/
علوم انسانی /
سیاست /
تمدن مومنانه ماهیت، ساختار و الگوشناسی بیداری اسلامی
بیداری اسلامی و رسانه محورها، مسائل و موضوعات پیشنهادی فصلنامه هدف فصلنامه محورهای کلی بیداری اسلامی موضوعات و مسائل بیداری اسلامی رشتههای مرتبط با بیداری اسلامی دسته بندی بیداری اسلامی وب سایتها بیداری اسلامی آثار مکتوب کتابها مقالات مروری سریع بر عناوین مقالات منتشر در دو فصلنامه مطلالعات بیداری اسلامی فراخوان ارسال مقالات علمی پژوهشگران ارجمند مقالات و خلاصه مقالات یادداشتها(نیاز به بازنگری) لزوم ترسیم خط راه بیداری اسلامی الباحث فی الشؤون الاقلیمیة فیصل جلول : 9 نقاط تشکل خارطة طریق التی رسمها الحوثی للخروج من الحرب الیمنیة افسانه رسانههای اجتماعی درباره بهار عربی اهداف «تمدن نوین اسلامی- فرصتها، چالشها» فناوری و تمدن نوین اسلامی/ اسلامیبودن فناوری به چه چیزهایی است؟ بررسی ابعاد بیداری اسلامی ابعاد بیداری اسلامی تمدن دینی و فرهنگ جهانی تمدن ایران در روسیه - شهر زیبای روسبیداری اسلامی و رسانه
بیداری اسلامی و ارتباطات، بیداری اسلامی و رادیو و تلویزیون، بیداری اسلامی و رسانه، بیداری اسلامی و هنرهای دیجیتالی
محورها، مسائل و موضوعات پیشنهادی فصلنامه
هدف فصلنامه
اهداف این نشریه نشر پژوهشهای مرتبط با بیداری اسلامی میباشد و در راستای دفاع از مبانی نظری مقالات مرتبط با مباحث روز تحولات منطقه و بیداری اسلامی در اولویت پذیرش نشریه میباشد. این نشریه در تلاش است تا در راستای ارتقای نشریه در نمایههای معتبر بین المللی نمایه سازی شود. حوزه موضوعی: ماهیت شناسی بیداری اسلامی؛ ساختار سازمان، ایدئولوژی، پایگاه اجتماعی، اهداف و آرمانها بیداری اسلامی و عملکرد سیاست خارجی کشورهای اسلامی بیداری اسلامی مواضع و سیاست اتحادیه اروپایی بیداری اسلامی مواضع سازمانهای منطقهای و بین المللی بیداری اسلامی و قدرتهای جهانی بیداری اسلامی، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بیداری اسلامی و عملکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال آن بیداری اسلامی و تحول در سیاست داخلی و خارجی کشورهای منطقه غرب آسیا وضعیت شناسی بیداری اسلامی گذشته، حال و آینده بیداری اسلامی و جنبشهای مقاومت اسلامی بیداری اسلامی تقریب و اتحاد اسلامی بیداری اسلامی و فرهنگ سیاسی مقاومت بیداری اسلامی و ژئوپلتیک مقاومت بیداری اسلامی بیداری اسلامی و نظم منطقهای در غرب آسیا بیداری اسلامی و جایگاه ایران در منظقهای غرب آسیا بیداری اسلامی و مداخله و نفوذ کشورهای خارجی در منطقه و کشورهای غرب آسیا بیداری اسلامی و ارائه مدل همه فراگیر و جامعنگر
محورهای کلی بیداری اسلامی
- پیشینه و پشتوانه بیداری
- سیر و ساختار فرایند بیداری
- چشم انداز و چالش بیداری
موضوعات و مسائل بیداری اسلامی
ماهیت شناسی بیداری اسلامی؛ ساختار و سازمان، ایدئولوژی، پایگاه اجتماعی، اهداف و آرمانها
بیداری اسلامی و عملکرد سیاست خارجی کشورهای اسلامی
بیداری اسلامی مواضع و سیاست اتحادیه اروپایی
بیداری اسلامی مواضع سازمانهای منطقهای و بین المللی
بیداری اسلامی و قدرتهای جهانی
بیداری اسلامی، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی
بیداری اسلامی و عملکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال آن
بیداری اسلامی و تحول در سیاست داخلی و خارجی کشورهای منطقه غرب آسیا
وضعیت شناسی بیداری اسلامی گذشته، حال و آینده
بیداری اسلامی و جنبشهای مقاومت اسلامی
بیداری اسلامی تقریب و اتحاد اسلامی
بیداری اسلامی و فرهنگ سیاسی مقاومت
بیداری اسلامی و ژئوپلتیک مقاومت بیداری اسلامی
بیداری اسلامی و نظم منطقهای در غرب آسیا
بیداری اسلامی و جایگاه ایران در منظقهای غرب آسیا
بیداری اسلامی و مداخله و نفوذ کشورهای خارجی در منطقه و کشورهای غرب آسیا
بیداری اسلامی و ارائه مدل همه فراگیر و جامعنگر
لوازم جنبشهای بیداری اسلامی در کشورهای عربی و آسیایی
مفهوم بیداری اسلامی و ریشههای آن
آسیبشناسی جنبشهای بیداری اسلامی؛ چالشها و فرصتها
بیداری اسلامی در کشاکش جنبش اجتماعی تا رفرم انقلابی
روحانیت و رهبریت دینی و بیداری اسلامی
جایگاه انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی
رسانههای ارتباطی نوین و بیداری اسلامی
بازیهای رایانهای و بیداری اسلامی
تفاوت بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی
شبکههای اجتماعی و بیداری اسلامی
پایداری و مقاومت در بیداری اسلامی
تمدن اسلامی/دینی و بیداری اسلامی
سایر موضوعات ...
رشتههای مرتبط با بیداری اسلامی
اندیشه و مبانی و بیداری اسلامی
اندیشه و مبانی دینی و بیداری اسلامی
فقه بیداری اسلامی
اخلاق و بیداری اسلامی
رسانه/تبلیغ و بیداری اسلامی
ارتباطات میان فرهنگی و بیداری اسلامی
فضای مجازی و بیداری اسلامی
فرهنگ و هنر و بیداری اسلامی
تاریخ اسلام و بیداری اسلامی
تاریخ و بیداری اسلامی
ادبیات فارسی، عربی و بیداری اسلامی
جغرافیای سیاسی و بیداری اسلامی
علوم نظامی و بیداری اسلامی
امداد و پزشکی و بیداری اسلامی
آموزش و پرورش و بیداری اسلامی
مدیریت، سازماندهی و بیداری اسلامی
مدیریت منابع انسانی و بیداری اسلامی
حقوق و بیداری اسلامی
سیاست/سیاست خارج و بیداری اسلامی
جامعهشناسی و بیداری اسلامی
روانشناسی و بیداری اسلامی
تمدن/تمدن اسلامی و بیداری اسلامی
جهان اسلام/عرب و بیداری اسلامی
مطالعات جهان اسلام و بیداری اسلامی
مطالعات منطقهای و بیداری اسلامی
علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایهای روابط بین الملل امنیت
علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی آثار واندیشمندان سیاسی مسلمان
علوم سیاسی مطالعات منطقهای منطقه خاورمیانه بیداری اسلامی
علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در جهان اسلام
علوم سیاسی نظریههای روابط بین الملل نظریههای واقع گرا
علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مسایل منطقه ای
علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
علوم سیاسی مطالعات منطقهای منطقه خاورمیانه بیداری اسلامی
علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
علوم سیاسی مطالعات منطقه ای
علوم سیاسی مطالعات منطقهای منطقه خاورمیانه
علوم سیاسی مطالعات منطقهای منطقه خاورمیانه بیداری اسلامی
علوم اسلامی فقه و اصول فقه کلیات کتابشناسی فقهی
علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام تاریخ سیاسی
علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام مسائل عام اندیشه سیاسی اسلام
علوم سیاسی مطالعات منطقهای منطقه خاورمیانه بیداری اسلامی
دسته بندی بیداری اسلامی
- پیشینه و پشتوانه بیداری و خیزش انقلابی و مقاومت اسلامی
- سیر و ساختار فرایند بیداری و خیزش انقلابی و مقاومت اسلامی
- چشم انداز و چالش بیداری و خیزش انقلابی و مقاومت اسلامی
- ادبیات و هنر (شعر و فیلم) بیداری و خیزش انقلابی و مقاومت اسلامی
وب سایتها بیداری اسلامی
وبگاههای مرجع بیداری اسلامی
مطالعات بیداری اسلامی
همایش – انجمن اسلامی علوم سیاسی و روابط بین الملل
بیداری اسلامی
پایگاه تبیینی تحلیلی بیداری اسلامی
پایگاه الصحوه الاسلامیه
صفحه بیداری اسلامی سایت موسسه پژوهشهای انقلاب اسلامی
مقاله بیداری اسلامی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی
بقیه تارنماهای بیداری اسلامی
بیداری اسلامی - نقشه راه
افزایش چشمگیر حجاب اسلامی بعد از انقلاب در تونس
کادر سازی انقلابیون در مسجد «سیدی یوسف»
علی عبدالله صالح؛ پدیدهای نادر در جهان عرب
رئیسجمهور یمن ۲ عضو جنبش انصارالله را به عنوان مشاور خود انتخاب کرد
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنهای
بیانات آیت الله خامنهای در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی
پایگاه تبیینی تحلیلی بیداری اسلامی
پایگاه الصحوه الاسلامیه
صفحه بیداری اسلامی سایت موسسه پژوهشهای انقلاب اسلامی
مقاله بیداری اسلامی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی
آثار مکتوب
کتابها
کتاب بیداری اسلامی از ایده تا تحقق اثر سیدمهدی طاهری ناشر: نشر امیر کبیر
کتاب مبانی نظری بیداری اسلامی در قرن اخیر با تکیه بر اندیشههای رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای
کتاب عقل سرخ؛ یادنامه علوم اجتماعی ایران برای حاج قاسم سلیمانی و جهان پس از شهادتش زیر نظر دکتر حمید پارسانیا و به اهتمام دکتر سید مجید امامی و آرزو نیکوئیان منتشر شد.
مقالات
بررسی ماهیت بیداری اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب نویسندگان: محسن کربلایی نظر حمید پارسانیا
تحلیل روند اسلام هراسی در غرب و راهبردهای مقابله با آن
مبانی و خاستگاه وحدت اسلامی
ایجاد امت اسلامی کار ویژه بنیادین انقلاب اسلامی
تهدیدهای گروههای تکفیری علیه محبان اهل بیت
فرهنگ اهل بیت ع در مواجهه با تروریسم رسانه ای
وحدت محبان اهل بیت علیه السلام برای تشکیل امت واحده اسلامی
- نظام سازی اسلامی در دوران گذار از حکومتهای غیر اسلامی
- تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر بیداری اسلامی منطقه خاور میانه
- بیداری اسلامی مصر و گفتمان رسانهای جهان : تحلیل گفتمان نشریات کشورهای خارجی
- حضور زنان در انقلاب اسلامی ایران و تاثیر آن بر بیداری اسلامی
- مبانی فقهی و حقوقی لزوم مشارکت سیاسی زن مسلمان در موج بیداری اسلامی
- تحولات ژئوپلتیک خاورمیانه و تقابل استراتژیها
- مولفههای اساسی بیداری اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره)
- مشارکت سیاسی زنان در موج بیداری اسلامی : حق یا تکلیف ؟
- تحولات انقلاب اسلامی در خاور میانه و امنیت جمهوری اسلامی ایران
- آسیب شناسی قیام مردم بحرین؛ در قالب جنبشهای اجتماعی نوین
- تعارضات بین قوانین موضوعه ایران و حقوق بشر
- رژیم صهیونیستی؛ تعامل یا تقابل؟ بررسی مستندات فقهی دیدگاه امام موسی صدر در رابطه با تعامل با رژیم صهیونیستی
- کاربست نماد رنگها در بیداری اسلامی مردم یمن (مطالعه مورد پژوهانه شعر شاعر نابینای یمنی «عبدالله بردونی»)
- رویکردهای امنیتی ایالات متحده در قبال جنبشهای اجتماعی خاورمیانه
- تاثیرات بیداری اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا بر امنیت ملی ج.ا.ایران
- جایگاه سیاسی جمهوری اسلامی ایران در فضای بین الاذهانی و پسا انقلابی خاورمیانه عربی
- «کنشگر» و «کنشپذیر» در بیداری اسلامی؛ از منظر گفتمان امام خمینی
- تأثیر بیداری اسلامی بر اتحاد راهبردی آمریکا- اسرائیل
- موانع بیداری اسلامی در آیات و روایات
- جایگاه و نقش زنان در حکومت اسلامی در دیدگاه اما م خمینی (ره)
- آینده روابط ایران و ترکیه در پرتو تحولات خاورمیانه: ادامه همکاری اقتصادی در سایه رقاب تهای سیاسی
- تبیین ابعاد و مؤلفههای بیداری اسلامی و تحلیل جایگاه آن در کتابهای درسی تاریخ دوره دوم متوسطه ایران
- تحلیل گفتمانی بیداری اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری
- تأثیرِ بن لایههای انقلاب اسلامی ایران بر بیداری سیاسی، اجتماعی شیعیان لبنان
- راهبرد امنیتی قدرتهای منطقهای ایران، ترکیه و اسرائیل در قبال بحران سوریه (2011-2014 )
- تحلیل محتوای بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در زمینه فتنه: یک مطالعه کیفی
- نقش کشورهای غربی در چگونگی شکل گیری اندیشه سلفی
- نگاهی تطبیقی به نقش طبقۀ متوسط جدید در ایجاد انقلاب در مصر و عربستان
- از کشور اسلامی تا امت اسلامی - واکاوی مفاهیم حقوقی- سیاسی جهان اسلام
- مقاومت و بیداری اسلامی در اشعار معروف الرصافی و محمدحسین شهریار
- ماهیت جنبشهای اخیر خاورمیانه: اسلامی یا سکولار؟
- امواج بیداری و خیزش انقلابی اسلامی
- نقش آفرینی قطر در منطقه خلیج فارس با توجه به مناقشات اخیر خاورمیانه
- مبانی و مستندات " سیاست استکبار ستیزی " در دیدگاه امام خمینی ره
- تبارشناسی جریانهای تکفیری بررسی موردی جنبش طالبان در افغانستان
- انقلاب اسلامی ایران و مولفههای تاثیرگذار منطقهای آن
- ژئوپلیتیک و بازیگری قدرتهای جهانی و منطقهای در غرب آسیا
- بررسی رابطه قومیتگرایی و سلفیگری در جهان عرب
- مطالعه تطبیقی حقوق ملت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مانیفست فکری جریان ملی گوروش ترکیه
- بیداری اسلامی در شعر معاصر یمن(مطالعه مورد پژوهش: شعر عبدالله بردونی)
- الزامات نظری احیای تمدن ایرانی اسلامی
- انقلاب یمن؛ فرصتها و چالشهای ایران بر اساس مدل راهبردی SWOT
- فرصتها و تهدیدهای فراروی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه
- تقابل سیاست خارجی ایران و عربستان در بحران یمن با روش سازه انگارانه
- بیداری اسلامی پیرامون لیبرالیسم؛ اشتراکها و افتراقها
- گفتمانسازی غرب در بهرهگیری از؛ اتهام تروریسم دولتی علیه جمهوری اسلامی ایران
- بررسی گفتار فرقه گرایانهی داعش
- روند ساخت نهادهای انقلابی در دولت موقت و شورای انقلاب و تاکید امام خمینی بر الگوهای اسلامی
- شور حسینی در شعر بیداری اسلامی بحرین
- ابعاد حقوقی سیاسی اعتقادی حضور ایران در سوریه
- مبانی نظری اقتدارگرایی در قرآن با رویکردی بر دیدگاههای امام خمینی(ره) درباره بیداری اسلامی در ایران
- واکاوی جلوههای پایداری در شعر معاصر یمن (مطالعه موردی: شهید محمد محمود الزبیری)
- چالشهای سیاسی بیداری اسلامی در جهان اسلام و راهبردهای تدافعی(wt) در مقابله با آن از منظر مقام معظم رهبری بررسی موردی از سال 2011 تا 2020 میلادی
- تطبیق و تحلیل مفهوم شهید و شهادت در برخی از سرودههای سلمان هراتی و شفیق حبیب
- واکاوی تطبیق نظام معارف قرآنی در فیلمهای سینمایی «تنگه ابوقریب» و «به وقت شام» با رویکرد بیداری اسلامی
- بیداری اسلامی و تاثیر آن بر ژئوپولتیک مقاومت
- رشد افراط گرایی و بیاعتمادی در غرب به عنوان مانعی در برابر بیداری اسلامی؛ تبیین ریشههای تروریسم در غرب بر اساس نامههای رهبر انقلاب اسلامی به جوانان غربی
- بازتفسیر هویت اسلامی در گفتمان سیاسی امام خمینی(ره): بیداری جامعه و وقوع انقلاب اسلامی ایران
- تحلیل جامعه شناختی نظام سیاسی استبدادی در دوران پهلوی
- نقش امارات عربی متحده در تحولات بحرین و یمن (2011-2018)
- فریاد خونها (درنگی بر بُنمایههای پایداری در شعرِ حسن عبدالله قرشی)
- بررسی فرآیند بیداری اسلامی در جهان اسلام در پرتو انقلاب اسلامی ایران
- بررسی نقادانه اندیشههای سیاسی-اجتماعی طالبان با داعش در مواجهه با جامعه سازی اسلامی
- بررسی محور مقاومت و آینده نظام سلطه با استفاده از نظریه نظام جهانی
- بررسی و تحلیل رویکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به بیداری اسلامی بحرین
- بررسی زمینههای جامعه شناختی شکل گیری و قدرت یابی گروه سلفی – تکفیری داعش در عراق (2014-2003)
- بررسی جامعه شناختی جایگاه متفاوت اسلامگراها در وقوع انقلابهای معاصر (مطالعه موردی؛ جنبش انقلابی 2011 تونس و انقلاب اسلامی ایران)
- نقش ساختارهای سیاسی پیش از بهار عربی بر ماهیت تحولات کشورها؛(مطالعه موردی لیبی و تونس)
- وجوب وحدت و حرمت تفرقه در جهان اسلام از نظر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری آیت الله العظمی سید علی خامنهای (مد ظله العالی)
- مضامین مشترک پایداری در سرودههای سلمان هراتی و إبراهیم المقادمه
- بررسی و تحلیل پارادایم اساسی قرآن در بیداری اسلامی با تأکید بر نظر قرآن پژوهان معاصر
- بررسی تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای بیداری اسلامی با تاکید بر مفهوم اشاعه سازه انگاری
- مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در دفاع از حریم اهل بیت
- معنا شناسی وحدت در قرآن و بازشناسی ارتباط آن با بیداری اسلامی
- تأثیر پدیده تروریسم بر بیداری اسلامی و توسعه نیافتگی سیاسی کشورهای اسلامی خاورمیانه
- نقش آمریکا در شکلگیری گروه تکفیری "دولت اسلامی عراق و شام"(داعش)
- نقش عوامل ژئوپلتیکی در بحران نوسازی 2011- 2018 سوریه
- تحول درگفتمان قدرت محور مقاومت از تثبیت به توسعه قدرت با تاکید بر زنجیره هم ارزی هویت قبل و بعد از شهادت سردار سلیمانی
- بررسی ریشههای نگرشی- سیاسی شکل گیری جنبش انصارالله یمن برمبنای نظریه سازه انگاری
- بررسی جنبشهای بیداری اسلامی با رویکرد آسیب شناسانه
- بیداری اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
- عوامل سیستمیک و دومینوی بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه
- بازتابهای سازهانگارانه انقلاب اسلامی ایران بر تحولات انقلابی جهان عرب
- ماهیت رویکرد مقابله جویانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه ( 2015- 2001)
- نظریه بیداری اسلامی و نظریههای رقیب؛ استنتاج بهترین تبیین در تحلیل تحولات خاورمیانه عربی
- النهضه و فرایند بیداری اسلامی در تونس؛ از اسلام گرایی در مبارزه تا تجربه عملی حکومت داری
- تحلیل سیاست خارجی ایران در مقابله با گروه تروریستی داعش: 2018-2014
- نظام سیاسی مطلوب کشورهای اسلامی درمنظومه فکری امام خامنه ای
- تأثیر گفتمان امام خمینی بر بیداری اسلامی
- بازنماییِ پیوستارگونۀ مفهومِ «بیداری اسلامی» در اندیشۀ سیاستگذارانۀ امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
- جایگاه زنان در انقلاب اسلامی وتاثیر آن بر بیداری اسلامی با رویکر تمدن سازی
- واکاوی حاکمیت دولت بر فضای مجازی؛ مطالعه موردی عربستان در مواجهه با معارضان
- بررسی انتقال مولفههای پایداری در فرآیند ترجمه: مطالعه موردی ترجمه انگلیسی سعید سعیدپور از اشعار قیصر امین پور
- چشمانداز اسلام سیاسی در ترکیه و تأثیر آن بر تحولات امنیتی منطقه
- بحران سوریه؛ چالشها و فرصتها (با تاکید بر جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل)
- مطالعه تطبیقی اندیشه و آرای امام خمینی(ره) و سید قطب درباره اسلام سیاسی
فراخوان ارسال مقالات علمی پژوهشگران ارجمند
بدین وسیله از کلیه اساتید، دانشجویان و پژوهشگران ارجمند دعوت میشود تا نتایج مطالعات و تحقیقات در رشتههای مختلف با رویکرد بیداری اسلامی در قالب مقالات علمی به دو فصلنامه «مطالعات بیداری اسلامی» ارسال تا امکان بررسی و انتشار سریع آنها فراهم گردد و تا جدیدترین یافتههای پژوهشی در محورهای علمی مرتبط با بیداری اسلامی در رشتههای گوناگون در دسترس اساتید، دانشجویان و پژوهشگران ایران اسلامی قرار گیرد.
چاپ مقالات علمی در این دو فصلنامه میتواند در موارد زیر امتیاز داشته باشد:
· دارای امتیاز برای دفاع از پایان نامه
· دارای امتیاز برای رزومه و مصاحبه دکتری
· دارای امتیاز برای جذب هیات علمی و مصاحبه آن
· دارای امتیاز برای ارتقا اعضای هیات علمی، معلمان و کارمندان بخش دولتی و خصوصی
شیوه ارسال مقالات: پژوهشگران گرامی میتوانند از طریق وبسایت و صرفا از طریق سامانه، آثار خود را ارسال نمایند.
مدت زمان داوری مقالات: در کمترین زمان ممکن نظر به کیفیت مقاله
نوع داوری: داوری مقالات به صورت دو سو ناشناس است.
ویراستاری و نمایه سازی مقالات پذیرفته شده و صدور گواهینامه پذیرش ظرف کمتر از یک هفته صورت میپذیرد.
مقالات و خلاصه مقالات
واقعگرایی نوکلاسیک چارچوبی برای تحلیل سیاست خارجی عربستان در قبال بیداری اسلامی
نویسنده مسئول : سیفی، عبدالمجید؛
مجله: سیاست » تابستان 1399 - شماره 54 علمی-پژوهشی/ISC (17 صفحه - از 611 تا 627)
چکیده: خیزشهایی که از اواخر سال ۲۰۱۰ بسیاری از کشورهای خاورمیانۀ عربی و شمال آفریقا را درنوردید، تأثیر بسزایی بر جهتگیری سیاست خارجی دولتهای این منطقه داشته است. سیاست خارجی عربستان سعودی بهعنوان کنشگری مهم در منطقه نیز از این تأثیرپذیری مستثنا نبوده است. جهتگیری سیاست خارجی عربستان در قبال این خیزشها از یک سو حمایت از سرنگونی دولتهای لیبی و سوریه و از سوی دیگر مداخله مستقیم نظامی در بحرین و یمن برای حفظ دولتهای این کشورها بوده است. این رویکرد در سیاست خارجی عربستان سبب طرح این پرسش شده که چگونه سیاست خارجی متناقض عربستان سعودی در قبال بیداری اسلامی توجیهپذیر است؟ برای پاسخ به این پرسش از نظریۀ واقعگرایی نوکلاسیک استفاده شده است و براساس آن برای ارزیابی تناقضات موجود در تحلیل سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال بیداری اسلامی باید تهدیدها و توانمندیهای این کشور، عوامل داخلی و خارجی در این مقطع زمانی به شکل همزمان مورد توجه قرار گیرد. این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته و منابع آن به شکل کتابخانهای و اینترنتی جمعآوری شده است.
راهبرد امنیتی شورای همکاری خلیجفارس در قبال جمهوری اسلامی ایران (2018-2011)
نویسنده : جانسیز، احمد؛ نویسنده مسئول : پیرمحمدی، سعید؛
مجله: مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام » تابستان 1399 - شماره 4 (28 صفحه - از 1 تا 28)
چکیده: روابط ایران و شورای همکاری خلیجفارس از زمان تأسیس شورا در سال 1981 با فراز و نشیبهای متعددی همراه شده است. از سال 2011 با آغاز تحولات انقلابی در منطقة غرب آسیا و شمال آفریقا، شورای همکاری رویکردی ستیزهجویانه و تهاجمی را در قبال جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت اتخاذ نموده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که: «در پی آغاز بیداری اسلامی، شورای همکاری چه راهبرد امنیتی را قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است؟». در مقام پاسخ به پرسش اصلی، نوشتار حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و استناد به گزارههای نظری واقعگرایی تهاجمی بر آن است که در دوره زمانی بعد از بیداری اسلامی، شورای همکاری خلیجفارس بهویژه جبهة دنبالهرو عربستان سعودی در شورا، راهبرد امنیتی خود در قبال جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای سازوکارهای تهاجمی از قبیل ائتلافسازی منطقهای و فرامنطقهای، جنگ مستقیم و نیابتی، موازنهسازی و احالة مسئولیت تنظیم و اجرا نموده است».
نقش داستان راستان شهید مطهری و داستانهای کوتاه محمود تیمور در بیداری اسلامی دو انقلاب ایران و مصر
نویسنده مسئول : زهرهای، حمیدرضا؛ نویسنده : جوادی، سیده پروین؛ مهری، محمد؛
مجله: معرفت » خرداد 1399 - شماره 270 علمی-ترویجی/ISC (8 صفحه - از 97 تا 104)
چکیده: گاهی روزگار درگردش خود به نقطهای میرسد که حق و باطل درهالهای ازابهام فرورفته و راه از بیراه گم میشود. در چنین زمانهای است که روشنفکران دینی و غیردینی دست به قلم میبرند تا چراغی بیافروزند در دل تاریکیها. محمود تیمور و مرتضی مطهری ازجمله روشنفکرانی هستند که علاوه بر حضور سیاسی چشمگیر در دو انقلاب ایران و مصر، در عرصه ادب فارسی و عربی نیز خوش درخشیدهاند؛ با این تفاوت که یکی از آن دو در عصر نهضت روزگار تجدید زندگی عرب میزیسته؛ و تحول در ساختار زندگی سیاسی اجتماعی عرب، پس از عصر نهضت، سبب شده تا وی از مرز سنتها عبور کرده، قدم به دنیای تجدد نهاده و داستانهایی واقعی از خرافهپرستی مسلمانان خلق کند؛ و دیگری با توجه به ضروریات جامعه ایران و از سر درد، نگارش آثاری همتراز «فلسفه و روش ریالیسم» را رها کرده و عالمانه داستان راستانی خلق کند که گویی در مقابل داستانهای کوتاهی نوشته شده که به جای نمایاندن چهره واقعی اسلام، فقط و فقط بر دینی آمیخته با خرافه تاختهاند. علامه بزرگ شهید مطهری در این کتاب بسیاری از مبانی فکری و ریشهدار شیعه را در قالب داستان مطرح کرده است. هدف از این پژوهش که به شیوه تطبیقی مقایسهای و به روش کتابخانهای انجام شده، مقایسه تطبیقی ساختار، محتوا، تفاوتها، شباهتها و نیز نقش داستانهای کوتاه شهید مطهری و تیمور در شکل گیری دو انقلاب ایران و مصر است.
کاشف الغطاء و مسئله فلسطین؛ ابعاد و راهکارها
نویسنده مسئول : ورعی، سیدجواد؛ نویسنده : ورعی، سید امین؛
مجله: سیاست متعالیه » زمستان 1398 - شماره 27 علمی-پژوهشی (21 صفحه - از 246 تا 266)
چکیده: محمد حسین کاشف الغطاء از ابتدا به عمق فاجعهای که در فلسطین در حال وقوع بود، پی برده و در موقعیتهای گوناگون، مواضعی چون شرکت در کنفرانسها، سفر به کشورهای اسلامی و فلسطین و امامت جماعت با شکوه در قدس، سخنرانی و صدور فتوای «تحریم فروش اراضی به یهودیان» را اتّخاذ نمود. از دیدگاه وی مسئله فلسطین، دارای ابعاد تاریخی، مذهبی، سیاسی ـ اجتماعی و بین المللی است. در واقع فلسطین، «سرزمین تاریخی اعراب» بوده و فلسطینیان، از سرزمین اجدادیشان دفاع میکنند. ایشان قدس را «امانت خدا در دستان مسلمانان» میدانست که باید حفظ شود. فلسطین در جغرافیای دینی «قلب جهان اسلام» بوده و «صهیونیسم زائیده استعمارِ» است. کاشف الغطاء حلّ موضوع فلسطین را در گرو «توجه حقوق بشری و جهانی به آن»، «بیداری امّت اسلامی»، «بازگشت به هویت اسلامی»، «بسیج امّت اسلامی» و «اتحاد دولتهای عربی و اسلامی و دوری از استعمارگران» میدانست.
واکاوی گفتمانی انقلاب تونس
نویسنده : شاه ولی، عبدالکریم؛ یوسفی جویباری، محمد؛
مجله: پژوهشهای روابط بین الملل » زمستان 1398 - شماره 34 علمی-پژوهشی/ISC (24 صفحه - از 315 تا 338)
چکیده: چکیده انقلاب تونس در اواخر 2010 یکی از مهمترین تحولات خاورمیانه در قرن بیست و یکم بوده است که علاوه بر تاثیرگذاری بر حوزه سیاست داخلی تونس بر گستره خاورمیانه نیز تاثیرگذار بوده است. اما وجه بارز انقلاب تونس و تحولات پس از آن وجود گفتمانهای کلانی بوده که بعضاً تضادهایی نیز با همدیگر داشتهاند. در این راستا، با توجه به اهمیت موضوع این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال محوری است که چه گفتمانهایی کلانی بر انقلاب تونس غالب بوده است؟ به موازت پرسش مطرح شده، این پژوهش به دنبال بررسی این فرضیه است که، با توجه به اینکه انقلاب تونس متاثر از دو فرایند جهانی شدن و اسلامگرایی بوده است، دو ابرگفتمان دموکراسیخواهی و اسلامگرایی به عنوان دو گفتمان غالب بر انقلاب تونس مسلط بوده است. یافتههای تحقیق در این مقاله علاوه بر اینکه گفتمانهای غالب را براساس مبانی مربوط در پس از انقلاب نشان میدهد حاکی از این موضوع مهم نیز میباشد که تحولات تونس به سمت یک هویتی تونسی حرکت میکند که نهایتاً سعی دارد در چارچوب یک دولت ملی خود را بنمایاند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری دادهها بر مبنای ابزار کتابخانهای و اینترنتی است.
عوامل سیاسی- اجتماعی ناکامیهای بیداری اسلامی در مصر (2012-2013م) براساس مکعب بحران
نویسنده : مرادپوردهنوی، امیرحسین؛ ستوده، محمد؛
مجله: سیاست متعالیه » زمستان 1398 - شماره 27 علمی-پژوهشی (29 صفحه - از 268 تا 296)
چکیده: بیداری اسلامی در مصر دارای سابقه طولانی است و اوج این حرکت اسلامی را در 2011 م که منجر به سقوط مبارک دیکتاتور این کشور شد، رخ داد. ومتعاقب آن شاهد پیروزی جنبش اخوان المسلمین و انتخاب محمد مرسی به ریاست جمهوری مصر بودیم.اما عمر دولت اخوانی یکسال بیشتر دوام نیاورد. و دوره ریاست جمهوری مرسی شاهد بحرانهای سیاسی – اجتماعی و اقتصادی در این کشور بودیم که منجربه شکل گیری جنبش تمرد علیه مرسی شد و در نهایت بهانهای به دست نظامیان اقتدار گرا داد و از طریق کودتا حکومت جماعت اخوان را ساقط کردند. در این تحقیق بر اساس مدل هرمن کان در نظریه مکعب بحران علل سقوط مرسی در چهار مرحله ماهیت بحران،زمینههای بحران،علل بحران،کنترل وخروج بررسی نمودیم .در این تحقیق بر اساس مدل هرمن کان در نظریه مکعب بحران علل سقوط مرسی در چهار مرحله ماهیت بحران،زمینههای بحران،علل بحران،کنترل وخروج بررسی نمودیم .
راهبردهای اتحاد جهان اسلام با ابتنای بر دیدگاههای مقام معظم رهبری
نویسنده : رجبی،هادی؛
مجله: پژوهشهای سیاسی جهان اسلام » پاییز 1398 - شماره 32 علمی-پژوهشی/ISC (25 صفحه - از 61 تا 85)
چکیده: بر طبق دیدگاه مقام معظم رهبری در شرایط کنونی که نظام بینالملل در حال تغییر است، مسئله اتحاد جهان اسلام بسیار با اهمیت و تأثیرگذار بر آینده جهان اسلام خواهد بود. بنابراین، در مقالۀ حاضر سعی میشود تا ضمن بررسی آراء و نظرات ایشان، راهبردهای دستیابی به شکلگیری اتحاد دنیای اسلام، با توجه به نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدات پیش روی دنیای اسلام در آستانۀ تغییر شکل و ماهیت نظام جهانی و ایجاد نظم جدید جهانی، تبیین شود. شیوۀ تحقیق، روش ترکیبی است، بدین ترتیب که از روش تحلیل محتوا برای شناسایی و دستهبندی کدها و مقولات و از روش SWOT به منظور شناخت و دستهبندی راهبردهای ارائهشده در بیانات مقام معظم رهبری درخصوص نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدات اتحاد جهان اسلام استفاده شده است. با بررسی هرکدام از موارد اشارهشده در روش SWOT در بیانات مقام معظم رهبری مشخص شد که از نظر ایشان جهان اسلام دارای نقاط قوت زیادی است که در این مقاله به 11 مورد از آنها اشاره شده است. ایشان با نگاهی جامع به زوایای مختلف دنیای اسلام، فرصتهای پیش روی جهان اسلام را نام میبرند که به 13 مورد از آنها در این مقاله پرداخته شد. در این راستا مقام معظم رهبری طی سالهای گذشته راهبردهایی را برای برطرف کردن نقاط ضعف، بهرهگیری بیشتر از نقاط قوت و تبدیل تهدیدات به فرصتها بیان داشتهاند که از ویژگیهایی همچون واقعگرایی همراه با آرمانگرایی و عملگرایی همراه با رویکرد انتقادی نسبت به وضع موجود، در آن مشاهده میشود.
واکاوی و تحلیل زمینهها و اهداف جنگطلبی آل سعود در یمن
نویسنده : عموری، عبدالحسین؛
مجله: پژوهش نامه تاریخ، سیاست و رسانه » پاییز 1398 - شماره 7 (23 صفحه - از 345 تا 367)
چکیده: نقش آفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بحرانی به نام تجاوز نظامی علیه یمن با محوریت آل سعود را به وجود آورده است. کشور عربستان از گذشته دور، یمن را به عنوان حوزه نفوذ و حیاط خلوت خود محسوب کرده و تسلط کاملی را بر حاکمان این کشور داشته است. در این میان پس از انقلاب مردم یمن و ناآرامیهای سالهای اخیر، جنبش اسلامی الحوثی با ریشه تشیع و در تقابل با سلطه دولت وهابی آلسعود شکل گرفت. این جنبش با بر نتافتن سلطه آل سعود و تمایل و ارتباط با جمهوری اسلامی ایران حوزه نفوذ عربستان بر یمن را به چالش کشید. بر این اساس آل سعود با حمله نظامی به یمن و متهمکردن ایران به حمایتهای نظامی و سیاسی از جنبش انصار الله، رویهای تقابلی بهخود گرفت. چنان که عربستان سعودی تلاش کرده است تا با تشکیل ائتلاف و تهاجم نظامی به یمن، جنبش اسلامی انصار الله را از قدرت سیاسی حذف کند و با چینش جریانهای همسو در ساختار قدرت از نفوذ ایران در دولت جدید یمن جلوگیری کند. جمهوری اسلامی ایران نیز با حمایت و پشتیبانی معنوی و سیاسی از جنبش انصار الله و انقلابیون یمن تلاش کرده است تا موازنه قدرت منطقهای را بهنفع خویش تغییر دهد. هم چنین یافتههای پژوهش نشان میدهد که رقابت و تعارض منافع میان آل سعود و ایران در بحران یمن، بازی با حاصل جمع جبری صفر را ایجاد کرده است. بررسی زمینهها، اهداف، و برآیند حضور نظامی آل سعود در یمن رسالت اصلی این تحقیق است. چنان که به نظر میرسد عربستان سعودی به عنوان با نفوذترین کشور عربی در میان اعراب، به منظور حفظ وجهه سیاسی، تثبیت وبسط قدرت خود در منطقه و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه عربی، با ائتلاف کشورهای عربی و اقدام نظامی علیه حوثیهای طرفدار ایران، سعی به حفظ توازن در منطقه دارد.
ناکامی فرآیند دموکراسی در مصر بعد از انقلاب 2011، از منظر نظریه عجم اوغلو-رابینسون
نویسنده : شیخالاسلامی، محمد حسن؛ قهرمانی، میثم؛ غریبی، محسن؛
مجله: پژوهشهای روابط بین الملل » تابستان 1398 - شماره 32 علمی-پژوهشی/ISC (26 صفحه - از 161 تا 186)
چکیده: نظریهپردازان در حوزههای گوناگون علوم اجتماعی، عوامل گوناگون و گاه متضاد را عامل شروع اعتراضات در مصر میدانند. اقتصاددانان بر عوامل اقتصادی و دانشمندان علوم سیاسی بر عناصر سیاسی تاکید کردهاند. این پژوهش به روش علّی- توصیفی و با بررسی منابع کتابخانهای و الکترونیکی به دنبال پاسخ این سوال است که چرا فرآیند دموکراسی در مصر که با انقلاب سال 2011 شروع شده بود، شکست خورد و با کودتای نظامیان مواجه شد؟ رویکرد اقتصاد سیاسی عجم اوغلو و رابینسون، برگرفته از کتاب ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی، به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که: "وابستگی ساختاری اقتصاد مصر به منابع ارزی و درآمدی خارجی و تاثیرپذیری از نوسانات آن، عدم ایفای نقش واسطهای از سوی طبقه متوسط مصر به دلیل ترس از اقدامات دولت محمد مرسی و حتی گرایش بخش مهمی از جامعه مدنی به نظامیان، سیستم ریاست جمهوری مصر و جدال میان اخوان المسلمین و ارتش برای تصاحب هر چه بیشتر نهادهای سیاسی و قانونی و عدم برقراری نوعی شراکت در قدرت و نابرابری و فقر در مصر و تلاش ارتش برای بالا بردن هزینه انقلاب برای مردم؛ چهار عاملی هستند که در مجموع، موجب عدم تحقق کامل انقلاب، تهدید دموکراسی برای فرادستان و جذاب شدن کودتا برای نظامیان مصر شد.
نقش سازمانهای مردم نهاد در دیپلماسی عمومی آمریکا: مطالعه موردی بنیاد ملی دموکراسی در مصر و نقض حق تعیین سرنوشت
نویسنده : غلامزاده، حمیدرضا؛
مجله: پژوهش نامه حقوق بشری » تابستان 1398 - شماره 16 (28 صفحه - از 43 تا 70)
چکیده: بنیاد ملی دموکراسی؟ از زمان شکلگیری خود به دنبال پیگیری منافع ملی ایالات متحده آمریکا در سراسر جهان بوده است. این بنیاد، ترویج دموکراسی در کشورهای دیگر را به عنوان هدف اصلی خود معرفی میکند. در خصوص کشورهای اسلامی, بنیاد ملی دموکراسی این کشورها را رژیمهای مستبد معرفی نموده و به دنبال حمایت از اصلاحطلبان داخل حزب حاکم و احزاب مخالف است. بنابر سند راهبردی سال ۲ این دو سیاست در برنامههای بنیاد ملی دموکراسی در کشورهای اسلامی قرار دارد: نخست گسترش ارزشها و معیارهای لیبرال در مقابل ارزشها و معیارهای اسلامی که حتی شامل ارائه تفاسیر جدید از قوانین اسلامی نیز میشود؛ دوم، تلاش برای جذب حمایت عمومی از طریق هدفگیری زندگی روزمره شهروندان. در این راستاء سازمانهای مردمنهاد از جمله بازیگران اصلی اهداف بنیاد ملی دموکراسی هستند که توسط نهادهای وابسته به بنیاد در کشورهای اسلامی مورد حمایت قرار میگیرند. با توجه به اتفاقات پس از تحولات بیداری اسلامی در مصر و بازداشت فعالان سازمانهای مردمنهاد وابسته به این بنیاد آمریکایی که منجر به بازداشت 19 تبعه آمریکایی -از جمله فرزند وزیر ترابری آمریکا- شد و نقش این سازمانهای مردمنهاد در پیشبرد اهداف بنیاد ملی دموکراسی در هدایت. برگزاری و نظارت بر انتخابات مصر این مقاله به دنبال آن است تا نقش سازمانهای مردمنهاد در راهبرد بنیاد ملی دموکراسی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی مصر و سرنوشت ایشان را مورد ارزیابی قرار دهد. بنیاد ملی دموکراسی تلاش میکند از طریق سازمانهای مردمنهادی که مورد حمایت مالی خود قرار داده با استفاده از رسانههاء اعتراضات و جنبشهای مدنی بر فضای سیاسی جامعه تاثیر گذاشته و با مداخله غیرمستقیم در انتخابات. حق تعیین سرنوشت را که جزو حقوق مسلم یک ملت است.» تضییع کند. بدین منظور منابع دستاول شامل اسناد راهبردی» مکتوبات» گزارشها و خبرنامههای دورهای این بنیاد و منابع دستدوم مشتمل بر تحلیل عملکرد نهادها و افرادی که توسط بنیاد مورد حمایت مالی قرار گرفتهاند و مطالعات و بررسیهای فعالیتهای بنیاد با رویکرد کیفی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
تحلیل بحران لیبی (بر اساس مدل مایکل برچر)
نویسنده: ایوب حیدری
منبع: فصلنامه سیاست سال سوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۰
بحران پدیدهای است که اقشار مختلفی از سیاستمداران، روزنامه نگاران، خبرنگاران و محققان به صورت روزانه با آن دست و پنجه نرم میکنند و یا به بررسی آن می-پردازند. هر یک از کنشهای روزمره این افراد میتواند جرقه یک بحران بین المللی باشد. تظاهرات مردم شهر بنغازی لیبی در اعتراض به توهین نشریه دانمارکی به پیامبر اسلام (ص) و سرکوب این اعتراضات توسط رژیم قذافی و پس از آن به راه افتادن موج تحولات موسوم به بیداری اسلامی یا بهار عربی و سرایت آن به لیبی و به دنبال آن تصمیم قذافی برای سرکوب شدید مخالفانش در سال 2011، بحرانی جدی را در لیبی رقم زد و این کشور را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخت. در پژوهش حاضر برای تحلیل فراز و فرودهای این بحران از مدل تحلیل بحران مایکل برچر استفاده شده است. بر اساس این مدل، بحران لیبی پس از قذافی با تشکیل دولت موقت و انتخابات مجلس مؤسسان وارد یک دوره کاهش شد اما از سال 2014 در نتیجه اعتراض اعضای کنگره ملی به محل تشکیل پارلمان جدید و استقرار دو دولت در این کشور، مجدداً وارد مرحله افزایشی شده و تا کنون نیز به رغم تلاشهای نماینده سازمان ملل متحد برای کاهش بحران، نشانههایی از کاهش بحران مشاهده نمیشود.
تحلیل مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه
نویسنده: سید شمس الدین صادقی کامران لطفی
منبع: جستارهای سیاسی معاصر سال ششم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
هرچند که در آغاز شکل گیری بحران سوریه که همزمان با پیدایش بهار عربی و بیداری اسلامی بود، یک این همانی برای پارهای از تحلیلگران سیاسی ایجاد شده بود که بحران سوریه نیز از سنخ و جنس همان جنبشهای انقلابیِ کشورهای منطقه است، امّا شکل گیری گروههای تروریستی و بنیادگرایان تکفیری- سَلفی از جمله جبههی النصره، اَحرار شام و داعش که در فعالیتی همسو با یکدیگر علیه منافع ملّت سوریه، این کشور را عرصهی تاخت و تاز خود قرارداده اند، جمهوری اسلامی ایران را در موقعیتی قرارداد که با دقت و تیزبینی خاصی تحولات این کشور و منطقه را رصد نموده و در این جدال ژئوپلیتیکی، از منافع دولت و ملّت سوریه حمایت نماید. با توجه به این مطلب، فرض این پژوهش آن است که مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه، واقعگرایانه و مبتنی بر منافع ملّی ایران و دولت- ملّت سوریه است؛ امری که در این پژوهش قصد تبیین آن را داریم. هدف از انجام این پژوهش، دست یابی به درک صحیحی از رویکرد واقعگرایی جمهوری اسلامی ایران نسبت به بحران سوریه میباشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و نوع پژوهش کاربردی است.
هویت و مبانی فکری جنبش انصارالله در یمن
نویسنده: منصور میراحمدی ولی محمد احمدوند
منبع: اندیشه سیاسی در اسلام زمستان ۱۳۹۳ و بهار ۱۳۹۴ شماره ۲ و ۳
رهبری و حفظ انقلاب در ایران و مصر؛ تحلیلی بر نقش محمد مرسی درشکست انقلاب مصر
نویسنده: اکبر اشرفی طیبه سلامت
منبع: جستارهای سیاسی معاصر سال ششم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
امام خمینی (ره) در دهه 1350 مصداق روشنی از مفهوم بیداری اسلامی از ایده تا عمل را در ایران محقق ساخت و آن را به عنوان الگویی به جهانیان عرضه داشت. پس از سه دهه از این رویداد, در ژانویه سال 2011 خیزش عمومی مردم مصر به بار نشست و حکومت سی ساله حسنی مبارک سرنگون گشت. متعاقبا طی روندی دموکراتیک, محمد مرسی به عنوان رئیس جمهور برگزیده گردید؛ اما عدم کفایت وی در پایبندی به اهداف انقلاب و تمکین از مطالبات مردمی منجر شد زمامداری وی بیش از یک سال دوام نیاورد. دغدغه اصلی نگارندگان استفاده از روش تطبیقی در مطالعه نحوه مدیریت و تدبیر امام خمینی تئوریسین و رهبر بیداری اسلامی در تثبیت انقلاب و در مقابل تشریح نحوه عملکرد منفعلانه محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع مصر در پاسداشت آرمانهای انقلابی مردم, اقناع اپوزوسیون, حفظ انسجام ملی در میان مردم مصر است.
انقلابهای عربی و شکل گیری نظمهای جدید امنیتی در خاورمیانه
نویسنده: فاطمه قیاسوندی نبی الله ابراهیمی احمد سلطانی نژاد
منبع: پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۶
استدلال اصلی این مقاله، واکاوی تحولات بیداری اسلامی و تأثیر این موضوع بر چگونگی تکوین نظمهای جدید امنیتی در خاورمیانه است. از آنجا که جنبشهای مردمی در کشورهای عربی با عنوان قیامی علیه استبداد و استعمار در منطقه شناخته میشود، عاملی مهم برای بازتعریف نظم نوین منطقه است، که با توجه به مؤلفههای مطالعات «سعیدیسم» یا «پسااستعمارگرایانه» و تطابق موجود میان این انقلابها با این مطالعات، ما شاهد شکل گیری نوعی نظم با تأکید بر بازخوانی مطالعات سعیدیسم در خاورمیانه هستیم. از این رو در این مقاله نخست، نظم از منظر مکاتب واقع گرایی، لیبرالیسم، مکتب کپنهاگ و پسااستعماری، سپس تبارشناسی نظمها در خاورمیانه بررسی میشود. در ادامه به نقش اسلام گرایان و در پایان نیز به نظم امنیتی حاکم بر منطقه پس از انقلابات عربی پرداخته میشود، تا به این نتیجه برسیم که چگونه انقلابهای عربی بر شکل گیری نظمهای امنیتی جدید خاورمیانه تأثیر دارد؟
آشنایی با پیشگامان بیداری اسلامی(8)؛ اقبال لاهوری
نویسنده: ابوذر قاسمی آرانی
منبع: حبل المتین سال سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۶
یکی از دغدغههای دیرینه شاعران و نویسندگان در سراسر جهان اسلام، اندیشه بیداری اسلامی در سایه تفکری وحدت آفرین است. اقبال لاهوری از جمله شاعرانی است که آثار ادبی وی به دو زبان اردو و فارسی، سرشار از پیام حیات بخش اتحاد اسلامی است. این مقاله با بررسی دیوان شعر اقبال لاهوری با رویکردی تحلیلی توصیفی به این نتیجه رسیده است که اشعار وی حکایت از آن دارد که اقبال لاهوری همه مسلمانان را همانند یک جسم و یک جان تلقی نموده و عقاید مشترکشان را به عنوان محور و ارکان بنیادین اتحاد اسلامی معرفی مینماید و معتقد است که معیار واقعی در اسلام، ایمان مسلمانان است و تفاوتی میان شیعه و سنی وجود ندارد.
رویکردهای امنیتی ایالات متحده در قبال جنبشهای اجتماعی خاورمیانه
نویسنده: علیرضا قاسمی حسین تاج آبادی
منبع: مطالعات بیداری اسلامی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵
کاربست نماد رنگها در بیداری اسلامی مردم یمن (مطالعه مورد پژوهانه شعر شاعر نابینای یمنی «عبدالله بردونی»)
نویسنده: محسن سیفی آسیه سادات حسینیان
منبع: مطالعات بیداری اسلامی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵
جریان شناسی نهضتهای اسلامی در جهان اسلام با تمرکز بر بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا
نویسنده: محسن محمدی
منبع: پژوهشهای منطقهای دوره جدید زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴
تمدن اسلامی تاریخ پرفراز و نشیبی دارد. مسلمانان در صدر اسلام با تکیه بر ایمان و تلاش علمی و سیاسی خود جوامع متحد و منسجمی ایجاد کردند اما حمله مغولان و جنگهای صلیبی, تمدن اسلامی را با چالش جدی مواجه ساخت و شکوفایی مجدد آن در ایران, عثمانی و هند با سیاستهای استعماری غرب متوقف شد. در مقابل این چالش, نهضتهای اسلامی در جهان اسلام شکل گرفت. این مقاله در صدد تحلیل این نهضتها در بستر تمدن اسلامی است. بر این اساس ابتدا مروری اجمالی بر سیر تمدن اسلامی داشته و سپس بیداری اسلامی را در چهار موج تحلیل نموده است. بیداری اسلامی ابتدا نخبگان جهان اسلام را در بر گرفت. آنها نظرات مختلفی برای برون رفت جهان اسلام از دوران رکود ارائه دادند. در ادامه مردم مسلمان به صحنه آمدند و بیداری اسلامی جنبه مردمی و عمومی یافت و در برخی نقاط به پیروزی رسید.
ارزیابی وضعیت سلفیه بر اساس مکعب بحران
نویسنده: سید مهدی علیزاده موسوی
منبع: علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال هفدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۶۸
نخستین گام برای هرگونه سیاست گذاری و مقابله با سلفیه، بررسی وضعیت سلفیه کنونی آن در جهان اسلام است. اما در بررسی علمی نیازمند مدل مناسبی هستیم که بتواند زوایاو ابعاد مختلف این وضعیت موجود را تبیین کند. در این تحقیق از مدل مکعب بحران استفاده شده است. بر اساس این چارچوب نظری هشت وضعیت از ترکیب سه عامل «میزان تهدید»، «مقدار زمان» و «مقدار آگاهی» به وجود میآید که با نگاهی به عملکرد سلفیه در فضای بیداری اسلامی، روشن میشود که میزان تهدید: زیاد، مقدار زمان: کم و از نظر آگاهی: شرایط غافلگیری، حاکم است و در میان هشت وضعیت مکعب بحران، چنین وضعیتی منطبق با شرایط بحرانی است و چنین شرایطی نیازمند، سرعت در هرگونه سیاست گذاری و تصمیم گیری است.
انقلابهای عربی و فرصتهای آن برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
نویسنده:هادی ترکی
منبع: فرهنگ پژوهش تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸ ویژه علوم سیاسی
رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات نوین خاورمیانه
نویسنده: سید علی نجات
منبع: فصلنامه سیاست سال اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
تحولات جهان عرب پس از سال 2011 شرایط ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را دگرگون ساخته است. این تحولات که تحلیل گران غربی آن را «بهار عربی» مینامند و ما آن را «بیداری اسلامی» میخوانیم، پدیدهای بی نظیر در این منطقه جغرافیای سیاسی محسوب میشود که سیاست خارجی تمام بازیگران منطقهای از جمله جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار داده است. در همین راستا، این پرسش مطرح میگردد که عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی ایران در قبال تحولات نوین خاورمیانه کدامند؟ فرضیه نوشتار این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در ارتباط با تحولات جدید منطقه، تحت تأثیر عوامل ایدئولوژیکی و واقع گرایی بوده است. در این نوشتار سعی بر آن است با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با تأکید بر گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به تبیین موضع گیری جمهوری اسلامی ایران در قبال انقلابهای تونس، مصر، لیبی، یمن و تحولات بحرین و سوریه پرداخته شود.
نگاهی به پیشینه جنبش اسلامی در لبنان مطالعه موردی: الجماعة الإسلامیة فی لبنان (اخوان المسلمین لبنان)
نویسنده: جمال الدین ناصری
منبع: پژوهشهای منطقهای دوره جدید پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۳
موضوع این مقاله بررسی و گزارش پیشینه حرکت اسلامی در لبنان است. در این نوشته ابتدا به اختصار تاریخ سیاسی لبنان، وضعیت اجتماعی و نقش احزاب فعال در حکومت لبنان مورد بحث قرار میگیرد. سپس فرآیند ظهور اخوان المسلمین در لبنان و چگونگی فعالیت این نهاد در طول بیش از پنجاه سال گذشته بررسی میگردد و نیز توصیفی مبتنی بر واقعیت تاریخی از نقش اخوانیها در این کشور، برای خواننده ارائه میشود. حزب الجماعة الإسلامیة بزرگترین تشکل رسمی اخوان المسلمین در لبنان بوده که با تمرکز و تشریح اهداف، ساختار و چارچوب این حزب، گوشهای از فعالیتهای الجماعة الإسلامیة در حوزههای سیاسی و رسانهای بسط داده میشود. الجماعة یکی از باسابقهترین و پرنفوذترین احزاب اسلامی این کشور است که در طول نیم قرن گذشته یکی از بازیگران فعال عرصه سیاسی لبنان بوده است. کارنامه این حزب مجموعهای از کامیابیها، شکستها، موفقیتها و افت و خیزها را به ما نشان میدهد. این مقاله سعی میکند تا نمایی از این کارنامه تا سالهای اخیر را بازگو نماید.
سیاست روسیه قبل و بعد از تحولات اسلامی در منطقه خاورمیانه
نویسنده: محمد سهرابی
منبع: راهبرد سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۷۱
وقوع تحولات در شمال افریقا و تسری آن به خاورمیانه سبب شد تا بازیگران منطقهای و فرامنطقه ای، رویکردها و سیاستهای متفاوتی را نسبت به قبل در این منطقه اتخاذ کنند. روسیه، به عنوان یکی از بازیگران فرامنطقهای حاضر در منطقه خاورمیانه که تاریخچه حضور آن به دوره تزارها بازمی گردد، در جریان این خیزشها، رویکرد خود را نسبت به این منطقه تغییر داده و در هر یک از کشورهای قیام کرده با توجه به منافع و ابزار خود، سیاستی متفاوت را اتخاذ نموده است. این مقاله به دنبال آن است تا با ارائه چارچوبی نظری، رویکردهای روسیه را نسبت به تحولات اسلامی تبیین نماید. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که وقوع تحولات اسلامی در منطقه خاورمیانه بر سیاست روسیه در این منطقه چه تأثیری داشته است؟ یافتههای مقاله حاکی از آن است که خیزشهای مردمی در منطقه خاورمیانه با عنوان \""تحولات عربی\"" موجب شد تا روسیه ابتدا سیاست همراهی با این انقلابها را در قالب همکاری با غرب در پیش گیرد، اما در ادامه، به دلیل نگرانی از افزایش حضور امریکا در منطقه و تسری این جریان به منطقه اوراسیا، سیاست تقابل با این جریانها و حمایت از دولتهای حاکم را در قالب تقابل با غرب دنبال نماید. پژوهش حاضر رویکرد روسیه را نسبت به خیزشهای مردمی و وقوع تحولات در منطقه خاورمیانه تبیین نموده است.
بیداری اسلامی ملتهای مسلمان و تغییر رژیم درکشورهای عربی
نویسنده: کاکا شمشادی
منبع: حبل المتین سال سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۶
این مقاله، از منظر تاریخی و جامعه شناختی به تبیین عوامل و زمینههای تغییر رژیم در جوامع عربی خاورمیانه در جریان تحولات بیداری اسلامی میپردازد. پرسش این است که تحول این جوامع که با عنوان بیداری مردم مسلمان خاورمیانه از آن یاد میشود، تحت تأثیر کدام عوامل و زمینهها شکل گرفته است. نویسنده، این عوامل و زمینهها را به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم کرده و آنها را شامل تداوم چند دهه حکومتهای نادرست، انحصار قدرت و ثروت، تحول فکری فرهنگی ملت عرب، کسری دموکراسی در کشورهای عربی، دخالت قدرتهای بزرگ در پوشش همکاری، سیاست خارجی صلح جویانه در قبال رژیم صهیونیستی و انقلاب اسلامی مردم ایران دانست.
تاثیرات بیداری اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا بر امنیت ملی ج.ا.ایران
نویسنده: مصطفی محمدی
منبع: مطالعات بیداری اسلامی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵
جایگاه سیاسی جمهوری اسلامی ایران در فضای بین الاذهانی و پسا انقلابی خاورمیانه عربی
نویسنده: عبدالله مرادی
منبع: مطالعات بیداری اسلامی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵
بررسی تأثیرات سلفی گری تکفیری بر بیداری اسلامی
نویسنده: محمد ستوده سید مهدی علیزاده موسوی
منبع: علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال هفدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۶۵
چالشهای پیش روی بیداری اسلامی
نویسنده: سید علی مرادخانی
منبع: حبل المتین سال دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ و ۴
آسیبشناسی جریان بیداری اسلامی و شناخت راهبردهای دشمنان این جریان، موجب خواهد شد تا نظام برآمده از بیداری اسلامی، اجازه بازگشت و تداوم سلطه بیگانگان را ندهد. از میان برداشتن و یا به حداقل رساندن این آسیبها برای نتیجهبخش بودن حرکتهای بیداری اسلامی ضروری است. در این تحقیق سعی شده است مهمترین چالشهای پیش روی بیداری اسلامی در عرصه داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفته و به علاقهمندان به تعقیب تحولات منطقه معرفی گردد.
دیپلماسی عمومی نوین و بیداری اسلامی
نویسنده: مجید مبینی مقدس نرگس عبدسرمدی
منبع: مطالعات انقلاب اسلامی سال دهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۳
انقلاب اسلامی ایران، به عنوان سرآغاز بیداری اسلامی معاصر، رسالت آگاهی رسانی به مردم کشورهای منطقه پیرامون فرصتها و چالشهای خیزشهای انجام شده را برعهده دارد. از سوی دیگر، آگاه سازی مردم کشورهایی که هنوز بیداری اسلامی در آنچا فراگیر نشده است، رسالت دیگری است که انقلاب اسلامی بر دوش دارد و بنیانگذار انقلاب از آن با عنوان صدور انقلاب یاد میکردند. ابزار برقراری ارتباط انقلاب اسلامی ایران با مردم کشورهای منطقه، دیپلماسی عمومی است. مطالعه حاضر میکوشد ضمن واکاوی مفهومی دیپلماسی عمومی و تبیین انواع آن، با استفاده از چارچوب مفهومی و نظری ارائه شده و با تاکید بر اندیشه مقام معظم رهبری، مدلی را برای دیپلماسی عمومی فعال مبتنی بر فضای سایبر، به منظور ارتباط موثرتر با مردم کشورهای اسلامی ارائه نماید.
بررسی گفتار فرقه گرایانهی داعش
نویسندگان احمد نادری علیرضا طاقتی، محسن منجی
چکیده: پدیده داعش دارای ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی است و از آنجا که ابعاد مذکور دارای مؤلفهها و تأثیرات خاص خود میباشند، میتوان هر یک از این ابعاد را مورد بررسی قرار داد البته در عین حال باید به تأثیرات متقابل این ابعاد نیز توجه داشت. یکی از بحث برانگیزترین پروندههای مربوط به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) از زمان تأسیس و شروع فعالیتهای نظامی خود در سوریه و عراق،شیوه برخورد و تعامل آن با ادیان، مذاهب و فرقهها و اقلیتهای قومی و مذهبی است. در این بین، بررسی ادبیات دینی حاکم بر این گروه از اهمیت زیادی برخوردار است. این گفتار دینی که ریشه در اسلام سلفی دارد نیازمند بررسی دقیقتری است؛
دستکم آنجا که پای برخورد این گروه با دیگر گروههای قومی و مذهبی درمیان است.در این مقاله برآنیم نگاه داعش به عنوان یک گروه منتسب به جریان سلفی- جهادی را به گروههای قومی و مذهبی دیگر و به طورکلی برخورد و حساسیت این گروه را را نسبت به "دیگری" و "غیرخودیها" بررسی کنیم.
روند ساخت نهادهای انقلابی در دولت موقت و شورای انقلاب و تاکید امام خمینی بر الگوهای اسلامی
نویسندگان
چکیده: با پیروزی انقلاب اسلامی دولت موقت بازرگان و شورای انقلاب متصدی امور دوران انتقالی قدرت، ساخت اولیه نهادهای بوروکراتیک دولتی، سامان سیاسی - اقتصادی کشور، و نیز انتظام قوای نظامی - پلیسی گردیدند. عواملی مختلف از جمله، تعدد احزاب سیاسی با مبانی ایدئولوژیکی متفاوت، توقعات فزاینده و هیجان انقلابی، بی ثباتی دوره انتقالی، ضرورت بازگشت به روال عادی و سامان سیاسی – اقتصادی کشور را برای دولت موقت و شورای انقلاب دشوار کرده بود. لذا مقاله حاضر با هدف، بررسی نحوه ساخت نهادهای انقلابی و تصویب و اعلام مشروعیت نظام برآمده از انقلاب توسط دولت موقت و شورای انقلاب، تفاسیر ایدئولوژیکی موجودمی باشد. با روش
پژوهش توصیفی – تحلیلی تلاش بر آن است نحوه ساخت نهادهای مدنی و قانون اساسی مطابق شعایر و رسالت انقلاب اسلامی را بررسی نماید. تنوع احزاب و وجود ایدئولوژیهای رقیب متضاد سبب تاکید امام خمینی به نیروهای طرفدار ایشان در شورای انقلاب و بعداً در مجلس خبرگان قانون اساسی بر دفاع از تصویب متمم قانون اساسی مطابق شریعت اسلامی گردید. این امر با حمایت اکثریتی مردم و هوشیاری امام و نیروهای پیرو خط ایشان در جهت رسالت انقلاب اسلامی با همه چالشهای محیطی میسر گردید.
شور حسینی در شعر بیداری اسلامی بحرین
نویسندگان: صدیقه زودرنج1 زهرا کوچکی نیت
چکیده: خیزش و بیداری اسلامی بحرین بیش از هر جنبش دیگری در جهان معاصر عرب، از آموزه-های اسلامی نهضت حسینی و حادثۀ ماندگار عاشورا تاثیر پذیرفتهاست؛ چرا که در میان این ملت، شورش امام حسین (ع) علیه بیدادگری، وجدانهای خفته را بیدار کرد، جامعه را تشنۀ فرمانروایی صالحان نمود و به سرمشقی بی بدیل برای جنبشهای آزادی بخش جهان به ویژه جهان تشیع شد. شاعران انقلابی و شیعی بحرین در اشعار خود با الهام از این حادثۀ شورانگیز دینی و قهرمانان الهامبخش آن، اهداف والای انسانی و اسلامی قیام مردم بحرین علیه ستمگری حاکمان مستبد و خودکامه را به تصویر کشیدهاند. در اشعار انقلابی، مضامینی چون ستمستیزی و خوارستیزی غریبانه، مرگ سرخ در کنار ولایتپذیری، شکیبایی در هنگامۀ غیبت مهدى (عج(، روح پایداری و بیداری و احیاء عزت و کرامت، برگرفته از پیام عاشورا موج میزند. از اینرو، چگونگی ظهور مضامین حسینی در شعر بیداری اسلامی بحرین، به عنوان مسئلۀ تحقیق حاضر مطرح است و پژوهش حاضر در تلاش است تا با روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد: مهمترین مضامین قیام امام حسین (ع) در شعر بیداری اسلامی بحرین کداماند؟
ابعاد حقوقی سیاسی اعتقادی حضور ایران در سوریه
نویسنده: سوده کریمی
چکیده: لزوم توانمندی هر نظام حکومتی در عرصه بینالمللی با توجه به عناصر اساسی تشکیل کشور مانند حاکمیت - به مفهوم حق تصمیمگیری و آزادی عمل کشور در کلیه امور، در چارچوب مرزهای خود و عدم وابستگی به هر قدرت داخلی یا خارجی(استقلال)- سبب میشود هر کشور در این موضوع، دارای ایدئولوژی منحصر به خود باشد. این ایدئولوژی در جمهوری اسلامی ایران با بررسی دیدگاههای بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و سیاستهای ثانویه آشکار میگردد. در این مقاله با بررسی طرحهای عام الشمول سالهای گذشته برخی دولتها مانند نقشههای خاورمیانه در ارتباط با طرح جنگ سوریه به این سؤال اساسی پاسخ داده خواهد شد که ایدئولوژی ایران برای حضور در سوریه چیست؟ واقعیت امر چنین است که حفظ بنیانهای اساسی انقلاب در هستههای مقاومت خارج از ایران موجب مهار خطر تخاصم در مرزهای ژئوفیزیک داخلی خواهد شد؛ به عبارت دیگر با مداقه در تحولاتی کنونی آسیای غربی در صورت عدم مقابله با متخاصمان مهاجم، ایران در تعاقب اهداف پیگیری شده نقشههای کلان خاورمیانه، باید در مرزهای داخلی به مقابله با متخاصمان بپردازد؛ به علاوه باید بیان نمود که اسلام در نظام حقوقی خود ماهیت جهانی دارد و منحصر به زمان و مکانی خاص نیست و بر همین اساس، یاری به «مظلومان جهان» از وظایف مسلمانان در مداخلات بشردوستانه محسوب میشود
مبانی نظری اقتدارگرایی در قرآن با رویکردی بر دیدگاههای امام خمینی(ره) درباره بیداری اسلامی در ایران
نجمیه گراوند 1 سهراب مروتی
چکیده: تاریخ اندیشه سیاسی در تمدن اسلامی، بیانگر تغییر و تحول در میزان اقتدارگرایی حکومتهاست. و از آن جایی که اسلام به اقتدارگرایی امتها و جوامع اسلامی اهمیت فراوان داده است؛ لذا اتخاذ موضع معرفت شناختی نسبت به مبانی آن در قرآن، ضروری و اساسی است. تا بتوان از ورای تنوعات ملموس در جریانهای مختلف سیاسی، به بنیاد روش شناختی مکنون در اندیشههای سیاسی اسلامی دست یافته و بر برخی مشکلات ناشی از سیطرهی دیدگاههای مستبدانه و خودکامه فائق آید. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش کتابخانهای و تحلیل مطالب، به بررسی و بیان مبانی اقتدار گرایی در اسلام پرداخته، سپس با در نظر گرفتن این مهمّ که بیداری اسلامی در ایران، به این کشور اقتدار ویژهای در سطح منطقهای و جهانی بخشیده است، به واکاوی و بازشناسی دیدگاه امام خمینی(ره) به عنوان بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران درباره اقتدارگرایی امتها از طریق بیداری اسلامی خواهیم پرداخت.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
واقعگرایی نوکلاسیک چارچوبی برای تحلیل سیاست خارجی عربستان در قبال بیداری اسلامی
نویسنده مسئول : سیفی، عبدالمجید؛
مجله: سیاست » تابستان 1399 - شماره 54 علمی-پژوهشی/ISC (17 صفحه - از 611 تا 627)
چکیده: خیزشهایی که از اواخر سال ۲۰۱۰ بسیاری از کشورهای خاورمیانۀ عربی و شمال آفریقا را درنوردید، تأثیر بسزایی بر جهتگیری سیاست خارجی دولتهای این منطقه داشته است. سیاست خارجی عربستان سعودی بهعنوان کنشگری مهم در منطقه نیز از این تأثیرپذیری مستثنا نبوده است. جهتگیری سیاست خارجی عربستان در قبال این خیزشها از یک سو حمایت از سرنگونی دولتهای لیبی و سوریه و از سوی دیگر مداخله مستقیم نظامی در بحرین و یمن برای حفظ دولتهای این کشورها بوده است. این رویکرد در سیاست خارجی عربستان سبب طرح این پرسش شده که چگونه سیاست خارجی متناقض عربستان سعودی در قبال بیداری اسلامی توجیهپذیر است؟ برای پاسخ به این پرسش از نظریۀ واقعگرایی نوکلاسیک استفاده شده است و براساس آن برای ارزیابی تناقضات موجود در تحلیل سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال بیداری اسلامی باید تهدیدها و توانمندیهای این کشور، عوامل داخلی و خارجی در این مقطع زمانی به شکل همزمان مورد توجه قرار گیرد. این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته و منابع آن به شکل کتابخانهای و اینترنتی جمعآوری شده است.
راهبرد امنیتی شورای همکاری خلیجفارس در قبال جمهوری اسلامی ایران (2018-2011)
نویسنده : جانسیز، احمد؛ نویسنده مسئول : پیرمحمدی، سعید؛
مجله: مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام » تابستان 1399 - شماره 4 (28 صفحه - از 1 تا 28)
چکیده: روابط ایران و شورای همکاری خلیجفارس از زمان تأسیس شورا در سال 1981 با فراز و نشیبهای متعددی همراه شده است. از سال 2011 با آغاز تحولات انقلابی در منطقة غرب آسیا و شمال آفریقا، شورای همکاری رویکردی ستیزهجویانه و تهاجمی را در قبال جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت اتخاذ نموده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که: «در پی آغاز بیداری اسلامی، شورای همکاری چه راهبرد امنیتی را قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است؟». در مقام پاسخ به پرسش اصلی، نوشتار حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و استناد به گزارههای نظری واقعگرایی تهاجمی بر آن است که در دوره زمانی بعد از بیداری اسلامی، شورای همکاری خلیجفارس بهویژه جبهة دنبالهرو عربستان سعودی در شورا، راهبرد امنیتی خود در قبال جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای سازوکارهای تهاجمی از قبیل ائتلافسازی منطقهای و فرامنطقهای، جنگ مستقیم و نیابتی، موازنهسازی و احالة مسئولیت تنظیم و اجرا نموده است».
نقش داستان راستان شهید مطهری و داستانهای کوتاه محمود تیمور در بیداری اسلامی دو انقلاب ایران و مصر
نویسنده مسئول : زهرهای، حمیدرضا؛ نویسنده : جوادی، سیده پروین؛ مهری، محمد؛
مجله: معرفت » خرداد 1399 - شماره 270 علمی-ترویجی/ISC (8 صفحه - از 97 تا 104)
چکیده: گاهی روزگار درگردش خود به نقطهای میرسد که حق و باطل درهالهای ازابهام فرورفته و راه از بیراه گم میشود. در چنین زمانهای است که روشنفکران دینی و غیردینی دست به قلم میبرند تا چراغی بیافروزند در دل تاریکیها. محمود تیمور و مرتضی مطهری ازجمله روشنفکرانی هستند که علاوه بر حضور سیاسی چشمگیر در دو انقلاب ایران و مصر، در عرصه ادب فارسی و عربی نیز خوش درخشیدهاند؛ با این تفاوت که یکی از آن دو در عصر نهضت روزگار تجدید زندگی عرب میزیسته؛ و تحول در ساختار زندگی سیاسی اجتماعی عرب، پس از عصر نهضت، سبب شده تا وی از مرز سنتها عبور کرده، قدم به دنیای تجدد نهاده و داستانهایی واقعی از خرافهپرستی مسلمانان خلق کند؛ و دیگری با توجه به ضروریات جامعه ایران و از سر درد، نگارش آثاری همتراز «فلسفه و روش ریالیسم» را رها کرده و عالمانه داستان راستانی خلق کند که گویی در مقابل داستانهای کوتاهی نوشته شده که به جای نمایاندن چهره واقعی اسلام، فقط و فقط بر دینی آمیخته با خرافه تاختهاند. علامه بزرگ شهید مطهری در این کتاب بسیاری از مبانی فکری و ریشهدار شیعه را در قالب داستان مطرح کرده است. هدف از این پژوهش که به شیوه تطبیقی مقایسهای و به روش کتابخانهای انجام شده، مقایسه تطبیقی ساختار، محتوا، تفاوتها، شباهتها و نیز نقش داستانهای کوتاه شهید مطهری و تیمور در شکل گیری دو انقلاب ایران و مصر است.
کاشف الغطاء و مسئله فلسطین؛ ابعاد و راهکارها
نویسنده مسئول : ورعی، سیدجواد؛ نویسنده : ورعی، سید امین؛
مجله: سیاست متعالیه » زمستان 1398 - شماره 27 علمی-پژوهشی (21 صفحه - از 246 تا 266)
چکیده: محمد حسین کاشف الغطاء از ابتدا به عمق فاجعهای که در فلسطین در حال وقوع بود، پی برده و در موقعیتهای گوناگون، مواضعی چون شرکت در کنفرانسها، سفر به کشورهای اسلامی و فلسطین و امامت جماعت با شکوه در قدس، سخنرانی و صدور فتوای «تحریم فروش اراضی به یهودیان» را اتّخاذ نمود. از دیدگاه وی مسئله فلسطین، دارای ابعاد تاریخی، مذهبی، سیاسی ـ اجتماعی و بین المللی است. در واقع فلسطین، «سرزمین تاریخی اعراب» بوده و فلسطینیان، از سرزمین اجدادیشان دفاع میکنند. ایشان قدس را «امانت خدا در دستان مسلمانان» میدانست که باید حفظ شود. فلسطین در جغرافیای دینی «قلب جهان اسلام» بوده و «صهیونیسم زائیده استعمارِ» است. کاشف الغطاء حلّ موضوع فلسطین را در گرو «توجه حقوق بشری و جهانی به آن»، «بیداری امّت اسلامی»، «بازگشت به هویت اسلامی»، «بسیج امّت اسلامی» و «اتحاد دولتهای عربی و اسلامی و دوری از استعمارگران» میدانست.
واکاوی گفتمانی انقلاب تونس
نویسنده : شاه ولی، عبدالکریم؛ یوسفی جویباری، محمد؛
مجله: پژوهشهای روابط بین الملل » زمستان 1398 - شماره 34 علمی-پژوهشی/ISC (24 صفحه - از 315 تا 338)
چکیده: چکیده انقلاب تونس در اواخر 2010 یکی از مهمترین تحولات خاورمیانه در قرن بیست و یکم بوده است که علاوه بر تاثیرگذاری بر حوزه سیاست داخلی تونس بر گستره خاورمیانه نیز تاثیرگذار بوده است. اما وجه بارز انقلاب تونس و تحولات پس از آن وجود گفتمانهای کلانی بوده که بعضاً تضادهایی نیز با همدیگر داشتهاند. در این راستا، با توجه به اهمیت موضوع این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال محوری است که چه گفتمانهایی کلانی بر انقلاب تونس غالب بوده است؟ به موازت پرسش مطرح شده، این پژوهش به دنبال بررسی این فرضیه است که، با توجه به اینکه انقلاب تونس متاثر از دو فرایند جهانی شدن و اسلامگرایی بوده است، دو ابرگفتمان دموکراسیخواهی و اسلامگرایی به عنوان دو گفتمان غالب بر انقلاب تونس مسلط بوده است. یافتههای تحقیق در این مقاله علاوه بر اینکه گفتمانهای غالب را براساس مبانی مربوط در پس از انقلاب نشان میدهد حاکی از این موضوع مهم نیز میباشد که تحولات تونس به سمت یک هویتی تونسی حرکت میکند که نهایتاً سعی دارد در چارچوب یک دولت ملی خود را بنمایاند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری دادهها بر مبنای ابزار کتابخانهای و اینترنتی است.
عوامل سیاسی- اجتماعی ناکامیهای بیداری اسلامی در مصر (2012-2013م) براساس مکعب بحران
نویسنده : مرادپوردهنوی، امیرحسین؛ ستوده، محمد؛
مجله: سیاست متعالیه » زمستان 1398 - شماره 27 علمی-پژوهشی (29 صفحه - از 268 تا 296)
چکیده: بیداری اسلامی در مصر دارای سابقه طولانی است و اوج این حرکت اسلامی را در 2011 م که منجر به سقوط مبارک دیکتاتور این کشور شد، رخ داد. ومتعاقب آن شاهد پیروزی جنبش اخوان المسلمین و انتخاب محمد مرسی به ریاست جمهوری مصر بودیم.اما عمر دولت اخوانی یکسال بیشتر دوام نیاورد. و دوره ریاست جمهوری مرسی شاهد بحرانهای سیاسی – اجتماعی و اقتصادی در این کشور بودیم که منجربه شکل گیری جنبش تمرد علیه مرسی شد و در نهایت بهانهای به دست نظامیان اقتدار گرا داد و از طریق کودتا حکومت جماعت اخوان را ساقط کردند. در این تحقیق بر اساس مدل هرمن کان در نظریه مکعب بحران علل سقوط مرسی در چهار مرحله ماهیت بحران،زمینههای بحران،علل بحران،کنترل وخروج بررسی نمودیم .در این تحقیق بر اساس مدل هرمن کان در نظریه مکعب بحران علل سقوط مرسی در چهار مرحله ماهیت بحران،زمینههای بحران،علل بحران،کنترل وخروج بررسی نمودیم .
راهبردهای اتحاد جهان اسلام با ابتنای بر دیدگاههای مقام معظم رهبری
نویسنده : رجبی،هادی؛
مجله: پژوهشهای سیاسی جهان اسلام » پاییز 1398 - شماره 32 علمی-پژوهشی/ISC (25 صفحه - از 61 تا 85)
چکیده: بر طبق دیدگاه مقام معظم رهبری در شرایط کنونی که نظام بینالملل در حال تغییر است، مسئله اتحاد جهان اسلام بسیار با اهمیت و تأثیرگذار بر آینده جهان اسلام خواهد بود. بنابراین، در مقالۀ حاضر سعی میشود تا ضمن بررسی آراء و نظرات ایشان، راهبردهای دستیابی به شکلگیری اتحاد دنیای اسلام، با توجه به نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدات پیش روی دنیای اسلام در آستانۀ تغییر شکل و ماهیت نظام جهانی و ایجاد نظم جدید جهانی، تبیین شود. شیوۀ تحقیق، روش ترکیبی است، بدین ترتیب که از روش تحلیل محتوا برای شناسایی و دستهبندی کدها و مقولات و از روش SWOT به منظور شناخت و دستهبندی راهبردهای ارائهشده در بیانات مقام معظم رهبری درخصوص نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدات اتحاد جهان اسلام استفاده شده است. با بررسی هرکدام از موارد اشارهشده در روش SWOT در بیانات مقام معظم رهبری مشخص شد که از نظر ایشان جهان اسلام دارای نقاط قوت زیادی است که در این مقاله به 11 مورد از آنها اشاره شده است. ایشان با نگاهی جامع به زوایای مختلف دنیای اسلام، فرصتهای پیش روی جهان اسلام را نام میبرند که به 13 مورد از آنها در این مقاله پرداخته شد. در این راستا مقام معظم رهبری طی سالهای گذشته راهبردهایی را برای برطرف کردن نقاط ضعف، بهرهگیری بیشتر از نقاط قوت و تبدیل تهدیدات به فرصتها بیان داشتهاند که از ویژگیهایی همچون واقعگرایی همراه با آرمانگرایی و عملگرایی همراه با رویکرد انتقادی نسبت به وضع موجود، در آن مشاهده میشود.
واکاوی و تحلیل زمینهها و اهداف جنگطلبی آل سعود در یمن
نویسنده : عموری، عبدالحسین؛
مجله: پژوهش نامه تاریخ، سیاست و رسانه » پاییز 1398 - شماره 7 (23 صفحه - از 345 تا 367)
چکیده: نقش آفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بحرانی به نام تجاوز نظامی علیه یمن با محوریت آل سعود را به وجود آورده است. کشور عربستان از گذشته دور، یمن را به عنوان حوزه نفوذ و حیاط خلوت خود محسوب کرده و تسلط کاملی را بر حاکمان این کشور داشته است. در این میان پس از انقلاب مردم یمن و ناآرامیهای سالهای اخیر، جنبش اسلامی الحوثی با ریشه تشیع و در تقابل با سلطه دولت وهابی آلسعود شکل گرفت. این جنبش با بر نتافتن سلطه آل سعود و تمایل و ارتباط با جمهوری اسلامی ایران حوزه نفوذ عربستان بر یمن را به چالش کشید. بر این اساس آل سعود با حمله نظامی به یمن و متهمکردن ایران به حمایتهای نظامی و سیاسی از جنبش انصار الله، رویهای تقابلی بهخود گرفت. چنان که عربستان سعودی تلاش کرده است تا با تشکیل ائتلاف و تهاجم نظامی به یمن، جنبش اسلامی انصار الله را از قدرت سیاسی حذف کند و با چینش جریانهای همسو در ساختار قدرت از نفوذ ایران در دولت جدید یمن جلوگیری کند. جمهوری اسلامی ایران نیز با حمایت و پشتیبانی معنوی و سیاسی از جنبش انصار الله و انقلابیون یمن تلاش کرده است تا موازنه قدرت منطقهای را بهنفع خویش تغییر دهد. هم چنین یافتههای پژوهش نشان میدهد که رقابت و تعارض منافع میان آل سعود و ایران در بحران یمن، بازی با حاصل جمع جبری صفر را ایجاد کرده است. بررسی زمینهها، اهداف، و برآیند حضور نظامی آل سعود در یمن رسالت اصلی این تحقیق است. چنان که به نظر میرسد عربستان سعودی به عنوان با نفوذترین کشور عربی در میان اعراب، به منظور حفظ وجهه سیاسی، تثبیت وبسط قدرت خود در منطقه و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه عربی، با ائتلاف کشورهای عربی و اقدام نظامی علیه حوثیهای طرفدار ایران، سعی به حفظ توازن در منطقه دارد.
ناکامی فرآیند دموکراسی در مصر بعد از انقلاب 2011، از منظر نظریه عجم اوغلو-رابینسون
نویسنده : شیخالاسلامی، محمد حسن؛ قهرمانی، میثم؛ غریبی، محسن؛
مجله: پژوهشهای روابط بین الملل » تابستان 1398 - شماره 32 علمی-پژوهشی/ISC (26 صفحه - از 161 تا 186)
چکیده: نظریهپردازان در حوزههای گوناگون علوم اجتماعی، عوامل گوناگون و گاه متضاد را عامل شروع اعتراضات در مصر میدانند. اقتصاددانان بر عوامل اقتصادی و دانشمندان علوم سیاسی بر عناصر سیاسی تاکید کردهاند. این پژوهش به روش علّی- توصیفی و با بررسی منابع کتابخانهای و الکترونیکی به دنبال پاسخ این سوال است که چرا فرآیند دموکراسی در مصر که با انقلاب سال 2011 شروع شده بود، شکست خورد و با کودتای نظامیان مواجه شد؟ رویکرد اقتصاد سیاسی عجم اوغلو و رابینسون، برگرفته از کتاب ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی، به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که: "وابستگی ساختاری اقتصاد مصر به منابع ارزی و درآمدی خارجی و تاثیرپذیری از نوسانات آن، عدم ایفای نقش واسطهای از سوی طبقه متوسط مصر به دلیل ترس از اقدامات دولت محمد مرسی و حتی گرایش بخش مهمی از جامعه مدنی به نظامیان، سیستم ریاست جمهوری مصر و جدال میان اخوان المسلمین و ارتش برای تصاحب هر چه بیشتر نهادهای سیاسی و قانونی و عدم برقراری نوعی شراکت در قدرت و نابرابری و فقر در مصر و تلاش ارتش برای بالا بردن هزینه انقلاب برای مردم؛ چهار عاملی هستند که در مجموع، موجب عدم تحقق کامل انقلاب، تهدید دموکراسی برای فرادستان و جذاب شدن کودتا برای نظامیان مصر شد.
نقش سازمانهای مردم نهاد در دیپلماسی عمومی آمریکا: مطالعه موردی بنیاد ملی دموکراسی در مصر و نقض حق تعیین سرنوشت
نویسنده : غلامزاده، حمیدرضا؛
مجله: پژوهش نامه حقوق بشری » تابستان 1398 - شماره 16 (28 صفحه - از 43 تا 70)
چکیده: بنیاد ملی دموکراسی؟ از زمان شکلگیری خود به دنبال پیگیری منافع ملی ایالات متحده آمریکا در سراسر جهان بوده است. این بنیاد، ترویج دموکراسی در کشورهای دیگر را به عنوان هدف اصلی خود معرفی میکند. در خصوص کشورهای اسلامی, بنیاد ملی دموکراسی این کشورها را رژیمهای مستبد معرفی نموده و به دنبال حمایت از اصلاحطلبان داخل حزب حاکم و احزاب مخالف است. بنابر سند راهبردی سال ۲ این دو سیاست در برنامههای بنیاد ملی دموکراسی در کشورهای اسلامی قرار دارد: نخست گسترش ارزشها و معیارهای لیبرال در مقابل ارزشها و معیارهای اسلامی که حتی شامل ارائه تفاسیر جدید از قوانین اسلامی نیز میشود؛ دوم، تلاش برای جذب حمایت عمومی از طریق هدفگیری زندگی روزمره شهروندان. در این راستاء سازمانهای مردمنهاد از جمله بازیگران اصلی اهداف بنیاد ملی دموکراسی هستند که توسط نهادهای وابسته به بنیاد در کشورهای اسلامی مورد حمایت قرار میگیرند. با توجه به اتفاقات پس از تحولات بیداری اسلامی در مصر و بازداشت فعالان سازمانهای مردمنهاد وابسته به این بنیاد آمریکایی که منجر به بازداشت 19 تبعه آمریکایی -از جمله فرزند وزیر ترابری آمریکا- شد و نقش این سازمانهای مردمنهاد در پیشبرد اهداف بنیاد ملی دموکراسی در هدایت. برگزاری و نظارت بر انتخابات مصر این مقاله به دنبال آن است تا نقش سازمانهای مردمنهاد در راهبرد بنیاد ملی دموکراسی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی مصر و سرنوشت ایشان را مورد ارزیابی قرار دهد. بنیاد ملی دموکراسی تلاش میکند از طریق سازمانهای مردمنهادی که مورد حمایت مالی خود قرار داده با استفاده از رسانههاء اعتراضات و جنبشهای مدنی بر فضای سیاسی جامعه تاثیر گذاشته و با مداخله غیرمستقیم در انتخابات. حق تعیین سرنوشت را که جزو حقوق مسلم یک ملت است.» تضییع کند. بدین منظور منابع دستاول شامل اسناد راهبردی» مکتوبات» گزارشها و خبرنامههای دورهای این بنیاد و منابع دستدوم مشتمل بر تحلیل عملکرد نهادها و افرادی که توسط بنیاد مورد حمایت مالی قرار گرفتهاند و مطالعات و بررسیهای فعالیتهای بنیاد با رویکرد کیفی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
تاثیر شکاف عقیدتی شیعه و سنی در روابط سیاسی میان ایران و مصر پس از سقوط مبارک
نویسنده : نساج، حمید؛ جمشیدی مهر، پرویز؛ عبدی پور، نصیبه؛
مجله: جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام » پاییز و زمستان 1393، سال دوم - شماره 2 علمی-پژوهشی/ISC (24 صفحه - از 105 تا 128)
چکیده:مهمترین رخداد منطقه خاورمیانه پس از انقلاب 1979 ایران، موج خیزش بیداری کنونی در این منطقه است؛ خیزشی که ضدیت با استبداد، تقاضای بهبود وضع معیشتی مردم و اسلام گرایی، ویژگیهای اصلی آن به شمار میروند. بی تردید مهمترین کشوری که انقلاب در آن به وقوع پیوسته، مصر است. موقعیت استراتژیک این کشور، تلاثیر آن در تحولات منطقه و جهان اسلام و نقد آن در مسئله فلسطین، موجب شده است که نوشتار حاضر به بررسی اوضاع آن پرداخته، موانع روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران را مورد کنکاش قرار دهد. پرسش اصلی این است که «چرا پس از وقوع انقلاب در مصر و سقوط رژیم دیکتاتوری مبارک و دست کم تا پیش از خارج شدن قدرت از دست اخوان المسلمین، روابط سیاسی دو کشر ایران و مصر به نقطه مطلوب مد نظر نرسید؟»؛ انتظار میرفت با وقوع انقلاب در مصر و برکناری رژیم مبارک از یک سو و روی کارآمدن اخوان المسلمین با گرایش اسلامی از سوی دیگر، روابط دو کشور ایران و مصر پس از سی سال بهبود یابد. اگر چه مقامهای سیاسی دو کشور، سفرهایی به کشورهای همدیگر داشتند، این دیدارها نتوانست روابط سیاسی میان دو طرف را به نقطه مورد انتظار برساند. شکاف عقیدتی میان شیعه و سنی، نقش غرب و آمریکا در این مسئله، سلفی گری و عقاید ضد شیعه و ضد ایرانی در زمره عوامل تاثیر گذار بر عدم بهبود روابط دو کشور بودند. در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی و با دادههای کتابخانهای استفاده شده است.
بررسی و تبیین چالشهای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه
بصیری، محمدعلی؛ افشاری، عبدالرحمن؛ نویسنده باوند، موسی؛ مجله: جریان شناسی دینی معرفتی در عرصه بین الملل » تابستان 1395 - شماره 12 (31 صفحه - از 175 تا 205)
چکیده:دیپلماسی فرهنگی امروزه یکی از مهمترین عناصر اثرگذار در سیاست خارجی کشورهاست. در دنیای سیاسی امروز از دیپلماسی فرهنگی به عنوان قدرت نرم نام برده میشود، که به معنای استفاده از ابزارها و سازوکارهای فرهنگی برای معرفی و انتقال فرهنگ و تمدن یک سرزمین به سرزمین و فرهنگ دیگر است. ایران به واسطه پیشینة تمدنی، تاریخی، فرهنگی و مذهبی به صورت بالقوه از ابزارهای قدرت نرم برخوردار است. علیرغم داشتن این پتانسیل، ایران در روابط و تعاملات خود با کشورهای خاورمیانه دچار چالشهایی است. بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد به این سوال اصلی بپردازد که دیپلماسی فرهنگی ایران در خاورمیانه با چه چالشهایی روبروست؟ پیش فرض مقاله این است که دیپلماسی فرهنگی ایران با چالشهای زیادی از قبیل شیعههراسی، ایران هراسی و... روبرو میباشد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که ایران هراسی، شیعه هراسی، گسترش تروریسم و وهابیت، پانعربیسم، جهانی شدن فرهنگ، سیاسی شدن هویت، نفوذ فرهنگی ترکیه در قالب نوعثمانیگری وهمچنین نفوذ فرهنگی ایالات متحده آمریکااز مهمترین چالشهای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه میباشند. روش تحقیق مقاله توصیفی ـ تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانهای است.
دومینوی آمریکا و روسیه در سوریه
نویسنده : سعیدی نژاد، حمیدرضا؛ انگاشته، لمعیه؛ نویسنده مسئول : جمشیدی، محسن؛ مجله: مطالعات آسیای جنوب غربی » پاییز 1398 - شماره 7 (36 صفحه - از 55 تا 90)
چکیده: اوایل سال ۲۰۱۱ میلادی یادآور آغاز شکل گیری جنبشهای مردمی و حرکت موج ازادی خواهیها در خاورمیانه و جهان عرب است. بحران سوریه ریشههای داخلی و خارجی متفاوتی دارد و درشکل گیری آن عوامل و دلایل داخلی و خارجی متعددی نقش افرینی نموده اند. تلاش روسیه در جهت برقراری توازن قدرت در برابر هژمونی آمریکا به شیوه قدرت نرم، از طریق سازوکارهای قانونی مانند استفاده از حق وتو در شورای امنیت صورت میگیرد. نتیجه این امر شکل گیری رقابتهای استراتژیک و تقابل میان آمریکا و روسیه است، که موجب میگردد توافق نهایی برای حل بحران سوریه شکل نگیرد. در مورد آینده سوریه نیز از یک سو حامیان ایالات متحده آمریکا خواستار جابجایی قدرت از اسد بودهاند و برعکس در آن سو، روسیه و جمهوری اسلامی ایران و برخی کشورها، حامی دولت اسد میباشند. نگارنده برای اثبات فرضیهی خود از روش کیفی با رویکرد توصیفی تحلیلی استفاده نموده است. هدف این پژوهش بررسی دلیل اصلی تشدید و تداوم بحران در سوریه و واکاوی ایجاد رقابت استراتژیک دو ابر قدرت است.
بررسی نقض حقوق بشر و اصل حق تعیین سرنوشت ملتها توسط عربستان سعودی در یمن
نویسنده : کریمی، فرهاد؛ مجله: تحقیقات جدید در علوم انسانی » تابستان 1395 - شماره 4 (18 صفحه - از 29 تا 46)
چکیده: در نظام حقوق بین الملل یکی از بنیادیترین حقوق، حقوق بشر است که بر پایه برابری، آزادی و کرامت انسانی استوار شده است، در کنار این اصل، حق تعیین سرنوشت میباشد که به صورت گستردهای به عنوان حقوق بشر توسعه یافته و در عین حال در اسناد بین المللی در ارتباط با دولت ــ ملتها مورد استفاده قرار گرفته است، حق تعیین سرنوشت از جمله حقوق و آزادیهای اساسی انسان به شمار میرود که بر اساس آن همه افراد ودولتها میتوانند امور خویش را در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی اداره و راهبردی کنند، با وجود اینکه حقوق بشر و حق تعیین سرنوشت از حقوق بنیادین ملتها به شمار میرود اما در سالهای اخیر با توجه به تحولاتی که رخ داده در بسیاری از کشورها شاهد نقض حقوق بشر و در کنار آن نادیده گرفتن اصل حق تعیین سرنوشت ملتها میباشیم، از این رو هدف تحقیق حاضر بررسی "بررسی نقض حقوق بشر و اصل حق تعیین سرنوشت ملتها توسط عربستان سعودی در یمن " را در نظر گرفته و با استفاده از روش توصیفی ــ تحلیلی به تجزیه و تحلیل آن پرداخته است، نتایج حاصل نشان میدهد که عربستان سعودی به لحاظ اقداماتی که در سالهای گذشته در یمن صورت داده و اکنون نیز با مداخله نظامی در این کشور با نادیده گرفتن حق مردم یمن در تعیین سرنوشت خود ناقض حقوق بشر بوده است .
عوامل مؤثر بر سیاستهای اخیر عربستان علیه ایران و میزان تأثیر امریکا در این رابطه
نویسنده : کریمی، خسرو؛ مجله: تحقیقات جدید در علوم انسانی » تابستان 1395 - شماره 4 (13 صفحه - از 135 تا 147)
چکیده: در نظام جهانی و روابط بین الملل خاور میانه از اهمیت خاصی برخوردار است، این منطقه به لحاظ ژئوپلتیکی همواره مورد نظر جهانیان بوده و تحولات این منطقه دارای اهمیت است، در این منطقه بازیگران مهمی چون ایران و عربستان حضور دارند که میتوانند در عرصه سیاسی به ایفای نقشهای مهم بپردازند، در عین حال روابط این دو کشور از جایگاه ویژهای در سطح منطقهای و فرامنطقهای برخوردار است، در سطح منطقهای این دو کشور میتوانند تحولاتی بسیاری ایجاد کرده و در حفظ آن بکوشند، از این رو روابط این دو کشور در طول سالهای گذشته دچار تنشهای بسیاری بوده و در برخی موارد تشدید یافته است، عوامل بسیاری در این تنشها موثر است که میتواند منطقهای یا فرامنطقهای باشد؛ از این رو هدف تحقیق حاضر بررسی"عوامل موثر بر سیاستهای اخیر عربستان علیه ایران و میزان تاثیر امریکا در این رابطه " است که با روش توصیفی- تحلیلی به امر پرداخته شده است، نتایج حاکی از آن است که منافع، ایدئولوژیک و اهداف دو کشور ایران و عربستان در سطح منطقهای تعارض داشته و با عوامل فرامنطقهای چون حفظ منافع امریکا توسط عربستان این تعارضات تشدید مییابد.
ژئوپلیتیک گاز و مداخله ترکیه در سوریه
نویسنده : موسوی شفائی، سیدمسعود؛ مجله: پژوهشهای راهبردی سیاست » پاییز 1396 - شماره 22 علمی-پژوهشی/ISC (27 صفحه - از 149 تا 175)
چکیده:انقلاب تونس در ژانویه 2011 میلادی، موجبات سرایت ناآرامیها به دیگر کشورهای خاورمیانه و شمال افریقارا فراهم کرد. نارضایتیها سرانجام در فوریه 2011 میلادی به سوریه رسید. و از ماه اوترقابت قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای به منظور کسب قدرت در سوریه آغاز شد. از جمله کشورهای تاثیرگذار در بحران سوریه، ترکیه میباشد؛ حزب عدالت و توسعه از سال 2002 میلادی، سیاست به حداقل رساندن تنش با همسایگان را، در دستور کار خود قرار داد. اما با شروع بحران داخلی سوریه، روابط آنکارا و دمشق مجددا تیره شد و اکنون ترکیه برای برکناری بشار اسد تلاش میکند. این پژوهش با به کارگیری روش تحلیلی_تبیینی،به چرایی مداخله غیرسازنده ترکیه در سوریه از اوت 2011 میلادی تا سال 2015 میلادی میپردازد. فرضیه پژوهش به این قرار است که ترکیه برای تکمیل سیاست تبدیل شدن به کانون انرژی، به دولتی کاملا هم سو در سوریه نیاز دارد؛ زیرا سوریه دروازه ورود ترکیه به خاورمیانه است. سوریه با زمامداری بشار اسد با لغو قرارداد خط لوله انتقال گاز عرب از قطر به ترکیه و امضای قرارداد احداث خط لوله با ایران نشان داد شریک قابل اعتمادی برای ترکیه نیست و به همین جهت از شروع بحران تا پایان سال 2015، آنکارا سیاست حذف اسد را در پیش گرفت.
تحلیل ظرفیتهای اخلاق اسلامی در جنبشهای اعتراضی جهادگران فلسطینی بر دکترین امنیت ملی اسرائیل
نویسنده :هاتفی، مریم؛ نامی، محمدحسن؛ عزتی، عزت اله؛ مجله: پژوهشهای اخلاقی » پاییز 1396 - شماره 29 علمی-پژوهشی/ISC (31 صفحه - از 213 تا 243)
چکیده: صهیونیستها به خوبی میدانند که در اخلاق اسلامی جهاد یک جنگ دفاعی است نه تهاجمی؛ مسلمانان به قصد کشورگشایی و تجاوز به حقوق غیر مسلمانان نمیجنگند؛ بلکه مبارزه مسلمانان برای حفظ موجودیت جامعه اسلامی و دفاع از اسلام است. این مقاله بر اساس مدل SWOT نشان خواهد داد مبارزه مسلمانان فلسطینی بر پایه اخلاق اسلامی بر علیه تجاوزهای رژیم صهیونیستی به معنی جنگ، خشونت و بد اخلاقی رایج در جنگهای امروزی نیست، بلکه فلسطینیان در هر حال ارزشهای اخلاقی را طبق موازین دین مبین اسلام محترم شمرده و میدان جنگ را صحنه دفاع از حقانیت آیین اسلام و سرزمین مادری خویش میدانند؛ این مقاله در تلاش است تا با تحلیل ماتریسهای بهار عربی و امنیت مسلمانان فلسطینی نگاهی جامع از تلاشهای محور مقاومت و جنبش حماس بر پایه اخلاق اسلامی برای حفظ امنیت شهروندان فلسطینی در مقابل دکترین امنیت ملی رژیم صهیونیستی ارائه دهد
بررسی عقاید جریانات سلفی جهادی بر اساس عامل هویت
نویسنده : صفوی همامی، سیدحمزه؛ افشاری بدرلو، تورج؛ رجب زاده، نقی؛ مجله: مطالعات سیاسی جهان اسلام » تابستان 1397 - شماره 26 علمی-پژوهشی/ISC (23 صفحه - از 173 تا 195)
چکیده: سلفیت بهصورت یک جریان فکری و مذهبی و با رویکردی انتقادی در پهنه جهان اسلام شکل گرفت، اما پس از مدتی از نظر فکری و ایدئولوژیک دچار چنددستگی شد.گروهی از سلفیها تحت تأثیر افکار و عقاید اشخاصی چون سید قطب، به سلفیت جهادی رویآورند. جریان سلفی جهادی گونهای از سلفیها هستند که ضمن اعتقاد به لزوم پیروی از اصول اسلام، تأکید ویژهای بر جهاد بهعنوان یکی از ارکان دین اسلام دارند. سلفیهای جهادی فقط پیروان اصول و مبانی خود را مسلمان واقعی دانسته و افراد، گروهها و مذاهبی که مبانی آنان را نمیپذیرند را تکفیر کرده و برای مقابله سخت و خشن با آنان برمیآیند. میتوان علل و عوامل مختلفی همچون عوامل سیاسی، اجتماعی یا هویتی را در افکار، عقاید و اقدامات سلفیت جهادی مؤثر دانست. نظر به اینکه تاکنون پژوهشی در راستای تأثیر عامل هویت بر عقاید جریان سلفیت جهادی صورت نپذیرفته؛ بنابراین، این پژوهش بر این مسئله تمرکز دارد. پرسش اصلی پژوهش این است که عامل هویت چه تأثیری بر عقاید جریانهای سلفی جهادی در سطح جهان اسلام دارد. یافتههای این تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی نشان میدهد که جریانات سلفی جهادی در جهان اسلام، تعاریفی بسیار ضیق از «ما»ی هویتی در کنار تعریف بسیار فراخ از «دیگری» هویتی ارائه داده و به تنشها در جهان اسلام دامن میزنند. همچنین این گروهها عامل عقبماندگی و تحقیر جهان اسلام را نفوذ فرهنگ و هویت غربی و مفاهیم برآمده از آن میدانند و به این دلیل مقابله با جهان غرب را بر خود واجب میدانند.
رویکردی تلفیقی-ابتکاری به تحلیل گفتمان محمدرضاشاه و امام خمینی در خطاب به مردم
نویسنده : شاه علی، ابوالفضل؛ مجله: پژوهشنامه علوم سیاسی » زمستان 1396 - شماره 49 علمی-پژوهشی/ISC (35 صفحه - از 131 تا 165)
چکیده: پژوهش حاضر درصدد است با رویکردی تلفیقی به بازنمایی مفاهیم قدرت، مشروعیت و نابرابریهای اجتماعی مطرح شده از سوی ماکس وبر (1968) در گفتمان محمدرضاشاه و امام خمینی در چارچوب دستور نقشگرای نظاممند هلیدی-متیسن (2014) بپردازد. بدین منظور، 7 نطق و پیام از هرکدام از این دو شخصیت در خطاب به مردم به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. یافتهها حاکی از این است که سه فرایند اصلی مادی، ذهنی و رابطهای نقش بسزایی در بازنمایی مفاهیم قدرت، مشروعیت و نابرابریهای اجتماعی داشته-اند. توزیع پر بسامد ضمیر «من»، «ما» و «شما» گفتمان را عرصه تعامل این دو شخصیت و مردم نموده است. آغازگر مبتدایی بینشان نیز مسئولیت اصلی پیام مطرح در گفتمان را برعهده دارد. در تحلیل انسجام متن نیز، عناصر انسجام دستوری بیشتر از عناصر واژگانی در سلاست و روانی کلام آن دو نقش داشتهاند. در پایان مشخص شد که گفتمان هر دو شخصیت به دنبال کسب اقتدار بوده، مشروعیت محمدرضاشاه موروثی، لیکن در تلاش برای کسب مشروعیت کاریزماتیک است و این در حالیاست که مشروعیت رهبری امام کاریزماتیک و مبتنی بر مشروعیت الهی است. هر دو گفتمان نیز عرصه توجه به حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مخاطب است،لیکن گفتمان محمدرضاشاه در موضوع کشف حجاب برخلاف این ادعاست.
یادداشتها(نیاز به بازنگری)
آن چه پیوسته باید رصد شود این است که:
- هر چند این کار در آغاز راه است و هنوز خوب شناخته نشده است تا چه اندازه مورد توجه نخبگان قرار گرفته است؟
- تأثیرهای نظری و عملی آن بر نخبگان (در راستنای اهداف متعالی دست اندرکاران این مجموعه) تا چه اندازه بوده است؟
- عوامل مثبت و منفی کارآمدی دو بند اخیر چه میتواند باشد؟
- بر اساس آن عوامل، راههای میانبر برای دستیابی به اهداف مقدس مجموعه چیست؟
شمول برای همه جامعه، فراگیری در تمامی ابعاد جامعه است. نه بخش خاص جامعه
مستضعفین در مقابل مستکبرین
چگونگی بهرمندی از رسانه و هنر در بیداری اسلامی (بیداری انسانی)
نگاه نخبگانی به بیداری اسلامی
بنیادهای دین: فلسفه(منطق) کلام عرفان
منطق فهم عام و منطق فهم دین
دین آمده انقلاب کند و چه نوع لوازمی
چگونگی نگاه به دین در قالب یک سیستم واحد متشکل از بنیادهای آن در جهت بیداری اسلامی
تغییر تمامی ساحتها(اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و ...) با توسل بر آموزهای دینی
شکستن شیفتگی غربی، غربزدگی و هژمونی غرب در میان نخبگان خود باخته
راهکارهایی جهت ایجاد باور و انگیزه همزمان
ترسیم مدینه فاضله بیداری اسلامی پس از پنجاه سال
نهضتها و اندیشه و تفکر بیداری اسلامی با شکل گیری اتحاد اسلامی
الگویی برای پایداری در مسیر بیداری اسلامی و مقتضیات آن
حمایت کردن در مقابل کار کردن
طلاب خارج
۱. هم با سواد هم زمینه کار فراهم است.
۲. کم سواد هستند اما زمینه کار فرهنگی ندارد یعنی حقوق بیشتر میگیرند.
۳. حمایت شوند کار میکنند. زمینه کار دارند.
راه اندازی مدرسه
حضوری و غیرحضوری
دکتر قاسم شعبان نیا
نعمیان شرکت
نگاه راهبردی که نیاز به عملیاتی ما بچه بایند باشند.
نقشه راه دشمن را شناسایی شود
بعد از شناسایی با یک مدیرت قوی علمی مقابله و گفتمان برای مبارزه با آن
در دو ساحت
ساحت سلبی مبارزه با توطئه بین المللی
ساحت ایجابی طیفهای مردمی برای یک قیام و انقلابی جمعی جهت دهی شود.
مد نظر حضرت امام بود جمهوری اسلامی
جماهیر اسلامی و حاکمیت اسلامی
در قیام امام زمان اتفاق باشد.
جهت گیری و سو گیری به چه سمتی باید هدایت شود.
چه چیزهایی مد نظر داریم بیداری اسلامی اتفاق نمیافتد
منویاتی مد نظر داشته اند.
فلسفه شکل گیری دو فصلنامه چیست؟
برنامههایی که دکتر ولایتی و همایشهای که برگزار شده است.
خط مشی که مقام معظم رهبری برای تمدن اسلامی مولفههایی همچون
نظام سیاسی
جامعه سیاسی
محورهای اساسی انقلابی
بحث مکتب
امام انقلاب
و مردم.
وحدت مردم و اتحاد مردم.
انقلاب در برابر مکاتب انحرافی بشری
ایدئولوژیهای بشری
رهبرهای فاسد در رأس این موضوعات
جریانهای استبداد گر و استعماری
مکتب در برابر ائدئولوژی
بحث انقلاب اسلامی است.
بازیابی هویت
هر سه اینها در قالب هویت قابل تعریف است.
بازیابی هویت و تاثیر انقلاب اسلامی ایران برای جهان
انقلاب اسلامی جهان ادیان الهی
انقلاب اسلامی و آرامانها
بر میگردد به فلسفه انقلاب اسلامی است.
اهداف انقلاب:
عدالت
پیشرفت
عزت و افتخاز
استقامت و مقاومت
تولید علم اسلامی است
کادر سازانقلاب اسلامی
هویت انقلاب اسلامی و احیاء هویت دینی
مقابله با جریانهای مسلط طاغوت
هویت انقلاب اسلامی و احیاء هویت دینی
مقابله با جریانهای مسلط طاغوت
حضور مختلف مردم در عرصههای مختلف
بیداری اسلامی و تمدن سازی
بیداری اسلامی و جامعه اسلامی و ….
مولفههای شناخت شود.
نقش جمهوری اسلامی در احیای مقاومت اسلامی
نقش انقلاب اسلامی در مبارزه با قدرتهای استعماری
نقش جمهوری اسلامی در مبارزه با استبداد.
عقلانیت
جمهوری اسلامی و احیای عقلانیت اسلامی مبتی بر عقل
جمهوری اسلامی و احیای هویت دینی با نگاه به نقش جممهوری اسلامی.
نقش جمهوری اسلامی در احیای انسانی اسلامی
نقش جمهوری اسلامی در احیای دینی
جمهوری اسلامی و تحقق آرمانهای انقلابی
کانون طلوع مؤسسه امام خمینی
جمهوری اسلامی و عدالت
جمهوری اسلامی و فرهنگ
جمهوری اسلامی و پیشرفت
لزوم ترسیم خط راه بیداری اسلامی
تحول هندسه قدرت جهانی و نقش علم در قدرت
در شرایط حاضر ناشی از بیداری اسلامی موجی جدید و به نوعی قویترین موج در طول 150 تا 200 سال اخیر است.
تفاوتهای جوهری بسیار زیادی بین اسلام و دیدگاههای غرب بعد از رنسانس در رابطه با علم وجود دارد به نوعی که در اسلام علم نتیجه ایمان و قدرت تولید کننده علم و علم کمک کننده به قدرت است. قدرت همواره موجب توسعه و گسترش ایمان بشریت در اسلام شده است و علم همواره به این موضوع کمک کرده است.
هیچ گاه علم و ایمان در تاریخ اسلام روبروی یکدیگر نبودهاند و همواره علم و عمل و قدرت مکمل یکدیگر بودهاند البته در غرب هیچ گاه شاهد چنین موضوعی نبوده ایم . چرا که علم مقابل کلیسا ایستاد و لیبرالیسم و مارکیسیم حاصل آن بودند.
معنای ایستادن علم در مقابل ایمان و به خدمت گرفتن آن برای قدرت در غرب چنین است که اگر صاحبان قدرت امکاناتی فراهم کنند با پول و سرمایه آنان علم رونق میگیرد. اگر فردی نبوغی داشته باشد بورسیه میشود اما در خدمت خواستههای قدرتمندان. ساخت بمب اتمی و کاربرد آن در ژاپن نشان داد علم در خدمت قدرت خبیث غرب قرار گرفت و این موضوع بارزترین نمونه علم در خدمت قدرت بود.
امروز اتحادیه اروپا گوش به فرمان کاخ سفید است و به نوعی استعمار سیاسی در این اتحادیه حاکم شده است گفت: به غیر از چند کشور اتحادیه اروپا مابقی گوش به فرمان آمریکا هستند. اروپای شرقی از استعمار روسیه درآمد و در چنگال اتحادیه اروپا اسیر شد.
امروزه اوضاع یونان و رسیدن بیکاری در برخی نقاط اسپانیا تا 40 درصد نشان دهنده وضعیت اتحادیه اروپاست مگر کشورهای اروپایی جرات میکنند در مقابل تصمیماتی که برای آنان گرفته میشود حرفی بزنند. امروز کدام کشور میتواند در اتحادیه اروپا بر اساس مصالح ملی خود تصمیم بگیرد و استقلال داشته باشد.
ایران امروز به لحاظ وجود مقالات علمی دارای رتبه شانزدهم دنیاست که این موضوع ناشی از استقلال و به برکت اسلام است البته قبل از انقلاب هم ایران در جهان شناخته میشد اما صرفا به عنوان محلی که دارای فرش، زعفران و خاویار است.
الباحث فی الشؤون الاقلیمیة فیصل جلول : 9 نقاط تشکل خارطة طریق التی رسمها الحوثی للخروج من الحرب الیمنیة
اکد الباحث فی الشؤون الاقلیمیة الدکتور فیصل جلول ان السید عبد الملک الحوثی قائد انصار الله فی الیمن دعا فی خطابه الاخیر الى طی صفحة الماضی المؤلم بین کل الیمنیین وفتح صفحة جدیدة للیمن الحر، و رسم خارطة طریق من 9 نقاط للخروج من الحرب الیمنیة حیث شدد على اعتماد کل الوسائل المتاحة لتحقیق هذه الخارطة واعدا السعودیة بالهزیمة و حل القضیة الجنوبیة بما یرضی الجنوبیین و رافضا أی حل یمنی یقوم على فکرة الاقالیم .
و اعرب هذا الخبیر فی حدیثه لوکالة تسنیم الدولیة للانباء عن اعتقاده بان السید عبد الملک الحوثی قائد انصار الله فی الیمن، کان حریصا على توقیت خطابه بعد الحدیث الاعلامی لجماعة عاصفة الحزم عن تحقیق انتصارات قالوا انها شملت عدن و وصلت الى لحج و الى الضالع وتعز فی عمق المناطق الیمنیة الوسطى .. فکانت الرسالة الاولى للحوثی هی وضع ما حصل فی حجمه الصحیحای تحقیق اختراق فی بعض واجهة عدن البحریة و حدد کلفة هذا الاختراق بملیارات الدولارات التی صرفها الغزاة على حد تعبیره للتحقیق هدف زائل .
و اضاف الدکتور جلول ان السید الحوثی وصف الاختراق بـ"العارض" وقا ل انه زائل ووضع فرضیات احتلال واسع بالقول ان انصار الله لن یکونوا اقل شانا من الفیتنامیین الذی حرروا ارضهم واللبنانیین الذی واجهوا احتلالا مزمنا اندثر وکانه لم یکن، و وعد "المحتلین السعودیین" على تعبیره، بمثل هذا المصیر .
و قال الدکتور جلول ان الرسالة الثانیة للسید الحوثی، تحدث فیها صراحة على وجوب تدعیم الجبهات الداخلیة والعسکریة مع المحتل ودعا الناس الى تدعیم هذه الجبهات، کی یعیشوا احرارا ولا معنى برایه لحیاة محکومة بالعبودیة وغطرسة المحتل .
اما الرسالة الثالثة فهی للسعودیة حیث وعدهم فیها بالهزیمة کما هزمت الدول المحتلة وبعضها اهم من المملکة فقد "دحر الیمنیون الامبراطوریة العثمانیة فی شمال البلد والبریطانیة فی جنوبه" .
واردف هذا الخبیر ان الحوثی اعلن ان ما تسمیه السعودیة انتصارا فی الجنوب، هو بؤرة انزلاق نحو المستنقع الیمنی الذی ینطوی على"موتکم" .. وعاد للتشدید على انه عارض زائل .
و اعتبر الدکتور جلول ان تشدید الحوثی فی خطابه على وجوب انشاء حکومة یمنیة حرة ومستقلة تعبر عن ارادة الیمنیین ویموت الناس ویضحون من اجل قیامها لا یتعارض مع المبادرات السیاسیة التی تطرح هنا و هناک من اجل حل المشکلة الیمنیة على تعبیره، لکنه حذر الجنوبییین من الانصات للمحتل الذی"یعد فریق منکم" بالانفصال، کما یعد فریقا اخر بـ"الوحدة" .
و تابع قائلا : ما من شک فی ان قائد انصار الله یملک ارادة قویة لتحریر بلده من الغزو الخارجی .. لکن الیمن المحرر یحتاج الى تضحیات ابناء هذا البلد من هنا دعوته الى الحشد الشعبی على جبهات القتال .
و اردف القول : تبقى اشارة الى رسالة ایجابیة وجهها الحوثی الى السعودیة بالقول انه لو کان الامر یتصل بتوفیر امن المملکة "لکنا انجزناه بسرعة ودون تعقید"، و هذه طریقة للقول ان الهواجس الامنیة للمملکة السعودیة قد تؤخذ بعین الاعتبار اذا ما قررت طی صفحة الحرب .
ولفت الخبیر الستراتیجی جلول الى ان السید عبدالملک الحوثی اعتقد شخصیا ان المخرج المناسب من الحرب الیمنیة یستند الى العناصر التالیة :
اولا : اجراء مصالحة تشمل کل القوى الیمنیة على ان یکون لکل طرف منها دورا واضحا فی مستقبل الیمن
ثانیا : ان یتم التفاوض بشکل سری بین کل المکونات وان یعلن الاتفاق بعد موافقة المعنیین به و ان یفرض بوصفه خارطة الطریق التی تجعل الیمن بلدا حریا وسیدا ومستقلا
ثالثا : عدم التعویل على الامم المتحدة من اجل حل المشکلة الیمنیة لان الامم المتحدة اداة بید عاصفة الحزم، ولیست طرفا محایدا .
رابعا : رفضای حل یمنی یقوم على فکرة الاقالیم التی کانت سببا فی اشعال هذه الحرب فالاقلمة هی الطریق الاسهل لتخریب الیمن و القضاء علیه ککیان مستقل .
خامسا : حل القضیة الجنوبیة بما یرضی الجنوبیین .
سادسا : طمانة الدول الاجنبیة والعربیة التی لدیها مصالح اقلیمیة فی المنطقة الى ان الحکومة الیمنیة الحرة ستضمن هذه المصالح وستحترمها
سابعا : طی صفحة الماضی المؤلم بین کل الیمنیین و فتح صفحة جدیدة للیمن الحر
ثامنا : اعتماد کل الوسائل المتاحة لتحقیق هذه الخارطة وکل اسالیب العمل والقتال والمواجهة
تاسعا : اعتماد شعار یکون الیمن حرا سیدا مستقلا او لا یکون
تدوین: سرکار خانم نجمه همتیان
افسانه رسانههای اجتماعی درباره بهار عربی
شبکههای رسانههای اجتماعی باعث تحریک انقلابهای عربی نشدند، اما به ضد انقلاب کمک کردند.
پس از شورش راست گرایان در 6 ژانویه در Capitol Hill در واشنگتن، نقشی که شبکههای اجتماعی در این حوادث بازی کردند در کانون توجه رسانههای ایالات متحده قرار گرفت. سالها بود که ایدئولوگهای حاشیه ساز از مزاحمتهای آنلاین بدون مزاحمت برای ترویج ایدئولوژیها و توطئههای افراطی خود و جذب تعداد زیادی از هواداران برای اهداف افراطی خود استفاده کرده بودند.سرانجام، عصبانیتی که آنها دامن زده بودند به دنیای واقعی سرازیر شد و منجر به طوفانی مرگبار در ساختمان کنگره شد و پایههای دموکراسی آمریکا را متزلزل کرد. وقتی رسانههای اجتماعی مانند توییتر و فیس بوک وارد عمل شدند، بسیاری تشخیص دادند که خیلی کم است، خیلی دیر است.
اگرچه شورشهای 6 ژانویه تقریباً همه را غافلگیر کرد، اما در کشورهای عربی مدتی میدانیم که این سیستمهای رسانههای اجتماعی تهدیدی برای دموکراسی هستند. برای مدت زمان طولانی، شرکتهای Big Tech مجاز به داوری نهایی در مورد آزادی بیان آنلاین و پناهگاه سخنان نفرت انگیز و اطلاعات نادرست بوده اند. آنها از این ایده که به تحریک بهار عربی کمک کرده اند، انتقاد میکنند و بنابراین نیرویی برای آزادی و دموکراسی هستند.
ده سال پس از آغاز انقلابهای عربی، فیس بوک، توییتر و گوگل به نیروگاههای قدرتمندی برای فعالیتهای گسترده ضد اطلاعاتی، آزار و اذیت، سانسور و تحریک خشونت علیه فعالان، روزنامه نگاران، مدافعان حقوق بشر و هر گونه صدای مخالف تبدیل شده اند.
به دور از ابزاری انقلابی یا حتی دموکراسی، رسانههای اجتماعی در جهان عرب اکنون به یک رسانه سیاسی قدرتمند و خطرناک تبدیل شده اند. و علیرغم شکایتها و درخواستهای مکرر فعالان عربی و سازمانهای مدنی، هیچ یک از شرکتهای Big Tech در پشت این سیستم عاملهای رسانههای اجتماعی تلاش مهمی برای جلوگیری از این سوuses استفادهها و تغییر سیاستهای خود انجام نداده اند.
از بین بردن اسطوره شبکههای اجتماعی
در روزهای نخست قیامهای عربی، هنگامی که بسیاری از فعالان از فیس بوک و توییتر برای سازماندهی و تقویت خواستههای خود استفاده میکردند، غولهای شبکههای اجتماعی فرصت را غنیمت شمردند و خود را به عنوان بسترهای فعالیت سیاسی و مقاومت معرفی کردند. تا به امروز، رسانههای زیادی ادعا میکنند که "رسانههای اجتماعی بهار عربی را ایجاد کردند" و این "انقلابی در فیس بوک" است.
اما دانشمندان علوم اجتماعی بارها این افسانه را زیر پا گذاشته و بازخوانی انتقادی نقشی را که این شرکتهای فناوری در ناآرامیهای سیاسی در تونس، مصر و دیگر کشورهای عربی ایفا کرده اند، ارائه داده اند.
در سال 2011، لیزا اندرسون، که در آن زمان رئیس دانشگاه آمریکایی در قاهره بود، خاطرنشان کرد که "مبارزان مصر در فیس بوک تجسم مدرن شبکههای ملی گرای عرب [اولیه] هستند"، و "داستان مهم" در مورد بهار عربی استفاده از فناوری رسانههای اجتماعی نیست، بلکه چگونگی طنین انداز آرزوهای انقلابی در جهان عرب است.
در مقاله دانشگاهی 2012، ویلیام یومنس و جیلیان یورک، محققان رسانهای استدلال کردند که سیاستهای شرکتهای رسانههای اجتماعی در واقع اقدامات جمعی را از برخی جهات محدود میکند و فعالیت سیاسی را مهار میکند. در مقالهای در سال 2015، چونگ یون بیون، اقتصاددان و ایتان هولندر، دانشمند علوم سیاسی به این نتیجه رسیدند که هیچ ارتباط معنی داری بین استفاده از اینترنت یا شبکههای اجتماعی و ناآرامیهای مردمی وجود ندارد.
فراتر از بحث سنتی بین افراد مشکوک به فضای مجازی و علاقه مندان به فضای مجازی، آنچه برای کسانی که روزهای آغازین انقلابهای عربی را مشاهده میکنند مشهود است این است که رسانههای اجتماعی تنها یک کانال شبکه اجتماعی و سیاسی در میان بسیاری از شبکههای دیگر بود که به شروع آن کمک کرد. جنبشهای اعتراضی.
با این حال، شرکتهای بیگ تک با استفاده از موذیانه افسانه رسانههای اجتماعی را به عنوان "بستر بهار عربی" به نفع خود برای گسترش تعداد کاربران خود، افزایش تعامل و ارائه روایی از احترام به مدلهای معیوب خود استفاده کرده اند. آنها همچنین این کار را برای مقابله با انتقادات و تلاشها برای وضع مقررات بر آنها و نادیده گرفتن خواستهها و کمپینهای مکرر سازمانهای مدنی عرب و فعالان حق دیجیتال برای محافظت از حریم خصوصی آنلاین و حق آزادی بیان به کار گرفته اند.
شکست خطرناک تعدیل محتوا
فیس بوک، توییتر، مایکروسافت و گوگل نیز علاقه کمی به ساخت مکانیزمهای مستقیم و مستقیم نشان دادهاند تعدیل محتوا برای جلوگیری از گسترش سخنان نفرت انگیز و اطلاعات غلط در سیستم عاملهای آنها در خاورمیانه و شمال آفریقا.
علی رغم اینکه به عنوان نیرویی برای پیشرفت و توسعه مطرح شده بود، بیگ تک حتی قبل از آغاز بهار عربی با دولتهای سرکوبگر در خاورمیانه و شمال آفریقا همکاری میکرد. به عنوان مثال، در سال 2011، کابلهای سفارت آمریکا که توسط ویکیلیکس منتشر شد نشان داد که در سال 2006 مایکروسافت توافق کرده بود که در ازای بازگشت رئیس جمهور زین العابدین بن علی به تصمیم خود برای استفاده از نرم افزار منبع باز، افسران اجرای قانون را در IT آموزش دهد.
پس از وقوع بهار عربی، کشورهای عربی احساس کردند که نیاز به کنترل بیشتر فعالیتهای آنلاین شهروندان خود را دارند. سیستم عاملهای رسانههای اجتماعی به جای محافظت از آزادی بیان در برابر اقدامات سانسور دولتی، هزاران حساب معاند سیاسی را در تونس، فلسطین، مصر، سوریه و جاهای دیگر به حالت تعلیق درآوردند. آنها همچنین خودسرانه محتوایی را که از آزادی بیان، عدالت و حقوق اساسی بشر حمایت میکند، پایین آوردهاند و هیچ توضیحی برای این کار ارائه نداده اند.
این همان چیزی است که سازمان SMEX مستقر در لبنان را که از حقوق دیجیتال در منطقه عربی حمایت میکند، به نوشتن نامهای سرگشاده با امضای بیش از 40 سازمان مدنی دعوت کرد که از فیس بوک، توییتر و یوتیوب خواستار توقف خاموش کردن صدای منتقدان در میانه شرق و شمال آفریقا. در این نامه آمده است: "تعلیق حساب خودسرانه و غیرشفاف و حذف سخنان سیاسی و مخالف چنان مکرر و منظم شده است که نمیتوان آنها را به عنوان حوادث منفرد یا نتیجه خطاهای موقت در تصمیم گیری خودکار رد کرد."
شرکتهای رسانههای اجتماعی نیز برای مقابله با استفاده روزافزون از مهندسی اجتماعی، اطلاعات نادرست و عملیات ترول در سیستم عاملهای خود کم کاری کرده اند. به عنوان مثال، در عربستان سعودی، "ارتش ترول" برای سرکوب هرگونه ابراز مخالفت در شبکههای رسانههای اجتماعی مانند توییتر، تشکیل شد.
در تونس، صفحات فیس بوک در آستانه انتخابات سال 2019 مسلح شدند تا پیامهای سیاسی توسط بازیگران سیاسی ناشناخته را گسترش دهند تا رای گیری را تحت تأثیر قرار دهند. گزارش توسط Democracy Reporting International Tunis و انجمن تونس برای یکپارچگی و دموکراسی در انتخابات (ATIDE) خاطر نشان کرد که عدم وجود یک کتابخانه تبلیغاتی مناسب در فیس بوک برای تونس به عدم شفافیت این فعالیتهای سیاسی برانداز کمک میکند.
ما همچنین هنوز نمیدانیم که این شرکتها چگونه در مورد تعلیق حسابها و پستها تصمیم میگیرند زیرا هیچ شفافیتی در مورد شیوههای تعدیل محتوای خود ارائه نداده اند. در سال 2019 و 2020، توییتر و فیس بوک فاش کردند که صدها حساب "را به دلیل انجام رفتار غیراصولی هماهنگ" به حالت تعلیق درآورده و حذف کردهاند که شامل اطلاعات نادرست، ارسال هرزنامه و دستکاریهای تحت حمایت دولت است. در مقایسه با تعداد غیر قابل درک ترولها و رباتها در شبکههای اجتماعی عربی، این تعداد خنده آور است.
آنها نه تنها نشان میدهند که شیوههای کنونی تعدیل محتوای در حال شکست هستند بلکه شرکتهای رسانههای اجتماعی تمایلی ندارند تا به نقش خطرناکی که سیستم عاملهایشان در تضعیف جنبشهای دموکراتیک و مخالفتها و ترویج سیاستهای واپسگرایانه و خشونت آمیز دولتهای سرکوبگر دارند، بپردازند.
مورد غیرممکن برای پاسخگویی
طی چند سال گذشته، ATIDE تونس، SMEX لبنان و شبکه عربی مصر برای اطلاع از حقوق بشر، و همچنین سازمانهای بین المللی حقوق مدنی مانند Access Now و Electronic Frontier Foundation، به طور فعال از اقدامات فوری برای مقابله با ضد اطلاعات و سخنان نفرت در اجتماعی حمایت کرده اند. رسانهها در خاورمیانه و شمال آفریقا.
آنها از شرکتهای Big Tech خواستهاند که اقدامات تبعیض آمیز ناعادلانه خود را متوقف کرده و در زمینه تخصصی منطقهای در زمینه تعدیل محتوا سرمایه گذاری کنند و در مورد سیاستها و روشها شفافیت بیشتری کسب کنند.
با این وجود، علی رغم تعداد زیاد کمپینها و شواهد نگران کنندهای که نشان میدهد تهدیدهای دیجیتال علیه دموکراسی خطرناک تر و گسترده تر میشوند، شرکتهای Big Tech همچنان نقش حیاتی خود را در تضعیف جنبشهای دموکراتیک و آزادی بیان در جهان عرب کمرنگ میکنند و دعوت به اجرای برنامه را نادیده میگیرند. اصلاحات فوری و طولانی مدت.
فیس بوک و توییتر معمولاً با مراجعه به تازگی این رشته، به دنبال طفره رفتن از مسئولیت و خواستار مسئولیت بیشتر هستند. در یک پست 2018 وبلاگ درباره تأثیر رسانههای اجتماعی بر دموکراسی، سامیده چاکرابارتی، مدیر محصول مشارکت مدنی در فیس بوک، به این نتیجه رسید که "این مرز جدیدی است".
با این حال، هیچ یک از این موارد جدید نیست. خشونت گفتمانی که از رسانههای سنتی یا رسانههای جدید پخش میشود، همیشه در تحریک خشونت سیاسی در مقیاس گسترده نقش مهمی داشته است. وحشت استعمار، هولوکاست، نسل کشی رواندا، و غیره همه در فضای عمومی توسط سیستم عاملهای مختلف رسانهای با گسترش سخنان نفرت انگیز قابل تصور بود که از بین بردن انسانیت و خشونت جمعی علیه "دیگری" مشروعیت میبخشد.
در خاورمیانه و شمال آفریقا، بعید است که مسئولیتهای قانونی اعمال شود
اهداف
اهداف این نشریه نشر پژوهشهای مرتبط با بیداری اسلامی میباشد و در راستای دفاع از مبانی نظری مقالات مرتبط با مباحث روز تحولات منطقه و بیداری اسلامی در اولویت پذیرش نشریه میباشد. این نشریه در تلاش است تا در راستای ارتقای نشریه در نمایههای معتبر بین المللی نمایه سازی شود. حوزه موضوعی: ماهیت شناسی بیداری اسلامی؛ ساختار سازمان، ایدئولوژی، پایگاه اجتماعی، اهداف و آرمانها بیداری اسلامی و عملکرد سیاست خارجی کشورهای اسلامی بیداری اسلامی مواضع و سیاست اتحادیه اروپایی بیداری اسلامی مواضع سازمانهای منطقهای و بین المللی بیداری اسلامی و قدرتهای جهانی بیداری اسلامی، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بیداری اسلامی و عملکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال آن بیداری اسلامی و تحول در سیاست داخلی و خارجی کشورهای منطقه غرب آسیا وضعیت شناسی بیداری اسلامی گذشته، حال و آینده بیداری اسلامی و جنبشهای مقاومت اسلامی بیداری اسلامی تقریب و اتحاد اسلامی بیداری اسلامی و فرهنگ سیاسی مقاومت بیداری اسلامی و ژئوپلتیک مقاومت بیداری اسلامی بیداری اسلامی و نظم منطقهای در غرب آسیا بیداری اسلامی و جایگاه ایران در منظقهای غرب آسیا بیداری اسلامی و مداخله و نفوذ کشورهای خارجی در منطقه و کشورهای غرب آسیا بیداری اسلامی و ارائه مدل همه فراگیر و جامعنگر
محورهای دو فصلنامه:
ماهیت شناسی بیداری اسلامی؛ ساختار و سازمان، ایدئولوژی، پایگاه اجتماعی، اهداف و آرمانها
بیداری اسلامی و عملکرد سیاست خارجی کشورهای اسلامی
بیداری اسلامی مواضع و سیاست اتحادیه اروپایی
بیداری اسلامی مواضع سازمانهای منطقهای و بین المللی
بیداری اسلامی و قدرتهای جهانی
بیداری اسلامی، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی
بیداری اسلامی و عملکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال آن
بیداری اسلامی و تحول در سیاست داخلی و خارجی کشورهای منطقه غرب آسیا
وضعیت شناسی بیداری اسلامی گذشته، حال و آینده
بیداری اسلامی و جنبشهای مقاومت اسلامی
بیداری اسلامی تقریب و اتحاد اسلامی
بیداری اسلامی و فرهنگ سیاسی مقاومت
بیداری اسلامی و ژئوپلتیک مقاومتبیداری اسلامی
بیداری اسلامی و نظم منطقهای در غرب آسیا
بیداری اسلامی و جایگاه ایران در منظقهای غرب آسیا
بیداری اسلامی و مداخله و نفوذ کشورهای خارجی در منطقه و کشورهای غرب آسیا
بیداری اسلامی و ارائه مدل همه فراگیر و جامعنگر
سایر موضوعات پیشنهادی
«تمدن نوین اسلامی- فرصتها، چالشها»
عناوین مقالات
ـ مفهوم تمدن و تمدن نوین اسلامی
ـ ضرورت ایجاد تمدن نوین اسلامی
ـ شاخصههای تمدن نوین اسلامی
ـ وضعیت ایدهآل در تمدن نوین اسلامی
ـ گفتمانهای رقیب در تمدن نوین اسلامی
ـ دیدگاههای رهبری در خصوص تمدن نوین اسلامی
ـ تمدن اسلامی و سایر تمدنها؛ اشتراکات و تفاوتها
ـ علل ظهور و افول تمدنها
ـ تمدناندیشی در جهان معاصر
ـ جهان چندقطبیِ چندتمدنی
ـ نقش مدیریت و حکمرانی در ایجاد تمدن نوین اسلامی
ـ نقش مردم در تمدن نوین اسلامی
ـ علل ظهور و افول تمدن اسلامی در صدر اسلام
ـ نقش فرهنگ و هنر در ایجاد تمدن نوین اسلامی
ـ وضعیت ایران و سایر کشورهای اسلامی در فرهنگ، هنر و سبک زندگی
ـ ترسیم افق آیندۀ کشور در حوزۀ فرهنگ، هنر و سبک زندگی
ـ راهبردهای توسعۀ فرهنگ و هنر در کشور
ـ نقش ایرانیان خارج از کشور در ترویج فرهنگ و هنر ایرانیـاسلامی
ـ نقش معنویت و اخلاق در تمدن نوین اسلامی
ـ نقش سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی
ـ جایگاه نظم و قانون در تمدن نوین اسلامی
ـ نقش اقتصاد در ایجاد تمدن نوین اسلامی
ـ وضعیت اقتصادی ایران و سایر کشورهای اسلامی و افق آینده
ـ افق آیندۀ اقتصاد ایران
ـ راهبردهای توسعۀ اقتصادی کشور در آینده
ـ اقتصاد اسلامی و اقتصاد سرمایهداری
ـ نقش ایرانیان خارج از کشور در توسعۀ اقتصادی ایران
ـ نقش علم و فناوری در ایجاد تمدن نوین اسلامی
ـ وضعیت ایران و کشورهای اسلامی در علم و فناوری
ـ افق آیندۀ کشور در علم و فناوری
ـ راهبردهای توسعۀ علم و فناوری در کشور
ـ نقش ایرانیان خارج از کشور در توسعۀ علم و فناوری ایران
ـ نقش علوم تمدنساز در ایجاد تمدن نوین اسلامی
ـ نقش خلاقیت و نوآوری در تمدن نوین اسلامی
ـ جنبش نرمافزاری و نهضت علمی و نقش آن در تمدن نوین اسلامی
ـ جایگاه عدالت، در تمدن نوین اسلامی
ـ جایگاه آزادی در تمدن نوین اسلامی
ـ جایگاه امنیت در تمدن نوین اسلامی
ـ فناوری اطلاعات و ارتباطات و تمدن نوین اسلامی
ـ نقش امید به آینده در خلق تمدن نوین اسلامی
ـ اعتمادبهنفس ملی و نقش آن در خلق تمدن نوین اسلامی
ـ نقش دانشجویان ایرانی خارج از کشور در خلق و بسط تمدن نوین اسلامی
ـ دین و تمدن نوین اسلامی (کارآمدی)
ـ نقش توسعۀ انسانی در ایجاد تمدن نوین اسلامی
ـ تمدن نوین اسلامی و چالشها
ـ نقش تعاملات بینالمللی در توسعۀ تمدن نوین اسلامی
ـ امتسازی و جایگاه آن در شکلگیری تمدن نوین اسلامی
ـ تمدن نوین اسلامی و محیط زیست
ـ نقش رسانه و فضای مجازی در گسترش تمدن نوین اسلامی
ـ مدیریت جهادی و تمدن نوین اسلامی
ـ آیندهپژوهی و تمدن نوین اسلامی
ـ منابع قدرت و تمدن نوین اسلامی
ـ نقش جمعیت و جوانان در تمدن نوین اسلامی
ـ نقش تمدن نوین اسلامی در تحقق تمدن مهدوی
فناوری و تمدن نوین اسلامی/ اسلامیبودن فناوری به چه چیزهایی است؟
فناوری اسلامی: فناوری است که با هدف تحقق اهداف کلی یا جرئی اسلام ایجاد شده است.
موضوع فردگرایی و جامعهگرایی و موضع اسلام
چند سؤال بنیادین در باب هویت را مطرح کردیم که مهمترین آن سؤالات، «خودبنیاد» یا «دیگربنیاد» بودن «خود» و «من» و همچنین، ارتباط نفس یا بدن انسان بود که مطالب مهمی از نگاه فلسفی در این زمینه بیان شد و نقد مختصری هم به دیدگاه برخی متفکران غربی همچون هیوم و نیچه درباره دیگربنیاد بودن «خود» و «من» صورت گرفت. بحث بعدی ما در جلسه قبل، تبیین اجمالی منطق اسلام درباره تکثر و تنوع فرهنگی و پاسخ به این سؤال بود که آیا در تمدن نوین اسلامی ـ که بهطور طبیعی، استعدادها و ظرفیتها با رشدی مضاعف و چشمگیر روبهرو میشوند ـ هویتهای متکثر شخصی محترم شناخته میشود یا خیر؟ که عرض کردیم در خارج از گستره عقاید و شریعت، که اسلام به دنبال وحدت است؛ تنوع و تکثر فرهنگی محترم شناخته میشود. در آخر، ضمن توضیح دغدغههای رایج درباره تضعیف هویت در تمدن غربی، درنقطه مقابل، نقش تمدن نوین اسلامی در تقویت هویت و همچنین، عوامل هویتبخش در تمدن نوین اسلامی بیان شد.
موضوع جلسه امروز، فناوری و تمدن نوین اسلامی است. به نظر میرسد، تبیین نسبت و مناسبات فناوری و تمدن نوین اسلامی، یکی از کلیدیترین و درعینحال، مناقشهآمیزترین مباحث در عرصه تمدن نوین اسلامی است. بهدلیل ضیق وقت، مقدمات مورد نیاز این بحث را در چند بند ارائه میکنم.
مقدمه
اول: مفهوم فناوری؛ در بیانی ساده، فناوری عبارت است از پیوند سه عنصر دانش، مهارت و هنر در جهت تبدیل منابع و امکانات طبیعی به ابزارهایی که از طریق آن بتوان به نیازهای بشر در عرصههای گوناگون پاسخ داد. براساس این تعریف، فناوری محصول مهارتی است که در بطن دانش و هنر قرار گرفته است؛ هرچند در ادامه توضیح خواهم داد که فناوریهای اولیه لزوماً با علم به معنای مصطلح پیوند نداشتند. با این تبصره، شاید بهتر باشد این تعریف از فناوری را به فناوریهای پیشرفته اختصاص دهیم که در آن علم به معنای مصطلح، جزئی ضروری از فناوری شناخته میشود.
دوم: تاریخ فناوری؛ فن و مهارت یک سرمایه خدادادی است که در نوع بشر اعم از باسواد و بیسواد وجود دارد. واقعیت این است که انسان، از زمان پاگذاشتن بر روی این کره خاکی، خود را با نیازهایی روبهرو دید که برآوردن این نیازها، جز با استفاده از مهارت و خلق ابزار میسر نبود. سادهترین فناوریها در بین انسانهای اولیه، ابزارهایی بودند که آنها برای مواردی نظیر پوشاندن بدن خود، برای تراشیدن کوهها، روشنکردن آتش و یا برای شکار از آن ابزارها استفاده میکردند؛ بنابراین، ازنظر من، تاریخ فناوری با تاریخ تولد انسان بر روی کره زمین و گرایش اجتنابناپذیر انسان به ایجاد ابزار مقارن است.
البته از انسانهای اولیه که عبور کنیم، در اعصار بعدی یعنی دوران پیشامدرن نیز گرایش بشر به ابزارسازی و پیشرفت او در این زمینه را بهوضوح مشاهده میکنیم؛ از اختراع انواع آسیابها تا ابزارهای نخریسی و پارچهبافی؛ از استخراج معادن و ذوب فلزات تا ساخت وسایل کشاورزی، وسایل منزل و سلاح؛ از اختراع انواع زمانسنجها تا درنهایت، تولید ساعتهای مکانیکی وغیره. از این منظر، فناوری محصول عصر مدرن نیست هرچند در عصر مدرن اتفاقات عظیم و منحصربهفردی درباره فناوری اتفاق افتاد که در ادامه درباره آن صحبت خواهیم کرد.
سوم: اقسام فناوری؛ فناوری را میتوان برحسب نیاز به انواع گوناگون تقسیمبندی کرد. مثل فناوریهای قدیمی و فناوریهای نو؛ فناوریهای پیشامدرن و فناوریهای مدرن؛ فناوریهای شخصی و فناوریهای عمومی؛ فناوریهای شایع و صنعتیشده یا فناوریهای غیرشایع و غیرصنعتی؛ فناوریهای حیاتی و فناوریهای غیرحیاتی (یعنی فناوریهای غیر ضرور)؛ فناوریهای سخت و فناوریهای نرم؛ فناوریهای خوب و فناوریهای بد وغیره.
چهارم: علم و فناوری؛ همانطور که در ابتدا اشاره کردم، سطح ابتدایی مهارت در جهت تأمین نیازهای اولیه در وجود همه انسانها وجود دارد، کما اینکه در حیوانات هم وجود دارد؛ با این تفاوت که سطح شعور انسان در فهم و بهکارگیری فناوری، با سطح شعور حیوانات متفاوت است. با این ملاحظه، بدون شناختهای ابتدایی، فناوری خلق نمیشود اما نمیتوان گفت، علم یا سواد به معنای مصطلح و امروزی در خلق هرگونه فناوری، حتی فناوریهای اولیه از لوازم ضروری فناوری محسوب میشود و انسانهای بیسواد، فاقد توانایی برای خلق فناوری هستند؛ اما آنچه مسلم است، ورود بشر در مسیر تولید فناوری پیشرفته چه در عصر پیشامدرن و چه در عصر مدرن و الآن، بدون علم (دانش تجربی) میسر نبوده است و من در تعریف خود از فناوری، علم را جزئی ضروری از فناوری برشمردم.
بر این اساس، علم هر قدر رشد میکند، فرصتهای بیشتری برای تولید فناوری در اختیار بشر قرار میگیرد اما از یک مقطعی، رشد فناوری، خود زمینه رشد علم را نیز فراهم میکند. یعنی رابطه یکطرفه و خطی به رابطه دوطرفه و تعاملی تبدیل میشود؛ بنابراین، میتوان گفت امروز رشد علم نیز مدیون رشد فناوری است نه فقط از این جهت که فناوری به نفع خود بستر سرمایهگذاری برای نوآوریهای علمی را فراهم میکند، بلکه از این حیث که فناوری، خودش ابزار تولید علم است.
پنجم: هنر و فناوری؛ برای توضیح رابطه هنر و فناوری ابتدا باید تعریف روشنی از هنر ارائه کنم. البته تعریف هنر کار آسانی نیست اما برای روشنشدن نسبت هنر و فناوری، چارهای جز تعریف هنر نداریم. به نظر من، هنر یعنی مهارت انتقال مفاهیم اعم از ساده و پیچیده از درون فکر و عواطف انسان به بیرون و جهان خارج، جهت مخاطب مشخص و یا نامشخص، بهوسیله آفرینش یک اثر که مهمترین شاخصه آن زیبایی و جذابیت است. البته زیبایی و جذابیت درعین بهرهمندی از یکسری شاخصهای حداقلی که بین انسانها مشترک است، از جهت شاخصهای حداکثری، به عدد انسانهای روی کره زمین متفاوت است؛ هرچند درک و معرفی همه این شاخصها ممکن نباشد. یعنی شما تلقی متفاوتی از زیبایی یک اثر دارید اما لزوماً نمیتوانید شاخصهای این زیبایی را درک و به زبان بیاورید. با این ملاحظه، باید گفت که زیبایی و جذابیت یک امر نسبی تلقی میشود.
هنر هم نوعی مهارت است و از این منظر، با فناوری یک قلمرو مشترک دارد، اما بحث من در این است که هنر چه نقشی در فناوری ایفا میکند؟ به نظر میرسد، مهمترین نقش هنر، اولاً، همسوکردن فناوری با تمایلات و گرایشات انسانی، اعم از مادی و معنوی است؛ ثانیاً، به ظهور رساندن هدفمندی فناوری در خود فناوری (بهطوریکه فناوری خودش هدفمندیاش را به کاربر بشناساند) و ثالثاً، زیبا و جذابیتسازی فناوری.
هنر از جهت پیوند با فناوری بر علم مقدم است؛ بهطوریکه میتوان گفت اگر علم به معنای مصطلح و امروزی، جزء ضروری فناوریهای اولیه بشر محسوب نمیشود، باید گفت هنر در هر سطحی از ابتدا با فناوری عجین بوده است. برای مثال، بشر اولیه حتی در ساخت ابزارهای حیاتی خود برای سکونت، پوشش، شکار، تغذیه وغیره، ناخداگاه از استعداد هنری خود بهره گرفته است؛ هرچند این را میدانیم که هنر هم با تجربه جهان خارج شکوفا میشود و هر قدر تجربه بیشتر میشود، هنر هم به همان میزان ارتقا پیدا میکند اما گوهر هنر در انسان یک امر خدادادی است و چهبسا هنر قبل از تجربه جهان خارج، با سیر انفسی و درونی در فضایی بینهایت هم قابلیت شکوفایی داشته باشد که این موضوع نیازمند تأمل است.
ششم: خلاقیت و فناوری؛ در بحث جلسه قبل هم عرض شد که گسترش نوآوری و خلاقیت از شاخصههای اصلی تمدنها بهشمار میرود. در اینجا نیز مشابه این مطلب را درباره فناوری عرض میکنم که نهتنها بهرهگیری از حداقل فناوریها، بلکه بسط و گسترش فناوریها نیازمند خلاقیت و نوآوری است. ضمناً توجه داشته باشید که هرچند بشر ذاتاً یک موجود خلّاق است، این خلاقیت در شرایط عادی و بدون فراهمشدن بسترهای مساعد به شکوفایی نمیرسد. برای مثال، مشوّقهای معنوی و مادی در گسترش خلاقیت اثرگذار است؛ بااینوجود، من معتقدم خلاقیت در بطن علم و هنر است و اگر باب علم و هنر باز بود، بهتبع آن، باب خلاقیت و نوآوری هم باز است.
هفتم: صنعت و فناوری؛ در یک بیان ساده، صنعت عبارت است از مجموعه فناوریهایی که بهصورت هدفمند و زنجیرهای بهمثابه یک ماشین، یک محصول را براساس کیفیت و شکلی مشخص، از مرحله موادّ اولیه به مرحله تولید انبوه میرساند. اصولاً، فرق تولید صنعتی با تولید دستی در این است که اولاً، صنعت یعنی تولید انبوه و ثانیاً، صنعت یعنی یکپارچگی در ویژگیهای محصول، از کیفیت گرفته تا شکل، اندازه وغیره. حال، در اینجا بحث ما این است که صنعت مجموعهای از فناوریها است اما گذشته از این، صنعت است که آثار مثبت و منفی فناوری را فراگیر میکند؛ ازاینرو، خیلی از مباحثی که درباره پیامدهای فناوری میشود، با لحاظ ظهور مراتب بالایی از صنعت در جوامع بشری است.
تفاوت فناوری پیشامدرن و مدرن
اگر از بحثهای مقدماتی عبور کنیم، یکی از بحثهای اصلی من در اینجا به تفاوت فناوری پیش از عصر مدرن و فناوری عصر مدرن برمیگردد. بدون اغراق، بشر در عصر مدرن با نوعی سونام فناوری روبهرو شده است و سؤال این است که چرا این سونامی در این عصر اتفاق افتاده است؟ من در پاسخ، به چند نکته کلیدی اشاره میکنم:
۱٫ عصر مدرن، عصر ظهور یک جهانبینی متفاوت در جهان است که براساس آن، میل و گرایش بشر به غلبه بر طبیعت و تبدیل به موجودی فعال و کنشگر در برابر آن، نیز میل و گرایش بشر به استفاده حداکثری از منابع طبیعی در جهت رفاه و لذت بیشتر و درکل، اینجهانیشدن و ماندن در دنیا، به اوج میرسد؛ ازاینرو، در این عصر، نیاز به فناوری، چه حقیقی و چه کاذب، با رشد برقآسایی روبهرو شده که نظیر آن در تاریخ دیده نمیشود.
۲٫ بلوغ عصر مدرن مقارن با انقلاب صنعتی قرن هجده در اروپا است که ازطریق آن، نهتنها فناوریها به کالا تبدیل شد و به تولید انبوه رسید، با عواید بینظیر مادی و غیرمادیِ صنعتیشدن برای ابداعگران، و میل جهشی مردم به مصرف، زمینه برای خلق فناوریهای جدید روزبهروز مهیاتر شد؛ ازطرف دیگر، خلق فناوریها به گسترش و تقویت صنعت نیز کمک کرد و چرخهای را بهوجود آورد که میتوان از آن به چرخه فناوریـصنعت تعبیر کرد.
۳٫ فناوریها، چه در بطن خود و چه درکارکردهای آن که خارج از نیّت تولیدکنندگان آن وجود داشت، آفریننده سبک زندگی جدیدی شدند که این سبک زندگی، گردیدن چرخه فناوریـصنعت را کاملاً تضمین کرد؛ درواقع، امروز فناوریهای نو و مدرن، به کمک سبک زندگی ناشی از فناوری رسیدهاند که نهتنها حیاتِ چرخه فناوری و صنعت را ضمانت کردهاند، چرخه جدیدی را با عنوان چرخه فناوری، صنعت و مصرف بهوجود آوردهاند.
بنابرآنچه بیان شد باید گفت، اتفاقی که در عصر مدرن برای فناوری افتاد، یک اتفاق منحصربهفرد است؛ بنابراین، عجیب نیست اگر بگوییم مدرنیته با همه مؤلفههایی که دارد، کمیت، کیفیت و سرعت دسترسی بشر به فناوری را بهنحو بینظیری افزایش داده است. چیزی که مختص دنیای مدرن است و خارج از دنیای مدرن رقم نخورده و نخواهد افتاد.
ذات و روح فناوری
بحث بعدی، پاسخ به این سؤال اساسی است که آیا فناوری دارای «ذات» یا «روح» است یا خیر و باید فناوری را یک ابزار خنثی در نظر گرفت که هر استفادهکنندهای میتواند برحسب اختیار و اراده خود از آن در جهت تحقق اهداف موردنظرش استفاده کند؟ البته پاسخگویی به این سؤال کههایدگر و طرفدارانش در طرح و سپس بسط و تعمیق آن نقش مهمی داشتهاند کار سادهای نیست و حتماً باب بسیاری از مباحث عمیق فلسفی را باز میکند؛ اما بنده قصد دارم در این جلسه و در پاسخ به این سؤال مهم، با عبور از مباحث فلسفی، به چند مطلب کلیدی اشاره کنم:
۱٫ هر ابزار و حتی هر کالایی (حتی کالاهای مصرفی مانند مواد غذایی) تحت اراده خالق خود خلق میشود و از روح خالق خود بهره میبرد یا به تعبیری بهتر، بهنوعی، روح خالقش در آن حضور نسبی دارد. بر این اساس، ایرادی ندارد که بگوییم فناوری دارای روح است اما این روح، «خودبنیاد» نیست.
۲٫ هرچند یک فناوری روح دارد، روح نمیتواند کاربرد فناوری را نیز مانند آفرینش فناوری، تحت سیطره خالق فناوری نگه دارد. به بیان واضحتر، در مقام کارکرد یک فناوری، بسیاری از اوقات نیّت خالق فناوری کاملاً پشت سر گذاشته میشود و حتی تاحدی از آن برخلاف نیّت او استفاده میشود؛ بنابراین، ممکن است استفادهکننده فناوری، تمام یا بخشی از کارکرد یک فناوری را تغییر دهد. مثلاً خالق چاقوی میوهخوری، از ابتدا بهدنبال ساخت ابزاری است که با آن پوست میوه کنده میشود اما بهرهبردار میتواند خارج از اراده خالق چاقو، از آن برای گسترش انسانها استفاده کند. با این وصف، باید گفت که استفاده از یک فناوری خارج از اراده خالق آن، بهکلی منتفی نیست. بااینحال، باید پرسید آیا این موضوع در فناوریهای مدرن نیز که اساساً در بستر یک جهانبینی و سبک زندگی خاص متولد شده و بههیچوجه سادگی فناوریهای عصر ماقبل مدرن را ندارد نیز صادق است؟ پاسخ این است که بله، فناوریهای مدرن و پیچیده بهراحتی در کارکرد خود از سلطه اراده و میلِ خالق فناوری خارج نمیشوند و اساساً چرخه فناوری، صنعت و مصرف بهدنبال این است که کارکرد هر فناوری را برحسب نیّت خالقش محصور کند اما این انحصار به اقتضای خاصیت چندپهلوی فناوری، مطلق نیست؛ درواقع، امکان پیداکردن روزنههایی برای نفوذ در مغز فناوری و دگرگونکردن نسبی کارکرد آن بهنفع انگیزه و اهدافی متفاوت با انگیزه و هدف خالق آن فناوری وجود دارد، هرچند مجدداً تأکید میکنم که تسلط خالق فناوری بر آن مطلق نیست و نمیتوان گفت استفادهکننده از فناوریهای مدرن، اراده خود را صددرصد تسلیم اراده بالاتری به نام خالق فناوری اعم از شخص حقیقی یا شرکتهای عظیم قرار داده است.
۳٫ همه آنچه در فضای مدرن بهعنوان فناوری متولد میشود، آلوده جهانبینی الحادی و ایدئولوژی برآمده از آن نیست، بلکه انسانها به حکم فطرت الهی خود، و برخورداری از عقل، به سمت ارزشهای الهی که کف آن حُسن و قبح عقلی است، اعم از خودآگاه و ناخودآگاه، گرایش دارند؛ بنابراین، هر فناوری که در عالم مدرن خلق میشود، در مقابل تفکر غیرمدرن و ارزشها نیست. هرچند نمیتوان انکار کرد که بالأخره از فضای مدرنیته متأثر است و همین تأثیر، مشکلاتی را در مسیر حیات استفادهکننده ایجاد میکند.
اگر سؤال کنید که چند درصد از فناوریها اینگونهاند، خواهم گفت که بالای هشتاد درصد؛ بنابراین، من اعتقاد دارم ما در مواجهه با فناوریهای عصر مدرن با پدیدهای نجس و سرنوشتی محتوم یعنی غرقشدن در این نجاست روبهرو نیستیم و امکان تحول در این شرایط وجود دارد.
۴٫ ازآنجاکه روح یک فناوری خودبنیاد نیست، براثر تنفس در یک اتمسفر متفاوت، بهطور نسبی قابلیت استحالهشدن را دارد. ملاحظه فرمایید هرچند مقایسه روح انسان با روح فناوری روا نیست؛ بااینحال، میتوان با تسامح گفت از روح انسان که بالاتر نداریم؛ روح انسانی هم از دو لایه زیرین و رویین یا ثابت و متغیر تشکیل شده است و اگر لایه متغیر در تضاد با لایه ثابت قرار گیرد و این تضاد ادامه داشته باشد، بهتدریج لایه ثابت را تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ بهطوریکه اگر نگوییم لایه ثابت را بهکلی تغییر میدهد ـ که نمیدهد ـ حداقل میتوانیم بگوییم که آن را خنثی میکند.
اندیشه اسلامی و فناوری
رابطه اندیشه اسلامی و فناوری. روشن است که اسلام نهتنها یک دین عقلانی است، مؤید عقل است و اگر مواجههای با پدیدههای گوناگون، بهویژه پدیدههای نوظهور دارد، این مواجهه یک پشتوانه عقلانی قوی دارد. برهمین اساس، اسلام با اصل فناوری بهعنوان ابزاری برای بهبود زندگی هیچ مشکلی ندارد بلکه آن را برای آبادانی این دنیا و ارتقای مادی و معنوی زندگی انسان و جامعه انسانی لازم میداند. واقعیت این است که هیچگونه سازگاری میان خط اصیل اسلام و فقر، درد، دشواری، بینظمی و مانند اینها قابل مشاهده نیست؛ بنابراین، اگر گسترش فناوری بتواند به کاهش فقر، ازبینبردن دردها، ایجا سهولت، نیز نظم اجتماعی منجر شود، و سرجمع به زمینهسازی و رفع موانع برای رشد و تعالی روحی انسان کمک کند، نهتنها مورد تأیید اسلام است، که دستیابی به آن مورد تأکید اسلام نیز است.
بعضیها با حصر فناوری در عالم مدرن، و نگاه غلط با رابطه دین و دنیا و تصور اینکه فناوری لزوماً به دنیاپرستی ختم میشود، مطلق فناوری را بدون هیچ قیدی، یک امر ضد دینی توصیف میکنند. این در حالی است که نه برداشت آنان از فناوری صحیح است و نه دنیای موردنظر آنها با دنیای موردنظر اسلام همسو است. آنچه مسلم است، در اسلام بهرهگیری از دنیا و مواهب آن مذموم نیست بلکه آنچه مذموم است، فراموشکردن مقصد اصلی و ماندن در این دنیا است که از آن به دنیازدگی یا اگر همراه با شرک و الحاد باشد، دنیاپرستی تعبیر میکنیم.
مرز میان فناوری خوب و بد
در ادامه، مرزهای اصلی فناوریهای ارزشمند و مفید از فناوریهای بیارزش و مضر را براساس استنباطی که از خطوط کلی اسلام داریم بیان خواهیم کرد.
۱٫ انطباق با ارزشهای اخلاقی و احکام شرعی
بهیقین فناوریهایی در اسلام مقبول و مفید شناخته میشود که در کارکرد غالب آن (نه کارکرد نادر و استثنایی)، هیچگونه مغایرت و تضادی با ارزشهای اخلاقی و احکام شرعی وجود نداشته باشد. البته شناخت عمیق و همهجانبه فناوریها و کارکرد آنها بهمثابه موضوعشناسی، در صدور فتوا یا حکم شرعی، اهمیت فوقالعادهای دارد و نباید برداشتهای سطحی و جزئینگرانه، به مقابل هم قراردادن احکام شرعی و بعضی فناوریها منجر شود.
۲٫ دوستی و همراهی حقیقی با محیط زیست
این یک اصل غیرقابل برگشت است که هر فناوری که آنی یا تدریجی به محیط زیست انسانها ضربات مهلک و غیر قابل جبرانی بزند، و در عمل، بشر را به مسیر اسرافگری، تضییع منابع طبیعی، خارجکردن محیط زیست از توازن و تعادل و بهتبع آن، نادیدهگرفتن حقوق دیگران وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست؛ درواقع، قرآن مجید در آیات متعددی مانند سوره بقره آیه ۱۶۸ میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً»؛ یعنیای مردم از آنچه در زمین است بخورید، درحالیکه حلال و پاکیزه است؛ در طرف دیگر، قرآن در مواردی همچون سوره بقره آیه ۶۰ تأکید میکند که «کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ»؛ یعنی از روزیهای الهی بخورید و بیاشامید! و در زمین فساد نکنید!؛ درواقع، منطقه ممنوعه در بهرهگیری از دنیا، فساد است.
۳٫ دورنکردن بشر از حقیقت زندگی
فناوری خوب نهتنها نباید زندگی انسان را به بازیچه تبدیل کند، که باید باب غفلتاندازی بشر درباره حقیقت زندگیاش را ببندد. امیرالمؤمنین امام علی (ع) میفرمایند: «کَفی بِالرِّجل غفله أن یضییع عمره فِی ما لا ینجیه». یعنی برای غفلت انسان همین بس که عمر خود را در چیزی که مایه نجات او نیست صرف کند؛ بنابراین، ازنظر اسلام، فناوریهایی که مستقیم و غیرمستقیم بشر را به سمت پوچی و بیمعنایی سوق میدهند یا آن را از سیر خود از مبدأ به معاد دچار غفلت میکنند، فناوریهای مضر شناخته میشوند، همچنان که قرآن مجید در سوره یونس آیه ۷ و بهمثابه یک قاعده کلی میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاه الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ»؛ یعنی آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلاند.
۴٫ حفظ کرامت انسانی
همانطور که در جلسات قبل بیان شد، اسلام آمده است تا به انسان کرامت دهد. قرآن مجید در سوره اسراء آیه ۷۰ میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً»؛ یعنی ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم.
با این وصف، انسان موردنظر اسلام، موجودی با شرافت است و اگر فناوری به این شرافت و کرامت انسانی خدشه وارد کند و ضمن تحقیر و تخفیف انسان، حقوق عمومی و مسلم انسان را ضایع کند، حتماً ازنظر اسلام قابل قبول نیست.
۵٫ اجتناب از رفاهزدگی
در جلسات قبل گفته شد که رفاه با رفاهزدگی متفاوت است. رفاهزدگی یعنی مواجهه حریصانه و سیریناپذیر با لذاید دنیوی و فراموشکردن نقش ابزاری رفاه در جهت رسیدن انسان به مقصد. امام علی (ع) میفرمایند: آنکس که قلب او با دنیاپرستی پیوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشکل خواهد شد: اندوهی رهانشدنی، حرصی جدانشدنی و آرزویی دستنیافتنی. از این منظر، فناوریهایی که انسان و جامعه را وارد مسیر رفاهزدگی میکنند، حتماً موردتأیید اسلام نیستند.
۶٫ دوری از سطحیگرایی و شیء انگاری زندگی
بعضی از فناوریها ضمن دورکردن انسان از تفکر، عمقنگری و عاقبتاندیشی، زندگی و مناسبات انسانی را در حد یک شیء و کالای قابل خرید و فروش تنزل میدهند که برحسب منافع مادی انسان سیال و قابل جابهجایی است. این فناوریها نیز از این جهت که بشر را در تمایلات حیوانی خود متوقف کرده و از حقیقت و گوهر زندگی دور میکنند، مقبول اسلام نیستند.
۷٫ حفظ هویت شخصی بشر
اگر فناوریها با سلب آزادی بشر به سمت یکدستسازی و کورکردن چشمه استعدادها و ظرفیتهای متنوع مادی و فرامادی انسانها بروند و به دنبال آن، یک سبک زندگی خاص فارغ از ارزشمداری و حقگرایی به انسانها تحمیل کنند، حتماً این جنس از فناوریها در اسلام قابل قبول شناخته نخواهند شد.
۸٫ مدیریتپذیری فناوری
نباید ازنظر دور داشت که اگر فناوری بر انسان مسلط شود، اختیار و اراده او برای زندگی و شیوه استفاده از فناوری را سلب کند، و نوعی جبر اجتماعی را برای انسان رقم بزند، حتماً ازنظر اسلام این فناوری موردتأیید نیست.
همه آنچه در این هشت بند ذکر شد، در عرض هم نیستند بلکه ممکن است بتوان در یک تقسیمبندی متفاوت، بعضی از این بندها را ذیل بندهای دیگر قرار داد؛ بااینحال، هدف از ذکر بعضی موارد بهصورت مستقل، نشاندادن اهمیت آنها است. ضمن اینکه به یقین میتوان به هشت بندی که عرض شد موارد دیگری را هم اضافه کرد؛ مهم این است که بدانیم شرط تولید یا بهرهگیری از فناوریها، رعایت مرزهایی است که بهصراحت به اهمّ آنها اشاره شد. البته یک مطلب مهم در اینجا، به پیچیدگیهای حاکم بر فناوریهای نوظهور برمیگردد که درک این مرزها را به غایت دشوار میکند. حتی در مواردی، فناوری به عمد عیوب خود را پنهان میکند و به دنبال فریب بهرهبردار است؛ بنابراین، همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، فهم درست ماهیت و کارکرد یک فناوری و لایههای پنهان آن در تشخیص مفید یا مضرّ دانستن آن نقش اساسی دارد.
امکان و مفهوم فناوری اسلامی
بحث آخر پاسخ به این سؤال است که آیا میتوان به سمت تولید فناوریهای اسلامی حرکت کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، اسلامیبودن فناوری به چه چیزهایی است؟ در پاسخ عرض میکنم به یک تعبیر، هر فناوری، همین که به شکل ضابطهمند در فرایند عقلی متولد شده و به حسن و قبح عقلی پشت نکرده، اسلامی است؛ به تعبیر دیگر، چنانچه یک فناوری مغایرتی با جهانبینی و شریعت اسلامی نداشته باشد، اسلامی است و اسلامیبودن در همین حد قابل احراز است. اما به تعبیر سوم که ازنظر من دقیقتر است، آن فناوریهایی اسلامی هستند که از ابتدا ازسوی مسلمانان با هدف تحقق اهداف کلی یا جرئی اسلام متولد میشوند و در بطن آنها آنچه برای تحقق این اهداف لازم است، پیشبینی شده است. به نظر میرسد، اسلامیخواندن این فناوری به صواب نزدیکتر است، هرچند این نوع فناوریها، فقط فناوریهای نرم یا فناوریهای فرهنگی نیستند بلکه در ساحت فناوریهای سخت نیز میتوان ماهیت و کارکرد یک فناوری را به شکل حداکثری با خواسته اسلام در همان ساحت منطبق کرد.
بررسی ابعاد بیداری اسلامی
بیداری اسلامی تلاش جوامع در راستای احقاق حقوق از دست رفتهی خود و ایجاد تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی با محوریت اسلام است. این حرکت عظیم که در آغاز شکوفایی خود قرار دارد در پی احیای تمدن اسلامی با آسیبها و تهدیدهایی روبهرو است که خواص جامعه میتوانند در هدایت این حرکتها نقش اساسی را ایفا کنند.
حقیقت و ماهیت بیداری اسلامی چیست؟
بیداری اسلامی تلاش جوامع در راستای احقاق حقوق از دست رفتهی خود و ایجاد تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی با محوریت اسلام است. این حرکت عظیم که در آغاز شکوفایی خود قرار دارد در پی احیای تمدن اسلامی با آسیبها و تهدیدهایی روبهرو است که خواص جامعه میتوانند در هدایت این حرکتها نقش اساسی را ایفا کنند.
حقیقت و ماهیت بیداری اسلامی چیست؟
بیداری اسلامی در حقیقت زنده شدن دوبارهی یک ملت در پرتوی اسلام اصیل و تجدید حیات اسلام است که در پناه آن، استقلال، عدالت و همهی آموزهها و ارزشهای متعالی الهی، بار دیگر زنده میشود و حیات مییابد. در واقع ماهیت بیداری اسلامی بر محوریت اسلام است و در این فرآیند، ملتها در پی پیدا کردن نقش واقعی خود و پاسخ دادن به ندای فطری خود هستند. آنها میخواهند در سرنوشتشان تصمیمگیر باشند و در حقیقت حس استکبارستیزی، استقلالطلبی، عدالتخواهی و خداجویی سبب آغاز این حرکت عظیم در کشورهای منطقه شده است.
هدف غایی بیداری اسلامی چیست و چه اندازه تا تحقق اهداف آرمانی بیداری اسلامی فاصله است؟
هدف اصلی حرکت بیداری در تمام این کشورها تشکیل حکومت دینی و اجرای شریعت است و در واقع هر ملتی، به اندازهی درکی که از اسلام دارد، آن ایدهآل را دنبال میکند. این مسئله بستگی به رهبران آن جنبشها دارد. برای مثال، ایدهآلها و هدف انقلاب اسلامی ایران تأسیس حکومت اسلامی بر اساس نظریهی ولایت فقیه بود که با رهبری صحیح امام راحل (رحمت الله علیه) و حمایت مردم ایران محقق شد. اما در کشورهایی که به این درک عمیق نرسیدهاند، مسلماً اهداف و ایدهآلها در این سطح بالا نیست. به هر حال، همهی این کشورها، از جمله مصر، به دنبال پیاده کردن اسلام هستند؛ اما با توجه به شرایط و درکشان، با یکدیگر متفاوت هستند.
کشورهای منطقه چه اندازه در رسیدن به اهداف آرمانی جنبش بیداری اسلامی موفق بودهاند و چه اندازه با آن فاصله دارند؟
همان طور که عرض کردم، هدف اصلی این انقلابها تأسیس حکومت اسلامی است، اما درجه و چگونگی رسیدن به این هدف به رهبران جنبشها بستگی دارد. البته این اهداف مرحله به مرحله محقق میشود. برای مثال، در حال حاضر ساختار ولایت فقیه در قانون اساسی ما نهادینه شده و مادیت و معنویت و در واقع مصالح دنیا و آخرت در آن لحاظ شده است. این طور نبوده است که از همان ابتدا تمام مشکلات و نیازها دیده شود. این سیر تکاملی تا همین امروز هم ادامه دارد. کشورهایی که به تازگی این حرکت را آغاز کردهاند و در حقیقت در حال انتقال از حالت بیداری به سمت نظاممند کردن انقلاب خود هستند، تا رسیدن به بلوغ کامل، مسیری طولانی را پیش رو دارند. البته آنها به دلیل تفاوت نگاهشان به حکومت اسلامی و نداشتن تفکر ولایتمداری و اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) که حضرت امام (رحمت الله علیه) مد نظرشان بود و انقلاب ما نیز بر اساس آن آرمانها بنا شد، با ما تفاوت دارند و این مسئله مشکلاتی را پیش روی انقلابهای منطقه قرار داده است.
هدف اصلی حرکت بیداری در تمام این کشورها تشکیل حکومت دینی و اجرای شریعت است و در واقع هر ملتی، به اندازهی درکی که از اسلام دارد، آن ایدهآل را دنبال میکند. اما این مسئله بستگی به رهبران آن جنبشها دارد. برای مثال، ایدهآلها و هدف انقلاب اسلامی ایران تأسیس حکومت اسلامی بر اساس نظریهی ولایت فقیه بود اما در کشورهایی که به این درک عمیق نرسیدهاند، مسلماً اهداف و ایدهآلها در این سطح بالا نیست.
انقلاب اسلامی به عنوان آغازگر و هدایتگر جریان بیداری اسلامی در دنیا، چه نقشی در جهتدهی فکری و ایدئولوژیک به این جریان میتواند داشته باشد؟
بله، ما معتقدیم جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) آغازگر بیداری اسلامی در جهان بود و اشتراکات موجود بین انقلاب اسلامی ایران و انقلابهای منطقه دلیل این مدعاست. اگر به انقلابهایی که قبل از انقلاب اسلامی ایران در جهان اتفاق افتاده است نگاه کنید، مانند انقلاب بلشویکی روسیه یا انقلاب چین و الجزایر، میبینید که همه بر یک ارتش آزادیبخش تکیه دارند.
البته ماهیت این ارتشها تفاوت داشت. برای مثال، در روسیه جبههی کارگران، نخبگان جامعه را تشکیل میدادند و در ارتش سرخ دوره میدیدند. زمانی که ارتش سرخ بر ارتش تزاری پیروز شد، انقلاب آنها به پیروزی رسید. همچنین در چین وقتی ارتش کشاورزها پیروز شد، انقلاب به پیروزی رسید. اما انقلاب ایران با آن انقلابها بسیار متفاوت بود. این اولین دورهای بود که به راستی مردم نقش پیدا میکردند و حضرت امام (رحمت الله علیه) تنها مرجعی بود که با انگیزهی الهی و تدبیر لازم، هر زمانی که نیاز بود، مردم را به میدان فرامیخواند.
انقلاب اسلامی ایران، با رهبری مقتدرانهی امام خمینی و حضور جدی همهی اقشار مردم در میدان به پیروزی رسید و سبب شد تا شعار «توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد» به واقعیت برسد. در این انقلاب این طور نبود که یک ارتش آزادیبخش پیروز شود. انقلاب ایران با حضور مردم، سیاست و دیانت را در هم آمیخت و مصالح دنیا و آخرت را در نظر گرفت و این مسئله بسیار زیباتر در قانون اساسی ایران متبلور شده است.
همین ماهیت اسلامی به نوعی در انقلابهای منطقه و حرکت بیداری اسلامی متبلور شده است. به همین دلیل، مردم با اینکه احتمال میدهند در تیراندازیها به شهادت برسند، با شجاعت در صحنه حاضر میشوند و این مسئله سبب تکامل وجودشان میشود. تظاهرات مردم از مسجد یا نماز جمعه شروع و به آنها ختم میشود. همچنین وقتی رأیگیری میشود، اسلامگراها رأی میآورند.
ما معتقدیم جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) آغازگر بیداری اسلامی در جهان بود و اشتراکات موجود بین انقلاب اسلامی ایران و انقلابهای منطقه دلیل این مدعاست.
امام خمینی (رحمت الله علیه) روش به میدان آوردن مردم و نشان دادن اینکه مردم قدرت اصلی هستند را قبل و بعد از انقلاب در عرصههای مختلف به کار بردند، مثلاً در قضیهی جنگ، بسیج مستضعفین را به میدان آوردند یا راهپیمایی روز قدس را پایهگذاری کردند و هر سال مردم روزهدار با آن حالت معنوی در جمعهی آخر ماه مبارک رمضان در این راهپیمایی شرکت میکنند. همهی اینها در هم آمیخته شدهاند. حضرت امام برای اینکه بتواند این حرکت و روش را در همهی کشورها گسترش بدهد، مراسم برائت از مشرکین در مکه را پایهگذاری کردند و همین مسئله زمینهی انتقال این روش شد.
البته این روش با توجه به شرایط متفاوت کشورها، بروز و ظهور مختلفی دارد. مثلاً انتفاضهی فلسطین از مراسم برائت ما آغاز شد و امروز این حرکت فلسطین را به این عظمت رسانده است. اقدام حضرت امام در برابر کشتار حجاج در سال ۶۷ نمونهی دیگری در همین زمینه است. در آن زمان، ایشان مانع از حضور مردم کشور ما در مراسم حج شدند و پیامی به حجاج دادند و در قسمتی از آن، به مسئلهی فلسطین پرداختند، چون اهمیت این مسئله را میدانستند. در واقع شروع انتفاضه در فلسطین این گونه بود که گروهی از فلسطینیها در سال ۶۶ با ما در مراسم برائت شرکت کرده و شهید داده بودند و در داخل فلسطین چهلم گرفتند. این چهلم به صورت تظاهرات از داخل مسجد بیرون آمد و اساس حرکت انتفاضه شکل گرفت.
برای اینکه عمق این مسئله را درک کنیم، به پیام حضرت امام اشاره میکنم که اتفاقاً همزمان با پیام ایشان پیرامون قطعنامهی ۵۹۸ است. حضرت امام، در قسمتی از پیام که مربوط به فلسطین است، از آیهی نور در سورهی نور (الله نور السموات و الارض) برداشت بسیار زیبایی مطرح کردند. ایشان با آن آیه شروع میکنند که خداوند به پیامبر قول میدهد امن و امان وارد مسجدالحرام شود.
شرح این موضوع مفصل است و در این گفتوگو نمیگنجد. در مجموع میخواهم به این مسئله اشاره کنم که بیداری اسلامی به اندازهی درک ملتها و با توجه به شرایط تمدنی و فرهنگی آنها شکلهای مختلفی پیدا میکند، ولی اصل همهی آنها بر خداوند و حضور مردم در صحنه تکیه دارد. در واقع بیداری اسلامی برآمده از این دیدگاه است که مردم تصمیم میگیرند قدرت را خودشان به دست بگیرند و علیه استکبار و صهیونیست قیام کنند. این حرکت بسته به تمدن، فرهنگ و رهبری آنها متفاوت است. نتیجه این حرکت و سازندگی در ایران منجر به انقلاب اسلامی شد، چون رهبری آن کاملاً دقیق و حسابشده بود؛ طوری که امام قبل از اینکه به تهران برسند، مقدمات تدوین قانون اساسی را نیز فراهم کرده بودند.
یکی از نکاتی که در انقلاب مصر پیش آمد این بود که انقلاب مصر رهبر نداشت و امروز همین مسئله آنها را با مشکلاتی مواجه کرده است. حضرت امام وقتی به کشور بازگشتند، همهی چیزهایی را که لازم بود به هم ریختند و قوانین صحیح را جایگزین آنها کردند. برای مثال، یکی از مشکلات انقلاب مصر این است که همان سیستم قضایی که مبارک ساخته بود او را محاکمه کرد؛ ولی حضرت امام در ایران دادگاههای انقلاب را مطابق با شرع ایجاد کردند تا مطابق با نظریهی انقلاب احکام قضایی صادر شود.
بیداری اسلامی به اندازهی درک ملتها و با توجه به شرایط تمدنی و فرهنگی آنها شکلهای مختلفی پیدا میکند، ولی اصل همهی آنها بر خداوند و حضور مردم در صحنه تکیه دارد. در واقع بیداری اسلامی برآمده از این دیدگاه است که مردم تصمیم میگیرد قدرت را خودشان به دست بگیرند و علیه استکبار و صهیونیست قیام کنند.
همچنین ایشان کمیتههای انقلاب اسلامی را ساختند و بعدها این کمیتهها در ساختار نیروی انتظامی ادغام شدند. سپاه پاسداران هم به همین صورت تشکیل شد. در حقیقت حضرت امام دربارهی همهی بخشهای انقلاب فکر کرده بودند و بر اساس تفکر اسلامی، انقلاب را ساختند. تسخیر لانهی جاسوسی نیز در همین راستا قرار میگیرد. این حرکت تأثیر بسزایی در تثبیت خط انقلاب داشت؛ در حالی که در مصر این طور نیست.
رهبری نیز در فرمایشات اخیرشان به این موضوع اشاره کردند و فرمودند که آنها باید تکلیف خودشان را با استکبار روشن کنند.
در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران در جهتدهی فکری و ایدئولوژیک به این جریان چه میزان ایفای نقش میکند؟
مسلما ما به طور مستقیم دخالت نمیکنیم چون قانون اساسی ما این اجازه را به ما نمیدهد و هیچ کس نباید در امور داخلی دیگر ملتها دخالت کند. ولی خود آن ملتها باید از ما الگو بگیرند. در حقیقت خود جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک مدل موفق در کنار ملتهای منطقه، بخشی از جبهه جهانی بیداری اسلامی محسوب میشود و لذا باید نقش خود را به خوبی ایفاء کند. مقام معظم رهبری فرمودند ملت ایران این تجربه بزرگ را امروز در مقابل ملتهای دیگر قرار داده است و فرمودند در این اوضاع حساس، دستگاه سیاست خارجی کشور باید حرف نویِ جمهوری اسلامی را برای ملتهای جهان تبیین کند؛ و البته در این خصوص باید مراقب باشیم تا با رفع نقایص موجود راه دشمن را در تضعیف الگو شدن ایران ببندیم.
مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان بر لزوم گفتمانسازی بیداری اسلامی تأکید کردند و در این راستا به نقش خواص هم اشاره فرمودند. به نظر شما، خواص جهان اسلام در برابر حرکت بیداری اسلامی چه تکلیفی دارند؟
اصولا خواص شکل دهنده فکر و جهت دهنده این حرکتها هستند رهبری نیز در اجلاس بیداری اسلامی بر اهمیت نقش نخبگان در حرکت بیداری اسلامی تاکید کردند و فرمودند ایجاد یک فکر و گفتمان به دست خواص جامعه است. در واقع این خواص جامعه هستند که میتوانند ملتها را به سمت سعادت و یا شقاوت هدایت کنند.
اما متأسفانه آنها در این انقلابها به وظایف خود به خوبی عمل نکردند و سردرگم بودند. برای مثال، هرچند اخوان المسلمین سابقهای طولانی دارد، ولی در انقلاب مصر و مسائل اخیر سردرگم است و متأسفانه آن طور که باید نتوانسته است مسائل را از هم تفکیک کند. این موضوع علیالخصوص در قضایای سوریه، منطقه و فلسطین دیده میشود. در قضیه درگیری غزه هم مصر حکم یک میانجی را داشت و در واقع بیطرف بود، در حالی که اخوان سالها راهنمای فلسطین بوده است. بنابراین، آنها به عنوان خواص در جهان اسلام نتوانستند مردم مصر را خوب رهبری کنند. خواص وظایف خطیری دارند، اما متأسفانه تا به حال آن طور که باید نقش ایفا نکردهاند.
جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک مدل موفق در کنار ملتهای منطقه، بخشی از جبهه جهانی بیداری اسلامی محسوب میشود و لذا باید نقش خود را به خوبی ایفاء کند.
آسیبهای پیش روی حرکت بیداری اسلامی چیست؟
مهمترین مسئله این است که فریب آمریکا و استکبار را نخورند، چون آنها خیلی زیرکانه برای انحراف این انقلابها تلاش میکنند. یکی از حربههای دشمنان اختلافافکنی بین شیعه و سنی و تفکیک این دو گروه است. به نظر بنده، در حقیقت این آمریکاست که اخوان را منحرف کرده است. اخوان المسلمین فریب غربیها را خورده است و مسائل را طایفهای و مذهبی میبیند. اخوان به وحدت اسلامی توجه نمیکند، در حالی که مسائل قومی سم مهلکی برای بیداری اسلامی به شمار میرود.
مهمترین مسئله این است که مردم از دین و قرآن جدا نشوند. تا زمانی که مردم پیوند خود را با این دو حفظ کنند، آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. رهبران کشورها باید به مردم خودشان و تعلیمات اسلامی متکی باشند.
برگرفته از:تبیین بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی (۱؛
تبلور روح انقلاب اسلامی در بیداری اسلامی، گفتگوی برهان با «حسین شیخ الاسلام»؛ مشاور ریاست مجلس در امور بین الملل، تهیه و تنظیم: مریم عسگریپرور، ۱۳۹۱/۹/۲۸ .
تبیین بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی(۲)؛
درباب رابطهی اسلام امریکایی و بیداری اسلامی
با افزایش موج بیداری اسلامی در جهان اسلام به وضوح شاهد دستپاچگی غرب از افزایش پایگاههای اسلامی در منطقه هستیم . در راستای جبران این خسران، ابرقدرتها سعی دارند تا با نفوذ در مراکز اندیشهای بیداری اسلامی در مسیر دستیابی جهانی به اسلام ناب انحراف ایجاد کنند.
گرو ه فرهنگی-اجتماعی برهان؛ بیداری اسلامی امروزه از مهمترین مسائل بینالمللی است. از یک سو کشورهای اسلامی با شنیدن نوای آزادی و رهایی از اسارت در سایه سار اسلام با روحیه و انگیزهی انقلابی در برابر ظلم و جور ایستادهاند و از سویی دیگر ابر قدرتهای منطقهای و جهانی سعی در سرکوب و یا بعضاً ایجاد انحراف در این موج عظیم مسلمین دارند. مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاههای جهان اسلام در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی ضمن تأکید بر لزوم مرجعیت اسلام عمل و اقدام فرمودند:« دشمنان از کلمهى "بیدارى اسلامى"میترسند[...]چرا؟ چون وقتى اسلام در هیئت حقیقى خود، در قوارهى واقعى خود بروز و ظهور پیدا میکند، تن اینها میلرزد. اینها از اسلامِ بردهى دلارنمیترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافی گری نمیترسند؛ از اسم اسلامى که امتداد و انتهائى در عمل و در تودهى مردم نداشته باشد، نمیترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام تودهى مردم، اسلام توکل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهىکه فرمود: «و لینصرنّ اللّه من ینصره»،(۱) میترسند.». در این ارتباط با دکتر «محمد علی آذرشب» استاد دانشگاه تهران و رئیس مرکز مطالعات فرهنگی ایران و عرب به گفتگو نشستهایم.
بیداری اسلامی معلول چه قرائتی از اسلام است؟
قطعاً قرائت محمدی و علوی از اسلام به بیداری اسلامی منتج میشود. در واقع اسلام با هدف بیداری و احیاگری آمده است. آیهی مبارکه میفرماید: «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ» بنابراین ماهیت اسلام احیاگری است. به عبارت دیگر، بیداری اسلامی قرائت احیاگری جامعهی اسلامی از اصول مسلم اسلام است؛ البته اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) که پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، پرچمدار آن اهل بیت (علیهم السلام) هستند. در واقع قرآن، پیامبر و ائمه (علیهم السلام) همگی به دنبال یک هدف هستند که همانا بیداری امت اسلام است.
تداوم بیداری اسلامی در گرو چه عواملی است؟
تداوم بیداری اسلامی در گرو فهم صحیح، همت، آگاهی و آشنایی با تجربیات سایر احیاگران است؛ چرا که بیداری اسلامی موضوع تازهای نیست. سالهای زیادی است که جهان اسلام در حال حرکت به سمت بیداری است. در طول این چند سال، تجربیات زیادی کسب شده است، افراد خبره و تأثیرگذار جهانی شدهاند و امروز بیداری اسلامی به شکل فعلی تجلی یافته است. بنابراین ملتهای مسلمان باید از تجربیات سایرین بهرهی کامل را ببرند. این راه توسط سید جمالالدین اسدآبادی، کواکبی، فعالان نهضت مشروطه، نهضت ملی کردن صنعت نفت در ایران، انقلاب اسلامی، نهضت انتفاضه در فلسطین و... پیگیری شده است و اینها تجربیاتی هستند که ملل مسلمان باید به آنها بیش از پیش توجه داشته باشند و در ادامهی مسیر از اندوختههای آنان بهره بگیرند.
نکتهی مهم دیگر در این امر شناخت دشمن است. امروزه بدون مبالغه، یکی از مهمترین توجهات دشمن به دام انداختن بیداری اسلامی است و آنها با هر وسیلهای سعی در به انحراف کشاندن جریان بیداری اسلامی دارند. با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب، استفاده از تجربیات جمهوری اسلامی ایران در مواجههی با دشمن، در فراز و نشیبهایی که در این ۳ دهه با آن روبهرو بوده است، میتواند راهگشا باشد.
انحراف در بیداری اسلامی چگونه شکل میگیرد؟
اگر ملتهای مسلمان راه را برای نفوذ مزدوران استعمار باز بگذارند، قطعاً جنبش به انحراف کشیده میشود. مزدوران قدرتهای بزرگ جهانی، که در صدد به انحراف کشیدن این جنبش هستند، چندین چهره دارند؛ چهرههای لیبرال دمکرات و آزادیخواه، اسلامگرایان متحجر و... آنها در واقع با این مواضع سعی در تخریب جریان بیداری دارند. بنابراین باید مسلمان آگاه و بهروز، به دور از تحجر، اسلام واقعی را به نمایش بگذارند و با خودداری از افراط و تفریط، خود را در جامعه معرفی کنند و طرح و ایدهی اصیل اسلام را ارائه دهند.
امروزه بدون مبالغه، یکی از مهمترین توجهات دشمن به دام انداختن بیداری اسلامی است و آنها با هر وسیلهای سعی در به انحراف کشاندن جریان بیداری اسلامی دارند.
آیا میتوان میان اسلام حداقلی یا به تعبیر حضرت امام، اسلام آمریکایی، با ظهور حرکتهایی نظیر بیداری اسلامی رابطه برقرار نمود؟
ما اسلام حداقلی و حداکثری نداریم، اسلام متعادل داریم؛ «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّه وَسَطًا» در واقع اسلام یعنی دروی از افراط و تفریط. اسلام همواره به اعتدال دعوت میکند. بنابراین اسلام حداقلی و حداکثری بیمعناست. حدود و ثغور اسلام نیز کاملاً مشخص است. بنابراین نتیجهی بیداری اسلامی همان اسلام حقیقی خواهد بود که میتوان آن را به تمام دنیا، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، عرضه کرد.
برخی از سران استعمار سعی دارند که بیداری اسلامی در نهایت به اسلام سکولار منتج شود. نظر حضرتعالی راجع به این نوع گرایش به بیداری اسلامی چیست؟
این یکی از شگردهای نظامهای استعماری برای از بین بردن اسلام واقعی است. نظامهای سلطه، برای ارائهی اسلام سکولار در مقابل اسلام اصیل، که منادی آن جمهوری اسلامی ایران است، سعی میکنند طرحی ارائه دهند که ضمن سازگاری با اسرائیل با آمریکا، ظاهر اسلامی نیز داشته باشد. در واقع آنها سعی دارند از اسلام آمریکایی دفاع کنند.
البته اگر مسلمانان با آگاهی کامل، مرز اسلام اصیل و ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) را مشخص کنند، این تز آمریکا شکست میخورد.
هر کشوری شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان یک نسخه برای تمام کشورها ارائه داد، ولی فصل مشترک تمام این برنامهها اسلام است که باید کامل و جامع اجرا گردد.
تبعیت از الگوی انقلاب اسلامی تا چه اندازه میتواند متضمن تداوم بیداری اسلامی در جهان اسلام باشد؟
حتماً لزومی ندارد از الگوی انقلاب اسلامی تبعیت کنند، زیرا هر کشوری شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان یک نسخه برای تمام کشورها ارائه داد، ولی فصل مشترک تمام این برنامهها اسلام است که باید کامل و جامع اجرا گردد. البته همان طور که عرض شد، استفاده از تجربیات انقلاب اسلامی، قطعاً به عبور کمخطر سایر کشورها از فراز و نشیبهای مقاومت کمک شایانی خواهد کرد.
سخن پایانی
دو مطلب با توجه به بیانات رهبری بسیار مهم به نظر میرسد. ابتدا آنکه بیداری اسلامی، بیداری و آگاهی ملتهای مسلمان را به دنبال دارد. دوم اینکه این حرکت کاملاً اسلامی است و ایدئولوژی اسلامی حامی آن است. بیداری اسلامی امری اتفاقی نبوده و از بطن تجربیات و انگیزههای اعتقادی مردم برآمده است.(*)
با تشکر از فرصتی که در اختیار «برهان» قرار دادید./۱۳۹۱/۹/۳۰
تبیین بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی(۳)؛
بیداری اسلامی در چه مرحلهای است؟
در واکنش به رفتار حاکمان در جهان اسلام گفتمان اسلامگرایی محور قرار میگیرد، چرا که هویت مردمان خاورمیانه با اسلام قوام یافته است. گفتمان بیداری اسلامی به این جهت هم قابلیت پذیرش و اعتبار دارد و هم در دسترس است که سابقهی طولانی حضور در عرصههای فکری و سیاسی جوامع اسلامی را دارد.
گروه بینالملل برهان/ عبداله مرادی؛ امروز دنیا با یک حادثهى عظیم مواجه است. این حادثهى عظیم عبارت است از بیدارى اسلامى. این یک حقیقت است. ملتهاى مسلمان و امت اسلامى به تدریج بیدار شدهاند. امروز اگر مستکبرین عالم بخواهند بر ملتهاى مسلمان مسلط شوند، کار دشوارى دارند. بیدارى وارد امت اسلامى شده و رسوخ و نفوذ کرده است. در بعضى از کشورها هم این بیدارى به انقلاب تبدیل شد و رژیمهاى فاسد و وابسته را تغییر داد. لیکن این، بخشى از بیدارى اسلامى است؛ همهى بیدارىِ اسلامى نیست. بیدارى اسلامى گسترده است، عمیق است.
رهبر معظم انقلاب در جمع اساتید جهان اسلام، ۲۱ آذر ۹۱
شکلگیری گفتمان بیداری اسلامی
گفتمان ناسیونالیسم عربی به واسطهی جمال عبدالناصر، که حدود ۲ دهه در جهان عرب یکهتاز بود، بر ۳ بنیان «مبارزه با اسرائیل، گرایش به سوسیالیسم و پانعربیسم» قرار داشت. این گفتمان سکولار توانست مبارزه با استعمار غرب، نفی رژیمهای پادشاهی، تحقق آزادیهای اجتماعی و سیاسی و حل معضل توسعهنیافتگی را با ادعای تحقق آرمانهای ملت عرب پیگیری نماید؛ اما پس از شکستهای ۱۹۶۷ از اسرائیل و صلح مصر با اسرائیل، گفتمان ناسیونالیسم عربی دچار واگرایی معنایی شد، چرا که مفاهیم مفصلبندیشده در آن گفتمان با حذف دال مبارزه با اسرائیل و امپریالیسمستیزی دچار بیقراری شدند، اما گفتمان ناسیونالیسم عربی با طرح دگرسازی از ایران به مفصلبندی جدیدی دست زد.
به ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و اندیشهی شیعی آن، این جبههگیری عربی علیه ایران تشدید شد. گفتمان ناسیونالیسم عربی با ارائهی «اعتدال عربی» به عنوان دال مرکزی توانست عناصری نظیر لیبرالیسم اقتصادی، توسعه، سکولاریسم، امنیت و صلح خاورمیانه را در طول زمان به وقفههایی در گفتمان خود تبدیل کند. بنابراین کرامت انسانی، اندیشههای آرمانخواهانهی اسلامی مردم و غرور ملی به مثابهی کالای قاچاق در زیر پوست جوامع عربی پنهان شد.
پس از آن، دیکتاتورهای کشورهای عربی تلاش کردند، همچون محمدرضا پهلوی، برای فرار از خواستهای ملت و سرکوب آنان و حفظ اقتدار خود، مشروعیت و امنیت خود را در پیوند با غرب و حمایت آمریکا تعریف کنند. نتیجه این میشود که فقدان حکمرانی خوب، خودکامگی و سرکوب سیاسی به علاوهی فقر و نابرابری لایههای زیرین جوامع عربی را به واکنش وامیدارد. این واکنش با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مقاومت پیروزمندانهی حزبالله در لبنان و پیروزی حماس در جنگ ۲۲ روزه تقویت شد. در این واکنش البته گفتمان اسلامگرایی محور قرار میگیرد، چرا که هویت مردمان خاورمیانه با اسلام قوام یافته است. گفتمان بیداری اسلامی به این جهت هم قابلیت پذیرش و اعتبار دارد و هم در دسترس است که سابقهی طولانی حضور در عرصههای فکری و سیاسی جوامع اسلامی را دارد (حقیقت، ۱۳۸۵، ۲ تا ۲۳). از سوی دیگر، به دلیل سرکوب شدید توسط حکومتهای ناسیونالیستی وابسته به آمریکا، بیش از همهی گفتمانها، استحقاق و مشروعیت لازم برای کسب قدرت سیاسی را دارد.
آنچه صحت قدرت نظریهپردازی بیداری اسلامی را آشکار میسازد، پس از قدرت استدلالی، تأیید تجربی است؛ امری که تا کنون با پیروزی اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری مصر، پیروزی اسلامگرایان در تونس و همچنین جهتگیریهای اسلامی لیبی و مراکش محقق گردیده و بیش از همه باعث نگرانی اسرائیل و آمریکا شده است. تأکیدات جدی بر اسلامخواهی در قانون اساسی پیشنهادی مصر و لیبی، بیتوجه به پیشنهادهای سکولاریستی اردوغان، دلیلی دیگر بر اسلامی بودن تحولات خاورمیانه و پیوستگی این تحولات با مبارزات بیداری اسلامی در تقابل با بحران خلافت، استعمار خارجی و... در قرن گذشته است.
بنابراین هنگامی که گفتمان ناسیونالیسم عربی با ارائهی دال مرکزی اعتدال عربی در خود عناصر، صلح با اسرائیل، پیوند با غرب، سکولاریسم، استبداد سیاسی، لیبرالیسم اقتصادی را تعریف میکند؛ در مقابل، بیداری اسلامی هویت خود را در اسلامخواهی، دمکراسیخواهی و استقلال جستوجو میکند. در واقع با توجه به نتایج انتخاباتهای اخیر در کشورهای اسلامی، دریافتیم که گفتمان بیداری اسلامی بیشترین توانمندی معنایی در مفصلبندی معناهای سرگردان در خواستهای مردم را دارد.
بنابراین گفتمان بیداری اسلامی یک منظومهی معنایی وسیع است که تلاش میکند ارزشهای عمیق اسلامی، مفاهیم و خواستهای مردمی را در یک چارچوب منسجم معنایی گرد هم آورد و با تکیه بر دال مرکزی مردمسالاری دینی، به بقیهی عناصر بیداری اسلامی معنابخشی و آنها را مبدل به وقته در گفتمان خود کند. لذا این گفتمان، هم به لحاظ نظری و هم در عمل، طیف وسیعی از مطالبات مردم در کشورهای مسلمان را نمایندگی میکند.
در بررسی خاستگاه بیداری اسلامی، یکی از نکاتی که کمتر محل مناقشه است خاستگاه ضداستعماری بیداری اسلامی است. گفتمان اسلامگرایی، هرچند داعیهدار دمکراسیخواهی در روشهاست، ولیکن مسئولیت تبعات گذشته را صرفاً متوجه استبداد داخلی نمیکند، بلکه عوامل خارجی را نیز نشانه میرود و یقیناً روند حمایتهای آمریکا از اسرائیل و دشمنی با اسلام، استکبار جهانی را به تقابل جدیتر و واضحتر با بیداری اسلامی خواهد کشاند.مراحل تحولات بیداری اسلامی
در مورد ریشهها و گفتمان غالب تحولات انقلابی خاورمیانه، هر چه از روزهای آغازین اعتراضات فاصله میگیریم، بیشتر درمییابیم که این تحولات ماهیتی اسلامی دارند و واقعیات به نحو فزایندهای از نگرش مبتنی بر بهار عربی ـکه مبنای تحولات کشورهای عربی را سرریز فرآیندهای عرفی شدن و سکولاریسم از عرصههای عمومی کشورهای فراصنعتی به کشورهای در حال توسعه نظیر جوامع خاورمیانه میدانند و بهار عربی را فرآیند جهانی شدن فرهنگ لیبرال دمکراسی و سرمایهداری ارزیابی میکنندـ به دور است.
لذا پس از مطالعهی ماهیت تحولات اخیر، باید دانست که بیداری اسلامی، به مثابهی یکی از انواع مدلهای انقلاب در جامعهشناسی سیاسی، دارای ریشهها، اهداف، ابعاد و مراحل سیر مخصوص به خود است. بیداری اسلامی، به مثابهی یک انقلاب اجتماعی، عبارت است از حرکتی مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی ارزشها و باورهای مسلط، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی و رهبری جامعه که میتواند با گرد هم آوردن مردم بر مبنای ارزشهای اسلامی، به سامان سیاسی جامعه بر مبنای اسلام بپردازد.
لذا در اندیشهی راهبردی مقام معظم رهبری، میتوان به یک خط سیر در جنبش بیداری اسلامی از عوامل شکلگیری تا تثبیت و نیل به اهداف غایی اشاره نمود. این اندیشهی راهبردی، به اقتضای زمانه، مسیر گام به گام انقلاب را مورد تأکید قرار داده و بر آسیبهای خاص هر مقطع و فراموش نکردن اهداف غایی تأکید نموده است. لذا میتوان مراحل نظری تحولات بیداری اسلامی را در اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای به شکل زیر تبیین نمود.
الف) تزلزل در ارزشهای حاکم بر رژیمهای طاغوتی ـ استبدادی
بیگمان اولین مرحلهی آغاز هر دگرگونی سیاسی اجتماعی الهامبخش نبودن، بیفایده قلمداد شدن و عقلانی نبودن ساختار ارزشی حاکم بر جامعه است. این ساختار ارزشی به ویژه اگر از ماهیتی تحمیلی و اقتدارگرا نیز برخوردار باشد، نمیتواند خود را بر ساختارهای عمیق فرهنگی سنتی گذشته و همچنین خواستههای فزایندهی جدید تطبیق دهد. لذا بسیاری استحالهی ارزشها را مهمترین و اساسیترین مشخصهی یک انقلاب میدانند. در کنار زیر سؤال رفتن ارزشهای حاکم، البته نارضایتی عمیق از شرایط موجود، فقر و شکاف اجتماعی، فاصلهی طبقاتی، بیاعتمادی مردم به آینده، گسترش و پذیرش اندیشه یا اندیشههای جدید جایگزین و گسترش روحیهی انقلابی در افراد جامعه، متضمن شکلگیری انقلاب است.
این تغییر ارزشی در حوزهی نظریهی بیداری اسلامی با زیر سؤال رفتن ارزشهای حکومتی ناسیونالیسم عربی نظیر وفاداری به حاکمیت موروثی آغاز گردید، چه اینکه این امر هم با ارزشها و فرهنگ اسلامی و هم با خواست مشارکتجویانهی مردمی و احساس کرامت و عزت انسانی در تضاد بود. اندیشههای اسلامگرا به مدت دهها سال الگوی ناسیونالیسم عربی حاکم را به عنوان نظم قلابی تحمیلی رد میکردند و حتی بسیاری اساساً نظم مدرنیسم را مورد نقادی قرار میدادند. لذا بیداری اسلامی با تکیه بر «بازگشت به اسلام ناب»، متضمن پذیرفتن غفلت تاریخی و یک نوع «توبهی اجتماعی» است.
ب) معرفی نظم ارزشی جدید بر مبنای اسلام
دومین بُعد تحول انقلابی، تغییر، شورش و جایگزینی نظم ارزشی جدیدی است که خود را برآمده از فرهنگ جامعه، منطبق با عقلانیت و پاسخگوی تحولات جدید میداند. به گفتهی بسیاری، هیچ انقلابی بدون ظهور ایدئولوژی و نظم ارزشی جدید شکل نمیگیرد و هر چه این ایدئولوژی به آرمانهای آن جامعه نزدیکتر باشد پیروزی نزدیکتر و موفقتر است.
ما نمیخواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و نـاسـیـونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همهی دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار میکشند ثابت کنیم (بیانات مقام معظم رهبری در ۱۸ تیر ۷۰).
اسلام در این بیان، تبدیل به درونیترین احساسات و اندیشهها میشود و با جهتدهی به رفتار انسانی، خود را در قالب هویت نشان میدهد. این هویت اسلامی در گام اول خود را در نمادها، رفتارهای فردی و سپس حوزههای اخلاقی و اجتماعی نشان میدهد. سید محمد قطب مینویسد: «امروز بیداری اسلامی مدیون کسانی است که عاشق اسلاماند و ایمان مشعل راه آنهاست. آنها به سوی مقابله با دشمن میروند، فریاد برمیآورند که قرآن، کتاب و سنت رسول خدا برنامهی زندگی ماست. آنها کسانیاند که حاضرند در این راه از جانشان بگذرند و به دعوت الهی لبیک گویند (قطب، ۱۳۷۰، ۵۲).
ریشهی حوادث اخیر خاورمیانه را نیز باید در لگدمال شدن حس کرامت و عزت مردم جستوجو نمود؛ امری که در بسیاری از تحلیلهای سیاسیـاقتصادی مورد غفلت قرار گرفته است و البته این هویت و این کرامت جز در سایهی تکیه بر مبانی اسلامی حاصل نمیگردد.
ج) دوران قیام و اعتراض
نتیجهی تزلزل ارزشهای حاکم و ظهور ایدئولوژیهای جدید، گسترش روحیهی انقلابی یک انقلاب است. شورشها، انتقادهای مستقیم و خالی از کنایه، تظاهرات آرام و غیرآرام و... همه و همه از نشانههای رسیدن جامعه به این سطح از نارضایتی است. در مرحلهی دوم، یعنی بروز ایدئولوژی و ارزشهای جایگزین، هنوز مردم عامی نوعی پشیمانی، برای مقابله با تغییرات در آینده و حفظ وضع موجود را با خود همراه دارند، ولی در مرحلهی گسترش روحیهی انقلابی، دیگر این محافظهکاری به تدریج از بین میرود. ورود به دورهی آنارشیستی، بازگشت به عقب را ناممکن میکند و ادامهی سرکوب منجر به تسریع در انقلاب میگردد. این در حالى است که یکی دیگر از عمدهترین تفاوتهای دگرگونی حاصل از بیداری اسلامی با تجربههای کلاسیک انقلاب، در حرکتهاى آرام، نفى خشونت و توسل به روشهاى مسالمتآمیز بود. این دگرگونی نتیجهی حضور گستردهی مردمی با تأکید بر اعتراضات مدنی و مشروعیتزدایی از حاکمیت طاغوتی با توسل به ابزار نرم قدرت بود. در اندیشهی مقام معظم رهبری، حضور مردمی نه تنها ویژگی یک انقلاب، که ضامن تحقق اهداف انقلاب نیز هست:
من وقتى پیکر دلاور ملت پرافتخار مصر را از تلویزیون در میدان تحریر دیدم، یقین کردم که این انقلاب پیروز خواهد شد. در چنین انقلابهایى، اصول و ارزشها و هدفها نه در مانیفستهاى پیشساختهى گروهها و حزبها، بلکه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاى آنان اعلام و تثبیت میشود (بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بینالمللی بیدارى اسلامى، ۲۶ شهریور ۱۳۹۰).
اندیشههای اسلامگرا به مدت دهها سال الگوی ناسیونالیسم عربی حاکم را به عنوان نظم قلابی تحمیلی رد میکردند و حتی بسیاری اساساً نظم مدرنیسم را مورد نقادی قرار میدادند. لذابیداری اسلامی با تکیه بر «بازگشت به اسلام ناب»، متضمن پذیرفتن غفلت تاریخی و یک نوع «توبهی اجتماعی» است.
د) تغیر نخبگان حاکم
تغییر نخبگان یکی دیگر از مراحل تحول انقلابی است. گسترش انقلابیگری و اعتراضات مردمی، نخبگان حاکم را در معرض سقوطی قرار میدهد که جز با سرکوب گسترده و حمایت خارجی، آن هم برای کوتاهمدت، گریزی از آن نیست؛ اما پس از سقوط نخبگان حاکم و منسوخ شدن نهادهای حاکم، جامعهی انقلابی به سوی دورانی از نزاع گفتمانی میان اندیشههای جدید کشانده میشود. گفتمان بیداری اسلامی وارد نزاعی معنایی با بقایایی اندیشهی ناسیونالیسم عربی و اندیشههای لیبرالـدمکراسی میگردد تا بتواند به خواستهای مردمی و بحرانهای فکری جامعه پاسخهای بهتری بدهد.
بُعد دیگر این مرحله انتقال قانونی قدرت و مشروعیت نظام سیاسی جدید است. واقعیت این است که مرحلهی تغییر نخبگانی، عمدتاً با پیروزی اسلامگراها در انتخابات کشورهای مسلمان به پایان رسیده است، چه اینکه دیدیم اسلامگرایی با برخورداری از ویژگیهای در دسترس بودن، قابلیت پذیرش، هماهنگی با سنتها و... توانسته است نزاع معنایی پس از انقلاب را با پیروزی سپری نماید و عمدهی نخبگان سکولار و لیبرالـدمکرات را در حاشیه قرار دهد. لذا انتخابات در کشورهای اسلامی متضمن پیروزی اسلامگرایان خواهد بود.
خود غربىها و مستکبران عالم هم به این اعتراف مى کنند که در هر کشورى از کشورهاى اسلامى اگر انتخابات آزادى انجام بگیرد، منتخبان ملت، عناصر معتقد و پایبند به اسلام و مروج اسلام خواهند بود. براى همین است که ادعاى دمکراسى خواهى غرب امروز دچار تناقض است. از یک طرف پرچم دمکراسى و مردم سالارى را در دست گرفته اند، از سوى دیگر جرئت نمى کنند این پرچم را در دنیاى اسلام به معناى واقعى کلمه برافرازند، چون مى دانند در هر کشورى از کشورهاى اسلامى اگر آرا و انتخاب مردم در آن نقش پیدا کند، بدون تردید اسلام خواهان زمام قدرت و حکومت را در دست خواهند گرفت و منتخبان ملت، مسلمانها خواهند بود (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۱ شهریور ۱۳۸۴).
هـ) نهادسازی
دستاوردهای هر انقلاب بایستی با گذر از مرحلهی جنبشی بودن به مرحلهی ساختاری شدن، تثبیت گردد. در واقع در آخرین گام یک انقلاب، ارزشهای آن انقلاب در یک ساختار سیاسیـحقوقی نهادینه میشود که باعث میگردد کارکرد نهادهای جدید به بازتولید و تعمیق ارزشهای انقلاب منجر شود. در واقع باید گفت اینک مردمسالاری دینی، به عنوان جمع میان ارزشهای اسلامی و روشهایی با حضور مردم در تصمیمگیری سیاسی الگویی جامع از خواست ملتهای منطقه را نشان میدهد. لذا هر گونه نهادسازی انقلابی مبتنی بر اسلام بایستی مردمسالاری دینی را مد نظر قرار دهد. حضرت آیتالله خامنهای در این باب میگویند:
یکى از مهمترین خواستههای مردم حضور و نقش قاطع مردم و آرایشان در مدیریت کشور است و چون مؤمن به اسلاماند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است؛ یعنى حاکمان با رأى مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شریعت اسلامى است (بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بینالمللی بیدارى اسلامى، ۲۶ شهریور ۹۰).
در این میان، الگوی انقلاب اسلامی و توان نظری آن در تلفیق سنت و مدرنیته، جمهوریت و اسلامیت، دین و سیاست، پیوند معنویت و حکومت و به طور کلی ایجاد یک نظام مردمسالار دینی که بر پایههای جامعهی مدنی دینی و خاستگاههای نواندیشانهی اسلامی توانست یک تحول فکری در جهت بیداری اسلامی ایجاد کند. پس نکتهی اساسی بهرهگیری از اسلام در سامان سیاسی جامعه است و اساساً از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، ضرورتی در استفاده از الگوی جمهوری اسلامی در کشورهای حوزهی بیداری اسلامی وجود ندارد:
ملتهاى مسلمان ـاز آفریقا تا شرق آسیاـ به فکر ایجاد نظام اسلامى و حکومت اسلامى افتادند با فرمولهاى گوناگون، نه لزوماً با همان فرمول نظام جمهورى اسلامى ما، اما به فکر حاکمیت اسلام بر کشورشان افتادند. بعضى از کشورها موفق هم شدند، بعضى هم آیندهى نویدبخشى در انتظارشان هست از حرکتهاى اسلامى (بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی، ۱۴ خرداد ۸۸).
آنچه اهمیت دارد لزوم نظامسازی و نهادینه نمودن ارزشهای اسلامی در حکومت است، چه اینکه ایشان در یک نگاه آسیبشناسانه، عدول از ارزشهای انقلاب پس از امثال جمال عبدالناصر را در همین نکته تحلیل میکنند:
یکى دیگر از هدفها نظامسازى است. اگر در این کشورهایى که انقلاب کردند نظامسازى نشود، آنها را خطر تهدید میکند. در همین کشورهاى شمال آفریقا ما یک تجربهاى داریم مربوط به شصت هفتاد سال پیش؛ اواسط قرن بیستم... در همین مصر انقلاب شد، کودتا شد، نهضت شد، کسانى آمدند سر کار ـدر جاهاى دیگر هم همین طورـ اما نتوانستند نظامسازى کنند. نظامسازى که نکردند، این موجب شد که نه فقط آن انقلابها از بین رفت، بلکه حتى آن کسانى که به نام آن انقلابها سر کار آمده بودند خودشان از این رو به آن رو شدند... عبدالناصر که از دنیا رفت، دیدید جانشینهایش چه کردند... خود آن انقلابها هم عوض شدند؛ هم فکر نداشتند، هم نتوانستند نظامسازى کنند. باید در این کشورهایى که انقلاب کردند، نظامسازى شود. باید یک قاعدهى مستحکمى به وجود بیاید (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاههای جهان اسلام، ۲۱ آذر ۹۱).
جمعبندی
گفتمان بیداری اسلامی به عنوان طلایهدار سومین موج تغییر سیاسی در جوامع عربی حاصل شکلگیری گفتمان مقاومت در برابر گفتمان قدرت ناسیونالیسم عربی و نفی لیبرالـدمکراسی است. با توجه به بیانات مقام معظم رهبری، گفتمان بیداری اسلامی بیشترین توانمندی را در ایجاد فضای استعاری هژمون در کشورهای خاورمیانه عربی داراست و با استفاده از دال مرکزی مردمسالاری دینی به این مهم دست میزند. لذا توانسته است در عمدهی انتخاباتهای کشورهای عربی خود را حائز اکثریت آرا نماید. اما دربارهی روند تحولات و مراحل انقلاب در نظریهی بیداری اسلامی باید گفت که این انقلاب با ایجاد تزلزل در ارزشهای حاکمیتهای استبدادی و استعماری در جوامع عربی آغاز شده است و اینک در مرحلهی تغییر نخبگان حاکم قرار دارد.
لذا جهت نیل به هدف غایی نهادسازی بر مبنای اسلام و تأمین سعادت انسانی، الزاماتی وجود دارد و البته این سیر تکاملی را آسیبهایی تهدید میکند. از جمله الزامات اساسی این روند تکیه بر حضور مردمی است، چرا که در بیان مقام معظم رهبری خطاب به اساتید دانشگاههای جهان اسلام، قدرت حقیقى در اختیار مردم است. با وجود مردمی آگاه و بابصیرت هیچ صدمهاى به بیداری اسلامی وارد نمیشود.
الزام دیگر، توجه به دشمن و استکبار جهانی است. در بررسی خاستگاه بیداری اسلامی، یکی از نکاتی که کمتر محل مناقشه است خاستگاه ضداستعماری بیداری اسلامی است. گفتمان اسلامگرایی، هرچند داعیهدار دمکراسیخواهی در روشهاست، ولیکن مسئولیت تبعات گذشته را صرفاً متوجه استبداد داخلی نمیکند، بلکه عوامل خارجی را نیز نشانه میرود و یقیناً روند حمایتهای آمریکا از اسرائیل و دشمنی با اسلام، استکبار جهانی را به تقابل جدیتر و واضحتر با بیداری اسلامی خواهد کشاند.
منابع:
۱. آیتالله سید علی خامنهای، مجموعهی بیانات، پایگاه اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای: www.khamenei.ir
۲. سید محمد قطب، بیداری اسلامی، ترجمهی صباح زنگنه، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۰.
۳.صادق حقیقت، تحلیل گفتمانی انقلاب اسلامی، مجموعهی مقالات کنفرانس بینالمللی انقلاب اسلامی و چشمانداز آینده، تهران، انتشارات بینالمللی الهدی، ۱۳۸۵.
ابعاد بیداری اسلامی
بیداری اسلامی تلاش جوامع در راستای احقاق حقوق از دست رفتهی خود و ایجاد تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی با محوریت اسلام است. این حرکت عظیم که در آغاز شکوفایی خود قرار دارد در پی احیای تمدن اسلامی با آسیبها و تهدیدهایی روبهرو است که خواص جامعه میتوانند در هدایت این حرکتها نقش اساسی را ایفا کنند.
حقیقت و ماهیت بیداری اسلامی
بیداری اسلامی تلاش جوامع در راستای احقاق حقوق از دست رفتهی خود و ایجاد تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی با محوریت اسلام است. این حرکت عظیم که در آغاز شکوفایی خود قرار دارد در پی احیای تمدن اسلامی با آسیبها و تهدیدهایی روبهرو است که خواص جامعه میتوانند در هدایت این حرکتها نقش اساسی را ایفا کنند.
بیداری اسلامی در حقیقت زنده شدن دوبارهی یک ملت در پرتوی اسلام اصیل و تجدید حیات اسلام است که در پناه آن، استقلال، عدالت و همهی آموزهها و ارزشهای متعالی الهی، بار دیگر زنده میشود و حیات مییابد. در واقع ماهیت بیداری اسلامی بر محوریت اسلام است و در این فرآیند، ملتها در پی پیدا کردن نقش واقعی خود و پاسخ دادن به ندای فطری خود هستند. آنها میخواهند در سرنوشتشان تصمیمگیر باشند و در حقیقت حس استکبارستیزی، استقلالطلبی، عدالتخواهی و خداجویی سبب آغاز این حرکت عظیم در کشورهای منطقه شده است.
هدف غایی بیداری اسلامی چیست و چه اندازه تا تحقق اهداف آرمانی بیداری اسلامی فاصله است؟
هدف اصلی حرکت بیداری در تمام این کشورها تشکیل حکومت دینی و اجرای شریعت است و در واقع هر ملتی، به اندازهی درکی که از اسلام دارد، آن ایدهآل را دنبال میکند. این مسئله بستگی به رهبران آن جنبشها دارد. برای مثال، ایدهآلها و هدف انقلاب اسلامی ایران تأسیس حکومت اسلامی بر اساس نظریهی ولایت فقیه بود که با رهبری صحیح امام راحل (رحمت الله علیه) و حمایت مردم ایران محقق شد. اما در کشورهایی که به این درک عمیق نرسیدهاند، مسلماً اهداف و ایدهآلها در این سطح بالا نیست. به هر حال، همهی این کشورها، از جمله مصر، به دنبال پیاده کردن اسلام هستند؛ اما با توجه به شرایط و درکشان، با یکدیگر متفاوت هستند.
کشورهای منطقه چه اندازه در رسیدن به اهداف آرمانی جنبش بیداری اسلامی موفق بودهاند و چه اندازه با آن فاصله دارند؟
همان طور که عرض کردم، هدف اصلی این انقلابها تأسیس حکومت اسلامی است، اما درجه و چگونگی رسیدن به این هدف به رهبران جنبشها بستگی دارد. البته این اهداف مرحله به مرحله محقق میشود. برای مثال، در حال حاضر ساختار ولایت فقیه در قانون اساسی ما نهادینه شده و مادیت و معنویت و در واقع مصالح دنیا و آخرت در آن لحاظ شده است. این طور نبوده است که از همان ابتدا تمام مشکلات و نیازها دیده شود. این سیر تکاملی تا همین امروز هم ادامه دارد. کشورهایی که به تازگی این حرکت را آغاز کردهاند و در حقیقت در حال انتقال از حالت بیداری به سمت نظاممند کردن انقلاب خود هستند، تا رسیدن به بلوغ کامل، مسیری طولانی را پیش رو دارند. البته آنها به دلیل تفاوت نگاهشان به حکومت اسلامی و نداشتن تفکر ولایتمداری و اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) که حضرت امام (رحمت الله علیه) مد نظرشان بود و انقلاب ما نیز بر اساس آن آرمانها بنا شد، با ما تفاوت دارند و این مسئله مشکلاتی را پیش روی انقلابهای منطقه قرار داده است.
هدف اصلی حرکت بیداری در تمام این کشورها تشکیل حکومت دینی و اجرای شریعت است و در واقع هر ملتی، به اندازهی درکی که از اسلام دارد، آن ایدهآل را دنبال میکند. اما این مسئله بستگی به رهبران آن جنبشها دارد. برای مثال، ایدهآلها و هدف انقلاب اسلامی ایران تأسیس حکومت اسلامی بر اساس نظریهی ولایت فقیه بود اما در کشورهایی که به این درک عمیق نرسیدهاند، مسلماً اهداف و ایدهآلها در این سطح بالا نیست.
انقلاب اسلامی به عنوان آغازگر و هدایتگر جریان بیداری اسلامی در دنیا، چه نقشی در جهتدهی فکری و ایدئولوژیک به این جریان میتواند داشته باشد؟
بله، ما معتقدیم جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) آغازگر بیداری اسلامی در جهان بود و اشتراکات موجود بین انقلاب اسلامی ایران و انقلابهای منطقه دلیل این مدعاست. اگر به انقلابهایی که قبل از انقلاب اسلامی ایران در جهان اتفاق افتاده است نگاه کنید، مانند انقلاب بلشویکی روسیه یا انقلاب چین و الجزایر، میبینید که همه بر یک ارتش آزادیبخش تکیه دارند.
البته ماهیت این ارتشها تفاوت داشت. برای مثال، در روسیه جبههی کارگران، نخبگان جامعه را تشکیل میدادند و در ارتش سرخ دوره میدیدند. زمانی که ارتش سرخ بر ارتش تزاری پیروز شد، انقلاب آنها به پیروزی رسید. همچنین در چین وقتی ارتش کشاورزها پیروز شد، انقلاب به پیروزی رسید. اما انقلاب ایران با آن انقلابها بسیار متفاوت بود. این اولین دورهای بود که به راستی مردم نقش پیدا میکردند و حضرت امام (رحمت الله علیه) تنها مرجعی بود که با انگیزهی الهی و تدبیر لازم، هر زمانی که نیاز بود، مردم را به میدان فرامیخواند.
انقلاب اسلامی ایران، با رهبری مقتدرانهی امام خمینی و حضور جدی همهی اقشار مردم در میدان به پیروزی رسید و سبب شد تا شعار «توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد» به واقعیت برسد. در این انقلاب این طور نبود که یک ارتش آزادیبخش پیروز شود. انقلاب ایران با حضور مردم، سیاست و دیانت را در هم آمیخت و مصالح دنیا و آخرت را در نظر گرفت و این مسئله بسیار زیباتر در قانون اساسی ایران متبلور شده است.
همین ماهیت اسلامی به نوعی در انقلابهای منطقه و حرکت بیداری اسلامی متبلور شده است. به همین دلیل، مردم با اینکه احتمال میدهند در تیراندازیها به شهادت برسند، با شجاعت در صحنه حاضر میشوند و این مسئله سبب تکامل وجودشان میشود. تظاهرات مردم از مسجد یا نماز جمعه شروع و به آنها ختم میشود. همچنین وقتی رأیگیری میشود، اسلامگراها رأی میآورند.
ما معتقدیم جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) آغازگر بیداری اسلامی در جهان بود و اشتراکات موجود بین انقلاب اسلامی ایران و انقلابهای منطقه دلیل این مدعاست.
امام خمینی (رحمت الله علیه) روش به میدان آوردن مردم و نشان دادن اینکه مردم قدرت اصلی هستند را قبل و بعد از انقلاب در عرصههای مختلف به کار بردند، مثلاً در قضیهی جنگ، بسیج مستضعفین را به میدان آوردند یا راهپیمایی روز قدس را پایهگذاری کردند و هر سال مردم روزهدار با آن حالت معنوی در جمعهی آخر ماه مبارک رمضان در این راهپیمایی شرکت میکنند. همهی اینها در هم آمیخته شدهاند. حضرت امام برای اینکه بتواند این حرکت و روش را در همهی کشورها گسترش بدهد، مراسم برائت از مشرکین در مکه را پایهگذاری کردند و همین مسئله زمینهی انتقال این روش شد.
البته این روش با توجه به شرایط متفاوت کشورها، بروز و ظهور مختلفی دارد. مثلاً انتفاضهی فلسطین از مراسم برائت ما آغاز شد و امروز این حرکت فلسطین را به این عظمت رسانده است. اقدام حضرت امام در برابر کشتار حجاج در سال 67 نمونهی دیگری در همین زمینه است. در آن زمان، ایشان مانع از حضور مردم کشور ما در مراسم حج شدند و پیامی به حجاج دادند و در قسمتی از آن، به مسئلهی فلسطین پرداختند، چون اهمیت این مسئله را میدانستند. در واقع شروع انتفاضه در فلسطین این گونه بود که گروهی از فلسطینیها در سال 66 با ما در مراسم برائت شرکت کرده و شهید داده بودند و در داخل فلسطین چهلم گرفتند. این چهلم به صورت تظاهرات از داخل مسجد بیرون آمد و اساس حرکت انتفاضه شکل گرفت.
برای اینکه عمق این مسئله را درک کنیم، به پیام حضرت امام اشاره میکنم که اتفاقاً همزمان با پیام ایشان پیرامون قطعنامهی 598 است. حضرت امام، در قسمتی از پیام که مربوط به فلسطین است، از آیهی نور در سورهی نور (الله نور السموات و الارض) برداشت بسیار زیبایی مطرح کردند. ایشان با آن آیه شروع میکنند که خداوند به پیامبر قول میدهد امن و امان وارد مسجدالحرام شود.
شرح این موضوع مفصل است و در این گفتوگو نمیگنجد. در مجموع میخواهم به این مسئله اشاره کنم که بیداری اسلامی به اندازهی درک ملتها و با توجه به شرایط تمدنی و فرهنگی آنها شکلهای مختلفی پیدا میکند، ولی اصل همهی آنها بر خداوند و حضور مردم در صحنه تکیه دارد. در واقع بیداری اسلامی برآمده از این دیدگاه است که مردم تصمیم میگیرند قدرت را خودشان به دست بگیرند و علیه استکبار و صهیونیست قیام کنند. این حرکت بسته به تمدن، فرهنگ و رهبری آنها متفاوت است. نتیجه این حرکت و سازندگی در ایران منجر به انقلاب اسلامی شد، چون رهبری آن کاملاً دقیق و حسابشده بود؛ طوری که امام قبل از اینکه به تهران برسند، مقدمات تدوین قانون اساسی را نیز فراهم کرده بودند.
یکی از نکاتی که در انقلاب مصر پیش آمد این بود که انقلاب مصر رهبر نداشت و امروز همین مسئله آنها را با مشکلاتی مواجه کرده است. حضرت امام وقتی به کشور بازگشتند، همهی چیزهایی را که لازم بود به هم ریختند و قوانین صحیح را جایگزین آنها کردند. برای مثال، یکی از مشکلات انقلاب مصر این است که همان سیستم قضایی که مبارک ساخته بود او را محاکمه کرد؛ ولی حضرت امام در ایران دادگاههای انقلاب را مطابق با شرع ایجاد کردند تا مطابق با نظریهی انقلاب احکام قضایی صادر شود.
بیداری اسلامی به اندازهی درک ملتها و با توجه به شرایط تمدنی و فرهنگی آنها شکلهای مختلفی پیدا میکند، ولی اصل همهی آنها بر خداوند و حضور مردم در صحنه تکیه دارد. در واقع بیداری اسلامی برآمده از این دیدگاه است که مردم تصمیم میگیرد قدرت را خودشان به دست بگیرند و علیه استکبار و صهیونیست قیام کنند.
همچنین ایشان کمیتههای انقلاب اسلامی را ساختند و بعدها این کمیتهها در ساختار نیروی انتظامی ادغام شدند. سپاه پاسداران هم به همین صورت تشکیل شد. در حقیقت حضرت امام دربارهی همهی بخشهای انقلاب فکر کرده بودند و بر اساس تفکر اسلامی، انقلاب را ساختند. تسخیر لانهی جاسوسی نیز در همین راستا قرار میگیرد. این حرکت تأثیر بسزایی در تثبیت خط انقلاب داشت؛ در حالی که در مصر این طور نیست.
رهبری نیز در فرمایشات اخیرشان به این موضوع اشاره کردند و فرمودند که آنها باید تکلیف خودشان را با استکبار روشن کنند.
در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران در جهتدهی فکری و ایدئولوژیک به این جریان چه میزان ایفای نقش میکند؟
مسلما ما به طور مستقیم دخالت نمیکنیم چون قانون اساسی ما این اجازه را به ما نمیدهد و هیچ کس نباید در امور داخلی دیگر ملتها دخالت کند. ولی خود آن ملتها باید از ما الگو بگیرند. در حقیقت خود جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک مدل موفق در کنار ملتهای منطقه، بخشی از جبهه جهانی بیداری اسلامی محسوب میشود و لذا باید نقش خود را به خوبی ایفاء کند. مقام معظم رهبری فرمودند ملت ایران این تجربه بزرگ را امروز در مقابل ملتهای دیگر قرار داده است و فرمودند در این اوضاع حساس، دستگاه سیاست خارجی کشور باید حرف نویِ جمهوری اسلامی را برای ملتهای جهان تبیین کند؛ و البته در این خصوص باید مراقب باشیم تا با رفع نقایص موجود راه دشمن را در تضعیف الگو شدن ایران ببندیم.
مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان بر لزوم گفتمانسازی بیداری اسلامی تأکید کردند و در این راستا به نقش خواص هم اشاره فرمودند. به نظر شما، خواص جهان اسلام در برابر حرکت تکلیف بیداری اسلامی
اصولا خواص شکل دهنده فکر و جهت دهنده این حرکتها هستند رهبری نیز در اجلاس بیداری اسلامی بر اهمیت نقش نخبگان در حرکت بیداری اسلامی تاکید کردند و فرمودند ایجاد یک فکر و گفتمان به دست خواص جامعه است. در واقع این خواص جامعه هستند که میتوانند ملتها را به سمت سعادت و یا شقاوت هدایت کنند.
اما متأسفانه آنها در این انقلابها به وظایف خود به خوبی عمل نکردند و سردرگم بودند. برای مثال، هرچند اخوان المسلمین سابقهای طولانی دارد، ولی در انقلاب مصر و مسائل اخیر سردرگم است و متأسفانه آن طور که باید نتوانسته است مسائل را از هم تفکیک کند. این موضوع علیالخصوص در قضایای سوریه، منطقه و فلسطین دیده میشود. در قضیه درگیری غزه هم مصر حکم یک میانجی را داشت و در واقع بیطرف بود، در حالی که اخوان سالها راهنمای فلسطین بوده است. بنابراین، آنها به عنوان خواص در جهان اسلام نتوانستند مردم مصر را خوب رهبری کنند. خواص وظایف خطیری دارند، اما متأسفانه تا به حال آن طور که باید نقش ایفا نکردهاند.
جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک مدل موفق در کنار ملتهای منطقه، بخشی از جبهه جهانی بیداری اسلامی محسوب میشود و لذا باید نقش خود را به خوبی ایفاء کند.
آسیبهای پیش روی حرکت بیداری اسلامی چیست؟
مهمترین مسئله این است که فریب آمریکا و استکبار را نخورند، چون آنها خیلی زیرکانه برای انحراف این انقلابها تلاش میکنند. یکی از حربههای دشمنان اختلافافکنی بین شیعه و سنی و تفکیک این دو گروه است. به نظر بنده، در حقیقت این آمریکاست که اخوان را منحرف کرده است. اخوان المسلمین فریب غربیها را خورده است و مسائل را طایفهای و مذهبی میبیند. اخوان به وحدت اسلامی توجه نمیکند، در حالی که مسائل قومی سم مهلکی برای بیداری اسلامی به شمار میرود.
مهمترین مسئله این است که مردم از دین و قرآن جدا نشوند. تا زمانی که مردم پیوند خود را با این دو حفظ کنند، آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. رهبران کشورها باید به مردم خودشان و تعلیمات اسلامی متکی باشند.
برگرفته از:تبیین بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی (1؛
تبلور روح انقلاب اسلامی در بیداری اسلامی، گفتگوی برهان با «حسین شیخ الاسلام»؛ مشاور ریاست مجلس در امور بین الملل، تهیه و تنظیم: مریم عسگریپرور، ۱۳۹۱/۹/۲۸ .
تبیین بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی(2)؛
درباب رابطهی اسلام امریکایی و بیداری اسلامی
با افزایش موج بیداری اسلامی در جهان اسلام به وضوح شاهد دستپاچگی غرب از افزایش پایگاههای اسلامی در منطقه هستیم . در راستای جبران این خسران، ابرقدرتها سعی دارند تا با نفوذ در مراکز اندیشهای بیداری اسلامی در مسیر دستیابی جهانی به اسلام ناب انحراف ایجاد کنند.
گرو ه فرهنگی-اجتماعی برهان؛ بیداری اسلامی امروزه از مهمترین مسائل بینالمللی است. از یک سو کشورهای اسلامی با شنیدن نوای آزادی و رهایی از اسارت در سایه سار اسلام با روحیه و انگیزهی انقلابی در برابر ظلم و جور ایستادهاند و از سویی دیگر ابر قدرتهای منطقهای و جهانی سعی در سرکوب و یا بعضاً ایجاد انحراف در این موج عظیم مسلمین دارند. مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاههای جهان اسلام در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی ضمن تأکید بر لزوم مرجعیت اسلام عمل و اقدام فرمودند:« دشمنان از کلمهى "بیدارى اسلامى"میترسند[...]چرا؟ چون وقتى اسلام در هیئت حقیقى خود، در قوارهى واقعى خود بروز و ظهور پیدا میکند، تن اینها میلرزد. اینها از اسلامِ بردهى دلارنمیترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافی گری نمیترسند؛ از اسم اسلامى که امتداد و انتهائى در عمل و در تودهى مردم نداشته باشد، نمیترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام تودهى مردم، اسلام توکل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهىکه فرمود: «و لینصرنّ اللّه من ینصره»،(1) میترسند.». در این ارتباط با دکتر «محمد علی آذرشب» استاد دانشگاه تهران و رئیس مرکز مطالعات فرهنگی ایران و عرب به گفتگو نشستهایم.
قرائت دینی و بیداری اسلامی
قطعاً قرائت محمدی و علوی از اسلام به بیداری اسلامی منتج میشود. در واقع اسلام با هدف بیداری و احیاگری آمده است. آیهی مبارکه میفرماید: «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ» بنابراین ماهیت اسلام احیاگری است. به عبارت دیگر، بیداری اسلامی قرائت احیاگری جامعهی اسلامی از اصول مسلم اسلام است؛ البته اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) که پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، پرچمدار آن اهل بیت (علیهم السلام) هستند. در واقع قرآن، پیامبر و ائمه (علیهم السلام) همگی به دنبال یک هدف هستند که همانا بیداری امت اسلام است.
عوامل تداوم بیداری اسلامی
تداوم بیداری اسلامی در گرو فهم صحیح، همت، آگاهی و آشنایی با تجربیات سایر احیاگران است؛ چرا که بیداری اسلامی موضوع تازهای نیست. سالهای زیادی است که جهان اسلام در حال حرکت به سمت بیداری است. در طول این چند سال، تجربیات زیادی کسب شده است، افراد خبره و تأثیرگذار جهانی شدهاند و امروز بیداری اسلامی به شکل فعلی تجلی یافته است. بنابراین ملتهای مسلمان باید از تجربیات سایرین بهرهی کامل را ببرند. این راه توسط سید جمالالدین اسدآبادی، کواکبی، فعالان نهضت مشروطه، نهضت ملی کردن صنعت نفت در ایران، انقلاب اسلامی، نهضت انتفاضه در فلسطین و... پیگیری شده است و اینها تجربیاتی هستند که ملل مسلمان باید به آنها بیش از پیش توجه داشته باشند و در ادامهی مسیر از اندوختههای آنان بهره بگیرند.
نکتهی مهم دیگر در این امر شناخت دشمن است. امروزه بدون مبالغه، یکی از مهمترین توجهات دشمن به دام انداختن بیداری اسلامی است و آنها با هر وسیلهای سعی در به انحراف کشاندن جریان بیداری اسلامی دارند. با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب، استفاده از تجربیات جمهوری اسلامی ایران در مواجههی با دشمن، در فراز و نشیبهایی که در این 3 دهه با آن روبهرو بوده است، میتواند راهگشا باشد.
انحراف در بیداری اسلامی
اگر ملتهای مسلمان راه را برای نفوذ مزدوران استعمار باز بگذارند، قطعاً جنبش به انحراف کشیده میشود. مزدوران قدرتهای بزرگ جهانی، که در صدد به انحراف کشیدن این جنبش هستند، چندین چهره دارند؛ چهرههای لیبرال دمکرات و آزادیخواه، اسلامگرایان متحجر و... آنها در واقع با این مواضع سعی در تخریب جریان بیداری دارند. بنابراین باید مسلمان آگاه و بهروز، به دور از تحجر، اسلام واقعی را به نمایش بگذارند و با خودداری از افراط و تفریط، خود را در جامعه معرفی کنند و طرح و ایدهی اصیل اسلام را ارائه دهند.
امروزه بدون مبالغه، یکی از مهمترین توجهات دشمن به دام انداختن بیداری اسلامی است و آنها با هر وسیلهای سعی در به انحراف کشاندن جریان بیداری اسلامی دارند.
آیا میتوان میان اسلام حداقلی یا به تعبیر حضرت امام، اسلام آمریکایی، با ظهور حرکتهایی نظیر بیداری اسلامی رابطه برقرار نمود؟
ما اسلام حداقلی و حداکثری نداریم، اسلام متعادل داریم؛ «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّه وَسَطًا» در واقع اسلام یعنی دروی از افراط و تفریط. اسلام همواره به اعتدال دعوت میکند. بنابراین اسلام حداقلی و حداکثری بیمعناست. حدود و ثغور اسلام نیز کاملاً مشخص است. بنابراین نتیجهی بیداری اسلامی همان اسلام حقیقی خواهد بود که میتوان آن را به تمام دنیا، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، عرضه کرد.
برخی از سران استعمار سعی دارند که بیداری اسلامی در نهایت به اسلام سکولار منتج شود. نظر حضرتعالی راجع به این نوع گرایش به بیداری اسلامی چیست؟
این یکی از شگردهای نظامهای استعماری برای از بین بردن اسلام واقعی است. نظامهای سلطه، برای ارائهی اسلام سکولار در مقابل اسلام اصیل، که منادی آن جمهوری اسلامی ایران است، سعی میکنند طرحی ارائه دهند که ضمن سازگاری با اسرائیل با آمریکا، ظاهر اسلامی نیز داشته باشد. در واقع آنها سعی دارند از اسلام آمریکایی دفاع کنند.
البته اگر مسلمانان با آگاهی کامل، مرز اسلام اصیل و ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) را مشخص کنند، این تز آمریکا شکست میخورد.
هر کشوری شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان یک نسخه برای تمام کشورها ارائه داد، ولی فصل مشترک تمام این برنامهها اسلام است که باید کامل و جامع اجرا گردد.
تبعیت از الگوی انقلاب اسلامی تا چه اندازه میتواند متضمن تداوم بیداری اسلامی در جهان اسلام باشد؟
حتماً لزومی ندارد از الگوی انقلاب اسلامی تبعیت کنند، زیرا هر کشوری شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان یک نسخه برای تمام کشورها ارائه داد، ولی فصل مشترک تمام این برنامهها اسلام است که باید کامل و جامع اجرا گردد. البته همان طور که عرض شد، استفاده از تجربیات انقلاب اسلامی، قطعاً به عبور کمخطر سایر کشورها از فراز و نشیبهای مقاومت کمک شایانی خواهد کرد.
سخن پایانی
ابتدا آنکه بیداری اسلامی، بیداری و آگاهی ملتهای مسلمان را به دنبال دارد. دوم اینکه این حرکت کاملاً اسلامی است و ایدئولوژی اسلامی حامی آن است. بیداری اسلامی امری اتفاقی نبوده و از بطن تجربیات و انگیزههای اعتقادی مردم برآمده است.(*)
با تشکر از فرصتی که در اختیار «برهان» قرار دادید./۱۳۹۱/۹/۳۰
تبیین بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی(3)؛
مرحله بیداری اسلامی
در واکنش به رفتار حاکمان در جهان اسلام گفتمان اسلامگرایی محور قرار میگیرد، چرا که هویت مردمان خاورمیانه با اسلام قوام یافته است. گفتمان بیداری اسلامی به این جهت هم قابلیت پذیرش و اعتبار دارد و هم در دسترس است که سابقهی طولانی حضور در عرصههای فکری و سیاسی جوامع اسلامی را دارد.
گروه بینالملل برهان/ عبداله مرادی؛ امروز دنیا با یک حادثهى عظیم مواجه است. این حادثهى عظیم عبارت است از بیدارى اسلامى. این یک حقیقت است. ملتهاى مسلمان و امت اسلامى به تدریج بیدار شدهاند. امروز اگر مستکبرین عالم بخواهند بر ملتهاى مسلمان مسلط شوند، کار دشوارى دارند. بیدارى وارد امت اسلامى شده و رسوخ و نفوذ کرده است. در بعضى از کشورها هم این بیدارى به انقلاب تبدیل شد و رژیمهاى فاسد و وابسته را تغییر داد. لیکن این، بخشى از بیدارى اسلامى است؛ همهى بیدارىِ اسلامى نیست. بیدارى اسلامى گسترده است، عمیق است.
رهبر معظم انقلاب در جمع اساتید جهان اسلام، 21 آذر 91
شکلگیری گفتمان بیداری اسلامی
گفتمان ناسیونالیسم عربی به واسطهی جمال عبدالناصر، که حدود 2 دهه در جهان عرب یکهتاز بود، بر 3 بنیان «مبارزه با اسرائیل، گرایش به سوسیالیسم و پانعربیسم» قرار داشت. این گفتمان سکولار توانست مبارزه با استعمار غرب، نفی رژیمهای پادشاهی، تحقق آزادیهای اجتماعی و سیاسی و حل معضل توسعهنیافتگی را با ادعای تحقق آرمانهای ملت عرب پیگیری نماید؛ اما پس از شکستهای 1967 از اسرائیل و صلح مصر با اسرائیل، گفتمان ناسیونالیسم عربی دچار واگرایی معنایی شد، چرا که مفاهیم مفصلبندیشده در آن گفتمان با حذف دال مبارزه با اسرائیل و امپریالیسمستیزی دچار بیقراری شدند، اما گفتمان ناسیونالیسم عربی با طرح دگرسازی از ایران به مفصلبندی جدیدی دست زد.
به ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و اندیشهی شیعی آن، این جبههگیری عربی علیه ایران تشدید شد. گفتمان ناسیونالیسم عربی با ارائهی «اعتدال عربی» به عنوان دال مرکزی توانست عناصری نظیر لیبرالیسم اقتصادی، توسعه، سکولاریسم، امنیت و صلح خاورمیانه را در طول زمان به وقفههایی در گفتمان خود تبدیل کند. بنابراین کرامت انسانی، اندیشههای آرمانخواهانهی اسلامی مردم و غرور ملی به مثابهی کالای قاچاق در زیر پوست جوامع عربی پنهان شد.
پس از آن، دیکتاتورهای کشورهای عربی تلاش کردند، همچون محمدرضا پهلوی، برای فرار از خواستهای ملت و سرکوب آنان و حفظ اقتدار خود، مشروعیت و امنیت خود را در پیوند با غرب و حمایت آمریکا تعریف کنند. نتیجه این میشود که فقدان حکمرانی خوب، خودکامگی و سرکوب سیاسی به علاوهی فقر و نابرابری لایههای زیرین جوامع عربی را به واکنش وامیدارد. این واکنش با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مقاومت پیروزمندانهی حزبالله در لبنان و پیروزی حماس در جنگ 22 روزه تقویت شد. در این واکنش البته گفتمان اسلامگرایی محور قرار میگیرد، چرا که هویت مردمان خاورمیانه با اسلام قوام یافته است. گفتمان بیداری اسلامی به این جهت هم قابلیت پذیرش و اعتبار دارد و هم در دسترس است که سابقهی طولانی حضور در عرصههای فکری و سیاسی جوامع اسلامی را دارد (حقیقت، 1385، 2 تا 23). از سوی دیگر، به دلیل سرکوب شدید توسط حکومتهای ناسیونالیستی وابسته به آمریکا، بیش از همهی گفتمانها، استحقاق و مشروعیت لازم برای کسب قدرت سیاسی را دارد.
آنچه صحت قدرت نظریهپردازی بیداری اسلامی را آشکار میسازد، پس از قدرت استدلالی، تأیید تجربی است؛ امری که تا کنون با پیروزی اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری مصر، پیروزی اسلامگرایان در تونس و همچنین جهتگیریهای اسلامی لیبی و مراکش محقق گردیده و بیش از همه باعث نگرانی اسرائیل و آمریکا شده است. تأکیدات جدی بر اسلامخواهی در قانون اساسی پیشنهادی مصر و لیبی، بیتوجه به پیشنهادهای سکولاریستی اردوغان، دلیلی دیگر بر اسلامی بودن تحولات خاورمیانه و پیوستگی این تحولات با مبارزات بیداری اسلامی در تقابل با بحران خلافت، استعمار خارجی و... در قرن گذشته است.
بنابراین هنگامی که گفتمان ناسیونالیسم عربی با ارائهی دال مرکزی اعتدال عربی در خود عناصر، صلح با اسرائیل، پیوند با غرب، سکولاریسم، استبداد سیاسی، لیبرالیسم اقتصادی را تعریف میکند؛ در مقابل، بیداری اسلامی هویت خود را در اسلامخواهی، دمکراسیخواهی و استقلال جستوجو میکند. در واقع با توجه به نتایج انتخاباتهای اخیر در کشورهای اسلامی، دریافتیم که گفتمان بیداری اسلامی بیشترین توانمندی معنایی در مفصلبندی معناهای سرگردان در خواستهای مردم را دارد.
بنابراین گفتمان بیداری اسلامی یک منظومهی معنایی وسیع است که تلاش میکند ارزشهای عمیق اسلامی، مفاهیم و خواستهای مردمی را در یک چارچوب منسجم معنایی گرد هم آورد و با تکیه بر دال مرکزی مردمسالاری دینی، به بقیهی عناصر بیداری اسلامی معنابخشی و آنها را مبدل به وقته در گفتمان خود کند. لذا این گفتمان، هم به لحاظ نظری و هم در عمل، طیف وسیعی از مطالبات مردم در کشورهای مسلمان را نمایندگی میکند.
در بررسی خاستگاه بیداری اسلامی، یکی از نکاتی که کمتر محل مناقشه است خاستگاه ضداستعماری بیداری اسلامی است. گفتمان اسلامگرایی، هرچند داعیهدار دمکراسیخواهی در روشهاست، ولیکن مسئولیت تبعات گذشته را صرفاً متوجه استبداد داخلی نمیکند، بلکه عوامل خارجی را نیز نشانه میرود و یقیناً روند حمایتهای آمریکا از اسرائیل و دشمنی با اسلام، استکبار جهانی را به تقابل جدیتر و واضحتر با بیداری اسلامی خواهد کشاند.مراحل تحولات بیداری اسلامی
در مورد ریشهها و گفتمان غالب تحولات انقلابی خاورمیانه، هر چه از روزهای آغازین اعتراضات فاصله میگیریم، بیشتر درمییابیم که این تحولات ماهیتی اسلامی دارند و واقعیات به نحو فزایندهای از نگرش مبتنی بر بهار عربی ـکه مبنای تحولات کشورهای عربی را سرریز فرآیندهای عرفی شدن و سکولاریسم از عرصههای عمومی کشورهای فراصنعتی به کشورهای در حال توسعه نظیر جوامع خاورمیانه میدانند و بهار عربی را فرآیند جهانی شدن فرهنگ لیبرال دمکراسی و سرمایهداری ارزیابی میکنندـ به دور است.
لذا پس از مطالعهی ماهیت تحولات اخیر، باید دانست که بیداری اسلامی، به مثابهی یکی از انواع مدلهای انقلاب در جامعهشناسی سیاسی، دارای ریشهها، اهداف، ابعاد و مراحل سیر مخصوص به خود است. بیداری اسلامی، به مثابهی یک انقلاب اجتماعی، عبارت است از حرکتی مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی ارزشها و باورهای مسلط، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی و رهبری جامعه که میتواند با گرد هم آوردن مردم بر مبنای ارزشهای اسلامی، به سامان سیاسی جامعه بر مبنای اسلام بپردازد.
لذا در اندیشهی راهبردی مقام معظم رهبری، میتوان به یک خط سیر در جنبش بیداری اسلامی از عوامل شکلگیری تا تثبیت و نیل به اهداف غایی اشاره نمود. این اندیشهی راهبردی، به اقتضای زمانه، مسیر گام به گام انقلاب را مورد تأکید قرار داده و بر آسیبهای خاص هر مقطع و فراموش نکردن اهداف غایی تأکید نموده است. لذا میتوان مراحل نظری تحولات بیداری اسلامی را در اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای به شکل زیر تبیین نمود.
الف) تزلزل در ارزشهای حاکم بر رژیمهای طاغوتی ـ استبدادی
بیگمان اولین مرحلهی آغاز هر دگرگونی سیاسی اجتماعی الهامبخش نبودن، بیفایده قلمداد شدن و عقلانی نبودن ساختار ارزشی حاکم بر جامعه است. این ساختار ارزشی به ویژه اگر از ماهیتی تحمیلی و اقتدارگرا نیز برخوردار باشد، نمیتواند خود را بر ساختارهای عمیق فرهنگی سنتی گذشته و همچنین خواستههای فزایندهی جدید تطبیق دهد. لذا بسیاری استحالهی ارزشها را مهمترین و اساسیترین مشخصهی یک انقلاب میدانند. در کنار زیر سؤال رفتن ارزشهای حاکم، البته نارضایتی عمیق از شرایط موجود، فقر و شکاف اجتماعی، فاصلهی طبقاتی، بیاعتمادی مردم به آینده، گسترش و پذیرش اندیشه یا اندیشههای جدید جایگزین و گسترش روحیهی انقلابی در افراد جامعه، متضمن شکلگیری انقلاب است.
این تغییر ارزشی در حوزهی نظریهی بیداری اسلامی با زیر سؤال رفتن ارزشهای حکومتی ناسیونالیسم عربی نظیر وفاداری به حاکمیت موروثی آغاز گردید، چه اینکه این امر هم با ارزشها و فرهنگ اسلامی و هم با خواست مشارکتجویانهی مردمی و احساس کرامت و عزت انسانی در تضاد بود. اندیشههای اسلامگرا به مدت دهها سال الگوی ناسیونالیسم عربی حاکم را به عنوان نظم قلابی تحمیلی رد میکردند و حتی بسیاری اساساً نظم مدرنیسم را مورد نقادی قرار میدادند. لذا بیداری اسلامی با تکیه بر «بازگشت به اسلام ناب»، متضمن پذیرفتن غفلت تاریخی و یک نوع «توبهی اجتماعی» است.
ب) معرفی نظم ارزشی جدید بر مبنای اسلام
دومین بُعد تحول انقلابی، تغییر، شورش و جایگزینی نظم ارزشی جدیدی است که خود را برآمده از فرهنگ جامعه، منطبق با عقلانیت و پاسخگوی تحولات جدید میداند. به گفتهی بسیاری، هیچ انقلابی بدون ظهور ایدئولوژی و نظم ارزشی جدید شکل نمیگیرد و هر چه این ایدئولوژی به آرمانهای آن جامعه نزدیکتر باشد پیروزی نزدیکتر و موفقتر است.
ما نمیخواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و نـاسـیـونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همهی دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار میکشند ثابت کنیم (بیانات مقام معظم رهبری در 18 تیر 70).
اسلام در این بیان، تبدیل به درونیترین احساسات و اندیشهها میشود و با جهتدهی به رفتار انسانی، خود را در قالب هویت نشان میدهد. این هویت اسلامی در گام اول خود را در نمادها، رفتارهای فردی و سپس حوزههای اخلاقی و اجتماعی نشان میدهد. سید محمد قطب مینویسد: «امروز بیداری اسلامی مدیون کسانی است که عاشق اسلاماند و ایمان مشعل راه آنهاست. آنها به سوی مقابله با دشمن میروند، فریاد برمیآورند که قرآن، کتاب و سنت رسول خدا برنامهی زندگی ماست. آنها کسانیاند که حاضرند در این راه از جانشان بگذرند و به دعوت الهی لبیک گویند (قطب، 1370، 52).
ریشهی حوادث اخیر خاورمیانه را نیز باید در لگدمال شدن حس کرامت و عزت مردم جستوجو نمود؛ امری که در بسیاری از تحلیلهای سیاسیـاقتصادی مورد غفلت قرار گرفته است و البته این هویت و این کرامت جز در سایهی تکیه بر مبانی اسلامی حاصل نمیگردد.
ج) دوران قیام و اعتراض
نتیجهی تزلزل ارزشهای حاکم و ظهور ایدئولوژیهای جدید، گسترش روحیهی انقلابی یک انقلاب است. شورشها، انتقادهای مستقیم و خالی از کنایه، تظاهرات آرام و غیرآرام و... همه و همه از نشانههای رسیدن جامعه به این سطح از نارضایتی است. در مرحلهی دوم، یعنی بروز ایدئولوژی و ارزشهای جایگزین، هنوز مردم عامی نوعی پشیمانی، برای مقابله با تغییرات در آینده و حفظ وضع موجود را با خود همراه دارند، ولی در مرحلهی گسترش روحیهی انقلابی، دیگر این محافظهکاری به تدریج از بین میرود. ورود به دورهی آنارشیستی، بازگشت به عقب را ناممکن میکند و ادامهی سرکوب منجر به تسریع در انقلاب میگردد. این در حالى است که یکی دیگر از عمدهترین تفاوتهای دگرگونی حاصل از بیداری اسلامی با تجربههای کلاسیک انقلاب، در حرکتهاى آرام، نفى خشونت و توسل به روشهاى مسالمتآمیز بود. این دگرگونی نتیجهی حضور گستردهی مردمی با تأکید بر اعتراضات مدنی و مشروعیتزدایی از حاکمیت طاغوتی با توسل به ابزار نرم قدرت بود. در اندیشهی مقام معظم رهبری، حضور مردمی نه تنها ویژگی یک انقلاب، که ضامن تحقق اهداف انقلاب نیز هست:
من وقتى پیکر دلاور ملت پرافتخار مصر را از تلویزیون در میدان تحریر دیدم، یقین کردم که این انقلاب پیروز خواهد شد. در چنین انقلابهایى، اصول و ارزشها و هدفها نه در مانیفستهاى پیشساختهى گروهها و حزبها، بلکه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاى آنان اعلام و تثبیت میشود (بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بینالمللی بیدارى اسلامى، 26 شهریور 1390).
اندیشههای اسلامگرا به مدت دهها سال الگوی ناسیونالیسم عربی حاکم را به عنوان نظم قلابی تحمیلی رد میکردند و حتی بسیاری اساساً نظم مدرنیسم را مورد نقادی قرار میدادند. لذابیداری اسلامی با تکیه بر «بازگشت به اسلام ناب»، متضمن پذیرفتن غفلت تاریخی و یک نوع «توبهی اجتماعی» است.
د) تغیر نخبگان حاکم
تغییر نخبگان یکی دیگر از مراحل تحول انقلابی است. گسترش انقلابیگری و اعتراضات مردمی، نخبگان حاکم را در معرض سقوطی قرار میدهد که جز با سرکوب گسترده و حمایت خارجی، آن هم برای کوتاهمدت، گریزی از آن نیست؛ اما پس از سقوط نخبگان حاکم و منسوخ شدن نهادهای حاکم، جامعهی انقلابی به سوی دورانی از نزاع گفتمانی میان اندیشههای جدید کشانده میشود. گفتمان بیداری اسلامی وارد نزاعی معنایی با بقایایی اندیشهی ناسیونالیسم عربی و اندیشههای لیبرالـدمکراسی میگردد تا بتواند به خواستهای مردمی و بحرانهای فکری جامعه پاسخهای بهتری بدهد.
بُعد دیگر این مرحله انتقال قانونی قدرت و مشروعیت نظام سیاسی جدید است. واقعیت این است که مرحلهی تغییر نخبگانی، عمدتاً با پیروزی اسلامگراها در انتخابات کشورهای مسلمان به پایان رسیده است، چه اینکه دیدیم اسلامگرایی با برخورداری از ویژگیهای در دسترس بودن، قابلیت پذیرش، هماهنگی با سنتها و... توانسته است نزاع معنایی پس از انقلاب را با پیروزی سپری نماید و عمدهی نخبگان سکولار و لیبرالـدمکرات را در حاشیه قرار دهد. لذا انتخابات در کشورهای اسلامی متضمن پیروزی اسلامگرایان خواهد بود.
خود غربىها و مستکبران عالم هم به این اعتراف مى کنند که در هر کشورى از کشورهاى اسلامى اگر انتخابات آزادى انجام بگیرد، منتخبان ملت، عناصر معتقد و پایبند به اسلام و مروج اسلام خواهند بود. براى همین است که ادعاى دمکراسى خواهى غرب امروز دچار تناقض است. از یک طرف پرچم دمکراسى و مردم سالارى را در دست گرفته اند، از سوى دیگر جرئت نمى کنند این پرچم را در دنیاى اسلام به معناى واقعى کلمه برافرازند، چون مى دانند در هر کشورى از کشورهاى اسلامى اگر آرا و انتخاب مردم در آن نقش پیدا کند، بدون تردید اسلام خواهان زمام قدرت و حکومت را در دست خواهند گرفت و منتخبان ملت، مسلمانها خواهند بود (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 11 شهریور 1384).
هـ) نهادسازی
دستاوردهای هر انقلاب بایستی با گذر از مرحلهی جنبشی بودن به مرحلهی ساختاری شدن، تثبیت گردد. در واقع در آخرین گام یک انقلاب، ارزشهای آن انقلاب در یک ساختار سیاسیـحقوقی نهادینه میشود که باعث میگردد کارکرد نهادهای جدید به بازتولید و تعمیق ارزشهای انقلاب منجر شود. در واقع باید گفت اینک مردمسالاری دینی، به عنوان جمع میان ارزشهای اسلامی و روشهایی با حضور مردم در تصمیمگیری سیاسی الگویی جامع از خواست ملتهای منطقه را نشان میدهد. لذا هر گونه نهادسازی انقلابی مبتنی بر اسلام بایستی مردمسالاری دینی را مد نظر قرار دهد. حضرت آیتالله خامنهای در این باب میگویند:
یکى از مهمترین خواستههای مردم حضور و نقش قاطع مردم و آرایشان در مدیریت کشور است و چون مؤمن به اسلاماند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است؛ یعنى حاکمان با رأى مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شریعت اسلامى است (بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بینالمللی بیدارى اسلامى، 26 شهریور 90).
در این میان، الگوی انقلاب اسلامی و توان نظری آن در تلفیق سنت و مدرنیته، جمهوریت و اسلامیت، دین و سیاست، پیوند معنویت و حکومت و به طور کلی ایجاد یک نظام مردمسالار دینی که بر پایههای جامعهی مدنی دینی و خاستگاههای نواندیشانهی اسلامی توانست یک تحول فکری در جهت بیداری اسلامی ایجاد کند. پس نکتهی اساسی بهرهگیری از اسلام در سامان سیاسی جامعه است و اساساً از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، ضرورتی در استفاده از الگوی جمهوری اسلامی در کشورهای حوزهی بیداری اسلامی وجود ندارد:
ملتهاى مسلمان ـاز آفریقا تا شرق آسیاـ به فکر ایجاد نظام اسلامى و حکومت اسلامى افتادند با فرمولهاى گوناگون، نه لزوماً با همان فرمول نظام جمهورى اسلامى ما، اما به فکر حاکمیت اسلام بر کشورشان افتادند. بعضى از کشورها موفق هم شدند، بعضى هم آیندهى نویدبخشى در انتظارشان هست از حرکتهاى اسلامى (بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 88).
آنچه اهمیت دارد لزوم نظامسازی و نهادینه نمودن ارزشهای اسلامی در حکومت است، چه اینکه ایشان در یک نگاه آسیبشناسانه، عدول از ارزشهای انقلاب پس از امثال جمال عبدالناصر را در همین نکته تحلیل میکنند:
یکى دیگر از هدفها نظامسازى است. اگر در این کشورهایى که انقلاب کردند نظامسازى نشود، آنها را خطر تهدید میکند. در همین کشورهاى شمال آفریقا ما یک تجربهاى داریم مربوط به شصت هفتاد سال پیش؛ اواسط قرن بیستم... در همین مصر انقلاب شد، کودتا شد، نهضت شد، کسانى آمدند سر کار ـدر جاهاى دیگر هم همین طورـ اما نتوانستند نظامسازى کنند. نظامسازى که نکردند، این موجب شد که نه فقط آن انقلابها از بین رفت، بلکه حتى آن کسانى که به نام آن انقلابها سر کار آمده بودند خودشان از این رو به آن رو شدند... عبدالناصر که از دنیا رفت، دیدید جانشینهایش چه کردند... خود آن انقلابها هم عوض شدند؛ هم فکر نداشتند، هم نتوانستند نظامسازى کنند. باید در این کشورهایى که انقلاب کردند، نظامسازى شود. باید یک قاعدهى مستحکمى به وجود بیاید (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاههای جهان اسلام، 21 آذر 91).
جمعبندی
گفتمان بیداری اسلامی حاصل شکلگیری گفتمان مقاومت در برابر گفتمان قدرت ناسیونالیسم عربی و نفی لیبرالـدمکراسی است. اما دربارهی روند تحولات و مراحل انقلاب در نظریهی بیداری اسلامی باید گفت که این انقلاب با ایجاد تزلزل در ارزشهای حاکمیتهای استبدادی و استعماری در جوامع عربی آغاز شده است و اینک در مرحلهی تغییر نخبگان حاکم قرار دارد.
لذا جهت نیل به هدف غایی نهادسازی بر مبنای اسلام و تأمین سعادت انسانی، الزاماتی وجود دارد و البته این سیر تکاملی را آسیبهایی تهدید میکند. از جمله الزامات اساسی این روند تکیه بر حضور مردمی است، چرا که در بیان مقام معظم رهبری خطاب به اساتید دانشگاههای جهان اسلام، قدرت حقیقى در اختیار مردم است. با وجود مردمی آگاه و بابصیرت هیچ صدمهاى به بیداری اسلامی وارد نمیشود. توجه به دشمن و استکبار جهانی است. در بررسی خاستگاه بیداری اسلامی، یکی از نکاتی که کمتر محل مناقشه است خاستگاه ضداستعماری بیداری اسلامی است. گفتمان اسلامگرایی، هرچند داعیهدار دمکراسیخواهی در روشهاست، ولیکن مسئولیت تبعات گذشته را صرفاً متوجه استبداد داخلی نمیکند، بلکه عوامل خارجی را نیز نشانه میرود و یقیناً روند حمایتهای آمریکا از اسرائیل و دشمنی با اسلام، استکبار جهانی را به تقابل جدیتر و واضحتر با بیداری اسلامی خواهد کشاند.
منابع:
1. آیتالله سید علی خامنهای، مجموعهی بیانات، پایگاه اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای: www.khamenei.ir
2. سید محمد قطب، بیداری اسلامی، ترجمهی صباح زنگنه، تهران، انتشارات اطلاعات، 1370.
3.صادق حقیقت، تحلیل گفتمانی انقلاب اسلامی، مجموعهی مقالات کنفرانس بینالمللی انقلاب اسلامی و چشمانداز آینده، تهران، انتشارات بینالمللی الهدی، 1385.
تمدن دینی و فرهنگ جهانی
تمدن دینی و فرهنگ جهانی - خبرگزاری شبستان، رسانه حوزه دین، فرهنگ و اندیشه
تمدن ایران در روسیه - شهر زیبای روس
دربند (به روسی Дербент) قدیمیترین شهر در روسیه امروزی است که در جنوبیترین بخش این کشور و در ساحل دریای خزر واقع شده است. اکثر ساکنین شهر دربند شیعه مذهب هستند و از اقوام لزگی و آذریهایی که سالیان قبل از ایران به این منطقه رفتهاند میباشند . این شهر را قباد یکم ساسانی بنا نهاده و انوشیروان به عنوان شمالیترین مرز ایران در قفقاز مستحکم کرده بود. نارین قلعه که در این ویدئو مشخص است، از دیدنیترین بخشهای این شهر تاریخی است.
منبع :ایراس