واژه Research در لغت بهمعنی پژوهش، تحقیق، تتبع، جستجو، تجسس، کاوش، پژوهیدن و پژوهش کردن و Historic بهمعنای تاریخی، مشهور، معروف و مبنی بر تاریخ است.
تحقیق تاریخی، از آن دست تحقیقاتی است که بر موضوعی معین که در گذشته و در یک مقطع زمانی مشخص اتفاق افتاده، صورت میگیرد. از آنجا که در فاصله دو زمان مشخص در گذشته، رویدادهایی به وقوع پیوسته و ابزاری تکمیل گشته است، بنابراین تلاش محقق در روش تاریخی بر آن است که حقایق گذشته را از طریق جمعآوری اطلاعات، ارزشیابی و بررسی صحت و سقم این اطلاعات، ترکیب دلایل مستدل و تجزیه و تحلیل آنها، بهصورتی منظم و عینی ارائه کند و نتایج پژوهشی قابل دفاع را در ارتباط با فرض یا فرضهای ویژه تحقیق نتیجه بگیرد.
امروزه مطالعه تاریخی در بسیاری از گسترهها منزلت و رواج یافته است. نزاعهای اواخر سده نوزدهم و بیستم، فروکاسته و فواید و ضرورت رهیافت تاریخی در پژوهشها، خود را نشان داده است. محققان به رخنهها و معایب آن نیز بصیرت یافتهاند. اکنون در بسیاری از گسترهها، رهیافت تاریخی در کنار و بلکه در ارتباط وثیق با سایر روی آوردها مورد توجه قرار گرفته است. فیلسوفان، که دورترین موضع را نسبت به نگرش تاریخی داشتهاند، روش معلم اول، ارسطو را در متافیزیک آکنده از مطالعه تاریخی یافتهاند.
بسیاری از فیلسوفان و محققان تاریخی امروزه بر این باورند کـه بـهترین و سـادهترین تعریف از تاریخ همان مطالعه گذشته است. مطالعه گذشته غالبا نـیازمند تـدابیر و تمهیدات توصیفی و تـبیینی مـتفاوت از رشتههای دیگر است. (نورد، 1989).
محقق زمانی از روش پژوهش تاریخی استفاده میکند کـه با مسئلهای برخورد کند که در گذشته روی داده و در گذشته خاتمه یافته باشد. به عبارت دیگر، محدوده زمان بسته شده اسـت. مـسئله مـیتواند مربوط به زمان نزدیک در گذشته و یا ریشه در حوادثی که چند قـرن پیـش روی داده، باشد(خلیلیشوورینی، 1375، 75).
از نظر استفن ایزاک و ویلیام. ب. مایکل در کتاب راهنمای جامع تحقیق و ارزیابی، منظور از پژوهش تاریخی«بـازسازی سـیستماتیک و عـینی گذشته؛ که از طریق گردآوری، ارزیابی، تعیین صحتوسقم و ترکیب حوادث به مـنظور اثـبات وقـایع و تحصیل نتیجهای قابل دفاع صورت میگیرد و غالبا بر فرضیهای معین مبتنی است(ایزاک، 1374، 54)
پژوهـش تـاریخی مـطالعه نظاممند و دقیق گذشته است و محقق تاریخی با مهارت تمام بر روی نکاتی درباره یک واقـعه یـا یک شخص کار میکند(اسمیت، 1989، 317). پژوهش تاریخی کاربرد روش علمی در مسائل تاریخی است. ایـن پژوهـش در حـقیقت جستوجوی منظمی است در اسناد و مدارک و منابع دیگری که در زمینه مرتبط با سؤال محقق تـاریخی دربـاره گذشته، حاوی حقایقی هستند. بنابراین پژوهش تاریخی ضرورتا با وقایعی سروکار دارد که قـبل از تـصمیم پژوهـشگر به مطالعه آنها به وقوع پیوسته است(دلاور، 1390، 84)
بورگ به نقل از کوهن و همکارانش، در سال 2001 تحقیق تاریخی را «تـعیین، ارزشـیابی و ترکیب منظم و عینی اسناد و مدارک برای برقراری حقایق و ترسیم نتایج درباره رویـدادهای گـذشته» تـعریف کرده است. برای مثال، محققی که قصد دارد درباره علل تغییر نظام آموزش و پژوهش ایران در سـال 1345 و بـه وجـود آمدن سه دورهء تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه به جای دو دورهء ابتدایی و مـتوسطه تـحقیق کند، از روش تحقیق تاریخی استفاده میکند. هدف تحقیق تاریخی بازسازی گذشته در زمینه فرضیهای است که در زمان حـال تـدوین میشود (حسینزاده، 1382). دستیابی به این هدف مستلزم جمعآوری اطلاعات به صورتی مـنظم، عـینی، ارزشیابی و تلفیق اسناد و مدارک و بالأخره رسیدن بـه نـتایج قـابل دفاع است.
پژوهشگر در تحقیق تاریخی به یـافتن دادههای موجود میپردازد. یافتن دادهها درحالیکه در سایر روشهای تحقیق پژوهشگر به تولید دادههای مورد نـیاز میپردازد. یـافتن دادهها با استفاده از گزارشهای رسـمی، اسـناد، مدارک، کـتابها و مـقالات و آثـار باقیمانده از گذشته دربارهی موضوع مورد مـطالعه انـجام میشود. (سرمد، بازرگان و حجازی، 1390).
برخی از فیلسوفان همچون کالینگ وود، درای و مورخانی همانند بـیکر و بـیرد معتقدند که گذشتگی تاریخ باعث شـده که تاریخ اساسا از عـلم و روش عـلمی متفاوت باشد. دانشمند تجربی مـستقیما بـه مشاهده پدیدهها میپردازد اما محقق تاریخی با یک گذشته ازدسترفته روبهروست. یعنی مـوضوع مـورد مطالعه کاملا غایب و جهتدار اسـت. جـهتدار از ایـن نظر که وقـایع مـعمولا به شیوههای مختلف و بـه وسـیله افراد متفاوت ثبت شدهاند. به عنوان مثال، ثبت وقایع و تفسیر آنها ممکن است بـه دسـت یک خبرنگار، مخبر دادگاه و یا یـک عـکاس صورت گـرفته بـاشد. تـعصبات و علایق این افراد مـمکن است موجب حذف برخی از مسائل و یا تفسیر اغراقآمیز مسائل دیگر شده باشد. (نورد، 1989). . از رویدادهای تاریخی تـنها بـرخی از وقایع در خاطرهها ماندهاند، تعداد کمی ثـبت شـدهاند و تـنها بـخش کـوچکی از رویدادهایی که ثـبت شـدهاند، باقی ماندهاند تا محققان تاریخی آن را مطالعه کنند بنابراین به نظر میرسد که محقق تاریخی با دادهـهای جـهتدار و نـاقص سروکار دارد.
محققان تاریخی به دنبال دلالتکنندههای غـیرقابل مـشاهده مـیگردند. هـیچ شـخص امـروزی ناصر الدین شاه را ندیده است. همینطور هیچ کسی یک نگرش و یا یک ویژگی فرهنگی و یک ذره اتمی را ندیده است. مورای مورفی در کتاب«دانش ما از گذشته تاریخی»این مـوضوع را به خوبی بیان کرده است. وی گفته است که امور و واقعیتهای تاریخی بسیار شبیه به ''ذرات اتمی‘‘هستند. آنها سازههای تئوریکی مسلم فرض شده و بدیهی برای تبیین و توصیف دادهء موجود هستند. از این نـظر مـحققان تاریخی بسیار شبیه به دانشمندان عمل میکنند. محققان تاریخی شواهد و مدارک موجود را بررسی میکنند و از''تئوریها‘‘برای تبیین آن استفاده میکنند . (نورد، 1989). بنابراین دانش ما از گذشته، اساسا بر مدارک و شواهد استوار است.
محقق تاریخی با تبیین تاریخی از مرزهای تاریخنگاری فراتر میرود و وقایع را تابع عواملی چند میداند و تاریخ را صرفا شرح زندگی چند امیر نمیپندارد. دانـش تـاریخی موردی یا منفرد است و در اصـطلاح بـه آن غیرتعمیمی یا تفریدی میگویند. معنای آن این است که محقق تاریخ یک دوران را در نظر میگیرد، حوادث آن را به عنوان معلول مطرح میسازد و سپس در همان دوران عوامل را باز مـییابد. بـرای مثال هرگز محققی کـه دوران قـاجار را مطالعه میکند، میداند که تمامی دورانهای تاریخ همانند دوران قاجاریه نیستند، او این دوران را خاص، متمایز و منحصر به فرد میداند و به همان اعتبار نیز به کار تحقیق در آن میپردازد. بنابراین در مقابل دانـشهای تـعمیمی یا قانونمند، تاریخ را دانش تفریدی میگوید(ساروخانی، 1377، 84)
به دلیل جریان زودگذر و زمانمند تاریخ و دگرگونی وقایع در طول زمان، محققان تاریخی باید علاوه بر اینکه سعی دریافتن اظهارات و بیانهای واقعی دربارهء وقـایع گـذشته داشته بـاشند، باید نتایج و پیامدهای این وقایع را نیز بررسی کنند. توصیف بههمپیوستگی وقایع در طول زمان، موضوعی است که مـحققان تاریخی به آن تفسیر یا تبیین میگویند و احتمالا شکلی کاملا متفاوت از تـبیین در عـلوم دیـگر به خود بگیرد. یکی از مستمرترین مباحث میان محققان تاریخی بحث دربارهء تعمیم بوده است. روش پژوهش تـاریخی بـه عنوان یک روش علمی سطوح متفاوت تعمیم را برای توصیف و تبیین دادههای تاریخی به کـار مـیگیرد.
از نـظر بسیاری از محققان تاریخی، در روش تاریخی هدف از تعمیم، بیان قوانین کلی نیست و محققان تاریخی به این نـوع تعمیمها علاقهمند نیستند، بلکه آنان سعی میکنند یک واقعه خاص را در زمان و مکان خـاص مورد بررسی قرار دهـند درهـرحال امروزه اکثرا موافقاند که برخی تعمیمها در شکل تبیین و یا توصیف اجتنابناپذیر است. یکی از شکلهای تبیین تاریخی روایتاست. اگرچه در دههای اخیر محققان تاریخی بر تحلیلهای تاریخی-که مشابه آزمون فرضیهها و روش استدلالی و بـرهانآوری در علوم دیگر است، تأکید بیشتری دارند. هر دو روش طرفدارانی دارد، اگرچه روایت به خاطر ویژگی تاریخیاش جلب توجه بیشتری کرده است.
آرتور دانتو(Arthur Coleman Danto) معتقد است که تبیینهای روایتی یکی از مواردی است کـه تـاریخ را از علم جدا میکند. محققان تاریخی هنوز کاملا آشکارا بر روایت تکیه میکنند. در عمل روایت یا تحلیل را بسته به مسائل ویژه موجود و در دسترسشان به کار میبندند. البته آنها غالبا هر دو روش را در آن واحـد بـه کار میبندند. به علاوه این موضوع با تعمیم و با اهداف محقق در ارتباط است. روایت برای تشریح و تبیین وقایع و صحنههای تکرارنشدنی و خاص و یکتا بسیار مناسب است؛ در حالی که تحلیل تاریخی معمولا بـرای تـعمیم فرایندهای تکرارشدنی و بازگشتپذیر بسیار مفید است. به طور خلاصه محققان تاریخی در روش و رویکرد بسته به اهدافشان متفاوت عمل میکنند. برخی به صحنهها و وقایع بسیار خاص و تکرارنشدنی علاقهمنداند و برخی به فـرایندهای تـکرارپذیر و عـمومی علاقهمندند. (نورد، 1989).
دیوید پاولنورد در مقالهای بـا عـنوان«مـاهیت تحقیق تاریخی به دو نوع محقق تاریخی اشاره کرده است؛
نتیجه اینکه محققان تاریخی انسانمدار با تعمیم مخالف نیستند. آنـها پذیـرفتهاند کـه هر اظهار نظری دربارهء فعالیتهای انسانی کموبیش با میزانی تعمیم همراه است. چرا کـه فـعالیتهای انسانی از واقعیت جدا و به زبان بیان شدهاند. اما به دو دلیل تعمیم هدف و سـبک تـاریخ انـسانمدار نیست:
اولا محقق تاریخی انسانمدار میپندارد که تعمیم سطح بالا در وقایع تاریخی غیرممکن است.
ثانیا، وی مـعتقد اسـت که درک گذشته، نه از تعمیم که از توجه دقیق به تکرارناپذیرها و وقایع خاص و بـینظیر نـاشی مـیشود.
در روش پژوهش تاریخی، شاهد و مدرکی که محقق باید با آن کار کند، نـمونهای جـهتدار در مـورد سندی در گذشته است و ماهیت این جهتگیری را نیز نمیتوان معین کرد. به هـمین دلیـل تعمیم از طریق استنتاج آماری یا حتی از طریق عقل سلیم، آکنده از بیاطمینانی و عدم قطعیت است. مجموعهء بـیشماری از اسـناد و مدارک مربوط به رفتار انسانهای گذشته برجای مانده است، اما روابط روشـن و عـینی بین این اسناد و مدارک و جمعیتهایی که ایـن اسـناد بـه آنها تعلق دارد، ناشناخته و یا غیرقابل شناخت بـاقی مـاندهاند . حتی هنگامی که شاهد یا مدرکی بسیار گویا و عینی است، شاید تعمیم آن بـه رفـتار جمعی نامناسب باشد. از طرف دیـگر، شـاید محقق تـاریخی بـه مـطالعهء گونهها و دستههایی از وقایع علاقهمند باشد کـه مـعدود و قلیل است، به طوری که تعمیم با خطر زیادی همراه باشد. مـحققان تـاریخی وقایع تکرار ناپذیر و خاص را کشف و بـررسی و دنبال میکنند. به خـاطر ایـنکه چنین اکتشاف و بازیابیهایی گذشته را بـه مـراتب بهتر از تعمیمها تبیین میکند. محقق تاریخی همانند دانشمندان علوم اجتماعی با تبیین سـروکار دارد امـا تبیین رویدادهای تکرارناپذیر و خاص. ایـن تـبیینها مـمکن است شکلهای ویـژهای هـمانند روایت یا داستان را بـه خـود بگیرد . (نورد، 1989).
محقق تاریخی انسانمدار یا همان محقق مطالعات فرهنگی گذشته را با تعریف داستانها تـبیین و تـشریح میکند. سبک روایتی یا داستانی، صـرفا نـوعی توصیف بـه نـظر مـیرسد و در حقیقت آن شکل را به خـود میگیرد. تبیینهای تحلیل و تعمیمهای علوم رفتاری شاید کمک کمی به درک فکر و عمل و واقعهای منحصر بـه فـرد و منفرد بکند، توصیف دقیق و نزدیک بـه شـکل داسـتان و روایـت مـیتواند بسیار قابل فـهم و روشـن باشد. اما روایت فراتر از یک توصیف است؛روایت سازماندهی منطقی موارد، به ترتیب وقوع زمانی رویـداد بـا هـدف تبیین است. کار محقق تاریخی تبیین و تـشریح تـغییر در طـول زمـان بـا ایـجاد پیوند از طریق روایت رویداد از لحظه شروع تا پایان آن است همچنین کار وی قدرت تبیین مرتب یک روایت در پیوند علّی بین هر مرحله و مرحله بعدی است. به بیان دیـگر یک روایت شاید تنها پاسخ مناسب برای سؤالی است که محققان تاریخی میپرسند:«چه شد که…چه شد که بن دی در سال 1833 نیویورک سان را بنیان نهاد؟»قانون کلی نمیتواند به ایـن سـؤال پاسخ دهد به خاطر اینکه قوانین کلی نمیتوانند برای ما داستان تعریف کنند. بنابراین روایت نوعی تبیین است اما تبیین صرف نیست، یک روایت شناختی را ارائه میدهد که اصلا تـبیین نـیست آن شناختی است که در طول بررسی و مطالعه و رد طی رویارویی با غنای خود واقعه به دست میآید.
این مسئله شاید کار اصلی محقق تاریخی انـسانمدار بـاشد. در دهه 60 و 70 محققان تاریخی به مـطالعهء سـاختار اجتماعی و روشها و الگوهای علوم اجتماعی بازگشتند. در حقیقت، انسانمداری رو به زوال رفت و برعکس علوم اجتماعی با خوداتکایی تمام سیر صعودی گرفت. اما این روند ادامه پیـدا نـکرد. به طوری که نـه تـنها تاریخ انسانمدار روایتگر ادامه پیدا کرد، بلکه یک دورهء احیا و بازخیزی در دههء 80 شکل گرفت. به عبارتی با وجود علاقه به روشهای علوم اجتماعی محققان تاریخی همچنان به نتایج فکر و عـمل انـسانی منحصر بفرد و یگانه علاقهمند ماندند . (نورد، 1989).
در مورد علمی بودن یا نبودن روش تحقیق تاریخی دیدگاههای متفاوتی وجود دارد.
الف. دلایل و دیدگاه مخالفان
ب. دلایل و دیدگاه موافقان:
اما با توجه به ماهیت پدیدههای تاریخی، آیا میتوان تحقیق تاریخی را علمی دانست.
در استفاده از روشهای تاریخی چند اصل اساسی مورد توجه است:
1. اصل نسیان یا خود فراموشی و بیطرفی؛ این اصل، در برابر خودمیانبینی قرار دارد. که به چند صورت محقق میشود:
الف) فرازمانی؛ محقّق باید ارزشهای زمانه خود را بر زمان تحقیق تحمیل نکند.
ب) فراغت ارزشی؛ باید از ارزشهای خاص ذهنی خود آگاهی یابد و از تحمیل آنان به موضوع تحقیق اجتناب ورزد.
ج) فرامکانی؛ تحقیق تاریخی، معمولا بهنوعی تمایز مکانی را بههمراه دارد. بههمین جهت باید به ضرایب تأثیر مکان بر ارزشها، مراسم، عادات و . . . توجّه داشت.
2. اصل تأمل و شکگرایی مثبت؛ محقّق باید در پذیرش دادهها بهصور مختلف تأمل ورزد و در این راه، از عوامل بسیاری مثل عقل سلیم و شناخت نویسنده مدد گیرد.
3. اصل استقرا؛ محقق در اسناد گوناگون غور میکند، جزء جزء حوادث را شناسایی مینماید و در هر گام، احتیاط را نصبالعین خود میسازد؛ تا در نهایت به شناخت جامع دست یابد.
4. اصل جامعیت، بازساخت کلی؛ هر حادثه، در درون مجموعهای یا شبکهای علّی جای یافته و در آن معنی پیدا میکند. شناخت مجموعه، بدون شناخت هریک از عناصر ممکن نیست. همچنانکه شناخت هر حادثه جزء در کل یا مجموعه بهدست نمیآید.
البته در هرگونه تفسیر و تحلیل تاریخی نکاتی را باید در نظر داشت:
1. حذر از کلگرایی؛
2. حذر از دادن قانون علمی برای مجموع تاریخ؛
3. دانستن اینکه هیچگونه جبر علمی در تاریخ نیست؛
4. حذر از پیشگویی در مجموع تاریخ و . . . .
مطالعه تاریخی سه گام مقدماتی و دو گام اساسی دارد (سه گام نخستین آنگونه که در سایر مطالعات وجود دارد است):
1. صورتبندی مسئله؛ در این مرحله مقدماتی به این میپردازیم که چه مسألهای را باید حل کنیم؟ و به چه مسألهای باید بپردازیم؟
2. تدوین فرضیه؛ باید محقق، مقدمتا بیان کند که چه فرضیهای را برای شروع تحقیق مد نظر قرار داده است؟
3. نقد منابع و اسناد؛ محقق قبل از پرداختن به تحقیق ناگزیر از نقد و بررسی منابع و اسناد است.
4. توصیف تاریخی؛ در مقام توصیف، به این میپردازیم که این پدیده تاریخی یا دیدگاه مورد مطالعه، کی، کجا، در چه موقعیّتی، چگونه، بهوسیله چه کسی یا کسانی و به چه صورتی ظهور یافته است؟
مورخ در این مقام، محتاج اسناد و مدارک است. توصیف، لزوما کشفی نیست بلکه غالبا مورّخ ناچار از بازسازی است و این، صعوبت توصیف تاریخی را نشان میدهد. هرچند توصیف دقیقتر باشد مراحل بعدی کاملتر میگردد. به هر روی، آغاز مطالعه تاریخی، توصیف دقیق و فراگیر همه ابعاد و مبتنی بر اطلاعات قابل وثوق از نحوه ظهور حادثه است. محقق در مقام توصیف، غالبا با سه مسأله عمده توصیف ظهور، تطور و وضعیت نهایی حادثه تاریخی مواجه است.
5. تبیین تاریخی؛ پس از تکمیل مقام توصیف، انتظار میرود محقّق در مقام تبیین حادثه نیز برآید. تبیین، بیان علّت وقوع حادثه یا تطور آن در پرتو قانون کلی است. در مقام تبیین نیز مانند توصیف، سه مسأله عمده تبیین ظهور، تطوّر و وضعیت حادثه تاریخی وجود دارد.
اولین وظیفه محقق تاریخی بررسی در مورد درستی، اعتبار و معنیدار بودن اطلاعات جمع آوری شده است. اطلاعات مورد نیاز در پژوهش تاریخی را میتوان از دو منبع یا مأخذ بهدست آورد:[8]
الف) منابع دست اول (Primary Sources)؛ مانند:
1. اسناد و مدارکی که توسط ناظران واقعی و بلاواسطه واقعه ضبط و نوشته شدهاند.
2. بقایای که از افراد یا گروه بهجا مانده است؛ مانند: فسیلها، اسکلتها، ابزارها، لباسها، سکهها و مانند آنها.
3. گواهی شفاهی فرد ناظر در جریان وقوع حادثه. معمولا کسب این اطلاعات از طریق مصاحبه شخصی صورت میکیرد.
ب. منابع دست دوم (Secondary Sources)؛ منابع دست دوم گزارشهایی است که گزارشگر آن ناظر عینی واقعه نبوده و امکان دارد، گزارش مذکور براساس مصاحبه با مشاهدهکننده واقعی حادثه تهیه و تنظیمشده باشد یا گزارشگر، گزارش این فرد را مطالعه کرده است. معمولا محقّقان تاریخی هنگامی از منابع دست دوم استفاده میکنند که اطلاعات دست اول موجود نباشد.
تعدادی از منابع تحقیق تاریخی عبارتند از:
1. منابع مکتوب؛ کتابها، روزنامهها، شرح وقایع تاریخی، سالنامهها، بیوگرافیها و مواردی از این دست.
2. منابع شفاهی؛ منابع و مطالبی که سینه به سینه از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود؛ مثل تصانیف، اشعار، داستانها، افسانهها، ضربالمثلها، فولکلور ملل و سنن ملی.
3. منابع تصویری؛ فیلم، نقاشی و . . .
4. منابع ساختمانی؛ ابنیه تاریخی، مقبرهها، محلهای مسکونی مربوط به گذشتگان.
5. منابع مادی و ابزاری؛ سفالها، سکهها، ظروف، آلات و ابزار و کتیبهها.
6. اسناد الکترونیکی؛ فیلم، نوار صوتی، صفحه و . . . .
کار تحقیق در امور و پدیدههای تاریخی هرچند جالب و لازم، لیکن بسیار دشوار است. در این مسیر مشکلاتی وجود دارد از جمله:
1. معمای عینیّت؛ کوشش مورّخ در جستجوی علت و مسئله غایت، او را با معمای عینیت مواجه میکند؛ چون در کشف علل، مورّخ فقط اکتفا به این نمیکند که علتهای کافی یا ضروری برای حوادث را بیابد، ناچار غالبا میکوشد، بین آنچه علّت واقعی و مستقیم واقعه است با آنچه علّت مستقیم و مربوط نیست، تفاوت بگذارد و این امری است که او را وارد قلمرو ارزشها میکند. قضاوتهای دور از بیطرفی در مسئله علیّت ما را وارد قلمروی میکند که منطق تاریخ یا علم شناخت تاریخ است.
2. وسوسه تعمیم و پیشبینی؛ جامعهشناسی در آستانه پدیدههای تاریخی هر لحظه در وسوسه تعمیم و پیشبینی است. فلسفه تاریخ و تاریخزدگی عینا همین بود. محقق جامعهشناسی برای آنکه وجود خود را از مورّخ متمایز سازد، قطعا بدان روی میآورد.
3. تحمیل ناآگاه زمان خویشتن؛ محقق خواه ناخواه در معرض این خطر قرار دارد که حتی برای یک لحظه، زمان خود را با زمان مورد مطالعه یکسان انگارد و در نتیجه، حرکت و ناهمسانی ناشی از آنرا از یاد برد.
4. عنصر گزینش؛ پدیدههای تاریخی، بیواسطه مطالعه شدنی نیستند و امکان احیای آنها نیز نیست؛ گاه، واسطهها دور، دست نیافتنی و متعددند، در مواردی بین اندیشهها تضاد و تخالف دیده میشود و این از آن روست که ذهنیت، عاملی مؤثر در نقل پدیدههاست. یکی از این عوامل ذهنی، گزینش است. هر مورخ از زاویه دیدی خاص، نظر میکند و از روزنه همان زاویه، حوادث و مسبّبات آنها را برمیگزیند. هیچ دو مورخی از یک حادثه، یک نوع تفسیر و تاریخ نمینویسد. به تعداد مورخان، تاریخ میتوان داشت؛ یعنی نه تنها در گزیدن چهرهای از حوادث ناگزیریم، بلکه در گزیدن خود حوادث چاره نداریم.
1. منظومهنگری؛ منظور این است که محقق تاریخی، با توجه به فاصلهای که با واقعیت مورد مطالعه دارد، میتواند آنرا همچون یک منجم در یک کهکشان ببیند.
2. ضد محیط بودن؛ محقق نباید با واقعیت مورد تحقیق، چنان خو گیرد که جهات مثبت و منفی آنرا نبیند.
3. صیقلیابی واقعیت؛ با فاصله یافتن از واقعیت، بهتر میتوان آن واقعه و عوامل درست و پشت پرده آنرا دید. با گذشت زمان، اندیشهها مطرح میشوند و از برخورد آنان برق حقیقت جهیدن آغاز میکند.
4. پیوست یا استمرار؛ محقق تاریخی، برخلاف محقق جامعهشناسی، میتواند نه تنها واقعیت، بلکه تبعات و استمرار آنرا نیز ببیند. تلاش دشوار پیشبینی در تاریخ، از جهتی کاستی میپذیرد، زیرا در جریان حرکت، واقعیت عینا دیده میشود.
هدف تحقیق تاریخی بهکار بردن دادههای مربوط به واقعیتهای مرتبط با رویدادهای گذشته و تفسیر آنها است. از این طریق میتوان به عوامل مؤثر در بروز وقایعی که در گذشته رخ داده است، پی برد و رویدادهای زمان حال را بهتر شناخت. تحقیق تاریخی کمک میکند تا با تحلیل دادههای مربوط به عادات، رسوم، سنتها و چگونگی انجام اموری که بهنحوی در گذشته بودهاند، درک بیشتری بهدست آوریم. [3]
شناخت پدیدههای تاریخی از دو جهت مفید است:
1. ضرورت شناخت تغییرات اجتماعی؛ یکی از مهمترین فواید شناخت تاریخی و پدیدههای تاریخی، سنجش و اندازهگیری دگرگونیها، مسیر و آهنگ آنها است. مبحث تغییرات اجتماعی از مهمترین و فراگیرترین مباحث دانشهای اجتماعی-انسانی است. از همینرو، تمامی دانشمندان، از افلاطون تا هگل؛ از جمله سن سیمون، بوسوئه، ماکیاول، ویکو، هردرف اگوست کنت، دورکیم و پرودون، مسئله تغییر اجتماعی را آنچنان مطمح نظر قرار دادهاند که بهزعم دورکیم طرح مسئله تغییر در جامعه و مسیر حرکت جوامع از جامعهشناختی نیز قدیمتر است.
2. شناخت و پیشبینی آینده؛ شناخت و پیشبینی آینده برای هر فرد و هر جامعه ضروریست و در راه تحقق این مهم، شناخت تاریخی، گامی اجتنابناپذیر است؛ زیرا برای پیشبینی حرکت پدیدهها باید به عقب بازگشت و گذشته آنان را شناخت. در اصطلاح به آن "فرافکنی روند" اطلاق میشود.
برخی از مشخصات پدیدههای تاریخی چنیناند:
الف) غیر زندهاند؛ حوادث تاریخی زنده نیستند؛ بلکه مربوط به گذشته دور یا نزدیکاند. از اینرو، درک و فهم مستقیم آنها ممکن نیست. پس همواره بهطور باواسطه، مطالعه و یا ارزیابی میشوند.
ب) تکرارناپذیرند؛ گذشته تاریخی هرگز عینا تکرارشدنی نیست؛ چراکه مورخ، خواه ناخواه، با معیارهای جامعه زمان خود با گذشته مواجه میشود؛ پس باید ضریب انحراف خاصی را در ارزیابی خود بپذیرد.
ج) فقط در اسناد و مدارک نیستند؛ حوادث تاریخی هرگز تماما در اسناد و مدارک جای نمیگیرد و مورخ ناچار است از روشهای استنتاجی، جهت تکمیل این خلأ استفاده کند، که طبیعتا عنصری تازه بر واقعیت تاریخی میافزاید.
د) مجزّا نیستند؛ هیچ واقعه تاریخی بهطور مجزّا و در تجرید معنا ندارد و این قاعده کلی پدیدههای اجتماعی در همه زمانها است.
ه) از ما دورند؛ در موارد بسیاری این پدیدهها از ما دورند و به همان نسبت با روشهای محقق و زمان او متفاوتند. از این رو نیازمند ترک ارزشهای زمانه خویش و جای گرفتن در زمانه خاص حادثه بهمنظور درک درست آن است.
و) غیر روشمنداند؛ امکان استفاده از روشهایی همچون مشاهده، مصاحبه و . . . در آنها نیست.
ز) باواسطه مطالعه میشوند؛ در پدیدههای تاریخی امکان مطالعه بیواسطه آنها نیست و راهی جز مطالعه باواسطه آنها وجود ندارد.
در پایان باید گفت که پدیدههای تاریخی هرچند به گذشته تعلق دارند، لیکن با محقق دارای شوق و هوش تیز، گفتگو میکنند و او را به شوق و حرکت وامیدارند.
تعیین، محدود کردن و تعریف مسئله: همانند سایر روشهای تحقیق تاریخی نیز شامل انتخاب موضوع، بیان مسئله و گزارههای تحقیق است. در تحقیق تاریخی بیان مسئله با تفصیل بیشتری صورت میگیرد. زیرا تصویر ویژگیها و ابعاد مسئلهی تحقیق میتواند تشخیص دادهها مورد نیاز را تسهیل کند و دشواری گردآوری دادههای لازم را مجسم سازد.
- پاسخ به چهار سوال ذیل میتواند انتخاب موضوع و بیان مسئله را تسهیل کند:
- رویداد مورد بررسی در کجا رخ داده است ؟
- چه کسانی با این رویداد سروکار داشته اند؟
- در چه زمانی این رویداد واقع شده است ؟
- چه فعالیتهایی در رابطه با این رویداد صورت گرفته است؟
طیف پاسخ به هریک از سوالهای یاد شده میتواند گسترهی مسئله مورد بررسی را وسیعتر یا محدودتر کند. شک نیست که در این مرحله ضمن بیان ویژگیهای مسئله گستردگی محیطی که در آن مسئله بروز نموده است نیز توصیف میشود. در این مرحله همچنین باید به علل احتمالی بروز مساله اشاره شود.
انگیزه پژوهشگر و علاقه او به فعالیتهای پژوهشی و نیز کنجکاوی در مسائل تاریخی میتواند در انتخاب موضوع، بیان مسئله و حتی در تحلیل و تفسیر دادهها نقش مهمی ایفا کند. (سرمد، 1384، 124-123)
- پنج دسته از موضوعاتی که در علوم انسانی میتوانند مورد پژوهش تاریخی قرار گیرند:
مارک بیچ(Mark beach) در یک بررسی، مسائل و موضوعاتی را که در علوم انسانی میتوانند مورد پژوهش تاریخی قرار گیرند به 5 دسته تقسیم کرده است:
الف: عملکردهای اجتماعی متداول مشهورترین منابع مسائل تاریخی هستند، مانند برنامه ریزی برای تغییرات بنیادی در یک نهاد (آموزش و پرورش)
ب: تاریخچه افراد خاص (شرح حال) و نهادها و تاریخ نهضتها – انگیزه اینگونه تحقیقات، غالبا تمایل به کسب اطلاعات در مورد پدیدههایی است که بیشتر مورد آزمایش قرار گرفته اند.
ج :تفسیر ایدهها و قایعی که به وضوح بی ارتباط به نظر میرسند پژوهشگر ممکن است در مطالعه آنها به صورت جداگانه روابطی را کشف کند و سوالهایی را مطرح سازد که هیچ یک از مورخان تا به حال مطرح نکردهاند و سوالات مطرح شده ممکن است اساسی را برای یک تحقیق تاریخی جدید به وجود آورند.
د: چهارمین نوع پژوهش تاریخی عبارتست از ترکیب اطلاعات قدیم با یکدیگر، یا ترکیب اطلاعات قدیم با حقایق تاریخی جدید که پژوهشگر یا دیگران کشف کرده اند.
ه- تفسیر وقایع گذشتهای که بیشتر به وسیله مورخان دیگر مطالعه شدهاند بدین معنا که کوشش میشود تاریخ موجود در چارچوب جدیدی تفسیر و اصلاح شود.
بنابراین یکی از مهمترین نکاتی که در تعیین مسئله یا موضوع در پژوهش تاریخی باید مورد توجه و لحاظ قرار گیرد این است که آیا منابع مورد نیاز تحقیق قابل دسترسی هستند یا خیر؟ ( دلاور، 1374، ص 228و229)
در انتخاب مسائلی که از طریق روش تاریخی مورد مطالعه قرار میگیرد علاوه بر وجود اسناد و مدارک قابل فهم محقق واقعی کسی است که در موضوع مورد نظر نیز اطلاعات لازم و کافی را دارا باشد . به صرف اینکه شخصی به روشهای تحقیق در علوم اجتماعی آشنایی دارد، نمیتواند یک تحقیق تاریخی را به عهده گیرد و به خوبی آنرا به انجام رساند . به همین دلیل است که غالبا در تحقیقات تاریخی مشاهده میشود که گروه تحقیق از اشخاصی تشکیل میشود که هر یک حداقل در یک شعبه از علوم تبحر کافی دارند. (نبوی، 1374، 155 )
تدوین فرضیه: آلن نونیس(Allan Nevins) کاربرد فرضیهها را با توجه به تحقیق تاریخی ادوارد چانینگ[3] که در پی یافتن پاسخ این پرسش بود که : «چرا معاهده آوریل 1865 شکست خورد ؟ را به عنوان یک نمونه مطرح میکند . چانینگ چهار فرضیه تنظیم کرد و هر یک از آنها را در پرتو شواهد جمع آوری شده از نامهها یا یادداشتهای روزانه، گزارشهای رسمی ارتش و دولت هم پیمان آزمود . او فرض کرد که معاهده به دلایل زیر به هم خورد:
چانینگ شواهدی مطرح نمود که سه فرضیهی اول را رد کرد. هنگامی که ارتش تسلیم شد بیش از 200000 سرباز کاملا مجهز در ارتش بودند، تولید باروت و اسلحه وسایل کافی برای ادامه جنگ را فراهم میکرد و غذای کافی برای حفظ شهرنشینان و مردان جنگنده وجود داشت.
چانینگ نتیجه گرفت که فرضیهی شماره 4 تضعیف روحیه سربازان و عدم تمایل به جنگ، با توجه به ترک خدمت تعداد زیادی از افسران و مردانی که ثبت نام کرده بودن قابل توجیه است. افسران ارتش هم پیمان گواهی دادند که جلوی بسیاری از نامههایی را گرفتهاند که در آنها خانوادههای سربازان را به ترک خدمت تشویق کرده بودند.
هرچند فرضیه تایید شده آنقدر مشخص و دقیق نبود که مخصوصا در این مورد مفید واقع شود، اما رد سه فرضیه اول سبب شد که وی توضیحاتی را که در این رابطه عموما مورد پذیرش عام بود کنار بگذارد. این مثال یک مطالعهی تاریخی را نشان میدهد که در آن فرضیهها به روشنی بیان شده اند.
هرچند در تحقیقات تاریخی همیشه فرضیهها به طور صریح بیان نمیشوند، اما معمولا به طور ضمنی مطرح میگردند، مورخ، شواهد را جمع آوری نموده و صحت آنها را به دقت ارزشیابی میکند. اگر شواهد جمع آوری شده با پیامدهای فرضیه هماهنگ باشند، فرضیه تایید میشود. از طریق چنین ترکیبی است که تعمیمهای تاریخی تحقق میپذیرد. (بست، 1379 – ص181و180 )
یکی از تفاوتهای روش تاریخی با سایر روشهای تحقیق این است که در این روش پژوهشگر برای گردآوری دادهها همانند محقق علوم پایه (مثلا شیمی) به مشاهده مستقیم نمیپردازد. بلکه به گردآوری «آثار» و «ردپای» وقایع میپردازد. بنابراین منابعی را جستجو میکند که به وسیلهی آنها شواهدی از وقایع گذشته بیابد.
سندها و منابعی که پدیدههای اجتماعی بر رویشان اثرهایی باقی میگذارند بسیار فراوان و بسیار گوناگونند. بایگانیها، سرشماریهای آماری، مطبوعات، اسناد شخصی، آلات و ابزار، تصویرها، عکسها، فیلمها، صحنههای گوناگون، نوارهای ضبط صوت و جز آن . ( دلاوری، 1375، 79)
منابع دادههای مورد نیاز تحقیق تاریخی را میتوان به دو گروه عمل تقسیم کرد.
اول) منابع دست اول : شامل گزارش شاهدان عینی است این گزارشها توسط یک مشاهده گر واقعی یا کسی که در واقعهی تاریخی شرکت داشته است گزارش شده است.
دوم) منابع دست دوم : شامل گزارشهایی است که گزارشگر خود شاهد عینی آن نبوده است . او ممکن است با یک مشاهده گر واقعی صحبت کرده یا گزارش مشاهده گری را خوانده باشد، اما گواهی گزارشگر یا شرکت کنندهی واقعی نیست . منابع دست دوم گاهی ممکن است مورد استفاده قرار بگیرند، اما چون اطلاعات دست دوم بر اثر انتقال تغییر میکنند لذا پژوهشگر فقط هنگامی از آنها استفاده میکند که منابع دست اول در دسترسی او نباشد.
اول) منابع دست اول دادهها:
1- اول) اسناد و مدارک شامل گزارشهایی است که توسط شرکت کنندگان در واقعه و یا شاهدان عینی نگهداری و نوشته میشود . این منابع به منظور انتقال اطلاعاتی که در آینده مورد استفاده قرار میگیرد تهیه میشوند . اسناد که به عنوان منابع دست اول تهیه میشوند عبارتند از قوانین اساسی، فرمانها، قوانین، رای دادگاهها، صورتجلسهها و گزارشهای رسمی، شرح حالهایی که خود افراد نوشته باشند، نامهها، خاطرات، شجره نامهها، قراردادها، قبالهها، اجاره نامهها، وصیت نامهها، گواهینامهها، اقرار نامهها، استشهادها، اظهار نامهها، آگهیها، گواهیها، فهرستها، اعلامیهها، صورت حسابها، رسیدها، سوابق روزنامهها و مجلات، آگهیهای تجارتی، نقشهها و نمودارها، کتابها، جزوهها، کاتولولها، فیلمها، عکسصها، نقاشیها، کتیبهها، گزارشها، رونوشتها و گزارشهای تحقیقی.
آثار مربوط به یک شخص، گروه، یا زمان، سنگوارهها، استخوانها، ابزارها، سلاحها، غذا، ظروف، لباس، ساختمانها، اثاث خانه، عکسها، نقاشیها، سکهها و اشیاء هنری نمونههایی از آثار و بقایایی هستند که به منظور استفاده از آنها در انتقال اطلاعات یا به عنوان مدارک تاربخی تهیه شده اند، اما این منابع ممکن است شواهد روشنی دربارهی گذشته بدست بدهند مثلا، محتویات یک مقبره باستانی ممکن است دربارهی نحوهی زندگی مردم، غذا، لباس ابزار و سلاحها، هنرهای، عقاید مذهبی، مفاهیم زندگی و عادات آنها اطلاعات زیادی در اختیار پژوهشگر بگذارد.
اول) گواهی شفاهی : یعنی گزارش لفظی یک شاهد، یا شرکت کننده در یک واقعه این مدارک در یک مصاحبه شخصی به دست میآید و هنگامی که شاهد در رابطهی با تجارب خود به آنها اشاره میکند، میتوان آنها را ثبت کرد و یا رونوشت آنها را تهیه نمود.
دوم) منابع دست دوم دادهها: دادههای منابع دست دوم برای مقاصد تحقیق ارزش محدودی دارند، زیرا انتقال اطلاعات از فردی به فرد دیگر ممکن است اشتباهاتی را سبب شود . بیشتر کتابهای درسی تاریخ و فرهنگنامهها نمونههایی از منابع دست دوم هستند، زیرا مطالب آنها اغلب چندین بار از سوابق اصلی و دست اول وقایع جابه جا شده است.
برخی از منابع ممکن است برای پارهای از هدفها به عنوان منابع دست دوم و برای بعضی هدفهای دیگر منابع دست اول به شمار روند. مثلا کتاب درسی تاریخ آمریکا که برای دبیرستانها نوشته شده است معولا یک منبع دست دوم است. اما اگر کسی بخواهد تغییراتی را که در تاکید بر ملی گرایی در کتابهای درسی تاریخ دبیرستانهای آمریکا روی داده است مطالعه کند، مطالعهی این کتابها جزء اسناد یا منابع دست اول خواهد بود.
اولین قدم در برنامه ریزی یک پژوهش تاریخی، شناسایی و دستیابی به منابع دست دوم است . نشریاتی وجود دارند که میتوانند در شناسایی منابع دست دوم مفید باشند . شرط استفاده از این نشریات، فهرست بندی کردن آنها بر اساس موضوع و هدف پژوهشگر است. (دلاور، 1378، 228)
مورخان هرگز قادر نیستند که حوادث را به طور مستقیم مشاهده کنند . بعلاوه، حوادث گذشته هم قابل تکرار نیستند . بنابراین مورخان نباید فرض کنند که یافتههای آنها به طور حتم واقعی و درست هستند . از آن جا که اطلاعات تاریخی از منابع استخراج میشوند، پژوهشگر باید خیلی دقیق به بررسی آنها بپردازد و سعی کند میزان اطمینان به صحت و سقم منابع را تعیین کند . روشن ساختن این نکته که سند یا مدرکی دارای اشتباهاتی عمدی یا غیر عمدی است، یکی از کارهای ضروری پژوهشگر است. پژوهشگر باید همیشه واقعی و معتبر بودن منابع اطلاعاتی را مورد سوال قرار دهد . هیچ کس نمیتواند در مورد واقعی و معتبر بودن منابع تاریخی کاملا مطمئن باشد.
دادههای صحیح و قابل استفاده در تحقیق تاریخی شواهد تاریخی نامیده میشوند. شواهد تاریخی مجموعهای از اطلاعات و حقایق مستند است که به عنوان اطلاعات صحیح و به عنوان پایههای مناسبی برای آزمودن و تعبیر و تفسیر فرضیهها پذیرفته شوند.
شواهد تاریخی از دادههای تاریخی و براساس فرآیند انتقاد استخراج میشود که این انتقاد بر دو نوع است :
گاهی اوقات ممکن است که مردم در توضیح و تفسیر حادثهای اغراق کنند. این نکته میتواند در گفتههای به وجود آورندگان منابع نیز روی دهد. محقق تاریخ باید این نظرها را مشخص کند و اجازه ندهد که تفسیر او تحت تاثیر آنها قرار گیرد. (دلاور، 1378، 233تا 235)
شناسایی مسئلهی تحقیق (تنظیم گزارههای خاص : سئوالها، فرضیهها-← جمع آوری و ارزشیابی منابع اطلاعاتی نقد درونی و نقد بیرونی← تحلیل دادههای حاصل از منابع اطلاعاتی(امکان بازبینی فرضیهها )← تحلیل، تفسیر تدوین نتیجه گیری (تایید یارد فرضیهها )
میتوان نمودار مراحل روش شناسی تحقیق تاریخی را از کتاب 1986، wireman . ص 221 ردریافت نمود.
تهیه گزارش تحقیق: زحمت نوشتن گزارش تاریخی کمتر از انجام تحقیق نیست، زیرا علاوه بر کیفیت اندیشه و کاردانی به آفرینندگی نیز نیاز دارد. گزارش تحقیق باید به سبک عینی و متین نوشته شود. با وجود این، مورخ در نوشتن گزارش آزادی عمل بیشتری دارد.
هومر کری هوکت(Homer Carrey Hackett) این گونه پیشنهاد میکند که « مورخ در نوشتن به سبک خالی از لطف، بی جاذبه و ساده محکوم نیست » و اینکه « برای احتراز از یکنواختی بیان، پس از ذکر حقایق عریان گاهگاهی مجاز است که نوشتههایش را با اندکی رنگ بیاراید. اما او پیشنهاداتش را با این هشدار پایان میدهد که « مهمتر از همه آنکه آرایش بیان هرگز نباید نخستین هدف باشد، و یا نویسنده را مجاز کند تا حقیقت را پنهان نماید یا آن را تحریف کند. » (جان بست 1379، ص 192)
شیوههای مختلفی برای تدوین گزارش تحقیقات تاریخی Historical وجود دارد. معمولا پژوهشگران از شیوه روایت داستانی ( tell a story ) یا توصیف مقولات تحلیلی و کلی بهره میجویند، معمولا در این نوع تحقیق، نگارش اصلی متن خیلی فراتر از توصیف ساده خواهد بود و تعمیمهای محدود و مفاهیم انتزاعی در این نوع نگارش نیز مطرح است. جزئیات مربوط به متدولوژی و روش تحقیق در این نوع گزارش، به ندرت توصیف میشود. وجود بخش فرعی گزارش ( ضمیمه ) که شیوهها و روشهای تحقیقی به کار گرفته در آن نوشته را توصیف کند، به نظر نا معقول میآید.
یک گزارش طولانی یا کامل، معمولا یک بخش مرجع و منابع[5] را در بر دارد که منابع اصلی به کار رفته در گزارش تحقیق را به تفصیل بیان میدارد. معمولا پانویسها تفصیلی و تکمیلی بی شماری که در طول تحقیق آمده است، منابع شواهد و دادهها را به طور کامل توصیف میکند. فی المثل یک گزارش تحقیقاتی کمی ( میدانی ) 20 صفحه ای، 5تا 10 یادداشت و پانویس را در بر داشته، حال آنکه یک گزارش تحقیقی تاریخی به همان حجم میتواند تا 40 یادداشت و پانویس را در خود داشته باشد. پس غیر معمول نخواهد بود اگر یادداشتها و زیرنویسها ( که معمولا با قلم ریزتر از متن اصلی تحقیق تایپ میشوند) یک پنجم کل گزارش حجیم و طویل تاریخی – تطبیقی را در برداشته باشد.
همچنین عکس، تصویر، نقشه، نمودار، چارت، دیاگرام، یا جداول آماری را میتوان در سراسر این نوع تحقیق پیدا کرد ( به ویژه بخشی که دادهها و شواهد در ارتباط با آنها و مورد بحث قرار گرفته است) .
جداول، نمودارها و تصاویر در گزارشهای تحقیقات تاریخی به توصیف دادهها کمک کرده و به خواننده شناخت و تصویر بهتری از مکانها و افراد مورد پژوهش ارائه میکند.
محقق در این نوع گزارش، دادهها را به ندرت خلاصه کرده تا همانند تحقیقات کمی به آزمون فرضیهها بپردازد، بلکه برعکس، نگارنده این نوع پژوهش، شبکهای از معانی و مفاهیم ( یا توصیف مفصلی ) را مهیا ساخته تا شواهد و قرائن پژوهشیاش را جهت نتیجه گیری و تفسیر نهایی، سازمان دهد.
دو شیوه برای تدوین گزارش تحقیقات تاریخی وجود دارد : روش موضوعی و روش توالی زمانی .
بیشتر پژوهشگران این دو نوع شیوه را با هم تلفیق میکنند. فی المثل : دادهها را به شکل توالی تاریخی ( سیر زمانی) با موضوعات تحقیق در آمیخته و دادههای مربوط به موضوعات را با توجه به سیر زمانی و توالی تاریخی تنظیم میکنند. گهگاهی اشکال دیگری از نحوه تنظیم این نوع گزارش وجود دارد که میتواند مبتنی بر مکان، اشخاص یا وقایع مهم باشد.
ده شیوه پیشنهادی جهت تهیه و تدوین گزارشات تاریخی
اشتباهات در طرحهای تحقیق تاریخی:
بدیهی است که تحقیق تاریخی دشوار و پر زحمت است. گردآوری شواهد تاریخی مستلزم ساعتهای متمادی صرف وقت برای بررسی دقیق اسنادی مانند سوابق دادگاهها، سوابق اشخاص یا نامهها و . . .
در حقیقت تحقیق تاریخی مهم از نظر داشتن وقت، منابع مالی، شکیبایی، و تخصص ضرورتهایی را ایجاد میکنند که معدودی از دانشجویان از عهدهی آن بر میآیند. (بست، 1379، 192، 193)
3. channig
2. Bibliography
[6] ( این ترجمه از صفحات (501- 497 ) اثر زیر انتخاب شده است):
New man – woi. (1997) social research methods. Allyn bacom. .
[7] ع. شریعتی، بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، مجموعه آثار شماره 27 ص 9-11
راهکارهای استخراج سیاست و مدیریت اسلامی از منابع اصیل (قرآن، احادیث و سیره پیشوایان)
راهکارهای استحصال(بهرهبرداری از چیزی که دارای قابلیت) اندیشه سیاسی و مدیریتی اسلام از منابع اصیل(قرآن، احادیث و سیره پیشوایان)
سیره حضرت علی (ع) در عرصه سازماندهی، مطالعه موردی شرطه الخمیس
مطالعاتی که با راهبرد نظریه زمینهای یا نظریه داده بنیاد (Grounded Theory) انجام میگیرند، با سایر راهبردهای پژوهش کیفی، از برخی جنبهها دارای مشابهت یا تفاوت هستند.
شباهتها: نظریه زمینهای از نظر موارد زیر با سایر راهبردها مشابه است:
تفاوت اساسی میان راهبرد نظریه زمینهای با سایر راهبردهای پژوهش کیفی تأکید این راهبرد بر تکوین نظریه است. پژوهشگران میتوانند در اجرای نظریه زمینهای در جهت تکوین نظریه قائم به ذات است که به دلیل همین زمینهای بودن و تکوین آن از طریق میان کنش با دادههای گردآوریشده در یک موقعیت مشخص، متفاوت از نظریههای عمومیتر قیاسی است. (شاهحسینی، ۱۳۸۸)
روش تحقیق تاریخی یکی از راهبردهای تحقیق است که در چند سطح تحلیلی مطرح میشود و میتواند حالت قیاسی یا استقرائی به خود بگیرد. یکی از محصولات اصلی این راهبرد تحقیق زمینهای متن(context) فهم شرایط سازمانی، فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که در آن پدیدهها رخ میدهند. محققان تاریخی برخلاف دانشمندان علوم طبیعی و مدلسازان ریاضی به جای تلاش برای کنترل شدید پدیده مورد مطالعه به دنبال غنای اطلاعات بهدستآمده هستند؛ چرا که باعث ارتقای فهم از زمینه میشود.
فلاسفه رویکرد کنترلگرا(control-oriented) را قانونبنیاد کلییابی(nomothetic) و رویکردی که بر غنای واقعیت متمرکزند اندیشهنگاری(idiographic) نامیدهاند. از این منظر روششناختی، تحقیق تاریخی از نظر بنیاد، اندیشهنگارانه است. (سویت)
تفاوت دیگری که بین راهبردهای تجربی و تحقیق تاریخی میتوان جست در ابزار تحقیق است. در تحقیقات تجربی و طبیعی، نقش عمده به عهده ریاضیات و مشاهدات تجربی است و ارزیابی داوریهای متعارض و حدسهای الهامشده، نقش کمتری ایفا میکنند. اما در مطالعات تاریخی، ریاضیات و مشاهدات تجربی نقش کمتری ایفا کرده، مسائل و عوامل موثر، معنا سنجش و احتمالات محاسبهناپذیر، نقش بیشتری ایفا میکنند.
تاریخ، زاده تغییر در حالتها و تبدیل شدن از وضعی به وضع دیگر است. به این اعتبار همه چیز در عالم تاریخ دارد. مانند زمین که یک سلسله تغییر و تحولات داشته است. که در تاریخ طبیعی زمین به آن پرداخته میشود.
ویژگیهایی پدیدههای تاریخی:
تعریفهای متعددی برای تحقیق تاریخی ارائه شده است که به چند دیدگاه اکتفا میشود: پژوهش تاریخی »بازسازی سیستماتیک و عینی گذشته است که از طریق گردآوری« ارزیابی، تعیین صحت و سقم و ترکیب حوادث به منظور اثبات وقایع تحصیل و نتیجهای قابل دفاع صورت میگیرد و غالبا فرضیهای بر معیّن مبتنی است.
پژوهش تاریخی شامل مطالعه، درک و شرح رویدادهای مربوط به گذشته است. هدف از مطالعه تاریخی «رسیدن به نتایجی برآمده علل از و دلایل خاص و همچنین تأثیر روند رویدادهای گذشته است که میتواند به روشن کردن رویدادهای کنونی و پیشبینی وقایع اینده کمک نماید.
دائرةالمعارف روشهای تحقیق کیفی، روش تحقیق تاریخی را به این صورت تعریف میکند: تحقیق تاریخی اغلب با تاریخپژوهی به عنوان روش تحقیق اصلی مرتبط است. تاریخپژوهی از گردآوری دادهها برای تجزیه و تحلیل و ایجاد نتایج تئوریک و کلی درباره رویدادها دورههای و تاریخی فراتر میرود. تاریخپژوهی شامل آزمون نقادانه منابع، تفسیر دادهها و تجزیه و تحلیلی که بر نقلقولها، تفسیرها و استفاده از مدارک معتبر و قابل اعتماد که نتایج مطالعه را حمایت میکند، میشود.
دستهبندیهای متفاوتی برای تحقیق تاریخی ارائه شده انواع پژوهشهای تاریخی را براساس روش موضوع و تکنیک مورد استفاده طبقهبندی میکند.
نمونه دیگر تقسیم روش تحقیق تاریخی به دو نوع نقلی و تحلیلی است که از سوی حسینی مطرح شده است. تقسیم روش تحقیق تاریخی دیدگاه شهید مطهری مطرح میشود:
فرایندهایی تحقیق تاریخی، با توجه به موضوع و نوع تحقیق تفاوتها و شباهتهایی با هم دارند. در ادامه الگویی از کاربرد روش تحقیق تاریخی در مدیریت با بررسی تصمیمگیری راهبردی با رویکرد اسلامی ارائه میشود.
رابرت ین(Robert K. Yin) تحقیق تاریخی را با سه ویژگی از دیگر روشهای تحقیق متمایز میکند: به دنبال پاسخ به سوال چگونه و چرا است؛ مربوط به رویداد گذشته است؛ و محقق بر رویداد کنترلی ندارد )ین. ۰۱۳۸۱ص۷(. خیراندیش و همکاران.
سوالات بینادین تحقیقات تاریخی را توسعه داده و آنها را کی؟ کجا؟ چه کسی؟ چه چیزی ؟ چگونه و چرا بیان میکند.
نکته حائز اهمیت اینکه در تعریف مسئله. باید به نوع تحقیق توجه نمود. تحقیقهای فروشندگی دورهگرد به فروشندگی ثابت به عنوان یک مورد از سوی سویت. یا اثر آلیسون درباره بحران موشکی کوبا بین آمریکا و شوروی سابق در سال ۲۶۹۱م اما تحقیقهای تاریخی علمی چون به دنبال کشف نظامها و سنتهای حاکم هستند. برای کشف آنها باید موردهای مختلف مورد بررسی قرار گیرند. بنابراین سوالات کلیتر و ناظر بر قواعد پایدارتر خواهد بود. مثلاً محققی که به دنبال کشف سبک رهبری پیامبر اکرم(ص) است. باید موارد و رویدادهای مختلفی را برای استخراج سیره یا منطق عملی حضرت بررسی کند.
در تحقیق انجامشده، که نوعی تحقیق تاریخی علمی است. محقق به دنبال کشف شیوه تصمیمگیری رویکرد راهبردی با اسلامی است. سوالات مطرح عبارتاند از:
محقق پس از تعریف سوالات و مطالعه کلی. فرضیهسازی میکند که ممکن است یک پژوهش دارای چند فرضیه اصلی و فرعی باشد. در حیطه تحقیق. شبکه متغیرها معمولا بسیار وسیع هستند. در تحقیق، یافتن متغیرهای مستقل که منشأً ظهور پدیدهها هستند، نقش تعیین کنندهای دارند. ارتباط منطقی میان متغیر مستقل و وابسته. تحقیق را هرچه بیشتر به علمی بودن نزدیک میکند. طرح پرسشهای متفاوت. هم بیانگر تسلط محقق به موضوع است و هم نشان از توجه وی به احتمالات مختلف برای موضوع تحقیق دارد. وضعیت پیچیده اما منطقی در کنار هم قرار گرفتن متغیرهاء به انتظارات و نیازسنجی تحقیق بستگی دارد. نکته قابل تذکر اینکه تحقیقات اکتشافی و تحقیقاتی که صرفاً توصیف وقایع هستند. معمولا فاقد فرضیه میباشند. تحقیقات تبیینی که هدف محقق اثبات امری خاص ازرییتی کعیین قنده استه قباوس قرضیه است ۱۳۸۴ در این تحقیق، برای تدوین فرضیه باید ابعاد و ملفههای تصمیمگیری راهبردی با رویکرد اسلامی ارائه شود. به سخن دیگر باید الگوی اولیه پیشنهادی تحقیق تدوین شود.
برای این منظون مبانی نظری و مفاهیم موجود در الگوهای تصمیمگیری« تصمیمگیری راهبردی و الگوهای تصمیمگیری راهبردی با رویکرد اسلامی مطالعه شد و با الهام از الگوی تحول راهبردی الگوی پتیگرو و سه شاخه ذهن ابعاد چهارگانه تصمیمگیری راهبردی با رویکرد اسلامی استخراج شد که عبارتاند از: اول. فرایند؛ دوم. عوامل مربوط به تصمیمگیرنده؛ سوم« عوامل زمینهای و نهایتا عوامل محتوایی که چون الگوی پژوهش با رویکرد شامل اسلامی و جهانبینی معارف توحیدی و اسلامی است؛ لذا این عوامل بر سه بعد اول تأثیرگذارند.
پس از به دست آمدن ابعاد الگوی پیشنهادی برای تدوین ملفههای بُعد. هر مطالعهای کتابها فراگیر در مقالات و در مورد مدیریت اسلامی )حدود صد کتاب و صد مقاله(، بررسی منابع دست اول مانند قرآن Saye MEINو... اندیشمندان و بررسی آذار بزرگ اسلامی مانند امام خمینی، علامه طباطبایی شهید مطهری. آیتاله جوادی آملی؛ علامه جعفری و... در حوزههای تفسیر فلسفه و کلام فقه و حقوق. حدیث. اخلاق و تاریخ اسلام ادبیات در LSمدیریت راهبردی انجام شد. در کنار بررسی SILLS»حدود ده مصاحبه نیز با صاحبنظران با تخصصهای فلسفه کلام و قرآن حدیث« و تاریخ اسلام علوم سیاسی. معارف اسلامی مدیریت و صورت گرفت. الگوی حاصل از مطالعات را میتوان در قالب ذیل نشان داد:
بعضی مولفهها؛ عناصر و مصادیق ریزتری نیز دارد که چون هدف مقاله تبیین روش تحقیق تاریخی است. از آن صرفنظر میکنیم. مانند مصادیق ملکات نفسانی: تقوا؛ مسئولیتپذیری. شجاعت. عزت نفس. یا اجزای عوامل غیر مادی: تأثیر ماورائی عوامل مادی و تأثیر عوامل غیر مادی )نمودار(،
الگوی پیشنهادی تصمیمگیری راهبردی با رویکرد اسلامی به عنوان فرضیه
جهانبینی توحیدی و معارف اسلامی
برای آزمون الگوی پیشنهادی، با توجه به روش تحقیق انتخابشده به انتخاب نمونههایی تصمیمات از شخصیتهای الگوی اسلامی که به تعبیر قرآن میتوانند اسوه حسنه باشند میپردازیم تا ضمن مطالعه آن موارد بتوانیم به تأیید الگوی پیشنهادی نزدیک شویم.
اما شخصیتهای الگو را چگونه انتخاب کنیم؟ علامه جعفری در ترجمه و تفسیر البلاغه نهج معتقد است با نظر به مجموع شخصیّتهای سازنده تاریخ با سه نوع شخصیّت روبهرو میشویم:
علامه جعفری بر سازنده بودن شخصیت نوابغ در مقابل ویرانگر بودن توجه خاص دارند. شهید مطهری نیز برای تفکیک میان شخصیتهای انسانی با جهتگیری مثبت و منفی از تعبیر انسانهای بزرگ و انسانهای بزرگوار استفاده میکند. الگوهای تصمیمگیری راهبردی رایج به صورت عمده، به دنبال الگوسازی تصمیمات نوابغ و شخصیتهای بشری هستند. در این پژوهش نمونه چون دیدگاه اسلامی دنبال میشود دو دسته اول سوم و تقسیمبندی فوق را مورد نظر قرار خواهد گرفت یعنی شخصیتهای الهی و شخصیتهای بشری -الهی؛ از بین شخصیتهای برجسته اسلامی که میتوان ادعا کرد روح دین آنها در تجلی کرده است و به تعبیر دیگر نماد انسانهای پرورش یافته اسلام هستند.
موضوع دیگر اینکه. الهی بودن شخصیتها را نیز میتوان دارای مراتبی دانست.
خداوند درباره پیامبر اکرم)ص( میفرماید: وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ نجم ۳و ۴ البته از این سخن برنمیآید که در همه لحظات زندگی پیامبر)ص( وحی ویژه و مستقیم الهی بر او نازل میشده است؛ اما حتماً به این معنا است که همه گفتارها و رفتارهای حضرت در طول زندگی Che oyو سند قاطع الهی است و میتواند سرمشق الگوی و بشریت قرار گیرد. بیتردید منشاً این حجیت، در همنوایی با مبداً غیبی و آمیختگی با وحی الهی است.
از سوی آشکار دیگر، است که فهم و تحلیل رویکرد »وحی الهی« از توان قدرت و نوع بشر خارج است؛ چون انسان محدود به حدود دنیوی. در بستر رشد و تغییر علم وادراک به بازسازی و رونق گزارههای علمی خود دست مییازد این و میزان از بهرهمندی علمی با تفوق بر موضوعی که در افق سنخیت با ذات ابدیت همعنان میشود تناسبی ندارد. در این پژوهش برای اینکه بتوان الگوی پیشنهادی را مورد بررسی قرار داد براساس مراتب الهی بودن شخصیتها میتوانیم آنان را به سه دسته تقسیم کنیم: شخصیت پیامبر برترین اکرم)ص( که مقام الهی را حائز هستند؛ شخصیت ائمه معصومین)ع( که بعد از پیامبر اکرم)ص( بالاترین رتبه را دارند. و درنهایت حکما که علاوه بر بُعد بشری دارای شخصیت میباشند. الهی نیز
تعیین ویژگیهای تصمیمات راهبردی(نمونههای تئوریک) برای تحلیل در پژوهش، علاوه بر بُعد الهی و اسلامی تصمیم گیرندگان؛ باید چه تصمیماتی از این شخصیتها را برای تحلیل انتخاب کرد؟ براساس مباحث مطرحشده در ادبیات تصمیمگیری راهبردی، موارد ذیل را میتوان به عنوان شاخصهای انتخاب تصمیمات، مبنا قرار داد.
انتخاب شخصیتها و تصمیمهای راهبردی آنها برای تحلیل در این تحقیق برای نمونهگیری تئوریک براساس ویژگیهای شخصیتهای مورد مطالعه و ویژگی تصمیمها اقدام میشود. برای این کار براساس مطالب پیشین و مطالعه بررسی و کتابخانهای و مشورت با استادان با تخصصهای مختلف در حوزه علوم اسلامی و انسانی سه شخصیت پیامبر اکرم(ص) حضرت امیرالممنین علی(ع) و امام خمینی(ره) به عنوان شخصیتهای الگو انتخاب شدند.
در گام بعد برای انتخاب تصمیمهای راهبردی این الگوها با مشورت استادان تاریخ و براساس منابع معتبر موجود در مورد تاریخ و سیره این شخصیتها: فهرست اولیهای از 1. Henry Mintzberg، Duru Raisinghani، André Théorét ۱۳۰
رویدادها و تصمیمهای راهبردی این بزرگواران استخراج شد. سپس براساس لیست اولیه تصمیمات راهبردی و مبتنی بر شاخصهای ششگانه تصمیمها، از اساتید تاریخ مصاحبه شد. البته فهرست تهیهشده به عنوان پیشنهاد بود و الزامی برای انتخاب از میان آنها نبود که درنهایت. دو تصمیم از شخصیت هر و درمجموع شش تصمیم به عنوان نمونههای منتخب تصمیمهای راهبردی به صورت جدول ذیل انتخاب شد.
تصمیمهای راهبردی انتخابشده برای تحلیل تاریخی | ||
شخصیت نوع تصمیم | بحران /مسئله | فرصت |
پیامبر اعظم(ص) | جنگ احزاب | فتح مکه |
حضرت علی(ع) |
جنگ صفین |
انتقال دارالخلافه (پایتخت) از مدینه به کوفه |
امام خمینی(ره) | پذیرش قطعنامه 598 | رفراندم تعیین نوع نظام حکومتی (جمهوری اسلامی) |
لوسین فبور(Lucien Febure) (۱۹۵۶-۱۸۷۸)مورخ برجسته فرانسوی، ابزار تدوین تاریخ را عبارت از هر چیزی میداند که بتواند نبوغ استعداد خلاقیت و مورخ و محقق را به کار گیرد همانند کلمات. علامات. قطعات سفال. شکلهای تحقیقات زمینشناسان. ازمایشهای شیمیدانان بر روی اشیای قدیمی همچون شمشین حتی بندوبست ارابههاو... )فبور؛ به نقل از: هروی« ۰۱۳۸۶ص .(۱۱۵
منابع را با توجه به ملاحظات مختلف میتوان به دستههای گوناگون تقسیمبندی کرد. از جهتی. منابع هر موضوعی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: منابعی که حاوی اطلاعات کلی در مورد دوره یا در زمینه قلمرو وسیعتری هستند؛ و منابعی که محقق را به موضوع مشخصشده در کلمات عنوان تحقیق هدایت میکنند. از منظر دیگر منابع را به دو دسته بزرگ: منابع نوشتاری )مکتوب( مانند دادههای سازمانها؛ اسناد عمومی و حقوقی)منتشرشده یا نشده(، نامههاء قراردادها خاطرات و و تاریخهای Gyles) اقتصادی، اجتماعی و شهری کتیبههه نسخههای خطی )چجاپشده و نشده(؛ منابع و غیر نوشتاری )غیر مکتوب( مانند نمادها؛ مصنوعات و آثار باستانی تقسیم کرد. امروزه بازسازی گذشته براساس حافظه شاهدان زنده، کم و بیش جای خود را به نام تاریخ شفاهی(oral history) "در تحقیقات تاریخی بازکرده است نورایی« )میرجعفری و ۳۸۸ص ۳۲و ۳۳
منابع مکتوب از نظر اهمیت و بهرهگیری به دو دسته قابل تقسیم هستند:
استفاده از منابع متعدد و شواهد چندگانه به دو دلیل اهمیت دارد:
منابع ثانویه مطالعات و تحقیقات نیز برای تکمیل و جامعیت تحلیل استفاده شد. در ادامه برای اختصار فقط به چند منبع مهم به کار گرفتهشده در روایت و تحلیل تاریخی به ترتیب برای پیامبر اکرم ص حضرت علی(ع) و سپس حضرت امام(ره) اشاره میشود:
ارزیابی و نقد سند
دادههای صحیح و قابل استفاده در تحقیق تاریخی، شواهد تاریخی نامیده میشوند که مجموعهای از اطلاعات و حقایق مستند است که به عنوان اطلاعات صحیح و به عنوان پایههای مناسب برای آزمون و تعبیر و تفسیر فرضیهها پذیرفته میشوند. بعضی منابع گردآوریشده غلط برخی متعارض، بسیاری بیارتباط و بیشتر شواهد ناتمام خواهند بود.
برای تعیین سازگاری درونی مدارک آزمون سوالبرانگیز و شده و میزانی که با مدارک بیرونی و دیگر مدارک همخوانی دارد میتوان از فرایندهایی مانند بهکارگیری منطق پایه تعیین اعتبار منابم« شمارش تعداد دفعاتی که یک مشاهده تکرار شده و ارزیابی همبستگی کلی جمیع مدارک جمعآوریشده استفاده کرد. شواهد تاریخی از دادههای تاریخی و براساس فرایند نقد استخراج میشود که این نقد بر دو نوع است:
شناخت گذشته فقط از طریق مطالعات و تتبعات تاریخی میسر نمیشود بلکه ضرورت توجه به مطالعات علوم وابسته به تاریخ ایجاب میکند تا محقق تیزنگر به همراه شناسایی پهنه تاریخی، از مجاری علوم یاریگر تاریخ، استعانت جوید. آیینهوند این علوم را به اختصار در موارد ذیل برمیشمرد:
)آیینهوند« ۱۳۵-۰۱۳۳ ۲ص نیز رک: آیینهوند. ۷۷۳۱؛ شارل ساماران .(۱۳۷۵
نکته حائز اهمیت در علومی که در تحقیق تاریخی یاریگر خواهند بود قلمرو و دوره زمانیای است که تحقیق به بازآفرینی آن میپردازد. قلمرو تحقیق نیازهای دانشی مختلفی را تعیین میکند. مانند مباحث زبان« مردمشناسی« <Lal aو... .دوره زمانی نیز نقش موثری در نعیین علوم یاریگر دارد. مثلا اگر مطالعهای در سیره مدیریتی پیامبر اکرم)ص( یا امیرالمژمنین)ع( بخواهد انجام شود محقق باید با علوم مربوط به فهم متن دینی مانند رجال، تفسیر و نیز زبان عربی آشنا شود در صورتی که اگر کسی درباره تاریخ معاصر مثلاً تاریخ تحول نظام برنامهریزی ایران در بخواهد تحقیق کند باید از تکنیکهای تاریخ شاهی بهره ببرد.
در ادامه براساس منابع گردآوریشده، هر یک از تصمیمهای راهبردی روایت و تحلیل میشود. برای این کار ابتدا ویژگیهای مربوط به هر تصمیمگیرنده که بر تصمیمگیری وی موثر بوده است. مورد بررسی قرار میگیرد. برای هر یک از عوامل تصمیمگیرنده مصادیق و حقایق تاریخی در مورد شخصیتهای الگو ارائه میشود. سپس تصمیمهای راهبردی روایت شده و براساس روایت رویدادها؛ سیر جریان تصمیمگیری الگوهای منتخب در رویدادها به صورت نمودار ترسیم شود. در این نمودارها سعی میشود سیر تاریخی و منطقی تا حد ممکن حفظ شود. درنهایت عوامل زمینهای تصمیم که در روایت رویداد بررسی شده است. مورد تحلیل قرار میگیرد. برای هر رویداده صدها صفحه منابع مختلف بررسی شد. حجم روایت رویدادها بسیار گسترده و در حد یک کتاب است. در روایت رویدادها سعی شد تسلسل زمانی وقایع رویدادها رعایت شود.
ارزش افزوده محقق تاریخی آن است که با تحلیل و تعمیق در پدیدهها «منطق درونی»(the inter logic) آنها را استنباط کند. اکنون باید حقایق تأییدشده مرتبشده و که کنار هم قرار گرفتهاند.
تفسیر شده و معنی آن فهمیده شود. آیینهوند مأموریت محقق تاریخی را در چهار مورد خلاصه میکند: تعیین آنچه رخ داده است؛ تعریف وقایع به شکل مسلسل، تحلیل و تفسیر oe Elyاین وقایع؛ درنهایت و کشف فانونی علمی که با ان بتواند دریابد که این حوادث چگونه و چرا رخ دادهاند )آیینهوند. ۱۳۸۲ص EAS WVقانون و استخراج الگو مانند ایجاد نظریه در تحقیقات کمّی. که نیازمند آزمون فرضیه در چند محیط است. نیازمند بررسی موضوع در پدیدهها و رویدادهای مختلف است. به سخن دیگر اگر در تحقیق تاریخی پدیدههای مختلف که براساس نمونهگیری تئوریک انتخاب شدهاند. تحلیل شوند. مشترکات در میتوان الگوهایی را به دست آورد.
بیشتر تحقیقات تاریخی شامل مقایسههای کیفی رویدادها در طی زمان و میان مکانهای مختلف است. بدون اینکه استانداردهای شناختهشده با نظری که در استنتاجهای آماری مورد استفاده قرار میگیرد. وجود داشته باشد. برخلاف آزمون فرضیه صفر (خنثی) که در مورد یک نمونه و جامعه آماری به کار میرود. در تحقیق تاریخی، فرایند دقیقی برای تخمین میزان خطا در دسترس نیست. مقایسه به عنوان یک روش با تفکیک مشابهتها و تفاوتها و ارزیابی عوامل مژثر بر تغیی مشخص میشود. به دلیل نبود استانداردهای ثابت، باید توجه ویژهای به عوامل خاص شود که پذیرش یا رد فرضیه را تحت تأثیر قرار میدهد. در این تحقیق در مراحل تصمیمهای راهبردی در شش رویداد مورد بررسی قرار گرفت و براساس نمودارهای ترسیمی و مولفههای بررسیشلده در رویدادها الگوی عمومی تصمیمگیری که مزید الگوی پیشنهادی است به دست آمد.
روش تحقیق تاریخی یکی از راهبردهای تحقیق در حوزه علوم انسانی و اجتماعی است که تأثیر شگرفی بر فهم علوم پایههای و فلسفه علوم به حساب میآید. به گونهای که در بسیاری از علوم تاریخ مکاتب و تاریخ اندیشه یکی از مباحث اصلی و نیازهای اولیه به حساب میآیند. دانش مدیریت هرچند نسبت به برخی از علوم این در زمینه نوپاتر است، اما مواردی از پژوهش تاریخی در رشته مدیریت نیز انجام شده است که میتواند عمق مباحث مدیریت و زمینه شکلگیری اندیشههای مختلف را بنمایاند. مانند:
روش تحقیق تاریخی را میتوان یک روش تحقیق ترکیبی دانست که با بهرهگیری از دانشها تکنیکهای و مختلف به دنبال کشف حقایق و الگوسازی از آنها است. به همین دلیل تأکیدی که در روشهای تحقیق دیگر بر مثلثسازی(Triangulation) روشهای گردآوری دادهها. مثلثسازی راهبردهای تحقیق، شواهد و.. میشود در این روش تحقیق اهمیت مضاعف مییابد و با بهرهگیری از روشهای دیگر تحقیق در کنار روش تحقیق تاریخی میتوان برخی کاستیهای روش تحقیق تاریخی را جبران کرد و عینیت و دقت بررسیهای تاریخی را افزایش داد.
یکی از دغدغههای علوم مختلف، بهویژه دانش مدیریت، تولید الگوها و نظریههای بومی است. روش تحقیق تاریخی، بهویژه روش تحقیق تاریخی علمی میتواند به عنوان یک راهبرد تحقیقی موثر در پژوهشهای مدیریت، محققان را در الگوسازی و نظریهپردازی مبتنی بر شخصیتهای برجسته تاریخی یا رویدادها و دورههای مختلف ملی و اسلامی یاری رساند. این مقاله با ارائه یک چارچوب منسجم و کاربرد آن در تصمیمگیری راهبردی با رویکرد اسلامی الگوی مناسبی برای تحقیقات تاریخی ارائه میکند.
گامهای تحقیق که در بالا آمد یک توالی خطی را ارائه میکند. اما بهندرت ممکن است دقیقاً همین راه طی شود، معمولاً این فعالیتها با هم همپوشانی دارد. دانش بهدستآمده و سوالات مطرح شده در یک گام محقق را به بازگشت به مراحل قبل وامیدارد. تحت تأثیر اکتشافات و بینشهای جدید. اغلب باید سوالات تحقیق جدید یا بازنگریشده مطرح شود. دادههای واقعی اضافی جمعآوری شود. کنترلهای بیشتری برای روایی انجام شود و یافتههای بهدستامده تا آن زمان تفسیر مجدد شود. تحقیق تاریخی همواره فرایندی فعال و پویا است.
روش تحقیق تاریخی یکی از راهبردهای تحقیق است که نسبت به دیگر روشهای تحقیق به خصوص در قلمرو تحقیقات مدیریتی کمتر مورد استفاده بوده و جای استفاده از این روش برای تحقیقات مدیریت در اسلامی تقریباً خالی است. اما با توجه به اهمیت استفاده از روشهای تحقیق زمینهای در هنگامی که مباحث پسانوگرا بسیار مورد توجه قرار گرفته است، بهره گیری از روش تحقیق تاریخی مهمتر از هر زمان دیگر جلوه میکند. همچنین سعی گردید در قلمرو مطالعات مدیریت این روش را در مورد تصمیمگیری راهبردی با رویکرد اسلامی مورد استفاده قرار گیرد. برای این منظور شش تصمیم راهبردی نمونه از سه شخصیت الگوی اسلامی مورد تحلیل قرار میگیرد. از این رو تلاش گردید روش تحقیق تاریخی منسجم هشتمرحلهای است که میتوان از آن برای ارائه یا آزمون الگوهای اسلامی یا بومی بهره گرفت.
در جستجوی مقالات ذیل:
Understanding Historical Methods in Organization Studies
History Research in Management and Organization Studies
سیره نبوی یا منطق عملی دلشاد تهرانی
مقدمهای بر کتاب سیره نبوی
انبیاء و اولیاء الهی دارای علم و هنری خداوندی بودند که با داشتن این هنر خداداد میتوانستند بشر را در راه سعادت و نیل به هدفی مشخص که همانا رهبری و کنترل فعالیتهای انسان برای دست یابی به کمال و شناخت حقیقت است رهنمون شوند.
قرآن، پیامبر را به خدمت به بشر، رعایت امانتداری و انصاف و عدل توصیه مینماید. پس تربیت یافتگان سیره پیامبر بزرگترین امانتها یعنی آدمیان هستند و هنر مدیریت در تربیت نبوی اداره قلبهاست نه بدنها و جسمها.
پس با تمسک بر اصول سیره نبوی تحولی اساسی در روابط انسانها و والی و رعیت فراهم و سیر به سوی کمال میسر میشود. با امید به این که همه ما پیروان راستین انبیا باشیم شاید بتوانیم راه درست را تشخیص داده و به سعادت ابدی نائل آئیم.
در سیره نبوی (منطق عملی) به بخشی از سیره مدیریتی نبوی و اصول ۶ گانه که قسمتی از اصول کلی سیره مدیریتی انبیاء است.
۱ ـ اصل اصلاح رابطه خود با خدا
۲ ـ اصل رحمت و محبت
۳ ـ اصل شرح صدر
۴ ـ اصل رعایت اهلیت
۵ ـ اصل تبعیت و اطاعت
۶ ـ اصل تفویض اختیار و مسئولیت خواهی
اول: اصل اصلاح رابطه خود و خدا
بهترین مدیریتها مدیریت بر قلب است و این میسر نیست مگر رابطه بین انسان و خدا اصلاح شود. همه پیامبران الهی ابتدا به اصلاح رابطه خود با خدا پرداختند و در سایه این رابطه به اداره و راهنمائی مردم پرداختند و این توان به میزان قرب الهی و بندگی حق بستگی دارد، زیرا رابطهای از حق به سوی خلق است.
انسان هر چقدر به مراتب بندگی بالاتری دست یابد در مراتب اتصاف و اقتدار الهی بالا میرود و در مقابل حق ذلت بندگی و در مقابل مخلوق عزت بیشتری پیدا میکند و این است راز بین ( عبودیت و ربوبیت )
معنای عبد و عبودیت :
این است که انسان تسلیم محض خداوند و خواستار رضایت و اطاعت مطلق حق باشد و اطاعت توام با خضوع و خشوع حق را بپذیرد و بخواست او گردن نهد و عبد خدا باشه و در برابر او برای خود ارزشی قائل نباشد. از او فاصله نگیرد و پیوسته همراه و ملازم خدا باشد و با بندگی حق و قبول ذلت عبودیت به عزت ربوبیت برسد.
معنای رب و ربوبیت :
رب به معنای امری را به میل خود تغییر دادن، مالک، خالق، صاحب و سرور و به طور کلی اصلاح کننده هر چیزی تعبیر میشود.
بعضی معتقدند که رب به معنی تربیت و پرورش است و اگر انسان با دخول در عبودیت حق و خضوع و فنا در مقابل او حاکم بر نفس و وجود خویش گشته و نسبت به دایره وجود خود مدیریتی لایق پیدا نموده و رب خود میگردد و به ربوبیتی فراگیر دست پیدا میکند.
امیرالمومنین میفرماید :
« هرکس فرمان پروردگار خود را برد مالک امور شود.»
آدمی به سبب اطاعت و عبادت حق به توانائیهای شگفتانگیزی دست مییابد و نزد خداوند تقرب و محبوبیت پیدا میکند، استعدادهای ملکوتیاش شکوفا میشود.
انبیای عظام و اولیای الهی با سیر عبودیت کسب ربوبیت کرده و رسول اکرم در سیر بندگی حق به بالاترین مرتبه رسید و در کسب ربوبیت به والاترین درجه دست یافت.
در این راستا پیامبر ما فقط خدا را بر همه امور ناظر و حاضر میدانست و بر او توکل میجست و آن وجود عزیز چون رابطهاش را با پروردگار اصلاح کرده بود.
خداوند رابطهاش را با بندگان اصلاح فرمود و این انس با حق موجب ظهور صفات الهی مانند عزت و قدرت در عین رحمت و محبت گردید. پیامبر در عین ملایمت و خوشروئی از قوت و هیبتی شگفت در اداره امور برخوردار بود.
امام حسین در مورد جدش میفرماید :
«رسول خدا پیوسته خوشرو، خوشخوی و نرم بود. خشن، درشتخو و سبکسر و فحاش و عیب جو نبود. کسی را زیاد مدح نمیکرد. هنگام سخت گفتن چنان حاضران را به خود جذب میکرد که از احدی صدا بر نمیخواست و چون ساکت میشد آنان سخن میگفتند در حضور آن حضرت در باره مطلبی نزاع نمیکردند.»
پس معلوم میشود که آن حضرت بر قلب مردم حکومت میکرد، بدون آنکه شیوههای استبدادی را به کار گیرد. تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود. در مجالس پایین مینشست و کراهت داشت که اصحاب به پای او برای احترام به پا خیزند و میفرمود: من بندهای هستم مانند دیگران. در سیره آن سرور است که با اهل خانه خود در کار خانه شرکت میفرمود. جامعه و کفش خود را میدوخت، با فقرا و مساکین هم غذا میشد و با تقوا بود.
پیامبر عزیز میفرمود :
«هرکس که دوست دارد با عزتترین مردم باشد تقوای الهی را پیشه کند.»
پیامبر هرگز بر جذب دیگران به ریا و ظاهر سازی، فریب، دروغ و تطمیع و تحمیق متوسل نشد و هرگاه خشونت و تندی نشان میداد برای حفظ حق بود و در مناسبات خود با دیگران خودبینی و خود خواهی نداشت ، بسیار خدا ترس بود. و عزت حقیقی در اداره امور را از خوف الهی ناشی میدانست نه از ظواهر چشم پرکن و یا مناسبات مستبدانه.
تاکید بر اصلاح رابطه خود و خدا:
همواره مورد نظر پیامبر اکرم بود و پیروان و یاران خود را برای انجام دادن هر کاری به اصلاح رابطه شان با خدا میخواند. رسول اکرم در نامهای به یکی از فرمانداران یمن چنین فرمود: «و تو را سفارش میکنم به تقوای الهی، صداقت در گفتار، وفای به عهد، ادای امانت ، ترک خیانت، نرمی گفتار، پیشی گرفتن در سلام، حفظ حقوق همسایه، مرحمت به یتیمان، خوب انجام دادن کار، کوتاه کردن آرزو، توجه و علاقه به آخرت، ترس از حساب آخرت، تدبر در قرآن، فرو خوردن خشم و ملایمت و رحمت با مردم»
پیامبر کار گزارانش را با این جهت گیریها برای اداره امور خلق گسیل میداشت.
امام خمینی رحمت الله علیه نیز سالها پیش در درسهای خود در نجف اشرف این حقیقت را چنین یاد آور شده اند.
«بکوشید پیش از آن که وارد جامعه گردید خود را اصلاح کنید و مهذب سازید … آن روز که اجتماع به شما روی آورد دیگر نمیتوانید خود را اصلاح نمائید. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود رابسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را میبازد و گم میکند»
پس برای مدیریت بر قلبها ابتدا باید به اصلاح رابطه خود با خداوند اقدام کنیم و از او یاری جوئیم. باشد که حق یار و یا مدد کارمان شود.
دوم: اصل رحمت و محبت
پیامبر گرامی به سبب عنایت خاص خداوندی از خلق و خوی ویژهای برخوردار بود ازجمله محبت، مدارا و ملایمت و رحمت او در اداره امور بیش از همه او را در کارها موفق و بر قلوب خلق مسلط مینمود.
خدای متعال فرستادهاش را با این وصف توصیف میکند :
«به لطف الهی برایشان نرم دل شدی که اگر تند خوی، سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده میگشتند. پس از آنان درگذر و برایشان آموزش بخواه و در کار با آنان مشورت کن»
خوی ملایم و محبت آمیز پیامبر موجب شده بود که سختترین کارها آسان شود و قلبها را جذب کرده و الفت بخشد و جانهای گریزان را گرد هم آورد زیرا رحمت و محبت در اداره امور اعجاز میکند.
رحمت راز وجود و رمز کمال است
از اسماء و صفات عالیه الهی رحمان و رحیم است. از همین دوست که ابتدای کتاب الهی قرآن و آغاز هر سوره با این دو اسم رحمان و رحیم شروع شود. همه موجودات به رحمت وجود یافتهاند و به رحمت کمال مییابند. اگر وجود انسان و حیوان خالی از رحمت و عطوفت بوده رشته حیات فردی گسسته میشد و انسان و حیوان این چنین برای حفظ و نگهداری فرزندان خود سختیها را نمیپذیرفتند و اما پیامبر گرامی رحمتی عام و قرارگیر است که از طرف خداوند به مردم ارزانی شده است.
آن حضرت جامعه را با قدرت و محبت اداره میکرد و آن چنان با مردم از شر محبت رفتار میکرد که کمترین تردیدی در صداقت و دوستی او به وجود نمیآمد.
از ایمان نیاوردن مشرکین آنچنان غمگین و ناراحت میشد که خداوند در آیهای پیامبر را تسلی داد و فرمود:
«گوئی میخواهی خود را از غم و اندوه به خاطر آنها هلاک کنی که چرا ایمان نمی آورند»
آن حضرت جبیب خدا بود و لازمه این محبوبیت، محبت وی به خدا است که وجود نازنینش مملو از تواضع و دوستی خدا بود.
پیامبر کانون رحمت و گذشت و در عین حال قدرت و هیبت بود. پس از فتح مکه که بیست سال طول کشیده و سر سختی و مقاومت آنان مسلمانان را اذیتها کرده بودند، رحمت پیامبر مکه را قرار گرفت واو از انتقالم و کینه توزی، اسیر گرفتن و غارت کردن خودداری ورزید و همین رفتار در دلهای دشمنان محبت و دوستی پدید آوردو بیشتر آنها مسلمان شدند و به آنالن گفت :ای اهل مکه که مرا رنجاندید و تکذیب کردید و از شهر خود بیرونم کردید. گمان میبرید که من اکنون با شما چه خواهم کرد و آنها اظهارکردند که انتظار بزرگواری و رحمت از آن حضرت دارند و آن حضرت نیز فرمود : بله رفتار من با شما سراسر رحمت و مغفرت خواهد بود و پس از خطبهای فرمود:
«بروید که شما آزاد شدگانید»
محبان پیامبر نیز این گونه بودند، دوستی پیامبر همه سختیها را برایشان آسان میساخت مثل بلال که به سبب گرایشبه اسلام و پیامبر سختترین شکنجهها را تحمل کرد و خانواده عمار یاسر که در مقابل تمام شکنجه و فدا کردن جان خود هرگز از پیامبر روی نگردانیدند. محبت راز تسخیر و رمز اطاعت است. خداوند انسانها را بگونهای آفریده که قلبشان مسخر محبت است و به همین جهت وقتی کافران محبت مردم و پیامبر را به یکدیگر میدیدند و اطاعت و شیفتگی آنان را به پیامبر مشاهده میکردند و میگفتند : سخنانش جادو است بیش از شراب مست کننده است. مردم به مجرد شنیدن سخنان او مجذوب او گردیده و به اسلام ایمان میآوردند و این بود راز پیشرفت و فرا گیر شدن اسلام در اقصی نقاط دنیا. بله محبت بی شایئه و تمام و کمال پیامبر و مدیریتی که محور آن رحمت بود.
سوم: اصل شرح صدر
خدای متعال فرمود:
«هر کس را که خدا خواهد هدایت کند سینه وی را به تسلیم شدن شرح میکند و هر کس را که خواهد گمراه کند سینهاش را چنان فرو میبندد که گویی میخواهد به آسمان فرا رود»
شرح در لغت به معنای گشودن، گسترش، روشن و آشکار کردن و باز کردن است.
شرح صدر یک امر روحی و معنوی است، نه یک امر مادی و جسمانی و از الطاف الهی است که اگر کسی واجد آن باشد، پر حوصله و توانا و درمقابل سختیها و مشکلات صبور و بردبار است.
آدمهای کم حوصله، عصبانی، زود رنج و افرادی که زود از کوره در میروند، اینها نمیتوانند مدیر باشند و قدرت اداره جمع و حتی خانواده خود را ندارند. آن که پاسدار نفسش باشد میتواند پاسدار حقوق مردم باشد نگهبان حدود الهی در جامعه شود.
حضرت علی می فرماید : « نیرومندترین مردم کسی است که به نیروی طمش بر خشمش چیره شود »
شرح صدر اختصاص به فرد خاصی ندارد، بلکه کشادگی سینه و وسعت و روح شان مومن است و مومن سینهاش از هر چیز کشاده تر است.
یکی از خدمتگذاران حضرت رسول میگوید:
« ده سال خدمتگذاری رسول خدا را کردم، هرگز مرا دشنام نداد ، تنبیه نکرد، سرزنشم ننمود، چهره در هم نکشید و اگر برای انجام ندادن کاری از طرف اهل خانه مواخذه میشوم آن حضرت میفرمود : « رهایش کن اگر شدنی بود انجام گرفته بود »
در مورد دشمنانی که به او دشنام داده دندان او را شکسته و خاکستر بر سرش ریخته بودند و میفرمود: «خدایا قوم مرا ببخش که آنان نمیفهمند. »
نشانههای شرح صدر
شکیبایی، بردباری، جدا شدن از سرای غرور و توجه به سرای جاوید کسی که وجودش گشاده می شود از تنگ بینی و سوء استفاده از مدیریت رها میشود. جز برای خدا خشم نمیگیرد. اهل مسالمت و ملایمت است. اهل تدبر و عاقبت اندیشی وانصاف است.
کسی که شرح صدر پیدا میکند مانند رسول الله گشاده رو و متبسم است. همواره همنوعان را با چهره کشاده و باز ملاقات میکند. عطوفت و لطف او همه را شامل میشود، بر اثر مقامی که به او رسیده نسبت به مردم دگرگون و دچار غرور نمیشود.
عیبهای دیگران را میپوشاند و هرگز پرده دری نمیکند.
در زمینه عیب جوئی مولا علی میفرمایید:
«با مردم در باره ریز امور حسابگری نکنید و بر قدر و ارزش خود با چشم پوشی از کارهای پست بیفزائید.»
انصاف یکی از لوازم اساسی مدیریت است و افراد بی انصاف و تنگ نظر نمیتوانند عدل و داد و احقاق حق کنند.
بردباری، شکیبایی و فرو خوردن خشم
انسان بردبار و شکیبا دارای سعد صدر و سینهاش آکنده از نور علم و حکمت است. چنین انسانی رحمتش بر غضبش پیشی دارد. قوه خشم وغضب در کنترل اوست خشم خود را فرو میخورد.
پیامبر اسلام پس از جنگ احد که عدهای از او میخواستند که کفار و دشمنان را نفرین کند فرمود :
« من برای لعن و نفرین برانگیخته نشده ام ، بلکه برای دعوت به حق و رحمت برگزیده شده ام. خدایا این قوم را هدایت کن که آنان نادانند.
انصاف نیز از ویژگیهای اساسی مدیریت است.
انصاف جلوه دهنده و زینت و آرامش مدیریت و حکومت است و باعث پیوند دلها میشود و بی گمان اداره هر کاری بدون رعایت انصاف به زوال قدرت اداره میانجامد.
رسول خدا عادلترین مردمان بود و درمدیریت خود تا آنجا انصاف را پاس میداشت که حتی در نگاه کردن به اصحاب خود مساوات را رعایت میکرد.
اینها برخی از صفات و ویژگیهای لازم برای اداره امور است که جز با شرح صدر ظهور نمی یابد.
چهارم: اصل رعایت اهلیت
اهلیت به معنی شایستگی است و کسی که قرار است مسئولیت کاری را به عهده بگیرد باید شایستگی و اهلیت آن کار را داشته باشد. خداوند در انتخاب پیامبران همواره اهلیت آنها را در نظر داشته است. مثلاً ابراهیم را با وسائل گوناگون آزمود و او بخوبی از عهده آزمایش برآمد. و مراتب اطاعت، شجاعت، سخاوت و عفت وعلم خودرا بخوبی آشکار ساخت.
اهلیت ابراهیم را با دستور قربانی کردن فرزند آزمود.
حضرت موسی را از شبانی گوسفندان و بردباری او در تحمل مشقتهای چوپانی به پیشوائی جهان انتخاب نمود. برخی گفتهاند چوپانی گوسفندان تحمل مسئولیت احاد متفرق است و روحیه خیر خواهی برای افراد تحت مسئولیت را افزون میکند و آن کس که بتواند با چنین موجود ضعیفی از سر لطف و دلسوزی و مهربانی رفتار نماید میتواند با مردمان از سر محبت و عدالت رفتار کند.
خداوند بر اساس شایستگیهای حقیقی طالوت را برای فرماندهی بنی اسرائیل انتخاب کرد ولی بنی اسرائیل گفتند چگونه او بر ما حکومت داشته باشد در حالیکه ما از او شایسته تریم و طالوت فاقد همه ویژگیهایی بود که برای بنی اسرائیل ارزش محسوب میشد. جوانی نیرومند و زیرک ولی گمنام که چهار پایان را به صحرا میبرد و کشاورزی میکرد و خدا داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد.
ولید بن مغیره که ثروت بسیار داشت و از قضات و اندیشمندان عرب به شمار میرفت به پیامبر گفت : اگر نبوت راست است من برای این مقام از هر جهت بر تو سزاوارترم هم سنم بیشتر است و هم مال و اموالم. و البته خداوند جز بر اساس صلاحیت کاری را به کسی نمی سپارد.
در آیهای خداوند میفرماید:
«آن گاه که کار به دست نااهل سپرده شود منتظر قیامت و هلاکت باشید »
انواع امانتهائی که خداوند به زمامداران سپرده است بر اساس آیه غرق است و مسئولیتها امانتهای مهمی هستند که باید به اهلش سپرده شوند و کسانیکه افراد نالایق را بر اساس روابط در جاهای حساس میگذارند بالاترین خیانتها را مرتکب میشوند که بی گمان سبب هلاکت خود و دیگران میشود.
امیر المومنین در نامهای به یکی از کارگزاران خود میگوید:
« کاری که در دست توست شکار و طعمه نیست که به چنگ افتاده باشد، بلکه امانتی است برگردن تو »
خلیفه اول پس از بیعت مردم نامهای به پدرش که در طائف بود نوشت و از او خواست که به نزد او برود و با عزت و افتخار زندگی کند. پدر خلیفه پس از خواندن نامه از آوردن آن پرسید. چگونه مردم با علی بیعت نکردند ؟ او در پاسخ گفت : بخار این که علی خیلی جوان است و بسیاری از قریش و دیگران را کشته و دشمنان زیادی دارد.
ولی ابوبکر پیر و سالخورده است. پدر ابوبکر گفت : مگر به سن و سال است. در این صورت من از پسرم پیر ترم. درباره علی ستم روا داشته اید، زیرا پیامبر با او بیعت کرده بود و سپس نامهای به ابوبکر نوشت که :« نامه تو نامه فرد بی فکر بود. زیرا خود را خلیفه خدا خواندهای و در جائی دیگر خلیفه رسول الله دانستهای و بار دیگر خود را برگزیده مردم دانستهای و خلاصه کارت شبه انگیز است.
به تو توصیه میکنم خود را به کاری که خارج شدن از آن سخت و دشوار است داخل نکنی »
کسی را که در مسندی قرار گیرد که شایستگیهای لازم را ندارد هم خود و هم آن کار را به تباهی میکشد.
سعدی میگوید :
« ناخوش آوازی به بانک بلند قرآن میخواند. صاحبدلی بر او گذشت و گفت : آیا تو را قصد خاصی است. گفت هیچ. گفت پس این زحمت چرا برخود میدهی. گفت از بهر خدا میخوانم ! گفت از بهر خدا مخوان ».
چنانچه ناشایستگان بر مصدر را مورد قرار گیرند، خیر و برکت را میبرند.اموال مردم را به خود و خویشان خود اختصاص میدهند سبب گمراهی و بدبینی مردم میشوند و سیره و سنت پیامبر را به تحصیلی میکشانند. اهل ایمان خود را در معرض مسئولیتی که شایستگی آن را ندارند قرار نمیدهند.
امام صادق فرمود :
« سزاوار نیست که مومن خود را ذلیل سازد. سوال شد چگونه خود را ذلیل می سازد. فرمود : « کاری که در عهده طاقت و توانائی او نیست میپذیرند. »
پیروان حقیقی پیشوایان معصوم به سیره آنان پایبند بودند و این گونه امور را با دقت رعایت میکردند و این دقت تا آنجاست که اگر فردی را لایق تر و تواناتر از خود ببینند آن کار را به او محول کنند و خود را کنار کشند.
از امیر مومنان پرسیده شد، عاقل کیست ؟ فرمود کسی که هر چیزی را در جای خود قرار میدهد. پرسیده شد، نادان کیست ؟ فرمود : کسی که هر چیز را در موضع و مکان خودش قرار نمیدهد.
وسعدی میگوید :
« صیادی ضعیف را ماهی قوی بدام افتاد طاقت حفظ آن را نداشت. ماهی بر او غالب آمد و صیاد و دام را با خود به دریا برد. »
و پیامبر میفرماید :
« ریاست شایسته نیست مگر برای اهلش »
« هر که رهبری جماعی را به عهده بگیرد و در میان ایشان داناتر و فقیه تر از وی باشد پیوسته کارش در پستی و سقوط باشد »
« طالبان قدرت و آزمندان شایستگی سپردن امور را ندارند » حضرت علی به مالک اشتر میفرماید :
« مبادا نا اهلان را در مصدر امور قرار دهد و گمان کند که با یاری آن میتواند به اداره درست امور بپردازد.
از جمله علل قدرت یافتن ناشایستگان، حسادت، کینه توزی و انحصار طلبی افرادی است که به طور اتفاقی در پستهای بالا دست دارند. از حکیمی پرسیدند علت انقراض دولت ساسانی چه بود ؟ گفت قرار دادن افراد ضعیف و نالایق در راس کارهای بزرگ.
پیامبر اسلام رعایت اهلیتها را در مدیریت بسیار مد نظر داشت. چنانکه وقتی اسامه که جوان با ایمانی بود به فرماندهی سپاه انتخاب شد. پیامبر خدا مورد اعتراض قرار گرفت که چرا جوان نو رسی را بر بزرگان و مهاجر و انصار فرمانده ساخته است و او را همراهی نکردند و در حرکت سپاه کار شکنیها کردند. پیامبر که بیمار بود به منبر رفت و گفت : مردم فرماندهی اسامه را بپذیرید و سپاه را حرکت دهید که او شایسته فرماندهی است و از همه سزاوارتر است.
و باز آن حضرت ( عمروبن حزم ) را که هفده سال بیش نداشت به فرمانداری نجران در یمن منصوب نمود و جوان بیست سالهای را که فرماندار مکه نمود که از نظر سیاسی پس از مدینه مهمترین جایگاه را داشت و هم او نخستین امیر الحاج مکه بود و هر سه از شایستگان در اداره امور و دارای ویژگیهای یک مدیریت موفق بودند.
در قضیه فتح خیبر وقتی یهودیان خیبر همه اعراب مخالف اسلام را به جنگ با پیامبر دعوت نموده و قصد حمله داشتند. پیامبر بر آن شد که به سرعت کانون توطئه خیبر را در هم بشکند و سپاه خود را به خیبر رساند. صبحگاه که اهل خیبر برای کار روزانه بیرون آمدند. ناگهان خود را در محاصره دیدند.به سرعت داخل قلعه شده و نبرد آغاز شد. مقاومت یهود پایدار و قلعهها استوار و محکم بود. روزها گذشت و فتح خیبر به نتیجه نرسید. پیامبر ابتدا ابوبکر را مامور گشودن در قلعهها کرد. اما او ناتوان بازگشت. سپس عمر بن خطاب مامور شد اما او هم نتوانست کاری انجام دهد. صبح فردا پیامبر علی را مامور فتح خیبر نمود. علی با حملهای رعد آسا دژها را یکی پس از دیگری گشود ولی در آستانه فتح خیبر ناگهان سپر علی بر زمین افتاد و گم شد . علی بی درنگ متوجه در خیبر شد و آن را از جای کند و بجای سپر از آن استفاده کرد و همچون شیری به سپاه دشمن حمله برد و سپاهیان اسلام بداخل قلعه خیبر نفوذ کردند و به پیروزی بزرگ دست یافتند و سپس از همان در به عنوان پل برای ورود سپاه به داخل قلعه استفاده کردند و این نمونهای از شایستگی آن حضرت برای خلافت و زمامداری و اداره امور امت اسلامی بود.
انحراف از اصل رعایت اهلیت پس از پیامبر
این اصل به مرور دچار انحراف شد و افراد ناشایست بر مصادر امور قرار گرفتند. حضرت علی درباره آنها میفرماید :
« آنان نه اهل دیانتند و نه به قرآن اعتقادی دارند. من آنان را بهتر از شما میشناسم. در دوران خردی و بزرگی با آنان مصاحب بوده ام در فردی و بزرگی بدترین مردمان بودند »
پس از آنکه امیرمومنان علی زمام امور را بدست گرفت تلاشی همه جانبه را آغاز کرد تا در همه زمینهها به سیره نبوی مدیریت صحیح را به کارها برگرداند و در اولین خطبه خود فرمود :
«ای مردم هشیار باشید که بلیه و آزمایش شما به وضع و سامان همان روزی برگشته است که خداوند پیامبر را برانگیخت تا آن اوضاع را دگرگون کند. من نیز اوضاع را به شدت زیر و زبر خواهم کرد و همچون کفکیری در دیگ جوشان مواد را درهم خواهم ریخت تا آنان که بناحق در بالا قرار گرفته به پایین و شایستگانی که در پایین هستند به بالا بیایند و به جای مناسب خود برگردند.
پنجم: اصل تبعیت و اطاعت
خداوند میفرماید :
هیچ پیامبری نفرستادیم مگر این که باذن خداوند مردم موظف به اطاعت و فرمانبرداری از او هستند. ولی پرستش وعبودیت خاص خدای متعال است.
خداوند در مزمت قوم یهود فرموده است :
آنان دانشمندان و رهبانان را به جای خدا معبود خویش قرار دادند و فرزند مریم را در حالی که جز این که خدای یگانه را بپرستند پیغامی ندانست خدای خویش قرار دادند. حلال را حرام و حرام را حلال کردند.
بنابر سیره پیامبر بر وی و فرمانبرداری جز در امور حق نیست و رسول خدا و اوصیایش هرگز خطا و اشتباهی ندارند و تبعیت و اطاعت ایشان بدون قید و شرط است و هر که خدا و پیامبرش را نافرمانی کند به گمراهی آشکار گرفتار شده است.
باید دانست که نجات دنیا و آخرت تنها در پیروی حق است و کسی اجازه ندارد کسی را درباطل او پیروی کند. رسول خدا سپاهی را گسیل داشت و مردی را به فرماندهی آن گماشت. آن مرد آتشی در بین راه برافروخت و به آنان امر کرد که به میان آتش روند. گروهی میخواستند امر او را اطاعت کنند و گروهی خودداری نموده و گفتند : ما از آتش جهنم فرار کرده ایم. خبر به پیامبر رسید، عمل آنان که دستور را نپذیرفته بودند تایید کرد و فرمود اگر وارد آتش میشوید تا قیامت در آن میسوختید و فرمود :
«اطاعت از آنچه خدا نهی فرموده معنا ندارد. اطاعت منحصراً درنیکی و کار درست است »
و باز فرمود : « اطاعت مخلوق در معصیت خالق روا نیست »
حضرت موسی در مناجاتش میگفت :
به حال کسی که مردم از او خشنودند غبطه مخور، تا بدانی خدا هم از او راضی است ؟ و نیز به حال مخلوقی که مردم از او اطاعت میکنند غبطه مخور. زیرا اطاعت و پیروی غیر حق سبب هلاکت آنان خواهد شد »
نفی برتری جویی و ریاست طلبی از توصیههای مدیریت در سیره نبوی است.
پیامبر به ابوذر فرمود :
ای ابوذر هرکس دوست بدارد که مردم در مقابل او به حال احترام بایستند نشستن گاه او پر از آتش دوزخ گردد.
آن حضرت هرگز نمی گذاشت کسی در برابر او بایستد و در جمع آن چنان مینشست که اگر کسی وارد میشد نمیدانست پیامبر کدام است.
آن حضرت به همه نشان میداد که مدیران و مسئولان پیرو سیره پیامبر چگونه اند. حکومت و قدرت را وسیله برتری جوئی و ریاست طلبی قرار نمیدهند.
ریاست طلبی و برتری جوئی از ویژگیهای فرعون وجود است و موجب غرق شدن انسان در دریای هلاکت میشود.
نفی گردنفرازی و خود کامکی نیز از نشانههای اطاعت از خداوند است و آنان که از سربندگی حق به اداره امور خلق دست مییابند ، بندگان حقیقی خداوند هستند.
پیامبر تواضع و فروتنی را در تمام کارهایش مد نظر داشت تمام کارها را انجام میداد با توانگر و نادار، بزرگ و کوچک، سفید و سیاه، آزاد وبرده دست میداد و سلام میکرد. همواره پیامدهای خطرناک و تباه کننده خودکامگی و گردنفرازی را هشدار میدهد.
نفی اطاعت کورکورانه نیز همیشه مورد تائید پیامبر بود و دعوت پیامبر از روی بینائی و بر اساس توصیه خالص است که به هیچ وجه از توصیه به سوی شهرک گرایش نمی یابد.
عصیان و نافرمانی نیز شایسته مدیران خوب و حق طلب نیست. بدیهی است اگر مدیر دارای تمام صفات خوب و سیره مدیریتی پیامبر باشد، نباید بر او عصیان کرد و فرمانبری از او توصیه اولیاء دین است.
بسیاری از ناکامیهای طول تاریخ اسلام ریشه در همین مساله دارد و در زمان پیامبر نیز بارها عصیان و نافرمانی عدهای موجب آسیبهای جبران ناپذیر به اسلام شده است.
وهرگاه فرامین و رهنمودهای زمامداران به دلخواه هرکس توجیه و تعریف شود سنگ روی سنگ بند نمیشود و تواناترین مدیران را از پای در میآورد.
ششم: اصل تفویض اختیار و مسئولیت خواهی
مسلم است که مسئولیت خواستن بدون تفویض اختیارات لازم امکان پذیر نیست و در دنیای امروز یکی از اصول مهم مدیریتی است برای این کار هر مدیری باید از حدود اختیاراتش آگاه باشد و آنگاه او را در مورد مسئولیتهایش مواخذه نمود.
سیره پیامبر اکرم چنین بود که کارها را بسیار خوب تقسیم میکرد و افراد مناسب را برای هر کاری مییافت و پس از این که مسئولیت او را مشخص میکرد کار را به او می سپرد و از مسئولان خود باز خواست میکرد.
تفویض اختیار باید با اختیار و آگاهی صورت گیرد. و در اداره امور میزان مسئولیتی که به فرد واگذار میشود بر اساس توانائیهای او پس از آزمون و تجربه کردن او باشد.
خدای تبارک ابراهیم را بنده خود ساخت پیش از آن که پیامبرش کند.
او را به پیامبر برگزید پیش از آن که رسولش کند.
رسول خود قرار داد پیش از آن که خلیلش گرداند.
خلیلش گرفت پیش از آن که امامش قرار دهد. پس چون همه این مقامات را برایش گرد آورد فرمود : همانا من تو را امام مردم قرار دادم.
پس حضرت ابراهیم پس از مرا مختلف اختیار و رسیدن به مدارج و مقامات والا به مقام امامت و پیشوایی خلق رسید.
تفویض اختیار باید به مراقبت همراه باشد.
با فرستادن ماموران مخفی و راستگو کارها زیر نظر باشد.
و با حسابرسی و حساب خواهی همراه باشد. در نامهای حضرت پیامبر از یکی از کارگزاران میپرسد :
به من گزارش رسیده که تو زمینهای آباد را ویران کردهای و آنچه توانستهای تصاحب نمودهای و از بیت المال برداشت نمودهای فوری حسابت را برایم بفرست و بدان که حساب خدا بسی سخت تر و دقیق تر است.
با انتقال اختیارات از تفویض کننده مسئولیت مدیر سلب نمیشود بلکه او مسئول کارگزار خود است و همواره در مقابل مردم و حکومت مسئول خواهد بود و به این ترتیب هر کجا که در کار مسئولیت پذیری مدیر خدشه وارد شود این اختیار قابل فسخ است و برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتری اختیار و مسئولیت آن مدیر سلب و به دیگری که واجد آن ارزشها باشد واگذار خواهد شد.
و با رعایت این ضوابط است که اصل تفویض اختیار و مسئولیت خواهی معنا پیدا میکند.
در پایان یاد آوری میشود که عمدهترین عوامل تباه کننده مدیریتها عبارتند از :
دنیا طلبی، خودخواهی، عدم تعذیب نفس، محبت کور و افراطی، لجاجت و خیانت، شهرت طلبی، انحصار طلبی، خشونت و تعدی و …
که پیامبران و اوصیای گرامیش از این صفات و بینشها پاک بودند و هموراه کارشان بر حق و عدل و کمالات انسانی استوار بود.
«دولت آفتاب، اندیشه سیاسی و سیر حکومتی علی(ع)»
حضرت علی (ع) با انقلاب سیاسی و در پی اقبالی همگانی و اصراری مردمی به حکومتداری دعوت شدند و با وجود مشکلات و موانع بی حد و اندازه، با برنامهریزی انقلابی و سعه صدری نامحدود و صبر و تحملی شگفت به اداره امور پرداختند. پس از مروری بر شکل گیری دولت آن حضرت به بحث درباره دولت و بیعت، مفهوم، جایگاه، ماهیت و اهداف آنها پرداخته شده، سپس زمامداران و اوصاف و شرایطشان و مهمترین لوازم زمامداری در اندیشه و سیره علی (ع) مطرح شده است. آنگاه مسئله اقبال و ادوار دولتها و اینکه عوامل بقا و پایداری دولتها یا فنا و نابودی آنها از نظر علی(ع) چیست؟ عزت و ذلت دولتها از دیدگاه امام علی(ع) در چه چیز است؟ سپس اصول اداره امور، یعنی اصولی برخاسته از اندیشه سیاسی و سیره حکومتی امام علی(ع) برای مدیریت ارائه شده است که پایبندی به این اصول در اداره امور مایه راستی، دادگری، پابرجایی و سیر به سوی اهداف الهی دولت اسلامی است. سپس نظام اداری در اندیشه و سیره اما علی(ع) و ویژگیها و مختصات آن و ساختار و سازمان آن در کتاب دولت آفتاب مطرح شده است. لذا حکومت پژوهی حضرت علی(ع) در پنج سال حکومت ایشان برای ما ضروری است، که کتاب دولت آفتاب تلاش کرده به این موارد توجه داشته و به آن بپردازد. موضوعات اساسی کتاب عبارت است از مروری مختصر بر شکل گیری حکومت حضرت، اندیشه سیاسی و سیر حکومتی امام علی(ع) که شامل بحثهایی پیرامون دولت، بیعت، زمامداران حکومت و شرایط آنان و وظایفشان است و همچنین اقبال و ادبار در دولتها، اصول اداره امور کشور و حکومت که شامل عدالت، مدارا، برپاداشتن حق، میانهروی، نظم، مساوات، پایبندی به پیمان و نفی سبیل است.
در ششمین بخش کتاب به شرح نظام اداری حکومت امیرالمومنین(ع) روی آورد که محورهایی چون اهلیتها، گزینش، آموزش و تربیت، تامین زندگی و امنیت کاری، ارزشیابی، نظارت و بازرسی و رفتار کارگزار با مردم را داراست. مسئلهی میان اسلامیت و جمهوریت است که دلشاد در بخش دولت امام علی(ع) میگوید: در منظر امیرالمومنین(ع) دولت اسلامی شأنی الهی و مردمی دارد. رویی به حق و رویی به خلق دارد، همان گونه که امام حق، یک روی به حق و یک روی به خلق دارد؛ همان گونه که در مفهوم ولایت، میان والی و رعیت فاصله و جدایی نیست، در دولت اسلامی نیز میان پیشوای حق و مردم فاصله و جدایی نیست. هم چنین بر اساس خطبهای از حضرت مثال میآورد:ای مردم، این امر(حکومت) امر شماست. هیچ کس جز آنکه شما او را امیر خود گردانیدید، حق امارت بر شما ندارد. ما دیروز هنگامی از هم جداییم که من پذیرش ولایت شما را ناخوشایند داشتم، ولی شما این را نپذیرفتید و جز به این که من دولت تشکیل دولت رضایت ندادید. آگاه باشید که من کسی جز کلیددار شما نیستم و نمیتوانم حتی یک در هم به ناروا از بیتالمال برگیرم. لذا استدلال میکند که آن حضرت معتقد بود که حکومت باید با خواست و رضایت مردم شکل بگیرد. دولت حق زمانی میتواند اعمال قدرت نماید و در اهداف و برنامههای خود توفیق یابد که پیوسته از مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی برخوردار باشد. دولت اسلامی همه مشروعیت و حقانیت خود را براساس ویژگیهایی که باید در آن لحاظ شود، از جانب ذات اقدس الهی مییابد و بر اساس خواست و رضایت مردم، اهداف الهی و قوانین حکومتی را مطابق شریعت مقدس اسلام محقق کند.
موضوع فصل چهارم
مسئله اقبال و ادبار دولتهاست، که در قالب سوالاتی نظیر این که آیا دولتها همچون اشخاص، بنابر سنتی حاکم بر هستی، حیات و مرگ دارند و این حیات و مرگ پیرو قوانینی مشخص است؟ آیا همه دولتها محکوم به انهدام و فروپاشیاند و آنها را سرآمدی است یا اینگونه نیست؟ آیا چون سرآمد دولتها فرارسد، سقوط و نابودیشان حتی نه ساعتی به تاخیر میافتد و نه پیش؟ چه علل و عواملی سبب اقبال دولتها و ادبار آنها میشود؟ عوامل عزت و ذلت دولتها چیست؟