دکتر حسن بشیرنژاد دکتری زبان شناسی/ مردم شناسی و جامعه شناسی زبان، پیرامون بررسی ترجمه از دیدگاه زبان شناسی بیان میدارد که قبل از هر چیز لازم است تا به خود واژه ترجمه (translation) و مشتقات آن پرداخته شود. ترجمه عمل تغییر یک متن یا گفتار از یک زبان به زبان دیگر است. این تنها تعریفی ابتدایی و عامیانه از لفظ ترجمه است. شخصی که عملاً درگیر کار ترجمه است را مترجم (translator) مینامند و علمی که اصول و روش ترجمه را مورد مطالعه قرار میدهد علم ترجمه شناسی (translatology) نامیده میشود و شخصی که آگاه به این علم بوده و یا آن را مطالعه میکند ترجمه¬شناس (translatologist) اطلاق میگردد.
معمولآً در ترجمه، ما با دو زبان سرو کار داریم و در نتیجه مقایسه و مقابله دو زبان مطرح می¬شود. بنابراین، میتوان گفت که ترجمه-شناسی بخشی از زبان شناسی مقابله¬ای (contrastive linguistics) است.
زبانی که در آن زبان کار ترجمه را شروع میکنیم معمولاً زبان اول/ مبدأ (language1= L1 یا Source language = SL) نامیده می¬شود و زبانی که ترجمه به آن ختم میشود زبان دوم/ مقصد (language 2=L2 یا Target language =TL) نامیده می¬شود.
علاوه بر واژه translation از واژه دیگری نیز برای ترجمه استفاده میشود که آن واژه interpretation است که به معنی ترجمه، تعبیر یا تفسیر میباشد و شخصی که این کار را انجام میدهد مترجم یا مفسر (interpreter) نامیده میشود. امروزه واژه interpreter بیشتر برای مترجمان شفاهی و همزمان به کار میرود.
تعریف ترجمه و نقطه نظرات مختلف در این باره
برای واژه «ترجمه» تعاریف مختلفی از سوی متخصصان فن بیان شده است که در اینجا به اختصار چند مورد را بررسی قرار میگیرد:
جان کتفورد (Catford, 1965 ) ترجمه را این¬گونه تعریف میکند:
ترجمه جایگزینی مواد متنی است در یک زبان (زبان مبدأ) با مواد متنی معادل در زبان دیگر (زبان مقصد).
یوجین نایدا (E. Nida) نیز ترجمه را چنین تعریف میکند:
«ترجمه عبارت است از پیدا کردن نزدیکترین معادل طبیعی پیام زبان دهنده در زبان گیرنده، نخست از لحاظ معنایی و دوم از لحاظ سبک»
پیترنیومارک (P. Newmark) نیز میگوید:
«ترجمه فنی است که یک پیام نوشتاری در زبانی را با همان پیام در زبان دیگر جایگزین میکند»
ورنر وینتر (Werner Winter ) میگوید:
«ترجمه کوششی است در جهت جایگزینی یک تجربه و یا فرمول خاصی از جهان پیرامون به زبان دیگر»
سروانتس(Cervantes ) معتقد است:
«یک ترجمه مثل پشت قالی فقط میتواند طرح کار را نشان دهد»
کولی (Cowley) هم در دفاع از ترجمه آزاد خود میگوید:
«…ترجمه کلمه به کلمه و یا خط به خط به این میماند که دیوانهای حرفهای دیوانهای دیگر را نقل کند.»
و یک ضربالمثل ایتالیایی هم کاملاً ترجمه را خیانت میداند:
Traduttore,Traditore
مترجم خائن است
می بینیم که تعریف دقیق و فنی ترجمه کار چندان سادهای نیست و بیشتر تعریفهایی که تاکنون به دست داده شدهاند غالباً آنقدر کلی و نظری است که عملاً هیچ گرهای از مشکلات مترجمان در کار ترجمه نمیگشاید.
هر مترجم پس از سالها ترجمه، تعریف تازهای از کار ترجمه استنباط میکند که باز هم اغلب برای خودش قابل فهم است و نمیتواند هیچگونه رهنمود عملی در اختیار مشتاقان کار ترجمه و مترجمان تازه کار قرار دهد.
اگر ترجمه را به صورت برگردان نوشته یا گفتهای از یک زبان به عنوان زبان مبدأ، به زبان دیگر یا زبان مقصد تعریف کنیم، مطلوبترین نوع این برگردان زمانی تحقق مییابد که تأثیر آن نوشته یا گفته در خواننده یا شنونده زبان مبدأ به خواننده یا شنونده زبان مقصد نیز منتقل شود. به عبارت ساده تر، ترجمه عبارت است از برگردان متنی از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون کوچکترین افزایش یا کاهش در صورت (Form) یا معنی (meaning) .این تعریف اگر چه دقیق است اما عملی نیست زیرا هیچ پیامی را نمیتوان بدون تغییر در صورت و معنی از زبانی به زبان دیگر منتقل کرد.