هـ: برخورداری از اطلاعات دقیق
و: برخورداری از اطلاعات واضح و متمایز
ز: برخورداری از اطلاعات نو
ح: برخورداری از اطلاعات مستند
ط: عدم اطلاعات، خود، اطلاعات است
(در یک پژوهش آنچه نیست نیز مهم است و پژوهشگر را به خلاها و کاستیها رهنمون میسازد.)
2. پردازش: (مسیر عبور از اطلاعات به یافتههای جدید، پردازش و تحلیل روشمند است)
3. دارای انتظام: (پژوهش باید دارای انضباط، چارچوب، ضابطه و قواعد معین باشد)
4. تعلق به گسترة خاص: (پژوهش به یک گستردة معین از علوم تعلق دارد. پژوهش چیزی جز حل روشمند یک مسئله نیست و مسئله به یکی از حوزههای معرفتی تعلق دارد. تعیین دقیق گسترة پژوهش در پیشبرد صحیح پژوهش نقش به سزایی دارد.)
5. هویت جمعی: (هر برنامه پژوهشی، به دلیل تعلق به گسترهای خاص، عضوی از هویت جمعی علم است و در خانواده علم، جایگاه خاصی پیدا میکند و به عنوان عنصری از سیستم معین و شبکهای خاص، نقش ایفا میکند)
6. نوآوری: (در برنامه پژوهشی هدف، تولید یافتههای �جدید� علمی است. پژوهشگر در مقام دستیابی به امری است که تاکنون به دست نیامده است. نوآوری ابعاد مختلفی دارد: دستیابی به پرسش و مسئله جدید، ارائه نظریهای جدید، وصول به روش جدید، مفهومسازی تازه ـ اساساً تفاوت پژوهش با تعلیم، همان تفاوت میان تولید و انتقال است ـ)
مدیریت برنامه پژوهشی:
اثربخشی یک برنامه پژوهشی، بیش از هر امری محتاج مدیریت است. عملیات پژوهش، یک فرایند است که در قالب پروژه و به وسیله یا همراه با گروه انجام میشود. (فرایند، پروژه و گروه کار)
یک پروژة پژوهشی محتاج دو نوع مدیریت است:
1. مدیریت اجرایی:
وظایف مدیریت اجرایی:
ـ برنامهریزی
ـ سازمان دهی
ـ تیم سازی
ـ مدیریت زمان
ـ خدمات پژوهشی
ـ شیوههای فیشبرداری (تمرکز آفرینی و صرفهجویی در زمان)
2. مدیریت علمی:
وظایف عمده مدیریت علمی:
ـ هدف گذاری (مشخص، قابل دسترس، قابل سنجش، مفید، دارای اولویت) (عوامل موثر در هدف گذاری: ذهن انباشته از نظریهها و آگاهیهای به روز، چشم مسئله یاب، روح خلاق، برخورداری از دغدغة اثربخشی)
ـ صورتبندی مسئله
ـ ارائه فرضیه پژوهش
ـ تعیین رویآوردهای مقرب (از چه طریقی میتوان به حل مسئله نزدیک شد؟)
ـ تعیین شاخصگزینش و شیوه سنجش اطلاعات
ـ تعیین روش پردازش
ـ ارزیابی پژوهش (سنجش بهرهوری پژوهش با لحاظ: 1. واجد کارایی و اثربخشی �بهرهوری بالا� 2. واجد اثربخشی و فاقد کارایی �بهرهوری پایین� 3. دارای کارایی و فاقد اثر بخشی �فاقد بهرهوری� 4. فاقد کارایی و اثربخشی �فاقد بهرهوری�)
ارزیابی پژوهش سه مرحله متمایز و مهم دارد:
الف: ارزیابی پیشین (نیازسنجی وضعیت موجود در حوزه مربوط به پژوهش، روش سنجی، ارزیابی تواناییهای فردی، سنجش علایق فردی)
ب: ارزیابی هنگام (ارزیابی اطلاعات، ارزیابی پردازش اطلاعات، سنجش وفاداری به هدف، ارزیابی زمان)
ج: ارزیابی پسین (ارزیابی اهداف و نتایج)
ضرورت طرح مسئله محورانه پژوهش:
پژوهش مسئله محور آن است که با مسئله آغاز میشود و آنچه برای حل مسئله مورد نیاز است، به میان میآید.
مسئله، فرضیه را شکل میدهد و محقق برای اثبات فرضیه میکوشد. تحقیق موضوع محور، در واقع تتبع و جمعآوری مباحثی است که حداکثر کاربرد آن در اهداف آموزشی و ترویجی است و به همین دلیل در یک پژوهش عقیم و ناموفق است.
ـ نقش مسئله در پژوهش:
1. پژوهش دارای هدف معین، قابل تحقق و سنجشپذیر میگردد.
2. ذهن به وسیله مسئله، بارورتر میگردد.
3. نوآوری از حیث حل مسئله، فرضیه نو، نظریه جدید یا روش نوین، تحقق مییابد.
4. علم، از مسئله فربه شود.
5. فرایند پژوهش،گذارِ روشمند از فرضیه به نظریه، مرهون مسئله است.
6. شناخت و نقد منابع پژوهش، در گرو مسئله است.
ـ ویژگیهای مسئله:
1. به لحاظ مفهوم، واضح
2. از حیث مصداق، متمایز
3. درست و معنی دار
4. قابل پژوهش
5. جزئی (پرهیز از جامع گرایی)
6. متناسب با توان محقق
7. دارای اولویت و ضرورت
ـ فرایند عملیات طرح مسئله
1. مواجهه با مشکل
2. تبدیل مشکل به مسئله
3. تجزیة مسئله
4. تشخیص القا کننده بودن مسئله
5. سنخ شناسی مسئله
6. ساختار منطقی مسئله
ـ عوامل تقویت چشم مسئله یاب:
1. ذهن پیچیده و اندوخته از تئوریها، مدلها، الگوها و نظریات
2. افزایش دانایی
3. ممارست و تمرین
4. پرهیز از سطحی نگری
5. تربیت و آموزش
6. روزمرگی و نزدیکی بیش از اندازه به مسئله
تعریف و توصیف:
ـ تعریف:
ردیف توقع از تعریف تعریف شایسته
1 ترسیم همه ماهیت شیء حد تام
2 تمایز کامل به نحو جامع و مانع رسم تام
3 تمایز از امور مشتبه و متشابه رسم
4 بیانگر علل شیء حد کامل
5 تحلیل مفهوم شرحالاسم
تنوع تعاریف از جهت هدف
ـ قواعد راهبردی در تعریف:
1. عدم جستجوی تعریف برای مفاهم تعریفناپذیر
2. اجتناب از تعاریف دوری
3. اجتناب از تعریف با مفاهیم مبهم و اخفی
4. عدم اخذ مفاهیم غیر محصل در تعریف مفاهیم محصل
5. اجتناب از اخذ مفاهیم نسبی در تعریف امور نفسی
6. دوری از مغالطه کنه و وجه
7. عدم کاربرد استدلال در تعریف امور
ـ توصیف:
توصیف، ابزارها و ملاکهای خاصی دارد. برحسب تنوع ابزارها، سنخهای توصیف، تعریف میشود ؛توصیف تجربی، توصیف تحلیلی، توصیف تاریخی، توصیف پدیدارشناختی و ...؛ در عین حال توصیف در مطالعات دینی، به دلیل کثیرالاضلاع و پیچیده بودن پدیدارهای دینی، نمیتواند با حصرگرایی روششناختی به نحو موفقیتآمیزی انجام شود... .
توجیه و تبیین:
ـ قواعد رهبری در مقام توجیه:
1. مسبوقیت نقد بر فهم
2. جستجو از خودستیزی یک گزاره
3. جستجو از دوری بودن توجیه یک گزاره
4. بررسی اعتبار صوری استدلال
5. نقد مبانی
6. تحلیل لوازم
7. جستجو از ادله رقیب (قیاس معارضت و قیاس مقاومت)
8. نقد دلیل، مستلزم نقد مدعا نیست.
9. تمایز نقد انگیزه از نقد انگیخته
10. بررسی کفایت ادله
ـ قواعد راهبردی تبیین:
1. جست و جو از تبیینهای متنوع
2. سنجشپذیری تبیین
3. غرض صناعی در تبیین
5. اجتناب از علت انگاری امر مقدم
6. دوری از علت اجتناب از نظریههای مبتنی بر دستهای پنهان
4. غرض پنداری امر مقارن
7. اجتناب از علت پنداری دلیل
روشها و رویآوریها:
طبقهبندی روشها و رویآوردهای مطالعات دینی
ـ قواعد راهبردی در مطالعه درون دینی:
1. توجه به دور
2. پرهیز از حصرگرایی روش شناختی
3. عدم غفلت از رجحان و اولویت انتخاب یک رویآورد
4. عدم حصرگرایی نسبت به مسائل
ـ رویآوردهای برون دینی:
1. رویآورد تحلیلی ـ منطقی
2. رویآورد تحلیل مفهومی
3. رویآورد تحلیل گزارهای (تحلیل ساختار منطقی و تحلیل ساختار زبانی)
r مطالعات تاریخی:
امروزه ضرورت اخذ رویآورد تاریخی در شناخت پدیدارها و آموزهها، (به ویژه در دینشناسی) امری بدیهی تلقی میشود.
ـ فرآیند مطالعه تاریخی:
فرایند مطالعه تاریخی
1
2
3
توصیف چگونگی ظهور و پیدایش امر تاریخی
چگونگی تطور، رشد و تحول آن
چگونگی وضعیت نهایی آن
4
5
6
تبیین چرایی ظهور با توجه به چگونگی یاد شده در شماره 1
چرایی تطور و رشد به شکل بیان شده در شماره 2
چرایی نیل به انجام و وضعیت نهایی مذکور در شماره 3
ـ مواضع خطا در مطالعة تاریخی:
1. غفلت آوری ناشی از گزینشی بودن
2. تحول پدیده به هویت تاریخی محض
3. درآمیختن انگیزه و انگیخته
4. درآمیختن داوری با ارزشگذاری
r مطالعات تطبیقی:
مطالعه تطبیقی یعنی، شناخت یک پدیدار یا دیدگاه در پرتو مقایسه (فهم و تبیین مواضع خلاف و وفاق)
ـ فرآیند مطالعه تطبیقی:
1. تعریف مسئله
2. تحدید دامنة تطبیق
3. اقتضای حداکثری وجوه، و موارد تمایز و تشابه (حتی ظاهری)
4. عبور از موارد تشابه و تفاوت ظاهری به مواضع خلاف و وفاق واقعی
5. تبیین مواضع خلاف و وفاق
ـ روشهای نیل به مواضع خلاف و وفاق واقعی:
1. سئوالهای اساسی و رخنههای معرفتی
2. پیشینه و بستر معرفتی
3. مبانی و مبادی تصوری و تصدیقی
4. ادله، رویآوردها و روشها
5. لوازم، آثار و نتایج
6. رقبا، امثال و اغیار
7. پارادایمها، سیستمها و نظامهای فکری
مطالعات پدیدارشناختی:
ـ دو تعریف از پدیدارشناسی روش شناختی:
1. پژوهش توصیفی صرف متعلق به موضوعی معین و مبتنی بر شعور بیواسطه / اشمیت
2. شناخت امر ناپیدا و نهان شده از آنچه پیدا و عیان است (باطنشناسی از طریق ظاهر) /هانری کربن
پدیدارشناسی، رهیافتی است توصیفی که درگسترههای مختلف، کارایی دارد و نقش آن، نشان دادن ابعاد مخفی و پنهان پدیدهها، به ویژه پدیدارهای کثیرالاضلاع است.
مطالعات تجربی دین:
ـ ویژگیهای معرفتی مطالعه تجربی:
1. ابتناء بر مشاهده، تجربه عینی، همگانی و قابلیت دستکاری
2. ابتناء بر فرضیه
3. گزینشی بودن
4. تغییر یافتهها در سایه تئوریها و قانون علمی
ـ ویژگیهای تئوری و قانونهای تجربی:
1. بیانگر نظم همیشگی و پایدار
2. توانایی پیشبینی مشروط
3. محال دانستن وقوع برخی پدیدهها
ـ چیستی مطالعه تجربی دین:
بررسی رفتار دینی براساس روششناسی علوم تجربی؛ یعنی براساس کشف متغیرهای مهم، فهم ارتباط متغیرها و تبیین روابط در رفتار دینی
ـ فرایند عملیاتی مطالعه تجربی:
1. تنظیم مسئله پژوهش
2. تدوین فرضیه
3. آزمون فرضیه
4. تحلیل آماری
5. تعمیم نتایج و پیشبینی
6. تدوین تئوری
مطالعات میان رشتهای:
مطالعة میان رشتهای، کثرتگرایی روش شناختی مبتنی بر گفت و گو و چالش مؤثر بین گسترهها در حد یک مسئلهای واحد است. به دیگر سخن، شناخت یک پدیدار در پرتو گفت و گوی مؤثر بین رهیافتهای دانشهای مختلف است. مطالعة میان رشتهای، رویآورد نوینی است که برای رفع حصرگرایی روش شناختی و تفکر تقلیل گرایانه ناشی از آن به میان آمده است. این رویآورد در مطالعات دینی اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا مسائل و پدیدههای دینی، چند تباری و کثیرالاضلاع است و بدون اخذ رهیافت میان رشتهای،به تحریف پدیدارهای دینی میانجامد.
مروری بر کتاب روششناسی مطالعات دینی، اثر دکتر احد فرامرز قراملکی،ناشر: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، سال 1380.