دانش سایبرنتیک، دانش کنترل و حاکمیت بر پدیدههای هوشمند از طریق کنترل و اشراف بر جریان اطلاعات است.
Cybernetic ریشه در زبان یونانی و به واژهی kybernetes باز میگردد.(https://www.etymonline.com/word/cybernetics) و در زبان یونانی معادل «راهنما»، «فرماندار» و از همه مهمتر «حکومت» است. (https://www.merriam-webster.com/dictionary/cybernetics)
در زبان فرانسه واژهی «cybernétique» ایجاد شد که تعریف آن «The art of Governor» به معنای «هنر حکومتداری» است. (https://en.wiktionary.org/wiki/cybernetics)
در سال ۱۸۳۴ نیز فیزیکدان معروف فرانسوی «آندره آمپر»(André-Marie Ampère) این واژه را در طبقهبندی علوم بهمعنای «حکومت و شعبهای از علم سیاست» استعمال نموده است.(معتمدنژاد، کاظم؛ وسایل ارتباط جمعی، تهران، ۱۳۸۶، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ ششم، ص۴۲-۴۱٫)
نهایتاً در سال ۱۹۴۸، نوربرت وینر(Norbert Wiener) برای اولین بار در زبان انگلیسی در کتابی با عنوان «سایبرنتیک: یا کنترل و ارتباط در حیوان و ماشین»(Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine) واژهی Cybernetic را بهکار برد. وی در تعریف این واژه گفته است: «تصمیم ما بر این است که کلیات مطالعات نظری کنترل و ارتباطات در ماشین و موجودات زنده را سایبرنتیک بنامیم».
در فرهنگ ارتباطات، دانش رایانیک، سایبرنتیک، یا فرمانیک (به انگلیسی: Cybernetics) نام نظریهای است که مناسبات انسان و ماشین، و مناسبات ماشینها با یکدیگر را تبیین میکند. این نظریه را نوربرت وینر در سال ۱۹۴۸ مطرح کردهاست.
زمینهٔ گستردهٔ سیبرنتیک به صورت مطالعات بین رشتهها و از طریق بههم وصلکردن زمینههای متعدد و گوناگونی همچون سیستمهای کنترل، نظریهٔ شبکههای الکتریکی، منطق ریاضی، پایداری سیستمهای زیستشناسی، پایداری سیستمهای مهندسی، و علوم اعصاب در طی سالهای دههٔ ۱۹۴۰ آغاز گردید. با گسترشهای بعدی، میدانهای علمی دیگری نظیر سیستمهای اجتماعی، مردمشناسی، نظریه عمومی سیستمها، روانشناسی، و معماری و طراحی نیز به آغوش سیبرنتیک درآمدند.
تحلیل سایبرنتیک نظامهای سیاسی
بر این اساس نظام سیاسی پیامهایی (اطلاعات) دریافت میکند و آنها را تفسیر و تنظیم میکند و بر اساس آن ارتباط و تصمیم میگیرد؛ لذا تداوم نظام سیاسی به میزان قدرت (کنترل) بر اطلاعات است. سیستم برای تضمین تداوم خویش باید سه نوع اطلاعات دریافت میکند:
۱. دربارهٔ جهان خارج
۲. اطلاعات دربارهٔ گذشته (حافظه یا خاطره)
۳. دربارهٔ اجزا و عملکرد خودش (مکانیسم بازخورد)[۲]
در نگاه رایج مدیریت -اعم از سطح فردی، گروهی، سازمانی و ملّی- برای شناخت و سپس کنترل هر پدیدهی مد نظر، ابتدا از حیث اهمیت دستوری آن را طبقهبندی عمودی میکنند که به «سلسلهمراتب» یا «نظامات» معروف است و سازوکار آن توسط بروکراسی تعریف میشود. سپس برای شناخت ماهیت مسائل و تفاوت آنها با یکدیگر، دستهبندی افقی انجام میشود.
در ساختار سازمان فوق، آنچه گفته شد کاملاً مشخص است:
- طبقهبندی عمودی برای ایجاد سلسله مراتب اداری
- دستهبندی افقی برای تفکیک موضوعی و حوزههای کاری
معروفترین دستهبندی که همچنان از حوزهی فردی تا سطح ملی برقرار است، تقسیم موضوعات در پنج دستهی کلان سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، و امنیت و دفاع است. هماکنون ایران اسلامی نیز از همین مدل برای مدیریت و اجرای حاکمیت استفاده میکند بهطوری که وزارتخانههای مهم دولتی، کمیسیونهای مهم مجلس شورای اسلامی و کارگروههای حقوقی در قوهی قضاییه ذیل پنج دستهی فوق شکل میگیرند. هرگاه پدیدهای بهصورتی که ذکر شد، مورد شناسایی و کنترل (مدیریت) قرار گرفت، از شیوههای سیستم ارگانیک - به معنای سازماندهی- استفاده شده است.
اما در نگاه دانش سایبرنتیک، برای کنترل یک پدیده، روش و جهانبینی حاکم کاملاً متفاوت است. برای اعمال کنترل سایبرنتیک، پدیدهها اولاً بهعنوان یک سیستم یکپارچه که با محیط تعامل دارند در نظر گرفته شده و ثانیاً بهمنظور یافتن بخشی از آن پدیده که تولیدکننده یا واردکننده اطلاعات کاربردی برای مصرف کل آن سیستم است، مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد. در اینجا منظور از اطلاعات، هرگونه آگاهی است که به هر نحو بتواند به اشراف اطلاعاتی بر فضا کمک نماید. از این رو تمامی چهار سطح اطلاعات شامل دیتا، اینفورمیشن، اینوستیگیشن و اینتلیجنس را در بر میگیرد. زمانی که چنین بخشی/ بخشهایی از سیستم شناسایی شد، تغذیهی اطلاعاتی آن در اختیار گرفته میشود که در نهایت باعث میگرد کل سیستم در همان راستایی که مد نظر کنترلگر است، عمل نماید.
با چنین نگاهی، جامعه به به پنج دستهای که سابقاً بیان شد تقسیم نمیشود، بلکه به دو دستهی کنترلکننده و کنترلشونده (دستوردهنده و دستورگیرنده) تقسیم میگردد؛ خواه جنس اطلاعات صادره اقتصادی باشد، سیاسی باشد یا هر قسم دیگری از حوزههای حکومتی در نگاه سازماندهی. از این رو بهتبع ساختار حاکمیت کشورها با نگاه سایبرنتیک بسیار متفاوت است از نگاه رایج سازماندهی. از این رو است که مرکز، ثقل و مهمترین بخش حاکمیت کشورهایی مانند بریتانیا و آمریکا، مجموعهای است بهنام جامعهی اطلاعاتی و تمامی ارکان حکومت اعم از کشوری و لشکری با آن هماهنگ میشود.
بر این اساس روشن میشود که اساس و شاکلهی دانش سایبرنتیک، دو حوزهی «اطلاعات» و «شناخت اقدام» است. اطلاعات دارای انواعی مشخص و همچنین اقدام نیز از سطوح شناخته شدهای برخوردار است. برای مثال نوعی از اطلاعات «Information» است و یکی از سطوح اقدام «Technique» میباشد که شناخت آن Technology نام دارد. ترکیب این دو حوزهی اطلاعاتی و اقدامی به Information Technology که یکی از سطوح دانش سایبرنتیک است، منتج میگردد.
برای شناخت و برآورد قدرت سایبری یک حکومت، باید گزارهها و مؤلفههای متصادر از تلفیق تمامی انواع اطلاعات و سطوح شناخت اقدام مورد بررسی قرار گیرد و در نهایت امتیاز جامعی بر اساس تمامی آنها داده شود.
لذا در عصر امروز که «عصر شناخت» یا بهعبارت علمی و دقیقتر «عصر حاکمیت سایبرنتیک» است، مفاهیم استقلال و وابستگی، جهان اول و جهان سوم، بازدارندگی و … به ابتناء قدرت سایبری کشورها است و مؤلفهها و سنجههای سابق کاکرد خود را تا حد بسیاری از دست دادهاند. بهعنوان مثال در حوزهی مالی و اقتصاد، تأمین اطلاعات اقتصادی به نسبت ارزش پول ملی و … در قدرت اقتصادی اثر بیشتری دارد و به همین دلیل است که دلار آمریکا علیرغم گذران ده سال از وقوع بحران اقتصادی جهان -از سال ۲۰۰۸ تا کنون- هنوز از اعتبار جهانی برخوردار است اما دیگر کشورها با وقوع یک شوک اقتصادی دچار کاهش ارزش پول ملی میشوند.
سایبرنتیک سازمانی Organizational Cybernetics رویکردی در حوزه نظریه پیچیدگی سیستمها است که براساس اصول ارتباطات و کنترل در سازمان استفاده میشود. سایبرنتیک یک الگوی سیستماتیک برای درک و توسعه تلاش جمعی به سوی آیندهای بهتر ارائه میدهد.
این حوزه به درک فرآیندهای خود سازماندهی که به منابع متعدد برای تولید مشترک و همچنین ساخت روابط لازم بین این تولیدات مربوط است، کمک میکند. مدیریت سایبرنتیک برنامه کاربردی ساخته شده از قوانین سایبرنتیکی طبیعی برای تمام انواع سازمانها و موسسات ایجاد شده توسط انسانها و برای تعامل با آنها است. این مفهوم با عنوان بازخور یکی از مفاهیم زیربنایی در تفکر سیستمی و نظریه سیستمها است. رفتار سایبرنتیکی در سازمان که شبیه نگرش مدیریت سیستمی است.
بر اساس شواهد موجود به بررسی محیط داخلی سازمان میپردازد. البته نه با هدف کنترل سازمانی، بلکه برای هماهنگی سازمانی در جهت حل مشکل و مدیریت مشارکتی. برای نمونه زمانی که واحد مرکزی سازمان، مشکل یا تهدیدی را شناسایی کرد، شروع به انجام عملکردهایی در جهت تصحیح یا از میان برداشتن آن میکند. مدیریت سایبرنتیک در سازمان با بررسی محیط داخلی به دنبال ساختاری است که عوامل و شاخصهای خود را با هدف دستیابی به سیستمهای خود اصلاح (خود کنترل)، که خاص سیستمهای سیبرنتیک محور است، به صورت هماهنگ برای انجام فعالیتها سازماندهی میکند.
استافورد بیر سایبرنتیک را در حوزه سازمانی مفهوم سازی کرد و آن رابه عنوان علم سازمان موثر تعریف میکند. به همین دلیل، تئوری مدیریت استافورد بیر تنها به شرکتهای صنعتی و تجاری محدود نمیشود. بلکه به مدیریت انواع بخشهای سازمانها و موسسات انتفاعی و غیر انتفاعی مرتبط است.
از شرکتهای فردی تا شرکتهای چند ملیتی بزرگ در بخشهای خصوصی و دولتی را در برمیگیرد. همچنین به انجمنها و نهادهای سیاسی و در نهایت در زندگی حرفهای و خصوصی نیز مرتبط است. مدیریت سایبرنتیک یک نظریه است، که بر اساس قوانین طبیعی در راستای پوشش مسائل مربوط به مدیریت عمومی که هر فردی میخواهد برای نفوذ در یک سازمان یاد بگیرد، عمل میکند.
نظریه سایبرنتیک سازمانی استنفورد بیر
مدیریت سایبرنتیک به حل و فصل اقدامات مدیران ارشد محدود نمیشوند. بلکه هر عضو یک سازمان و هر فردی که تا حد کمتر یا بیشتری با آنان ارتباط برقرار میکنند و یا تعامل دارند را شامل میشود. مدیریت سایبرنتیک شاخهای از علم ارتباطات و کنترل در سیستمهای دینامیکی است که به حوزه نظامهای اجتماعی اختصاص داده شده است. به خصوص در سازمانهایی که هدفمند هستند، سیستمهای اجتماعی فناورانه آن نشان دهنده درجه بالایی از پیچیدگی میباشند.
ویژگیهای مدیریت سایبرنتیک
مدیریت سایبرنتیک دارای ویژگیهای متمایزی است که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تصمیمگیری مشارکتی
- تعهد سازمانی
- عدالت سازمانی
- ساختارهای مسطح
- جریان صحیح اطلاعات
تصمیمگیری مشارکتی: اگر افراد در تصمیمگیری نقش داشته باشند، مشتاقانه آن را خواهند پذیرفت. علاوه بر این، به خاطر تنوع ایدهها در روشهای مشارکتی، تصمیماتی با کیفیت بهتر گرفته میشود و محیطی سرشار از اعتماد که لازمهی اثربخشی سازمانی است، توسعه مییابد.
تعهد سازمانی: استفاده از رویکرد مشارکتی در تصمیمگیری و فرآیندهای سازمانی با فراهم کردن زمینههای تعهد اعضا به مقید کردن آنها به سازمان کمک خواهد کرد. در این رابطه باید امکاناتی در سازمان مهیا شود که ه ر یک ا ز اعضا به سازمان و جایگاهی که د ر آن دارند، مقید باشند و به علاوه، سازمان نیز به آن جایگاه متعهد باشد.
عدالت سازمانی: عدالت سازمانی به دلیل ارتباط با فرآیندهای مهمی همچون تعهد، رضایت شغلی و عملکرد، نقش حائز اهمیتی را در سازمان ایفا میکند. رفتار منصفانه چیزی است که کارکنان در قبال سرمایه گذاری زمان و انرژی خود در سازمان انتظار دارند.
ساختارهای مسطح: در سازمانهایی که مدیریت سایبرنتیک ر ا به کار میگیرند، ساختارهای سازمانی تا حدودی مسطح هستند. به طوریکه لایههای مدیریتی کمی وجود دارد. این امر با پیشرفتهای بسیار در فناوری ارتباطات به گونهای که پیتر دراکر خاطر نشان کرده است مدیران را در برقرار کردن ارتباط با حیط هی گسترده تری از افراد که در گذشته امکان پذیر نبوده، توانمند میسازد.
جریان صحیح اطلاعات: در سازمانهای سایبرنتیک محور، به طبقه بندی و سازمان دهی اطلاعات توجه زیادی مبذول میشود و از این رو، مدیری اطلاعات و نیز طراحی نظامهای اطلاع رسانی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بر این مبنا میتوان بیان داشت تئوریهای ساختار دهنده سایبرنتیک سازمانی عبارتند از:
قابلیت ماندگاری و تداوم: این اصطلاح به ظرفیت یک ارگانیسم برای حفظ وجود مستقل و جداگانه، برای پا بر جای ماندن صرف نظر از تغییرات در محیط اشار ه دارد. به همین خاطر یک نظام باید ظرفی تهای خودتنظیمی، یادگیری، سازگاری و تکامل را داشته باشد.
مفهوم تنوع: این نظریه توسط اشبی به منظور نشان دادن پیچیدگی یک سیستم (سازمان، شرکت، و غیره) بیان شده است. به تعداد حالات ممکن و رفتارهای واقعی یا بالقوه در یک وضعیت یا مشکل ممکن اشاره دارد.
قانون تنوع لازمه اشبی: اشبی در ۱۹۵۶ ثابت میکند که تنها تنوع میتواند تنوع را از بین ببرد و یا به نوعی تنها پیچیدگی قادر است که پیچیدگی را جذب نماید.
قضیه کونانت-اشبی: تأکید میکند که هر تنظیم کننده خوب یک سیستم باید یک مدل از یک سیستم را دارا باشد. در زمینه ارزیابی تصمیمگیری مدیران، این بدان معنی است که کیفیت این تصمیمها، نوع و کیفیت مدلهای استفاده از آنها را محدود میکند. این مدلها باید تنوع لازم برای برخورد ب ا اوضاع مربوطه را داشته باشد.
مدل سیستم مانا: در این مدل، بیر شرایط لازم و کافی برای بقای یک سازمان را ایجاد میکند. مفروضه این مدل آن است که هر سازمان برای دستیابی به مانایی باید فعالیتهای خاصی را انجام دهد. همچنین بین این فعالیتها نیز باید روابط معینی برقرار باشد. منظور از مانایی، توانایی بقا در محیط متغیر است.
نتیجه گیری
توجه به مفاهیم علم سایبرنتیک سازمانی به منظور سازماندهی فرایندها و عملکردهای سازمانها میتواند منجر به بهبود روابط وساختارها گردد. بر این اساس یافتههای حاصل از مقالات منتخب این پژوهش، مدل سیستمهای مانا به عنوان روشی نظامند امکان مدیریت اطلاعات و فرایندهای سازمانها را به خوبی فراهم مینماید. درک ساختار و کارکردهای عملیاتی، ارزیابی پیچیدگ یهای موجود در سیستمها و زی ر مجموعههای آن و هدایت مکانیز مهای اثر گذار در دستیابی به اهداف و حفظ ماندگاری سازمان ازمهمترین مزایا و دستاوردهای مدل سیستم مانا با رویکرد سایبرنتیک سازمانی است.
با توجه به ارزیابی مطالعات و برون دادها معتبر در این حوزه به نظر میرسد نتایج مثبت و قابل توجهی که از کاربرد این مدل سایبرنتیکی در سازمانهای مختلف حاکی از ظرفیتها و قابلیتهای بالقوه این مدل در کاربرد و توسعه آن در بسیاری از دستگاههای اجرایی، سازمانها و نهادهای آموزش و پژوهش محور و در اغلب محیطهای کاری ساختارمند دارد. یک اصل مهم مدیریت سایبرنتیک در سازمانها، توجه به دانش شخصی افراد است.
عدم دسترسی به اطلاعات جدید به معنای ناسازگاری سازمانها با تغییرات محیطی است. توسعه دانش در داخل سازمانها، به یک سیستم اطلاعاتی سازمان یافته نیاز است. سایبرنتیک میتواند سیستمهای کاملاً باز را بر اساس نگرشی از انتقال متقابل اطلاعات بین یک سازمان و محیط توضیح دهد. ساختار سیستم مدل مانا، براساس دیدگاه متقابل انتقال اطلاعات بین عناصر مختلف توصیف شده است. تحت مدیریت سایبرنتیک، عدم اطمینان از تغییرات محیطی، تقسیم اطلاعات گسترده و فردگرایی مفرط به تلاشهای سازمانی گروهی و تیمی تبدیل میشود. همکاری، هماهنگی و روابط در سطح فردی و سازمانی افزایش مییابد و یک مدیریت محیطی مشارکتی از طریق انتقال اطلاعات صحیح ایجاد میشود تا مدیران و کارکنان بتوانند بدون مشکل با یکدیگر همکاری و تعامل نمایند.
نظام سازی عبارت است از طراحی و ایجاد مجموعهای از زیرساختها، سازو کارها، ساختارها و نهادها که حرکت برمبنای اصول برای تحقق آرمانها را سازماندهی و در نهایت تضمین میکند.
در حال حاضر دو تمدن در جهان برای رسیدن به اهداف خود در مقابل هم قرار دارند، تمدن اسلامی با سردمداری ایران و تمدن لیبرال با سردمداری آمریکا.
تمدن لیبرال به دنبال تحقق نظم نوین جهانی با سلطه و کنترل، از طریق دانش سایبرنتیک، در زمین عملیاتی فضای سایبری است و تمدن اسلامی به دنبال تحقق تمدن نوین اسلامی با هدایت افراد و جوامع بشری که قطعا این نیز باید زمین عملیاتی برای تحقق اهداف خود داشته باشد.
درجامعه ولایی، زندگی فردی و اجتماعی افراد تحت ولایت الله و به تبع ولایت پیامبر و ائمه علیهم السلام و در زمان غیبت تحت ولایت فقیه قرار میگیرد، چون تنها مسیر رسیدن به سعادت نهایی که رسالت همه انبیا و اولیا بوده است، قرار گرفتن تحت ولایت الله میباشد، بنابراین، با عملی کردن مبانی نظری برای تحقق جامعه ولایی میتوان به غایت انسان که سعادت در دنیا و آخرت هست رسید، زیرا زندگی فردی و جامعه انسانی، برای رسیدن به سعادت و تعالی نیازمند برنامهای جامع و کارآمد در تمامی شؤون زندگی هست، تا براساس آن در مسیر سعادت و پیشرفت قرار گیرد و این امر جز در سایه ولایت الله محقق نمیشود. بنابراین، برای رسیدن به این هدف، ابتدا باید مبانی نظری آن نظام سازی را ارائه داد. این نظام سازی باید در راستای اهداف ولایت الله قرار گیرد.
نقطه مقابل ولایت الله که سعی دارد از طریق هدایت، افراد و جوامع را به سعادت مطلوببرساند، ولایت طاغوت است که سعی دارد از طریق دانش سایبرنتیک، اهداف خود را با سلطه و کنترل افراد و جوامع محقق سازد.
دانش سایبرنتیک دارای دهها شاخه است برای کنترل بشر و جوامع بشری در راستای اهداف خود و محقق کردن ولایت طاغوت از قبیل اپیستموسایبرنتیک )سلطه از طریق معرفت(، تئوسایبرنتیک )سلطه از طریق خدا(،سایکوسایبرنتیک )سلطه از طریق روان(، مدیا سایبرنتیک )سلطه از طریق رسانه( به عبارت دیگر میتوان گفت که دانش سایبرنتیک در زمینههای مختلف علوم سخنی برای گفتن دارد در جهت تحقق اهداف طاغوتی از قبیل:
خدا
معرفت
علم
ذهن
روان
اطلاعات
رسانه
زبان
اقتصاد
فرهنگ
اجتماع
توده مردم
زیست بوم/محیط
سیاست
تاریخ
هنر
و....
در نقطه مقابل آن ولایت الله و جامعه ولایی نیز در تمامی این زمینهها مبانیای برای هدایت بشر و جوامع به سوی رستگاری دارد.
بنابراین، این دو جریان، جریان ولایت الله و تحقق آن از طریق هدایت و جریان ولایت طاغوت و تحقق آن از طریق دانش سایبرنتیک که سلطه و کنترل است، نقطه مقابل هم هستند.
در دانش سایبرنتیک هدف قرار گرفتن انسان به جای خداست و در واقع روح سایبرنتیک ایناست که انسان چگونه میتواند به جای خدا بنشیند. هدف در این دانش سلطه است از طریق کنترل، کنترل از طریق مؤلفههای اطلاعات، محاسبات و ارتباطات.
مدل حاکمیتی دانش سایبرنتیک سلطه از طریق کنترل است. در مقابل مدل حاکمیتی اسلام، ولایت است چنان که حکومت در اسلام، ولایت نامیده میشود. روش در حکومت ولایی هدایت است، البته در وهله نخست دو اصطلاح ولایت و هدایت، مفاهیمی خنثی هستند که در قرآن، ولایت،هم برای ولایت و هدایت طاغوت و شیطان به کار رفته و هم برای ولایت و هدایت الله. هدایت هم در جهت رشد به کار رفته است و در جهت غی و ضلالت، به عبارت دیگر ولایت و هدایت جهت منفی هم دارد که جهت منفی مربوط به ولایت و هدایت شیطان و طاغوت است.
بنابراین میتوان گفت که ولایت طاغوت در دانش سایبرنتیک از طریق سلطه و هدایت آن از طریق کنترل میباشد، اما در ولایت الله هدایت به امر است )ائمة یهدون بأمرنا(
در ولایت الله که دارای مجموعه روابط افقی و عمودی است، مردم در تحقق جامعه ولایی نقش دارند، هم به صورت افقی، در ارتباط با خودشان؛ یعنی همان تعامل و اخوت، با ساز و کار امر به معروف و نهی از منکر، تواصی به حق و تواصی به صبر و ... و هم به صورت عمودی در ارتباط با ولی جامعه که تک تک افراد در چنین جامعهای با ولی رابطه دارند. در ولایت الله حاکمیت به دنبال تقویت اخوت و روابط افقی مردم هست،اما در دانش سایبرنتیک سلطه از طریق اطلاعات است که سعی دارد روابط افقی مردم را از بین برده و تمام افراد تحت سلطه او واقع شوند.
از ویژگیهای نظام طاغوت در دانش سایبرنتیک، تمرکزگرایی هست، در این نگاه نقش مردم، محله، شهر برداشته میشود. نیازها به صورت سراسری پاسخ داده میشود، اما در نظام ولایی نیاز به دین جهانی ساز و کار رابطه عمودی مردم با ولی است، در این مدل حاکمیتی، تلاش بر این است که نیازها به صورت محلی پاسخ داده شود نه سراسری.
خدا یا همان تئو در نگاه یونانی، خدای نظاره گر است که میتواند خالق باشد یا نباشد، اما خدا در نگاه توحیدی، خالق و رب است که ربوبیت دارد.
در طول تاریخ تعابیر مختلفی از خدا شکل گرفته است که با مکاتب توحیدی انبیاء بسیار فاصله دارد، سؤال مهمی که قابل طرح است این هست که پشت آن همه تعابیر چه اهداف و نیتی بوده است؟ انگیزه به کار بردن چنین تعابیری از خدا چه بوده است؟ با چه انگیزه و هدفی پرستش خدای واحد، تبدیل به پرستش بت و غیرخدا میشود؟
در تئوسایبرنتیک )سلطه از طریق خدا( چیزی به نام خدا در نظر گرفته نمیشود، جامعه آن را به عنوان خدا پذیرفته است و از این طریق میتوان به نحوی بر آن مردم سلطه داشت.
نوع توصیف از خدا، نوع حاکمیت را رقم میزند و پذیرش هر نوع خدایی معرفت همان نوع خدا را شکل خواهد داد. معرفت حسی و تجربی، معرفت شکاکانه، معرفت جبرگرایانه، معرفت توحیدی، حاصل نوع نگاهی است که به خدا دارند.
در معرفت غیرتوحیدی، ابزار شناخت اصالت دارند، ولی در معرفت توحیدی ابزار شناخت طریقی برای رسیدن به معرفت توحیدی است و اصالت همان معرفت توحیدی است.
در این رساله به مبانی معرفتی نظام سازی جامعه ولایی و ارتباط معرفت توحیدی با خدا و مبانی معرفتی دانش سایبرنتیک در سلطه بر افراد بشر و جوامع و نیز ارتباط سلطه از طریق معرفت )اپیستموسایبرنتیک( و ارتباط این دانش با خدا )تئوسایبرنتیک(، پرداخته میشود.
اپیستمه )معرفت( از جدیترین متغیرهایی است که بر مبنای دانش سایبرنتیک متحول شده و کنترل و سلطه از طریق آن محقق میشود. مشخصا اپیستموسایبرنتیک، به دنبال ایجاد تسلط برمعرفت آحاد یک جامعه در موضوعات مدنظر است.
کنترل کننده از طریق اپیستموسایبرنتیک به دنبال نقض و وارونهسازی معارف است تا جامعه به صورت غیرتوحیدی و لیبرال به مسائل مختلف بنگرد.
در تئوسایبرنتیک، مبحث تئو اشاره به خداوند دارد که سابقا از آن حوزههایی نظیر خداشناسی)تئولوژی( اتخاذ شده است. در تئوسایبرنتیک، نیت کنترل کننده این نیست که قوانین خداوند را حاکم کند بلکه به دنبال این مهم است که بتواند از طریق ساز و کار دینی، برای خود و در راستای امیال و منافع خود، با سوء استفاده از حوزه خدا و دین، ابزار تسلط بر مردم را ایجاد نماید.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که مبانی نظری نظام سازی جامعه ولایی یک کلان موضوع است که دهها رساله و پایاننامه میتوان ار آن استخراج کرد. با همکاری گروههای علمی میتوان طلاب و دانشجویان را علاقهمند به این مباحث کرده و تحقیقات پایاننامه و رسالههای آنها را به این سمت هدایت کرد .در ادامه به برخی ابعاد پژوهشی موضوع اشاره میشود که عبارتند از:
1. ابعاد کلامی مبانی نظری نظام سازی جامعه ولایی:
خداشناسی
معادشناسی
راهنماشناسی)نبوت و امامت(
انسان شناسی
معرفت شناسی
دین شناسی
سبک زندگی
و...
2. ابعاد فلسفی مبانی نظری نظام سازی:
مبدأ شناسی
غایت شناسی
انسان شناسی
نفس شناسی
معرفت شناسی
جهان شناسی
ذهن شناسی
و...
3. ابعاد اخلاقی مبانی نظری نظام سازی:
1. خودسازی
2. خانواده سازی
3. جامعه سازی
۴. جهان سازی
و...
و در سایر حوزهها همان گونه که در بالا ذکر شد. چون تعلیم و تربیت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، رسانه و... .
سایبرنتیک علم نوپایی است که موضوع آن بررسی ماهیت کنترل ارگانیسمهای زنده و به معنی «فرمانش» است.
مغز انسان از نظراندیشه احتیاج به کنترل دارد و فردی که قدرت کنترل اندیشههایش را پیدا میکند میتواند مشکلات روانی خود را حل کند.
در سایکو سایبرنتیک بهعنوان علم کنترل مغز است. اعتقاد بر این است که انسانها مجهز به دو مکانیسم خودکار و سرویس دهنده آن در مغز هستند و بنا به دستوری که خود فرد به مغزش میدهد فعال میشوند این دو مکانیسم عبارتند از موفقیت و شکست.
مکانیسم شکست ترکیبی از احساسات منفی و یأس آور است که مانع رسیدن فرد به هدفش میشود و با پرداختن به شکستهای گذشته این مکانیسم فعال خواهد شد، تصور یکی از خصوصیات ضروری انسان موفق است، با رشد تصاویر ذهنی مثبت که موجب رفاه بیشتر میشود و همچنین با ایجاد هدفهای واقع بینانه و دست یافتنی میتوان مکانیسم موفقیت ذهن را فعال کرد.
سایکو سایبرنتیک میگوید:
ذهن انسان ماهیتی خلاق دارد یعنی نظرات را به عمل تبدیل میکند. ذهن بسته به دستوری که ما به آن میدهیم فعال وپویاست وقتی وظیفهای را به مکانیسم موفقیت خود واگذار میکنید کار دانشمندی را میکنید که مسائل مختلفی را در اختیار مغز الکتریکی قرار میدهد.
واژه سایکو سایبرنتیک به اقتباس از دکتر ماکسول مالتز به مفهوم هدایت ذهن خود به سوی هدفی مفید وسودمند است.
سایکو به ذهن و سایبرنتیک در زبان یونانی به معنی راننده یا گرداننده است.
سایکو سایبرنتیک یعنی روشی که میخواهید توسط آن خود را کنترل و هدایت کنید و مفهوم آن این است که از موفقیت دورن برای رسیدن به حرمت نفس استفاده کنیم و هرگز به احساسات منفی اجازه ورود ندهیم.
سایکو سایبرنتیک درانسانهاامید و باور میکارد. اورا متقاعد میکند که میتواند به هدفهایش برسد و در واقع از این توان برخوردار است.سایکو سایبرنتیک به زمان حال توجه دارد، شمای امروزی شمای دیروزی نیستید.
درسایکو سایبرنتیک بیماری روانی ناشی از یک عادت ناشایست است و فقط خود فرد میتواند از عادت بد به عادت مفید تغییر یابد و تمام انسانها برای موفق شدن به دنیا آمده اند.سایکو سایبرنتیک خلاق، ذهن را برای رسیدن به یک هدف،بسیج میکند، تصویر ذهنی انسان ازقدرت بینظیری برخوردار است.
اگر در ذهن تصاویر مصیبت بار را زنده کنیم و انسانها را موجوداتی وحشتناک بپنداریم شانس موفقیت به راستی کاهش مییابد.
در رسیدن به اهداف و موفقیتها قدرت تصور بزرگترین نیرویی است که داریم.یکی از جنبههای دستیابی به موفقیت و خوشبختی، خود پذیری است. کسی واقعاً خوشبخت است که خود را همانطور که هست میپذیرد وبه آنچه که هست راضی است و خود را از دیگران نه برتر میداند و نه حقیرتر.
انسان دارای مکانیسمی هدف جو است. وقتی فاقد هدف مشخصی باشیم زندگی را پوچ و بیهدف میبینیم، ما برای غلبه بر محیط، حل مسائل و دستیابی به هدف آفریده شدهایم و بدون داشتن هدف، بدون میل غلبه بر محیط، هرگز به رضایت و خوشبختی نمیرسیم.
افرادی که زندگی را پوچ و بیارزش میدانند در واقع منظورشان این است که شخصاً هدف با ارزشی ندارند. علم روانشناسی گرچه به تصویر ذهنی و نقش مهم آن در رفتار انسان معترف بود اما برای سؤالاتی از قبیل اینکه چگونه تصویر ذهنی اثر میکند و چگونه شخصیت جدید میآفریند جواب قانع کنندهای نداشت و اغلب این جوابها را میتوانیم در علم جدید سایبرنتیک پیدا کنیم.علم نوپای سایبرنتیک حاصل تلاش متافیزیک دانان وفیزیکدانان و ریاضی دانان بود نه روانشناسان اما تحولی در روانشناسی ایجاد کرد.
سایکو سایبرنتیک میگویدمغزانسان دارای مکانیسمی هدف جو است که به فرمان ذهن در جهتی که خود فرد تعیین میکند به کار میافتد.این مکانیسم خود کار هدف جو، کارش شباهت زیادی به مکانیسمهای الکترونیکی ساخته دست انسان دارد اماازهر مغز الکترونیکی ساخته دست انسان عالیتر و پیچیدهتر است.
این مکانیسم در جهت رسیدن به هدفهایی که شما برایش در نظر گرفتهاید- موفقیت و خوشبختی یا شکست و بدبختی- کار میکند. هدف این مکانیسم خلاق دست یابی به تصاویر ذهنی است. تصویر ذهنی ما تعیینکننده هدفهای ماست.
نظیر هر مکانیسم دیگر، مکانیسم خلاق ما از اطلاعات ذخیره شده یا حافظه برای حل مسائل جاری و نشان دادن واکنش نسبت به موقعیتهای مختلف استفاده میکند.
به اعتقاد دانشمندان مشهور سایبرنتیک از جمله دکتر نوربرت وینر تا آینده قابل پیش بینی، دانشمندان موفق به ساختن یک مغز الکترونیکی قابل قیاس با مغز انسان نخواهند بود.اما حتی اگر قرار باشد چنین ماشینی ساخته شود فاقد اپراتور و متصدی خواهد بود.
روایات اسلامی بر ضرورت زمینه سازی امر ظهور و خوش پیمانی با امام عصر تاکید دارند. از این رو باید دید مهمترین بایستههای نظری و عملی و نافذترین اکسیر در سرعت بخشی به فرایند ظهور و رفع موانع آن چیست.مقاله این فرضیه را پی میگیرد که نقش و کارکرد جامعه ولایی و حکومت ولایی در این زمینه سازی بی بدیل است, اما کارکرد جامعه ولایی تا حکومت ولایی فاصله بسیاری دارد؛ زیرا هر چند در جامعه ولایی آحاد ملت با پذیرش ولایت و مرجعیت دینی برای زمینه سازی گامی لازم برداشته اند, وجود چالشی چون حاکمیت طاغوت و تعبید مردم, نرخ رشد زمینه سازی را کم رنگ مینماید, در حالی که وضع در حکومت ولایی (جامعه ولایی واجد حکومت ولایی) به گونه دیگری است؛ چرا که حکومت ولایی با شاخصهها و ساز و کارهای درونی و هم چنین قدرت نرم افزاری و سخت افزاری خود, موجبات افزایش نرخ رشد زمینه سازی ظهور را رقم میزند.به بیان دیگر, دکترین حکومت ولایی میتواند با رشد و گسترش معرفت, معنویت و بیداری در سطح منطقهای و فرامنطقهای و هم چنین به چالش کشاندن استکبار جهانی موعود ستیز, جهان را برای پذیرش موعود آخرالزمان مهیا نماید. در واقع, رویش حکومت ولایی را میتوان آغازی برای آغاز افول جبهه مستکبر زمینه سوز و پایان مظلومیت جبهه زمینه ساز و در نهایت ظهور منجی معنویت و عدالت دانست.
«نشست علمی مهاجرت نخبگان از منظر «فقه سیاسی»» و اظهارنظری مبنی بر اینکه «خروج از جامعه ولایی نوعی شرک است» در چند روز اخیر با واکنشهایی در شبکههای اجتماعی همراه شد.
متن کامل گزارش شبکه اجتهاد از این نشست که در دیماه۹۵ منتشر شده را در ادامه میخوانید:
سومین کرسی ترویجی پژوهشگاه فقه نظام با ارائه حجتالاسلام مجید رجبی، نقد حجتالاسلام دکتر علی رضائیان استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و دبیر علمی حجتالاسلام مهدی جعفرزاده، در جمع فضلای حوزه و دانشگاه برگزار گردید.
حجتالاسلام مجید رجبی در ابتدا با بیان اینکه، در نظام اجتماعی اسلام، گروهها و واحدهای مختلفی مشغول به فعالیت هستند که هر یک حقوق و تکالیفی دارند، گفت: با پیچیدهتر شدن جوامع، تکالیف مکلفین نیز پیچیده تر میشود که فقه اسلامی وظیفه دارد که به موازات این امر، تکلیف مکلفین را بیان کند.
وی افزود: اینکه اقشار مختلف جامعه در برابر حاکمیت چه تکالیفی دارند و بالعکس، حاکمیت در برابر آنها چه تکالیفی دارد را باید از احکام اولیه اخذ کرد و براساس آن سیاستهای کلی و قانونگذاری انجام داد.
رجبی با اشاره به اینکه نخبگان بخشی از این اقشار جامعه اسلامی میباشند، به بحث مهاجرت این بخش از جامعه پرداخت و گفت: صرف اینکه گاهی اوقات برخی احکام اجراء نمیشود، دلیل نمیشود که ما به احکام اولیه آن نپردازیم. به طور مثال، با توجه به نظریه نصب ولی فقیه، اینکه آیا مردم در مشروعیت حقی دارند و یا ندارند، نباید مورد غفلت واقع شود؛ چرا که بیان احکام اولیه، هم میتواند به دستگاههای اجرایی کمک کننده باشد و هم باعث شود نهادهای علمی و آکادمیک به احکام اولیه توجه بیشتری داشته باشند.
پژوهشگر فقه نظام خاطرنشان کرد: مهاجرت میتواند عوامل گوناگونی همچون کمبود امکانات، سوء معنویت و نظام ارزشی، ایدئولوژی نخبگان داشته باشد که در صورت مشخص کردن نظریه دین و فقه سیاسی درباره مهاجرت، تا حدی میتوان این مسئله را حل کرد.
رجبی با تعریف نخبگان به عنوان افرادی که برجستگیها و صلاحیتهای ویژهای برخوردار هستند که به کشور دیگر برای ادامه زندگی میروند که گاه همراه با قصد بازگشت و گاه بدون قصد بازگشت میباشد، گفت: بحث ما ناظر به زمانی است که شخص به قصد عدم بازگشت مهاجرت میکند که این مهاجرت گاهی به دارالحرب و دشمن بالفعل و یا بالقوه و یا گاهی به دار الصلح است که باید از جهات گوناگون همچون سیاسی، حقوقی، اجتماعی و فقهی به آن پرداخته شود، اما ضرورت بررسی فقهی آن از این نظر است که حتی بخشی از متدینین بدون در نظر گرفتن جنبه فقهی آن، اقدام به مهاجرت میکنند و در واقع، مسئله مهاجرت همچون مسئله بی حجابی به عنوان یک ضد ارزش فقهی در نظر گرفته نشده است.
وی افزود: هجرت فی ذاته حکمی ندارد و در واقع میتواند متعلق احکام خمسه تعلق بگیرد که با توجه به ابعاد مختلف فردی و اجتماعی آن، یکی از این احکام خمسه به آن تعلق میگیرد.
رجبی در ادامه با اشاره به بعد فردی مهاجرت پرداخت و گفت: مهاجرت به لحاظ جنبه فردی از چند جهت ممکن است حکم حرمت بر آن بار شود که یکی از مصادیق آن خطر زوال ایمان در صورت مهاجرت به دار الکفر میباشد که باعث حرمت این نوع مهاجرت میشود. چنانکه امام رضا(ع) در حدیثی میفرمایند: «لانه لا یؤمن أن یقع منه ترک العلم و الدخول مع اهل الجهل» و در واقع به این مسئله اشاره میکنند که جامعهای که به ظواهر دین تقیدی ندارند، بر دینداری افراد تاثیرگذار است و شخص در واقع نسبت به حفظ ایمانش، ایمن نیست.
رجبی با اشاره به دیدگاه فقهی محقق حلی مبنی بر اینکه «جایی که انسان نمیتواند شعائر اسلام را اقامه کند، باید از بلاد شرک مهاجرت کند»، گفت: شهید ثانی شعائر اسلام را علامات مسلمان همچون نماز و سایر عبادات میداند که مسلمانان با آن شناخته میشوند که در صورت تمکن فرد باید مهاجرت کند و حتی وی معتقد است که در صورت عدم تمکن نیز، باقی ماندن در بلاد کفر، کراهت دارد، چرا که شهید ثانی معتقد است که صرف وجود این فرد در بلاد کفر، نوعی سیاهی لشکر برای آنها محسوب میشود و لذا در صورت تضعیف اسلام و کشور اسلامی، قطعا باید از بلاد کفر مهاجرت کند.
وی افزود: با توجه به آیات مختلف قرآن همچون آیه «قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا» و آیه «یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِی وَاسِعَهٌ فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ»، فرد در صورتی که نتواند دین و ایمان خود را حفظ کند، واجب است که مهاجرت کند و در صورتی که مهاجرت نکند، قطعا کار حرامی کرده است که مواخذه میشود.
َابعاد اجتماعی مهاجرت
رجبی در ادامه افزود: مهاجرت به لحاظ ابعاد اجتماعیاش گاهی ممکن است حرام، واجب و یا جایز باشد.
وی با اشاره به موارد حرمت مهاجرت از منظر اجتماعی گفت: اولین مورد آن خروج از التزام به ولایت ولی الله است که این نوع مهاجرت حرام است؛ چرا که شناخت و پذیرش قلبی و لسانی ولایت از واجبات است که با توجه به نظریه ولایت فقیه، این ولایت در زمان ما نیز ثابت است و در صورتی که این مهاجرت منجر به خروج فرد از التزامش نسبت به ولایت زمان خود باشد، حرام است.
ارائه دهنده بحث افزود: در حدیثی از طریق زراره بن اعین، از حضرت امام محمّد باقر«ع» نقل شده : «بنی الإسلام علی خمسه أشیاء، علی الصّلاه و الزّکاه و الحجّ و الصّوم و الولایه. قال زراره: فقلت: و أیّ شیء من ذلک أفضل؟ قال:الولایه، لأنّها مفتاحهنّ، و الوالی هو الدّلیل علیهنّ؛ دین اسلام بر پنج چیز، یعنی نماز و زکات و حج و روزه و ولایت، بنا شده است، زراره میگوید: پرسیدم: کدامیک از اینها بالاتر است؟ فرمود: ولایت، زیرا ولایت کلید آنهاست، و «والی»، راهنمون مردم است به برپاداری آنها» که تعبیر «والی» اشاره به ولایت سیاسی و اجتماعی اشاره دارد و قطعا ناظر به مباحثی همچون محبت نمیباشد؛ چرا که مردم را با راههایی مناسب به اقامه ارکان دیگر دین سوق میدهد.
رجبی ادامه ادا: این روایت وجوب تولی به ولایت را نشان میدهد که مصداق بارز آن، این است که در صورتی که نصرت و یاری ما به ولایت از بین رود، به لحاظ اجتماعی این مهاجرت حرام است؛ چنانکه امام علی(ع) در نهج البلاغه میفرماید «و الطاعه حین آمرکم» که حاکی از وجوب اطاعت و نصرت ولایت میباشد.
پژوهشگر فقه نظام خاطرنشان کرد: البته این خروج از ولایت، صرفا یک معصیت مستقل نیست؛ بلکه به دنبال خود، معاصی دیگری به دنبال دارد؛ چنانکه حضرت رسول(ص) در حدیثی میفرماید: «لتنقضن عری الاسلام عروه، کلما انتقضت عروه تشبث الناس بالتی تلیها، فاولهن نقض الحکم، و اخرهن الصلاه؛ دستگیرههای اسلام یک به یک شکسته میشود، هرگاه یک دستگیره نابود شود ردم به آنچه نزدیک آن است چنگ میزنند، اول آنها شکستن حکومت است و آخر آنها ترک نماز است. بنابراین، خروج از ولایت امام، در نهایت منجر به ترک صلاه میشود.
رجبی در ادامه خاطرنشان کرد: نکته دیگر پیرامون بعد اجتماعی هجرت، عنوان فقهی «تعرب بعد الهجره» است که از لحاظ لغوی به معنای بادیه نشینی بعد از هجرت و در اصطلاح به شخصی گفته میشود که بعد از هجرت به مدینه و قرار گرفتن ذیل حاکمیت سیاسی اسلام، به موضع خودش بازگشته و در واقع از حاکمیت و ولایت خارج گشته است که در اصول کافی گناه کبیره شمرده شده است. چنانکه محمد بن مسلم از حضرت صادق علیه السّلام روایت مىکند که آن حضرت تعرب بعد از هجرت را جزء کبائر بیان فرمودند. امام صادق(ع) در روایتی میفرماید: «المتعرب بعد الهجره التارک لهذا الامر بعد معرفته» و یا امیرالمومنین(ع) میفرماید: «لاَ یَقَعُ اِسْمُ اَلْهِجْرَهِ عَلَى أَحَدٍ إِلاَّ بِمَعْرِفَهِ اَلْحُجَّهِ فِی اَلْأَرْضِ فَمَنْ عَرَفَهَا وَ أَقَرَّ بِهَا فَهُوَ مُهَاجِرٌ» که به مفهوم دست کشیدن از ولایت پس از آگاهی یافتن از آن به کار رفته است.
وی تصریح کرد: بنابراین اگر امام و حجت را شناخت، مهاجر نامیده میشود و اگر خروج جسمی و روحی از حاکمیت داشت، متعرب بعد الهجره نامیده میشود که البته صرف خروج جسمی ملاک نیست و اگر به لحاظ روحی و التزامی از ولایت خارج شود، متعرب نامیده میشود؛ چنانکه در حدیثی حماد سمندی به به امام جعفر صادق گفت: من به سرزمین مشرکان سفر میکنم، بعضی میگویند، اگر در آنجا بمیری با آنان محشور میشوی! گفت:ای حماد! هنگامی که در آنجا هستی، به یاد امر ما (حاکمیت حق) هستی و آن را تبلیغ میکنی؟ گفتم: آری، گفت: هنگامی که در این شهرها که شهرهای اسلام است هستی چطور، آیا امر ما را مطرح میسازی و تبلیغ میکنی؟ گفتم: نه، گفت: تو اگر در آنجاها در گذری، خود به تنهایی همچون پیشوایی (از این امت) محشور میشوی، و در رستاخیز نور تو، در پیشاپیش تو حرکت کرده راه تو را (در ظلمات محشر) روشن میسازد. لذا صرف مهاجرت مصداق تعرب نمیشود، بلکه در جایی صدق پیدا میکند که علاوه بر جسم، فرد خروج روحی و التزامی نیز داشته باشد و در واقع التزامش به دین و حاکمیت سیاسی اسلام از بین رود.
رجبی افزود: در برخی روایات علت حرمت تعرب را در این امر میدانند که چون شخص دست از یاری و نصرت حجت زمان خود کشیده است.
وی همچنین به روایاتی همچون «التعرب بعد الهجره و الشرک واحد» اشاره کرد که تعرب و شرک در یک ردیف قرار داده شدهاند و افزود: بنابراین خروج از جامعه ولایی، شرک در طاعت و جزو گناهان کبیره است. نکته قابل توجه این است که مقام معظم رهبری هم در یک سخنرانی از مهاجرت نخبگان با عنوان «تعرب بعد الهجره» یاد کردند که لازم است احکام اولیه شرعی آن تبیین گردد.
پذیرش حاکم نامشروع
رجبی اضافه کرد: مسئله دیگر پذیرش حاکم نامشروع است و در واقع همانطور که خروج از ولایت حاکم مشروع حرام است، پذیرش حاکم نامشروع نیز حرام است. چنانکه در آیه «لایَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکفِرینَ اَولِیاءَ مِن دونِ المُؤمِنِینَ ومَن یَفعَل ذلِکَ فَلَیسَ مِنَ اللهِ فی شى ءٍ» خدواند مومنین را از این کار نهی کرده که با کفار و حکام جائر، همکاری داشته باشند.
وی افزود: بنابراین همکاری با ظالمین و حکومتهای نامشروع حرام است؛ این در حالی است که در بسیاری از موارد مهاجرت نخبگان منجر به تقویت دشمنان بالفعل وبالقوه اسلام میشود؛ چرا که نخبگان کمتر به کشورهای غیرتوسعه یافته و یا ضعیف مهاجرت میکنند.
پژوهشگر پژوهشگاه فقه نظام با اشاره به قدرت در نظام بین الملل، گفت: قدرت در نظام بینالملل دارای مولفههایی همچون قدرت نظامی، قدرت علمی، قدرت جمعیتی بخصوص جمعیت کیفی و تولید ناخالص ملی، است که مهاجرت نخبگان در واقع، منجر به تقویت تمام این مولفهها نسبت به کشور مقصد میشود و از سوی دیگر، تضعیف کشور اسلامی را به دنبال دارد.
رجبی با بیان اینکه این امر قطعا حرام است، افزود: شیخ صدوق روایتی را از حضرت رسول(ص) نقل میکنند که «من علّق سوطاً بین یدی سلطان جائر جعلها اللّه حیّهً طولها سبعون ألف ذراع، فیسلّطها اللّه علیه؛ هر که تازیانهای را در حضور سلطان ستمگری آویزان کند خداوند آن تازیانه را در روز قیامت، اژدهائی از آتش میکند که هفتاد ذراع طول دارد و آنرا بر او در آتش جهنم مسلط میکند» که قطعا حضور نخبگان در این کشورها به طریق اولی منجر به تقویت حاکمیت دشمن میشود و لذا حرام است. این در حالی است که آیات فراوانی همچون مبنی بر عدم نصرت دشمن داریم.
در کتب فقهی نیز مسئله کمک به ظالمین بیان شده و حتی برخی مثل مرحوم صاحب جواهر میگوید حتی در امور مباح هم کمک به ظالمین حرام است و حتی روایت داریم که حتی نباید در ساخت مسجد و یا سفر حج به آنها کمک کرد. چنانکه در روایت داریم که صفوان شترهایش را برای سفرهارون به مکه، به وی اجاره داد و وقتی خدمت امام رسید و اظهار کرد که من چنین کاری کردهام. حضرت فرمود: چرا شترهایت را به این مرد ظالم ستمگر کرایه دادی؟ گفت: من که به او کرایه دادم، برای سفر معصیت نبود. چون سفر، سفر حج و سفر طاعت بود کرایه دادم و الا کرایه نمیدادم. فرمود: پولهایت را گرفتهای یا نه؟ یا لا اقل پس کرایههایت مانده یا نه؟ بله، مانده. فرمود: به دل خودت یک مراجعهای بکن، الآن که شترهایت را به او کرایه داده ای، آیا ته دلت علاقه مند است که لا اقلهارون این قدر در دنیا زنده بماند که برگردد و پس کرایه تو را بدهد؟ گفت: بله. فرمود: تو همین مقدار راضی به بقای ظالم هستی و همین گناه است. و یا در روایت دیگری، «علی بن ابی حمزه بطائنی میگوید: دوستی داشتم که از دبیران بنی امیه بود. روزی به من گفت: از امام صادق(ع) اذن دخول برایش بگیرم. پس آن حضرت (ع) اذن داد. زمانی که وارد شد سلام کرد و نشست و سپس گفت: فدایت گردم! من در دیوان این قوم هستم و از دنیایشان مال بسیاری به دست آوردم ولی مطالب و افکار و اندیشههایشان چشم پوشی کردم و گرایشی ندارم. حضرت (ع) فرمود: اگر بنی امیه کسانی را نداشتند که برایشان بنویسد و فی و انفال را گرد آورد و به نفع آنان بجنگد و در جماعت ایشان حاضر شود، نمیتوانستند حق ما را سلب کنند» که نشان میدهد صرف حضور در دستگاه ظلم و جور، اعانه و یاری به آنها میباشد. بنابراین شخص مهاجر هم، دوست دارد که این کشور دشمن سرپا بماند تا منافع وی تامین شود که این امر حرام است.
وی افزود: حتی اگر بخش خصوصی نیز کمک به ظالم و جائر کند، حرام است؛ چرا که عنوان کمک به ظلم و عدوان بر آن صدق پیدا میکند.
رجبی از دیگر موارد حرمت مهاجرت را، فرار از میدان نبرد عنوان کرد و گفت: اگر جهاد را محدود به جهاد نظامی نکنیم و محدوده آن را به جهاد فرهنگی و جهاد علمی نیز تسری دهیم، فرار از آن با مهاجرت حرام است.
مهاجرت واجب
حجتالاسلام رجبی در ادامه به مواردی که مهاجرت واجب است، اشاره کرد و گفت: اگر در جایی جامعه نیاز به تخصصی دارد که منوط به مهاجرت موقت شخص است و یا با دستور حاکم بنابر دلایلی باشد و یا برای دفع ظلم باشد، مهاجرت عنوان وجوب پیدا میکند و مصداق آیه «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه» میگردد.
وی با اشاره به تزاجم بین وجوب و حرمت گفت: گاهی بین موارد وجوب و حرمت مهاجرت تزاحم واقع میشود که در صورت وجود گزینههای جایگزین باید به آنها مراجعه کرد و در غیر اینصورت، باید به مرجحات مراجعه کرد و در واقع با اهم و مهم کردن، به تکلیف خود عمل کرد.
رجبی با اشاره به نقش و وظیفه حکومت اسلامی در زمینه مهاجرت نخبگان افزود: بر حکومت اسلامی لازم است که با توجه به اجتهاد فقهاء، تدبیر و سیاست گذاری کند و در واقع با قانونگذاری، مهاجرت نخبگان را هم به لحاظ کمی و هم کیفی مدیریت کند تا در راستای افزایش قدرت جامعه اسلامی باشد.
توجیهات مهاجرت
در ادامه وی به توجیهاتی که برای جواز مهاجرت توسط عدهای بیان میشود، پرداخت و گفت: آزادی سکونت یکی از این توجیهات است که افراد عنوان میکنند که هر کس میتواند در هر جایی که دوست دارد زندگی کند؛ این در حالی است که آزادی نیز باید در چارچوب شرع باشد و یا به شاخصهای رفاه در کشورهای دیگر در توجیه مهاجرت، استناد میکنند؛ در حالی که طبق آیه «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ؛ بگو: اگر پدران و فرزندان وبرادران وهمسران و خاندان شما وثروتهایى که جمع کردهاید و تجارتى که از کسادى آن بیم دارید و خانههایى که به آنها دلخوش کردهاید، نزد شما از خدا وپیامبرش وجهاد در راه او محبوبتر باشد، پس منتظر باشید تا خداوند، فرمان و قهر خویش را به اجرا در آورد» این توجیه مناسبی نیست و قطعا شخص مواخذه خواهد شد.
رجبی همچنین پیرامون حد و محدوده حرمت مهاجرت گفت: این حرمت تا زمانی است که حکومت اسلامی برقرار باشد و در واقع در صورتی که حکومت مشروع در عالم برقرار باشد، شخص نمیتواند مهاجرت کند که البته به فرموده مقام معظم رهبری، «کوتاهی مسئولین نمیتواند توجیه مناسبی برای نخبگان باشد»؛ هرچند که در صورتی که مهاجرت اتفاق بیفتد، آن مسئول در این مهاجرت مقصر است و در حرمت این عمل شریک است.
حجتالاسلام رجبی در پایان بحث خود را با طرح این سوال که آیا حکومت میتواند نخبگان را مجبور به عدم مهاجرت کند و یا در صورت مهاجرت هزینه تحصیل آنان را دریافت کند، به اتمام رساند.
نقد حجتالاسلام دکتر رضائیان
در ادامه این نشست علمی حجتالاسلام دکتر رضائیان استاد سطوح عالی به نقد مباحث مطروحه پرداخت و در ابتدا با بیان اینکه این مسئله از جمله مسائلی است که از صدر اسلام مطرح بوده و لذا باید در این بحث دقیقا تبیین گردد که از چه حیث جدیدی به آن پرداخته میشود و در واقع، آیا هجرت که صبغه قوام بخش نظام بوده است، اکنون نیز اینچنین است یا خیر.
وی افزود: احکامی که آقای رجبی در بحث خود پیرامون مهاجرت نخبگان مطرح کردند، شامل تمام مهاجرین میشود و در واقع ناظر به اصل مهاجرت است و صرفا محدود به نخبگان نمیشود و اگر این ادله ناظر به نخبگان است، باید مشخص شود.
این استاد حوزه در ادامه گفت: نکته دیگر موضوع شناسی خاص نسبت به نخبگان است که باید دقیقا تبیین گردد این نخبگان چه کسانی هستند تا ببینیم آیا در کنار وجه عام، باید به دنبال وجه خاص آن نیز باشیم یا خیر.
رضائیان خاطرنشان کرد: نکته دیگر حیثیتهای حکومتی است که در کنار جنبه فردی و جنبه اجتماعی، این مسئله مطرح است که آیا فقه سیاسی یا به عبارتی فقه نظام، جنبه اجتماعی را با جنبه فردی همراه میکند و یا اساسا فعل مکلف را در یک بستر دیگر بررسی میکند و در واقع، آیا در بستر نظام، آن فعل مکلف حکم جدید سیاسی پیدا میکند یا خیر.
وی با اشاره به لزوم تفکیک میان قدرت و اقتدار در مباحث علوم سیاسی، افزود: اگر از خروج بلاد صحبت میکنیم، باید بلاد را مشخص کنیم. به طور مثال نخبگان ما در کشوری مثل عراق، آیا از بلاد خارج میشوند و در واقع آیا خروج از حکومت منظور است و یا خروج از حاکمیت.
حجتالاسلام رضائیان در پایان، با بیان اینکه این مسئله فروعات متعددی دارد، گفت: در این بحث باید به سوالاتی همچون «اینکه آیا این خروج حکم وضعی دارد یا حکم تکلیفی و یا آیا اگر نخبگان حقوق شان در حکومت اسلامی استیفاء نشود، آیا تکلیف از آنها ساقط میشود و میتوانند مهاجرت کنند یا خیر؟»، پرداخته شود.
سایبرنتیک علم نوپایی است که موضوع آن بررسی ماهیت کنترل ارگانیسمهای زنده و به معنی «فرمانش» است.
مغز انسان از نظراندیشه احتیاج به کنترل دارد و فردی که قدرت کنترل اندیشههایش را پیدا میکند میتواند مشکلات روانی خود را حل کند.
در سایکو سایبرنتیک بهعنوان علم کنترل مغز است. اعتقاد بر این است که انسانها مجهز به دو مکانیسم خودکار و سرویس دهنده آن در مغز هستند و بنا به دستوری که خود فرد به مغزش میدهد فعال میشوند این دو مکانیسم عبارتند از موفقیت و شکست.
مکانیسم شکست ترکیبی از احساسات منفی و یأس آور است که مانع رسیدن فرد به هدفش میشود و با پرداختن به شکستهای گذشته این مکانیسم فعال خواهد شد، تصور یکی از خصوصیات ضروری انسان موفق است، با رشد تصاویر ذهنی مثبت که موجب رفاه بیشتر میشود و همچنین با ایجاد هدفهای واقع بینانه و دست یافتنی میتوان مکانیسم موفقیت ذهن را فعال کرد.
سایکو سایبرنتیک میگوید: ذهن انسان ماهیتی خلاق دارد یعنی نظرات را به عمل تبدیل میکند. ذهن بسته به دستوری که ما به آن میدهیم فعال وپویاست وقتی وظیفهای را به مکانیسم موفقیت خود واگذار میکنید کار دانشمندی را میکنید که مسائل مختلفی را در اختیار مغز الکتریکی قرار میدهد.
واژه سایکو سایبرنتیک به اقتباس از دکتر ماکسول مالتز به مفهوم هدایت ذهن خود به سوی هدفی مفید وسودمند است. سایکو به ذهن و سایبرنتیک در زبان یونانی به معنی راننده یا گرداننده است. سایکو سایبرنتیک یعنی روشی که میخواهید توسط آن خود را کنترل و هدایت کنید و مفهوم آن این است که از موفقیت دورن برای رسیدن به حرمت نفس استفاده کنیم و هرگز به احساسات منفی اجازه ورود ندهیم.
سایکو سایبرنتیک درانسانهاامید و باور میکارد. اورا متقاعد میکند که میتواند به هدفهایش برسد و در واقع از این توان برخوردار است.سایکو سایبرنتیک به زمان حال توجه دارد، شمای امروزی شمای دیروزی نیستید.
درسایکو سایبرنتیک بیماری روانی ناشی از یک عادت ناشایست است و فقط خود فرد میتواند از عادت بد به عادت مفید تغییر یابد و تمام انسانها برای موفق شدن به دنیا آمده اند.سایکو سایبرنتیک خلاق، ذهن را برای رسیدن به یک هدف،بسیج میکند، تصویر ذهنی انسان ازقدرت بینظیری برخوردار است.
اگر در ذهن تصاویر مصیبت بار را زنده کنیم و انسانها را موجوداتی وحشتناک بپنداریم شانس موفقیت به راستی کاهش مییابد.
در رسیدن به اهداف و موفقیتها قدرت تصور بزرگترین نیرویی است که داریم.یکی از جنبههای دستیابی به موفقیت و خوشبختی، خود پذیری است. کسی واقعاً خوشبخت است که خود را همانطور که هست میپذیرد وبه آنچه که هست راضی است و خود را از دیگران نه برتر میداند و نه حقیرتر.
انسان دارای مکانیسمی هدف جو است. وقتی فاقد هدف مشخصی باشیم زندگی را پوچ و بیهدف میبینیم، ما برای غلبه بر محیط، حل مسائل و دستیابی به هدف آفریده شدهایم و بدون داشتن هدف، بدون میل غلبه بر محیط، هرگز به رضایت و خوشبختی نمیرسیم.
افرادی که زندگی را پوچ و بیارزش میدانند در واقع منظورشان این است که شخصاً هدف با ارزشی ندارند. علم روانشناسی گرچه به تصویر ذهنی و نقش مهم آن در رفتار انسان معترف بود اما برای سؤالاتی از قبیل اینکه چگونه تصویر ذهنی اثر میکند و چگونه شخصیت جدید میآفریند جواب قانع کنندهای نداشت و اغلب این جوابها را میتوانیم در علم جدید سایبرنتیک پیدا کنیم.علم نوپای سایبرنتیک حاصل تلاش فیزیکدانان و ریاضی دانان بود نه روانشناسان اما تحولی در روانشناسی ایجاد کرد.
سایکو سایبرنتیک میگویدمغزانسان دارای مکانیسمی هدف جو است که به فرمان ذهن در جهتی که خود فرد تعیین میکند به کار میافتد.این مکانیسم خود کار هدف جو، کارش شباهت زیادی به مکانیسمهای الکترونیکی ساخته دست انسان دارد اماازهر مغز الکترونیکی ساخته دست انسان عالیتر و پیچیدهتر است.
این مکانیسم در جهت رسیدن به هدفهایی که شما برایش در نظر گرفتهاید- موفقیت و خوشبختی یا شکست و بدبختی- کار میکند. هدف این مکانیسم خلاق دست یابی به تصاویر ذهنی است. تصویر ذهنی ما تعیینکننده هدفهای ماست.
نظیر هر مکانیسم دیگر، مکانیسم خلاق ما از اطلاعات ذخیره شده یا حافظه برای حل مسائل جاری و نشان دادن واکنش نسبت به موقعیتهای مختلف استفاده میکند.
روان-سایبرنتیک یک کتاب خودیاری است که توسط ماکسول مالتز در سال 1960 نوشته شده است. متخصصان انگیزشی و خودیاری در توسعه شخصی، از جمله زیگ زیگلار، تونی رابینز، برایان تریسی، تکنیکهای خود را بر اساس ماکسول مالتز قرار داده اند. این کتاب تکنیک شناختی رفتاری آموزش نحوه تنظیم خودپنداره را با استفاده از نظریههایی که توسط پرسکات لکی ایجاد شده است، با سایبرنتیک نوربرت وینر و جان فون نویمان ترکیب میکند. این کتاب ارتباط ذهن و بدن را به عنوان هسته اصلی موفقیت در دستیابی به اهداف شخصی تعریف میکند.
مالتز دریافت که بیماران جراحی پلاستیک او اغلب انتظاراتی داشتند که توسط جراحی برآورده نمیشد، بنابراین او به دنبال راهی برای کمک به آنها برای تعیین هدف یک نتیجه مثبت از طریق تجسم آن نتیجه مثبت بود. بیمارانی که فکر میکنند جراحی مشکلات آنها را حل میکند نمونهای از مشکل XY است. مالتز به این موضوع علاقه مند شد که چرا هدف گذاری موثر است. او آموخت که قدرت تأیید خود و تکنیکهای تجسم ذهنی از ارتباط بین ذهن و بدن استفاده میکند. او تکنیکهایی را برای ایجاد یک هدف درونی مثبت به عنوان ابزاری برای توسعه یک هدف بیرونی مثبت مشخص کرد. این تمرکز بر روی نگرشهای درونی برای رویکرد او ضروری است، زیرا او معتقد است که موفقیت بیرونی یک فرد هرگز نمیتواند بالاتر از موفقیتی باشد که در داخل تجسم میشود. کارآفرینان، دانشجویان، و بسیاری دیگر، برای دستیابی به اهداف تغییردهنده زندگی - از کاهش وزن گرفته تا افزایش چشمگیر درآمدشان - دریافتند که موفقیت نه تنها ممکن است، بلکه بسیار ساده است. این کتاب که اکنون بهروزرسانی شده و شامل حکایات امروزی و شخصیتهای فعلی میشود، به قول دکتر مالتز وفادار میماند: «اگر میتوانید به یاد داشته باشید، نگران باشید یا بند کفش خود را ببندید، میتوانید با روانشناسی سایبرنتیک موفق شوید!»
نهایتاً در سال ۱۹۴۸، نوربرت وینر(Norbert Wiener) برای اولین بار در زبان انگلیسی در کتابی با عنوان «سایبرنتیک: یا کنترل و ارتباط در حیوان و ماشین»(Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine) واژهی Cybernetic را بهکار برد. وی در تعریف این واژه گفته است: «تصمیم ما بر این است که کلیات مطالعات نظری کنترل و ارتباطات در ماشین و موجودات زنده را سایبرنتیک بنامیم».