شاخههای پایهٔ روانشناسی
مرضی علوم اعصاب رفتاری شناختی تطبیقی فرهنگی تفاوتهای فردی رشد تکاملی تجربی ریاضیاتی عصبروانشناسی شخصیت مثبتگرا کمّی اجتماعی
شاخههای کاربردی
تحلیل رفتار کاربردی بالینی جامعه رفتار مصرفکننده مشاوره تربیتی محیطی اِرگونومی جنایی سلامت صنعتی و سازمانی حقوقی پزشکی نظامی موسیقی بهداشت شغلی سیاسی دین مدرسه ورزشی ترافیک
رویکردهای روانشناسی
آدلری تحلیلی رفتارگرایی رفتاردرمانی شناختی شناختی توصیفی نظریهٔ بومسازگانها درمان وجودی خانوادهدرمانی فمینیستدرمانی گشتالت روانشناسی انسانگرایانه روایتدرمانی فلسفه رواندرمانی روانپویا رفتاردرمانی عقلانی هیجانی فراشخصی
با روانشناسی عامه پسند اشتباه نشود.
با روانپزشکی اشتباه نشود.
روانشناسی علمی است که با استفاده از روش علمی به پژوهش و مطالعهٔ روان (ذهن)، فرایند ذهنی و رفتار در موجودات زنده میپردازد.[۱] به عبارت دیگر، روانشناسی به مباحث رفتار و فرایندهای روانی میپردازد. منظور از «رفتار»، کلیهٔ حرکات، اعمال و رفتار قابل مشاهدهٔ مستقیم و غیرمستقیم است؛ و منظور از «فرایندهای روانی»، مباحثی همانند احساس، ادراک، اندیشه (تفکر)، هوش، شخصیت، هیجان و انگیزش، حافظه و… است.
آغاز پژوهشهای روانشناختی بهشکل علمی و آکادمیک، به اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم بازمیگردد؛ میتوان گفت اکتشافات و تحقیقات قابل توجه در روانشناسی، تنها از حدود ۱۵۰ سال پیش شروع شدهاست، و این درحالی است که علوم تجربی دیگر از تاریخچهای بلندتر و پربارتر برخوردارند. البته مباحث مربوط به ذهن و روان قرنهاست که ذهن متفکران را به خود مشغول کرده و آثار مکتوب آن از دانشمندان یونان باستان و متفکرانی چون سقراط، افلاطون و ارسطو نیز در دست است، اما این شاخه از علم تا پیش از روانشناسی جدید، بهصورت مدون و آکادمیک مورد مطالعه قرار نگرفته بود.
کلمهٔ Psychology با آوایش انگلیسی: /saɪˈkɑlədʒi/ ( بشنوید) مستقیماً از عبارت یونانی Ψυχολογία وام گرفته شده؛ این عبارت از دو واژهٔ ψυχή و λόγος تشکیل میشود؛ که با کمی اغماض، آن را میتوان به صورت «مطالعهٔ روح» (به انگلیسی: Study of Soul) برگرداند.
جالب توجه است که واژهٔ Psyche (به یونانی: ψυχή) در زبان یونانی مطلقاً «روح» (به انگلیسی: Soul) معنا میدهد، و مفهوم «ذهن» یا «عقل» (به انگلیسی: Mind) را در بر نمیگیرد[۵]، اما بر اساس اشتباه رایج، در انگلیسی، واژهٔ یونانیِ Psyche تقریباً معادل Mind گرفته میشود
«روان» در اکثر منابع، معادل واژهٔ عربی «روح» گرفته شدهاست؛ لذا همانند معادل انگلیسیاش، واژه روانشناسی در زبان فارسی نیز کلمهای ناقص برای تعریف این علم است. به نظر میرسد عبارت عربیِ «نفس ناطقه» مناسبترین کلمه برای مشخص کردن موضوع علم روانشناسی باشد.
از آنجا که جزء «شناس» در «روانشناسی»، صفت فاعلی است، این کلمه الزاماً جدا و با فاصلهٔ مجازی نوشته میشود. از سوی دیگر «شناس» در بسیاری از منبعها، پسوند صفت ساز در نظر گرفته شده که به واژه پیشین خود میپیوندد.
روانشناسی طی تاریخچهٔ کوتاه خود به گونههای متفاوتی تعریف شدهاست. اولین دسته از روانشناسان حوزه کار خود را مطالعه فعالیت ذهنی میدانستند. با توسعه رفتارگرایی در آغاز قرن حاضر و تأکید آن بر مطالعه انحصاری پدیدههای قابل اندازهگیری عینی، روانشناسی به عنوان بررسی رفتار تعریف شد.
این تعریف معمولاً هم شامل مطالعه رفتار حیوانها بود و هم رفتار آدمیان، با این فرضها که:
اطلاعات حاصل از آزمایش با حیوانها قابل تعمیم به آدمیان است.
رفتار حیوانها فی نفسه شایان توجهاست.
از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ در بسیاری از کتابها درسی روانشناسی همین تعریف ارائه میشد. اما با توسعه روانشناسی پدیدارشناختی و روانشناسیشناختی بار دیگر به تعریف قبلی رسیدهایم و در حال حاضر در تعاریف روانشناسی هم به رفتار اشاره میشود و هم به فرایندهای ذهنی. از نظر ما روانشناسی را میتوانیم چنین تعریف کنیم: مطالعه علمی رفتار و فرایندهای روانی. این تعریف هم توجه روانشناسی را به مطالعه عینی رفتار قابل مشاهده نمایان میسازد و هم به فهم و درک فرایندهای ذهنی که مستقیماً قابل مشاهده نیست و بر اساس دادههای رفتاری و عصب-زیستشناختی قابل استنباط است، عنایت دارد.
میتوان گفت پیشینه روانشناسی از تمام نظامهای علمی موجود قدمت بیشتری دارد. ریشههای آن را میتوان تا سده چهارم و پنجم پیش از میلاد با دانشمندانی چون افلاطون و ارسطو دنبال نمود؛ ولی به قول هرمن ابینگهوس، قرن ۱۹، ”روانشناسی پیشینهای دراز اما تاریخچهای کوتاه دارد (شولتز و شولتز، ۱۳۷۲، ص ۱۸). یک فیلسوف تحصیل کرده آلمانی بنام رادولف گوسلنیوس ابداعکننده اصطلاح «روانشناسی» است (۱۹۵۰). تا حدود اواخر سده نوزدهم، روانشناسی به عنوان شاخهای از علم فلسفه شناخته میشد؛ و همچنین به عنوان یک کیش در برخی فرهنگها در نظر گرفته میشد که شامل تهاجم افکار و نابودی یگانگی درونی میگردید.
ویلهلم وونت (نشسته) با همکاران در آزمایشگاه روانی او، اولین در نوع خودش
دوره ساختارگرایی
ساختارگرایی اشاره به «تئوری آگاهی» دارد که توسط ویلهلم وونت مطرح شد. در سال ۱۸۷۹ شخصی بنام ویلهلم وونت (که به پدر روانشناسی آزمایشی نیز معروف است) اقدام به تأسیس یک آزمایشگاه در دانشگاه شهر لایپزیک آلمان نمود که تمرکز اصلی آن بر مطالعات روانشناسی قرار داشت. ویلهلم وونت خودش یک ساختارگرا نبود اما از شاگردان وی و فردی بنام ادوارد بردفورد تیچنر که یکی از نخستین روانشناسان آمریکا شد، از فعالان رویکرد ساختارگرا در برابر رویکرد کارکردگرایی بود. مطالعات ویلهلم وونت بر شکست ساختار جز به جز فرایندهای ذهنی متمرکز بود.
ویلیام جیمز، ۱۸۹۰
دوره کارکردگرایی
در مجموع رویکرد کارکردگرایی در مقابل رویکرد ساختارگرایی شکل گرفت. این رویکرد به شدت تحت تأثیر کار و مطالعات فیلسوف، دانشمند و روانشناس آمریکایی بنام ویلیام جیمز استوار بود. وی باور داشت که علم روانشناسی میبایست ارزش کاربردی داشته باشد و دریابد که ذهن چطور میتواند به منفعت فرد عمل کند. در سال ۱۸۹۰ ویلیام جیمز درکتاب خود با نام «اصول روانشناسی» به بسیاری از پرسشهای مطرح شده در باب بنیادهای روانشناسی که تا سالها بعد توسط روانشناسان مطرح میشدند، پاسخ داد. از دیگر محققان مکتب کارکردگرایی میتوان به جان دیویی وهاروی کار اشاره کرد. همچنین میبایست به دانشمند آلمانی بنام هرمان ابینگهاوس اشاره کرد. فردی که پیشرو انجام آزمایشهایی دربارهٔ حافظه بود. وی در این مطالعات که در دانشگاه برلین انجام میگرفت، مدل روش تحقیق کمی دربارهٔ یادگیری و فراموشی را ارائه کرد. در همین زمان دانشمند روسی با نام ایوان پاولف (شخصی که مبتکر فرایند یادگیری شرطی شدن کلاسیک است) نیز آزمایشها خود را بر روی سگها انجام میداد که بعدها به عنوان مفهوم شرطی شدن کلاسیک از آن یاد شد. اما در سالهای ابتدایی دهه ۱۹۵۰ میلادی تمامی تکنیکهای بکار گرفته شده و توسعه یافته شده توسط ویلهلم وونت، ویلیام جیمز، جان دیویی، هرمان ابینگهاوس و بقیه این دسته از دانشمندان- تخت عنوان روانشناسی آزمایشی- که به شدت به دستههای اطلاعات ذهنی و پردازش آنها مربوط میشدند، شاخهای از مباحث مربوط به روانشناسی شناختی شده بودند.
ردیف جلو: زیگموند فروید، استنلیهال، کارل یونگ. ردیف عقب: آبراهام بریل، ارنست جونز، ساندور فرنزی. دانشگاه کلارک، ۱۹۰۹
بی.اف. اسکینر در گروه روانشناسی دانشگاههاروارد، ۱۹۵۰
دوره رفتارگرایی
به عنوان بخشی از عکسالعمل نسبت به طبیعت فردی و درون نگر روانشناسی و وابستگی انحصاری آن به جمعآوری مجدد تجارب مبهم و دوردست کودکی، مکتب رفتارگرایی به منزله روش راهنمائی تئوری روانشناسی معروف گردید. روانشناسانی همچون جان بی. واتسون، ادوارد لی سرندایک و بی.اف. اسکینر به عنوان پیشتازان این مکتب بودند. رفتارگرایان اعتقاد داشتند که روانشناسی باید تبدیل به علم رفتارشناسی گردد و نه ذهن. آنها این نظر را که وضعیتهای درون ذهنی مانند اعتقادات، تمایلات یا اهداف را میتوان به صورت علمی مورد تحقیق قرار داد را رد نمودند. در سال (۱۹۱۳) واتسون در نوشتاری با نام «روانشناسی از دیدگاه رفتارگرا» اظهار داشت که روانشناسی رشتهای کاملاً تجربی از علوم طبیعی است، اشکال درونگرایی از اجزای لازم این روشها محسوب نمیگردند، و اینکه رفتارگرایان مرزی بین انسان و حیوان صفتی قائل نیستند.
رفتارگرایی در تمامی سالهای آغازین سده بیستم به عنوان مدل غالب روانشناسی مطرح بود. دلیل عمده این سرآمد بودن خلق و کاربرد موفق (نه حداقل از آنچه به نام تبلیغ) تئوریهای شرطی شدن به عنوان مدلهای علمی رفتار انسان بود. بههرحال، کمکم مشخص شد که علیرغم آنکه رفتارگرایی اکتشافات مهمی صورت داده بود ولی به عنوان یک تئوری راهنمای رفتار انسان نا کارآمد بهنظر میرسید. بازبینی کتاب"رفتار کلامی اثر اسکینر توسط نوام چامسکی (با هدف توضیح فرایند اکتساب زبان در یک چهار چوب رفتارگرایی) بهعنوان یکی از عوامل اصلی ختمکننده دوران رفتارگرایی بهشمار میآید.
چامسکی اثبات نمود که زبان را نمیتوان بهصورت انحصاری از طریق شرطی شدن آموخت؛ زیرا مردم قادرند جملاتی بیهمتا در ساختار و معنا را بیان کنند که بتنهایی از طریق تجارب روزمره زندگی قابل تولید نیستند. این مباحث مؤید آنست که فرایندهای درونی ذهن که رفتارگرایان آنها را تحت عنوان توهم رد میکردند، واقعاً وجود دارند. به همین شکل، کار آلبرت بندورا نشان داد که کودکان قادرند یادگیری از طریق مشاهدات اجتماعی را بدون تغییر در رفتار علنی بیاموزند و بنابراین بیشتر بروی بازنماییهای درونی حساب باز نمایند.
'روانشناسی بشر دوستانه' در سال ۱۹۵۰ بوجود آمد و بهعنوان عکسالعملی نسبت به مثبتگرایی و تحقیقات علمی ذهن بکار خود ادامه داد. تأکید این روانشناسی بر نظریه پدیدار شناختی تجارب انسانی بوده و در جستجوی فهم ابناء بشر و رفتار آنها از طریق انجام تحقیقات کیفی برآمد. ریشههای تفکرات بشر دوستانه در اگزستانسیالیستها و فلسفه پدیدار شناختی بوده و بسیاری از روانشناسان بشری روش علمی را کاملاً رد نموده و اعتقاد داشتند که سعی در تبدیل تجارب انسان به واحدهای اندازهگیری باعث تخلیه کلیه معانی و ارتباطات او بهعنوان موجودی زنده خواهد گشت.
هرم مزلو
کارل راجرز
برخی دیگر از تئوریسینهای این مکتب فکری عبارتند از آبراهام مازلو مبتکر سلسله نیازهای انسانی، کارل راجرز مبتکر درمان مشتری مداری و فیتز پرلز مبتکر و بسط دهنده درمان گشتالت.
ظهور فناوری رایانهای نیز به پیشرفت استعاره عملکرد ذهنی به پردازش اطلاعات کمک نمود. این فناوری بههمراه تحقیقات علمی در زمینه مطالعه ذهن و همچنین اعتقاد به وضعیت داخلی ذهن به پیدایش روانشناسی شناختی بهعنوان مدل برجسته ذهن کمک نمود.
ارتباطات بین مغز و عملکرد دستگاه عصبی نیز متداول گردید. دلیل این رایج شدن قسمتی به آزمایشهای افرادی مانند چارلز شرینگتون و دونالد هب و قسمتی به مطالعات دانشمندان در خصوص جراحت مغزی (همچنین بخش روانشناسی شناختگرا را ببینید) برمیگشت. با توسعه فناوریهای اندازهگیری عملکرد مغز، روانشناسی اعصاب و علوم مربوط به اعصاب بخشهای فعال در روانشناسی امروزی گردیدند.
با درگیری علوم دیگر (از جمله فلسفه، دانش رایانه و علوم مربوط به اعصاب) جهت شناخت و فهم ذهن، چتری از علوم شناختی بهعنوان ابزار تمرکز تلاشها در مسیری سازنده تشکیل گردید.
بههرحال، بسیاری از روانشناسان از آنچه بهعنوان مدلهای «مکانیکی» ذهن انسان و طبیعت او مطرح بود، دلخوشی نداشتند. حلقه کامل افراد این دست، میتوان به روانشناسی تبدیل شخصیت و روانشناسی تحلیلی کارل یونگ اشاره نمود که در طلب برگشت روانشناسی به ریشههای روحانی خود بودند. دیگران مانند سرگئی موسکویکی و گرهارد داوین اعتقاد داشتند که رفتار و فکر در ذات خود الزاماً با هم تعامل داشته و در جستجوی قالبگذاری روانشناسی در قالب وسیعتر مطالعات علوم اجتماعی بودند که این علوم نیز در ارتباط مستقیم با مفهوم اجتماعی تجربه و رفتار هستند.
شاخصهای سلامت روان
اخیراً مشکلات سلامت روان بیشتر شده یا اینکه بشر بیشتر به آن توجه کردهاست.
رسیدن به آرامش و اطمینان و دوری از افسردگی و اضطراب از اساسیترین نیازهای سرشتین آدمی و از دیرباز جزو مسائل اساسی بشر بودهاست. همین مسئله موجب شده تا در ادیان و آیینهای کهن بشری، ضمن تشریح علل آرامش روحی و روانی، راهکارهایی برای پاسخ به این نیاز اساسی بشر ارائه شود. از طرف دیگر، بهداشت و سلامت روانی یکی از نیازهای اجتماعی نیز هست؛ چراکه عملکرد مطلوب جامعه مستلزم برخورداری از افرادی است که از نظر سلامت و بهداشت روانی در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشند.
دورهای در روانشناسی
درمان شناختی-رفتاری یا CBT) Cognitive Behavior Therapy) از شهرتی فزاینده برخوردار شده و به عنوان یک روش درمانی مؤثر و بادوام برای درمان بسیاری از اختلالات شناخته شدهاست. درمان شناختی رفتاری یا رفتاری-شناختی هدفش کمک به کسانی است که با مشکلاتی مواجه شدهاند. بعد شناختی اشاره به فکر دارد. بعد رفتار شامل هر کاری است که انجام میدهید. درمان شناختی رفتاری بر این بعد متکی است که هر طور فکر کنید احساس کرده و رفتار میکنید. پس اگر سالم فکر کنید زندگی شادمانی خواهید داشت.
ذهن و مغز
نوشتار اصلی: ذهن و مغز
روانشناسی تشریحکننده تلاشهای توصیفکننده هوشیاری، رفتار و تأثیرات متقابل اجتماعی میباشد. منظور ابتدائی روانشناسی تجربی توضیح تجربه و رفتار انسان به همان صورتی که رخ میدهد بود. در حدود بیست سال گذشته روانشناسی به بررسی ارتباط هوشیاری و مغز یا دستگاه عصبی پرداخت. هنوز مشخص نیست اینها به چه صورتهایی با هم در ارتباط هستند: آیا هوشیاری تعیینکننده وضعیت مغز است یا وضعیت مغز تعیینکننده هوشیاریست یا اینکه هر دو اینها روشهای خاص خود را دارند؟ احتمالاً برای فهم این ارتباطات میباید ابتدا با تعاریف «هوشیاری» و «وضعیت مغز» آشنا گردید – یا اینکه آیا هوشیاری نوعی «وهم و خیال» پیچیدهاست که هیچ ارتباطی با فرایندهای عصبی ندارد؟ فهم عملکرد مغز نیز بهصورتی فزاینده در تئوری و تمرین روانشناسی خصوصاً در بخشهایی مانند هوش مصنوعی، روانشناسی شناخت اعصاب و علوم شناختگرای اعصاب داخل شدهاست.
مکاتب فکری
بحث اکثر مکاتب فکری بر سر استفاده از یک مدل خاص بهعنوان تئوری راهنما بود که از طریق آن بتوان کلیه، یا اکثریت رفتارهای انسانی را توضیح داد. محبوبیت این مکاتب در طول زمان کم و زیاد میشدهاست. ممکن است برخی از روانشناسان تصور کنند که پیرو مکتب خاصی بوده و مابقی را رد نمودهاند، اگرچه اکثر افراد هر کدام از این مکاتب را روشی برای فهم ذهن و نه لزوماً تئوریهای انحصاری متقابل در نظر میگیرند.
حوزه و قلمرو روانشناسی
زمینه روانشناسی بسیار گسترده و شامل روشهای متفاوت مطالعه فرایندهای ذهنی و رفتاری میگردد. در زیر حوزههای اصلی بررسی و تحقیق روانشناسی به آگاهی میرسند. فهرست کامل و جامع عناوین زیر مجموعه و حوزههای علم روانشناسی را میتوانید در فهرست سر فصلهای روانشناسی و فهرست رشتههای علمی روانشناسی پیدا و ملاحظه نمائید.
واقعیت روانشناسی
روانشناسی یک دانش یا علم خالص نیست بلکه رشته علمی بین رشتهای از ترکیب دانش فلسفه و فیزیولوژی بدن انسان با تأکید بر فیزیولوژی و عملکرد مغز است از آنجاییکه در غرب تربیت یک متخصص روانپزشکی یا متخصص مغز و اعصاب یا نورولوژیست پرهزینه بودهاست و در همه روستاها یا شهرهای کوچک دور افتاده نمیتوانستند از خدمات این افراد استفاده نمایند ابتدا آلمانیها و بعد سایر کشورها رشتههای پیرا پزشکی چون روانشناسی دستیار روانپزشک، مامایی دستیار متخصص زنان و زایمان و بینایی سنج دستیار متخصص چشم پزشکی را تربیت نمودند به جای ۶ سال پزشکی و ۴ سال تخصص پزشکی با یک صرفه جویی ۶ سال با یک دوره کارشناسی چهارساله نیروی مورد نیاز در بخش درمان را تأمین نمودند[نیازمند منبع]
روشهای تحقیقات
تحقیقات روانشناسی بر طبق استانداردهای روش علمی انجام و هم شامل کیفی کردارشناسی و هم وجوه آمار کمی گردیده تا به تولید و ارزیابی توضیحی فرضیات در ارتباط با پدیدههای روانشناسی بپردازد. در جایی که تحقیقات اخلاقی و حالت توسعه در یک دامنه فرضی تحقیق مجاز انجام گردد، پژوهش از طریق پروتکلهای آزمایشیدنبال میشوند. تمایل روانشناسی به التقاطی بودن باعث اقتباس دانش علمی از دیگر رشتهها برای کمک به توضیح و درک پدیدههای روانشناسی گردید.
تحقیقات کمی روانشناسی باعث ایجاد طیفی وسیع از روشهای مشاهدهای شامل تحقیقات عمل، کردارشناسی، قوم نگاری، توضیحات آماری، ساختاری شده و بدون ساختار مصاحبهها و مشاهدات شرکتکنندگان گردید که منظور آن گردآوری اطلاعات غنی بدون غرض حاصل از آزمایشهای سنتی بود. ادامه تحقیقات عام روانشناسی انسانی با تحقیق در روشهای قوم نگار، تاریخی و تاریخنگار ادامه یافت.
تست جنبههای مختلف عملکرد روانشناسی زمینهای فوقالعاده از روانشناسی معاصر است. روان سنجی و روشهای آماری غالب شامل انواع معروف تستهای استاندارد شده و همچنین آنهایی که بهطور اتفاقی به مقتضی وضعیت و آزمایش شکل گرفتهاند، میباشند.
تمرکز روانشناسان آکادمیک احتمالاً بهطور خالص بروی تحقیق و تئوری روانشناسی با هدف فهم بیشتر روانشناسانه در زمینهای مشخص قرار دارد، این در حالیست که دیگر روانشناسان بروی روانشناسی کاربردی کار کرده تا چنین دانشی را برای سود آوری سریع و عملی گسترش دهند. بههرحال، این دیدگاهها بهطور متقابل انحصاری نبوده و بیشتر روانشناسان هم درگیر تحقیقات و هم در بکار بردن روانشناسی در مقاطع خاص کار خود مشغول بودهاند. در میان بسیاری از انواع رشتههای روانشناسی، هدف روانشناسی بالینی توسعه کاربرد دانش روانشناسان و تجارب پژوهشها و روشهای آزمایشها که آنها به ساخت و بکار بستن ادامه دادند و همچنین بکارگیری موضوعات روانشناسی انفرادی یا استفاده از روانشناسی جهت کمک به دیگران میباشد.
زمانیکه زمینه رغبت نیاز به آموزش خاص و دانش تخصصی خصوصاً در زمینههای کاربردی دارد، تداعیات روانشناسی بهطور عادی به ایجاد سازمانی حاکم جهت مدیریت نیازهای آموزشی میپردازد. به همین شکل، نیازمندیها احتمالاً در درجات دانشگاهی روانشناسی قرار دارند، طوریکه دانش آموزان بتوانند به کسب علم کافی در زمینههای مختلف اقدام نمایند. در کل، زمینههای روانشناسی عملی که در آن روانشناسان درمان را به دیگران توصیه میکنند، همچنین نیاز به اعطای پروانه از سازمانهای منظم دولتی به روانشناسان نیز احساس میشود.
تحقیقات روانشناسی آزمایشی در داخل لابراتوار و تحت شرایط کنترل شده انجام میپذیرند. تلاش این متد تحقیقات تکیه انحصاری بر کاربرد روشهای علمی بر ابناء بشر برای فهم رفتار میباشد. نمونههای چنین معیارهای سنجش رفتاری شامل زمان عکسالعمل و انواع معیاریهای روان سنجی میگردد. آزمایشها جهت آزمودن یک فرضیه خاص انجام میپذیرند.
بهعنوان یک مثال روانشناسی آزمایشی، ممکن است ادراک مردم را در زمینه تنهای صدا بسنجد. خصوصاً، ممکن است سؤال زیر پرسیده شود: آیا برای مردم آسانتر نیست که بین یک جفت تن صدا تفاوت قائل شده و آن را از دیگر اصوات بر مبنای تکرار آنها تشخیص دهند؟ برای پاسخ به این سؤال امکان عدم اثبات این فرضیه که کلیه اصوات صرفنظر از فرکانس آنها، بهطور یکسان قابل تشخیص هستند وجود دارد (همچنین بخش تست فرضیه برای توضیح اینکه چرا شخص بهجای اثبات فرضیه به عدم اثبات آن میپردازد، را ببینید) جهت تست این فرضیه میباید یک شرکتکننده در یک اتاق نشانده شده و به یک سری اصوات گوش دهد. چنانچه شرکتکننده بخواهد نسبت به یک صوت عکسالعمل نشان دهد (مثلاً از طریق فشار دادن یک دکمه)،
در صورتیکه فکر کنند که تن آواها شامل دو صدای متفاوت بوده و یک عکسالعمل دیگر اگر فکر کنند که همان صدا را شنیدهاند. نسبت پاسخهای صحیح بهعنوان معیار سنجش اینکه آیا کلیه تنهای آواها بهصورت یکسان قابل تشخیص بوده یا خیر، بکار میرود. نتیجه این آزمایش بخصوص نشانگر بهتر تفاوت اصوات خاص بر پایه درگاه شنیداری انسان میباشد.
مطالعات همبستگی
یک مطالعه همبستگی از آمارها جهت تعیین اینکه اگر یک متغیر بههمراه متغیر دیگر مجدداً رخ میدهد یا خیر، استفاده مینماید. بهعنوان مثال، ممکن است یک شخص علاقه داشته باشد که بداند آیا سیگار کشیدن با احتمال ابتلاء به سرطان ریه در ارتباط هست یا خیر. یک راه ساده پاسخ گفتن به این سؤال آنست که گروهی از افراد سیگاری را در نظر گرفته و نسبت آنهایی را که در یک مدت زمان مشخص به سرطان ریه مبتلا گشتهاند را برآورد نمائیم. در این مورد خاص، ممکن است نتیجه حاصله حاکی از همبستگی بالای این دو عامل با یکدیگر باشد. (قبلاً ثابت شدهاست که توتون اثرات زیانباری بر ریه انسان وارد میسازد). بههرحال، تنها بر پایه همین رابطه همبستگی، نمیتوان بهطور قاطع قضاوت نمود که کشیدن سیگار «علت» ابتلاء به سرطان ریهاست. فقط میتوان گفت آنهایی که مستعد سرطان هستند بیشتر آنهایی هستند که سیگار نیز میکشند. جایگزین سوم آنست که یک متغیر دیگر باعث ایجاد هر دو وضعیت گردد. با مثال روشن نمودن این واقعیت که همبستگی بر علیت دلالت ندارد این مورد را به یکی از اصلیترین محدودیتهای مطالعات همبستگی تبدیل مینماید.
مطالعات طولی
مطالعات طولی نوعی روش تحقیق است که به مشاهده یک گروه در یک دوره زمانی مشخص میپردازد. بهعنوان مثال، ممکن است شخصی در نظر داشته باشد که پدیده اختلال در یک زبان مشخص (اس.ال. آی) را از طریق مشاهده یک گروه از افراد تحت شرایطی خاص و در یک دوره زمانی مورد مطالعه قرار دهد. مزیت این روش آن است که میتوان چگونگی تأثیرگذاری یک وضعیت در افراد را طی مدت زمان طولانی مورد نظر قرار داد؛ ولی در هر صورت، از آنجا که نمیتوان تفاوتهای فردی اعضاء گروه را کنترل نمود، نتیجهگیری دربارهٔ کل گروه مشکل خواهد بود.
روشهای روانشناسی اعصاب
موضوع روانشناسی اعصاب هم بررسی افراد سالم و هم افراد بیمار که بهطور عام از جراحت مغزی یا بیماریهای ذهنی رنج میبرند، میباشد.
موضوع بررسی رشتههای روانشناسی اعصاب شناختگرا و پزشکی اعصاب و روان شناختگرا بیماریهای عصبی یا ذهنی از طریق تلاش در استنتاج تئوریهای عملکرد عادی ذهن و مغز میباشد. فعالیت این رشته بهطور عادی شامل مشاهده تفاوتهای موجود در زمینههای توانائی باقیمانده (که بنام «عملکرد عدم همکاری» شناخته میشود) است که میتواند پاسخی به این سؤال باشد که آیا توانائیها از عملکردهای جزئی تری تشکیل شده یا توسط یک مکانیسم شناختگرای واحد کنترل میگردند.
در کل، تکنیکهای آزمایشهایی اغلب مورد استفاده قرار میگیرند که بر مطالعات روانشناسی اعصاب افراد سالم نیز صدق میکنند. این تکنیکها شامل آزمایشهای رفتاری، اسکن مغز یا تصویرسازی اعصاب از منظر عملکرد – برای بررسی فعالیت مغز در حین انجام عملی خاص، و تکنیکهایی مانند شبیهسازی مغناطیسی انتقال جمجمه، که بهصورتی مطمئن به تغییر عملکرد بخشهای کوچک مغز جهت بررسی اهمیت آنها در عملیات ذهنی میپردازد. تکنیکهای آزمایش در روانشناسی اعصاب میتواند شامل آزمونهایی نیز باشد که به این هدف تهیه و تدوین شدهاند.
مدلسازی رایانهای
Neural network with two layers
شیبهسازی رایانهای
ابزاری است که اغلب در روانشناسی شناختگرا جهت شبیهسازی رفتاری خاص با استفاده از یک رایانه بکار میرود. این مدل مزیتهای زیادی دارد. نظر به اینکه رایانههای مدرن از سرعتی فوقالعاده بالا برخوردار هستند، بسیاری از فرایندهای شبیهسازی را میتوان در مدت اندک اجرا نمود که این خود توان آماری ما را به مقدار بسیار زیاد افزایش خواهد داد. همچنین با استفاده از مدلسازی، روانشناسان قادر به تجسم فرضیات در خصوص سازمان عملکردی وقایع ذهنی میگردند که این امر بهصورت مستقیم در انسان قابل رویت نیست.
انواع متعددی از مدلسازی در مطالعه رفتار مورد استفاده قرار میگیرد. پیوندگرایی از شبکههای عصبی جهت شبیهسازی مغز بهره میجوید. روش دیگر مدلسازی سمبلیک است که اشیاء ذهنی مختلف را با استفاده از متغیرها و قوانین به نمایش درمیآورد. انواع دیگر مدلسازی عبارتند از سیستمهای پویا و اتفاقی.
اگرچه جریان روانشناسی مدرن بهطور گسترده در مسیر تلاشهای علمی قرار دارد، ولیکن این مسیر سابقه مناقشات تاریخی دارد. زمینه برخی از انتقادات روانشناسی بر پایه اخلاقیات و فلسفه استوار گردیدهاست. برخی معتقدند روانشناسان با در مرکز قرار دادن ذهن انسان در آزمایشها و مطالعات آماری، بهشکل دهی ماهیت آنها پرداختهاند؛ زیرا این روشها با انسان بمانند اشیاء بیجان و چیزهایی که با آزمایش مورد بررسی قرار گرفته برخورد میکنند. گاهی اوقات روانشناسی بهعنوان ابزار از بین بردن خصایص انسانی، بیتوجهی یا بیارزش کردن هر آنچه برای ابناء بشر لازم است، تلقی میگردد.
یک انتقاد مشترک از روانشناسی به نامتعادل بودن آن بهعنوان یک علم بر میگردد. نظر به اینکه تکیه بعضی از زمینههای روانشناسی بر روشهای تحقیقات «ضعیف» از قبیل زمینهیابی و پرسشنامه قرار دارد، برخی گفتهاند که این زمینههای روانشناسی بهاندازهای که خود روانشناسی ادعا میکند علمی نیستند. روشهایی از قبیل درونگرایی و تحلیل متخصص، که توسط برخی روانشناسان مورد بهرهبرداری قرار دارند، بهصورت باز با مسئله ذهنیت برخورد نموده و بر پایه مشاهده قرار دارند. در اینجا سؤال مطروحه آنست که آیا بایست روانشناسی را بهعنوان علم طبقهبندی نمود یا خیر زیرا عواملی مانند عینیت، اعتبار، جامدیت بهعنوان معیارهای کلیدی وجوب تجربه و علم بهشمار میآیند. از این جهت برخی شاخههای روانشناسی دارای این معیارها نیستند. از سوی دیگر، استفاده گستردهتر از کنترلهای آماری و طراحیهای تحقیقات که بهصورت فزایندهای پیچیده میگردند، تحلیلها، روشهای آماری و همچنین عدم استفاده از روشهای مشکل دارتر مانند درونگرایی، حداقل در بخشهای روانشناسی دانشگاهها، باعث کاهش سطح انتقاد نسبت به آنچه درگذشته بود گردیدهاست.[نیازمند منبع]
برخی سؤال میکنند که آیا ذهن تابع تحقیقات کمی علمیخواهد شد؛ و برخی منتقدین نیز به طرح تنوع زیاد تئوریهای روانشناسی که مخالف سر سخت نحوه کارکرد ذهن هستند، پرداختند. انتقاد وارده شده دیگر بر روانشناسی مدرن بی اعتنایی آن به روحانیت و خود روح است.[نیازمند منبع]
همچنین انتقاداتی از سوی پژوهندگان تجربی روانشناسی در خصوص شکاف میان تحقیق و تمرینات بالینی در روانشناسی طرح گردیدهاست. یک روند جدید شامل رشد درمانهای غیر علمی مانند برنامهریزی زبانشناختی عصبی، تولد مجدد و درمان آغازین میگردد که توسط برخی سازمانهای روان درمانی توسعه مییابند. سازمانهایی از قبیل مرکز بررسی علمی تمرینات سلامت ذهن برای افزایش سطح آگاهی و تحقیق در خصوص این رشته بوجود آمدهاند.[نیازمند منبع]
تفاوت روانشناسی و روانپزشکی
اصلیترین تفاوت این است که روانشناسان برای درمان بیشتر از تکنیکهای روان درمانی کمک میگیرند و اجازه تجویز دارو ندارند. در مقابل، روانپزشک میتواند از درمانهای پزشکی و دارویی و همچنین روان درمانی کمک بگیرد. روانشناسی و روانپزشکی دو تخصص مکمل هستند و روانشناسان و روانپزشکان در قالب یک تیم با هم همکاری میکنند. از نظر تحصیلات، روانپزشک در واقع ابتدا در رشته پزشکی عمومی تحصیل میکند و سپس دوره تخصص خود را در رشته روانپزشکی طی میکند و بنابراین یک پزشک محسوب میشود. اما روانشناسان دورههای چهار ساله کارشناسی، دوساله کارشناسی ارشد و چهار ساله دکتری تخصصی را میگذرانند و به صورت تخصصی بر روی ارزیابی و درمانهای غیردارویی متمرکز هستند.
زیرشاخههای روانشناسی
روانشناسی عمومی
روانشناسی بالینی
روانشناسی مشاوره
روانشناسی تربیتی
روانشناسی سلامت
روانشناسی تجربی
روانشناسی تطبیقی
روانشناسی شخصیت
روانشناسی اجتماعی
روانشناسی تفاوتهای فردی
روانشناسی مرضی
روانشناسی فرهنگی
روانشناسی سیاسی
روانشناسی محیطی
روانشناسی ورزش
روانشناسی صنعتی و سازمانی
روانشناسی نظامی
روانشناسی یادگیری
روانشناسی جنسی
روانشناسی رشد
روانشناسی زبان
روانشناسی خواب
روانشناسی فیزیولوژیک
روانشناسی کار
روانشناسی هنر
روانشناسی دین
روانشناسی خانواده
روانشناسی تکاملی
روانشناسی موفقیت
روانشناسی تحلیلی
روانشناسی فردی
روانشناسی اگزیستانسیالیستی
روانشناسی رفتاری
روانشناسی شناختی
روانشناسی رفتاری-شناختی
روانشناسی مثبتگرا
روانشناسی رفتار متقابل
روانشناسی کودکان استثنایی
روانشناسی جنایی
روانشناسی خود
روانشناسی خلاقیت
فراروانشناسی
هنردرمانی
روانشناسی فازی
در دورههای تحصیلی روانشناسی دو هدف عمده مطرح است: اول، هدف اختصاصی، به منظور تربیت افرادی که مفاهیم و اصول نظری و عملی روشهای پژوهش در این علم را فرا گرفته و حداقل مهارتهای حرفهای را در یکی از شاخههای روانشناسی عمومی، استثنایی و بالینی که در ایران کاربرد فراوان دارد، به دست آورند. دوم، هدف عمومی، بدین منظور که دانشجویان رشتههای مختلف را با اصول نظریات، مفاهیم و روشهای علم روانشناسی آشنا نماید.
روان شناسی طی تاریخچه کوتاه خود به گونههای متفاوتی تعریف شده است. نخستین دسته از روان شناسان حوزه کار خود را مطالعه فعالیت ذهنی میدانستند. با توسعه رفتارگرایی در آغاز قرن حاضر و تأکید آن بر مطالعه انحصاری پدیدههای قابل اندازه گیری عینی، روان شناسی به عنوان بررسی رفتار تعریف شد. این تعریف معمولاً هم شامل مطالعه رفتار حیوانها بود و هم رفتار انسانها، با این فرض که اطلاعات حاصل از آزمایش با حیوانها قابل تعمیم به انسانها است. اما با توسعه روان شناسیپدیدار شناختی و روان شناسی شناختی، بار دیگر به تعریف قبلی رسیده ایم و در حال حاضر در تعاریف روان شناسی، هم به رفتار اشاره میشود و هم به فرآیندهای ذهنی و از نظر ما روانشناسی مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای روانی میباشد. چون در این تعریف، روان شناسی هم به مطالعه عینی رفتار قابل مشاهده میپردازد و هم به فهم و درک فرآیندهای ذهنی که مستقیماً قابل مشاهده نیست و بر اساس دادههای رفتاری و زیست شناختی قابل استنباط است، توجه دارد.
تواناییهای مورد نیاز و قابل توصیه
ریاضی خوب و آمار قوی از ملزومات این رشته است چون آمار یکی از سنگ بناهای روانشناسی است و همچنین زبان انگلیسی قوی، زیرا ما به زبان فارسی کتابهای روانشناسی زیادی نداریم. متأسفانه اکثر دروس اختصاصی آزمون علوم انسانی برای رشته روان شناسی هیچ ارتباطی با درسهای دانشگاهی این رشته ندارد و نمیتوان گفت که اگر داوطلبی در این آزمون رتبه خوبی به دست بیاورد، در دانشگاه نیز دانشجوی موفقی خواهد شد. البته خوشبختانه در چند سال اخیر داوطلبان گروه آزمایشی علوم تجربی نیز مجاز به انتخاب گرایش روانشناسی بالینی هستند و این باعث بالا رفتن کیفی کلاسهای دانشگاهی رشته روانشناسی شده است، چون زیست شناسی و شیمی در این رشته اهمیت بسیاری دارد و باید پایه علوم زیستی دانشجوی این رشته قوی باشد. از سوی دیگر آمار و ریاضی در این رشته کاربرد وسیعی دارد و متأسفانه پایه ریاضی دانش آموزان رشته علوم انسانی تا حدودی ضعیف است و در دانشگاه نمیتوانند کارهای آماری این رشته را به خوبی انجام دهند و بالاخره در آزمون این رشته باید زبان انگلیسی ضریب بالایی داشته باشد. زیرا ما به زبان فارسی تعداد زیادی کتاب روان شناسی نداریم و دانشجو لازم است که به کتب مرجع این رشته که به زبان اصلی است مراجعه کند تا بتواند به مطالب جدید این علم دسترسی داشته باشد.
دانشجوی این رشته باید نسبت به اطراف خود و جامعه خود دید عمیقی داشته باشد تا بتواند ظرافتهای رفتاری افراد را درک کرده و در نهایت به ویژگیهای روانی افراد پی ببرد.
معرفی گرایشهای مقطع کارشناسی
1- گرایش بالینی
2- آموزش کودکان استثنایی
3- صنعتی، سازمانی
4- عمومی
هر چند که ظاهراً گرایشهای مختلف روان شناسی در مقطع کارشناسی تفاوت قابل توجهی با یکدیگر ندارند اما اگر بخواهیم هر یک از حوزههای فوق را معرفی کنیم، باید بگوییم که:
روان شناسی بالینی خدمات تشخیصی و درمانی (روان درمانی) را به افرادی که دچار رفتارهای نابهنجاری مثل افسردگی، اضطراب، وسواس و غیره هستند، ارائه میدهد که این خدمات در سه زمینه تشخیص، درمان و پیشنهاد روشهایی برای پیشگیری از معضلات و ناهنجاریهای رفتاری ارائه میشود. روان شناسی بالینی را امروزه علم بهزیستی مینامند. چون این حوزه از روانشناسی به انسان یاد میدهد که چگونه فرضهای غلط و ناکارآمد را در ذهن خود تصریح کرده و در نهایت زندگی خوب و مناسبی داشته باشد. به همین دلیل برخلاف تصور عامه این رشته با روان شناسی تفاوت بسیاری دارد. چون روان پزشکی به شیمی درمانی میپردازد و یک روان پزشک اجازه تجویز دارو را دارد اما یک روان شناس بالینی دارو تجویز نمیکند بلکه به ریشه یابی علت بیماریهای روانی میپردازد و به روش رفتار درمانی، بیمار را معالجه میکند مگر در مراحل حاد بیماری که در این صورت بیمار باید به روانپزشک مراجعه کند.
روان شناسی بالینی اصول روانشناختی را در امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری به کار میبرد.
روان شناسی صنعتی و سازمانی نیز یافتههای روان شناسی را در صنعت به کار میبرد یعنی درباره این که محیط کار باید چگونه باشد تا بهترین بازدهی را داشته باشد و یا چه متغیرهایی در ارتباط بین کارفرما و کارگر مؤثر است و چه عواملی باعث عدم تفاهم بین کارفرما و کارگر میشود، مطالعه میکند. روان شناسی صنعتی و سازمانی به گزینش افراد متناسبی برای یک شغل و پرورش برنامههای آموزشی شغلی میپردازد و در آن دسته از تصمیم گیریهای مدیریت که با روحیه کاری کارکنان ارتباط دارد، شرکت میکند.
روان شناسی عمومی نیز به مطالعه کلیات روان شناسی میپردازد. البته باید توجه داشت که عنوان گرایش برای روان شناسی عمومی بی معنا است چون ما تخصصی به نام روان شناسی عمومی نداریم.
روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی کاربرد یافتههای روان شناسی در رابطه با کودکان استثنایی (تیزهوشان و معلولین جسمانی) است، یعنی یک روان شناس آموزش کودکان استثنایی بررسی میکند که چگونه یادگیری یا حافظه کار خود را بهتر انجام میدهد؟ و یا کارکرد حافظه درباره کودکان استثنایی چگونه است؟
در مورد تفاوت دو رشته روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی و علوم تربیتی گرایش آموزش و پرورش کودکان استثنایی، باید گفت: بررسی این که کودکان استثنایی (کند ذهن یا باهوش) چه مطالبی را باید بیاموزند به علوم تربیتی باز میگردد. اما این که ذهن این گروه از کودکان چه تواناییهایی را دارند و حافظه و یادگیری آنها در چه حدی است به روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی ارتباط دارد. ولی در کل بین این دو رشته نقاط اشتراک فراوانی وجود دارد.
وضعیت ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر
در دوره کارشناسی ارشد 4 شاخه بالینی، عمومی، تربیتی و استثنایی وجود دارد که همین 4 گرایش در دوره دکترا نیز تدریس میشوند.
آینده شغلی و بازار کار
- مراحل رشد و تحول ذهنی و حرکتی کودکان چگونه است؟
چگونه میتوان از پیدایش بیماریهای روانی پیشگیری کرد؟
- کدام شرایط خانوادگی و اجتماعی مشوق پرخاش گری، از خودبیگانگی و بزهکاری است؟
- بهترین شیوه درمان سیگار کشیدن یا چاقی کدام است؟
- چه شرایط و ابزاری را برای مأموران برج مراقبت فرودگاه باید فراهم نمود تا خطای آنان به حداقل برسد؟
- شکل و الگوی معماری منازل، ادارات و کارخانهها چه اثری در بهداشت روانی افراد دارد؟
- چگونه میتوان بازدهی و کارایی کارگران و کارمندان را افزایش داد؟
هر یک از سؤالهای فوق به یکی از شاخههای علم روان شناسی باز میگردد. در واقع، امروزه روان شناسی با همه جنبههای زندگی ما ارتباط داردو هر اندازه که جامعه پیچیده تر شود، روانشناسی نیز نقش مهمتری در حل مسائل آدمی بر عهده میگیرد. تا جایی که امروزه ما با حوزههای تخصصی جدیدی مثل روان شناسی مهندسی، روان شناسی محیطی، روان شناسی قانونی و روان شناسی کامپیوتر روبه رو هستیم. و این به معنای فرصتهای شغلی متنوع و گسترده برای فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد و دکتری است که میتوانند به طور تخصصی در یکی از شاخههای این علم فعالیت کنند. البته در کشور ما بسیاری از حوزههای تخصصی روان شناسی ناشناخته باقی ماندهاند و حتی حوزههای معروف و شناخته شده روان شناسی مثل روان شناسی بالینی، روان شناسی تربیتی، روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی نیز جایگاه واقعی خود را در جامعه ما ندارند چرا که مؤسسات دولتی و خصوصی از نقش متخصصان روان شناسی در پیشبرد کارها اطلاعی ندارند.
اما با این وجود به گفته کارشناسان این رشته، آینده روان شناسی در کشور ما روشن و امیدبخش است و فارغ التحصیلان این رشته باید آینده خود را در فردا ببینند. چون کشور ما یکی از کشورهای در حال توسعه است و بدون بهره گیری از شاخههای مختلف روانشناسی نمیتواند توسعه همه جانبه داشته باشد.
از سوی دیگر کشور ما، کشور جوانی است و امروزه یکی از دغدغههای خانوادهها حفظ بهداشت روانی و بالا بردن سطح دانش فرزندان شان میباشد که این دو مهم نیز به یاری شاخههای مختلف روان شناسی از جمله روان شناسی رشد و روان شناسی تربیتی امکان پذیر است.
آنچه گفتیم در مورد فرصتهای شغلی موجود برای فارغ التحصیلان این رشته در آینده است. اما امروزه نیز فارغ التحصیلان این رشته در درجه اول جذب آموزش و پرورش میشوند و یا در شرکتها و سازمانها به عنوان کارشناس روان شناسی فعالیت میکنند و عدهای نیز به عنوان دستیار متخصص روان شناسی بالینی و یا روان پزشک مشغول به کار هستند.
عناوین درسهای اصلی و اختصاصی
روانشناسی عمومی 1 و 2، علمالنفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی، آمار توصیفی، فیزیولوژی عمومی (اعصاب و غدد) و روانشناسی، مبانی جامعهشناسی، روانشناسی احساس و ادراک، روانشناسی یادگیری و تربیتی و پرورشی، روانسنجی، بهداشت روانی، اصول روانشناسی بالینی، روانشناسی کودکان استثنایی، روانشناسی بالینی کودک، روان شناسی انگیزش و هیجان و روش تحقیق
World map representing the inequality-adjusted Human Development Index categories
شاخص توسعهٔ انسانی ((نام علمی: Human Development Index (HDI)))، شاخصی ترکیبی است برای سنجیدن موفقیت در هر کشور، در سه معیار پایه از توسعهٔ انسانی:
زندگی طولانی و سالم،
دسترسی به دانش و معرفت
و سطح زندگی مناسب(اشتغال و بیکاری)
آمارهای بانک جهانی
شاخص توسعهٔ انسانی که توسط برنامه توسعه و پیشرفت سازمان ملل UNDP ارائه میشود، ارائهدهندهٔ جدیدترین اطلاعات مربوط به توسعهٔ جهانی است و شامل برآوردهای ملی، منطقهای و جهانی میباشد. این آمارها، که ۲۱۵ اقتصاد جهان را دربرمیگیرد، بهصورت آمارهای سالیانه منتشر میشود. این مرجع آماریِ جهانی، آمارهای بیش از ۸۰۰ شاخص جهانی را مورد بررسی قرار میدهد. هرساله در ماه آوریل، بانک جهانی اقدام به انتشار HDI میکند و بانک اطلاعاتیِ قرارگرفته بر روی وبگاه بانک جهانی درخصوص شاخصهای توسعهٔ جهانی، چهار بار در سال و در ماههای آوریل، ژوئیه، سپتامبر و دسامبر بهروز میشود.
شاخصهای توسعهٔ انسانیِ سال ۲۰۱۱ (HDI 2011)، که توسط بانک جهانی ارائه شدهاست، پانزدهمین گزارش از این نوع است که از سال ۱۹۹۶ در بانک جهانی آغاز شدهاست. هدف از ارائهٔ این گزارشها نیز در اختیار قرار دادن آمارهای بینالمللیِ قابل مقایسه و با کیفیت بالا در حوزهٔ توسعه و کیفیت زندگی افراد وتحول کارآمد در سراسر جهان است. این گزارشها بهصورت کتاب انتشار مییابد و درعینحال در وبگاه بانک جهانی (http://data.worldbank.org) میتوان بهصورت نسخههای متناسب با تلفن همراه، جستجوی دادهها یا سایر حالتها از دادههای این گزارش استفاده برد.
مفهوم شاخص توسعهٔ انسانی
از سال ۱۹۹۰، هر ساله گزارشی با نام گزارش توسعه انسانی توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد منتشر میشود و در آن کشورها در شاخصهای مختلفی مانند شاخصهای آموزشی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی، سیاسی و… مورد مقایسه قرار میگیرند.[۲]
در گزارش توسعه انسانی، کشورها را بر اساس میزان شاخص توسعهٔ انسانی به گروههای کشورهای با توسعهٔ انسانی بسیار زیاد، کشورهای با توسعه انسانی زیاد، کشورهای با توسعهٔ انسانی متوسط و کشورهای با توسعهٔ انسانیِ کم (پایین) تقسیم میکنند. در گزارش سال ۲۰۱۰، سوئد در گروه کشورهای با توسعهٔ انسانی زیاد (بالا) قرار گرفتهاست.[۳]
روش محاسبهٔ شاخص توسعهٔ انسانی
معیارها و شاخصهای تشکیلدهندهٔ HDI
در شکل روش دقیق محاسبهٔ HDI (سال ۲۰۱۰) آورده شدهاست.
روش محاسبهٔ HDI (سال ۲۰۱۰)[۴]
ارزش عددیِ شاخص توسعهٔ انسانی بین صفر تا یک است. ارزش شاخص توسعهٔ انسانی نشان میدهد که هر کشوری چه مقدار از مسیر خود را برای رسیدن به بالاترین ارزش ممکن یعنی یک، طی کردهاست و همچنین امکان مقایسه بین کشورها را فراهم میکند.
شاخص توسعهٔ انسانی (HDI) چکیدهٔ اندازهگیریهای توسعهٔ انسانی است. این شاخص میانگین موفقیتهای بدست آمده در یک کشور در سه بعد اصلی توسعهٔ انسانی یعنی زندگی طولانی و سالم، دستیابی به دانش و استانداردهای زندگی آبرومندانه را اندازه میگیرد. شاخص توسعهٔ انسانی میانگین توسعهٔ هندسی شاخصهای نرمالی است که موفقیتهای هر بُعد را اندازه میگیرند. برای محاسبهٔ HDI دو مرحله لازم است:
گام اول: تعیین شاخصهای ابعاد: برای تبدیل نشانگرها به شاخصهای بین صفر و یک از مقادیر حداقل و حداکثر استفاده میشود. حداکثرها بیشترین مقادیری هستند که در دورهٔ زمانی (مثلاً ۲۰۱۱–۱۹۸۰) مشاهده شدهاند. مقادیر حداقل برای امید به زندگی ۲۰ سال، برای متغیرهای تحصیل، صفر سال، و برای درآمد سرانهٔ ناخالص ملی(GNI) صد دلار درنظر گرفته شدهاند.
گام دوم: شاخص توسعهٔ انسانی میانگین هندسی شاخصهای سه بُعد است.
روش محاسبهٔ شاخص توسعهٔ انسانی در سال ۲۰۱۰ تغییر کرد. به همین دلیل، نمیتوان شاخص توسعهٔ انسانیِ محاسبهشده در سالهای ۲۰۰۹ و پیشتر را با نتایج سال ۲۰۱۰ مقایسه کرد. به این دلیل و برای مقایسهٔ کشورها و پیشرفت آنها درطول سالها، برنامهٔ توسعهٔ سازمان ملل متحد در گزارش سال ۲۰۱۰ خود و براساس روش جدید محاسبهٔ HDI، مقدار شاخص توسعهٔ انسانی را در سالهای ۱۹۸۰، ۱۹۸۵، ۱۹۹۰، ۱۹۹۵، ۲۰۰۰، ۲۰۰۵، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ علاوه بر ۲۰۱۰ برای کشورهایی که آمارهای موردنیاز را داشتهبودند محاسبه کردهاست. البته بهدلیل نبودن آمارهای لازم در بسیاری از کشورها قبل از سال ۲۰۰۵، رتبهٔ کشورها در سال ۲۰۰۰ و قبلتر منتشر نشدهاست.
کشورهایی که در مناطق بحرانزده قرار دارند، حتی اگر خود دچار بحران نباشند، بهدلیل نگرانی از سرایت ناامنی و بیثباتی به داخل خاک خود، ناگزیر از پرداخت هزینههایی برای حفظ آمادگی نظامی خود میشوند و از سوی دیگر میزان سرمایهگذاری خارجی در چنین کشورهایی کاهش مییابد و شبکههای دادوستد کالا با مشکل مواجه میشوند. این رخدادها دارای تأثیرات مستقیم در شاخص توسعهٔ انسانی هستند.
1- روانشناسی بالینی (فقط برای متقاضیان گرایش بالینی)
2- روانشناسی رشد
3- زبان تخصصی روانشناسی
4- روانشناسی مرضی (آسیب شناسی روانی) و کودکان استثنایی
5- آمار و روش تحقیق در روانشناسی
6- روانشناسی فیزیولوژیک و انگیزش و هیجان
7- علم النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی
8- روانشناسی عمومی (فقط برای داوطلبان گرایش عمومی)
از این دروس، موارد 1 تا 7 مختص داوطلبان گرایش بالینی است و متقاضیان شرکت در گرایش روانشناسی عمومی، کافی است به دروس 2 تا 8 پاسخ دهند. همانطور که ملاحظه میکنید، دروس 2 تا 7 بین هر دو گرایش عمومی و بالینی مشترک است.
منابع ارشد روانشناسی بالینی و عمومی
1- متون تخصصی روانشناسی به زبان انگلیسی ضریب 2
✍????به قلم: دکتر صادق فلاح (رتبه 8 و 17 ارشد و دکتری)، امیرهمایون حلاجیان (رتبه 2 بالینی) و سمانه ابراهیم نژاد (رتبه 7 بالینی)
معرفی: این درس اولین درسی است که در دفترچه کنکور کارشناسی ارشد روانشناسی با آن مواجه خواهید شد و بیشترین تعداد سوالات را دارد. درس زبان با ضریب 2 یکی از مهمترین دروس رشته روانشناسی و از تاثیرگذارترین دروس بر رتبه شما در این آزمون است. میانگین درصد رتبههای دو رقمی ارشد بالینی در این درس غالباً حدود 55 درصد است، پس اگر قصد کسب رتبه دورقمی در کنکور ارشد روانشناسی بالینی یا روانشناسی عمومی دارید، به هیچ وجه نباید این درس را حذف کنید. از این درس 30 سوال در قالب 5 یا 6 متن طراحی میشود. شما باید با توجه به متن داده شده و درک آن به این سوالات پاسخ دهید، بنابراین همانطور که متوجه شدید، برای کسب درصد بالا در این درس فقط نیاز به ارتقای مهارتهای درک متون انگلیسی دارید. به همین منظور لازم است که علاوه بر دانستن لغات تخصصی رشته روانشناسی، برای تقویت مهارتهای عمومی درک مطلب برنامه ریزی کنید. سوالاتی که از درس زبان در کنکور ارشد روانشناسی مطرح میشوند منبع خاصی ندارند. درواقع اینگونه نیست که شما دقیقا شبیه متون کنکور را در کتابی ببنید اما کتبی وجود دارند که میتوانند شما را زمینه پاسخ گویی به سوالات زبان توانمند سازند. کتابهایی مختلفی در این درس در دسترس هستند از جمله لیندا لیل، کیانوشهاشمیان و طالب زاده. اما پیشنهاد اولیه ما کتاب زبان تخصصی روانشناسی تالیف یحیی سیدمحمدی از نشر روان/ارسباران است علت ترجیح این کتاب بر دیگر کتابها این است که این کتاب مختصر است، ترجمهای روان دارد، تالیف یکی از پرکارترین مترجمین کتابهای روانشناسی در کشور است. اما این دلیل نمیشود که کتابهای دیگر "بد" یا "بلااستفاده" باشند. پس از خواندن این کتاب و تسلط بر آن میتوانید به سراغ سوالات این درس در 10 سال گذشته بروید و مهارتهای خود را با پاسخ دهی به سوالات کنکور و تحلیل آنها تثبیت کنید. نقطه شروع داوطلبان مختلف در مورد این درس ممکن است طیف وسیعی از 0 تا 80 درصد را در برگیرد. برای اینکه از روند مطالعاتی متناسب با شرایط خودتان آگاه شوید پیشنهاد ما این است که از جلسات مشاوره تخصصی استفاده کنید تا در آنجا مشاوران ما شما را با جزئیات در این مورد راهنمایی کنند.
منابع زبان:
کتاب زبان تخصصی روانشناسی یحیی سیدمحمدی - انتشارات روان
فیلم زبان پیشرفته کیهان (نکنیکهای پاسخدهی به سوالات درک مطلب)
2- روانشناسی رشد ضریب 2
✍????به قلم: دکتر احسان نیکمنش (مدرس این درس)، الهه مولایی (رتبه 6 بالینی)، سمانه ابراهیم نژاد (رتبه 7 بالینی)
معرفی: درس روانشناسی رشد در کنکور کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی شامل 20 سوال با ضریب 2 میشود. مباحث درس روانشناسی رشد به دو بخش کلی تقسیم میشوند: 1، مراحل رشد؛ منبع این مطالب، کتاب لورا برک (2 جلد) است و 2، نظریات رشد. منابع این بخش کتابهای نظریههای روانشناسی رشد ویلیام کرین و همچنین کتابهای ژنیتک دکتر منصور و دادستان است که لیست این کتابها را به همراه سایر کتب منبع دیگر دروس، در جدول پایین صفحه یکجا ملاحظه میکنید. بخش نظریات که اهمیت بیشتری نسبت به بخش مراحل دارد شامل نظریات رشدی نظریه پردازان بزرگی نظیر فروید، پیاژه، اریکسون، کلبرگ، گزل، والن و بالبی است و بخش مراحل به جزییات مراحل رشد انسان از مرحله جنینی تا پیری میپردازد. با توجه به اینکه درس روانشناسی رشد نسبت به دروس آسیب شناسی روانی (روانشناسی مرضی) و روانشناسی بالینی درس روان تر و ساده تری است، شانس اینکه با یک مطالعه دقیق و عمیق بتوانید در این درس به درصد بالایی برسید بسیار زیاد است. تنها چالش دستیابی به درصد بالا در این درس تعداد زیاد صفحات منابع آن و صرف زمان بسیار زیاد برای تسلط بر این منابع است. به طوری که منابع اصلی این درس چیزی حدود 3000 صفحه مطلب است ! که اصلاً پیشنهاد نمیکنیم به فکر حذف منابع باشید چرا که هر فصلی از هر کتابی میتوانند امسال مورد توجه خاص طراحان قرار گیرد. پیشنهاد ما برای مطالعه درس رشد در ابتدا روزنامه وار خوانی یکی از کتب روانشناسی رشد لورا برک یا نظریههای رشد کرین و سپس چندین دور مطالعه جزوه روانشناسی رشد کیهان است. با این شیوه شما میتوانید در زمان محدود با مرور چند باره مطالب رشد در این درس به تسلط بالا برسید.
درصد رتبههای تکرقمی:
دامنه: 42 تا 89
میانگین: 70
منابع روانشناسی رشد:
روانشناسی رشد - لورا برک - ترجمه سیدمحمدی - جلد 1 و 2
نظریههای روانشناسی رشد - ویلیام کرِین - ترجمه یحیی سیدمحمدی - انتشارات رشد
روانشناسی ژنتیک - محمود منصور (جلد اول) و پریرخ دادستان (جلد دوم) - انتشارات سمت
و ... (لیست کامل منابع اصلی این درس و سایر دروس را در انتهای این صفحه دریافت کنید)
دانلود رایگان قصل نظریه یادگیری اجتماعی بندورا از جزوه روانشناسی رشد کیهان
3- روانشناسی بالینی ضریب 3
✍????به قلم: امیرهمایون حلاجیان (رتبه 2 بالینی)، الهه مولایی (رتبه 6 بالینی)، سمانه ابراهیم نژاد (رتبه 7 بالینی)
معرفی: این درس مهمترین درس کنکور کارشناسی ارشد روانشناسی گرایش بالینی با ضریب 3 است. تنها داوطلبان گرایش بالینی لازم است این درس را برای کنکور کارشناسی ارشد روانشناسی مطالعه کنند. پس اگر قاطعانه تصمیم گرفتهاید که در گرایش عمومی کنکور روانشناسی شرکت کنید دور این درس را خط بکشید. اما برای داوطلبان گرایش بالینی باید عرض کنیم که این درس مهمترین درس گرایششان است که ضریب 3 دارد! این موضوع توضیحات مهم بیشتری دارد که در مشاوره رایگان تلفنی به داوطلبان ارائه میدهیم: برای مشاوره رایگان کلیک کنید. از این درس در کنکور سراسری کارشناسی ارشد روانشناسی 20 سوال میآید. پاسخ حدود 12-10 سوال در منابع ذکر شده خود درس بالینی قابل ردیابی هستند و بقیه سوالات به وسیله شمّ بالینی و همچنین مطالب دروس روانشناسی مرضی و روانشناسی رشد قابل پاسخدهی هستند. در واقع از درس روانشناسی رشد و مرضی هم در این درس سوال میآید.
درصد رتبههای تکرقمی:
دامنه: 43 تا 59
میانگین: 51
منابع روانشناسی بالینی:
روانشناسی بالینی فیرس - ترجمه فیروز بخت - انتشارات رشد
روانشناسی بالینی جرالد پی کرامر
نظریههای روان درمانی پروچاسکا و نورکراس - ترجمه سیدمحمدی - انتشارات رشد
اصول مصاحبه بالینی بر اساس DSM -5 - اتمر و اتمر - انتشارات ارجمند
و ... (لیست کامل منابع اصلی این درس و سایر دروس را در انتهای این صفحه دریافت کنید)
دانلود رایگان 2 فصل از جزوه روانشناسی بالینی کیهان (رتبههای برتر شهیدبهشتی و تهران)
4- روانشناسی مرضی (آسیب شناسی روانی) و کودکان استثنائی ضریب 2
✍????به قلم: دکتر صادق فلاح (رتبه 8 و 17 ارشد و دکتری)، امیرهمایون حلاجیان (رتبه 2 بالینی) و سمانه ابراهیم نژاد (رتبه 7 بالینی)
معرفی: عنوان این درس در واقع ادغام دو درس آسیب شناسی روانی و کودکان استثنایی است. این درس شامل 20 سوال با ضریب 2 است. درس روانشناسی مرضی و کودکان استثنایی به دلیل داشتن منابع گوناگون پر حجم ترین، جذابترین و به زعم ما مهمترین درس کنکور روانشناسی ( در حد بالینی) است. هر ساله حداقل نیمی از سوالات این درس از منابع مربوط به کودکان استثنایی طرح میشوند بنابراین اگر قصد کسب درصد بالای 50 در این درس را دارید لازم است که در مسیر مطالعاتی تان به هر دو بخش اهمیت یکسانی بدهید. محتوای این درس شامل اختلالات روانشناختی انسان از دوران کودکی تا پیری است. در این راستا لازم است پس از شناخت دقیق هر اختلال، ملاکهای تشخیصی، تشخیصهای افتراقی، سبب شناسی اختلال و درمانهای مختلف آن را بدانید. برای رسیدن به درصد بالای 60 نیاز دارید به بیشتر منابع بالا تسلط پیدا کنید، اما از زیاد بودن منابع این درس هراسان نباشید، چرا که همپوشانی بین این منابع نسبتاً زیاد است و بعد از تسلط روی یکی از منابع کار برای خواندن منبع بعدی ساده تر میشود. اگر فرصت کافی برای تسلط بر همه منابع را ندارید پیشنهاد ما مطالعه روزنامه وار آسیب شناسیهالجین و سپس چندین دور مطالعه جزوات آسیب شناسی و کودکان استثنایی کیهان است. این درس پرحجمترین، جذابترین، و به زعم ما مهمترین درس در کنکور ارشد روانشناسی بالینی است. چرا که منابع گوناگونی دارد و حتی از آن در درس مهم روانشناسی بالینی هم سوال میآید. این درس در کنکور 20 سوال دارد که تقریباً 40-30٪ به مرضی و 70-60٪ به استثنایی مربوط است. پس استثنایی مهمتر است.
درصد رتبههای تکرقمی:
دامنه: 47 تا 75
میانگین: 56
منابع روانشناسی مرضی:
خلاصه روانپزشکی - کاپلان و سادوک - ترجمه رضاعی - انتشارات ارجمند - جلد 1، 2 و 3
آسیب شناسی روانی -هالجین - ترجمه سیدمحمدی - انتشارات ارسباران - جلد 1 و 2
آموزش کودکان استثنائی - سیف نراقی و نادر
روانشناسی کودکان استثنائی - دکتری غلامعلی افروز
و ... (لیست کامل منابع اصلی این درس و سایر دروس را در انتهای این صفحه دریافت کنید)
دانلود رایگان 4 فصل از جلد 1 و 2 جزوه آسیب شناسی روانی کیهان
دانلود رایگان 3 فصل از جزوه روانشناسی کودکان استثنائی و آسیب شناسی روانی کیهان
5- آمار و روش تحقیق ضریب 1
✍????به قلم: دکتر مالک بسطامی (رتبه 9 و 10 ارشد و دکتری و استاد دانشگاه تهران)، امیرهمایون حلاجیان (رتبه 2 بالینی) و سمانه ابراهیم نژاد (رتبه 7 بالینی)
معرفی: درس آمار و روش تحقیق در کنکور ارشد متشکل از بیست سوال است که معمولا ده سوال از درس آمار و ده سوال از درس روش تحقیق مطرح میشود. سوالهای آمار معمولا متشکل از دو یا سه سوال آمار توصیفی و هفت یا هشت سوال آمار استنباطی میباشد. در روش تحقیق اما به دلیل گستردگی روشهای پژوهش از جای جای کتاب روش تحقیق سوال مطرح شده است، با نگاهی دقیقتر به روند سوالات میتوان متوجه شد که در سالهای اخیر تعداد سوالات مربوط به روش کیفی افزایش یافته است. در نهایت باید گفت اگر قصد موفقیت در کنکور را دارید و اگر ادامه تحصیل در دکتری برایتان مهم است باید نگاه ویژهای به این درس داشته باشید.
درصد رتبههای تکرقمی:
دامنه: 32 تا 68
میانگین: 59
منابع آمار و روش تحقیق:
آمار توصیفی و استنباطی در روانشناسی و علوم تربیتی - علی دلاور - انتشارات رشد
روشهای تحقیق در روانشناسی - علی دلاور - انتشارات ویرایش
روش تحقیق در روانشناسی - سرمد و بازرگان
و ... (لیست کامل منابع اصلی این درس و سایر دروس را در انتهای این صفحه دریافت کنید)
دانلود رایگان 3 فصل از جزوه آمار و روش تحقیق کیهان
6- علم النفس از دیدگاه داتشمندان اسلامی ضریب 1
✍????به قلم: امیرهمایون حلاجیان (رتبه 2 بالینی) و سمانه ابراهیم نژاد (رتبه 7 بالینی)
معرفی: این درس که به بررسی نگاه دانشمندان اسلامی نظیر ابن سینا و کندی به روان (نفس) میپردازد، به نسبت دیگر دروس کم حجم است، 15 سوال دارد و بسیاری از داوطلبان به خاطر مباحث فلسفی از آن گریزاناند.
توضیحات خانم دکتر احسانی، مدرس علمالنفس
درصد رتبههای تکرقمی:
دامنه: 44 تا 71
میانگین: 59
منابع علم النفس:
علم النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی - احدی و بنی جمالی - انتشارات علامه
روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلام - علی اصغر احمدی - انتشارات
و ... (لیست کامل منابع اصلی این درس و سایر دروس را در انتهای این صفحه دریافت کنید)
دانلود رایگان 2 فصل از جزوه علمالنفس کیهان (رتبههای برتر شهیدبهشتی و تهران)
7- روانشناسی فیزیولوژیک و انگیزش و هیجان ضریب 1
✍????به قلم: دکتر صادق فلاح (رتبه 8 و 17 ارشد و دکتری)، امیرهمایون حلاجیان (رتبه 2 بالینی) و سمانه ابراهیم نژاد (رتبه 7 بالینی)
معرفی: کتاب فیزیولوژیک و انگیزش و هیجان انتشارات پوران پژوهش تالیف دکتر مرتضی پیری به قدری کتاب خوبی است که عمدتاً از آن به جای کتابهای دکتر خداپناهی و در کنار سایر کتب استفاده میکنیم. این درس در کنکور 15 سوال دارد که معمولاً 60-50 درصد از انگیزش و هیجان و بقیه از روانشناسی فیزیولوژیک است.
توضیحات بیشتر استاد فتحاللهی، مدرس فیزیولوژیک و انگیزش و هیجان
درصد رتبههای تکرقمی:
دامنه: 24 تا 69
میانگین: 50
منابع روانشناسی فیزیولوژیک:
روانشناسی فیزیولوژیک - دکتر کریم خداپناهی - انتشارات سمت
روانشناسی انگیزش و هیجان - دکتر کریم خداپناهی - انتشارات سمت
روانشناسی انگیزش و هیجان - جان مارشال ریو - ترجمه سیدمحمدی
و ... (لیست کامل منابع اصلی این درس و سایر دروس را در انتهای این صفحه دریافت کنید)
دانلود رایگان 2 فصل از جزوه روانشناسی فیزیولوژیک و انگیزش و هیجان کیهان
8- روانشناسی عمومی ضریب 2
✍????به قلم: دکتر صادق فلاح (رتبه 8 و 17 ارشد و دکتری)، امیرهمایون حلاجیان (رتبه 2 بالینی و عمومی)
معرفی: نکته اول اینکه، این ضریب 2ای که نوشتیم، برای گرایش عمومی است. یعنی اگر بخواهید در گرایش بالینی شرکت کنید عمومی ضریب 0 دارد و بی اهمیت است. اما اگر برای گرایش عمومی آماده شوید، درس روانشناسی عمومی ضریب 2 دارد. نکته بعد هم اینکه، اینکه کتابی برای درس روانشناسی عمومی بخوانیم یا نخوانیم، و اینکه خود کتاب هیلگارد را بخوانیم یا خلاصهاش را، کاملاً به وضعیت شما و میزان زمان در دسترس بستگی دارد. توصیه ما این است که دوستان تغییر رشتهای حتماً کتابی برای این درس مطالعه کنند (حتی داوطلبان گرایش بالینی، هرچند سرسری) تا با مباحث روانشناسی به طور کلی آشنا شوند.کتاب هیلگارد در حال حاضر جامعترین کتاب برای توضیح تمام رئوس مهم در رشته روانشناسی است، اما خب کتاب دکتر سیدمحمدی همان مطالب را کمی مختصرتر و البته به شیوایی توضیح داده ند که انتخاب یکی از این دو کتاب به شرایط بستگی دارد. این که تغییر رشتهای هستید یا نه، عمومی میخواهید شرکت کنید یا بالینی یا هر دو، چقدر وقت دارید و ... .
توضیحات بیشتر از خانم دکتر احسانی، مدرس روانشناسی عمومی
درصد رتبههای تکرقمی:
دامنه: 51 تا 60
میانگین: 53
منابع روانشناسی عمومی:
روانشناسی عمومی هلیگارد و اتکینسون - انتشارات رشد
و ... (لیست کامل منابع اصلی این درس و سایر دروس را در انتهای این صفحه دریافت کنید)
دانلود رایگان 1 فصل از جزوه روانشناسی عمومی کیهان (رتبههای برتر شهیدبهشتی و تهران)
دانلود مجموعه سخنرانیهای دکتر ابراهیم میثاق | دانلود برای موفقیت