تناقضات عهد عتیق
یکی از نقدهایی که در سطح گسترده بر کتاب مقدس وارد میشود و بخشی از سایر نقدهای کتاب مقدس را هم به خود اختصاص داده است، تناقضات کتاب مقدس است . تعدد نویسندگان کتاب مقدس در کنار عوامل دیگر، خطاهای بسیاری را در این کتاب وارد کرده است و در بسیاری از موارد سخن را به تناقض گویی کشانده است . برخی از این تناقضها سبب ایراد اشکالات اساسی و عقیدتی بر این کتاب میشوند، اما برخی دیگر چندان مهم نیستند ؛ هر چند از این باب که خود نوعی تناقض و نقص در یک کتاب آسمانی یک دین به شمار میآیند، قابل تاملند .
خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: «وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً»(النساء:82)؛ اگر این کتاب از نزد غیر خدا بود هر آیینه در آن اختلاف فراوانی یافت میشد. وجود تناقض در یک کتاب میتواند نشانه این باشد که آن کتاب آسمانی نیست و یا حداقل مورد تحریف واقع شده است. دانشمندان مسیحی خود به وجود این تناقضات معترف اند، اما منشأ آن را اشتباه نسخه برداران میدانند و برخی از آنها را نیز توجیه میکنند.
یهوشافاط بتکدههای روی تپه را خراب کرد یا خیر
یهوشافاط یکی از پادشاهان بنی اسرائیل بود وی در دوران سلطنت خود کارهای بیشماری انجام داد و خداوند را با جان و دل خدمت کرد در زمان حکومت وی روی تپه مجاور اورشلیم بت خانههایی وجود داشت در کتاب دوم تواریخ مینویسد که یهو شافاط کارهای بسیاری انجام داد از جمله بتهای روی تپه را خراب کرد ولی در کتاب اول پادشاهان مینویسد که او خدمات بسیاری انجام داد ولی فقط بتهای روی تپه را خراب نکرد آیا این تناقض نیست ؟
1. پس خداوند موقعیت سلطنت یهوشافاط را تحکیم نمود... یهوشافاط با دل و جان، خداوند را خدمت میکرد. او بتکدههای روی تپهها را خراب کرد و بتهای شرم آور اشیره را درهم شکست. 1 (دوم تواریخ 17 / 5 .)
ولی در جای دیگر میگوید.
2. یهوشافاط در سن سی و پنج سالگی بر تخت نشست و بیست و پنج سال در اورشلیم سلطنت کرد... 43 او هم مثل پدر خود آسا مطابق میل خداوند عمل میکرد به جز در یک مورد و آن اینکه بتخانههای روی تپهها را از بین نبرد. (اول پادشاهان 22 / 42 .)
چند مشاورپادشاه توسط نبوزردان دستگیر شدند:(5 عدد یا 7 عدد)
در نبردی که بین سبط یهودا و نبوذران فرمانده لشگر بابل رخ داد کتاب مقدس آماری از دستگیر شدگان توسط نبوذران ارائه میدهد ولی این آمار در همه موارد یکسان است فقط در قسمت مشاوران مخصوص پادشاه یهودا تناقض دارد و در یک جا تعداد آنها را 5 نفر و در جای دیگر 7 نفر میگوید.
1.سمرایای کاهن اعظم و صفنیا معاون او و سه نفر از نگهبانان خانه خداوند به دست نبوزردان فرمانده لشکر بابل به بابل تبعید شدند. همچنین فرمانده سپاه یهودا و پنج مشاور پادشاه. (دوم پادشاهان 25 / 18)
2.در ضمن نبوزردان، فرمانده سپاه بابل این افراد را نیز در مخفی گاههایشان در شهر پیدا کرد. سرایا، کاهن اعظم و معاون او صفنیا، سه نفر از نگهبانان خانه خدا، یکی از فرماندهان لشکر با هفت نفر از مشاوران مخصوص پادشاه. (ارمیا 52/ 24)
یهوه یاکین در چه روزی از زندان آزاد شد(بیست و هفتم ماه یا بیست و پنجم ماه)
یهوه یاکین یکی از پادشاهان یهودا بود و وی مدتی در اسارت بود و در روز آزادی وی در کتاب مقدس اختلاف است یک کتاب میگوید وی در در روز 27 ماه دوازدهم از زندان آزاد شد و در کتاب دیگر میگوید وی در 25 ماه دوازدهم از زندان آزاد شد و هر کدام باشد اهمیتی در این مورد ندارد فقط میتواند ما را به یک نکته برساند که نویسنده کتاب از خود رد پاهایی جا گذاشته است
1 وقتی اویل مرودک پادشاه بابل شد، یهوه یاکین، پادشاه یهودا را از زندان آزاد ساخت و این مصادف بود با بیست و هفتمین روز از ماه دوازدهم سی و هفتمین سال اسارت یهوه یاکین. (دوم پادشاهان 25 / 27)
2 در روز بیست و پنجم ماه دوازدهم از سی و هفتمین سال اسیری یهوه یاکین، پادشاه یهودا، اویل مرودک به پادشاهی بابل رسید و یهوه یاکین را مورد لطف خود قرار داد و او را از زندان بیرون آورد. (ارمیا 52 / 31)
مرگهارون
در تورات داستان مرگهارون با جزئیات ذکر شده است ولی در محل وفات وی اختلاف وجود دارد
در کتاب اعداد محل وفات وی روی کوه هورا ذکر میکند واما کتاب تثنیه که آن هم نیز از مجموعه 5 کتاب تورات است موسیره را محل در گذشتهارون عنوان میکند و در نقشههای باستانی بین هورا و مسیره فاصله زیادی است
1 وقتی که به بالای کوه رسیدند، موسی لباس کاهنی را از تنهارون درآورد و به پسرش العازار پوشانید.هارون در آنجا روی کوه (هور1) درگذشت. (اعداد 20 : 28)
2 سپس قوم اسرائیل از ئبیروت بنی یعقان به موسیره کوچ کردند. در آنجاهارون درگذشت و مدفون گردید و پسرش العازار به جای او به خدمت کاهنی پرداخت. (تثنیه 10 : 6)
داود چند سرباز دشمن به اسیری گرفت
در یکی دیگر از جنگهایی که داود با دشمنانش کرد در کتاب مقدس آماری از غنائمی که توسط داود گرفته شده است ارائه میدهد این آمار در همه موارد یکسان است فقط در قسمتی که مربوط به تعداد سربازان سواره است اختلاف دارد در یک جا سخن از هزار و هفتصد و در جای دیگر سخن از هفت هزار است
در این جنگ داود هزار و هفتصد سواره و دویست هزار پیاده را به اسیری گرفت. (دوم سموئیل 8 / 4)
در این جنگ داود هزار عرابه، هفت هزار سرباز سواره و بیست هزار سرباز پیاده را به اسیری گرفت. (اول تواریخ 18 / 4)
داود چند عرابه به غنیمت گرفت( هفصد عرابه یا هفت هزار عرابه)
در یکی از جنگهایی که داود با سوریها انجام میدهد تعداد زیادی از سرابازن سوری به دست لشگریان داود(ع) کشته میشوند. این داستان در دو کتاب جداگانه تکرار شده است. درآید و سربازان سوری گریختند. در یک کتاب مینویسد که داود 700 عرابه و چهل هزار اسب سوار سوری را کشتند و در کتابی دیگر مینویسد: داود هفت هزار عرابه سوار و چهل هزار سرباز روسی را کشتند.
این اشتباه از جانب خداوند است یا از جانب نسخه نویسان کتاب مقدس ؟
1 داود چون این را شنید، همه سربازان اسرائیلی را جمع کرد و از رود اردن عبور کرده، به حیلام آمد. در آنجا با سربازان سوری وارد جنگ شد. ولی سوریها باز هم گریختند و داود و سربازانش هفتصد عرابه سوار و چهل هزار اسب سوار سوری را کشتند. (دوم سموئیل 10: 17)
2 .... ولی سوریها باز هم گریختند و داود و سربازانش هفت هزار عرابه سوار و چهل هزار پیاده سوری را کشتند. (اول تواریخ 19: 18)
تعداد مردان جنگی مملکت اسراییل و یهودا چند نفر بود!
داود پادشاه زمانی تصمیم میگیرد از تمام لشگریانش سر شماری کند، به یواب فرمانده لشگرش دستور میدهد از تمامی لشگریانش که از دو طیف یهودا و اسرائیل بودند سر شماری کند در گزارش پایانی که یواب خدمت داود میدهد در تعداد سربازان طایفه یهودا دو نقل متفاوت وجود دارد در یک جا سخن از پانصد هزار و در جای دیگر سخن از چهار صد هزار سرباز است.
1. یوآب در گزارش کار را تقدیم پادشاه کرد. تعداد مردان جنگی اسرائیل هشتصد هزار و مردان جنگی یهود پانصد هزار نفر بودند . (دوم سموئیل 24 / 9)
2. او گزارش کار را تقدیم پادشاه کرد. تعداد مردان جنگی در تمام اسرائیل یک میلیون و صدهزار نفر بود که از این عده چهارصد هزار نفر از یهودا بودند. (اول تواریخ 21 / 5)
چند سال قحطی (سه سال یا هفت سال)
سرشماری داود نوعی بی اعتمادی به خداوند محسوب شد و خدا به خاطر این بی اعتمادی داود به وی تصمیم به تنبیه داود گرفت و به این خاطر جاد نبی را نزد داود فرستاد که بین یکی از سه گزینه یکی را برای عقوبت خویش برگزیند سه گزینه عبارت بودند از سه ماه فرار از دشمن یا سه روز مرض مهلک در کشور و یا چند سال قحطی در اینکه رقم مورد نظر خداوند سه سال بوده یا هفت سال در کتاب مقدس اختلاف وجود دارد.
1. پس جاد نزد داود آمده، پیغام خداوند را به او رساند و گفت: «بین این سه، یکی را انتخاب کن، هفت سال قحطی در کشور، سه ماه فرار از دست دشمنانت یا سه روز مرض مهلک در سرزمینت؟» (دوم سموئیل 24 / 13)
2. جاد پیش داود آمد و پیغام خداوند را به او رسانده، گفت: «بین این سه، یکی را انتخاب کن: سه سال قحطی، یا سه ماه فرار از دست دشمنت یا سه روز مرض مهلک و کشتار به وسیله فرشته خداوند». (اول تواریخ 21 / 11)
تعداد سرپرست کارگران حکومت سلیمان(550 یا 250)
کتاب مقدس حجمی در حدود هفت برابر قران دارد ولی از نظر محتوایی عمده مطالب آن تاریخ و جزئیات تاریخی قوم بنی اسرائیل است از جمله شرح مبسوطی در باره چگونگی ساخت معبد سلیمان دارد و جزئیات آن را ذکر کرده مثلا تعداد کارگران و تعداد سرکارگران حتی تعداد آخورهای که برای اسبها نیاز بودند را ذکر کرده و بیشتر این مطالب در دو کتاب مجزا هم تکرار شده از جمله این مسائل بحثی بر سر تعداد سر کارگران ساخت معبد سلیمان است.
که در کتاب اول پادشاهان میگوید 550 سر کارگر داشته و در کتاب دوم تواریخ الایام تعداد آنها را 250 نفر ذکر کرده است .
1. پانصد و پنجاه نفر به عنوان سرپرست بر گردههای کارگران گمارده شده بودند. (اول پادشاهان 9 / 23)
2. دویست و پنجاه نفر نیز به عنوان سرپرست کارگران سلیمان گمارده شده بودند. (دوم تاریخ 8 / 10)
البته تعداد هر مقدار باشد اهمیتی در این مورد ندارد ولی این اندازه میرساند که کتابی است که در آن تناقض دارد و تناقض کار خدا نیست و رد پایی است که نویسنده کتاب از خود به جا گذارده که فرمود و لو کان من غیر عند الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا.
گنجایش حوض خانه خدا چه قدر بود:(4000لیتر یا 6000 لیتر)
وقتی سلیمان هیکل و معبد مخصوصش را ساخت طبق دستور خداوند حوضی در وسط آن گماشت که در مقدار گنجایش آن حوض اختلاف است.
1. ضخامت دیواره حوض به پهنای کف دست بود. لبه آن به شکل جام بود و مانند گلبرگ سوسن به طرف بیرون باز میشد. گنجایش آن بیش از چهل هزار لیتر بود. (اول پادشاهان 7 / 26)
2. ضخامت دیواره حوض به پهنای کف دست بود. لبه آن به شکل جام بود و مانند گلبرگ سوسن به طرف بیرون باز میشد. گنجایش آن بیش از شصت هزار لیتر بود. (دوم تواریخ 4 / 5)
یهوه یاکین، چند ساله بود که به پادشاهی رسید:(18 ساله یا 8 ساله)
یکی دیگر از موارد تناقض در کتاب مقدس سن یهوه یاکین در موقع رسیدن به پادشاهی است در یک کتاب میفرماید یهوه یاکین 8 ساله بود و در جای دیگر میفرماید یهوه یاکین 18 ساله بود گر چه سن او اهمیت ندارد ولی این نکته را به ما میرساند که نسخه نویس کتاب مقدس از خود رد پاهایی به جا گذاشته و در مواردی دست برده است
1. یهوه یاکین هیجده ساله بود که پادشاه یهودا شد و سه ماه در اورشلیم سلطنت کرد. (دوم پادشاهان 24 / 8)
2. یهوه یاکین هشت ساله بود که پادشاه شد و سه ماه و ده روز در اورشلیم سلطنت کرد. (دوم تواریخ 36 / 9)
چگونگی مرگ اخزیا
اخزیا یکی از پادشاهان سبط یهودا است و با بیهوو جنگید و شکست خورد و در جریان این جنگ نیز کشته شد ولی در کتاب مقدس دو نقل متفاوت برای چگونگی مرگ اخزیا ذکر شده در یک جا میفرماید او در حین فرار از شدت جراحات مرد و در جای دیگر میفرماید خیر اخزیا دستگیر شد واو را نزد بیهوو آوردند و بیهوو او را کشت و یک نفر چگونه میتواند دو بار کشته بشود هم در حین فرار هم در اسارت ؟
1 هنگامی که اخزیا، پادشاه یهودیا، این وضع را دید، به سوی شهر بیت هگان فرار کرد. بیهو به تعقیب وی پرداخت و فریاد زد: «او را هم بزنید». پس افراد بیهوو او را در سر بالایی راهی که به شر جور میرود و نزدیک یبلعام است، در عرابهاش مجروح کردند، او توانست تا مجدد فرار کند؛ ولی در آنجا مرد. (دوم پادشاهان 9 : 27)
2 زمانی که بیهوو در پی کشتار اعضای خانواده احزاب بود، با عدهای از سران یهودا و برادرزادههای اخزیا رو به رو شد و ایشان را کشت؟ بیهوو در جستجوی اخزیا بود؛ سرانجام او را که در سامره پنهان شده بود، دستگیر نموده، نزد بیهوو آوردند و بیهوو او را نیز کشت. (دوم تواریخ 22 : 8)
تناقضات عهد جدید
همانطور که عرض کردیم در کتاب مقدس تناقضات غیر قابل انکاری وجود دارد که ما به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
نسب حضرت مسیح (ع)
یکی از اشکالاتی که به انجیل میشود بحث نسب نامه عیسی مسیح است در دو انجیل لوقا و متی نسب نامه حضرت عیسی ذکر شده و در هر دو عیسی فرزند داود شناخته میشود ولی در انجیل متی عیسی ناتان به داود میرسد و در انجیل لوقا از سلیمان به داود میرسد با وجود اینکه ناتان و سلیمان دو برادر بودند چگونه میشود یک نفر از نسل دو برادر با هم باشد؟
1. یسی پدر داود پیغمبر بود و داود پدر سلیمان بود. (متی 1 : 6)
2. پدر ناتان، داود بود. 32 پدر داود، عیسی بود. (لوقا 3 : 31)
چند روز بعد (شش یا هشت)
در اناجیل پس از نقل داستان غذا دادن عیسی به 5000 نفر با دو نقل متفاوت نقل میکنند که چند؟ روز بعد عیسی در بالای کوهی با الیاس و موسی ملاقات کرد در اینکه این اتفاق ملاقات با موسی در کوه چند روز پس از غذا داده به 5000 نفر رخ داده دو انجیل لوقا و مرقس دو نقل متفاوت دارند.
1. شش روز بعد، عیسی با پطرس، یعقوب و یوحنا به بالای تپهای رفت. کس دیگری در آنجا نبود. ناگاه صورت عیسی به طرز پرشکوهی شروع به درخشیدن کرد، 3 و لباسش درخشان و مثل برف سفید شد. (مرقس 9 : 2)
2. هشت روز پس از این سخنان، عیسی به همراه پطرس، یعقوب و یوحنا، بر فراز تپهای برآمد تا دعا کند. 29 به هنگام دعا، ناگهان چهره عیسی نورانی شد و لباس و از سفیدی، چشم را خیره میکرد. (لوقا 9 :28)
پطرس عیسی را به چه کسانی انکار کرد.
عیسی مسیح قبل از دستگیری پیش گویی کرد که پطرس سه بار مسیح را انکار میکند و این سه بار قبل از بانگ خروس است و وقتی طبق نقل اناجیل مسیح دستگیر شد و این اتفاق رخ داد وقتی که مسیح طبق نقل اناجیل دستگیر شد پطرس به جمع یهودیان نفوذ کرد و یهودیان در سه مرتبه به وی مشکوک شدند و در هر بار پطرس انکار کرد که از یاران مسیح است و نکته قابل توجه در مرتبه دوم است که هر کدام از اناجیل نقلی متفاوتی دارند.
متی این گونه نقل میکند بار اول: به یک کنیز ؛ بار دوم: به کنیزی دیگر و بار سوم: جمعی از مردم (آنانکه ایستاده بودند) (متی 69:26 تا 73:26)
مرقس چنین میگوید بار اول: به یک کنیز (از کنیزان رییس کهنه)؛ بار دوم: به همان کنیز و بار سوم: جمعی از مردم (حاضرین) (مرقس 66:14 تا 71:14)
و لوقا نیز اینگونه مینویسد بار اول: به یک کنیز ؛ بار دوم: به یک مرد و بار سوم: به مردی دیگر (لوقا 54:22 تا 60:22)
یهودیت و مسیحیت و اسلام همانی نیستند که موسی، عیسی و محمد آوردند. این سه دین در طول تاریخ توسط پیروانشان برساخته شدهاند و نمیتوانند نسخه برابر اصل باشند. به هر مکان/کشوری که وارد شده اند، رنگ و بوی فرهنگ آن مردم را به خود گرفتهاند. به تعبیر دیگر، رشد معرفتی و تکنولوژیک بشریت، موجب تغییر فهم و تفسیر مؤمنان از متن مقدسشان شده است.
فرایند مدرنیزاسیون، در تعاملی دو سویه با دین، هم یهودیت و مسیحت را تغییر داد، هم- به تعبیر ماکس وبر در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری– از آن تأثیر پذیرفت.
یکی از مدعیات ناپذیرفتنی این است که جهان ماقبل مدرن، جهان تک منبعی دین بود. هیچ عرصه بیرون دینی وجود نداشت. صدق و کذب مدعای تماماً دینی بودن دوران ماقبل مدرن موضوع این نوشتار نیست. اما با آغاز عصر جدید، رقیبان جدی از راه رسیدند و عرصههای مستقل از دین تشکیل شد و ادیان از قلمروهای گوناگون عقب نشستند.
جامعه شناسانی چون کارل مارکس، ماکس وبر و امیل دورکهایم، دوران مدرن را دوران فرایند گسترده تفکیک (differentiation) به شمار آوردهاند. طی فرایند تفکیک، دین از سیاست، اقتصاد، فرهنگ (که خود زاده تفکیک است) و حتی “سنت” (که اختراع مدرنیته و تفکیک قدیم و جدید است) متمایز میشود. سازمان دین، از دیگر سازمانها جدا میشود.
در این دوران، ایدههایی چون دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، پلورالیسم، رواداری، فمینیسم، سکولاریسم، و…برساخته شد، و سپس گسترش و مشروعیت یافت. دین هم خود را با این ایدهها و نهادهایی که از نظر بشر جدید اخلاقاً موجه اند، روبرو دیده و مؤمنان مجبور به بازخوانی متن مقدس خود شدهاند. در چنین سیاقی خوانشهای جدید از متون مقدس دینی شکل گرفت:
یکم- نقد تاریخی تورات و انجیل: نقد تاریخی نشان داد که تورات و انجیل توسط آدمهای متفاوت و در زمانهای بعد نوشته شدهاند و آنها را نمیتوان سخنان خداوند به شمار آورد. متون مقدس یهودی ششصد تا هزار سال بعد از موسی نوشته شدهاند. انجیلهای چهارگانه هم طی دهههای ۷۰ ۸۰ و ۹۰ میلادی نوشته شدهاند. گفتهاند که انجیل متی و یوحنا توسط دو حواری عیسی، انجیل لوقا توسط طبیبی از صحابه پولس رسول و انجیل مرقس توسط یکی از اصحاب پطرس حواری نوشته شده است. این امر بدیهی، برجستگی نقش عامل انسانی در روایت متن مقدس (تورات و انجیل) را نشان داد.
دوم- تعارض علم و دین: تعارض دادههای متون مقدس دینی با یافتههای علوم تجربی مدرن نیز مسئله تعارض علم و دین را زاد. مدعیات صدق و کذب بردار جهان شناسانه متون مقدس دینی با یافتههای علوم تجربی جدید تعارض داشت و کاذب به شمار میرفتند. راه نجات ساده بود. گفته شد که متون مقدس دینی کتاب ساینس نیستند و نباید از آن مدعیات تفسیری ظاهری به دست داد. این رویکرد به ناواقع گرایی (nonrealism) دینی انجامید.
سوم- متون مقدس دینی کتاب تاریخ نیستند: وقایع تاریخی به شمار آوردن داستانهای متون مقدس دینی از جنبههای گوناگون مسئله آفرین است. نه تنها مسئله تعارض معجزات با علم تجربی باقی خواهد ماند، بلکه مسئله نقض حقوق بشر و نسل کشی زاده خواهد شد.
به عنوان نمونه، پیتر سینگر- فیلسوف لیبرال آمریکایی- مجازات مدیانیان (شاهد اول) را “نسل کشی” به شمار آورده و ابتدأ دو علت برای انجام آن نسل کشی ذکر میکند. اول- برقراری روابط جنسی با بنی اسرائیل. دوم- داشتن دینی متفاوت که برخی از بنی اسرائیل را به سوی خود کشانده بود. اما وی دلیل اصلی را امر دیگری به شمار آورده است. تعداد زنان محدود بود و آنها تعداد محدودی فرزند میتوانستند به دنیا آورند. مردان و پسران مدیانی رقیب یهودیان بودند، موسی دستور داد تا همه آنها را بکشند. زنان شوهردار را هم کشت تا زن حاملهای باقی نماند:
“این راه موثری بود برای این که در نسل بعدی هیچ کس که تماماً از نسل مدیانی باشد به دنیا نمیآید…در اینجا ما با موردی از نسل کشی روبه روایم که مزیت ژنتیکی آن برای عاملان نسل کشی کاملاً روشن است” (پیتر سینگر، یک جهان، اخلاق جهانی شدن، فصل چهارم، قانون واحد).
راه حل مسئله نسل کشی و خشونتهای تاریخی این است که آن داستانهای باورناکردنی، گزارشهای تاریخی نیستند و برای اهداف دیگری از آنها استفاده شده است. این مدعا که متون مقدس دینی کتاب تاریخ نیستند، زمینه اسطورهای به شمار آوردن داستانهای تاریخی متون مقدس را فراهم آورد. ویتگنشتاین، جان هیک،هانس گونگ، راجر تریک، ردولف بولتمان، و…هر یک به گونهای از این مدعا دفاع کردهاند.
جان هیک واقعی بودن این قصهها را نمیپذیرد. میگوید که تفسیر ظاهری این داستانها و واقعی به شمار آوردن آنها، یهودیان را بدان سو میراند که معتقد باشند:
“خداوند بارها و بارها خانوادههای بی گناه مصری را مبتلا به طاعون نمود، همه کودکان نخست زاده آنها را از دم تیغ گذراند، با این وحشت مضاعف که خداوند عامدانه باعث شده بود که فرعون اجازه ندهد که عبرانیان بروند برای این که هم او و هم اتباع او را به کیفر برساند:”ای موسی نزد فرعون باز گرد. من قلب او و درباریانش را سخت کرده ام تا این معجزات را در میان آنها ظاهر سازم، و تو بتوانی این معجزات را که من در مصر انجام داده ام برای فرزندان و نوههای خود تعریف کنی تا همه شما بدانید که من خداوند هستم” (خروج، ۱۰: ۲-۱). چنین خدایی سرمشقی برای جباران ستمگر و بی رحم است اما نه “نوری برای روشنی بخشیدن به امتها”، سپس داستان به قتل عام بی رحمانه ساکنان فلسطین اشاره میکند. خداوند به شائول فرمان میدهد:”حال برو و مردم عمالیق را قتل عام کن. بر آنها رحم نکن، بلکه زن و مرد و طفل و شیرخواره، گاو و گوسفند، شتر و الاغ، همه را نابود کن” (اول سموئیل، ۱۵: ۳). و موجب میشود که آفتاب یک روز تمام از حرکت باز ایستد تا به اسرائیلیان فرصت بیشتری بدهد با فراغ بال به کشتار دشمنان خود بپردازند” (ص ).
جان هیک وجود تاریخی فردی به نام ابراهیم را هم تقریباً انکار میکند. برای تأیید مدعای اسطورهای بودن این شخصیت، به سخنان کارل یوزف کوشل استناد میکند که نوشته:
“هر کسی که میخواهد ابراهیم را به شیوه صرفا تاریخی “درک کند” هیچ چیزی را درباره او نخواهد فهمید…داستانهای مربوط به ابراهیم داستانهای ایمانی قومی است که رابطه خداوند را با آن از طریق این داستانها توضیح میدهد…داستانهای ابراهیم در کتاب مقدس عبری…”اعلامهای دینی” هستند، نه “تاریخ نگاری”.” (ابراهیم، صص ۵-۴).
جان هیک میگوید که عیسی خود را خدا نمیدانست و این آموزه بعدها توسط نویسندگان انجیل “به زبان او گذاشته شد”. او تمامی مدعیات زیر را انکار میکند، تولد عیسی در الف- سال اول میلادی، ب- در ۲۵ دسامبر، پ- در بیت لحم، ت- فقدان پدر، ث- خدای متجسد (God Incarnate)، ج- زنده شدن دوباره مسیح پس از به صلیب کشیدن او، چ- همزمان:”قبرها باز شدند و بسیاری از مقدسین خدا که مرده بودند، زنده شدند؛ و پس از زنده شدن عیسی، از قبرستان به اورشلیم رفتند و بسیاری ایشان را دیدند” (متی، ۲۷: ۵۳- ۵۲).
هانس کونگ- الاهی دان و فیلسوف کاتولیک سویسی- نیز با این که به وجود تاریخی مسیح باور دارد، اما انجیل را گزارشی تاریخی نمیداند. او مینویسد:
“اناجیل یک گزارش تاریخی از عیسی ارائه نمیدهند…تمام هم و غم آنها اعلام پیام بشارت عیسی است… اناجیل گواهیهای متعهدانه بر ایمان هستند که هدف آنها این است که خوانندگان را متعهد سازند” (ص ۱۵۸).
به گمان او، ایمان نیازمند برهان و شواهد تاریخی نیست. هدف برانگیختن انسان به ایمان آوردن است. داستانهای اناجیل هم از نظر تاریخی قابل تأیید نیستند:
“با یک تحلیل جامع تاریخی از اناجیل سه لایه به دست میآید: آنچه تأویل انجیل نویسان بعدی است (تأویل تاریخ)؛ آنچه تفسیر یا توضیح و حتی تأویل جامعه بعدی است؛ و سرانجام آنچه مربوط به اقوال و اعمال و خود عیسی است” (ص ۱۵۸).
مردخای کاپلان (۱۹۸۳- ۱۸۸۱)- فیلسوف و الاهی دان یهودی- در کتاب یهودیت به مثابه یک تمدن همه داستانهای تاریخی تورات و حتی خود خدا را اسطورهای به شمار میآورد. او رهبری شاخه یهودیت بازسازی گرا (Reconstructionist Judaism) را بر عهده داشت. به تعبیر دیگر، آرای او آن چنان گسترش یافته که خودشان به یک شاخه از یهودیت معاصر تبدیل شدهاند. البته یهودیان سنتی آنها را قبول ندارند. کاپلان کوشیده است تا معنایی اخلاقی به باور “قوم برگزیده خداوند بودن” ببخشد.
جریانهای سنت گرا هم به کار خود مشغولند. پال کوپان در کتاب Is God a Moral Monster? کوشیده است تا از طریق تأویل، خشونتهای تورات را ناخشونت به شمار آورده و نشان دهد که خدای عهد عتیق هیولا نیست.
چهارم- باطن گرایی عرفانی در برابر ظاهر گرایی شریعتمدار: نگاه باطنی عرفانی به متون مقدس دینی در برابر نگاه ظاهرگرای شریعت گراست. گرشوم گرهارد شولم (۱۹۸۲- ۱۸۹۷)- دین شناس یهودی- گفته است که تورات سینایی ۶۰۰ هزار وجه دارد که به ازأ هر روحی معنایی دارد. قرنها پیش از آن متفکران مسلمان گفته بودند:”الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق“. از یک منظر، یهودیان به دین خود به دو نحو نگریسته اند: تلمودی (تفسیر فقهی تورات) و قبالایی (سنت عرفانی که آن را روح تورات به شمار میآورند). میان این دو گرایش همیشه نزاع وجود داشته است. شولم که به نحله دوم تعلق داشت، گفته بود:”نقض شریعت تورات، نوعی کمال است”. در سنت اسلامی نیز گفته شده است:”اذا ظهر الحقایق بطلت الشرایع“. شولم دربارهی تفسیر عرفانی تورات مینویسد:
“تمام عارفان یهودی، از تراپویا گرفته که تعالیم ایشان را فیلون اسکندرانی تشریح کرده است، تا آخرین عارفان حسیدی، همه در این خصوص مشترکند که مایلند تا تفسیر عرفانی از تورات به دست دهند؛ تورات از نظر اینان منظومهای حی است که در حیات رمزی خویش جان میگیرد که در طی معانی حیات بخش خویش در لابلای قشر ظاهری نامحدودی میجوشد و میتپد تا به معنای عمیق و معنوی تورات که تطابق دین مکنون با سر بدیع نیز هست، میرسد. به عبارت دیگر تورات تنها شامل فصول و عبارات و کلمات صرف نیست، بلکه افزون بر اینها به مثابه تجسد حی حکمت الهی لحاظ میشود که از ازل انعکاسات بدیع نور را همواره ساطع میسازد. تورات فقط قانون تاریخی قوم برگزیده خدا نیست، اگر چه این نیز هست، و شامل این نیز هم میشود ولی افزون بر این، قانون الهی کیهان است که حکمت الهی یا عقل فعال آن را آفریده است” (گرشوم شولم، جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ترجمهی فریدالدین رادمهر، انتشارات نیلوفر، صص ۶۱-۶۰).
دان کیوپیت در کتاب عرفان پس از مدرنیته، رویکرد عرفانی به متن مقدس را نوعی اعتراض زنانه علیه مردسالاری تمام عیار و بیگانه آموزههای رسمی و نیز علیه اقتدار اجتماعی و البته اقدامی اصلاحی در آن جهت به شمار میآورد. سنت عرفانی نمایانگر حرکتی اعتراضی علیه سنت شریعتمداری جزمی است.
پنجم- متون مقدس دینی کتاب حقوقی نیستند:حقوق اساس زندگی جمعی است و قوانین میکوشند تا حقوق همگانی را روشن سازند. احکامی که در متون مقدس دینی برای زندگی جمعی آدمیان آمده اند، زندگی انسانهای عصر خویش را سامان میبخشیدند، اما آن احکام متعلق به جوامع ساده و قبیلگی گذشته اند، نه جوامع توسعه یافته بعدی که دارای نهاد غیر شخصی دولت گردیده و جوامع مدرن را آفریدند.
خلاصه و نتیجه گیری
در سالهای اخیر با ظهور بنیاد گرایی دینی تروریستی و گروههای جهادی، مسئله احکام خشونت آمیز در کتب مقدس ادیان ابراهیمی- خصوصا در تورات و قرآن- به یک چالش جدی علیه باورهای دینی درآمده است. کثیری از خداناباوران میگویند که باید از انتقادات فلسفی و علمی مودبانه علیه دین فراتر رفت و تعارفات با پیروان ادیان را کنار گذاشت. باید بی پرده و به طور صریح به آنها متذکر شد که کتاب مقدسشان حاوی چه باورها و اعمال خشونت بار، هولناک و ضد بشری است. آنها میافزایند که نادیده گرفتن و غفلت از چنین انتقاداتی به رفتارهای ضد اخلاقی و خشونت بار روز افزونی منجر میشود. افرادی مانند ریچارد داورکین، دانیل دنت، کریستوفر هیتچنز، تام هریس، بل ماهر و پیتر سینگر که حلقه اصلی جریان موسوم به خداناباوران جدید ) New Atheists (را تشکیل میدهند، شیوه استدلال مذکور را دنبال میکنند.
از سوی دیگر کثیری از روشنفکران و فیلسوفان دینی معاصر کوشیدهاند تا به انتقادات قدرتمند و تند و تیز این گروه پاسخهای شفاف و موجه ارائه دهند. مسئله از این قرار است که چگونه بخشهایی از کتاب مقدس- عهد عتیق- که با انتقادات اخلاقی جدی مواجه شدهاند را میتوان تفسیر کرد؟ به این مدعا که خدای کتاب مقدس به چنان اعمال بی رحمانه و ضد بشری فرمان داده است، چه پاسخهای معقولی میتوان ارائه داد؟
از آنجایی که این مسائل چند جانبه هستند، پاسخ بدانها هم با کوششهای بین رشتهای روبرو بوده است. از یک سو، فیلسوفان دین به بررسی این نکات پرداختهاند که تحت چه شرایطی میتوان یک متن را وحی، الهام الهی یا تجربه دینی به شمار آورد؟ آیا این باور که “خدا خیر مطلق است”، با این باور که “احکام و فرامین اخلاقاً و عقلاً ناموجه و نامعقول از خداوند صادر شده است”، سازگار است؟ آیا باور به خیر مطلق بودن خداوند، جایی برای باور به وحیانی بودن متونی (تورات، انجیل، قرآن) باقی مینهد که متضمن فرامین خشونت آمیز هستند؟
از سوی دیگر پاسخ به چنین پرسشهایی با مطالعات تاریخ دین و کتاب مقدس مرتبط است. باید نسبت به واقعیتهای اجتماعی، دین و فرهنگ جوامع کهن خاور نزدیک که این متون در بطن آنها پدید آمدهاند دانش وسیعی فراهم آورد. و همچنین آگاهی از سنتهای تفسیری و هرمنوتیک نیز امری ضروری است.
به طور کلی، در مواجهه با احکام و فرامین خشونت بار کتاب مقدس سه استراتژی ارائه شده است :
اول- انکار وحیانی بودن آن متون.
دوم- قبول مشروط وحیانی بودن آنها بدین ترتیب که الف) ظاهر احکام و فرامین خشونت بار در کتاب مقدس مقصود خداوند نبودهاند. ب) تصدیق این امر که بخشهایی از متن مقدس که عاری از خشونت اند، به طور کلی وحی و پیام الهی هستند.
سوم- تصدیق وحیانی بودن آنها و این که احکام و دستورات اخلاقا مسئله دار در کتاب مقدس به طور کلی با قصد خداوند سازگار هستند. استدلالهای متعددی برای موجه سازی این رویکرد ارایه شده است. بدین قرار که گفته میشود که احکام مذکور در جهت تحقق خیر بیشتری بوده اند؛ یا این که مجازاتهای عادلانهای بودهاند برای گناهان آن اقوام؛ یا به طور کلی با مسئولیتهای خدای خیر مطلق نسبت به بشریت سازگاری دارند.
هر کدام از استراتژیهای سه گانه فوق متشکل از رویکردهای درونی متفاوت بسیار است که بر محور مسائل خاصی پدید آمدهاند. استراتژی اول در تاریخ مسیحیت قدمت دیرینی دارد. در قرن دوم میلادی، مارسیون سیناپی رهبر برجسته مسیحی، کتاب مقدس یهودیان را رد میکرد. زیرا بر این باور بود که در این کتاب، خداوند به صورت موجودی خشن، بی رحم، حقیر، بوالهوس، و واجد بسیار رذایل دیگر توصیف شده است. همچنین پارهای از افراد در دوران معاصر مانند ادولف فنهارناک، هکتور اوالس این استراتژی را دنبال میکنند.
این استراتژی برای مؤمنان عصر جدید میتواند جذابیت داشته باشد زیرا که آنها را به آسانی از شر آن احکام و اعمال مسئله دار در متون مقدس به سلامت عبور میدهد. اما رویکرد مزبور که گزینشی و دلبخواهی است با سنت پذیرفته شده دینی حتی نزد مسیحیان مغایرت دارد. با دور زدن سنت دینی نمیتوان به نتایج دلخواه در باره معیار وحیانی بودن متن دست یافت و ادعا کرد که متون مسئله دار کتاب مقدس وحیانی نیستند اما متنی دیگر (یعنی عهد جدید) وحی و الهام الهی است (صص ۲۱۳- ۱۸۷).
استراتژی دوم در برگیرنده رویکردهای کثیری است. پارهای از صاحب نظران میگویند که آن متون را نباید به منزله گزارشهای تاریخی واقعی و دقیق تلقی کرد. بلکه باید به آنها به منزله روایتهای تمثیلی و نمادین نگریست. آنها میگویند که مقصود از آن احکام خشونت آمیز (مثلا در تثنیه ۱۰ تا ۱۸) این نیست که خداوند واقعا در مقاطعی تاریخی به نابودی آموریها و دیگر اقوام فرمان داده است. بلکه خداوند خواسته است به خوانندگان متن مقدس (یعنی بنی اسرائیل) بگوید که گناه را در زندگی خویش از بین ببرند. و مصداق این زندگی گناه آلود، آموریها بودهاند.
پارهای دیگر از محققان همین استراتژی میگویند که بخشهای مسئله دار کتاب مقدس ممکن است به طور کلی از لحاظ تاریخی درست باشد، اما نه تمامی جزئیات آنها. والتر برگمن میگوید که معقول تر این است که بپذیریم که روایتهای تاریخی درباره فتوحات قوم بنی اسرائیل که به پی زدن اسبان و نابود کردن ارابههای جنگی اشاره دارند، در واقع خداوند خواستار نابودی قدرتهای ستمگرانه پادشاهی (که اسب و ارابه نماد آن بودهاند ) شده است. او میگوید چنان توصیفاتی از خداوند در کتاب مقدس، برآمده از تفسیر بنی اسرائیل از وحی الهی است که در پرتو پیش زمینههای فرهنگی و اجتماعی، پیش داوریهای آنان، و محفوظات خطاپذیر از کلمات موسی و نیز درک نادرست آنها از مفاهیم خوب یا بد، پدید آمده است. از نقطه نظر برگمن، پیامی که ما از متن مقدس میگیریم این است که خداوند در کنار ضعیفان و مظلومان ایستاده است و علیه قدرتمندان و ستمگران.
پارهای از معتقدان به این استراتژی میگویند که تحقیقات تاریخی نشان میدهند که در واقع اقوامی مانند کنعانیان از بین نرفتهاند. و این که شاید حکم به تحریم و نابودی آنان مانند قوانین دیگر به قصد اجرا صادر نشده اند، بلکه از این جهت صادر شدهاند که بر برتری و اولویت اخلاقی خداوند و مرجعیت احکام او دلالت کنند. مطابق این دیدگاه، حکم تحریم کنعانیان در واقع حکمی است دال بر تحریم دین آنان، و نه اتخاذ یک شیوه جنگی علیه آنها.
از این رو، اصولا چنان احکام خشونت باری از سوی خداوند صادر نشده است، بلکه با ارایه تفسیر درستی از متن مقدس ضمن توجه به واقعیتهای مرتبط تاریخی میتوان نشان داد که برخلاف بدفهمیهای پارهای از دانشمندان معاصر، احکام کتاب مقدس، به مراتب ملایم تر و لطیف تر بودهاند.
به نظر میرسد که این استراتژی از همان مشکل استراتژی اول رنج میبرد. زیرا مطابق با این دیدگاهها، معنای ظاهری متن (از این جهت که آنچه که رخ داده است و آن پیامی را که خداوند قصد داشته با مخاطبانش برقرار کند) کاملاً گمراه کننده است. به هر حال، این دیدگاهها متضمن آن است که بخشهای مسئله دار متون مقدس چیزی نیست که از وحی الهی یا سروش غیبی میتوان انتظار داشت. اما مشکل این استراتژی این است که اصولا چرا خداوند اجازه داده است که چنان احکام خشونت باری به کتاب مقدس راه یابند.
استراتژی سوم برخلاف دو استراتژی پیشین بر این باور است که در حقیقت خداوند احکام مسئله دار را صادر کرده است، اما میکوشد به نحوی آنها را موجه سازد. یک قرائت رایج در این استراتژی میگوید که دستور خداوند برای نابودی اقوامی مانند کنعانیان به خاطر مجازات گناهانی بوده است که آنها مرتکب شده بودند و همچنین برای ممانعت از تأثیرپذیری بنی اسرائیل از آنها بوده است. گناهان کنعانیان شامل نهادینه شدن قربانی کردن فرزندان، رفتارهای جنسی بدون ضابطه، و بسیاری رذایل دیگر.
منتقدان این قرائت میگویند که از نظر تاریخی معلوم نیست که کنعانیان بدتر از همسایگانشان- از جمله بنی اسرائیل- بوده باشند. به علاوه حتی اگر کنعانیان چنان اعمالی را مرتکب میشدند مجازاتهای بی رحمانه- شامل کشتن زنان و کودکان و پی کردن اسبان- بسیار فراتر از گناهان آنان است یعنی هیچ تناسبی بین جرم و مجازات وجود ندارد.
پارهای از صاحب نظران متعلق به این استراتژی میگویند که احکام خشونت آمیز تورات به واسطه خیر بیشتری که هدف آنها بوده است، قابل توجیه و دفاعاند. آنها میگویند شاید قتل عام مردم کنعان، به یک معنی، به منظور ایجاد یک نظم اجتماعی برای غلبه بر هرج و مرج صورت گرفته است.
شاید مانع از این میشد که کنعانیان به واسطه اعمال گناه آلودشان روح شان را بیشتر غرق در فساد و نابودی نکنند (یا آنها را از رنج روحی عمیق تری نجات دهند). اما نظریه مذکور با این اشکال جدی مواجه است که چگونه نابودی کودکان کنعانیان و پی کردن اسبان میتواند به هدف نجات روح آنان منتهی شود. در واقع، بسیار دشوار است که قبول کنیم که چنان احکام و فرامینی اصولا هیچ گونه خیری در بر داشته باشند. پاسخی که به این اشکال داده شده است از این قرار است که دانش ما همین اندازه است که آن احکام برای خیرهای نامعلوم (برای ذهن بشر) هستند که نهایتاً به سود خود آن افراد بوده است. اما فقط کسی که شناخت عمیقی از زندگی کنعانیان داشته باشد میتواند این موضوع را درک کند (در خصوص این نظریه به منابع یک و دو بنگرید).
با عطف نظر به آنچه که گذشت میتوان گفت که به طور کلی، در برخورد با بخشهای اخلاقاً مسئله دار کتاب مقدس با دو پرسش اساسی مواجه هستیم :
نخست)- آیا میتوان تبیینی ارائه کرد که آن مسائل را تعدیل و موجه سازد و در عین حال سازگار با این باور باشد که آن متون وحیانی هستند و ظواهر متن حجیت دارد؟
دوم)- آیا میتوان برخلاف ظاهر متن، تفسیرهای معقولی از آنها به دست داد و کماکان آنها را وحی الهی به شمار آورد؟
استراتژی سوم به سئوال اول پاسخ مثبت ولی به سئوال دوم پاسخ منفی میدهد. و به عکس، پاسخ منفی و به سئوال اول و مثبت به سئوال دوم، راهی است که استراتژی دوم در پیش گرفته است.
درباره برخی عبارات غامض و مسئله دار متون مقدس پاسخ به هر دوسوال میتواند مثبت باشد. این امر از تفسیرهای متعدد و گوناگون و همچنین از معانی چند لایه آن متون ناشی میگردد. باور به معانی چند لایه متن مقدس از سوی کثیری از مفسران سنتی هم پذیرفته شده است. این نکته استراتژی دوم را تایید و تقویت میکند. زیرا مطابق با آن، در غیاب تبیین معقول، آنچه که همواره به طور طبیعی از معنای آشکار متن میفهمیم را نمیتوان قصد خداوند تلقی کرد. اما، این امر مانعت الجمع نیست که میتوان از آنها تبیینهای معقول و موجه به دست داد و در عین حال به نظریه معانی چند لایه متن باور داشت. بدین ترتیب، با جمع استراتژی دوم و سوم میتوان به ابزارها و روشهایی برای تبیین معقول بخشهای اخلاقا مسئله دارمتون مقدس دست یافت.
در این بررسی اجمالی که از رویکردهای متعدد به بخشهای اخلاقاً مسئله دار تورات ارائه شد میتوان به چند جانبه و کثیرالاضلاع بودن این مسئله پی برد. از مسائل پیچیده و دشواری که برخی از صاحبنظران درباره تفسیر این متون مطرح ساختهاند تا مسائلی درباره معرفت شناسی وحی و مرجعیت کتاب مقدس. ضمن این که در این بررسی کوتاه، کثیری از دیدگاههای بدیل و مسائل مرتبط با فلسفه زبان، هرمنوتیک و معرفت شناسی دینی سخنی به میان نیامده است.
1. طبق گزارش انجیل متی، حضرت مسیح، پیشگویی نمود که سه شبانه روز در دل زمین خواهد بود:
«آنگاه بعضی از کاتبان و فریسیان در جواب او گفتند:ای استاد میخواهیم از تو آیتی ببینیم. او در جواب ایشان گفت:... زیرا همچنانکه یونس سه شبانه روز در شکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود» انجیل متی 12: 38- 40
اما آیا به راستی مسیح سه شبانه روز در زمین مدفون بود؟
پاسخ منفی است.!!
مطابق انجیلها، حضرت مسیح، روز جمعه به صلیب کشیده شد و شبانگاه دفن گردید و صبح یکشنبه از قبر برخاسته بود:
«پس عیسی آوازی بلند بر آورده جان بداد... و چون شام شد از آن جهت که روز قبل از سبت (سبت = شنبه) بود...» انجیل مرقس 15: 37- 42
« و صبح روز یکشنبه را بسیار زود وقت طلوع آفتاب بر سر قبر آمدند... جوانی را که جامهای سفید در بر داشت بر جانب راست نشسته دیدند پس متحیر شدند. او بدیشان گفت: ترسان مباشید عیسی ناصری مصلوی را میطلبید؟ او برخاسته است» انجیل مرقس 16: 2- 6
بنابر این حضرت مسیح به جای آنکه طبق پیشگویی خود، سه شبانه روز در قبر بماند، تنها یک روز و دو شب در قبر بوده است.!
پسری که از پدر خود بزرگتر است!
2. یکی از اشتباهات عجیب کتاب مقدس را بررسی میکنیم:
در کتاب مقدس آمده است که اخزیا در 42 سالگی به سلطنت رسید
« و اخزیا چهل و دو ساله بود که پادشاه شد و یک سال در اورشلیم سلطنت کرد» دوم تواریخ 22: 2
این در حالی است که طبق گزارش کتاب مقدس:
« یهورام سی و دو ساله بود که پادشاه شد و هشت سال در اورشلیم سلطنت کرد... و بدون اینکه بر او رقتی شود رحلت کرد ... و ساکنان اورشلیم پسر کهترش اخزیا را در جایش به پادشاهی نصب کردند» دوم تواریخ 21: 5- 20 و 22: 1
بنابر این پدر اخزیا در40 سالگی از دنیا رفت و اخزیا بلافاصله به جای وی نشست.
حال، چگونه ممکن است که اخزیا در هنگام وفات پدر 40 ساله اش، 42 سال داشته باشد. آیا وی از پدر خویش دو سال بزرگتر بوده است.
پاسخ بسیار روشن است. سن اخزیا به اشتباه ذکر شده است. با مراجعه به بخش دیگری از کتاب مقدس میتوان این اشتباه راتصحیح نمود. در کتاب اول پادشاهان آمده است:
« و اخزیا چون پادشاه شد بیست و دو ساله بود و یک سال در اورشلیم پادشاهی کرد» اول پادشاهان 8: 26
نیاز به توضیح ندارد. حتما بخوانید
3. گزارش انجیل متی از داستان معجزهی مسیح:
«بامدادان چون به شهر مراجعت میکرد، گرسنه شد. و در کنارهی راه یک درخت انجیر دیده، نزد آن آمد و جز برگ بر آن هیچ نیافت. پس آن را گفت: از این به بعد میوه تا به ابد بر تو نشود. که در ساعت درخت انجیر خشکید و چون شاگردانش این را دیدند متعجب شده گفتند: چه بسیار زود درخت انجیر خشک شده است» متی 21: 18- 20
گزارش انجیل مرقس از این داستان:
«ناگاه درخت انجیری که برگ داشت از دور دیده، آمد تا شاید چیزی بر آن بیابد اما چون نزد آن رسید جز برگ بر آن هیچ نیافت زیرا که موسم انجیر نرسیده بود. پس عیسی توجه نموده بدان فرمود: از این پس تا به ابد، هیچ کس از تو میوه نخواهد خورد و شاگردانش شنیدند. پس وارد اورشلیم شدند... و صبحگاهان در اثنای راه، درخت انجیر را از ریشه خشک یافتند. پطرس به خاطر آورده وی را گفت:ای استاد اینک درخت انجیری که نفرینش کردی خشک شده» مرقس 11: 12- 21
نیاز به توضیح ندارد که طبق گزارش انجیل متی، درخت انجیر فورا خشک گردید و حواریون اظهار تعجب کردند اما مطابق انجیل مرقس، پس از نفرین مسیح، به اورشلیم رفتند و فردای آن روز وقتی از آنجا میگذشتند، درخت را خشک شده یافتند و... .
ابتدا به کوه بلند برده شد یا به شهر اورشلیم؟!
4. یکی از تفاوتهای بسیار روشن در گزارشات انجیلها، داستان امتحان شدن مسیح است.
تفاوت گزارش دو انجیل کاملا روشن است. انجیل متی میگوید: ابتدا مسیح به شهر مقدس (اورشلیم) برده شد و پس از آن به کوهی بلند؛ اما در انجیل لوقا، ترتیب این واقعه دقیقا بر عکس ذکر شده است:
انجیل متی: «آنگاه عیسی به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه (امتحان) نماید... آنگاه ابلیس او را به شهر مقدس بردو بر کنگرهی هیکل بر پا داشته به وی گفت: اگر پسر خدا هستی، خود را به زیر انداز... پس ابلیس او را به کوهی بسیار بلند برد و همهی ممالک جهان را بدو نشان داده به وی گفت: اگر مرا سجده کنی، همانا این همه را به تو خواهم بخشید» متی 4: 1- 9
انجیل لوقا: «و روح او را به بیابان برد و مدت چهل روز ابلیس او را تجربه مینمود... پس ابلیس او را به کوهی بلند برده، تمامی ممالک جهان را در لحظهای بدو نشان داد و ابلیس بدو گفت: جمیع این قدرت و حشمت آنها را به تو میدهم... پس او را به شهر اورشلیم برده، بر کنگرهی هیکل قرار داد و بدو گفت: اگر پسر خدا هستی خود را از اینجا به زیر انداز» لوقا 4: 1- 9
شاید بپرسیم برخی از این تفاوتها چندان اهمیت ندارد پس چرا به آنها میپردازیم؟
پاسخ این است که: بله اگر این تفاوتها در دو کتاب از یک نویسندهی عادی بود اشکالی نداشت اما مسیحیان معتقدند کتاب مقدس، وحی الهی است و از خطا به دور است! وجود این موارد، این آیهی قرآن را برای ما یاد آور میشود که: و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا (نساء،82)
«و اگر از جانب غیر خدا بود، در آن اختلافات بسیاری مییافتند»
بی تردید دوست داریم بدانیم، محققان و روشنفکران بی طرف مسیحی در این باره چه میگویند و دیدگاه مسیحیان متعصب چیست. در پست بعدی به این مطلب نیز خواهیم پرداخت.
(بد نیست اشاره کنم که از این دست تناقضات و اشکالات، به صورت گسترده بر کتاب مقدس وارد شده است که برخی از آنها از سوی افراد بی دقت وارد شده است اما برخی از آنها کاملا صحیح است و تا کنون بی پاسخ مانده است.
چند نمونه:
· یهویاکین در چند سالگی به پادشاهی رسید؟ مقایسه شود: دوم تواریخ 36: 9 با دوم پادشاهان 24: 8
· مسیر حرکت بنی اسرائیل چگونه و محل وفاتهارون کجا بوده است؟ مقایسه شود: اعداد 33: 31- 39 با تثنیه 10 : 6- 9
· تعداد سرکارگرهای سلیمان چند نفر بود؟ مقایسه شود اول پادشاهان 9: 23 با دوم تواریخ ایام 8: 10 . البته توجه شود که مترجمین سعی در تغییر عبارت داشتهاند اما ر.ک:
http://www.biblegateway.com/versions/index.php?action=getVersionInfo&vid=28⟨=12
http://www.biblegateway.com/versions/index.php?action=getVersionInfo&vid=65⟨=2
http://www.biblegateway.com/versions/index.php?action=getVersionInfo&v
سه اشتباه آشکار در انجیل متی
در انجیل متی باب 1 آیهی 11 آمده است : و یوشیا، یکنیا و برادرانش را در زمان جلای بابل آورد .
در این متن، سه اشتباه آشکار وجود دارد.
اول اینکه یوشیا یازده سال قبل از اسارت بابلی وفات کرده بود و اصلا در زمان جلای بابل نبود تا فرزندانی بیاورد.
دوم اینکه اصلا یکنیا فرزند یوشیا نیست بلکه پسر یهویاقیم است.
سوم اینکه یکنیا هجده سال قبل از اسارت بابلی به دنیا آمده بود و حتی مدت سه سال هم بر تخت سلطنت نشسته بود و سپس به به بابل رفت.
( توضیح : یکنیا نام دیگر یهویاکین است. )
اشتباهی دیگر از انجیل متی
در انجیل متی آمده است: « آنگاه سخنی که به زبان ارمیای نبی گفته شده بود تمام گشت که سی پارهی نقره را برداشتند بهای آن را قیمت کرده شدهای که بعضی از بنی اسرائیل بر او قیمت گذاردند و آنها را بجهت کوزه گر دادند چنانکه خداوند به من گفت ».
این در حالی است که جملهی مذکور هرگز در کتاب ارمیا نیامده است بلکه در کتاب زکریا آمده است و این اشتباهی آشکار از سوی نویسندهی انجیل متی است.
البته پاسخی نیز از سوی مسیحیان در این زمینه ارائه شده است که تنها یک ادعا است و کاملا بدون دلیل و به همین دلیل از طرح آن صرف نظر میکنیم.
اشتباه حیرت انگیز انجیل متی
در سلسله نسب حضرت مسیح نیز اشتباهات متعددی در انجیلها وجود دارد. به عنوان مثال در انجیل متی، پس از آنکه نسل حضرت مسیح را از ابراهیم تا آن حضرت نام میبرد میافزاید: « پس تمام طبقات، از ابراهیم تا داود چهارده طبقه است و از داود تا جلای بابل چهارده طبقه و از جلای بابل تا مسیح چهارده طبقه ». با مراجعه به متن انجیل متی و شمارش اجداد حضرت مسیح متوجه اشتباه نویسنده میشویم چرا که از جلای بابل تا حضرت مسیح تنها سیزده نفر وجود دارند و نه چهارده نفر. این مسأله چالش بزرگی در مسألهی خطا ناپذیری کتاب مقدس است و تا کنون بارها و بارها از سوی منتقدین کتاب مقدس مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
متن بی ربط در تورات، اشکالی که هرگز پاسخی برای آن ارائه نشده است
برای واضح شدن اشکال، متن تورات را به صورت کامل مینویسم.
سفر تثنیه، باب 10:
و در آن وقت خداوند به من گفت : دو لوح سنگ موافق اولین برای خود بتراش و نزد من به کوه برآی و تابوتی از چوب برای خود بساز و بر این لوحها کلماتی را که بر لوحهای اولین که شکستی بود خواهم نوشت و آنها را در تابوت بگذار.
پس تابوتی از چوب سنط ساختم و دو لوح سنگ موافق اولین تراشیدم و آن دو لوح را
در دست داشته به کوه برآمدم و بر آن دو لوح موافق کتابت اولین آن ده کلمه را که خداوند در کوه از میان آتش در روز اجتماع گفته بود نوشت و خداوند آنها را به من داد پس برگشته ار کوه فرود آمدم و لوحها را در تابوتی که ساخته بودم گذاشتم و در آنجا هست چنانکه خداوند مرا امر فرموده بود و بنی اسرائیل از بیروت بنی یقعان به موسیره کوچ کردند و در آنجاهارون مرد و در آنجا دفن شد و پسرش العاذار در جایش به کهانت پرداخت و از آنجا به جدجوده کوچ کردند و از جدجوده به یطبات که زمین نهرهای آب است در آنوقت خداوند سبط لاوی را جدا کرد تا تابوت عهد خداوند را بردارند و به حضور خداوند ایستاده او را خدمت نمایند و به نام او برکت دهند چنانکه تا امروز است بنابر این لاوی را در میان برادرانش نصیب و میراثی نیست خداوند میراث وی است چنانکه یهوه خدایت به وی گفته بود و من در کوه مثل روزهای اولین چهل روز و چهل شب توقف نمودم و در آن دفعه نیز خداوند مرا اجابت فرمود و خداوند نخواست تو را هلاک سازد و خداوند مرا گفت برخیز و پیش روی این قوم روانه شو تا به زمینی که برای پدران ایشان قسم خوردم که به ایشان بدهم داخل شده آن را به تصرف آورند.
با یکبار مطالعهی این بخش به راحتی متوجه میشویم که بخشی را که به صورت رنگی مشخص نموده ام کاملا بی ارتباط به سایر مطالب این باب است.
حالا یک بار این بخش را حذف کنید و دوباره متن را بخوانید. به روشنی متوجه میشوید که یک متن منسجم است که به یکباره مطلبی کاملا بی ربط در میان آن قرار گرفته بوده است.
البته از نظر تاریخی نیز، بخشی را که رنگی کرده ام کاملا بی ربط به این باب است.
چرا؟
زیرا این سخنان موسی در برج یازدهم از سال چهلم خروج صورت پذیرفته است در حالی که وفاتهارون شش ماه قبل از آن اتفاق افتاده بود یعنی در برج پنجم همان سال.
البته این اشکالی است که امروزه همگان متوجه آن شده اند. در ترجمهای که من در اختیار دارم ( ترجمهی قدیمی 1895 میلادی که در سال 2002 تجدید چاپ شده است ) نیز این بخش درون پرانتز قرار داده است تا خواننده سر در گم نشود.
همچنین در بسیاری از ترجمههای معتبر بین المللی و از جمله NIV، NASB، AMP، NLT و ... نیز این بخش را درون پرانتز قرار داده اند.
http://www.biblegateway.com/passage/?book_id=5&chapter=10&version=31
http://www.biblegateway.com/passage/?search=Deuteronomy%2010%20;&version=49;
http://www.biblegateway.com/passage/?search=Deuteronomy%2010%20;&version=45;
http://www.biblegateway.com/passage/?search=Deuteronomy%2010%20;&version=51;
- دوم پادشاهان 23 : 34 – آخر باب و اول باب 24 و دوم تواریخ 35 : 24 و 36 : 4 – 7
- اول تواریخ 3 : 16
- دوم پادشاهان 24 : 8 – 15
- دایرة المعارف کتاب مقدس
- متی 27: 9
- زکریا 11: 12 - 13
- متی 1: 17
- تثنیه 1 : 3 – 5 « پس در روز اول ماه یازدهم سال چهلم، موسی بنی اسرائیل را بر حسب هر آنچه خداوند او را برای ایشان فرموده بود تکلم نمود .... گفت : ......... »
- تثنیه 33: 38 « وهارون کاهن خداوند بر حسب فرمان خداوند به جبل هور بر آمده در سال چهلم خروج بنی اسرائیل از مصر، در روز اول ماه پنجم وفات یافت »
طرح مسئله: واژه معنایی جز “کاربرد” ندارد (ویتگنشتاین). واژه دین حداقل سه کاربرد متفاوت دارد که مشخص میشوند با:
متن مقدس (تورات، انجیل، قرآن، و…).
فهم و تفسیر مؤمنان در طول تاریخ از متن مقدس خود.
رفتار و تاریخی که مؤمنان براساس فهم و تفسیرشان از متن مقدس آفریدهاند.
وقتی مؤمنان متن مقدس خود را میخوانند و تفسیر میکنند، “یهودیتها”، “مسیحیتها” و “اسلامها” زاده میشوند. هریک از اینها نیز سه طیف بسیار وسیع “دین سنتگرا”، “دین بنیادگرا” و “دین تجددگرا” را ساخته و اختراع کردهاند.
در سطح رفتاری و تاریخ سازی نیز باید توجه کرد که هیچ دینی تمامی هویت فرد را تشکیل نمیدهد. هویت افراد و گروهها از منابع مختلف تشکیل میشود. به همین دلیل وقتی به تاریخ یهودیان، مسیحیان و مسلمانان نگریسته میشود، باید نشان داد که دقیقاً کدام رفتارهای آنان “معلول انحصاری” فهم آنان از متن مقدس شان شان بوده و کدام رفتارشان “برخلاف” فرامین متن مقدس شان صورت گرفته است.
در سطح اول، یعنی متن مقدس، تبلیغات وسیعی به راه انداختهاند که قرآن مانیفست خشونت و جنگ است. گویی تورات و انجیل پیراسته از آنهاست. از این منظر میتوان این سه متن را با یکدیگر به طور تطبیقی مقایسه کرد.
یهودیت و مسیحیت و اسلام متعلق به سنت ادیان ابراهیمی هستند. قرآن در آیات بسیاری خود را ادامه این سنت به شمار آورده و خود را تصدیق کننده تورات و انجیل معرفی کرده است. فهم و تفسیر قرآن، بدون فهم و تفسیر تورات و انجیل، و روابط محمد و پیروانش با یهودیان و مسیحیان جزیره العرب، بسیار دشوار است.
محمدبن عبدالله بسیاری از داستانها، احکام و فرامین تورات و انجیل را با اندکی اصلاح وارد قرآن کرده است. اصلاحات او داستانها را عقلایی تر کرده و از خشونتهای فرامین و احکام کاسته است. اما در هر صورت، قرآن نیز متنی متعلق به دنیای ماقبل مدرن بوده و در سیاقی (context) که زاده شده، باید مورد داوری قرار گیرد.
این مقاله در دو بخش عرضه میشود. در بخش اول گزارشی از خشونتهای کتاب مقدس (Bible) ارائه میشود. در بخش دوم نشان میدهیم که یهودیان و مسیحیان به چه روشهایی این خشونتها را کنار گذاشتند و مسلمانها هم میتوانند به همان روشها- یا روشهایی دیگر- این نوع خشونتها را کنار بگذارند.
خشونتهای کتاب مقدس
وقتی از خشونتهای متون مقدس دینی سخن گفته میشود، منظور رویدادها و فرامین و مجازاتهایی است که انسانهای دوران مدرن، براساس اخلاق و حقوق بشر کنونی آنها را خشونت به شمار میآورند، در حالی که آن رویدادها و فرامین و مجازاتها در زمان خود عرف همگانی بودهاند. به عنوان مثال، بردهداری تا قرن نوزدهم تداوم داشته است. زنان با موج اول و دوم و سوم جنبشهای فمینیستی به بسیاری از حقوق مردان دست یافتند. بدین ترتیب نمیتوان از تورات و انجیل و قرآن انتظار داشت که مردسالار نباشند و نگاه زنانه به عالم و آدم داشته باشند، یا فاقد رویدادها و فرامینی که در دوران مدرن خشونت به شمار میروند، نباشند.
ابتدأ به شواهد دوازده گانه زیر از کتاب مقدس بنگرید:
شاهد اول- قتل عام همهی مردم مدیان:
خداوند به موسی فرمود:”از مدیانیها به دلیل این که قوم اسرائیل را به بت پرستی کشاندند انتقام بگیر. پس از آن، تو خواهی مرد و به اجداد خود خواهی پیوست”. پس موسی به قوم اسرائیل گفت:”عدهای از شما باید مسلح شوند تا انتقام خداوند را از مدیانیها بگیرند. از هر قبیله هزار نفر برای جنگ بفرستید”. این کار انجام شد و از میان هزاران هزار اسرائیلی، موسی دوازده هزار مرد مسلح به جنگ فرستاد. صندوق عهد خداوند و شیپورهای جنگ نیز همراه فینحاس پسر الغازار کاهن به میدان جنگ فرستاده شد. تمامی مردان مدیان در جنگ کشته شدند. پنج پادشاه مدیان به نامهای اوی، راقم، صور، حور و رابع در میان کشته شدگان بودند. بلغام پسر بعور نیز کشته شد. آن وقت سپاه اسرائیل تمام زنان و بچهها را به اسیری گرفته، گلهها و رمهها و اموالشان را غارت کردند.سپس همه شهرها، روستاها و قلعههای مدیان را آتش زدند. آنها اسیران و غنایم جنگی را پیش موسی و الغازار کاهن و بقیهی قوم اسرائیل آوردند که در دشت موآب کنار رود اردن، روبروی شهر اریحا اردو زده بودند. موسی و الغازار کاهن و همهی رهبران قوم به استقبال سپاه اسرائیل رفتند. ولی موسی بر فرماندهان سپاه خشمگین شد و از آنها پرسید:”چرا زنها را زنده گذارده اید؟ اینها همان کسانی هستند که نصیحت بلعام را گوش کردند و قوم اسرائیل را در فغور به بت پرستی کشاندند و قوم ما را دچار بلا کردند. پس تمامی پسران و زنان شوهردار را بکشید. فقط دخترهای باکره را برای خود زنده نگهدارید” (کتاب مقدس، اعداد، ۳۱، آیات ۱۸-۱).
شاهد دوم- مرتد شدن یهودیان و مجازات آنها: حضرت موسی جهت دیدار با خداوند به کوه سینا میرود. بازگشت او به طول میانجامد.هارون گوسالهای برای آنها از طلا میسازد و یهودیان گوساله پرست میشوند. خداوند به شدت خشمگین شده و به موسی میگوید:”می دانم این قوم چقدر سرکشند. بگذار آتش خشم خود را بر ایشان شعله ور ساخته، همه را هلاک کنم” (کتاب مقدس، خروج، ۳۲، آیات ۱۰-۹). موسی واسطه شده و خشم خدا را میخواباند. به نزد قوم بازگشته و گوساله را در آتش انداخته و ذوب میکند. سپس به یهودیان مرتد گفت:
“خداوند، خدای بنی اسرائیل میفرماید: شمشیر به کمر ببندید و از این سوی اردوگاه تا آن سویاش بروید و برادر و دوست و همسایه خود را بکشید” لاویها اطاعت کردند و در آن روز در حدود سه هزار نفر از قوم اسرائیل کشته شدند” (خروج، ۳۲، آیات ۲۸-۲۷).
روز بعد موسی به نزد خدا رفته و خواستار بخشش یهودیان میشود. خدا به او میگوید:
“هرکس نسبت به من گناه کرده، اسم او را محو خواهم کرد…من به موقع قوم را به خاطر این گناه مجازات خواهم کرد”. خداوند به خاطر پرستش بتی کههارون ساخته بود، بلای هولناکی بر بنی اسرائیل نازل کرد” (خروج، ۳۲، آیات ۳۵- ۳۳).
شاهد سوم- شکست عوج پادشاه:
“سپس به جانب سرزمین باشان روی آوردیم. عوج، پادشاه باشان لشکر خود را بسیج نموده، در ادرعی به ما حمله کرد. ولی خداوند به من فرمود که از او نترسم. خداوند به من گفت:”تمام سرزمین عوج و مردمش در اختیار شما هستند. با ایشان همان کنید که با سیحون، پادشاه اموریها در حشبون کردید”. بنابراین خداوند، خدای ما عوج پادشاه و همه مردمش را به ما تسلیم نمود و ما همه آنها را کشتیم. تمامی شصت شهرش یعنی سراسر ناحیه ارجوب باشان را به تصرف خود درآوردیم. این شهرها با دیوارهای بلند و دروازههای پشت بنددار محافظت میشد.علاوه بر این شهرها، تعداد زیادی آبادی بی حصار نیز بودند که به تصرف ما درآمدند. ما سرزمین باشان را مثل قلمرو سیحون پادشاه واقع در حشبون، کاملاً نابود کردیم و تمام اهالی آن را چه مرد، چه زن و چه کودک، از بین بردیم؛ ولی گلهها و غنایم جنگی را برای خود نگه داشتیم” (کتاب مقدس، تثنیه، ۳، آیات ۷-۱).
شاهد چهارم- قوم خاص خدا: گویی قوم برگزیده خداوند وظیفهای جز نابودی دیگران ندارد:
“هنگامی که خداوند شما را به سرزمینی که در شرف تصرفش هستید، ببرد، این هفت قوم را که همگی از شما بزرگتر و قویترند نابود خواهد ساخت:حیتیها، جرجاشیها، اموریها، کنعانیها، فرزیها، حویها و یبوسیها. زمانی که خداوند، خدایتان آنها را به شما تسلیم کند و شما آنها را مغلوب نمایید، باید همهی آنها را بکشید. با آنها معاهدهای نبندید و به آنها رحم نکنید، بلکه ایشان را بکلی نابود سازید. با آنها ازدواج نکنید و نگذارید فرزندانتان با پسران و دختران ایشان ازدواج کنند. چون در نتیجه ازدواج با آنها جوانانتان به بت پرستی کشیده خواهند شد و همین سبب خواهد شد که خشم خداوند نسبت به شما افروخته شود و شما را بکلی نابود سازد. قربانگاههای کافران را بشکنید، ستونهایی را که میپرستند خرد کنید و مجسمههای شرم آور را تکه تکه نموده، بتهایشان را بسوزانید؛ چون شما قوم مقدسی هستید که به خداوند خدایتان اختصاص یافته اید. او از بین تمام مردان روی زمین شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید…خداوند آنانی را که از او نفرت دارند بی درنگ مجازات و نابود میکند…تمامی قومهایی را که خداوند، خدایتان بدست شما گرفتار میسازد نابود کنید. به ایشان رحم نکنید و خدایان ایشان را پرستش ننمایید، وگرنه در دام مهلکی گرفتار خواهید شد…خداوند، خدایتان زنبورهای سرخ و درشتی خواهد فرستاد تا آن عده از دشمنانتان را نیز که خود را پنهان کرده اند، نابود سازد…شما هم به آن قومها حمله نموده، آنها را از بین خواهید برد” (کتاب مقدس، تثنیه، ۷، آیات ۲۴- ۱).
شاهد پنجم- قوانین جنگ:
“هنگامی که به شهری نزدیک میشوید تا با آن بجنگید، نخست به مردم آنجا فرصت دهید خود را تسلیم کنند. اگر آنها دروازههای شهر را به روی شما باز کردند، وارد شهر بشوید و مردم آنجا را اسیر کرده، به خدمت بگیرید؛ ولی اگر تسلیم نشدند، شهر را محاصره کنید. هنگامی که خداوند، خدایتان آن شهر را به شما داد، همه مردان آن را از بین ببرید؛ ولی زنها و بچهها، گاوها و گوسفندها، و هرچه را که در شهر باشد میتوانید برای خود نگه دارید. تمام غنایمی را که از دشمن بدست میآورید مال شماست. خداوند آنها را به شما داده است. این دستورات فقط شامل شهرهای دور دست میباشد و نه شهرهایی که در خود سرزمین موعود هستند. در شهرهای داخل مرزهای سرزمین موعود، هیچ کس را نباید زنده بگذارید. هر موجود زندهای را از بین ببرید. حیثیها، اموریها، کنعانیها، فرزیها، حویها و یبوسیها را بکلی نابود کنید. این حکمی است که خداوند، خدایتان داده است” (کتاب مقدس، تثنیه، ۲۰، آیات ۱۷- ۱۰).
شاهد ششم- خداوند خطاب به سموئیل:
“حال برو و مردم عمالیق را قتل عام کن. بر آنها رحم نکن، بلکه زن و مرد و طفل شیرخواره، گاو و گوسفند، شتر و الاغ، همه را نابود کن” (کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱۵، آیهی ۳).
شاهد هفتم- تسخیر و خرابی شهر عای:
“لشکر اسرائیل پس از این که افراد دشمن را در خارج شهر کشتند، به عای وارد شدند تا بقیه اهالی شهر را نیز از دم شمشیر بگذرانند. در آن روز، تمام جمعیت شهر که تعدادشان بالغ بر دوازده هزار نفر بود، هلاک شدند، زیرا یوشع نیزه خود را بسوی عای دراز نموده بود، به همان حالت نگاه داشت تا موقعی که همه مردم آن شهر کشته شدند. فقط اموال و چهارپایان شهر باقی ماندند که قوم اسرائیل آنها را برای خود به غنیمت گرفتند. یوشع شهر عای را سوزانیده، به صورت خرابهای در آورد که تا به امروز به همان حال باقیست” (کتاب مقدس، یوشع، ۸، آیات ۲۸- ۲۴).
شاهد هشتم- نگاه داشتن آفتاب برای کشتار بیشتر: خداوند آفتاب را یک روز تمام در آسمان نگاه میدارد تا اسرائیلیان بتوانند دشمنان بیشتری را نابود سازند:
“آفتاب و ماه از حرکت باز ایستادند تا بنی اسرائیل دشمن را نابود کردند. این واقعه در کتاب یاشر نیز نوشته شده است. پس آفتاب، تمام روز در وسط آسمان از حرکت باز ایستاد” (کتاب مقدس، یوشع، ۱۰، ۱۳).
شاهد نهم- مجازات اورشلیم:
“آن گاه شنیدم که خداوند به مردان دیگر فرمود:”به دنبال او به شهر بروید و کسانی را که بر پیشانی شان علامت ندارند، بکشید. هیچ کس را زنده نگذارید و به کسی رحم نکنید. پیر و جوان، دختر و زن و بچه، همه را از بین ببرید؛ ولی به کسانی که بر روی پیشانی شان علامت هست، دست نزنید. این کار را از خانهی من شروع کنید”. پس با کشتن بزرگان قوم که در خانهی خدا بودند، کشتار را شروع کردند. خداوند ایشان را گفت:”این عبادتگاه را آلوده کنید! حیاط آن را از جنازه پر سازید! دست به کار شوید! ” پس ایشان فرمان خدا را در تمام شهر اجرا کردند” (کتاب مقدس، حزقیال، ۹، آیات ۷- ۵).
شاهد دهم- قتل عام هفتاد و پنج هزار ایرانی:هامان رئیس وزرأ خشاریار شاه توطئهای میچیند تا یهودیان را بکشد. استر همسر یهودی خشایار شاه وی را از توطئه آگاه میسازد و با تغییر حکم، حکم کشتن مخالفان یهودیان را از خشایار شاه میستاند. آن گاه یهودیان ۷۵ هزار ایرانی را قتل عام کرده و به یاد آن از همان زمان تاکنون همه ساله جشن پوریم را برگزار میکنند:
“به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده، کشتند. آنها در شهر شوش که پایتخت بود، ۵۰۰ نفر را کشتند. ده پسرهامان، دشمن یهودیان، نیز جزو این کشته شدگان بودند. اسامی آنها عبارات بود از: فرشنداتا، دلفون، اسفاتا، فوراتا، ادلیا، اریداتا، فرمشتا، اریسای، اریدای و ویزاتا. اما یهودیان اموال دشمنان را غارت نکردند. در آن روز، آمار کشته شدگان پایتخت بعرض پادشاه رسید. سپس او ملکه استر را خواست و گفت:”یهودیان تنها در پایتخت ۵۰۰ نفر را که ده پسرهامان نیز جزو آنها بودند، کشته اند، پس در سایر شهرهای مملکت چه کرده اند! آیا درخواست دیگری نیز داری؟ هر چه بخواهی به تو میدهم. بگو درخواست تو چیست.” استر گفت:”پادشاها، اگر صلاح بدانید به یهودیان پایتخت اجازه دهید کاری را که امروز کرده اند، فردا هم ادامه دهند، و اجساد ده پسرهامان را نیز به دار بیاویزند.” پادشاه با این درخواست استر هم موافقت کرد و فرمان او در شوش اعلام شد. اجساد پسرانهامان نیز به دار آویخته شد. پس روز بعد، باز یهودیان پایتخت جمع شدند و ۳۰۰ نفر دیگر را کشتند، ولی به مال کسی دست درازی نکردند. بقیه یهودیان در سایر استانها نیز جمع شدند و از خود دفاع کردند. آنها ۷۵ هزار نفر از دشمنان خود را کشتند و از شر آنها رهایی یافتند، ولی اموالشان را غارت نکردند” (کتاب مقدس، استر، باب ۹، آیات: ۱۶- ۵).
شاهد یازدهم- قتل عام ۴۵۰ پیامبر بت پرست در یک روز: ایلیا به سامره میرود و به پادشاه آنان میگوید که همه قومش با ۴۵۰ پیامبرشان را جمع کند. ایلیا آنان را از بت پرستی نهی کرده و میگوید:
“از انبیای خداوند تنها من باقی مانده ام، اما انبیای بعل چهارصد و پنجاه نفرند” (اول پادشاه، ۱۸: ۲۲).
سپس دو گاو را تکه تکه میکنند تا ایلیا و ۴۵۰ پیامبر بعل معجزه کرده و آتش را روشن کنند. آنان شکست میخورند:
“آنوقت ایلیای نبی به آنها گفت:”این انبیای بعل را بگیرید و نگذارید یکی از ایشان نیز فرار کند”. پس همه آنها را گرفتند و ایلیا آنها را کنار رود قیشون برد و آنها را در آنجا کشت” (اول پادشاهان، ۱۸: ۴۰).
شاهد دوازدهم- برده داری:
“اجازه دارید بردگانی از اقوامی که در اطراف شما ساکنند خریداری کنید و همچنین میتوانید فرزندان غریبانی را که در میان شما ساکنند بخرید، حتی اگر در سرزمین شما به دنیا آمده باشند. آنان بردگان همیشگی شما خواهند بود و بعد از خودتان میتوانید ایشان را برای فرزندانتان واگذارید. ولی با برادرانتان از قوم اسرائیل چنین رفتار نکنید” (لاویان، باب ۲۵، ۴۶- ۴۴).
“اگر غلامی عبرانی بخری فقط باید شش سال تو را خدمت کند. سال هفتم باید آزاد شود بدون این که برای کسب آزادی خود قیمتی بپردازد. اگر قبل از این که غلام تو شود همسری نداشته باشد و در حین غلامی همسری اختیار کند در سال هفتم فقط خودش آزاد شود. اگر قبل از این که غلام تو شود همسری داشته باشد، آن گاه هر دو آنها در یک زمان آزاد شوند. ولی اگر اربابش برای او زن گرفته باشد و او از وی صاحب پسران و دخترانی شده باشد، آن گاه فقط خودش آزاد شود و زن و فرزندانش پیش او بمانند. اگر آن غلام بگوید: من ارباب و زن و فرزندانم را دوست دارم و آنها را بر آزادی خود ترجیح میدهم، آن وقت اربابش او را پیش قضات قوم ببرد و در حضور همه گوش او را با درفشی سوراخ کند تا از آن پس همیشه غلام او باشد” (خروج، باب ۲۱، ۶- ۲).
“اگر مردی دختر خود را به کنیزی بفروشد، آن کنیز مانند غلام در پایان سال ششم آزاد نشود. اگر اربابش که آن کنیز را خریده و نامزد خود کرده است، از او راضی نباشد، باید اجازه دهد تا وی بازخرید شود، ولی حق ندارد او را به یک غیر اسرئیلی بفروشد، چون این کار در حق او خیانت شمرده میشود” (خروج، باب ۲۱، ۸-۷).
“اگر کسی غلام یا کنیز خود را طوری با چوب بزند که منجر به مرگ او گردد، باید مجازات شود. اما اگر آن غلام یا کنیز چند روزی پس از کتک خوردن زنده بماند، اربابش مجازات نشود، زیرا آن غلام یا کنیز به او تعلق دارد” (خروج، باب ۲۱، ۲۱- ۲۰).
“اگر کسی با وارد کردن ضربهای به چشم غلام یا کنیزش او را کور کند، باید او را به عوض چشمش آزاد کند. اگر کسی دندان غلام یا کنیز خود را بشکند، باید او را به عوض دندانش آزاد کند” (خروج، باب ۲۱، ۲۷- ۲۶).
“زمانی که به جنگ میروید و خداوند، خدایتان دشمنان شما را به دست شما تسلیم میکند و شما آنها را به اسارت خود در میآورید، چنان چه در میان اسیران، دختر زیبایی را ببینید و عاشق او بشوید، میتوانید او را به زنی بگیرید. او را به خانه خود بیاورید و بگذارید موهای سرش را کوتاه کند، ناخنهایش را بگیرد و لباسهایش را که هنگام اسیر شدن پوشیده بود عوض کند. سپس یک ماه تمام در خانه شما در عزای پدر و مادرش بنشیند. بعد از آن، میتوانید او را به زنی اختیار کنید” (تثنیه، باب ۲۱، ۱۳- ۱۰).
“شما خدمتکاران، باید مطیع اربابان خود باشید و به ایشان احترام کامل بگذارید، نه فقط به اربابان مهربان و با ملاحظه، بلکه به آنانی نیز که سختگیر و تندخو هستند” (اول پطرس، باب ۲، ۱۸).
“غلامان را نصیحت کن که از دستورهای ارباب خود اطاعت کنند و بکوشند تا در هر امری رضایت خاطر ایشان را فراهم سازند؛ در مقابل گفتههای ارباب خود نیز جواب پس ندهند؛ یادآوری کن که دزدی نکنند، بلکه در عمل نشان دهند که از هر جهت درستکار میباشند. با مشاهده رفتار مناسب شماست که مردم علاقه مند میشوند تا به نجات دهنده ما خدا ایمان بیاورند” (تیطوس، باب ۲، ۱۰- ۹).
“ای غلامان، در هر امری مطیع اربابان خود در این دنیا باشید. نه تنها در حضور ایشان به وظایف خود خوب عمل کنید، بلکه به سبب محبت و احترامتان به مسیح، همیشه از صمیم قلب خدمت نمایید. هر کاری را از جان و دل انجام دهید، درست مانند این که برای مسیح کار میکنید، نه برای اربابتان. فراموش نکنید که شما پاداشتان را از مسیح خداوند دریافت خواهید کرد، یعنی همان میراثی را که برای شما نگاه داشته است، زیرا شما در واقع غلام مسیح هستید. پس اگر مسیح را خوب خدمت نکنید، خدا نیز پاداش خوبی به شما نخواهد داد، چون کسی که در انجام وظیفهاش کوتاهی کند، خدا به او رحم نخواهد نمود (کولسیان، باب ۳، ۲۵- ۲۲).
“شما اربابان نیز باید با عدل و انصاف با غلامان خود رفتار کنید. فراموش نکنید که خود شما نیز در آسمان ارباب دارید که همیشه ناظر بر رفتار شماست” (کولسیان، باب ۴، ۱).
شاهد سیزدهم: برخی از مجازاتهای کیفری کتاب مقدس: مجازات مرگ به سه روش سنگسار، سوزاندن و به دار آویختن آمده است.
۱– مجازات سنگسار: این مجازات در دین یهود برای موارد زیر وضع شد:
قربانی کردن کودک: “هر کس اگر بچهی خود را برای بت مولک قربانی کند، قوم اسرائیل باید او را سنگسار کنند” (کتاب مقدس، لاویان، ۲۰، آیهی ۲).
جادوگری: “احضار کننده روح یا جادوگر، چه مرد باشد چه زن، حتماً سنگسار شود. خون او به گردن خودش است” (لاویان، ۲۰، ۲۷).
کفرگویی: فردی در حال نزاع کفرگویی میکند:
“خداوند به موسی فرمود:او را بیرون اردوگاه ببر و به تمام کسانی که کفر او را شنیدند، بگو که دستهای خود را بر سر او بگذارند. بعد تمام قوم اسرائیل او را سنگسار کنند. به قوم اسرائیل بگو که هر کس به خدای خود کفر بگوید باید او را سنگسار کنند. این قانون هم شامل اسرائیلیها میشود و هم شامل غریبهها” (لاویان، ۲۴، آیات ۱۶-۱۳).
کار کردن در روز شنبه: کار کردن در روز شنبه ممنوع بوده و مجازات آن مرگ است:
“پس در روز سبت، استراحت و عبادت کنید، چون روز مقدسی است. آن از این آیین سرپیچی نماید و در این روز کار کند باید کشته شود. در هفته فقط شش روز کار کنید و روز هفتم که روز مقدس خداوند است استراحت نمایید. این قانون، عهدی جاودانی است و رعایت آن برای بنی اسرائیل نسل اندر نسل واجب است” (خروج، باب۳۱، آیات: ۱۶- ۱۴).
“یک روز که قوم اسرائیل در بیابان بودند، یکی از آنها به هنگام جمع آوری هیزم در روز سبت، غافلگیر شد. پس او را گرفته، پیش موسی وهارون و سایر رهبران بردند. ایشان او را به زندان انداختند، زیرا روشن نبود که در این مورد چه باید کرد. خداوند به موسی فرمود:”این شخص باید کشته شود. تمام قوم اسرائیل او را در خارج اردوگاه سنگسار کنند تا بمیرد“. پس او را از اردوگاه بیرون برده، همانطور که خداوند امر فرموده بود وی را کشتند” (اعداد، ۱۵، ۳۶-۳۲).
بت پرستی :
“اگر بشنوید مرد یا زنی در یکی از شهرهای سرزمینتان از عهد خدا تخلف نموده، بت یا خورشید و ماه و ستارگان را که من پرستش آنها را اکیداً قدغن کرده ام عبادت میکند، اول خوب تحقیق کنید و بعد که معلوم شد چنین گناهی در اسرائیل بوقوع پیوسته است، آنگاه آن مرد یا زن را به بیرون شهر ببرید و سنگسارش کنید تا بمیرد” (تثنیه، ۱۷، ۵).
تبلیغ بت پرستی: هر کس تشویق به بت پرستی کرد:
“او را بکشید. دست خودتان باید اولین دستی باشد که او را سنگسار میکند و بعد دستهای تمامی قوم اسرائیل. او را سنگسار کنید تا بمیرد، چون قصد داشته است شما را از خداوند، خدایتان که شما را از مصر یعنی سرزمین بردگی بیرون آورد دور کند” (تثنیه، ۱۳، ۱۰-۹ ).
پسر لجوج و سرکش:
“و بگویند:”این پسر ما لجوج و سرکش است، حرف ما را گوش نمیکند و به ولخرجی و میگساری میپردازد”. آن گاه اهالی شهر او را سنگسار کنند تا بمیرد. به این طریق، شرارت را از میان خود دور خواهید کرد و همه جوانان اسرائیل این واقعه را شنیده، خواهند ترسید” (تثنیه، ۲۱، ۲۱-۲۰).
زنا: زنا در موارد زیر:
زنی که ازدواج کرده و سپس روشن میشود که باکره نبوده است:
“اگر فردی با همسر شخص دیگری زنا کند، مرد و زن هر دو کشته شوند” (تثنیه، باب ۲۰، آیه ۱۰).
“ریش سفیدان، دختر را به در خانه پدرش ببرند و مردان شهر او را سنگسار کنند تا بمیرد، چون او در اسرائیل عمل قبیحی انجام داده است و در زمانی که در خانه پدرش زندگی میکرد، زنا کرده است. چنین شرارتی باید از میان شما پاک گردد” (تثنیه، ۲۲، ۲۱-۲۰).
“اگر مردی در حال ارتکاب زنا با زن شوهرداری دیده شود، هم آن مرد و هم آن زن باید کشته شوند” (تثنیه، ۲۲، ۲۲).
“اگر دختری که نامزد شده است در داخل دیوارهای شهر توسط مردی اغوا گردد، باید هم دختر و هم مرد را از دروازه شهر بیرون برده، سنگسار کنند تا بمیرند. دختر را بخاطر اینکه فریاد نزده و کمک نخواسته است و مرد را بجهت اینکه نامزد دیگری را بی حرمت کرده است” (تثنیه، ۲۲، ۲۴- ۲۳).
صاحب گاو قاتل:
“اگر گاوی به مرد یا زنی شاخ بزند و او را بکشد، آن گاو باید سنگسار شود و گوشتش هم خورده نشود، ان وقت صاحب آن گاو بی گناه شمرده میشود. ولی اگر آن گاو قبلاً سابقه شاخ زنی داشته و صاحبش هم از این موضوع با خبر بوده، اما گاو را نبسته باشد، در این صورت باید هم گاو سنگسار گردد و هم صاحبش کشته شود…اگر گاوی به دختر یا پسری شاخ بزند و او را بکشد، همین حکم اجرا شود” (خروج: ۲۱ : ۲۸ و ۲۹ و ۳۱).
مطابق دستور تورات مجازات سنگسار باید توسط همهی مردم اجرا شود:
“تمام جماعت باید او را سنگسار کنند” (لاویان، ۲۴، ۱۶)، “تمام قوم اسرائیل او را در خارج اردوگاه سنگسار کنند تا بمیرد” (اعداد، ۱۵، ۳۵).
تورات موارد عدیدهای از اجرای حکم سنگسار را خبر داده است. به گزارش کتاب مقدس، عیسی سخنانی بر زبان میراند که از نظر علمای یهود کفرآمیز و ارتدادی است. آنان خشمگین شده و میخواهند او را سنگسار کنند:”آن گاه سنگها برداشتند تا او را سنگسار کنند اما عیسی خود را مخفی ساخت” (کتاب مقدس، یوحنا، ۸، ۵۹).
۲- مجازات سوزاندن: مجازات برخی گناهان سوزاندن گناهکار است:
“اگر مردی با زنی و با مادر آن زن نزدیکی کند، گناه بزرگی کرده است و هر سه باید زنده زنده سوزانده شوند” (لاویان، ۲۰، ۱۴).
“اگر دختر کاهنی فاحشه شود به تقدس پدرش لطمه میزند و باید زنده زنده سوزانده شود” (لاویان، ۲۱، ۹).
کتاب مقدس مواردی از مجازات سوزاندن را گزارش کرده است:
“آن گاه تمام بنی اسرائیل آنها را سنگسار نمودند و بعد بدنهایشان را سوزاندند” (یوشع، ۷، ۲۵).
“به یهودا خبر دادند که عروسش تامار زنا کرده و حامله است. یهودا گفت:”او را بیرون آورید و بسوزانید” (پیدایش، ۳۸، ۲۴).
۳– قصاص: قصاص یکی دیگر از مجازاتهای تورات است:
“هر که صدمهای به کسی وارد کند، باید به خود او نیز همان صدمه وارد شود. شکستگی در برابر شکستگی، چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان” (لاویان، ۲۴، ۲۰-۱۹).
“هر وقت کسی قاتل شناخته شد باید کشته شود و خونبهایی برای رهایی او پذیرفته نشود” (اعداد، ۳۵، آیه ۳۱).
قطع دست هم یکی از مجازاتهای تورات است:
“اگر دو مرد با هم نزاع کنند و همسر یکی از آنها برای کمک به شوهرش مداخله نموده، عورت مرد دیگر را بگیرد، دست آن زن را باید بدون ترحم قطع کرد” (تثنیه، ۲۵، ۱۲-۱۱).
“اگر عدهای با هم درگیر شوند و در جریان این دعوا، زن حاملهای را طوری بزنند که به سقط جنین او منجر شود، ولی به خود او آسیبی نرسد، ضارب هر مبلغی را که شوهر آن زن بخواهد و قاضی آن را تأیید کند، باید جریمه بدهد. ولی اگر به خود او صدمهای وارد شود، باید همان صدمه به ضارب نیز وارد گرددد: جان به عوض جان، چشم به عوض چشم، دندان به عوض دندان، دست به عوض دست، پا به عوض پا، داغ به عوض داغ، زخم به عوض زخم، و ضرب به عوض ضرب” (خروج: ۲۱ : ۲۵- ۲۲).
۴– حجاب و مجازات زنان عشوه گر: به گزارش تورات، چادر حجاب یهودیان بوده است:
“به تامار خبر دادند که پدر شوهرش برای چیدن پشم گوسفندان به طرف تمنه حرکت کرده است. تامار لباس بیوگی خود را از تن در آورد و برای این که شناخته نشود چادری بر سر انداخته، دم دروازه عینایم سر راه تمنه نشست، زیرا او دید که هر چند شیله بزرگ شده ولی او را به عقد وی در نیاورده اند” (پیدایش، ۳۸، ۱۴-۱۳).
“و از خادم پرسید: “آن مردی که از صحرا به استقبال ما میآید کیست؟ “. وی پاسخ داد:”اسحاق، پسر سرور من است.” با شنیدن این سخن، ربکا با روبند خود صورتش را پوشانید” (پیدایش، ۲۴، ۶۵).
مجازات زنان خودنما:
“خداوند زنان مغرور اورشلیم را نیز محاکمه خواهد کرد. آنان با عشوه راه میروند و النگوهای خود را به صدا در میآورند و با چشمان شهوت انگیز در میان جماعت پرسه میزنند. خداوند بر سر این زنان بلای گری خواهد فرستاد تا بی مو شوند. آنان را در نظر همه عریان و رسوا خواهد کرد. خداوند تمام زینت آلاتشان را از ایشان خواهد گرفت گوشوارهها، النگوها، روبندها، کلاهها، زینت پاها، دعاهایی که بر کمر و بازو میبندند، عطردانها، انگشترها و حلقههای زینتی بینی، لباسهای نفیس و بلند، شالها، کیفها، آئینهها دستمالهای زیبای کتان، روسریها و چادرها. آری، خداوند از همهی اینها محرومشان خواهد کرد. به جای بوی خوش عطر، بوی گند تعفن خواهند داد. به جای کمربند، طناب به کمر خواهند بست. به جای لباسهای بلند و زیبا، لباس عزا خواهند پوشید. تمام موهای زیبایشان خواهد ریخت و زیبایی شان به رسوایی تبدیل خواهد شد و شهر متروک شده، در سوگ آنان خواهد نشست و ناله سر خواهد داد” (کتاب مقدس، اشعیا، ۳، ۲۶-۱۶).
۵– همجنس گرایی : مجازات همجنس گرایی مرگ است.
روایت کتاب مقدس از قوم لوط و مجازات آنان توسط خداوند، گزارش قومی متجاوز است که به دیگران تجاوز میکردند. خداوند دو فرشته را برای مجازات آنان اعزام میکند. همه مردان قوم به منزل لوط هجوم میآورند تا به آن دو تجاوز کنند. آنان فریاد میزدند:
“ای لوط، آن دو مرد را که امشب مهمان تو هستند، پیش ما بیاور تا به آنها تجاوز کنیم” (پیدایش، باب ۱۹، ۵).
لوط به آنها پیشنهاد میکند که به جای عمل تجاوز به میهمانهایش، همان عمل را با دختران دارای نامزدش انجام دهند:
“ببینید، من دو دختر باکره دارم. آنها را به شما میدهم. هر کاری که دلتان میخواهد با آنها بکنید؛ اما با این دو مرد کاری نداشته باشید، چون آنها در پناه من هستند” (پیدایش، باب ۱۹، ۸).
مردان متجاوز شهر این پیشنهاد را رد کرده و هجوم خود را آغاز میکنند. خداوند لوط و دو دخترش را نجات داده و کل شهر و ساکنانش را نابود میسازد. این داستان با اصلاحاتی وارد قرآن شده است. موضوع بحث، فقط و فقط مجازات قومی است که به مردان و پسران تجاوز میکردند. اما مستقل از این داستان، مجازات همجنس گرایی در کتاب مقدس مرگ است:
“هیچ مردی نباید با مرد دیگری نزدیکی کند، چون این عمل، بسیار قبیح است” (لاویان، باب ۱۸، آیه ۲۲). “اگر دو مرد با هم نزدیکی کنند، عمل قبیحی انجام دادهاند و باید کشته شوند، و خونشان به گردن خودشان میباشد” (لاویان، باب ۲۰، آیه ۱۳).
“آیا نمیدانید که ظالمان وارث ملکوت خدا نمیشوند. فریب مخورید زیرا فاسقان و بت پرستان و زانیان و متنعمان و لواط و دزدان و طمعکاران و میکساران و فحاشان و ستمگران وارث ملکوت خدا نخواهند شد” (قرنتیان اول، باب ۶، ۱۰- ۹).
۶- مجازات مرگ برای جرائم زیر:
زدن پدر و مادر:”هر که پدر یا مادرش را بزند، باید کشته شود” (خروج، ۲۱: ۱۵).
آدم ربایی: “هر کس انسانی بدزد، خواه او را به غلامی فروخته و خواه نفروخته باشد، باید کشته شود” (خروج:۲۱: ۱۶).
لعنت کردن پدر و مادر:”هر کس پدر و مادر خود را لعنت کند، باید کشته شود” (خروج: ۲۱ : ۱۷).
“اگر مردی با زن پدر خود همبستر شود به پدر خود بی احترامی کرده است، پس آن مرد و زن باید کشته شوند؛ و خونشان به گردن خودشان است” (لاویان، باب ۲۰، ۱۱).
“اگر مردی با عروس خود همبستر شود، هر دو باید کشته بشوند، زیرا زنا کرده اند؛ و خونشان به گردن خودشان است” (لاویان، باب ۲۰، ۱۲).
“هر انسانی که با حیوانی نزدیکی نماید، باید کشته شود” (خروج، باب ۲۲، ۱۹).
تمرد از حکم کاهن و قاضی:
“اگر محکوم از قبول حکم قاضی یا کاهن که خادم خداوند است، خودداری کند مجازات او مرگ است. اسرائیل را باید از وجود چنین گناهکارانی پاک نمود” (تثنیه، ۱۷، ۱۲).
در مورد اسلام باید توجه کرد که قرآن فاقد بسیاری از خشونتهای کتاب مقدس است. در واقع پیامبر اسلام تا حدود بسیاری داستانهای تاریخی و احکام کیفری تورات را پس از اصلاح و کاهش خشونتهای آنها وارد قرآن کرد. داستانها و احکام کیفری تورات و انجیل برای این که وارد قرآن شوند، تا حد مقدور آن زمانه، خشونت زدایی و عقلایی شدند. این اولین گام اصلاحات بود.
در روزگار کنونی نیز، برخی از مفسران قرآن (از جمله محمد عبده و محمد عابد الجابری) “واقع گرایی” داستانهای قرآنی را انکار کرده و گفتهاند که قرآن فقط و فقط از آن داستانهای اسطورهای برای “تأیید نبوت محمد” و “هدایت انسانها” استفاده کرده است. استفاده قرآن از آن داستانها نیز در حد آگاهی مردم زمانه ازآن قصههای اسطورهای بوده است. این داستانها در قرآن حتی فاقد نظم و ترتیب کتاب مقدس هستند، برای این که قرآن کتاب تاریخ نیست، کتاب هدایت است.
احکام فقهی کیفری قرآن نیز احکام کیفری تورات و برساختههای اعراب پیش از اسلاماند که با اصلاحاتی توسط پیامبر اسلام “امضا” شدهاند. همه آن احکام برای سامان بخشیدن به زندگی مردم همان جامعه یا عصراند، نه زمانهای بعد. اگر استثنائاً حکمی دائمی باشد، باید با دلایل قوی دائمی بودن آن حکم را اثبات کرد، اما چنان دلایلی موجود نیست.
پیامبر اسلام الگوی مسلمانان است. او برساختههای عقلای عصر خود را “امضا” کرد، مسلمانان کنونی نیز با تبعیت از حضرت محمد، باید برساختههای عقلای دوران مدرن (دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، رواداری، پلورالیسم، فمینیسم، و…) را امضا کنند.
پیامبر اسلام تأکید داشت که برای گسترش فضایل اخلاقی مبعوث شده است. آموزههای اخلاقی قرآن، بر ارزشهایی چون عدالت، کرامت انسانها، رحمت، شفقت، و…تأکید کرده است. بدین ترتیب قرآن میتواند همچنان نقشهای معنابخشی به زندگی مسلمانان و ساختن افراد اخلاقی را حفظ نماید.
تفسیرهای عرفانی قرآن در برابر تفسیرهای ظاهرگرایان قرار گرفته است. این گونه تفسیرها در جهان مدرن مشتاقان بسیار دارد. در تفسیرهای عرفانی، جهاد نیز به جهاد با نفس فروکاسته میشود:
“این اشارات چیزی جز معانی و یافتههای ایشان هنگام تلاوت قرآن نیست، مثل این که در آیته “یا ایها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفار:ای مؤمنان، با آن دسته از کافران که اطراف شمایند جنگ کنید” (توبه، ۱۲۳)، میگویند مراد نفس آدمی است؛ چه ما به جنگ با نزدیکترین دشمنان مأمور شده ایم و نزدیکترین فرد به آدمی، نفس خود اوست” (زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج ۲، ص ۱۷۰).
محمود محمد طه (؛ ۱۹۰۹ – ۱۸ ژانویه ۱۹۸۵) معروف به استاد محمود محمد طه اندیشمند دینی، رهبر و مهندس سودانی بود. او «پیام دوم اسلام» را طرح کرده که پیشنهاد میداد سور مدنی قرآن در زمان خود پایهٔ شریعت (احکام اسلام) بودهاند، ولی سور مکی نمایندهٔ دین ایدهآل هستند و وقتی بشریت به مرحلهای از تکامل برسد که قادر به پذیرش آنها باشند، احیا میشود و اسلام نوشدهای را معرفی خواهد کرد که مبتنی بر آزادی و برابری است.[۱] او در سن ۷۶ سالگی در رژیم جعفر نمیری به جرم ارتداد در اسلام اعدام شد.
عنوان کتاب:Islamophobia in America: the anatomy of intolerance
نویسنده: Carl W.Ernest
انتشارات و سال نشر: Palgrave Macmillan, 2013
درباره کتاب: کتاب #اسلام_هراسی در آمریکا در پی آن است که ابعاد تازهای از نفرت علیه #مسلمانان را در اختیار خواننده قرار دهد که در دهههای اخیر در #آمریکا به شکل فزایندهای در حال گسترش است. این کتاب نیز مانند بیشتر آثار کارل ارنست به صورت مجموعهای از مقالات است که توسط جمعی از اساتید و متخصصان نوشته شده است.
برای آشنایی بیشتر با کتاب #کارل_ارنست به نام «#اسلام_هراسی در آمریکا: تشریح عوامل عدم مدارا» و دانلود آن به لینک زیر مراجعه نمایید
http://thrillofpeace.net/post/95
عنوان کتاب: Rethinking Islam Studies_ From Orientalism to Cosmopolitanism
نویسندگان: این کتاب مجموعه مقالاتی است که #کارل_ارنست و #ریچاردسی_مارتین از برجستهترین محققان مطالعات اسلامی در غرب، ویراستاری آن را به عهده داشتهاند و به همراه گروهی ممتاز از محققان، در این کتاب نقشه راه مطالعات اسلامی را ترسیم کرده و رویکردهای جدید و مبتکرانهای را برای فهم اصول نظری و روششناختی مطالعات اسلامی، پیشنهاد کرده اند.
انتشارات و سال نشر: The University of South Carolina Press, US, Columbia, 2010
درباره کتاب: کتاب «بازخوانی مطالعات اسلامی» مجموعهای از مقالات است که به دنبال کنار زدن موانع علمی موجود در مباحثاتی که در دوره پساشرقشناسی در مطالعات اسلامی معاصر مطرح میشود، هست و به نوبه خود فهم جدید و جسورانهای از اصول اسلامی ارائه میدهد.
برای آشنایی بیشتر با کتاب کارل ارنست و ریچارد سی مارتین به نام «بازخوانی #مطالعات_اسلامی » و دانلود آن به لینک زیر مراجعه نمایید
http://thrillofpeace.net/post/99
عنوان کتاب: Islam: the religion and the people
نویسنده: Bernard Lewis
انتشارات و سال نشر: Wharton school publishing 2008
درباره کتاب: برنارد #لوئیس کتاب « #اسلام: دین و مردم» را با همکاری بونتزی الیس #چرچیل منتشر کرده است. نویسندگان این کتاب در پی یافتن پاسخی برای پرسشهایی از این دستهاند: تفاوت اسلام با یهودیت در چیست؟ ستونهای ایمان اسلامی کدامند؟ نظر اسلام درباره صلح و جهاد چیست؟ اسلام به غیرمسلمانان چگونه مینگرد؟
برای آشنایی بیشتر با کتاب #برنارد_لوئیس به نام «اسلام در آمریکا» و دانلود آن به لینک زیر مراجعه نمایید
http://thrillofpeace.net/post/93
عنوان کتاب: Islam in America
نویسنده: Jane I. Smith
انتشارات و سال نشر: Columbia University Press, U.S., 1999
درباره کتاب: کتاب حاضر در پی آن است که اطلاعاتی کلی درباره مهمترین باورهای اسلامی، #تاریخ_اسلام در آمریکای شمالی، سبک زندگی، اعمال دینی و جهان بینی #مسلمانان در #ایالات_متحده ارائه کند. تمرکز نویسنده در این کتاب به طور ویژه بر چند موضوع است: مشکلات زندگی به سبک اسلامی در #جامعه_آمریکا، نقش زنان در فرهنگ اسلامی، پوشش و رفتار مناسب از منظر اسلام، رشد و آموزش کودکان و افزایش رفتارهای خشونتآمیز و غیرعادلانه.
برای آشنایی بیشتر با کتاب #جین_اسمیت به نام«اسلام در آمریکا» و دانلود آن به لینک زیر مراجعه نمایید.
http://thrillofpeace.net/post/87
عنوان کتاب: Christians and Muslims: from double standards to mutual understanding
نویسنده: Hugh #Goddard
انتشارات و سال نشر: Curzon press, 2005
درباره کتاب: نویسنده در این کتاب میکوشد تا سوءتفاهمها در میان باورمندان به دو دین بزرگ #مسیحیت و #اسلام را بزداید و معتقد است تا این سوءتفاهمها زدوده نشود شرایط برای زندگی مسالمتآمیز پیروان این دو دین فراهم نخواهد شد. او در مقدمه کتاب از وجود «جهل متقابل» در میان پیروان مسیحیت و اسلام سخن میگوید و معتقد است هم مسیحیان نسبت به اسلام و هم مسلمانان نسبت به مسیحیت در جهل قرار دارند. آقای گودرد حتی برخی از آیات قرآن راجع به مسیحیت را ناشی از نوعی جهل نسبت به مسیحیت معرفی میکند و مصداق درک نادرست باورهای مسیحی میداند.
برای آشنایی بیشتر با کتاب #هیوگودرد به نام «اسلام و مسیحیت: از معیارهای دوگانه تا درک متقابل» و دانلود آن به لینک زیر مراجعه نمایید.
http://thrillofpeace.net/post/83
معرفی کانالهای فعال بین المللی
انجمن بین المللی ترنم صلح
- تبلیغ بین المللی اسلام ناب
- علوم انسانی اسلامی
- مطالعات اسلامی
- مطالعات ادیان
لینک عضویت
@ThrillofPeace
تبلیغ بین المللی اسلام
- معرفی فرصتهای اعزام خارج کشور
- معرفی منابع تخصصی تبلیغی (کتاب، مقاله و ...)
- معرفی محتواهای هنری (کلیپ، عکس نوشت و ...)
لینک عضویت
@Allah4all
مطالعات اسلامی و شیعی در غرب
- معرفی پژوهشهای آکادمیک و به روز
- معرفی منابع تخصصی مطالعات اسلامی
- معرفی فرصتهای مطالعاتی بین المللی
لینک عضویت
@studiesofshia
کتابخانه تخصصی ترنم صلح
- معرفی کتب مطالعات اسلامی (انگلیسی)
لینک عضویت
@DiLibrary
مستندهای بین الملل
- تازه مسلمانان
- آشنایی با مبلغان
- آشنایی با کشورها
- آشنایی با جریانهای فرهنگی
لینک عضویت
@InternationalDocs
مناسبتهای شیعی (Shia Ceremonies)
- معرفی مناسبتهای شیعی سراسر جهان
- عکس نوشتهای اسلامی (زبانهای مختلف)
لینک عضویت
@Shiite_ceremonies
«انجمن بین المللی ترنم صلح»
@ThrillofPeace
عنوان کتاب:Approaches to Islam in religious studies
نویسنده: Edited by Richard c.Martin
انتشارات و سال نشر: University of Arizona Press; First Edition (August 1, 1985)
درباره کتاب: این کتاب شامل یک پیشگفتار و یک مقدمه با عنوان « #اسلام و مطالعات #ادیان» به قلم ریچاد مارتین است و به 5 بخش تقسیم شده است. سوال جدی و اساسی در این اثر این است که «چگونه میتوان درباره دادههای راجع به دین اسلام پژوهش کرد؟؛ چه روشهایی در #علوم_انسانی و اجتماعی مناسبترین روشها برای تحلیل و تفسیر متون ادبی و اجتماعی اسلامی، درمقایسه با ادیان به طور کلی است؟» عنوان بخشهای این کتاب به این ترتیب است: 1. متن مقدس و پیامبر 2. مناسک و اجتماعات 3. دین و جامعه 4. تحقیق و تفسیر 5. چالش و نقد. لازم به ذکر است که هر کدام از این بخشها از دو یا سه مقاله تشکیل شده است.
برای آشنایی بیشتر با کتاب #ریچاردمارتین به نام نگرشهایی به اسلام در مطالعه ادیان و دانلود آن به لینک زیر مراجعه نمایید.
http://thrillofpeace.net/post/79
کتابخانه تخصصی اسلامی ترنم صلح @DiLibrary
منابع غربی
منابع فارسی شاهدان یهوه
جماعه شهود یهوه، تالیف طارق عبدالباقی منینه ابن شاطی، نشر : اسکندریه : دارالدعوه، ۱۹م. = - ۱۳.
یادداشت : فهرستنویسی بر اساس جلد دوم، ۱۳۷۷
موضوع : یهودیت -- دفاعیهها و ردیهها
موضوع : مسیحیت -- دفاعیهها و ردیهها
رده بندی کنگره : BM۵۸۵/ع۲ج۸
رده بندی دیویی : ۲۹۶
شماره کتابشناسی ملی : م۸۱-۳۸۳۱۹
عنوان شاهدان یهوه شکلگیری و باورها، تالیف نادری درهکتی، رضا
چارلز تزراسل
رادفورد
هزارهگرایی
نفی تثلیث
اسرائیل خدا
جنبشهای نوپدید دینی
شرح کتابنامه: ص. ۲۰۷ - ۲۱۱؛ همچنین به صورت زیرنویس
از نهضتهای قوی بنیان دینی که مبنای رسالت خویش را بر پایه پیشگوییهای مکاشفهای بنا نهاده، نهضت شاگردان کتاب مقدس است که سالها پس از تشکیل، شاهدان یهوه نام گرفت. کسانی که میخواهند با این نام برقراری ملکوت یهوه را شهادت دهند. پس از پیشگوییهای نافرجام ویلیام میلر در دهه 1830، دو نهضت جدید سر برآورد؛ ا دونتیستهای روز هفتم و شاگردان کتاب مقدس. شاهدان یهوه مکررا تواریخ خاصی برای آمدن مسیح تعیین میکردند. آنان بر این باورند که اکنون در روزهای پایان جهان زندگی میکنیم. چارلز تیز راسل؛ بنیانگذار نهضت، که از جریان اصلی کلیسای پرسبیتری سرخورده شده بود بعد از پذیرش عقاید میلر و ناموفق بودن پیشگوییها نتیجه گرفت که مسیح واقعا ظهور کرده، ولی حضوری نامرئی دارد و تنها شاگردان کتاب مقدس، وجود او را درک خواهند کرد و شاهدان در سال 1878 برای ملاقات با مسیح به آسمان خواهند رفت. راسل عاقبت، نهضتی با بیش از سه میلیون عضو تاسیس کرد. شاهدان توسط هیئت اداره کننده سازماندهی میشوند. آنان به سبب باورهایی همچون اعتقاد به توحید و نفی-تثلیث، مخلوق بودن مسیح، روح فناپذیر، نفی جهنم و مشرکانه دانستن صلیب، آشکارا از جریان اصلی مسیحیت فاصله گرفته اند. تنها 144000 مومن، در آسمان دوشادوش خدا و مسیح بر زمین حکم خواهند راند و مابقی مومنان در گونهای فناناپذیری جسمانی در بهشتی زمینی الی الابد زندگی خواهند کرد. تنها راه رستگاری را عضویت در فرقه میدانند. مردم نباید از هیچ کلیسایی، مگر سازمان شاهدان یهوه تبعیت کنند. شاهدان نباید درگیر امور سیاسی شوند یا در مقابل خلقت الهی به اصلاحات دست بزنند. کریسمس، ایستر و جشن تولد را جشنهای مشرکانه و خودخواهانه دانسته و پیروان خود را از شرکت در آنها باز میدارند. آنان خانه به خانه با توزیع مجلات صبرج دیده بانی و صبیدار باشید، پیرامون وضعیت اهریمنی جهان، آمدن هزاره و رستگاری تبلیغ میکنند.
تاریخ اثر ۱۳۹۳
مشخصه ظاهرى و، ۲۱۲ ص
شماره بازیابى PIN ۱۱۱/۲ /ن۲ /ش۲
نوع پایان نامه
عنوان مسیحیت در آمریکای لاتین معاصر
پدیدآور اصلى عسگری، یاسر
موضوع آمریکای لاتین
برزیل
الهیات آزادی بخش
اونجلیستها
مورمونها
شاهدان یهوه
تاریخ اثر ۱۳۹۱
منبع اثر معرفت .۱۳۹۱، اسفند؛ شماره. ۱۸۳: ص ۱۰۳
نوع مقاله یا بریده متن
زبان اثر فارسی - عربی - انگلیسی
منابع در مورد مسیحیت
منابعی برای شناخت یهودی - کتب پیشنهادی در مورد یهودیّت
منابع و کتب پیشنهادی در مورد مسیحیّت
انتخاب آیات کتاب مقدس به زبان فارسی - Selected Bible verses in the Persian language
طوفان نوح یکی از عقاید مشترک میان ادیان سه گانهی ابراهیمی به شمار میرود .
با این حال تفاوت بسیار بزرگی در گزارش این طوفان میان کتاب مقدس و قرآن وجود دارد .
وجود همین تفاوتها سبب شده است که برخی دانشمندان مسیحی با رد گزارش کتاب مقدس، گزارش قرآنی را صحیح بخوانند :
دکتر موریس بوکای دانشمند مسیحی قرن بیستم، مینویسد :
« قرآن شرح جامع متفاوتی عرضه میدارد و از نظر تاریخی هیچ انتقادی را بر نمیانگیزد » [1]
حال باید به این مسأله بپردازیم که تفاوت این دو گزارش در چیست .
گزارش کتاب مقدس از طوفان نوحش
در کتاب مقدس، تاریخ طوفان نوح ذکر شده است. چنانچه از سفر پیدایش بر میآید نوح 1056 سال پس از آدم به دنیا آمده است[2] و طوفان نیز در سال 1656 یعنی زمانی که نوح ششصد سال داشته، به وقوع پیوسته است.[3]
همچنین طبق گزارش کتاب مقدس، طوفان نوح تمام کرهی زمین را در بر گرفت . تمام کرهی زمین به زیر آب رفت و تمام مردم جهان از بین رفتند.[4]
بنابر این و با توجه به توضیحاتی که قبلا گفتیم ( در بخش اول اشتباهات کتاب مقدس ) طوفان نوح در حدود 21 تا 25 قرن پیش از میلاد مسیح رخ داده است.
اما آیا این گزارش قابل قبول است ؟!
بی تردید، جواب منفی است .
همگان میدانند که در این برههی تاریخی، تمدنهای عظیمی همچون تمدن مصر و بابل و... وجود داشته است؛ تمدنهایی که فاقد گسیختگی هستند[5]
و در نتیجه این گزارش کتاب مقدس که تمام مردم جهان در چهل و چند قرن پیش از بین رفتهاند بی هیچ تردیدی اشتباه است .
نکتهی دیگر اینکه خداوند به نوح دستور میدهد: « و از جمیع حیوانات، از هر ذی جسدی، جفتی از همه به کشتی در خواهی آورد، تا با خویشتن زنده نگاه داری، نر و ماده باشند. از پرندگان به اجناس آنها و از بهایم به اجناس آنها و از همهی حشرات زمین به اجناس آنها، دو دو از همه نزد تو آیند تا زنده نگاه داری ».[6]
بدون شک نگاهداری این همه گونههای مختلف حیوانات در کشتیای که طول آن فقط سیصد ذراع و عرض آن پنجاه ذراع بوده است و تأمین آذوقهی آنها برای مدت یکسال[7] غیر قابل پذیرش است.
این توجیه که شاید نوح فقط چند گونه از حیوانات را با خود برده است نیز علاوه بر آنکه با متن کتاب مقدس نمیسازد دچار مشکل دیگری است. بدون تردید گونههای تکامل یافتهی حیوانات، حاصل فرایند تکامل چند ده هزار ساله و یا چند صد هزار ساله است و هیچ دانشمندی نمیتواند بپذیرد که این گونههای مختلف حیوانی حاصل حیات چهار هزار سالهی فقط چند حیوان بوده باشد.
گزارش قرآن از طوفان نوح
این بخش را از کلام یک دانشمند مسیحی نقل میکنم تا تفاوت بین دو گزارش را دریابیم؛ تفاوتی که بر هیچ حق جویی پوشیده نخواهد بود .
« قرآن، بلای طوفان را به منزلهی مجازات مختص به قوم نوح عرضه میدارد و این اولین تفاوت اساسی بین این دو قصه را تشکیل میدهد.
تفاوت اساسی دوم اینستکه قرآن به عکس عهدین، طوفان نوح را در زمان قرار نمیدهد و هیچ اشارهای به مدت برای خود طوفان ندارد ».[8]
بنابر این مطابق قرآن، این طوفان در برههای نامعلوم از تاریخ ( و شاید صد هزار سال قبل یا کمتر و بیشتر ) برای یک قوم خاص اتفاق افتاده است .
و این مطلبی نیست که کوچکترین تفاوتی با یافتههای علمی داشته باشد .
ستارگان، پیشاپیش مغان حرکت میکنند !
« و چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه در بیت لحم یهودیه تولد یافت ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده، گفتند : کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا ستارهی او را در مشرق دیده ایم ... ناگاه ستارهای که در مشرق دیده بودند پیش روی ایشان میرفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد . و چون ستاره را دیدند بی نهایت شاد و خوشحال گشتند و به خانه در آمده طفل را با مادرش مریم یافتند » .[9]
اشتباه علمی این بخش نیز کاملا واضح است. شاید در گذشته مردم بر اساس تصورات خویش، میپنداشتهاند که ستارگان، اجرامی کوچک و روشن هستند اما امروزه همگان میدانند که حرکت ستارگان در پیش روی افراد فقط یک افسانه خواهد بود . همچنین اینکه یک ستاره بالای یک خانه بایستد کاملا غیر واقعی است .
ستارگان اجرامی بسیار بزرگ و در فاصلههای بسیار دور دست هستند و راه یابی و جهت یابی توسط ستارگان نیز فقط بر اساس حرکت نمودن به سمتی است که ستاره را در آن سو میبینند .
قرار گرفتن یک ستاره بر بالای یک خانه چیزی به جز یک اشتباه کاملا روشن علمی نخواهد بود .
اعترافات دانشمندان مسیحی بر اشتباهات علمی کتاب مقدس:
وجود این اشتباهات باعث شده است باعث اختلافات شدید، میان الهی دانان مسیحی شده است .
دانشمندان سنتی، همچون گذشته و با چشم پوشی از اشتباهات کتاب مقدس اظهار میدارند :
« به اناجیل با روحیهی اعتماد و محبت تقرب بجویید و نه با بی اعتمادی و شک غیر مسیحی... ایمان اولین و بزرگترین شرط استفادهی از انجیل است » .[10]
اما در مقابل، عالمان آزاد اندیش مسیحی، اعتبار کتاب مقدس در امور علمی را مردود میشمارند .
یک دانشمند مسیحی در این باره مینویسد: « اشتباه خواهد بود که کتاب مقدس را ضابطهای برای علم قرار دهیم و مسائل مربوط به علم امروزی را بر اساس اطلاعات کتاب مقدس حل کنیم ».[11]
دانشمند مسیحی دیگری با صراحت بیشتری از این اشتباهات پرده بر میدارد و میگوید :
« از نظر منطقی میتوان در عهدین، تعداد قابل ملاحظهای تضادها و دوری از حقیقتها را بیرون کشید ».[12]
[1] - مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم / دکتر موریس بوکای / ص 289 - 290
[2] - پیدایش، باب 5
[3] - پیدایش 7: 6
[4] - پیدایش 7: 23
[5] - مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم / دکتر موریس بوکای / ص 54
[6] - پیدایش 6: 19 – 20
[7] - در سفر پیدایش 7: 11 تاریخ شروع طوفان، ماه دوم از سال ششصد زندگانی نوح ذکر شده است و تاریخ خروج از کشتی و استقرار مجدد در زمین نیز در پیدایش 8: 14 – 20، ماه دوم از سال 601 زندگانی نوح درج شده است.
[8] - مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم / دکتر موریس بوکای / ص 289 - 290
[9] - متی 2 : 1 - 11
[10] - علم تفسیر کتاب مقدس در مذهب پروتستان / برنارد رام / ص 8
[11] - علم تفسیر کتاب مقدس در مذهب پروتستان / برنارد رام / ص 89 – 90
[12] - مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم / دکتر موریس بوکای / ص 38
❓از منظر مورخین، تاریخچه «حجاب» به چه زمانی برمی گردد؟
✍️ در پاسخ به این سوال باید گفت:
آنچه از تاریخ استفاده میشود این است که در «ایران» باستان و در میان قوم «یهود» و احتمالاً در «هند» حجاب وجود داشته و حتی از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است؛ ضمن اینکه اصولا در جاهلیتِ عرب حجاب وجود نداشته و به وسیله اسلام در عرب پدید آمده است.
◀️«ویل دورانت» راجع به قوم «یهود» و قانون «تلمود» مینویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت چنان که مثلاً بدون آن که چیزی برسرداشت به میان مردم میرفت، و یا در شارع عام نخ میرشت، یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانهاش تکلّم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».(۱)
????او همچنین راجع به زنان «ایرانیان» قدیم مینویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان معاشرت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو این که پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده صورت هیچ زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد...».(۲)
◀️ آری، بعد از ظهور اسلام در میان اعراب جاهلی همگی این دستور را پذیرفته و پوشش اسلامی و حجاب را قبول نمودند. «زمخشری» در این باره نقل میکند که «عایشه» همواره زنان «انصار» را این چنین ستایش میکرد: «مرحبا به زنان انصار! همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهای مشکی میپوشاندند، گویی کلاغ روی سرشان نشسته است».(۳)
✅ بنابر این حجاب موضوعی نیست که اختصاص به اسلام داشته باشد بلکه در ملتهای قبل اسلام نیز حجاب برای زنان امری بسیار مهم در حفظ بنیاد خانواده و جامعه بوده و دولتها و ملتها برای جلوگیری از برقراری رابطه بین زن و مرد نامحرم و بی بندباریهای افسار گسیخته جنسی یکی از راههای کنترل آن را رعایت حجاب میدانستند و در این راه گاهی سخت گیری زیادی را اعمال مینمودند.
#حجاب
#ضروریات_دین
#نگاه_ادیان_گذشته_به_حجاب
????منابع:
۱. تاریخ تمدن، ویل دورانت، مترجم: کامیاب حسن، بهنود، تهران، ۱۳۹۱ شمسی چاپ اول، ج ۴، ص ۴۶۱.
۲. همان، ص ۴۳۴.
۳. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، زمخشرى، محمود، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۷ قمری، چاپ سوم، ج ۳، ص ۲۲۹.
???? برای مطالعه بیشتر ر ک: اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ سوم، ص ۵۱۷.
حاشیههای تفصیلی و تفسیری بیسابقه
در ابتدای نشست نقد و بررسی کتاب «عهد عتیق؛ بر اساس کتاب مقدس اورشلیم»، پیروز سیار – مترجم اثر- به ارائه گزارشی از فعالیت خود در حوزه ترجمه عهدین (تورات و انجیل) در سالهای اخیر پرداخت و گفت: طرح ترجمه کتاب مقدس از حدود سال ۷۶ و با ترجمه بخشی از عهد عتیق آغاز شد که تاکنون هیچگاه به فارسی ترجمه نشدهاند. ترجمه کتابهای قانونی ثانی شامل هفت کتاب و بخشهایی از دو کتاب است که در سال ۸۰ توسط نشر نی به چاپ رسید. این کتابها به زبان یونانی ترجمه شده و به همین دلیل در کتاب مقدس عبرانی گنجانده نشده است. بخشهایی نظیر حکمت سلیمان و یا حکمت بن سیرا، مواردی از این دستاند که در فهرست عهد عتیق قرار نگرفتهاند، اما به این معنی نیست که مورد عنایت قرار ندارند. حتی بخشهایی از این کتابها به تاریخ ایران مربوط میشود. به عنوان مثال از کتاب استر در این زمینه میتوان یاد کرد. این کتابها برای افرادی که روی متون دینی تحقیق میکنند یا علاقهمند به حوزه مطالعات تاریخی میان یهودیان و سایر ملل هستند، دارای اهمیت است.
سیار ادامه داد: بعدها ترجمه عهد جدید را آغاز کردم که با دشواریهای زیادی همراه بود؛ از جمله حجم بالای کتاب، بخش تفسیری که باید وارد ترجمه میشد و خصوصا ترجمه رسالات پولس که قلب مسیحیت محسوب میشود و دارای اهمیت فراوانی است و متاسفانه ترجمه منقحی از آن وجود ندارد. به این ترتیب، ترجمه عهد جدید، چهار سال به طول انجامید و سرانجام در سال ۸۷ به چاپ رسید.
مترجم کتاب «عهد عتیق؛ بر اساس کتاب مقدس اورشلیم» در ادامه افزود: پس از ترجمه عهد جدید به سراغ عهد قدیم رفتم و بنا را بر آن قرار دادم که تنها به متن اکتفا نکنم بلکه سعی کردم نظامی تفسیری که ترجمه بر پایه آن بنا شده، به صورت پانوشت تفصیلی و تفسیری در ذیل صفحات گنجانده شود تا خواننده بهتر با جزئیات آشنا شود. چرا که آن بخش از کتاب مقدس که عبرانی است، تاریخی بسیار دور از زمان ما دارد و تبدیل سنت شفاهی عهد عتیق به سنت کتبی، از حدود سده یازدهم تا دوم پیش از میلاد به درازا کشیده است؛ از اینرو مخاطب این کتاب بدون آگاهی از زمینه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کتاب مقدس، قادر به درک آن نخواهد بود. همین مساله سبب شد تا در ترجمه از پانوشتهای تفصیلی برای روشن کردن ذهن مخاطب استفاده شود تا با صرف نظر کردن از چنین حواشی و تاریخچهای، خود را از گنجینهای فرهنگی و پربار تاریخی، محروم نکنیم.
سیار برای تاکید بر اهمیت پانوشتهای تفصیلی در ترجمه خود، عنوان کرد: اینگونه استفاده از پانوشت و توضیحات حاشیهای در ترجمه کتاب مقدس، نه تنها در زبان فارسی بیسابقه است بلکه در زبانهای دیگر نیز به ندرت یافت میشود و میتوان در این خصوص مدعی شد که چنین سبکی در اروپا و به ویژه زبان فرانسه، بعد از جنگ جهانی دوم پا گرفت و پایهگذار آن همین کتاب مقدس اورشلیم است که منبع اصلی این کار قرار گرفته است.
استفاده از منابع پرشمار برای ترجمه اثر
وی همچنین به منابع مطالعاتی خود اشاره کرد و گفت: به غیر از کتاب مقدس اورشلیم، از چند منبع کمکی دیگر نیز بهره گرفتهام. در وهله اول به سراغ ترجمه بین سطحی کل متن عبری کتاب مقدس رفتم که متنی بسیار موثق است و عدهای پرشمار از محققان عبرانیزبان، آن را واژه به واژه معنی کردهاند. پس از آن از ترجمه «توب» استفاده کردم که حاصل کار سه کلیسای کاتولیک، پروتستان و ارتدکس است که به ترجمه و تفسیر کل کتاب مقدس قدیم و جدید همت گماردهاند. منابع متعدد فرانسوی و عربی و همچنین ترجمه انجمن کلیمیان ایران هم مواردی بودند که در ترجمه این اثر از آنها استفاده شده است.
سیار همچنین به اهمیت ترجمه متون دینی نظیر کتاب مقدس اشاره کرد و گفت: وجود نسخ بیشمار از کتاب مقدس در کنار مخاطبان گسترده این کتاب، مسئولیت مترجم را در قبال خوانندگان اثر، چندین برابر میکند؛ چرا که چنین آثاری مدام در معرض بازبینی و سنجش قرار دارند و هر کلمهای که توسط مترجم نگاشته میشود، او را در معرض حضور شاهدان بیشماری قرار میدهد که کتاب مقدس یا منبع دینی و یا ماخذ پژوهشی آنهاست.
سیار در ذکر ویژگیهای این اثر نوظهور خود به فهرست اسامی خاص تورات نیز اشاره کرد و ادامه داد: در فهرست اسامی تورات نمیشد به ذکر شماره صفحه بسنده کرد؛ چرا که ممکن است مثلا در یک صفحه، از چند فرد مختلف با نام مریم یاد شده باشد. در اینجاست که در وهله اول مترجم باید با مراجعه به تفاسیر، این تفاوتها را دریابد.
ترجمههای فارسی پیشین دیریاب بودهاند
کامران فانی، محقق و نسخهپژوه برجسته، دیگر سخنران این مراسم بود که ضمن تجلیل از پیروز سیار و سترگ معرفی کردن ترجمه او، به سابقه ترجمه کتاب مقدس در ایران اشاره کرد و گفت: ترجمه کتاب مقدس در ایران سابقهای طولانی دارد و میتوان پیشینهای به قدمت ۱۵۰۰ سال برای آن در نظر گرفت؛ پیشینهای که به نخستین ترجمه از کتاب مقدس به زبان پهلوی بازمیگردد. اما تلاش اصلی و جدی در زمینه ترجمه کتاب مقدس، مربوط به قرن ۱۹ است و آن هم زمانی است که این کتاب به همت گروهی خارجی و برخی از فارسیزبانان به فارسی برگردان شد. البته لازم به ذکر است که این ترجمه به واسطه نوع کلمات و معادلهایی که در آن به کار رفته، کمی دیرباب قلمداد میشود که خود ارتباط ویژهای با ماهیت متن کتاب مقدس دارد.
فانی در ادامه و برای نمایش نقش برجسته سیار در ترجمه «عهد عتیق؛ جلد اول: کتابهای شریعت یا تورات؛ بر اساس کتاب مقدس اورشلیم»، یادآور شد: در تمام ۱۵۰۰ سال گذشته، ایرانیها همت شایانی در ترجمه این اثر نداشتهاند و میتوان ادعا کرد که سیار نخستین فردی است که راه تازهای را در این عرصه گشوده است. از سوی دیگر، امروزه آگاهی از عهد عتیق به ویژه دو سِفر «پیدایش» و «خروج» به بخشی از معلومات عمومی افراد تبدیل شده است که به نوعی خواندن آن برای همه ضروری است و ترجمه سیار از این کتاب میتواند در این مسیر بسیار مفید واقع شود.
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به بینظیر بودن ترجمه این کتاب از منظری دیگر نیز نگریست و گفت: آشنایی ما ایرانیها با کتاب مقدس از طریق پروتستانها صورت گرفته که ماهیتی تبشیری داشته است؛ چرا که در مذهب کاتولیک، ترجمه کتاب مقدس تقبیح شده و ممنوع بود؛ از این روایت، کتاب مقدس از منظر کاتولیک، برای نخستین بار در ایران در ترجمه سیار از کتاب مقدس عیان شده است.
وی همچنین همراه بودن ترجمه سیار با تفسیر و حواشی تفصیلی را به عنوان ویژگی برجسته اثر او برشمرد و ادامه داد: همراهی این ترجمه با تفسیر، سبب گشوده شدن مشکلات متن شده است و میتواند برای محققان، سرشار از فایده باشد. از این رو کتاب «عهد عتیق؛ جلد اول: کتابهای شریعت یا تورات؛ بر اساس کتاب مقدس اورشلیم» ترجمه پیروز سیار، روایتی تازه از کتابی است که با محتوایش آشناییم.
هیچ یک از مذاهب مسیحی بر وحیانی بودن کتاب مقدس تاکید ندارند
بهاءالدین خرمشاهی مترجم و قرآنپژوه، به عنوان دیگر سخنران نشست نقد و بررسی کتاب «عهد عتیق؛ بر اساس کتاب مقدس»، گفت: هیچ یک از مذاهب مسیحی به وحیانی بودن این کتاب تاکید ندارند و بخشی از کتاب مقدس را ادبیات میپندارند؛ چرا که در طول هزار سال مدون شده است. اما این مسئله سبب کاستن از احترام ما به این کتاب نمیشود.
نگاه عرفی به کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان
حجتالاسلام دکتر مهراب صادقنیا، عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه ادیان و مذاهب نیز به عنوان آخرین سخنران این نشست، ضمن قدردانی از ترجمه شایسته پیروز سیار با عنوان «عهد عتیق؛ بر اساس کتاب مقدس اورشلیم»، مباحث خود را بر زمینه ارتباطی میان مخاطبان این ترجمه با متن کتاب مقدس متمرکز کرد و در نقد آن گفت: ترجمه آقای پیروز سیار فنی، شگفتآور، و در نوع خود یک شاهکار است؛ اما به دلیل آن که context مقدس عبری و مسیحی از بافت باورداشتهای مخاطبان مسلمان آن فاصله دارد، استفاده از این اثر برای این این گروه دشوار و شاید ناممکن است.ای کاش جناب مترجم در مقدمه خویش تلاش میکرد تا با نگاهی الاهیاتی و تفهّمی، خواننده خود را در جریان باورهای مسیحیان و یهودیان در ارتباط با این کتاب قرار دهد. مقدمهای که جناب مترجم بر این کتاب نوشتهاند، افزون بر نقدهای محتوایی، این مشکل را برطرف نمیکند. به همین دلیل این کتاب (ترجمه عهد عتیق) در عین حال که از نظر من کار ارزشمندی است، ارتباط و استفاده از آن دشوار است.
مترجم و حتی متن اصلی، کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان را به عنوان یک میراث بشری و ادبی نگاه کردهاند و نه یک متن که برای شماری از افراد و گروهها، دینی و مقدس است. نگاه سکولار به این متن سبب میشود که خواننده آن را منتقدانه و به دور از تفسیر دینی بخواند. این فاصله میان متن و خواننده ممکن است موجب کجپنداری بشود.
تورات در نگاه مسیحیان و یهودیان؛ وحی الهی
در ادمه، مهراب صادقنیا به مقایسه نگاه یهودیان و مسیحیان به تورات از یک سوی و نگاه قرآن از سوی دیگر پرداخت و گفت: یهودیان معتقدند تورات موجودی ازلی است و خداوند بر اساس آن هستی را آفریده است. و نیز باور دارند که تورات بر دو بخش است؛ تورات شفاهی و تورات کتبی. تورات کتبی در همین اسفار آمده است و تورات شفاهی که از نظر اعتبار همپای تورات کتبی است، در تلمود منعکس است. آنان و نیز مسیحیان سنتی معتقدند که تورات وحیانی است و در افراطیترین شکل، باور دارند که حتی کلمات و واژگان و اعراب و نقطههای آن هم وحی خداست. به باور آنان خداوند تورات را به حضرت موسی املا کرده و ایشان نوشتهاند.
افزون بر آن، یهودیان و مسیحیان، تورات را خطاناپذیر و ابدی هم میدانند و معتقدند که علم هر چه هم پیشرفت کند، نمیتواند گزارههای کتاب مقدسشان را باطل کند. از نگاه یهودیان، تورات متنی تشریعی است که سرشار از احکام اخلاقی و شرعی است. از این کتاب ۶۱۳ حکم شرعی به دست میآورند که در حوزههای مختلفی هستند. گاه بسیار کلی، مثل لزوم اعتقاد به توحید و گاه بسیار جزئی مثل چگونگی درمان بیماری پیسی، و گاه این احکام بهشدت اخلاقیاند؛ مثل رعایت حقوق حیوانات، و گاه مغایر با درک اخلاقی امروزی برخیها؛ مثل امر به غارت مصریان.
در نقطه مقابل، در آیات قرآن نیز تورات وحی الهی است: و انزلنا التوراة. نور و هدایت است: نُوراً وَهُدًى لِلنَّاسِ » (آل عمران ۴۵)، «اِنّا اَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیهَا هُدىً وَ نُوْرٌ» (مائده ۴۴). تشریعی است: «وَکَیْفَ یُحَکِّمُونَکَ وَعِندَهُمُ التَّوْرَاةُ فِیهَا حُکْمُ اللّهِ» (مائده). خطا در آن راه ندارد: آیه «ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ» (بقره: ۱۷۶). «وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِى التَّوْریةِ وَالْإِنْجیلِ وَالْقُرْانِ» (توبه ۱۱۱). مورد تصدیق قرآن است: «نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ»(مائده ۴۸). کتاب هدایت است: «وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْهُدَى» (غافر ۵۳).
آیا تورات موجود، تحریف شده است؟
با این حال برخی متکلمان، به دلایلی معتقدند این تورات موجود، چیزی که مورد اشاره قرآن کریم است نیست. این دلایل سه دستهاند: ۱- فقدان پیشگوییها و اشارت و بشارت به رسالت پیامبر اسلام، در ظاهر آیات این کتابِ موجود. ۲- وجود تعارضات (به باور برخی) میان آموزههای قرآن و کتاب مقدسِ موجود. ۳- آموزههای این کتاب در ظاهر، حضور صهیونیزم و نیز ادعای مالکیت آنان بر سرزمین مقدس را توجیه میکند. در نتیجه این کتاب نمیتواند چیزی باشد که قرآن کریم آن را تصدیق میکند.
البته برخی دیگر معتقدند که کتاب مورد اشاره قرآن، همین کتاب موجود است. این گروه نیز برای مدعای خود دلایلی بیان میکنند؛ ۱- شواهد تاریخی، این ادعا را تأیید میکند. زیرا قدیمیترین نسخه کتاب مقدس عبریان، به قرن چهارم و به نقلی قرن اول میلادی برمیگردد و این بدان معناست که در زمان نزول قرآن کریم، این کتاب با همین کیفیت در دست یهودیان بوده است. ۲- دلیل دوم این گروه آن است که در قرآن کریم اشاره روشنی بر این که یهودیان کتاب مقدس خود را تحریف کردهاند وجود ندارد؛ اگرچه قرآن کریم آنان را تحریفکنندگان سخن میداند و اینکه حرف خود را به عنوان سخن خدا قالب میکردند؛ ولی به صراحت از تحریف لفظی کتاب مقدس یهودیان سخنی به میان نیامده است. ۳- و دلیل سوم این مدعا آن است که قرآن کریم خود را مصدّق کتابی میداند که در نزد آنان است: مصدّق لما بین ایدیهم و گاه «مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَکمْ» (نسا ۴۷). با این حال این گروه معتقدند مراد از تصدیق، تصدیق فی الجمله است و نه بالجمله. یعنی قرآن کریم در مواردی این کتاب را تصدیق کرده است و نه همه موارد.
یک اِنجیل، (عربی شده واژهٔ یونانی εὐαγγέλιον «اِئوانگِلیون» euangelion، به معنای خبر خوش یا مژده)، شرحی از زندگی و آموزههای عیسی است. چهار انجیل اصلی، یعنی انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا، در کنار یکدیگر عهد جدید از کتاب مقدس را تشکیل میدهند و احتمالاً بین سالهای ۶۶ تا ۱۱۰ میلادی نوشته شدهاند.[۱][۲][۳] نام نویسندگان چهار انجیل مذکور مشخص نیست و این اسامی را در قرن دوم میلادی به آنها دادهاند. احتمال قریب به یقین هیچکدام از نویسندگان این انجیلها عیسی را از نزدیک نمیشناختند و هر چهار انجیل پس از نقل سینه به سینه سرانجام مکتوب شدهاند.[۴] به اتفاق مسیحیان عهد جدید را به عنوان کتاب آسمانی خود قبول دارند و مطالعه میکنند. نام این بخش به پیمانی اشاره دارد که آغازگر دورهٔ جدیدی از ارتباط خداوند با انسان است. خداوند طبق این پیمان شریعتی را که از طریق موسی عطا کرده بود برداشت (سفر خروج فصل ۱۹ آیههای ۵ و ۶) و ایمان به مسیح را شرط بخشایش گناهان انسان و رستگاری او قرار داد. نشانه و اصل محوری این پیمان، بخشش کلیه گناهان به واسطهٔ قربانی شدن عیسی مسیح (یعنی صورت بشری خداوند) است. عهد جدید علاوه بر چهار انجیل اصلی، کتاب اعمال رسولان، نامههای رسولان مسیح و کتاب مکاشفه را هم دربرمیگیرد. انجیلهای دیگری هم در طول تاریخ نوشته شدهاست که همگی متاخرتر از چهار انجیل اصلی هستند.[۵] پروفسور درل باک عهدجدیدپژوه معاصر ارزش این متون را به دلیل نگارندگان آنها و زمان نگارششان میداند.[۵]
بخشهای عهد جدید
انجیلهای چهارگانه
انجیل گوتنبرگ که در کتابخانه کنگره آمریکا نگهداری میشود.
واژه «انجیل» هم بر کل کتاب «عهد جدید» و هم بر چهار بخش ابتدایی کتاب یعنی زندگینامههای مسیح، اطلاق میشود. چهار انجیل در واقع چهار روایت از زندگی عیسی مسیح است. دارای قسمتهای مشترک بسیاری هستند اما تفاوتهایی نیز دارند. مسیحیان این چهار کتاب را «مانند چهار تصویر از مسیح ولی از زوایای مختلف» توصیف میکنند.
کتاب اعمال رسولان
کتاب اعمال رسولان، یکی از کتب تاریخی کتاب مقدس، شرح رویدادهایی است که در دوران پس از مسیح رخ دادهاند. از جملهٔ این وقایع، نزول روح القدس، ایمان آوردن پولس، شهادت استیفان، موعظات حواریون مسیح و دیگر رویدادهای پیرامون کلیسای اولیهٔ و حواریون است. این اثر به دست لوقا نگاشته شدهاست.
نامههای حواریون مسیح
نوایمانان مسیحی و کلیساهای نوبنیاد در ابتدای گسترش مسیحیت، به خاطر نبودن راهنماییهای ایمانی لازم و وجود مخالفان بسیار، دچار مشکلات عمدهای میشدند. از آن جمله است: مسائل مربوط به مراسم نیایش و چگونگی برگزاری آن، پیدا شدن پیشوایان دروغین، آزار و اذیت و شکنجه و تهدید و حتی قتل ایمانداران توسط رومیان یا بتپرستان و سایر فرقههای مذهبی و… هدف از نگارش این نامهها هدایت این نوایمانان، یادآوری و تبیین مفاهیم کتابمقدس و مطلع شدن از رویدادهای مناطق مختلف بود.
این بخش نامههای پولس رسول، یوحنای حواری، پطرس حواری، یعقوب و یهودا برادران (ناتنی) عیسی و رسالهٔ عبرانیان را دربرمیگیرد.
کتاب مکاشفه یوحنا
این کتاب شرح سفری است که یوحنا در رؤیا و به هدایت روح القدس در آن به عرش خداوند دارد و در آن به توصیف عرش خداوند و جایگاه مسیح و پیشبینی وقایع آخرالزمان میپردازد.
انجیلهای قدیمی در قرون اولیه مسیحیت
نوشتار اصلی: اسفار مشکوک
(۱) انجیل مصریان ق ۲ میلادی (۲) انجیل عبریان قرون اولای مسیحی (۳) انجیل پطرس ق ۲ م (۴) انجیل دوازده ق ۲ م (۵) انجیل اندریو (۶) انجیل برنابا[۶] (۷) انجیل برتولوماس (۸) انجیل جیمس (۹) = تدیوس (۱۰) = اپلس (۱۱) = باسیلیدس (۱۲) - کرینتوس (۱۳) = ابیونتس (۱۴) = حوا (۱۵) = یهودای اسخریوطی (۱۶) = انجیل حیوة (۱۷) = مریم (۱۸) = متیاس (۱۹) انجیل کمال (۲۰) انجیل فیلیپ (۲۱) = توماس (۲۲) انجیل راستی که در میان و النتیان متداول بوده (۲۳) = مارکیون (۲۴) انجیل نیقودیس (۲۵) انجیل حضرت مسیح[۷]
پراکندگی
انجیل در تمام دنیا به صورت گسترده در دسترس است. «انجیل» به عنوان کتابمقدس مسیحیان مشهور است، اگرچه کتاب مقدس عبری و انجیل مسیحیان درطی زمانهای مختلف به بیش از ۲۱۰۰ زبان گوناگون ترجمه شدهاند که این تعداد ترجمه بیش از هر کتاب دیگری است. بیش از شش میلیارد نسخه از کتاب انجیل از سال ۱۸۱۵ به فروش رفته که این کتاب را در صدر پرفروشترین کتاب تمامی اعصار قرار دادهاست.[۸][۹]
الهیات
اگرچه کتابهای گوناگونی که جزو کتابهای مقدس مسیحیان محسوب میشوند مطالبی را ارائه میکنند که در روزگارهای تاریخی مختلف نوشته یا گفته شدهاند، مسیحیت بر این نکته تأکید دارند که انجیل دارای پیامی الهی و پرمحتوا است.
در میان مسیحیان در مورد نحوه تفسیر مطالب مختلفی که در انجیل ذکر شده و معنای برخی توصیفات کلی که توسط سی. اس لوئیس ارائه شده در این بخش وجود دارد:
انسان در مواردی برخلاف خداوند عمل کرد و بنابراین مرتکب گناه شد.
از آنجایی که هیچکسی از شر گناه در امان نیست امکان برقراری ارتباط مستقیم با خداوند وجود ندارد بنابراین خداوند خود را به شکلی قابل فهم برای انسانها عرضه کرد.
خداوند به ابراهیم و فرزندانش دستور داد که به ابزاری برای رهایی بشر از خطرات موجود تبدیل شوند.
به همین منظور وی قانونهالاخا را به (موسی) اعطا کرد.
قوم بنی اسرائیل بارها مرتکب گناه شدند و توبه کردند و در عین حال پیامبران با درک درست قوانین به عنوان آموزههای اخلاقی و نه عامل زور مردم را هدایت کردند.
عیسی مسیح پیام مکتب موسی را به صورت عشق و مهر و رستگاری آدمیان ترسیم کرد.
پس از مرگ وی در روز رستاخیز پیروان وی در محضر خداوند حاضر میشوند.
زبان اصلی
بیشتر پژوهندگان به تقدم یونانی عقیده دارند، یعنی بر این باورند که عهد جدید تقریباً بهطور کامل ابتدا به زبان یونانی نوشته شدهاست، که زبان دست نوشتههای آغازین بهشمار میآید. اما برخی از کارشناسان به تقدم آرامی اعتقاد دارند، یعنی معتقدند انجیل اول بار به زبان آرامی نوشته شدهاست. برخی از دانشمندان کتاب مقدس، همچنین بر این باورند که برخی از فرازهای عهد جدید به خصوص انجیل متی، دارای اصلی آرامی نیز میباشند.[۱۰]
نسخههای تاریخی
برگی از پاپیروسهای چستربیتی که شامل دوم قرنتیان۱۱:۳۳–۱۲:۹ میباشد.
۵۶۸۶ نسخه با زبان اصلی، یعنی یونانی، و در کل ۲۴۹۷۰ دستنوشته از عهد جدید موجود میباشند. پیترز(فرانسیس ادواردز پیترز) اظهار میدارد که «اگر فقط سنت نسخ خطی را در نظر بگیریم، کتابهای که عهد جدید را تشکیل میدهند، بیش از هر کتاب دیگری در دوران باستان نسخه برداری شده و در گردش بودهاست.»
هارولد گرینلی مینویسد:
«شمار دستنوشتههای موجودِ عهد جدید به گونهای شگفتانگیز بیش از هر اثر ادبی دوران باستان میباشد… در سنجش با دیگر آثار ادبی باستان، قدیمیترین دستنوشته موجودِ عهد جدید متعلق به دورهای بسیار نزدیکتر به تاریخ نگارش متن اولیه میباشد.»
قدیمیترین نسخ برجای مانده از عهد جدید، پاپیروسهایی میباشند که قدمت برخی به ۵۰ تا ۱۰۰ سال پس از اتمام نگارش متون قانون ثانی (یعنی سده دوم میلادی) میرسد. از جملهٔ آنها پاپیروسهای اکسیرینکوس که بخش اعظمی از پاپیروس موجود عهد جدید را تشکیل میدهند- پاپیروسهای بادمر که شامل بخشهای مهمی از انجیل یوحنا، انجیل لوقا، انجیل متی، اعمال رسولان، ۲ رساله پطرس، ۳ رسالهٔ یوحنا، و رسالات یعقوب و یهودا میباشند- و پاپیروسهای چستربیتی از مهمترین اکتشافات کتاب مقدس پس از نسخه سینائیه- میباشند.
دست نوشتههای باستانی عهد جدید را براساس نوع متن به سه دسته غربی، الکساندری و بیزانسی تقسیمبندی میکنند. این دست نوشتهها عمده دست نوشتههای عهد جدید را تشکیل میدهند. همچنین در برخی زبانها نسخههای دیگری وجود دارند که از مهمترین آنها میتوان به نسخههای زبان سریانی (شامل پشتیا و دیاتسارون) و زبانهای دگئز و لاتین (وتوس لاتینا ووگلات).
اولین دست نوشته کامل کتاب مقدس کدکس آمیاتینوس نام دارد که نسخه وگلات لاتین است که در سده هشتم در انگلستان و در کلیسای ویرموث – جارو تهیه شدهاست. اولین نسخه چاپی عهد جدید به زبان یونانی در سال ۱۵۱۶ درنشر یوهان فربن به چاپ رسیدهاست این نسخه براساس اطلاعات جمعآوری شده از نوشتههای یونانی جدید نوشتههای امپراتوری بیزانس (توسط اراسموس) آماده شدهاست و در کنار آن بخشهایی از ولگات (که درکتاب یونانی وجود نداشت نیز ترجمه شدهاست. اراسموس چهار ویرایش بعدی این کتاب را نیز منتشر نمود.
اراسموس یک کاتولیک رومی بود اما علاقه خاصی به یونانی بیزانس داشت و همین علاقه وی به یونانی و بی رغبتی نسبت به ولگات لاتین باعث شد که برخی از کاهنان کلیسا نسبت به دیدگاههای وی واکنش نشان دهند.
اولین نسخه انتقادی توسط رابرت استین در سال ۱۵۵۰ در پاریس چاپ شد. نوع متن به کار رفته در این نسخه و همچنین نسخه اراسموس را “Textus Receptus” (معادل لاتین «متن دریافتی») مینامند که این لقب در نسخه الزویر سال ۱۶۳۳ به آن داده شده بود که هدف اصلی را جمله “nun cab omnibus receptum “ («حالا همه آن را دریافت کردند») معرفی کرد بر این اساس کلیساهای اصلاح طلبان پروتستان ترجمههایشان را به زبانهای محلی انجام میدادند مانند نسخه پادشاه جیمز کتاب مقدس.
با کشف دست نوشتههای قدیمی تر مانند سینائیه و واتیکانیه پژوهندگان دیدگاه خود را راجع به متن تغییر دادند. نسخه انتقادی کارل لیخمان در سال ۱۸۳۱ که برپایه دست نوشتههای مربوط به سده چهارم و پیش از آن تهیه شده بود نشان میداد که در نهایت متن دریافتی میبایست بر پایه متون قدیمی تر اصلاح شود. نسخههای انتقادی جدیدتر براساس پژوهش دانشگاهی و کشف قطعات پاپیروس آماده شدند که حتی برخی از آنها به اوایل عهد جدید برمیگشتند برهمین اساس ترجمههای جدیدی از ترجمههای قدیمیتر ارائه شد و در آنها اصلاحاتی صورت گرفت اما هنوز هم عدهای متن دریافتی یا متن اصلی بیزانسی را ترجیح میدهند.
تقدیس انجیل
شرع عهد عتیق در ترجمه یونانی هفتادگانی و مجموعه متنهای آن وارد مسیحیت شد. در فاصله میان سالهای ۲۰۰ پیش از میلاد و سال ۱۰۰ میلادی شرع یهودیان در حال شکلگیری بود و بحثهای داغی در مورد آن صورت میگرفت. مشخص نیست که در چه زمانی در مورد شرع یهود تصمیمگیری شدهاست اما بهطور واضح در نهایت شرع یهود تعدادی از کتابهای هفتادگانی را از آئین خود حذف کرد. این عمل به صورت مستقل از مسیحیت صورت گرفت و مسیحیان شروع هفتادگانی را برگزیدند.
مسیحیت علاوه بر هفتادگانی، به متنهای دیگری هم رجوع کرد و سرانجام عهد جدید را شکل داد و فهرستهای گوناگونی از کتب برگزیده معرفی شد. در سده چهارم شورای کلیساها فهرستی شامل ۲۷ کتاب شرع را ارائه داد که در نهایت عهد جدید را شکل داد و امروزه هم از همین کتابها استفاده میشود. همچنین جرومی نسخه لاتین کتاب مقدس (به ولگات مراجعه کنید) را معرفی کرد که مشروعیت آن با توجه به اصرار پاپ همانند مشروعیت کتابهای معرفی شده توسط شورای کلیسابود؛ بنابراین طی این روند عهد جدید شکل گرفت اما هنوز هم میتوان به فهرست متعددی از کتب اشاره کرد که پس از آن ارائه شدهاند. برای نمونه فهرست مشخص در فاصله سالهای ۱۵۴۵ تا ۱۵۶۳ از طرف شورای ترنت ارائه شد.
در طی دوران اصلاحات پروتستان برخی اصلاح طلبان فهرستهایی ارائه دادند که هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرند. بدون هیچ جدایی فهرست عهد جدید بدون تغییر باقیماند اما متون عهد عتیق که در هفتادگانی قرار داشتند اما درشرع یهود نبودند اعتبار خود را از دست داد. بالاخره بعدها این کتب از شرع اغلب پروتستانها خارج شدند. هنوز در مجامع کاتولیک این کتابها به عنوان کتب تثنیه مقدس معروف هستند اما در مجامع پروتستان نام آنها اسفار مشکوک؛ اصطلاحی که به همه متون حذف شده از شرع مقدس اطلاق میشود.
امروزه عهد قدیم پروتستان دارای ۳۹ کتاب است که به علت تفاوت تقسیمبندی این تعداد با تعداد کتابهای تنخ یکسان نیست؛ کلیسای کاتولیک روم ۴۶ کتاب را به عنوان عهد قدیم مقدس میشناسد. اصطلاح «متون مقدس عبری» معادل عهد قدیم پروتستانها است و نه عهد قدیم کاتولیکها چرا که عهد قدیم کاتولیکها حاوی متون مقدس عبری و متون اضافی دیگری است. هم پروتستانها و هم کاتولیکها دارای شرع عهد جدید با ۲۷ کتاب هستند.
معرفی فصلها و آیهها
این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. لطفاً با افزودن یادکرد به منابع قابل اعتماد برطبق اصول تأییدپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به بهبود این بخش کمک کنید. مطالب بدون منبع ممکن است به چالش کشیده شوند و حذف شوند.
برای سنت متنی یهودی به تنخ رجوع کنید.
متن مَسورهای[۱۱] عبری دارای پایان آیه به عنوان یک ویژگی مهم است. طبق سنت تلمودی پایانهای آیات دارای منشأ باستانی هستند. در متون مسورهای پایان هر قسمت نیز با یک فاصله («قسمت بسته») یا رفتن به خط بعدی («قسمت باز») مشخص میشود که «پاراشیوت» نام دارد. تقسیم متن موجود در «پاراشیوت» معمولاً به صورت موضوعی است. «پاراشیوتها» شمارهگذاری نشدهاند.
در دستنوشتههای اولیه (از همه مهمتر در دست نوشتههای تیبریان مسورهای مانند نسخه قدیمی حلب قسمت «باز» ممکن است با یک خط خالی ویک قسمت «بسته» با رفتن به خط بعدی یا کمی تورفتگی نیز نمایش داده میشود (خط قبلی نیز ممکن است کامل نباشد). قرار داد آخر دیگر در طومارهای تورات و کتابهای مقدس عبری چاپی به کار گرفته نمیشود. در این سامانه قاعدهای که قسمتهای «باز» و «بسته» را متمایز میسازد. این است که قسمتهای «باز» باید «همواره» در ابتدای یک خط جدید آغاز گردند، درحالیکه قسمتهای «بسته» «هرگز» در ابتدای یک خط جدید آغاز نمیشوند.
یک ویژگی دیگر مرتبط با متون مسورهای تقسیمبندی «سداریم» است. این تقسیمبندی موضوعی نیست اما تقریباً بهطور کامل بر اساس «کمیت» متن انجام میشود. بیزانسیها همچنین نوعی از تقسیمبندی فصل را به نام «کفالایا» معرفی کردند. این تقسیمبندی با فصول فعلی مطابقت ندارد. تقسیمبندی فعلی کتاب مقدس به فصول و شمارههای آیات موجود در فصلها بر هیچ متن باستانی استوار نیست بلکه ابتکار مسیحیان سدههای میانه میباشد. همچنین بسیاری از یهودیان نیز از آن به عنوان مرجع فنی متون عبری استفاده نمودند. این مراجع فنی در دوره تاریخی مناظرههای اجباری خاخامها با کشیشهای مسیحی (که از شماره فصل و آیه استفاده میکردند) به ویژه در پایانهای سدههای میانه در اسپانیا برای خاخامها اهمیت زیادی پیدا کردند. تقسیمبندی فصلها برای اولین بار توسط یهودیان در یک دست نوشته در سال ۱۳۳۰ و دریک ویرایش چاپی در سال ۱۵۱۶ مورد استفاده قرار گرفت اما نسل بعدی یهودیان در بیشتر ویرایشهای کتاب مقدس عبری کامل تلاش نظام مندی انجام دادند تا شمارههای فصلها و آیهها را در حاشیه متن بنویسند.
تقسیمبندی کتاب مقدس به فصلها و آیهها اغلب موجب انتقاد شدید از سوی دینپژوهان گوناگون سنتگرا و نوین شدهاست. منتقدان بر این باورند که بخشبندی متن به فصلهای مختلف اغلب به صورت بی ربط و در نقاطی انجام میشود که از نظر روانی گفتار نامناسب است، بافت معنایی متن را از بین میبرد و در عمل کتاب مقدس را تبدیل به تودهای از نقل قولهای مذهبی میکند. به هر ترتیب تقسیمبندی فصلها و شماره آیات به عنوان مرجع فنی مطالعات کتاب مقدس به جزء ناگسستنی آن تبدیل شدهاست. استفان لانگتون به عنوان اولین کسی که در سال ۱۲۰۵ تقسیمبندیهای فصول را در نسخه ولگات قرار داد مشهور است این تقسیمات سپس در سده ۱۴۰۰ در دست نوشتههاتی یونانی عهد جدید درج شدند. رابرت اشتاین (رابرت استفانوس) اولین کسی بود که شمارههای آیات را در هر فصل قرار داد؛ این شمارهها در سالهای ۱۵۶۵ (عهد جدید) و ۱۵۷۱ (کتاب مقدس عبری) وارد نسخه چاپی شدند.[۱۲][۱۳]
دفاع از کتابهای عهدین
مدافعان مسیحی از تمامیت کتاب عهدین و بعضاً از نظریه بی خطایی کتاب عهدین دفاع میکنند. برنارد رم متفکر مسیحی اغلب به خاطر نوشتن عبارت زیر درکتاب خود به نام «مدارک مسیحی پروتستان» مسیحیان محافظه کار نامیده میشود:
"یهودیان چنان ازآن نگهداری کردند که هیچ دستنوشته دیگری تاکنون اینگونه محافظت نشده بود. آنها با مسوره خود نشانههای هر حرف، هجا، کلمه و پاراگراف را حفظ کردند. آنان مردان خاصی داشتند که تنها وظیفه آنها حفظ این اسناد با امانتداری کامل بود - کتاب، وکلا، مسورهها.
در مورد عهد جدید تقریباً ۱۳۰۰۰ دست نوشته کامل و ناقص به زبان یونانی /یونانی و زبانهای دیگر وجود دارد که از دوران باستان کلاسیک /باستان به جا ماندهاند.
بیش هزار بار ناقوس مرگ کتاب مقدس به صدا درآمدهاست صفوف تشییع جنازه آن شکل گرفتهاند، سنگ نوشته سنگ قبر آن حکاکی شدهاست و وداع کردهاست. اما جسد همیشه زیر خاک نمیماند. هیچ کتاب دیگری مانند کتاب عهدین تاکنون اینگونه مورد تاخت و تاز قرار نگرفتهاست به کدام کتاب فلسفی یا مذهبی یا روانشناختی زمانهای کلاسیک یا امروزی چنین حمله شدهاست؟ با چنین ستیز و شبهههایی؟ با چنین کمال و دانشی؟ در مورد هر فصل خط و عقیدهای ؟
هنوز میلیونها نفر کتاب مقدس را دوست دارند، میخوانند و مطالعه مینمایند.[۱۴]
انتقاد به کتاب عهدین
" مقالات اصلی: انتقاد از کتاب مقدس نقدی بر کتاب مقدس
دین شناسان و روحانیون (به ویژه ابراهیم ابن عزیز و الکساندر گیبسون) به تناقضهای آشکار متن کتاب مقدس پرداختهاند. اسپینوزا از مطالعه این ناسازهها نتیجهگیری میکند که تورات نمیتواند یک نویسنده داشته باشد و در نتیجه خدا و موسی تورات را ننوشتهاند. در سده ۱۹ منتقدانی مانند هرمان گونکل و جولیوس ولهاوسن اظهار کردند که کتابهای مقدس مختلف توسط نویسندگان مفروض نوشته نشدهاست بلکه توسط مجموعهای نامتجانس از نویسندگان در یک دوره طولانی نوشته شدهاست. گرچه باستانشناسی کتاب عهدین وجود برخی از افراد، مکانها و رویدادهای ذکر شده درکتاب عهدین را تأیید میکند بسیاری از اندیشوران منتقد عقیده دارند که کتاب عهدین نباید به صورت یک سند تاریخی دقیق خوانده شود بلکه در عوض باید به صورت یک اثر ادبی و دینی که اغلب به رویدادهای تاریخی مربوط است؛ و اغلب به اسطورهشناسی غیر عبری قرابت دارد؛ مورد مطالعه قرار گیرد. این منتقدان معتقدند که کتاب عهدین بیشتر نشان دهنده مسایل مربوط به زندگی و عصر باورمندان است. تصمیم دربارهٔ ارتباط یا عدم ارتباط عقاید این نویسندگان به جامعه معاصر به روحانیون و طرفداران مذاهب امروزی واگذار میشود.
در نوشتار دانشگاهی به ترجمهٔ باستانی واژه «نسخه» اطلاق میشود و واژهٔ «ترجمه» برای ترجمههای قرنهای وسطی یا قرنهای جدید به کار گرفته میشود. در ادامه به بررسی نسخ کتاب مقدس پرداخته شدهاست و سپس ترجمههای کتاب مقدس مورد بررسی قرار میگیرد.
متون اصلی نسخ به زبان عبری بودند اما بخشی از قسمتها آرامی بودند. افزون بر الزامآور بودن متن مازوتری، یهودیان هنوز به سپتاجینت (ترجمهٔ کتاب مقدس عبری به یونانی) و ترجم آنکالوس (نسخهٔ آرامی کتاب مقدس) مراجعه میکنند.
متن اصلی کتاب مقدس برای مسیحیان اولیه سپتاجینت/ سپتاجینت یا (LXX) بود. همچنین آنان انجیل عبری را به چند زبان دیگر ترجمه کردند. از میان زبانها ترجمههایی به زبانهای سریانی و قبطی، گئز و لاتین انجام شد. از نظر تاریخی ترجمههای لاتین برای کلیساهای غربی بسیار مهم بودند درحالیکه شرق یونانی زبان به استفاده از ترجمه سپتاجینت عهدعتیق ادامه داد و نیازی به ترجمه نمودن عهد جدید نداشت.
قدیمیترین ترجمهٔ لاتین متن لاتین کهن یا وتوس لاتینا بود که از شواهد داخلی بر میآید که در یک دوره زمانی و توسط چند نویسنده انجام شدهاست. این ترجمه بر اساس سپتاجینت انجام شده بود و در نتیجه شامل کتابهایی بود که در کتاب مقدس عبری وجود نداشت.
پاپ داماسوس نخستین فهرست از کتابهای کتاب مقدس را در سال ۳۸۲ پس از میلاد در شورای رم تهیه کرد. او به یروم مقدس فرمان داد که با ترجمهٔ متون اصلی یونانی و عبری به لاتین یک متن موفق و سازگار تهیه کند. این ترجمه به والگیت /کتاب مقدس لاتین والگیت معروف شد و از طرف کلیسا به عنوان تنها کتاب مقدس مستند و رسمی اعلام شد.
ترجمههای کتاب مقدس به ویژه پس از اصلاحات پروتستان برای بسیاری از زبانها بسته به تأثیرات مختلف مذهب کاتولیک، ارتدکس و پروتستان انجام شدهاست. تعداد ترجمههای زبان انگلیسی به میزان قابل توجهی زیاد است. کار ترجمهٔ کتاب مقدس توسط سازمانهای مسیحی از جمله مترجمین کتاب مقدس ویکلیف (wycliffe.net)، رسالت قبایل جدید (ntm.org)، جوامع کتاب مقدس (biblesociety.org) ادامه دارد. از میان ۶٬۹۰۰ عضو زبانها دنیا ۲٬۴۰۰ زبان ترجمه کل کتاب مقدس یا قسمتی از آن را دارند، ترجمه به ۱٬۶۰۰ زبان (با بیش از یک میلیارد متکلم) در حال انجام است و نیاز به ترجمه کتاب مقدس به ۲٬۵۰۰ زبان دیگر (با ۲۷۰ میلیون متکلم) در حال بررسی است.
چاپ کتاب آسمانی «انجیل» به قرن پانزدهم میلادی بر میگردد و اولین ترجمههای کهن آن به زبان فارسی، در دوران مغول روی داده است. در این نوشتار با چاپها و ترجمههای کتاب مقدس به زبان فارسی آشنا میشوید.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- «انجیل» کتاب نازل شده بر حضرت عیسی (ع) است که در قرآن مجید، خداوند انجیل واقعی را کتاب آسمانی میداند.
همگام با روز میلاد حضرت عیسی (ع)، 25 دسامبر، درصدد برآمدیم تا نخستین چاپها و ترجمههای قدیمی از این کتاب مقدس به زبان فارسی را از نظر بگذرانیم.
نخستین نسخه چاپی انجیل
برای اولینبار، کتاب انجیل توسط گوتنبرگ (مخترع دستگاه چاپ در قرن پانزدهم میلادی و نهم شمسی) با شمارگان 49 نسخه به چاپ رسید و به «انجیل چهل و دو سطری» معروف شد.
یکی از ابزارهایی که کلیسا برای گسترش مذهب از آن استفاده کرد، صنعت چاپ بود. با ظهور این صنعت در قرن پانزدهم میلادی، کتابهای مذهبی در حجم عمدهای به انتشار میرسیدند.
اولین کتابی که با حروف فارسی در اروپا چاپ شد، «داستان مسیح» نام دارد.
سرگذشت چاپ و ترجمه انجیل به زبان فارسی
انجیل دیاتسرون
در قرن دوم میلادی، فردی به نام «تاسیان» (متولد 120 م) از مردم بینالنهرین، چهار انجیل را در هم آمیخت و از مجموع آنها سرگذشتی برای مسیح پدید آورد و نام آن را «دیاتسرون» گذاشت.
«اولین ترجمه باقی مانده از انجیل، نسخهای از «دیاتسرون» است که عزالدین محمد بن مظفر آن را در قرن سیزدهم میلادی ترجمه کرده است. نسخهای از این ترجمه به کتابت شخصی به نام ابراهیم بن شماس در 954 ق/ 1547م. در کتابخانه لائورنتین فلورانس موجود است. این ترجمه را ایرانشناس ایتالیایی، جوزفه مسینا، در 1330 ش. 1951 در رم به چاپ رساند. نسخههای خطی فراوانی از عهد عتیق به زبان فارسی در کتابخانههای دنیا، خاصه کتابخانه واتیکان، وجود دارد و همچنین شمار فراوانی از این ترجمهها در کتابخانه موسسه بن زوی نگهداری میشوند.» (غلامی جلیسه، مجید. ترجمههای چاپی کتاب مقدس به زبان فارسی. ایراننامه، سال 27، شماره 4.)
« دیاتسرون در هنگام پادشاهی مغولها در ایران از سریانی به فارسی ترجمه شد. سبب ترجمه دیاتسرون و رواج آن در بخشی از ایران بدین مناسبت بود که مسیحیان در دورهای از پادشاهی مغولها بهآسودگی و آسایش میزیستند و مذهب آنها مورد احترام و علاقه پارهای از سلاطین مغولی بود. چنانکه هلاکو که همسرش زنی ترسا بود، با مسیحیان بسیار خوشرفتاری میکرد. گذشته از این سلاطین مغول ایران با دربار پاپ ارتباط داشتند و تحت تاثیر مسیحیت واقع گردیدند... منطقهای که دیاتسرون در آنجا رواج یافت، سرزمینهای مازندران و بخشی از خراسان بود. مناطق مذکور سرزمینهایی است که بسیاری از مسیحیان (نسطوریها و ارامنه) به راهنمایی و رغبت مغولها به آنجا کوچ کردند ... مسینا با تحقیقاتی که درباره زمان ترجمه دیاتسرون کرده این نتیجه برایش حاصل آمده است که ترجمه کتاب دیاتسرون بازمانده از سالهای میان 1223 میلادی و پیش از پایان رسیدن قرن سیزدهم است.» (افشار، ایرج. ترجمه هفتصدساله انجیلهای چهارگانه. یغما، شماره 45، بهمن 1330)
این نسخه خطی در شهر فلورانس ایتالیا نگهداری میشود.
انجیل نادری
در قرن هجدهم میلادی، به دستور نادرشاه ترجمه اناجیل اربعه، قرآن و تورات صورت گرفت. ترجمه انجیل زیر نظر کشیشان کاتولیک مستقر در ایران براساس متن عربی انجیل به دست میرزا مهدی منشی استرآبادی و با همکاری میرمحمد معصوم بن عبدالحسین حسینی خاتون آبادی و فرزندش میر عبدالغنی خاتونآبادی انجام شد. «ترجمه بقیه دعاها از جمله «اعمال رسولان» نیز با همت ارامنه اصفهان به پایان رسید. کار ترجمه در ماه صفر 1153ق/ می1740 م. شروع و میرزا مهدی در اصفهان با دو دستیار مسلمان،چهار یهودی و هشت مسیحی به مدت یکسال مشغول به این کار بود و در 1154 ق/ 1741 م. کار به پایان رسید.» (استرآبادی، میرزا مهدیخان. انجیل نادرشاهی. به کوشش رسول جعفریان. تهران. علمی: 1388)
ویلیام چمبرز ــ قاضی دیوان عالی فورت ویلیام در بنگال ــ نیز در قرن هجدهم، بیست بخش کوتاه از متی را از زبان یونانی به فارسی ترجمه کرد.
همچنین در دوره 100 ساله قاجاریه، 20 هزار جلد انجیل و 64 هزار جلد عهد جدید، انجمن تبلیغی کلیسا و انجمن انجیل برای بریتانیا در خارج منتشر شد.
ترجمه انجیل در قرن نوزدهم میلادی
در قرن نوزدهم، سه سازمان خارجی مسیحی به نامهای «انجمن سوئیسی آلمانی بازل»، «انجمن میسیون کلیسایی» و «سازمان میسیونری کلیساهای آمریکا» آرامآرام در ایران اجازه فعالیت گرفتند و هرکدام به چاپ و انتشار کتابهای مسیحی به زبان فارسی پرداختند.
«اولین ترجمه چاپ شده در این قرن سه بخش منتخب از ترجمه ویلیام چمبرز بود که آن را از انجیل متی برگردانده بود. این ترجمه یکبار در 1174 ش/ 1795 در کلکته چاپ و بعد از آن در 1180 ش/ 1801 در لندن بازچاپ شد. اولین ترجمهای که در ابتدای قرن نوزدهم میلادی نگاشه شد و به چاپ رسید ترجمه کلنل هنری توماس کولبروک از سه بخش اول از انجیل است که در 1183ش/ 1804 در کلکته منتشر شد. کول بروک به یاری میرزا محمد فترت برخاست و ترجمهای از انجیل متی را در همین سال عرضه کرد که چاپخانه هندوستانی در کلکته آن را چاپ و منتشر کرد.» (ترجمههای چاپی کتاب مقدس به زبان فارسی)
ترجمه هنری مارتین، پر اقبالترین ترجمه از انجیل
«هنری مارتین» یکی از مهمترین و فعالترین مبلغان مسیحی در ایران، انجیلهای چهارگانه را ترجمه کرد که از حدود سال 1827 م. به مدت نیم قرن به عنوان تنها ترجمه از انجیل در این ایران مورد استفاده قرار گرفت.
در میان ترجمههای منتشر شده به زبان فارسی، ترجمه هنری مارتین از اقبال بیشتری برخوردار و بارها در هند، لندن و ادینبورگ چاپ و منتشر شد. بسیاری از مترجمان بعد از مارتین نیز سعی کردند ویرایش جدیدتر و بهتری از این ترجمه عرضه کنند و مبنای ترجمه خود را کتاب هنری مارتین قرار دادند.
بیست وشش سال پس از ترجمه انجیل هنری مارتین، یک مبلغ اسکاتلندی به نام «ویلیام گلن» در قفقاز، ترجمه کتاب عهد عتیق را بر عهده گرفت. کتاب عهد عتیق یکی از ابزارهای کار مبلغان مسیحی بود. مبلغانی مانند گلن درصدد برآمدند با ترجمه نسخههایی از کتاب عهد عتیق که در شرق موجود بود، هم درباره این کتاب تحقیق و هم ابزار تبلیغ مبلغان را تکمیل کنند.
حدود سال 1891 م. رابرت بروس پس از ورود به هندوستان و اقامت در ایران، در ترجمه کتاب عهد جدید هنری مارتین و عهد عتیق گلن تجدیدنظر و آنها را دوباره تصحیح کرد. ترجمه بروس از عهد جدید، از جمله آخرین ترجمههای این کتاب است.
همچنین در 1212ش/ 1834م میرزا محمد ابراهیم از ایرانیان ساکن انگلستان، ترجمهای از کتاب اشعیای نبی فراهم درآورد که با ویرایش فرانسیس یوهانس در لندن به چاپ رسید و مورد اقبال قرار گرفت. « ترجمه فارسی بخشی از انجیل به قلم میرزا ابراهیم را باید نمونه یکی از اصیلترین و جاندارترین ترجمههای انجیل به یکی از زبانهای مدرن شمرد. (مایل اچ، فیشر. آموزش زبان فارسی در انگلستان: میرزا محمد ابراهیم. ترجمه علیرضا شمالی، ایراننامه، سال 21، شماره 3، پائیز 1382)
در کلیسا معمولا از ترجمه «قدیم» (دارای لغات دشوار عربی اما تقریبا تحت اللفظی)و یا ترجمه ساده تر «مژده برای عصر جدید» استفاده میشود. این دو ترجمه زیر نظر کلیسای پروتستان ترجمه شده و هر دو ترجمه را شورای اسقفان کاتولیک برای فارسی زبانان تایید کرده است. اما یک ترجمه تاحدودی بسیار دقیق تر که زیر نظر کلیسای کاتولیک آشوری - کلدانی(کانون یوحنای رسول) ترجمه شده، که برای مطالعه دقیق تر و تخصصی تر کتاب مقدس است. نام این ترجمه که مورد تایید کلیساهای کاتولیک، ارتدکس و کلیساهای رسمی پروتستان در فرانسه است، به اصطلاح بین الکلیسایی TOB و در زبان فارسی «ترسایان» است. ترجمه ساده تری نیز توسط تیم کانون یوحنای رسول زیر نظر کلیسای کاتولیک آشوری - کلدانی، از ترجمه آکسفورد نیز به نام «پارسایان» وجود دارد که این ترجمه مناسب نو ایمانان است.
البته در انتخاب بهترین ترجمه کتاب مقدس باید دید هدف خواننده چیست. در مطالعات همگانی، مثل مدارس یکشنبه و دیگر جلسات عمومی، ترجمهای رسمی لازم است و ترجمههای بسیار ساده و محاورهای برای این منظور مناسب نیست. از سوی دیگر برای مطالعات شخصی و به منظور تفکر و احیای روحانی، معمولا ترجمهای بهتر است که سبکی دوستانه و محاورهای دارد.
نوع دیگر، مطالعه شخصی جهت بررسی دقیق متون است؛ و از این رو، ترجمههای تحت اللفظی که دشواریها و ابهامات متن اولیه را به همان شکل اصلی حفظ میکند بسیار مناسب تر است.
شاید بهترین پاسخ کلی به این پرسش اشاره به این مطلب است که در متون اصلی عبری، آرامی و یونانی کتابهای مقدس، عباراتی وجود دارند که درک آنها مشکل یا دارای ابهام است. گاهی اوقات نویسندگان این متون، مطلب را واضح ننوشتهاند و مترجمین مجبورند در بعضی شرایط معنی عبارت را حدس بزنند. بنابراین در چنین شرایطی با دو انتخاب روبرو میشوند: یا باید تحت اللفظی ترجمه کنند و ابهامات متن اصلی را به همان شکل حفظ کنند یا اینکه به ترجمه آزاد دست بزنند و مشکل ابهامات متن اصلی را به این ترتیب حل کنند.
ترجمه تحت اللفظی نیاز به پانویس یا تفسیر دارد تا در صورت امکان ابهامات متن را کمی روشن تر سازد اما ترجمه آزاد نمایانگر برداشت انتخاب از پیش تعیین شده مترجمین در مورد معنای مبهم آن بخش خاص از متن است. در این حالت ساختار تفسیر بر اساس متن ترجمه شده شکل میگیرد. به همین دلیل ترجمههای آزاد برای خواندن آسانتر هستند اما برای مطالعات دقیق ترجمههای مناسبی نیستند.
از آنجا که عبری و یونانی (زبانهای اصلی کتاب مقدس) اصطلاحات و مفاهیمی دارند که ترجمهٔ آنها آسان نیست کشمکش مهمی در جریان است که آیا بهتر است ترجمه واژه به واژه ارائه شود، یا از اصطلاحات موازی زبان مقصد استفاده شود. مثلاً در ترجمههای انجیل پروتستان به زبان انگلیسی ترجمههایی مانند نسخهٔ استاندارد با ویرایش جدید و استاندارد آمریکایی جدید بیشتر به صورت «واژه به واژه» هستند؛ درحالیکه ترجمههایی مانند نسخهٔ بینالمللی جدید و نسخهٔ زندهٔ جدید تلاش میکنند که اصطلاحات موازی مرتبط را ارائه دهند. کتاب مقدس زنده و پیام دو ترجمهٔ آزاد از کتاب مقدس هستند که تلاش میکنند معنای اصلی را به زبان امروزی بیان نمایند. هر چه متن از ترجمه واژه به واژه فاصله میگیرد، خواندن آن آسانتر شده و در عین حال بیشتر بر درک دینی مترجم تکیه میکند.
همشهریآنلاین: تازهترین ترجمه "عهد جدید" با برگردان فارسی پیروز سیار از سوی نشر نی به بازار کتاب عرضه شده است
ترجمهای که مصطفی ملکیان و کامران فانی از آن به عنوان بهترین ترجمه این کتاب در زبان فارسی یاد کردهاند.
به گزارش همشهریآنلاین عهد جدید کتابی تحقیقی است مشتمل بر مقدمهای مفصل راجع به کل عهد جدید که بحثی تاریخی راجع به آن صورت گرفته و هر بخش از کتاب یا هر فصل از آن هم مقدمهای مفصل دارد و ناشر و مترجم برای انتشار اثری پاکیزه زحمات طاقت سوزی راصرف کردهاند. دو هفته قبل مصطفی ملکیان و کامران فانی در نشست رونمایی این کتاب در انجمن حکمت و فلسفه توضیحات دقیقی درباره ویژگیهای این کتاب گفتند که گویاتر از هر متنی میتواند نکات برجسته این اثر مهم را بیان کند.
ملکیان: ترجمهای بی سابقه وبدیع در ادبیات دینی
مصطفی ملکیان که پیش از این درباره کتاب شرح فصوص دکتر محمد علی موحد سخن گفته بود. این بار هم درباره این کتاب سخن گفت.[گزارش همشهری آنلاین از سخنان مصطفی ملکیان در شب ابن عربی]
درباره ترجمه جناب آقای پیروز سیار بدون ذرهای مبالغه عقیده خودم را عرض میکنم که در زمینه ترجمه متون مقدس به زبان فارسی کار ایشان در ترجمه عهد جدید کاری است بینظیر و بیسابقه و به صورت بارز و شاخصی از همه کارهایی که در زمینه ترجمه متون مقدس به زبان فارسی صورت گرفته، سرآمدی و برتری دارد و به گمان بنده هیچیک از ترجمههای موجود قابل قیاس نیست با ترجمهای که اخیراً از عهد جدید انجام دادهاند. در واقع نمونه علمی یک کار خوب است که اگرچه نام ترجمه برخودش دارد اما تحقیق به معنای دقیق کلمه است.»
ملکیان در ادامه گفت:«اولاً متن بسیار موثقی را انتخاب کردهاند برای ترجمه به زبان فارسی که همان متن اورشلیم است. ثانیاً ترجمه خودشان هم ترجمهای بسیار بسیار دقیق و امین و کارشناسانه است. سوم مقدمههایی است که بر هر یک از کتابهای ترجمه شده نوشتهاند. وقتی میگویم بر هر یک گاهی هم بر چند تا یک جا مقدمهای نوشتهاند؛ مقدماتی که واقعاً روشنگر است و نمایانگر سرشت و سرنوشت آن کتاب مورد ترجمه. نکته چهارم حواشی و تعلیقاتی است که نوشتهاند که بیش از دوسوم حجم کتاب را در بر میگیرد که عمدتاً ایضاحی است اما بعضاً نقدی هم هست. یعنی واقعاً متن (text) را در زمینه (context) آوردهاند و اگر این حواشی نبود و ما از بستر آن متن بیخبر بودیم اکثر آنچه در متن میآمد ولو به زبان فارسی هم میبود برای ما قابل فهم نبود. علاوه بر این همه ارجاعاتی که در هر قسمت عهد جدید به سایر قسمتهای عهد جدید و یا به عهد عتیق انجام گرفته نیز آورده شده که کار طاقتفرسایی هم بوده است.
گاهشمار تاریخ عمومی و تاریخ کتاب مقدس مسیحیت هم در قسمت آخر کتاب آورده شده است که در آن به فلسطین آن زمان، تاریخ ناسوتی آن منطقه و نیز تاریخ لاهوتی آن و تقابل و احیاناً تکمیل آنها اشاره شده است، یعنی چه آنچه تاریخنگاران گفتهاند و چه آنچه ما اگر باشیم و متن مقدس، باید آنها را واقع بدانیم در آن زمانها و آن مکانها. اسامی خاص عهد جدید که به پنج زبان و به دقیقترین شکل ممکن آورده شده است و بعد هم فهرست آیات عهد عتیق و عهد جدید که مستقلاً فهرست شده است. اینها همه محاسن این کتاب است که اساتید به آنها اشاره کرده بودند.»
ملکیان سپس سه نکته را در انتقاد از کتاب آوردو گفت:« نکته اول این است که آقای سیار تشخیص دادهاند و به حق هم تشخیص دادهاند که زبان ترجمهشان در فارسی باید زبانی آرکائیک و ادبی باشد و متون مقدس معمولاً زبانی ادبی و باستانی دارند و ایشان هم ترجمه را بر این اساس پیریزی کردهاند که به نظر من هم تشخیص درستی بوده است. اما به گمانم در موارد بسیار نادری در این آرکائیک بودن افراط شده و در موارد بسیار فراوانی خود آرکائیک بودن فراموش شده است. در آن موارد نادر که در آرکائیک بودن افراط شده میتوان به موردی مثل به کار بردن کلمه بهر اشاره کرد که کمتر از آن استفاده میشود. مثل «از بهر آنکه...». به نظر من این افراط در آرکائیک بودن است ولی ایشان به وفور از این کلمه استفاده کردهاند.
ما حتی وقتی تاریخ بیهقی را هم میخوانیم با آن نثر دلاویز، چنین تعابیری حتی در آن زمان هم وجود نداشته است و بیشتر یاد ترجمه کشفالاسرار میافتیم که از آن ابوالفضل میبدی است و این کلمه را تا آنجا میبینیم اما به نظر من کلمهای مثل کلمه بهر خیلی آرکائیک است و افراط است. اما در مواردی هم آرکائیک بودن فراموش شده است. یکی از مواردی که خیلی شاخص است این است که در زبان آرکائیک ما، «را» بسیار کم استعمال میشده و شما در متون ادبی میبینید که بر خلاف متون امروز از کلمه «را» بسیار کم استفاده میشده است و به نظر من ایشان باید بسیاری از این «را»ها را حذف میکردند. مثلاً در این متن بسیار هست که «چون این را بگفت...» که قدما اینطور نمیگفتند. آنها میگفتند «چون این بگفت...» یا مثلاً «گناهانشان را در شمار آورید» که قدما میگفتند «گناهانشان در شمار آورید».
ایشان تقریباً درباب «را» البته جز مواردی که باید میبود فراموش کردهاند که با متن آرکائیک سر و کار دارند. یا مثلاً قدمای ما «نمودن» را به معنای «نشان دادن» به کار میبردند. حتی در جایی هم اگر ما فکر میکنیم که «نمودن» به معنای «کردن» است مثل لطف نمود، آنجا هم نمودن به معنای نشان دادن است چون لطف یک امر درونی است که باید آن را در بیرون بنمایند. در حافظ یا سعدی اگر لطف نمودن یا عنایت نمودن آمده است «نمودن» به معنای کردن نیست بلکه به معنای نشان دادن است. قدمای ما همیشه «نمودن» را به معنای «نشان دادن» به کار میبردند. امروزه ما «نمودن» را به وفور به معنای «کردن» به کار میبریم مثل اشاره نمود یا امر نمود که یعنی اشاره کرد یا امر کرد. بنابراین هرجا میخواستند «نشان دادن» را به کار ببرند خود «نمودن» را به کار میبردند. امروزه ما چون «نمودن» را به معنای کردن به کار میبریم پس اگر بخواهیم «نشان دادن» را بگوییم «نمایاندن» را به کار میبریم. آقای سیار نمایاندن به کار بردهاند که به نظر من درست نیست و نمایاندن برای امروز که ما «نمودن» را به معنای «کردن» به کار میبریم البته خوب است اما بناست نثر ما آرکائیک باشد و بنابراین باید «نمودن» به کار برد.
مثلاً به جای اینکه بگویند «پهلو و دستان خود را به آنها نمایاند» معمولاً میگفتند «پهلو و دستان خود به آنها نمود» یعنی «بر» نمیگفتند چون «نمودن» با «به» میآمده است و بعد هم «نمایاندن» نمیگفتند و «نمودن» را به کار میبردند. از طرف دیگر ایشان «نمودن» را به معنای «کردن» به کار بردهاند. مثلاً «شما باید خود را امین نموده باشید» که باید میگفتند «امین کرده باشید». یا مثلاً اگر ما قرار است نثر آرکائیک به کار ببریم نباید کلمه ارباب را استفاده کنیم، باید بگوییم سرور. ارباب کلمهای است که امروزه به کار میرود و جمع است و ما امروزه آن را به عنوان مفرد به کار میبریم. اینها مواردی است که خوب است مدنظر قرار گیرد که البته من چهل و هفت-هشت مورد یادداشت کردهام هرچند هنوز یکسوم کتاب را خواندهام. این یک مورد بود که به نظر من رعایت مدام نثر آرکائیک در ترجمه وجود ندارد.
مصطفی ملکیان ادامه داد: اما اشکال دومی هم هست که به نظرم میآید مواردش زیاد نیست اما چشمگیر است و دوستان میدانند که همیشه وقتی چیزی خیلی شسته رفته و پاکیزه باشد چیزهای ریزش هم به چشم میآید. بنابراین از بس ترجمه ایشان دقیق، متین و عالمانه است این موارد در آنها ظاهر میشود. اشکال دومی که میخواهم عرض کنم به کار بردن الفاظ و تعبیراتی است که ارزشداورانه است. وقتی که ما میخواهیم بگوییم فلان شخص مبدع، بدعتگذار یا کجاندیش بود. در اینگونه متون باید یکی از این دو کار را بکنیم: یا باید بگوییم طبق تلقی مسیحیت نهادینه شده جاافتاده تثبیتشده امروزی مثلاً آریانوس بدعتگذاربود، یا نباید این الفاظ را به کار ببریم. به هر حال ما که میدانیم تاریخ با آدمهای حقطلب چه میکند که بعدها میگویند اینها بدعتگذار بودند. بنابراین اگر هم این تعبیرات را به کار میبریم باید تصریح کنیم که وقتی میگوییم «آریانوس بدعتگذار»، منظورمان ارزشداوری نیست بلکه ما از لحاظ آیین کاتولیک این موضوع را بیان میکنیم که فلانی کجاندیش یا بدعتگذار بود وگرنه اینها ارزشداوریهایی است که یا اصلاً نباید بشود یا باید بگوییم طبق تلقی آیین کاتولیک یا طبق تلقی مسیحیان صدر اینگونه بوده است.
در اینجا آقای سیار ممکن است در جواب بنده بگویند که من دارم آیین کاتولیک را معرفی میکنم و آنها هر که را بگویند بدعتگذار است من هم نوشتهام بدعتگذار، که اینجا شق دوم اشکال پیش میآید؛ یعنی اینکه اگر شما تلقی آنها را میگویید دیگر نباید بگویید عیسای پیامبر چون آنها عیسی را خدا میدانند نه پیامبر ولی در نوشته آقای سیار چند جا آمده که اینها تعالیم عیسای پیامبر است. اگر تلقی آیین کاتولیسیسم را بیان میکنید آنها عیسی را پیامبر نمیدانند. بنابراین به نظر من این ارزشداوریها یا باید همگی حذف شوند یا تصریح شود در جایی که ما داریم از تلقی خاصی بیان مطلب میکنیم.
و اما نکته سومی که وجود دارد این است که متأسفانه با اینکه کار خیلی از نظر دقت در اغلاط پیشرفته است اما باز اغلاطی تایپی در آن راه پیدا کرده که هم مربوط به ارجاعاتی است که داده شده و هم کلماتی که نادرست تایپ شدهاند. من این مواردی که ذکر کردم به عنوان سپاس قلبی از کاری که ایشان انجام دادهاند و به عنوان شاگردی که از کار ایشان خیلی چیز یاد گرفتهام بود و الا کار ایشان کاری بیسابقه، بدیع و نوظهور در ادبیات دینی در زبان فارسی است.
کامران فانی: ترجمهای روان و گرهگشا
کامران فانی، ادیب و کتابشناس نامی که اخیرا به اتقاق خانم پوری سلطانی مجموعه دو جلدی کتابشناسی ا سلام و ایران را از سوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی به بازار کتاب عرضه کرده بود، در نشست رونمایی این کتاب توضیحاتی درباره کتاب عهد جدیدداد که در زیر آمده است. [رونمایی از کتابشناسی ایران شناسی و اسلام شناسی]
در قسمت دوم یعنی اعمال رسولان که از نظر تاریخی اهمیت فراوانی دارد، نیز مقدمهای مفصل آمده و بعد از آن به مهمترین بخش عهد جدید میرسیم که رسالههای پولس است و اهمیت بسیاری در کلام مسیحی دارد.
مقدمه نامههای سنپل سی چهل صفحه است و نشان میدهد توجه اصلی متخصصین مسیحی در فرانسه چه بوده است و در ادامه به مکاشفات یوحنا میرسیم. خود این مقدمات یک دوره اطلاعات خیلی موجز ولی مهم را در اختیار خواننده قرار میدهد. به گفته کامران فانی در ترجمه سیار دو بخش مهم وجود دارد: یک بخش ارجاعاتی است که در کنار صفحات وجود دارد و در آنها به نظیر آن آیات ارجاع داده شده است. بنابراین خواننده در این کتاب با هزاران ارجاع روبرو میشود که این ارجاعات کار را برای محققان بسیار راحت کرده است.
بخش مهم دیگر کتاب پانویسهاست. خواندن اینگونه کتابها بدون اینکه با توضیحات همراه باشد بیفایده است و برای فهم کتاب مقدس و عهد جدید بدون این پانویسها چیز زیادی نصیب خواننده نخواهد شد. بیش از دوسوم این کتاب پانویس است و تقریباً برای هر آیه توضیحات مفصلی آورده شده است. کاری که آقای خرمشاهی در ترجمه قرآن خود( انتشارات ناهید و نیلوفر) همین کار را کرده بودند تا خواننده بتواند در همانجا لااقل اطلاعات اولیهای را درباره هر آیه دست آورد.
به گفته فانی«این بخش به آقای سیار کمک کرده تا بتواند این کتاب را به خوبی ترجمه کند. به هر حال این ترجمه ترجمه سادهای نیست و خیلی هم راجع به هر آیه آن بحث میشود.» اما در پایان کتاب فهرستهایی آورده شده است که آنها نیز برای کار تحقیقی بسیار مهماند. به ویژه فهرست واژگان کلیدی و فرهنگ پنج زبانی فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و یونانی از اعلام کتاب مقدس که بسیار کاربردیاند.
به گفته فانی «آقای سیار درباره ضبط کلمات دقت فوقالعاده زیادی کرده است. به هر حال درباره ضبط کلمات هم این موضوع به ما بسیار کمک خواهد کرد تا اگر ما در جایی واژههایی دیدیم از همین ضبط استفاده کنیم اگر چه ایشان بسیاری از ضبطهای جا افتاده را هم - به خصوص اگر عبری یا آرامی باشد - حفظ کرده و به نظر من فهرستی بسیار مناسب در اختیار کسانی که دنبال کتابهای اعلام هستند قرار داده است.
نامههای آمده درعهد جدید از دیگر نکاتی است که فانی به آنها اشاره کرده و می گوید: اهمیت عهد جدید در درجه اول به دلیل نامههاست. به ویژه دو نامه سنپل به رومیان و کرنتیان. سنپل به یک معنی بنیانگذار مسیحیت است و ما بدون شناخت سنپل مسیحیتی را که فعلاً وجود دارد نمیتوانیم بشناسیم و تأکید اصلی و اساسی در جهان مسیحیت هم بر سنپل گذاشته شده است. در این میان به ویژه «نامه به رومیان» مهمترین بخش این کتاب است و به یک معنا جدا شدن پروتستانها از کاتولیکها در واقع به خاطر همین نامه بوده است و نیز «نامه به کرنتیان». این دو به این دلیل مهم است که در واقع یک انقلاب ایجاد کردهاند.
بعد از صعود مسیح تکلیف روشن نبود که بالاخره وی دینی جدید آورده یا اصلاحگر بوده است و مخاطب او صرفاً یهودیان هستند یا دیگران هم مخاطب اویند. در واقع سنپل بود که به خصوص در نامه به رومیان این جهت را به مسیحیت داد. سنپل دو خطر را در زمان خودش حس میکرد: یکی خطر ذهن یونانی بود و دیگری خطر ذهن یهودی. نامه به کرنتیان در واقع به خطر ذهن یونانی میپردازد و در آن حکمت الاهی را در مقابل حکمت انسانی قرار میدهد و خطر را اینگونه بیان میکند که یونانیها به عقل خودشان خیلی مغرور شدهاند و عقل الهی را فراموش کردهاند، پس موضوع بحث او در اینجا حکمت و عقل است. نامه به رومیان در واقع به نحوی خطاب به یهودیان است که مقهور شریعت و اجرای احکام شدهاند. در واقع همه حرف سنپل همین است که شما با اجرای احکام و اجرای شریعت نجات پیدا نمیکنید و در تمام اینها یک اصطلاح کلیدی وجود دارد که بسیار هم سخت است و اقای سیار دادگر ترجمه کردهاند و در متون قبلی عدل ترجمه شده است. یعنی از عدل الاهی و عدل انسانی صحبت میکند و اینکه انسان باید عادل شود.
فانی درباره چاپ و تجلید نفیس کتاب و زیبایی و هنری که ناشر صرف آن کرده است نیز سخن گفت:« آقای سیار این شانس را داشته است که حاصل کارش در آخرین مرحله به دست ناشری افتاده که واقعاً در دقت و صحت و عشق و علاقه به کار از کمنظیرترین ناشران ایران است. آقای همایی (مدیر نشر نی ) توانسته این کتاب را با این نفاست و زیبایی و دقت و چشمنوازی توانسته چاپ کند و زحمات آقای سیار را در ویترینی زیبا به نمایش بگذارد.»
The King James Version (KJV), also known as the King James Bible (KJB),
انجیل مورد تایید دکتر سروش
دانلود انجیلهای صوتی چهارگانهی عهد جدید
https://www.wordproject.org/bibles/fa/index.htm
صوت کتاب مقدس
BBC New Testment | Persian Scripture
Wordplanet: کتاب مقدس به زبان فارسی با متن صوتی
عهد جدید خواندن (کتاب مقدس - کتابهای صوتی)
کتاب مقدس صوتی Holy Bible | Free Listening on SoundCloud
الکتاب المقدسHOLY BIBLE | Free Listening on SoundCloud
Index of ftp://ftp.kleinpaste.org/pub/sword/
Index of ftp://ftp.bible.org/sword/
Module repositories - BibleTime
Index of /sword/modules/comments/zcom/netnotes
The CrossWire Bible Society - Free Bible Software - Bringing the Gospel to a new generation
sword - Debian Package Tracker
Debian -- Details of package libsword-utils in bullseye
Releases · crow-translate/crow-translate · GitHub
e-Sword: Free Bible Study for the PC
e-Sword Utilities - Bible Support
e-Sword Downloads - Bible Support
e-Sword: Free Bible Study for the PC
Nwt - E-Sword Library
Index of /ftpmirror/pub/sword/packages/rawzip
osstudybible/mods.conf.large at master · dcparker/osstudybible · GitHub
DevTools:conf Files - CrossWire Bible Society
Zefania XML Bible Markup Language - Browse /Bibles at SourceForge.net
Bible.org|ftp.bible.org|/sword
CrossWire|ftp.crosswire.org|/pub/sword/raw
CrossWire Attic|ftp.crosswire.org|/pub/sword/atticraw
CrossWire Beta|ftp.crosswire.org|/pub/sword/betaraw
CrossWire Wycliffe|ftp.crosswire.org|/pub/sword/wyclifferaw
Deutsche Bibelgesellschaft|ftp.crosswire.org|/pub/sword/dbgraw
IBT|ftp.ibt.org.ru|/pub/modsword/raw
Lockman Foundation|ftp.crosswire.org|/pub/sword/lockmanraw
Xiphos|ftp.xiphos.org|/pub/xiphos
eBible.org|ftp.ebible.org|/sword