گذر از جامعه سنتی به صنعتی یا مدرن از طریق تقسیم کار که در نظر دورکیم مطرح بود و دیگرانی که آنرا به معنی سرمایه اجتماعی، هویت انسانی، عقلانیت ارتباطی، اعتماد، انسان بودن و غیره میگرفتند. در ایران این مفهوم با شاخصهای هویت و اعتماد اجتماعی بیشتر مدنظر بوده است.
توسعه اجتماعی در سال 1995 به معنی مبارزه با فقر مطرح شد که مسئولیت اصلی مقابله با فقر به عهده دولتهای ملی و نظارت آن بر عهده اجتماع بینالمللی گذاشته شده بود. این نظارت در بیانیه ژنو بر رعایت حقوق بشر، بخشودگی بدهیهای خارجی کشورهای فقیر، تجارت خارجی کشورها، سرمایهگذاری در بخشهای اجتماعی و نقش بانک جهانی تاکید داشت. شاخصهای توسعه نیز عبارت بودند از: دسترسی به خدمات آموزشی، درصد جمعیت با سواد، طول عمر، میزان مرگ و میر نوزادان، سوء تغذیه و تغذیه مناسب، سطح بهداشت و کنترل بیماریها، مسکن مناسب، برابری زن و مرد و ... مهمترین موضوع از این نظر توسعه انسانی و آنهم در عمل به معنی مقابله با فقر و نابرابری است که باید با سیاستگذاریهای اجتماعی تامین شود.
توسعه اجتماعی با تقسیم حیات اجتماعی به چهار حوزه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خاصتر شده است و مؤلفههای آن حول انسجام و یگانگی از هویت و استقلال نسبی و منطق درونی خاصی برخوردار شده است. عدم توجه به دو عامل انسجام و یگانگی به صورت آسیبهای اجتماعی، طراوت و شادابی حیات اجتماعی را تهدید میکند.
کانون بحث توسعه اجتماعی اجتماع جامعهای (Societal Community) است، که مطابق آن همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مطمع نظر است چه در سطح خرد و کلان و چه از نظر جنبههای عینی و ذهنی.
توسعه اجتماعی مستلزم شناخت هستی شناسی اجتماعی یعنی وضعیتی که اکنون در آن قرار داریم و هدف شناسی اجتماعی که وضعیت مطلوب را ترسیم میکند و بسیار هنجاری است، و سرانجام امکان شناسی است که به مقدورات و محدودیتهایی اشاره دارد که در گذار از وضعیت موجود به مطلوب با آنها روبرو هستیم.
بررسیها نشان میدهد که ایران از نظر اجتماع جامعهای مشتمل بر "ماهای" بسیار متعدد، متنوع، و بعضاً متناقض است. بدین معنی که اجتماعات سازمانی و رسمی یا تعلقات سازمانی در جامعه ایران بسیار ضعیف است؛ انجمنها، احزاب سیاسی، شوراهای اجتماعی، اتحادیههای صنفی نیز به تبع آن بسیار ضعیف هستند لذا بین دو بخش رسمی و غیررسمی حیات اجتماعی مردم ایران خلاء بزرگی وجود دارد که منبع اصلی نابسامانی یا آنومی اجتماعی است. پیامدهای حاصل آن از جمله جمعگراییهایی خاص گرایانه، فردگراییهای خودخواهانه و انواع کژکارکردیها و کژکرداریهاست. از سوی دیگر در ایران جنبههای غیررسمی حیات اجتماعی ایران در قالب گروهها، اقشار اجتماعی، قومی، خانوادگی و ... نسبتاً قوی است. در این اجتماعات طبیعی (Communities) روابط گرم، عاطفی، تعلقات و وابستگیها بسیار شدید است. این نوع اجتماعات وجه غالب اجتماع جامعهای ایران را تشکیل میدهد و تعیین کننده خاصگراییهایی فرهنگی و اجتماعاند.
اهم مسایل و مشکلات اجتماع جامعهای در ایران عبارتند از: 1) غلبه ارزشهای ابزاری (ثروت و قدرت) بر ارزشهای ذاتی (تعهد و موقت عمل کردن)؛ 2) تعدد و تعارض اجتماعات، الگوها و قواعد عمل جمعی موازی با هم که منبع و منشاء نابسامانی و آنومی اجتماعیاند و در شرایط موجود نیز تعارض بین نخبگان این وضعیت را تشدید کرده است؛ 3) کثرت امر و نهی و تورم اجتماعی که بعضاً از لحاظ نظری و عملی متناقضاند؛
4) خاصگراییهای خانوادگی، طایفهای، قومی و احساس تعهد دو تکلیف در برابر اجتماعات غیررسمی کوچک و تقدم منافع خاصگرایانه فردی، خانوادگی، قومی بر مصالح جمعی عام، جمعگرایی خاصگرایانه در اجتماعات کوچکتر و فردگرایی خودخواهانه در اجتماعات بزرگتر؛ 5) عقب ماندگی و تأخر اجتماع جامعهای نسبت به سایر حوزههای جامعه؛
6) چندگانگی ساختاری – ساخت قطاعی و شدت روابط درون گروهی؛ 7) نظم انتظامی مبتنی بر تشابهپذیری در شیوههای احساس، اندیشه و عمل توأم با فشار بیرونی خشونت آمیز؛ 8) چندگانگیهای شخصیتی و رواج تظاهر، تملق، دروغ و تزویر؛ 9) سرخوردگیهای روانی، نارضایتی عمومی و برونگرایی، هنجارشکنی، قانونگریزی، قانونستیزی و آسیبپذیری در برابر تهاجمات فرهنگی، افزایش بحرانهای اجتماعی و بویژه بحران اخلاقی.
وضعیت مطلوب توسعه اجتماعی بسط و تعریض و تحکیم اجتماع جامعهای یعنی اجتماع بزرگتر و تعهد اجتماعی عامتر است که در آن، اولاً: انسجام جمعی عام بصورت نظم اجتماعی مبتنی بر تفاوتپذیری با حفظ هویتها؛ ثانیاً: تسامح و بردباری؛ ثالثاً: هویت جمعی عام جامعهای به عنوان منظر نگاه به درون و بیرون و پایه اساسی تنظیم روابط درونی و برونی جامعه مطرح میباشد؛ رابعاً: انسجام جمعی عام و تعهد جمعی تعمیم یافته بر سر اصول و قواعد عمل جمعی عام و تحقق جامعه مدنی و مفهوم شهروندی و وفاق و سینرژی حاصل از آن پدید میآید؛ و سایر موارد از جمله هویت جمعی عام، اعتماد اجتماعی عام، یگانگی نظام شخصیتی و خودیابی، بسط اخلاق و همبستگی اجتماعی عام و بالاخره توسعه عقلانیت ارتباطی شکل میگیرند.
برای گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب ودست یابی به توسعه اجتماعی از نظر نویسنده مقاله میتواند سه سناریو را شامل شود،
1) تداوم وضعیت موجود – با احتمال بسیار ضعیف؛
2) بدتر شدن وضعیت موجود – محتمل؛
3) بهبود وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب – محتمل
ولی مشروط به شناخت مسایل و مشکلات موجود، ترسیم دورنمای آینده، امکان شناسی و ارزیابی دقیق و برنامهریزی عملی برای توسعه اجتماعی است.
توسعه اجتماعی ایران از اهمیت و ضرورت عملی و اجتماعی خاصی برخوردار است. جامعه امروز ایران از پسافتادگی توسعه از نظر اجتماعی و ساختاری در رنج است. ما نیازمند همبستگی، اخلاق عمومی، جامعه مدنی و اعتماد اجتماعی هستیم و اگر در این راه نکوشیم آسیبها و نابسامانیهای اجتماعی و طغیانها در راهند. کار روی ابعاد توسعه متوازن و همه جانبه ایران هم در بعد علمی و هم در بعد عملی و اجرایی به طور جدی باید مورد توجه قرار گیرد.
منبع اصلی پیدا نشد احتمالا : مجموعه مقالات همایش سیاستها و مدیریت برنامههای رشد و توسعه در ایران، تهران – اسفند 1382 مجله توسعه اجتماعی به کوشش: موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی