Fadak.IR راهکارهای فدک
English Русский العربية فارسی
مقالات مدیریت مطالعات زبان


/ مدیریت / مدیریت میان‌فرهنگی

توسعه و برنامه ریزی شهری و روستایی(برنامه ریزی فرهنگی)


      آشنایی با برنامه ریزی فرهنگی
         مفهوم فرهنگ
         برنامه ریزی فرهنگی
         مدل‌های برنامه ریزی فرهنگی
         مبانی برنامه ریزی
         برنامه ریزی راهبردی
         ترسیم چشم انداز
         ترسیم استراتژی
         نظام برنامه ریزی میان مدت
      برنامه ریزی فرهنگی خوب
      چیستی برنامه ریزی فرهنگی
      گونه‌های مختلف برنامه ریزی فرهنگی
      الزامات برنامه ریزی مطلوب فرهنگی
      معرفی گروه پژوهشی مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی
      برنامه‌ریزی شهری
         مروری بررویکردهای برنامه ریزی شهری
         اهداف برنامه‌ریزی شهری
         صفات «شهر اسلامی » در «متون اسلامی »
         شرح وظایف و برنامه‌ها مرکز مطالعات برنامه ریزی شهری و روستایی
         برنامه‌ریزی توسعه شهری
         الگوی برنامه‌ریزی جامع
         ویژگی‌های برنامه‌ریزی جامع
         برخی از مشکلات طرح‌های جامع شهری
         پارادایم‌های جدیدی برنامه‌ریزی شهری(سوال امتحانی)
         زمینه‌های پیدایش برنامه‌ریزی راهبردی
         آخرین برنامه‌ریزی در کشورهای مختلف
         برنامه‌ریزی کیفیت راهبردی در محیط شهری
         تکنیک‌های تحلیلی در برنامه‌ریزی راهبردی
         پیش‌شرط‌ها و موانع استفاده از الگوی طرح‌های راهبردی
         برنامه‌ریزی و مدیریت فضایی
         منابع
         درباره دوره
         منابع بیشتر
         برنامه ریزی شهری

آشنایی با برنامه ریزی فرهنگی

مقدمه 5
مفهوم فرهنگ: 6
از نظر جامعه شناسی کارکرد اصلی فرهنگ: 7
برنامه ریزی فرهنگی 7
از نظر فرهنگ دینی و از دیدگاه اسلام: 7
اساس برنامه ریزی فرهنگی: 8
ویژگی‌های برنامه ریزی فرهنگی: 9
مدل‌های برنامه ریزی فرهنگی 11
دیدگاه‌های برنامه ریزی 11
دیدگاه فردگرا یا تأملی 11
برنامه ریزی فرهنگی فرهنگ ساز است: 11
برناه ریزی فرهنگی چارچوب ساز است: 12
مبانی برنامه ریزی 12
مدل‌های غیر رسمی برنامه ریزی و کنترل فرهنگ 13
دیدگاه مقام معظم رهبری: 13
مسأله‌ی اُرول 14
مدل‌های رسمی برنامه ریزی فرهنگی 15
برنامه ریزی راهبردی 15
تعیین اهداف، مأموریت و وظایف 16
ترسیم چشم انداز 16
شناخت محیط خارجی 17
شناخت محیط داخلی 18
جمع امتیاز سنجش عوامل داخلی 20
تعیین محورهای استراتژیک 20
ترسیم استراتژی 22
نظام برنامه ریزی میان مدت 25
پیشبرد و اصلاح برنامه‌ی راهبردی 26
گزینش اهداف مرحله‌ای 28
تدوین برنامه‌ها 29
تعیین منابع مورد نیاز 30
تعیین زمان مورد نیاز 31
ترسیم شبکه‌ی ارتباط برنامه‌ها 31
تطبیق زمانبندی ومنابع 32
تجدید نظر و اصلاح 32
تدوین نظام کنترلی 32
روش برنامه ریزی مداخله بر اساس هدف‌ها(PIPO) 32
درخت مسائل 34
درخت اهداف 35
مقدمه
یکی از مهم‌ترین وظایف مدیران در عرصه‌های مختلف، برنامه ریزی است. گرچه در ضرورت برنامه ریزی تردیدی نیست اما از آن جا که برنامه ریزی در زمینه‌های گوناگون، کاربردای متفاوت دارد باید برای هر زمینه÷ رویکردی متناسب با آن داشت.
عرصه‌ی فرهنگ به دلیل سروکار داشتن با نگرش‌ها و ارزش‌های گوناگون و در نتیجه عدم قطعیت در پیش بینی‌ها و دیدگاه، رویکرد خاصی را برای برنامه ریزی می‌طلبد که برنامه ریزی فرهنگی نامیده می‌شود. تبیین رویکردهای خاص برنامه ریزی در عرصه‌ی فرهنگی، موضوع اصلی این کتاب را تشکیل می‌دهد.
از آن جا که برنامه ریزی فرهنگی در سازمان‌های مردم نهاد و تشکیل‌های مجلات با برنامه ریزی فرهنگی در سازمان‌ها و نهادهای توسعه یافته‌ی فرهنگی متفاوت است، در این نوشتار سعی شده با نگاهی ویژه به این سازمان‌ها و تشکل‌ها روایت خاصی از برنامه ریزی فرهنگی ارائه گردد تا از کاربردی مناسب برخوردار باشد. دستیابی به شیوه‌ی مطلوب برنامه ریزی فرهنگی روند مستمری است که این گونه تلاش‌ها آغازی برای آن به شمار می‌آید. هم چنین موفقیت در این عرصه جز با دریافت دیدگاه‌ها و تجارب دست اندرکاران عرصه‌ی فرهنگ به ویژه فعالت تشکل‌ها و سازمان‌های مردم نهاد میسر نخواهد بود.
انسان به صورت جمعی زندگی می‌کند؛ زیرا نیازها، بهره‌ها، برخورداری‌ها، کارها و فعالیت‌هایش ماهیتی اجتماعی دارد.رفع نیازهای آدمیان جز با تقسیم کار، فعالیت و بهره‌ها به صورت مجموعه‌ای از سنت‌ها وقوانین میسر نیست. از طرف دیگر اندیشه‌ها،ایده‌ها و خلق و خوی‌هایی بر عموم مردم حکومت می‌کند که به آن‌ها وحدت و یگانگی می‌بخشد. نیازهای مشترک اجتماعی و روابط ویژه انسانی، افراد را به یکدیگر پیوند میدهد و به زندگی آن‌ها وحدت می‌بخشد. افراد جامعه در حکم مسافران یک اتومبیل،هواپیما، قطار و یا کشتی‌اند که به سوی مقصدی واحد حرکت می‌کنند . این افراد یا همه با هم به منزل می‌رسند، و یا همگی دچار خطر می‌شوند و یا همه از رفتن باز می‌مانند و در نهایت سرنوشت یکسانی پیدا می‌کنند.
به بیان شهید مطهری، جامعه، مرکب حقیقی است از نوع مرکبات طبیعی؛ ولی ترکیب روح‌ها، اندیشه‌ها، عاطفه‌ها، خواستها، اراده‌ها و بالاخره ترکیبی فرهنگی است؛ نه ترکیب تن‌ها و اندام‌ها. آیات قرآن کریم نیز این نظریه را تأیید می‌کند. قرآن برای جوامع، سرنوشت مشترک، نامه‌ی عمل مشترک، فهم و شعور، عمل، طاعت و عصیان قائل است. بدیهی است که اگر جامعه وجود عینی نداشته باشد، سرنوشت وفهم وشعور و طاعت و عصیان هم معنی ندارد. این‌ها دلایلی است مبنی بر این که قرآن، برای جوامع نوعی حیات و مرگ جمعی حقیقی قائل است و نه تشبیهی و تمثیلی.

مفهوم فرهنگ

مفهوم فرهنگ که در انسان‌شناسی و جامعه شناسی به کار می‌رود، شامل مفاهیمی از قبیل نقش‌ها، مدل‌ها، ارزش‌ها و نمادهاست وبا استفاده از آن می‌توان به سطح جامعه شناسی واقعیت کلان اجتماعی رسید.
فرهنگ به معنایی که دراین کتاب مورد توجه قرار گرفته شامل چند خصوصیت اصلی است:
1. فرهنگ باحضور افراد شکل می‌گیرد و تدوام می‌یابد.
2. آن چه قبل از هر چیز فرهنگ را می‌سازد شیوه‌های فکر، احساس و عمل مشترک بین افراد متعدد است و فرهنگ جامعه لزوماً باید بین افراد زیادی مشترک باشد.
3. شیوه‌های تفکر، احساس و عمل می‌تواند کم وبیش رسمی شود وشکل معین و خاصی به خود بگیرد.
4. فرهنگ ناشی ازاشکال و سازوکارهای فرایند یادگیری است؛ حتی برخی فرهنگ را تمامی آن چه که یک فرد باید برای زندگی در جامعه فراگیرد، تعریف کرده اند.ژ
از نظر جامعه شناسی کارکرد اصلی فرهنگ:
از نظر جامعه شناسی کارکرد اصلی فرهنگ، جمع آوری افرادی به عنوان یک جامعه مشخص است. همچنین به عنوان جهان فکری، اخلاقی و نمادی مشترک میان افرادی است که می‌توانند از این طریق با یکدیگر مرتبط شوند. هر یک از این افراد می‌توانند خود را عضو کلی بداند که فراتر از آنهاست و آن را گروه، تشکل، انجمن، جماعت و یا جامعه می‌نامند. از نظر روانشناسی، کاربرد فرهنگ با خود و محیط طبیعی و اجتماعی ارتباط برقرار می‌کند و خود، احساسات، احتیاجات و محرک‌هایش را کنترل می‌کند؛ بنابراین فرهنگ همانند منشوری است که انسان از درون آن واقعیت را می‌بیند وآن را به کار می‌گیرد تا خود را با آن تطبیق داده وآن را کنترل کند.

برنامه ریزی فرهنگی

از نظر فرهنگ دینی و از دیدگاه اسلام:
در فرهنگ دینی و ازدیدگاه اسلام، هدف انبیا کارکردی شدن فرهنگ است؛ یعنی تبدیل فرهنگ نظری و آرمانی به فرهنگ ملی و واقعی. بنابراین مجموعه‌ی آن چه از دین به عنوان فرهنگ استنباط می‌شود، جامعه را در تمام قسمت‌ها کارآمد می‌کند و این همان کارآمدی فرهنگ اسلامی است.
بر مبنای این که جوامع انسانی دارای حیات اجتماعی و فرهنگی است، هر گونه تحول اجتماعی نیز باید با تکیه بر تغییر و تحول فرهنگی صورت گیرد. امام خمینی(ره) در این زمینه می‌فرماید:
« فرهنگ باید متحول بشود و تحول می‌خواهد. بزرگ‌ترین تحول باید در فرهنگ بشود؛ برای این که بزرگ‌ترین مؤسسه‌ای است که ملت را یا به تباهی می‌کشد یا به اوج عظمت و قدرت می‌کشد».
تاریخچه‌ی برنامه ریزی فرهنگی را تا یونان باستان می‌توان دنبال کرد. افلاطون در کتاب جمهوری، هدایت فرهنگی جامعه را به سوی مسیرهای از پیش تعیین شده، وظیفه‌ی دانایان و حکما می‌داند. در مقابل، ارسطومعتقد است وظیفه‌ی حکومت ایجاد زمینه و بستر مناسب برای بروز فضیلت و نیکی در مردم است. به طور کلی آرمان شهر گرایی مبتنی بر ایجاد جامعه‌ای با فرهنگ مطلوب است.
تأثیرگذاری فعالیت‌های فرهنگی منوط به تنظیم و جهت گیری تمامی تلاش‌ها و منابع به سوی اهداف مشترک فرهنگی است
اساس برنامه ریزی فرهنگی:
اساس برنامه ریزی به عنوان مهم‌ترین وظیفه‌ی مدیریت فرهنگی مطرح می‌شود برنامه ریزی برای نیل به توسعه‌ی فرهنگی مستلزم درکی صحیح از توسعه‌ی فرهنگی است و این مهم جامه‌ی عمل نمی‌پوشد مگر این که پیش از آن موارد زیر حاصل شود:
1. ارزش و اهمیت توسعه‌ی فرهنگی در برنامه‌های درازمدت اقتصادی و اجتماعی روشن گردد.
2. برنامه ریزان توسعه به هدف‌های جامعه توسعه، به ویژه اهدافی که به رشد فرهنگی مربوط می‌شود،توجه کنند.
3. تلاشی همه جانبه برای درک ظرفیت‌های فرهنگی و تأکید بر نقش فلسفه، علم، هنر، ادب و اندیشه در توسعه و نیز ایجاد فضایی مطلوب برای توسعه‌ی اجتماعی و اقتصادی صورت گیرد.
4. به نقش مشارکت همگانی اعم ازمشارکت احساسی، روحی، فکری و عملی توجه شود و زمینه‌های فرهنگی مساعد برای رشد شخصیت خلاقیت و نوآوری، جمع گرایی و کارتشکلی فراهم شود.
بر این اساس، برنامه ریزی فرهنگی نیز به نوبه‌ی خود باید متکی بر سیاست گذاری صحیح وتعین راهبردهای مؤثر فرهنگی باشد.
امروزه به برنامه ریزی فرهنگی(یا به عبارت دیگر فعالیت عقلانی و سازمان یافته برای حل مسائل فرهنگی یک جامعه، از طریق ایجاد تغییرات آگاهانه در ساخت یا کارکرد فرهنگ)، حتی بیش از خود نظریات فرهنگ توجه قرار می‌شود. این رویکرد، مسأله‌ی نخبه گرایی فرهنگی را بیش از پیش در چشم انداز قرارداده است.سخن اصلی نظریه پردازان این است که بدون وجود یک هدایت فرهنگی و اجتماعی، جوامع مدرن از هم خواهند گسیخت.
ویژگی‌های برنامه ریزی فرهنگی:
هرچند اصول برنامه ریزی در زمینه‌های مختلف یکسان است، اما شیوه‌ی تحقق آن می‌تواند متناسب با هر زمینه متفاوت باشد. این تفاوت به ویژه در زمینه‌ی فرهنگی برجستگی بیشتری دارد.
مهم‌ترین تفاوت برنامه ریزی فرهنگی شامل این موارد است:
1. به دلیل گستردگی عرصه‌ی فرهنگ(شمول فرهنگ بر اندیشه‌ها، باورها،هنجارها، رفتارها و...) هدف گذاری منسجم فرهنگ بسیار دشوار است.
2. با توجه به تعدد و تنوع عوامل تأثیرگذار در عرصه‌ی فرهنگ، حتی برای اهداف مشخص فرهنگی نیز، فرآیند و روش‌های مشخص و تعریف شده‌ای وجود ندارد و به جای آن لازم است طیفی از روش‌ها و فرآیندهای مختلف مد نظر قرار گیرد.
3. با توجه به میان رشته‌ای بودن فرهنگ،قواعد یا قوانین آن دچار ابهام است.
4. به دلیل تأثیرگذار بودن عامل زمان در رفتار و تغییرات فرهنگی، تغییرات به صورت غیرخطی است و با روش‌های معمول قابل پیش بینی و برنامه ریزی نیست.
5. به دلیل تأثیرعمده‌ی عامل انسانی،تحقق اهداف مشخص شده در زمینه‌های فرهنگی از قطعیت لازم برخوردار نیست وبه این دلیل در این زمینه هیچ گونه قطعیتی وجود ندارد.
6. سنجش جنبه‌های اصلی برنامه ریزی یعنی کارآیی و اثربخشی در زمینه‌ی فرهنگی بسیار دشوار است و در برخی موارد اساساً امکان پذیر نیست.
با توجه به جامعیت فرهنگی برنظام اجتماعی و نیز گسترش عوامل تأثیرگذار فرهنگ، طرح ریزی فرهنگی به معنای شکل دادن به فرهنگ میسر نیست. از دیدگاه دیگر اگر عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ را از یک سو به نهادهای دولتی و از سوی دیگر به گروه‌های جامعه منحصر کنیم و فرهنگ را ثمره‌ی تعامل این دو بدانیم، در این صورت متولی دانستن بخشی از دولت(ویا حتی تمامی آن) برای فرهنگ و شکل بخشیدن به آن، دور از واقعیت جلوه خواهد کرد. بر این اساس دستیابی به اهداف فرهنگی، مستلزم مشارکت تمامی جامعه به ویژه حضور فعال تشکل‌های مردمی است. هدف از طرح ریزی فرهنگی نیز،تعیین اهداف دست یافتنی و تلاش در جهت دستیابی به آن‌ها و همچنین پاسخگویی مناسب به مسائل حیاتی فرهنگی جامعه خواهد بود.
مقام معظم رهبری در این خصوص می‌فرمایند:
« در قبال فرهنگ، دو تفکر افراطی وجود دارد؛عده‌ای فرهنگ را مقوله‌ای رها و غیر قابل مدیریت می‌دانندو معتقدند باید فرهنگ عمومی را به حال خود رها کرد و در مقابل عده‌ای دیگری معتقدند باید با سخت گیری شدید و کنترل همه‌ی مسائل، قالبهای خاصی را در فرهنگی عمومی و حتی مسائل و اخلاق شخصی، به جامعه تحمیل کرد؛ اما هردوی این برخوردها افراطی ومضر است و به مقوله‌ی فرهنگ باید با نگاه معقول اسلامی نگریست».

مدل‌های برنامه ریزی فرهنگی

دیدگاه‌های برنامه ریزی
دیدگاه فردگرا یا تأملی
دیدگاه متداول برنامه ریزی، دیدگاه خردگرا یا تأملی است. این دیدگاه متکی بر نظرات کارشناسی و تخصصی و الگوهای ریاضی، برای ترسیم وضعیت بهینه و راه‌های رسیدن به آن،با لحاظ منافع و عقاید گروهای مناسب وجود دارد که می‌توان با استفاده از ابزارهای عملی به آن دست یافت. پس کافی است از میان گزینه‌های عملی موجود، یکی را بر اساس عقل برمی گزینیم و بدان عمل کنیم. از این دیدگاه هنوز در برنامه ریزی استفاده می‌شود.
از میان دیدگاه‌های جدیدتر می‌توان به برنامه ریزی تعاملی اشاره کرد که عمدتاً مبتنی بر آرای فیلسوف معاصرآلمانی «یورگن‌هابرماس» است. وی در آثار خود بر گفت وگو تأکید دارد و دانش را بیش از تأملات فردی ناشی از گفت و گو و تعامل انسانی می‌داند.عمل ارتباطی نیازمند یک حوزه‌ی گفتمانی معین است؛ پس برنامه ریزی تعاملی نیز، از تأمل و خردگرایی بی نیاز نیست و در واقع مکمل برنامه ریزی خردگرا است. اما در‌هال حال چارچوب تعاملی برنامه ریزی مانع از آن می‌شود که برنامه ریزان پیش فرض‌های ذهنی خود را پشت مدل‌های ریاضی پنهان کنند و تصمیمات عالی اما دور از واقعیت بگیرند.
برنامه ریزی فرهنگی فرهنگ ساز است:
دیدگاه دیگر، برنامه ریزی هماهنگ ساز است که برنامه ریزی را فعالیتی برای ایجاد هماهنگی می‌داند. این دیدگاه نیز رویکردی ارتباطی دارد، با این تفاوت که هماهنگی میان سازمان‌ها مطرح است نه میان افراد؛ چرا که سازمان‌ها، واحدهای ناهمگون و متشکل از اجزای متنوع اند. این هماهنگی از طریق طراحی چارچوب‌های تشکیلاتی و شیوه‌های اجرایی امکان پذیر می‌شود. موضوع‌هایی که برنامه ریزی هماهنگ ساز به آن توجه می‌کند را مسائلی از قبیل سازماندهی و تجدید سازمان، تخصیص منابع، ایجاد انگیزه و نظام کنترل تشکیل می‌دهد.
برناه ریزی فرهنگی چارچوب ساز است:
به دیدگاه برنامه ریزی چارچوب ساز که مدت‌هاست از ابعاد برنامه ریزی بوده در سال‌های اخیر بیشتر توجه شده است . طرح‌های جامع یا برنامه‌های راهبردی از این زاویه تدوین می‌شوند. اساس کار در این دیدگاه رسیدن به یک یا چند ابرسیاست برای هر وضعیت مشکل دار است.
ابرسیاست، گفتمان مسلط در یک حوزه معین اجتماعی است که به آن « دکترین برنامه ریزی» یا «رهنمود کلی» نیز گفته می‌شود. ابر سیاست یا گفتمان مسلط در مورد یک مسأله اجتماعی معین می‌تواند حاصل گفت و گوی وفاق جویانه‌ی تمامی اعضای اجتماع سیاستی یا توافق جمعی همه‌ی علاقه مندان به حوزه مورد نظر باشد.
این موارد اصلی‌ترین دیدگاه‌های مطرح در این زمینه است؛ اما به باور صاحبنظران، برنامه ریزی بسیار پیچیده است که دیدگاه‌های گفته شده را در بر می‌گیرد از آن‌ها فراتر می‌رود.

مبانی برنامه ریزی

برنامه ریزی را این گونه تعریف کرده اند: « تعیین هدف‌های درست و سپس انتخاب مسیر، وسیله یا روش« درست یا مناسب» برای تأمین این هدفها». همچنین می‌توان برنامه ریزی را به صورت مجموعه فعالیت‌های آگاهانه و هدفمند برای طراحی وضعیت مطلوب و شناسایی راهکارهای مؤثر دستیابی به آن تعریف کرد.
برنامه ریزی در سطوح متعددی صورت می‌گیرد که می‌توان آن‌ها را در دو سطح نظری و عملیاتی دسته بندی کرد سطوح متداول برنامه ریزی در نمودار آمده است.
شکل 1- سلسله مراتب برنامه‌ها در دو سطح نظری و عملی
مدل‌های غیر رسمی برنامه ریزی و کنترل فرهنگ
 به نظر می‌رسد که نیروهای غیرفردی که ما تقریباً هیچ گونه کنترلی بر آن‌ها نداریم همه‌ی ما در جهت کابوس دنیای زیبای نو پیش می‌رانند این به پیش رانی غیرفردی، آگاهانه به وسیله نمایندگان سازمان‌های سیاسی و بازرگانی تسریع می‌یابد که روش‌های جدید بسیاری برای به زیر نفوذ در آوردن افکار و احساسات توده‌ها به سود یک اقلیت ابداع کرده اند.
 در آینده‌ای نزدیک، تشویق‌ها و تحت نفوذ درآوردن مغزی دنیای قشنگ نو جایگزین روش‌های تنبیه آمیز 1984 خواهدشد.
دیدگاه مقام معظم رهبری:
مقام معظم رهبری در این خصوص می‌فرمایند:
«امروزه همان کسانی که ادعای آزادی می‌کنند و دم از لیبرال بودن می‌زنند، پیچیده ترین، دقیق‌ترین و ظریف‌ترین شیوه‌ی کنترل را بر روی فرهنگ کشورهای خودشان، بلکه سراسر دنیا، اعمال می‌کنند و سعی دارند که فرهنگ خود را به کشورهای دیگر منتقل و تزریق کنند.»
 انگیزه‌ی تبلیغ غیرعقلانی، احساسات و هیجانات فردی و شدید است. خود تبلیغ این احساسات را ارضا می‌کند و تبلیغ عقلانی در دریایی از مهملات و مهمل سازی فرو خواهد رفت.
 در این دنیا بهترین و زیباترین تفریحات به صورت مستمر به عنوان ابزاری به منظور دور نگاه داشتن مردم از توجه به واقعیت‌های اوضاع اجتماعی و سیاسی به کار می‌روند.
 در حال حاضر در هیچ جا، از راهی اصولی به کودکان نمی‌آموزند که چگونه حق را از باطل، یا گفته‌های معنی دار را از بی معنی تمیز دهند. چون بزرگ ترانشان حتی در کشورهای دموکراتیک نمی‌خواهند آن‌ها چنین آموزشی را ببینند.
 این موضوع که تعداد زیادی از تماشاگران مرفه تلویزیون در نیرومند‌ترین دموکراسی جهان، باید چنین تمام و کمال به امر حکومت برخود بی تفاوت باشند و چنین ساده و راحت به آزادی فکر و حق ابراز مخالف بی علاقگی نشان دهند، آزار دهنده است ولی چندان هم شگفت آور نیست.
مسأله‌ی اُرول
مسأله‌ی ارول یکی ازسه مسئله اس است که« نوام چامسکی» عمر خود را صرف بررسی آن کرده است. وی به گفته‌ی خود از اواخر سال1960 عملاً مجبور شد تا تحقیقات خود را در زمینه آواشناسی فدا کند تا به طرح و بررسی وسیع تر و جامع تر مسأله‌ی ارول بپردازد. این مسأله عبارت است از این که «چرا با وجود شواهد بسیار ما بسیار کم می‌دانیم».این مسأله به ایدئولوژی و قدرت معطوف است و در واقع مسأله اجتماعی-سیاسی است . به عقیده‌ی چامسکی ایرادی اساسی به نحوه‌ی طرح مرسوم مسأله‌ی ارول دارد؛ چرا که او صرفاً به حالت خاص مسأله، یعنی روش‌های کنترل در جوامع سلطه گرا می‌پردازد.در حالی که حالت دیگر مسأله از نظر فکری جالب تر و به مراتب مهم تر است؛ یعنی پاسخ این پرسش که: مکانیزم‌های کنترل ذهن در جوامع دموکراتیک و نسبتاً آزاد کدام است؟ و تعیین این موضوع که چرا با وجود آزادی افکار عمومی وابزار تحقق آن(آزادی بیان، آزادی دسترسی به اطلاعات و ...) همچنان در مورد ماهیت و نحوه‌ی کار نهادهای افکار عمومی جوامع دموکراتیک آگاهی نداریم. به عقیده‌ی وی در این جوامع، گزینش و پردازش پیام به رشته‌ای حرفه‌ای در زمینه‌ی مهندسی افکار عمومی و کنترل عقیده تبدیل و موجب شده که ما با وجود شواهد بسیار، کم بدانیم.
چامسکی معتقد است با استمرار این اوضاع، شهروند چاره‌ای جز این ندارد که خود را به ابزارهای معرفتی دفاعی (مانند اصل ناباوری) مجهز کند تا اثر روش‌های تسخیر و کنترل ذهن را خنثی کند به گفته‌ی ارول در رسانه‌های غربی به بهانه‌ی آزادی،شست و شوی مغزی به صورت امری همیشگی درآمده است ومدارس به یک نظام تلقین کننده تبدیل شده اند.
مدل‌های رسمی برنامه ریزی فرهنگی
با توجه به مشابهت برنامه ریزی در زمینه‌های مختلف، به روش‌ها و مدل‌های مدیریت در برنامه ریزی فرهنگی نیز توجه می‌شود.علاوه بر این برخی زمینه‌های برنامه ریزی، خاص برنامه ریزی فرهنگی است و به صورت مدل رایج نیز مطرح شده است. برخی از این مدل‌ها شامل مدیریت استراتژیک، روش برنامه ریزی مداخله بر اساس هدف‌ها(pipo) و مهندسی فرهنگی است که در ادامه بررسی خواهد شد.

برنامه ریزی راهبردی

از میان نظریات و روش‌های رایج در برنامه ریزی، می‌توان به برنامه ریزی راهبردی اشاره کرد که عمدتاً در قالب برنامه‌های درونگر استفاده می‌شود.برنامه ریزی راهبردی تنها یک برنامه ریزی بلند مدت نیست؛ چرا که برنامه ریزی بلندمدت ترسیم آینده برمبنای تعمیم وضع موجود و ترسیم اقدام‌های ضروری برای رسیدن به آن است.حال آن که برنامه ریزی راهبردی ارزیابی محیط داخلی و خارجی و تلاش در جهت رفع مسائل عمده به منظور دستیابی به چشم انداز مطلوب واهداف کلان است.مراحل رسمی برنامه ریزی در قالب نظام طرح ریزی در نمودار آورده شده است و در ادامه به بحث درباره‌ی هر یک از آن‌ها پرداخته خواهد شد .
تعیین اهداف، مأموریت و وظایف
اولین گام در طرح ریزی استراتژیک، تعیین اهداف کلان است. این اهداف در واقع بیانگر رسالت سازمان محسوب می‌شود و دلیل وجودی و ضرورت استمرار و بقاء آن را نیز تبیین می‌کند.
برای تعیین مأموریت یک تشکل فرهنگی، موارد زیر به عنوان نمونه مورد توجه قرار می‌گیرد:
• بهبود وضعیت فرهنگی و ترویج فرهنگی دینی
• رشد وارتقاء فکری و معنوری اعضا ومخاطبان تشکل
• فعلیت بخشیدن و گسترش سرمایه‌ی اجتماعی در محدوده فعالیت تشکل

ترسیم چشم انداز

چشم انداز، دیدگاهی آرمانی است که وضعیت سازمان را در آینده‌ای مشخص نشان میدهد؛ البته هنگامی که از عهده‌ی مسؤولیت‌های خود برآمده و قاصد خود را محقق ساخته است. چشم انداز متشکل از آینده نگری، درون بینی، تصور، قضاوت، جسارت و شجاعت بسیار است. مثلاً از موارد مهم در چشم انداز تشکل‌های فرهنگی می‌توان به این نمونه‌ها اشاره کرد:
• شمول تشکل بر جوانان معتقد و دارای انگیزه در محدوده فعالیت
• برخورداری از اعضاء فعال و رشدیافته در مسائل معنوی، فکری و فرهنگی
• فعال‌ترین تشکل در سطح شهر(استان، کشور و...)در زمینه‌ی فعالیت‌ها
شناخت محیط خارجی
در شناخت محیط خارجی باید تمام عوملی که تأثیری قابل توجه بر نظام و سازمان مورد نظر دارند در نظر گرفته شود. شناسایی مؤثر فرصتها و تهدیدات مستلزم بکارگیری رویکردی مناسب است که می‌تواند در برگیرنده مراحل زیر باشد:
• شناخت وضعیت؛ یعنی تدوین مجموعه فرضیات اولیه در خصوص شرایط خودی و محیط خارجی
• شناسایی مسائل و روندهای کلیدی و طرح فرصتها و تهدیدات بالفعل و بالقوه
• تعیین نیازمندی و خلأ اطلاعاتی در زمینه‌ی مسائل و روندهای مشخص شده
• جمع آوری اطلاعات و داده‌های خام
• پرورش، تحلیل و تفسیر اطلاعات گردآوری شده
• برآورد و تولید اطلاعاتی که برای تصمیم گیری سودمند است
• حفاظت اطلاعات استراتژیکی
پس از تعیین فرصت‌ها و تهدیدها با گنجاندن آن‌ها در جدول سنجش عوامل خارجی، وزن هر یک به گونه‌ای که مجموع آن‌ها برابر 1 شود، مشخص می‌گردد. میزان تکثیر هر یک برای فرصت‌ها با ضریب 3 یا 4 (فرصت‌های مهم تر) و برای تهدیدها با ضریب (تهدیدهای مهم تر) یا 2 تعیین می‌شود. امتیاز وزنی نیز حاصل ضرب وزن عوامل در میزان تأثیر آنهاست. به عنوان نمونه، سنجش محیط خارجی برای یک تشکل فرهنگی می‌تواند به صورت این جدول باشد.
جدول EFE (سنجش عوامل خارجی)
عومال عمده وزن میزان امتیاز وزنی
فرصت‌ها
1. وجود نسل جوان مستعد و دارای انگیزه
2. توجه جوانان به مسائل فرهنگی و دینی
3. نیازها و زمینه‌ی مناسب فعالیت فرهنگی در جامعه
4. سرمایه گذاری نسبی دولت و نهادهای دولتی در امور فرهنگی 0.12
0.13
0.15
0.10 3
4
4
3 0.36
0.52
0.6
0.3
تهدیدها
1. تهاجم فرهنگی
2. جریان‌های انحرافی شبه مذهبی
3. کاهش گرایش جوانان به کارهای تشکلی
4. تمرکزگرایی نهادهای دولتی و عدم بهره گیری از تشکل‌های مردمی 0.15
0.10
0.13
0.12 1
2
1
2 0.15
0.2
0.13
0.12
جمع 1.00 2.38
شناخت محیط داخلی
همان گونه که گفته شد یکی از اهداف و وظایف اصلی طرح ریزی راهبردی ایجاد زمینه‌ی تطبیق سازمان با تغییرات آینده است و سازمان باید با بهره گیری از فرصتها، به مقابله با تهدیدات و خطرهای بپردازد. ابراز واکنش مناسب در برابر تغییرات محیط خارجی مستلزم دستیابی به برداشتی درست از ضعف‌ها و قوت‌های سازمان است. هدف از سنجش و شناخت محیط داخلی سازمان نیز شناخت همین ضعف‌ها و قوت‌ها یا کارآیی‌ها و ناتوانی‌های آن است.
پس از تعیین قوت‌ها و ضعف‌ها با گنجاندن آن‌ها در جدول سنجش عوامل خارجی، وزن هر یک به گونه‌ای که مجموع آن‌ها برابر 1 شود، مشخص می‌گردد. میزان تأثیر هر یک برای قوت‌ها با ضریب 3 یا 4 (قوت‌های مهم تر) و برای ضعف‌ها با ضریب 1 (ضعف‌های مهم تر) یا 2 تعیین می‌شود و امتیاز وزنی حاصل ضرب وزن عوامل در میزان تأثیر آن‌هاست. برای نمونه، سنجش محیط خارجی برای یک تشکل فرهنگی در جدول زیر آمده است.
جدول IFE (سنجش عوامل داخلی)
عومال عمده وزن میزان امتیاز وزنی
قوت‌ها
1. برخورداری از نیروی انسانی علاقمند و با انگیزه
2. خودکفایی و عدم وابستگی به بخش دولتی
3. قدرت انعطاف قابل توجه
4. تنوع زمینه‌های فعالیت 0.12
0.13
0.15
0.10 4
3
4
4 0.48
0.36
0.6
0.4
ضعف‌ها
1. فقدان منابع کافی و باثبات
2. نداشتن خط مشی مشخص و پایدار
3. فقدان روال مشخصی برای رشد و ارتقاء اعضا
4. عمر کوتاه ارتباط اعضا و ریزش نیروی انسانی 0.15
0.12
0.13
0.10 1
2
1
2 0.15
0.24
0.13
0.2
جمع 1.00 2.56
جمع بندی وضعیت موجود با تعیین جایگاه فعلی سازمان تعیین می‌شود که برآیند وضعیت داخلی و خارجی امتیازهای حاصل از سنجش عوامل داخلی و خارجی است و در جدول زیر مشخص می‌گردد. با توجه به یکی از 3 منطقه‌ای که ممکن است برآیند در آن قرار گیرد وضعیت و سیاست کلی قابل توصیه، شامل رشد و توسعه، نگهداری و بهبود و یا کاهش فعالیت و انحلال تعیین خواهد گردید. در مثال مورد بحث، برآیند مقادیر به دست آمده برای سنجش عوامل خارجی (2.38) و عوامل داخلی (2.56)، نقطه‌ای را در نوار میانی جدول مشخص می‌کند؛ به این معنا که سیاست کلی در خصوص تشکل مورد نظر می‌تواند نگهداری و بهبود باشد (نه کاهش فعالیت و انحلال و نه رشد و توسعه‌ی گسترده).
جمع امتیاز سنجش عوامل داخلی
ضعیف
1.99 تا1.0 متوسط
2.99 تا2.0 قوی
4.0 تا 3.0 جمع امتیاز سنجش عوامل خارجی
2 1 1
رشد و توسعه بالا 3.99 تا 3.0
3 2
نگهداری و بهبود 1 متوسط
2.99 تا2.0
3
کاهش فعالیت و انحلال 3 2 پایین
1.99 تا 1.0
تعیین محورهای استراتژیک
آن چه تا کنون بیان گردید در واقع مقدمات و زمینه‌های شناسایی مسائل استراتژیک بود. مسائل استراتژیک محور اساسی برنامه ریزی راهبردی به شمار می‌آیند. در واقع یکی از تفاوت‌های اساسی طرح ریزی راهبردی با دیگر چارچوب‌های تصمیم گیری این است که این برنامه ریزی با شروع به حل مسائل آغاز نمی‌شود، بلکه زمینه‌های پیداش و شناخت مسائل را نیز مد نظر دارد و پس از آن به تنظیم فهرست مسائل راهبردی و اولویت بندی آن‌ها می‌پردازد .شناسایی این مسائل پیش از آن که به مرحله حل شدن برسند به درستی تبیین شوند.
علاوه بر این، شناخت مسائل مهم سازمان باعث می‌شود تصمیم گیرندگان اصلی به لزوم تغییر واقف شوند. به خصوص در مورد امری که نقص آن‌ها ممکن است نتایج جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد؛ زیرا این مسائل برآیندی از محیط داخلی و خارجی و عامل حفظ تبیین صحیح مسائل، رهنمودهایی را نیز در خصوص حل آنهادر برخواهدشدنیز با بهره گیری از فرصت‌ها و تکیه بر نقاط قوت، تهدیدها وضعف‌ها را برطرف ساخته و یا به حداقل خواهد رساند. نمونه‌ی مسائل حیاتی تشکل‌ها(محورهای استراتژیک ) عبارتند از:
• گسترش کمی و کیفی تشکل و افزایش ماندگاری اعضا
• ارتقاء معنوی و رشد مستمر اعضا
• افزایش اثربخشی فعالیت‌ها
• دستیابی به منابع پایدار
علاوه بر این شناخت مسائل مهم سازمان باعث می‌شود تصمیم گیرندگان اصلی به لزوم تغییر واقف شوند. به خصوص در مورد اموری که نقص آن‌ها ممکن است نتایج جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد؛ زیرا این مسائل برآیندی از محیط داخلی و خارجی و عامل حفظ موقعیت و بقای سازمان و نیز مایه‌ی تسهیل در انجام مأموریت‌هاست.

ترسیم استراتژی

به دنبال تعیین مسائل استراتژیک که در این فرآیند نقش تعریف صورت مسأله را دارد، در این مرحله به ترسیم استراتژی‌ها(راهبردها) یابه تعبیر دیگر راه حل‌ها پرداخته می‌شود. در مسیر تدوین راهبرد، به این پرسش درباره‌ی هر مسأله‌ی استراتژیک پاسخ می‌دهند:
• برای پرداختن به مسأله استراتژیک و رسیدن به اهداف مورد نظر چه گزینه‌ها یا راهکار‌هایی وجود دارد؟
• موانع موجود بر سر راه تحقق این راهکارها و محددیت‌های موجود کدامند؟
• برای رفع این موانع چه پیشنهاداتی وجود دارد؟
• راه حل گزینش شده برای مسأله‌ی مورد نظر چیست؟
• برای تحقق راه حل گزینش شده باید چه اقداماتی صورت پذیرد؟
شروع مسیر با حدس زدن گزینه‌های اصلی صورت می‌پذیرد. پس از آن به جای تدوین پیشنهادهای اصلی برای دستیابی به آن‌ها ابتدا موانع موجود بر سر راه گزینه‌ها مطرح میشوند. این امر برای کسب اطمینان از این است که با مشکلات اجرایی به شکل مستقیم مقابله میشود.
در مرحله بعد، پیشنهادهای اصلی برای دستیابی مستقیم به گزینه‌ها و یا به تشکل غیر مستقیم از راه غلبه بر موانع، انجام خواهد یافت. بعد از این مرحله با توجه به موانع پیشنهادات، را ه حل مناسب گزینش می‌شود. را ه حل گزینش شده ممکن است تقویت وضع موجود، انتخاب یکی از راهکارها یا تلفیقی از آن‌ها باشد.
پاسخ پرسش پنجم آغاز راهی مشخص برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی است؛ راهی که در مراحل بعد دنبال خواهد شد.
به منظور دستیابی سریع به راهبردها و اطمینان از جامعیت آن‌ها برای هر مسأله، از ماتریس یا جدول تحلیل عوامل استفاده می‌شود. به این صورت که برای هریک ازمسائل اساسی، یک جدول مشابه جدول زیر ترسیم شده و قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها در خصوص آن مسأله در جدول گنجانده می‌شود. سپس با بررسی دوبه دوی این عوامل، فهرستی از راهکارها و راهبردها که می‌تواند مبنای گزینش راهبردهای نهایی قرار گیرد مشخص می‌گردد.
روش کار به این صورت است که از تعامل فرصتها و قوت‌ها، استراتژی تهاجمی مشخص می‌شود واز برخورد ضعف‌ها و تهدیدها، استراتژی تدافعی شکل می‌گیرد. ضعف‌ها و فرصت‌ها، استراتژی واکنشی، و قوت‌ها و تهدیدها، استراتژی رقابتی را شکل خواهند داد.
پس از تلفیق و جمع بندی مجموعه استراتژی به دست آمده استراتژی‌ها و خط مشی‌های نهایی مشخص خواهد شد.
عوامل بیرونی قوت‌ها:
-برخورداری از نیروی انسانی علاقمند و با انگیزه
-خودکفایی و عدم وابستگی به بخش دولتی
-قدرت انعطاف قابل توجه
-تنوع زمینه‌های فعالیت
-روابط صمیمانه و انسجام
درون سازمانی
-قابلیت انعطاف و توسعه پذیری
-برخورداری از امکانات و اعتبارات نسبی
-برخورداری از امکانات و اعتبارات نسبی
-انگیزه‌ی قوی در افراد و تشکیل‌های معتقد موجود
-نهاد روحانیت و گسترش و توسعه یافتگی آن
-زنده ماندن مناسبت‌ها و ایام الله ضعف‌ها:
-فقدان منابع کافی و باثبات
-نداشتن خط مشی مشخص و پایدار
-فقدان روالی مشخص برای رشد و ارتقاء اعضا
-عمر کوتاه ارتباط اعضا و ریزش نیروی انسانی
-عمل زدگی و عدم گرایش به رشد درونی
-وجود محدودیت نهادی و کاهش وجه تشکلی
-نداشتن شناخت کافی از نیازها
فکری و روحی جوانان
-عدم توجه به اثربخشی و بازخورد فعالیت‌های فرهنگی
-فقدان تنوع در فعالیت‌های فرهنگی
-تعدد و عدم هماهنگی تشکل‌ها
فرصت‌ها:
-وجود نسل جوان مستعد و دارای انگیزه
-توجه جوانان به مسائل فرهنگی و دینی
-نیازها و زمینه‌های مناسب فعالیت فرهنگی در جامعه
-سرمایه گذاری نسبی دولت و نهادهای دولتی در امور فرهنگی
- افزایش ارتباط و همسویی تشکل‌ها و سازمان‌های همفکر
-گسترش تشکل‌های اسلامی در تمامی اقشار و سازمان‌ها راهبرد تهاجمی:
-مقابله با فرهنگ غربی با تکیه بر قوت‌های فرهنگ اسلامی در لایه‌های عمیق تر فرهنگ (باورها، ارزش‌ها و هنجارها)
-ترسیم، ارائه و تثبیت الگوهای فرهنگ اسلامی به ویژه برای جوانان
-تلاش در جهت حاکمیت (فکری)فرهنگ اسلامی با تبدیل فضای عمومی کشور به فضای معروف، اقامه‌ی حق، اقامه‌ی عدالت و میل به معنویت راهبرد واکنشی:
-تقویت مهندسی فرهنگی (ارائه‌ی روش‌ها برای پاسخگویی به نیازها و مسائل فرهنگی)
-ایجاد انسجام و همسویی در فعالیت‌های فرهنگی
تهدیدها:
-تهاجم فرهنگی
-جریان‌های انحرافی شبه مذهبی
-کاهش گرایش جوانان به کارهای تشکلی و فرهنگی
-تمرکزگرایی نهادهای دولتی و عدم بهره گیری از تشکل‌های مردمی
-کم رنگ شدن الگوهای اسلامی و ترویج الگوها و سمبل‌های غربی
-سیاست زدگی در حوزه‌های فرهنگی راهبرد رقابتی :
-تبیین و ترویج فرهنگ اسلامی متناسب با شرایط روز و نیاز جامعه و تلاش در جهت گسترش فرهنگ اسلامی در مقایسه با خرده فرهنگ‌های معارض
-برافراشتن پرچم معنویت و اخلاق و نهادینه ساختن اخلاق در جامعه راهبرد تدافعی:
-افزایش جذابیت فرهنگ اسلامی به ویژه در زمینه‌ی نمادها در کنار حفظ ظواهر دینی و اعتقادی عاطفی و کاهش محدودیت‌ها و عوامل دفعی غیر ضروری
-مقابله با ارزش شدن ثروت در جامعه
-بازسازی و ارتقاء سازمان‌ها و تشکل‌های فرهنگی

نظام برنامه ریزی میان مدت

برنامه میان مدت بیانگر عملیات عمده‌ای است که برای تحقق راهبرد و دستیابی به اهداف مرحله‌ای لازم است. با استفاده از این برنامه‌ها ادغام و تلفیق لازم بین نیازهای واحدهای مختلف عملیاتی سازمان صورت می‌گیرد تا اطمینان لازم نسبت به تبدیل اهداف بلندمدت به نتایج دقیق و مشخص حاصل گردد. علاوه بر این برنامه‌های میان مدت حلقه‌ی واسط میان برنامه‌ی استراتژیک و برنامه‌ی کوتاه مدت محسوب میشوند. این برنامه‌ها چارچوب و بستر لازم را برای تعریف و تدوین اهداف کوتاه مدت و برنامه‌های اجرایی تفصیلی و نیز کنترل‌های لازم برای تحقق نتایج عملیاتی فراهم می‌آورند.
اهداف مرحله‌ای و برنامه‌های میان مدت هردو تعیین کننده‌ی پاسخ «چگونه» و« چه وقت» فرآیند برنامه ریزی استراتژیک محسوب می‌شوند.به عنوان مثال« چگونه و چه وقت مأموریت وراهبرد سازمان تحقق خواهد یافت؟» « چگونه و در چه زمانی منابع مورد نیاز تخصیص خواهند یافت؟»، « چگونه و در چه مواقعی پیشرفت برنامه مورد سنجش و ارزیابی قرار خواهد گرفت».
مبتنی بر موارد گفته شده مراحل تدوین برنامه‌ی میان مدت نیز ناظر به دو مقوله اشاره شد؛ یعنی ارتباط نظام یافته‌ی برنامه و واحدهای سازمان و کنترل نتایج اجرا و منابع مورد بهره برداری خواهد بود.
نمودار مراحل اساسی برنامه ریزی میان مدت در زیر آمده است:
پیشبرد و اصلاح برنامه‌ی راهبردی
در ابتدای تدوین هر برنامه‌ی میان مدت، برنامه‌ی درازمدت موجود بررسی و بازنگری شده و دورنمای برنامه‌ی دورنگر گسترش می‌یابد. با توجه به وضعیت موجود نیز، عملکردها، مسائل، راهبردها، اهداف مرحله‌ای و منابع بازنگری می‌شود.
ترسیم وضع موجود وآگاهی از توانمندی‌های باالفعل و باالقوه، مستلزم برخورداری از اطلاعات بسیاری است. حداقل مواری که در این جا به آن توجه می‌شود عبارت است از:« بررسی روال جاری برنامه‌های سالیانه و تطبیق آن‌ها با راهبردهای مصوب». این گونه مشخص می‌شود که چه بخشی از برنامه‌های فعلی می‌توانند در تحقق چشم انداز و راهبردهای فعلی مؤثر باشند. از سوی دیگر چه بخشی از چشم انداز و راهبردهای مصوب در روال برنامه ریزی فعلی اهمیت چندانی ندارد و باید برای آنها برنامه‌های جدید تدوین گردد.
درج این اطلاعات در فرم شماره 1 صورت می‌پذیرد. به این صورت که که در بالای فرم هدف راهبردی مورد نظر و راهبرد ناظر به این هدف که به عنوان راهبرد مبا گزینش شد ه است،( در مرحله 1) نوشته می‌شود. سپس برنامه‌های ناظر به این هدف و راهبرد در ردیف‌های پایین وارد می‌شوند اطلاعات مربوط به هریک از برنامه‌ها شامل عنوان و حجم برنامه و واحد سنجش آن (مانند دفعات برگزاری و واحد سنجش آن یعنی کلاس یا دوره آموزشی)، نوع و تعداد مخاطبان برنامه( کسانی که حضور یا مشارکت آن‌ها در برنامه مورد نظر بوده است)، تعداد نیروی انسانی مجری و میزان اعتبار مصوب برای اجرای برنامه درج می‌گردد. (فرم 1)
فرم 1- تبیین وضع موجود
شرح هدف: بهبود وضعیت فرهنگی و ترویج فرهنگ دینی
شرح راهبرد: تلاش در جهت حاکمیت (فکری) فرهنگ اسلامی با تبدیل فضای عمومی محدوده‌ی فعالیت به فضای معروف، اقامه‌ی حق و عدالت و میل به معنویت.
ردیف عنوان برنامه هدف کمی واحد سنجش مخاطبین برنامه منابع اثربخشی
نوع مخاطب تعداد نیروی انسانی اعتبارات نوع شاخص میزان/ درصد
1 برگزاری مناسبت‌های دین 12 مناسبت عموم مردم 2400 10 12.000.00 رشد مخاطبان 10٪
2 دوره‌ی قرآن 48 جلسه نوجوانان 50 5 4.800.000 استمرار حضور 80٪
گزینش اهداف مرحله ای
در مرحله‌ی بعد با توجه به سیاست‌ها وخط مشی‌های مشخص شده بخشی از اهداف مرحله‌ای برنامه راهبردی که در قالب‌ای برنامه‌ی میان مدت قابل تحقق است تعیین میشود با توجه به درصد اجرای برنامه‌ی راهبردی و هماهنگی اهداف مرحله‌ای وراهبردهای مربوط در زمینه‌ی مسائل مختلف، اهداف برنامه‌ی میان مدت نیز مشخص می‌شود.
با تعیین شاخص‌ها و هدف گذاری آنها( تعیین وضعیت مطلوب) تعیین اهداف پنج ساله مشخص می‌شوند. مشابه شاخص‌ها که برای آنها واحد سنجش، وضعیت موجود و وضعیت مطلوب درج می‌شود و سپس میزان تخمینی تحقق این اهداف در سال‌های برنامه مشخص و در جدول درج می‌گردد؛ یعنی برای هر سال درصد تحقق هدف مورد نظر تعیین می‌شود و در صورتی که این امر میسر نباشد تنها سال‌هایی از برنامه که برای تحقق هدف لازم است تعیین میگردد( در خانه‌ی مربوط علامت زده می‌شود).(فرم 3)
فرم 3- تعیین اهداف پنج ساله‌ی موسسه
اهداف پنج ساله کمیت اهداف میزان تحقق در مقاطع اجرای برنامه
واحد سنجش وضعیت موجود وضعیت مطلوب 1 2 3 4 5
گسترش اعضاء فعال تشکل نفر 8 45 12 18 26 35 45
تحت پوشش قرار گرفتن نوجوانان محله در برنامه‌های فرهنگی درصد 6 50 6٪ 10٪ 18٪ 30٪ 50٪
تدوین برنامه‌ها
در این مرحله اهداف به شکل برنامه می‌آیند؛ بدین ترتیب که با تعیین راهکارهای مناسب برای تحقق تصمیمات، اهداف کمی، مراحل، زمانبندی و منابع مورد نیاز برای اجرای آن مشخص می‌شود و در قالب یک برنامه‌ی میان مدت تدوین می‌گردد.
برنامه‌های میان مدت که اجرای آنها به تأمین همین اهداف می‌انجامد، برمبنای اهداف پنج ساله مشخص می‌شود؛ به نحوی که مجموع اهداف کمی این برنامه‌ها، با هدف پنج ساله‌ی مورد نظر متناسب و معادل باشد. مخاطبین برنامه‌ها و نوع یا قشر مورد نظر علاوه بر هدف کمی، با توجه به ماهیت فرهنگی برنامه‌ها تعیین می‌شود. درادامه، منابع برنامه شمال تعداد نیروی انسانی مورد نیاز، میزان بودجه و اعتبارات ریالی به صورت اجمالی مشخص می‌شود.( اعتبارات بعداً به صورت دقیق تر برآورد می‌شود). در انتها، مجری برنامه از طریق برون سپاری یا زیر مجموعه مؤسسه و...) و زمان اجرا( متناسب با سال‌های اجرای برنامه‌ی میان مدت) تعیین می‌گردد. (فرم 4)
فرم 4- تدوین برنامه‌ها
شرح راهبرد: ترسیم، ارائه و تثبیت الگوهای فرهنگ اسلامی به ویژه برای جوانان
شرح هدف پنج ساله: تحت پوشش قرار گرفتن 50٪ نوجوان و جوانان محله در برنامه‌های فرهنگی
ردیف عنوان برنامه هدف کمی واحد سنجش مخاطبین برنامه منابع اجرای برنامه
نوع مخاطب تعداد نیروی انسانی اعتبارات مجری زمان اجرا
1 برگزاری یادواره‌ی شهدا 20 یادواره جوانان و نوجوانان 2000 8 نفر 60.000.000 تبلیغات هر 3 ماه
2 گفتمان جوانان 60 جلسه جوانان 200 5 نفر 18.000.000 فرهنگی هرماه
تعیین منابع مورد نیاز
منابع کلان برنامه‌ها و منابع مورد نیاز در مقاطع زمانی(سالیانه) بر مبنای محاسبات پروژه مشخص و بررسی می‌شود. بررسی منابع با توجه به ظرفیت‌های موجود ( نیروی انسانی و...) برآوردهای اقتصادی و مالی صورت می‌پذیرد.
برآورد برنامه‌ها در دو زمینه‌ی هزینه‌های جاری( که به صورت مستمر و سالیانه صورت می‌گیرد) و هزینه‌های سرمایه‌ای ( هزینه‌ی اقلام سرمایه‌ای که معمولاً یک بار در برنامه صورت می‌پذیرد) انجام میشود. این هزینه‌ها به صورت سرانه( بر مبنای واحد اهداف کمی) و برای سال برنامه ( میانگین پنج ساله) و در مقایسه با هزینه مشابه در سال گذشته صورت می‌گیرد. در این مرحله منابع و نحوه‌ی تأمین هزینه‌ها و شیوه‌ی اجرای آن‌ها، که می‌تواند در هزینه تأثیر گذار باشد(اجرای مشارکتی و...) مورد نظر نیست. برآورد دقیق تر و تفصیل برآورد اعتبارات در جریان اجرای برنامه‌ی میان مدت و درقالب تدوین برنامه‌ی سالیانه صورت می‌پذیرد. (فرم 5)
فرم5- برآورد برنامه‌ها
شرح راهبرد: ترسیم، ارائه و تثبیت الگوهای فرهنگ اسلامی به ویژه برای جوانان
شرح هدف پنج ساله: تحت پوشش قرار گرفتن 50٪ نوجوان و جوانان محله در برنامه‌های فرهنگی
ردیف عنوان برنامه هدف کمی واحد سنجش هزینه‌ی سرانه جاری هزینه‌ی سرانه‌ی سرمایه‌ای اعتبارات مورد نیاز
سال برنامه سال گذشته سال برنامه سال گذشته جاری سرمایه ای
1 برگزاری یادواره‌ی شهدا 20 یادواره 2.500.000 2.000.000 500.000 400.000 50.000.000 10.000.000
2 گفتمان جوانان 60 جلسه 1.000.000 800.000 0 0 60.000.000 0
تعیین زمان مورد نیاز
با ترسیم شبکه، مسیر بحرانی برای زمان اجرای کل برنامه‌ی میان مدت مشخص شده و با سقف زمانی این برنامه‌ی میان مدت مقایسه می‌شود.
ترسیم شبکه‌ی ارتباط برنامه‌ها
ارتباط بین برنامه‌ها از نظر تقدم و تأخر و پیش نیاز بودن، بر مبنای اهداف کمی، زمانبندی و منابع موردنیاز، ترسیم میشود. اجرای موازی و متوالی آن‌ها نیز در قالب شبکه‌ای شبیه به شبکه‌ی مسیر بحرانی (cpm) تنظیم می‌شود.
با توجه به ارتباط متقابل برنامه‌ها و پیش نیاز بودن برخی از آن‌ها برای برخی دیگر، بر مبنای اهداف کمی، زمانبندی و منابع مورد نیاز، ارتباط بین برنامه‌ها بررسی می‌شود تادر قالب شبکه‌ای از برنامه‌های به هم پیوسته و مرتبط ترسیم شود. این شبکه در برآورد زمان مورد نیاز برای اجرای تمامی این برنامه‌ها در قالب برنامه‌ی میان مدت مبنا قرار می‌گیرد.بر این اساس می‌توان بررسی کرد که آیا تحقق برنامه‌ی میان مدت در سقف زمانی اجرای آن( پنج سال) امکان پذیر است یا خیر. ودیگر این که منابع مورد نیاز در مقاطع گوناگون برنامه( مانند سال‌های اجرای برنامه) چگونه است. فرم 6 هریک از برنامه‌ها در فرم دارای کد مشخص می‌شوند واکثر برنامه‌ای دارای پیش نیازند؛ کد این پیش نیاز هم درج می‌گردد.
فرم 6- ارتباط نظام یافته برنامه‌ها
ردیف کدبرنامه عنوان برنامه کد برنامه‌ی پیش نیاز
1 682371 برگزاری یادواره‌ی شهدا 468597
2 624511 گفتمان جوانان 682371
تطبیق زمانبندی ومنابع
با تفکیک برنامه‌ها در مقاطع سالانه وتعیین منابع مورد نیاز، مقایسه‌ی نیازمندی‌ها و مقررات انجام میشود.در این مرحله امکان بروز تعدیل‌ها و تغییراتی در برنامه‌ها، منابع و زمانبندی آن‌ها وجود دارد که می‌تواند با توجه به روش‌های تعدیل منابع و مبادله‌ی هزینه و زمان در کنترل پروژه و نیز در تطبیق برنامه‌ها با واقعیات موجود مؤثر واقع شود.
تجدید نظر و اصلاح
با توجه به بررسی‌های به عمل آمده زمینه‌ی تجدید نظر واصلاح در برنامه‌ها فراهم می‌شود. این اصلاحات در زمینه‌های اهداف کلی و منابع، زمانبندی و راهکارهای تحقق اهداف مرحله ای، صورت می‌گیرد. با توجه به مرحله‌ای که اصلاحات در آن صورت پذیرفته، مراحل بعدی تا رفع کلیه‌ی اشکلات و نارسایی‌ها دنبال می‌شود و ممکن است‌ای چرخه براها تکرار شود.
تدوین نظام کنترلی
در مرحله‌ی آخر نظام کنترلی شامل شاخص‌های کنترلی، شیوه‌ی کنترل عملیاتی، کنترل مالی، نحوه سنجش عملکرد و اعمال اصلاحات تدوین می‌شود.
روش برنامه ریزی مداخله بر اساس هدف‌ها(pipo)
عموماً برنامه ریزی فرهنگی(به ویژه در تشکل‌ها وسازمان‌های مردمی نهاد) مسأله‌ی تعیین هدف مشخص برای جهت دهی فعالیت‌های فرهنگی، اصلی‌ترین دغدغه است. بنابراین بسیاری از روش‌های رایج برای ترسیم چشم انداز، تعیین عوامل عمده،راهبردها، خط مشی‌ها و شاخص‌ها برای تعیین اهداف، فرآیندی دشوار و طولانی به حساب می‌آید. بر این اساس بهره گیری از روشی که هدف گذاری در سازمان را بدون مقدمات طولانی میسر سازد مفید است.
برای مقاصد اقتصادی، روش‌های متنوع برنامه ریزی طراحی و اجرا شده اند، اما ماهیت آن‌ها و حاکمیت روش کی اهداف و نتایج، سازش پذیری آن‌ها را با یک نگرش فرهنگی به مسائل توسعه ممکن نمی‌سازد. با این وجود ارائه‌ی یکی از این روش‌ها به نام روش برنامه ریزی مداخله بر اساس هدف‌ها(pipo) مفید است. از این روش به عنوان ابزاری برای تعیین اقدام مورد نیاز استفاده می‌شود؛ زیرا در این روش، مشخص کردن اقدامات برای ارتباط با جامعه‌ی مخاطب ضرورت دارد.
روشpipo که بعدها تحلیل چارچوب منطقی نام گرفت روش مفیدی برای برنامه ریزی مشارکتی ارائه می‌کند. مراحل کلی این روش به این شرح است:
1. گردآوری نمایندگان جامعه‌ی مورد نظر و صاحبنظران
2. تبیین مسائل عمده و ترسیم درخت مسائله
3. توجه به ارزش‌های فرهنگی و فرصت‌ها
4. ترسیم درخت اهداف
5. تبیین منطق عمل و اهداف عملیاتی
6. تعیین نتایج و فرآورده‌های مورد انتظار
7. تبیین شیوه‌ی سنجش
در هر صورت‌ای تحلیل، برای ایجاد اهداف عملیاتی و تعیین نتایج مورد انتظار در طرح است. از آن جایی که این روش به نیازهای مؤثر جامعه‌ی موردنظر توجه دارد؛ توانایی عنایت به ارزشهای فرهنگی جامعه و فرصت‌های مربوط به آن را در مرحله‌ی اجرای طرح فراهم می‌کند. اما این روش به سبب نابرابری‌ها میان اجرا کنندگان طرح و کسانی که درآن صاحب نفع اند، تنگناهای ویژه‌ی خود را دارد از طرفی مزایای این روش در انعطاف پذیری فرآیندها، برنامه ریزی و مسأله‌ی پیچیده‌ی مشارکت مؤثر مردم در توسعه تشکل‌های مردم نهاد نهفته است.

برنامه ریزی فرهنگی خوب

برنامه ریزی، مداخله هدفمند، آگاهانه و سنجیده در مسیر فرایندها است که از این رو، برنامه ریزی فرهنگی، کوشش آگاهانه، سنجیده و سازمان یافته نهادها برای ایجاد تغییر در وضع موجود ودستیابی به اهداف مطلوب در حوزه‌های مختلف فرهنگی برشمرده اند.
همان گونه که در تعریف فوق نیز مستتر است، عبارت برنامه ریزی فرهنگی با مفروضات زیر همراه است:
– در حوزه فرهنگی می‌توان دست به برنامه ریزی زد و اگر امری مطلوب نباشد، امری اجتناب پذیر است؛
– در حوزه فرهنگ، مشکلاتی وجود دارد که باید آنها را با اقداماتی که « برنامه ریزی فرهنگی »می نامیم، مرتفع سازیم؛
– برنامه ریزی فرهنگی بیشتر برعهده دولت است و یا از دولت انتظار می‌رود که دست به چنین اقدامی بزند؛
– برنامه ریزی فرهنگی مبتنی بر سرمشق‌ها و الگوهای فرهنگی موجود در جامعه است.
قبل از آنکه به صورت دقیق تری مفهوم برنامه ریزی فرهنگی را تشریح نماییم، ذکر این نکته لازم است که بین مفهوم «برنامه ریزی فرهنگ» و »برنامه ریزی فرهنگی» تفاوت عمیق و ظریفی وجود دارد . در مفهوم اول؛ برنامه ریزی برای حوزه فرهنگ مد نظر است، اما در معنای دوم، این واژه کاربرد گسترده تری دارد و با مجموعه‌ای از وظایف و رشته‌های علمی از جغرافیای انسانی تا طراحی شهری، برنامه ریزی اقتصادی، سیاست گذاری اجتماعی و سرانجام برنامه ریزی استراتژیک پیوند دارد. هنگامی که اصطلاح برنامه ریزی فرهنگ را به کار می‌بریم، منظور هماهنگ سازی فعالیت‌های فرهنگی و هنری در جامعه است و آنگاه که از واژه برنامه ریزی فرهنگی استفاده می‌کنیم، منظور نحوه به کارگیری منابع فرهنگی به منظور توسعه برنامه ریزی، یکپارچه شهرها، مناطق و کشورهاست؛
به عبارت دقیق تر برنامه ریزی فرهنگی فرایند تشخیص پروژه‌ها، طراحی برنامه‌ها و مدیریت استراتژی‌های اجرا را گویند. هدف این نوع برنامه ریزی درواقع یک نگرش فرهنگی به انواع سیاست گذاری‌های عمومی است. ازاین رو، بین این دو مفهوم تفاوت عمده‌ای وجود دارد. این تفاوت را به صورت خلاصه بصورت زیر می‌توان ملاحظه کرد.
برنامه ریزی فرهنگ = نگرش برنامه‌ای و مدیریتی به فرهنگ (برنامه ریزی برای فرهنگ)
برنامه ریزی فرهنگی = نگرش فرهنگی به برنامه ریزی (به کارگیری فرهنگ برای برنامه ریزی)
برنامه ریزی فرهنگی مبتنی بر مجموعه‌ای از اهداف و الگوهای پیش بینی است . برنامه ریزی یا سیاست گذاری فرهنگی شامل اصول و راهبردهای کلی و عملیاتی شده‌ای است که بر نوع عملکرد یک نهاد اجتماعی در امور فرهنگی استیلا دارند و به این اعتبار، منظومه‌ای سازمان یافته از اهداف نهایی درازمدت، میان مدت، قابل سنجش و نیز ابزارهای وصول به آن اهد اف را دربرمی گیرد . بنابراین، الگوی سیاست گذاری فرهنگی الزاماً براساس هدف گذاری‌های خاص – که از اصول راهبردهای کلی و عملیاتی شده خود اخذ می‌کند – سامان می‌یابد .
سیاست گذاری فرهنگی فاقد هدف گذاری‌های پیشین، چیزی جز ترجمان عدم سیاست گذاری فرهنگی نیست. تعریف ما از برنامه ریزی فرهنگ ی، متأثر از تعریفی است که از مفهوم فرهنگ داریم. اگر فرهنگ را در معنای کلی – که قبلاً اشاره شد – به کار بریم، برنامه ریزی فرهنگی عبارت خواهد بود از:
«تلاشی آگاهانه برای تغییر نگرش‌ها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزش‌ها و هنجارهای نسبتاً پایدار و بادوام جامعه، مطابق خواست و الگوی ذهنی برنامه ریز»
اما اگر فرهنگ را در معنای محدود به کار بریم، تعریف برنامه ریزی فرهنگی متفاوت و محدود خواهد بود. در این معنا: برنامه ریزی فرهنگی عبارت است از تلاش آگاهانه و سنجیده برای تغییر فعالیت‌ها و محصولات فکری و هنری در راستای دستیابی به اهداف مطلوب و مورد خواست برنامه ریز یا برنامه ریزان. به عبارت دیگر و به بیان ایوانز، در این معنا برنامه ریزی عبارت است از
تخصیص منابع، توزیع یارانه‌ها و امکانات عمومی برای مجموعه‌ای از فعالیت‌های هنری تشویق و طراحی شده (تماشاخانه‌ها، گالری‌ها، موزه‌ها، تالارهای کنسرت، مراکز هنری و رسانه ای، نمایش فیلم و غیره) و حمایت از هنرمندان و کارکنان فرهنگی. به عنوان مثال، در اکثر جوامع غربی بخشی از برنامه ریزی فرهنگی شامل مداخلات عامدانه‌ای است که دولت برای افزایش تقاضا در مصرف و تمایل به مشارکت در تولید آثار هنری انجام می‌دهد.
همان گونه که ملاحظه کر دیم، براساس تعریفی که از فرهنگ ارائه می‌دهیم، تعریف برنامه ریزی فرهنگی نیز متفاوت خواهد بود. در زیر به برخی از تعاریف برنامه ریزی فرهنگی اشاره می‌شود:
دکتر محمدرضا تاجیک براساس برداشتی که از مفهوم برنامه ریزی و فرهنگ دارد، تعریفی از مفهوم برنامه ریزی فرهنگی ارائه می‌دهد که به تعریف اولیه ما از برنامه ریزی نزدیک است . به عقیده وی، برنامه ریزی در کلی‌ترین تعریف عبارت است از؛ «تلاش آگاهانه برای تغییر در یک موضوع مطابق یک الگوی ذهنی که از پیش توسط برنامه ریز تعریف شده است».
از همین منظر، فرهنگ نیز به مجموعه پیچیده‌ای از عقاید، باورها، ارزش‌ها، احساسات و رفتارها دلالت می‌کند که دارای دو خصوصیت پایداری و ثبات نسبی است. با توجه به این دو تعریف می‌توان گفت؛ برنامه ریزی فرهنگی عبارت است از؛ هر کوششی برای ایجاد تغییراتی آگاهانه مطابق با الگوی ذهنی پیشین در زمینه باورها، عقاید، ارزش‌ها، احساسات و رفتارها که با خصوصیت نسبتاً پایداری از عقاید موردی متمایز می‌شود.
دکتر مسعود چلبی نیز براساس برداشتی که از فرهنگ به عنوان مجموعه‌ای از نمادها، اندیشه‌ها، ارزش‌ها و هنجارها ارائه می‌دهد، برنامه ریزی را به معنای تغییرات محتوایی کم و بیش آگاهانه در مجموعه فوق می‌داند.
برنامه ریزی فرهنگی می‌تواند امکان ب هکارگیری دقیق تر مدیریت‌ها، سازمان‌ها و طراحی اقدام‌ها و فعالیت‌های فرهنگی متناسب با اهداف و اولویت‌ها را فراهم آورد. اصولاً برنامه ریزی براساس این فرض پذیرفته شده انجام می‌گیرد که امکانات و منابع ما محدود است و بهره گیری توأم با روزمرگی از منابع محدود، صدمات جبران ناپذیری به بار خواهد آورد .
امروزه برنامه ریزی در تمام امور انسانی، امری غیر قابل انکار تلقی و عملاً شاخصی برای تفکیک کشورهای پیشرفته از غیر پیشرفته محسوب می‌شود . با توجه به اهمیت برنامه ریزی، به نظر نمی‌رسد دلیلی برای بهره گیری از آن در عرصه فرهنگ وجود نداشته باشد؛ زیرا نظام فرهنگی هم زمان دارای دو کارکرد محوری متناقض نمای «تغییر و نوآوری اجتماعی» و « تداوم اجتماعی » می‌باشد. بنابراین، ضرورت برنامه ریزی فرهنگی را باید در دو چیز باید جستجو کرد؛ از یک طرف در همین کارکرد دوگانه و متناقض آمیز فرهنگی یعنی کارکرد تغییر و تداوم و از طرف دیگر، جوامعی نظیر جامعه ما که مرحله گذر را طی می‌کنند و از لفافه خارج شده و تحولات سریع و ناهمگون و نابرابر را تجربه می‌کنند، هم زمان احتیاج به نظم و تغییرات همگون و جهت دار دارند.
منابع؛
– اکبری، محمد علی، تجربیاتی از برنامه ریزی فرهنگی در ایران، فصلنامه فرهنگ عمومی، شماره ۳۳، زمستان ۱۳۸۱، ص ۱۴
– صالحی امیری، سید رضا، عظیمی دولت آبادی، ا.، مبانی سیاست گذاری و برنامه ریزی فرهنگی، تهران: نشر ققنوس، چاپ اول ۱۳۹۵

چیستی برنامه ریزی فرهنگی

برنامه ریزی
اگربرنامه ریزی را تصور وطراحی وضعیت مطلوب ویافتن وپیش بینی راه حل‌ها و وسایل نیل به اهداف آن در نظر بگیریم در حقیقت در برنامه ریزی انسان می‌خواهد تصرف ذهنی و فنی نموده،تدابیری بیاندیشد،تا از منابع موجود یا ممکن الوجود برای دستیابی به اهداف مطلوب خودش و هدف‌هایی که خودش از پیش تعریف کرده استفاده نماید(رضائیان، ۱۳۷۹، ص ۱۷۹)
پس می‌توان گفت :برنامه ریزی شامل تعیین هدف و وضع خط مشی، تبدیل هدف به صورت عملیات و سازوکارهای اجرایی و نیز پیش بینی چگونگی و کیفیت اجرای آنها می‌باشد. به عبارت دیگر برنامه ریزی فرآیندی است که طی آن در خصوص چگونگی رسیدن به هدف معینی در مدت زمانی مشخص و توسط نیروی انسانی موردنظر، پیش بینی و دورنگری لازم صورت پذیرفته است. ()
فرهنگ:
درمورد فرهنگ تعاریف متعددی ارائه گردیده است که برای روشنی بحث به تعدادی از آنها اشاره می‌گردد
از دیدگاه ادوارد تایلور فرهنگ را مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات،عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه خویش فرامی‌گیرد تعریف می‌کند.
حجه الاسلام نیلی پور نیز درکتاب مدیریت ومهندسی فرهنگی، فرهنگ را کلیات کاملی که شامل آگاهی، باور، آداب و رسوم و هنر، اخلاقیات، قانون و دیگر توانایی‌ها و عادات اکتسابی بشر به عنوان عضوی از اجتماع است می‌داند
تعریف فرهنگ از دیدگاه اسلام :
تعریف فرهنگ در نظام اسلامی از خصوصیت و ویژگی خاصی برخوردار است بر این اساس، فرهنگ به نظام ارزشی یااعتقادی، بینشی یا نظری، دانشی یا جهت گیری‌های پذیرفته شده اجتماعی ویا کاربردی متناسب با تکامل اسلامی جامعه تعریف می‌گردد.()
پس به طور کلی فرهنگ از سه جزء :
نظام شناخت‌ها و باورها
،‌ نظام ارزش‌ها و گرایش‌ها و
نظام رفتار‌ها و کردار‌هاتشکیل می‌شود (کاشفی، ۱۳۸۴، ص ۲۷)
– برنامه ریزی فرهنگی:
اگر «برنامه ریزی» را مداخلات هدفمند، آگاهانه و سنجید ه انسانی در مسیر حوادث و فرایند‌ها بدانیم- اعم از این که نتیجه آن ممکن است موفقیت آمیز باشد یا نه – بر این اساس، برنامه ریزی فرهنگی را نیز می‌توان کوشش آگانه، سنجیده و سازمان یافته برای ایجاد تغییر در وضع موجود و دستیابی به اهداف مختلف فرهنگی دانست
البته تعریف ما از برنامه ریزی فرهنگی، متاثر از تعریفی است که ماازمفهوم فرهنگ ارائه می‌کنیم. اگر فرهنگ را در معنای کلی – که قبلا اشاره شد – به کار بریم، برنامه ریزی فرهنگی عبارت خواهد بود از : «تلاشی آگاهانه برای تغییر نگرش‌ها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزش‌ها و هنجارهای نسبتا پایدارو بادوام جامعه، مطابق خواست و الگوی ذهنی برنامه ریز.»
یابه عبارت هر کوششی برای ایجاد تغییراتی آگاهانه مطابق با الگوی ذهنی پیشین در زمینه باورها، عقاید، ارزشها، احساسات و رفتارها که با خصوصیت نسبتا پایدار از عقاید موردی متمایز می‌شود.» (تاجیک،۱۳۷۹:۱۱۵).
حال با توجه به اینکه در تعریف فرهنگ گفتیم که فرهنگ از سه جزء نظام شناخت‌ها و باورها،‌ نظام ارزش‌ها و گرایش‌ها و نظام رفتار‌ها و کردار‌ها تشکیل می‌شود و برنامه ریزی فرهنگی عبارت خواهد بود از تلاشی آگاهانه برای تغییر در زمینه نظام شناخت‌ها و باورها و نظام ارزش‌ها و گرایش‌ها و نظام رفتار‌ها و کردار‌های یک جامعه در جهت رسیدن به وضعیت مطلوبی که برنامه ریز آن را از پیش تعیین کرده است (کاشفی، ۱۳۸۴، ص ۲۷).
اگر چه تعریف‌های زیادی از برنامه ریزی فرهنگی وجود دارد، اما در عمل، برنامه ریزی فرهنگی چیزی جز تعیین اهداف فرهنگی و شناسایی منابع و تخصیص بهینه آن منابع برای ارتقا و توسعه فرهنگی نیست. به عبارت دیگر، برنامه ریزی فرهنگی نوعی سامان بخشی به امور فرهنگی است و به قول دان لیوی، هم علم است و هم هنر . علم است چون کاربرد روش علمی در سیاست گذاری را به نمایش می‌گذارد و هنر است چون به مهارت و توانایی فردی یا جمعی خاص برای تحقق آن نیاز است .
کارایی سیاست فرهنگی در گرو تبدیل آن به زبان برنامه است . اصول سیاست فرهنگی هنگامی در عمل تحقق می‌یابد که در قالب برنامه فرهنگی با اهداف میانی، کمی و خط مشی‌های اجرایی مورد توجه قرار گیرد .
شاید برنامه ریزی در بخش فرهنگ نتواند دست نیافتنی‌ها دست یافتنی کند، اما قطعا فقدان آن ممکن است دست یافتنی‌ها را دست نیافتنی کند . برنامه ریزی فرهنگی ممکن است امکان به کارگیری دقیق تر مدیریت سازمانها و طراحی اقدام‌ها و فعالیت‌ها‌ی فرهنگی متناسب با اهداف و الویت‌ها را فراهم آورد .
اصولا برنامه ریزی بر اساس این فرض انجام میگیرد که ما با محدودیت امکانات ومنابع در ابعاد مالی، انسانی و زمانی مواجه هستیم. هدف از، برنامه ریزی فرهنگی در جامعه ایران، ارتقای جامعه ایرانی به مقامی است که
افراد آن با شناخت تمدن و فرهنگ عظیم ایرانی – اسلامی و آگاهی از فرهنگ‌های دیگر ملل جهان در حفظ
، اعتلا و اشاعه فرهنگ خودی بکوشند و جامعه را در سیر به سوی توسعه فرهنگی، در ارتباط با توسعه اقتصادی و اجتماعی یاری برسانند و در نهایت هر فرد ایرانی بتواند در سایه رسیدن به چنین توسعه ای، از زندگی مادی و معنوی بهتری برخوردار شود.(اسماعیلی،۱۳۸۲)

گونه‌های مختلف برنامه ریزی فرهنگی

در یکی از تقسیم بندی‌ها، برنامه ریزی فرهنگی به ۴ گونه‌ی زیر تقسیم می‌شود:
۱) برنامه ریزی آرمان گرایانه:
این نوع برنامه ریزی جامع نگر بوده و تلقی کلانی از مقوله‌ی فرهنگ دارد. از لحاظ روش شناختی، این نوع برنامه ریزی اهداف بزرگ و بلند مدت را مورد توجه قرار می‌دهد و به لحاظ برخورد اجتماعی - سیاسی، تکنوکراتیک است به طوری که تمرکز شدید قدرت را مد نظر قرار می‌دهد.
۲) برنامه ریزی واقع بینانه:
فرض اصلی این برنامه ریزی بر این واقعیت مبتنی است که تنوع بی پایانی از نیازها در برابر محدودیت وسایل قرار دارد. الگوی روش شناسی این نوع برنامه ریزی از به کار گرفتن حداکثر بازدهی از منابع محدود ناشی می‌شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این نوع برنامه ریزی، مبتنی بر تجربه است و براساس شبکه‌ها و ساخت‌های موجود که دردسترس هستند، شکل می‌گیرد. این برخورد نیز دارای خصلت تکنوکراتیک است زیرا بسیاری داوری‌ها وجود دارد که نمی‌توان به مدد ضوابط مسلم علمی به توجیه آن‌ها پرداخت.
۳) برنامه ریزی راهبردی(استراتژیک):
مشخص کردن حدود و نحوه‌ی دخالت بخش‌های عمومی در برنامه ریزی، فرض اصلی این نوع برنامه ریزی است و به مدیریتی بستگی دارد که برنامه را طراحی می‌کند . میدان عمل این برنامه ریزی گزینشی است . در برنامه ریزی استراتژیک، انتخاب‌ها براساس مطالعه و بررسی است، برخلاف برنامه ریزی واقع بینانه که انتخاب‌ها مبتنی بر تجربه است . تحلیل سیستم‌ها، مبنای روش شناسی این نوع برنامه ریزی است. در این تحلیل، نخست شرایط سیستم مورد بررسی قرار می‌گیرد و سپس سعی می‌شود که ارزش‌ها و هدف‌هایی که پشتیبان اقدام بخش‌های گوناگون هستند روشن شود. برخورد سیاسی اجتماعی این نوع برنامه ریزی معطوف به قدرت است.
۴) برنامه ریزی توسعه گرا(دموکراتیک):
پایه اصلی این برنامه ریزی به فرض اصلی برنامه ریزی آرمان گرایانه نزدیک است. این نوع برنامه ریزی نیازهای اصلی مردم را مورد توجه قرار می‌دهد و با مطالعه و شناخت نیازهای مردم، برنامه مورد نظر به لحاظ قدرت، شیوه‌ی تحقق اهداف، ابزار و وسایل مورد نیاز، به داوری افکار عمومی نهاده می‌شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این روش براساس مشاوره و سازگاری جمعی است.
تقسیم بندی یاد شده به زبانی دیگری نیز مورد توجه دست اندرکاران امور فرهنگی جامعه واقع شده است. دبیرخانه‌ی شورای فرهنگ عمومی به عنوان یکی از مجامع تأثیرگذار در مقوله‌ی فرهنگ، سرمشق‌های برنامه ریزی را از یکدیگر تفکیک ساخته است.
در ادامه به گونه‌ی دیگری از برنامه ریزی فرهنگی که مورد توجه صاحبنظران قرار گرفته است، اشاره می‌کنیم
▪ برنامه ریزی پیوسته و گسسته:
می توان براساس میزان فراگیری و پیوستگی برنامه ریزی‌های فرهنگی، به صورت بندی دیگری در زمینه‌ی طبقه بندی انواع برنامه ریزی فرهنگی دست یافت. برنامه ریزی گسسته و پیوسته از انواع برنامه ریزی برطبق ملاک یاد شده است. برنامه ریزی گسسته، به نوعی خاص از برنامه ریزی فرهنگی اطلاق می‌شود که حاصل تلاش برنامه ریزان در هر حوزه به طور مستقل و جداگانه است لذا بین بخش‌های مختلف، هیچ نوع ارتباط و همبستگی ارگانیکی(اندام واری) به چشم نمی‌خورد. از سوی دیگر در برنامه ریزی فرهنگی پیوسته، برنامه ریز با مد نظر قرار دادن الگویی کلی و نظمی اندام واره، نسبت به برنامه ریزی مبادرت می‌کند که در نتیجه، حاصل کار، مجموعه‌ای همبسته از سلسله‌ی معضل بندی شده تصمیمات و اقدامات خواهد بود.
● جایگاه دولت در برنامه ریزی فرهنگی
درباره‌ی مرجع تصمیم گیری و برنامه ریزی در حوزه‌ی فرهنگ، دو نظریه وجود دارد. پیروان نظریه نخست به عدم دخالت نهاد دولت در برنامه ریزی فرهنگی معتقدند. این گروه بر این باور هستند که گسترش فرهنگ‌ها از طریق برنامه ریزی نبوده است زیرا برنامه ریزی زمانی ضروری به نظر می‌رسد که ما با مقاومت مواجه شویم، بنابراین اگر همه کارها به صورت عادی انجام شود و امور به صرافت طبع جریان یابد، کسی سراغ برنامه ریزی نمی‌رود.
در دیدگاه دوم، دولت به عنوان بزرگ‌ترین نهاد در نظام موازنه‌ی اجتماعی، مسؤولیت سرپرستی و تکامل ساختارهای اجتماعی را برعهده دارد، از این رو نه تنها متولی تکمیل فرهنگ بلکه سرپرست رشد و تکامل ابعاد اجتماعی حیات بشری نیز است.
● مراحل برنامه ریزی فرهنگی
موفقیت در برنامه ریزی فرهنگی، مستلزم مراحلی است که در پی به آن اشاره می‌شود:
۱) تجزیه و تحلیل گذشته‌ی پدیده فرهنگی (پدیده‌ای که می‌خواهیم برای آن برنامه را طراحی کنیم).
۲) طراحی، تدوین و ترسیم دقیق اهداف فرهنگی.
۳) بررسی علمی نیازها و نگرش‌های اجتماعی فرهنگی گروه مخاطب و شناسایی مناسبات حاکم بر آنها به منظور دستیابی به اولویت نیازها.
۴) شناسایی قابلیت‌ها، امکانات و توانمندی‌های ممکن در ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری.
۵) شناسایی موانع، مشکلات و محدودیت‌ها جهت اجرای برنامه در ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری .
۶) طراحی برنامه‌ها با توجه به اهداف، سنجش نیازها، قابلیت‌ها، و محدودیت‌ها.
۷) ابلاغ برنامه به مجریان.
۸) نظارت، ارزشیابی، رفع موانع احتمالی و در صورت نیاز، تجدید نظر در برنامه وطراحی برنامه علمیاتی.
برای تحقق هر برنامه فرهنگی، مقدمات و شرایطی لازم است. در سطح کلان، ثبات و اقتدار نظام اجتماعی از جمله شرایط اولیه برنامه ریزی است. همچنین تأمین حداقل نیازهای اقتصادی گروههای هدف، باعث افزایش اثربخشی و کارآیی برنامه ریزی فرهنگی خواهد شد. عدم خنثی سازی فعالیت‌های فرهنگی توسط نهادها و مؤسسات فرهنگی موجود در جامعه از جمله الزامات برنامه ریزی فرهنگی مؤثر می‌باشد، در غیر این صورت، ماحصل برنامه ریزی فرهنگی، به حداقل ممکن خواهد رسید.
نفیسه کوهستانی‌نژاد ـ دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه الزهرا
منابع:
• فاضلی نعمت الله،برنامه ریزی وسیاست فرهنگی،،دانشگاه علامه طباطبایی،۱۳۸۶
• پهلوان، چنگیز. برنامه ریزی فرهنگی، انتشارات پژوهشکده‌ی علوم ارتباطی و توسعه‌ی ایران، ۱۳۵۸
• داوری، رضا. در تفسیر برنامه ریزی فرهنگی، مجله فرهنگ عمومی، شماره‌ی ۷، ۱۳۵۷.
• رضایی، عبدالعلی . جایگاه دولت در برنامه ریزی فرهنگی و الزامات برنامه‌ای آن، مجموعه مقاله‌های ساماندهی فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹ • اسماعیلی،رضا،سیاست فرهنگی، هفته نامه فرهنگ و هنر شماره ۳۳ بهمن ماه ۱۳۸۲
• اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران،مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی
• میرزاامینی،محمدرضا،استراتژی فرهنگی یا سیاست فرهنگی،اندیشگاه شریف،۱۳۸۵

الزامات برنامه ریزی مطلوب فرهنگی

چکیده
هدف اصلی این نوشتار بررسی ویژگیها و الزامات برنامهریزی مطلوب فرهنگی است .بدین منظور در ابتدا ضمن تعریف مفهومی برنامه ریزی، ضرورت برنامهریزی فرهنگی و دیدگاه‌های نظری موجود درباره برنامهریزی و سیاست گذاری فرهنگی شامل دیدگاهی که با سیاست گذاری و برنامهریزی در عرصه فرهنگ مخالف است و دیدگاهی که سیاستگذاری فرهنگی را یک ضرورت می‌داند، بررسی شد .سپس ملزومات و شروط برنامهریزی فرهنگی مطلوب و ویژگی‌های برنامهریزی فرهنگی مطلوب به صورت نتیجه این نوشتار بررسی و واکاوی شدند.
مقدمه
اگر ))برنامه ریزی(( را مداخلات هدفمند،آگاهانه و سنجیده انسانی در مسیر حوادث و فرایندها بدانیم ـ اعم از این که نتیجه آن ممکن است موفقیتآمیز باشد یا نه ـ بر این اساس، برنامهریزی فرهنگی را نیز می‌توان کوشش آگاهانه، سنجیده و سازمان یافته دولت برای ایجاد تغییر در وضع موجود و دستیابی
به اهداف مطلوب در حوزههای مختلف فرهنگی دانست )اکبری،14 :1381(.
همان گونه که در تعریف فوق نیز مستتر
مفروضات برنامه ریزی فرهنگی:
ـ در حوزه فرهنگی میتوان دست به برنامهریزی زد و اگر امری مطلوب نباشد، امری اجتناب نا پذیر است؛
ـ در حوزه فرهنگ، مشکلاتی وجود دارد که باید آنها را با اقداماتی که )) برنامهریزی فرهنگی(( می‌نامیم، مرتفع سازیم؛
ـ برنامه ریزی فرهنگی بیشتر بر عهده دولت است و یا از دولت انتظار می‌رود که دست به چنین اقدامی بزند؛
ـ برنامهریزی فرهنگی مبتنی بر سرمشق‌ها و الگوهای فرهنگی موجود در جامعه است.
برنامهریزی فرهنگ = نگرش برنامهای و مدیریتی به فرهنگ ) برنامهریزی برای فرهنگ(
برنامهریزی فرهنگی = نگرش فرهنگی به برنامهریزی ) بهکارگیری فرهنگ برای برنامه ریزی(
شکل 1: تفاوت بین برنامهریزی فرهنگ و برنامه ریزی فرهنگی.
قبل از آن که به صورت دقیقتری مفهوم برنامه ریزی فرهنگی را تشریح نماییم، ذکر این نکته لازم است که بین مفهوم ))برنامه ریزی فرهنگ(( و ))برنامه ریزی فرهنگی(( تفاوت عمیق و ظریفی وجود دارد. در مفهوم اول، برنامهریزی برای حوزه فرهنگ مد نظر است،اما در معنای دوم، این واژه کاربرد گسترد ه تری دارد و با مجموعه‌ای از وظائف و رشته‌های علمی از جغرافیای انسانی تا طراحی شهری،برنامه ریزی اقتصادی، سیاست گذاری اجتماعی و سرانجام برنامهریزی
استراتژیک پیوند دارد .هنگامی که اصطلاح برنامهریزی فرهنگ را به کار می‌بریم، منظور هماهنگ سازی فعالیت‌های فرهنگی و هنری در جامعه است و آن گاه که از
واژه برنامه ریزی فرهنگی استفاده می‌کنیم، منظور نحوه به کارگیری منابع فرهنگی برای توسعه یکپارچه شهرها، مناطق و کشورهاست )ایوانز،34 :1381(؛ به عبارت دقیق تر،))برنامه ریزی فرهنگی فرایند تشخیص پروژه‌ها، طراحی برنامه‌ها و مدیریت استراتژیهای اجرا را گویند .هدف این نوع برنامهریزی در واقع یک نگرش فرهنگی به انواع سیاست گذاری‌های عمومی است(( )همان: 35(.
از این رو، بین این دو مفهوم تفاوت عمده‌ای وجود دارد. این تفاوت را به صورت خلاصه در شکل 1 میتوان ملاحظه کرد.
در این تحقیق آنچه مد نظر ماست ـ همان گونه که قبلاً در مورد مدیریت فرهنگی نیز گفته شد ـ مفهوم اول است؛ یعنی برنامه ریزی برای فرهنگ که از روی تسامح از اصطلاح برنامه ریزی فرهنگی نیز در این معنا استفاده کرده ایم، در اینجا برنامه ریزی فرهنگی
برنامهریزی فرهنگ = نگرش برنامهای و مدیریتی به فرهنگ ) برنامهریزی برای فرهنگ(
برنامهریزی فرهنگی = نگرش فرهنگی به برنامهریزی ) بهکارگیری فرهنگ برای برنامه ریزی(
شکل 1: تفاوت بین برنامهریزی فرهنگ و برنامه ریزی فرهنگی.
مبتنی بر مجموعهای از اهداف و الگوهای پیش بینی است. برنامه ریزی یا سیاست گذاری فرهنگی شامل اصول و راهبردهای کلی و عملیاتی شدهای است که بر نوع عملکرد یک نهاد اجتماعی در امور فرهنگی استیلا دارند و از این رو منظومه‌ای سازمان یافته از اهداف نهایی درازمدت، میان مدت، قابل سنجش و نیز ابزارهای وصول به آن اهداف را در برمی گیرد .بنابراین، الگوی سیاست گذاری فرهنگی الزاماً بر اساس هدف گذاری‌های خاص ـ که از اصول راهبردهای کلی و عملیاتی شده خود اخذ می‌کند ـ سامان مییابد، سیاست گذاری فرهنگی فاقد هدف گذاری‌های پیشین، چیزی جز ترجمان فقدان سیاست گذاری فرهنگی نیست) کاشی،55 :1379(.
تعریف ما از برنامه ریزی فرهنگی، متأثر از تعریفی است که از مفهوم فرهنگ ارائه می‌شود .اگر فرهنگ را در معنای کلی ـ که قبلاً اشاره شد ـ به کار بریم، برنامهریزی فرهنگی عبارت خواهد بود از: ))تلاشی آگاهانه برای تغییر نگرش‌ها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزش‌ها و هنجارهای نسبتاً پایدار و بادوام جامعه، مطابق خواست و الگوی ذهنی برنامه ریز.((
اما اگر فرهنگ را در معنای م(( با مفروضات زیر همراه استحدود به کار بریم، تعریف برنامهریزی فرهنگی متفاوت و محدود خواهد بود. یعنی: برنامه ریزی فرهنگی عبارت است از: ))تلاش آگاهانه و سنجیده برای تغییر فعالیتها و محصولات فکری و هنری در راستای دستیابی به اهداف مطلوب مد نظر برنامه ریز یا برنامه ریزان((؛ به عبارت دیگر و به بیان ایوانز، برنامه ریزی عبارت است از: ))تشخیص منابع، توزیع یارانه‌ها و امکانات عمومی برای مجموعه‌ای از فعالیت‌های هنری تشویق و طراحیشده )تماشاخانه‌ها، گالری‌ها،موزه‌ها، تالارهای کنسرت، مراکر هنری و رسانه ای، نمایش فیلم و غیره( و حمایت از هنرمندان و کارکنان فرهنگی.(( 1 مثلاً، در اکثر جوامع غربی بخشی از برنامه ریزی فرهنگی شامل مداخلات عامدانهای است که دولت برای افزایش تقاضا در مصرف و تمایل به مشارکت در تولید آثار هنری انجام می‌دهد.
همان گونه که ملاحظه کردیم، بر اساس تعریفی که از فرهنگ ارائه می‌دهیم، تعریف برنامهریزی فرهنگی نیز متفاوت خواهد بود.
برنامه ریزی فرهنگی عبارت است از: ))هر کوششی برای ایجاد تغییراتی آگاهانه مطابق با الگوی ذهنی پیشین در زمینه باورها، عقاید،ارزش‌ها، احساسات و رفتارها که با خصوصیت نسبتاً پایدار از عقاید موردی متمایز می‌شود.((
)تاجیک،115: 1379(.
ضرورت برنامه ریزی فرهنگیتقریباً همگان بر اصل برنامه ریزی اتفاق نظر دارند و درباره اهمیت و ضرورت آن هیچ گونه شک و شبهه‌ای وجود ندارد. درباره اهمیت و ضرورت برنامهریزی در عرصه فرهنگ نیز تقریباً چنین توافقی وجود دارد، اگر چه در محتوا و شکل آن دی دگاههای متفاوتی را می‌توان مشاهده کرد. شاید برنامه ریزی نتواند دست نیافتنی‌ها را دست یافتنی کند، اما قطعاً فقدان آن می‌تواند دست یافتنی‌ها را دست نیافتنی سازد، لذا دست یافتن به آرمان‌های فرهنگی که انقلاب اسلامی پیش روی دولت جمهوری اسلامی نهاده است،ضرورت توجه بیشتر به برنامه ریزی فرهنگی را ایجاب می‌کند. برنامهریزی فرهنگی می‌تواند امکان به کارگیری دقیقتر مدیریت‌ها، سازمان‌ها و طراحی اقدام‌ها و فعالیت‌های فرهنگی متناسب با اهداف و اولویت‌ها را فراهم آورد. اصولاً برنامهریزی بر اساس این فرض پذیرفته شدهانجام میگیرد کهامکانات ومنابع مامحدوداستو بهره گیری توأم با روزمرگی از منابع محدود،صدمات جبران ناپذیری به بار خواهد آورد.2 امروزه برنامه ریزی در تمام امور انسانی، امری انکارناپذیر تلقی و عملاً شاخصی برای تفکیک کشورهای پیشرفته از غیرپیشرفته محسوب میشود. با توجه به اهمیت برنامه ریزی، به نظر نمی‌رسد دلیلی برای بهره گیری از آن در عرصه فرهنگ وجود نداشته باشد، زیرا نظام فرهنگی همزمان دارای دو کارکرد محوری متناقض نمای ))تغییر و نوآوری اجتماعی(( و ))تداوم اجتماعی(( است. بنابراین، ضرورت برنامهریزی فرهنگی را باید در دو چیز جستجو کرد: از یک طرف در همین کارکرد دوگانه و متناقض آمیز فرهنگی یعنی کارکرد تغییر و تداوم و از طرف دیگر،جوامعی نظیر جامعه ما که مرحله گذر را طی می‌کنند و تحولات سریع و ناهمگون و نابرابر را تجربه می‌کنند، همزمان احتیاج به نظم و تغییرات همگون و جهت دار دارند )چلبی،175 :1374(.
دیدگاه‌های نظری موجود درباره برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگیدو دیدگاه نظری متفاوت درباره برنامه ریزی فرهنگی را می‌توان از یکدیگر تفکیک کرد. این دو عبارت‌اند از:
الف( دیدگاهی که با سیاست گذاری و برنامه ریزی در عرصه فرهنگ مخالف استبر اساس این دیدگاه، اتخاذ سیاست فرهنگی مشخص، تهدیدی علیه آزادی انتخاب فرد و توسعه تجاری است
)گوردن،65 :1383(؛ لذا اصولاً ضرورتی برای آن وجود ندارد. از طرف
دیگر، فرهنگ مقوله‌ای کیفی و حاصل زندگیعده کثیری از مردم در یک شرایط مشابه و درمدت زمان نسبتاً طولانی است، لذا نمی‌توان و نباید آن را از امر متعالی و کیفی به زمین خاکی و عالم انسانی برنامهریزی تنزل داد .این دیدگاهی است که توسط اکثر کشورهای اروپایی و آمریکایی شمالی پیگیری می‌شود. در آمریکا مخالفت با برنامهریزی و سیاست گذاری فرهنگی بر سه استدلال زیر استوار است:
1. تنظیم سیاست‌های هماهنگ در این عرصه، بر فعالیت سازمان‌های خصوصی تأثیر مختل کننده دارد؛
2. سیاست گذاری فرهنگی دولت باعث مداخله نابجای دولت در توسعه فرهنگی می‌شود؛
بین مفهوم ))برنامه ریزی فرهنگ(( و ))برنامه ریزی فرهنگی(( تفاوت عمیق و ظریفی وجود دارد.
3. این مداخله بر لزوم تبعیت )نه هدایت کنندگی( دولت در عرصه فرهنگ از بخش خصوصی تأثیر منفی دارد )وحید،1386(.
بر اساس رویکرد مذکور، تدوین سیاستی که کلیت فرهنگی یک کشور را در دایره شمول خود قرار دهد، اگر نگوییم ناممکن حتماً امری دشوار است .))تنوع فرهنگی((، ))خلاقیت فرهنگی(( و ))تغییر فرهنگ(( در این رویکرد اصولی اساسی تلقی می‌شوند که برنامه ریزی فرهنگی ـ به ویژه توسط دولت ـ تهدیدی جدی برای آن محسوب می‌شود.
ب( دیدگاهی که سیاست گذاری فرهنگی را یک ضرورت می‌داند
این دیدگاه که عملاً شامل گروه نسبتاً وسیعی از دیدگاههای مختلف است، برنامهریزی و سیاست گذاری فرهنگی را نه تنها امری میسر و ))شدنی(( بلکه آن را الزامی و اجتناب ناپذیر بر میشمرد. در این دیدگاه، برنامهریزی فرهنگی تهدیدی برای آزادی انتخاب فرد محسوب نمی‌شود و اگر هم باشد، اصولاً گزیری از آن نیست.
اگر دیدگاه اول را دیدگاه فرهنگی لیبرالیسم بنامیم، اندیشه فرد مستقل و امیال و خواست‌های ویژه او ـ که نباید محدودیت و الزام بیرونی بر او حاکم باشد و برای او تعیین تکلیف کند ـ در مرکز آن جای میگیرد. تصور چنین فرد مستقلی از شبکه مناسباتی که بر مبنای آن، فرد و امیال او سامان می‌یابد، اندیشه‌ای متافیزیکی است؛ زیرا فرد همواره در شبکه‌ای از مناسباتجمعی تعریف و کم و بیش خواست او درمناسبات مذکور، تعیین می‌شود. در چنین شرایطی، بر کنار ساختن دولت و نظم مستقر از هدف گذاری در عرصه فرهنگ، به هیچ وجه جایگاهی برای آزادی فرد و انتخاب‌های آزادانه او فراهم نمی‌آورد، بلکه جای خالی دولت را منابع دیگر قدرت پر می‌کنند. بر این اساس،سیاست گذاری فرهنگی در کشورهای مختلف وضعیت متفاوتی پیدا میکند اگر چه وجودش در همه آنها ضروری است. در یک کشور پیرامونی، هر گام عقبنشینی نظام مستقر در هدفگذاری و سیاست گذاری حوزه فرهنگی به معنای پیشروی رقبای حاضر در صحنه منازعات قدرت و عقب نشینی نظام سیاسی به معنای وانهادن قدرت به رقیب حاضر در صحنه سیاسی است) کاشی،64 :1379(.
است، کاربرد بیشتری دارد، اگرچه این حرف بدان معنا نیست که این شروط هیچ کاربردی برای سایر کشورها ندارند و برای آنها مفید نخواهند بود. این پنج شرط عبارت‌اند از:
1. تعادل سیاسیتعادل یعنی ترویج و پیشبرد فرهنگ صرفاً به خاطر خود فرهنگ و نه اهداف احزاب سیاسی و فلسفه‌های جزمی، به خصوص ملی گرایی تهاجمی. فرهنگ منطقی، فرهنگی است که به روی همه فرهنگهای دیگر باز است، آن قدر اعتماد به نفس دارد که استدلال‌های متنوع و مخالف را پذیرا و شامل گردد و آن قدر زنده است که باور کند فرهنگ زمان حاضر به همان اندازه فرهنگ زمان گذشته جالب است. مراجع
ملزومات و شروط برنامه ریزی فرهنگی مطلوب
ملزومات برنامه ریزی فرهنگی بر حسب اهداف و محتوایش متفاوت خواهد بود. در کشورهایی که برنامهریزی و سیاست فرهنگی اجازه تعیین محتوای فرهنگ را ندارد و هدفش ایجاد فضای باز برای شکوفایی و توسعه فرهنگ است، ملزومات برنامهریزی فرهنگی متفاوت با برنامه ریزی کشورهایی خواهد بود که برنامه ریزی فرهنگی دقیقاً محتوای فرهنگ و شکل دادن به آن را از پیش تعیین می‌کند.
گوردن و ماندی برای برنامه ریزی فرهنگی مطلوب و پایه ای، پنج شرط اساسی قائل هستند که به نظر می‌رسد برای سیاست فرهنگی نوع اول که مربوط به کشورهای پیشرفته اروپایی
برنامهریزی فرهنگی فرایند تشخیص پروژهها، طراحی برنامهها و مدیریت استراتژیهای اجرا را گویند .هدف این نوع برنامهریزی در واقع یک نگرش فرهنگی به انواع سیاست گذاریهای عمومی است.
دولتی اغلب ابراز می‌دارند هدف آنان برقراریارتباط با نتایج حمایت فرهنگی، در عین حفظفاصله با محتوا و برنامه‌های فرهنگی است، اما این هدف به ندرت محقق شده است. تحقق این هدف مستلزم آن است که وزیران فرهنگ علاوه بر ایجاد گروههای ارزیاب در روند تصمیم گیری‌های اداری، خود را در حاشیه نگه دارند و از هرگونه اعمال نفوذ برای انعکاس خط مشی دولت بپرهیزند. تعیین سیاست و حمایت از آن ـ پول مالیات، رضایت دادن به گزارش نهایی درباره نتایج قانونگذاری و هزینه‌ها و کمک به بهبود فرهنگ، همه بدون دخالت ـ حتی در صورتی که دولت تحریک به دخالت شود، صورت می‌گیرد.
2. سرمایه گذاری واقع بینانهاگر فعالیت‌های فرهنگی با منابع کافی پشتیبانی نشوند، ساختار آن با تداخل‌های مداوم و بحران‌های مدیریتی روبه رو خواهد شد .مؤثرترین سیاست آن است مبلغی بین 50 تا 60 درصد از بودجه عملیاتی سالانه لازم برای نهادها،صرف اعطای انواع بورسها و کمک هزینه‌های تشویقی شود. همچنین بخش مهمی از هزینه‌ها باید به ابتکارات و فعالیت‌های جدید و در حال توسعه اختصاص یابد، نه آن که مبالغی هنگفت،در اختیار سازمان‌های متورم و راکدی قرار گیرد که بازدهی چندانی ندارند.
3. تدوین چارچوب قانونی عاری از تعصبوجود نوعی نظام مالیاتی به نفع تولیدکنندگان فرهنگی و هنرمندانی، امری ضروری است و قوانین تجاری باید به نفع آنها طراحی شوند .حمایت از حق پدیدآورنده )کپی رایت( و سایر حقوق مالکیت معنوی، الزام همه شبکه‌های دولتی )رادیو، تلویزیون و...( به بالابردن کیفیت فرهنگی برنامه‌هایشان، وضع قوانین حمایت از محیط زیست و فرهنگ، انعقاد توافق نامه‌های بین المللی درباره تعریف و حدود حقوق فرهنگی، حصول توافق بین المللی در خصوص جابه جایی کالا و خدمات فرهنگی و غیره،همگی ملزومات یک سیاست فرهنگی پایدار و مطلوب هستند.
4. تشویق تجارت و صنعت فرهنگییک سیاست فرهنگی مطلوب، نیازمند تجارت و صنعت فرهنگی آزاد و قدرتمند است، لذا نباید با آثار هنری و متون فرهنگی دقیقاً همچون کالاها و خدمات دیگر رفتار کرد. طرح‌ها و رسانه‌هایی که آثار هنری را تبیین می‌کنند، باید آزاد باشند و در عین حال در برابر سرقت نشر حفاظت شوند. جنبه‌های مختلف این تشویق عبارت‌اند از: گنجاندن جنبه‌های فرهنگی در همه امور توسعه عمومی، طرح‌های بازسازی،برنامه‌های کارآموزی و توافق نامههای مردمی،الزام طرح‌های توسعه دولتی و خصوصی با ارزش بیش از 000/250 دلار به اثبات فواید فرهنگی خود، برتری دادن فواید تنوع فرهنگی بر استدلال‌های تجارت آزاد در قوانین تجاری، معافیت حمایت صنایع فرهنگی از محدودیت‌های یارانه‌ای و نزدیک کردن صنایع فرهنگی، سازمان‌های هنری و نهادهای آموزشیبه یکدیگر از طریق تخفیف مالیاتی.
5. آموزشاگر سیاست‌های تشویق، حمایت و پاداش عادلانه با آموزش گسترده، عمیق و مداوم برای همه مردم همراه نباشد، در درازمدت بی نتیجه خواهد بود. از جمله فعالیت‌های این بخش می‌توان این موارد را نام برد: تعیین موقعیت برتر برای موضوعات فرهنگی در همه بخشهای نظام آموزشی، اجباری شدن دروس هنری در تمام سطوح، تبدیل بافت فرهنگی و محیط زیست به یک زمینه تحقیقاتی، الزام تمام مؤسسات فرهنگی به داشتن برنامه آموزشی و غیره )گوردن،105-97 :1383(.
بسیاری از شروط فوق را میتوان در یکی از تصمیمات مهم ))کنفرانس بین المللی سیاست‌های فرهنگی(( که در سال 1998 در استکهلم برگزار
برنامهریزی فرهنگی باید درصدد تأسیس فرصتهای ساختاری برآید تا مردم به روشی خاص در آن رفتار کنند، نه این که مستقیماً برای انجام کاری تحت فشار قرار بگیرند .در ادبیات برنامهریزی اجتماعی،معمولاً به برنامهریز توصیه میشود بیشتر متکی به فراقدرت باشد به جای این که به قدرت عریان تکیه کند.
شد، به وضوح مشاهده کرد:
))سیاست فرهنگی باید یکی از اجزای اصلی راهبرد توسعه باشد، خلاقیت و مشارکت در حیات فرهنگی ترویج و سیاست پاسداری از میراث تقویت و صنایع فرهنگی ترویج شود .تنوع فرهنگی و زبانی در جامعه اطلاعاتی و برای این جامعه رواج یابد و منابع انسانی و مالی بیشتری در عرصه توسعه فرهنگی به کار گرفته شود(( )همان: 12(.
در کشورهایی که هدف برنامهریزی فرهنگی، تغییر محتوایی فرهنگ است، ملزومات برنامهریزی فرهنگی تا حدود زیادی متفاوت است. از جمله ضروریات این کشورها، تأسیس سازمان‌ها و نهادهای عریض و طویل و متعاقب آن، به اجرا در آوردن برنامهها و نظارت بر آن و اختصاص بودجههای کلان توسط دولت است؛ ضمن این که دولت‌ها نیز به استخدام و به کارگیری نیروهای اجرایی و کارشناسان متخصص و آموزش دیده زیادی در عرصه فرهنگ نیازمندند.
ویژگی‌های برنامهریزی فرهنگی مطلوببرنامه ریزی فرهنگی مطلوب، باید دارای ویژگی‌های خاصی باشد از جمله:
1. برنامه ریزی فرهنگی باید منعطف باشد؛
2. انضمامی و تجربی باشد؛
3. از یک سو بر اساس تعریف محدود از فرهنگ استوار باشد و از سوی دیگر، انتخابی باشد و صرفاً به برخی از متغیرهای راهبردی در سطح فوقانی جامعه توجه کند، نه این که بدون در نظر گرفتن عوامل انگیخته در عرصه‌های گوناگون و در سطوح مختلف، برای جزئیترینامور برنامه ریزی کند که در این صورت نتیجهچنین برنامه‌ای از قبل مشخص است؛ 4. ویژگی ساختاری داشته باشد، نه اجباری. به این موضوع مهم اخیراً در ادبیات برنامه ریزی و توسعه نیز توجه جدی شده است. به عبارت دیگر، برنامه ریزی فرهنگی باید درصدد تأسیس فرصت‌های ساختاری برآید تا مردم به روشی خاص در آن رفتار کنند، نه این که مستقیماً برای انجام کاری تحت فشار قرار بگیرند. در ادبیات برنامهریزی اجتماعی، معمولاً به برنامه ریز توصیه می‌شود بیشتر متکی به فراقدرت باشد به جای این که به قدرت عریان تکیه کند؛5. مشارکتی و مردمی داشته باشد؛
6. برای جلب مشارکت عموم باید حتی المقدور داوطلبانه باشد، زیرا این نوع برنامه ریزی همچنان که از نام آن استنباط می‌شود، با عنصر فکر و اندیشه سروکار دارد و این امر بدون مشارکت داوطلبانه مردم میسر نخواهد شد )چلبی،3 :1374(؛
7. واقع گرایانه باشد؛ به عبارت دیگر با توانایی‌های سیستم سازگار باشد و امکانات و ظرفیت‌های موجود در جامعه را مد نظر قرار دهد؛
8. منطبق با وجدان عمومی جامعه باشد؛
9. آینده نگر باشد؛
10. به قلمرو ملی محدود نشود؛ بلکه با اتخاذ چشم اندازی وسیع، مسائل بین المللی،بین منطقه‌ای و جهانی نیز مد نظر قرار گیرد .همچنین ))برای همکاری با سایر دولت‌ها،مؤسسات تجاری، انجمن‌های داوطلبانه و خصوصی و نهادهای دیگر، باید درصدد یافتن راههای جدیدی برآید؛ ضمن این که تأثیر مثبت روند جهانی سازی در خلاقیت محلی ـ از نظر ایجاد فرصت‌ها و امکانات بازار ـ باید مورد بررسی قرار گیرد. اثرات مثبت و منفی بازارهای جهانی بر صنایع فرهنگی محلی نیز، از جمله مسائلی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد تا بتوان برای حمایت از این صنایع و رشد فرهنگی و اقتصادی آنها، اقداماتی را پیش بینی کرد(( )یونسکو،529 :1379(.
11. بخشی از سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی باشد تا ارزشهای فرهنگی ملی و محلی در مدیریت اقتصاد در نظر گرفته شود )همان:
528(؛
12. به امر تنوع فرهنگی، که به خلاقیت در تولید آثار هنری منجر میشود، توجه ویژه‌ای داشته باشد؛
13. با توجه به محدودیت منابع و امکانات و همچنین مشکلات، اولویت گذار باشد؛14. بر اساس اجماع و نوعی توافق رسمی و اتفاق نظر میان مسئولان و متولیان امور شکل گرفته باشد و کارشناسان و بخش اجرایی نیز مصمم به اجرای آن باشند .))برنامه فرهنگی ملی بر اساس یک فرایند سیاسی است؛ فرایندی که سیاستمداران آن را آغاز می‌کنند و می‌کوشند تا بر آن حاکم گردند. برای تحقق اهداف فرهنگی،باید میان رهبران سیاسی و برنامه ریزان، پیوسته تبادل نظر صورت گیرد. برنامه ریزی نمی‌تواند از فرایند سیاسی جدا افتد و بی توجه به آن ادامه یابد. در صورتی که کارکنان ـ چه کارشناسانی که برنامه را تهیه می‌کنند و چه کارمندانی که آن را اجرا می‌نمایند ـ برای اجرای آن مشتاق نباشند و یا ورزیدگی کافی نداشته باشند، برنامه را با شکست مواجه می‌کنند((؛
15. بر اساس یک الگو و رویکرد فرهنگی کلانی شکل گیرد و درباره آن الگو و رویکرد،میان مسئولان و کارشناسان اتفاقنظر وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر، انگاره نظری حاکم بر سطوح عالی برنامه ریزی و سطوح کارشناسی متفاوت نباشد، زیرا وجود شکاف نظری در اکثر ابعاد محورهای انگاره نظری سطوح عالی برنامهریزی و سطوح کارشناسی موجب ابهام مفهومی، نبود تفاهم میان سطوح عالی، میانی و اجرایی و در نتیجه ظاهر شدن گسست و به هم ریختگی در حوزه برنامه ریزی فرهنگی می‌شود و سیاست گذاران اهداف و راهبردهایی را تعیین می‌کنند که برای سطوح کارشناسی ابهام نظری دارد. متقابلاً طرح‌ها و برنامه‌هایی توسط کارشناسان ارائه می‌شود که از نگاه سیاست گذاران مبهم و مشکوک است )رجب زاده،76 :1380(.
پی نوشت‌ها
* استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی،واحد علوم و تحقیقات.
1. برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به: جمعی از کارشناسان دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی، برنامهریزی فرهنگی؛ مراحل اساسی، تمهیدات نظری و مقدمات عملی،فصلنامه فرهنگ عمومی، شماره 7، سال 1375، ص 56.
منابع
ـ اکبری، محمدعلی)،1381(، ))تجربیاتی از برنامه ریزی فرهنگی در ایران) 57-1320(((، فصلنامه فرهنگ عمومی، زمستان 1381، شماره 33.
ـ ایوانز، گریم)،1381(، ))برنامه ریزی فرهنگی: مفهومی مبهم((، ترجمه پرویز اجلالی،فصلنامه فرهنگ عمومی، زمستان 1381، شماره 33.
ـ تاجیک، محمدرضا)،1379(، ))تأمل آسیب شناختی بر فرهنگ در ایران((، در: سیاست گذاری فرهنگی در ایران امروز، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
ـ چلبی، مسعود)،1374(، جامعه شناسی نظم، تهران: نشر نی.
ـ رجب زاده، احمد و دیگران)،1380(، جامعه و فرهنگ )مجموعه مقالات(، تهران: بی جا.
ـ کاشی، غلامرضا)،1379(، سیاست گذاری اقتدارگرایانه و دموکراتیک فرهنگی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، چاپ اول.
ـ گزارش جهانی فرهنگ، )1379(، ترجمه‌هادی غبرایی و دیگران، تهران: مرکز انتشارات کمیسیون ملی یونسکو در ایران، چاپ اول.
ـ گوردن،کریستوفر و سایمون ماندی)،1383(، دیدگاه‌های اروپایی سیاست فرهنگی، ترجمه‌هادی غبرایی، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی.
ـ وحید، مجید)،1386(، بحثی در سیاست گذاری فرهنگی، فصلنامه سیاست، دوره سوم، بهمن 1386.

معرفی گروه پژوهشی مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی

مفاهیمی چون مدیریت فرهنگی، راهبردهای فرهنگی، سیاست فرهنگی، برنامه‌ریزی فرهنگی و نظایر آن از مفاهیم جدیدی به شمار می‌آیند که عمدتاً از اواخر دهه 60 میلادی مطرح شدهاند و در راستای برنامه‌های توسعه فرهنگی و اجتماعی، به‌ عنوان زمینه‌ای جدّی و چالش‌ برانگیز پیش روی مدیران و برنامهریزان قرار گرفتهاند.
اکنون با مطرح شدن برنامه‌های توسعه در بیشتر کشورها و نتایج خواسته و ناخواسته به جا مانده از این برنامه‌ها، اهداف و راهبردهای متصور برای مدیریت و برنامهریزی‌ فرهنگی، معطوف به ارائه مطالعات و راه‌کارهایی برای تقلیل اثرات نامطلوب برنامه‌های توسعه از جمله کاهش محرومیت‌های اجتماعی، تجدید حیات شهری، ایجاد فرصتهای شغلی، تقویت جامعهای امن و ترویج زندگی سالم شده است.
مهم‌ترین اصل مورد تأکید در رویکرد مدیریتی بر فرهنگ، تمرکز بر مطالعات کاربردی و استفاده عملی از نتایج پژوهشها در رفع مسائل و موانع فرهنگی است. بر این اساس گروه مدیریت فرهنگی با در نظر گرفتن سه مرحله ‌شناسایی، ‌ارزیابی و ارائه پیشنهاد برای حل مسائل فرهنگی در سه سطح کلان (جامعه)، میانی (سازمان‌ها و نهادها) و خرد (کنش‌گران اجتماعی) به انجام مطالعات کاربردی مورد نیاز جامعه در حوزه فرهنگ می‌پردازد.

توانمندیهای تخصصی برای برنامه‌ریزی استراتژیک:

آسیبشناسی نهادها و سازمانهای فرهنگی
مطالعه در حوزه مدیریت کیفیت کالاها و خدمات فرهنگی
شناخت فرهنگ سازمانی نهادها و سازمانهای فرهنگی
بررسی در زمینه سرآمدی و تعالی نهادها و سازمانهای فرهنگی
رصد وضع موجود سازمانها و مراکز فرهنگی
نیازسنجی فرهنگی، آموزشی و پژوهشی
مشاوره به سازمان ها درخصوص شناسایی کلیدی ترین موانع پیشرفت و ارائه طریق برای مرتفع کردن آن ها
تدوین برنامه های استراتژیک در زمینه منابع انسانی، امور مالی، آموزش، پژوهش و معماری سیستم های اطلاعاتی
تدوین سندهای توسعه در زمینه های موردنیاز سازمان های اداری کشور  
بررسی مشارکت مردم و سازمانهای مردمنهاد در حوزه فرهنگ
ارزیابی تأثیرات فرهنگی طرحها و اقدامات توسعهای
ارزیابی فعالیتهای فرهنگی
مطالعات فراغت و نهادهای فراغتی
برنامهریزی فضایی، تعیین و تخصیص درست منابع فرهنگی به مکانها و مناطق
مطالعات فرهنگی و اجتماعی شهر
تهیه سند توسعه گردشگری

برنامه‌ریزی شهری

برنامه‌ریزی شهری (به انگلیسی: urban planning) یک فرایند فنی، اجتماعی و سیاسی است.اصلی‌ترین هدف برنامه‌ریزی شهری رفاه عمومی است.(Taylor, Nigel (1998). Urban Planning Theory Since 1945. Los Angeles: Sage.). این رشته به صورت نزدیکی با رشته طراحی شهری (به انگلیسی: urban design) ارتباط دارد و برخی برنامه‌ریزهای شهری برای خیابان‌ها، پارک‌ها، ساختمان‌ها و دیگر مناطق شهری طرح ارائه می‌دهند.[۴]
با توجه به ابعاد گستردهٔ شهرها و سکونتگاه‌های انسانی، این حرفه ابعاد مختلفی دارد، از جمله مسائل زیبایی‌شناسی، اجتماعی، سلامت و موارد دیگر. این رشته از دانش‌های محیطی مثل  حوزهٔ زیبایی شناختی و بصری نسبت به شهرسازی کاستی دارد.[۵]

مروری بررویکردهای برنامه ریزی شهری

- در نیمه اول قرن بیستم شیوه شهرنشینی و برنامه‌ریزی شهری در زیر سایه توسعه صنعتی، اثبات گرایی، خردگرایی علمی و اقتدارگرایی قرار داشت.
- در نیمه دوم این قرن گرایش‌های جدیدی همچون بحران زیست محیطی، توسعه پایدار، جامعه مدنی، مشارکت و … مطرح می‌شود.

در چند دهه آخر قرن بیستم به دنبال ظهور ناکامی در آرمانهای مدرنیستی و ضعف در مبانی خردگرایی علمی و فرهنگی نظریات جدید و رویکردهای جدیدی در نظام شهرسازی و برنامه‌ریزی شهری مطرح شد.

اهداف برنامه‌ریزی شهری

برنامه‌ریزی شهری به آموزش دانش فنی و به فراگیری علوم اجتماعی نیز تکیه دارد. به عبارت دیگر این رشته به مطالعه عوامل مختلف که در آمایش سرزمین نقش دارند، می‌پردازد. این عوامل عبارت‌اند از:
سیاست
اقتصاد
فرهنگ
جمعیت، مهاجرت و فضا
محیط روستایی
محیط شهری
زیرساخت
جامعه
شیوه‌های برنامه‌ریزی
تکنولوژی
اصلی‌ترین هدف برنامه‌ریزی شهری رفاه عمومی است[۱][۲] که شامل در نظر گرفتن بهره‌وری، آب و فاضلاب، محافظت و استفاده از محیط زیست[۱] و همچنین فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی می‌شود.[۳]

"What is Urban Planning". School of Urban Planning, McGill University. Archived from the original on 8 January 2008.
Taylor, Nigel (1998). Urban Planning Theory Since 1945. Los Angeles: Sage. pp. 3–4. ISBN 978-0-7619-6093-5.
Midgley, James (1999). Social Development: The Developmental Perspective in Social Welfare. Sage. p. 50. ISBN 978-0-8039-7773-0.

صفات «شهر اسلامی » در «متون اسلامی »

مبانی و اصول که بایستی بر هر آنچه که به صفت «اسلامی» متصف است تأثیر گذاشته و ویژگی‌های آنرا مشخص کنند عبارتند از:( نقی زاده، محمد(زمستان 1377). صفات شهر اسلامی در متون اسلامی. 6، 4و5، شماره پیاپی 1413،  )

شرح وظایف و برنامه‌ها مرکز مطالعات برنامه ریزی شهری و روستایی

سیاستگذاری و برنامه‌ریزی جهت ارتقاء شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی در حوزه مدیریت شهری و روستایی.
بررسی و شناسایی مستمر مسائل اجتماعی، فرهنگی حوزه مدیریت شهری و روستایی در سطح ملی
پایش شاخص‌های اجتماعی، فرهنگی کیفیت زندگی در شهرها و روستاهای کشور با همکاری دستگاه‌های ذیربط
برنامه‌ریزی و پایش اجرای مصوبات شورای اجتماعی کشور در حوزه مدیریت شهری و روستایی به‌منظور کاهش آسیب‌های اجتماعی
ایجاد زمینه‌های لازم برای بهره‌گیری از ظرفیت ارتباطات بین‌المللی شهرداری‌ها و دهیاری‌ها در امور فرهنگی و اجتماعی و ارتقاء شاخص خواهرخواندگی بین شهرها و روستاهای مختلف ایران با سایر کشورها
سیاستگذاری برای ارتقاء فرهنگ شهروندی از طریق توسعه آموزش‌های شهروندی در حوزه مدیریت شهری و روستایی
استقرار نظام پیوست نگاری اجتماعی، فرهنگی (اتاف) در فعالیت‌های شهرداری‌ها و دهیاری‌ها
برنامه‌ریزی و پایش اجرای مصوبات شوراهای عالی و ستادهای ملی با محوریت اجتماعی،‌ فرهنگی در حوزه مدیریت شهری و روستایی(شورای عالی انقلاب فرهنگی، ‌شورای عالی زکات،‌ ستاد مرکزی هماهنگی خدمات سفر، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و…)
مطالعه و بررسی ظرفیت ایجاد و نظارت بر عملکرد سازمان‌ها و واحدهای اجتماعی و فرهنگی شهرداری‌ها
مطالعه و بررسی ظرفیت ایجاد و نظارت بر حوزه ورزشی شهرداری‌ها و دهیاری‌ها
برنامه‌ریزی برای ایجاد و توسعه بانک‌های اطلاعاتی آموزشی و پژوهشی و فرهنگی و اجتماعی
تدوین و نشر کتب،منابع آموزشی و دستاوردهای پژوهشی حوزه مدیریت شهری و روستایی
تهیه محتوا، انتشار نشریات وابسته به سازمان اعم از فصلنامه‌ها و ماهنامه‌ها
پی گیری امور اداری، مالی طرح‌ها و پروژه‌های مطالعاتی،آموزشی، فرهنگی و اجتماعی و انتشارات(فرایند انعقاد قرارداد و منابع مالی موردنیاز و…)
برنامه‌ریزی و هماهنگی به‌منظور نشر کتب، نشریات وابسته مرتبط با سازمان با همکاری واحدهای ذیربط.
هماهنگی و همکاری با سازمان امور اجتماعی در خصوص کاهش آسیب‌های اجتماعی مرتبط با حوزه مدیریت شهری و روستایی با همکاری مراجع ذیربط
انجام مطالعات و بررسی‌های لازم در زمینه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری در جهت ارائه طرح‌ها و برنامه‌های موردنیاز برای توسعه فرهنگی بر اساس قوانین، مقررات و خط‌مشی‌های ابلاغی مراجع ذیصلاح
همکاری در تهیه و تدوین استانداردهای لازم برای ایجاد فضاهای فرهنگی و اجتماعی توسط شهرداری‌ها و دهیاری‌ها.
http://sam-shahr.ir/?page_id=489

برنامه‌ریزی توسعه شهری

برنامه‌ریزی شهری وسیله‌ای مؤثر برای حفظ نظم فضایی در محیط فیزیکی است و برای مدیریت سلایق زمین از اجتماعات شهری می‌باشد.

برنامه‌ریزی شهری توسعه اقتصادی را با یک ساختار منظم از کاربری زمین، که فراهم کننده کالاهای عمومی مناسب و کالاهای مورد نیاز می‌باشد، جهت‌دهی می‌کند. 

برنامه‌ریزی شهری قادر نیست منظر فیزیکی جدید بر اساس اهداف پیش فرض و سیاست‌های اقتصادی- اجتماعی بدون ظرفیت برای تجهیز کردن منابع اقتصادی و حمایت اجتماعی شکل دهد.
در کش و قوس جهانی شدن و در نتیجه آن رقابت تند و سخت برای ایجاد ثروت، شهرها (چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای در حال توسعه) انتظار دارند که مردم خود را به سمت شکوفایی و پیشرفت هدایت کنند. رقابت و رشد اقتصادی موضوعات اصلی می‌شود: «گفتمان رفاه جای خود را به گفتمان رشد اقتصادی در مناطق شهری می‌دهد.»

 آغازگر برنامه‌ریزی شهری مدرن، کتاب «فردا راهی برای اصلاح واقعی» ابنزر‌هاوارد و باغشهرهای لچ ورث (1903) و ولوین (1920)

البته مدل دهکده‌های صنعتی انگلیسی همچون نیولانارک (new Lanark) و پورت سان لایت (Port Sun light) مقدم بر دوران‌هاوارد هستند.) (Jieming zhu,2008)

الگوی برنامه‌ریزی جامع

چارچوب برنامه‌ریزی شهری در قالب کاربری زمین، حمل و نقل و در کل چهار عملکرد اصلی شهر یعنی سکونت، کار، تفریح، رفت و آمد و ارتباط بین آنها معطوف بود و چندان ضرورت و توجهی به ابعاد کیفی توسعه و عمران شهری احساس نمی‌شد.

ویژگی‌های برنامه‌ریزی جامع

برنامه‌ریزی جامع اصولاً بر مبانی مدرنیته یعنی فردگرایی علمی، تمامیت گرایی و اعتقاد به پیشرفت استوار است و در عرصه شهرسازی بیش از پیش به سمت اندیشه هندسی و کالبدی گرایش دارد.

به نظر فالودی، برنامه‌ریزی جامع عقلانی ماهیتاً دارای ویژگی‌هایی است که به رویکرد تفصیلی و پیش‌بینی جزئیات برای آینده منجر می‌شود. به همین دلیل از برنامه‌ریزی جامع و الگوی طرح‌های جامع معمولاً با صفت برنامه‌ریزی نقشه آبی (blue Print Planning ) نام برده می‌شود که بیانگر خصلت نقشه‌های اوزالیدی است.
لیندبلوم، یکی از نخستین منتقدان برنامه‌ریزی جامع (1965) ویژگی‌های آن را به صورت زیر بیان می‌دارد:

برخی از مشکلات طرح‌های جامع شهری

اصولاً از دهه 1960 به بعد در آمریکا و اروپا، انتقادات وسیعی به الگوی برنامه‌ریزی جامع و طرح‌های جامع مطرح شد. به طوری که عملاً به عنوان طرح‌های جامع سنتی منسوخ اعلام گردید و الگوی جدید به جای آن به کار گرفته شد.
پیتر‌هال در بررسی و ارزیابی تجارب پیشروان اولیه برنامه‌ریزی شهری:

به نظر کارشناسان سازمان ملل متحد که در سال 1995 ارائه شد، علل عمده ناکامی طرح‌های جامع توسعه شهری عبارتند از:

سازمان ملل متحد خواستار اصلاح نظام برنامه‌ریزی شهری،  ایجاد تغییرات زیر را لازم دانسته است:

ویژگی‌های الگوی طرح‌های جامع – تفصیلی:

نتیجه عملی این نحوه نگرش به شهر و شهروندان، تهیه و اجرای طرح‌های جامع – تفصیلی است که به شیوه‌ای کارکردگرایانه و یکسان تمام حیات شهر را به عنوان مجموعه‌ای از افراد و فعالیت‌ها تعریف می‌کند، که می‌باید نوع و میزان و مکان آن‌ها را تعیین کرد. از این دیدگاه وظیفه شهرسازی و طرح‌های توسعه شهری این است که به شیوه‌ای منطقی و آمرانه با برآورد نیازهای «متوسط» یا «حداقل» هر فرد به زمین (سرانه) و محاسبه آن بر اساس پیش‌بینی رشد جمعیت سرنوشت تمام شهر و شهروندان را رقم زند. در چنین شرایطی هر انسان شهروند فقط حق دارد در چهارچوب سرانه‌ها و ضوابطی که برای او در نظر گرفته شده است از مواهب زندگی شهری بهره‌مند شود. در واقع بحث «شهرسازی سرانه‌ای» حکمفرمایی می‌کند.(مهدیزاده،1385: 12)

پارادایم‌های جدیدی برنامه‌ریزی شهری(سوال امتحانی)

از حدود دهه 1960 دانش برنامه‌ریزی، اصولاً روز به روز از برنامه‌ریزی متمرکز، درازمدت و آمرانه و دولتی دور شده و به سمت برنامه‌ریزی کوتاه مدت، تدریجی، دموکراتیک و مشارکتی متمایل شده است. انواع دیدگاه‌ها، نظریه‌ها و پارادایم‌های جدید در عرصه شهرسازی:

زمینه‌های پیدایش برنامه‌ریزی راهبردی

تا قبل از پیدایش برنامه‌ریزی ساختاری- راهبردی، ‌الگوی عمومی برنامه‌ریزی، اصولاً بر مبنای اعتقاد به «حق حاکمیت انحصاری دولت»، «خردگرایی» و «اثبات گرایی» استوار بود. جنبش انتقادی وسیعی‌ای علیه الگوی طرح‌های جامع- تفصیلی در دهه 1960 به راه افتاد، بخش مهمی از این انتقادات معطوف به افول ارزش‌های کیفی و فرهنگی در شهرسازی جدید بود. مهم‌ترین نقدی که به طرح‌های جامع و تفصیلی وارد شد، عدم توجه به این طرح‌ها به این واقعیت بود که شهرها پدیده‌ای ایستا نیستند، بلکه پویا و در حال تحول هستند. در این شرایط به منظور اصلاح روندهای جاری و یافتن راه‌های جدید برای ا عتلای محیط شهرها، تلاش‌های جدیدی هم در عرصه‌های عملی و شهرسازی انجام گرفت که در نهایت به تقویت و گسترش دانش طراحی شهری و ابداع روش‌های جدید برای کاربردی کردن آن منجر شد.(عباس زادگان،1385)
در این دوره این اندیشه قوت پیدا کرد که برنامه‌ریزی و مدیریت نوعی دانش تصمیم‌سازی است و بنابراین برنامه‌ریزان فقط مجری تصمیمات بالادست نیستند، بلکه کارشناسانی هستند که با تحلیل نیازها و شرایط، راه‌های مناسب و مطمئن‌تر برای حل مشکلات موجود و نیل به شرایط بهتر در آینده را به مدیران و مسؤولان جامعه نشان می‌دهد. بر پایه این نگرش تغییری کیفی در مفهوم برنامه‌ریزی و مقولات پایه‌ای آن بوجود آمد. از جمله این نظریه مورد قبول قرار گرفت که هر نوع برنامه‌ریزی و مدیریت از دو روند متمایز و مرتبط با عناوین تصمیم‌سازی (decision making) و تصمیم‌گیری (decision taking) تشکیل شده است.

تقسیم وظایف برنامه‌ریزی و مدیریت:
الف) شامل فرایند تصمیم‌سازی (برنامه‌ریزی راهبردی) است که به تعیین اهداف، راهبردها و سیاست‌ها مربوط می‌شود.
ب) شامل فرآیند تصمیم‌گیری و اجرا (برنامه‌ریزی اجرایی) است که به اجرای تصمیمات، نظارت و بازنگری مربوط می‌شود.( دفترمعماری وطراحی شهری،1385: 272)
در واقع «برنامه‌ریزی راهبردی» مجموعه‌ای سازمان یافته از دیدگاه‌ها، نظریه‌ها قوانین، نهادها و ابزارهای اجرایی است که هدف اصلی آن هدایت و سازماندهی فعالیت‌های شهروندان در جهت توسعه همه جانبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فضایی جوامع بشری است.
عناصر اصلی این نوع برنامه‌ریزی بر ترسیم چشم‌انداز، تدوین اهداف‌، رویارویی همه جانبه و منظم با مسایل اساسی شهر، استفاده بهینه از منابع انسانی و طبیعی، دستیابی به نتایج مناسب برای عموم و مهم‌تر از همه تأکید بر اجرای موفقیت‌آمیز استوار است.
ویژگی‌های اصلی این نوع برنامه‌ریزی را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:
تأکید بر نسبت‌گرایی و انعطاف‌پذیری اهداف، روشها و اجرا
تأکید بر توسعه همه جانبه و پایدار (زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)
تأکید بر منافع عمومی، برابری اجتماعی، حقوق شهروندی و هویت بومی
تأکید بر فرآیند یکپارچه و چرخه‌ای (تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری، اجرا، بازنگری)
تأکید بر دموکراسی، مشارکت همگانی، وفاق اجتماعی و مدیریت محلی(مهدیزاده،1385: 22)

آخرین برنامه‌ریزی در کشورهای مختلف

1– انگلستان: معرفی دوباره طرح‌های منطقه‌ای با افزایش مرحله‌ای نیروهای محلی با تنظیم دستور کار در سال 2002 در سطوح زیرمنطقه‌ای و برنامه‌ریزی‌های محلی ( Andrew,W.GILG,2005)
2– ایالات متحده آمریکا: تأکید بر تصمیم‌سازی و سیاست گذاری، تأکید بر اهداف اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی، تأکید بر رویکرد فرآیندی (برنامه‌ریزی- تهیه طرح- اجرا- نظارت)(همان:100)
3– فرانسه:  در این کشور نیز الگوی برنامه‌ریزی راهبردی و فرایندی به جای الگوی طرح‌های جامع، به کار گرفته شده است. (همان:101)
4– آلمان: به تبع تحولات عمومی سیاسی و اجتماعی، روند برنامه‌ریزی بیش از پیش به سمت کاهش تمرکز و تقویت برنامه‌ریزی اجتماعی و محلی گرایش یافت. در این قانون نظام برنامه‌ریزی کشور با توجه به ساختار فدرال در سه سطح (دولت مرکزی، ایالتی و محلی) تعریف شده است. در روند تهیه و اجرای طرح‌ها، موضوعاتی مثل انعطاف‌پذیری، اطلاع‌رسانی، مشارکت عمومی شهروندان، بازنگری و تجدیدنظر در نظر گرفته شده است. (همان:102)
ایران: احمد سعیدنیا در مقاله «اندیشه‌های خام شهرسازی» به عواملی همچون «ناهمزمانی اندیشه‌ها و روش‌ها». در این مقاله علل بحران طرح‌های جامع در ایران به سه عرصه زیر منسوب شده است: الف- اهداف آن واقع‌بینی خود را از دست داده و با پویش‌های واقعی شهر و شهرنشینی همخوانی ندارد. ب- روش‌های آن به دلیل عدم جامعیت، کارایی عمل خود را ازدست داده است.ج- مدل نظری آن منسوخ شده و بر پایگاه علمی استوار نیست.(سعیدنیا،1374)

برنامه‌ریزی کیفیت راهبردی در محیط شهری

برنامه‌ریزی راهبردی یا تصمیم‌سازی راهبردی در مناطق شهری باشد. زمانی برنامه‌ریزی راهبردی در سازمان‌های خصوصی کاربرد داشت ولی امروزه به عنوان یکی از نقاط اساسی فرآیند مدیریت شهری شده است.(منبع: Urban strategic planning commission)
برنامه‌ریزی راهبردی، برنامه‌ریزی نتایج، برنامه‌ریزی تغییرات ترسیم واقعی آینده، یک وسیله مدیریتی شایسته، یک فرایند مشارکتی و همچنین حسابگر می‌باشد.
برنامه‌ریزی راهبردی بر مبنای 4 عامل عمل می‌‌کند: وضع موجود یک شهر، شرایطی که شهر می‌خواهد به آن برسد، متدها و وسیله‌هایی که برای رسیدن به آن شرایط کمک می‌کند، و بالاخره وسیله‌ها و متدهایی که به شهر کمک می‌کند تا سطح موفقیت خود را بسنجد و مرور کند.(( Nuran,Zeren Gulersoy,2009:113
تفاوت بارزی که بین برنامه‌ریزی راهبری و سنتی وجود دارد این است که برنامه‌ریزی سنتی بر روی برخی اجزای محیط داده شده تمرکز می‌کند در حالیکه برنامه‌ریزی راهبردی تلاش می‌کند کل سیستم را به صورت پویا در نظر بگیرد.

تکنیک‌های تحلیلی در برنامه‌ریزی راهبردی

تکنیک‌های تحلیلی مختلفی می‌تواند در برنامه‌ریزی راهبردی به کارگرفته شود که در زیر به چند مورد از آنها اشاره می‌شود:
تحلیل SWOT: که شامل نقاط قوت (Strength) نقاط ضعف (Weaknesses) نقاط فرصت (Opportunities) و نقاط تهدید (Threats) می‌باشد.
تحلیل PESTLE: شامل سیاست تحلیل‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنیکی می‌باشد (Political, Economic, Social , Technical) Environment Legal

پیش‌شرط‌ها و موانع استفاده از الگوی طرح‌های راهبردی

پیدایش و رواج الگوی برنامه‌ریزی راهبردی در کشورهای پیشرفته جهان، محصول تحارب طولانی و تحولات مستمر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و فنی در این کشورهاست. در واقع امکانات این گونه برنامه‌ریزی، مبتنی بر وجود زیرساخت‌ها و پیش‌شرط‌هایی است که به مرور زمان در این کشورها شکل گرفته و به صورتی درون‌زا خصلتی کاربردی پیدا کرده است. مجموعه این زیرساخت‌ها و پیش‌شرط‌ها برنامه‌ریزی راهبردی به چند گروه تقسیم کرد:
الف- زیرساخت‌های اقتصادی- اجتماعی (ثبات نظام سیاسی،‌ تعادل اقتصادی، رشد متوازن جمعیت، تعادل شهرنشینی و روستانشینی و …)
ب- زیرساخت‌های حقوقی، اداری و مالی و قوانین جامع شهرسازی، مقررات زمین، سلسله مراتب حکومت‌های ملی و محلی، منابع مالی و سازمانی و …)
پ- زیرساخت‌های علمی و فنی(رشد دانش‌های برنامه‌ریزی و طراحی شهری، روش‌ها و تجهیزات تولید و پردازش اطلاعات و …)
ت- زیرساخت‌های مشارکت و اجرا (آگاهی عمومی، تشکل‌های حرفه‌ای، تشکل‌های اجتماعی، نهادهای اجرایی و …)
در واقع در کشورهای پیشرفته دو روند برنامه‌ریزی و برنامه‌پذیری به نحوی مرتبط و هماهنگ رشد کرده است.

. در این کشورها به دلیل شکل‌گیری زیرساخت‌های لازم در جریان یک زمان طولانی، در حال حاضر فعالیت برنامه‌ریزی، صورتی نهادینه پیدا کرده و نقش نهادهای برنامه‌ریزی و طراحی شهری بیشتر معطوف به ایجاد هماهنگی، بهبود کیفیت و اصلاح روش‌ها و رویه‌هاست. اما در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران، هنوز بسیاری از این پیش‌شرط‌ها تحقق پیدا نکرده است. از این رو می‌توان موانع و تنگناهای موجود در راه کاربرد الگوی برنامه‌ریزی راهبردی در کشور را به صورت زیر معرفی و خلاصه کرد:
ناپایداری زیرساخت‌های اقتصادی- اجتماعی شهرسازی
ناهماهنگی در نظام برنامه‌ریزی و مدیریت توسعه و عمران
ضعف بنیادهای مدیریت شهری و برنامه‌ریزی محلی
ضعف بنیادهای مشارکت در توسعه و عمران شهری( دفترمعماری وطراحی شهری1387: 29)

برنامه‌ریزی و مدیریت فضایی

برنامه‌ریزی و مدیریت فضایی به یک فعالیت وسیع جمعی و همگانی بدل شده است که می‌باید به عنوان یکی از نهادهای اساسی جامعه در نظر گرفته شود.
طرح‌های جامع عمدتاً به نحوی به دنبال یافتن پاسخ‌های کمی برای نیازهای توسعه بودند. در حالیکه جوامع شهری ابعاد و نیازهای متنوعی دارند و ارتقاء ارزش‌های کیفی و محیطی را نیز می‌طلبند تا به عنوان موضوع اصلی تقسیم‌سازی مطرح شوند.
علت شکل‌گیری رویکرد راهبردی در واقع ضعف پاسخگویی طرح‌های جامع و تفصیلی به ابعاد مختلف نیازهای توسعه شهری است.
در این مدل از تهیه طرح‌های توسعه شهری هیچ گونه الگوی واحدی نمی‌تواند وجود داشته باشد.
شهرسازی به عنوان یک دانش، نمی‌تواند دعوی قطعیت، جامعیت و ثبات داشته باشد و به ناگزیر در جریان زمان تغییر می‌کند.

منابع

-اعتماد،گیتی ودیگران.ترجمه”تهیه طرح‌هاوانواع طرح‌ها:استانداردهای برنامه ریزی وطراحی شهری”،جلداول،جامعه مهندسان مشاورایران،گروه شهرسازی،1386.
-دانشپور،زهره.”درآمدی برنظریه‌های برنامه ریزی با تاکید بربرنامه ریزی شهری”،دانشگاه شهید بهشتی،1387.
-سعیدنیا،احمد.”اندیشه‌های خام شهرسازی”، نشریه هنرهای زیبا،شماره اول،بهار1374.
-دفترمعماری وطراحی شهری،معاونت معماری وشهرسازی وزارت مسکن وشهرسازی.”برنامه ریزی راهبردی توسعه شهری(تجربیات اخیرجهانی وجایگاه ان درایران)”،چاپ دوم،1385.
– دفترمعماری وطراحی شهری،معاونت معماری وشهرسازی وزارت مسکن وشهرسازی.”اصلاح نظام مدیریت توسعه شهری در ایران براساس رویکردراهبردی”،1387.
-عباس زادگان،مصطفی،رضوی،حامده.”اتخاذ رویکردی نوین برای طرح‌های توسعه شهری”برنامه ریزی طراحی محور””، نشریه هنرهای زیبا،شماره 28،زمستان 1385.
-مهدیزاده،جواد.”تحول درپارادایم‌های شهرسازی”.نشریه جستارهای شهرسازی.شماره 15و16 .بهار1385.
-Andrew,W.GILG:”Planning in Britain:understanding and evaluating the post-war system”,2005.
-Habitat:”An urbanizing world center for human settlement”,Oxford,1996
-Hall,Peter:”Urban and Regional planning”,Routledge,London,1994.
-Jieming,Zhu:”China`s urban development planning in rapid urbanization:Resource mobilization and Responsiveness to market change”,Dialogues in urban and regional planning3,Global Planning Education Association,2008.
-Matt,H.Evans:”Workshop of the strategic planning model”,[email protected]
-Nuran,Zeren Gulersoy:”Strategic quality planning in historic urban environment”,Istanbul Technical University(Faculty of Architecture,Istanbul,Turkey),2009.
-“Urban strategic planning commission”,United cities and local managements.
“The planning system has organised the process of suburbanization but not resisted it.”( Andrew,W.GILG,1983:1)

درباره دوره

در این دوره موضوعات ذیل طرح خواهد شد:
- کلیات تمدن و جایگاه شهر و فرهنگ (۲ نمره)
- برنامه ریزی شهری‌ (۳ نمره)
-برنامه ریزی فرهنگی (۵ نمره)
- مدیریت میان فرهنگی (۵ نمره)
- نمادها و نشانه‌ها (۵ نمره)

منابع بیشتر

کتاب طراحی شهری با تاکید بر خیابان ایرانی - اسلامی

مروری بر سیر تاریخی تکامل نظریه‌های برنامه‌ریزی شهری - فروشگاه نواندیشان

اندیشه‌ها و نظریات طراحی شهری با رویکرد اسلامی :

برنامه ریزی شهری

در این رتبه بندی گران شهرهای دنیا معرفی می‌شود براساس ۱۲۲ معیار مختلف که البته برخی از معیار به تفکیک عرضه شده است.

UBS's Prices & Earnings report compares the cost of living in 77 cities worldwide; finds Zurich is world's most expensive city, while salaries go furthest in Los Angeles | UBS Global

Previous media releases | UBS Global

رتبه بندی ۶۵ شهر منتخب دنیا

نشریات برنامه ریزی شهری

نشریات برنامه ریزی شهری مورد تایید وزارت علوم

International Journal of Architectural Engineering and Urban Planning
International Journal of Architecture and Urban Development
باغ نظر
جاده
دانش شهرسازی
فرهنگ معماری و شهرسازی اسلامی
معماری و شهرسازی
معماری و شهرسازی آرمان‌شهر
معماری و شهرسازی ایران
منظر
نامه معماری و شهرسازی
نقش جهان - مطالعات نظری و فناوری‌های نوین معماری و شهرسازی

International Journal of Human Capital in Urban Management
اقتصاد شهری
اقتصاد و برنامه ریزی شهری
اقتصاد و مدیریت شهری
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه‌ای
پژوهش‌های بوم شناسی شهری(جغرافیا و برنامه ریزی منطقه‌ای سابق)
پژوهش‌های جغرافیای برنامه ریزی شهری
پژوهش و برنامه ریزی شهری
توسعه فضاهای پیراشهری
توسعه محلی (روستایی - شهری)
جغرافیا و آمایش شهری منطقه‌ای
جغرافیا و توسعه فضای شهری
جغرافیای اجتماعی شهری
شهر پایدار
گردشگری شهری
مدیریت شهری
مطالعات جامعه شناختی شهری
مطالعات ساختار و کارکرد شهری
مطالعات شهری


مقالات
سیاست
رسانه‎های دیجیتال
علوم انسانی
مدیریت
روش تحقیق‌وتحلیل
متفرقه
درباره فدک
مدیریت
مجله مدیریت معاصر
آیات مدیریتی
عکس نوشته‌ها
عکس نوشته
بانک پژوهشگران مدیریتی
عناوین مقالات مدیریتی
منابع درسی (حوزه و دانشگاه)
مطالعات
رصدخانه شخصیت‌ها
رصدخانه - فرهنگی
رصدخانه - دانشگاهی
رصدخانه - رسانه
رصدخانه- رویدادهای علمی
زبان
لغت نامه
تست زبان روسی
ضرب المثل روسی
ضرب المثل انگلیسی
جملات چهار زبانه
logo-samandehi
درباره ما | ارتباط با ما | سیاست حفظ حریم خصوصی | مقررات | خط مشی کوکی‌ها |
نسخه پیش آلفا 2000-2022 CMS Fadak. ||| Version : 5.2 ||| By: Fadak Solutions نسخه قدیم