تاریخچه فرقه ضاله بهائیت
فرقه بهائیت از بابیت و بابیت هم از شیخیه سرچشمه میگیرد. فرقه انحرافی شیخیه را شیخ احمد احسایی در ابتدای قرن ۱۳هـ ق در سال ۱۲۱۲ هـ.ق شیخ احمد با تعدادی از همراهانش برای زیارت امام رضا(ع) از راه نجف و کربلا به سوی ایران رهسپار شد و مدتی در شهرهای یزد و اصفهان اقامت کرد. علمای شیعه از وی استقبال کردند و به دلیل تقاضای مردم یزد، او پس از زیارت مشهد دوباره به یزد برگشت و مدتی آنجا بود. بعد از ملاقات شیخ احمد احسایی با علمای قزوین، عدهای از علما، شیخ احمد احسایی را به دلیل عقایدش، مانند عقیده به داشتن بدن هور قلیایی، اعتقاد به رکن رابع، علل اربعه بودن ائمه برای ایجاد عالم، معراج رسول اکرم(ص) با جسد هور قلیایی و غایب بودن قائم با جسد هور قلیایی تکفیر کردند. برخی از این علما عبارتاند از: «سید مهدی پسر صاحب ریاض، حاجی ملا محمدتقی ملقب به شهید ثالث، حاجی ملا جعفر استرآبادی، شریف العلماء سید ابراهیم، شیخ محمدحسین صاحب فصول، شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر، ملا آقا دربندی و…».به علت این تکفیر در ایران، عرصه بر شیخ تنگ شد و نتوانست از خود دفاع کند و سرانجام به عراق رفت. او در تاریخ ۲۱ ذیالقعدهی سال ۱۲۴۱ هـ ق در نزدیکی مدینه و در ۷۵ سالگی از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.تأسیس کرد. نام دیگر این گروه «کشفیه» است. کشفیه، کنایه از کشف و الهامی است که رهبران این فرقه، برای خود قایل بودند.
مؤسس و سردسته فرقه بهائیت، میرزا حسینعلی نوری (ملقب به بهاءالله) است. او در شب دوم محرم سال ۱۲۳۳هـ.ق (۱۲ نوامبر ۱۸۱۷میلادی) در تهران به دنیا آمد و به پیروان میرزا حسینعلی نوری، بهائی و به مسلک آنها بهائیت گفته میشود.
افکار و عقاید بهائیت برگرفته از عقاید بابیه است. در مورد توحید که نخستین و زیربناییترین اصل اسلامی است، آنها ادعای یکتاپرستی دارند اما آنچه آنها ادعا میکنند با آنچه در کتب و متونشان آمده بسیار متفاوت است. یکی از مبلغان معروف آنها« اسلمنت» بوده که کتابی تحت عنوان «بهاء الله عصرجدید» نوشته است که بشیر سلیمانی و… آن را ترجمه کرده است و در این کتاب آمده که بهاء الله میگوید من ذات خدا هستم. و در جای دیگر دارد «انی اناالله»! نه اینکه خدا در من تجلی کرده باشد بلکه در زمانی که زندانیاش میکنند میگوید «انه لا اله الا انا المسجون الفرید» یعنی علاوه بر اینکه ادعای رسالت میکند کارش به جایی میرسد که مدعی خدایی میشود.
رهبر بهائیان(حسینعلی بهاء) در کتابهایش بارها ادعای نبوت کرده و خود را پیامبر خدا خوانده است. عباس افندی، فرزند بهاء، علیمحمد باب را در ردیف پیامبرانی چون حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد(ص) میداند که همگی دارای معجزاتی بودند. سپس علیمحمد باب را مبشر ظهور پدرش (حسینعلی بهاء)، و پدرش را نیز در زمره آنها و بلکه برتر از همه آنها معرفی کرده است. در اصول دیگر مانند امامت و معاد هم عقایدی انحرافی دارند.
شواهد تاریخی نشان میدهد که پیش از دوره مشروطه دو قدرت وجود داشت؛ یکی شاه که دربار و دولت را اداره میکرد و دیگری مراجع و روحانیون که ملت را رهبری میکردند. در دوره ناصر الدین شاه و فتحعلی شاه و محمدشاه دولتهای بیگانه توانستند بر ایران مسلط شوند اما ملت به رهبری روحانیون در برابر خواست آنها ایستادگی کرد. برای شکستن این مقاومت لازم بود که این ارتباط شکسته شود، برای همین، استعمار شروع به تفرقه افکنی کرد و با استفاده از زمینههای داخلی، به ایجاد فرقههای منحرف مذهبی پرداخت و از آنجا که مردم از کشمکشها خسته شده بودند و دنبال یک ناجی میگشتند و چون وعده اتصال به امام زمان(عج) را میدادند به همین دلیل برخی از مردم به شیخیه و برخی به سیدعلی محمد باب گرویدند.
شواهد تاریخی نشان میدهد که پیش از دوره مشروطه دو قدرت وجود داشت؛ یکی شاه که دربار و دولت را اداره میکرد و دیگری مراجع و روحانیون که ملت را رهبری میکردند. در دوره ناصر الدین شاه و فتحعلی شاه و محمدشاه دولتهای بیگانه توانستند بر ایران مسلط شوند اما ملت به رهبری روحانیون در برابر خواست آنها ایستادگی کرد. برای شکستن این مقاومت لازم بود که این ارتباط شکسته شود، برای همین، استعمار شروع به تفرقه افکنی کرد و با استفاده از زمینههای داخلی، به ایجاد فرقههای منحرف مذهبی پرداخت و از آنجا که مردم از کشمکشها خسته شده بودند و دنبال یک ناجی میگشتند و چون وعده اتصال به امام زمان(عج) را میدادند به همین دلیل برخی از مردم به شیخیه و برخی به سیدعلی محمد باب گرویدند.
سابقه بهائیت نشان میدهد اینها ستایشگر و فرمانبر دولتهای استکباری بودند از تزار روس و امپراطور انگلیس تا رؤسای آمریکا و امروز اسرائیل غاصب همه پشت سر بهائیت بودند که خود نماد ظلم و استکبار بوده و هستند.
علت باقی ماندن بهائیت با آن احکام و عقاید سست خرافی، تشکیلاتی عمل کردن است
در مورد سیستم رهبری فرقه ضاله بهائیت؛ قبلا رویکرد سازمان بهائیت توسط یک رهبر واحد تعیین میشد اما الان توسط یک سازمان و تشکیلات با حمایت چند کشور استعمارگر که برگرفته از سبک فراماسونری است، اداره میشود. علت باقی ماندن فرقه بهائیت با آن احکام و عقاید سست خرافی، همین تشکیلات بهائیت است و آنها دو نوع تشکیلات انتصابی و یا انتخابی دارند. در بخش انتخابی محافل ملی و محافل محلی و یا ضیافات ۱۹ روزه است و
تشکیلات انتصابی شان هم که از طرف بیت العدل(واقع در اسرائیل) انتصاب میشوند. مؤسساتی مثل مؤسسه دارالتبلیغ بین المللی، هیئتهای مشاورین قارهای، هیئتهای معاونت و … دارند که نقشههای یک ساله تا چند ساله را دنبال میکنند
بهایئت یک تشکیلات جاسوس پرور است؛ اگر در یک جایی یک بهایی وجود داشته باشد؛ به آن «نقطه» میگویند و به وجود بیش از یک نفر بهائی «جمعیت» میگویند و اگر بیش از ۲ نفر باشد و به ۹ نفر برسد، «محفل محلی» در آن منطقه تشکیل میدهند. این افراد در هر نقطهای هستند و یکی از وظایف شان این است که همه اخبار واصله را به محافل محل گزارش دهند و محافل محلی آن را به محافل ملی منتقل میکنند و این محافل ملی آن را به اسرائیل و به بیت العدل گزارش میدهند.
تبلیغ بالاترین جایگاه را در بهائیت دارد
بهائیت از همان اول که آمدند کوشیدند با تبلیغ گسترده مرام و مسلک خود را در محافل و مجامع مختلف گسترش دهند یعنی تبلیغ بالاترین جایگاه را در
بهائیت دارد و خودشان میگویند که اگر یک روز تبلیغ نکنیم آن روز از بین خواهیم رفت و تبلیغ را یک وظیفه فردی و عمومی و واجب میدانند و شیوههای تبلیغ آنها متنوع است و اینها همه زیر نظر تشکیلات بیت العدل انجام میگیرد. شوقی افندی از رهبران اصلی بهائیت میگوید که فرد باید تصمیمات مصوبه از سوی هیئتهای مشورتی را به مرحله عمل در آورد یعنی یک فردی اگر بخواهد در بهائیت تبلیغ بکند، هیچگونه اختیاری از خود ندارد پس نمیتواند حکومتی را دور بزنند و القا کنند که ما تبلیغ فردی میکنیم و تبلیغ فردی مشکلی ندارد.
امروز بهائیت بیشتر روی نوجوانان و جوانان متمرکز شده است، آنها با شیوههای متعدد و در غالب کلاسهای روان شناسی، بهداشت یار، معلم، فعالیت در داروخانه، یا خدماتی مثل تعمیرکار سیستمهای حرارتی وارد خانهها شده و کم کم انس گرفته و افکار و عقاید بهائیت را ترویج میدهند. آنها با ظاهرسازی خود را به عنوان انسانی خیر جا زده و یا از طریق پرستار افراد ناتوان، به جذب افراد مستعد برای تبلیغ بهره میبرند و یا با استفاده از (NGO)های ترک اعتیاد و یا مشارکت در امر ازدواج و سرکشی به خانوادههای بی سرپرست به خانوادهها نفوذ میکنند.
البته این تبلیغات تنها محدود به مسلمانان و شیعه نیست بلکه ادیان و مذاهب دیگر نیز مورد نظر آنها هست مثلا در موا
جه با یک مسیحی، ابتدا از حضرت عیسی(ع) شروع میکنند و یا در مواجه با فرد مسلمان از حضرت محمد(ص) سخن میگویند. چون بهاء الله اساس همه ادیان را یکی میداند و معتقد است همه ادیان بر حقاند برای همین بهائیت میخواهد خود را در حوزه ادیان دیگر به حساب آورد در حالی که حزبی بیش نیست.
یکی از شگردهای آنها اصول مترقی دوازده گانه بهائیت است. رهبر دوم بهائیت به نام عباس افندی در سفرهای خود به اروپا برای تبلیغ آئین بهایئت، تعالیم دوازده گانه وضع کرد و آن را به پدر خود یعنی «بهاء الله» مؤسسه فرقه ضاله بهائیت منتسب کرد، در حالیکه بسیاری از این مطالب در نوشتههای پدرش اصلا وجود ندارد. یکی از این تعالیم دوازده گانه عدم تقلید و ترک تعصبات است (یعنی تعصبهای جنسی، دینی، مذهبی، وطنی و سیاسی، نابودکننده بنیان انسانی نداشته باشیم) چون اینها را نابودکننده میداند یا یکی از شیوههای
تبلیغی آنها بحث تساوی زن و مرد است که در ایران به شدت روی آن کار میکنند.
اگر میخواهیم با بهائیت مقابله کنیم باید مؤسسات متعددی که در این زمینه فعالیت میکنند به صورت واحد نظام مند شکل بگیرند و با یک مدیریت واحد، را به هر حال بدانیم که بهائیت با داشتن جمعیت ۵ و نیم میلیونی با سابقه مستمر ۱۷۰ ساله تبلیغی و حمایتهای گسترده استکبار هنوز در اقلیت است و هیچ جایگاه سیاسی اجتماعی در دنیا ندارد اما باید در عین حال هشیار باشیم و سعی کنیم آسیبهای اجتماعی را کاهش دهیم و مهمترین فرصتها و ظرفیتهای خود را بشناسیم و با آسیب شناسی خود به رفع آن بپردازیم. نبود نیروهای آموزش دیده در حوزه مقابله با بهائیت از جمله مشکلات ما در این زمینه است.هبردی منظم دا
از جمله این فرصتها، پرداختن به سوابق انحرافی و غیراخلاقی رهبران و بنیانگذاران این فرقه، بیان سوابق تاریخی و نقد و متون سست و متزلزل این فرقه، داشتن قبلههای متعدد و جعل قبله در اسرائیل با پشتوانهای سست، در اقلیت بودن افراد این فرقه در داخل وخارج کشور، حمایت صهیونیسم و اسراییل و بعضی از کشورهای بیگانه از این فرقه، تنفر عمومی مردم داخل کشور از این گروه، وجود مستبصرین و توبه کنندگان متعدد، سیاسی بودن عملکرد و برنامهریزیهای بهائیان، وجود اختلاف در میان سران بهائیت، پرداختن به مسئله خاتمیت در اسلام (قرآن) و در ادیان دیگر و نقد دیدگاه این فرقه در این باره، وجود تضادهای آشکار و پنهان در اعتقادات و مبانی فکری و متون این فرقه، تبیین مسئله امامت و مهدویت در اسلام و تشیع (ادله و نصوص) برای مقابله با نظریات اینوهابیت جنبشی مذهبی است که محمد بن عبدالوهاب در قرن هجدهم در نجد عربستان بنیان گذاشت و از سال ۱۷۴۴ مورد پذیرش خاندان سعودی قرار گرفت. دیدگاه وهابی به یک پالایش اساسی در اسلام معتقد است و زیارت قبور و تقدیس برخی افراد را دلالتی بر شرک میداند. وهابیت هدف خود را بازگشت به آموزههای اصیل در قرآن و حدیث (سنت محمد) میداند و با هر نوع بدعتی مخالفت میکند. وهابیت از نظر ایدئولوژیکی پیرو اعتقادات ابن تیمیه و از نظر فقهی پیرو مذهب حنبلی است.
تعریف
وهابیت در منطقه خاورمیانه سبب پیدایش گروههای اسلامگرای بسیاری شد.[۱] گروه داعش یکی از گروههایی است که با عقاید وهابی فعالیت میکند فرقه که در این باره کتابی به عنوان«پیام آوران تاریکی» نوشته شده است که به چاپ میرسد.
امروزه وهابیت به عنوان یک فرقه ضاله وهابیت تکفیری و آل سعود به گونهای دست به تخریب اسلام ناب محمدی(ص) زده که سراسر دنیا با توجه به اعمال و رفتار این گروه افراطی، دین اسلام را به عنوان دینی خشک و خشن که هیچ گونه انعطاف و مهربانی د مدعیان اسلامِ سلفِ صالح با اسامی و رنگ و لعاب دینی و مذهبی در قالب گروهها و احزاب گوناگون و به صورت مسلحانه، این روزها با مردم مظلوم و بی دفاع سوریه و عراق و لبنان از شیعه و سنّی و یهودی و مسیحی، رفتاری انجام میدهند که روی جنایت کاران تاریخ از معاویه و یزید و حجّاج و ... و چنگیز و هیتلر و موسیلینی و صدام و ... را سفید کرده اند!. اُف و نفرین بر این تروریستهای خبیث و حامیان سیاسی و مالی آنها همانند آمریکا و صهیونیسم و آل سعود.
1- شیوههای تبلیغ وهابیت
حکّام وهابی آلسعود، از تمامی امکاناتی که از استخراج نفت و سائر درآمدها به دست میآورد، در راه تبلیغ حکومت و آیین منحرف وهابیت استفاده میکنند. یکی از مهمترین فعالیتهای فرهنگی آنان تلاش در معرفی رژیم سعودی به عنوان حکومتی هماهنگ با قرآن و سنت نبوی (ص) است؟!.
وهابیت در زمان حاضر از منابع مالی قابل توجهی برخوردار است که ناشی از قدرت نفت و ثروت فراوان کشور عربستان است و به اعتراف کشورهای صنعتی دنیا، وهابیت بر بیشترین و بزرگترین مخازن نفتی جهان تسلّط دارد، از آنجا که بیشترین تجمع وهابیها در عربستان سعوی است، سرنوشت و منافع بخش عمدهای از مردم عربستان با خاندان سعودی گرده خورده است.
جمعیت خاندان آلسعود که بیش از چهار هزار نفر هستند عمده مشاغل و پستهای کلیدی را در سراسر کشور عربستان در دست دارند، از طرف دیگر هیچ قانونی در مقابل پادشاه که در مرکز وهابیت قرار دارد، وضع نشده است.
آل سعود با توسل به خشونت و زور، مردم را به پذیرفتن آموزههای فرقه وهابیت وادار کرده و تنها عدّه کمی از مسلمانان که اکثریت آنها را شیعیان تشکیل میدهد، تسلیم نشدهاند
اوج گسترش شعائر مذهبی وهابیت در موسم فریضه حج تمتع دیده میشود. به دلیل اهمیتی که مسئله حج در بین مسلمانان جهان دارد و حضور میلیونی مسلمان در این کشور، حاکمان سعودی وزارتخانهای مستقل به نام «حج» تشکیل دادهاند که وظیفه اساسی و مهم آن رسیدگی به مسائل حج و حجاج است.
تمامی علما و دانشمندان وهابی باید برای برگزاری مراسم آمادگی کامل داشته باشند و احکام و سؤالات شرعی حاجیان را بر اساس فرقه وهابیت پاسخ گویند.
البته اداره حرمین شریفین یعنی مکه و مدینه از وظایف عمده وزارت حج و شئونات اسلامی است. این وزارتخانه به طور منظم کتابها و مجلاتی برای معرفی مکانهای تاریخی و اعمال مذهبی مسلمانان طبق مسلک وهابیت چاپ، منتشر و توزیع میکند.
وهابیون در عربستان برای نهادینه کردن مبانی فکری خود مراکز علمی متعددی تاسیس کردهآند که مهمترین وظایف آنها آموزشهای اسلامی، چاپ و توزیع قرآن و کتب اسلامی، آموزش زبان عربی، کمک مالی به کشورها و اداره مؤسسات خیریه در سراسر جهان است که تمام هزینههای آن توسط آلسعود تأمین میشود.
حکّام وهابی آلسعود از تمامی امکاناتی که از استخراج نفت و سائر درآمدها به دست میآورد، در راه تبلیغ حکومت استبدادی سعودی و آیین منحرف وهابیت استفاده میکنند.
یکی از مهمترین فعالیتهای مراکز فرهنگی- رسانهای(رادیو، تلویزیون و مطبوعات) تلاش در معرفی نظام حکومتی آلسعود و آیین وهابیت به عنوان بهترین تشکیلات اداری و مذهب مورد علاقه مردم و هماهنگ با قرآن و سنت نبوی(ص) است، از اینرو هرگونه تحقیق و پژوهش که همگام با این برنامهها باشد تهیه و تنظیم و منتشر میشود و هر گونه تألیف و تحقیقی که موافق با مذاهب دیگر به ویژه مذهب تشیع دوازده امامی باشد، به عنوان انحراف از دین اسلام و بدعت و کفر معرفی شده و مردم را از نزدیک شدن به آن منع میکند
یکی دیگر از برنامههای جدی وهابیت تأسیس کتابخانههای مهم است که تعدادی از این کتابخانهها به این شرح است:
- کتابخانه دانشگاه «ملک سعود» در شهر ریاض با بیش از 11 میلیون جلد کتاب عربی و فارسی، سه هزار نشریه ادواری، هشت هزار و 600 نشریه دولتی و منابع کمیاب خطی فراوان.
- کتابخانه عمومی «ملک عبدالعزیز» دارای 200 هزار جلد کتاب عربی، انگلیسی و مجموعه زیادی از نسخههای خطی کمیاب و نشریات ادواری در موضوعات گوناگون.
- کتابخانه دانشگاه اسلامی «مدینه منوره» دارای 334 هزار جلد کتاب، نشریه، پایان نامه، اسلاید و میکروفیلم در موضوعات گوناگون.
- کتابخانه «انجمن اداره عمومی» دارای بیش از یک میلیون و 770 هزار جلد کتاب عربی، انگلیسی و مجلات دورهای و نشریات دولتی.
- کتابخانه ملی «ملک فیصل» دارای 37 هزار جلد کتاب به زبان عربی، انگلیسی و فرانسوی.
- و کتابخانه ملی «ملک فهد» که در حال حاضر، بیش از 30 هزار مدرک و سند پیرامون تاریخ عربستان و توسعه کشور سعودی نگهداری میکند. اینها از جمله کتابخانههایی هستند که برای حفظ و نگهداری از آثار وهابیت در عربستان فعالیت دارند.
یکی از مسائل مهمی که در بیشتر این کتابها به چشم میخورد و نویسندگان وهابی آن را مطرح میکنند، مسأله اختصاصی دانستن تفسیر اسلام و سنت نبوی به مرکز وحی(حرمین شریفین) و علما و ساکنان آن است و هر گونه عقیده و فکری را که خارج از محیط حرمین در سراسر جهان مطرح شود، باطل میدانند.
تربیت مبلغان مذهبی داخلی و خارجی در دانشگاههای عربستان جایگاه ویژهای دارد؛ مبلغانی که پس از طی دورههای لازم، آیین و مرام وهابیت را فرا گرفته و برای معرفی وهابی گری و مبارزه با افکار تشیع به خصوص ایران اسلامی به سراسر دنیا اعزام میشوند. فعالیتهای تبلیغی وهابیان در مناطق شیعهنشین منطقه شرقی عربستان مانند قطیف، احساء، دمام و ظهران نیز کم نیست.
بنابر این تبلیغ وهابیت در کشورهای اسلامی مسألهای واقعاً جدی است. در چند سال گذشته از سوی دستگاههای تبلیغاتی و انتشاراتی و مراکز علمی و تبلیغی وهابیت صدها و بلکه هزاران جلد کتاب و نشریه در تبلیغ وهابیت و دشمنی با تشیع و اهل بیت(ع) چاپ و در کشورهای ایران(مناطق سنینشین شرق و غرب) پاکستان، عراق، سوریه، لبنان، هند، اردن و افغانستان، مصر، لیبی، الجزایر، مغرب، ترکیه، کشورهای آسیای میانه، تاجیکستان و کشورهای اروپا و آمریکا توزیع و تبلیغ شده و میشود.
شکل دیگر عملکرد فرقه وهابیت، عملکرد ناصواب و همراه با خشونت این فرقه است که به اسم اسلام و دفاع از دین خدا، در کشورهای اسلامی شاهد هستیم!. مفتیهای این فرقه به خود اجازه میدهند که به دلایل واهی و به دور از عقل و منطق و حتی دینی که دم از اطاعت آن میزنند خون هزاران زن و مرد و کودک و پیر را بر زمین بریزند.
اقدامات اخیر این فرقه منحرف و تکفیریهای وابسته به آنان به خصوص در کشور سوریه بر کسی پوشیده نیست.