انگیزه در واقع همان نیروی محرک انسان برای انجام رفتارها و اعمال او میباشد به گونهای که اگر فردی از انگیزه کافی برای انجام یک فعالیت برخوردار نباشد، آن کار را ترک خواهد کرد. اما انگیزهها به دو دسته انگیزههای درونی و بیرونی تقسیم میشوند.
بطور کلی زمانی که به دنبال ایجاد تغییرات پایا و مستمر هستیم و زمان کافی برای اعمال برنامهها داریم کار با سیستم انگیزش درونی نتایج مفیدتری خواهد داشت. بر این اساس برنامههای طولانی مدت از اصول مربوط بکارگیری انگیزش درونی استفاده میکنند.
برای بدست آوردن تغییرات سریع و شدید میتوان از عوامل انگیزشی بیرونی که همچون مشوقهای ظاهری مانند استفاده از آنچه فرد دوست دارد و از آن لذت میبرد؛ استفاده کرد.
فرآیند تحصیل از عمده جریاناتی است که با سیستم انگیزشی درگیر است. فعالسازی و تقویت انگیزش درونی در دانش جویان اهداف مبتنی بر یادگیری آنها را برآورده خواهد ساخت و دوام و پایایی آنها را تضمین خواهد کرد. دانش جویی که دارای انگیزههای درونی قوی میباشد، نه صرفا بر مبنای کسب نمرات برتر، جوائز و امتیازات ویژه، بلکه بر اساس انگیزههای درونی خویش وارد عمل خواهد شد. غالبا افرادی که با تحمل انواع سختیها و مشقتها به دنبال رسیدن به اهداف خود هستند در واقع از انگیزش درونی خود به عنوان نیرو دهنده و تقویت کننده استفاده میکنند. افراد خود انگیخته یا افرادی که دارای انگیزش درونی هستند، نیاز به استفاده مداوم از انگیزشهای بیرونی ندارند. هر چند استفاده از این مشوقها آنها را فعالتر و انگیختهتر میسازد اما کاهش یا فقدان آنها چندان تاثیری در کاهش انگیزش آنها برای فعالیت و در نتیجه کاهش عملکردشان نخواهد داشت.
اما برای ایجاد انگیزه تحصیلی بهترین روش این است که پس از برطرف کردن موانع انگیزشی، همزمان به انگیزههای بیرونی و درونی پرداخت و آنها را تقویت نمود. به این ترتیب با وجود انگیزههای بیرونی فرد به سرعت نیرو بدست آورده و حرکت تحصیلی خود را آغاز خواهد نمود و تضمین و ادامه راهش نیز با بوجود آمدن انگیزههای درونی در طول زمان تضمین خواهد شد.
اما برای افزایش انگیزه تحصیل دو گام اساسی را باید برداشت، گام اول کشف و برطرف کردن عوامل بی انگیزشی است، و گام بعدی بکاربردن هم زمان راهکارهای افزایش انگیزه درونی و بیرونی. در این صورت شما خواهید توانست با یاری خداوند متعال انگیزه تحصیلی را در خود ایجاد نمایید و یا افزایش دهید.
-1 گاهی اوقات اطرافیان و دوستان با بیان مطالبی از قبیل «درس خواندن چه سودی دارد؟ کسانی که درس خواندهاند به کجا رسیدهاند و ...» انگیزه درس خواندن را در شما از بین میبرند. برای رفع این مشکل باید از ارتباط با افراد منفی اجتناب کرد و با توکل به خداوند آنچه را که درست است انجام داد.
-2 عدم علاقه به رشته تحصیلی میتواند موجب بی رغبتی و بی تفاوتی به ادامه تحصیل شود. بنابراین اگر این طور است سعی کنید یا به رشته خود علاقه مند گردید و یا اینکه رشته تحصیلی خود را تغییر دهید.
-3- نداشتن هدف سبب بی انگیزگی میگردد. هدف شما از درس خواندن چیست؟ اگر هدفی ندارید طبعا درس خواندن کاری عبث و بیهوده برایتان جلوه میکند و یا اگر هدفی عالی، بزرگ و خواستنی ندارید، به طور طبیعی انگیزه کمی برای ادامه تحصیل خواهید داشت.
-4- وجود موانع نیز میتواند انگیزه ادامه تحصیل را از انسان بگیرد، بنابراین اگر موانعی مانند کمبود وقت یا مشکلات مالی و یا ... بر سر راه شما قرار دارد سعی کنید آنها را برطرف کنید.
-5- سوء تغذیه، مشکلات جسمانی یا روانی نیز در بی رغبتی تأثیر دارد بنابراین اگر در این زمینه مشکلاتی هست باید برطرف شود.
-6- احساس گناه نیز میتواند سبب کاهش انگیزه در انسان گردد. گاهی اوقات خوب درس نخواندن و تنبلی و یا یک وقفه تحصیلی میتواند شخص را دچار احساس گناه و در نتیجه بی رغبت و بی انگیزه کند. باید گذشته را فراموش کرد و به آینده امیدوار بود.
-1به علت وجود انگیزه «همجنسی اجتماعی» در انسان، فرد خود را در مقایسه با دیگران قرار میدهد و در نتیجه اطلاعاتی از تواناییهای خود و دیگران بدست میآورد و برای جبران ضعفهای خود برنامهریزی میکند. این مساله برای اینکه فرد بتواند در محیط خود فعالیت موثری داشته باشد لازم است. به عبارتی، از این طریق فرد ویژگیهای خود را بر مبنای ویژگیهای دیگران ارزش گذاری میکند و بر پایه شان اقدامات و تلاشهایی را انجام میدهد. بنابراین سعی کنید با افراد مثبت نگر، فعال، با نشاط و درس خوان معاشرت کنید و از معاشرت با افرادی که به امور معنوی و علمی توجهی ندارند اجتناب کنید.
-2روزانه نیم الی یک ساعت ورزش مورد علاقه انجام دهید.
-3شما باید با برنامه درس بخوانید. داشتن برنامه خود سبب امیدواری و پیشرفت سریعتر و در نتیجه تقویت انیگزه میگردد.
-4- از یکنواختی در روش مطالعه و زندگی اجتناب کنید و یک تنوعی در زندگی خود بدهید. وقتی برای خود مقرراتی در درس خواندن یا تفریح کردن در نظر میگیرید، در برابر خود، قاطع و منصف باشید.
-5- از تلقین این فکر که «من روحیه درس خواندن ندارم» یا «من حال درس خواندن ندارم» اجتناب کنید بلکه به جای آن به خود تلقین کنید که همانطور که توانستم تا این مرحله برسم، میتوانم با موفقیت به تحصیلاتم ادامه بدهم و فرد موفقی باشم و راهکارهای زیر را عملی سازید:
الف) لیستی از توانمندیهای خود تهیه کرده و روزی دو یا سه بار با صدای بلند آن را بخوانید مثلا بگویند من شخص با استعدادی هستم و من ... هستم
ب) لیستی از فوائد مادی و معنوی درس خواندن و کسب موفقیت تحصیلی تهیه نموده و آن را هر روز مرور کنید و هر روز نیم ساعت بر روی یکی از آن فوائد فکر کرده و 10 سطر درباره آن مطلب بنویسید و این عمل را برای یکایک فوائد انجام دهید و بعد هر کدام که برای شما خوشایندتر بود را گاه گاهی مطالعه و به آن بیافزائید.
ج) تایید شدن از طرف دیگران از کودکی به عنوان پسر خوب یا دختر خوب در فرد وجود دارد، هر چند این ویژگی در بزرگسالی شکلهای دیگری به خود میگیرد، ولی اساس آن همان است که در کودکی وجود دارد و به آن انگیزه تاثیر اجتماعی میگویند. بسیاری از فعالیتهای یک فرد بزرگسال نه فقط برای خود، بلکه به منظور تایید شدن از طرف دیگران یا مردم پسندی انجام میشود. این نوع از انگیزه را در افراد موفق در شاخههای مختلف هنری، علمی و ...، میتوان یافت. اکنون با توجه به وجود چنین انگیزهای در وجود خویش لیستی از پیامدهای منفی درس نخواندن را تهیه و با تأمل در مورد یکایک آنها این پیامدهای منفی را برای خود جدی , بزرگ و معضل آفرین معرفی کنید.
-6- تصمیم بگیرید زندگی جدیدی را با پیدا کردن دوستان جدید و ایجاد فضای جدیدی برای تحصیل و زندگی ایجاد نمایید و با برنامه ریزی و انجام کارهای مثبت شور تازهای به خود بدهید و به گذشته فکر نکنید.
-7در صورت امکان در فرصتهایی که چند روز تعطیل هستید یک مسافرتی را ترتیب دهید و مسافرت کنید تا یک تنوع در وضعیت زندگی شما به وجود آید.
-8 سعی کنید خیلی خوب و دقیق و منطقی (به دور از حرف و سخن دیگران ) به علایق و استعدادها و تواناییها و اهداف خود فکر کنید تا جایی که برای خودتان، قانع کننده و آشکار باشد.
-9 برای درس خواندن خود هدفهای کوتاه مدت در نظر بگیرید و در صورت رسیدن به آن اهداف، پاداش و در غیر این صورت خود را تنبیه کنید.(مثلا اگر فردا برنامهی خود را به موقع انجام دادم، حق دارم نیم ساعت از اینترنت استفاده کنم . اگر 3 روز متوالی از برنامه ام عقب ماندم، یک هفته حق استفاده از اینترنت را نخواهم داشت). برای انتخاب کردن پاداشها به اصول زیر توجه نمایید:
الف) با توجه به اصل تفاوتهای فردی، سعی کنید آنچه که واقعا برای شما خوشایند و لذت بخش میباشد را به عنوان مشوق انتخاب نمایید و به هیچ وجه محیط و دیگران را در این امر دخالت ندهید.
ب)ممکن است پس از مدتی از مشوق انتخاب شده خسته یا زده شوید و یا آنکه به اندازه کافی به شما انگیزه ندهد، در این صورت یا مقدار آن را افزایش بدهید ویا آن را با یک مشوق جدید و خوشایند دیگر جایگزین نمایید تا سطح انگیزه شما همچنان افزایش بیابد.
ج)از آنجا که مشوقهای بیرونی تا زمانی که وجود داشته باشند و همچنان خوشایند و لذت بخش باشند ایجاد انگیزه مینمایند و به محض نبودن و یا خوشایند نبودن انگیزه را نیز با خود میبرند، و همچنین استفاده مدام و افزایشی از مشوقهای بیرونی سبب عادت کردن به این سیستم و دوری از انگیزشهای درونی خواهد شد؛ شما حتما باید همزمان با مشوقهای بیرونی، مشوقهای درونی(مانند عشق به تحصیل، لذت بردن از تحصیل و مطالعه، لذت بردن از یادگیری مطالب جدید، ...) را نیز تقویت کنید و افزایش دهید. در این صورت حتی در نبود مشوقهای بیرونی انگیزه لازم برای ادامه تحصیل و مطالعه را خواهید داشت، چرا که انگیزشهای درونی پایا تر و قوی تر میباشند. بنابراین از پاداشهای درونی نیز استفاده نمایید به عنوان مثال بعد از یک موفقیت مطالعهای یا تحصیلی احساس شخصیت و بزرگی کنید، به خودتان افتخار کنید، از اینکه یک رشد علمی داشته اید به خود ببالید، احساس کنید دیگر آن آدم قبلی نیستید و بلکه فردی شایسته تر و برتر از گذشته شده اید،
-10- تلاش کنید با اعضای خانواده روابط نزدیک و صمیمی داشته باشید، چون در هنگام درس خواندن به حمایت و کمک و آرامش نیاز خواهید داشت. سعی کنید در کنار خانوادهی خود، اوقات خوش و مرفحی داشته باشید.
-11 وقتی موفقیتی بدست میآورید هر چند هم که کوچک باشد، معتقد باشید که آن در نتیجه سعی و تلاش شما بوده، نه شانس و اتفاق و...
-12 شما برای کسب انرژی لازم برای رسیدن به یک هدف باید انگیزهی قوی داشته باشید. انگیزه هم وقتی قوی میشود که درونی و خودجوش باشد نه بیرونی و با زور! یعنی اینکه شما معتقد به ادامه تحصیل باشید،نسبت به مطالعه، سطح سواد، موقعیت اجتماعی و... احساس نیازکنید، از خواندن مطالب مورد علاقهی خود لذت ببرید و نسبت به عملکرد خود احساس رضایت داشته باشید. نه اینکه به خاطر ترس از حرف دروهمسایه و فامیل، به خاطر اینکه پدرو مادرم ازمن خواستند و چنین انتظاری دارند، درس بخوانید، این دلایل شاید برای ایجاد انگیزه خوب باشند ولی برای پایدار نگه داشتن انگیزه به دلایل و عوامل درونی نیازمندیم.(مثل کسانی که دائم میگویند:خوب، این همه لیسانس بیکار، اصلا واسه چی آدم باید درس بخونه؟! خوب چنین کسی، هیچ اعتقادی به ذات ادامه تحصیل ندارد، تنها هدفش شغل بوده، که آنهم به خاطر دیدن چند تجربهی اتفاقی، به سرعت زیر سوال رفته، پس نمیتوان از این شخص انتظار انگیزهی بالا برای درس خواندن و قبولی داشته باشیم، مگر اینکه نگرش و دید خود را نسبت به مسائل تغییر دهد).
-13-از قرار گرفتن در تنهایی و بیکاری اجتناب کنید.
-14- با اهتمام به مسائل معنوی و مذهبی و شرکت در مراسم مذهبی روحیه معنوی خود را تقویت کنید. از گناه دوری کنید و از رفتن به محیطهایی که فکر و ذهن شما را میرباید اجتناب کنید.
-15- شناخت قانون هر چیزی شما را به آن علاقمند میکند. اگر خیلیها از تماشای تنیس لذت نمیبرند به خاطر آن است که از قانون شمارش امتیازها در آن آگاهی ندارند. قانون ورزشها، قانون بازیها، قانون برقراری یک ارتباط مؤثر، مقررات اجتماعی، قانون مطالعه و از همه مهمتر قانون تحصیل در یک رشته خاص ( رشته تحصیلی خودتان) را کشف کنید. به این منظور با افراد موفق رشته خود مثلا یکی از استادان علاقه مند به رشته تان در باره چگونگی مطالعه و منابع بهتر و شیوههای دست یابی به موفقیت مشورت نمایید.
در این تحقیق سعی شده است به مطالعه روشهای ایجاد انگیزه و ترغیب دانش آموزان به تحصیل مورد بررسی قرار گیرد.
تحقیق به صورت کتابخانهای انجام گرفته و با تطبیق نظریهها و روشهای گوناگون ایجاد انگیزه، موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
چرا برخی از دانش آموزان علاقه زیادی به درس، مدرسه و تحصیل دارند و برخی علاقمند به این امور نیستند بررسی چگونگی و چرایی این انگیزه مورد سؤال و بحث بسیاری ازاولیاء، معلمان ومربیان است.
هر پدر و مادر و یا معلمی دوست دارد در دانش آموز ایجاد علاقه، میل و رغبت به تحصیل را بارور کند تا فراگیر بتواند در امر تحصیل موفق تر و از تحصیل لذت بیشتری ببرد.
انگیزه یعنی چرایی و علت رفتار فرد، نیرویی که فرد را انگیخته و وادار به کاری با میل و رغبت میکند.
موفقیت تحصیلی از مسایل مهم آموزشی و روان شناسی است که رابطه تنگاتنگی با انگیزه دارد. داشتن انگیزه و علاقه به تحصیل و مدرسه از دلایل اصلی موفقیت تحصیلی محسوب میشود.
در ایجاد انگیزه به تحصیل که موجب ارتقاء موفقیت تحصیلی میگردد عواملی دخیل هستندکه از آن جمله میتوان به توان ذهنی، یادگیریهای قبلی، علاقه به دروس خاص و...از یک سو و از سوی دیگر سطح درآمد خانواده،میزان تحصیلات ونوع شغل والدین، موقعیت اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی خانواده، محیط خانواده و....... اشاره کرد.
در بررسی ایجاد انگیزه به تحصیل باید به عوامل مؤثر درونی و بیرونی فرد توجه کرد. وقتی که پدر و مادر همهی زمینههای علاقمندی را برای دانش آموز فراهم کردهاند چه عواملی باعث میشوند که فرزند آنها میلی به درس نشان ندهد؟ در درون او چه میگذرد؟
بعد از شکستهایی که برای دانش آموزان(در اموردرسی) بوجود میآید توانایی بهره گیری از این تجربه در افراد متفاوت است بعضی آن را زمینه ساز پیروزی بزرگ میدانند و عدهای آن را پایان راه وبعضی اصلاًواکنشی ندارند وظیفه معلمان و مربیان است که آموزش خوب و ارائه راهکار و روش درست را به دانش آموز نشان دهند.
در این تحقیق سعی شده است در حد توان به بررسی چند روش ایجاد انگیزه و دلایل و ریشههای آن پرداخته شود.
کلیاتی در مورد انگیزش :
انگیزش از جمله مباحثی است که قرنها توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است و دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که ارزیابی انگیزش انسان بسیار پیچیده است .اصطلاح انگیزش (motivation)در اصل از ریشه لاتین (movere)مشتق شده است و به معنی تحریک است.
یک جاندار انگیخته،در مقایسه با یک جاندار نا انگیخته با نیرو و کارایی بیشتری در یک فعالییت در گیر میشود.مفهوم انگیزش ممکن است ساده به نظرآیداما تجزیه وتحلیل آن بسیار مشکل است یکی از مشکلات این است که یک نوع رفتار یا عمل ممکن است با انگیزههای متفاوتی ارتباط داشته باشد و مشکل دیگر در مطالعه انگیزش تمیز دادن انگیزههای اصلی و اولیه از انگیزههای ثانویه است سومین مشکل در مطالعه انگیزهها آن است که افراد ممکن است از دلایلی که پایه واساس یا برانگیزنده اعمالشان میباشد کاملا آگاه نباشند.
موفقیت تحصیلی از جمله مسایل مهمی است که محور بسیاری از پژوهشهای آموزشی و روان شناسی است.(براون و کراسی، (1997)؛موس وموس،1990 نایسی و وانیوماکسی 1999).
عوامل بسیاری در موفقیت و پیشرفت تحصیلی کودکان و نوجوانان سهیم هستند که برخی ا ز آنها نظیر هوش، توانایی ویادگیریهای قبلی،شناختی هستند و برخی دیگر نظیر محیط خانوادگی جایگاه اجتماعی – اقتصادی،غیر شناختی اند.(براون و کراسی، (1997).
الف: عوامل شناختی به این دلیل مهم هستند که فراهم کننده پایه و اساس ذهنی و تجربی برای یادگیری در آینده هستند ورابطه بین آنها و موفقیت تحصیلی کاملاً بارز وقابل مشاهده است. دویک(2000) معتقد است که باورهای هوشی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان رابطه دارد.
ب:عوامل غیرشناختی مثل موقعیت خانواده به لحاظ اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی از جمله عوامل مهم در پیشرفتها و شکستهای تحصیلی کودکان به شمار میرود (گولال1374)
نتایج پژوهشها نیز نشان دهندهی وجود ارتباط بین بالا بودن سطح اجتماعی اقتصادی والدین و موفقیت تحصیلی دانش آموزان است(باخرو روشلن،1965؛نقل از گولال،1374،موس وموس،1990)
کالجرو(1982) نشان داد که بین سطح درآمد،میزان تحصیلات و نوع شغل والدین با موفقیت تحصیلی فرزندان آنها رابطه معناداری وجود دارد.
بعد از انجام فعالیتی رفتاردانش آموز به یکی از3 طریق زیر نشان داده میشود
1- تلاش نکند
2- برای کسب موفقیت تلاش کند
3- برای اجتناب از شکست فعالیت کند
چنین فرض شده است که خصوصیت برخی از افراد این است که نوعی انگیزه پیشرفت از خود نشان میدهند حال آنکه برخی دیگر غالباً تحت تاثیر انگیزش منفی گریز از شکست هستند دسته دوم خواهان موفقیت نام گرفتهاند و گروه سوم را گریزان از شکست میگویند.(مک للاند،اتکیسون،کلارکو لوئل 1953).تلاش برای موفقیت یا انگیزه پیشرفت، از خصوصیات دسته خواهان موفقیت است.
طبق نظریه مک للاند،اتکینسون،کلارکو لوئل (1953)، انگیزه پیشرفت یا انگیزه گرایش، از آرزوهای فزاینده کودک ناشی میشود انگیزه مثبت پیشرفت، نیاز به پیشرفت نامیده میشود.
اگر کودک با کمی تلاش بتواند بر معمای خود غلبه کند احساس لذت خواهد کرد وبه گسترش انگیزه پیشرفت تمایل خواهد داشت در صورتی که کودک نتواند بر معما غلبه کند در او اثر منفی خواهد داشت و به کسب انگیزه گریز از شکست تمایل خواهد داشت.
معلم دانش آموزی را انگیخته میداند که هم مایل است کارهای مورد نظر وی را انجام دهد و هم اینکه عملا آنها را انجام دهد بر همین منوال معلم دانش آموزی را ناانگیخته میداند که مایل نیست کارهای مورد نظر وی را انجام دهد و یا اینکه باید او را وادار به انجام آنها کرد .
نکته دیگری که بر آن تاکید داریم این است که انگیزش در هر نگرهی تربیتی مفهومی ریشهای دارد هنگامی که در نظام تربیتی شکستی رخ میدهد غالباً انگیزش نکوهیده میشود.
نظریه پردازان و محققان انگیزش انسانی به دو نوع کلی از انگیزش یعنی درونی و بیرونی اشاره کرده اند.(دسی،1975؛دسی و ریان،1985؛ لپروگرین،1978؛مالون لپر،1987).
انگیزش بیرونی زمانی وجود دارد که افراد به وسیله پیامدی که خارجی است و یا از لحاظ کارکردی مربوط به فعالیتی است که در آن افراد درگیر میشوند برانگیخته میشوند.
دانش آموزان که در فعالیتهای مطلوب خود به صورتی فعال درگیر میشوند برانگیخته شدهاند ولی دلیل این سختکوشی آنان با ماهیت خود تکلیف ارتباطی ندارد آنان به این خاطر سختکوش هستند که تکلیف را وسیلهای برای رسیدن به اهداف مطلوب دیگری در نظر میگیرند.
در مقابل انگزش بیرونی،انگیزش درونی وجود دارد بدین معنی که شخص برای انجام موفقیت آمیز تکالیف خود تمایل درونی دارد خواه برای آن ارزش بیرونی وجود داشته باشد و یا نداشته باشد.
اگر چه هر دو جهت گیری یعنی انگیزش درونی و بیرونی در اکثر کلاسها وجود دارد،ولی شیوههای عملی مدارس و سیستم کلاسهای ما طوری طرح ریزی میشود که جهت گیری انگیزش بیرونی را بصورت افراطی تسریع میکند.
یکی از راههای اصلی سرعت بخشیدن به انگیزش درونی دانش آموزان برای یادگیری،این است که در محیطهای تحصیلی انگیزش درونی با تغییر موقعیتها،از یک روز به روز دیگر حتی دقیقه به دقیقه ادراکات شایستگی و خود تعیین دانش آموزان تغییر خواهد کرد.
انگیزش درونی بطور عمده تابعی از احساس کنترل است. معلمانی که در فکر افزایش انگیزش درونی دانش آموزان هستند باید بیاموزند که برای کنترل محیطهای یادگیری خود چگونه برای دانش آموزان فرصتهای واقعی ایجاد کنند. به هر حال، آنان باید فرصتهای کنترل را افزایش دهند.
متأسفانه استفادهی ناشیانه و نا آگاهانه از روشهای ایجاد انگیزش درونی و بیرونی میتواند مشکلات انگیزشی غیر منتظرهای به وجود آورد بروز مشکل عمده بدین علت است که بین جهت گیریهای انگیزش بیرونی و انگیزش درونی رابطهای مثبت وجود ندارد. یعنی، نمیتوان با افزایش درجهی معینی از انگیزش بیرونی باعث افزایش علاقهی درونی دانش آموز در یک تکلیف شد تا جایی که سطح انگیزش تحصیلی او به بالاترین حد خود برسد. اگر به افرادی که برای انجام فعالیتهای خاصی انگیزش درونی دارند پاداش داده شود سطح انگیزش درونی آنها در آن فعالیتها در آینده کاهش خواهند یافت(دسی، 1971، 1972، 1973،لپروگرین، 1975، لپروگرینو نایسی، 1973).
انگیزش دارای کاربرد مفهومیو درجاتی است وتا اندازهای نیز از توانائیهای فطری و آموختنی پیروی میکند.معلم به هیچ وجه کنترل همه جانبه بر همۀ فرایندهای انگیزشی کلاس درسی ندارد.ولی دستکاری و کنترل کردن انگیزههای کودک در کلاس به شکل گیری شخصیت او اثر میگذارد.در این مورد بحث تقلید بعنوان الگویی برای یادگیری مطرح میشود.تقلید را میتوان یادگیری بدون کوشش به شمار آوردکه بوسیله مشاهدهی الگو و بدون توسل به تمرین موجب تقویت رفتار گرددو تأیید این رفتارها موجب ایجاد انگیزه بیشتر برای تقلید از الگوهای مطلوب گردد. اگر معلمان میخواهند که دانش آموزان آنها کنجکاو و پژوهشگر باشند خود باید کنجکاو و پژوهشگر باشند ذکر این نکته قابل توجه میباشد که هر چه کودک رشد میکند و بطور فزایندهای خود مختار میشود احتمال اینکه معلم بتواند بطور موفقیت آمیزی با استفاده از فرایندهای یادگیری انگیزههای فراگیر را دست کاری کند، کاهش مییابد.
انگیزه پیشرفت از جمله مسایلی است که باعث ایجاد انگیزش تحصیلی میشود که خود بر دو نوع الف:انگیزه پیشرفت مورد انتظار جامعه ب:انگیزه پیشرفت درونی نمایان میشود.و شکست و موفقیت برای گروه دوم از اهمیت بیشتری برخوردار است کارابنیک (1972). افرادی که انگیزه پیشرفت بالایی دارند علاقه مند به برتری، به خاطر برتری هستند نه به خاطر پاداشی که به دنبال دارد آنان روی یک تکلیف، به سبب پولی که بعنوان پاداش به دنبال دارد کار نمیکنند. آنها نقشها را بر اساس فرصتهایی که برای برتری فراهم میکنند و نه به خاطر اعتبار آنها ارزیابی میکنند البته سطح بالای انگیزش پیشرفت تنها هنگامی ظاهر شد که موقعیت نشانههایی در ارتباط با موفقیت اجتماعی فراهم کند.
والدین در ایجاد انگیزه تحصیلی در فرزندان نقش اساسی دارند؛هاماچک (1971) نشان داده است که چگونه رفتار والدین میتواند اثر چشمگیری بر،انگیزه تحصیلی کودکان بگذارد. (با توجه به نتایج فرضی آن برای موفقیت تحصیلی آنان)، کودکان یاد میگیرند که نگرشهای افراد با نفوذ (والدین ومعلمان ) نسبت به خود، پیشرفت تحصیلی و توانایی بالقوه آنان را درک کرده و این ارزشیابی را بعنوان حقیقت بپذیرند. نتیجه جالبی از یک مطالعه در ارتباط با این موضوع توسط کتکاوسکی و دیگران(1964) بدست آمده است آنها متوجه نوعی ارتباط نیرومند بین نگرشهای پیشرفت تحصیلی والدین و رفتار آنها نسبت به کودکان خود شدند. ارزشهای مادر بیشتر بارفتار آنها نسبت به پسران مرتبط بودند تا دختران و در مورد پدران بر عکس آن درست بود.
به نظر میرسد که نیاز به پیشرفت تحصیلی، ریشه کاملاً محکمی در نگرشهای والدین نسبت به پیشرفت تحصیلی و رفتار آنها نسبت به فرزندان خود در موقعیتهای پیشرفت تحصیلی دارد
الشوار و دیگران (1970) شش گام عمده برای آموزش اانگیزش پیشرفت را ارائه کردند این گامها که به ترتیب مورد توجه قرار خواهند گرفت از این قرارند:
1- توجه خود را به آنچه که اینجا و اکنون رخ میدهد متمرکز کنید.
2- تجربه یکپارچه و عمیق از افکار، اعمال و احساسات را فراهم کنید.
3- به شخص یاری دهید تا از تجربه خود با کوشش در پنداشتن آنچه که رخ داده است سر در بیاورد.
4- تجربه یاد شده را به ارزشها، اهداف، رفتارها و ارتباطات شخص با دیگران اتباط دهید.
5- به وسیله تمرین و تفکر، عمل واحساسات تازه را تثبیت کنید.
6- تغییرات به دست آمده را درونی سازید.
همچنین شواهدی دال بر ارتباط انگیزه تحصیلی با کارکرد مدرسه وجود داردکه به صورت کلی وضمنی بر رفتار دانش آموزان تاثیر دارد.البته بعضی از مدارس گامی فراتر رفته و به آموزش و تعلیم انگیزش پرداختهاند که نتایج بدست آمده از مدارس مختلف بسیار پیچیده و گاهاً متعارض میباشند.بعضی از این آموزشها به صورت دورههای کوتاه مدت ارائه شده است که ازآن جمله شیوة بیان از راه وانمود سازی در بازی، واکاوی مورد نگاریها،( سخنرانی مردان موفق)، «آموزش روانی»را میتوان نام برد.
مدارس میتوانند براساس شایستگی تحصیلی دانش آموزان یک برنامهی آموزشی که باعث ایجاد انگیزش تحصیلی میشود رادرمورد نظر داشته باشند که خصوصیات آن عبارتست از:
1- تمرکز بر آموزش مستقیم مهارتها و راهبردها و روشهایی که بعداً دانش آموز در یادگیریها، حل مسائل و ایجاد محصول از آنها استفاده کند.
2- فراهم کردن تکالیفی با دشواری متوسط که دانش آموز مهارتها، روشها و راهبردهای خود را تمرین میکند.
3- اجازه دادن به دانش آموزان به منظور گزینش اطلاعات از طریق انجام تکالیف خود
4- فراهم کردن حمایتهای آموزشی (الگوسازی، ایجاد اهداف فرعی،تقسیم تکالیف) همزمان با کار دانش آموزان بر روی تکالیفی با دشواری متوسط.
5- تشویق دانش آموزان به منظور حمایت از یکدیگر همزمان با کار روی تکلیفی با دشواری متوسط
6- تشویق دانش آموزان به بیان نظایر خود از محتوای دروس.
7- اجازه دادن به دانش آموزان که بر تکالیف خود کنترل بیشتری داشته باشد همزمان با افزایش شایستگی در تکالیف که انجام میدهد.
8- کاهش امتحاناتی که مبتنی بر روشهای سنتی است جهت ارزشیابی دانش آموزان.
9- ارزشیابی دانش آموزان به صورتی که تشخیص داده شود که آیا آنان میتوانند روشها،راهبردهاو مهارتهایی که در درس آموخته شدهاند را نشان دهند یا نه همزمان با انجام تکالیف.
انگیزه، حالات درونی فرد است که موجب تداوم رفتارش تا رسیدن به هدف میشود. انگیزه ارتباط مستقیم و مثبت با پیشرفت تحصیلی دارد.
به همین علت علاوه بر آنکه انگیزه وسیلهای برای پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته میشود، گاهی از آن به عنوان هدف نیز نام برده میشود، زیرا با افزایش انگیزه، پیشرفت تحصیلی نیز پدید میآید.
از آنجا که هوش و استعداد تحصیلی بهعنوان دو عامل اساسی در پیشرفت تحصیلی، کمتر تحت تأثیر معلم یا مربی واقع میشود، سعی بر آن است که با افزایش انگیزه دانشآموزان حداکثر بهرهوری از هوش صورت گیرد. زیرا در حالت مساوی برابری هوش و استعداد تحصیلی افراد، مشاهده شده است که پیشرفت تحصیلی افراد با انگیزه چشمگیرتر بوده است. با وجود آنکه معلمان در تغییر هوش و استعداد تحصیلی نقش چندانی ندارند، ولی میتوانند در بالا بردن انگیزه دانشآموزان مفید واقع شوند.
انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است. از انگیزه بیرونی میتوان به تقویتکنندههایی چون پول، تائید، محبت، احترام، نمره و از تقویتکنندههای درونی میتوان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد.
آنچه که بیشتر موجب رفتار خودجوش میشود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیتهای پرورشی معلم یا مربی این است که دانشآموز به تدریج از انگیزههای بیرونی به سمت انگیزههای درونی هدایت شود.
تفاوت اساسی افراد دارای انگیزه درونی با افراد دارای انگیزه بیرونی این است که افراد با انگیزه درونی احساس کفایت بیشتری در خود دارند و کمتر به دیگران اجازه میدهند که محرک رفتارشان شوند. این گروه از دانشآموزان، خود تعیین کننده رفتارها هستند و به خاطر کفایتی که در خود احساس میکنند، باور دارند که میتوانند با رفتارشان بر محیط خود تأثیر بگذارند.
این گروه از دانش آموزان با انگیزه درونگرا، تصورشان این است که موفقیت و عدم موفقیت در تحصیل به خاطر نحوه رفتار صحیح یا غلط خودشان است.
اما برخلاف آنها، دانشآموزان باانگیزه برونگرا، احساس بیکفایتی یا کفایت کمم داشته و همواره تصور میکنند که موفقیت آنها تحت تأثیر عوامل محیطی نظیر:
معلم و سوالات سخت است. این گروه از دانشآموزان حتی اگر درس بخوانند، باز هم موفقیت چندانی نخواهند داشت. چرا که اندک تلاش آنها به خاطر همان انگیزههای بیرونی، همچون فرار از تنبیه یا کسب خواست معلم است. اینان در صورت کسب موفقیت اندک هم آن را به شانس و تصادف نسبت میدهند و نه به تلاش و استعداد خود.
این دانشآموزان حتی اگر نیمنگاهی به موفقیت داشته باشند، آنقدر آن را صعبالوصول میدانند که دست به عمل نمیزنند، در نتیجه هرگز طعم موفقیت را نخواهند چشید.
در حقیقت گام اول در برخورد با این افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها و درهم شکستن تصور منفی آنها در مورد دستیابی به موفقیت است. در این صورت است که «موفقیت»، «موفقیت» میآورد.
از آنجایی که انسان آمادگی دارد تا فعالیتها و تصوراتش را تعمیم دهد، موفقیت در یک درس منجر به موفقیت در دروس دیگر میشود و این موضوع در مورد دروس اصلی هر رشته مهمتر است.
درواقع، ضعف درسی در این دروس منجر به بیعلاقگی به تحصیل و گاهی حتی ترک تحصیل میشود و البته عکس آن هم صادق است. به همین علت به معلمان دروس اصلی هر رشته توصیه میشود، شرایط آموزشی و امتحانی را مطلوب نمایند و با ارزشیابیهای مناسب فضای کلاس را لذتبخش کنند.
به طورکلی بهمنظور افزایش انگیزه دانشآموزان و سوق دادن آنها به سمت درونی شدن انگیزهها راهکارهای زیر توصیه میشود:
-1 - سعی کنیم اولویت تجربههای دانشآموزان برای آنها جالب باشد، احساس موفقیت اولیه اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهد. این موضوع در مسابقات ورزشی نیز مشهود است.
-2 - برای موفقیت دانشآموزان پاداش در نظر بگیریم. منتظر نباشیم تا افت تحصیلی اتفاق افتد و سپس موفقیت را تحسین کنیم.
-3 - با احترام گذاشتن به تفاوتهای فردی دانشآموزان، هرگز آنها را با یکدیگر مقایسه نکنیم.
-4 - دانشآموزان را در کلاس کمتر درگیر مسائل عاطفی منفی نمائیم و نسبت به حساسیتهای عاطفی آنان آشنا و در کاهش آن کوشا باشیم. سختگیری و انضباط شدید، تبعیض، بیان قضاوتهای منفی و خبرهای ناخوشایند از جمله عواملی است که موجب درگیری ذهنی و کاهش علاقه به یادگیری میشود.
-5- بلافاصله پس از آزمون یا پرسش کلاسی، دانشآموزان را از نتیجه کار آگاه کنید.
6- - برای اینکه دانشآموز بداند، در طول تدریس بهدنبال آموختن به چیزی باشد، بیان اهداف آموزشی مورد انتظار از او را در ابتدای درس فراموش نکنیم.
7- - چگونگی یادگیری و نحوه انجام کار برای دانشآموز مشخص شود.
8- - بهمنظور افزایش حس کفایت در دانشآموز از او بخواهیم مطالب یاد گرفته شده را به دوستان یا کلاس آموزش دهد.
9- - در مورد مشکلات درسی دانشآموز و ریشهیابی آن، با او تبادل نظر و گفتوگو کنیم.
10- - تشویق کلامی در کلاس، به صورت انفرادی بسیار حائز اهمیت است.
11- - مطالب درسی را به ترتیب از ساده به دشوار مطرح کنیم.
12- - از بروز رقابت ناسالم در بین دانشآموزان پیشگیری شود.
13- - در فرآیند آموزش متکلم وحده نباشیم و یادگیرندگان را در یادگیری مشارکت دهیم.
14- - علاقه به دانشآموزان و تعلق خاطر و اهمیت دادن به یکایک آنها، سطح انگیزهها را افزایش میدهد.
-15- آموزش را با «تهدید» پیش نبریم.
-16 -برای دانشآموزان با انگیزه، خوراک علمی کافی داشته باشیم.
-17 با محول کردن مسئولیت به دانشآموزان کم توجه، آنان را به رفتارهای مثبت هدایت و علل کمتوجهی در آنها را بررسی کنید.
-18 - شیوههای تدریس را از سنتی به شیوههای روز تغییر داده و با استفاده از تکنولوژی آموزشی، حواس پنجگانه دانشآموزان را به کار گیریم.
-19 - میان درس کلاس و مسائل زندگی که به وسیله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار کنیم.
-20 - تدریس را با طرح مطالب و پرسشهای جالب توجه آغاز کرده و با تحریک حس کنجکاوی، دانشآموزان را برانگیختهتر سازیم.
-21 - به وضعیت جسمانی دانشآموزان توجه کرده و علل جسمی بیتوجهی و کاهش انگیزه آنان را بیابیم.
-22 - محیط کلاس را با طراحی زیبا و مناسب، جذاب سازیم تا مانع بروز کسالت روحی شویم.
-23 - با فرهنگ و تاریخچه زندگی افراد مدرسه یا محلهای که در آن تدریس میکنیم، آشنا شده و در طول تدریس از مثالهای آشنا استفاده کنیم.
-24 - به منظور اطلاع از نتیجه فعالیت درسی دانشآموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تکالیف آنان را بلافاصله در جلسه بعدی ملاحظه و با رفع اشکالات، جنبههای مثبت را تشویق کنید.
-25 - در گرفتن آزمون و امتحان به قول خود عمل کنیم.
-26 - زمان یادگیری باید در حد توان دانشآموز باشد. برای تجدید قوا و انگیزه در میان کلاس از وقت تفریح و استراحت غافل نشویم.
-27 - دانشآموز را از میزان پیشرفت خود آگاه سازیم تا بداند برای رسیدن به هدف چه گامهای دیگری بردارد.
-28 - به لحاظ اخلاقی و ایجاد انگیزه، همیشه خوشاخلاق و خوشرو باشیم.
-29 - به منظور افزایش حس کفایت و مشارکت در ارائه دروس از نظرات دانشآموزان استفاده کنیم.
-30 - مطمئن باشیم که توجه دانشآموزان برای شروع تدریس آماده است.
-31 - تمام مطالب دشوار را یکجا و در یک جلسه آموزش ندهیم.
-32 - به خاطر داشته باشیم، توجه افراطی به دانشآموزان (قوی یا ضعیف) موجب متشنج شدن فضای کلاس میشود.
-33 - دانشآموزان را به گروههای «خوب»، «بد» و «ضعیف» تقسیمبندی نکنیم.
-34 - از ورود به موضوعات حاشیهای که منجر به انحراف توجه کلاس میشود، بپرهیزیم.
-35 - با ایجاد جلسات بحث و تحلیل به دانش آموزان فرصت تفکر و اظهار نظر بدهیم.
-36 - هرگز دانشآموزان را مجبور به انجام فعالیتهای تحقیرکننده نظیر «جریمه» نکنیم.
-37 - به افراد درونگرا، کمرو، مضطرب که تمایلی به ابراز وجود ندارند، توجه کرده و با تقویت رفتارهای مثبت، آنها را به مشارکت در بحثهای کلاسی و کارهای گروهی تشویق کنیم.
-38 - در روشهای تدریس، کنفرانس و سمینار را مد نظر قرار دهیم.
-39 - تأکید بر نمره، اضطراب دانشآموزان را افزایش میدهد و مانع از توجه کامل به موضوع درس میشود. این دانشآموزان با وجود تلاش زیاد از نمرات پایینی برخوردارند و به تدریج رابطه میان تلاش و نتیجه را نادیده میگیرند که در نهایت منجر به از دست رفتن انگیزه خواهد شد.
-40 -گاهی از تجربههای دوران تحصیل و شکستها و موفقیتهای خود برای دانشآموزان صحبت کنید.
نقطهای را که دانش آموز از نظر علمی در آن قرار دارد و جایگاه دانش آموزان در هر مقطع و درس و کلاس کجاست؟
هدفهای رفتاری که باید به صورت مشاهده دربیاید و با ابزار و ملاکهای عینی ارزشیابی شود چیست؟
تا چه اندازه به هدفها، محتوا، فعالیتهای یادگیری دانش آموزان، روشهای ارزشیابی راهبردهای تدریس، ابزار یادگیری، زمان و مکان یادگیری پرداخته ایم و محیطهای آموزشی مان عوامل اجرایی، معلم و مسئولان با این امور آشنا هستند. آیا واقعاً نقطه شروع همه فراگیران یکسان است؟ آیا همه باید به یک شکل و شیوه مورد ارزشیابی قرار بگیرند؟ آیا ارزشیابیها استاندارد است؟و دارای اعتبار هستند؟ میتوانند هدفهای رفتاری موردنظر را بسنجند؟ باتوجه به مراحل پدیده آموزشی صحبت درباره افت تحصیلی نباید سطحی و گذرا باشد. کلیه مراحل از شروع نوشتن ارزشها، دیدگاهها، هدف تا آخرین مرحله اجرا و ارزشیابی یک به یک با شیوههای همه پرسی، پرسشنامه، همایش، سمینار، تحقیقات آماری باید مورد بررسی قرار گیرد تا به عوامل موثر در افت تحصیلی به شیوه علمی دست یافت.
•عوامل موثر در افت تحصیلی
۱- محتوای آموزشی
۲- سطح علمی معلم
۳- ناآشنایی با حیطه عاطفی و علمی دانش آموز
۴- کلی بودن هدفها- بی ارتباطی هدفها با جهت گیری برنامه ریزی
۵- نامشخص بودن هدفهای رفتاری
۶- در دسترس نبودن کتب راهنمای تدریس برای معلم
۷- ناهماهنگی فرهنگ خانواده و نیاز جامعه با نتیجه آموزش
۸- وسعت علم
۹- عدم توالی منطقی موضوعهای درسی
۱۰- عدم بررسی مشکل یابی در امر تدریس
الف: محتوای کتب درسی
در کشور ما محتوای کتب درسی توسط دفاتر تحقیق و تالیف کتب درسی به وسیله اساتید متخصص تدوین میشود. سطح ارتباط مولفین کتاب با عوامل درگیر با محتوای کتب معلم و شاگرد ضعیف بوده و نسبت به نیاز دانش آموز و تقاضای معلم بی اطلاع هستند یا حداقل شناخت از نزدیک وجود ندارد. لذا متخصصان به پشتوانه رشته تحصیلی خود به تعیین محتوای درسی پرداخته اند. موضوعهای درسی مدون به عنوان منبع اصلی اطلاعاتی در برنامه آموزشی ایجاب میکند که یک سازماندهی منطقی و از پیش تعیین شده داشته باشیم. حتی گامهای تدریس باید از پیش تعیین شده باشد تا مجموعه آموزشی بتواند به نحوی موثر و کارآمد به انتقال دانش بپردازد. با توجه به حجم کتب و نامتناسب بودن با درک و فهم دانش آموز و حتی زمان و مکان آموزشی با چالشهای جدی روبه رو هستیم. با این شیوه جریان یادگیری به یک جریان مکانیکی مبدل شده. نقاط ضعف این شیوه طرح محتوای کتب درسی عبارتند از:
۱- معلومات تکه تکه شده و مجزا از یکدیگر در قالب دروس مجزا ارائه میشود لذا سریع فراموش میشود و از کاربرد علوم آموخته شده کاسته خواهد شد.
۲- برنامه درسی با موضوع محور ارتباطی با دنیای واقعی دانش آموز ندارد و مسائل و مشکلات و امور زندگی دانش آموز به طور پیوسته در برنامه درسی او گنجانده نشده است.
۳- به توانمندیها، علایق و نیازها و تجربههای گذشته دانش آموزان توجه کافی مبذول نمیشود. لذا انگیزههای لازم برای یادگیری از آنها را سلب میکند.
۴- محتوای کتب باید با زندگی طبیعی بیگانه نباشد.
۵- درک دانش آموز از محتوا نباید تحت الشعاع کمیت آموزش قرار گیرد.
۶- مهارتهای شناختی مورد توجه قرار گیرد.
۷- باتوجه به گسترش دانش بشری و پیداشدن قلمروهای جدید در علم و کثرت موضوعهای درسی هماهنگی با طول زمان کلاس، تعداد شاگردان و فضای آموزش ندارد.
از طرفی میدانیم:
۱- همه معلمین توان طراحی درسی را ندارند.
۲- همه متخصصین هم آشنایی با تدوین برنامه درسی را ندارند.
۳- برنامه درسیهای روییدنی که از تعامل بین معلم و شاگرد به وجود میآید به هدفهای اجتماعی تعلیم و تربیت و میراث فرهنگی نمیتواند توجه کافی مبذول کند.
۴- به هدفهای مشترک و عام دست نمییابیم.
لذا نیاز داریم:
۱- متخصصین رشتههای گوناگون با ادبیات برنامه ریزی آشنا باشند.
۲- مولفین در محل اجرای محتوای درس قرار بگیرند.
۳- به نقد و بررسی محتوا پرداخته شود.
۴- نظرات معلمین، نیازهای دانش آموزان و جامعه و تجزیه و تحلیل بررسیها را یکپارچه کنند.
تصمیم گیریهای آگاهانه مبتنی بر روشهای روشن بینانه متکی بر اهداف کلی باشد و توان اجرای اهداف رفتاری را نیز داشته باشد.
۵- محتوای دروس با تغییرات علوم، جوامع، علایق و نیازهای یادگیرنده و جامعه متغیر باشد.
ب: سطح علمی معلم
معلمی چیزی فراتر از یک تخصص علمی است. معلم باید با زمینههای تربیتی، روانشناسی، برنامه ریزی، طرح درس و شیوههای آموزش آشنا باشد که این امر با یک برنامه ریزی دقیق در سطح دانشگاهی که معلمین بعد از دستیابی به تخصص رشتهای باید در علوم رفتاری دوره ببینند بعد از تسلط کامل به جریان آموزش وارد نشوند. شغل معلمی جای آزمون و خطا نیست. متخصص آگاه و کاردان باید معلم باشد. معلمان در دورههای تربیت معلم برای تدریس و برنامه ریزی آگاهیهای لازم را کسب کنند شناخت دائمی با نیازهای دانش آموزان لازمه کار معلمی است. در دنیای امروز نقش حاکمانه معلم که زاییده خبرگی اوست به نقش تسهیل کنندگی و مشاور و راهنمای یادگیرنده تبدیل شده.
ج: ناآشنایی با حیطه عاطفی دانش آموزان
در سیستمی که یادگیری براساس علایق و نیازهای فراگیران نیست ایجاد انگیزه تقریباً صفر است و در صورتی که انگیزه و رغبت درونی برای یادگیری لازم است مواجه شدن کودک با مسائل واقعی ایجاد شگفتی، کنجکاوی و محرک درونی برای او مینماید و احتیاج به تشویق و تنبیه و محرکهای بیرونی ندارد. در سیستم ما دانش آموزان به کسب دانش و معلومات نائل میشوند اما سطحی و صوری و متکی بر حافظه آنها است در صورتی که یادگیری باید معنادار و پایدار باشد.
مهمترین انتظار از سیستم آموزشی تربیت عقلانی است. حال ما تا چه اندازه فرزندانمان را با مسائل واقعی مواجه میکنیم تا تفکر کنند و با عقل و تدبیر خود به حل مسئله بپردازند.
موضوع تعلیم و تربیت رشد در بعد عقلانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی است.
ادراک صحیح مطلب، مقایسه نظرات، درک ارتباط میان مطالب، استنتاج، استدلال و ارزیابی تا چه حد در برنامههای آموزشی ما دنبال میشود. مسئولیت پذیری، رعایت حقوق دیگران، ارزشگذاری به کار دیگران و در نظر گرفتن عدالت در بحث تا چه اندازه مدنظر واقع میشود.
پس بررسی افت تحصیلی فقط بررسی چرایی آمار مردودی و تجدیدی نیست چه بسا کسانی که مردود میشوند ولی از نظر موضوع تعلیم و تربیت به مرحله رشد رسیدهاند و چه بسا سیستم ارزشیابی ما دچار نواقصی است.
در سیستم آموزش و پرورش تا چه حد کارایی (انگیزه* تخصص) تقسیم بر (هزینه* زمان) کلاس اندازه گیری میشود.
به اقتصاد زمان نظرداشتن باید یکی از اهداف ما باشد.
استقلال عقلانی و سرعت در انتقال یادگیری، افزایش بازدهی آموزشی را فراهم میآورد. با چنین تفکراتی هر دانش آموز برنامه آموزشی خاص خود را نیاز دارد. هر دانش آموز باید نقطه شروع و جایگاهی را که در آن قرار دارد شناسایی کند و پیوستن بین مطلب جدید و قدیم برقرار شود و هر شخصی با سطح خود ارزشیابی شود.
مهارتهای چگونه یادگرفتن و کشف مجهول را باید در اختیار دانش آموزان قرار داد. متاسفانه در شرایط کنونی که با نقصانهای مهارتی معلمان روبه رو هستیم مسئولیت واگذاری این زمینه به ایشان دارای محدودیت است.
با استفاده از وسائل کمک آموزشی - رسانهای آموزش داده شود.
آنچه که از out come نظام بر میآید برآورد نظامی است که نوع طراحی آن موجب گریز دانش آموزان از مدرسه شده است.
یکی از دلایل ترک بی موقع مدرسه بی ارتباطی محتوا با زندگی و شغل و جامعه آنان است. باید در نظام آموزش و پرورش ظرفیت ایجاد ارتباط زندگی و مدرسه را به وجود آوریم تا از نرخ ترک تحصیل بکاهیم. نجات نظام آموزش و پرورش از حالت خشک و بی روح انتزاعی و بی معنا برای دانش آموزان شاید یک راه اصلی جلوگیری از افت تحصیلی باشد.
تطابق کیفیت یادگیری در محیطهای آموزشی با یادگیریهایی که در محیطهای طبیعی اتفاق میافتد در مدرسه در قالب زنگها با یادگیری موضوعی سر و کار داریم، حال آن که در ورای مرزهای مدرسه افراد در بستر زمان به گونهای جاری و پیوسته بدون تقسیم بندی حوزهای از دانش زندگی میکنند، باید مشوق پویایی و رفتار خلاق دانش آموزان بود.
هدف آسا ن کردن کار معلم و سازمان نباشد بلکه هدف باید آنچه باشد تا یادگیری موثر و کارا رخ دهد. پژوهشها موید آن است که مغز انسان در دریافت معنا و مفهوم به کاوش برای کشف نقشهها و پیوندهای متقابل میان عناصر و مولفههای یادگیری میپردازد لذا طراحی آموزشی باید برمبنای ارتباط و پیوندی منطقی موجه باشد و با تلفیق مطالب از وجود مطالب تکراری غیرضروری بکاهیم و پیوسته و مستمر در حال پالایش برنامههای درسی باشیم و پیوسته و مستمر در حال آموزش معلم (در حین خدمت) باشیم. هر برنامهای علاوه بر معیارهای عقلانی مستلزم در نظرگرفتن شرایط و امکانات محیط اجرا اعم از امکانات و شرایط انسانی و فیزیکی است.
- همیشه با یاد ونام خدا درس راشروع کنیدوآن رابه پایان برسانید.
- ساده،امّاعمیق تدریس کنید.
- تجربههای تازهی خودرا دراختیارفراگیران قراردهید.
- هرگزگمان نکنیدکه سکوت شاگردان به معنای فهمیدن است.
- به تقویت شوق دریادگیری وپرورش خلّاقیت اهمیت بیشتری بدهید.
- به افزایش کیفیّت یادگیری وپرورش خلّاقیت اهمیت بیشتری بدهید.
- طرح درس ویاخلاصهی آن راهمواره باخود داشته باشیدتابه کاری که انجام میدهید،مسلّط باشید.
- به سوالات فراگیران اهمّیّت دهیدوبالحن خوب ومناسب بازخورد دهید.
- مطالعهی پیش ازتدریس وآمادگی قبلی برای تدریس رافراموش نکنید.
- ازابتکاروخلّاقیت خودودانش آموزانتان درتدریس استفاده کنید.
- تنوع در روش آموزش رافراموش نکنید.
- درتدریس،تاحدّ امکان ازمثال ومصداق استفاده کنید.
- ازوسایل وامکانات آموزشی موجود،حداکثر بهره راببرید؛ازجمله،دانش آموزان رابامنابع مطالعاتی مثل کتابها و نشریات آشناکنید.
- آرام، با نشاط و علاقه مند تدریس کنید .
- برای فعّال کردن دانش آموزان و ایجاد انگیزهی یادگیری،از ذوق، سلیقه و استعداد آنها بیشتر استفاده کنید.
- کارها و فعّالیتهای مربوط به کلاس را بین دانش آموزان تقسیم کنید و به آنها مسئولیّت دهید.
- با شاگردانتان جدّی ولی مهربان باشید.
- هرگز پشت سر هم ویکنواخت تدریس نکنیدوباطرح سوالهایی،دانش آموزان رادرطول تدریس فعّال نگه دارید.
- بابه کارگیری روشهای متنوع ارزشیابی،از وضعیت فراگیران ونتیجهی کارخودمطّلع شوید.
- برای ارتباط فعّالیتهای آموزشی کلاس درس وخارج ازکلاس،تکالیف مناسبی رابه دانش آموزان پیشنهادکنید؛مثلا ازآنهابخواهید،آموختههای خود رابه شکلهای متنوع،مانند:تهیهی خلاصهی درس،طرح سوالهای مهم،کشیدن نقّاشی،تهیهی مصاحبه بابزرگترها،کارپژوهشی و . . . ارائه دهند.
◙ یکی ازبهترین راههای غنی سازی آموزش این است که معلمان روشهایی راکه خلق کرده اند، به یکدیگر معرفی وازاین طریق به افزایش هرچه بیشترتوانایی معلمی خود ودیگران کمک کنند.
◙ ازاولیابخواهیدگاهی درفعّالیّتهای کلامی فرزندان خودمشارکت کنندتاذوق وشوق بیشتری درکودکان ایجادشود.
◙ یکی ازموثرترین شیوهها برای ایجادوتقویت انگیزهی فعّالیّت دانش آموزاین است که اولیا،فعّالیّتهای خوب فرزندان خودرابه معلّم گزارش دهند.
◙ گاهی یک بازدیدوگردش هدف دار،ازمطالعهی یک کتاب،تدریس وکلام معلّم،موثرتر است.
◙ ازبیان نکاتی که طرح آنها به دلیل رشدناکافی دانش آموزان،موجب برداشتهای ناصحیح میشود،بپرهیزید.
◙ برای پرورش حس زیباشناختی بچّهها،ازهنرهای جذاب دیداری و شنیداری استفاده کنید.
◙ توجه داشته باشیدکه هدیههای آسمان بیش ازهرچیزبراهداف حیطهی نگرشی تاکید دارد.
◙ ازطریق هدیههای آسمان میتوان زیباییهای دین رابا زبانی کودکانه به بچّهها آموخت.
◙ تدریس دروس هدیههای آسمان،بدون نیاز به تدریس درسهای قبلی هم امکان پذیر است.
◙ مفاهیم دینی واخلاقی رابه صورت غیرمستقیم آموزش دهید.
◙ آموزشهای دینی دانش آموزان رابازندگی روزمرّهی آنها مرتبط کنید.
◙ نباید ذهن دانش آموزان را از مفاهیم واطّلاعات دینی انباشت،بلکه باید زمینهی مناسبی برای استنباط ونتیجه گیری خود دانش آموز فراهم آورد.
◙ آموزشهای دینی باید همراه با امیدوشادی ونشاط باشد.
◙ شخصیّت ورفتار وزندگی پیامبر اسلام (ص) ومعصومان (ع) رابه صورت واقعی وصمیمی برای دانش آموزان ترسیم کنیم.
◙ تربیت دینی بیش ازهرجابه محیطهای بکر وزیبای طبیعی نیاز دارد.
◙ فضای کلاس، نحوهی چیدن صندلی، تصاویر ورنگ کلاس، دریادگیری تاثیر زیادی دارند.
◙ کتاب کار، بیشترمی تواندبه عنوان ابزاری برای کاردرمنزل تلقّی شود، امّادرمواردی که محتوای تمرینات این کتاب فعّالیّت کلاسی راطلب میکند،می تواندبه عنوان ابزاری برای تکمیل مراحل یادگیری درکلاس به کار رود.
◙ در ارزشیابی لازم نیست معلّم کتاب رابه دست بگیرد واز متن درسها ازبچّهها سوال کند.
◙ ارزشیابی درهدیههای آسمان، به صورت مستمروبا استفاده از ابزار مشاهده صورت میگیرد.
◙ هردانش آموزباید درپایان هرنیم سال،دست کم درپنج درس،مورد مشاهده قرار گرفته ورتبه یانمرهای راکسب کرده باشد.
◙ معلّم میتواند به جای نمره، از رتبههای 1، 2 و3 ویا نشانههای دیگر مانند سه رنگ متفاوت یا عبارات «بالاتر ازمتوسط، رضایت بخش وباید بهتر شود » ویا «عالی،خوب ومتوسط»و یا هرشیوه مناسب دیگر استفاده کند.
معلمان انگیزش را عامل مهمی در یادگیری میدانند و از این رو میخواهند دانش آموزانی با انگیزه داشته باشند.و دانش آموزان نیز خواهان موفقیت و کسب پیروزی هستند در این خصوص معلم میتواند به دانش آموز کمک کند.
راهبردهایی برای ارضای نیازهای یادگیری فرد
1- تشخیص نیازها، علایق و اهداف منحصر به فرد دانش آموزان.
2- کمک به دانش آموزان برای تعریف اهداف فردی خود و آنچه که به اهداف یادگیری آنها مربوط میشود.
3- مرتبط کردن اهداف کلی یادگیری با علایق و اهداف منحصر به فرد دانش آموزان.
4- سازماندهی اهداف و فعالیتهای یادگیری به منظور تشویق دانش آموزان به موفقیتهای فردی.
5- استفاده از سر مشق برای آگاه کردن دانش آموزان از ا رزش و منافع حاصل از مهارتهای خاص.
برخی از اصول اساسی بدست آمده از تحقیق عبارتند از:
1- دانش آموزان از طریق یادگیری شرایط و فعالیتهایی برانگیخته میشوند که:
الف: آنها را در هماورد جویی شخصی و فعالانه یادگیری درگیر کند و ب: به آنهااجازه داده شود تا دست به اتنخابهای شخصی بزنند و مقتضیات تکالیف را با ظرفیتهای شان هماهنگ سازند.
2- انگیزش دانش آموزان در صورتی افزایش مییابد که دریابند تکالیف یادگیری الف: به طور مستقیم یا غیر مستقیم با نیازها، علایق و اهداف شخصی آنها مرتبط است و ب: سطح دشواری آن به گونهای است که میتوانند به صورتی موفقیت آمیز آنها را انجام دهند.
3- انگیزش ذاتی دانش آموزان به یادگیری در محیط امن، اعتماد بخش و حمایتگرایانه پرورش یابد، که دارای این ویژگیها باشد: الف بزرگسالان،در روابط کیفی خود توام با توجه به توانمندیهای بالقوة جوانان، را دریابند ب: نیازهای منحصر به فرد دانش آموزان از نظر یادگیری و آموزشی مورد حمایت قرار میگیرند و ج: فرصتهایی برای خطر کردن بدون ترس از شکست خوردن برای دانش آموزان فراهم کند.
این اصول اساسی به جنبههایی از نقش معلمان به عنوان برانگیزاننده اشاره دارد: نخست آنکه به نیاز معلمان برای آگاه شدن از نیازها و علایق شخصی هر دانش آموز اشاره میکند.
دومین جنبهی نقش تمرکز بر شیوههایی است که در آن دانش آموزان هم مسئولیت فردی خود را در یادگیری بپذیرند و هم به طور فعالانه در تجارب یادگیری درگیر شود ذکر این نکته ضروری است که دانش آموز به طور ذاتی نسبت به زمینههای مورد علاقه یخود وقت تلاش و انرژی صرف میکند، یا هنگامی که کاری را به طور شخصی معنادار میسازند.
سرانجام آنکه اصول مذکور اشاره بر این دارند که بخش عمدهای از نقش معلمان، ایجاد محیطی امن اعتماد بخش و حمایت آمیز است که با ابراز علاقه، توجه و ملاحظهی خالصانه به هر دانش آموز بوجود میآید.
یافتههای پژوهشی نشان میدهند که بخشی از ضرورتهای ایجاد فضای امن و مطمئن برای دانش آموزان بر ساختارهای غیر رقابتی ـ مشارکتی ـ و آن نوع اهداف آموزشی تأکید دارد که مغایر با ساختارهای رقابت آمیز است.
نقش معلم به عنوان برانگیزاننده، در بردارندهی رشد فزاینده احساسات مثبت دانش آموزان نسبت به خود و ایجاد انگیزهی یادگیری به عنوان یک عامل مهم خلاقانه و هماورد جویانه است.
- فرجی ذبیح الله، انگیزش و هیجان
- ریچارد سی، تیوان، باردی، اسمیت، انگیزش؛ترجمه ملک عبداللهی
- ساموئل، بال، انگیزش در کلاس
- ال،اسپالدینگ،انگیزش در کلاس درس، ترجمه حسین یعقوبی، ایرج خوش خلق
- باربارا، مک کومیز، جیمز، پاپ، پرورش انگیزه، ترجمه دکتر صغری ابراهیم قوام
- ویلیام دبایوپرکسی، خودپنداری و موفقیت تحصیلی، ترجمه دکتر سید محمد میرکمالی
- اتکینسون و هیگارد، زمینههای روانشناسی، ترجمه محمدتقی براهینی
- مجله روان شناسی، فصلنامه انجمن ایران و روان شناس، سال هفتم /شماره
- 500 نکته درباره مطالعه، فیل ریس.
- مطالعه روشمند، عین الله خادمی .
- http://daneshnameh.roshd.ir
- http://www.pezeshk.us
- www.daneshju.ir
تهیه و تنظیم : مهناز منصوری پاییز93 دبستان خاتم الانبیاء1
وجوددقت وتوجه ازعوامل مهم درفراگیری مطالب درسی است ودقت وتوجه کم سبب #یادگیری 225337 WyaTIDagضعیف دردانش آموزان میگردد.بنابراین معلمان ومربیان برای افزایش سطح توجه ودقت دانش آموزان، باتوسل به تدابیروروشهای مختلف،می توانند توجه دانش آموزان رابه مطالب درسی جلب کنند.درحقیقت #معلم بایددرکلاس درس،نقش یک محرک رابازی کند.معنی دار کردن مطالب،پیچیدگی وسهولت یاسختی وآسانی مطالب وگفتهها،رفتارهای معلم ازقبیل نگاه کردن یکسان وهمه رامخاطب قراردادن،کیفیت نوشتههای معلم برروی تخته،همه به طورمستقیم توجه ودقت دانش آموزان راتحت تأثیرقرار میدهد.معلم بااستفاده ازتدابیرآموزشی میتواند بعدازایجادتوجه ودقت دردانش آموزان آن رادرسطح مطلوب حفظ کند.ازسوی دیگرکم یازیادبودن علاقه
دانش آموزان نسبت به یادگیری وآموختن موضوعهای مختلف درسی به تجارب آنها دربرخوردبااین موضوعها ارتباط دارد.تجارب یادگیری دانش آموزان دردرسهای مختلف وقتی به صورت موفقیتها یا شکستهای پی درپی باشد، سبب ایجاد تصوراتی نسبت به تواناییها دررابطه بایادگیری موضوعهای مختلف میشودوحتی انگیزه آنهارادررابطه باموضوعهای مشابه،تحت تأثیرقرار میدهد.
اگردانش آموز معتقد باشدکه درگذشته،دریادگیری مطالب مشابه بامطالب جدید موفق بوده است باعلاقمندی ودقت به مطالب جدیدگوش فراداده وآنها رامی آموزد، اما اگر به این اعتقاد رسیده باشدکه یادگیری مطالب جدید نیزمانند یادگیری مطالب مشابه درگذشته منجر به شکست خواهد شد،نسبت به یادگیری آن مطلب ازخودعلاقه نشان نخواهد داد.این انگیزههای مثبت ومنفی ابتدا مشخص ومحدود به موضوعهای خاص درمدرسه هستند،اما باافزایش تجارب مثبت یامنفی، گسترش
می یابند وتا آنجا پیش میروند که تمام دروس رافرامی گیرند. اگر تجارب داتش آموزازمحیط مدرسه خصوصاً درسالهای نخست تحصیلی حاکی از وجودشایستگی ولیاقت درمدرسه باشد،تجارب احساس موفقییت وافزایش اعتماد به نفس درسالهای آتی نیزتکرار خواهد شد.چنین فردی قادرخواهد بود باتکیه براین تجارب موفقیت آمیزدرحین تحصیل آن رابه زندگی واقعی خودتعمیم دهد وبدون تحمل سختی بربحرانها،فشارهاواسترسهای شدیددرزندگی غلبه کند.این احساس لیاقت وشایستگی که در مدرسه آموخته میشود،وی راقادرمی سازددرحل مسائل ازروشهای واقع بینانهای استفاده کند.ازسوی دیگر،تجارب شکست وعدم شایستگی طی سالیان تحصیل درمدرسه دردانش آموزان سبب ایجاد علائمی ازاحساس حقارت وخودکم بینی وپریشانی میشودوبرارتباطات آنها دردنیای خارج از مدرسه نیز تأثیرمی گذارد.
یادگیری دردانش آموزان :
* معلمین گرامی به دانش آموزان خودنشان دهید که به آنها علاقه دارید وآنها به کلاس شما«تعلق» دارند. اسامی آنان رایادبگیرید.
* همکاری میان دانش آموزان را با استفاده از انواع شوراهای دانش آموزی(تحصیلی،بهداشتی)تشویق کنید. درصورت لزوم درشیوه کاری خود تغییر دهید و میان ساعات تدریس طولانی وسخت، فرصت استراحت کوتاهی مثلاً یک حرکت ورزشی ساده رافراهم کنید.
* برای تشویق روح همکاری،جلساتی برای درمیان گذاشتن مسائل تشکیل دهید.
* ارزش یادگیری رابه دانش آموزان گوشزد کنید ومحدودیتها وزیانهای عدم یادگیری رایادآورشوید.
تأثیر مشوقهادرانگیزه :
مشوق عاملی است که دستیابی به آن،انگیزههای افرادراارضامی نماید.برای دانش آموزان نمره خوب ورسیدن به پاسخ صحیح یک مسئله هردومشوق به حساب میآیند.درواقع مشوقها همان تقویت کنندههای مثبت بوده وعاملی هستندکه افرادبرای دستیابی به آن کوشش میکنند.
تقویت کنندههای مثبت
-۱ تقویت کننده نخستین:مانند آب وغذاکه درحقیقت نیازهای فیزیولوژیکی موجودزنده را ارضا میکند.
-۲ تقویت کننده شرطی:مانند پول، نمره، مقام، شغل و…
-۳ تقویت کننده اجتماعی:مانند توجه، محبت، تائید، لبخندزدن ونوازش کردن و … هستند.
-۴ تقویت کننده شخصی: که به آن انگیزش درونی نیزگفته میشود که درحقیقت رضایت خاطرحاصل از یادگیری و کسب دانش از آن موارد است. این انگیزهها نیازی به تقویت کنندههای مشخص خارجی نداشته بلکه فعالیت یادگیری ونتایج حاصل ازآن،خوداثرتقویتی دارند.باتوجه به تقویت کنندههای فوق الذکربه معلمین ووالدین توصیه میشود که دردانش آموزان به تدریج اثر انگیزههای بیرونی راکم کرده ومشوق انگیزش درونی باشند تا بدین ترتیب دانش آموزان یادگیری رابه خاطر یادگیری وفراگرفتن آموختههای جدیدانجام دهند،نه به خاطرکسب مشوقهای مادی وزودگذر.
به معلمین ووالدین گرامی توصیه میشودکه به موارد زیرتوجه کنند:
* معلمان از ارائه مطالب کسل کننده واستفاده ازروشهای یکنواخت تاحدامکان خودداری کرده وتنوع درشیوه تدریس رارعایت کنندوازمتکلم وحده بودن پرهیزنمایند.
* میزان توجه ودقت شاگردان به معنی داربودن مطالب،تازگی،پیچیدگی وسادگی مطالب نسبت مستقیم دارد، بنابر این، این امرهمراه باتغییردررفتارمعلم حین درس توجه ودقت دانش آموزان راافزایش خواهدداد.
* استفاده ازتشویقهای کلامی مانند عالی،مرحبا،احسنت پس ازعملکرددرست شاگردان سبب افزایش و تقویت یادگیری میشود.
* والدین ومعلمین ازنمرات دانش آموزان تنها به عنوان وسیلهای برای دادن بازخورد و توجه هرچه بیشتر آنان به نقاط ضعف وقوت خود ومیزان یادگیری ایشان استفاده کنند،نه بعنوان وسیلهای برای تنبیه.
*معلمان مطالب آموزشی را بصورت متوالی ازساده به مشکل ارائه دهند تادرابتداشاگردان دریادگیری مطالب ساده موفقیت بدست آورند وانگیزه آنها درکسب یادگیریهای بعدی افزایش یابد.
* معلمین ازایجادرقابت وهم چشمی دربین دانش آموزان،خودداری ورزند.
* معلمین بااستفاده ازمثالها واصطلاحات آشناوساده،زمینه افزایش سرعت یادگیری راایجادکنند.
* استفاده ازبحثهای گروهی،بازیهای آموزشی،ایفای نقش مراجعه به کتابخانه وجمع آوری اطلاعات و آگاهی ازمیزان پیشرفت خود سبب افزایش علاقه وتوجه دردانش آموزان میگردد. درانتها یادآوری این نکته مهم به نظرمی رسد که ایجاد فضای آزادیادگیری بدون احساس ترس واضطراب ازعدم موفقیت وشکست،تشویق دانش آموزان به اظهارعقایدواندیشههای خودودرنتیجه افزایش حس مسئولیت وقبول توانائیها وشایسته گیهای خود از اموربسیارمهم درفراگیری سریع تر ومناسب تراست .
به نقل از سایت اندیشه پیشرو
منابع:
-۱ سیف،علی اکبر- روانشناسی پرورشی، انتشارات آگاه، چاپ اول ۱۳۷۶
-۲ ریتاویکس،نلسون – الن سی، ایزرائل، ترجمه محمدتقی منشی-انتشارات آستان قدس ۱۳۷۵
———————————–
آیا فرزند شما به دنبال تلاش بیشتر در مدرسه است؟ از این توصیه استفاده کنید تا به شما بگوید چگونه به عنوان مهمترین رهبر زندگیش به او انگیزه دهید تا کارش را به بهترین
پیدا کردن یک فرمول برای کمک به یک کودک بی انگیزه در انجام تکالیف و تمرکز روی تحصیل بسیار سخت است. در بسیاری از موارد، موضوع؛ عدم توانایی فرزند شما برای تبدیل شدن به یک دانش آموز عالی نیست، بلکه موضوع؛ عدم توانایی ارتباط او با روشهای استفاده شده در کلاس درس است. نا امید نشوید. با پیدا کردن نقطهی شیرین یادگیری فرزندتان، خیلی زود او را یک ستاره، یک ستارهی طلایی خواهید دید. اگر او دست و پا میزند و تقلا میکند، اینجا چند نکته برای کمک به او در به نتیجه رسیدن تلاشهایش وجود دارد
اهداف کوچکِ گام به گامی را مشخص کنید
ممکن است کودکی سر در گم شده باشد و نیاز داشته باشد برای رسیدن به اهداف، روی مراحل کوچکتر تمرکز کند تا تمرکز روی اهداف بزرگتر و نتیجه. الکساندر میزلر مدیر Thinking Caps Tutoring، یک شرکت آموزشی در مکانهای مختلف دنیا، از جمله نیویورک سیتی و تگزاس میگوید: “یکی از دلایلی که دانش آموزان احساس بی انگیزگی میکنند این است که آنها با تکالیف {سرسام آوری} سر و کار دارند. بیشتر افراد فکر میکنند هر چیزی که با سختی به دست آید عملا موفقیت است”. یک لیست از اهداف کوچکی که فرزند شما میتواند خودش هم میتواند آن را چک کند ایجاد کنید. به جای اینکه به او بگویید باید بنشیند و ساعتها بنویسد، تکلیف را به یک ایدهی تحقیقی تبدیل کنید، بگذارید یک پیش نویس اولیه بنویسد، آن را پاک نویس کند و بعد آن را چک کنید. یا زمان مطالعهی او را متنوع و تقسیم بندی کنید10 دقیقه زمان بگیرید تا او فلش کارتهایش را بخواند و سپس 30 دقیقه برای خواندن کتابهایش به او زمان بدهید
روی یک برنامهی یادگیری متفاوت تمرکز کنید
مجبور کردن فرزندتان برای نشستن پشت میز و خواندن فصلهای کتابِ کار ممکن است او را نا امید کند. در عوض، از شیوههای یادگیری خودش استفاده کنید، با معلم او مشورت کنید تا از نظراتش بهره بگیرید و برنامهای طراحی کنید که مهارتهای او را پر رنگ کند. اگر فرزند شما از طریق گوش کردن بهتر میگیرد فصلهای خواندنی کتاب را با صدای بلند ضبط کنید بنابراین او میتواند به آن گوش کند و آنها را به ذهن بسپارد. اگر از طریق دیدن بهتر یاد میگیرد، یادداشتها را در رنگهای مختلف به او ارائه کنید
ایجاد انگیزه در بچهها برای عملکرد بهتر در مدرسه
حرفهای او گوش کنید
از تلاش برای ترساندن فرزندتان برای تبدیل شدن به شاگرد اول کلاس بپرهیزید. میزلر میگوید: ” بحث مدرسه این است که وقتی والدین به فرزندانشان میگویند شما برای موفقیت در مدرسه و زندگی باید شاگرد اول باشید، نقطهی اصلی تنش تحصیلی را وارد میکنند”. “بزرگسالان تمایل دارند به دور دستها فکر کنند. در صورتیکه دانش آموزان نمیتوانند به تعطیلات بعدی مدرسه فکر کنند {بنابراین} صحبت کردن در مورد چیزی دور در آینده هیجان انگیز نیست. در عوض، آنچه که در مدرسه با آن سر و کله میزدید را برایش تعریف کنید تا فرزندتان بداند او در این مسیر تنها نیست. به حرفهای او گوش داده و اجازه دهید توضیح دهد چرا برای تمرکز روی درس و فهم برنامهی درسی مشکل دارد؟ او از تلاشهای شما برای همدردی با او و دادن قدرت اختیار و تصمیم گیری قدردانی خواهد کرد. میزلر میگوید: “بچهها هر چیزی که والدین میگویند را میشنوند حتی اگر اینطور به نظر نیاید
در حین سفر به او آموزش دهید
ممکن است فرزند شما از روال تکراری مدرسه خسته شود. فرآیندهای آموزشی را با مطالعات خارج از منزل تسریع کنید. جَناین والکر کَفری نویسندهی درایو:” 9 راه برای تحریک فرزندانتان برای کسب موفقیت” میگوید: ” فعالیتها و سفرهای خانوادگی را به چیزهایی که فرزندتان در مدرسه میآموزد، ارتباط دهید”. به عنوان مثال، اگر درس فرزندتان در مدرسه در مورد گیاه شناسی ست، در حیاط خلوت خود یک باغچه درست کنید. اگر تاریخ آمریکا را مطالعه میکند، آخر هفته از یک میدان جنگی نزدیک دیدن کنید
وقتی کاری را به درستی انجام میدهند از آنها قدر دانی کنید
وقتی فرزندتان با موفقیت از پس کاری بر میآید او را تحسین کنید. اگر در امتحان ریاضیش خوش درخشید روی کار خاصی که برای رسیدن به این موفقیت کرد دست بگذارید و بگویید: “من واقعا به تو افتخار میکنم که شب گذشته 20 دقیقه بیشتر روی جدول ضربت تمرین کردی”. این روش واقعا تاثیر گذار است. “اگر او تمام تلاش خود را روی پروژهای به کار گرفته که خیلی هم مورد توجه معلمش قرار نگرفته، با توقف جلوی مغازه بستنی فروشی و بعد از آن اجازهی 10 دقیقه بازی بیشتر با رایانه یا اسباب بازی مورد علاقهاش او را تشویق کنید. وقتی کاری را خیلی خوب انجام داده، ترجیحا از جایزه استفاده نکنید. هرگز از پول یا انگیزههای گران قیمت برای تقویت عملکرد استفاده نکنید;بچسبید به تعریف و تمجیدات، اشیای کوچک یا امتیازات سرگرم کننده