جِین ایر (به انگلیسی: Jane Eyre) معروفترین رمان شارلوت برونته خواهر امیلی برونته (نویسنده بلندیهای بادگیر) و آنا برونته (که به خواهران برونته نیز مشهور هستند) است، که در سال ۱۸۴۷ به چاپ رسید. بر اساس این کتاب فیلمهای متعددی نیز ساخته شدهاست.
این رمان دربارهٔ زندگی دختری به نام جین است که در کودکی مادر و پدر خود را از دست میدهد و پس از ناملایماتی که از بستگان نزدیکش میبیند به پرورشگاه سپرده میشود و در محیط خشک و خشن پرورشگاه بزرگ میشود. او سپس با سمت معلمی به خانهای اشرافی میرود، ارباب خانه (آقای راچستر) به تدریج به او علاقهمند میشود، ولی جین میفهمد که او قبلاً ازدواج کرده و همسر او که حالا دیوانه است در طبقه بالا همان خانه زندگی میکند. جین که دل شکسته میشود از خانه میگریزد و کشیشی با خواهرانش او را بیهوش مییابند و از او نگهداری میکنند و کشیش کمکم به جین علاقهمند میشود، ولی شبی (در ذهن خود) صدای راچستر را میشنود، سپس به دنبال او میرود و میفهمد که همسر دیوانه راچستر خانه را آتش زده و راچستر در حال نجات دادن او بینایی خویش را از دست دادهاست. سرانجام جین نزد راچستر میرود و با وی ازدواج میکند و پس از مدتی بینایی راچستر بازمیگردد و آنان صاحب یک پسر میشوند.
Young Jane argues with her guardian Mrs. Reed of Gateshead.
از جین نسخههای متعددی فیلم ساخته شدهاست. از جمله
جین ایر (فیلم ۲۰۱۱) به کارگردانی کری فوکوناگا
جین ایر (فیلم ۱۹۹۷) به کارگردانی رابرت یانگ
جین ایر (فیلم ۱۹۴۳) به کارگردانی رابرت استیونسون
جین ایر (فیلم ۱۹۹۶) به کارگردانی فرانکو زفیرلی
جین ایر (فیلم ۱۹۳۴) به کارگردانی کریستی کابان
جین ایر (فیلم ۱۹۷۰) به کارگردانی دلبرت من
رمان جین ایر نوشتهی شارلوت برونته نویسندهی انگلیسی یک اثر جاودانه در دنیای ادبیات جهانی به شمار میرود. تا کنون چندین بار با اقتباس از این رمان فیلمهای سینمایی ساخته شده است که هر بار نیز با توجه و اقبال مخاطبان روبرو گردیده و موفق عمل کرده اند.
رمان مشهور جین ایر نوشتهی شارلوت برونته اثری خواندنی و ماندگار از این نویسنده است. جالب است بدانید که چندین بار فیلم سینمایی جین ایر نیز با کارگردانی و بازیگران مختلف تولید گشته است.
شارلوت برونته
شارلوت برونته نویسندهی زن انگلیسی تبار خواهر امیلی و آنا برونته میباشد. شارولت از دو خواهر خود که آنها نیز نویسنده بودند، با نوشتن کتاب جین ایر شهرت بیشتری کسب کرد.
رمان بلندبیهای بادگیر نیز به قلم امیلی برونته نگاشته شده است که در نوع خود داستانی خواندنی و جذاب دارد. اما رمان جین ایر در میان آثار این سه خواهر نویسنده توانست جایگاه دائمی در قلب خوانندگان جهانی به دست بیاورد.
رمان جین ایر در سال ۱۸۴۷ میلادی و در روز شانزدهم ماه اکتبر منتشر گردید.
در رمان جین ایر به دخترکی آشنا میشویم به نام جین که با از دست دادن خانوادهاش مجبور به زندگی با دایی و زن داییاش میشود. با فوت کردن دایی جین، وی با زن دایی و فرزندان او روزگار میگذراند. روزگاری که با بدجنسیهای آنها به سختی میگذرد.
جین به یک مدرسهی شبانه روزی با شرایطی بد فرستاده میشود و در آن جا نیز تالمات روحی زیادی را پشت سر میگذارد که به دلیل شخصیت قوی و روح آزادهای که دارد، به خوبی از پس آنها برمی آید.
جین پس از اتمام تحصیل و در جوانی به ثورنفیلد میآید تا به عنوان معلم سرخانه مشغول تدریس به دخترکی شود. و ماجرای اصلی داستان در این عمارت انگلیسی اتفاق میافتد.
آقای راچستر به عنوان کارفرمای جین به وی دل میبندد و جین ایر نیز به صورت متقابل عاشق کارفرمای خویش است. بدون آن که باور داشته باشد مردی صاحب مقام، ثروت و دریافت توجهات زیاد از سوی بانوان زیبا و جوان دیگر، توجهی به او بنماید.
در واقع داستان هم تا زمانی همین طور پیش میرود که جین تصور میکند ارباب راچستر قصد ازدواج با بلانش زیباروی را داشته و به او که بهرهی چندانی از زیبایی نبرده، توجهی نخواهد نمود.
جین آمادهی رفتن از ثورنفیلد میشود و خود را برای مبارزه با روزهای اندوه و گرفتاری آماده میسازد. اما ارباب راچستر به وی ابراز عشق نموده و پیشنهاد ازدواج خود را در سریع تری زمان تسلیم مینماید.
همه چیز آمادهی برگزاری عروسی میگردد؛ جین ایر از این که سرانجام به همسری ارباب راچستر درمی آید در پوست خود نمیگنجد؛ اما موقع شهادت بی مانع بودن ازدواج کسی با اعلام متاهل بودن راچستر دنیای رویایی همسری وی را به یکباره خراب میکند.
لباس عروسی از تن خارج میشود. چمدان بسته شده و جین آمادهی ترک ثورنفیلد است. هر چقدر ارباب برای راضی کردن وی به ماندن تلاش کرده و توضیحات مبسوطی از زن دیوانهای که در بالاترین طبقهی خانه نگهداری میکند، به جین میدهد باز هم موفق به راضی کردن وی برای ماندن در ثورنفیلد نمیشود.
جین مصمم به بیرون آوردن دامن خود از هر گونه عمل خلاف عقل، شرافت و انسانیت در حالی که قلب خود را در ثورنفیلد جای گذاشته، از آن جا میرود.
جین که ارباب راچستر را با تمام اندوهش تنها گذاشته است، زندگی جدیدی را با مشکلات و مسائل خود آغاز میکند و چندین سال از محبوب خویش بی خبر است. در حالی که تمام این مدت را با یاد وی سر کرده و امیدوار است که ارباب نیز راهی برای نجات خویش از ورطهای که در آن قرار گرفته، پیدا کرده باشد.
اما جین زمانی دوباره ارباب راچستر را میبیند که وی در آتش سوزی که توسط زن دیوانهاش اتفاق افتاده بیناییاش را از دست داده است. و البته همسر مجنونش نیز جان باخته و اکنون راچستر یک مرد مجرد محسوب میشود.
جین ایر بدون توجه به چشمان بی فروغ و نابینای ارباب راچستر و ظاهر وی که اکنون ناخوشایند و دستی که بر اثر سوختگی شدید تغییر شکل داده است، برای ازدواج پیش قدم شده و زندگی مشترکی را که یک بار مانعی موجب شد تا شکل نگیرد، آغاز میکنند...
جین ایر، داستانی عاشقانه همراه با موضوعاتی اجتماعی است. دانیل برت، منتقد ادبی درباره شارلوت برونته، نویسنده کتاب، میگوید:«او یکی از ۱۰۰ نویسنده و نمایشنامهنویس برتر تاریخ ادبیات است». او معتقد است که برونته، نخستین فردی بود که «خودآگاهی شخصی»را در اثرش مطرح کرد.ایدهای که بعدها رماننویسانی همچون مارسل پروست و جیمز جویس پی گرفتند.
جین ایر، دو تفاوت عمده با رمانهای زمان خودش داشت. نخست آنکه شخصیت اصلی داستان یعنی جین، زیبا نیست اما ساده است. این ویژگی برای شخصیتهای یک زن برجسته، غیرمعمول بود. دوم آنکه این داستان، از نگاه یک زن جوان بیان میشود که تا آن زمان برای قهرمانان زن عادی نبود. این ویژگیها همراه با استقلال جین و علاقه شدید او به ادوارد راچستر، موجب میشود تا پس از انتشار، از فروش خوبی برخوردار شود. کتابی که هنوز هم خوانندگان بسیاری دارد و مجموعههای تلویزیونی، فیلمها و رمانهایی با الهام از شخصیتهای آن ساخته شده است. با این مقدمه میخواهیم نگاهی داشته باشیم به ده نکتهای که شاید برای علاقهمندان این کتاب جذاب باشد.
۱ـ مدرسه لووود بر اساس یک مدرسه شبانهروزی واقعی شبیهسازی شده بود. شارلوت، ماریا، الیزابت و امیلی هر چهار دختر آقای برونته بودند که تجربه حضور در مدرسه شبانهروزی مذهبی را داشتند. این که آیا این مدرسه، فضایی خشن و ناخوشایند داشت، دقیق مشخص نیست. اما نارضایتی هر چهار خواهر از این مدرسه، کاملاً تایید شده است.
الیزابت و ماریا به فاصله کوتاهی از زمان بازگشت به خانه، بر اثر بیماری سل درگذشتند. شارلوت همیشه معتقد بود که این بیماری به دلیل شرایط نامناسب آنها در مدرسه شبانهروزی بود. بنابراین مدرسه دختران روحانی در لانکاشر انگلستان، همان مدرسهای است که در داستان جین ایر به آن اشاره شده است. (تصویر ۱: ساختمان مدرسه دختران روحانی در لانکاشر انگلستان)
۲ـ در کتاب جین ایر، شخصیت آقای براکلهرست، مدیر مدرسه شبانهروزی بر اساس شخصیت ویلیام کاروس ویلسون مدیر همان مدرسه واقعی نوشته شده است. شخصی سختگیر، خشن و از دید جین، ترسناک. (تصویر ۲: نقاشی کشیش ویلیام کاروس ویلسون)
۳ـ اتاق زیرشیروانی ترونفیلد و مددکار خانم داستان نیز با الهام از واقعیت در داستان نوشته شده است. در سال ۱۸۳۹ شارلوت از خانهای تاریخی در شمال ورکشایر به نام نورتون کنیرز دیدن کرد. این خانه پلهای مخفی داشت که به یک اتاق در زیرشیروانی منتهی میشد؛ یعنی همانطور که در رمان جین ایر آمده است. شارلوت برونته، افسانهای درباره آن اتاق زیرشیروانی و زندانی شدن یک دیوانه در آن میشنود و همین افسانه را در داستان خود به کار میگیرد. (تصویر ۳: ساختمان تاریخی نورتون کنیرز)
۴ـ اولین رمان شارلوت، به نام پرفسور، ۹ مرتبه از جانب ناشران رد شد. در نهایت یکی از ناشران وعده انتشار آن را به او داد، به شرطی که کتاب دیگری با حادثههای شگفتانگیز بیشتر بنویسد. همین سخنان او را تشویق کرد تا شارلوت، نویسندگی را ادامه دهد. جالب است بدانید که رمان پرفسور، در سال ۱۸۵۷ یعنی پس از مرگ او به چاپ رسید.(تصویر۴: صفحه نخست کتاب پرفسور)
۵ـ تمام کتابهای خواهران برونته در آن دوران با نامهای مستعار چاپ شدند. جین ایر اولین بار در سال ۱۸۴۷ با نام مستعار کِرِر بل منتشر شد. او بیم این را داشت که اگر دوستان و نزدیکانش متوجه نوشتن او شوند، برای او محدودیت ایجاد کنند و کار او را بیهوده بدانند. بلندیهای بادگیر، نوشته اِمیلی برونته و اگنس گری نوشته آن برونته نیز در همان سال به نامهای الیس و اکتن بل منتشر شدند. یکی از دلایل مهم دیگر آنها برای انتشار با نامهای مردانه، جلوگیری از نگاه تعصبآمیز در برابر نویسندگان زن بود. شارلوت در جایی گفته بود:«من آرزو داشتم تا منتقدان من را به عنوان یک نویسنده و نه یک زن قضاوت کنند.» (تصویر۵: مجسمه برنزی خواهران برونته)
۶ـ شخصیت آقای راچستر به عنوان عاشقانهترین شخصیت ادبیات شناخته شده است.
نظرسنجی که در سال ۲۰۰۹ توسط میلز و بون انجام شد، رأی آقای راچستر را حتی بالاتر از شخصیتهایی چون آقای دارسی در غرور و تعصب(۱۸۱۳)، هیتکلیف در بلندیهای بادگیر(۱۸۴۷) و رت باتلر در بر باد رفته(۱۹۳۶) قرار داد. (تصویر۶: تصویر اورسن ولز در نقش راچستر در سال ۱۹۴۳)
۷ـ شارلوت در زمان نوجوانی، مجله کوچک اما کاملی را چاپ میکند. مجله مردان جوان شماره ۳ در سال ۱۸۳۰، زمانی که شارلوت ۱۴ ساله بود، چاپ شد. اگرچه ابعاد این مجله دستنویس، یک و نیم اینچ در دو اینچ بود، اما همانند نشریات چاپی مطالبی همچون جدول، تبلیغات و شعر داشت. .(تصویر۹: تصویری از مجله)
۸ـ شارلوت پیش از نوشتن، هنرهای دیگری را نیز دنبال میکرد. او پیش از آنکه به نویسندگی بپردازد، نقاشی هم میکشید. تا جایی که هر روز ۹ ساعت را صرف این کار میکرد. اگرچه یکبار تصمیم گرفت تا تمامی نقاشیهایش را آتش بزند، اما اکنون بیش از یکصد اثر نقاشی اصلی از او باقی مانده است.(تصویر۷: کتاب دست نویس از شارلوت ۱۸۲۸)(تصویر۸: نقاشی شارلوت برونته سال ۱۸۳۲)
۹ـ از همان ابتدای چاپ رمان جین ایر، برخی از منتقدان به اینکه نویسنده این اثر یک خانم است، شک کردند. در نقدی که از جورج هنری لوئیس در نشریه Westminster Review در سال ۱۸۴۸ چاپ شد، او به این موضوع اشاره کرد و نوشت:« این قلم یک خانم است و آنچنان هوشمندانه نوشته شده است که ما شک نکنیم. ادوین پرسی وایپل هم در سال ۱۸۴۸ در مجله North American Review نوشت:«این کتاب دارای ویژگیهایی است که جز از ذهن ناخودآگاه یک زن
برنمیتابد.»
۱۰ـ شارلوت برونته از آثار جین آستن خوشش نمیآمد. او به شدت از این رماننویس انگلیسی انتقاد میکرد. شارلوت رمانهای اِما و غرور و تعصب را بر اساس توصیههای دوستانش خواند و خطاب به یکی از دوستانش نوشته بود:«جین آستن یک خانم کامل و معقول است. اما بسیار غیرقابل تحمل(بدون احساس)». البته او در این خصوص تنها نبود. افرادی چون مارک تواین و ویرجینیا وولف هم غرور و تعصب را نمیپسندیدند.
جین دختر یتیم بیچارهای است که به جز چند فامیل بدخلق و تحصیلاتش به عنوان معلم موسیقی، نقاشی و فرانسه چیزی در دنیا ندارد. تنها چیزی که به یاریاش میآید؛ تحصیلات و ذهن خلاقش است. این وضعیت تاسف بار و غم انگیز، زمانی طولانی از بخشهای اول رمان را در بر میگیرد. از تجربیات جین در گیتسهد و رفتارهای خانواده رید با او و در لاوود و آقای براکلهرست میگذریم. طرح اصلی داستان زمانی آغاز میشود که جین پا به دنیای بیرون میگذارد تا با سرنوشتش روبه رو شود. میتوان دورهی کودکی جین ایر و تجربیاتش را به عنوان داستانی مجزا برای خودش در نظر گرفت و بررسی کرد. این اتفاقات خودش همچون داستانهایی هستند که قبل از رخ دادن اتفاقات مهم رمان روایت میشوند. دورهی کودکی جین خالی از جذابیت نیست. روند توسعه و تکامل شخصیت جین در طول همین سالهای اولیه زندگیاش صورت میپذیرد و مابقی رمان بازخورد او نسبت به دنیایی است که در آن قرار میگیرد.
دلایل زیادی باعث میشوند احساس کند نمیتواند در مورد احساساتش واکنشی داشته باشد. نمیخواهد طوری به نظر برسد که ایدههایی در ذهن دارد که فراتر از موقعیتش هستند. آقای راچستر تظاهر میکند که به دختری گستاخ و جسور به نام بلانش اینگرام علاقهمند است.
جین ایر علاقهای به نظر دست نیافتنی برای ازدواج با آقای راچستر دارد، خواننده ممکن است در ابتدا متوجه این علاقه در رمان نشود. این یکی از کشمکشهای درون رمان است، البته در اواسط داستان با کشمکشهای دیگری هم مواجه میشویم. در درگیریهای جین ایر و خانم رید، درگیریهای بین جین و آقای براکلهست، درگیری واقعی بین جین و وضعیت خودش است. آنها به خاطر پول و موقعیت آقای راچستر، به خاطر نوع منطقشان، وضعیت ناهماهنگشان، کم لطفیهای راچستر و خیلی چیزهای دیگر با هم تناقض دارند. جین در تقابل با تمامی چیزهایی است که مانع بودنش با مرد مورد علاقهاش هستند.
بعدا مشخص میشود که همسر آقای راچستر زنده است و در اتاق زیر شیروانی زندگی میکند، مشکل روانی داشته و تمایل به قتل دارد. آقای راچستر از نظر قانونی حق طلاق دادن همسرش را ندارد چون همسرش مشکل روانی دارد. به نظر میرسد این مساله جین ایر و آقای راچستر را برای همیشه از هم دور نگه میدارد. این بخش مهمترین تضاد بین شخصیتها را در رمان ایجاد میکند. زن دیوانه در زیر شیروانی شخصیتی است در تضاد با جین ایر.
اوج داستان زمانی است که این دو عاشق از هم جدا میشوند به صورتی که انگار قرار نیست دیگر هیچ وقت همدیگر را ببینند. اوج داستان حالتی کنایه آمیز دارد. میتوان این قسمت را اوج داستان در نظر گرفت چون در این بخش یک دو راهی میبینیم. جین یا به تورنفیلد بر میگردد و با راچستر آشتی میکند، یا وارد دنیایی دیگری شده و دیگر هیچ وقت همدیگر را نخواهند دید. تنها این دو حالت ممکن است رخ دهد.
جین در این فکر است که با سنت جان برای تبلیغ مذهبی به هند برود. این بخشی است که نفس خواننده بند میآید و در حالتی از تعلیق قرار میگیرد. آیا جین میخواهد این کار را بکند تا خود را وقف ارزشی بزرگ کرده باشد؟ آیا راچستر او را از قبل از تصمیمی اشتباه منصرف میکند؟ تصمیمی که مابقی زندگیاش را تحت تأثیر قرار خواهد داد. یا شاید هم جین خودش متوجه عواقب تصمیماتش میشود؟
نبود فرصت تحصیل برای زنان و بیگانه بودنشان با بیشتر شاخههای کار و فعالیت باعث شد انتخابهای کمتری در زندگی پیش رویشان باشد: چه خانه دار میشدند چه معلم خصوصی. امروزه یک معلم ممکن است وجهه خوبی در جامعه داشته باشد ولی در دورهی ویکتوریا، معلم خصوصی، جایگاهش حتی کمتر از یک خدمتکار بود، به او پول میدادند تا دانش اندکش در زمینههای محدودی را به کودکشان بیاموزد. ممکن است کسی احساس کند زنی جوان عاقل و با انگیزه همچون جین ایر لیاقت شرایط و وضعیت بهتری دارد. امنیتی در وضعیت زندگیاش مشاهده نمیشود، احساسات و علایقش کاملاً مورد بی توجهی قرار میگیرد. با این حال به نظر میرسد که حضور یافتنش در جامعه به عنوان معلمی خصوصی تنها راه ممکن باشد.
زنان دورهی ویکتوریا را میتوان اولین گروهی دانست که در مسیر مبارزه برای مساوات جنسیتی قدم برداشتند. آنها تمامی زنان را به دنبال مسیر خود کشاندند، با این حال پیشرفت و موفقیتشان به اندازهی زنان دههی ۷۰ نبود و به اندازه آنها تأثیر گذار نبودند. در این دوره چندان در مورد فمنیسیم صحبت نمیشد. فمینسیم مثل همین رمان بیشتر وارد ادبیات شد. داستان و رمان در آن دوره اولین وسیله برای ارتباط و تبادل افکار و ایدهها بود. سیستمهای ارتباطی چندانی وجود نداشت و کتاب تنها وسیلهای بود برای تبادل اطلاعات و عبور از مرز و محدوده افکار و سرزمینهای مختلفی که مردم سفر میکردند. بسیاری معتقداند جین ایر رمانی فمنیسیتی است و البته خیلیها هم بر این باوراند که شارلوت برونته تنها میخواسته ساختار اجتماعی دورانش را مورد بحث قرار دهد. آنها معتقدند که استفاده از یک زن برای برونته تنها شخصیت اصلی رمانش است و ثابت نمیکند که هدفش مطرح کردن برابری زن و مرد بوده باشد. البته کسانی که به فمینیستی بودن رمان عقیده دارند شاید دلیلشان به جوابی باشد که جین ایر به درخواست آقای راچستر در فصل ۲۳ میدهد.
«فکر میکنی میتوانم بمانم و برای تو به موجود بی مقداری تبدیل شوم؟ فکر میکنی من یک ماشین هستم؟ ماشینی بدون احساس؟ تو میتوانی تکههای غذای که از دهانم بیرون میآید و قطرات آبی که از فنجانم بیرون میریزد را تحمل کنی؟ فکر میکنی چون فقیرم، سرشناس نیستم، ساده و بی تکلفم، بی روحم و دل ندارم؟ اشتباه میکنی! من هم به اندازه تو روح دارم، به همان اندازه قلب دارم. من اکنون بر اساس آداب و رسوم با تو حرف نمیزنم. حرف زدنم با تو بر اساس عرف و رسوم جامعه نیست، حتی با جسم فانی ایست که با تو سخن میگویم. این روح من است که به روح تو اشاره دارد، انگار که روح هردویمان از قبر عبور کرده باشد و در محضر خداوند ایستاده باشیم، مساوی و برابر، همان گونه که هستیم.»
این بخش از رمان به وضوح تلاش برونته را برای بالابردن مساله مساوات جنسیتی نشان میدهد. در این گفت گو جین در تلاش است فردیت خود را تثبیت کند. او نمیپذیرد که به عنوان ماشینی صرف به او نگاه شود. او به صورتی که جامعه و عرف و آداب و رسوم تعیین میکنند رفتار نمیکند. بلکه با خواست آزادانه خودش حرف میزند و رفتار میکند. این قسمت به وضوح تلاش زنی را نشان میدهد که میخواهد قالبی را که جامعه میخواهد بر او تحمیل کند را بشکند و خود را از این قالب رها سازد. این بخش بسیار شبیه تاجر ونیزی اثر شکسپیر است. در تاجر ونیزی مردی یهودی در تلاش است به دیگران نشان دهد که تفاوتی با آنها ندارد. از آنها میپرسد که آیا یک یهودی وقتی زخمی شود از او خون جاری میشود یا نه؟ احساسات دارد یا نه. او دیالوگی مشهور دربارهی برابری نژادی دارد و جین هم دیالوگی درباره برابری جنسیتی. جین به راچستر میگوید که آنها به یک اندازه روح دارند و پر از قلب و احساس هستند. نشان میدهد که او به عنوان یک زن تفاوتی با او که مرد است ندارد و این بخش همان تأثیر شایلاک در تاجر ونیز را به یادمان میآورد. در پایان به این نکته اشاره دارد که در پایان زندگی شان و پس از مرگ هر دو در محضر خداوند میایستند.
جین ایر زندگی پر مشقتی را میگذراند و با سختیهای زیادی مواجه میشود. تقابلش با مصائب، زندگی توان و قدرتش را نشان میدهد، توانی که شاید بلانش اینگرام و دیگر زنان سطحی نداشته باشند. تواناییاش در آرام کردن خالهاش در حدی است که هر کسی این توانایی را ندارد. با اینکه مرگ دوستش هلن تاثیر زیادی رویش میگذارد، اما روند بلوغش در رمان این توانایی را به او میبخشد که با این فاجعه و حادثه ناگوار کنار بیاید. وقتی میفهمد مردی که عاشقش بود متاهل است بسیار خوب خودش را کنترل میکند حتی بهتر از خیلی از مردهایی که ممکن است در این شرایط باشند. وقتی راچستر را ترک میکند، حس اندوه و غم،خیانت و پشیمانی شدیدی دارد، با این حال میتواند خودش را از این وضعیت رها کند. رفتن او میتواند برداشتهای متفاوتی داشت باشد. میتواند نمایانگر دنبال کردن راههای اخلاقی باشد. شاید در نتیجهی آگاهی مذهبی باشد یا تواناییاش در تقابل با قدرت و تأثیر دیگران را نشان میدهد، قدرتی که هر زنی شاید نداشته باشد.
قدرت زن به خاطر احساساتش محدود شده است. با اینکه مصمم است و تصمیم به ترک کردن راچستر میگیرد، به روشنی میبینیم که او نگران است و از نظر روحی آشفته است. فکر میکند تمام امید و آرزوهایش از بین رفته است و با سرنوشتی شوم مواجه شده است. به امیدهای بر باد رفتهاش مینگرد و میگوید چقدر دیروز روشن و زیبا بود. همهی این زیباییها و خوشیها از بین رفته و دفن شدهاند و دیگر زنده نمیشوند. به عشقش نگاه میکند که بزرگترین حس در وجودش بود. حسی که راچستر در قلبش برانگیخته بود. میگوید: «قلبم شعلهور شده بود و میلرزید همچون کودکی گریان در گهواره». پس از این واقعهی تکان دهنده، جین حس دردناکی را تجربه میکند. شاید منظور نویسنده از این بخش این باشد که دو جنس زن و مرد با این که باید برابری داشته باشند، تفاوتهای خودشان را دارند. بخش احساساتی زنان در این بخش نشان داده میشود. جین به شکلی ظاهر میشود که به طور کامل مغلوب این احساسات شده است ولی راچستر در این حد احساسات بر او مسلط نمیشود. با توجه به این بخشهای رمان میبینیم که برونته بخش فمینیستی جین را میخواهد نشان دهد. این یکی از چند مورد محدود در رمان است که چنین نگاه عمیق و ریزی به بخش فمینیستی شخصیت جین میبینیم و باعث میشود به ویژگیها و تفاوتهای جنسیتی فکر کنیم.
جین ایر رمانی است که میتوان از زوایای مختلفی تفاسیر متفاوتی از آن داشت. میتوان آن را به عنوان رمانی انتقادی به وضعیت و موقعیت جنسیتی آن زمان دانست، با این حال ممکن است بعضیها فقط آن را رمانی در مورد تجربیات سادهی روزانه معلمی خصوصی بدانند که عاشق مردی متاهل میشود.
در این رمان به نقش دین و افراد دین دار اشاره مثبتی وجود نداره، چرا که ادوارد با لحن تمسخر امیزی به جین میگه: شما زندگی راهبهها رو داشتید و به نظر میاد که اعتقادات مذهبی در جان شما رخنه داشته و باید به کشیش ( فردی که موسسه خیریهای که جین قبلا در انجا ساکن بوده) علاقه مند بودی مثل باقی دختران!!!
در جواب ادوارد جین میگه: که برعکس من و باقی دختران از او بیزار بودیم، چرا که او پیرمردی غرغرو و عصبانی بود و موهای ما رو میکشید و از ما میخواست که کتابهایی در مورد روز رستاخیز و مرگهای ناگهانی بخونیم. ما رو گشنه نگه میداشت و ...
از طرفی در جای دیگه جین حاضر به همکاری و همیاری با کشیشی که بهش پیشنهاد میده تا به او در کار تبلیغات دین کمک کنه، نمیشه و دائما در تردید هست. این نشون میده که او در کمک کردن به افراد هیچ مصمم نبوده و فقط آنچه که باعث میشه جین صدای کمک ادوارد و بشنوه، قدرت عشق و علاقهای بوده که به ادوارد داشته و بس.
ده نکته درباره رمان جین ایر و نویسندهاش - معین باد پا
منبع: Shmoop / Online Essays