمهی «بیداری اسلامی» میترسند؛ سعی میکنند عنوان «بیداری اسلامی» برای این حرکت عظیم به کار نرود. چرا؟ چون وقتی اسلام در هیئت حقیقی خود، در قوارهی واقعی خود بروز و ظهور پیدا میکند، تن اینها میلرزد. اینها از اسلامِ بردهی دلار نمیترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافیگری نمیترسند؛ از اسم اسلامی که امتداد و انتهائی در عمل و در تودهی مردم نداشته باشد، نمیترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام تودهی مردم، اسلام توکل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهی که فرمود: «و لینصرنّ الله من ینصره»، میترسند. وقتی اسم این اسلام میآید، نشانی از این اسلام پیدا میشود، مستکبرین عالم به خودشان میلرزند - «کأنّهم حمر مستنفرة. فرّت من قسورة» - لذا نمیخواهند عنوانِ بیداری اسلامی باشد. ولی ما معتقدیم نخیر، این یک بیداری اسلامی است، بیداری حقیقی است، و رسوخ پیدا کرده است، امتداد پیدا کرده است، به این آسانیها هم دشمنان نمیتوانند آن را از راه خودش منحرف کنند. ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
۳- راهبرد دشمن در برابر بیداری اسلامی
امروز مهمترین دستاویز دشمن برای مقابلهی با بیداری اسلامی، ایجاد اختلاف است. مسلمان را در مقابل مسلمان قرار دادن، مسلمان را به دست مسلمان از بین بردن، اینها را به هم مشغول کردن؛ چه چیزی بهتر از این برای دشمنان استقلال اسلامی که مسلمانان را به هم مشغول کنند؟ ۱۳۹۱/۱۱/۱۰
غربیها و آمریکا بعد از آنکه عوامل خود را در این کشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پیش گرفتند: یکی فرصتطلبی، یکی شبیهسازی. فرصتطلبیشان این بود که خواستند این انقلابها را مصادره کنند؛ یعنی سر مردم را کلاه بگذارند، با آنها اظهار همراهی کنند، افراد طرفدار خودشان را سر کار بیاورند. آنها در این کار شکست خوردند. دوم، شبیهسازی بود. شبیهسازی یعنی شبیه آنچه را که در مصر و در تونس و در لیبی و در بعضی از کشورهای دیگر اتفاق افتاده است، مثلاً بتوانند در ایران - ایرانِ مردمسالاری دینی، ایرانِ ملت - پیاده کنند! عواملشان در داخل کشور، مردمان ضعیف، فرومایه، حقیقتاً دستخوش هویهای نفسانی، سعی کردند شاید بتوانند این کار را بکنند. خواستند در اینجا حرکتِ شکستخورده، حرکت کاریکاتوریِ مضحک به وجود بیاورند؛ اما خب، ملت ایران توی دهنشان زد. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
روحانیان و رجال دینشناس کمابیش در همه جا مرجع فکری و سنگ صبور روحی مردم بودهاند و هرجا که در هنگامهی تحولات بزرگ، در نقش هدایتگر و پیشرو ظاهر شده و در پیشاپیش صفوف مردم در مواجهه با خطرات حرکت کردهاند، پیوند فکری میان آنان و مردم افزایش یافته و انگشت اشارهی آنان در نشان دادن راه به مردم، اثرگذارتر بوده است. این به همان اندازه که برای نهضت بیداری اسلامی دارای سود و برکت است، برای دشمنان امت و کینهورزان با اسلام و مخالفان حاکمیت ارزشهایاسلامی، دغدغهآفرین و نامطلوب است و سعی میکنند این مرجعیت فکری را از پایگاههای دینی سلب کرده و قطبهای جدیدی برای آن بتراشند؛ که به تجربه دریافتهاند که با آنان میتوان بر سر اصول و ارزشهای ملی براحتی معامله کرد! چیزی که در مورد عالمان باتقوا و رجال دینیِ متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
۴- اصول انقلابهای منطقه
در چنین انقلابهائی، اصول و ارزشها و هدفها، نه در مانیفستهای پیشساختهی گروهها و حزبها، بلکه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهای آنان اعلام و تثبیت میشود. با این محاسبه بروشنی میتوان تشخیص داد که اصول انقلابهای کنونی منطقه، مصر و دیگر کشورها، در درجهی اول اینها است:
احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی که در طول زمان با دیکتاتوری حاکمان فاسد و با سلطهی سیاسی آمریکا و غرب، در هم شکسته و پایمال شده است.
برافراشتن پرچم اسلام که عقیدهی عمیق و دلبستگی دیرین مردم است و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفائیای که جز در سایهی شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد.
ایستادگی در برابر نفوذ و سلطهی آمریکا و اروپا که در طول دو قرن بیشترین لطمه و خسارت و تحقیر را بر مردم این کشورها وارد آوردهاند.
مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست که استعمار چون خنجری در پهلوی کشورهای منطقه فرو برده و وسیلهای برای ادامهی سلطهی اهریمنی خود ساخته و ملتی را از سرزمین تاریخی خود بیرون رانده است. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
۵- نقش خواص در هدایت جریان بیداری اسلامی
ایجاد یک فکر، یک گفتمان، یک جریان فکری در جامعه، به دست خواص جوامع است؛ به دست اندیشمندان جامعه است؛ آنها هستند که میتوانند فکر ملتها را به یک سمتی هدایت کنند که مایهی نجات ملتها شود؛ همچنان که خدای نخواسته میتوانند به سمتی ببرند که مایهی بدبختی و اسارت و تیرهروزی ملتها شود.این دومی متأسفانه در طول هفتاد هشتاد سال اخیر در برخی از کشورها، از جمله در کشور خود ما اتفاق افتاد. روایتی است از رسول مکرم اسلام، حضرت محمدبنعبدالله، که میفرماید: «لا تصلح عوامّ هذه الأمّة الاّ بخواصّها قیل یا رسولالله و من خواصّها قال العلماء»؛ اول علما را ذکر کرد، بعد چند دستهی دیگر را. بنابراین اساتید دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمی در هر کشوری میتوانند سررشتهدار حرکت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسیدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلی آمد، کار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشیاری و بیداری بود، آن وقت کار درست خواهد شد. ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
۶- اهیمت بیداری اسلامی از نظر تاریخی
مسیری که ما حرکت میکنیم، مسیر مهمی است؛ یک مسیری است که میتواند تاریخ جهان را متحول کند؛ کمااینکه دارد تاریخ منطقه را متحول میکند؛ میبینید. کی خیال میکرد که در منطقهی مهمِ حساسِ شمال آفریقا و غرب آسیا - همین منطقهای که اروپائیها دوست دارند به آن «خاورمیانه» بگویند - این حوادث مهم اتفاق بیفتد؟ اتفاق افتاده است، تمام هم نشده است. حوادثی هم که اتفاق میافتد، به زیان غرب و بخصوص به زیان آمریکا و تهدید رژیم صهیونیستی است. ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
ما در طول تاریخمان، چنین وضعیتی را در کشورهای اسلامی نداشتیم. اینکه احساس هویت، احساس بیداری، نه در یک ملت، بلکه در کشورهای متعددی از کشورهای اسلامی پدید بیاید و این احساس بیداری، این احساس هویت، متکی به اسلام باشد، این را ما در گذشته هرگز نداشتیم؛ این مال امروز است؛ این یک نشانه است، نشانهی تحول است. چون مسلمانها یک میلیارد و نیم از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، دهها کشور شامل اکثریتهای مسلمان هستند و کشورها هم جاهای حساسی قرار دارند، بنابراین این بیداری یک امر عادی نیست؛ نشاندهندهی یک تحول در ساخت و نقشه و هندسهی جدید دنیاست. ۱۳۹۱/۰۵/۲۲
۷- ارتباط جنبش وال استریت با بیداری اسلامی
امروز جوانان نیویورک و کالیفرنیا هم شعارهای مردم مصر و تونس را تکرار میکنند، از آنها الهام میگیرند؛ انکار هم نمیکنند. جوانان مصر و تونس هم از حزبالله و حماس و جهاد اسلامی الهام گرفتهاند و فرا گرفتهاند و پنهان نکردند. و معلم اول در عصر جدید، بسیجیِ امام بزرگوار ما بود؛ که همه از بسیجیِ امام بزرگوار فراگرفتند و از جانبازان و سربازان و فداکاران این انقلاب یاد گرفتند که چگونه میتوان اسطورههای قدرت مادی را شکست، چگونه میتوان به نام خدا بتها را شکست، چگونه میتوان ایستاد، چگونه میتوان مقاومت کرد. ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
۸- انقلابهای منطقه توطئهای امریکایی
تفسیرهای وهمآلودی وجود دارد که تصور میکنند آنچه که در مصر یا در لیبی یا در تونس اتفاق افتاد، پشت سرش آمریکاست که دارد مدیریت میکند. اینجور نیست، اینها توهم است. بله، آمریکائیها بدشان نمیآمد که به جای عنصری مثل مبارک، یک عنصر دموکراتِ مردمیای داشته باشند که به قدر مبارک تابع آنها باشد - این برایشان بهتر بود - اما چنین چیزی امکان نداشت و ندارد. اگر یک عنصر دموکراتِ میهندوستی باشد، مثل مبارک امکانات کشور را در اختیار آمریکا نمیگذارد؛ موضعش در مقابل اسرائیل، موضع یک صهیونیست نمیشود. بنابراین، این عملی نبود.
این که ما تصور کنیم اینها برای آنکه وجههی خودشان را درست کنند، مبارک را کنار زدند تا یکی دیگر را سر جایش بیاورند، یک توهم محض است. آمریکائیها اگر مدیریت این حرکتها را به عهده داشتند، نمیگذاشتند مبارک به این وضع رقتبار دچار شود - این برای آنها خیلی ضرر داشت - نمیگذاشتند مردم بیایند توی میدان. مگر وقتی مردم آمدند توی خیابان، دیگر میشود آنها را برگرداند؟ حالا به تعبیر رایج - که اهانتآمیز است، نمیخواهم - مگر میشود این غول را دوباره به شیشه برگرداند؟ امکان ندارد. آنها اگر میتوانستند یک حرکت طبق میل خودشان انجام بدهند، جور دیگری انجام میدادند.
البته شکی نیست که دستگاههای دیپلماسی فعال دنیا، سیاستهای فعال دنیا، در رأسشان آمریکا - که در امر دیپلماسی، مثل بقیهی عرصههای دیگر، فعالیتش خیلی زیاد است - سعی میکنند بر این موج سوار بشوند، دارند تلاش میکنند؛ نباید گذاشت موفق شوند. میخواهند سوار شوند، اما بعید هم هست که بتوانند؛ لذا عقبنشینی میکنند. سر قضیهی مبارک، شما دیدید؛ خود رئیس جمهور آمریکا در همان ده بیست روز، چند جور موضع متناقض گرفت: یک بار حمایت کرد، یک بار رد کرد؛ دوباره حمایت کرد، دوباره رد کرد! نمیدانستند چه اتفاقی دارد میافتد. بنابراین، این فکرهای توهمآمیز را باید کنار گذاشت. ۱۳۹۰/۱۰/۰۷
۹- مردم یا احزاب، کدامیک مهمترند؟
به نظر من مهمترین عنصر در این انقلابها، حضور واقعی و عمومی مردم در میدان عمل و صحنهی مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ایمانشان، بلکه علاوه بر آن، با جسم و تنشان. فاصلهی عمیقی است میان چنین حضوری با قیامی که به وسیلهی یک جمع نظامی یا حتی یک گروه مبارز مسلح در برابر چشمان بیتفاوت مردم یا حتی مورد رضایت آنان انجام میگیرد. در حوادث دههی پنجاه و شصت در تعدادی از کشورهای آفریقا و آسیا، بار سنگین انقلاب را نه قشرهای گوناگون مردم و جوانان از همه جای کشورها، که دستجات کودتاگر یا هستههای کوچک و محدود مسلح بر دوش داشتند. آنها تصمیم گرفتند و عمل کردند و آنگاه که خودشان یا نسل پس از آنها بر اثر انگیزهها و عوامل قابل شمارش، راه خود را عوض کردند، انقلابها به ضد خود تبدیل شد و دشمن بار دیگر بر آن کشورها تسلط یافت. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
۱۰- مهمترین اولویت انقلابهای پیروز شده چیست؟
نظامسازی کار بزرگ و اصلی شما است. این کاری پیچیده و دشوار است. نگذارید الگوهای لائیک یا لیبرالیسم غربی، یا ناسیونالیسم افراطی، یا گرایشهای چپ مارکسیستی، خود را بر شما تحمیل کند.
ملتهای انقلاب کرده و آزاد شده، یکی از مهمترین خواستههایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالاری اسلامی» است؛ یعنی حاکمان با رأی مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنی بر معرفت و شریعت اسلامی است. این خود میتواند در کشورهای گوناگون به اقتضای شرائط، با شیوهها و شکلهای گوناگون تحقق یابد، ولی با حساسیت کامل باید مراقب بود که این با دموکراسی لیبرال غربی اشتباه نشود. دموکراسی لائیک و در مواردی ضد مذهب غربی با مردمسالاری اسلامی که متعهد به ارزشها و خطوط اصلی اسلامی در نظام کشور است، هیچ نسبتی ندارد. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
اگر در این کشورهائی که انقلاب کردند، نظامسازی نشود، آنها را خطر تهدید میکند... باید در این کشورهائی که انقلاب کردند، نظامسازی شود؛ باید یک قاعدهی مستحکمی به وجود بیاید. این هم یکی از مسائل مهم است. ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
۱۱- درستی مسیر نهضتهای بیداری اسلامی را چگونه باید فهمید؟
درستی مسیر نهضتهای بیداری اسلامی را از جمله باید در موضعگیری آنان در قبال مسئلهی فلسطین جستجو کرد. از 60 سال پیش تاکنون داغیبزرگتر از غصب کشور فلسطین بر دل امت اسلامی نهاده نشده است. فاجعهی فلسطین از روز اوّل تاکنون، ترکیبی از کشتار و ترور و ویرانگری و غصب و تعرض به مقدسات اسلامی بوده است. وجوب ایستادگی و مبارزه در برابر این دشمن حربی و غاصب، مورد اتفاق همهی مذاهب اسلامی و محلّ اجماع همهی جریانات صادق و سالمِ ملّی بوده است. هر جریانی در کشورهای اسلامی که این وظیفهی دینی و ملی را به ملاحظهی خواست تحکّمآمیز آمریکا یا به بهانهی توجیههای غیرمنطقی، به دست فراموشی بسپارد، نباید انتظار داشته باشد که به چشم وفاداری به اسلام یا صداقت در ادعای میهندوستی به او نگریسته شود. این یک محک است. هر کس شعار آزادی قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبههی مقاومت پشت کند، متهم است. امت اسلامی باید در همه جا و همه وقت، این معیار و شاخصِ نمایان و اساسی را در مدنظر داشته باشد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
۱۲- چشم انداز پیش روی بیداری اسلامی چیست؟
ترسیم هدف بلندمدت برای بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان، نقطهی است متعالی و والائی که بیداری ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائی این نقطه است که میتوان نقشهی راه را ترسیم کرد و هدفهای میانی و نزدیک را در آن مشخص نمود.
این هدف نهائی نمیتواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد. امت اسلامی با همهی ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنیِ مطلوب قرآن دست یابد. شاخصهی اصلی و عمومی این تمدن، بهرهمندی انسانها از همهی ظرفیتهای مادی و معنویای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئی به نیازهای نوبهنوی بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژهخواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصههای گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانههای مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بینالملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدنسازی است.
تجربه نشان داده است که اینها همه، کارهای ممکن و در دسترس توانائیهای جوامع ما است. نباید با نگاه شتابزده یا بدبینانه به این چشمانداز نگریست. بدبینی به توانائیهایخود، کفران نعمت الهی است؛ و غفلت از امداد الهی و کمک سنتهای آفرینش، فرو لغزیدن به ورطهی: «الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء» است. ما میتوانیم حلقهی انحصارات علمی و اقتصادی و سیاسیِ قدرتهای سلطهگر را بشکنیم و امت اسلامی را پیشروِ احقاق حق اکثریت ملتهای جهان که اینک مقهور اقلیت مستکبرند، باشیم.
تمدن اسلامی میتواند با شاخصههای ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشهی پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامی و به همهی بشریت هدیه دهد و نقطهی رهائی از جهانبینی مادی و ظالمانه و اخلاقِ به لجن کشیدهای که ارکان تمدن امروزیِ غربند، باشد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
۱۳- نقش انقلاب اسلامی در شکلگیری بیداری اسلامی چه بوده است؟
بعد از انقلاب، عزت و عظمت این ملت در چشم ملتهای جهان، تأثیرش در قضایای منطقه، دشمنان را مبهوت کرده؛ دشمنان به اقرار و اعتراف وادار شدند. امروز شما نگاه کنید؛ توی این سایتهائی که خبرهای خارجی را میآورند، دائم از نفوذ ایران، از تسلط ایران، از حضور ایران در قضایای منطقه ذکر میشود؛ حتّی با انگیزههای مغرضانه، اما اعتراف میکنند.
من یک جملهای را از یک مقام غربی نقل کنم. بنده دأبم نیست از قول این سیاستمدارها و معاریف غربی چیزی بگویم؛ اما این جملهی جالبی است. او میگوید: دو چیز است که اگر در میان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهای مختلف مسلمان از این دو چیز آگاه شوند، دیگر همهی تابوهای غرب - یعنی اصول جزمی غرب - در هم خواهد شکست و باطل خواهد شد. این دو چیز چیست؟ این متفکر غربی میگوید: یکی قانون اساسی جمهوری اسلامی است؛ که این قانون اساسی، یک حکومت مردمی و پیشرفتهی امروزی و در عین حال دینی را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد. این قانون اساسی نشان میدهد که میتوان یک حکومتی داشت که هم متجدد باشد، امروزی باشد، پیشرفته باشد و هم کاملاً دینی باشد. قانون اساسی این را تصویر میکند. میگوید چنین چیزی ممکن است. این یک. دوم، کارنامهی موفقیتهای علمی و اقتصادی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی است؛ که اگر این دست مسلمانها برسد، میبینند که آن امرِ ممکن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او میگوید اگر ملتهای مسلمان از این امکان و وقوع نسبی که هم ممکن است، هم در ایرانِ امروزِ اسلامی به طور نسبی واقع شده است، مطلع شوند، این نظامسازی را پیش چشم داشته باشند، دیگر جلوی سلسلهی انقلابها را نمیتوان گرفت.
امروز این اتفاق افتاده است. البته این اتفاق، امروز نیفتاده است؛ سی سال است. یک مطلبی تدریجاً و آرام آرام در ذهن ملتها جا میگیرد، رشد میکند، پخته میشود، بعد به این صورتی که امروز در شمال آفریقا و در مناطق دیگر مشاهده میکنید، بروز میکند. ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
۱۴- ارتباط پیشنهاد مذاکره با ایران از طرف امریکا و حوادث بیداری اسلامی چیست؟
غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست غرضشان یک کار تبلیغاتی است برای اینکه به ملتهای مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهوری اسلامی بود با آن سرسختی، با آن ایستادگی، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتی ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟ این را برای خاموش کردن و ناامید کردن ملتهای سربرافراشتهی مسلمان که امروز در بسیاری از کشورهای اسلامیِ اینها نسیم بیداری وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت میکنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یکی از هدفها بود. از سالهای اول انقلاب، یکی از هدفهای آنها همین بود که ایران را پای میز مصالحه و بدهبستان بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا میکرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پای میز مذاکره؟ امروز هم همین هدف را دنبال میکنند. این، مطلب مهمی است. ۱۳۹۱/۱۱/۲۸
۱۵- تجربیات انقلاب اسلامی ایران که میتواند به نهضت اسلامی کشورهای دیگر کمک کند چیست؟
ما با خطرهایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی روبهرو شدیم و آنها را شناختیم و تجربه کردیم و به خواست خدا و رهبری امام خمینی و بصیرت و فداکاری مردممان، از بیشتر آنها بسلامت گذشتیم. البته توطئهها از سوی دشمن و عزم راسخ از سوی ملت ما همچنان ادامه دارد.
من این آسیبها را به دو قسم میکنم: آنها که در درون خود ما ریشه دارد و از ضعفهای ما بر میخیزد، و آنها که دشمن به طور مستقیم آن را برنامهریزی میکند.
دستهی اول، چیزهائی از این قبیل است: احساس و گمان اینکه با سقوط حاکم وابسته و فاسد و دیکتاتور، کار تمام شد. راحتیِ خیالِ ناشی از احساس پیروزی و به دنبال آن کم شدن انگیزهها و سست شدن عزمها، نخستین خطر است. و آنگاه این خطر مهیبتر میشود که اشخاص در صدد تصاحب سهم ویژه در غنیمتِ به دست آمده باشند.
ماجرای جنگ اُحد و غنیمتجوئی مدافعان تنگه که به شکست مسلمانان انجامید و مجاهدان از سوی خداوند متعال سرزنش شدند، یک نمونهی نمادین است که هرگز نباید از یادها برد. مرعوب شدن از هیمنه ظاهری مستکبران و احساس ترس از آمریکا و دیگر قدرتهای مداخلهگر، آسیب دیگری از این دسته است که باید از آن پرهیز کرد. نخبگان شجاع و جوانها باید این ترس را از دلها بیرون کنند. اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعدهها و حمایتهای آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگری است که به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردی در پسِ ظاهرِ دوستی و کمک پنهان میشود، باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. روی دیگر این صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را باید با تدبیر و حزم در هم آمیخت. در مقابل شیطان جن و انس، باید همهی ذخائر الهی در وجود خود را به کار گرفت. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبههی مبارزه، نیز آفتی بزرگ است که با همهی توان باید از آن گریخت.
آسیبهای دستهی دوم را غالباً ملتهای این منطقه در حوادث گوناگون آزمودهاند. نخستین آسیب، بر روی کار آوردن عناصری است که خود را متعهد به آمریکا و غرب میدانند. غرب میکوشد پس از سقوط ناگزیر مهرههای وابسته، اصل سیستم و اهرمهای اصلی قدرت را حفظ کند و سر دیگری را بر روی این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهی خود را همچنان ادامه دهد. این به معنای هدر رفتن همهی تلاشها و مجاهدتها است. در این مرحله اگر با مقاومت و هشیاری مردم مواجه شوند، میکوشند تا بدیلهای انحرافی گوناگون در پیش پای نهضت و مردم بگذارند. این سناریو میتواند پیشنهاد مدلهای حکومتی و قانون اساسیهائی باشد که کشورهای اسلامی را بار دیگر در دام وابستگی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی به غرب بیفکند، و میتواند نفوذ میان انقلابیون و تقویت مالی و رسانهای یک جریانِ نامطمئن و به حاشیه راندن جریانهای اصیل در انقلاب باشد. این نیز به معنی بازگرداندن سلطهی غرب و تثبیت مدلهای نوسازی شدهی غربی و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط آنها بر اوضاع است.
اگر این تاکتیک نیز به نتیجه نرسد، تجربهها به ما میگوید که آنگاه روشهائی چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلی میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبائل و احزاب و یا حتی میان ملتها و دولتهای همسایه، و همراه با آن، حصر اقتصادی و تحریم و بلوکه کردن سرمایههای ملی و نیز هجوم همه جانبهی تبلیغاتی و رسانهای را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه، خسته و نومید کردن مردم و مردد و پشیمان کردن مبارزان است، که میدانند در این صورت، شکست دادن انقلاب، ممکن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر یا بدنام کردن برخی از آنان و از سوئی خریدن کسانی از سستعنصران، نیز در شمار روشهای متداول قدرتهای غربی و مدعیان تمدن و اخلاق است.
در ایران اسلامی، اسناد لانهی جاسوسی که به دست انقلاب افتاد، نشان داد که همهی این توطئهها، بدقت از سوی رژیم ایالات متحدهی آمریکا برای ملت ایران برنامهریزی شده بود. برای آنان بازگرداندن ارتجاع و استبداد و حاکمیت وابسته در کشورهای انقلابی، اصلی است که همهی این روشهای کثیف را تجویز میکند. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
۱۶- سیاست ایران در قبال نهضتهای بیداری اسلامی چیست؟
ایران به دنبال ایرانی کردن اعراب یا شیعی کردن سایر مسلمین نیست؛ ایران به دنبال دفاع از قرآن و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و احیاء امت اسلامی است. برای انقلاب اسلامی، کمک به مجاهدان اهل سنت سازمانهای حماس و جهاد و مجاهدان شیعی حزباللّه و امل، به یک اندازه واجب شرعی است و احساس تکلیف میکند. ملت و حکومت ایران با صدای بلند و قاطع اعلام میکند که به قیام ملتها و نه به ترور، به وحدت اسلامی نه غلبه و تضاد مذاهب، به برادری مسلمین نه به برتری قومی و نژادی، به جهاد اسلامی نه خشونت علیه بیگناهان، انشاءاللّه معتقد و ملتزم است.
برای سعادت همهی ملتهای مسلمان دعا کنیم و در کنار آن، وظیفهی سنگین خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم و بدانیم که «و اللّه غالب علی امره». ۱۳۹۰/۱۱/۱۴
۱۷- چیستی تحولات سوریه انقلاب
امروز آمریکا برای شبیهسازی کاری که در مصر و در تونس و در یمن و در لیبی و امثال اینها انجام گرفته است، متوجه شده است که سوریه را - که در خط مقاومت است - دچار مشکل کند. ماهیت قضیه در سوریه با ماهیت قضیه در این کشورها متفاوت است. در این کشورها حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم بود، اما در سوریه دست آمریکا آشکار و مشهود است؛ صهیونیستها دنبال قضیه هستند. ما نباید اشتباه کنیم. ما نباید معیار را فراموش کنیم. آنجائی که حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم است، آن حرکت، حرکت اصیل و مردمی است؛ آنجائی که شعارها به نفع آمریکا و صهیونیسم است، آنجا حرکت انحرافی است. ما این منطق را، این بیان را، این روشنگری را حفظ خواهیم کرد. ۱۳۹۰/۰۴/۰۹
تبلیغات غرب و رسانههای منطقهایِ وابسته و مزدور، جنگ ویرانگر در سوریه را نزاع شیعه و سنّی وانمود میکنند و حاشیهی امنی برای صهیونیستها و دشمنان مقاومت در سوریه و لبنان پدید میآورد. این در حالی است که دو طرف نزاع در سوریه، نه سنّی و شیعه، بلکه طرفداران مقاومت ضدصهیونیستی و مخالفان آنند. نه دولت سوریه یک دولت شیعی، و نه معارضهی سکولار و ضد اسلامِ آن یک گروه سنّیاند. تنها هنر گردانندگان این سناریوی فاجعهآمیز آن است که توانستهاند از احساسات مذهبیِ سادهاندیشان در این آتشافروزی مهلک استفاده کنند. نگاه به صحنه و دستاندرکاران سطوح مختلف آن، میتواند مسئله را برای هر انسان منصفی روشن کند. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
آنان با کمک عوامل خود در منطقه، در سوریه بحران میآفرینند تا ذهن ملتها را از مسائل مهم کشورهای خود و خطراتی که در کمین آنها است، منصرف ساخته و به ماجرای خونینی که خود تعمداً بهوجود آوردهاند، معطوف کنند. جنگ داخلی در سوریه و کشتار جوانان مسلمان به دست یکدیگر، جنایتی است که بهوسیلهی آمریکا و صهیونیسم و دولتهای مطیع آنان آغاز شده و در آتش آن دمیده میشود. ۱۳۹۱/۰۸/۰۴
واقعیت قضایای سوریه یک جنگ نیابتی با دولت سوریه از طرف برخی دولتها به سردمداری امریکا و برخی قدرتهای دیگر و با هدف تأمین منافع رژیم صهیونیستی و ضربه زدن به مقاومت در منطقه است. در این میان، مردم سوریه وجهالمصالحه و قربانی این توطئه شدهاند که این وضعیت باید هرچه زودتر متوقف شود. ۱۳۹۱/۰۶/۱۰
۱۸- راه حل ایران برای مسئله سوریه چیست؟
چه کسی میتواند باور کند که دولتهای حامی دیکتاتوریهای سیاه در مصر و تونس و لیبی، اکنون حامی دموکراسیخواهی ملت سوریه شدهاند؟ ماجرای سوریه، ماجرای انتقامگیری از حکومتی است که سه دهه بهتنهائی در برابر صهیونیستهای غاصب ایستاده و از گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان دفاع کرده است.
ما طرفدار ملت سوریه و مخالف هرگونه تحریک و دخالت خارجی در آن کشوریم. هرگونه اصلاح در آن کشور باید بهوسیلهی خود ملت و با روشهای کاملاً ملّیصورت گیرد. اینکه سلطهطلبان بینالمللی به کمک دولتهای منطقهایِ گوشبهفرمان، در کشوری به بهانهای بحران بیافرینند و آنگاه به دستاویز وجود بحران، خود را به ارتکاب هر جنایتی در آن کشور مُجاز شمارند، خطری جدی است که اگر دولتهای منطقه بدان نپردازند، باید منتظر فرارسیدن نوبت خود از این خدعهی استکباری باشند. ۱۳۹۱/۰۸/۰۴
هرگونه اصلاح در آن کشور باید بهوسیلهی خود ملت و با روشهای کاملاً ملّیصورت گیرد. ۱۳۹۱/۰۸/۰۴
جمهوری اسلامی ایران بر اساس اعتقادات و آموزههای دینی خود، آمادهی هرگونه تلاش برای حل بحران سوریه است. اما حل بحران سوریه یک شرط طبیعی دارد که عبارت است ازجلوگیری از ارسال سلاح به گروههای بیمسئولیت داخل سوری.وضعیت کنونی سوریه نتیجهی ارسال سیلگونهی سلاح از بیشتر مرزهای سوریه به داخل این کشور و برای گروههای مخالف است. ۱۳۹۱/۰۶/۰۸
دولت سوریه در قضایای کنونی مورد ظلم واقع شده است و این دولت باید ضمن گرفتن هرگونه بهانه از مخالفان و بهانهجویان و ادامهی اصلاحات سیاسی، واقعیت شرایط و پشت پردهی توطئه در سوریه را برای افکار عمومی ملتهای عرب تشریح و افشاء کند. ۱۳۹۱/۰۶/۱۰
۱۹- آیا ایران در پی صدور الگوی ولایت فقیه است؟
بوقهای تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران میخواهد دخالت کند، میخواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و میخواهد و میخواهد... این دروغها را سی سال است میگویند تا ملتهای ما را از یکدیگر جدا و از کمک یکدیگر محروم کنند ومزدوران آنها هم آن را تکرار میکنند. «یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ». با این ترفندها، هرگز وظائفی را که اسلام بر دوش ما گذاشته است رها نخواهیم کرد. و الله من وراء القصد. ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
۲۰- آیا حمایت ایران از انقلاب مردم بحرین حمایتی شیعی است؟
مسئلهی بحرین از لحاظ ماهیت، درست مثل مسائل دیگر کشورهای منطقه است. یعنی مسئلهی بحرین با مسئلهی مصر، با مسئلهی تونس، با مسئلهی لیبی هیچ فرقی ندارد؛ ملتی هستند، حکومتی بر سر آنهاست که حقوق آنها را نادیده میگیرد. ملت بحرین با این قیامشان چه میخواستند؟ خواستهی اساسی آنها این است که انتخابات انجام بگیرد، هر یک نفر آدم یک رأی داشته باشد؛ این چیز زیادی است؟ این توقع زیادی است؟
اینجا غربیها فرصت را مغتنم شمردند، برای اینکه در قضایای منطقه دخالت کنند، با طرح یک مسئلهی جدید؛ مسئلهی شیعه و سنی. چون مردم بحرین بیچارهها شیعهاند، بنابراین هیچ کس در دنیا نباید از آنها حمایت کند! تلویزیونهائی که جزئیات قضایای منطقه را پخش میکردند، نسبت به قضایای بحرین سکوت کنند، کشتار مردم بحرین را منعکس نکنند؛ یک عدهای هم دربیایند در کشورهای حاشیهی خلیج فارس - چه سیاستمدار، چه روزنامهنگار - گزافهگوئی کنند، بگویند مسئلهی بحرین جنگ بین شیعه و سنی است! چه جنگ بین شیعه و سنی؟ اعتراض یک ملت است به ظلمی که دارد به او میشود؛ درست همان جوری که در تونس بود، همان جوری که در مصر بود، همان جوری که در لیبی است، همان جوری که در یمن است؛ فرقی ندارد.
متأسفانه بعضی از کسانی که آدم خیال میکند انگیزهی سوئی هم ندارند، در این دام افتادند. اگر خیرخواهانی در این بین وجود دارند، من به آنها اعلام میکنم: مسئله را مسئلهی شیعه و سنی نکنید؛ این بزرگترین خدمت به آمریکاست؛ این بزرگترین خدمت به دشمنان امت اسلامی است که حرکت عمومیِ ضد استبدادی یک ملت را حمل میکنند به دعوای شیعه و سنی؛ دعوای شیعه و سنی وجود ندارد.
ما بین غزه و فلسطین و تونس و لیبی و مصر و بحرین و یمن تفاوتی نمیگذاریم. در همه جا ظلم به ملتها محکوم است. حرکت ملتها با شعار اسلام و در جهت آزادی، مورد تأیید ماست. اوج وقاحت آمریکائیها آنجائی است که دخالت تانکهای دولت سعودی را که آمدند توی خیابانهای منامهی بحرین، دخالت نمیدانند؛ اما وقتی مراجع تقلید ما، علمای ما، خیرخواهان ما میگویند مردم را نکُشید، میگویند شما دخالت کردید! این دخالت است؟! اینکه ما به یک دولتی، یک رژیم ظالمی خطاب کنیم، بگوئیم مردمِ خودتان را نکُشید، این دخالت است؛ اما آمدن تانکهای بیگانه توی خیابانهای بحرین، دخالت نیست! این اوج وقاحت آمریکائیها و اذنابشان در منطقه است که اینجور حرکت میکنند، اینجور حرف میزنند، اینجور تبلیغات میکنند. ۱۳۹۰/۰۱/۰
چکیده:
تحولات گسترده سیاسی و اجتماعی که در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا رخ داده و ابعاد آن به صورت روز افزون در حال گسترش است ریشه در واقعیات تاریخی، تمدنی، فرهنگی و اجتماعی این منطقه دارد که در حال حاضر در قالب طیفی از تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز تا درگیریها و مبارزات مسلحانه از شمال آفریقا تا جنوب خلیج فارس را در برگرفته است.
عنوان بیداری اسلامی مفهومی است که بنا به ملاحضات تاریخی،فرهنگی و هویتی بهتر میتواند حوادث و رخدادهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را تحلیل و تبیین نماید،از میان رهیافتهای سیاسی نیز نظریه سازه انگاری به دلیل توجه ویژه به فرهنگ،هویت و تعاملات بین اذهانی به صورت جامع تری قادراست تحولات این منطقه را تحلیل و بررسی کند.
پژوهش حاضر ریشههای تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا را در دو گروهِ عواملِ درونزا،یعنی"مسائلی" همچون شکست الگوهای غیر اسلامی و رشد اسلام خواهی، احساس سرخوردگی، تحقیر تاریخی و بازگشت به هویت اسلامی، تلاش شخصیتهای بزرگ فکری و جهادی و جریان ساز اسلامی و عواملِ برونزا یعنی "حوادثی" از جمله وقوع انقلاب اسلامی ایران، استعمار و حضور قدرتهای غربی در منطقه، بحران فلسطین و وجود حکومتهای فاسد، غربگرا و غیر مردمی از نگاه مقام معظم رهبری مورد بررسی قرار میدهد.
واژههای کلیدی:بیداری اسلامی، آیت الله خامنه ای، هویت اسلامی، انقلاب اسلامی ایران، بحران فلسطین، استعمار و قدرتهای غربی، شخصیتهای فکری،جهادی و جریانساز اسلامی
مقدمه
تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی ریشه در واقعیات تاریخی، تمدنی و فرهنگی دارند، این مساله در دنیای اسلام و خصوصا منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به دلیل برخورداری از سابقه تمدنی و هویت اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این منطقه علاوه بر آنکه محل تلاقی تمدنهای کهن باستانی و ادیان بزرگ توحیدی میباشد به دلیل مسائل ژئواستراتژیک، ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک و مساله انرژی از دیرباز کانون تحولات و توجهات قدرتهای بزرگ بوده است.
آنچه امروز پهنه وسیعی از خاورمیانه و شمال آفریقا را در برگرفته و با عنوان بیداری اسلامی از آن یاد میشود بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب،حوادثی بریده از ریشههای تاریخی و زمینههای اجتماعی، فرهنگی و فکری نیستند. لذا بررسی و ارائه تحلیل صحیح از رخدادهای اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا مستلزم مطالعه دقیق تاریخ تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این منطقه خصوصا در قرن اخیر است. برخی از اندیشمندان رخدادهای کنونی را حاصل شکافهایی میدانند که قدمت آنها به چند قرن پیش باز میگردد.
با توجه به مباحث فوق به نظر میرسد از میان رویکردهای سیاسی موجود، رهیافت «سازهانگاری» از قابلیت بیشتری برای تحلیل و تبیین تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا برخوردار است، چه آنکه رویکردهای لیبرالیستی و رئالیستی و شئون مختلف آنها اگر چه برای تحلیل برخی از رخدادهای جهانی مناسب به نظر میرسند اما به دلیل نقش برجسته مفاهیمی همچون هویت، فرهنگ، ایدئولوژی، تاریخ و تمدن و تاثیر آنها در تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و توجه ویژه رویکرد سازه نگاری به این مفاهیم،به نظر میرسد این روش، رهیافتی مناسب برای تحلیل صحیح رخدادهای منطقه باشد.
پژوهش حاضر که از روش کتابخانهای و با رویکرد تحلیلی-تاریخی نگاشته شده است، سعی دارد به بررسی ریشههای تحولاتِ اخیرِ خاورمیانه و شمال آفریقا از منظر مقام معظم رهبری بپردازد به همین لحاظ علاوه بر بررسی سخنرانیهای معظم له طی ۲۲سال رهبری ایشان، کتابها، مقالات و سایتهای فارسی و غیر فارسی متعددی مورد بررسی قرار گرفته اند.
ریشههای بیداری اسلامی از منظر مقام معظم رهبری را به چند روش میتوان مورد بررسی قرار داد؛ که از آن جمله میتوان به تقسیمبندیِ مبتنی بر عوامل سیاسی، فرهنگی،تاریخی و...غیره اشاره کرد، همچنین میتوان آنها را به علل و عوامل طولانی مدت (تاریخی)، میان مدت(معاصر) و کوتاه مدت(جاری) تفکیک کرد، علاوه بر این میتوان آنها را به دو دسته عوامل ارزشی- هویتی و محیطی- تاریخی نیز تقسیم بندی کرد. با وجود نقاط مثبتی که هر یک از تقسیم بندیهای ذکر شده از آن برخوردار میباشند، نگارنده، بنابر دلایلی از جمله تداخل موضوعی و هم پوشانی تقسیم بندیهای فوق، پژوهش حاضر را برحسب عوامل و ریشههای درونزا و برون زای بیداری اسلامی مورد مطالعه قرار داده است.
منظور از عوامل درون زا عواملی هستند که با فردِ انسانی و خود و ناخودآگاه انسانِ مسلمان در ارتباط بوده و طی فرایندی از نسلهای گذشته به او منتقل شده است و ماهیت حادث شدن(مثل وقوع یک انقلاب)را ندارد بلکه از انباشت اندیشهها، خاطرات تاریخی، هویتها و آرمانها تشکیل میگردد و مراد از عوامل برون زا حوادثی هستند که از خارج از فرد و اندیشهی او نشات میگیرد و یک حادثه مشخص میتواند آن را ایجاد کند.ناگفته نماند که برخی از مسائل همچون بحران فلسطین، وقوع انقلاب اسلامی ایران و شکست الگوهای غیر اسلامی با وجود آنکه تحت عنوان یکی از عوامل درون یا برونزا مورد بررسی قرار گرفتهاند اما به دلیل برخورداری همزمان از بُعد تاریخی و هویتی، قابلیت بررسی ذیل عنوان مجزای درون- برون زا را نیز داشتهاند که نگارنده به جهت اجتناب از پراکندگی پژوهش از آن خود داری کرده و تنها با بیان توضیحات فوق،ترکیب آنرا به عهده مخاطب گذاشته است.
در نوشتار حاضر مواردی همچون شکست الگوهای غیر اسلامی و رشد اسلام خواهی، احساس سرخوردگی، تحقیر تاریخی و بازگشت به هویت اسلامی، تلاش شخصیتهای بزرگ فکری و جهادی و جریان ساز اسلامی ذیلِ عنوان عوامل درونزا مورد کنکاش قرار گرفتهاند و مواردی از جمله وقوع انقلاب اسلامی ایران، استعمار و حضور قدرتهای غربی در منطقه، بحران فلسطین و وجود حکومتهای فاسد، غربگرا و غیر مردمی تحت عنوان ریشههای برون زای بیداری اسلامی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنهای مورد بررسی قرار گرفته اند.
پژوهش پیش رو تلاش دارد تا ضمن پاسخ به سوال اصلی این نوشتار یعنی "دلایل و ریشههای درونزا و برونزای بیداری اسلامی از نگاه حضرت آیت الله خامنهای چیست"، و سوالات فرعی از جمله اینکه هویت اسلامی مردم منطقه و تحقیرهای وارده از سوی استعمار و حکومتهای دست نشانده چه تاثیری بر نزج و رشد قیامهای اسلامی اخیر داشته است، بحران فلسطین و وقوع انقلاب اسلامی چه نقشی در استمرار جریانهای اسلامی داشته اند، قدرتهای مداخله گر به چه میزان موجبات تسریع روند اسلام گرائی و احساسات ضد غربی-ضد صهیونیستی را فراهم آوردهاند و اینکه بین حکومتهای دست نشانده غیر مردمی، تجمیع سرخوردگیها و نهایتا تلاش برای بازگشت به هویت اسلامی چه پیوندی وجود دارد، مورد بررسی قرار گیرد.
بیداری اسلامی در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری
فلسفه سیاسی حضرت آیت الله خامنه ای، تاملاتی عقلانی است که ریشه در مبانی و بنیادهای معرفت دینی ایشان دارد که دو ویژگی بارز آن عبارتند از تلخیص از منابع دینی و سیره رسول الله (ص)و اهل بیت علیه السلام و دوم جنبه پاسخگوئی به مسائل عینی جامعه [۱]، مقام معظم رهبری در بُعد فلسفی ازجمله فیلسوفان غایت گرائی هستند که مفاهیمی همچون سعادت و کمال اخروی،حیات طیبه و هدایت، اساس فلسفه سیاسی ایشان را تشکیل میدهند. از نگاه معظم له هیچ مقولهای اگر به موارد مذکور منتهی نشود اصالت ندارد و حتی مباحثی همچون عدالت خواهی و مبارزه با استکبار نیز در صورتی مورد تائید هستند که در مسیر رسیدن به حیات طیبه و علی الله باشند[۲] .
مقام معظم رهبری در تعریف مفوم سیاست معتقدند که تدبیر(سیاست)با وصف اسلامی صرفاً بر مدار حیات مادی و هدف و انگیزههای ظاهری در محدوده انتظار بشر و در عرصه رقابت برای تحصیل قدرت نیست، بلکه سخن از جلب رضایت خدا و ادای تکلیف، تحقق حیات طیبه، نیل به سعادت ابدی و رسیدن به کمال است[۳].
ایشان در مورد اهمیت به کار بردن واژهها و مفاهیم مناسب و جامع برای توضیح و تحلیل صحیح مسائل و تحولات میفرمایند: یکی از چیزهائی که در هر حرکت عمومی و در هر نهضت لازم است، این است که بر اساس تفکرات و مبانی پایهای این نهضت و این جریان، هم بایستی واژهسازی بشود، هم بایستی نهادسازی بشود. وقتی یک فکر جدید - مثل فکر حکومت اسلامی و نظام اسلامی و بیداری اسلامی - مطرح میشود، مفاهیم جدیدی را در جامعه القاء میکند؛ لذا این حرکت و این نهضت باید واژههای متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژههای بیگانه وام گرفته شود، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند[۴].
بیداری اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت آیت الله خامنهای مفهومی جدید محسوب نمیگردد و ماحصل تحولات اخیر نمیباشد، معظم له پیش از این در سخنان خود بارها این واژه را تکرار کرده اند. بیداری اسلامی به صورت موجز و مختصر در نگاه مقام معظم رهبری عبارت است از، ایجاد یک حالت برانگیختگی و آگاهیای در امت اسلامی که به تحولات و دگرگونیهای بیرونی منجر میشود [۵]. در نگاه ایشان سخن از بیداری اسلامی سخن از یک مفهوم نامشخص و مبهم و قابل تأویل و تفسیر نیست؛ بلکه این مفهوم به معنای یک واقعیت خارجیِ مشهود و محسوس است که فضا را انباشته و قیامها و انقلابهای بزرگی را پدید آورده و مهرههای خطرناکی از جبههی دشمن را ساقط کرده و از صحنه بیرون رانده است [۶].
۱- عوامل درونزای بیداری اسلامی
۱-۱: شکست الگوهای غیر اسلامی و رشد اسلام خواهی
موج اسلام خواهی که ذیل عوامل درون زای بیداری اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد با مساله شکست الگوهای غیر اسلامی و بحران هویت در میان مسلمانان خصوصاً پس از احساس تحقیر ناشی از مساله اشغال فلسطین و شکستهای پیاپی حکومتهای عرب از رژیم صهیونیستی(به عنوان عامل برون زا)ارتباط منطقیِ موثری دارد.
زوال فزاینده امپراطوریهایِ اسلامیِ عثمانی و ایران، باعث ظهور ایدئولوژیهای ناسیونالیستی رقیبی شد که هویت نژادی و زبانی داشتند، در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا سه نوع ناسیونالیسم ترکی،ایرانی و عربی به جای امت اسلامی ظهور کرد[۷].
هر سه الگو که با اصول سکولاریسم، لائیسم، ملیگرائی و شوئینیسم افراطی، شبهمارکسیسم و تفاسیر سوسیالیستی از اسلام در هم آمیخته و آتاتورک، سلسله پهلوی و جمال عبدالناصر در ترکیه، ایران و مصر داعیهدار آن بودند در طول زمان نارسائی خود را در اداره جامعه و تحقق شعارهای خود نمایان ساخت و یکی پس از دیگری به شکست انجامید.
همچنین تلاشهائی که در قالب سوسالیسم انقلابی، لیبرالیسم غربی و بنیادگرائی اسلامی صورت گرفت نیز نتوانستند به الگوهائی موفق برای حکومت داری در خاورمیانه مبدل شوند.
سرانجام در طول سالهای دهه۱۹۸۰ شیوه اسلامی به عنوان جانشینی پرقدرت و مهم جلوه گر شد[۸]، در حقیقت اسلامگرایان در تعیین چارچوب گفتمان سیاسی موفق شدند و ایدئولوژیهای غیر مذهبی نظیر ناسیونالیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم دموکراتیک را از صحنه حذف نمودند[۹]، محدود کشورهائی نیز که پس از شکست سوسیالیسم و ناسیونالیسم هم اکنون با الگوی ترکیبی سوسیالیسم ملی اداره میشوند، به گفته برنارد لوئیس در هر آزمونی جز آزمون بقا شکست خوردهاند [۱۰]، شکستهائی که میتوان از آنها به عنوان زمینههای رشد، نمو و بازگشت به اندیشههای اسلامی یاد کرد.
محمد حسنین هیکل اندیشمند نامدار مصری، فضای یاس آلود ناشی از شکست ایدئولوژیهای غیر اسلامی پس از جنگ سوم اعراب و اسرائیل را چنین توصیف میکند: پس از جنگ ۱۹۶۷ تمام مردم خاورمیانه ناچار شدند یک سری از اصول را مورد تجدید نظر قرار دهند، تمام آرمانهائی که پرورانده شده بود به سراب و یقینیات قبلی به دروغ تبدیل شده بود، آیا چیزی مانده بود که بتوان به آن دل بست؟ مذهب تنها پاسخ موجود بود[۱۱].
مقام معظم رهبری درخصوص شکست الگوهای مادی و جایگزینی اسلام به جای آنها میفرمایند: همچنان که تحولات دهه۵۰ و ۶۰ میلادی در تعدادی از این کشورهائی که به رژیمهای غالباً متمایل به تفکرات و ایدئولوژیهای مادی منتهی شد و به اقتضای طبیعت خود پس از چندی در دام قدرتهای استکباری و استعماری غرب گرفتار آمد، تجربههای درس آموزی هستند که سهم وافری در شکل دادن به اندیشهی عمومی و عمق کنونی دنیای اسلام دارند [۱۲].
در واقع ناکامی نیروهای فکری- سیاسیِ مادی در ایجاد نظامهای پویای ملی و منطقهای و شکست در برابر قدرتهای بزرگ موجب شد که اسلامگرائی مجددا توان و نیروی نهفته خود را که در سالهای پیشین توسط رقبا سرکوب شده بود، به نمایش بگذارد و به عنوان تنها نیروی موثر در منطقه پدیدار شود [۱۳].
مقام معظم رهبری پیرامون گرایشات اسلامی و ناامیدی از الگوهای مادی در دنیای اسلام میفرمایند: امروز روشنفران دنیای اسلام،دلزده از سوسیالیسم و مکاتب غربی به سمت اسلام گرایش پیدا کردهاند و ... علاج دردهای بشریت را از اسلام میطلبند [۱۴].
ایشان تحولات کشورهای شمال آفریقا و منطقه خاورمیانه را همان استفاده و استضائهی از نور اسلام و استفاده از جهتگیری دست مبارک نبی اکرم (ص) دانسته [۱۵]و معتقدند که این تحولات تلاشی است از سوی مسلمانان برای بازگشت به هویت اصیل و اسلامی خود [۱۶].
ملتهای منطقه تمامی شکستها، ناکامیها و تحقیرها را در فاصله گرفتن از اصول اسلامی میدانند، برخی از تحلیلگران اسلام سیاسی و تمایلات اسلامگرائی را محور چالشهای امروز خاورمیانه و شمال آفریقا دانسته[۱۷] و معتقدند به رغم تمامی تنوعاتی که میان گروههای اسلام گرا وجود دارد،همه این گروهها در یک نکته اشتراک دارند و آن عبارت است از خواست و تمایل آنها برای اسلامی کردن جامعه و تغییر بنیادین حوزه سیاست این جوامع[۱۸] .
حضرت آیت الله خامنهای تلاش گروههای اسلامی را حرکتی در راستای برافراشتن پرچم اسلام که عقیده عمیق و دلبستگی دیرین مردم بوده میدانند [۱۹]و معتقدند از نگاه آنان برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفائیای که جز در سایه شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد [۲۰].
با وجود تحلیلهای مادی در تبیین تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا توسط برخی از تحلیلگران، مقام معظم رهبری ضمن تائید وجود بحرانهای اقتصادی در این کشورها آن را دلیل اصلی و ریشهای این تحولات نمیدانند، ایشان ضمن آنکه یکی از انگیزههای ریشهای و مسلّم قیام ملتهای منطقه را اسلام خواهی میدانند[۲۱]، معتقدند که این بیداری به استناد واقعیات گسترده و تردید ناپذیر،صبغه اسلامی دارد[۲۲] و میفرمایند: امروز قدرتهای مستکبر غربی نمیخواهند در مقابل این واقعیت بزرگ و غیر قابل انکار تسلیم شوند که ملتهای منطقه بیدار شده اند... و به اسلام برگشتهاند[۲۳].
:۲-۱ احساس سرخوردگی، تحقیر تاریخی و بازگشت به هویت اسلامی
دومین عنصری که میتوان از آن به عنوان عامل درونزای بیداری اسلامی در نگاه مقام معظم رهبری یاد کرد احساس حقارتی است که به واسطه تحولات تاریخی و روندهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تاریخ معاصر خاورمیانه و شمال آفریقا بر مسلمانان تحمیل و آنان را به تامل در هویت اصلی خود و قیام برای بازگشت به دوران مجد و عظمت اسلامی خویش واداشته است.
هویت، کلیدیترین مفهوم تئوری سازهانگاری را در علوم سیاسی و روابط بین الملل تشکیل میدهد. سازه انگاران بر این اعتقادند که آنچه کنشها و واکنشهای ملی، منطقهای و بین المللی را تشکیل میدهد هویت، فرهنگ، جامعه و روابط بین اذهانی است، مسائلی که در رهیافتهای لیبرالیستی و رئالیستی مورد غفلت واقع شده اند. به عبارتی سازه انگاران هویتها را عامل شکل دادن و تعریف منافع میدانند و معتقدند تعاملات کنشگران به صورت بین الاذهانی هنجارها و انگارههای مشترکی را به وجود میآورند، این هنجارها قوام دهنده هویتها هستند و هویتها منافع کنشگران را تعریف میکنند[۲۴] .
شهید آیت الله مطهری هویت اسلامی را عامل خیزش و بیداری مسلمانان در برابر شرق و غرب میدانند،ایشان در کتاب نهضتهای صد ساله اخیر چنین آورده اند: مسلمانان پس از یک دوره فروخفتگی و از هم پاشیدگی ذهنی باردیگر در جستجوی هویت اسلامی خود در برابر غرب سرمایه داری و شرق کمونیستی بر آمدند[۲۵] .
رهبر معظم انقلاب یکی از علل عمده قیام ملتهای منطقه را احساس سرخوردگی و تحقیری میدانند که توسط استعمارگران و حکومتهای دست نشانده بر آنها تحمیل شده است، ایشان در این باره میفرمایند:در طول سالهای متمادی دشمنان و مستکبران و اشغالگران و مداخله گران، ملتها را استثمار کردند، در عین حال آنها را تحقیر و ذلیل کردند، ملتهای مظلوم به دنبال کرامت خود هستند [۲۶]،آن چیزی که مردم را به صحنه کشاند، به صورت واضحی مساله عزت و کرامت انسانی آنها بود[۲۷] . به همین دلیل معظم له قیام مردم مصر را دفاع این ملت ازکرامت خود میدانند[۲۸] .
ساموئلهانتینگتون و برنارد لوئیس به عنوان دو تن از مشهورترین شرق شناسان غربی معتقدند که اسلام گرائی مردم خاورمیانه و شمال آفریقا واکنشی در برابر تهاجم همه جانبه غرب به این منطقه بوده است،هانتینگتون بر آن است که اسلام گرائی ریشه در ناخورسندی مسلمانان از تهاجم و سلطهی بی رحمانهی فرهنگی بر کشورهای اسلامی دارد[۲۹].
در هشتمین اجلاس خاورمیانهای موسسه علمی تحقیقاتی کوربرکه در۱۲آوریل۲۰۱۱ در شهر برلین برگزار شد، اولین علت حوادث فراگیر دنیای عرب را "تجمیع سرخوردگیها و تحقیرها" تشخیص دادهاند [۳۰]. بازگشت به خویشتن اسلامی فوریترین عکس العمل مسلمانان به این سرخوردگیها بود.
در جهان اسلام و در میان عمده مسلمانان جهان نخستین و عمدهترین تعریف از خود، چنانچه از تاریخ مکتوب بخش اعظم اسلام بر میآید،نه از طریق کشور یا ملت و نه از طریق نژاد یا طبقه بلکه از طریق مذهب صورت میگیرد[۳۱].
مقام معظم رهبری با اشاره به تاریخ طولانی استبداد و استعمار در کشورهای منطقه این مساله را چنین تبیین میکنند: ما معتقدیم حرکتهائی که امروز در بعضی از کشورهای اسلامی مشاهده میشود،عکس العمل و واکنش ملتهاست به تحقیر طولانی که قدرتهای استکباری به اینها روا داشته اند[۳۲]، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در دورانی طولانی و بیش از یک قرن به دست دولتهای غربی و فرانسه و دیگران و سپس به دست آمریکا استثمار و اشغال و تحقیر شدند[۳۳]، لذا عامل اصلی این حرکت عظیم مردم، احساس تحقیری است که درآنها از وضعیت سران خود به وجود آمده است،مردم تحقیر شدند و احساس کردند که به آنها توهین شده است [۳۴].
به همین لحاظ هرگونه تحلیلی از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به دلیل برخورداری این منطقه ازسابقه فرهنگی- تمدنی و اهمیت مساله هویت و مذهب، بدون لحاظ داشتن بُعد تمدنی-تاریخی و دینی نارسا خواهد بود. مقام معظم رهبری با عنایت به همین مولفهها،بنیاد و معنای حرکت مردم منطقه را حرکتی در مسیر هویت،کرامت و عزت بر میشمارند. [۳۵]
۱-۳ تلاش شخصیتهای بزرگ فکری، جهادی و جریانساز اسلامی
در کنار شکست الگوهای غیر اسلامی، احساس تحقیر، سرخوردگی و ایجاد بحران هویت در میان ملل اسلامی-عربی خاورمیانه و شمال آفریقا و متعاقب آن بازگشت به هویت دینی و خویشتن اسلامی، سومین عامل ریشهای و درون زای مساله بیداری اسلامی در منطقه از نگاه مقام معظم رهبری وجود شخصیتهای فکری، فرهنگی، جهادی و جریانساز در دنیای اسلام خصوصاً در صد ساله اخیر میباشد.
مساله بازگشت به تعالیم دینی و هویت اسلامی، مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی و تلاشهای اصلاح گرایانه در دنیای اسلام همواره از سوی نخبگان مسلمان خصوصا پس از آغاز دوره استعمار جوامع اسلامی و رویاروئی با فرهنگ و تمدن غرب دنبال شده است.
اگر چه موج بیداری اسلامی امروزه سراسر جهان اسلام را فراگرفته است، اما خاستگاه اصلی آن را چهار سرزمین مهم اسلامی در سدهی گذشته یعنی ایران،دنیای عرب(عمدتا مصر و شام)، ترکیه عثمانی و هند تشکیل میدهد.[۳۶]
علاوه بر نوع واکنش نخبگان اسلام گرا که در چهار گروه عمده واکنشهای سیاسی، نظامی، فکری- فرهنگی و نهضتهای ترکیبی تقسیم بندی میشوند، نحوهی این مواجهه نیز طیفی از اصلاح گری، احیاء و بازسازی، اصولگرائی و بنیادگرائی را شامل میگردد.
جنبش شاه ولی الله در هند، سنوسی در لیبی، مهدی السودانی در سودان،نهضتها و جریانهای اسلامی-اصلاحی در اندونزی[۳۷]، اخوان المسلمین در مصر، جنبش امل و حزب الله در لبنان، انقلاب اسلامی در ایران و جنبشهای اسلامی در تونس، الجزایر، مراکش، عربستان، عراق، بحرین، کویت، یمن، فلسطین و سوریه توسط نخبگانی بنیانگذاری، هدایت و رهبری شدهاند که در حال حاضر نیز نقش عمدهای را از طریق آثار نوشتاری به جا مانده، پرورش شاگردان و بنیان نهادن نهضتهای فکری-فرهنگی،سیاسی و نظامی در بیداری اسلامی داشته اند.
مقام معظم رهبری حضور شخصیتهای فکری و جهادی بزرگ و جریانسازِ اسلامی در مصر، عراق، ایران، هند و کشورهای دیگری از آسیا و آفریقا در صد و پنجاه سال اخیر را پیش زمینههای وضع کنونی دنیای اسلام میدانند[۳۸]. ایشان علت قیام و خیزش اسلامی مصر و نقش تاثیر گزار این کشور در بیداری اسلامی را وجود شخصیتهای فکری،فرهنگی و جهادی مصری میدانند [۳۹].
رهبر معظم انقلاب وجود متفکران، مبارزان و بیدارگران اسلامی را در قرن گذشته بستر ساز بیداری اسلامی و اجرای عملی اصول اسلامی دانسته و میفرمایند: قرن گذشته ـ یعنی قرن سیزدهم هجری ـ قرن فریادگری فریادگران اسلام بود. از اوایل قرن که میرزای شیرازی ـ مرجع تقلید بزرگ اسلام ـ در برخورد با کمپانی انگلیسی، آن فتوای قاطع را داد و یک ملّت را به حرکت درآورد، تا واقعهی مشروطیت در ایران، تا حرکتهای اسلامی در هند، تا بیداری اسلامی در غرب دنیای اسلام ـ در خاورمیانه و در منطقهی شمال آفریقا ـ و بزرگانی که سخن گفتند و سیّد جمال الدینها و دیگران و دیگران، تقریباً قرن فریاد و قرن مبارزات بود، و قرن بعد، قرن تجربه است. این قرنی که ما امروز در آن قرار داریم، قرن تجربه است [۴۰].
تبلور نقش اندیشمندانی همچون میرزای شیرازی، سید جمال الدین اسد آبادی، حسن البنا، امام خمینی، سید قطب، محمد باقر صدر، مودودی، امام موسی صدر، شیخ احمد یاسین، عمرعبدالرحمن و دیگر رهبران فکری، فرهنگی و سیاسی دنیای اسلام در تهییج و بسیج تودههای مردم در قالب حکم جهاد عمومی، تحریم اقتصادی، مقابله فرهنگی، تهدید و مرعوب کردن دشمنان و مبارزه سیاسی و مسلحانه، نقشی فراطبقه ای، فرار زمانی و فرا مکانی بوده است، هرایر دکمجیان نویسنده مسیحی کتاب جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب معتقد است: ایمان تمام عیار و تعهد مطلق مردانی همچون حسن البنا، سید قطب، محمد باقر صدر و آیت الله خمینی نسبت به آرمان اسلام گرائی را نمیتوان به سادگی با توجه به ریشههای طبقاتی آنها تبیین کرد، چالش بسیاری از اسلامگرایان در برابر مقامات سیاسی تنها از منابع مادی طبقات خاص ناشی نمیگردد،بلکه از آنجا ریشه میگیرد که آنها اطمینان قاطع دارند که ابزارهای اراده خداوند هستند [۴۱].
از اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی نقش روحانیت یا شیوخ- اعمه و علماء – در بخش سنی جنبشهای اسلامی بسیار برجسته تر شده است، هر چند که نقش آنها به میزان همتای شیعه آنها نیست. این برجستگی نقش علما را میتوان به چند دلیل خلاصه کرد،اول آنکه رهبری روحانی که در مسجد پایگاه دارد از مشروعیت اجتماعی و حمایت مردمی و مذهبی بیشتری در مقایسه با ایدئولوژیهای کاریزماتیک جوان دهه ۱۹۷۰ برخوردار میباشد.دوم اینکه شیوخ به عنوان مسئولان شناخته شدهی برخوردار از حمایت مردمی،در اسلامی کردن نظام اجتماعی – سیاسی توان و ظرفیت منحصر به فردی را از خود نشان داده است و همچنین اینکه علماء که محصول پرورش سنتی اسلامی هستند کمتر مایل بودهاند عقاید و مکاتب خاص گرایانه، تفرقه افکن و فرقه گرایانه را ارائه دهند که در داخل صفوف اسلامگرایان جناح بندی و اختلاف ایجاد میکند [۴۲].
حضرت آیت الله خامنهای با عنایت به اهمیت فوقالعاده علما، شیوخ و روحانیون در شکل دهی، حمایت و هدایت جنبشهای اسلامی نقش آنها را در پیشبرد اهداف این جنبشها چنین تبیین میکنند:وظیفه عالمان دین،نخبگان سیاسی و نخبگان علمی و دانشگاهی خیلی سنگین است، امروز مردم منطقه احتیاج دارند به هدایت این نخبگان...اینها نباید بگذارند دستگاه استکبار با وسایل گوناگونی که دارد، این حرکت عظیم ملتها را مصادره کند،انقلاب مردم را از آنها سرقت کند، باید مراقب باشند. [۴۳]
عوامل برون زای بیداری اسلامی:
۲-۱: انقلاب اسلامی ایران
بدون اغراق تقریبا هیچ منبع و اثری پیرامون جنبشهای اسلامی معاصر در دنیای اسلام چه منابع فارسی و چه منابع لاتین و عربی را نمیتوان یافت(یا حد اقل نگارنده نیافته است)که در آن از تاثیر انقلاب اسلامی ایران در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دنیای اسلام خصوصا منطقه عربی – اسلامی سخن به میان نیامده باشد، تحولی با تاثیر گذاری عمیق که بنا به گفته یکی از پژوهشگران آنچنان آشکار است که تصور آن موجب تصدیق آن میگردد[۴۴]، بنا به گفته راشد الغنوشی متفکر تونسی و رهبر حزب اسلامگرای النهضه این کشور،انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره)نمایانگر تحولی بزرگ در سطح بین المللی و منطقه بوده که حقِ پدیدهای به این گستردگی را نمیتوان با سخنانی کوتاه ادا کرد[۴۵] .
فهمی هویدی، متفکر مصری در این باره مینویسد:در منطقه یک تغییر استراتژیک رخ داده که آغازگر روند آن پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بوده است، این انقلاب نقشی اساسی را در تزریق اعتماد به نفس به مسلمانان، فارغ از ملیت و نگرش سیاسی آنها داشته است، پیروزی انقلاب ایران برای مسلمانان جهان به معنی پیروزی اسلام بود و توانائیهای شناخته نشده اسلام را برای رهبری تودهها برای مقابله با رژیمهای استبدادی و استعمار خارجی روشن ساخت [۴۶].
انقلاب اسلامی ایران را نباید تنها یک جریان محدود انقلابی در قالب انقلاب شیعی قلمداد کرد [۴۷]،راشد الغنوشی بر این اعتقاد است که با وجود اینکه پایگاه اصلی انقلاب اسلامی را مذهب تشیع شکل میدهد، ولی این انقلاب وابسطه به یک جریان جهانی فراگیر است که هدف آن برانگیختن روح اسلامی،بیداری اُمت و هدایت آن تا مرحله رهبری تمدن جهانی است [۴۸].
وقوع انقلاب اسلامی باعث شد تا اسلام سیاسی به عنوان ایدئولوژی رقیب در منطقهی خاورمیانه بیش از گذشته مطرح گردد، در واقع انقلاب اسلامی نه تنها به برتری نهضتهای اسلامی بر نهضتهای غیر مذهبی منطقه منجر شد بلکه دو تحول اساسی دیگر نیز در پی داشت، اول اینکه احزاب ملی گرا و چپ گرا را به تفکر در زمینه مدد گیری از موج اسلام گرائی و یا همراهی با آن وادار کرد و دوم اینکه به آن دسته از نهضتهای اسلامی که کمتر به عملگرائی اسلامی نزدیک بودند فشار تا با این تغییر در اندیشههای خود عملگرائی بیشتر و پرهیز از تقیه سیاسی را مورد توجه قرار دهند [۴۹].
مقام معظم رهبری بیشترین تاکید را به تاثیر انقلاب اسلامی به عنوان یکی اصلیترین عامل ریشهای برونزای بیداری اسلامی دارند، ایشان در این مورد میفرمایند: ثبات و استمرار و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران از مهمترین عواملی بوده است که ملتهای منطقه و ملتهای مسلمان را امیدوار کرده و میتوان گفت نقش موثری در ایجاد حرکت عظیم اسلامی منطقه و آزادی و بیدرای ایفاء کرده است[۵۰]،تا کنون نیز حرکت رو به جلو نظام اسلامی موجب احیای مجدد اسلام و اراده ملتهای منطقه شده است [۵۱].
مقام معظم رهبری معتقد است پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت جمهوری اسلامی ایران را به الگو برای جریانهای اسلامخواه مبدل کرده است[۵۲]. برنارد لوئیس شرق شناس و ایران شناس مشهور، در مقدمهای که بر کتاب پیامبر و فرعون نوشته ژیل کِپِل نوشته است به اهمیت یافتن نیروی اسلام، رشد و قدرت گیری جریانهای اسلام گرا و ورود اسلام سیاسی به تعاملات بین المللی پس از پیروزی انقلاب در ایران اذعان داشته است [۵۳].
رهبر معظم انقلاب، با عنایت به همین ملاحضات و آنچه در عرصه عمل پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در منطقه رخ داده است پیروزی انقلاب اسلامی را عاملی هویت بخش برای جامعه اسلامی قلمداد میکنند [۵۴]و معتقدند که قیام دولت اسلامی در ایران،امت اسلامی را به هیجان آورده و به آنها اعتماد به نفس بخشیده است [۵۵].
جان ال اسپوزیتو مهمترین تاثیر ایران انقلابی بر جهان اسلام را در سطح افکار و ایدئولوژی میداند، او معتقد است نسل مسلمان پس از انقلاب اسلامی در سراسر جهان پذیرفتند که اسلام برای اصلاح سیاسی و اجتماعی برنامه دارد [۵۶].
دکتر علی اکبر ولایتی تاثیر انقلاب اسلامی ایران در تولد و تحرک جنبشهای اسلامی را در سه محور مورد بررسی قرار داده است: اول تاثیر در گروههائی که با الگو قرار دادن انقلاب اسلامی رسماً خواهان سرنگونی رژیمهای سیاسی حاکم بر کشور خود شدند، حزب الدعوه و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در این گروه قرار دارند،دوم گروههائی که انقلاب اسلامی ایران را در اجرای شریعت اسلامی و به کارگیری شریعت در اداره جامعه الگو گرفتهاند که از آن جمله میتوان به جمعیت ارشاد اسلامی مصر و جبهه نجات اسلامی الجزایر اشاره کرد، گروه سوم جریانهائی بودند که خود را از دایره ملی گرائی خارج کرده و خواهان تشکیل امت واحده اسلامی گردیدند این دسته خود به دو گره عمده تقسیم میشود،دستهای که فقط از لحاظ عقیدتی و مذهبی خود را پیرو الگوی انقلاب اسلامی میداند و جریان دوم گروههائی هستند که هم از لحاظ عقیدتی و هم از لحاظ سیاسی خود را ملزم به پیروی از انقلاب اسلامی میدانند[۵۷].
دکتر کلیم صدیقی در کتاب نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، زمینههای تاثیر انقلاب اسلامی بر جنبشها و جریانهای اسلامی را در شش موضوع مورد بررسی قرار داده است که عبارتند از نقش برجسته رهبری در جنبش، روش مبارزه، نقش علماء، حضور و نقش پررنگ دانشجویان و جوانان در جنبشهای اسلامی و نگاه جهانی و بین المللی [۵۸].
پیروزی انقلاب اسلامی، جنبشهای اسلامی را با یک الگوی زنده معاصر روبرو ساخت و در تقابل تئوریهای صرف فرهنگی،تبلیغی و عملگرائی کفه را به نفع الگوهای عملگرایانه تغییر داد.مقام معظم رهبری معتقدند تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مفهوم بیداری اسلامی به این شکل و با این سبک و سیاق به وجود نیامده بود [۵۹].
به هر تقدیر تاثیر ژرف پیروزی انقلاب اسلامی در قدرت بخشیدن به جنبشهای اسلامی و جریان بیدرای اسلامی تاثیری است - بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب- در خورد بحث و تحقیق[۶۰] که با وجود تولید آثار فراوان داخلی و خارجی در این زمینه به دلیل پویائی جریان بیداری اسلامی جای تحقیق، بررسی و کنکاش بیشتری دارد.
۲-۲ استعمار و حضور قدرتهای غربی در منطقه
استعمار به همراه شئون مختلف آن، یکی از منفورترین مفاهیم در ذهن تاریخی مسلمانان از هند، آسیای مرکزی و ایران گرفته تا شامات و ملل مسلمان آفریقا را تشکیل میدهد. به نظر خورشید احمد، متفکر مسلمان پاکستانی، ریشههای رستاخیز اسلامی معاصر را باید در میراث استعمار یا به عبارتی، در آثار و عوارضی که قدرتهای استعماری در جوامع اسلامی برجای گذاشتهاند جستجو کرد [۶۱].شهید مطهری نیز بیداری اسلامی را عکس العملی در مقابل هجوم استعمار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی غرب عنوان داشتهاند [۶۲].
حضور گسترده نظامی غرب، خصوصاً آمریکا، در منطقه، تلاش آنها برای ترویج فرهنگ غربی در قالب طرحهای اروپائی(برنامه همسایگی اروپا، طرح بارسلون و طرح کشورهای اروپائی- مدیترانه ای) و آمریکا(خاورمیانه بزرگ) برای ایجاد تغییرات بنیادین فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین حمایت گسترده از رژیمهای غربگرای این مناطق در ذهنیت مسلمانان احساس نوعی تحقیر همراه با تلاش برای کسب هویت اسلامی و ایجاد جامعهای عاری از نفوذ وسیطره غرب ایجاد کرده است که در قالب جنبشهای اسلامی، ضد غربی و ضد حکومتهای غربگرا آشکار میشود.
جستارهای تاریخی نشان داده است که حضور قدرتهای استعماری شرق و غرب در منطقه با گسترش و نوع حرکتها و جنبشهای اسلامی رابطه مثبت دارد[۶۳] بدین ترتیب که هرچه حضور قدرتهای مداخله گر در منطقه بیشتر باشد شکل گیری، دوام و استمرار گروههای اسلامی نیز بیشتر و عمیقتر میشود، به همین ترتیب حضور نظامی موجب تشکیل گروههای اسلامگرای مسلحانه و حضور فرهنگی غرب و شرق در مناطق اسلامی موجبات نزج و شکل گیری جریانهای فکری و فرهنگی را فراهم میآورد. دکتر علی اکبر ولایتی نیز پدیده بیداری اسلامی را واکنش دنیای اسلام به عقب ماندگیهای خود و برخورد با فرهنگ و تمدن غربی میداند.
در مطالعه سیر اندیشهها و آثار مقام معظم رهبری از میان ریشههای بیرونی و درونی شکل گیری بیداری اسلامی، پس از مساله اسلام خواهی، احساس تحقیر و عقب ماندگی مسلمانان و جستجوی خویشتن اسلامی و مساله انقلاب اسلامی، عاملِ نقش استعمار و حضور قدرتهای مداخله گر از اهمیت و جایگاه بالائی برخوردار است.
مقام معظم رهبری حضور استعمار و قدرتهای مداخله گر را به سه شیوه موجب بیداری اسلامی میدانند، اول دخالت نظامی در منطقه که موجب شکل گیری گروههای مبارز اسلامی میشود،دوم احساس تحقیری که به مسلمانان به واسطه تسلط بیگانه و حضور متفرعنانه آنان در سرزمینهای اسلامی دست داده است و سوم حمایت قدرتهای غربی از رژیمهای سکولار و غیر مردمی است.
رهبر معظم انقلاب در این مورد میفرمایند :ملتها فقط مشکلشان این نیست که با این دیکتاتور مواجه اند[یا فقط]با یک آدم مستبد مواجه اند، مشکلشان این است که این دیکتاتور عقبهای از قدرتهای بین المللی دارند،آنها هستند که دارند منافع این کشور و این ملت را پایمال و نابود میکنند، مشکل دوران استعمار است،با این دید که نگاه کنیم، همه مسائل درست تحلیل میشوند،قضایای امروز هم همین جور است [۶۴]. حضرت آیت الله خامنهای معتقدند که آمریکا و اروپا طی دو قرن بیشترین لطمهها و خسارتها و تحقیرها را بر مردم کشورهای منطقه وارد آوردهاند [۶۵]، تجمیع تحقیرها به واسطه استعمار طولانی مدت ملتها به اشکال گوناگون ذهنیت مسلمانان از غرب را ذهنیتی مقابله جویانه همراه با تنفر را ایجاد کرده است به همین دلیل معظم له تسلیم نشدن در برابر استکبار و استعمار را یکی از ارکان نهضتهای امروز کشورهای اسلامی میدانند [۶۶].
بسیاری از اندیشمندان تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا را شورش بر مدرنیته وارداتی قلم داد کرده، نفوذ گسترده کشورهای غربی در شکل دادن به امور داخلی کشورهای عربی را پایه خشم و ناآرامی در این سرزمینها دانسته [۶۷]و همچنین پیامد تلاش غرب برای جا انداختن ارزشهای لیبرال در خاورمیانه عربی را چیزی جز بی ثباتیدر منطقه نمیدانند [۶۸].
آمریکا با ایجاد بی ثباتی در خاورمیانه و شمال آفریقا با تضعیف بیداری اسلامی و کشورهای مسلمان، امواج اسلام گرائیِ در حال رشد را در منطقه ضعیف میکند تا از این طریق،بقایای نظامهای لیبرال دموکراسی غربی و حامیان دیکتاتور آنها را در منطقه تضمین نماید و این مهمترین چالش بیدرای اسلامی در دهههای آتی در کشورهای مسلمانان خواهد بود[۶۹].
برناردلوئیس در مورد عامل حضور غرب در منطقه به عنوان یکی از ریشههای شکل گیری و تداوم جریانهای اسلامی مینویسد: این خود به اندازه کافی برای مسلمانان ناخوشایند است که ببینند پس از قرنها ثروت و قدرت، رهبریای را که حق خود میدانند از دست بدهند و به نقش دنباله رو غرب تنزل یابند [۷۰]، آمریکا با حضور گسترده در منطقه و اشغال نظامی دو کشور عراق و افغانستان هم اکنون به عنوان نماد استعمار جدید در چشم مسلمانان قلمداد میشود به همین لحاظ این کشور منبع مهم انگیزه تشکیل و استمرار جریانهای اسلامی قلمداد میشود [۷۱]،جریانهائی که با با نظم دلخواه غرب و دولتهای غربگرای عربی در منطقه مخالف هستند[۷۲] .
مقام معظم رهبری در تبیین قیام و برانگیخته شدن مسلمانان منطقه علیه قدرتهای مداخله گر و تاثیر آنها در نزج و رشد و استحکام جریانهای اسلامی میفرمایند:کجای دنیا جوانان و مردان و زنان شجاع یک جامعه حضور اشغالگران را تحمل میکنند که اینها(مردم عراق)تحمل کنند؟هیچ جا تحمل نکردند،این مخصوص عراق هم نیست،امروز در هرجای دنیای اسلام،آمریکائیها و انگلیسیها و امثال اینها حضور یابند و خود را با مردم مواجه سازند،موج عظیم نهضت و بیداری اسلامی را لمس خواهند کرد[۷۳] .
هرایر دکمجیان در کتاب جنبشهای اسلامی معاصر در دنیای عرب مینویسد: افکار عمومی و مردمی عرب، آمریکا را در وقوع هرگونه حادثه ناگوار در منطقه، از شکستهای نظامی گرفته تا مصیبتهای اقتصادی،شریک میدانند[۷۴] .مقام معظم رهبری دلیل این تنفر را از سوی ملتهای مسلمان منطقه چنین عنوان میدارند: ملتهای منطقه خاورمیانه، منطقه اسلامی و شمال آفریقا از ته دل از آمریکا متنفرند، چون در طول سالهای متمادی از آمریکا در این منطقه خشونت دیده اند، دخالت نظامی دیده اند،حق کشی دیده اند[۷۵]،امروز ملتها میدانند که حضور نظامی و مسلح بیگانگان در هر منطقهای مایه ناامنی آن منطقه است[۷۶] .
۲-۳: بحران فلسطین
فلسطین، یکی از عناصر تشکیل دهنده هویت مسلمانان در خاورمیانه است[۷۷]، پس زمینه منفی مسلمانان از یهودیان، نحوه ظالمانه شکل گیری رژیم صهیونیستی، رفتار تجاوزگرانه آن، ایدئولوژی افراط گرایانه صهیونیسم و پی بردن به اهداف غربیها از تاسیس چنین رژیمی در همسایگی آنها موجب شده است تا زمانی که راه حلی عادلانه برای مساله فلسطین به اجرا در نیامده است،این موضوع همچنان یکی از ریشهها و انگیزههای بیداری اسلامی و گرایش به اسلام گرائی است.
اگر چه مساله بیداری اسلامی قبل از ایجاد بحران فلسطین و اشغال این کشور نشو و نمو یافته است اما پس از جنگ جهانی اول و اعلام تاسیس کشور یهودی در سرزمینهای اسلامی،بحران فلسطین به نمونهای عینی و زنده در مقابل چشم مسلمانان به عنوان نماد ضعف آنان،بی کفایتی حکام محافظه کار در حل مساله بخشی از مسمانان و تحقیر آنان توسط غرب تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس ضمن قطع مطلق روابط با رژیم صهیونیستی، به صورت رسمی خود را حامی ملت فلسطین میداند و سعی کرده است مساله فلسطین را از حالت اختلاف اعراب - اسرائیل به نزاع دنیای اسلام – رژیم اشغالگر تبدیل کند که نمونه عینی آن اعلام روز جهانی قدس در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از سوی حضرت امام خمینی بوده است.
مقام معظم رهبری از مساله فلسطین با عنوان جراحت عمیق بر پیکر امت اسلامی[۷۸] و خنجری در پهلوی کشورهای مسلمان منطقه یاد کردهاند [۷۹].ایشان یکی از مبادی اصلی طغیان مسلمانان، رشد و گسترش حرکتهای اسلام گرایانه و موج جدید بیداری اسلامی را همین مساله میدانند [۸۰].
هرایر دکمجیان، ناتوانی آشکار رهبران عرب در پایان دادن به اشغال سرزمینهای عرب توسط اسرائیل را عامل تضعیف مشروعیت فرمانروائی حکام عرب و سرخوردگی، اضطراب، ناامیدی گسترده و احساسا حقارت مسلمانان در مقابل سلطه اروپا، آمریکا و اسرائیل میداند[۸۱] .
بسیاری از اندیشمندانی که بحران فلسطین و جنبشها و جریانهای اسلامی را مورد مداقّه قرار دادهاند به درستی میان بحران فلسطین با مساله هویت مسلمانان پیوند برقرار کردهاند. اگر چه فلسطین اشغالی تنها ۱/۰% از وسعت سرزمینهای اسلامی در سرایر دنیا را شامل میشود، اما آنچه از اهمیت ویژهای برای مسلمانان برخوردار است، علاوه بر بُعد مذهبی و فرهنگی سرزمین فلسطین، مساله حیثیت و هویت مسلمانان است که با بحران در این سرزمین گره خورده است. بر همین اساس برناردلوئیس از مساله فلسطین به عنوان سرشکستگی تحمل ناپذیر برای دنیای عرب و اسلام یاد میکند[۸۲] .
مقام معظم رهبری تاثیر بحران فلسطین را در بیداری اسلامی چنین بیان داشته اند: ظلم و زور گوئی روز افزون رژیم صهیونیستی و همراهی برخی حکام مستبد و فاسد و مزدور آمریکا با آن از یک سو و سر بر آوردن مقاومت جانانه فلسطینی و لبنانی و پیروزی معجزه آسای جوانان مومن در جنگهای لبنان ۳۳و۲۲ روزه غزه از سوی دیگر،از جملهی عوامل مهمی بودند که اقیانوس به ظاهر آرام ملتهای مصر و تونس و لیبی و دیگر کشورهای منطقه را به تلاطم در آوردند،انتفاضه اقصی حتی در خارج از مرزهای جغرافیائی فلسطین،عموم ملتهای مسلمان و عرب را به صحنه بکشاند[۸۳] .
به هرتقدیر فلسطین یکی از محرکهای اصلی نزج تفکر ایجاد امت واحده اسلامی است و این باور را ایجاد کرده است که آن کسی که بر مسجد الاقصی تسلط دارد، مسجد الحرام را نیز در تسلط خواهد داشت، برخی از نویسندگان همچنین مساله فلسطین را سر آغاز موج دوم بیداری اسلامی(۱۹۴۵-۱۹۷۹)می دانند[۸۴] .
۲-۴: وجود حکومتهای فاسد، غربگرا و غیر مردمی
تاسیس و حمایت همه جانبه از حکومتهای دست نشانده در تاریخ معاصر اسلام از سوی قدرتهای استعماری دارای سابقه مشخصی است، پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال آن فروپاشی امپراطوری عثمانی، دولتهای انگلستان و فرانسه سعی در تقسیم قلمرو از هم پاشیده عثمانی نموده و تلاش کردند مهرههای دست نشانده خود را در این منطقه حیاتی به قدرت برسانند که بسیاری از حکومتهای امروزی از عربستان سعودی گرفته تا دولتهاشمی اردن و بسیاری از سرزمینهای شمال آفریقا از جمله آن کشورها محسوب میگردند.
وجود چنین حکومتهائی از سه جهت موجبات قیام ملتها و بیداری اسلامی را فراهم آورده است، اول ماهیت غیر مردمی این نوع حکومتها که نهایتا آنها را با بحران مشروعیت روبروگردانده است، دوم وابستگی این حکومتها به قدرتهای غربی و شرقی که بحران هویت و تحقیر تاریخی را به تودههای مردم وارد آورده و سوم فساد گستردهی سیاسی، اقتصادی و اخلاقی که دامنگیر چنین نظامهایی گردیده است.
مقام معظم رهبری اگر چه بسیاری از حکومتهای منطقه را رژیمهای وابسته، فاسد و غیر مردمی میدانند اما منشاء اصلی این مساله را عقبهی بین المللی این رژیمها میدانند، و نوک پیکان انتقادات خود را متوجه دستهای آشکار و نهان بین المللی حامی چنین رژیمهائی کرده اند،ایشان در این مورد میفرمایند: ملتها فقط مشکلشان این نیست که با این دیکتاتور مواجه اند[یا فقط] با یک آدم مستبد مواجه اند، مشکلشان این است که این دیکتاتور عقبهای از قدرتهای بین المللی دارند،آنها هستند که دارند منافع این کشور و این ملت را پایمال و نابود میکنند[۸۵]، ببینید امروز در دنیا علیه مسلمانان چگونه عمل میشود! این به خاطر آن است که در هر نقطه، جلادان مسلمانان فهمیدهاند که دستگاه استکبار از فشار بر مسلمانان و قتل عام آنها خشنود میشود؛ لذا آزادانه به مسلمین آسیب میرسانند،این وضعیت مسلمانان انقلابی در الجزایر است...در کدام نقطهی عالم است که مسلمانان از قبل خباثت استکبار جهانی و دستگاه سلطهی جهانی به نحوی آسیب نبینند و فشار بر آنها وارد نشود؟ علاج چیست جز ایستادگی خود مسلمانان [۸۶].معظم له وجود شکاف عمیق بین دولت و ملتهای غربگرای منطقه را نیز پدیدهای میدانند که به واسطه وابستگیی این حکومتها به غرب ایجاد شده است[۸۷] .
حضرت آیت الله خامنهای بر این اعتقادند که احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی مسلمانان در طول زمان توسط دیکتاتوریِ حاکمان فاسد منطقه و سلطه سیاسی آمریکا و غرب و حمایت آنها از حکومتهای دست نشانده پایمال شده است[۸۸].
مردمی بودن قیامهای اسلامی منطقه یکی از محوریترین شاخصههائی است که مقام معظم رهبری در اکثر سخنرانیهای خود به آن اشاره کرده اند[۸۹]، معظم له در این مورد میفرمایند: مردمی بودن این انقلابها مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است. قدرتهای خارجی با آخرین توانائیها و شگردهای خود سعی میکردند حکام مستبد و فاسد و وابسته را در این کشورها حفظ کنند و تنها هنگامی از حمایت آنها دست برداشتند که قیام و عزم مردم، هیچگونه امیدی برای آنها باقی نگذاشت[۹۰]، آنچه که شما ملاحظه میکنید در مصر، در تونس، در لیبی، در یمن، در بحرین و در برخی از کشورهای دیگر اتفاق افتاده است، که مردم خودشان وارد صحنه شدهاند، ملتها خودشان همت گماشتهاند بر اینکه سرنوشت خودشان را در دست بگیرند[۹۱] .
دست نشاندگی حکومتهای اکثر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نیز مسالهای است که مقام معظم رهبری در تحلیل چرائی اوج گیری بیداری اسلامی بر آن تاکید داشته اند، ایشان این مساله را چنین بیان میدارند: وابستگی و حکام دست نشانده آمریکا و غرب با ملتها کاری کردند که این ملتها احساس کردند جز قیام، جز حرکت عظیم عمومی، جز انقلاب، راهی در مقابل آنها نیست[۹۲] .
وابستگی مفرط حکومتهای عربی- خاورمیانهای به غرب علاوه بر تحقیری که به ملتهای این منطقه وارد آورده است، به واسطه نوع حکومتی بسته، غیر مردمی و غیر پاسخگو با فسادهای گسترده مالی و اقتصادی همراه بوده است که به دنبال آن موجب گسترش فقر،بیکاری و افزایش شکاف بین تودههای فقیر و غنی شده است، تحلیلگران بر این اعتقادند که در کارنامه رژیمهای اقتدارگرا از زمان استقلال تا کنون در بیشتر کشورهای عربی خاورمیانه، چیزی جز فقر گسترده، شکاف ژرف طبقاتی، کمبود نهادهای سیاسی، ضعف جامعه مدنی، کمرنگی حضور فرد در جامعه و بی ثباتی فراگیر به چشم نمیخورد[۹۳]، دکمجیان معتقد است عدم صلاحیت و سوء حکومت نخبگان، توزیع بد ثروت در تقریبا تمامی کشورهای عربی، فراهم بودن پول حاصل از فروش نفت، شکاف میان طبقات اجتماعی را وسیع کرده و در همان حال فساد و مصرفگرائی بی حد و حصری را میان فرمانروایان و عوامل آنها رواج داده است [۹۴].
دکتر حسن نافعه پژوهشگر و استاد دانشگاه قاهره سه مشخصه استبداد، فساد و وابستگی به آمریکا و اسرائیل را با درجات مختلف وجه مشترک بسیاری از حکومتهای عرب میداند[۹۵] .
از لحاظ سیاسی نیز منطقه خاورمیانه عربی به شدت اقتدارگرائی، سلطانیسم و نظام موروثی را تجربه میکند، مطالعات نشان میدهند که کشورهای این منطقه هنوز حتی با وضعیت نیمه دموکراتیک[۹۶] فاصله قابل توجهی دارند تا چه رسد به تثبیت یافتگی دموکراتیک. همچنین بخش اعظم احزاب فعال سیاسی ماهیت شکلی دارند، تا کنون در هیچ انتخاباتی یک رئیس جمهور عرب از قدرت کنار نرفته، همچنان موانع آشکاری در برابر مجالس این کشورها پیش بینی نشده و فرد محوری در فرایند تصمیم گیری در جهان عرب همچنان غلبه دارد[۹۷] .
بر اساس همین معیارها مقام معظم رهبری ضدیت با استبداد و تسلیم نشدن در مقابل آن را یکی از ارکان قیامهای اسلامی منطقه میدانند [۹۸] و میفرمایند: ملتهای انقلاب کرده و آزاد شده، یکی از مهمترین خواستههایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان نظام مردمسالاری اسلامی است؛ یعنی حاکمان با رأی مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنی بر معرفت و شریعت اسلامی است[۹۹] .
نتیجه:
بیداری اسلامی عنوانی است که بنا به دلایل فرهنگی، تمدنی، هویتی، اجتماعی و دینی به حوادثی که منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را دستخوش تحولات و دگرگونیهای گستردهای کرده و ابعاد آن به صورت روز افزون در حال گسترش است اطلاق میگردد.
تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا مانند تمامی تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی ریشه در واقیات تاریخی، تمدنی، فرهنگی و هویتی دارند.
در پژوهش حاضر ریشههای تحولات منطقه را در دو گروه عمده عوامل درون زا یعنی عواملی که با فردِ انسانی، خود و ناخودآگاه انسانِ مسلمان در ارتباط بوده، طی فرایندی از نسلهای گذشته به وی منتقل شده است و از انباشت اندیشهها، خاطرات تاریخی، هویتها و آرمانها تشکیل میشود و عوامل برونزا یعنی عواملی که از خارج از فرد و اندیشه او نشات میگیرد و یک حادثه مشخص میتواند آن را ایجاد کند، از نگاه مقام معظم رهبری با روشی تحلیلی-تاریخی مورد بررسی قرار گرفت، همچنین مشخص شد که برخی از عوامل همچون وقوع انقلاب اسلامی،شکست الگوهای غیر اسلامی و بحران فلسطین قابلیت بررسی ذیل هر دو گروه از عوامل درون زا و برونزا را دارند.
همچنین در مقاله حاضر ضمن تبیین مفهوم بیداری اسلامی از نگاه مقام معظم رهبری عواملی همچون شکست الگوهای غیر اسلامی و رشد اسلام خواهی، احساس سرخوردگی، تحقیر تاریخی و بازگشت به هویت اسلامی، تلاش شخصیتهای بزرگ فکری و جهادی و جریان ساز اسلامی ذیل ریشهها و عوامل درونزا و مواردی از جمله وقوع انقلاب اسلامی ایران، استعمار و حضور قدرتهای غربی در منطقه، بحران فلسطین، وجود حکومتهای فاسد، غربگرا و غیر مردمی تحت عنوان عوامل برون زا مورد بررسی قرار گرفتند.
منابع:
الف:کتابهای فارسی و انگلیسی
- اسپوزیتو،جان.ال،انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن،ترجمه محسن مدیر شانه چی،تهران:انتشارات باز،چ۱۳۸۶،۲.
- اسماعیلی،حمیدرضا،القاعده از پندار تا پدیدار،تهران:اندیشه سازان نور،۱۳۸۶.
- الغنوشی،راشد،حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلامی،ترجمههادی خسرو شاهی،تهران:موسسه اطلاعات،چ اول،۱۳۷۲.
- پاشاپور،حمید،نهضتهای اسلامی؛بازیگران جدید نظام بین الملل،تهران:موسسه اندیشه سازان نور،۱۳۸۲.
- حسنین هیکل،محمد،ایران:روایتی که ناگفته ماند،ترجمه حمید احمدی،تهران:انتشارات الهام،چاپ اول،۱۳۶۲.
- حشمت زاده،محمد باقر،تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی،تهران:پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،چاپ چهارم، ۱۳۸۷.
- دکمجیان، هرایر،اسلام در انقلاب:جنبشهای اسلامی در دنیای عرب،ترجمه حمید احمدی،تهران:انتشارات کیهان،چاپ سوم،۱۳۷۷.
صدیقی،کلیم،نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران،ترجمهی سیدهادی خسروشاهی،تهران:انتشارات موسسه اطلاعات، ۱۳۷۴.
- عنایت،حمید،سیری در اندیشه سیاسی عرب،تهران:امیر کبیر،چ۱۳۸۹،۱۱.
- قوام، عبدالعلی، روابط بین الملل، نظریهها و رویکردها، تهران:سمت،۱۳۸۴.
- کپل،ژیل،پیامبر و فرعون،ترجمه حمید احمدی،تهران:انتشارات کیهان،چاپ سوم،۱۳۸۲.
- گارودی،روژه، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمه نسرین حکمی،تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۹.
- گنجی،عبدالله،موج سوم بیداری اسلامی،تهران: موسسه مطالعات اندیشه سازان نور،۱۳۸۸.
- لوئیس،برنارد،مشکل از کجا آغاز شد؟تاثیر غرب و واکنش خاورمیانه،ترجمه شهریار خواجیان،تهران:نشر اختران،چاپ اول،۱۳۸۴.
- مطهری،مرتضی،نهضتهای صد ساله اخیر،تهران:انتشارات صدرا،چاپ۱۳۷۷.
- مهاجر نیا، محسن،اندیشههای سیاسی متفکران اسلامی،جلد سوم، تهران:سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۹.
- موثقی، احمد،جنبشهای اسلامی معاصر،تهران:سمت،چ۱۳۸۹،۱۱.
- ولایتی،علی اکبر،بیداری اسلامی،تهران:بی نا،۱۳۹۰.
- Amir arjomand,said, The Turban for the Crown: The Islamic Revolution in Iran,New York –Oxford,۱۹۸۸.
- Esposito،John،Political Islamic،Rienner Publishers،New York.
- Kamrava,Mehran , Iran's Intellectual Revolution , Cambridge University Press,۲۰۰۸.
- Menashri،David،The Iranian Revolution and the Muslim World،West view Press،England،۱۳۹۰.
-P.Entelis،John and others، Islam, Democracy, and the State in North Africa،Indiana University press،۱۹۹۰.
ب: مقالات)
- اسدی،علی و طهمورث غلامی،واکاوی بنیادگرائی اسلامی در خاورمیانه،فصلنامه اطلاعات سیاسی واقتصادی، سال۲۵، شماره۲۸۳، بهار۱۳۹۰.
- امه طلب،مصطفی،غفلت غربی و بیداری اسلامی:دو حرکت متعارض در دنیای معاصر،فصلنامه ۱۵ خرداد، سال۴،دوره ۳، تابستان۱۳۸۶.
- سردار نیا،خلیل الله، موانع عدم پیشبرد دموکراسی سازی در شیخ نشینهای خلیج فارس،فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال۱۶،شماره۳و۴،پائیز و زمستان۱۳۸۸.
- سجادپور،محمد کاظم،گزارش هشتمین اجلاس خاورمیانه موسسه کوربر،ماهنامه رویدادها و تحلیلها، سال۲۵،شماره۲۵۵.
- دهشیار،حسین،بهار عربی:شورش بر مدرنیته وارداتی، اطلاعات سیاسی اقتصادی،سال۲۵،بهار۱۳۹۰،شماره۲۸۳.
- دهشیار،حسین،جهان عرب:بنیادهای داخلی و بین المللی؛ بی ثباتی پر دامنه،اطلاعات سیاسی و اقتصادی، سال۲۵، ۲۸۴، تابستان۱۳۹۰، شماره۲۸۴.
- نجاتی حسینی، محمود، جهانی شدن امپریالیسم فرهنگی و اسلام سیاسی در خاورمیانه،فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال۱۵، شماره۳و۴،پائیز و زمستان۱۳۸۷.
- یوسف احمد،احمد،جهان عرب در ابتدای قرن بیست و یکم،ترجمه محمود موسوی بجنوردی،فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال۸، شماره۳، پائیز۱۳۸۰.
ولترنیگ،رابرت،ریشههای محبوبیت اسلامگرایان،ترجمه سعید گلکار،فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال۱۱، شماره۲، تابستان۱۳۸۴.
[۱] - مهاجر نیا،محسن، نوآوری و اجتهاد از دیدگاه آیت الله خامنه ای، مراجعه به سایت:آذرماه ۱۳۹۰
http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=
- بیانات به مناسبت عید مبعث۱۹/۹/۱۳۷۵.[۲]
[۳] - مهاجر نیا، محسن،اندیشههای سیاسی متفکران اسلامی،جلد سوم، تهران:سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۹، ص۴۳۶.
- بیانات در جمع بسیجیان استان کرمانشاه۲۲/۷/۱۳۹۰.[۴]
- اجلاس بین المللی بیداری اسلامی۲۶/۶/۱۳۹۰.[۵]
- همان.[۶]
- دکمجیان، هرایر،اسلام در انقلاب:جنبشهای اسلامی در دنیای عرب،ترجمه حمید احمدی،تهران:انتشارات کیهان،چاپ سوم،۱۳۷۷،ص۶۰.[۷]
- همان،ص۶۳.[۸]
- همان،ص۳۷۹.[۹]
[۱۰] - لوئیس،برنارد،مشکل از کجا آغاز شد؟تاثیر غرب و واکنش خاورمیانه،ترجمه شهریار خواجیان،تهران:نشر اختران،چاپ اول،۱۳۸۴، ص۲۲۳.
حسنین هیکل،محمد،ایران:روایتی که ناگفته ماند،ترجمه حمید احمدی،تهران:انتشارات الهام،چاپ اول،۱۳۶۲،صص۲۳۰-۲۳۱. - [۱۱]
بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی۲۶/۶/۱۳۹۰.- [۱۲]
پاشاپور،حمید،نهضتهای اسلامی؛بازیگران جدید نظام بین الملل،تهران:موسسه اندیشه سازان نور،۱۳۸۲،ص۱۳۰.- [۱۳]
بیانات در دیدار با کارگزاران نظام و قشرهای مختلف مردم۱۱/۶/۱۳۸۴. - [۱۴]
بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز عید مبعث۹/۴/۱۳۹۰. - [۱۵]
بیانات در دیدار با مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی۹/۶/۱۳۹۰. - [۱۶]
[۱۷] - نجاتی حسینی،محمود،جهانی شدن امپریالیسم فرهنگی و اسلام سیاسی در خاورمیانه،فصلنامه مطالعات خاورمیانه،سال۱۵،شماره۳و۴،پائیز و زمستان۱۳۸۷،ص۸۴.
- ولترنیگ،رابرت،ریشههای محبوبیت اسلامگرایان،ترجمه سعید گلکار،فصلنامه مطالعات خاورمیانه،سال۱۱،شماره۲،تابستان۱۳۸۴،ص۱۱۲.[۱۸]
- بیانات در اجلاس بیدرای اسلامی۲۶/۶/۱۳۹۰.[۱۹]
- همان.[۲۰]
- خطبههایهای نماز جمعه۱۵/۱۱/۱۳۸۹[۲۱]
- بیانات در جمع سفرا و نمایندگیهای سیاسی ایران در خارج از کشور۷/۱۰/۱۳۹۰. [۲۲]
- بیانات در بین مسئولین نظام در عید مبعث۹/۴/۱۳۹۰.[۲۳]
- قوام، عبدالعلی، روابط بین الملل، نظریهها و رویکردها، تهران:سمت،۱۳۸۴،ص۱۲۲.[۲۴]
- مطهری،مرتضی،نهضتهای صد ساله اخیر،تهران:انتشارات صدرا،چاپ۲۵،۱۳۷۷،ص۶۱.[۲۵]
- بیانات در دیدار با مسئولین نظام در عید مبعث۹/۴/۱۳۹۰.[۲۶]
- بیانات در حرم مطهر رضوی۱/۱/۱۳۹۰.[۲۷]
- خطبه نماز جمعه(خطبه عربی،خطاب به ملتهای منطقه)۱۵/۱۱/۱۳۸۹.[۲۸]
[۲۹] - اسدی،علی و طهمورث غلامی،واکاوی بنیادگرائی اسلامی در خاورمیانه،فصلنامه اطلاعات سیاسی واقتصادی، سال۲۵، شماره۲۸۳، بهار۱۳۹۰،صص۴۶-۴۷
[۳۰] - سجادپور،محمد کاظم،گزارش هشتمین اجلاس خاورمیانه موسسه کوربر،ماهنامه رویدادها و تحلیلها،سال۲۵،شماره۲۵۵،ص۱۷.
[۳۱] - کپل،ژیل،پیامبر و فرعون،ترجمه حمید احمدی،تهران:انتشارات کیهان،چاپ سوم،۱۳۸۲،ص۷.
[۳۲] - بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر اکرم اسلام(ص)۲/۱۲/۱۳۸۹.
[۳۳] - پیام به کنگره عظیم حج۵/۹/۱۳۸۸.
[۳۴] - خطبههای نماز جمعه۱۵/۱۱/۱۳۸۹.
[۳۵] - بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز عید مبعث۹/۴/۱۳۹۰.
[۳۶] - ولایتی،علی اکبر،بیداری اسلامی،تهران:بی نا،۱۳۹۰،صص۱۳-۱۴.
[۳۷] - برای آگاهی بیشتر از جنبشهای ذکر شده و زمینههای تاریخی و تحلیل نظری این جنبشها رجوع شود به کتاب جنبشهای اسلامی معاصر نوشته سید احمد موثقی.
[۳۸] - بیانات در اجلاس بین المللی بیدرای اسلامی۲۶/۶/۱۳۹۰.
[۳۹] - خطبههای نماز جمعه۱۵/۱۱/۱۳۸۹.
[۴۰] - سخنرانی در دیدار با مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم دهه فجر در سالروز عید مبعث۱۳/۱۱/۱۳۷۰.
[۴۱] - دکمجیان،همان،ص۳۹۱.
[۴۲] - همان،صص۳۸۰-۳۸۲.
[۴۳] - بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر اکرم(ص)۲/۱۲/۱۳۸۹.
[۴۴] - امه طلب،مصطفی،غفلت غربی و بیداری اسلامی:دو حرکت متعارض در دنیای معاصر،فصلنامه ۱۵ خرداد،سال۴،دوره ۳، تابستان۱۳۸۶،ص۱۳۹.
[۴۵] - الغنوشی،راشد،حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلامی،ترجمههادی خسرو شاهی،تهران:موسسه اطلاعات،چ اول،۱۳۷۲،ص۶۵.
[۴۶] - Menashri،David،The Iranian Revolution and the Muslim World،West view Press،England،۱۹۹۰،p۸.
[۴۷] --Esposito،John،Political Islamic،Rienner Publishers،New York،P۱۲۲.
[۴۸] - الغنوشی،همان،ص۶۹.
[۴۹] - حشمت زاده،محمد باقر،تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی،تهران:پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،چاپ چهارم،۱۳۸۷،صص۷۳-۷۴.
[۵۰] - بیانات در دیدار با جمعی از دانشجویان ۱۹/۵/۱۳۹۰.
[۵۱] - دیدار با کارکنان و خانواده نیروهای دریائی ارتش و سپاه در بندر عباس۱/۵/۱۳۹۰.
[۵۲] - بیانات در دیدار با جمعی از شعرا۲۴/۵/۱۳۹۰.
[۵۳] - کپل،همان،ص۱۱.
[۵۴] - بیانات در بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)۱۴/۳/۱۳۸۸.
[۵۵] - بیانات در دیدار با کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی۶/۲/۱۳۸۴.
[۵۶] - اسپوزیتو،جان.ال،انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن،ترجمه محسن مدیر شانه چی،تهران:انتشارات باز،چ۲،۱۳۸۶،ص۳۳۲.
[۵۷] - ولایتی،همان،ص۳۸.
[۵۸] - صدیقی،کلیم،نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران،ترجمههادی خسرو شاهی،تهران :انتشارات اطلاعات،۱۳۷۹،صص۶۶-۶۷.
[۵۹] - بیانات در جمع مسئولان وزارت امور خارجه۲۵/۵/۱۳۸۳.
[۶۰] - بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی۲۶/۶/۱۳۹۰.
[۶۱] - گنجی،عبدالله،موج سوم بیداری اسلامی،تهران: موسسه مطالعات اندیشه سازان نور،۱۳۸۸،ص۱۵.
[۶۲] - مطهری،همان،ص۱۳.
[۶۳] - ولایتی،همان،ص۱۳.
[۶۴] - بیانات در دیدار با مردم فارس۳/۲/۱۳۹۰.
[۶۵] - بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی۳/۲/۱۳۹۰.
[۶۶] - بیانات در جمع مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر اکرم(ص)۲/۱۲/۱۳۹۰.
[۶۷] - دهشیار،حسین،بهار عربی:شورش بر مدرنیته وارداتی، اطلاعات سیاسی اقتصادی،سال۲۵،بهار۱۳۹۰،شماره۲۸۳،ص۹.
[۶۸] - دهشیار،حسین،جهان عرب:بنیادهای داخلی و بین المللی؛ بی ثباتی پر دامنه،اطلاعات سیاسی و اقتصادی، سال۲۵، ۲۸۴، تابستان۱۳۹۰، شماره۲۸۴، ص۱۶.
[۶۹] - امه طلب،همان.
[۷۰] - لوئیس،همان،ص۲۲۰.
[۷۱] - دکمجیان،همان،ص۴۱۴.
[۷۲] - پاشاپور،همان،ص۱۳۹.
[۷۳] - بیانات در دیدار با معلمان و کارگران۱۰/۲/۱۳۸۲.
[۷۴] - دکمجیان،همان،ص۴۰۷.
[۷۵] - بیانات به مناسبت بیستمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی۱۴/۳/۱۳۸۸.
[۷۶] - بیانات در دیدار پایگاه نیروی دریائی ارتش در بندرعباس۱/۵/۱۳۹۰.
[۷۷] - اسماعیلی،حمیدرضا،القاعده از پندار تا پدیدار،تهران:اندیشه سازان نور،۱۳۸۶،ص۴۱.
[۷۸] - خطبه نماز عید فطر۱۰/۷/۱۳۸۷.
[۷۹] - بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی۲۶/۶/۱۳۹۰.
[۸۰] - بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر اکرم (ص)۲/۱۲/۱۳۸۹.
[۸۱] - دکمجیان،همان،ص۶۶.
[۸۲] - لوئیس،همان،ص۲۲۳.
[۸۳] - بیانات در کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین۹/۷/۱۳۹۰.
[۸۴] - گنجی،همان،صص۹۲-۹۴.
[۸۵] - بیانات در دیدار با مردم فارس۳/۲/۱۳۹۰.
[۸۶] - بیانات در دیدار مهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)۱۳/۳/۱۳۷۱.
[۸۷] - بیانات در دیدار با مسئولان در میلاد پیامبر اکرم(ص)۲/۱۲/۱۳۸۹
[۸۸] - بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی۲۶/۶/۱۳۹۰.
[۸۹] - بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی۲۶/۶/۱۳۹۰،بیانات در حرم مطهر حضرت امام خمینی۱۴/۳/۱۳۹۰وبیانات در حرم مطهر رضوی۱/۱/۱۳۹۰.
[۹۰] - بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی۲۶/۶/۱۳۹۰.
[۹۱] - بیانات در جمع مسئولین نظام و سفرای کشورهای اسلامی۹/۶/۱۳۹۰.
[۹۲] - بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز مبعث پیامبر اکرم(ص)۹/۴/۱۳۹۰.
[۹۳] - دهشیار، جهان عرب:بنیادهای داخلی و بین المللی؛ بی ثباتی پر دامنه،همان،ص۱۵.
[۹۴] - دکمجیان،همان،ص۶۴.
[۹۵] - سجادپور،همان.
[۹۶] - سردار نیا،خلیل الله، موانع عدم پیشبرد دموکراسی سازی در شیخ نشینهای خلیج فارس،فصلنامه مطالعات خاورمیانه،سال۱۶،شماره۳و۴،پائیز و زمستان۱۳۸۸،ص۷-۸.
[۹۷] - یوسف احمد،احمد،جهان عرب در ابتدای قرن بیست و یکم،ترجمه محمود موسوی بجنوردی،فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال۸، شماره۳، پائیز۱۳۸۰،ص۱۱۵.
[۹۸] - بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی.
[۹۹] - همان.
بهرام اخوان کاظمی، اللهکرم مشتاقی = دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه شیراز دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا دانشکده روابط بینالملل
چکیده
سؤال اصلی این نوشتار پرسش از دلایل و ریشههای درونزا و برونزای بیداری اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری است که با استفاده از روش تحلیل اسنادی نگاشتهشدهاست. به همین دلیل علاوه بر بررسی دیدگاههای ایشان، از آراء برخی از اندیشمندان اسلامی نیز بهرهگیریشدهاست. از جمله نتایج این پژوهش آن است که عنوان بیداری اسلامی مفهومی است که بنا به ملاحظات تاریخی، فرهنگی و هویتی، بهتر میتواند حوادث و رخدادهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را تحلیل و تبیینکند. ضمن آنکه علل و ریشههای این بیداری و تحولات مرتبط در خاورمیانه و شمال آفریقا را باید در دو گروهِ عواملِ درونزا، یعنی"مسائلی" همچون شکست الگوهای غیراسلامی و رشد اسلامخواهی، احساس سرخوردگی، تحقیر تاریخی و بازگشت به هویت اسلامی، تلاش شخصیتهای بزرگ فکری و جهادی و جریانساز اسلامی و عواملِ برونزا، یعنی "حوادثی" از جمله وقوع انقلاب اسلامی ایران، پیشینه استعماری و حضور قدرتهای غربی در منطقه، بحران فلسطین و وجود حکومتهای فاسد، غربگرا و غیرمردمی پیجوییکرد.
محسن کربلایی نظر: سطح سه حوزه و دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی / حمید پارسانیا: دانشیار دانشگاه باقرالعلوم - چکیده: گروه دیدگاه- شناخت دقیق و جامع از ماهیت هر مسئله ای، از مهمترین امور مربوط به آن قلمداد میشود تا به واسطه این شناخت، قضاوت و تصمیم در مورد آن امر بهتر صورت پذیرد. این امر در ارتباط با مسئله بیداری اسلامی به دلیل وجود تحلیلهای متعدد و بعضاً متضاد از آن ( نظیر عربی، آمریکایی و یا اسلامی بودن ماهیت آن) اهمیت مضاعفی پیدا میکند، لذا در این متن به ماهیت شناسی این جریان از منظر رهبر انقلاب پرداخته شده است. این ماهیت شناسی به واسطه بررسی سه ساحت پیش زمینهها، عنصر میدان دار و عوامل معارض و مزاحم با این جریان بررسی شده است. واژگان کلیدی: اسلام، رهبر معظم انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی، انقلاب اسلامی، مردم، استکبار. مقدمه: سخن از بیداری اسلامی، سخنی ناآشنا و جدید نیست؛ زیرا سالیان سال و قرون متمادی است که این بحث در میان اندیشمندان مطرح بوده و مصلحان بزرگی دغدغه چنین امر خطیری را داشتهاند و در این راه خطرپذیری کرده و هزینههایی را نیز به جان خریده اند؛ اما مشیت الهی بر آن تعلق گرفت که تجلی آن زحمات و سختیها در عصر حاضر نمایان گردد و رستاخیز عظیم اسلامی همگان را متحول سازد و روحی دوباره بر پیکر امت اسلامی دمیده شود.
پایگاه بصیرت
این نعمت بزرگ برای به ثمر نشستن و به نتیجه نهایی رسیدن، نیازمند شناسایی دقیق و همه جانبه است تا به واسطه آن بتوان راهکارهای متناسب با آن طراحی شود. طبیعتاً بهترین راه برای دستیابی به این ماهیت شناسی، مراجعه به متخصصان و صاحب نظران در این زمینه است. در میان تمامی آنها نیز، مسلماً بهترین مصداق برای این امر کسی است که از طرفی فکر و جانش با دستمایههای اسلامی نضج گرفته باشد و از سوی دیگر آشنای با مسائل باشد و بتواند عرصه را خوب تشخیص دهد و از افقی گسترده به تحلیل شرایط بپردازد؛ و مهم تر آنکه در میدان تصمیم گیری و تصمیم سازی نیز حضوری کاملاً جدی داشته باشد تا براساس آن اولاً تحلیل وی از اوضاع و شرایط تحلیلی صرفاً انتزاعی نباشد و ثانیاً، به واسطه رفت و آمد بین عرصه علم و میدان عمل بتواند راهکار و مدلی مناسب و کارآمد عرضه کند.
با توجه به ویژگیهای مذکور و دیگر ملاکها میشود گفت بهترین کسی که در عصر حاضر مجمع فضایل و کمالات مطلوب در این وادی است، رهبری معظم انقلاب اسلامی است که علاوه بر ویژگیهای مذکور، متصف به بسیاری دیگر از صفات لازم برای این امر میباشند؛ بر این اساس رجوع به بیانات معظم له در این زمینه از اهمیت چندانی برخوردار خواهد بود.
اما نکته در این است که برای استفاده از نظریات ایشان و دست یافتن به خطوط کلی و منظومه فکری معظم له در این خصوص، علاوه بر محتوا، نیازمند روشی جامع برای استخراج نظریه ایشان هستیم.
در زمینه محتوا باید گفت ایشان برای اولین بار، به طور منسجم و منظم، دیدگاه خود در خصوص بیداری اسلامی و انقلابهای منطقه را در «اجلاس بین المللی بیداری اسلامی» مطرح کردند و از آنجا که این اجلاس برای اولین بار تشکیل میشد و ایشان نیز درصدد طرح مباحث کلیدی و اولویت دار در این راستا بودند، لذا پرداختن به این سخنرانی به عنوان سخنرانی محوری، مطلوب به نظر میرسد.
در ارتباط با روش هم، از آنجا که مسئله بیداری اسلامی حادثه و پدیدهای در عالم خارج و واقع است، لذا از جوانب مختلف قابل بررسی است و از شیوههای متعددی برای تحلیل آن میشود استفاده کرد که در این میان میتوان به برخی الگوهای تحلیلی مثل «swot» (نقاط قوت، ضعف و فرصت، تهدید)، یا تحلیل سیستمی (بررسی زمینهها، فرآیندها و سپس برآیندها) و همین طور روش تحلیل بحران (پاسخ به چهار سؤال بحران چیست، ریشهاش کجاست، وضعیت مطلوب چیست و راه گذر از وضع موجود به مطلوب چیست) اشاره کرد. اما با کنکاش در بیانات معظم له در مییابیم که خود ایشان برای تحلیل حوادث، الگویی را پیشنهاد میدهند که به واسطه آن، تحلیل حوادث و وقایع منسجم تر انجام میشود.
از خصوصیات این مدل آن است که در نوع خود مدلی بدیع به شمار میرود؛ زیرا دیگر الگوها نظیر روش تحلیل سیستمی، تحلیل گفتمان و یا تحلیل شبکه و ...، الگوهای عامی هستند که به عنوان راه حل عمومی برای تحلیل و بررسی موارد مختلف از آنها استفاده میشود، اما مدل ایشان به طور خاص و مشخص ناظر به تحلیل حوادث و جریانات است؛ و از همه مهم تر اینکه با مراجعه به فرمایشات خود ایشان ـ از جمله متن سخنرانی ایشان در اجلاس بیداری ـ درمی یابیم که خود معظم له نیز ناظر بدین شیوه بوده اند. (که تأییدات آن در ضمن مطالب نیز خواهد آمد) بر این اساس میتوان گفت که این شیوه و روش، دقیق تر از دیگر موارد محسوب میشود و بدین سبب مقاله حاضر براساس آن پی ریزی میشود. (1)
اما مدل و نظر مقام معظم رهبری برای تحلیل حوادث این چنین است که میفرمایند:
در همه حوادث عالم چند عنصر را باید در کنار هم دید: یکی نگاه به عوامل اولی، یعنی عوامل بالادستی حادثه است: انگیزهها، هدفها، زمینههای تاریخی، زمینههای جغرافیایی و جغرافیای سیاسی؛ اینها چیزهایی است که در شناخت حادثه تأثیر دارد ... این، آن پیش زمینه است. عنصر دوم نگاه کردن به میدان دار و صاحب حادثه است ... عنصر سوم در هر حادثه ای، عوامل معارض و مزاحم با آن حادثه یا با آن حرکت است که هزینههایی را تحمیل میکند. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم شیراز، 11 / 02 / 1387)
همان طور که ملاحظه میشود این روش مشخصاً و مستقیماً به بررسی ابعاد مختلف یک پدیده و انقلاب و جریان اجتماعی میپردازد و به واسطه این روش میتوان به آن مطالب کلیدی و بزنگاههای حساس یک جریان و حرکت و انقلاب دست یافت و بر اساس آن به تحلیل صحیح آن جریان رسید.
بنابراین، با تکیه بر بیانات معظم له در اجلاس بیداری اسلامی و براساس مدل برگرفته از فرمایشات خودشان، به تحلیلی کلی از موضوع «ماهیت شناسی بیداری اسلامی» از منظر ایشان میپردازیم.
پیشزمینهها
در مورد اهمیت این قسمت میتوان گفت، این بخش جزو مهمترین قسمتهای تحلیل یک حادثه است؛ زیرا اساساً در شکل گیری یک حادثه و انقلاب نیز این بخش، عنصری کلیدی و محوری به حساب میآید و بر اساس همین پیش زمینههاست که یک جریان، صاحبان و متصدیان واقعی و معارضان اصلی خود را شناسایی میکند.
1. پیشزمینههای سیاسی، اجتماعی، فکری، فرهنگی
در تبیین نیاز به بررسی ریشههای تاریخی و زمینههای شکل گیری انقلابها میتوان گفت:
جایگاه نخست انقلاب در قلب انسانهاست ...، بدین بیان انقلاب در نفس و قلب انسانها در قالب باور و معرفتی نوین نسبت به هستی جوانه میزند و از آن پس در قلمرو آرمان اجتماعی خاصی مراتب ظهور خود را تا مرحله حذف نظام موجود و تحقق نظام مطلوب ادامه میدهد. بنابراین، هرچند انقلاب اجتماعی در مقطع زمانی خاصی در سطح جامعه روی میدهد اما در گذشته تاریخی نیروهایی ریشه دارد که در تحقق آن سهیم اند. (پارسانیا، 1389: 20 ـ 19)
لذا پرداختن به این اثر بسیار ضروری به نظر میرسد. اما همان طور که گذشت سیر سخنان ایشان در اجلاس میتواند مؤید خوبی بر صحت انتخاب روش تحلیل ما در این مسئله باشد؛ زیرا خود ایشان در گام اول به بررسی این امر مهم میپردازند و به بررسی ریشههای تاریخی این جریان اشاره کرده و میفرمایند:
شک نیست که تحولات بزرگ اجتماعی، همواره متکی به پشتوانههای تاریخی و تمدنی و محصول تراکم معرفتها و تجربهها است. در صد و پنجاه سال اخیر حضور شخصیتهای فکری و جهادی بزرگ جریان ساز اسلامی در مصر و عراق و ایران و هند و کشورهای دیگری از آسیا و آفریقا، پیش زمینههای وضع کنونی دنیای اسلامند. همچنان که تحولات دهههای پنجاه و شصت میلادی در تعدادی از این کشورها که به رژیمهای غالباً متمایل به تفکرات و ایدئولوژیهای مادی منتهی شد و به اقتضای طبیعت خود پس از چندی در دام قدرتهای استکباری و استعماری غرب گرفتار آمد، تجربههای درس آموزیاند که سهم وافری در شکل دادن به اندیشه عمومی و عمیق کنونی دنیای اسلام دارند. ماجرای انقلاب کبیر اسلامی در ایران که در آن به تعبیر امام خمینی عظیم، خون بر شمشیر پیروز شد و تشکیل نظام ماندگار و مقتدر و شجاع و پیش رونده جمهوری اسلامی و تأثیر آن در بیداری اسلامی امروز نیز، خود داستان مفصل و در خور بحث و تحقیقی است که یقیناً فصل مشبعی در تحلیل و تاریخ نگاری وضعیت کنونی دنیای اسلام را به خود اختصاص خواهد داد. (بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی، 26 / 06 / 1390)
بر اساس فرمایشات ایشان در این قسمت، توجه به چند موضوع قابل بررسی است: اولاً، نقش حضور شخصیتهای فکری و جهادی بزرگ جریان ساز اسلامی در صد و پنجاه سال اخیر؛ ثانیاً، به وجود آمدن انقلاب اسلامی ایران و ثالثاً، وجود تحولاتی در برخی از این کشورها که به رژیمهای غالباً متمایل به تفکرات و ایدئولوژیهای مادی منتهی شد.
یک. حضور شخصیتهای فکری و جهادی بزرگ جریانساز اسلامی
در خصوص اهمیت این عامل، باید گفت سکان داران وهادیان اصلی یک امت و جامعه، نخبگان علمی، معنوی و سیاسی آن جامعه میباشند که نقشی بسیار مهم و تأثیرگذار در جهت گیریهای آن جامعه دارند، لذا هر اندازه به تحلیل شخصیت، بینش و گرایشات آنها پرداخته شود، بهتر به زوایای مختلف آن جامعه و انقلاب میتوان دست یافت.
در خصوص بیداری اسلامی هم میتوان به شخصیتهای برجسته و تأثیرگذاری نظیر سید جمال الدین اسدآبادی یا اقبال لاهوری و محمد عبده و از علمای شیعه به مرحوم شرف الدین عاملی و بزرگان دیگری اشاره کرد که با زحمات خود در زمینههای مختلف نهال بیداری را در دل امت اسلامی غرس کردند و برای به ثمر نشستن آن رنجهای بیشماری متحمل شدند.
دو. تشکیل انقلاب اسلامی ایران
عامل دوم، عبارت است از تشکیل نظام ماندگار و مقتدر و شجاع و پیش رونده جمهوری اسلامی. در این زمینه تردیدی نیست که انقلاب اسلامی، هیمنه پوشالی استکبار را بر جهان آشکار کرد و اثبات نمود که قدرت ایمان بر قوت ابزار و سلاح برتری دارد. تا قبل از اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی برسد، هیچ ملتی باور نداشت که با دستانی خالی اما با دلی مملو از ایمان و اتکا به خداوند متعال، میتوان با تمام دنیای غرب و بلوک شرق مبارزه کرد و به خواست خداوند به پیروزی رسید. البته اهمیت تشکیل جمهوری اسلامی ایران، فقط منحصر در این یک بُعد نمیشود و از دیگر جهات نیز قابل بررسی است؛ زیرا یکی از بزرگترین آفتهایی که دچار امت اسلامی شده بود، از بین رفتن اعتماد به نفس و روحیه خودباوری آنها بود؛ اگرچه از نقش پنهان استکبار در ترویج این روحیه در بدنه جامعه مسلمین نباید غافل بود.
این جمله از رهبر حکیم انقلاب شاهد خوبی بر این مدعاست که:
بزرگترین جنایت استعمار و ایادی خائن آن که در طول سالهای متمادی بر کشورهای اسلامی حکومت کردند این بود که روح دفاع و سلحشوری را در ملتها کشتند و آنان را به شعارهای پوچ، مثل قومیت و ملیتهای افراطی سرگرم کردند؛ لذا میبینید که تقریباً از دو قرن پیش، دشمنان ملتهای اسلامی به کشورهای آنها سرازیر شدند و هر وقت به نحوی آنها را تحقیر و ذلیل و غارت کردند و رفتند و ملتها همین طور آنها را تماشا و تحمل کردند. کار به آنجا رسید که امروز میبینید ملتهای مسلمان، جزو ضعیفترین ملتهای جهان هستند؛ درحالی که اسلام در بطن خود، دارای قدرت و عزت و کرامت است. اسلام که ذلت پذیر نیست؛ چرا مسلمانان این طور شدند؟! این همان کاری است که حکومتهای دست نشانده با ملتهای مسلمان انجام دادند؛ آنها را سرکوب و ذلیل و ذلت پذیر کردند؛ هر وقت هم عدهای خواستند با الهام گیری از روح اسلام کاری بکنند، از همه طرف آنها را محاصره کردند. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از شعرا، 24 / 5 / 1390)
در چنین فضایی بود که تشکیل جمهوری اسلامی همچون برهان قاطع و ید بیضایی، خط بطلانی بر تمامی این اعتقادات و پندارها کشید و بی پایه بودن آنها را به تمامی دنیا و خصوصاً دنیای اسلام نشان داد. بر این اساس این انقلاب، الهام بخش تمامی مردم و ملتهای آزادی خواه میشود و میتوان به آن لقب مادرِ انقلابهای اخیر و بیداری اسلامی را داد.
رهبر انقلاب میفرمایند:
امروز شما چه بخواهید، چه نخواهید؛ چه خودتان بدانید، چه ندانید؛ چه تصدیق بکنید یا نکنید، برای بسیاری از ملتها الگو و اسوه شده اید. این بیداری اسلامی که مشاهده میکنید، چه بگوئیم، چه نگوئیم؛ چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم؛ چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند، اثر گرفته از حرکت عظیم ملت ایران است. این انقلاب عظیم، این انقلاب بزرگ، این تحول بنیان برافکنِ سنتهای طاغوتی و نظام طاغوتی و نظام سلطه، ملت ایران را به یک اسوه تبدیل کرد. (بیانات در دیدار جمعی از شعرا، 24 / 05 / 1390)
از دیگر ثمرات بسیار بزرگ انقلاب اسلامی این بود که به مسلمانان عالم عزت بخشید و روحیه امید را در دل آنها زنده کرد. این مطلب این قدر حائز اهمیت است که رهبر انقلاب از آن به عمق استراتژیک انقلاب تعبیر میکنند:
انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد و با پیروزی آن، در هر جای دنیا که مسلمان هشیار و آگاهی بود، احساس کرد عزت و قدرت یافته است ...، هر مسلمانی، هرجای دنیا بود، احساس کرد پیروز شد و عزت و قدرت پیدا کرد ... مقصود این است که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اعتزاز و افتخار و مباهات به اسلام در مسلمانان زنده شد. اسلام، عزیز شد و مسلمان احساس کرد که اسلام مایه سربلندی اوست. این هم از برکات انقلاب اسلامی بود. اصلاً یکی از ابعاد این انقلاب و به قول معروف «عمق استراتژیک انقلاب ما» همین است. (بیانات در خطبههای نماز جمعه، 14/ 11/ 1373)
سه. تجربه تلخ از انقلابهای گذشته
تجربه تلخ کشورهای اسلامی از انقلابهای صوری و ظاهری گذشته که در این قرون و سالیان اخیر در آنها رخ داده است، سومین رکن از مسائلی است که در تحلیل پیش زمینهها باید لحاظ شود.
در تبیین این گذشته تلخ به بسیاری از کشورهای اسلامی در آفریقا، در آسیا و در خاورمیانه میتوان اشاره کرد که در آنها چه نظامهایی رفتند و نظامهای دیگری آمد؛ اما با این وجود بازهم همه جا مسلمانان در انزوا و عزلت بودند. مثلاً کشوری مثل عراق، رژیم سلطنتی داشت؛ رژیم سلطنتی رفت، رژیم دیگری بر سرِ کار آمد و چند تغییر دیگری انجام شد تا اینکه نوبت به بعثیها رسید. اما نکته این است که در تمام این نقل و انتقالها، کسانی که جایشان خالی بود، مسلمانان بودند. (اقتباس از بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه، 14/ 11/ 1373)
اما پاسخ به این سؤال لازم است که اساساً تحلیل زمینههای تاریخی، سیاسی، اجتماعی و ... چه ثمره و اهمیتی دارد؟ و چه افق و ابعادی را برای ما شکوفا میسازد؟
بررسی زمینههای شکل گیری یک انقلاب و نهضت از جوانب مختلف قابل تحلیل است؛ اولین ثمره آن مربوط به تحلیل صحیح از خود آن انقلاب است؛ زیرا از بهترین راهها برای شناسایی اینکه یک حرکت، به تمام معنا یک انقلاب است یا اینکه صرفاً موجی زودگذر میباشد، مراجعه به شواهد مختلف تاریخی و فکری و ریشههای آن جریان است. ثمره دیگر مربوط به خود انقلابیان است که اگر پس از تحلیل پیش زمینهها دریابند که نه تنها انقلابشان حرکتی گذرا و موجی زودگذر نیست، بلکه مطالبهای فراگیر، عمومی و تاریخی است، آنها که میدان دار این انقلاب هستند دلشان گرم تر میشود و آنها که میخواهند به این انقلاب بپیوندند، اعتمادشان بیشتر میگردد. آخرین نکته هم مربوط به نحوه برخورد با جبهه معارض و مزاحم است که میتواند یکی از بزرگترین سیاستها و حربههایشان را خنثی سازد؛ زیرا اگر مردمی، انقلاب خود را خوب شناختند و از عمق تاریخی و فکری آن مطلع شدند و به آن اعتماد کردند، دیگر دشمنان آنها به راحتی نمیتوانند آن مردم را از انقلاب خود مأیوس کنند و بدین واسطه آنها را از انقلاب خود دور و ناامید سازند. رهبر فرزانه انقلاب هم در این زمینه میفرمایند:
حاصل آنکه حقایق رو به افزایش کنونی در دنیای اسلام، حوادث بریده از ریشههای تاریخی و زمینههای اجتماعی و فکری نیستند تا دشمنان یا سطحی نگران بتوانند آن را موجی گذر و حادثهای در سطح بینگارند و با تحلیلهای انحرافی و غرض آلود، مشعل امید را در دل ملتها خاموش سازند. (بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی، 26 / 06 / 1390)
2. اصول، اهداف و انگیزهها
از دیگر ارکان مهم در ماهیت شناسی انقلابها (بعد از بیان ریشههای مختلف)، توجه به اصول، اهداف و انگیزههای آن انقلاب است. رهبر فرزانه انقلاب در این مورد معتقدند:
اصول انقلابهای کنونی منطقه ...؛ در درجه اول اینهاست: احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی که در طول زمان با دیکتاتوری حاکمان فاسد و با سلطه سیاسی آمریکا و غرب، در هم شکسته و پایمال شده است، برافراشتن پرچم اسلام که عقیده عمیق و دلبستگی دیرین مردم است و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفاییای که جز در سایه شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد، ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه آمریکا و اروپا که در طول دو قرن بیشترین لطمه و خسارت و تحقیر را بر مردم این کشورها وارد آورده اند. مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست که استعمار چون خنجری در پهلوی کشورهای منطقه فرو برده و وسیلهای برای ادامه سلطه اهریمنی خود ساخته و ملتی را از سرزمین تاریخی خود بیرون رانده است. (بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی، 26 / 06 / 1390)
براساس این فرمایش، اهم اصول و انگیزه این قیامها و انقلابها را میتوان در این امور برشمرد:
یک. احیا و تجدید عزت و کرامت ملی
برخورداری از عزت و کرامت انسانی نه تنها یکی از اولیترین نیازهای اساسی افراد است، بلکه اساساً اگر جامعهای احساس کند عزت، شرافت و کرامت او خدشه دار شده است، از حرکت به سمت اهداف خود مأیوس میگردد و یا اینکه نهایتاً نسبت به آن نظام و تفکرِ حاکم عکس العمل نشان میدهد. به همین سبب یکی از اهداف و رسالتهای هر انقلاب و مکتبی باید حفاظت و صیانت از عزت و کرامت ملی مردمشان باشد. جامعهای که در یک مجموعه جغرافیایی و سیاسی زندگی میکند، کرامتش اقتضا میکند که آزاد و مستقل باشد و استعداد او شکوفا شود؛ بر سرنوشت خود مسلط باشد؛ مورد تحقیر و اهانت قرار نگیرد و شخصیت ذاتی او بروز کند.
حکومتهای استبدادی شاید گاهی خدمات بزرگی هم از قبیل فتوحات و عمران و آبادی داشته باشند، اما بزرگترین ارزش انسانی هر انسان را که عبارت است از آزادی، اختیار، استقلال و در اختیار داشتن سرنوشت خویش، از ملتها میربایند. آنها که شعار لیبرالیسم و دفاع از حقوق مردم و اکثریت جامعه را سرلوحه برنامههای ظاهری خود قرار دادهاند نیز عملکردشان چندان متفاوت با حکومتهای دیکتاتوری نیست؛ زیرا آنچه که در مکاتب مختلف غربی، غریب و بی معناست توجه و ارزش دادن به کرامت انسانی است. (البته شاید این مطلب با شعارها و سیاستهای نمایش گونه آنها متضاد باشد، اما با تحلیلی عمیق تر و دقیق تر پذیرش آن خیلی سخت نیست)
برافراشتن پرچم اسلام
ازآنجا که ماهیت و هویت بنیادین این انقلابها اسلامی است، طبیعتاً باید آنچه که به عنوان محوریترین پیام از این انقلابها شنیده شود، اسلام خواهی و گرایش به سمت پیاده کردن احکام اسلامی در جامعه باشد؛ همان واقعیتی که از سالها قبل رهبر انقلاب به آن اشاره کردند. ایشان در زمانی که کسی باور نداشت چنین سیل خروشانی به تلاطم درخواهد آمد و شکوفههای این نهال زیبا روزی به ثمر خواهد نشست، فرمودند:
امروز اوضاع در دنیای اسلام تفاوت کرده است؛ بیداری اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام محسوس است؛ حرکت و نهضت عظیمی در مراحل مختلف در همه دنیای اسلام مشاهده میشود؛ میل برگشت به مبانی اسلامی که مایه عزت و پیشرفت و ترقی است. روشنفکران، علما و سیاسیون دنیای اسلام این حرکت را باید تقویت کنند. خطاست اگر کسانی در دنیای اسلام تصور کنند که حرکت بیداری اسلامی در بین جوانان، به ضرر دولتهای اسلامی است؛ نه، دولتهای اسلامی به برکت بیداری اسلامی میتوانند عزتی را که قدرتهای استکباری از آنها گرفته اند، به خودشان برگردانند. (بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 29 / 02 / 1382)
اما سرّ اینکه چرا باید به این امر واضح، به عنوان یکی از اصول اشاره شود را باید در رفتار و حرکتهای جبهه مقابل این بیداری اسلامی جستجو کرد؛ زیرا:
غربیها خیلی تلاش میکنند. امروز همه دستگاههای تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی آمریکا و بعضی از مزدورانشان در این منطقه به کار افتاده است تا این انقلابهای مردمی را، این قیامهای بزرگ را از مسیر اصلی منحرف کنند؛ جنبه اسلامی آن را مخفی کنند، مکتوم کنند، انکار کنند؛ کسانی را پیدا کنند که با فریب مردم بر سر کار بیایند و همه معادلهها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند. این تلاشها را دارند میکنند، لیکن فایدهای ندارد؛ ملتها بیدار شده اند، وقتی ملتی بیدار شد، وقتی ملتی وارد عرصه شد، جان خود را کف دست گرفت و آمد، دیگر نمیشود او را برگرداند، نمیشود او را فریب داد. (بیانات در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث، 09 / 04 / 1390)
دو. برخورداری از امنیت روانی و عدالت
از دیگر اصول اولیه این انقلابها مطالبه امنیت روانی و عدالت است که البته این امر تنها مربوط به این خیزشها و جریانات نمیشود؛ زیرا:
عدالت، خواسته یک جماعت خاصی از مردم یا اهل یک کشور و اهل یک ملت نیست؛ عدالت خواسته طبیعی و تاریخی همه آحاد بشر در طول تاریخ بشریت است. همان چیزی است که بشر تشنه آن است و جز در حکومت انبیاء عظام الهی ـ آنهایی که به حکومت رسیدند ـ یا اولیاء برجسته مثل امیرالمؤمنین، عدالت به معنای واقعی کلمه اجرا نشده است. (دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت علی(علیه السلام)، 6 / 04 / 1387)
در طول تاریخ که نگاه کنید، بشریت از نبود عدالت مینالیده است؛ یعنی عدالت، خواسته بزرگ همه آحاد بشر در طول تاریخ است. امروز اگر کسی پرچم عدالت را به دست بگیرد، در حقیقت یک خواسته تاریخی طولانی طبیعی فطری انسان را مطرح کرده است. آئین اسلام، حرکت اسلام، بعثت نبی مکرم، در وهله اول و جزو فهرست اولین هدفها، به دنبال عدالت است؛ مثل همه پیغمبران دیگر. یک خواسته مهم بزرگِ اساسی دیگرِ بشر، صلح و امنیت و آرامش است. انسانها برای زندگی، برای پرورش فکر، برای پیشرفت عمل، برای آسایش روان، احتیاج دارند به آرامش، به محیط و فضای امن و آرام؛ چه در درون خودشان، چه در محیط خانواده، چه در محیط جامعه، چه در محیط بین الملل. آرامش و امنیت و سلامت و صلح، یکی از خواستههای اساسی بشر است. اسلام، پیام آور امنیت و صلح و سلامت است. اینکه ما به تبع قرآن و با تعلیم قرآن میگوییم اسلام دین فطرت است، یعنی این. آن راهی را که اسلام در مقابل بشر میگذارد، راه فطرت است. (بیانات در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث، 19 / 04 / 1389)
سه. ایستادگی در برابر نفوذ آمریکا و اروپا و مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صیهونیسم
از دیگر اصول قطعی این انقلابها میتوان به ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه آمریکا و اروپا و همچنین به مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست اشاره کرد.
در مورد ضرورت توجه به اصول، شعارها و اهداف یک انقلاب باید گفت که آنها شکل دهنده ماهیت واقعی یک جریان و تعیّن بخش آن انقلاب هستند، لذا جزو نوامیس هر انقلابی به شمار میآیند. بنابراین، به هر میزان که از آنها صیانت و حراست شود، در واقع از انقلاب و ارزشهای آن بیشتر حفاظت شده است. به دلیل همین امر، همیشه یکی از راههای ایجاد انحراف در انقلابها و جریانات اجتماعی از طریق تغییر در اصول و شعارهای آنهاست. لذاست که مقام معظم رهبری پرداختن به این امر مهم را به همگان متذکر میشوند و برای پیشگیری از این آفت میفرمایند:
توصیه دیگر، بازخوانی دائمی اصول انقلاب است. شعارها و اصول باید تنقیح و با مبانی و محکمات اسلام تطبیق داده شوند ... اصولتان را روی کاغذ بنویسید؛ اصالتهای خود را با حساسیت بالا حفظ کنید؛ نگذارید اصول نظام آینده شما را دشمنان شما بنویسند؛ نگذارید اصول اسلامی در پای منافع زودگذر قربانی شود. انحراف در انقلابها، از انحراف در شعارها و هدفها آغاز میشود. (بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی، 26 / 06 / 1390)