مقدمه
درس زبان تخصصی عربی در گروه شیعهشناسی، تاریخ تشیع و فرق تشیع، از این جهت که بسیاری از منابع این حوزههای مطالعاتی به زبان عربی است، اهمیت دارد. متن انتخاب شده برای این درس کتاب «الشیعة فی المیزان» از محمدجواد مغنیه است، که با عنوان «الشیعة و التشیع» نیز به چاپ رسیده است. این کتاب اعتقادات شیعی و تاریخ، قیامها و دولتهای شیعی، را بیان مینماید. محمدجواد مغنیه از علمای معاصر این کتاب را به اقتضای تهاجمیکه در 60-70 سال اخیر نسبت به اعتقادات و پیشنیه تشیع شد، نوشت.
برای مراجعه واژگان متن، کتاب «المنجد فی اللغة العربیة معاصرة» پیشنهاد میشود. این منبع میتواند معنای واژگان متن را حل کند.
در این درسنامه، بعد از متن عربی واژگان پراهمیت ترجمه و شرح داده میشوند و سپس ترجمه روانی از متن عربی به فارسی خواهد آمد.
1. منذ اکثر من الف عام، و علماء الامامیه یکتبون و یذیعون عن عقیدۀ الاثنی عشریۀ کیلا ینسب الیهم ما لیس لهم به علم؛
یذیعون | ذاع در باب إفعال به معنای منتشر کردن و افشا کردن است. |
کیلا ینسب الیهم | به معنای به خاطر این که نسبت داده نشود به ایشان. |
ترجمه: بیش از هزار سال است که علمای فرقه امامیه درباره عقیده امامیه دوازده امامی مینویسند و نشر میدهند. به خاطر اینکه به این علما نسبت داده نشود آن چه را که حقیقت و واقعیت ندارد.(یعنی اعتقادات ناصحیح به آنها نسبت داده نشود)
2. و یستدلون علیها بالنصوص بعد درسها و تمحیصها کیلا یکون لأحد فیها مهمز أو مغمز.
یستدلون علیها | استدلال میکنند بر آن |
نصوص | جمع نص است به معنای عبارت صریح، اثر مکتوب است. |
درس | به معنی بررسی و تحقیق است. |
تحمیص | دقت نظر در مورد موضوع یا چیزی را گویند. |
مهمز | از همز است به معنای عیب جویی کردن است. |
مغمز | مغمز از غمز است به معنای طعنه زدن است |
ترجمه: و استدلال میکنند بر این عقیده اثنی عشریه با توسل به نصوص بعد از آنکه آن نصوص را بررسی کردند و در موردش تحقیق کردند. به دلیل اینکه زمینهای نباشد برای اینکه شخصی عیبجویی کند.(برای کسی جای ایراد گرفتن وجود نداشته باشد.)
3. متن: و یحرصون کل الحرص أن یکون سندها محل وفاق بین جمیع المسلمین.
یحرصون کل الحرص | حرص به معنای شدت میل و رغبت است. عبارت یعنی میل شدیدی و رغبت وافری دارند. |
محل وفاق | به معنای مورد اتفاق و مورد قبول است |
ترجمه: و علمای امامیه تاکید دارند بر این که سند اعتقادشان(سند مباحث اعتقادیشان) چیزی باشد که مورد اتفاق و قبول بین همه مسلمانها باشد.
4. لأن الشرط الأساسی عندهم لمدرک العقیدۀ أن یکون قطعی السند و الدلالۀ علی حد تعبیرهم أی العلم القاطع بصحۀ السند و وضوح دلالته وضوحا لایقبل الشک و التأویل إذا کان المدرک نقلاً عن المعصوم.
مدرک العقیدة | سند و پایه اعتقاد |
علی حد تعبیرهم | به قول ایشان |
العلم القاطع | علم یقینی |
وضوح | واضح، روشن |
ترجمه: به سبب این که شرط اساسی در نزد علما امامیه برای مدرک اعتقاد، مدرک عقیده این است که آن مدرک هم از لحاظ سند مورد قطع و یقین باشد، یعنی همه قبول داشته باشند و هم از لحاظ دلالت مورد یقین و قبول باشد و همچنین دلالت آن، چنان واضح و روشن باشد که هیچ گونه شک و تفسیر نپذیرد و قابل توجیه به معنای دیگری نباشد. یعنی صریح باشد دلالت آشکار داشته باشد. این وقتی است که مدرک به نقل از معصوم باشد...(یعنی در مواردی که سند آیه قرآن باشد سندش قطعی است و نیازی به اثبات ندارد)
5. و برغم هذا الحرص و التشدد قال قائل: کل تشیع من أی نوع کان و یکون فهو رفض أی غلو.
برغم | با اینکه، به رغم |
الحرص | میل، رغبت |
تشدد | جدیت |
رفض | اعلام عدم رضایت، امتناع از قبول |
غلو | غلو یعنی نوعی فراتر از حد رفتن، زیاده روی کردن در اعتقاد، فراتر از حد مجاز اعتقادی حرف زدن. |
ترجمه: به رغم این حرصی که علمای امامیه داشتند(مبنی بر اینکه اعتقاداتشان را با مدارک قطعی عرضه کنند) اما گویندهای گفته است که هر قسمی از تشیع از هر نوعی(فرقه) که باشد یک نوعی رفض است و رفض همان غلو است.(هر چند رفض معنای خاص خود را دارد ولی گوینده رفض را به غلو تعبیر کرده است)
6. و قال آخر: هو زندقۀ و تسامح ثالث و تساهل قائلاً الشیعۀ کلهم باطنیۀ؛
زندقة | کافری که تظاهر به ایمان و تقوی میکند |
تسامح | آسانگیری در قبول عذر |
تساهل | بدون تعصب رفتار کردن |
باطنیة | باطنیة اصطلاحی است که به اسماعیله از آن جهت که اسرارشان را آشکار نمیکردند اطلاق میشد |
ترجمه: شخص دیگری گفته اصلا شیعه نوعی کفر است و شخص سومی مقداری تسامح کرده(و کوتاه آمده و به این شدت به شیعه اتهام نزده است) و با مقداری سهل گرفتن گفته است: همه شیعه اهل باطنگرایی هستند(بحث باطنشناسی اصطلاحی است در تاریخ فرق و مذاهب و معمولا متوجه گروه اسماعیله بود که اسرارشان را آشکار نمیکردند و در واقع به این خاطر به باطنی بودن منصوب شده بودند.)
7. و لاشیء من هذه الأقوال یقوم علی أساس غیر التقلید و التصعب لأن الاثنی عشریۀ یعتقدون بأن الغلو شرک،
تقلید | تبعیت |
تعصب | تبعیت کورکورانه از چیزی |
ترجمه: هیچ کدام از این اقوال و گفتهها پایهای ندارد و صحیح نیست؛ غیر از اینکه همه اینها تقلید و تعصب ورزیدن است.(چرا این اقوال همه بر اساس تقلید و تعصب است) به دلیل اینکه گروه(اثنیعشری) دوازده امامی معتقد هستند که غلوّ(کسی را از مرتبه انسانی بالاتر بردن و صفات الاهی به او نسبت دادن) در واقع شرک است.
8. و الزندقۀ الحاد، و إخفاء العقیدۀ، و التأویل بلا مبرر من الشرع أو العقل بدعۀ و ضلالۀ و أثبت ذلک بالأرقام فی کتاب مع الشیعۀ الامامیۀ.
الحاد | انکار وجود خداوند، روی گرداندن از حق، بیدینی |
إخفاء | پنهان کردن، مخفی داشتن |
مبرر | مبرر یعنی توجیه، مبرر یعنی چیزی که بتواند دلیل موجهی باشد برای یک انجام یک کار |
بدعة | جدید، بدون سابقه |
ضلالة | گمراهی، بیراهه |
أثبت | ثابت کردم، |
الأرقام | اعداد، آمار |
ترجمه: و زندقه در واقع نفی وجود خدا است و پنهان کردن اعتقاد و در واقع تاویل کردن بدون توجیه و دلیل پسندیده، بدعت و گمراهی است. و من این را با آمار و اعداد و ارقام در کتاب «مع الشیعة الامامیة» ثابت میکنم
9. و یبدأ تاریخ الاختلاف بین المسلمین حول الخلافۀ، یبدأ بالیوم الذی انتقل فیه الرسول الأعظم(ص) إلی الرفیق الأعلی،
یبدأ | ظاهر شدن، شروع شدن |
الإختلاف | متمایز شدن، اختلاف ورزیدن |
إنتقل | جابجایی از مکانی به مکان دیگر |
الرفیق الأعلی | اصطلاحی است که به جوار حضرت حق اطلاق میشود |
ترجمه: تاریخ اختلاف بین مسلمین در باب خلافت از روزی شروع میشود که پیامبر اکرم(ص) به سوی رفیق اعلا(خداوند متعال) منتقل شد.(یعنی رحلت کردند)
10. حیث دان قوم بما حدث فی السقیفۀ کأمر واقع لامفر منه، أو لا یجوز الخطأ علیه، وأنکروا النص علی الولایۀ بمعنی الخلافۀ و السلطۀ مع الاعتراف بولایۀ أهل البیت علی معنی الحب و الاحترام،
دان | خاضع شد، سر تسلیم فرود آورد |
حدث | روی داد، واقع شد |
مفر | راه فرار، گریزگاه |
أنکروا | انکار کردند، نفی کردند |
السلطة | قدرت، حاکمیت |
الاعتراف | اقرار، اعتراف |
الحب | عشق و دوستی، میل عاطفی شخصی به شخص دیگر |
الاحترام | تجلیل، تکریم |
ترجمه: آن جا که در واقع قومی گردن نهادند، به یک عمل انجام شدهای که دیگر از آن گریزی وجود ندارد(چارهای از تن دادن به او نیست) یا گردن نهادند به کاری که اصلا اشتباه نبوده و نمیتوان گفت که اشتباه بوده است(یعنی گردن نهادن به یک کار انجام شده نبود، بلکه کار انجام شده را صحیح پنداشتند) و در واقع این قوم نصی که برای ولایت حضرت امیر(ع) به معنی جانشینی پیامبر اکرم و زعامت و رهبری را انکار کردند. با این که ولایت اهل بیت را به معنی محبت داشتن به اهل بیت و احترام به اهل بیت قبول داشتند.
11. و دان آخرون بنصوص الولایۀ لآل الرسول(ص) علی معنی الخلافة، و أوضحت ذلک مفصلاً فی کتاب فلسفۀ التوحید و الولایۀ.
أوضحت | واضح کرد، آشکار نمود |
مفصلا | با تفصیل و جزئیات |
ترجمه: و گروه دیگری از مسلمانان به نصوص و روایات صریحی که درباره ولایت اهل بیت به معنی خلافت و جانشینی پیامبر اکرم(ص) بود، گردن نهادند و من این مطلب را توضیح دادم به شکل مفصل و با جزییات در کتاب فلسفه توحید و ولایت.
و قد اتّسع الجدال و النقاش حول الخلافۀ علی مر الزمن ثم تطور إلی التراشق بالاتهامات و خبث الکلمات، و لعبت السلطۀ الحاکمۀ دورها فی التمزیق و التفتیت، کما هو شأنها فی کل جیل.
إتسع | طول کشید، توسعه پیدا کرد |
الجدال | مناقشه و محاجه |
النقاش | تبادل آرا و افکار |
علی مر الزمن | با گذشت زمان |
تطور | پیشرفت کرد |
التراشق | پرتاب کردن، |
خبث الکلمات | سخنان رکیک و زشت |
لعبت | بازی کرد |
دورها | نقش خود را |
التمزیق | پاره پاره کردن |
التفتیت | تکه تکه کردن |
جیل | نسل، اهل زمان واحد |
ترجمه: جدال و نقاش درباره خلافت به مرور زمان گسترش پیدا کرد. جدال درباره خلافت استمرار پیدا کرد بعدا با وارد کردن اتهامات و نسبت دادن کلمات زشت به یکدیگر شکل دیگری به خودش گرفت. و قدرت حکومتکننده هم(در این میان) نقش خودش را در از هم گسستن و تکه تکه کردن این امت بازی کرد. همچنان که قدرت حاکمه در هر نسلی همین نقش را ایفا کرده است(زیرا فقط در پی قدرت طلبی بودند و حاکمیت و حفظ سلطه نه دنبال حق)
12. و حاول المصلحون من الفریقین أن یجتمعوا و یوحدوا حرصاً علی مصلحۀ الأمۀ، فخّفت الوطأۀ إلی حد، بخاصۀ بعد أن تکررت النکبات و العثرات فی کل بلد مسلم.
حاول | تلاش کرد، سعی نمود |
المصلحون | اصلاح طلبان، اصلاح گران |
یجمعوا | گردآوردند، جمع کردند |
یوحدوا | یکپارچه کردند |
مصلحة الأمة | مصلحت امت، مناسب امت |
فخفت | کم کرد، تقلیل داد |
الوطاة | از هم پاشیدگی |
تکررت | تکرار شد |
النکبات | مصیبتها، فاجعهها |
العثرات | عقب ماندگی |
ترجمه: (از سوی دیگر) اصلاحگران از هر دو فرقه شیعه و سنی به جهت اشتیاق شدید به مصالح امت اسلامی تلاش کردند که مسلمانان را جمع کرده و بین ایشان وحدت ایجاد کنند. پس تا اندازهای این حرکت (اصلاحگران) از هم پاشی امت اسلام کم کرد، مخصوصا بعد از اینکه بدبختیها و عقبماندگیها در سرزمین اسلامی مکررا به وقوع پیوست.
13. و الآن، و بعد أن تراکمت الهزائم و المشکلات عربیاً و إسلامیاً فماذا نحن صانعون إذا لم ندفن الماضی، و ننظر إلی المستقبل الطویل العسیر، و نواجه بالعمل الجدی الموحد!؟
تراکمت | انباشت شد، روی هم جمع شد |
الهزائم | جمع هزیمة به معنای شکست است |
صانعون | جمع صانع به معنای سازنده و با دست به عملی اقدان کننده است |
ندفن | زیر خاک کردن، دفن کردن |
الماضی | گذشته |
المستقبل | آینده |
العسیر | سخت، دشوار |
نواجه | روبرو میشویم |
العمل الجدی الموحد | تلاش جدی وحدت آفرین، تلاش جدی وحدت بخش |
ترجمه: و هم اکنون بعد از اینکه این شکستها و مشکلات در کشورهای عربی و اسلامی بر روی هم انباشته شده است، پس اگر ما گذشته را دفن کنیم(فراموش نکنیم) و به آینده پیش روی دشواری که داریم، نگاه نکرده و با تلاش جدی وحدتبخش به استقبال آینده نرویم، چه کاری دیگری میتوانیم بکنیم؟
14. و هذا ما یخافه و یخشاه العدو المشترک... فأطلق بلسان أبواقه و عملائه صیحاتٍ منکرۀٍ لایقاظ الفتنهٌ و کتبوا مقالات مظّلۀ، و نشروا کتباً متخمۀ بالدس و الافتراء.. لا بأی دافع إلا صالح الاستعمار و الصهیونیۀ
یخافه | از آن میترسد |
یخشاه | از آن هراس دارد |
العدو المشترک | دشمن مشترک |
فأطلق بلسان أبواقه | با زبان تبلیغات فریاد سر دادن |
عملائه | مزدورانش |
صیحات منکرة | فریادهای زشت |
لإیقاظ الفتنة | برای برانگیختن فتنه، برای ایجاد فتنه، إیقاظ به معنای بیدار کردن است. |
مضللة | گمراه کننده |
کتباً متخمة بالدس | کتابهای آکنده از چیزهای ساختگی، أتخم ب به معنای آکنده از، پر از است |
ترجمه: (این که ما بیاییم گذشته را فراموش کرده و به آینده نگاه کنیم و تلاش جدی برای ایجاد وحدت داشته باشیم) چیزی است که دشمن مشترک ما از آن میهراسد، پس آمدهاند با زبان بوقها(یعنی تبلیغات) مزدورانش فریادهای زشتی را برای ایجاد فتنه سر میدهند. و چند مقاله گمراهکننده نوشتهاند و کتابهایی منتشر کردند که آکنده است از چیزهای ساختگی و مطالبی که واقعیت ندارد. بیهیچ انگیزهای مگر به خاطر منابع استعمار و صهیونیست.
چکیده
در این درس فرازهایی از کتاب «الشیعة و التشیع» از تالیفات شیخ محمدجواد مغتیه آمده است.
بعد از چند جمله واژگانی که مهم به نظر رسید توضیح داده شده است و سپس ترجمه روانی از متن عربی ارائه شده است که دانشجو باید ضمن آشنایی با واژگان مهم درس بتواند ترجمه روان و صحیحی از متن ارائه بنماید.
آزمون
1. کدام یک از جملههای ذیل ترجمه روانی از «و حاول المصلحون من الفریقین أن یجتمعوا و یوحدوا حرصاً علی مصلحۀ الأمۀ» است.
الف) اصلاحگران برای جمع کردن فرقهها برای رسیدن به مصلحت امت تلاش کردند
ب) اصلاحگران دو فرقه تلاش کردند برای مصالح مسلمانان به اجتماع رسیدگی کنند
ج) اصلاحگران به جهت مصلحت امت برای تجمیع و توحید فرقهگرایی تلاش کردند
د) اصلاحگران هر دو فرقه به جهت مصلحت امت در وحدت و یکپارچه کردن مسلمانان تلاش نمودند
2. گزینه صحیح را انتخاب نمایید.
الف) دورها به معنای گرداگردش است
ب) تطور به معنای منتشر کردن است
ج) دان به معنای سر تسلیم فرود آوردن است
د) یذیعون به معنای گمراه کردن است
3. کدام گزینه ترجمه روان و دقیق «لعبت السلطۀ الحاکمۀ دورها فی التمزیق» است.
الف) حاکمیت نقش خود را در تکه تکه کردن ایفا کرد
ب) حکومت گرداگرد شهر به بازی قدرت مشغول بود
ج) حاکمیت گرداگرد منطقه دشمن را بازی داد
د) حکومت نقش خود را در بازی دادن دشمن ایفا کرد
4. کدام گزینه نادرست است.
الف) الحاد به معنای انکار وجود خداوند، روی گرداندن از حق، بیدینی است
ب) فأطلق بلسان أبواقه یعنی با زبان تبلیغات فریاد سر داد
ج) تفتیت به معنای ایجاد فتنه است
د) مهمز به معنای عیبجویی کردن و مغمز به معنای طعنه زدن است
مقدمه
درس زبان تخصصی عربی در گروه شیعهشناسی، تاریخ تشیع و فرق تشیع، از این جهت که بسیاری از منابع این حوزههای مطالعاتی به زبان عربی است، اهمیت دارد. متن انتخاب شده برای این درس کتاب «الشیعة فی المیزان» از محمد جواد مغنیة است، که با عنوان «الشیعة و التشیع» نیز به چاپ رسیده است. این کتاب اعتقادات شیعی، تاریخ، قیامها و دولتهای شیعی، را بیان مینماید. محمد جواد مغنیة از علمای معاصر این کتاب را به اقتضای تهاجمیکه در 60،70 سال اخیر نسبت به اعتقادات و پیشنیه تشیع شد، نوشت.
برای مراجعه واژگان متن، کتاب «المنجد فی اللغة العربیة معاصرة» پیشنهاد میشود. این منبع میتواند معنای واژگان متن را حل کند.
در این درسنامه، بعد از متن عربی واژگان پر اهمیت ترجمه و شرح داده میشوند و سپس ترجمه روانی از متن عربی به فارسی خواهد آمد.
فدعانی هذا إلی أن أعرض عقیدۀ الشیعۀ، و بخاصۀ الفرقۀ الکبری الاثنی عشریۀ، أعرضها علی حقیقتها، و أدرسها دراسۀ تفصیلیۀ فی ثلاثۀ مؤلفات هی: «الشیعة و التشیع» و «مع الشیعة الإمامیة» و «الإثنی عشریة»
فدعانی | ف+ دعا+ نی؛ طلب کرد مرا، خواند مرا، انگیزه ایجاد کرد در من |
أعرض | ارائه میکنم، عرضه میکنم |
أدرس | بررسی میکنم، تحقیق به عمل میآورم |
ترجمه: مشاهده این امر (یعنی اینکه دیدم کتابهایی نوشتهاند که مطالب نادرست و افترا در آن وارد کردهاند) برای من انگیزه ایجاد کرد که عقیده شیعه را ارایه کنم، مخصوصا(در میان فرقههای شیعه) آن فرقه بزرگ شیعی(شیعه امامی) را به شکل حقیقی خودش ارائه میکنم و شیعه امامی را در تحقیقی مفصل و با جزییاتش در سه کتاب بررسی میکنم. این سه کتاب تالیفی که من اعتقاد شیعی را در آن به صورت مفصل نقل کردم عبارتند از: «الشیعۀ و التشیع» و «مع الشیعۀ الإمامیۀ» و «اثنی عشریۀ»
و کان لها و لما کتبه غیری فی الموضوع من علمانا احسن الاثر بالخصوص عند مشایخ الأزهر و فتوی مرحوم الشیخ محمود بجواز التعبد و الاخذ بالمذهب الجعفریه أشهر من ان تذکر؛ لقد اقبل القراء علی کتاب مع الشیعه الامامیه و أعید طبعه بعد خمسة أشهر من الطبعة الأولی کما اقبلوا علی کتاب الشیعه و التشیع و الإثنی عشریة و نفدت کل نسخ و لما کثرت طلب علی هذا کتب ثلاثه رغبت الی صدیقی الکریم الاستاذ محمد المعلم صاحب دارالشروق بأن ینشروها فی مجلد واحد به عنوان الشیعه فی المیزان.
أشهر | اسم تفضیل به معنای مشهورتر است |
أقبل | قبل در باب إفعال به معنای روی آوردن است. |
أعید | عود در باب إفعال به معنای بازگرداندن است |
نفدت | نایاب شد، از بین رفت |
رغبت إلی... | رو آوردم به... |
این سه کتاب و همچنین آنچه علمای دیگر در این موضوع نوشتند بهترین تاثیر را داشت؛ بهخصوص در نزد اساتید دانشگاه الازهر مصر و فتوای مرحوم شیخ محمود شلتوت در جایز بودن تعبد به مذهب جعفری و پایبندی به مذهب جعفری مشهورتر از آن است که یادی از بشود. خوانندگان به کتاب «مع الشیعة الامامیة» روی آوردند و این کتاب بعد از پنج ماه از چاپ اولش مجددا چاپ شد. همچنان که خوانندگان به کتاب «الشیعة و التشیع» و کتاب «الإثنی عشریة» روی آوردند و همه نسخهها نایاب شد. و از آن جایی که درخواست کتابهای سهگانه زیاد شد به دوست بزرگوارم استاد محمد معلم صاحب انتشارات دارالشروق روی آوردم تا سه کتاب را در یک جلد با عنوان «الشیعة فی المیزان» منتشر کند.
فاستجاب و تبنی المشروع لانه یتناول عرضا شاملا لعقیدة تکون مجهولة للکثیر من الخاصة فضلا عن العامة و نزولا عند رغبة القراء و رغبتی فشکراً لله و له و هو سبحانه المسوؤل أن یاخذ بیده و ایایَّ لما یحب و یرضی و الصلاة علی محمد و آله معدن التقی و عروة الوثقی.
استجاب | جوب در باب استفعال به معنای جواب دادن و لبیک گفتن به دعوت است |
تبنی | بنی در باب تفعل به معنای قبول رأی و موافقت با رای است |
المشروع | طرح، پروژه |
یتناول | نول در باب مفاعلة به معنای شامل شدن و دریافتن است. |
عرضا شاملا | عرضه عمومی |
رغبة القراء | خواست خوانندگان، تمایل خوانندگان |
معدن التقی | گنجینه پرهیزکاری |
عروة الوثقی | دستاویز استوار |
پس ایشان هم اجابت کرد و با این طرح موافقت نمود، [موافقت ایشان] به خاطر این بود که این طرح، یک عرضه عمومی را شامل میشد و مبتنی بر اعتقاداتی بود که برای بسیاری از خواص[شیعه] با قطع نظر از عموم مردم (اهل سنت) مجهول بود و همچنین به خاطر تمایل خوانندگان [اقدام به چاپ این کتاب کرد] پس اول خدا را شکر میگویم و سپس او دوستم را [که این طرح و برنامه را پذیرفت] و خداوند سبحان مورد درخواست است به این که دست او را بگیرد و همچنین دست مرا بگیرد برای چیزی که محبوب و مورد رضایت اوست. و درود بر پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله و آل او که گنجینه تقوا و ریسمان محکم الاهی هستند.
چکیده
در این درس فرازهایی از کتاب «الشیعة و التشیع» از تالیفات شیخ محمدجواد مغتیه آمده است.
بعد از چند جمله واژگانی که مهم به نظر رسید توضیح داده شده است و سپس ترجمه روانی از متن عربی ارائه شده است که دانشجو باید ضمن آشنایی با واژگان مهم درس بتواند ترجمه روان و صحیحی از متن ارائه بنماید.
آزمون
1. کدام گزینه ترجمه صحیح «استجاب و تبنی المشروع» است.
الف) ایشان اجابت کرد و با طرح موافقت نمود
ب) ایشان جواب داد و بنا را بر شریعت گذاشت
ج) ایشان با جواب رد دادن، کارش شرعی شد
د) ایشان اجابت کرد و بنای مشروعی را شروع کرد
2. کدام گزینه معنای «مشروع» است.
الف) حکم شرعی
ب) مطابق با شرع
ج) طرح و پروژه
د) هیچ کدام
3. کدام گزینه نادرست است.
الف) «رغبت إلی صدیقی» به معنای «به دوستم روی آوردم» است
ب) «رغبة القراء» به معنای «تمایل خوانندگان» است
ج) «تکون العقیدة مجهولة للکثیر» به معنای «عقیده برای بسیاری مجهول بود» است
د) «أقبل القراء علی الکتاب» به معنای «خوانندگان کتب را قبول کردند» است
مقدمه
درس زبان تخصصی عربی در گروه شیعهشناسی، تاریخ تشیع و فرق تشیع، از این جهت که بسیاری از منابع این حوزههای مطالعاتی به زبان عربی است، اهمیت دارد. متن انتخاب شده برای این درس کتاب «الشیعة فی المیزان» از محمد جواد مغنیة است، که با عنوان «الشیعة و التشیع» نیز به چاپ رسیده است. این کتاب اعتقادات شیعی، تاریخ، قیامها و دولتهای شیعی، را بیان مینماید. محمد جواد مغنیة از علمای معاصر این کتاب را به اقتضای تهاجمیکه در 60،70 سال اخیر نسبت به اعتقادات و پیشنیه تشیع شد، نوشت.
برای مراجعه واژگان متن، کتاب «المنجد فی اللغة العربیة معاصرة» پیشنهاد میشود. این منبع میتواند معنای واژگان متن را حل کند.
در این درس نامه، بعد از متن عربی واژگان پراهمیت ترجمه و شرح داده میشوند و سپس ترجمه روانی از متن عربی به فارسی خواهد آمد.
1. بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و بعد: فان هذه الصفحات لیست استئنافاً للحملات التی قدتها ضد الانتهازیین المفترین...
استئناف | أنف در باب استفعال به معنای شروع دوباره، شروع بعد از توقف عمل است. |
قدتها | قادـُ +ها: قادـُ به معنای رهبری و ریاست کردن، سرپرستی کردن |
الانتهازیین | نهز در باب إفتعال (إنتهاز) به معنای فرصتطلب است؛ فرصتطلبان |
المفترین | فری در باب إفتعال به معنای بدنام کردن با دروغ و تهمت است؛ افترازنندگان |
به نام خداوند بخشنده و مهربان سپاس خدای را که پروردگار عالمیان است و درود خداوند بر محمد و آل طاهرین.
اما بعد: [از حمد و ثنای الاهی] این صفحاتی [که نگاشتهام] شروع هجومهایی نیست که من بر ضد فرصتطلبان و افترازنندگان رهبری میکنم.
2. ولا بحثاً انتقادیاً، او تأملاً فلسفیاً، و انما هی عرض لعقائد الشیعۀ، مع اقامۀ الدلیل علی ان ما من شیء فی عقیدتهم الا و له مصدر متسالم علی صحته عنه اهل السنۀ و حتی العصمۀ و التقیۀ و الجفر و فکرة المهدی المنتظر و غیرها.
انتقادی | نقد در باب إفتعال به معنای گوشزد کردن عیب دیگران برای اصلاح است. |
تأمل | اندیشه عمیق، ژرفاندیشی |
إقامة | برپاداشتن، اقامه دلیل یعنی ارائه برهان |
الدلیل | راهنما، برهان، آنچه به آن استدلال شود |
مصدر | منشا، منبع |
متسالم | مورد مصالحه، مصالحه شده |
جفر | علمیکه حوادث آینده را پیشبینی میکند |
این مطالبی که مینویسم بحث انتقادی یا تاملات فلسفی نیست، این در واقع ارایه اعتقادات شیعه با اقامه برهان است. اقامه برهان دلیل بر این است که چیزی در عقیده شیعیان نیست مگر این که یک دلیل مورد تایید از اهل سنت بر صحتش وجود دارد. حتا تعداد امامان و این که امامان تعدادشان در 12 عدد منحصر است و حتا معصوم بودن امامان و حتی اعتقاد به تقیه و جفر(1) و اندیشه اعتقاد به امام مهدی(عج) و سایر اعتقادات شیعی.
3. و اشرت الی اهم دولهم، کالفاطمیین و البویهیین و الحمدانیین و الصفویین، و ما لهم من آثار قائمۀ، حتی الیوم، للدلالۀ علی مساهمۀ الشیعۀ فی الحضارۀ الاسلامیۀ مساهمۀ فعالۀ.
أشرت | أشار إلی ... به معنای اشاره کردن به و راهنمایی کردن به.. است. اشاره کردم |
الفاطمیین | اشاره به حکومت فاطمیان است. |
البویهیین | اشاره به حکومت آل بویه است. |
الحمدانیین | اشاره به حکومت حمدانیان است. |
الصفویین | اشاره به حکومت صفویان است. |
مساهمة | سهم در باب مفاعلة به معنای مشارکت کردن است، مساهمة یعنی مشارکت. |
الحضارة | الحضارة به معنای تمدن است. |
فعالة | مؤثر، فعال |
به مهمترین دولتهای شیعی که عبارتند از فاطمیان [که در مصر بوده اند] و آل بویه [که در عراق و بخشی از ایران بودند] و حمدانیها [که در عراق بودهاند] و صفویها [که در منطقه فارس و اصفهان بودند] اشاره کردم و آثاری که از ایشان تا به امروز پابرجا مانده است.(یعنی به این دولتها و آثاری که از این دولتهای شیعی تا امروز پابرجا مانده من در این کتاب به آنها اشاره کردهام) به این جهت این مساله را راهنمایی کنم که شیعه در ساختن تمدن اسلامی به شکل فعال و جدی سهیم بوده، مشارکت جدی داشته است.
4. و ترجمت لکل واحد من الأئمۀ الاثنی عشر(ع) ترجمۀ مختصرۀ، ربما أغنت عن کثیر من المطولات، کما ذکرت الفوارق بین السنۀ الشیعۀ.
ترجمة | ترجمه در متون عربی به معنای شرح حال نویسی است، همانگونه که برگرداندن از زبانی به زبان دیگر را نیز گویند. |
مختصرة | کوتاه و گزیده |
أغنت | غنی ـَ به معنای بینیاز شدن است. أغنی یعنی بینیاز کرد؛ بینیاز کردم. |
المطولات | جمع مطول به معنای زیادی و به درازا کشیدن است. |
الفوارق | جمع فارق به معنای فاصله و تنایز است. |
و بر هر یک از امامان دوازدهگانه شرح زندگی مختصری هم آوردهام که چه بسا خواننده را از بسیاری از کتابهای شرح حال مفصل بینیاز کند؛ همان گونه که [در این کتاب علاوه بر شرح حال امامان] تفاوتهای بین شیعه و سنت را هم بیان کردم.
5. و اعتمدث لاکثر ما کتبت علی مصادر أهل السنۀ، و الکتب الصحاح عندهم و ترکت اشیاء تتصل بموضوع الکتاب لانی کنت قد ذکرتها فی بعض مؤلفاتی السابقۀ و بخاصۀ کتاب «مع الشیعۀ الإمامیۀ» و کتاب «الشیعۀ و الحاکمون».
إعتمدت | اعتماد به معنای اتکا کردن و تکیه کردن است، اعتماد و تکیه کردم |
الصحاح | جمع صحیح به معنای بدون غلط و خطا را گویند. |
و در بیشتر آنچه که نوشتهام به منابع خود اهل سنت و به کتابهایی که آنها صحیح میدانند، تکیه کردهام و بعضی از مطالبی را که به موضوع این کتاب مربوط میشود رها کردم. زیراکه [این مطالب را] در بعضی از نوشتههای پیشین آنها را بیان کردم، مخصوصا در کتاب «مع الشیعة الامامیة» و کتاب «الشیعة و الحاکمون»(شیعه و زمامداران)
6. و قد لا یصدق القاری اذا قلت: ان هذه الصفحات هی ثمرۀ البحث الحر، دون أن أتأثر بایۀ نزعۀ شخصیۀ، او فکرۀ مذهبیۀ لذا ادع الحکم له وحده، ولا اقطع علیه الطریق بالحمد و الثناء علی ما کتبت.
یصدق | صدَّق یصدِّقِ تصدیق به معنای باور کردن و اعتراف بهراستی سخن است. باور نمیکند. |
القاری | قرائتکننده، خواننده |
ثمرة | محصول، نتیجه مفید |
البحث الحر | بحث آزاد، |
أتأثر | تأثر یعنی تحت تاثیر عاطفی یا معنوی قرار گرفتن. |
بأیة | بـ + أیة یعنی به هر، با هر |
نزعة | جهت فکری، جهتگیری، |
فکرة مذهبیة | اندیشه مذهبی |
أدع | ودع ـَ به معنای ترک کردن، واگذار کردن |
أقطع الطریق علی.. | بستن راه بر... |
چه بسا خواننده سخن مرا نپذیرد، اگر بگویم که این صفحاتی که من نوشتم، حاصل و نتیجه بحث آزاد است، بدون این که تحت تاثیر جهتگیری شخصی یا تحت تاثیر تفکر مذهبی خودم قرار گرفته باشم. به همین خاطر قضاوت را به خواننده واگذار میکنم و راه را بر او نمیبندم اگر بخواهد بر آنچه که من نوشتم تمجید و ستایشی بکند.
7. و لکن هل یستطیع الانسان ان یتجرد عن وضعه و تربیته، و عقیدته التی نشأ و استمر علیها شاباً و کهلاً؟
یستطیع | از ریشه طوع باب استفعال به معنای توانایی بر انجام کاری داشتن است. |
یتجرد عن... | خالی شدن از....، رها شدن از...، جدا کردن از... |
تربیت | تهذیب، تعلیم |
نشأ | به وجود آمدن، ظهور کردن |
إستمر | ادامه دادن |
شاب | جوان |
کهل | پیر، کهنسال |
[اما این سوال هم مطرح است که] آیا انسان میتواند خودش را از اوضاع و احوال جدا کند و از عقیدهای که در آن عقیده به دنیا آمده و رشد کرده است، چه در جوانی و چه در پیری!
8. کلا... و لکن لیس من الضروری ان تکون کل عقیدۀ باطلۀ، و لا کل تربیۀ فاسدۀ .... بل قد و قد... و تعرف الحقیقۀ حین تعرض علی محک العقل، و الجدل المنطقی العلمی، و هذا ما أرید من القاری ان یعرفه و یتنبه الیه.
کلا | هرگز، ابداً |
فاسدة | تلف شده، از بین رفته |
الحقیقة | چیز ثابت یقینی |
الجدل | فن گفتگو برای رسیدن به هدف |
أرید | أراد یرید به معنای خواستن، اراده کردن است |
ضروری | لازم، واجب |
ینبه إلی... | آگاه شدن به... |
هرگز چنین نیست ... ولی ضرورت ندارد هر عقیدهای باطل باشد، و این طور نیست هر تربیتی، فاسد باشد، و حقیقت شناخت میشود، هنگامیکه بر محک عقل و بر محک و میزان بحث منطقی علمی عرضه شود. این همان چیزی است که از خواننده میخواهم که او را بشناسد و به آن توجه بکند.
9. فانا لا ادعی التحرر، و لکنی أطلبه من القاری، علی ان ینظر الی عقیدۀ التشیع من خلال الإسلام و علی ضوء کتاب الله و سنّۀ نبیه، لا من خلال عقله.
ادعی | ادعا کردن، گمان چیزی بر خود داشتن |
التحرر | آزادگی |
خلال | بین، وسط |
ضوء کتاب الله | ضوء به معنای نور است. در پرتو کتاب خدا |
من ادعای آزادگی ندارم ولی من از خواننده این آزادگی را میخواهم که اعتقادات شیعی را در چارچوب کتاب خدا و سنت ببیند، نه صرفا اندیشه شخصی خودش.
لِأنَّ العقل مهما سما یظل مقصراً عن ادراک کثیر من الحقائق الإلهیۀ، ککیفیۀ الصلاۀ و عدد الرکعات، و الهروالۀ فی الحج، و رمی الجمار و ما إلی ذلک.
سما | سماـُ به معنای اوج گرفتن و ارتفاع گرفتن و بالا رفتن است. سامی یعنی بلندمرتبه |
یظل | فعل ناقش است که اسم را رفع و خبرش را نصب میدهد و به معنای استمرار یافتن و باقی ماندن است. |
مقصراً | به معنای صاحب عذر و تقصیر و کوتاهی است. |
إدراک | درک در باب إفعال به معنای درک کردن کامل است. |
الهرولة | تعجیل در راه رفتن را هرولة گویند که یکی از مناسک عبادی حج و عمره است. |
رمی | رمیـِ به معنای پرتاب کردن و انداختن است. |
الجمار | جمع جمرة است به معنای گلوله آتشین است. یکی از مناسک حج و عمره رمی جمرات است که آداب و احکام خاص خود را دارد و در این جا همان مقصود است. |
ترجمه
به خاطر اینکه عقل هر مقدار هم که اوج گرفته باشد، در فهم بسیاری از حقایق الاهی، ناتوان است؛ مثل چگونگی نماز گزاردن، و اینکه چرا در صفا و مروه مثل هروله(راه رفتن با عجله شبیه دویدن) راه میرویم، یا رمی جمرات میکنیم(در اعمال حج به آن جاهایی که محل ظهور شیطان بوده است سنگ پرت میکنیم) و موارد دیگر مشابه این.
و تقول: اراک تهتم کثیراً بامر الشیعۀ و التشیع، فهل فرغنا من مشاکل الحیاۀ، و لم یبق الا التعریف بهذه الطائفۀ و صحۀ ما تدین به و تعتقد؟ أو أن هذا أهم و أجدی؟
تهتم | همم در باب افتعال به معنای مشغول شدن به امری که ترک آن موجب نگرانی میشود. |
فرغنا من | فرغ با حرف مِن به معنای تمام شدن و خاتمه یافتن و فارغ شدن است. |
یبق | بقی ـَ به معنای استمرار در وجود و زمان است. |
تدین به | دان ـِ به معنای گردن نهادن به دین یا مذهب و یا چیز دیگر است. |
أجدی | جدا ـُ به معنای نفع داشتن و سود داشتن است. أجدی أفعل تفضیل به معنای بامنفعتتر است. |
ترجمه
[شما به من ایراد میگیرید] و میگویی که من میبینم که تو خیلی به مساله شیعه و تشیع اهتمام میورزی!؟ آیا ما از مشکلات زندگی فارغ شدیم، و هیچ [مشکل دیگری برای ما] نمانده مگر اینکه با این طائفه(شیعه) و صحیح بودن آنچه شیعه به آن گردن نهاده است، آشنا بشویم؟ یا اینکه [شناخت شیعه] از مشکلات دیگر مهمتر و سودمندتر است؟
اجل ان المشاکل التی نعانیها لاتتصل فی واقعها بقضیۀ التشیع و التسنن من قریب او بعید، بل ان حدیث هذه القضیۀ و الاهتمام بها یزید المشاکل تعقیداً و یجعلها مستحیلۀ او عسیرۀ الحل.
نعانیها | نعانی +ها؛ عنی ـِ در باب مفاعلة به معنای رنج بردن و تحمل سختی و مشقت است. نعانیها یعنی از آن رنج میبریم. |
لاتتصل فی واقعها | إتصل یتصل به معنای ربط داشتن و مربوط بودن است، در واقع مربوط نمیشود به ... |
یزید | زاد ـِ به معنای زیاد شدن و بیشتر شدن است. |
تعقیدا | عقد در باب تفعیل به معنای پیچیدگی است. |
مستحیل | حول در باب استفعال به معنای غیر ممکن است. |
عسیرة الحل | عسر ـُـِ به معنای دشوار شدن است. عسیرة الحل یعنی سختی و دشواری در حل مشکل |
ترجمه
آری، مشکلاتی که ما از آن رنج میبریم، در حقیقت خودش به داستان تشیع و تسنن ربطی پیدا نمیکند، حال چه ربط نزدیک باشد و چه ربط دور(مشکلات ما ربطی به شیعه بودن و سنی بودنمان ندارد)، بلکه صحبت کردن از این داستان و اهتمام ورزیدن به مساله شیعه و سنی، بر پیچیدگی مشکلات میافزاید و حل مشکلات را یا غیرممکن یا دشوار و سخت میکند.
و هذا ما یریده لنا المستعمرون و الصهاینۀ، اعداء الدین و الوطن، انهم یریدون ان نلتهی بالمشاحنات و النعرات الطائفیۀ، لیعزلونا عن الحیاۀ، ویخلولهم الجو.
المستعمرون | عمر در باب استفعال به معنای سیطره بر کشور و نفوذ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در آن. |
الصهاینة | صهیونیزم |
اعداء | جمع عدو به معنای دشمن است. دشمنان |
نلتهی ب.... | لهو در باب تفعل به معنای سرگرم شدن و بازی کردن است |
المشاحنات | شحن در باب مفاعلة به معنای مشاجره کردن است؛ درگیریهای لفظی و مشاجرهها |
النُعرات | جمع النُعرة است به معنای فریاد و نعره کشیدن است. |
یعزلوننا | یعزلون + نا؛ عزل ـِ وحدت را به هم زدن، ایجاد شکاف در اتحاد دیگران. |
یخلو لهم | یخلو + لهم؛ خلا ـُ یعنی خالی کردن، جا باز کردن |
ترجمه:
و این همان چیزی است که استعمارگران و صهیونیستها در پی آن هستند. کسانی که دشمنان دین و وطن هستند، استعمارگران و صهیونیستها میخواهند که ما به مشاجرهها و کینهورزیهای قومیسرگرم بشویم، تا ما را از زندگی و متن جامعه کنار بگذازند و فضا(میدان) برای آنها خالی بشود.
و یظهر ان لهم جهازا ضخما... یعرف مداه من قرأ کتاب(الخلافۀ) للنبهانی، و کتاب(ابوسفیان) للحفناوی و کتاب(الخطوط العریضۀ) لمحب الدین الخطیب و مجلۀ(التمدن الاسلامی) التی تصدر بدمشق و النشرات المتتابعۀ التی یصدرها(انصار السنۀ) بالقاهرۀ، و مقال الجبهان فی مجلة «رایة الإسلام» السعودیة عدد ربیع الآخر سنة 1380هـ.ق و غیرها و غیرها...
جهاز | جمع آن أجهزة به معنای نیازمندی انسان است، دستگاه، وسیله |
ضخم | جاگیر، بزرگ، حجیم |
مداه | مدی+ ه؛ مدی به معنای سرانجام و قلمرو است. |
النشرات المتتابعة | مطبوعات پی در پی، جراید دنبالهدار |
یصدرها | یصدر + ها؛ صدرـُ به معنای توزیع و نشر است. |
ترجمه:
و پیداست که ایشان دستگاههای بزرگ وگستردهای دارند، که قلمرو آن را کسی میشناسد که کتاب «الخلافة» نبهانی را بخواند، و همچنین کتاب ابوسفیان نوشته حنفاوی، کتاب خطوط عریضه نوشته محب الدین خطیب، مجله تمدن اسلامیکه در شهر دمشق در آن زمان چاپ میشد و نشریههای دنبالهدار که جمعیت انصارالسنة در شهر قاهره، منتشر میکند یا مقاله جبهان را در مجله رایة الاسلام که مجلهای مربوط به عربستان سعودی است در شماره ربیع الاخر 1380 (هـ.ق) را بخواند [قلمرو فعالیتهای ایشان را بر ضد شیعه متوجه میشود].
لقد دأب هذا الجهاز فی تآلیفه و نشراته علی مهاجمۀ الشیعۀ، و تصویرهم کطائفۀ ملحدۀ مجرمۀ تکید للاسلام و المسلمین... و الغرض الاول هو تنفیذ(الخطوط العریضۀ) التی رسمها الاستعمار لایقاظ الفتنۀ، و إشاعة الفرقة بین المسلمین.
دأب | دأب ـَ به معنای تلاش مستمر داشتن است. |
مهاجمة | یورش و حمله ناگهانی برای دفع دشمن. |
ملحدة | بیدین و غیر معتقد به خدا، منکر وجود خدا، حق و دین. |
تکید | کاد ـِ به معنای نیرنگ کرد و فریفت. |
تنفیذ | نفذ در باب تفعیل به معنای به اجرا گذاشتن و اجرایی کردن است. |
الخطوط العریضة | مطالب اصلی، مرزهای کلی |
إشاعة | شیع در باب إفعال به معنای اعلام و انتشار است. |
ترجمه
تلاش بیوقفه این دستگاهها در تالیفات و منشورات خود مورد هجوم قرار دادن شیعه است و همچنین شیعه را به سان یک گروه غیر معتقد به خدا و بیدین و جنایتکار به تصویر میکشند که برای اسلام و مسلمین حیله و نیرنگ در سر دارد. هدف اول [که پشت همه این تلاشها خوابیده است] به اجرا درآوردن، مطالب اساسی است که استعمار برای برانگیختن فتنه و نشر دادن اختلاف بین مسلمانها ترسیم کرده است.
چکیده
در این درس فرازهایی از کتاب «الشیعة و التشیع» از تالیفات شیخ محمدجواد مغتیة آمده است. بعد از چند جمله واژگانی که مهم به نظر رسید توضیح داده شده است. سپس ترجمه روانی از متن عربی ارائه شده است که دانشجو باید ضمن آشنایی با واژگان مهم درس بتواند ترجمه روان و صحیحی از متن را ارائه بنماید.
آزمون
1. کدام گزینه نادرست است؟
الف) «جهاز ضخمة» به معنای «دستگاه بزرگ» است
ب) «یخلو لهم» به معنای «با آنها خلوت کند» است
ج) «أجدی» به معنای «سودمندتر» است
د) «إشاعة» به معنای «انتشار» است
2. کدام گزینه به معنای «الخطوط العریضة» است؟
الف) مرزهای کلی
ب) خطهای پهن
ج) مطالب اصلی
د) الف و ب
3. کدام گزینه ترجمه روان و صحیح عبارت ذیل است؟ «انهم یریدون ان نلتهی بالمشاحنات و النعرات الطائفیۀ»
الف) آنها میخواهند ما به مشاجرهها و کینهورزیهای قومیسرگرم بشویم
ب) آنها میخواهند ما از مناظرههای دینی و قومی الهام بگیریم
ج) آنها میخواهند ما به مناظرههای دینی و قومی سرگرم باشیم
د) آنها میخواهند ما از مناظرهها و کینهورزیها الهام بگیریم
مقدمه
در این درس به برخی عبارات نظیر «لَفَقَها» که به اشتباه «لِفُقَها» به معنای «برای فقیهان» خوانده میشود و در اصل «لَفَقَها» میباشد، اشاره شده است، که ترکیبی از فعل ماضی «لَفَقَ» و ضمیر معفولی «ها» به معنای ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر است.
دانشجو در پایان این درس باید بتواند با توجه به مضمون جملات عربی از چنین اشتباهاتی در امان باشد و متن را روان و صحیح ترجمه نماید.
فرأیت من واجبی أن أنبه الأفکار إلی مقاصد هذا الجهاز الفاسد و اهدافه و اقطع الطریق علیه بالکشف عن عقیدۀ الشیعۀ، مع الاشارۀ الی شیء من تاریخهم، لیتبین للناس المزاعم الکاذبۀ التی لفقها أولئک المأجورون.
لیتبین | ل+ یتبین؛ بان در باب تفعل به معنای واضح شدن و مخفی نماندن است. |
المزاعم | جمع مزعم به معنای مطلب نادرست و مورد اختلاف |
لفقها | لفق +ها ؛ لفق ـِ به معنای ضمیمه چیزی به دیگری است |
ترجمه
پس وظیفه خود دیدم که افکار را به اهداف این دستگاه و سیستم فاسد آگاهی بدهم، و از طریق آشکار کردن اعتقادات شیعی و با اشاره به بخش کوتاهی از تاریخ تشیع و شیعیان راه را بر ایشان ببندم. به خاطر این که افکار کاذب و بیاساس و گمانهای باطل که افراد اجیر شده به همدیگر بافتهاند برای مردم آشکار شود.
و بدیهۀ ان الشیعۀ لیسوا من القبائل البائدۀ التی خیم الظلام علیها و علی آثارها حتی یتقول علیهم بالحدس و التخمین.
بدیهة | امر واضح، آشکار، بینیاز از بیان |
القبائل البائده | از باد ـِ است و بائد به معنای منقرض شده است. القبائل البائده به معنای قبیلههای از بین رفته. |
خیم الظلام علیها | خیم در باب تفعیل به معنای خیمه زدن است. خیم الظلام یعنی تاریکی بر روی آن خیمه زده است. |
یتقول | قول در باب تفعل به معنای ساختن سخنان دروغ و بیاساس. |
تخمین | خمن در باب تفعیل به معنای قیمتگذاری و ارزشگذاری اندازهگیری با حدس است. |
ترجمه
روشن است که شیعه از گروههای منقرض شده نیست که تاریکی بر روی ایشان و آثارشان خیمه شده باشد(که مثلا 500، 700، 800 سال پیش بود و اکنون اثری از آن نیست) تا با حدس و گمان به آنها اموری نسبت داده بشود.
فهذه بلادهم منتشرۀ فی شرق الارض و غربها، و مؤلفاتهم العقائدیۀ و غیرها تغصّ بها المکتبات العامۀ و الخاصۀ، اما علماؤهم فلا یبلغم الاحصاء، و هم یرحّبون بکل من یرید جدالهم و نقاشهم بالحکمۀ والمنطق.
تغص ب.. | پر شده از |
المکتبات | جمع مکتبة است به معنای کتابخانه یا کتابفروشی است. |
یبلغهم | یبلغ + هم؛ بلغ ـُ به معنای رسیدن، درک کردن |
الإحصاء | به معنای شمردن و شمارش است. |
یرحبون | رحب در باب تفعیل به معنای استقبال و خوشآمدگویی است. |
نقاش | تبادل آرا و اندیشهها |
ترجمه
این سرزمینهای شیعیان است که در مغرب و مشرق زمین گسترده است و مکتوبات اعتقادی و غیراعتقادی ایشان کتابخانههای عمومیو خصوصی را پر کرده است؛ اما علمای شیعه که به شمارش در نمیآیند و آنها از هر کسی که بخواهد از راه حکمت و منطقی با آنها وارد جدال و منقاشه شود، استقبال میکنند.
اذن یستطیع طالب الحقیقۀ ان یعرف عقیدۀ الشیعۀ من کتبهم و علمائهم دون الرجوع الی کتابی هذا... و مع ذلک فقد عرضت عقائدهم بأسلوبی الواضح الذی یقتصر علی الجواهر و اللباب، و لا یتکلف الزخرف و التزویق، کی لایبقی عذر لمعتذر بعدم التفهم للعبارات المطولۀ المعقدۀ.
عرضت | عرض ـِ یعنی ارائه کردن، عرضه نمودن |
أسلوب | جمع آن أسالیب است به معنای راه و روش |
الجوهر | جمع آن جواهر به معنای سنگ باقیمت است. |
اللباب | زیرک و باهوش و باعقل |
یتلکف | کلف در باب تفعل یعنی سختی و اظهار چیزی که شخص فاقد آن است. |
الزخرف | جمع آن زخارف به معنای زینت است. |
التزویق | زوق در باب تفعیل به معنای زینت دادن، آراستن و تزیین کردن. |
التفهم | فهم در باب تفعل به معنای فهمیدن به صورت کمکم است. |
المطولة | طولانی |
المعقدة | پیچیده |
المعتذر | صاحب عذر |
ترجمه
پس کسی که خواهان حقیقت باشد میتواند عقیده شیعه را از کتب شیعه و علمای شیعه بشناسد، بدون اینکه نیازی باشد به کتاب من مراجعه کند. با این وجود من عقاید شیعه را با روش روشن ارائه کردم روشی که فقط لبّ مطلب و جان کلام را مطرح میکند و برای آراستن و زینت دادن عبارات، خود را به زحمت نمیاندازد تا عذری برای کسی نماند که عبارات طولانی و پیچیده کتاب قابل فهم نیست.
چکیده
در این درس فرازهایی از کتاب «الشیعة و التشیع» از تالیفات شیخ محمدجواد مغتیه آمده است.
بعد از چند جمله واژگانی که مهم به نظر رسید توضیح داده شده است و سپس ترجمه روانی از متن عربی ارائه شده است که دانشجو باید ضمن آشنایی با واژگان مهم درس بتواند ترجمه روان و صحیحی از متن ارائه بنماید.
آزمون
1. کدام گزینه معنای عبارت «خیم علیها الظلام» است؟
الف) در تاریکی خیمه زده است
ب) تاریکی بر روی آن خیمه افکنده است
ج) در تاریکی خیمهگاهش شده است
د) تاریکی خیمه را درک کرده است
2. کدام گزینه ترجمه روان و صحیح جمله «کی لایبقی عذر لمعتذر بعدم التفهم للعبارات المطولۀ المعقدۀ» است؟
الف) تا عذری برای کسی نماند که عبارات طولانی و پیچیده کتاب قابل فهم نیست
ب) تا عذری برای نویسنده نماند که تفهیم عبارتهای طولانی و پیچیده مشکل است
ج) تا عذری برای نویسنده نماند که ما عبارتهای پیچیده و طولانی نیاوردیم
د) تا عذری برای کسی نماند که عبارات پیچیده و طولانی برای فهم آسیب میرساند
3. کدام گزینه ترجمه روان و صحیح جمله «لیتبین للناس المزاعم الکاذبۀ التی لفقها أولئک المأجورون» است؟
الف) تا مردم بدانند فقها که خدا اجرشان دهد برای رد گمانها باطل زحمات زیادی کشیدند
ب) تا برای مردم آشکار شود که گمانهای باطل در میان فقها که خدا اجرشان دهد، جایگاهی ندارد
ج) تا افکار کاذب و بیاساس و گمانهای باطل که افرادی خدا اجر و پاداش به آنها دهد، برای مردم آشکار شود
د) به خاطر این که افکار کاذب و بیاساس و گمانهای باطل که افراد اجیر شده به همدیگر بافتهاند برای مردم آشکار شود